این هفته کتاب دو قرن سکوت اثر دکتر عبدالحسین زرین کوب را خواندم. کتاب تاریخی بسیار خوب و جذابی است و اطلاعات بسیار مفیدی را در اختیار قرار می دهد.
استنادات تاریخی ایشان به نظرم بسیار خوب و به جا است و به همه شما عزیزانی که احتمالا این کتاب را نخوانده اید هم توصیه می کنم حتما خواندن این کتاب ارزشمند را از دست ندهید.
شاد باشید
بهنام خدا
این روزها، کتاب "چای نعنا"، اثر منصور ضابطیان را خواندم.
از محدود سفرنامههای ایرانی در باره سفر به مراکش.
این کتاب را درشرایطی خواندم که همزمان، نفتکش حامل نفت ایران در تنگه جبل الطارق و در نزدیکی مراکش توسط نیروی دریایی انگلیس توقیف شد. و کشمکشها بین ایران و انگلیس بالا گرفته است.
فضای کتاب یکی از سفرهای امروزی منصور ضابطیان ( که گویا در نوروز 1396 رقم خورده) را تصویر میکند. استفاده از اپلیکشنها، سایتها و... برای یافتن تورلی
بهنام خدا
این روزها، کتاب "چای نعنا"، اثر منصور ضابطیان را خواندم.
از محدود سفرنامههای ایرانی در باره سفر به مراکش.
این کتاب را درشرایطی خواندم که همزمان، نفتکش حامل نفت ایران در تنگه جبل الطارق و در نزدیکی مراکش توسط نیروی دریایی انگلیس توقیف شد. و کشمکشها بین ایران و انگلیس بالا گرفته است.
فضای کتاب یکی از سفرهای امروزی منصور ضابطیان ( که گویا در نوروز 1396 رقم خورده) را تصویر میکند. استفاده از اپلیکشنها، سایتها و... برای یافتن تورلی
کتاب خاطرات سفیر و رهش را خواندم.
خاطرات سفیر خیلی دلبر و شیرین بود، با اینکه غالب کتاب مباحثه و مناظره و بحث های اعتقادی بود اما نیلوفر شادمهری توانسته است این فضا را خیلی خوب با خاطرات دانشجویی در فرانسه گره بزند و یک کتاب خوب و با ارزش را به یادگار بگذارد.
و اما کتاب رهش...
کتابی که با اینکه نام رمان داشت اما خیلی هم رمان نبود و بیشتر کتاب پر بود از جر و بحث و دعوا و کنش و واکنش... .
و اینکه کتاب فضای تلخی دارد.
حتما امیرخانی در این کتاب کار ویژه
اولین کتابی که از آقای طاهرزاده خواندم و تا مدت ها بعدش کتابی از ایشان نخواندم ، نه به خاطر اینکه کتاب خوبی نبود، اتفاقا کتاب خیلی خوبی بود، چراکه بعد از آن چند بار دیگر خواندمش، ولی خوب در آن مقطع از زمان افکاری داشتم که دوباره تا مدتی نتوانستم کتابهای ایشان را باز کنم، و الآن پشیمانم .باید زود تر از اینها سیر کتابهای ایشان را شروع میکردم.
دانلود و معرفی کتاب
اولین کتابها را سال ۹۴ به من هدیه داده است. ذوق خواندم تقدیمی که اول کتابهای مینویسد قند در دلم آب میکند. آنقدر لذت بخش است که هیچ چیز جای آن را نمیگیرد. مخصوصا زمانی که مینویسد: «به تو که انگار هیچوقت غریبه نبودی و دلت شبیه آسمان بعد از برف است، صاف و صیقلی...»
اولین کتابها از منصور ضابطیان است. دو تا از مجموعه سفرنامههایش، مارک و پلو و مارک دو پلو. عاشق مطالعه، سفر و عکاسی است. عاشق خواندن سفرنامه هم است.
امیدوارم خدا بهمان کمک ک
خاطره بد آموزی کتاب
خاطره بد آموزی کتاب
خاطره بد آموزی کتابنخوانده بودمش…فقط از یک فرد فهیم تعریفش را شنیده بودم.کتاب را به چند نفر دادم که بخوانند…یک نفر که کتاب را پس آورد و گفت این چه کتابی است؟ بدآموزی دارد!آنقدر ترسیدم که همان روز شروع کردم به خواندن کتاب…به هرجای کتاب که می رسیدم باخودم می گفتم: عه عه عه این جایش بدآموزی دارد.اما جلوتر که می رفتم می دیدم آنکه مسئله ی خاصی نبود…کلی موقع خواندن کتاب با خودم حرف می زدم:اینجا؟
خب اینجا
آن مبل تک نفره ی قرمز را یادت هست؟
همان که گوشه ی کتابخانه گذاشتیم،
شب هایی که کسل بودیم،
روی آن می نشستیم!
یادم است،
من روی پای تو می نشستم
و تو کتاب را در دست می گرفتی
و من هم می خواندم،
بگذار چیزی بگویم
حالا که تو رفتی،
تنهایی رویش می نشینم
و خودم کتاب می نویسم!
منتظرم
تا تو بیایی
و خودت هم مثل من تنهایی رویش بنشینی
و کتاب هایم را بخوانی!
خداحافظ سالار
زندگی نامه و خاطرات سراسر رشید اسلام شهید حاج حسین همدانی از زبان همسر او پروانه چراغ نوروزی
تاریخ مطالعه 1398/5/3
کتاب خداحافظ سالار را سه چهار روزه خواندم به راستی این زندگی نامه شهدا به ما زندگی کردن می آموزد، جورج مارتین نویسنده آمریکایی در جایی از او خواندم که گفته بود:هر کس کتاب می خواند هزاران زندگی را قبل از مرگ خود تجربه میکند و آن کسی که کتاب نمی خواند فقط یک زندگی را تجربه می کند.
به راستی با خواندن این کتاب با حاج حسین
و
جز از کل
جز از کل یکی از شیرین ترین کتاب هایی بود که به عمرم خوانده ام.من در طول کتاب با جسپر و خانواده اش زندگی کردم. من یک زندگی جداب داشتم. یک زندگی شیرین مکتوب. من عاشقانه کتاب را دنبال کردم. خندیدم، ناراحت شدم، یکه خوردم. کتاب جذابی بود. این کتاب نامزد جایزه من بوکر شد. برایم جالب بود که چگونه می شود اولین اثر یک نویسنده ی گمنام در استرالیا به این زیبایی باشد و سپس خود را با این کتاب آنقدر در جهان معروف کند که به ایران هم آوازه کتابش برسد و ب
خود حسام الدین مطهری در یکی از دستینه (Handbook) های سه گانهاش که در مورد کتاب و کتابخوانی اند، می نویسد که کتاب بالذاته مقدس نیست. صِرف چند برگِ صحافی شده داخل یک جلدی هیچ قداستی نمی تواند به کتاب دهد.
در نمایشگاه کتاب اخیر اولین غرفه ای که خارج از الفبا سراغش رفتم غرفه نشر «اسم» بود و اولین کتابم آخرین کتاب حسام بود. پسران سالخورده که در آخرین باری که موقع حضورش در دانشگاه دیده بودمش گفته بود که درگیر ممیزی است و در زمانی نامعلوم فرایند تمام خ
عامه پسند(pulp) اولین رمانی است که متن کامل آن را به انگلیسی خواندم. همیشه از خواندن رمانهای زبان اصلی میترسیدم. داستان کوتاه میخواندم یا به داستانهای سطح بندی شده اکتفا میکردم. البته پیش از این یک کتاب در زمینه توسعه فردی به انگلیسی خوانده بود اما بوکفسکی اولین تجربه رمانخوانی من بود و چه تجربهای بهتر از این. مدتها فکر میکردم تفاوت سبک نویسندهها و تفاوتهای شخصی،طبقات اجتماعی و کلامی را که نویسنده معمولا در دیالوگها نش
امروز به زندگی رسیدم، قهوه خوردم، کمی موسیقی گوش دادم، آواز خواندم، فیلم دیدم، کتاب خواندم و بعد از همهٔ اینها به این نتیجه رسیدم که با وجود هنر، دیگر جای هیچچیز خالی نیست حتی آدمها!
پینوشت: گفتم موسیقی و یاد چیزی افتادم که مدتهاست دلم میخواهد با شما در میان بگذارم. میشود زیباترین موسیقی بومی زادگاهتان از نظر خودتان را برایم بفرستید؟ از آن آهنگهای خاکخوردهٔ زیبا که از روزهای دور ماندهاند؟ قلب آبی یواشم برای شما اگر این لط
یک روز بلاتکلیف در مایکت میگشتم و چند اپ را نصب میکردم. چند تا شان کتاب های سیره شهدا و چند کتاب داستانی و از این قبیل اپ ها. فراغتی که مسافت های طولانی تهران حاصل کرد باعث شده بود یکی پس از دیگری کتاب ها را مطالعه کنم و بعد حذفشان کنم. آخرین اپ از آن سری اپ ها مجموعه کتب استاد طاهرزاده بود. اپ ظاهر دلپذیری ندارد اما سعی کردم کمی با کتاب های ایشان آشنا شوم. اول کتاب گزینش تکنولوژی را خواندم. راستش زیاد چیزی دستگیرم نشد و نفهمیدم بالاخره من مهندس
خب بریم سراغ معرفی یک کتاب:
تولستوی و مبل بنفش
نینا تصمیمی میگیرد یک سال هر روز یک کتاب بخواند. وقتی صفحات اول کتاب بودم با خودم گفتم چه کار سختی، هر روز یک کتاب را تمام
کردند یعنی هیچ وقت دیگه ای برای بقیه کارهایت نیست.اما نینا تمام یک سال کتاب خواند و حتی من را هم بیشتر از قبل عاشق کتاب
کرد.
قبل از این کتاب، کتاب لذت خواندن در عصر حواس پرتی را خواندم و اینجا اعتراف میکنم که کتاب تولستوی و مبل بنفش دقیقا حرف های
کتاب قبلی را زد اما جذاب تر و سا
"شما یک مردک را نگاه میکنید و من یک مرد بزرگ را؛ هر یک از ما میتواند استفاده کند"
جملهای که خواندید باعث شد یک روحانی معمولی و پایین رده، با گفتنش به درجه یک اسقف برسد!
در اوایل کتاب بینوانیان حکیم هوگو در قسمتی که مربوط به مسیو میرییل در کتاب اول آمده بود جریان را به صورت کامل شرح میدهد، آنان که بینوایان خواندهاند میفهمند کجا را میگویم.
در ابتدای وقتی این جریان را خواندم، با خودم گفتم چقدر مملکتشون بیحساب و بیکتاب که همینط
اولین کتابی که در زمینه دفاع مقدس خواندم این کتاب بود.اصلا یادم نیست چه شد خریدمش آخه سال 89 بود ولی یادم هست که از مناطق راهیان نور جنوب خریدم، اروندکنار
لازم میدونم که به پرتیتراژ بودن کتاب اشاره کنم، آن هم بدون حمایت رسانهای.
در مجموع کتاب خوبی است ولی مهمتر از همه شخصیت شهید برونسی هستش؛ پیشنهاد میکنم فیلم این شهید رو هم ببینید؛ به کبودی یاس
ازدواجش به شیوه سنتی بود. اوایل مردش را خیلی دوست داشت و از زندگی اش راضی بود. تا این که چند وقت پیش سفره ی دلش را باز کرد؛ دل زده شده بود، می گفت انگار چیزی در زندگی کم دارد. گم شده اش عشق بود؛ عشقی که بنظرش باید قبل از ازدواج بینشان واقع می شد تا شاید زندگی اش را گرم تر می کرد. بخاطر آوردم چندین بار بین صحبت هایش از رمان هایی که می خواند تعریف می کرد؛ آن هم رمان های بی محتوای اینترنتی.
پی نوشت اول: رمان بد هم غفلتکده ای دیگر همچون میکده است.
مدت ها
⚜️ لمعه – تدریس متن شهید اول استاد حائری ♻️ کتاب الطهارة♻️ کتاب الصلاة♻️ کتاب الزکاة♻️ کتاب الخمس♻️ کتاب الصوم♻️ کتاب الحج♻️ کتاب الجهاد♻️ کتاب الکفارات♻️ کتاب النذر♻️ کتاب القض♻️ کتاب الوقف♻️ کتاب العطیة♻️ کتاب المتاجر♻️ کتاب الدین♻️ کتاب الرهن♻️ کتاب الحجر♻️ کتاب الضمان♻️ کتاب الحوالة♻️ کتاب الکفالة♻️ کتاب الصلح♻️ کتاب الشرکة♻️ کتاب المضاربة♻️ کتاب الودیعة♻️ کتاب الاجارة♻️ کتاب الجعالة تعداد جلس
اولین بار که کتاب را دست گرفتم، خواندنش حدود چهار ماه طول کشید و فقط توانستم 50 صفحه را بخوانم. بیشترین دلیلم هم برای خواندن این بود که زیاد اسمش را می¬شنیدم. اکثر اوقات توی برنامه¬های تلوزیونی جز بهترین کتابِ خوانده شده¬ای بود که مهمان¬های برنامه نامش را می¬بردند.جز کتاب¬های بورسی بود که نماد با کلاسی حساب می¬شد. برایم جذاب بود که توی لیست کتاب های خوانده شده¬ام باشد. تا بتوانم در موردش صحبت کنم. از قسمت¬های وحشتناک خواندنش اسامی مشابهی ب
اولین بار که کتاب را دست گرفتم، خواندنش حدود چهار ماه طول کشید و فقط توانستم 50 صفحه را بخوانم. بیشترین دلیلم هم برای خواندن این بود که زیاد اسمش را می¬شنیدم. اکثر اوقات توی برنامه¬های تلوزیونی جز بهترین کتابِ خوانده شده¬ای بود که مهمان¬های برنامه نامش را می¬بردند.جز کتاب¬های بورسی بود که نماد با کلاسی حساب می¬شد. برایم جذاب بود که توی لیست کتاب های خوانده شده¬ام باشد. تا بتوانم در موردش صحبت کنم. از قسمت¬های وحشتناک خواندنش اسامی مشابهی ب
نزدیک تولد دوستمه و یکی از دردهای من پیدا کردن کتابیه که مطمئن باشم نخونده! یک چیزی که در مورد دوستم هست اینه که راستش تو تولدای من تقریبا طبق سلیقهی خودش برام کتاب آورده. تفاوت سلیقه ما به حدیه که کتاباش تو کتابخونهی کوچیک من حتی یک بار هم خونده نمیشن. شاید هم از توجه گاه به گاه من به سلیقهاش فکر می کنه با او هم سلیقهام. نمیدونم. از این بگذریم.رفتم و دو تا کتاب گرفتم. یکی رو هر دو احتمالا دوست داریم و یکی رو چون طبق سلیقهی خودش بود گرفتم.
عرضم به حضور انورتان که بدنم نیازِ مبرمی به خواب پیدا کرده است. دیشب حدودا ۷ ساعت خوابیدم و امروز هم ۵ یا ۶ ساعت.فکر میکنم آخرین باری که به این عارضه (دائم الخوابی) دچار شدم ماه رمضان دو سه سال پیش بود. وسط مهمانی چرت زدن هایم را دیدند و در اتاقشان برایم تشکی انداختند و حتی کولر را هم روشن کردند!احتمالا یکی از ویتامین های بدنم بالا و پایین رفته و سبب شده است. این مطلب را قبلا در یک کانالِ تلگرامی خواندم.علی ای حال سعی میکنم این خواب ها و چرت های گ
سه روز آینده رو تعطیلم.
و لعنت بر من اگر این سه روز را به باد دهم!
همینجا نوشتم و همینجا قول میدم و همینجا هم خواهم آدم گفت که به بهترین نحو گذراندمش :)
با وجود سرماخوردگی و بدحالی به نحو خوبی پیش رفت :)
سه تا پاورپوینت درست کردم، یک کتاب خواندم و انسان خردمند را شروع کردم. فیلم "Groundhog day" رو که خیلی وقت بود به خاطر بی زیرنویسی نگاه نمیکردم، بی زیرنویس نگاه کردم و حقیقتا خیلی خوب بود. دو تا داستان نوشتم. دو تا رایتینگ کلاس زبانم که پشت گوششان میند
دنیای قشنگ نو
نمی دانم چه بنویسم. سخن از این کتاب گفتن این روزها سخت است. یک روز وقتی که پستمن می خواندم چشمم به اسم این کتاب افتاد و این شعر شکسپیر در میان سطر های این کتاب سراسر دردکه یک شبه خواندمش ...
شکوت و جاه از آن رو به وحشت و نابودی گذارده بود،
که نفسش چون آنچه می نمود نبود،
(روح و جسم) نام های دوگانه ای از طبیعتی یگانه بودند
که نه هر دو خوانده می شدند، نه یکی!
عقل درخود فرو رفته پریشان
گسست های رو به رشد را به هم پیوسته می دید.
چیزی که برن
من کتاب «بینوایان» او را اوّلین بار در همان دوره نوجوانی از کتابخانهآستان قدس گرفتم. البته همه آن را نخواندم؛ مقداریش را خواندم. یکی دو بار بعد از آن هم تمامش را خواندم.» ۷۶/۱۱/۱۴
«ویکتور هوگو یک نویسندهی معمولی نیست. واقعاً به همان معنایی که ما مسلمانان «حکیم» را استعمال میکنیم و بهکار میبریم، یک حکیم است و بهترین حرفهایش را در «بینوایان» زده است. «بینوایان» هم یک کتاب حکمت است و به اعتقاد من، همه باید «بینوایان» را بخوانند.» ۷۲/۶/
معلمشان تقلیل بود و من به جایش رفتم سرِ کلاس. کتابها و تکالیف بچهها را خواستم و پشت میز نشستم و جلویم تپهای از کتاب و دفتر تشکیل شد. با رسیدن به هر کتاب اسم صاحبش را بلند میخواندم تا بیاید و در مورد تکالیفش که نقص یا اشتباهِ احتمالی دارد ، توضیح بدهد.
یکی از سؤالاتِ کتاب این بود که با توجه به حروف موجود ، کلمهای که در داخلِ درس استفاده شده است را بسازید. حروف « ط ، ق ، ه ، ر » بودند. همۀ بچهها «قطره» نوشته بودند و درست و منطقی هم بود ؛ ا
تولد ۱۵ سالگی دنبال نسخه اصلی کتاب «پیرمرد و دریا» بودم اما فروشنده ترجمه دریابندری را جلویم گذاشت و گفت از اصلش هم بهتر است و بود.نجف دریابندری را از همان زمان کشف کردم و عاشقش شدم. ترجمههایش را یکی بعد از دیگری میخواندم و دلم میخواست مثل او مترجم باشم. شب کنکور زبان به امید رشته «مترجمی» «چنین کنند بزرگان» میخواندم و به او فکر میکردم. ادبیات آمریکا و دنیای ترجمه را با او شناختم و آرزویم این بود مثل او ترجمه کنم.
خیال میکردم قرار ا
امروز کتابی به دستم رسید با این عنوان *سه دقیقه در قیامت* که قبلا یکی از دوستان گفته بود وقتی آن را خواندم از زندگی #نا_امید شدم. کتابی کم حجم و نازک با حدود 90 صفحه که انتشارات شهید ابراهیم هادی با همان سبک همیشگی اش آن را به چاپ رسانده است.
برای خواندن کتاب نیم ساعتی وقت گذاشتم. به جد می توانم بگویم که در این نیم ساعت، یک محاسبه عمر برای تمام زندگی ام داشتم و تمام اتفاقات عمر بیست چند ساله ام جلوی چشمم آمد،کاری که هر روز باید انجام می دام،اما ه
طریقهی آیت الله کشمیری در خواندنِ «ناد علی»استاد صداقت در کتاب روح و ریحان به نقل از آیت الله کشمیری می نویسند:«هر مشکل که برایم در نجف پیش می آمد، می رفتم صحن امیرالمؤمنین (ع) و هفت بار نادعلی می خواندم و مشکلم حل می شد.»ذکر «ناد علی» در کتاب ها به صورت های مختلف نقل شده است. آیت الله کشمیری ذکر «نادعلی » را چنین می خواندند:«نادِ علیّاً مَظهر العَجائب، تَجِدهُ عوناً لک فی النَوائِب، کلُّ همّ و غمّ سَیَنجَلی، بولایتک یا علیّ یا علیّ یا علیّ،
بالاخره چهارتا کتاب مواعظ آیتالله حقشناس تمام شد. هر شب یک درس میخواندم. مفید است. توصیه هم میکنم. شخصا اما با کتابهای حاج آقا مجتبی بیشتر ارتباط برقرار میکنم.
انسان مدام و مدام به توصیههای اخلاقی از طرف استاد و مراقبه احتیاج دارد تا تبدیل به عمل همیشگیاش شود. اگرچه کتب اخلاقی جای حضور را نمیگیرد اما برای ما که امکانش نیست غنیمت است و چیزی در درون آدم را زنده نگه میدارد.
به کتاب فروش گرامی سپرده بودم وقتی «بی زمستان» رسید خبرم کند، دو شب پیش اتفاقا در نزدیکی کتابفروشیاش بودم که زنگ زد کتابت رسیده، بیمعطلی رفتم گرفتم و دیروز همهاش را یکجا خواندم...
تمام بیزمستان را در یک اضافهکاری تحمیلی که هنوز ساعتی از آن باقیست خواندم و گذر کسالتبارش را التیام دادم، این کتاب روند رو به اوج سفرنامههای ضابطیان را ادامه نداده بود، تاجیکستانش عالی بود، گرجستانش خوب و آذربایجان متوسط شاید هم بد.نام کتاب هیچ ربطی
روز دانشجو را چطور گذراندید؟
ابتدا امتحان میانترم داشتیم که خواب ماندیم. طبیعی است دیگر! دانجشویی که خواب نماند، دانشجو نیست.
۹:۱۵ امتحان داشتیم، ۹ از خواب پریدم، ۹ و ۱۷ دقیقه سرکلاس بودم.
شکرخدا امتحان را کنسل کردیم رفت البته.
بعد بساط لپتاپ را از خوابگاه کشاندیم دانشگاه که با مریم و امیر ایلاستریتور یاد بگیریم. با هزار و یک مدل بدبختی نصبش کردیم و کمی هم کار کردیم ببینیم اصلا چی هست!
این بین، غدا را روز خرید کردیم. یعنی به بهای هنگفت، غذای
برای بار دوم یوستین گردر ثابت کرد که نوشته هایش باید جزو پیشنهادهای خیلی خیلی ویژه باشند. اولین کتابی که از او خواندم دنیای سوفی بود. دنیای سوفی، کتابی فلسفی است و حقیقتا، برای خودم، خسته کننده بود؛ و آخرهای کتاب به جایی رسیده بودم که تنها ورق می زدم تا ببینم بلاخره آخرش را چطوری می خواهد تمام کند. اما دختر پرتقالی... خب، دختر پرتقالی یک نامه ی عاشقانه ی بلند بالا از طرف یک پدر به بهترین دوستش است و نامه اش یک جورهایی هم دردناک است و هم امیدوار
قبلترها وبلاگهای عجیب و غریبی میخواندم. جستوجو کردن دریچههای تازه برایم شوقانگیز بود. وبلاگهای زیادی نمیخواندم ولی هرکدام از آنهایی که دنبال میکردم یک نگاه نو، یک حرف تازهای در هر دیدار برایم داشتند. حالا، خیلی زمان است که دیگر هیچکدام نمینویسند، یا آنقدر دیر، آنقدر غریبه که دیگر نه مثل گفتوگو، مثل سر تکاندادنی به سلام از آن سمت پیادهرو. خواهشی دارم از شما که این مدت همراه من هستید. وبلاگهای خوبی که هنوز مست
اولین کتابها را سال ۹۴ به من هدیه داده است. ذوق خواندم تقدیمی که اول کتابهای مینویسد قند در دلم آب میکند. آنقدر لذت بخش است که هیچ چیز جای آن را نمیگیرد. مخصوصا زمانی که مینویسد: «به تو که انگار هیچوقت غریبه نبودی و دلت شبیه آسمان بعد از برف است، صاف و صیقلی...»اولین کتابها از منصور ضابطیان است. دو تا از مجموعه سفرنامههایش، مارک و پلو و مارک دو پلو. عاشق مطالعه، سفر و عکاسی است. عاشق خواندن سفرنامه هم است.
امیدوارم خدا بهمان کمک ک
اینجا زیر آسمانِ بارانیِ جنوبِ ایران، من یک دانش آموز سال دوازدهم در رشته ی انسانی، درس نخوان ترین ماه های عمرم را میگذرانم:|نمیدانم این همه بی حسی از کجا نشات میگیرد. بیخیال ترین شده ام و محض رضای خدا و صرفا برای اینکه عذاب وجدان نگیرم و خودم را راضی کنم به اینکه "من که خواندم!"، چند جمله ای از معنی درس عربی را خواندم و کتاب فلسفه را باز کردم و نگاه کردم این درسی که قرار است امتحان گرفته شود همانی است که من فکر میکنم؟! همین! این نهایت درس خو
شیخ محمد تقی آملی میگفتند یکبار از ایشان (مرحوم آیت الله قاضی) سوال کردم: «ما خوانده یا شنیده ایم که دیگران هرگاه قرآن تلاوت می کنند، اُفُقهای عالم در برابر دید ایشان باز میشود، ولی هنگامی که ما قرآن میخوانیم، اثری از این امور مشاهده نمینماییم».ایشان نگاهی به صورت من انداختند و گفتند: «آری! ایشان در شرایط خاصی قرآن میخوانند؛ آنان، ایستاده، و رو به قبله قرآن میخوانند، سر خود را لخت میکنند و با دو دست خود قرآن را بالا میگیرند!
گاهی مثل حالا خودم را میبرم به تقریبا سی سال پیش به سن الان مامانم و به حال و احوال آنها در ۳۵ سالگی فکر میکنم. به روز جمعه، دو فرزند خردسال، به یک روز فراغت از مدرسه، آمادگی برای هفتهی تازه، به بابا که میرفت دهشان تا به آقاجون و مامانبزرگ سر بزند و ما خوشحال بودیم که نیست و احتمالا مامان هم احساس آرامش میکرد که از غر زدنهای روز تعطیل بابا رهایی یافته یا روزهای جمعهای که میماند و به عالم و آدم گیر میداد و دعوا بهپا میشد. به
اتحادیه ابلهان
اتحادیه ابلهان یکی از بهترین و شیرین ترین کتاب های بود که تا کنون خوانده بودم و احتمالا خواهد بود.
طنز شیرینی داشت. طنزی که کمی باید با فرهنگ آمریکایی کتاب آشنا می بود. همیشه طنز را دغدغه کامل می کند. این کتاب پر از دغدغه بود.
عاشقانهکتاب را خواندم و شخصیت ایگنیشس مثل برادرم بود. مانند برادرم شده بود. گاهی با او همدردی می کردم.
با او گاهی هم اندیشه بودم. اینکتاب به شدت پیشنهاد می شود. اولین بار با داستان عجیبش جذب اینکتاب ش
اتحادیه ابلهان
اتحادیه ابلهان یکی از بهترین و شیرین ترین کتاب های بود که تا کنون خوانده بودم و احتمالا خواهد بود.
طنز شیرینی داشت. طنزی که کمی باید با فرهنگ آمریکایی کتاب آشنا می بود. همیشه طنز را دغدغه کامل می کند. این کتاب پر از دغدغه بود.
عاشقانهکتاب را خواندم و شخصیت ایگنیشس مثل برادرم بود. مانند برادرم شده بود. گاهی با او همدردی می کردم.
با او گاهی هم اندیشه بودم. اینکتاب به شدت پیشنهاد می شود. اولین بار با داستان عجیبش جذب اینکتاب ش
همین چند وقت پیش ویدئویی از صاحبکار دیدم میگفت آقا به روایت پیشرفت نظر دارند. در همان ویدئو چند کتاب معرفی کرد خواستم بخرم دیدم آرزوهای دستساز را مصطفی خریده گفتم خواندی بده خواند داد گرفتم نشستم خواندم یکنفس. خوشم آمد، خوب نوشته بود، روان بود و بامزه، انگیزهبخش و الهامبخش. کتاب، داستان شکلگیری شرکت دانشبنیان نمونهای را در خلال روایت قصۀ مهرههای اصلی شرکت از دبیرستانشان تا دانشگاه و بعد از آن تعریف میکرد. راستهکار طرح و
طبقهی دوم کتابخانهام چیدمشان؛ تا هروقت کسی میآید توی اتاق اولین چیزی که میبیند همشهریداستانهایم باشد؛ که مرا با آنها تعریف کند. بداند اگر ذرهای خواندن، نوشتن و حرفزدن بلدم، از صدقهسری شمارهبهشمارهی آن است. من شاید شاگرد خوبی نبودهام؛ ولی او در همهی اینسالها معلم بینظیری بود. معلمی که دنیا را در ذهنش جا داده بود و جهان ذهن مرا، بهقدر دنیا وسعت داد. حالا او هم اسیر رانت و مدیر بیکفایت و آقازادگی و از ایند
آنوقتها مثل الان نبود که توی رختخواب پیامهایم را بخوانم و اینستاگرام و توییتر را بالا و پایین کنم. مثل وقتی هم نبود که قانون میگذارم از ده شب به بعد اینترنت قطع باشد و فقط کتاب حق آمدن به اتاق خواب را دارد. آنوقتها من مدرسه میرفتم. وقت داشتم. حوصله داشتم. عجله نداشتم. برای همین توی راه مدرسه میایستادم و اعلامیههای روی در و دیوار مغازهها و تیربرقها را میخواندم. میدانستم این یکی شش ماه است مرده. این یکی جدید است و جوانم
اولین کتابها را سال ۹۴ به من هدیه داده است. ذوق خواندم تقدیمی که اول کتابهای مینویسد قند در دلم آب میکند. آنقدر لذت بخش است که هیچ چیز جای آن را نمیگیرد. مخصوصا زمانی که مینویسد: «به تو که انگار هیچوقت غریبه نبودی و دلت شبیه آسمان بعد از برف است، صاف و صیقلی...»
اولین کتابها از منصور ضابطیان است. دو تا از مجموعه سفرنامههایش، مارک و پلو و مارک دو پلو. عاشق مطالعه، سفر و عکاسی است. عاشق خواندن سفرنامه هم است.
امیدوارم خدا بهمان کمک
هر بار که از کسی شنیدهام که : این ما نیستیم که کتابها را انتخاب میکنیم، بلکه کتابها هستند که ما را انتخاب میکنند برایم سوال شده است که آیا حقیقتا اینطور است؟ و این یعنی من هیچ تجربهای در این مورد نداشتهام.
اما جدیدا، دارم به این باور میرسم که بله، این کتابها هستند که ما را خیلی به موقع انتخاب میکنند.
بعد از این بحران، از کتابهای توسعه فردی شروع کردم: بهتر شدن را امتحان کردم. اما من در آن روزهای ابتدایی، به تقویت مهارتهای ارتب
سال 97 اولین سال در زندگی منه که تصمیم گرفتم کتاب بخوانم و یکم خوندم. نکته قابل توجه اینجاست که 20 کتاب از 22 کتاب امسال رو توی تابستون خوندم. باز هم 22 کتاب در سال خوبه برای شروع اگه بتونم هر فصل امسال مثل تابستون سال پیش بخونم واقعا حداکثر کتابی میشه که تو یک سال خوند. از این 22 کتاب تعداد زیادیش رو از کتابخونه محل گرفتم و فقط 3 تاش رو خودم خریدم. با اینکه کتاب های شاهکار رو نمیشه تو کتابخونه ای که هیچ بودجه ای واسه خرید کتاب نداره و همش اهدایی پیدا
کتاب هایی که در سال 2018 خواندم.
البته بعضی از کتاب ها وقعا ضعیف بودند و به آخر نرسیدند. مثلا لولیتاخوانی در تهران. که پر از تعصب منفی و قضاوت بدون فکر بود.
کتاب هایی که دوست نداشتم و اکثرا نیمه کاره گذاشتم یا گربه شورخوانی کردم (یعنی به سرعت خواندم و خیلی جاها اسکیپ کردم که فقط تموم بشه):
48 راه رسیدن به قدرت. به شدت غیر اخلاقی. نیمه رها شده.
لولیتاخوانی در تهران. به شدت متعصبانه. نیمه رها شده.
ساختن برای ماندن. جیمز کالینز. به نظر من ضعیف و خارج ا
آقا معلم، سلام...
اولین باری که دیدمتان در تلویزیون بود، انقدر محکم حرف می زدید که اگر می خواستیم شلوغ کاری هم کنیم و گوش ندهیم اُبهتتان نمی گذاشت.
بعدها، حرف هایتان را خواندم، لابه لای کتاب های قدیمیِ چند ریالی مادر. همان ها که تعریف می کرد که برای یادگیری اش دور هم جمع می شدند وبحث می کردند.
دقیقا همان هایی که روزی بی تکبر برای جمع کوچکی سخنرانی کردید، شاید حتی خود آن ها که مستمع حرف هایتان بودند هم فکر نمی کردند حرف هایتان روزی انقدر مهم
بچه که بودم، موسیقی سنتی و کلاسیک دوست نداشتم. حس میکنم بعضی وقتها لازم است سنی از آدم بگذرد تا بعضی چیزها را درک کند و لذت ببرد. شاید هیچ وقت فکرش را نمیکردم یک روز هوس صدای افتخاری کنم و یک روز کامل موقع کار کردن افتخاری گوش کنم. یا چند روز بی وقفه بتهوون و شویرت گوش دهم و خسته نشوم. در عوض نتوانم بیشتر از چند ساعت پاپ گوش کنم.
کتابها هم از این قاعده مستثنی نیستند. هفتهی پیش هملت را برای بار دوم خواندم. بار اول، راهنمایی بودم که هملت را
شیخ محمد تقی آملی میگفتند یکبار از ایشان (مرحوم آیت الله قاضی) سوال کردم: «ما خوانده یا شنیده ایم که دیگران هرگاه قرآن تلاوت می کنند، اُفُقهای عالم در برابر دید ایشان باز میشود، ولی هنگامی که ما قرآن میخوانیم، اثری از این امور مشاهده نمینماییم».ایشان نگاهی به صورت من انداختند و گفتند: «آری! ایشان در شرایط خاصی قرآن میخوانند؛ آنان، ایستاده، و رو به قبله قرآن میخوانند، سر خود را لخت میکنند و با دو دست خود قرآن را بالا میگیرند!
دانلود کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو
دانلود فایل
دانلود رایگان کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو :: دانلود کتابketabdownloadpdf.blog.ir › tag › دانلود رایگان کتاب ...۲ مطلب با کلمهی کلیدی «دانلود رایگان کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو» ثبت شده است - دانلود کتاب.
دانلود کتاب صوتی هنر رزم | دکه علمیdakeelmi.ir › product › دانلود-کتاب-صوتی-هنر-رزمدانلود کتاب صوتی هنر رزم نسخه کامل و بدون سانسور. هنر رزم. کتاب صوتی . کتاب صوتی Art Of War. سان تزو نویسنده کتاب هنر رزم خواند
دانلود کتاب هذا کتاب کنزالعلوم مخفی
دانلود فایل
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنیدنتایج وب
دانلود رایگان هذا کتاب کنزالعلوم مخفی, کواکب و سیارات و ...taktafile.ir › دانلود-کتاب-هذا-کتاب-کنزالعلوم-مخفیدانلود رایگان کتاب هذا کتاب کنزالعلوم مخفی کواکب و سیارات و نقش آنها در سرنوشت 99 اسماء الحسنی مبارک کتاب کنز العلوم مخفی دعای گشایش بخت دختران موکلین ...
دانلود کتاب هذا کتاب کنزالعلوم مخفی - پروژه هاwww.takbook.com › best › دانلود-
اکبر کوراوند :
من در یک خانواده نسبتا مذهبی به دنیا آمدم . مثل هر بچه دیگری وارد مدرسه و شروع کردم تا دیپلم درس خواندم بعد وارد عرصه کار شدم
وقتی که 20 سال سن داشتم وارد اعتیاد شدم درد سختی حال هر روز من به نابودی بود همه چیزش را از دست دادم
به امید خداوند وارد کمپ های ترک اعتباد شدم و در سن 25 ساله گی کاملا پاک پاک شدم . و در کلاس های ترک اعتباد شرکت میکردم
اونجا به کتاب خوانی علاقه پیدا کردم هر روز هر لحظه عشق کتاب خوانی در من شعله ور تر میشد کتاب
کتاب عشق
کتاب عشق را به دقت خواندم و آن را شگفت انگیزترین کتاب جهان، یافتم. در آن چند صفحۀ کوچک، وصف شادی و چندین دفتر بزرگ داستان غم دیدم؛ فصل هجرانش فصلی دراز و بحث وصالش بحثی کوتاه بود، و آنجا که سخن از رنج عشق می رفت، گفتگوها چندان بود که شرح و حواشی ، خود از چندین مُجلّد فزون می شد!
با این همه ، ای نظامی شیرین سخن، تو بهتر از همه پایان این راه دراز را دریافتی ؛ مگر نه گفتی که به راز ِ نگفتنی ، جز عشاقی که در کنار یکدیگرند، پی نمی توان برد؟
حال
سلام
کتاب خواندن در این روز گار جزو کارهای خاص است بنظرم.
چونکه ذائقه آدمها با خواندن این همه مطالب زرد و غیر زرد نامرتبط که وقتی گوشی ات رو روشن میکنی به یکباره برای خوانده شدن هجوم می آورند، عوض شده است.
عوض شده چراکه وقتی که آنها را خواندی حس و انگیزه خواندنت ارضا میشود و تو اشباع میشوی از همان مطالب رنگارنگ بی هدف، و وقتی تشنگی خواندنت با یک نوشابه گاز دار زرد برطرف شده چه حاجت به نوشیدن یک شربت گلاب معطر که قرار است دل و جانت را صفایی بدهد.
قرآن میخواندم؛ رسیدم به آیهای که به نظرم ثقیل بود. یک طور خاصی قلبم آشوب شد و حس کردم باید همین الان بروم سجده تا آرام شوم. مهر را گذاشتم و «سبحان ربی الاعلی و بحمده».بلند که شدم و کتاب را برداشتم برای خواندن ادامه، دیدم کنار آیه نوشته: «سجدهٔ واجبه».
به گمانم خیلی از بایدها همین قدر بدیهیاند. همین قدر فطری...
اکبر کوراوند :
من در یک خانواده نسبتا مذهبی به دنیا آمدم . مثل هر بچه دیگری وارد مدرسه و شروع کردم تا دیپلم درس خواندم بعد وارد کار شدم
وقتی که 20 سال سن داشتم درگیر اعتیاد شدم درد ،سختی، حال هر روز من رو به نابودی بود همه چیزم را از دست دادم
به امید خداوند وارد کمپ های ترک اعتیاد شدم و در سن 25 ساله گی کاملا پاک پاک شدم .
و در کلاس های ترک اعتیاد شرکت میکردم
اونجا به کتاب خوانی علاقه پیدا کردم هر روز هر لحظه عشق کتاب خوانی در من شعله ور تر میشد کت
«در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقهٔ زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این رو هر چه میخواندم، نمیفهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. بهطوریکه از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریباً هفده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث
مدتی بود که به دنبال کتاب جدیدی بودم برای ترجمه، که به دلایل مختلف یا مواردی که پیدا میکردم ترجمه شده بود، یا شرایط خاص دیگری وجود داشت که امکان کار را نمیداد. اما خوشبختانه کتاب نسبتا جدیدی از ویلیام بلوم پیدا کردم به نام «مهلک ترین صادرات آمریکا: دموکراسی». آنقدر برایم جذاب بود که عصر بخشهای زیادی از آنرا خواندم و کتابخانه ملی را هم چک کردم تا مطمئن باشم قبلا ترجمه نشده است.
در برنامه ریزی های اولیه ام نهایت سه ماه را برای ترجمه در نظر گرف
چگونه بفهمیم در مسیر کتاب خوانی به درستی حرکت می کنیم؟
چطور بدونم کتاب خوان شده ام؟
خیلی راحته
اگه روزهایی که مطالعه نداشتیم، حالمون بده و احساس کمبود می کنیم، ما کتاب خوان شده ایم
اگه از اینکه مدتیه به کتاب فروشی ها سر نزده ایم احساس بدی داریم، ما کتاب خوان شده ایم
اگه به محض اینکه از خواب پا میشیم به جای گوشی، سراغ کتاب میریم، ما کتاب خوان شده ایم
اینکه در شرایطی که همه نظری بر خلاف تو دارند، خیلی سخت ست که حرف درست را بزنی... برای مشکل پیش رو با استاد بزرگوارم مشورت کردم و ایشان رفتاری را توصیه کردند که برخلاف نظر همه بود. و فرمودند جلوی همه باید اینطور رفتار کنی... قبلترها فکر میکردم کار راحتی ست و اگر مصرانه حرف حق بزنی همه تأیید میکنند که درایت داری و مستقل و عاقلی... اما نه تنها تأییدت نمیکنند بلکه اذعان دارند که احمقی :)
دستور رفتاری را از استاد بزرگوارم -حفظهالله- گرفتم و بر
رسما تمام شدم. نیاز شدیدی به تعطیلیِ چند روزه ی دنیا دارم. امتحانات ترم انرژیِ بدی از من گرفت. نیاز دارم چند روزی را مطلقا استراحت کنم تا مغزم دوباره خودش را بازیابی کند و توانایی درس خواندن را پیدا کنم.حالا که انگیزه هست، انرژی نیست! درس های فردا را یکی درمیان که نه، فقط یکی را خواندم و تلاشم مبنی بر خواندن و فهمیدن بقیه نتیجه نداد.. با خواندن خط اول حالم بهم خورد و کتاب را بستم و عطایش را به لقایش بخشیدم!
میم روانشناسی خوانده و در یک کلینیک مشغول است. یک بار میگفت یک روانشناس اگر کارش را درست انجام بدهد، نمیتواند بیش از تعداد مشخصی مراجعهکننده را پذیرش کند. درگیر یک مراجعهکننده شدن ظرفیت خاصی میخواهد و حالا مگر یک روانشناس چقدر میتواند پذیرای این مشکلات و درگیر شدنشان، باشد؟ انسان است. اگر بخواهد واقعا کارش را درست انجام دهد تعداد خاصی بیشتر در توانش نخواهد بود.
برای این روزهای عید شش رمان نوجوان جدید خریده بودم که بخوانم. دو تای
این دایره زندان است، هم قفل شکن هم درزین پنجره بیرون شو، این قصّه به پایان بر زین دانش انسانی جز وهم چه حاصل شدآن دانش بیآخر در روح به جا آور بیمار و ملولی باز، در حال نزولی بازبرخیز ز مشت گل، این سایهی خاکستر راحت شو ز فرسایش، این خانهی آلایشسامان تو این جا نیست، پرواز کن از بستر این لحظه چو وابینی هیچ از تو نیاید کارکار از تو نباشد هیچ، بیکار شو راهی بر ای یار دو جام آور تا شاد شوم زین هیچصد خاطر ظلمانی هم پاک شود از سر یک آن به رها د
امروز بعد از کلی اتلاف وقت بی بیهوده کمی وجدانم درد گرفت و درس خواندم. از آخر های ساعت ۵ تا آخر های ۱۰!! اگر آن پنج دقیقه و ده دقیقه های وسط را هم فاکتور بگیریم تقریبا ۵ ساعتی شد. میانگین مطالعه ام ۴-۵ ساعت و در مواردی ۶ ساعت است.به خودم میگویم لطفا همین چند ماه را کمی از راحتیات بگذر. از خواب های اضافی دور شو و دست از سر "زان تشنگان" و "بیوتن" و "به خودآ" و باقی کتاب هایت بردار. همین چند ماه را کمی فیلم نبین و با کتاب های آزمونت رفیق شو! یاد بگیر که
میم روانشناسی خوانده و در یک کلینیک مشغول است. یک بار میگفت یک روانشناس اگر کارش را درست انجام بدهد، نمیتواند بیش از تعداد مشخصی مراجعهکننده را پذیرش کند. درگیر یک مراجعهکننده شدن ظرفیت خاصی میخواهد و حالا مگر یک روانشناس چقدر میتواند پذیرای این مشکلات و درگیر شدنشان، باشد؟ انسان است. اگر بخواهد واقعا کارش را درست انجام دهد تعداد خاصی بیشتر در توانش نخواهد بود.
برای این روزهای عید شش رمان نوجوان جدید خریده بودم که بخوانم. دو تای
کتاب اخلاق و اقتصاد را از نشر شیرازه
خریدم. احساسم این بود که دیگر طرف کتاب های موجز نرم به عبارتی برای شخصی مثل من
که در ابتدای آشنایی با اندیشه اندیشمندان هستم تجربه جالبی نیست چرا که از مطلب
هیچ چیزی درک نمی کنم.
کتاب را تنها خواندم و متاسفانه تصویر
درستی از کتاب و مطالب آن بدست نیاوردم. کتاب رفرنس های بسیار طولانی داشت و
توضیحاتی را در پانویس ارائه داده بود که خود آنها نیاز به توضیحات مفصل داشت تا
خواننده آن را درک کند.
البته این کتاب در اص
سال گذشته روزی قریب به 50 صفحه کتاب میخواندم و با خودم
فکر میکردم که اگر با همین فرمان جلو بروم امسال یعنی سال 97 هفتهای 1 کتاب میخوانم
پس در برنامه سال جدیدم نوشتم 50 کتاب تا آخر سال!
اما نشد که نشد! مشغلههایم بیشتر شد و کتابخوانی شد
اولویت چندم و من میدانستم که تا وقتی کتابخوانی اولویتم نباشد، وقتی برایش پیدا
نخواهد شد.
این اتفاق همزمان شد با کار تمام وقت و دفاع پایاننامه و
چند ماهی بود که حتی یک کتاب هم نخواندم. اما بالأخره تص
اولین کتاب انگیزشی که خواندم قورباغهات را قورت بده بود. به نحو عجیبی بعد از مطالعۀ کتاب میخواستم بپرم و دیوار را گاز بگیرم. کتاب را خلاصه کردم در صفحاتی و آن قدر جو گیر شده بودم که رفتم و به استاد آن زمان زنگ زدم و گفتم: «من از تو هم باسوادتر میشوم، میخواهم روزی یک کتاب تمام کنم» و آن بنده خدا هم که اگر خودم جایش بودم میگفتم شاتافاکآپ گفت: «این کتابها مثل آنتی بیوتیک میمانند و چند روز دیگر از سرت میپرند» و راست هم گفت و چند روز بعد ا
امروز آزمون ورودی ام را هم دادم و به طور رسمی آخرین روزم به عنوان یک دانش آموز راهنمایی بود :)
بیست و سوم، آخرین امتحان نهایی ام را که دادم، میخواستم بیایم و درباره ی این سال و دوسال قبلش بنویسم. همان شب با یکی از دوستان عزیز صحبتی پیش آمد در باب من و اخلاقیاتم. یک سری عیب ها را گفت که رویشان فکر کردم و سعی کردم تغییرشان دهم. این شد که ان موقع پست نگذاشتم.
فکر می کنم خیلی تغییر کرده ام. خیلی خیلی. احساس می کنم تغییرات این دوره ی سه ساله، از کل دوره ی
کتاب Nya Mål 2 کتابی آموزشی است که به مانند کتاب Nya Mål 1 توسط نویسندگان سوئدی تالیف شده است. افرادی که می خواهند شروع به خواندن این کتاب کنند، می بایست به سطح قابل قبولی از زبان سوئدی رسیده باشند. توصیه ی ما به زبان آموزان این است که قبل از شروع این کتاب، کتاب Nya Mål 1 و کتاب سوئدی به زبان ساده A را مطالعه کنند. تفاوت کلی این کتاب با کتاب Nya Mål 1، تغییر محسوس در سطح متن ها و دیالوگ های موجود در کتاب است که به مراتب گسترده تر و حاوی نکات بیشتری هستند.
کتاب ریاضی نهم فرمت فایل دانلودی: .pdfفرمت فایل اصلی: pdfتعداد صفحات: 151حجم فایل: 6393قیمت: 5000 تومانبخشی از متن:پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف ک
کتاب نقد عقل محض ایمانوئل کانت
دانلود کتابدانلود کتاب نقد عقل محض ایمانوئل کانت pdfدانلود رایگان کتاب نقد عقل محض ایمانوئل کانت pdfدانلود کتاب نقد عقل محض کانت pdfدانلود ترجمه کتاب نقد عقل محضدانلود کتاب نقد عقل عملی کانتدانلود کتاب سنجش خرد ناب کانت pdfخرید کتاب نقد عقل محض کانتدانلود کتاب نقد قوه حکم امانوئل کانت
یک کتاب روانشناسی میخواندم میگفت ما دچار این سوگیری هستیم که اعمال دیگران را ناشی از صفات ذاتی آنها میدانیم نه ناشی از موقعیتی که در آن هستند. میگفت این سوگیری اغلب ما را به اشتباه میاندازد. این همان اشتباهیست که ممکن است یک خوانندهی نوعی با خواندن نوشتههای من بکند و فکر کند من گیج و به دردنخورم. رفتم یک کتاب خواندم تا ثابت کنم در اشتباهید. کتاب چرتی هم نبود، زمینه ی روانشناسی هیلگارد بود. حالا خودم خیلی هم به روانشناسی خودم اعت
دانلود کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو
دانلود فایل
دانلود رایگان کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو :: دانلود کتابketabdownloadpdf.blog.ir › tag › دانلود رایگان کتاب ...۲ مطلب با کلمهی کلیدی «دانلود رایگان کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو» ثبت شده است - دانلود کتاب.
دانلود کتاب صوتی هنر رزم - کتاب سبزketabesabz.com › ... › کتابهای صوتی تاریخی و اجتماعی۳۱ مرداد ۱۳۹۵ - کتاب صوتی هنر رزم را رایگان از کتاب سبز دانلود کنید و از ... کتاب صوتی هنر رزم، یک کتاب استرات
جایی برای خودم نوشته بودم: بهار که از راه برسد قرار خواهم گرفت. آهنگ های بهاری گوش می دادم، تا بهار دلنشین آمده سوی چمن می خواندم و گوشه گوشه ی کتاب هایی که می خواندم، می نوشتم: من بهارم، تو زمین...
برنامه می ریختم که:امسال بیست کتاب می خوانم، امسال فیلم های بهتری می بینم، امسال زبان انگلیسی ام را کامل میکنم، امسال بیشتر می نویسم، امسال بهترخواهم بود، خوب تر، امسال تو را کمتر دوست خواهم داشت، امسال کمتر دلتنگت خواهم شد، امسال بهار که بیاید فرا
روزهایی که گذشت، بیشتر از همیشه خانه بودم و خانهداری کردم. لیست غذایی متنوع نوشتم و چسباندم به در یخچال. وضعیت خورد و خوراکمان را سروسامان بیشتری دارم. کیکهای جدید یاد گرفتم و پختم. غذاهای سنتی بیشتری پختم. فوت و فن تعدادی از این غذاها را از یک آشپز خوب یاد گرفتم. فست فود و غذای نیمه آماده نخوردیم. مهمانی دادیم، کتاب خواندم، فیلم دیدم. یک حوزه خوب نزدیک خانه پیدا کردم که شاید به جمع طلبههایش بپیوندم. داروهایم را کم کردم اما عوارضش همچنان
یادداشتی برای کتاب "از پیدا شدن بدم میاد|مصطفی مردانی"
کتاب را یک نفس نخواندم.بین ساعاتی که در اتوبوس بودم یا مجبور بودم منتظر بمانم قسمتی را می خواندم.خوبیاش هم این بود که داستان های طولانی و پیچیده نداشت.میشد هر وقتی آن را دست گرفت.در یک نگاه کلی باید بگویم داستان ها اختلاف زیادی با هم داشتند.چند داستان اول شروع خوبی نداشتند و همین باعث میشد رغبتی هم برای ادامه دادن داستان به وجود نیاید.اما داستان های پایانی امیدوارکننده بودند.خود من س
در دوران ارشد که بودم درسی به صورت اختیاری برای دانشجویان گذاشته بودند. عنوانش این بود نظریههای اوقات فراغت. برایم عنوانش عجیب و جالب بود. کمی دو دوتا چهارتا کردم و تصمیم گرفتم بردارم تا کمی کنجکاویم را قلقلک داده باشم. کلاسهایش را شرکت کردم. چیزی که از کلاس یادم هست این بود که استاد دائم میگفت درسهای بهتری میشد برایتان ارائه کرد و ...
بی توجه به حرفهای استاد کتاب معرفی شده را خواندم، برایم جذاب بود و مشتاق شدم کتابهای بیشتری بخوان
این جمله که "تعرف الاشیاء باضدادها" خیلی ملموس است. اینکه اشیا با نقطه مقابلشان شناخته میشوند حقیقت دارد. نه تنها اشیا بلکه هر چیزی در این دنیا این خصلت را دارد؛ حتی کتاب. امسال به طور اتفاقی دو کتاب را با فاصله نزدیکی از هم خواندم. اولی خیلی دوست داشتنی و شیرین و خواندنی بود ولی دومی نه تنها هیچ کدام از اینها نبود بلکه افتضاح بود و دقیقا بعد از خواندن کتاب دوم زیبایی و شاهکار بودن کتاب اول برایم مشخص شد. «من زنده ام» کتاب اولی بود که خواندم و ه
کتاب جامع المقدمات تصحیح شده استاد علامه مدرس افغانی می باشد که شامل چند کتاب در زمینه ادبیات عرب می باشد.
دانلود در ادامه مطلب
کتاب جامع المقدمات تصحیح شده استاد علامه مدرس افغانی می باشد که شامل چند کتاب در زمینه ادبیات عرب می باشد.
۱٫کتاب الامثله
۲٫ کتاب شرح المثله
۳٫ کتاب صرف میر
۴٫ کتاب التصریف
۵٫ کتاب شرح التصریف
۶٫ کتاب عوامل جرجانی
۷٫ کتاب عوامل منظومه
۸٫ کتاب عوامل ملامحسن
۹٫ کتاب شرح العوامل فی النحو
۱۰٫ کتاب الکبری فی المنطق
۱
این جمله که "تعرف الاشیاء باضدادها" خیلی ملموس است. اینکه اشیا با نقطه مقابلشان شناخته میشوند حقیقت دارد. نه تنها اشیا بلکه هر چیزی در این دنیا این خصلت را دارد؛ حتی کتاب. امسال به طور اتفاقی دو کتاب را با فاصله نزدیکی از هم خواندم. اولی خیلی دوست داشتنی و شیرین و خواندنی بود ولی دومی نه تنها هیچ کدام از اینها نبود بلکه افتضاح بود و دقیقا بعد از خواندن کتاب دوم زیبایی و شاهکار بودن کتاب اول برایم مشخص شد. «من زنده امخا» کتاب اولی بود که خواندم و
یک کتاب روانشناسی میخواندم میگفت ما دچار این سوگیری هستیم که اعمال دیگران را ناشی از صفات ذاتی آنها میدانیم نه ناشی از موقعیتی که در آن هستند. میگفت این سوگیری اغلب ما را به اشتباه میاندازد. این همان اشتباهیست که ممکن است یک خوانندهی نوعی با خواندن نوشتههای من بکند و فکر کند من گیج و به دردنخورم. رفتم یک کتاب خواندم تا ثابت کنم در اشتباهید. کتاب چرتی هم نبود، زمینه ی روانشناسی هیلگارد بود. حالا خودم خیلی هم به روانشناسی خودم اعت
جایی برای خودم نوشته بودم: بهار که از راه برسد قرار خواهم گرفت. آهنگ های بهاری گوش می دادم، تا بهار دلنشین آمده سوی چمن می خواندم و گوشه گوشه ی کتاب هایی که می خواندم، می نوشتم: من بهارم، تو زمین...
برنامه می ریختم که:امسال بیست کتاب می خوانم، امسال فیلم های بهتری می بینم، امسال زبان انگلیسی ام را کامل میکنم، امسال بیشتر می نویسم، امسال بهترخواهم بود، خوب تر، امسال تو را کمتر دوست خواهم داشت، امسال کمتر دلتنگت خواهم شد، امسال بهار که بیاید فرا
قلیان کشیدن یکی از عادات فرهنگی ما ایرانی ها است که توانسته در جریان کشمکش ها و تغییرات فرهنگی خود را به نسل ما برساند. درباره اینکه قلیان کشیدن چقدر مضر است مقالات زیادی نوشته شده و توصیه های بسیار شده است. حتی در جایی خواندم که نوشته بود هر وعده قلیان که مصرف می شود اندازه 5 پاکت سیگار دود وارد ریه های فرد مصرف کننده می کند.
همچنین مقاله ای خواندم که در مورد اهمیت فرهنگی و اقتصادی قلیان نوشته بود، اینجا می توانید بخوانید که چطور قلیان می توا
وقتی این وبلاگ را با عنوان "ندای کتاب" هوا کردم؛ انگیزهام ایجاد آرشیوی از کتابهایی که خواندم، بود. و البته تا حدی معرفی کتابها به بلاگرها. این فصل نوزادی از زندگی این وبلاگ بود. با این آدرس : 786book.blog.ir
و فصل کودکی آن تحت عنوان "حلزون" با این آدرس : halazun.blog.ir گذشت. این عنوان از بیتی از جناب صائب تبریزی اقتباس شده بود؛
"از حادثه لرزند به خود قصر نشینان/ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم"
و حال این کودک وارد فصل جدیدی از زندگی شده است. وبلاگ
مدت زیادی است که اعلام شده کسانی که کتابهایشان را برای بررسی به من داده بودند ، آنها را از آقای رمضانی تحویل بگیرند ولی هنوز این افراد کتاب، کتاب کار ، یا دفترشان را از آقای رمضانی نگرفته اند!!
فردا سه شنبه مدرسه باز است و آقای رمضانی مدرسه تشریف دارند.
لطفا به این دوستان خبر بدهید:
آقایان :
رضایی (11- کتاب کار) - زنجانی نژاد (10ح کتاب) - رهبر (10ح کتاب، کتاب کار، دفتر) - میرشجاعی (کتاب کار، دفتر)
و یک کتاب بی نام و تقریبا خالی! که نفهمیدم اصلا چر
دانلود کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو
دانلود فایل
دانلود رایگان کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو :: دانلود کتابketabdownloadpdf.blog.ir › tag › دانلود رایگان کتاب ...۲ مطلب با کلمهی کلیدی «دانلود رایگان کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو» ثبت شده است - دانلود کتاب.
دانلود کتاب صوتی هنر رزم - کتاب سبزketabesabz.com › ... › کتابهای صوتی تاریخی و اجتماعی۳۱ مرداد ۱۳۹۵ - کتاب صوتی هنر رزم را رایگان از کتاب سبز دانلود کنید و از ... کتاب صوتی هنر رزم، یک کتاب استرات
دقیقاً مهم نیست چندبار زمین میخوری، یکبار، دهبار، هزاربار... مهم این است که بعد هر بار زمین خوردن، بروی کنار خودت، خاکها را بتکانی از روی لباست، چند بار با محبت بزنی روی شانهات و بگویی: "خیلی خوب بود، من دیدم که تو تمام تلاشت را کردی، من همیشهی همیشهی همیشه کنارت ایستادهام و دوستت دارم".
پ.ن. کتاب "خرگوش گوش داد" را بارها خواندم، نه برای لیلی، برای خودم...
متن listening کتاب interchange زرد
متن listening کتاب interchange زرد
متن listening کتاب interchange زرد
متن listening کتاب interchange زرد با فرمت های مختلف
دانلود جدید ترین و بهترین نسخه های کتاب های آموزشی زبان انگلیسی و دانلود متن listening کتاب interchange زرد
ادامه مطلب
یادم نیست چند سال پیش بود که دوست قدیمیام احمد، به مناسبت تولدم کتاب راز فال ورق را به من هدیه داد. الان توی تاکسی نشسته ام وگرنه اگر در منزل بودم حتما سراغ کتابخانه میرفتم و دنبال یادداشت و احیانا تاریخ زیرش میگشتم و قید میکردم.
راز فال ورق برای آن روزهای من کمی ساختار شکنانه بود. اولین اشکال همین اسم کتاب بود. من نه با ورق میانه خوبی داشتم و نه با فال. نه خانوادهام اهل ورقبازی بودند و نه خودم به فال اعتقاد داشتم. اما خب به دو دلیل کتا
نوشتن سئو با نوشتن مطالب ، مقاله نویسی ، داستان نویسی و نوشتن اخبار بسیار متفاوت است. هنگامی که من برای اولین بار استعداد ذاتی خود را برای نوشتن چیزها و قرار دادن ایده ها در کلمات متوجه کردم ، همچنان می خواندم میلز و استخوان ها ، و در این مدت کتاب های داستان …hillbilly.ir/سئو-ماده-101/
---@infojobseo
مشاهده مطلب در کانال
کتاب قلعه حیوانات اثر جورج اورول یکی از کتاب های محبوب است که اکثر افرادی که کتاب میخوانند با اسم ان اشنا هستند.
این کتاب سیاست در بین حیوانات را با طنز شیرینی بیان میکند. متن این کتاب بسیار ساده و روان است و حتی افراد کم سن و سال نیز میتوانند ان را بخوانند.
متن این کتاب نیز حدودا 100 تا 150 صفحه است که در جلد ها مختلف متغیر است.
خلاصه داستان کتاب درباره این است که حیوانات مزرعه ای انقلاب می کنند و صاحب مزرعه را از مزرعه خارج می کنند. پس از ان خوک ها
سی شارپ یکی از برترین زبان های برنامه نویسی شئ گرا و بازی سازی است
در این کتاب می توانید به دنبال یادگیری ان باشید
لینک از سایت کتاب سبز
دانلود کتاب
و این کتاب به نقل از سورس باران کامل ترین کتاب آموزشی است . ( پایین )
دانلود کتاب
این روزها یک کتاب کوتاهی را خواندم که عمق و بار معناییش خیلی بلند و سنگین بود.یک کتاب که فقط درباره کلمات حرف میزد.همان
کلماتی که یک کتاب،یک فیلم و یا حتی نوشته های همین وبلاگ را تشکیل میدهند.
میگفت این روزها دنیا،دنیای کلمات هست.کلماتی که از همه جای دنیا برای همدیگه ارسال میشوند و پر از معانی و مفاهیم متفاوت
هستند.مفاهیمی که هرکدامشان مال یک فرهنگ و بار و علایق متفاوت هست و اتفاقا هم برای مخاطبین متفاوت ارسال می شوند.
پشت هر کلمه یک دنیا مف
کتاب «تاملی بر زندگی و آثار سلطان سخن فارسی (سعدی)» نوشته دکتر اسدالله نوروزی از نشر دانشگاه هرمزگان را خواندم. کتاب بسیار خوبی که اگر ناشرش یک جای دولتی نبود قطعا بیشتر شناخته میشد. اما این کتاب در همان چاپ اول و تیراژ پایین ۱۰۰۰تا مانده.
جستجو کردم دیدم حتی سایت آدینهبوک که منابع کاملی دارد تنها مشخصات شناسنامهای کتاب را دارد و این کتاب آنجا عرضه نشده. نگاهی به سامانهی SamanPL انداختم دیدم که از بین ۳۴۱۵ کتابخانهی عمومی سراسر کشور
دیروز انجمن ادبی بودم. هر از چندی می روم تا در فضای شعر قرار بگیرم. بگذریم از جو سرد و چشم و هم چشمی های بیجایی که همیشه بعضی اعضای اینگونه انجمن ها دارند، قرار گرفتن در چنین فضاهایی به تحریک ذوق آدم کمک میکند.
اما چیزی که در این مدت کوتاه برای من آشکار شد جدای از این مسائل است. چند بار من هم رفتم بالا و چیزکی اگر نوشته بودم خواندم. یک جلسه، دو جلسه، ده جلسه. اما دیگر تمام شد. هرچه در این سالها نوشته بودم را خواندم و تمام شد. دیروز که انجمن خلوت
دیگر دیر است برای چنین حرفی ولی اگر یکبار تنها یکبار به عقب برمیگشتم بکوب درس میخوانم، از همان راهنمایی حتّی، مثل خر میخوانم، شبانهروز میخوانم، دیگر چیزی را به استعداد و محفوظات و قدرت قلم حواله نمیکردم، چرتترین درسها را هم شونصدبار میخواندم که ملکهی ذهنم شود... همیشه به مقدار کفایت و حتّی کمتر از کفایت خواندم و از آنجایی که خیلی از مطالب را علم لاینفع میدانستم، بیرغبتی کردم و پشتکار به خرج ندادم و حال از این بابت ن
دانلود کتاب تختت را مرتب کن
نویسنده: ویلیام مک ریون
تعداد فصل: 10 فصل
تعداد صفحات: 77صفحه
کتاب:پی دی افpdf
دانلود فایل
دانلود رایگان کتاب صوتی تختخوابت را مرتب کن خلاصه کتاب تختخوابت را مرتب کن دانلود رایگان کتاب تختخواب را مرتب کن دانلود رایگان کتاب تختت را مرتب کن pdf دانلود کتاب صوتی تختخوابت را مرتب کن کتاب صوتی تختخوابت را مرتب کن رایگان خرید کتاب تختخوابت را مرتب کن
از همون کودکی کتاب داستان های خوبی به دستم رسید و عاشق کتاب شدم، از نوجوانی شروع کردم به خوندن کتاب های سنگین و سطح بالا و حالا در جوانی یه کتابخوان حرفه ای هستم. خوشحالم که غرق دنیای کتاب ها شدم و 2 روز امسال رفتم نمایشگاه کتاب و 8 تا کتاب خریدم که دارم له له میزنم بخونمشون.
سه روز عزای عمومی.
ساعت هفت بیدار شدم و خبر را خواندم. باور نکردم. هنوز هم باور نکردهام. چون مرگ مهم نیست. چیزی که مهم است، تراژدی مرگ است. شاید ما بچه نداشته باشیم. شاید هیچ وقت بچه دار نشویم. ولی امیدوارم دنیا بماند و نسل های بعد این بلبشو را فقط در کتابهای تاریخشان بخوانند. امیدوارم تمام شود. به خوبی یا بدی، فرقی نمیکند، فقط تمام شود.
امیدوارم تمام جنگ طلبان، هرکجایی که هستند، هر دینی که دارند، تقاص خون تمام مردم بی گناهی که به خاطر شهو
بسم الله
دیروز 31 فروردین کتاب خیابان تبریز را از مولف محترم کتاب هدیه گرفتم. ان شاالله بعد از مطالعه در خصوص این کتاب چند خطی برایتان خواهم نوشت.کتاب را نشر مجنون در136 صفحه درآورده. کتاب مرور کوتاهی است بر خاطرات معلم شهید قدرت الله چگینی.
فروش کتاب خون دلی که لعل شد به دلیل محتوای ارزشمند آن با استقبال بسیاری از سمت مخاطبان روبرو شده است.
این کتاب زندگی سیاسی مبارزاتی مقام معظم رهبری طی سال های انقلاب ۵۷ است و ارزش ریالی آن بسیار بالاست.
کتاب با بیان شیرین نوشته شده و مخاطب را جذب میکند.
این کتاب را میتوانید از انتشارات انقلاب اسلامی دریافت کنید.
02166483975
وقتی کودک و نوجوان! بودم یک سری کتابهای داستانی بود که دنبال میکردم و حتما میخواندم. مخصوصا وقتی وارد دنیای یک سری کتابها میشدم،خیلی سخت میتوانستم از صمیمیت و گرمای آن کتابها بیرون بیایم. برای اینکه باز هم آن صمیمت و گرما را تجربه کنم باز هم میرفتم و ادامهی آن کتابها و سریهای بعدیشان را میخواندم. البته اگر بخواهم دقیقتر بگویم، نه فقط صمیمیت، بلکه تجربهی احساس تلاش برای به دست آوردن چیزی مهم و اثرگذار، اخلاق، ص
درباره این سایت