نتایج جستجو برای عبارت :

گناهم چیست .

گناهم چیست ؟نه میوه ممنوعه بوده ،نه ظلمی و نه کفری ، گناهم یک نگاه بود که جرم شد ..کلامی بود که کفر شد ..و دلتنگی شد مجازاتم .._ همین _ دلتنگی را دوست دارم چون واژه ها یکی پس از دیگری رژه می روند در خاطرم ..صدای جیرجیرک حتی می شود عاشقانه ..و من تنها مجرمی هستم که عاشقانه مجازاتش را دوست دارد.
دانلود مداحی بعضی روزا فکر میکنم بار گناهم
Download Madahi Bazi Roza Fekr Mikonam
دانلود مداحی بعضی روزا فکر میکنم بار گناهم از محمود کریمی از سایت پلی نیو موزیک
برای دانلود نوحه به ادامه مطلب مراجعه کنید …
تکست و متن مداحی بعضی روزا فکر میکنم بار گناهم
بعضی روزا فکر میکنم بار گناهم کاری کرده با من که پیش تو رو سیاهم
از خجالت بسته نگاهم درونم میسوزه از سوز گناهم
یاد گرفتاریم می افتم ، یاد اون لحظه ای که میبرنم
به یاد غسل و کفنم
یاد فشار قبرمو فریاد زدنم یاد ع
محبوب من...اگر مرا به جُرمم مواخذه کنی، من تو را به عفوت مواخذه می‌کنم که چرا مرا نبخشیدی...و اگر مرا به گناهم بازخواست کنی، من تو را به مغفرتت بازخواست می‌کنم...و اگر مرا به آتش دوزخ بری، اهل آتش را آگاه خواهم کرد، که من تو را دوست می‌دارم...
امروز یکی همه ی غلطایی ک کرده بودمو کوبید تو صورتم...^^اومدم اعتراف کنم شاید بار گناهم سبک شهمن...پاک نیستم...هرزه تر از اونیم ک فکرشو کنین...الانم دارم تاوان آه کساییو میدم ک...دلشونو شکستم......جیمین شی...منو ببخش...با تو بیشتر از همه بد کردم...کوثر...لیندا...و...خیلیای دیگه...آره خیلیای دیگه...واسه همه ی دروغای کثیفم متاسفم...واسه...قایم شدن پشت نقاب بی گناهی...متاسفم...واسه حماقتام متاسفم...واسه خودخواهیام...نامردیام......
ولایت اهل بیت علیهم السلام و برائت از دشمنان ایشان شرط اصلی شناخت خداست
ثقة الاسلام کلینی قدس الله روحه الشریف روایت کرده است:
۱- الحسین بن محمد، عن معلى بن محمد، عن الحسن بن علی الوشاء قال: حدثنا محمد ابن الفضیل، عن أبی حمزة قال: قال لی أبو جعفر علیه السلام: إنما یعبد الله من یعرف الله، فأما من لا یعرف الله فإنما یعبده هكذا ضلالا قلت: جعلت فداك فما معرفة الله؟ قال: تصدیق الله عز وجل وتصدیق رسوله صلى الله علیه وآله وموالاة علی علیه السلام والا
دانلود مداحی محمود کریمی بعضی روزا فکر میکنم بار گناهم
دانلود نوحه شنیدنی بعضی روزا فکر میکنم بار گناهم با صدای محمود کریمی با متن آهنگ و به صورت لینک مستقیم از رسانه آنلاین توییت موزیک
Download Madahi And Nohe By Mahmoud Karimi Called Bazi Roza Fekr Mikonam Bare Gonaham
دانلود مداحی محمود کریمی بعضی روزا فکر میکنم بار گناهم با بالاترین کیفیت
Download Madahi And Nohe By Mahmoud Karimi Called Bazi Roza Fekr Mikonam Bare Gonaham
برای دانلود مداحی به ادامه مطلب مراجعه کنید …
ادامه مطلب
آمدم ای شاه پناهم بده / خط امانی ز گناهم بدهای حرمت ملجأ درماندگان / دور مران از در و راهم بدهای گل بی‌خار گلستان عشق / قرب مکانی چو گیاهم بدهلایق وصل تو که من نیستم / اذن به یک لحظه نگاهم بدهای که حریمت مَثل کهرباست / شوق و سبک خیزی کاهم بدهتا که ز عشق تو گدازم چو شمع / گرمی جان‌سوز به آهم بدهلشکر شیطان به کمین منند / بی‌کسم ای شاه پناهم بدهاز صف مژگان نگهی کن به من / با نظری یار و سپاهم بدهدر شب اول که به قبرم نهند / نور بدان شام سیاهم بدهای که عطاب
نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند
می گویند حساسیت فصلی است
آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم . . .
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
خاک پایت بوسه گاهم بود و بس / بر سر راهت نگاهم بود و بس
ای نگاهت تکیه گاه خستگی / عشق تو تنها گناهم بود و بس . . .
 
ادامه مطلب
اشتباه اشتباهه گناهم گناهه با حرف و بهانه ذاتش عوض نمی شه میدونم اشتباه میکنم گناه میکنم ولی یکجا امیدم به ببخشش خالقمه وگرنه میدونم گناهه میدونم اشتباهه.
امشب خبر نامزدی یکی از اقوام رو شنیدم خیلی خوشحال شدم وسط زندگیه روزمره خوبه خبر خوش بیاد فال خوش بیاد انگار نیاز داریم به تنوع.
یک پسر دایی دارم اطلاعات عمومیش عالی بود یه مدت رو اعصابم بود چرا راجب لیشتر چیزا اطلاع داشت امروز وقتی داشتم حرف میزدم دیدم منم شدم نیما دوم.
 
#بودن_یا_نبودن
درهای شب را بستهحواسم را در  چادر شب پیچاندهاماچه بی قرارم باز امشب!دلم،دلم آکنده از هیاهودم به دم آکنده ام از حسی که می دانم و نمی دانم چیست!  امشب سرشار  از انبوه دلشوره های آشنا رقص هزاران سایه طنین آشنای یک صدا! چه کشنده است مرز بین بودن و نبودن ها!تنهایم اگردلم از چه بی قرار است امشب!
گاهی می ترسم از خودم!گاهی فرار می کنم از آنکه می دانم هست،و نیست اما دیگر در این روزها کنارم! گاهی دروغ می گویم که نیست آنکه رفته و رفته تا که
می‌خواستم برایت بگویم که چرا رفتم. دوست داشتم برایت تعریف کنم که چطور همه چیز به هم ریخت. که چطور همه‌ی دنیایم فرو ریخت. می‌خواستم بگویم که درست است که از بیرون همه چیز به نظر عادی می‌رسد اما از درون نابودم می‌خواستم بگویم که تو بدانی، که تو مثل دیگران فکر نکنی خوشی زده زیر دلم. می‌خواستم برایت بگویم که حالم خوش نیست. که فکر می‌کنم دیگر هیچ وقت حالم خوب نمی‌شود. می‌خواستم برایت بگویم که فکر می‌کنم همه‌ی این‌ها کفاره‌ی گناهم بوده. یا چه
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_هفتاد_و_سوم
.
نمی دونم چی شد جلو مون باز شد و پرتاب شدیم سمت ضریح 
انگار آقا بهم لبخند زد 
انگار آعوش باز کرد برا منی که سرتاپا پر گناهم
بعد چند دقیقه از لابه لای جمعیت بیرون اومدیم
افتان و خیزان رفتن رو به معنای واقعی تجربه کردم
دل کندن سخت بود
چه طور جدا می شدیم از جایی که قلبم رو تسخیر کرده بود
عقب اومدیم 
اما شونه های هر دوتامون با گریه های بی صدا می لرزید
چند دقیقه گذشت که حال خودمون رو بفهمیم فاطمه شروع کرد به خوندن زیا
هیچ...........................
یک بی راهه ی مُمتد
یک حس غریب وسرد
 
انگارجهان خالیست
گویی همگی مُردن
 
دردنیای بدون رنگ
درهردومیان بدتر
 
دلهاآشفته ست
بنگر کجاخواهی رفت
 
این چوب دوسرهشتی
یک لحظه نمی ایستد
 
تکرار روزوشب
طاعون پرازخواب است
 
این جنازه ی بی حرکت
روح ازبدنش دَررفت
 
حسش درتوجامانده
دریاب گناهم را
لمس کن دستانم را
 
تنهامایک دِگَر راداریم
بگذارپنهان باشیم
 
هربارکه ماخواستیم،لذت ببریم ازهم
مردم بانگاه بد تیر شدن درقلب
 
سیگارپشت سیگار
چ
#یادش_بخیر
پارسال هفته دوم تعطیلات عید تلفنم صبح زنگ زد و قبل از پاسخ دادنم ، قطع شد. شماره بدون نام روی تلفن بود و من معمولا با اینجور شماره ها تماس نمی‌گیرم.
ناگهان دلم لرزید،‌زنگ زدم به برادر کوچکم حسین و شماره را برایش خواندم و گفتم شاید شماره تو باشه که دوباره خطت را عوض کردی!، داداش حسین تایید کرد و گفت از سوریه برگشتی, تعجب کردم و فورا تماس گرفتم، گوشی را برداشتی و با صدای گرم همیشگی گفتی:
به به سلام اخوی، نایب الزیاره ام پیش امام رضا.
گف
یادش بخیر
پارسال هفته دوم تعطیلات عید تلفنم صبح زنگ زد و قبل از پاسخ دادنم ، قطع شد. شماره بدون نام روی تلفن بود و من معمولا با اینجور شماره ها تماس نمی‌گیرم.
ناگهان دلم لرزید،‌زنگ زدم به برادر کوچکم حسین و شماره را برایش خواندم و گفتم شاید شماره تو باشه که دوباره خطت را عوض کردی!، داداش حسین تایید کرد و گفت از سوریه برگشتی, تعجب کردم و فورا تماس گرفتم، گوشی را برداشتی و با صدای گرم همیشگی گفتی:
به به سلام اخوی، نایب الزیاره ام پیش امام رضا.
گف
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ شب ۲۳ محرم ۹۸
خراب آمده ام باز رو به راهم کن
مسیح من بِدَم و عاری از گناهم کن
 
نیامدم به تمنای آب و نان سویت
کمی به حرمت ام البنین نگاهم کن
 
فدای جُون شوم، روسپید عالم شد
نگاهِ لطف به ظرفِ دلِ سیاهم کن
 
عطا به جای خودش، جای این همه گریه...
برای سینه زنت، ذوالکرم دعا هم کن
 
به زیر بارِ گران علامتت گفتم:
گذر ز توشه ی سنگین اشتباهم کن
 
مُقدم است به کارم، همیشه کار شما
بیا و پیرِ همین راه و دستگاهم کن
 
عجیب
«بسم‌الله الرحمن الرحیم»
 
خدای من؛درست است که اگر قرار بود کسی غیر از تو بر گناهم آگاه شود، آن گناه را نمی‌کردم؛اما این بخاطرِ این نیست که تو در نظرم بی‌قدر و بی‌اهمیت باشی،بلکه بخاطرِ آن است که تو بهترینِ ستّاران و پرده‌پوشانی...
فرازی از دعای ابوحمزه‌ثمالی
 
ایام مثل همیشه از پسِ هم گذشتن و باز آه و حسرتی موند بر دلم!
ماهِ شمسی از پسِ شمسی و ماهِ قمری از پسِ قمری؛
قریب به یک هفته از ماه رمضان گذشت و فرصت‌های طلایی هم مثلِ نسیمِ زودگذر ب
دعای روز بیست‌وششم ماه مبارک رمضان
تلاش انسان در زندگی دنیا در هر مسیری که واقع شود، همچون بذری است که نتیجه کشت آن‌را خواهد دید؛ چراکه به تأکید قرآن کریم، برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست. در روزهای پایانی ضیافت الهی چه نیکوست که انسان از خداوند طلب نیکی کند تا تلاش‌های او در راه بندگی را قبول فرماید و تلاش‌هایش در مسیر معصیت را ببخشاید.پس ای خدای مهربان! در این روز تو را به زبان روزه‌داران، چنین می‌خوانم: «اللهمّ اجْعَل سَعْیی
دنبال بد هستی اگر، من بدترینمبی آبرو نزد کرام الکاتبینمیک ذره حاجات مرا تا دیر دادیبلوا به پا کردم، کجا رفته یقینم؟!زانو بغل کردم ببینی بی پناهماز بار سنگین گناهم، شرمگینمدست مرا امشب نگیری، شک ندارم...روز قیامت در صفوف مذنبینمممنونم از لطفت، اجازه داده ای بازدر پای سفره، پیش خوبان می نشینمپابند حبت کن دل هرجایی ام راشیطان نشسته دست بسته، در کمینمبا اذن زهرا سینه چاک بوترابمنام علی هک گشته بر روی نگینمحیدر که جای خود، غلام قنبرم منعبد غلا
دنبال بد هستی اگر، من بدترینمبی آبرو نزد کرام الکاتبینمیک ذره حاجات مرا تا دیر دادیبلوا به پا کردم، کجا رفته یقینم؟!زانو بغل کردم ببینی بی پناهماز بار سنگین گناهم، شرمگینمدست مرا امشب نگیری، شک ندارم...روز قیامت در صفوف مذنبینمممنونم از لطفت، اجازه داده ای بازدر پای سفره، پیش خوبان می نشینمپابند حبت کن دل هرجایی ام راشیطان نشسته دست بسته، در کمینمبا اذن زهرا سینه چاک بوترابمنام علی هک گشته بر روی نگینمحیدر که جای خود، غلام قنبرم منعبد غلا
دعای روز بیست‌وهفتم ماه مبارک رمضان
الهی! می‌دانم هر روز که در آن گناه نشود عید است و می‌دانم هر شبی که قطره دلم به دریای رحمتت راه یابد، شب قدر من است. از حضرتت مسئلت دارم که این روزهای پایانی ضیافت رحمتت را برای من عید قرار دهی و شب‌های آن‌را شبی که سرنوشت نیکو برایم مقدر سازی.در این روز تو را به زبان روزه‌داران می‌خوانم و امید دارم که رحمت خود در حق صالحان را، نصیب من نیز گردانی: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ و
دعای روز بیست‌وهفتم ماه مبارک رمضان
الهی! می‌دانم هر روز که در آن گناه نشود عید است و می‌دانم هر شبی که قطره دلم به دریای رحمتت راه یابد، شب قدر من است. از حضرتت مسئلت دارم که این روزهای پایانی ضیافت رحمتت را برای من عید قرار دهی و شب‌های آن‌را شبی که سرنوشت نیکو برایم مقدر سازی.در این روز تو را به زبان روزه‌داران می‌خوانم و امید دارم که رحمت خود در حق صالحان را، نصیب من نیز گردانی: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ و
متن آهنگ میدونستم امو باند
میدونستم که دروغ بودن همه حرفات میدونستم خوبفکر اینکه تو نباشی یه لحظه کنارم منو میترسوندچقده زود همه حرفا و قول و قرارات از یادت رفتمن آرومم با خودم تنها تو این خونه تو خیالت تختمیدونستم اگه هرجایی باشی تو بی من حرفی از من نیستکنار تو چه باشم چه نباشم انگار منو یادت نیستمن هنوزم که هنوزه مثل قدیما عاشق تو هستم.نمیدونم گناهم چی بوده که تو قلبت زده شد از مندوست دارم ولی انگار دل تو با من نیست میدونم اگه رفتنی باشم ک
ای که بی خاک درت در دیده من نور نیست
گر مثل جان می رود، ترک توام مقدور نیست
روزی اندر کوی خودبینی قیامت خواسته
زانکه آه دردمندان کم ز نفخ صور نیست
رخ چه پوشی چون حدیث حسن تو پنهان نماند
گل به صد پرده درون از بوی خود مستور نیست
گر گناهم هست در رویت نظر، معذور دار
زین گنه گر جان رود، این نیز چندان دور نیست
سنگ دربان ار چه مزد جانست نیز از در مران
کز پی مردن رسید اینجا، ولی مزدور نیست
پرسش من آمدی، وز دیدنت جان می رود
کشتنت، ای جان من پرسیدن رنجور نی
معشوق پاییزی من، سلام!
به تو گفته بودم که همیشه خیابان‌گردی‌ در تاریک روشن شب را دوست دارم؟ گفته بودم چقدر از قدم زدن‌ زیر نور چراغ‌های کوچه ذوق می‌کنم؟ نه، نگفته بودم!
رفته بودم خیابان‌گردی، رفته بودم تا شاید باد از میان موهایم بگذرد و خیالت را هم با خود ببرد، رفته بودم بلکه بارانِ خیابان‌های این شهر خاطرات شب‌‌‌های با تو بودن را بشوید ، رفته بودم بلکه روی یک نیمکت خاطرات تک نفره بسازم، رفته بودم...
یادم نیست چقدر پیاده‌رو‌ها را گز کر
 عَظُمَ یا سَیدی اَمَلی وَسآءَ عَمَلی فَاَعْطِنی مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدارِ اَمَلی وَلا تُؤاخِذْنی بِاَسْوَءِ عَمَلی
 وقت توبیخ نبین زشتی اعمالم را
وقت بخشش بنگر کثرت آمالم را
با تعمد دم در ماندم و داخل نشدم
تا که جویا بشوی لحظه ای احوالم را
با نظر سوی گناهان خودم، داد زدم
عفو کن این همه گستاخی و جنجالم را
کرمت زود رسید و به طمع افتادم
چشم پوشی بنما دوزخ افعالم را
زیر و رو کن دل من را، خبری در پیش است
خوانده ام قبل نبأ، سوره ی زلزالم را
با تسا
می‌دونی، دارم به این فکر می‌کنم که من همیشه خودم رو مقصر دونستم. همیشه گناه‌کار من بودم. گیرم که به زبون نیاوردم که من گناهکارم. گیرم که همه چیز رو پشت اون نقاب لعنتی لعنتی که درونم رو نشون نمی‌داد پنهان کردم. اما این دلیل نمی‌شد که حس نکنم گناهکارم. گناهکاریم هم از اونجا شروع می‌شد که «چرا راه خودتو نمی‌ری، سکوت نمی‌کنی، چرا حرف می‌زنی؟» و اصلا از ابتدای «سلام» گفتن هم شروع می‌کردم به گناهکار جلوه دادن خودم پیش خودم. که مجبور بودی دهن ب
 
دلم میخواست می‌شد باز می‌گشتمبه آن دورانِ سختِ همچنان زیبامیان آنهمه غوغابرای قد کشیدن هابه یادم هستچه زیبا زندگی رابه ضربْ آهنگِ انگشتشبه روی دَرْبه لطفِ مهربان بابابه آنی صبح میکردمبرای صرفِ صبحانهبه مهرِ نازنین مادرمُهیّا بود هر روزپنیر و لقمه‌ی نانیو گاهی هممربا بود و انجیرشمیوه‌ای از درخت عاشق همسایه ی ما بودو گاهِ رفتنِ بابا برای کار هر روزهزاران بار بی وقفهبرایش ناز میکردمبرای آنهمه موضوعمکرر باز من آواز میکردمبه یادت باشد
 عَظُمَ یا سَیدی اَمَلی وَسآءَ عَمَلی فَاَعْطِنی مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدارِ اَمَلی وَلا تُؤاخِذْنی بِاَسْوَءِ عَمَلی
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب ۲۴ رمضان ۹۸
وقت توبیخ نبین زشتی اعمالم را
وقت بخشش بنگر کثرت آمالم را
با تعمد دم در ماندم و داخل نشدم
تا که جویا بشوی لحظه ای احوالم را
با نظر سوی گناهان خودم، داد زدم
عفو کن این همه گستاخی و جنجالم را
کرمت زود رسید و به طمع افتادم
چشم پوشی بنما دوزخ افعالم را
زیر و رو کن دل من را، خب
امروز که اولین بارون درست حسابی پاییز ۹۸ بارید ... ! 
جالبه آب و هوا شبیه هرسال شده و خاطرات همه سال ها رو یادآوری می کنه. 
و جالب تر که من سال به سال دارم سرمایی تر می شم. دیگه مریم که همیشه مسخره ش می کردم چرا تا یه نسیم میاد سوییشرت می پوشه، امروز مریم داشت به من می خندید و واقعا خیلی سردم بود. 
مریم دستمو گرفت و مشت کرد دور لیوان چایی نذری که گرفته بود. گفت فاطمه تنها نیستی ما هستیم خوب شو.
خیلی ناشکرم که خوب نمیشم؟ 
امیدوارم این گلو درد هم مثل ق
من دست و پای خودم را از دست داده‌ام، از بس مسافت‌های طولانی را برای غیر تو دویدم و عاجزانه به دست و دامن هر غریبه و آشنایی آویختم. من صدایم گرفته و شنیده‌ نمی‌شود، از بس تمام عمر، غیر تو را با اخلاص و احساس خواندم. من چشم‌هایم دیگر جایی را نمی‌بیند، از بس به انتظار یک توجه، یک محبت، یک نگاه از این و آن، خیره به راه ماندم. من گوش‌هایم گنگ و ناشنوا شده، از بس کلام غیر تو در آن جمع شده است. من قلبم از کار افتاده، از بس عشق‌ها و علایق و تعلقاتِ بی
ای که جز خانه تو خلوت ما نیست که نیستهر چه گشتیم دراین میکده جا نیست که نیستمن که جز نام تو نامی نشنیدم بی شکجز صدای تو در این دهر صدا نیست که نیستکاسه ای اشک و دو جرعه نفسی با یادتشهر ما را به جزاین آب و هوا نیست که نیستصبح در شهرتو یک مشت گدا آمد و شبهرچه گشتیم ندیدیم، گدا نیست که نیستبسکه اخبار غدیرت همه جا پیچیده استخبری جز خبرت هیچ کجا نیست که نیستبر جهاز شتران حرف پیمبر این بوددست بالاتراز این دست خدا نیست که نیستآنکه محمود صدا کرده صدا ب
هدیه های شعبانیه (5)
بسم الله الرحمن الرحیم
قربانی کردن عزیزترین بخش زندگی روزی پسر بچه ای نزد استاد شهر رفت و گفت : " مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید استاد سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست و پای دختر خردسالش را بسته و در مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعیت زیادی زن بخت برگشته را دوره کرده بودندو کاهن معبد نیز ب
من دست و پای خودم را از دست داده‌ام، از بس مسافت‌های
طولانی را برای غیر تو دویدم و عاجزانه به دست و دامن هر غریبه و آشنایی آویختم.
من صدایم گرفته و شنیده‌ نمی‌شود، از بس تمام عمر، غیر تو را با اخلاص و احساس
خواندم. من چشم‌هایم دیگر جایی را نمی‌بیند، از بس به انتظار یک توجه، یک محبت، یک
نگاه از این و آن، خیره به راه ماندم. من گوش‌هایم گنگ و ناشنوا شده، از بس کلام
غیر تو در آن جمع شده است. من قلبم از کار افتاده، از بس عشق‌ها و علایق و تعلقاتِ
بی
من راز یکی از دوستانم را فاش کردم و بعد از
فهمیدن گناهم پشیمان شده و توبه کردم. از آنجایی که این کار حق الناس غیر
مالی ست و مطرح کردن آن با دوستم موجب کینه و دشمنی می شود، نمیدانم چکار
کنم و چطور حلالیت بطلبم. آیا طلب مغفرت و انجام اعمال صالح برای دوستم
کافی ست؟ و آیا می توانم برای جلوگیری از انتشار این مطلب و حفظ آبروی
دوستم، حرفم را پس بگیرم و بگویم که دروغ گفته بودم؟

 
پاسخ:

اینکه افشای اسرار دیگران کار بسیار ناپسندی بوده و شما اشتباه کر
دعای روز اول ماه مبارک رمضان
هان ای دلشدگان! دیدهٔ دل باز کنید و درهای گشوده آسمان بنگرید که از امروز، آسمان به زمین نزدیک است. مبارک باد بر شما ورود به ضیافت الهی... ضیافتی که خوان بابرکتش کران تا به کران گسترده است، تا بنده را به توفیق و همت چه نصیب آید! سفره‌ای که نعمتش را پایانی نیست و هرکس را از آن به اندازهٔ ظرفش نصیبی‌ست. هر ضیافتی را آدابیست و امساک و پرهیزکاری، آداب ضیافت الهیست... چه نیکوست که گَرد ریا از دل و جان بزداییم و خود را به عطر
دعای روز اول ماه مبارک رمضان
هان ای دلشدگان! دیدهٔ دل باز کنید و درهای گشوده آسمان بنگرید که از امروز، آسمان به زمین نزدیک است. مبارک باد بر شما ورود به ضیافت الهی... ضیافتی که خوان بابرکتش کران تا به کران گسترده است، تا بنده را به توفیق و همت چه نصیب آید! سفره‌ای که نعمتش را پایانی نیست و هرکس را از آن به اندازهٔ ظرفش نصیبی‌ست. هر ضیافتی را آدابیست و امساک و پرهیزکاری، آداب ضیافت الهیست... چه نیکوست که گَرد ریا از دل و جان بزداییم و خود را به عطر
 
دلم میخواست می‌شد باز می‌گشتمبه آن دورانِ سختِ همچنان زیبامیان آنهمه غوغابرای قد کشیدن هابه یادم هستچه زیبا زندگی رابه ضربْ آهنگِ انگشتشبه روی دَرْبه لطفِ مهربان بابابه آنی صبح میکردمبرای صرفِ صبحانهبه مهرِ نازنین مادرمُهیّا بود هر روزپنیر و لقمه‌ی نانیو گاهی هممربا بود و انجیرشمیوه‌ای از درخت عاشق همسایه ی ما بودو گاهِ رفتنِ بابا برای کار هر روزهزاران بار بی وقفهبرایش ناز میکردمبرای آنهمه موضوعمکرر باز من آواز میکردمبه یادت باشد
دعای روز اول ماه مبارک رمضان
هان ای دلشدگان! دیدهٔ دل باز کنید و درهای گشوده آسمان بنگرید که از امروز، آسمان به زمین نزدیک است. مبارک باد بر شما ورود به ضیافت الهی... ضیافتی که خوان بابرکتش کران تا به کران گسترده است، تا بنده را به توفیق و همت چه نصیب آید! سفره‌ای که نعمتش را پایانی نیست و هرکس را از آن به اندازهٔ ظرفش نصیبی‌ست. هر ضیافتی را آدابیست و امساک و پرهیزکاری، آداب ضیافت الهیست... چه نیکوست که گَرد ریا از دل و جان بزداییم و خود را به عطر
 
اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ 
خداوندا، روزه‌ام را در این روز مانند روزه روزه‌داران 
وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ
و شب‌زنده‌داری‌ام را مانند شب‌زنده‌داری شب‌زنده‌داران قرار ده
وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ
و مرا در این روز از خواب بی‌خبران بیدار کن
وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ
و گناهم را در این روز ببخشای، ای معبود جهانیان
وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَاف
دانلود آهنگ آریا عظیمی نژاد امام رضا + کیفیت عالی
همینک ترانه آریا عظیمی نژاد بنام امام رضا را از جاز موزیک دانلود کنید و گوش دهید
Exclusive Song: Ariya Azimi Nejat | Emam Reza With Text And Direct Links In jazzMusic.blog.ir
متن آهنگ آریا عظیمی نژاد امام رضا
آمده ام آمدم ای شاه پناهم بدهخط امانی ز گناهم بدهای حرمت ملجأ در ماندگاندور مران از در و ، راهم بدهای گل بی خار گلستان عشققرب مکانی چو گیاهم بدهلایق وصل تو که من نیستماِذن به یک لحظه نگاهم بدهای که حَریمت به مَثَل کهرباستشوق وس
شرح دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان‏
آیت‌الله گرامی در ادامه شرح ادعیه روزهای ماه مبارک رمضان در شرح دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان به ویژگی‌های مومن و منافق پرداخته است.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ صَیِّرْ أُمُورِی فِیهِ مِنَ الْعُسْرِ إِلَى الْیُسْرِ وَاقْبَلْ مَعَاذِیرِی وَ حُطَّ عَنِّیَ الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ یَا رَءُوفاً بِعِبَادِهِ الصَّالِحِین     
اى خدا، در این روز فضیلت لیلة القدر
صدایت میکنم ربی الهی
به سویت آمدم با روسیاهی 
هزاران بار دستم را گرفتی
نجاتم دادی از گم کرده راهی 
گناهم را ز بس توجیه کردم
ز چاله جستم افتادم به چاهی 
به جای شکر نعمت کفر گفتم
برون شد نعمتم از کف الهی
همیشه فکر میکردم جوانم
که لحظه لحظه‌هایم شد تباهی 
اجل نزدیک بر من ، من ز تو دور
که عمری راه رفتم اشتباهی 
به کاهی کوهی از عصیان ببخشی
چه سازم من ندارم پر کاهی 
مشو راضی که مهمانت بگرید
کشد دائم ز سینه سوز آهی 
دری بگشا، نگاهی کن، غریب است
ندارد
ثانیه شد دقیقه و ساعت 
لحظه هایم حرام شد بی تو

هفته ها رفت و ماه ها شد سال
عمر سال هم تمام شد بی تو

مانده ام من چگونه تقویمم
با نبودت کنار می آید

بی گلِ ماه روی تو ارباب
با چه رویی بهار می آید

بی تو فصلم، فقط زمستان است
در غیابت بهارها تا کی

جان آقا بریده ام دیگر 
تو بگو انتظارها تا کی

آه از این سال بی وصالِ تو
آه از این روزگارِ پرتکرار

غصه ی دوری تو پیرم کرد
آه از این انتظارِ بی دیدار

من اسیرِ قصاوتِ قلبم
تو ولی مهربانُ و دلسوزی
تنهاشدم وقتی  که محتاجم به دلدار
اینسان به نکبت زندگی شدبرمن اجبار
تنها گناهم عاشقی بود و وفایم
عشقی که بادیوانگی کردآشنایم
لعنت به هرکس ادعای عشق دارد
چون کهنه شدبردیگری دل میسپارد
دیگرکسی باورندارد عشق کس را
دانند همه تفاوت عشق و هوس را
هرکس که ازعشق دم زندیک حقه بازاست
باعاشقان حیله گر بازی مجاز است
روزی چوکس پیش شماحرفی زدازعشق
خواهد به جیبش سهم افزون ریزد از عشق
حال مرااین خلق رنگارنگ ندانند
آنان که جزخودباهمه نامهربانند
هرکس که همر
*واقعا بعضی از جاهای عرفه فقط در شان اباعبداله بود
نه منه بی سر و پا  . . .
مثله:
 
<<معبودا، من گواهی مى دهم به حقیقت ایمانم،و باور تصمیمات یقینم، و یکتاپرستى بى شائبه صریحم و درون پوشیده نهادم،...>>
 
خدا یا من دروغ گفتم من این نیستم
 
من همچنان سرگرم این دنیایم
من همچنان مشلوغ گناهم
من اسیرم
 
{الهی فک کل اسیر به حق حسین (ع)}
 
خدایا من حتی لایق این نیستم با حسین(ع) هم نوا شوم
من شرمنده ام از این بندگی
ابا عبداله فقط حسین است...
من لایق فرزندی ح
چشم باز کردم دیدم اینجام. هیچ چیز دست خودم نبود. منو تبعید کردن به یه جای دور. به زمین. هیچکسو نمیشناختم. فقط میدیدم موجوداتی به اسم ادمها دورو برمن. و من هم شبیه اونها بودم اما مثل اونها نبودم. هی بزرگ تر میشدمو منتظر برگشتن به سرزمینم. زمین فقط یه زندان بود. یه جای وحشتناک. پر از جنگ. پر از ادمهای بد. یادم نمیاد گناهم چی بود که تبعید شدم. هرچند زمین خوبیای خودشم داشت. آدمهای خوب مکانهای زیبا. اما هیچ جا مثل سرزمین خودم نمیشد. با اینکه هیچ چیز از
بهش میگم:به نظرت من با چادر میرم دانشگاه یا نه؟
میگه:چه فرقی میکنه..تو خیلی وقته که چادر رو کنار گذاشتی  دیگه تک و توک سرت میکنی...دیگه تو خیابونم سرت نمیکنی...مدرسه...هیچ جا...
راست میگفت..اونقدر راست گفت که یهو چشمام تار شد...چی شد که دیگه چادر سرم نکردم..چی شد که ی ماهه چادرم اتو نکشیده افتاده تو کمد...مگه خودم نبودم که انتخابش کردم؟ مگه خودم نبودم که توی چهار ، پنج سالگی مادربزرگمو راضی کردم به زور برام چادر بخره و رفتم باهاش عکس هم گرفتم که بمونه
حال دوران دائما یکسان نباشد غم مخور.... 
قرار بود غر غر نکنم.... خداجان خودت در جریانی... 
هعی.... 
خیلی دلم میخواددیه بار با خوشحالی برم زیارت
اما همیشه یه دنیا غم پشت دلم خونه میکنه موقع سفر
منتظرم برسم و سیل اشکم جاری بشه
پناهیان جان میگفت با خوشحالی و شادی بریم زیارت
اخه روی خوشمون و که به همه نشون میدیم، نقابِ البته
اون دلِ شکستمونِ که نمیشه به هر کس نشون داد.. 
خدا کنه اینبار سبک برگردم
کربلا که یه غم بزرگ موند رو دلم...  با یه حال آشفته و خراب ب
چه شیطان و زن‌بدکاره شیطان جلوی عابد آمد و شروع به نماز خواندن طولانی کرد، سجده‌های طولانی، گریه‌ها، ناله‌ها، عابد دید یک نفر از خودش موفق‌تر پیدا شده، حال بیشتری دارد. نشاط بهتری دارد، به او گفت: خوش به حالت! تو کی هستی که آن قدر حال داری، نشاط داری، توفیق داری. گفت: راستش من یک گناه کردم و بعد توبه کردم و وقتی یاد آن گناه می‌افتم، نشاط در عبادت پیدا می‌کنم، می‌خواهی مثل من شوی؟ گفت: خیلی دوست دارم، مثل تو عبادت کنم. گفت: خوب این پول را بگی
اللهم عجل لولیک الفرج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج تو خورشید،من زمین!این کسوف و خسوف بینمان را بردار...میخواهم این شب جمعه ای دورت بگردممن همان کلاغ آخرقصه ام که به خانه اش نرسید و توهمان(یکی بود)اول قصه هایی و در پاسخ سوال"خانه دوست کجاست؟"دل داد میزند کربلا و اشک خاک را گِل میکند...سلامی از کلاغ روسیاه به درمان تمام غصه هاالسلام علیک یااباعبدالله❤امشب شب جمعه عجب حال و هوایی دارد حرم...تمام فرشتگان دورت طواف میکنند،تمام انبیا اومدند به حرمت و ماد
چه شیطان و زن‌بدکاره شیطان جلوی عابد آمد و شروع به نماز خواندن طولانی کرد، سجده‌های طولانی، گریه‌ها، ناله‌ها، عابد دید یک نفر از خودش موفق‌تر پیدا شده، حال بیشتری دارد. نشاط بهتری دارد، به او گفت: خوش به حالت! تو کی هستی که آن قدر حال داری، نشاط داری، توفیق داری. گفت: راستش من یک گناه کردم و بعد توبه کردم و وقتی یاد آن گناه می‌افتم، نشاط در عبادت پیدا می‌کنم، می‌خواهی مثل من شوی؟ گفت: خیلی دوست دارم، مثل تو عبادت کنم. گفت: خوب این پول را بگی
 ماه مبارک رمضان هم فرا رسید و امروز اولین روز از این ماه با عظمت و پر خیر و برکت است. این ماه از جهت عظمت، شرافت و معنویت به‌ عنوان برترین ماه سال شناخته می‌شود. در بیان عظمت ماه رمضان همین بس که قرآن کریم کتاب هدایت تمام بشریت در این ماه آن هم در شب قدر که برتر از هزار ماه است، نازل شده است، ماهی که به ماه مهمانی الهی شناخته می‌شود و بر اساس روایتی از رسول گرامی اسلام(ص)، ماهى است که ابتدایش رحمت، میانه‌‏اش مغفرت و پایانش اجابت و آزادى از
شرح دعای روز اول ماه مبارک رمضان
 
 

 
 
اللهمَ اجْعلْ صِیامی فـیه صِیـام الصّائِمینَ وقیامی فیهِ قیامَ القائِمینَ ونَبّهْنی فیهِ عن نَومَةِ الغافِلینَ وهَبْ لی جُرمی فیهِ یا الهَ العالَمینَ واعْفُ عنّی یا عافیاً عنِ المجْرمینَ.
خدایا روزه مرا در این روز، روزه روزه‏داران حقیقى قرار بده و شب‏زنده‏داریم را در آن، چون قیام شب زنده‏داران قرار بده و مرا در این‏روز از خواب بى‏خبران بیدار کن و در این روز گناهم را ببخش، اى‏خداى جهانیان و از
یادمه حدود هفت سال پیش که آخرین بار مشهد رفتم، داشتم برای رفتن به سربازی آماده میشدم و هنوز جواب کنکور ارشد نیومده بود. پیش خودم فکر میکردم قبول هم بشم نمیرم، اون روزها که هنوز دست سرنوشت مسیر زندگی منو تغییر نداده بود، پیش اما رضا بودم. یادمه یکی از اون روزهای سفر که به حرم رفته بودم، روبروی ضریح بیرون از چارچوب داشتم زیارت میخوندم که آخرش با یه لحن خودمونی از امام رضا خواستم بین من و اون بالا سری وساطت کنه مسیر درستی از زندگی رو پیش بگیرم و
خب از عجایبم داره کم می‌شه،
قبلا هم البته به خیال خودم فرقی داشتم. همه به خیال خودشون فرقی دارن ولی به خیال
بقیه نه. معمولا اگر در صحبت با یه نفر از کلمه همه استفاده بشه بلافاصله ناامید
می‌شم ازش. یعنی اگه یه شوخی بی‌مزه بکنه ناامید نمی‌شم ولی اگه بگه همه یا صفتی
از من رو با خودش مقایسه کنه زود ناامید میشم ازش. حالا ناامید هم می‌شم نه اینکه
دیگه تلفنش رو جواب ندم، نه، همینطوری فقط ناامید می‌شم ازش.

یک مدتی هست سعی می‌کنم چند
ساعتی زودتر از
اخیراً هرچیز به من احساس گناه می‌دهد. احساس می‌کنم آن زنی شده‌ام که میم از آن می‌گفت. آن زنی که هر مکانش معشوقه‌ی متناسب و متمایز دارد و عشق را کشته است. آن‌قدر احساس گناه دارم که وقتی این جمله را به زبان می‌آورم، مطمئنم که می‌خواهم بعد از آن تأکید کنم منظور از معشوقه‌گان، آلات متحرک نرینه نیست.
نگاهت محکم و اصرارگر است. از خودم می‌پرسم «این دخترک پریشان در آینه‌ی چشم‌هایی که مدت‌هاست دریازده‌گی ازشان تشویق به سوعسایدت می‌کند، توی
 
شانزده آذر تولدم بود. آخر شب بچه و همتا برنامه چیده بودن برام تولد خودمونی گرفتن. دخترم رفته بود برام کادو خریده بود و پسرم و همتا هم تزئینات درست کردند. خیلی خوب بود اولین تولد کنار هم. امیدوارم همه افراد تعددی کنار هم خوش باشن.
دیروز تو بهشت زهرا یه قبر دیدم. خانم . دقیقا متولد روز تولد من بود. با هم به دنیا اومده بودیم. اما فرصت اون تموم شده بود و من چقدر خوشبخت بودم که هنوز فرصت داشتم. نشسته بودم سر قبرش. با خودم می گفتم شاید الان داره گریه می
بابک حسین پور babakhoseinpoor
//http
babakhoseinpoor
.blogfa.com
 
جملات زیبا در مورد ماه رمضان
 
جملات زیبا در مورد ماه رمضان، متن کوتاه و متن ادبی در مورد ماه رمضان برای استفاده در فضای مجازی جهت یادآوری و تبریک ماه مبارک رمضان
 
رمضان ماه تمرین است ... تمرین عشق... تمرین اراده... تمرین گذشتن از خویش برای رسیدن به معشوق...
 
❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆
 
می‌گویند رجب ماه خدا، ‌شعبان ماه پیامبر و رمضان ماه امت پیامبر است، ‌از این رو همه به مهمانی پروردگار دعوت شده‌اند. از لح
                         یمنی: وسارعوا الی مغفرة  من ربکم و جنة عرضها السماوات و الارض اعدت للمتقین((84))
بسم الله الرحمن الرحیم
این مناجات معروف به «مناجات راغبین» است که ا به آنچه در نزد الله است باید  دل بسته و از آنچه در دست دیگران است دل برید
«الهی ان کان قل زادی فی المسیر الیک فلقد حسن ظنی بالتوکل علیک، و ان کان جرمی قد
اخافنی من عقوبتک فان رجائی قد اشعرنی بالأمن من نقمتک؛ و ان کان ذنبی قد عرضنی لعقابک
فقد آذننی حسن ثقتی بثوابک، و ان انا
هروقت کتب دینی و قوانین شرعی را میخواندم ، ساعتها به این موضوع تفکر میکردم که دین مبارک اسلام راه همه‌چیز را پیش بینی کرده و اگر به فرائض آن بخوبی عمل کنیم نیازی به این همه هیاهو و فیل به هوا کردن نداریم. مثلا الان انواع بیمه ها و بانکها و خلاصه..... به پا شده ، در صورتیکه اسلام خمس و زکات و کمک به مظلومین و همه‌چیز را داشته. فقط آنقدرها صحیح اجرا نمیشه! مثلا وقف یک سرمایه ماندگار خداپسندانه است ولی گاهی نفس وقف اشتباهه! مثلا طرف مال مردم میخوره
شعر در مورد مادر
همه چیز درباره عکس و شعر در مورد مادر فوت شده و مادر بزرگ در دسته سرگرمی سایت علم سرا
مادر یکی از بهترین انسان هایی است که روی
زمین آفریده شده است . همیشه به مادر خود احترام بگذارید و هیچگاه او و
محبت هایش را فراموش نکنید . در ادامه ما حدود صد شعر در مورد مادر گردآوری
و برای شما روی سایت قرار دادیم . امیدواریم از خواندن این شعرها لذت
ببرید .
مادر زشیره ی دادی تــــــو شیـــر مــــــــادر
در پـــای نــو جوانت گشتی تـــو پیـر مـ
خون نوشته!!!
قلمم!!!!!!!!
الان که دارم با تو صحبت می کنم، چندین سال از آن روز و آن رخداد تکان دهنده در زندگی من گذشته است. پس از آن همه ناکامی، ناگهان همه چیز بر وفق مراد و آرزوی من شد. خیلی سختی کشیدم. سال های عمرم گذشت! چه قدر اشک ریختم. اما در آخرین نفس هایم، کورسویی از نور امید در دل تاریکم درخشید و بالاخره، محبوب من حرف هایم را باور کرد. البته رک بگویم که هیچ وقت ناامید نمی شدم. ولی نمی دانم چرا روز های پیش از آن رخداد سرنوشت ساز، شعله های امید من،
قلم نازنینم!
 
 
 
                                                                           الان که دارم با تو صحبت می کنم، چندین سال از آن روز و آن رخداد تکان دهنده در زندگی من گذشته است. پس از آن همه ناکامی، ناگهان همه چیز بر وفق مراد و آرزوی من شد. خیلی سختی کشیدم. سال های عمرم گذشت! چه قدر اشک ریختم. اما در آخرین نفس هایم، کورسویی از نور امید در دل تاریکم درخشید و بالاخره، محبوب من حرف هایم را باور کرد. البته رک بگویم که هیچ وقت ناامید نمی شدم. ولی نمی دا
              دفع مجادله : فاما الذین امنواء بالله واعتصموا به فسیدخلهم فی رحمته  منه و فضل ویهدیم الیه صراطا مستقیما((91))
بسم الله الرحمن الرحیم
 
 مناجاة المریدین 
سُبْحانَکَ مَا أَضْیَقَ الطُّرُقَ عَلَىٰ مَنْ لَمْ تَکُنْ دَلِیلَهُ ، وَمَا أَوْضَحَ الْحَقَّ عِنْدَ مَنْ هَدَیْتَهُ سَبِیلَهُ ؟!
 
إِلٰهِى فَاسْلُکْ بِنا سُبُلَ الْوُصُولِ إِلَیْکَ ، وَسَیِّرْنا فِى أَقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَیْکَ ، قَرِّبْ عَلَیْنَا الْبَعِیدَ
پدرم زنگ زد گفت فردا چهلم برادر حاج‌خانوم (زن عمویم) است
اگر فرصت کردم بروم یک دعایی بدهم، خودش نمی‌تواند بیاید. گفت به زن عمو بگو فلانی
نتوانست بیاید حالش خوب نبود، با سراسیمه‌گی گفتم چطور مگر چیزی شده؟ خنده‌اش گرفت
گفت الکی مثلا، مادرم گفت مادر جان برو به زن عمو تسلیت بگو، زبان بریز برایشان.

من هم که زبان بریزم، به هر حال چند جمله‌ای آماده کرده
بودم.  به مسجد که رسیدم از جلوی در تسلیت
گفتم و رفتم جایی پیدا کنم که بنشینم. وقتی چرخیدم سمت ی
گلچین مجموعه ای زیبا از مداحی ها و نوحه های جدید سال 98 برای ماشین و ایستگاه صلواتی
دانلود با لینک مستقیم بهترین مداحی محرم سال 98 سیستم ماشین
همه مداحی ها با پخش آنلاین و کیفیت بالا
 
نوحه بیس دار با کیفیت بالا ویژه محرم 98
 
مداحی ماشین 97
 
مداحی شور حاج محمود کریمی: کی میدونه شاید امسال برا ارباب بمیرم
 
مداحی برای ماشین: دانلود کنید – 01
 
 
نوحه سرتاپای من مست ماه رخ حسینه - حاج محمود کریمی
 
مداحی برای ماشین: دانلود کنید – 02
 
 
 
مداحی برای م
این داستان در چند سایت بصورت نثر و خیلی کوتاه نوشته شده که بنده به صحت حقیقت داشتن یا نداشتن آن مطمن نیستم
 آن را مطالعه کردم متوجه شدم  که هر نویسنده  فقط از منظر خاص خودش به آن پرداخته و در آنها اختلافاتی وجود دارد به این خاطر تصمیم گرفتم داستان را بصورت مثنوی  و از دید گاهی دیگر مورد قضاوت قرار دهم ، دوستان میتوانند 
این داستان را با همین عنوان در گوگل مطالعه کنند ، و دیدگاه خود را 
اگر مایل بودند با بنده در میان گذارند ،
در ضمن به علت طولا
خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و شنواى دعایم باش آنگاه که می ‏خوانمت، و صدایم را بشنو گاهى که صدایت می کنم، و به من توجّه کن هنگامی که با تو مناجات می ‏نمایم، همانا به سوى تو گریختم، و در حال درماندگى و زارى در برابرت ایستادم، پاداشى را که نزد توست امیدوارم، آنچه را که در درون دارم می ‏دانى، بر حاجتم خبر دارى، نهانم را می شناسى، کار بازگشت به آخرت و خانه ابدی ‏ام بر تو پوشیده نیست، و آنچه که می خواهم به زبان‏ آرم، و خواهش خویش را ب
مظلومیت و حقانیت حضرت
سیدالشهداء چیزی نیست که فقط امامیه قبول داشته باشد. بلکه تمام آزادگان عالم و
تمام کسانی که روحیه حق‌طلبی و عدالت‌خواهی دارند نسبت به آن اقرار می‌کنند. شواهد
این مطلب را هم در زمان حیات امام حسین علیه‌السلام و هم بعد از شهادت حضرت می‌توان
مشاهده کرد.

مرحوم قطب راوندى روایتی
از یک راهب مسیحی نقل می‌کند که چگونه با دیدن رأس مقدس حضرت اباعبدالله علیه‌السلام
تحت تأثیر قرار گرفت.

راوندی روایت را با سند
خود از مهران اعم
برنامه
 گروه معارف و مناسبتهایِ رادیو ایران تقدیم میکند.
***********************************************
به افق آفتاب
***********************************************
به نام ِ خدایی که بسیار رحیم ِ و آدم های ِ دل رحم و نرم خو رُ دوست داره
آدمهایی که دلهاشون هیچ وقت به سختی سنگ نیست.
*************************************************
با تسلیت ِ سالروز ِ شهادت ِ بانوی ِ دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام ا... علیها
خدمت ِ همه شما عرض ِ سلام داریم و در دقایقی نزدیک به اذان ظهر میهمان ِ شما هستیم
*******************************************
ا
روایت پنج چهره عجیب در حرم حضرت رضا(ع)
راز قبرهای «حَرم»؛ از «نخودکی» و «پالاندوز» تا «جیگی‌جیگی» نوازنده‌
...روایتی است از پنج چهره عجیب، از میان 27 هزار مزار مشهور در حرم حضرت رضا(درود خدا بر او) که 912 تن از آنها نام و شُهرتشان شناخته شده است.

 
باور داشته باشی یا نداشته باشی، طعم عَرشیان را هم که نچشیده باشی، شبی اگر که در این دیار، سحر کرده باشی،با آشنایانِ مزارهای حَرم، اگر سفر کرده باشی و با قبرهای قدیمی، سَر کرده باشی،حتما شنیده ای از ر
Toggle navigation
مجموعه پیام تبریک ماه رمضان (ادبی، حدیث، شعر، پیام کوتاه)
با مجموعه ای از پیام تبریک ماه رمضان، متن تبریک ماه رمضان، اس ام اس تبریک ماه رمضان، شعر تبریک رمضان و ... همراه ما باشید.
ستاره | سرویس سرگرمی - ماه رمضان بهترین ماه قمری است و با نزدیکی آمدن ماه نزول قرآن، همه در تدارک و آماده شدن برای این ماه عزیز هستند. خوب است که در این روزها با ارسال پیامک تبریک ماه رمضان به دوستان و آشنایان حلول ماه خدا را گرامی بداریم. ستاره بهترین پیا
 
 
  مجموعه پیام تبریک ماه رمضان (ادبی، حدیث، شعر، پیام کوتاه)با مجموعه ای از پیام تبریک ماه رمضان، متن تبریک ماه رمضان، اس ام اس تبریک ماه رمضان، شعر تبریک رمضان و ... همراه ما باشید.
ستاره | سرویس سرگرمی - ماه رمضان بهترین ماه قمری است و با نزدیکی آمدن ماه نزول قرآن، همه در تدارک و آماده شدن برای این ماه عزیز هستند. خوب است که در این روزها با ارسال پیامک تبریک ماه رمضان به دوستان و آشنایان حلول ماه خدا را گرامی بداریم. ستاره بهترین پیام‌ها
ثابت بن دینار ثُمالی، مشهور به ابوحمزه ثمالی، راوی، محدّث و مفسر امامی قرن دوم و از اصحاب امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بود. ابوحمزه دعایی از امام زین العابدین(ع) نقل کرده است که در سحرهای ماه رمضان خوانده می‌شود و به دعای ابوحمزه ثمالی مشهور است
 
این متن، سخنان کسی است که بیش ترین سجده بر خاک را برای خدا در تاریخ آفرینش تقدیم می داشته است!! این متن، باید چنان تحوّلی سترگ در میان مدّعیان پیروی از ایشان می گُستُرد که جهان اکنون انگشت
شهریور..
پیام قسم..
انجماد..
http://s2.servermusic.ir/98/06/Alireza%20Azar%20-%20Enjemad%20-%20320%20-%20[MusicDel.Com].mp3
نگو برگرد..
http://dl.nex1music.ir/1398/06/03/Ehsan%20Khajeh%20Amiri%20-%20Nagoo%20Bargard%20[128].mp3?time=1566760160&filename=/1398/06/03/Ehsan%20Khajeh%20Amiri%20-%20Nagoo%20Bargard%20[128].mp3
دیگه چه فرقی میکنه بقیه اش چی باشه. حتما مردم حواسم نیست.....
 
 
تق تق تَ تَق تق هووو، هوا بوران و کولاکهتو ظهر آفتابی هوا وقتی که اینجوره
میگن یه جایی گرگ مادر توله زاییدهدلشوره داره تو دلم رختاشو میشوره
سرما یه جوری کل شعرو زیر و رو کردهحس میکنم خواب
اگه خدا
شور و اشتیاق نداشت دست به خلقت نمی زد ، دائم ببخشه گنه کارا رو ، دلش واسه ی
اونا تنگ بشه ، به خودش قسم حرف خودشه که دلش میخواد اونا بیان باهاش حرف بزنند!
مال من نیست که!
اگه خودش
شور داره اهل عشق بازی و دوست داشتنه ، خب چرا ما نباشیم؟ هان؟
ولی مثل
چاقو میمونه ، رقص رو میگم ، هم میشه خوب استفاده کرد هم...
به
نظرتون همه ی رقاصا فاحشه اند؟ آقا نیستند! بعضیاشون اونقدر خوبن که نگو! خواننده
هام همین طور!
آقا یه
سوال ، یه سوال بی جواب! چرا فاحشه بودن
چهل مناجات عاشقانهرحیم کارگر محمدیاری«سیدی! عبدک ببابک، اقامته الخصاصة بین یدیک، یقرع باب احسانک بدعائه فلا تعرض بوجهک الکریم عنّی و اقبل منّی ما اقول».[1]ای
مولای من! بنده‎ات بر در ایستاده و تو را می‎خواند و درب احسانت را به
مناجات‎هایش می‎کوبد. پس از راه بزرگواری روی از من مگردان و آنچه می‎گویم
بپذیر.خــدایــا بر در تـو بندة تـوسـتهمی خواهان آن گل خندة توستتو روی نازنیـن از مـن مـگـردانبـزرگـی و کـرم زیـبنـدة تـوست«اللهم! إنّی اتوب
   
 منو وارد یه اتاق کوچکی کردن داخل اتاق یه میز و دوتا صندلی بود حامد روی یکی از صندلیا نشسته بود منو روبروی حامد نشوندن ایندفعه صورتشو بهتر تونستم ببینم چقدر تغییر کرده موهای کنار شقیقش سفید شده نسبت به قبل پیرتر به نظر می رسید با صداش به خودم اومدم
-خب تعریف کن چه جوری تونستی زن این بشی؟
انگار که داره حرص می خوره چون با حرص حرفشو زد
-اون موقع که زن شدم من حافظمو از دست داده بودم. با تمسخر گفت:
-تو گفتی و من باور کردم. -چی دارم که دروغ بگم. با دا
100 پیامک تبریک روز مادر
برای شما عزیزان آماده شده که میتوانید در زیر آنها را ببینید و برای تبریک روز مادر 1398 از آن استفاده کنید
مادرم! خواستم برایت شعری زیبا بنویسم دیدم هیچ شعر و ترانه ای نمی تواند در ستایش دنیای پرمهرت بازگو کننده عشق من به تو باشد؛ پس فقط به آنچه از دلم بر می آید اکتفا می کنم:از اینکه تو مادر منی، به خود می بالم.روزت مبارک*******مادرم، دنیای کودکی ام سرشار از طنین دل انگیز توست. تمام خاطرات کودکی ام را خط به خط با نام تو نوشته ام
100 پیامک تبریک روز مادر
برای شما عزیزان آماده شده که میتوانید در زیر آنها را ببینید و برای تبریک روز مادر 1398 از آن استفاده کنید
مادرم! خواستم برایت شعری زیبا بنویسم دیدم هیچ شعر و ترانه ای نمی تواند در ستایش دنیای پرمهرت بازگو کننده عشق من به تو باشد؛ پس فقط به آنچه از دلم بر می آید اکتفا می کنم:از اینکه تو مادر منی، به خود می بالم.
عوارض مصرف گل
روزت مبارک*******مادرم، دنیای کودکی ام سرشار از طنین دل انگیز توست. تمام خاطرات کودکی ام را خط به خط با
اعمال روز مبعث
 
مبعث یکى از اعیاد بزرگ است و روزى است که حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله به پیامبرى مبعوث شد، و جبرئیل برای ابلاغ پیامبرى، بر آن حضرت فرود آمد، و براى این روز چند عمل وارد است:
 
اوّل: غسل کردن،
 
دوّم: روزه گرفتن و آن یکى از چهار روزى است که در طول سال براى روزه گرفتن امتیاز ویژه دارد، و ثوابى برابر با روزه هفتاد سال دارد.
سوّم: صلوات زیاد فرستادن.
چهارم: زیارت حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و امیر المؤمنین علیه السّلام.
پنجم: ش
اسفند ماه سال یک سه هشت و سه رسید و من در عبور از پیچ تند هجده سالگی با ه دغدغه های دخترونه ای درگیر شدم که از جنس اضطراب و استرس های ناتموم و همیشگی بود و هروقت و هرمکانی بی اختیار به یاد دبیر بداخلاق شیمی می افتادم و از اینکه ترم اول توی سوم تجربی برای اولین بار در زندگی شیمی رو تجدید شده بودم عذاب وجدان میگرفتم ، هفته ی اول اسفند ماه رسید و رشت سردش شد ، آسمون اسیر بغض لجبازی و مبهمی شد ، ابرهایی از جنس ناخشنودی برسرشهر خیمه ی سنگینی زدند و
دوستان سلام . من شین براری هستم. و این هم روایتی حقیقی از زندگی من و تجربه ی عشق در هجده سالگی ...
 
 
 اسفند ماه سال یک سه هشت و سه رسید و من در عبور از پیچ تند هجده سالگی با دغدغه های دخترونه ای درگیر شدم که از جنس اضطراب و استرس های ناتموم و همیشگی بود و هروقت و هرمکانی بی اختیار به یاد دبیر بداخلاق شیمی می افتادم و از اینکه ترم اول توی سوم تجربی برای اولین بار در زندگی شیمی رو تجدید شده بودم عذاب وجدان میگرفتم ، هفته ی اول اسفند ماه رسید و رشت سر
 
بیش از ده سال دور شدم از تراژدی ، اما هنوز دچار پس لرزه هایی میشم ک از ناکجا سربر می اورند و همچون رودخانه ای در مسیری تعیین شده جاری میشوند ، مسیری ک در نهایت ب روح و روانم ختم خواهد شد ، رودخانه ای که از یک غروب برفی در اوایل اسفند 1383 سرچشمه گرفت ، روز به روز ، حادثه به حادثه عمق گرفت ، عرض گرفت ، و به مرور زمان تبدیل به رودخانه ای سرکش و پر پیچ و خم شد ، هرچه بیشتر به خاطرات آن وزهای تلخ و شیرین فکر میکنم ، رودخانه ی از جنس عاشقانه های حلق آویز
 
بیش از ده سال دور شدم از تراژدی ، اما هنوز دچار پس لرزه هایی میشم ک از ناکجا سربر می اورند و همچون رودخانه ای در مسیری تعیین شده جاری میشوند ، مسیری ک در نهایت ب روح و روانم ختم خواهد شد ، رودخانه ای که از یک غروب برفی در اوایل اسفند 1383 سرچشمه گرفت ، روز به روز ، حادثه به حادثه عمق گرفت ، عرض گرفت ، و به مرور زمان تبدیل به رودخانه ای سرکش و پر پیچ و خم شد ، هرچه بیشتر به خاطرات آن وزهای تلخ و شیرین فکر میکنم ، رودخانه ی از جنس عاشقانه های حلق آویز

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها