نتایج جستجو برای عبارت :

تنهایی سرنوشت دوست داشتنی من است !

سرنوشت منم این ه که تو تنهایی بمونم. می‌دونی، این سرنوشت ه، خودم انتخاب کردم، ولی نمی‌دونم چرا از خدا ناراحتم. شاید چون با تعریف استانداردهایی، سرنوشت ما رو تغییر داده به تنهایی، من اگه انتخاب نمی‌کردم مذهبی باشم، من اگه عشق به خدا نداشتم، الان انقدر غمگین بودم؟ نه قطعاً.
سرنوشت: عوامل تربیتی، اجتماعی، خانواده، جامعه، محیط، و کودکی و اثراتشون بر زندگی‌مون ...
پ.ن: من باید پول چاپ کنم. این سرنوشت من ه. 
چه ‌می شود سرنوشت فرشته ای
که « دوستت دارم » گفته؟
به بوسه،
به آغوش،
به تو...
فکر کرده؟
فرشته ای که بال هایش را زمین گذاشته
تا دست های یک انسان را بگیرد
دست های تو را بگیرد
و آنقدر به جستجوی تو،
راه های زمینی را طی کرده،
که راه آسمان را گم کرده  است
فرشته ای که دندانه های سین « دوستت دارم » 
گلویش را آنچنان بریده،
که هیچ ذکری از دهانش بیرون نمی ریزد
و یک نام چند حرفی معمولی،
چنان روی دهانش خشک شده،
که جرات بوسیدن را از دست داده است
چه می شود سرنوشت
سریال سرنوشت یک مبارز از شبکه استانی بوشهر در حال پخش میباشد
و فردا قسمت دوم یا سومش هست
سریال سرنوشت یک مبارز حوالی ساعت11:20یا11:30پخش میشود البته فک نکنم جمعه و پنجشنبه ها پخش بشه
امیدوارم از دیدن این سریال لذت کافی رو ببرید
معرفی این سریال به زودی قرار داده خواهد شد
کلبه مجازی کیسان دبباج نظر به استقبال هواداران تصمیم گرفت سریال از سرنوشت را برای دانلود در وبلاگ قرار دهد. بنابراین از این پس این سریال به تدریج و از فصل اول برای دانلود قرار داده می شود.برای دریافت هر قسمت روی مربوطه کلیک کنید.
 
 
 
دوست داشتم تو را در اتوبوسی ببینم،حواست نباشد و خوابت ببرد،من هم زل بزنم و زیر لب بگویم:چه غوغایی به پا کرده چشمانت...اگر ناگهان بیدار میشدی و مرا می دیدی،هرچقدر هم صدایم می کردی باز هم نمی شنیدم،سخت است جدایی از فکر رویاها،مگر اینکه اتوبوس سرنوشت ناگهان از حرکت بایستد،تو پیاده شوی و سرنوست من بپیچد داخل کوچه ی علی چپ،راستی گندمی،چند نفر تابحال با این قدر فاصله ناگهانی هم را در اتوبوس دیده اند؟یا چند نفر زنده از کوچه ی علی چپ بازگشته اند؟
ن
بسم الله الرحمن الرحیم
یا فارس الحجاز ادرکنی
محمد بن علی ظهیری سمرقندی در کتاب سندبادنامه داستانی از رفاقت پیرزن و هدهدی نقل میکند،که هد هد با همه زیرکی و تذکر پیرزن در دام کودکان گرفتار میشود و با کمک پیرزن نجات می یابد و این اتفاق را به قسمت و سرنوشت ربط میدهد
و پیرزن خیلی زیبا در جواب او و همه معتقدان به سرنوشت و قسمت می گوید
((قسمت و سرنوشت بهانه انسانهای تنبل و خطاکار است تا وجدان خود را آسوده سازند
آنچه رخ میدهد نتیجه رفتار خودمان است،
ا
یک. ارزشمندترین ( بدون اغراق ) لحظه‌های زندگیم، لحظات هم‌صحبتی و همدلی با دوستانم بوده‌. دلم میخواد تک تک اون کلمه‌ها و لحظه‌ها رو قاب بگیرم، کلمه‌هایی که دوستانم ( از جمله تک تک ( واقعاً تک تک) شما ) در من دمیدید تا رشد کنم، به فکر فرو برم، و زندگی رو لمس کنم. امشب خیلی خوشحالم. هفت از ده. برای داشتن چنین دوستانی. 
---
دو. 
اینکه می‌گویند سرنوشت روی پیشانی نوشته شده، برای من معنای زیبا و طنازانه‌ای دارد. بله، سرنوشت تو روی پیشانی‌ات نوشته شده
دانلود آهنگ جدید رضا جلائیان به نام سرنوشت
متن آهنگ جدید سرنوشت - رضا جلائیان
Скачать новую песнюReza Jalaeyan Sarnevesht
Текст песни Sarnevesht Reza Jalaeyan
توی تکرار مصیبت با سینه پر حسرتПри повторении недуга с ласковой грудью
گم شدیم ببین چه ساده بین سرنوشت و قسمتМы заблудились, чтобы увидеть, как легко между судьбой и эпизодом
بهتره کسی نباشه که بخواد بهت بخنده یا یه دستی پشت پرده که درو بروت ببنده

ادامه مطلب
 
چهارمین قسمت از فصل اول سریال از سرنوشت که محمدرضا خردمندان و علیرضا بذرافشان کارگردانی آن را بر عهده داشتند و با بازی درخشان امیررضا فرامرزی(در نقش هاشم) همراه بود. توسط کلبه مجازی کیسان دیباج تقدیم حضور می گردد.
جهت دانلود قسمتا های دیگر این سریال نیز می توانید به بخش «دانلود فصل اول سریال از سرنوشت» در ستون سمت جپ وبلاگ کلبه مجازی کیسان دیباج مراجعه فرمایید.
 
جهت دانلود چهارمین قسمت از فصل اول سریال از سرنوشت به ادامه مطلب مراجعه فرما
سریال از سرنوشت یکی از تازه ترین تولید های گروه فیلم و سریال شبکه دوی سیما است که در سال 98 تولید شد و تولید آن تا کنون ادامه دارد. این سریال جذاب در سه فصل تهیه و تنظیم شده که تا کنون دو فصل آن(فصل اول و دوم) به روی آنتن رفته. سریال از سرنوشت به روایت زندگی دو کودکی پرورشگاهی به نام هاشم و سهراب می پردازد که در پرورشگاه کودکان بی سرپرست زندگی میکنند. رفاقت بی اندازه و بسیار صمیمی این دو نفر که از کودکی آغاز شده بود تا دوران بلوغ و جوانی نیز ادامه م
سرنوشت یک زن و اندازه سینه ها 
 
 
 
 
سرنوشت یک زن تا چه حد به سینه های بزرگ و یا کوچک او ربط دارد؟
 
آیا داشتن پستان های بزرگ و یا کوچک تاثیری در سرنوشت یک زن دارد؟
آیا واقعاً سایز سینه اهمیت دارد؟
سالهای سال است که زنها و شوهرهاسر این موضوع با هم بحث می کنند. مرغ همسایه همیشه غاز است و به همین خاطر است که زنها معمولاً برای خودشان دلیل ارائه می دهند که چرا باید سینه های کوچک یا بزرگ داشته باشند. اما آیا واقعاً تفاوت پزشکی خاصی بین داشتن سینه های
وعده همه ما فردا پای صندوق‌های سرنوشت‌ساز
در حالی که کمتر از ۱۰ ساعت تا خلق حماسه دوم اسفند ماه فرصت باقی است، مردم روستای محمدزینا خود را آماده حضور پای صندوق‌های رأی در دومین روز از آخرین ماه زمستان می‌کنند.
ادامه مطلب
وعده همه ما فردا پای صندوق‌های سرنوشت‌ساز
در حالی که کمتر از ۱۰ ساعت تا خلق حماسه دوم اسفند ماه فرصت باقی است، مردم روستای محمدزینا خود را آماده حضور پای صندوق‌های رأی در دومین روز از آخرین ماه زمستان می‌کنند.
ادامه مطلب
سریال از سرنوشت قصه زندگی دو کودک پرورشگاهی به نام هاشم و سهراب است که رفاقت صمیمی و عمیقی با یکدیگر پیدا می کنند و سرنوشت هرچه بیشتر آن دو را به یکدیگر نزدیک و نزدیکتر می کنند طوری که در تمام مدت همزیستی خود در پرورشگاه و بزرگ شدنشان حامی سرسخت یکدیگر هستند و در هیچ بحرانی یکدیگر را تنها نمی گذارند و پشت همدیگر را خالی نمی کنند. سریال از سرنوشت مراحل بزرگ شدن این دو شخصیت را در سه فصل روایت می کند که کلبه مجازی کیسان دیباج شروع به انتشار این س
 
پوستر فیلم جدیدترین قسمت فیلم ترمیناتور، با نام ترمیناتور: سرنوشت تاریک (Terminator: Dark Fate) محصول سال 2019 آمریکا. مثل سایر قسمت‌ها، آرنولد شوارتزنگر بازیگر اصلی این فیلم هست و تهیه کنندگی اون رو جیمز کامرون مشهور بر عهده داره.
 
دانلود رایگان با زدن روی عکس آغاز می‌شود.
 
کیسان دیباج یکی از هنرمندان جوان و با استعدادی است که فعالیت در عرصه ی هنر را ابتدا با خوانندگی آغاز کرد و اکنون در زمینه ی بازیگر فعالیت می کند.
کیسان دیباج در سریال از سرنوشت که از شبکه دو سیما پخش می شود در نقش جوانی سهراب بازی می کند.
ادامه مطلب
گمونم بدترین اتفاق این روزا اینه که توی وبلاگم پست جدید نمیذارم. بهترینش؟ دوست جدیدم که هر روز نقطه اشتراک تازه ای بینمون پیدا میشه، تجربه های جذاب جدید و دنیای شلوغی که دور و برم ساختم، همکارام و دانش آموزام و محل کاریم که همگی رو دوست دارم. 
سرنوشت هم همچنان سرگرم شوخی کثیف خودشه و من رو با صدا و لهجه ای که دست کم توی این منطقه به ندرت شنیده میشه به بازی گرفته. 
خلاصه داستان:دو رفیق به اسم سهراب و هاشم که از دوران کودکی با هم در پرورشگاه بزرگ میشوند، از همان ابتدا آرزوی بزرگی را در سر می پرورانند که برای رسیدن به آن سختی های زیادی را متحمل میشوند، اما در نهایت به توکل به خدا و درایت خویش و مشورت و همکاری بزرگترها به آرزویشان رسیده و…
بازیگران سریال از سرنوشتپوریا پورسرخ، لیلا بلوکات، مجید واشقانی، حسین پاکدل، فریبا نادری، مریم کاظمی، علیرضا استادی، شبنم فرشادجو، علیرضا آرا، مهرداد ضیایی، مائده ط
از سرنوشت
یک از سریال هایی که در روز های آتی شاهد آن خواهید بود سریال از سرنوشت است که در ادامه با این سریال و عوامل و اطلاعات بیشتر از زمان پخش آن مطلع خواهید شد.
پیش بینی می کنیم سریال تلوزیونی از سرنوشت می تواند از جمله سریال های محبوب و ر مخاطب تلوزیونی قرار بگیرد که یکی از دلایل آن بازیگران حاضر در این سریال تلوزیونی است در ادامه عوامل از سرنوشت را مشاهده خواهید کرد.
عوامل از سرنوشت
در آینده سریال از سرنوشت به کارگردانی سید محمدرضا خردمن
از آب چشمم تازه شد با خون دل بنوشته ها،
با مکر و بهتان بافتند از تار ریشم رشته ها.
پنهان ز ما در غیب ما، هرجا بگویند عیب ما،
با آب روها شسته عیب بالا ز ما بنشسته ها.
در کوه و دشت و پشته ها؛ ناحقحق را کُشته ها،
سازد درو از کشته اش با داس حق در کشته ها.
 هرچند کوشد ترسویی در خویش بکشد ترس دل،
از غصه میرد با هوس، از شادی غمکُشته ها.
خوبان کنند ار کار زشت، باشد خطا یا سرنوشت،
فخری نماند، فرقی نماند از گفته و بنوشته ها.
سوزی بماند از ساز دل، رازی بماند ام
تصمیم گرفتم که فراموشت کنم...اما نه کامل...نه برای همیشه...فراموش نکن که تو در اعماق قلب من فرمانروایی میکنی...
خود را به دست سرنوشت خواهم سپرد،زیرا اگر سرنوشت بخواهد مطمئنا روزی در جایی همدیگر را ملاقات خواهیم کرد و من برای رسیدن این روز هر ثانیه انتظار میکشم‌ ،هر ثانیه....
خلاصه داستان:
سلسله شنگ بزرگ سال‌ها در مسند قدرت بوده است اما اینک خدایان از امپراطور جدید دل چرکین گشته‌اند. امپراطور، به جای تسلیم در برابر اراده خدایان به بهای اسارت مردمش، تصمیم می‌گیرد که یوغ خدایان را دور انداخته و انسان‌ها را آزاد سازد. هر چند، نه تنها خدایان بلکه رقیبش، ژوی جوان نیز که به خاطر اهدافش سرسپرده خدایان شده است، در برابرش قرار خواهند گرفت! سرنوشت سلسله شنگ، خیر، سرنوشت بشریت در گرو
ادامه مطلب
کتاب شهید گمنام: سرنوشت آدم هایی خوب که خوب زندگی می کنند و خوب هم می میرند.
 
کتاب شهید گمنام : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
معرفی:
تا حالا شنیدی که آدمای خوب خوب زندگِی میکنن و خوب هم میمیرن. آدم های بد هم…راستی آدم های بد چی؟ اصلا” تو خودت آدم خوبی هستی یا بد؟ راه باز است و تو هم صاحب اختیار.. انتخاب با تو.. ولی بد نیست سرنوشت آدم خوبا رو بخونِی، شاید تو هم خواستی آخرش همه چیز خوب تموم بشه!
بریده کتاب:
به ما گفته بودن ایرانی ها مجوس آتش پرست هس
خلاصه داستان:دو رفیق به اسم سهراب و هاشم که از دوران کودکی با هم در پرورشگاه بزرگ میشوند، از همان ابتدا آرزوی بزرگی را در سر می پرورانند که برای رسیدن به آن سختی های زیادی را متحمل میشوند، اما در نهایت به توکل به خدا و درایت خویش و مشورت و همکاری بزرگترها به آرزویشان رسیده و…
بازیگران:پوریا پورسرخ، لیلا بلوکات، مجید واشقانی، حسین پاکدل، فریبا نادری، مریم کاظمی، علیرضا استادی، شبنم فرشادجو، علیرضا آرا، مهرداد ضیایی، مائده طهماسبی، علیرضا
نخست باید از او می‌پرسیدم که چگونه به این‌جا رسیده و سپس می‌بایست کشف می‌کردم که چه چیز یا چیزهایی او را از بیش از این پیش رفتن در این مسیر بازداشته است. اما همه "باید"ها را در دالان‌های بی‌توجهی ذهنم رها ساختم و تنها اندیشیدم اکنون که به این نقطه رسیده است، چگونه جانش را از او بستانم و دچار مرگ‌ش کنم. سرنوشت او چنان در دستان من جای گرفته بود، که گویی گردنش را میان دو دستم می‌فشردم و او، هر آن که می‌گذشت، به بازگشت به هیچ، نزدیک‌تر می‌شد.
دوست ندارم دیگه مانتوهای رسمی بپوشم و مقنعه سر کنم 
دوست ندارم 
دوست دارم رنگی باشم دقیقا شبیه اون زنی که توی رویاهای دختربچگیم بود
دوست دارم بخندم و کاری که دوست دارم انجام بدم 
دوست دارم کار های قشنگم دیگرانو خوشحال کنه 
دوست دارم ... دوست دارم 
دوست دارم قلبم زنده باشه ... پیروز باشم 
دوست دارم آسمونو ببینم 
دوست دارم ستاره ها رو بشمرم 
دوست دارم دور از هیاهو بقیه عمرمو زندگی کنم ...

+ البته نه اون رنگی رنگی شکل اینفلوئنسرهای خز و بی معنی ای
#مجالس+
#دیوارنوشتهای من
#فریدون مشیری
 
جان میدهم به گوشه‌ی زندان سرنوشت
 
سر را به تازیانه‌ی او خم نمی کنم!
 
افسوس بر دو روزه‌ی هستی نمی خورم
 
زاری براین سراچه‌ی ماتم نمی کنم.
 
با تازیانه های گرانبار جانگداز
 
پندارد آن، که روحِ مرا رام کرده است!
 
جانسختی ام نگر، که فریبم نداده است
 
این بندگی، که زندگیش نام کرده است!
 
 بیمی به دل زمرگ ندارم، که زندگی
 
جز زهر غم نریخت شرابی به جام من.
 
گر من به تنگنای ملال آور حیات
 
 آسوده یک نفس زده باش
من خوبم. تصمیم گرفتم مواجهه با موضوعاتی که دوست ندارم رو بذارم برای بعد و فعلا روی خودم و زندگیم تمرکز کنم. با اعلام عمومی تصادفی نبودن تصادفت چیزی عوض نمیشه فقط درد یه سری آدم بیشتر میشه. درد خانواده‌ی بیچاره‌ت و دوستای بیچاره‌ت و بچه‌های کوچک بیچاره‌ت. پس بذار این وسط فقط من درد بکشم. درد تمام این آدما رو من بکشم. و نتیجه‌ی همه‌ی این درد رو متمرکز کنم روی تنفر از تو. و از همه‌ی خاطرات قشنگی که به عنوان اولین نفر واسه من ساختی.
دلم میخواد ازدواج نکنم
اگ کردم بچه دار نشم
دوس دارم نسلم منقرض بشه
هیچی تو این زندگی ارزش ادامه دادن ندار
اشتباه پشت اشتباه
خطا پشت خطا
سیاهی پشت سیاهی
این اسمش زندگی نیس!
سقوط آزاده تو ی چاه تاریک و عمیق
ولی بی انتها!
هرچی عمیق تر تاریک تر
تلخ تر
از سقوط خسته شدم!
یکم استراحت نمیدی؟
مثلا ادم بره کما بیدار شه بیینه سالهاست خوابیده
مثلا ادم شب بخوابه صب پا نشه
تا مدتها پا نشه
مثلا زمان وایسه!
از صحنه بیایم بیرون
بشینیم کنار کاتب سرنوشت یه چای بخ
دلم میخواد ازدواج نکنم
اگ کردم بچه دار نشم
دوس دارم نسلم منقرض بشه
هیچی تو این زندگی ارزش ادامه دادن ندار
اشتباه پشت اشتباه
خطا پشت خطا
سیاهی پشت سیاهی
این اسمش زندگی نیس!
سقوط آزاده تو ی چاه تاریک و عمیق
ولی بی انتها!
هرچی عمیق تر تاریک تر
تلخ تر
از سقوط خسته شدم!
یکم استراحت نمیدی؟
مثلا ادم بره کما بیدار شه بیینه سالهاست خوابیده
مثلا ادم شب بخوابه صب پا نشه
تا مدتها پا نشه
مثلا زمان وایسه!
از صحنه بیایم بیرون
بشینیم کنار کاتب سرنوشت یه چای بخ
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از در دوست
من گدا و تمنای وصل او هیهات
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
دل صنوبریم همچو بید لرزان است
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
چو هست حافظ مسکین غلا
این سرنوشتی است که اغلب بر آن تأسف می‌خورند؛
من باید بگویم که از سرنوشت‌های دیگر تاسف‌‌ انگیزتر نیست...
#شوپنهاور
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
[عکس 640×640]
مشاهده مطلب در کانال
انگار برنامه نویسی شدم .
توی اتاق کوچیک 
توی یک رابطه ی نزدیک
توی جمع
توی گروه
زیاد دوام نمیارم ...
از بچگی شدیدا اجتماعی بودم . به مهربون و دوست داشتنی هم معروف بودم و هستم اما ...
اما مثل اورژانس و آتش نشانی و پلیس 110 هستم . فقط وقت نیاز و ضرورت ...
نا خودآگاه وقتی کارم یا ماموریتم تمام میشه فاصله میگیرم یا کاری میکنم که فاصله بگیرن ...
من بدون تنهایی میمیرم !
بدون سفر میمیرم !
بدون مصرف شدن میمیرم !
بدون یادگیری میمیرم !
حتی کسانی را که دوست دارم از خو
تو را به جای همه کسانی که نشناخته‌ام دوست می دارمتو را به خاطر عطر نان گرمبرای برفی که آب می‌شود دوست می‌دارمتو را به جای همه کسانی که دوست نداشته‌ام دوست می‌دارمتو را به خاطر دوست داشتن دوست می‌دارمبرای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریختلبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می‌دارم
تو را به خاطر خاطره‌ها دوست می‌دارمبرای پشت کردن به آرزوهای محالبه خاطر نابودی توهم و خیال دوست می‌دارمتو را برای دوست داشتن دوست می‌دارمتو را به خاطر بوی لا
چک سندی تجاری است که قانون گذار جهت تسریع امور تجاری، مزایایی برای دارنده آن در نظر گرفته است به موجب قانون، چک ممکن است در وجه حامل یا شخص معین یا به حواله کرد باشد و یا با امضاء پشت یا ظهر آن به دیگری منتقل شود. که در این مطلب سرنوشت چکی که صادر کننده آن فوت شده است را می خوانید.
 
همان طور که می‌دانید چک نوشته‌ای است که به موجب آن صادر کننده به محال علیه (محلی که پول در آن قرار دارد که در حال حاضر منظور بانک است) دستور می‌دهد تا همه یا بخشی از
ما دوست معمولی ایم، اون عاشق یکی دیگستما دوست معمولی ایم، به روی هم نمیاریم احساسمون رو
ما دوست معمولی ایم، از دلتنگیش دارم دق میکنم
ما دوست معمولی ایم، هیچ گزینه ی دیگه ای نیس
شب تا صبح تو بغل هم میخوابیم، ما دوست معمولی ایم
بهم میگه تب داری؟ ما دوست معمولی ایم
دستم رو میپیچم دور گردنش، ما دوست معمولی ایم
واسه دیدنش لحظه شماری میکنم، ما دوست معمولی ایم
دوسش دارم، ما دوست معمولی ایم
ما دوست معمولی ایم، من عاشقش نیستم
خداوند طبق آیه زیر گفته:
«انَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»
«خداوند سرنوشت هیچ قوم( و ملّتی) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!»
من سرنوشت هیچ فردی رو تغییر نمی دهم، مگرا اینکه اون فرد، سرنوشتشو تغییر بدهد.
الأن تقریباً 90 درصد مردم ایران عزیز، کشور خودمون نشستیم و از خدا می خواهیم سرنوشت ما را تغییر بده
و هر روز پای نماز یا جاهای دیگه، از خدا می خواهیم سرنوشتمون رو تغیی
تورا دوست دارم شاملو

متن تورا دوست دارم
دانلود اهنگ من از عهد آدم تورا دوست دارم
من از روز ازل تو را دوست دارم

تورا دوست دارم چون نان و نمک

من از عهد آدم تورا دوست دارم علیرضا قربانی

دکلمه تو را دوست میدارم

دوستت دارم
من از عهد آدم تو را دوست دارم
من از عهد آدم، تو را دوست دارم از آغاز عالم، تو را دوست دارم
چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم، تو را دوست دارم
سلامی صمیمی‌تر
دوستت دارم...
به سان یک دیوانه، به سان یک سرباز 
به سان یک ستاره سینما 
دوستت دارم، به سان یک گرگ، به سان یک پادشاه 
به سان انسانی که من نیستم 
میدانی من اینگونه دوستت دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخند
شبی کودکی که خوابش نمیبرد،پله های مارپیچ خانه تا پشت بام را طی کرد و در آنجا، زیر چراغانی آسمان نشست .
در حالی که داشت زمین را تمیز میکرد تا دراز بکشد،سو سوی نوری را از پشت سر،نظرش را جلب کرد.
سرش را چرخاند و ستاری ای نورانی را دید. ستاره به او چشمکی زد و گفت
-پسر کوچولو،چرا در رخت خواب نیستی؟
+امشب تنهایم و کسی نبوده تا برایم قصه بگوید،تو چرا بیداری؟
-من نمیتوانم بخوابم،اگر بخوابم دیگر نورانیتم را از دست میدهم
+بلدی قصه بگویی؟
-قصه ای بلد نیستم
•══•◈• برش‌هایی از کتاب عهد مشترک •◈•══•
 
توصیه من به مسئولان، به همه مراکز و به همه آحاد ملت، رعایت قانون است. قانون یعنی سرنوشت یک کشور، قانون یعنی سرنوشت انسان‌ها در یک جامعه. چون همه متَّبِع هستند و مجبورند از قانون تبعیّت کنند. دولت هم باید از قانون تبعیت کند؛ رهبر هم باید از قانون تبعیت کند.
┄┅┅❈❈❈┅┅┄
اگر بی‌قانونی آمد وسط میدان_که هر کسی هم، برای بی‌قانونیِ خودش بالاخره یک توجیهی دارد؛ یکی می‌گوید آقا این قانون حق من ر
نمیدانم از کجا شروع کنم. چندساعت پیش عصبی و ناراحت بودم و الان حس خوبی دارم. زندگی را دوست دارم. خانه ام را دوست دارم و این تنها چیز خوبی است که قرنطینه کردن برایم داشت. خانه ام را با تمام جزییاتش دوست دارم. البته هیچوقت متوجه این زیبایی ها نشده بودم تا اینکه دوستم از همه ی زیبایی های خانه ام استوری گذاشت. دیوارهای خانه ام را دوست دارم. نقاشی های روی دیوار را دوست دارم. اینه ی سورریالم را دوست دارم. بخاری را دوست دارم. قوری و کتری و پوست پرتقال رو
 فیلم Fast and Furious Presents Hobbs and Shaw ، دو سال پس از اتفاقات فیلم سرنوشت خشمگین به وقوع می‌پیوندد. مأمور باتجربه لوک هابز تصمیم می‌گیرد تا با دوست و رقیب قدیمی‌اش دکارد شاو همکاری کند تا مأموریت یک خلافکار مخوف به نام بریکستون را متوقف کنند. ..
دانلود اهنگ کاش راه دوری بین ما بود کاش سرنوشت ما جدا بود  از رضا بهرام
دانلود موزیک و آهنگ رضا بهرام  کاش راه دوری بین ما بود کاش سرنوشت ما جدا بود 
ترانه و موزیک : دی پاپ موزیک ؛ تنظیم و میکس : مصطفی مومنی
+ متن ترانه کاش از رضا بهرام

ادامه مطلب
«من، هر چه از داستان ورتر بینوا جسته و یافته ام، همه را در این دفتر گرد آورده ام و پیشکش شما می کنم و می دانم که از این بابت قدردانم خواهید بود. چه، یقین که از روح و منش او ستایش و محبت، اما از سرنوشتش اشک خود را دریغ نخواهید داشت.»
کتاب اول
چهارم مه‎ی 1771
چه قدر خوشحالم که گذاشته ام و رفته ام! دوست عزیز، راستی که قلب آدمی چیست! من، تویی را که دوست دارم و دلبسته اش هستم می گذارم و می روم و خوشحالم! می دانم که تو می بخشی‎ام. آخر مگر آشنایی های دیگرم ر
دوست دارم رهبرم رادلبر پیغمبر است/دوست دارم رهبرم را وارث برحیدراست/ازتباراهل بیت و آیت خوب خداست/دوست دارم رهبرم راجلوه ای ازکوثراست/اوپیام کربلا را میدهدبرمسلمین/دوست دارم رهبرم راآسمان رااختراست/میرود راه امام وهرشهیدی باهدف/دوست دارم رهبرم راشیعیان راسروراست/دشمنان دین ماراباز رسوامیکند/دوست دارم رهبرم رادشمن اوابتر است/اسوه والگوی خوبی گشته آقا درجهان/دوست دارم رهبرم رابهر عالم گوهراست/شیعه باشدجانفدای حضرت سیدعلی/دوست دارم ره
         خالی شو، پُر می‌شوی..             قانع باش، غنی می‌شوی..          ساده باش، عمیق می‌شوی..        قضاوت نکن، عادل می‌شوی..    بنده خـدا باش، آزاد می‌ شوی..   خــودت باش، بی‌همتا می‌شوی.. ضعف خود را بپذیر ، قوی می‌شوی.دوست داشته‌باش، محبوب‌می‌شوی..
تسلیم سرنوشت شو،
                    حاکم تقدیر می‌شوی..               سکوت پیشه‌کن،                    همه چیز گویا می‌شود..                دخالت را رها کن،                       هدایت آغاز می‌شود.. 
 فیلم Fast and Furious Presents Hobbs and Shaw ، دو سال پس از اتفاقات فیلم سرنوشت خشمگین به وقوع می‌پیوندد. مأمور باتجربه لوک هابز تصمیم می‌گیرد تا با دوست و رقیب قدیمی‌اش دکارد شاو همکاری کند تا مأموریت یک خلافکار مخوف به نام بریکستون را متوقف کنند. ..
دانلود اهنگش
آسمان چشم او آیینه کیست
آن که چون آیینه با من روبرو بود
درد و نفرین، درد و نفرین بر سفر باد
سرنوشت این جدایی دست او بود
گریه مگن که سرنوشت
گر مرا از تو جدا کرد
عاقبت دل های ما
با غم هم آشنا کرد
چهره اش آیینه کیست
آن که با من روبرو بود
درد و نفرین بر سفر
این گناه از دست او بود
ای شکسته خاطر من
روزگارت شادمان باد
ای درخت پر گل من
نو بهارت ارغوان باد
ای دلت خورشید خندان
سینه تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
آنچه کردی با دل من
قصه سنگ و سبو بود
من
 فیلم Fast and Furious Presents Hobbs and Shaw ، دو سال پس از اتفاقات فیلم سرنوشت خشمگین به وقوع می‌پیوندد. مأمور باتجربه لوک هابز تصمیم می‌گیرد تا با دوست و رقیب قدیمی‌اش دکارد شاو همکاری کند تا مأموریت یک خلافکار مخوف به نام بریکستون را متوقف کنند. ..
 چقدر دوست داشتن تو خوب است. دوست داشتن تو  ماهی قرمز هیچ سفره هفت سینی نیست. دوست داشتن تو عین ساعت تحویل سال است. ــ همیشه منتظرش مانده ایم. ــ دوست داشتن تو  عیدی اول فروردین است. کاش همیشه عید بود. کاش همیشه تو را عیدی می گرفتم. تو را دوست دارم زمین از چرخیدن می ماند. و خورشید فراموش می کند که باید غروب کند. تو را دوست دارم. سیب ها  همه ی فصل ها به شکوفه می نشینند. چلچله ها کوچ نمی کنند. وقتی تو را دوست دارم دختر کوچک آسمانم هنوز.
اولین پست ۹۸مون
رمان سرنوشت تلخ و شیرین
دانلود رمان سرنوشت تلخ و شیرین اثر الهه احمدی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم
قهرمان قصه ما دختری هست که دشواری ها و خشونت های زیادی تو زندگیش داشته از جمله درگذشت ناگهانی مادرش اونم از صدقه سر خیانت پدرش ، زندگی توی خونه ای که زن باباش اجازه ورودش به اون خونه رو با مرگ مادر ستاره گرفته ، در این بین ستاره ی عاشق ما مجبوره که تن به خواسته های نامعقول پدرش بده ، خواسته هائی مثل یک ازدواج
حالا که این روزها همه می نالند از شرایط،‌ از قیمت دلار و ضیاع و عقار، من راستش از سرخوشی پُرم. در بلا هم می چشم لذّات او/مات اویم/مات اویم/ مات او. آنها که پارسال اشتباه کردند و دنبال دنیا راه افتادند و بیست و چند میلیون رای به دنیا دادند، حالا همان ها دارند اشتباه بزرگ تری می کنند و ضجّه می زنند برای دنیایشان. که شاید روزنه ای باز شود و از همان مسیر اشتباهی که آمدند بتواند به مقصد و مقصودشان برسند. نمی دانند که باید بازگردند. نمی دانند که هرقدر
دقیق که فکر میکنم میبینم بعد از تموم شدن مدرسه بود که آرزو کردم یه روزی برسه بهار رو مجبور نباشم درس بخونم و استرس امتحان و آزمون و ساختن سرنوشت رو بکشم! حالا اون بهار رسیده و من نه کنکوری دارم نه امتحان دانشگاه و مدرسه ای هوا هم خیلی خوبه فقط پول نیست گورمو از این شهر و خونه گم کنم برم سفر برم سی دل خودم برم دور شم از آدم های این خونه و این شهر. حالا درسته استرس امتحان و درس نیست استرس و فشار بیکاری که هست. با این وجود بهار 98 و آزادیم از زندان زیس
من هومانم چیز هایی را دوست دارم که هیچ کس دیگر دوست ندارد یا افراد کمی دوست دارند و از چیز هایی بدم می آید که همه دوست دارند تنها چیزی که هم من دوست دارم و هم شما ها ادبیات است پس اکثرا راجع به ادبیات حرف میزنم ولی درباره ی چیز های دیگری هم که دوست دارم هم مینویسم
نکته :من نه نردم نه گیگ نه آدم معمولی 
این سریال دیدنی 10 قسمت دارد با کلیک بر لینک مطالب را از سایت اصلی بخوانید
 
از امشب سریال زیبای سرگذشت پخش میشه. من نمی دونم قراره چند قسمت پخش بخشه ولی به گفته ی بعضی از منابع چیزی حدود ۱۰ تا هستش
سریال سرگذشت چند قسمت است
گفتم که این ۱۰ قسمت قراره حسابی مخاطبینش رو میخکوب کنه. در هر صورت هر مخاطبی می تونه به نوعی این سریال زیبا رو تحلیل کنه
بعضی ها حتی ممکنه قضیه رو ربط بدن به سرنوشت خودشون
بعضی ها نه این کارو نمی کنن و سعی می کنن آسوده خاطر تر
رمان سرنوشت تلخ و شیرین
دانلود رمان سرنوشت تلخ و شیرین اثر الهه احمدی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم
قهرمان قصه ما دختری هست که دشواری ها و خشونت های زیادی تو زندگیش داشته از جمله درگذشت ناگهانی مادرش اونم از صدقه سر خیانت پدرش ، زندگی توی خونه ای که زن باباش اجازه ورودش به اون خونه رو با مرگ مادر ستاره گرفته ، در این بین ستاره ی عاشق ما مجبوره که تن به خواسته های نامعقول پدرش بده ، خواسته هائی مثل یک ازدواج
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا خدا ما رو بدون اینکه خودمون بخوایم آفریدمون؟میتونیم بگیم چون دوست داشت قدرت داشت و اختیار دوست داشت انتخابمون کنه برای انسانیت
امااصلا هدف خدا از آفرینش انسان چیه؟خب که چی؟
الان مثلا من انسان شدم یکی جن یکی فرشته یکی حیوان دست خودمون که نبوده چرا من باید برتر باشم و مقام بالاتری داشته باشم؟سرنوشت حیوونا چی میشه؟
الان یه نفر تو یه خانواده کارتون خواب و معتاد به دنیا بیاد در نهایت میتونه تو اون دنیا هم طراز یک مجته
اگر خدا را دوست داری
اگر خدا را دوست داری،✨خدا گفته است:✨(لا یسخر قوم من قوم)همدیگر را «مسخره نکنید.»
اگر خدا را دوست داری، ✨خدا گفته است:✨(ولا تلمزوا انفسکم)از همدیگر «عیب جویی نکنید»
اگر خدا را دوست داری ،✨خدا گفته است:✨(ولا تنابزوا بالالقاب)«لقب زشت» به هم ندهید.
اگر خدا را دوست داری، ✨خدا گفته است:✨(و انفقوا فی سبیل الله)در راه خدا «انفاق کنید.»
اگر خدا را دوست داری ،✨خدا گفته است:✨(و بالوالدین احسانا)و «به پدرو مادر نیکی کنید.»
اگر خدا
سالتنی لمن تحبنی و المکتوب علینا هو الفراق
فقلت کیف یسمی الحب، عشق اذا لا یدوم و یعیش فی الفراق
پرسید چرا دوستم میداری، و میدانی که جدایی سرنوشت ماستگفتم، دوست داشتن چگونه عشق نامیده می شود اگر در جدایی پایدار نباشد و زنده نماند.
مشخصات سریال :
عنوان ها : Gyebaek | Gye Baek | گی بک | ژنرال گی بک | سرنوشت یک مبارز
ژانر :درام ، تاریخی ، عاشقانه
سال انتشار : 2011
تعداد قسمت ها : 36
امتیاز : 7.7 از 10
شبکه پخش : MBC
وضعیت : به پایان رسیده
 خلاصه داستان:
این سریال زندگی نامه بزرگترین ژنرال و فرمانده بیکجه ای هست که در دورانی که بیکجه در صدد نابودی و سقوط بوده فرماندهی رو به عهده داشته ،زمان تاریخ این درام همزمان با ۲۸ تمین پادشاه گوگوریو و فرمانده ارشد گوگوریو یعنی یون گه سومون میباشد ، که در اون
یکی از دوستام می گفت، هر کسی خیلی خودش را دوست داشته باشه آنگاه سایرین را هم دوست خواهد داشت. 
 
ایده ایشان این بود که دوست داشتن دیگران به دلیل دوست داشتن خود است و هر چه خود را بیشتر دوست داشته باشید آنگاه دیگران را نیز دوست خواهید داشت.
 
ادامه مطلب
دردهای منجامه نیستندتا ز تن در آورمچامه و چکامه نیستندتا به رشته ی سخن درآورمنعره نیستندتا ز نای جان بر آورمدردهای من نگفتنیدردهای من نهفتنی استدردهای منگرچه مثل دردهای مردم زمانه نیستدرد مردم زمانه استمردمی که چین پوستینشانمردمی که رنگ روی آستینشانمردمی که نامهایشانجلد کهنه ی شناسنامه هایشاندرد می کندمن ولی تمام استخوان بودنملحظه های ساده ی سرودنمدرد می کندانحنای روح منشانه های خسته ی غرور منتکیه گاه بی پناهی دلم شکسته استکتف گریه ه
میخوام بدونی عزیز دلم 
تو رو دوست دارم، بیشتر از هر کس و هر چیزی که دوست داشتم 
جوری که هیچ چیز و هیچ کس رو اینجوری دوست نداشتم تا الان 
عشق من
دوست دارم 
اونقدر که میتونم چیزی یا کسی رو دوست داشته باشم، شاید هم بیشتر
اونقدری که کسی مثل من میتونه عشق چیزی بشه، حتی بیشتر 
دوست دارم 
به نام او
میگن اینکه کسی بیاد توی زندگی کسی حکمتی داشته و رفتنش هم همینطوریه
ولی جای خالی بعضیا برای همیشه درد میکنه این درد این زخم این شکست هیچ وقت جبران نخواهد شد
هیچ وقت جای خالی اون پر نمیشه
شاید گذر زمان باعث بشه نسبت بهش سردتر بشی
ولی جاش هنوز درد میکنه میشه مثل زخم های کهنه و عمیق
جاش برای همیشه میمونه .....
کاش بشه هیچکس هیچ وقت مجبور نباشه یه تیکه از جیگرشو ببره
کاش هیچ وقت هیچکس مجبور نشه ........
کاش سرنوشت هیچکس هستش رو به بود تبدیل نکنه
روز جهانی دوستی یادی هم بکنیم از اون بزرگواران که در قالب دوست من دوست داره با دوست تو دوست بشه ، دوست داری با دوست من که که دوست داره با دوست تو دوست بشه، دوست بشی ! اومدن جلو... بعد نگو اون زیر میرا یه هدفای دیگه داشتن. از جنس آستین بالا زدن واسه شازده پسرشون. بعد چون از نه شنیدن هراسان بودند واسطه بدبخت رو پاس میدادن سمت ما خودشون مشغول جا باز کردن تو دل ما بودند. بعد ما به واسطه که گفتیم نه، دیگه رویی ازشون ندیدیم! یه جوری نیست شدند که انگار هیچ
به نلم خدایی که جان آفرید                                 خدایی که نیکی در ما دمید
 
به نامش که دادش مرا  سرنوشت                      بدادش خوبی در انسان سرشت   
 
    بخوانش به لیل و نهارش دعا                          که هست آفرینش به نام خدا        
 
شاعر: حامد اصغرزاده
هو القریب ...
 
نمی دانم "مردی به نام اوه" قصه کیست ... شاید قصه همه مان ... یا شاید قصه هیچ کس ... قصه مردی که سرنوشت را فقط دختری می دانست که آن دختر ... دیگر نیست ... و نرمی گونه هایش به سختی سنگ تبدیل شده است ... حالا اوه حق دارد ... که خسته باشد از همه چیز غیر از سرنوشت ... آخر ما آدم ها عادت داریم به بیزاری از آنچه غیر از سرنوشتمان است ... ولی حالا ... اگر روزی سرنوشت رفت، چه باید بکنیم ؟
 
در این حالت دو انتخاب داریم ... یا در واقع یک انتخاب، شاید فقط ظاهرش فرق
داشتن یه دوست خوب و مهربون ، یه نفر هم عقیده با تو ، یه نفر از جنس تو ، یه نفر که درکت میکنه چون مثل خودته خیلی خوبه . یه همچین دوستی دارم . با اینکه مجازیه ، با اینکه تا الآن ندیدمش ، صداشو نشنیدم ولی بهترین دوستمه . از مرز اینترنت و وای فای فراتر رفتیم و واقعی شدیم . دو تا دوست حقیقی . دوست دارم دوست خوبم ....نیلو
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوستتا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفسطوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
زلف او دام است و خالش دانه ان دام و منبر امید دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست
سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشرهر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
بس نگویم شمه‌ای از شرح شوق خود از آنکدردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست
گر دهد دستم کشم در دیده هم چون توتیاخاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست
 
حض
گفت سعدی مصرعی ، این بس نکوست # دوست آن باشد که گیرد دست دوست
این سخن اکنون چه بی معنی شده # یا که این سان گفتمان در عصر اوست
مردمان اینک ملون گشته اند # می کنند از کله ی هر دوست پوست
دست کس را گر نمی گیری مگیر # اینچنین رفتار خنثی از چه روست
بخت بد را منتظر گشتی به دوست # غیبت و تهمت تو را یک گفتگوست ؟
خورده ای از سفره اش صد من نمک # چشم بر هر لقمه انگاری که موست
گرجی از دنیا تو خود تنها برو # همره یکرو فقط یک آرزوست
عشق در لحظه پدید می آیددوست داشتن در امتداد زمان؛این، اساسی ترین تفاوت میان "عشق و دوست داشتن" است.عشق، معیارها را درهم می ریزد...دوست داشتن بر پایه ی معیارهابنا می شود...عشق ناگهان و ناخواسته شعله می کشددوست داشتن از شناختن و خواستن سرچشمه می گیرد...عشق، قانون نمی شناسد!دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی ست...عشق، فوران می کند چون آتشفشان و شره می کند چون آبشاری عظیم ...دوست داشتن، جاری می شود چون رودخانه ای بر بستری با شیب نرم
یه سوال از شما کاربران خانواده برتر دارم
آیا ما برای همیشه نمیتونیم ازدواج کنیم؟ آیا سرنوشت ما همینه؟ باید تا ابد مجرد بمونیم؟
من یه پسر سی ساله هستم و تا این سن فکر درس و دانشگاه و سربازی و ... بودم و اعتقاداتم اجازه نداد با دختر دوست بشم، البته دروغ نگم که در این عمر درازم تقریبا ده سال پیش دوست شدم با یکی وقتی جوان بودم و در حد حرف و بعد بهم زدیم چون میدونستم کار غلطیه و هرگز به سمت این کار دیگه نرفتم همونم در حد حرف بود فقط و خیلی کوتاه .
به هر
داشتن یه دوست خوب و مهربون ، یه نفر هم عقیده با تو ، یه نفر از جنس تو ، یه نفر که درکت میکنه چون مثل خودته خیلی خوبه . یه همچین دوستی دارم . با اینکه مجازیه ، با اینکه تا الآن ندیدمش ، صداشو نشنیدم ولی بهترین دوستمه . از مرز اینترنت و وای فای فراتر رفتیم و واقعی شدیم . دو تا دوست حقیقی . دوست دارم دوست خوبم ....نیلو
رضا شاه ها (سلطنت طلب ها) می گویند در انتخابات شرکت نکنید. می دانید برای چه ؟
برای اینکه با شرکت در انتخابات ، به آنها می گوییم ما نظام مان را دوست داریم و نمی خواهیم شما پهلوی ها (که دوران نحس سلطنت تان نقل محافل است. اشرف پهلوی که با سگ ، شهوت رانی می کرد ، با مردان مختلف راحت بود و ازدواج باز انجام می داد ، قمار باز و بزرگ ترین قاچاقچی کشور بود) دوباره بر این مملکت حکومت کنید.
حال بیایید و بین کاندیداها حتی در بدترین حالت (بین بد و بدتر ) بد را انت
خبر شهادت نجفعلی در حالی که همسرش سه ماهه باردار بود، ضربه روحی سختی به خانواده وارد کرد، اما بلاتکلیفی سرنوشت قدرت الله و ولی الله کورسوی امیدی را در دل پدر و مادرش زنده نگه داشته بود.
خبر رسید نجفعلی شهید شده و از سرنوشت قدرت الله و ولی الله اطلاعی در دست نیست. پیکر نجفعلی هم در منطقه عملیاتی خیبر جا مانده و او هم مثل دو برادر کوچک ترش مفقود است. خبر شهادت نجفعلی در حالی که همسرش سه ماهه باردار بود، ضربه روحی سختی به خانواده وارد کرد، اما بلا
داشتم درس میخوندم‌.
صداش اومد که داشت می‌پرسید (کسی با من میاد بریم خرید؟)
صدای برخورد قطره های بارون به پنجره اتاق دیونه‌ام کرده بود.
سریع از پشت میز بلند شدم و گفتم، بریم؟!
و راهی فروشگاه لوازم التحریر شدیم.
بارون هر چند نم نم، اما دلچسب بود.
خوش گذشت.
ولی از درسم عقب موندم.
خیلی عقب.
یک کتاب ۳۵۰ تا صفحه‌ایی و امتحان که روز چهارشنبه خواهیم نوشت.
کتاب، داستان بدی داره، خیلی بد.
هر سری که رفتم سراغش، چون سرنوشت دخترک کم و بیش شبیه منه، درد های ع
برف را
 که هم تو اش سفیده هم روش
گاو را
که نمیگه "من" میگه "ما"
دریا را
که ماهی گندیده هاش رو دور نمیریزه
بیل را
که هر قدر بره تو خاک سفید تر میشه
دریا را
که قربانی هاش رو پس میاره
تابلوی ورود ممنوع را
که یک تنه ی اتوبان رو حریفه
سرنوشت را 
که نمیشه از "سر نوشت" 
سیم خار دار را
که پشت و رو نداره
+ ادامه دارد:)
در زندگی، از چیزهای زیادی میترسیدم؛ونگران بودم،تا اینکه..... آنها را تجربه کردم!وحالا ترسی از آنها ندارم!از "تنهایی" میترسیدم، یاد گرفتم؛ "خود را دوست بدارم"!از "شکست" میترسیدم؛ یاد گرفتم؛"تلاش نکردن،یعنی شکست!"!از"نفرت مردم" میترسیدم؛ یاد گرفتم،"بهرحال هر کسی نظری دارد"!از "درد"،....میترسیدم؛ یاد گرفتم،"درد کشیدن، برای رشد روح لازم است!"از "سرنوشت"،....میترسیدم؛یاد گرفتم، "من،....توان تغییر آن را دارم"!از "آینده"،....میترسیدم؛ یاد گرفتم،"میتوان، آین
دهه محرم در سوریه بودیم. در "ریف حلب" دو سه شب گردان ما و چند شب گردان او به شکل دید و بازدید هیئت می رفتیم.این بین گردان ها رسم بود. یک شب ما مهمان گردان او بودیم.دو حلقه پشت سر هم تشکیل دادیم و مشغول عزاداری شدیم.ناگهان در تاریکی، شخصی را دیدم که به نظرم آشنا آمد.کمی خود را جابه‌جا کردم تا ببینم چه کسی است. محمدرضا بود. به شدت ضجّه می زد و گریه می کرد.ناگهان به دلم افتاد که او شهید می شود،اما به خاطر روحیه شاداب و پرنشاطش به فکرم خندیدم و به خودم ق
اگرچه it's all about money ، ولی این اولین‌باره که همه‌مون درمونده‌ایم. وقتی قراره همه‌مون با هم هم‌سرنوشت باشیم، همه‌چیز معنی خودش ُ از دست می‌ده و همه‌مون توی یک طبقه قرار می‌گیریم. چه قدر ما انسان‌ها هیچی نیستیم.
خدایا! ما داریم از دست می‌ریم، لطفاً لطفاً خودت نجات‌مون بده.
امام علی علیه السلام  : 
أَصْدِقَاؤُکَ ثَلَاثَةٌ وَ أَعْدَاؤُکَ ثَلَاثَةٌ َأَصْدِقَاؤُکَ صَدِیقُکَ وَ صَدِیقُ صَدِیقِکَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّکَ وَ أَعْدَاؤُکَ عَدُوُّکَ وَ عَدُوُّ صَدِیقِکَ وَ صَدِیقُ عَدُوِّکَ
دوستان تو سه گروهند، و دشمنان تو نیز سه دسته اند، اما دوستانت، پس دوست تو و دوست دوست تو، و دشمن دشمن تو است. و اما دشمنانت، پس دشمن تو، و دشمن دوست تو، و دوست دشمن تو است.نهج البلاغه ، حکمت ۲۹۵
نام کتاب: #مردی_به_نام_اوه | نویسنده: #فردریک_بکمن | مترجم: #جواد_شاهدی | انتشارات: #نوید_ظهور | ۳۸۴ صفحه.داستان این کتاب، آشنایی اتفاقی خانواده ای ایرانی در سوئد با یک مرد سوئدی بد اخلاق است، پیرمردی غرغرو و کلّه‌شق! اُوِه پیرمردی ست ۵۹ ساله که به همسایه ها و دیگران روی خوش نشان نمی دهد و در فکر خودکشی است. در یکی از همان روزهای معمولی، پروانه و خانواده اش به خانه ی روبروئی نقل مکان می کنند. مدتی بعد، تصادف سرنوشت سازِ آن ها با صندوق پستیِ اُوِه، م
... یا رفیق من لا رفیق له ...
 
نگاهی به برنامه ام میندازم، دوباره باید ســــی صفحه حقوق بین‌الملل بخونم! می‌دونم تا غروب وقتم رو می‌گیره. 
دلم می‌خواد کاری که دوست دارم رو انجام بدم و کلی توجیه میاد تو ذهنم برای اینکه از زیر خوندن اون کتاب شونه خالی کنم: امروز هوا آلوده است و تو هم زمین‌گیر شدی _ اصلاً شاید گلو درد و سوزش چشمت به خاطر سرماخوردگی باشه _ فردا بخونش. 
دلم می‌خواد بشینم پای اون مقاله‌ی انگلیسی...یا یه فیلم خارجی ببینم، اما...
اما ب
همه‌ی افراد دوره مهمی از زندگی خود را در مدرسه می‌گذرانند. از هفت سالگی تا نوجوانی وارد مدرسه می‌شوند تا خواندن، نوشتن، شیوه تفکر، راه و روش زندگی و مسئولیت پذیری را یاد بگیرند. در یک مدرسه معلم مهمترین نقش را ایفا می‌کند زیرا می‌تواند با رفتار و آموزه‌های خود سرنوشت دانش آموزان را تعیین نماید تا آن‌ها بتوانند در آینده افراد مهم و مفیدی برای جامعه شوند.
ادامه مطلب
چه قدر #خوب است که:#دوست باشیم و دوست بداریم، همه دوستانی که دوست میدارند تا با ما دوست باشند...سکوت نکنیم، بگوییم #بخندیم... اخر انها را جز ما دگر چه #امیدی است جز خدا و ما؟ وانها #مسرور اگر ما گوشه چشمی بیندازیم به آنها...نه... اشتباه نکن... #گدایی_محبت نمیکنند؛ سرمان #منت مینهند، وگرنه چه کسی محتاج خلق بی سر و پای خدای تمام اراده و سر است؟ یا دریای تمام قد #خروش مگر مُرد از بی بارانی؟ ...دلتان شاد و لبتان خندان به این دنیای پست تمام بغض و نفرت..._____________
دیگر از باریدن خبری نیست. دیگر از خندیدن اثری نیست زیرا دیگر دوست داشتن در کلبه دلم اقامت نمی کند! مثل همیشه کلمه معروف را بازگو می کنم: پشیمانم...
اما بی تاثیر هست زمانی که ابرها دیگر از این آسمان گذشته اند و از انسانیت به دور است باد را دشنام بگویم!
دوست دارم عصبانی نشوم و دوست دارم بی اختیار گریه کنم. 
 دوست دارم در مقابل آینه به ایستم و رخ در رخ چهره رو به رو بگویم: دوستت دارم...
دوست داشتن چرا اینقد زیبایی؟ 
دوستم داری، دوست داشتن؟
 چه کسیست ک
هر بار که کتاب جامعه‌شناسی‌مو نگاه می‌کنم، یاد حرف بابا می‌افتم.
یادمه بچه بودم، کلاس دوم سوم، شایدم کم‌تر. بهش می‌گفتم بابا، دوست داری من بزرگ شدم چی کاره شم؟
می‌گفت من نباید دوست داشته باشم که، من دوست دارم تو کاری رو بکنی که دوستش داری و خوشحال باشی. 
می‌گفتم حالا بگو. 
بعد از کلی اصرار گفت من دوست دارم تو بزرگ شدی جامعه‌شناس بشی. 
گفتم چرا؟
گفت چون جامعه‌شناسا می‌تونن کارای بزرگی بکنن. درسته که پولدار نمی‌شن هیچ‌وقت، درسته که کسی
من را دوست داشته باش؛در امتدادِ زمان،از شکوفه بارانِ درخت هاتا عرق ریزانِ گل هااز خش خشِ زرد و نارنجی ها زیرِ قدم هایِ دخترکان عاشقتا نفس هایِ گرم پسرک رویِ دستهایِ از سرما قرمز شده معشوقش...من را دوست داشته باش؛اندک و فراوانش مهم نیست،من را در گذران فصل هاهمچون روزِ اول دوست داشته باش...با هر بوسه ؛حسی شبیه اولین بوسه را تویِ رگهایت حس کنو با هر بار دیدنمبازفکر کنکه معشوقت حتمااز جایی جز زمین آمده...من را دوست داشته باش؛در امتدادِ شبهایِ طول
«هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست» 
هیچ وقت تازگی اش را از دست نمی دهد. لامصب مثل عسل ِ تلخ غیر قابل فاسد شدن است و همیشه فِرش می ماند. این تاثیر مرگ است که هر از چند مدت مرا به فکر وا می دارد. باعث می شود فلسفی فکر کنم دچار نیهلیسم فلسفی شوم و تا زمان نگذرد و غبارش را روی مرگ نپاشد این پوچی دست از سرم برنمی دارد.
 مرگ هم شکل های مختلفی دارد. مرگ هم بر تن های مختلف نقش های مختلف می زند. از همه ی این مرگ ها تصادفات جاده ای برای من دلخراش تر است. مخصوصا اگر نوز
نشستم و گفتم بیخیال،هرچی که بشه تو بخون...کرنومتر را زدم و بسم الله گفتم...نشد...نمیتونم...امتحانات علوم پایه و پره انترنی لغو شدن و امتحان ما هنوز سرنوشت مشخصی نداره...میدونی?اینا باگ های زندگی در جهان سومه.اینکه تو هیچوقت نمیتونی برای فردای خودت برنامه ریزی کنی...سال قبل این موقع من پر از انگیزه بودم و عشق و هیجان اما امروز?از من چیزی نمونده...
امتحان پره انترنی رو لغو کردن که بیماری منتقل نشه،بعد بچه ها رو قراره بدون امتحان بفرستن توی بخش های پر
امام باقر ع فرمود هرگاه بدانی در توخیریهست بدلت نگاه کن اگر اهل طا عت خدا را دوست و اهل معصیت خدارا دشمن دارد در تو خیر است و خدا هم ترا دوست دارد واگر اهل طاعت خدا را دشمن واهل معصیت خدا دوست دارد در تو خیر نیست وخدا دشمنت دارد دشمنت دارد و هر کس همراه دوست خود است وفرمود دو مومن هرگز با هم بر خورد نکنندجز انکه برادرش را بیشتر دوست دارد بهتر است  و فرمود هرکه برای دین دوست ندارد و برای دین دشمن ندارد دین ندارد پیداست که شخص متدین حد اقل باید پی
در حالی که دارم به خودم لعنت میفرستم که به عقاید دیگران احترام بذار، یواشکی حرص میخورم که چطور یه عده افسانه های دینالیزه!  [ دین +alized] رو باور میکنن؟! اسم دین که میاد انگار مهر ساکت شو روی مغز و منطق شون میخوره، حتی اگه به محدود شدن و محدودتر شدنشون ختم بشه... 
چه قدر #خوب است که:#دوست باشیم و دوست بداریم، همه دوستانی که دوست میدارند تا با ما دوست باشند...سکوت نکنیم، بگوییم #بخندیم... اخر انها را جز ما دگر چه #امیدی است جز خدا و ما؟ وانها #مسرور اگر ما گوشه چشمی بیندازیم به آنها...نه... اشتباه نکن... #گدایی_محبت نمیکنند؛ سرمان #منت مینهند، وگرنه چه کسی محتاج خلق بی سر و پای خدای تمام اراده و سر است؟ یا دریای تمام قد #خروش مگر مُرد از بی بارانی؟ ...دلتان شاد و لبتان خندان به این دنیای پست تمام بغض و نفرت..._____________
shirazart.blog.ir 
** بینوایان ، اثر ویکتور هوگو _ جنگ و صلح ، اثر تولستوی _ سرنوشت یک انسان اثر میخائیل شولوخوف_ گوژپشت نتردام ، اثر ویکتور هوگو _ سه تفنگدار اثر الکساندر دوما _ دیوید کاپرفیلد ، اثر چارلز دیکنز _ جزیره ی گنج، اثر استیونسن
ایرانِ شکست خورده
"ما که گربه نبودیم"
هرچه #تحریف کنند، هرچقدر خودمان را گول بزنیم با این حال امورات مسلم و قطعی تاریخی پشت جهالت کوردلان باقی نخواهد ماند.
ایران و ایرانی در جنگ های سرنوشت ساز و ملی عموما #شکست خورده اند.
شکستهایی که سرنوشت ایران را به اجبار #دستخوش تحول کرده و ایرانیان بازنده تاریخی بوده اند.
ما در تاریخ هربار مورد هجوم قرار گرفته ایم، باخته ایم.
ادامه مطلب
بعضی چیزها هست که انگار سرنوشت انسا‌ن‌اند. انگار از قبل معلوم شده که روزی متعلق به این آدم خواهند بود، چون اون آدم با تمام قلبش اون چیز رو می‌خواد، بدون هیچ شکی، تمام و مطلق. قبلا تو سریال ما البته سرنوشت اسم دیگه‌ای داشت. 
مثلاً همین کاپشنی که میترا امروز خرید. سه ماه از روزی که اون کاپشن رو دیده و خواسته بود، گذشته بود و تو این سه ماه  امروز با خواستنی غیرقابل مقاومت که می‌دونست فرسنگ‌ها دور از انتظارِ «هنوز اونجا بودنش» هست، رفتیم و دید
نقد و بررسی فیلم The Fate of the Furious 8 در مجله تخصصی نقد و بررسی راتن تمیتوز
ببینید از فیلمی که اسم احمقانه‌ای مثل «سرنوشت خشمگین» (فیلم The Fate of the Furious) دارد و در این نقد فیلم سراغ آن رفته‌ایم، انتظار زیادی نمی‌رود! این را به خاطر این می‌گویم که در چند وقت اخیر در سایت با کامنت‌های متعددی برخورد می‌کنم که از «سریع و خشن ۸» اعلام بیزاری می‌کنند چون فکر می‌کنند این فیلم به خاطر اینکه درباره‌ی تعقیب و گریزِ یک لامبورگینی نارنجی روی دریای یخ‌ز
دوست دو ساله من، دوست گرمابه و گلستان من...دوست پارک ملت و سینما چارسوی من..دوست عدسی و پوره سیب زمینی من....دوست من به خاطر اینکه بهش گفتم "شلغم نباش" دیگه با من گرمابه و گلستان نمیاد :(
هرگز باورم نمیشد "شلغم" تاثیری داشته باشه رو آدما...
 
 
 
نتیجه امروز: هیچ کدام از صیفی جات را به دوستتان نسبت ندهید...دیگر دوستتان نخواهد داشت حتی اگر عذرخواهی هم کرده باشید.
من یک رگ بی خیالی دارم که محدود زمان هایی می آید سراغم؛ روزهای مهم، روزهایی که تصمیم توی اون روز سرنوشت سازه دعا دعا میکنم که روزِ رگ بی خیالی م نباشد که بخواهم بدون فکر، بدون در نظر گرفتن تمام تلاش هایم تسلیم شوم و بکشم زیر همه چیز و از آینده اش نترسم.
ذکر خود گویم و پرواز کنم تا بر دوستباز چون باز نشینم کُلَه منبر دوست
من نه چون سایه کشم رخت سیه تخت زمینغنچه‌ی صبحم و اطوار کنم بر سر دوست
بوی خون می‌رسد و طلعت ابلیس از دورمست می‌خیزم از این خلقت بلواگر دوست
شرع تو خواندم و این شیوه مرا سود نکردکعبه آتش زدم از این دم جان‌پرور دوست
گفته بودم به فلک خاک من از دیده زدایگوش می‌کرد و نمی‌کرد من و محضر دوست
وعده‌ی چشم تو شد خاتم تنهایی جانعالمی پام فتد باز منم چاکر دوست
ساقدوشان تو این کار به من
گاهی اوقات با مشاهده ظلم هایی که به برخی بندگان در نهایت غربت و غریبی توسط عده ای روا میشود از خودم میپرسم چرا خدا کمکی نمیکنه بهش؟؟مثلا ی کودک ده ساله که مورد آزار و اذیت قرار میگیره.حتی فکر کردن بهش تمام ریشه آدم را تکون میده و قابل تحمل نیست.حتی شنیدنش.حال خدا چطور میتونه این صحنه رو ببینه و چیزی نگه؟چطور میتونه ببینه یکی از بنده هاش در نهایت مظلومیت مورد ظلم داره واقع میشه و کاری نمیکنه؟
اخیرا به این نتیجه رسیده ام که خداوند دلسوز نیست.بر
تماس گرفت گفت  کارت نامزدیم رو با خانومم میخواستم بیارم دم منزلتون تقدیم کنم
و من نمیفهمم چرا نامزدی مهندس دعوتم در حالی که سه چهار سال پیش همکار بودیم و از اون به بعد فقط سلام و علیک و تبریک سال نو. 
گفت دلم میخواد یکی از دوستای خانومم باشید. دوست دارم بیشتر باهم آشنا بشید.
میخواستم بگم جناب من وقت نمیکنم سرمو بخارونم الان دوست شدن با همسر تو چرا باید جزو اولویتهام باشه! 
مبارکشون باشه. خوشحالم از خوشحالی شون. 
خیلی از ما در زندگی دچار مشکلات فراوان شده ایم و سختی های فراوان دیده ایم ولی اینکه ما در خیلی هاشون مقصر نبودیم و این سرنوشت بود که ما رو به مشکلات دچار کرد، اینکه برخی میگویند نه همه چیز دست خودمونه مثلا کسی که معتاد میشه تقصیر خودشه و هیچ بهانه ای قابل قبول نیست ولی اینکه کسی پدر و مادرش خوب نیستند در زندگی نه تنها حمایتش نمیکنند بلکه سختی ها ش رو صد برابر میکنند که دیگه طرف نیاز به دشمن پیدا نمیکنه.
خیلی از اتفاق ها که برامون میافته و ما هی
جمله ای از یونگ نقل شده بود به این مضمون که:
درس ها انقدر برای آدم تکرار میشن تا بالاخره یاد گرفته بشن.
مثال زبان شاید برای این موضوع بد نباشه، یا سواد یا آشپزی یا هر چیز دیگه ای. ما تا وقتی که زبان یاد نگیریم و نریم سراغش مدام تا وقتی به یه متن انگلیسی برخورد میکنیم لنگ بودن خودمون در اون موضوع رو دوباره به یاد میاریم.
برای من برنامه نویسی مصداق این تکراره. مدام هر وقت جایی برمیخورم و اسم از یکی از حوزه های مربوط به برنامه نویسی رو میشنوم گاهی ب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها