نتایج جستجو برای عبارت :

مفلس!

نون چارکی سه عباسی پنیر سیری دو عباسینون چارکی سه عباسی پنیر سیری دو عباسیآدم مفلس را چو من وا‌میداره به رقاصیشب که می‌رم توی خونه، اکبری به به می‌کنهقاقا می‌خواد نونش می‌دم می‌خوره و اه اه می‌کنهمی‌گه تا کی سر بکنم چادر نماز کرباسی؟روغن سیری چار عباسی پنیر سیری سه عباسیآدم مفلس را چو من وامی‌داره به رقاصیفاطی میون گهواره گشنشه عرعر می‌زنهمادر بچه‌ها می‌ره گهواره را سر می‌زنهمی‌بینه فاطی مشغول سرسری است و دس دسیشیر چارکی چار عبا
   
   
رفته بودم مسجد نماز بخونم، رفتم توو فکر که باید یه پولی جور کنم برم یه کاپشن بخرم، کاپشنی که میپوشم واقعا دیگه رنگ و رو رفته اس.
به خدا گفتم خدایا ردیف کن یه جوری پولشو!   
نماز خوندم و اومدم بیام بیرون ، کفشامو که از جا کفشی در آووردم، دیدم چندین ماهِ میخوام یه جفت کفش بخرم :|   
با خودم گفتم پول کاپشن رو جور کنم، کفشارو چی کار کنم ؟؟؟
   
    
#سالهای_صبوری
   
حالا که کتاب خوان های بی پول تو وبم زیادن :دی  بذار دو تا سایت دیگه م معرفی کنم که اکثر کتاباشون با تخفیفی حدود پنجاه درصد می فروشن
البته به نظر میاد کتاباشون یه نمه قدیمی باشه و اینکه من خودم تا حالا خرید نکردم ازشون و نمیدونم قابل اعتمادن یا نه دیگه تصمیم گیری با خودتون

http://ketabantakhfif.ir

http://takhfifkadehketab.com
[ نامجو - زده] 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


سلام کردم و با من به روی خندان گفتکه‌ ای خمارکش مفلس شراب‌زده!که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای؟ز گنج‌خانه شده خیمه بر خراب‌زده.وصال دولت بیدار ترسمت ن
[ نامجو - زده]











متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.






param name="AutoStart" value="False">












سلام کردم و با من به روی خندان گفتکه‌ ای خ
[ نامجو - زده]











متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.






param name="AutoStart" value="False">












سلام کردم و با من به روی خندان گفتکه‌ ای خ
«خانواده‌ای هست مفلوک. کار پدر بدانجا کشیده است که مجبور است طلای مادر بفروشد تا نان سفرهٔ فرزندان فراهم آورد و البته بیش از آن را نیز خرج خود کند.... به پدر چه خواهید گفت؟ بیکار؟ مفلس؟ معتاد؟ هر چه خواستید بگویید اما بدانید از چنین مردی بایستی ناامید بود. اگر کسی به فکر نجات چنین خانواده‌ای باشد، تنها به فرزندان جوان امید خواهد بست...»
«مادر یعنی وطن. طلا یعنی نفت. پدر یعنی دولت... این ملک پدرانی داشته است که برای حکومت، نه طلای مادر که خود ماد
به دانشگاه خواندم درس دشوارپر از فرمول و انتگرال و آماربرای شهریه گشتم چه مفلسدر آخر تا شدم روزی مهندسصناعت پیشه کردم سالیانیبدست آرم مگر آبی و نانیبه دور از همسر و فرزند و خانهشدم آواره‌ی هر کارخانهتمام دست و پایم روغنی شداَنیسم یک روبات آهنی شدبه دستم چرخ صنعت خوب چرخیداز این چرخش مرا چیزی نچربیدبه یُمن واردات جنس چینیشدم محکوم به خانه نشینیشد اما چرخ صنعت چون که پنچرمهندس هم نمی‌خواهند دیگرکسی کو رفت دنبال صنایعیقین عمر خودش را کرده
مایه اصـل و نسب در گردش دوران زر است 
هر کسی صاحب زر است او از همه بالاتر است دود اگر بالا نشیند کسـر شأن شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد چون که او بالاتر استناکسی گر از کسی بالا نشیند عیب نیست
روی دریا، خس نشیند قعر دریا گوهر است شصت و شاهد هر دو دعوی بزرگی میکنند
پس چرا انگشت کوچک لایق انگشـتر استآهن و فولاد از یک کوه می آیند برون
آن یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است کـره اسـب ، از نجابت از پـس مـادر رود
کـره خـر ، از خـریت پیش پیش مـادر است کاکل
به نام خالق بی‌همتا
# مجالس+
# دیوارنوشت
ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به‌غمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد
به بوی او دل بیمار عاشقان چو صیاد
فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد
به صدر مصطبه‌ام می‌نشاند اکنون دوست
گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد
طرب‌سرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منش مهندس شد
لب از ترشح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
کرشمه تو شرابی به عارفان پی
هر که درین درد گرفتار نیست
یک نفسش در دو جهان کار نیست
هر که دلش دیدهٔ بینا نیافت
دیدهٔ او محرم دیدار نیست
هر که ازین واقعه بویی نبرد
جز به صفت صورت دیوار نیست
خوار شود در ره او همچو خاک
هرکه در این بادیه خونخوار نیست
ای دل اگر دم زنی از سر عشق
جای تو جز آتش و جز دار نیست
پردهٔ این راز که در قمر جان است
جز قدح دردی خمار نیست
آنکه سزاوار در گلخن است
در حرم شاه سزاوار نیست
گلخنی مفلس ناشسته روی
مرد سراپردهٔ اسرار نیست
کعبهٔ جانان اگرت آرزوست
در گذر
الهی! ای گشاینده زبان مناجات‌گویان و ای انس‌افزای خلوت‌های ذاکران و ای حاضر
نفسهای رازداران... در حاجت کسی نظر کن که او را یک حاجت بیش نیست..
 مرا تا باشد این درد نهانی............تو را جویم که درمانم تو دانی
الهی! اگر با تو نمی‌گویم افکار می‌شوم. چون با تو می گویم سبکبار می‌شوم.
الهی! چون یتیم بی پدر گریانم.. درمانده در دست خصمانم. خسته از گناهانم و زخویشتن نالانم.. خراب عمر و مفلس روزگار
الهی! در جلال، رحمانی، در کمال، سبحانی، نه محتاج زمانی، و نه
 
الهی! ای گشاینده زبان مناجات‌گویان و ای انس‌افزای خلوت‌های ذاکران و ای حاضر
نفسهای رازداران... در حاجت کسی نظر کن که او را یک حاجت بیش نیست..
 مرا تا باشد این درد نهانی............تو را جویم که درمانم تو دانی
الهی! اگر با تو نمی‌گویم افکار می‌شوم. چون با تو می گویم سبکبار می‌شوم.
الهی! چون یتیم بی پدر گریانم.. درمانده در دست خصمانم. خسته از گناهانم و زخویشتن نالانم.. خراب عمر و مفلس روزگار
الهی! در جلال، رحمانی، در کمال، سبحانی، نه محتاج زمانی، و ن
پسرک که دغدغه نان شب  داشت،با غصه به خواب رفت.صبح، نیم خیز روی تخت نشست و چندین دقیقه به خوابی که دم صبح دیده بود فکر می کرد.با خودش می گفت چه کرده است که اینچنین زکاتش دادند؟؟مستحق بود؟؟هرگز،گوهر ذاتی داشت؟هرگز.وحشیِ دشتِ معاصی را/ دو روزی سر دهید/ تا کجا خواهد رمید؟/ آخر، شکارِ رحمت است!


با خودش زمزمه می کرد دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند،واندر آن ظلمت شب آب حیانم دادند،بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند،باده از جام تجلی صفاتم دادند..
جام تجلی
• یکشنبه که فارسی عمومی داشتیم با استاد پر پشت مویی که دوستان فقط به خاطر اینکه ساعت کلاسش یازده و نیم است و ساعت کلاس  خودمان هشت صبح است در کلاس او حاضر میشوند. استاد در مورد یک غزل درس میداد که نمی دانم بحث به کجا کشید که گفت : میدانید ؛ هر آدمی انسان نیست ، همه ی ما آدم هستیم ولی همه ی ما انسان نیستیم . حرفی که زد شاید به نظر ساده بیاید شاید هم نه ولی فکر من را مشغول کرد ، خیلی هم مشغول کرد . 
• بابا را دیدم و مامان را هم و البته برادر جان را هم ه
• یکشنبه که فارسی عمومی داشتیم با استاد پر پشت مویی که دوستان فقط به خاطر اینکه ساعت کلاسش یازده و نیم است و ساعت کلاس  خودمان هشت صبح است در کلاس او حاضر میشوند. استاد در مورد یک غزل درس میداد که نمی دانم بحث به کجا کشید که گفت : میدانید ؛ هر آدمی انسان نیست ، همه ی ما آدم هستیم ولی همه ی ما انسان نیستیم . حرفی که زد شاید به نظر ساده بیاید شاید هم نه ولی فکر من را مشغول کرد ، خیلی هم مشغول کرد . 
• بابا را دیدم و مامان را هم و البته برادر جان را هم ه
 

مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست
 اشکم احرام طواف حرمت می بندد
 بسته دام و قفس باد چو مرغ وحشی
 عاشق مفلس اگر قلب دلش کرد نثار
 عاقبت دست بدان سرو بلندش برسد
 از روان بخشی عیسی نزنم دم هرگز
 من که در آتش سودای تو آهی نزنم 
روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم 
سر پیوند تو تنها نه دل حافظ راست 
 
دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست
 گر چه از خون دل ریش دمی طاهر نیست
 طایر سدره اگر در طلبت طایر نیست 
مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیست
 هر که را در طلبت همت ا
 

مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست
 اشکم احرام طواف حرمت می بندد
 بسته دام و قفس باد چو مرغ وحشی
 عاشق مفلس اگر قلب دلش کرد نثار
 عاقبت دست بدان سرو بلندش برسد
 از روان بخشی عیسی نزنم دم هرگز
 من که در آتش سودای تو آهی نزنم 
روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم 
سر پیوند تو تنها نه دل حافظ راست 
 
دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست
گر چه از خون دل ریش دمی طاهر نیست
 طایر سدره اگر در طلبت طایر نیست 
مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیست
 هر که را در طلبت همت او
 
آنچه در زیر می‌آید، درس "شصت‌وششم" از جلد دوم «رساله‌ی آموزشی» احکام و مسائل شرعی است که مطابق با فتاوای حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدظله‌العالی تهیه، تنظیم و منتشر شده است. نذرتعریف: ملتزم دانستن خود به اینکه عملی را برای خدا به نحو مخصوص انجام دهیم.شرایط انعقاد نذر(۱)۱. صیغه نذر: در انعقاد نذر، صرف نیت کافی نیست و ذکر صیغه لازم است؛ گرچه لازم نیست صیغه به عربی باشد؛ مثال: "لله علیّ ان اصلّی صلاة اللیل"؛ "برای خدا بر من است که نماز شب
پایان نامه خیار شرط
پایان نامه خیار شرط
مقدمه: خیار شرط نیز یکی از چند خیاری است که در قانون از ان نام برده شده است . درباره ی تعداد خیارها در فقه توافق وجود ندارد پنج و هفت و هشت و چهارو چهارده تعدادی است که در کتابها دیده می شود و چهارده عدد به شهید ثانی در شرح لمعه ( ج ۳ ، ص ۴۴۷) بر می گردد.اما این اختلافات در تدوین و گرد آوری است و ماهوی نمی باشد . در قانون مدنی ماده ی ۳۹۶ :خیارات از قرار ذیر اند:۱- خیار مجلس  ۲- خیار حیوان ۳-  خیار شرط ۴- خیار تاخی
ایکاش کسی واقعا بود.. ایکاش کسی واقعی بود.. ایکاش راهی برای حل این درد بود.. ایکاش حال و وضع اینگونه نبود.. ایکاش کسی برای درددل بود.. ایکاش این کابوس بود.. ایکاش پس از این بیداری بود.. ایکاش حرفم را میشنید.. ایکاش این دم‌بستن آغاز آواز بود.. ایکاش این فروبستن آغاز پرواز بود... ایکاش مرا میدید.. ایکاش میدانستم چه باید کرد، چه باید گفت.. ایکاش کسی برای درددل بود.. ایکاش این درد چیز کوچکی بود.. ایکاش این هوا فضای کوچکی بود.. ایکاش آنروی سکه خوشی هم لحظه‌ا
تاروپود
هستی شعر فارسی را گویا با انتظار آمیخته اند و این ترکیب تاثیرگذار در جای جای
ادبیات منظوم هزار وصد ساله فارسی حضوری چشمگیر دارد و با حیات مردم توامان
گشته  است . گاه انتظار خویش را در این
ابیات نظامی گنجوی جلوه گر می سازد
ای
مدنی برقع و مکی نقاب                         پرده نشین چند بود آفتاب

منتظران
را به لب آمد نفس                            ای زتو فریاد به فریاد رس

و گاه
در کلام حافظ شیرازی متجلی می شود

ای
پادشه خوبان داد از

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها