نتایج جستجو برای عبارت :

روال ماجرا

من هیچوقت آدمِ بمون درست کن و بسازش نبودم، تحمل میکردم. صبر، بیشتر از چیزی که فکرش رو بکنید.. ولی این صبر واسه این بود که ببینم روال معمول و طبیعی ماجرا به سمت بهتر شدن میره یا بدتر شدن. همیشه ترجیح دادم روال طبیعی اتفاق ها همونی باشه که هست یکم دست انداز البته توی روال طبیعی هم بد نیست و قابل تحمل... اگر هم این روال وشکل طبیعی قابل تحمل نبود کنده میشم ازش...ولی ساختن و درست کردن شرایط، حس زندگی با یک صورت جراحی شده ی فیک بد قواره رو داره.. اینه
رییس جمهور گفته از روز شنبه همه چیز به روال عادی برمیگرده
من خیلی استرس دارم
تا حالا هیچ وقت تو روال عادی زندگی نکردم
همش یا جنگ بوده یا قحطی و ویرانی یا آلودگی هوا یا سیل و زلزله یا موج اول و دوم و چندم آنفولانزا یا موشک زدن به هواپیما یا غارت و اختلاس یا برگشت سفینه قبل از پرتاب یا قیمت پراید و گرانی هرچی که بخوای یا صف قند و شکر یا سختگیری تحقیر آمیز محل کار یا کنترل پوشش دم درب و حجاب اجباری یا توهین به شعور یا سرکوب یا سانسور یا ....
روال عادی
زندگی پیچشی از جزء هاست. نظامی از قانون‌ها. مجموعه‌ای از استثناها. زندگی را باید آموخت؛ باید درس گرفت. اما زندگی را باید گذشت و خود را زندگی کرد. گذشتن، جزء ناپیدا تنیده شده در میان جزء‌ها ست. قانون اساسی قانون‌ها. این همان استثنای زندگی روزمره‌مان است که غذا را روی اجاق بگذاری و بروی، سریع می‌سوزد! فایل را به حال خود بگذاری، سریع‌تر دانلود می‌شود و سرانجام این ما هستیم که راضی‌تر یم. این خود ماییم که رابطه‌مان با زندگی مستحکم‌تر شده‌ا
یکی از بزرگ‌ترین آرزوهام سحرخیز شدنه و این موضوع رو تقریبا هرکسی که منو بشناسه می‌دونه! بارها سعی کردم و حتی در همین وبلاگ هم براش پست گذاشتم و اما تقریبا خیلی وقته جز شکست چیزی عایدم نشده. این پست بهانه‌ای برای شروع دوباره این چالش ‌ه و صدالبته این بار به صورت دقیق و برنامه ریزی شده.
برای شروع این چالش از جزوات و راهنماهای سایت رویال مایند استفاده می‌کنم و سعی می‌کنم گزارش ش هر روز تو وبلاگ درج کنم. معمولا دو تا روال مهم باید در این چالش ر
نمیدونم چرا همیشه ته ماجرا به من میرسه، یعنی مثلا همه چی تموم شده بعد آخرش من متوجه میشم، موقعی که نامه ی خدافظی میفته تو بغلم، واقعا خیلی عجیبه،البته تقصیر خودمه ها... دیگه چیکار کنم نمی تونم در عین حال از همه جا با خبر باشم که... ولی خوب لااقل متوجه میشم چی شد، بازم جای شکر داره...:)
پ.ن: این ماجرا ها پایان نا پذیره انگار...
پیشرفتی توی درسام ندارم و نمی دونم چرا :)اینکه فکر کنم هوشم پایین اومده و فلان که بهانه ست. احتمالا مسیرم غلطه.
فکر میکنم دلیل بدخلقی ها و غم های گاه و بی گاهم همینه:
اونقدری که می خوام نتیجه نمی گیرم.
باعث شده انگیزه م پایین بیاد و مثل قبل با هیجان براش تلاش نکنم.
بالاتر از سیاهی که رنگی نیست.
همین روال رو ادامه میدم تا ببینم چی میشه :]
زندگیم روال کسل کننده ای پیدا کرده که حتی گلدوزی هم فعلا نتونسته تلطیفش کنه.
روش های شفافیت پوست در منزل
بعلاوه ، یک نکته اضافی برای مراقبت از پوست برای زمانی که وقت کافی برای صرفه جویی در اختیار دارید ، می باشد.کشت روزمره پوست شمابه عنوان یک علاقه مندان به مراقبت از پوست ، چیزی بهتر از نخوردن بعد از یک روز طولانی و لای کردن پوست من نیست. و از آنجا که سلولهای پوستی ما در عصر احیا می شوند ، این زمان اصلی برای تمرکز بر روی ترمیم آن است.
من شخصاً بعد از سالها جوش های نوجوانی پوست مستعد آکنه دارم. برای مقابله با این موضوع ، ر
اما اونقدر هم ساده نیست ماجرا
و خیلی هم ساده هست ماجرا
وقتی از همه حرف هام اون چیزی رو می شنوی که خودت میخوای بشنوی، دیگه مهم نیست چیزی
تو یادت میره همه چیز
ولی من یادم نمیره. چه خوب ها رو چه بدهاشو 
نه اسم رفیق برام مهمه نه رفاقت
اگه یه طرف این ماجرا منم ، اون طرف ماجرا تویی
ولی تو بخواب خسته شدی
دیگه هیچی مهم نیست
 
× خیلی نرم و مجلسی ، اون با تکست و من با وویس حرف زدیم و گفتم که دیگه همدیگه رو نبینیم 
چه قدر هم خوب و عالی
با اینکه همیشه روزنه برا
فکر می‌کردم سختی ماجرا تمام شده است...
زهی خیال باطل
انگار تازه اول مصیبت است..‌. 
هر چه هست همین که از دوست رسیده، همین که الخیر فی ما وقع 
زهر ماجرا را می‌گیرد... 
مثل آدم‌هایی که دارند جان می‌دهند و درست لحظاتی قبل از جان دادن از اول تا آخر زندگیش را می‌بینند.. قبل از اعلام عمومی به دیگران از اول تا اخر این سال‌ها برایم مرور شد... 
روزگار است دیگر... 
مگر عاشق کشان دارند تبعید از این بالاتر...
منبع : پینترست
 
حالا دقیقا 45 روزه که خونه نشستم . به غیر از چند روز اول که خوش گذشت ؛ دیگه الباقی چیزی جز کسلی نبود .
فیلم دیدم و کمی هم کتاب ولی هم چنان باید " در خانه بمانیم " . دیگه از یه جایی به بعد حس کردم کافیه باید شروع کنم روال عادی زندگی رو . ولی خوب بحث اینجاست همیشه برای من " خونه موندن = استراحت و خواب و تفریح و کنار خانواده بودن " و لاغیر .
یعنی اگه برگردیم این چند سال گذشته که به معنی واقعی کلمه پر مشغله تر شدم ؛ همیشه کارهام رو بیرون خونه
مراقبت های پوستی در منزل :
 
ممکن است شما شک کنید که پوست خشک ، روغنی یا حساسی دارید ، اما آیا نوع پوست خود را واقعا می شناسید؟ دانستن نوع پوست واقعی شما می تواند دفعه بعد که در راهرو لوازم آرایشی قرار دارید کمک کند. در حقیقت ، استفاده از محصولات نادرست - و یا حتی هک های رایج در اینترنت - برای نوع پوست شما می تواند آکنه ، خشکی یا سایر مشکلات پوستی را بدتر کند.
برای یادگیری ادامه دهید:
نحوه ساخت روال مراقبت از پوست خودنحوه درمان نگرانی های خاص پوست
با اینکه قضیه سانچی هیچوقت دقیق مشخص نشد، اما در جریان کم کاری مسئولان و اشتباهات عجیب در روال امداد و نجات بودم و خیلی هم ناراحت از پیگیری نشدن ماجرا و تقاص پس ندادن عوامل!امروز اما بحث فرق میکنه! من با اینکه کاملا به چوپان دروغگو بودن مسئولان (اصلا نمیشه کلمه درخوری براشون پیدا کرد) مطمئن بودم، اما در مورد سقوط هواپیمای اوکراینی گفتم خییلیی بعیده کار خودشون باشه! مگه میشه آدم اینقدر احمق؟!!! مگه میشه سه چهار روز سرپوش؟! با اینکه قبلا بهم ثا
40 روز پیش خبر مرگ دختر عموی سی و چند ساله‌ام را شنیدم. مرگی ناگهانی و بی‌خبر. همانقدر ناگوار و شوکه کننده مثل وقتی که در بچگی امتحانی را خوب می‌دادم و وقتی با نمره‌ی افتضاحش روبرو می‌شدم نمی‌دانستم چه کار کنم.امروز 40 روز از آن بُهت گذشت. بُهتی که آرام آرام یخش شکسته شد. یخی که برعکس همیشه، سرد نبود، داغ بود.زندگی این روزهایم جوری بود که پدر و مادرم را نمی‌دیدم. هرروز و هرساعت کنار زنعمو و عمویم بودند. روزهایی که سرکار بودم با مادرم چت می‌کر
گاهی آدم میفهمد که چیزی اشتباه ست.چیزی درونش درست کار نمیکند،مثل سنگریزه هایی که در مسیر رود اختلال ظریفی ایجاد میکنند.اگر روال هرروز زندگیت را پیش بگیری و چشم هایت را به آن مسئله ببندی، خب این هم یک راهش ست.من اما سکوت میکنم. میگذارم افکارم که آرام شدند،سنگریزه ها خودشان را نشان دهند. گاهی درون نگری دردناک میشود. گاهی مواجه شدن با خود سخت میشود. اما قطعا برای باز کردن هر گره ای اولین مرحله "دیدن" آن گره ست.با توجیه مسئله یا فرار از آن چیزی تغ
یادم نیست دقیقن کجاها ولی کلن خعلی اسم این فیلمو شنیده بودم و خوب... یکم نت خریدم و دانلودش کردم و... حیف پولی ک خرجش شد:/
یه جایی بهش گفته بودن یه رُمَنس متوسطه... ولی من کاملن مخالفم. یه فیلم نه کاملن تینیجری و یه عاشقانه بسیار سطح پایینیه! و واقعن ارزش دیدن نداشت. توی کل ماجرا هیچ چیز جدیدی نسیبت نمیشد و پایانش... افتضاح تر از این ممکن نبود! و من منتظر بودم یه چیزایی از ادامه ماجرا رو توی تیتراژ عاخر ببینیم ک هیچی نبود:))
کلن نت‌تون رو حرومش نکنید چ
 داستان واقعی و وحشتناک از وقایع تابستان 1368 در محله ای بنام امین الضرب در رشت که عاقبت با یک تراژدی به پایان رسید و منجر به حوادث شنیع و غیرقابل باوری شد که نهایت بیرحمی و بی عاطفگی در برهه ی خاص محسوب میشد.     بسرعت تیتر اول تمامی محافل خبری شد و تهیه ی گزارش از ماجرا و اعزام یه تیم خبری از اتریش به ایران و کنکاش های مجدد برای  واکاوی ماجرا مجدد سبب بروز تراژدی و مرگ های بیشتر گردید. 
ادامه مطلب
این کد کوچیک رو برای این نوشتم که برای یه موردی لازم داشتم که در ادامه بهتون میگم، با این کد میتونید دو تا درمیون اعداد رو چاپ کنید. مثلا 1 و 2 چاپ میشه بعد 5 و 6 و بعد 9 و 10 و به همین روال تا عدد مورد نظر شما:
#include <iostream>
using namespace std;
int main()
{
int i;
for(i=1;i<=167;i++)
{

cout<<i<<",";
i=i+1;
cout<<i<<",";
i=i+2;
}
return 0;
}
الان اگه میخوایم 3 و 4 و 7 و 8 و همینطور ادامه روال چاپ بشه باید اون i+2 رو بیاریم اول حلقه for:
#include <iostream>
using namespace std;
int main()
{
int i;
for(i=1
روال اداری ثبت نام دانشجویان قبولی جدید (کنکور فراگیر) به شرح ذیل می باشد:✅1- ثبت نام اینترنتی در سامانه گلستان✅2- ثبت نام حضوری در دانشگاه محل قبولی و تحویل اصل مدارک به دانشگاه✅3- پرداخت شهریه ثابت ترم یک✅4- انتخاب واحد ترم یک✅5- شرکت در کلاسهای ترم✅6- پرداخت شهریه دانشپذیری (احتمالا در اردیبهشت ماه)✅7- پرداخت شهریه متغیر ترم (در اواخر ترم)✅8- انتخاب حوزه آزمون  در اردیبهشت ماه (انتخاب هر شهر دلخواه)✅9- کارت ورود به جلسه آزمون✅10- امتحانات پا
جدیدا بعضی وقتا به طرز عجیبی متفاوت میشم با خود عادی و همیشگیم.
و قسمت بد ماجرا اینجاست که ظاهرم از این متفاوت بودن چیزی نشون نمیده.
فقط درونمه که فرق میکنه و کسی از این ماجرا چیزی نمیفهمه که بخواد کمکم کنه، مگر اینکه خودم بخوام.
ادامه مطلب
می‌دانیم که بیشتر سیارک‌ها در محدوده‌ای بین مدار سیارات مریخ و
مشتری قرار دارند. منطقه‌ای از منظومه شمسی که آن را با عنوان کمربند
سیارک‌ها می‌شناسیم. اما این تمام ماجرا نیست و هستند سیارک‌هایی که در
فاصله‌ی نزدیک‌تری نسبت به خورشید و زمین به دور تک ستاره‌ی منظومه شمسی
می‌گردند. با کشف جدید اخترشناسان اما ماجرا جالب‌تر از قبل شده است: یک
سیارک که در مدارش از عطارد هم به خورشید نزدیک‌تر می‌شود!
ادامه مطلب
اون خواستگاره که مادربزرگم پیدا کرده بود، داستانش تو کل فامیل پیچیده.
حالا همه فکر می کنند که ما پاشنه درب خونه همسایه مادربزرگ رو درآوردیم و اون ها بازم جوابشون منفیه.
در همین حین، مامانم یه حرکت عالی زده.
امروز به صورت نامحسوس پاشده رفته سراغ یک گزینه جدید.
از قضا دیده و پسندیده.
فردا هم می خاد بره سراغ مادرش و باهاشون مطرح کنه.
البته من فکر می کنم دختره خودش خبرداشته از ماجرا، چون پالس های مثبتی فرستاده.
ادامه ماجرا رو حتما براتون می نویسم.
اینو واسه یکی از دوستام تعریف کردم که خالی شم ازش ولی کافی نبود و حس می‌کنم باید این‌‌جا هم بنویسم.یه آدمی بود (و هست هنوز) که نظرش در مورد نوشته‌هام برام مهم بود (و هست هنوز)، چند وقت قبل نشونی این‌جا رو داده بودم که بخونه و اگه نظری داشت بگه، اخیرا متوجه شدم کلا فقط دو سه تا از مطالب رو خونده و بعدم از اون‌جا که جذابیتی براش نداشته ادامه نداده به خوندن و حالا این خیلی مهم نیست، جدای این ماجرا، حتی نشونی این‌جا رو هم حذف کرده و دیگه نداردش:|
میز چوبی لرزید؛ اجسام در چهارگوشه‌ی اتاق به هیچ اراده‌ای به حرکت درآمد؛ جسم شیشه‌ای در میانه‌ی راه لغزید و طِی سقوطی چند، به زمین اصابت کرد و شکست، و هزار تکه‌اش، زمین مُسطح را به مین‌های کشنده تبدیل کرد. دیگری افکار چروکیده‌اش را میان دستانِ لرزانش فشار می‌دهد، گویی که فشارِ عظیمی از درون، مغز پوکیده‌اش را نشانه رفته است، باید دردها در این نقطه سکوت اختیار می‌کردند، اما ذهن نسبت به دنیای بیرون برتری جُست و جاذبه را همچون کوتوله‌ای
رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدیعبّاس من! دیدی امّا مانند خواهر ندیدیآن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان راوقتی غریبانه می‌رفت بی‌یار و یاور ندیدیآری در آوردن تیر بی‌دست از دیده سخت استامّا در آوردن تیر از نای اصغر ندیدیحیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دستیا بُهت ناباوری را در چشم مادر ندیدیشد پیش تو ناامیدی تیر نشسته به مشکتمثل من اطراف عشقت انبوه لشکر ندیدیبر گودی سرد گودال خوب است چشمت نیفتادچون چشم ناباور من دستی به خنجر ندیدیدلخ
سلحشوری و شور و شر از همان ساعات اولیه انتشار خبر شهادت مردی در تاریکی به تک تک صاحبان قلب و شعور تسری پیدا کرد
مردی که در تاریکی توی روشنایی خیره کننده آتش خود سوخت همان ساعات پیامی به طور خصوصی به قلب هر کسی که قلبی داشت مخابره کرده بود....هر کسی می گفت : او منم! من اویم!
روشنایی پیشانی ها را تابنده کرده بود اما نمی دانم چه شد که پیشانی های درخشان را گلی دود آلود گرفت!
ماجرا به گل گرفتگی سر ها و دلها ختم شد! ماجرا به جدالی غمبار بین طالبان زندگی و
استادای این ترم به طرز مشکوکی همگی قند عسلن. مقاومت و کاربرد برق و سیالات و دینامیک ماشین و ترمودینامیک :)چهار واحد میمونه که استاد اونا رو ندیدم در حقیقت :)))))اوضاع کلی جهان رو به زواله ولی من در جهت رفاه و روال (اجبار استفاده به علت سجع زیبا) حرکت می‌کنم.
توی ماشین که نشستم، بابا رادیو رو روشن کرد. آهنگ بی کلام غمگینی ازش پخش شد. خیلی جالب بود که این چند دقیقه از زندگیم یه موسیقی متن داشت که به صورت تصادفی با بطن ماجرا خوب جور بود. حس کارکتری توی یک دنیای فانتزی رو داشتم، سوار یک قطار و خیره به اسمون پشت پنجره ی در حرکت. کارکتری که توی راهی قرار داره که انتهاش رو میدونه. در پایان باید با بهترین دوستش روبه‌رو بشه. دوستی که از همه بهش نزدیک تر بوده، زمان هایی کنار هم قدم برداشته و جنگیده بودن اما حا
برای ۱۹‌ساله بودن خیلی کوچیکم. بیش از حد کوچیک. چقدر؟ یه چیزی دور و برِ ۶-۷ سال قبل. حس می‌کنم تو اون سن گیر کردم و طبق این روال قرار نیست بزرگ شم انگار. ولی امید دارم. دلم می‌خواد خیال کنم همه چی خوبه. یه افکت بیوتی بکشم روی صحنه‌ی زندگی. کل سکانس‌های دل و روده‌دَرآر رو کات کنم. با یه نسبت تصویرِ ۱۶ به ۹. 
 
زهرای بابا سلام
 
عمو می گفت فردای روز عید غدیر باز خواب دید. تو رو دیده بود تو یک دشت زیبای سرسبز پر از ساختمانهای زیبا شبیه قصر. همه آدمهای اونجا سالم بودند و نقص و ناراحتیی توشون مشاهده نمی شد. تو اونجا بدوبدو می کردی و باز همون زوج سفید پوش دنبالت بودند و به شدت مراقبت بودند. عمو می گفت آخر خوابش تو داد زدی که "من فرشته کوچک خدام. نیومدم که بمونم".
زن عمو می گفت: عمو که پا شد می گفت اگه اون دنیا این قدر قشنگه من می خوام همین الان بمیرم.
 
فرداشم ع
در انتظار پنجشنبه، حکایت این چند روز منه.
دارم سعی می کنم به این فکر نکنم که پنجشنبه وقتی تموم بشه، باز تا یه مدت زندگی روال عادی رو در پیش میگیره.
البته شاید اومدن نی نی جدید، که اوایل اردیبهشت میاد، کمی حال و هوای این روزا رو عوض کنه .. اسمش هم آریا. کاشکی موهاش فر باشه!
طبق روال دیلی همیشگی 
در حال حاضر دارم فرندز می بینم
خوبی این دیلی این هست که همه فصل های یک فیلم بیرون میاد و تو دیگه لازم نیس منتظر باشی تا فصل بعد و ... :دی
فعلا فقط فصل اول رو دیدم و دو قسمت از فصل دوم
دوسش دارم
مخصوصا چندلر رو :))
 
 
سلامتا اون جایی که من فهمیدم داستان اصلی فیلم حول فعالیت، شناسایی، دستگیری و مبادله ی جیسون رضاییان، جاسوس آمریکا در ایران بود.کلیت ماجرا تا جایی که بنده مطلعم متاسفانه صد در صد واقعی است.اما نحوه ی پرداخت این ماجرا در این سریال به دلیل محدودیت های فیلمسازی و سیاسی تقریبا تا 80 درصد بر مبنای تخیل نویسنده و غیر واقعی است.به نظر من این داستان بکر و جذاب رو خیلی حرفه ای تر هم می شد فیلم کرد تا در عرصه ی بین الملل هم ببننده داشته باشه ولی در همی
به خاطر این کمردردِ مجهول الدلیل مجبور شدم دوبار برم برای گرافی از کمر، بار اول که یه شربت گیاهی دادن و قرص که بخور و 15 ساعت ناشتا باش و بیا و باقی ماجرا. بار دوم توی بیمارستان میلاد رفتم برای گرافی که نامردا گفتن روغن کرچک بخور و یه قرص و 15 ساعت ناشتا و باقی ماجرا. 
بار دوم نه تنها خوردن اون روغن با عذاب قبر برابری میکرد بلکه هنوز عوارض چربیش رو دارم تحمل میکنم! صورتم زود چرب میشه، 3 تا جوش زدم روی گونه ها و وسط پیشونی و تشکیل مثلث برمودا دادن :/
بسم ‌الله‌ النور 
 
خواندن داستان، همیشه یکی از کارهای مورد علاقه‌ی من بوده‌. از وقتی که هنوز مدرسه نمی‌رفتم. آن زمان، همه‌ی داستان‌ها در چشم من شبیه به هم بودند. بچه‌ای نحیف و تنها در کلبه‌ای زیبا در آرامش زندگی می‌کند که یک اتفاق عجیب روال زندگی‌اش را به هم می‌زند، او را وادار به حرکت می‌کند. می‌زند به دل جنگل تاریک. چالش پشت چالش، اتفاق پشت اتفاق، و او همان بچه‌ی نحیف و تنهای آغاز ماجرا، در پایان قهرمان داستان می‌شود و همه به خوبی
به نظرم می‌آید ما در تمامی سطوح ارتباطی‌مان به پیدا کردن «کلمة سواء»‌ای متناسب با همان سطح محتاجیم و من غصه‌ام می‌گیرد وقتی در ارتباط با پدر و مادرم، بارها در پیدا کردن این کلمه‌ها، شکست خورده‌ام.می‌دانید، ماجرا حتی ذیل مقوله‌های ارزشی و‌ ارزش‌گذاری هم قرار نمی‌گیرد که‌ مثلا من بگویم به خاطر «حق»، «خدا»، «حقیقت» دارم چیزی را تحمل می‌کنم. ماجرا خیلی خیلی ساده‌تر و سلیقه‌ای‌تر از این حرف‌هاست. مثلا نشسته‌ایم دور هم، یک نفر تلویز
با سلام و تبریک سال نو
اعضا محترم طبق روال هر سال جشنواره رضوی شروع شد. 
جهت شرکت در مسابقه به سایت www.samakpl.ir مراجعه نمایید.
اعضا محترمی که پارسال در جشنواره شرکت کردند.
کد کاربری و گذرواژه کدملی انها است و نیازی به ثبتنام جدید ندارند. 
به نظر شما چرا ملت ما کتاب نمی خوانند مگر غیر از این است که ملت ما وقت کمی دارند من فکر می‌کنم به علت اینکه ملت در هزینه‌های زندگی خود دچار مشکل هستند برای همین فرصت کمی برای مطالعه یا خرید کتاب پیدا می کنند اما واقعیت این است که باید یاد بگیریم از شرایط مختلف برای خواندن کتاب استفاده کنیم و از شرایط بسیار سخت و محدود هم که شده حتی یک صفحه کتاب بخوانیم اما واقعیت ماجرا این نیست واقعیت ماجرا این است ما کمی تنبل شده ایم و نمی‌خواهیم مطالعه کنی
معرفی ژانر معماییمعرفی ژانر معمایی یا این که به عبارتی Mysteryسبک معمایی به نوعی شیوه ماجرا نویسی اشاره دارااست که غالبا موادتشکیل دهنده داستانی آن دربرگیرنده مرگ و میر های مرموز یا این که جرم و جنایت های پیچیده است که می بایست معما و ماجرای آن به وسیله یک شخص زرنگ حل و فصل و رمزگشایی شود . اکثر اوقات هر مظنون به طور معمول با یک هدف قابل توجیه و عقلانی و در یک مجال مطلوب برای ارتکاب جرم در قصه معرفی می شود . شخصیت حیاتی و زرنگ
از اینکه فردا آخرین روز غم انگیز این مدته خوشحالم‌. بعد از یک ماه به روال عادی زندگیم برمیگردم هرچند پر مشغله هرچند گریه آور هرچند استرس زا و پر از دویدن. ولی دوست داشتنی. حداقل بی خشم... 
+ از پلی لیست تکراریم حالم به هم میخوره. و حتی از رضا بهرام. به شادمهر عزیز روی آوردم.
+ چیزی شنیدم که از غصه ام کاست ولی بر نفرتم افزود :)
+ از لحاظ وضعیت جسمانی فعلی توی دیوارم!
+ دلم دایناسور خواست :(
درمان جوش های سر سیاه :
 
 
شستشوی صورت
اسید سالیسیلیک
رتینوئیدها
مرطوب کننده
محصولات غیر comedogenic
ماسک
روال مثال
اگر به تازگی از جوش های سر سیاه خلاص شده اید یا به آنها حرفه ای برخورد کرده اید ، ممکن است تعجب کنید که چگونه از بازگشت آنها جلوگیری کنید. این مراحل را در برنامه روزانه مراقبت از پوست خود قرار دهید تا به پوست بدون سیاهی برسید.
دوباره سرسیاه چیست؟سر سیاه یک نوع متداول از لکه های آکنه است که وقتی منافذ با روغن اضافی (سبوم) و سلول های پوس
قصه از کجا شروع شد؟
لیلا هم نمی دانست. وقتی به شروعِ ماجرا فکر می کرد، بوی گل بابونه و عطر یاس در مغزش می پیچید. همین. هر چقدر بیشتر فکر می کرد، کمتر یادش می آمد. دلش می خواست یکبار برای اولین و آخرین بار، همه ی ماجرا را، از اول تا همین حالا، یادش می آمد و می نوشت. شاید سرنخی، راه روشنی برای آینده دستش را می گرفت. شاید که دیگر خطا نمی رفت. چرا یادش نمی آمد؟ چرا نمی دانست آن لحظه یی که همه چیز برایش رنگ و بوی دیگری گرفت، کدام است؟ نکند برای او، لحظه ن
ساعت پنج و نیم عصر وسط نقاشی کشیدن صدای قشنگتو شنیدم. وسط حرف زدنمون تلفن قطع شد و دوباره بهم زنگ زدی و تقریبا شد دو تا تماس دو دقیقه ای...حس میکنم  یه کوچولو تونستم عادت کنم به این روال بعد از هفت روز حالا انگار دستم اومده همه چیز و تو رو کنار خودم حس میکنم... مثل قبل از خدمت رفتنت..... از وقتی که تو رو شناختم عشقم هر روز بهت بیشتر شده و این روزا مخصوصا اینو بیشتر تو قلبم احساس میکنم.... دوستت دارم... 
سمی رای تو...
روال اداری ثبت نام دانشجویان قبولی جدید (کنکور فراگیر 98) به شرح ذیل می باشد:1- ثبت نام اینترنتی در سامانه گلستان2- ثبت نام حضوری در دانشگاه محل قبولی و تحویل اصل مدارک به دانشگاه3- پرداخت شهریه ثابت ترم یک (در سامانه گلستان)4- انتخاب واحد ترم یک (در سامانه گلستان)5- شرکت در کلاسهای ترم (کلاس حضوری یا مجازی بسته به نوع قبولی دانشجو)6- پرداخت شهریه دانشپذیری در سامانه گلستان (احتمالا در اردیبهشت ماه)7- پرداخت شهریه متغیر ترم در سامانه گلستان (زمان انت
تحریم روابط زناشویی








گاهی اختلافات زناشویی از روال طبیعی خود خارج می شود و روابط جنسی زوج را مختل می کند
 
چگونه یک رابطه زناشویی موفق داشته
باشیم،بروز اختلاف و عدم تفاهم در خانواده امری شایع است و هیچ خانواده ای
نیست که بتوان آن را از این معضل مستثنی دانست . اما گاهی این اختلافات و
مشکلات از روال طبیعی خود خارج می شود و تبدیل به تعارضات و اختلافات شدید
خانوادگی می گردد و روابط جنسی زوج را مختل می کند.
ادامه مطلب
 چند روش مراقبت از پوست
مقدمهرژیم مراقبت از پوست من ، و به طور خاص روال مراقبت از پوست صبحانه من ، بر اساس فصول و وضعیت پوست من تمایل به تغییر دارد. وقتی بهار می رویم ، برای خلاص شدن از شر پوست خشک زمستان و استفاده از پایه های رطوبت (روغن های روغنی و سرم های مرطوب کننده) که سنگین تر (یا چرب) هستند نسبت به نمونه هایی که در زمستان از آنها استفاده می کردم ، بیشتر لایه برداری می کنم.
اما این فقط مربوط به محصولاتی نیست که من از آنها استفاده می کنم ، بلک
امروز تمرین خواندن سوگندنامه ی پزشکی داشتیم...
استادی که مسئول خواندن سوگندنامه است،روال کار را توضیح میداد.گفت قبل از شروع خواندن من رو میکنم به شما و "دانشجوهای عزیز" خطابتون میکنم و در نهایت بعد از سوگند خوردن رو میکنم به شما و اینبار "همکاران محترم" خطابتون میکنم...وقتی این جمله را شنیدم دلم لرزید و سیخ شدن موهای تنم را حس کردم...
 
امروز تمرین خواندن سوگندنامه ی پزشکی داشتیم...
استادی که مسئول خواندن سوگندنامه است،روال کار را توضیح میداد.گفت قبل از شروع خواندن من رو میکنم به شما و "دانشجویان عزیز" خطابتون میکنم و در نهایت بعد از سوگند خوردن رو میکنم به شما و اینبار "همکاران محترم" خطابتون میکنم...وقتی این جمله را شنیدم دلم لرزید و سیخ شدن موهای تنم را حس کردم...
 
فکر کنم تو صف خلقت که بودیم یکی سهم عجول بودنشو ریخته تو کاسه من! از بس که عجول و ناآرومم که الان تو اوج خستگی نمیتونم بگیرم بخوابم! 
باید کارا رو روال پیش بره رو نظم و سرعت معقول من آدم انتظار کشیدن نیستم. 
شایدم عجول بودن نیست وسواس فکری شدیده!
 
دانلود سریال گیله وا از شبکه افق
سریال ایرانی گیله وا را از افق پیگیری کنید
برای دیدن یک سریال خوب باید به سایت های خوب بروید برای دانلود سریال گیله وا هم یکی از بهترین سایت ها شب دی ال است.
در مورد گیله وا اطلاعات زیادی در دسترس نیست
فقط همین را بدانید که سریال گیله وا استعمار سیز است
و به زندگی مردم در استان های شمال ایران هم می پردازد
البته شرح حادثه بر می گردد به حدود صد سال پییش یعنی سال 1297 ..............نقش استعمار پیر هم کاملا مشخص است.
اینکه
برای دووم آوردن تا نیمه شب به چُرت ظهرم احتیاج دارم...دو ماه میشه که قرصهام رو نخوردم و دلیلش این بوده که داروخانه بدون نسخه داروی روانپزشکی نمیده و خودمم هنوز نظام پزشکی ندارم و وقت سر زدن به پزشکمم همینطور...
دوماه بدون قرص با آرامش خوابیدم و باز انگار برگشتم به سیر سابق...شب خوابم نمیبره و ظهر هم به همون روال...تو این داغی هوا رفتن برق هم شده قوز بالا قوز...
من تسلیمم...قرصهام رو بهم برگردونین!
۵ ساله بودم که تصمیم گرفتم بهترین چیزهای دنیا را پیدا کنم.
با خودم گفتم : شاید بهترین چیزهای دنیا در طبیعت پیدا شود. چون طبیعت همه اش سبزی و سرزندگی است و چیز های خوب بیشتری در آنجا یافت می شود.سری به باغچه زدم . طبیعتی که پدرم خودش ساخته بود.
چشمم به بوته های گل افتاد . از خودم پرسیدم : آیا گل ها بهترین چیزهای دنیا هستند؟
ولی دیدم که گل همچین عمری هم ندارد و ظرف چند روز پژمرده می شود.
رفتم سراغ خاک و چون با لمس آن دستم کثیف شد از بقیه ماجرا منصرف  و
 
روال روزمره نداشتن یا همان بدون ساختار بودن زندگی روزانه، انرژی روانی، فیزیکی و احساسی بسیار بیشتری را می بلعد تا داشتن هر گونه روال و عادت روزمره. نداشتن عادت های خوبی که ما را بهتر می کنند، تن و جان ما را تحلیل می برد. شکل دادن عادت ما را در رسیدن به اولویت هایمان کمک می کند، به تعویق انداختن کارها را کم، مسیر مان به سوی هدف هایمان را حفظ و تنظیم و تندرستی ما را تضمین می کند.
عادت های خوب به سختی ساخته می شوند ولی زندگی با آنها راحت است در صو
شرایط پذیرش مراجعان در کلینیک مشاوره میرموسوی
 
از ابتدای کار کلینیک روال مرسوم پذیرش مراجعان ، رزرو  از چند روز جلوتر بوده و همچنان همین روال پابرجاست.
بنابراین:
**پس از تماس تلفنی با کلینیک، روزها و ساعتهای کاری به اطلاع شما خواهد رسید.
**جلسه های مشاوره 45 دقیقه است.
**در صورتی که مایل به رزرو تایم بیشتری هستید می بایست منشی کلینیک را از درخواست خود مطلع نمایید.
**پس از رزرو ساعت مورد نظر، می بایست بخشی از مبلغ مشاوره را واریز نمایید تا رزرو
– سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، شصت درصد(60%).توزیع این اعتبارات در بخش های مذکور طبق روال جاری در لوایح پیشنهادی بودجه سالانه انجام خواهد شد.تبصره 57- دولت مکلف است در جهت ایفای نقش فعال در مجامع فرهنگی و خبری جهان، پیش بینی های لازم را در بودجه های سالانه بعمل آورده به نحوی […]
ادامه مطلب
اوایل این هفته میرحسین موسوی با انتشار پیامی به خانواده‌های کشته شدگان اعتراضات اخیر تسلیت گفت و مقابله با اغتشاش‌گران را با ماجرای میدان ژاله تهران در آستانه انقلاب 57 مقایسه کرد. این نامه برای طرفداران تند و تیزش و حتی اصلاح‌طلبان خوشایند نبود. تا جایی که علی مطهری هم از آن انتقاد کرد.
موسوی قریب به ده سال است که در حصر به‌سر می‌برد. حصری که در آن هم می‌شود فعالیت مجازی داشت، هم به سفر رفت، هم پیام و بیانیه فرستاد و یا هرکار دیگری که دوست
یادم نیست چند روز پیش شروعش کردم. کتاب"موش‌ها و ادم‌ها"رو میگم.ولی امشب یعنی همین الان تموم شد.غم انگیز و غم انگیز و غم انگیز...
دلم میخواد به بهانه غم انگیز بودن کتاب یه مقدار گریه کنم اما نشد.
کارای عقب افتاده م این چندروز انجام دادم یه سری دیگه هم مونده که قبل از تموم شدن این هفته روال میشن.
نمیدونم اگر کتاب های نخونده شده ی توی قفسه هام نبود باید چیکار میکردم.
شما فکر‌کن یه آدمی مثل الکساندر مک کویین یه روز صبح از خواب پا میشه با اون حجم از  خلاقیت با خودش فکر می‌کنه که من دیگه چیزی ندارم به این دنیا عرضه کنم و ماجرا را تموم می‌کنه. ‌می‌خوام بگم افکار و ذهن انسان واقعا چیز عجیبیه!
متنفرم از لحظه ای که برای اولین بار باید خودم را معرفی کنم.
دست ها را مشت میکنم تا لرزشش پنهان بماند،صدا را بلند میکنم به امید اینکه رسایی صدا،لرزش احتمالی آن را کاور کند!
بعد از ساعتی،بدن روال عادی خود را از سر میگیرد،قلب تپش عادی دارد،کوه یخِ دستانم آب شده و لرزش حنجره جای خود را به بغض داده،بغضی ناشی از ناتوانایی،ناتوانایی که باعث میشود علی رغم دانسته هایت تمام مدت کلاس را در سکوت و سکون سپری کنی.
درست وقتی که دارم به جزییات یه مسئله فکر می‌کنم، به این‌که چطور می‌شه اون کار رو پیش برد، کدوم راه بهتره کدوم زودتر به نتیجه می‌رسه..همون موقع اون حس بهم هجوم میاره که اصلاً اصل و اساس ماجرا درسته یا چی.
و خب فرو می‌ریزم.
 
من نباید تسلیم بشم نباید کم بیارم نباید بذارم کسی با حرف هاش تحقیرم کنه من یه آدمم هرجوری که هستم و درصورتی که از من به کسی آسیبی نرسیده نباید اجازه بدم آدم ها منو زیر سوال ببرن شادی هام تفریح هام کارهام و روال زندگیم رو. من نباید کم بیارم  بلکه باید اون آدم های سادیسمی رو از رو ببرم و وادارشون کنم منو هرجوری که هستم قبول کنن. 
دوستان سلام
ما اومدیم دوباره با دست پر و خبرای تازه
امسال هم طبق روال سال گذشته تمام فعالیت های شورای دانش آموزی مدرسه خودمون را اینجا با شما به اشتراک خواهیم گذاشت امیدوارم ما را از نظرات ارزشمند خود بهره مند سازید.
شاد باشید و پیروز....
 
نمرات پایانی شما در سایت واردشده است. با توجه به اینکه در روال کاری ما تغییر نمره بسیار بندرت صورت میگیرد به همین دلیل در تصحیح و نمره گذاری نهایت دقت انجام شده است. با  اینحال  توصیه میشود در مهلت مقرر در صورتی که اعتراض دارید اعتراض خود را ثبت کنید. مواردی که در اعتراض شما بررسی میشود شامل سه مورد است
1. نمره ورقه
2. نمره آزمون کلاسی
3. نمره ترجمه متن
برخلاف این واقعیت که غالب کارشناسان دفتر فنی حتی از اسم تهیه آنالیز واهمه دارند، پروسه آنالیز، بسیار لذت‌بخش است و می‌توان با ساده‌سازی، آنالیز انواع آیتم‌ها و انواع پروژه‌ها را به‌راحتی انجام داد. فقط کافیست روال تهیه آنالیز به‌درستی آموخته شود در این صورت می‌توان هر نوع پروژه‌ای را آنالیز نمود.
ادامه مطلب
یک ویژگی جالب رمان «بازی دروغ» این است که یکی از این ۴دختر، دختری
مسلمان به نام فاطیماست که با همسر خود علی زندگی می‌کند، شرح ماجرای حجاب
انتخابی فاطیما و مشکلاتی که او به عنوان یک مسلمان در میان غیر مسلمانان
دارد، یکی از نقاط جذاب این رمان به خصوص برای مردم کشور ما می‌تواند باشد.
بازی دروغ با یک راز آغاز می‌شود، رازی که سبب شده است چهار زن
که ۱۷ سال پیش در دبیرستان همکلاسی بوده‌اند، پس از همه اینهمه سال دور هم
در خانه در حال ویرانی یکی ا
کرونا که آمد، روزهای اول ترسیدیم ، بعد که همخانه شدیم و رویمان به هم باز شد به رویش خندیدیم و او به ریشمان !
اما انگار نیت کرده اشکمان را دربیاورد ... به درخواست ستاد کرونا: آستان قدس رضوی و بقاع متبرکه تعطیل شد...
قاب این خبر برای من ، پلک های به هم فشرده و ناراحت باباست که موقع بازکردن توی اشک چشمهایش نم خورده بود.
گویی نگاه هایش دعای فرجی بود که خسته و کوفته میخواند: "و أنقطع الرجاء..."
راستش را بخواهی امید برای من تصویری ست از صحن انقلاب ! وقتی نگ
دانلود آهنگ سینا سرلک پیلوت
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * پیلوت * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , سینا سرلک باشید.
دانلود آهنگ سینا سرلک به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Sina Sarlak called Pilot With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه سینا سرلک به نام پیلوت
از کجای ماجرا باید بگم وقتی هیشکی خنده هامونو ندیدوقتی که اون همه احساس قشنگ یه دفعه از دل ماجرا پریداز ته قصه به اولش برم یا از اول
شاید ندونید اما میگم که بدونید
در پی سقوط این هواپیما و اختلال در خطوط پروازی ایران بسیاری از کاروبارها دچار خسارت شدند!
به عنوان مثال ما تا زمانی که خطوط پروازی به روال عادی خودش برنگرده نمیتونیم محصولاتمون رو به کانادا و امریکا و اروپا ارسال کنیم...
نگین حالا وسط عزا فکر کاری!
فقط خواستم بگم اون اشتباه پست قبلی چطور میتونه چه حجم و جه گستره ای از آدمها و نقش ها رو دچار خسارت کنه! چه جانی چه مالی چه معنوی و .... 
بی دلیل خوشحالم 
حالم خوبه 
مینویسم تا حاله خوبم رو به شما هم انتقال بدم 
الان فکرم آزاده و فکر کنم همین باعث شده 
احساس خوشحالی کنم 
البته این به این معنی نیست که اصلا ناراحت نباشم 
چرا امروز یه لحظه ناراحت و دلخور شدم(مرور خاطرات و اینا دیگه**)
ولی خب دوباره به روال سابق برگشتم ^^
خب همین دیگه امیدوارم مثل من ناراحتیاتون رو از فکر و ذهن و قلبتون بیرون بریزین و خوشحال باشین هر چند کوتاه 
با بهترین آرزوها برای همه "دنیز"
 
 
در حال خوندنش هستم . چقدر روال زندگی اون زن برام قابل درکه . چند خط و بند که می خونم کتاب رو می بندم ! طاقباز کف اتاق دراز میکشم و به سقف خیره میشم . به خودم که میام می بینم دقایق طولانی به هیچ چیزی فکر نکردم ... 
هنوز تمومش نکردم . برای خوندن کتاب باید سرم دنج باشه . فعلا انواع صداها توی سرم موج مکزیکی میزنه ... تمرکز خوندن کتاب رو ندارم ولی دلم میخواد تمومش کنم ... اطلاع از عاقبت سرنوشت اون زن برام جالبه . 
یا رب نظر تو برنگردد 
دیروز تو اتوبوس نشسته بودم به اینکه کارهام تو چند روز قبل چه طور پیش رفته بود فکر می‌کردم.
"اگر امور دانشجویان بگه باید روال اداریش طی بشه چی؟ اگر تایید مدرک سر وقت انجام نشه چی؟ اگر دارالترجمه سرش شلوغ باشه کارمو قبول نکنه چی؟ "
ادامه مطلب
من مدت هاست که چیزی ننوشته ام. این اتفاق با این حال افتاده که بی بهره از سوژه هم نبودم. یه جورایی حتی غرق بودم تو اتفاقای مختلف! در همین فاصله که نبودم از اسفند ۹۷ تا الان، چند دوره ی مهم تو زندگیم شروع شد و به پایان رسید. کار تو بخش اورژانس شهر خودمون پر از ماجرا و تجربه، فارغ التحصیلی، سفر به مشهد بعد از چهار سال، محرم مهم امسال، سفر اربعین، تغییر محل زندگیم که آغاز یه ماجراجویی شخصی به حساب میاد و شروع طرح تو بخش ICU شهر جدید. هر کدوم از این ها پ
طبق روال هرسال باید تا دیشب نمره هامونو میداده ولی نداده هنوز
باور نمیکنم داره تصحیح میکنه
من یه جواب بلد بودم برای اکثر سوالام نوشتم
ازتون میخوام یه صلوات از ته ته قلبتون بفرستید پاس شم حتی به12 هم راضیم(پاسیش دوازده است)
+خب خداروشکر پوسیدگی پاس شدمو رادیو هم18وخوردی شدم،ولی از استرس امتحان دیروزم دارم میمیرم
به گزارش خبرآنلاین، با پایان دور اول تعطیلات نوروزی،بار دیگر این سوال مهم مطرح شده است که ایا روال عادی فعالیت ادارات و بانک ها از سر گرفته می شود یا به دلیل شیوع کرونا ممکن است تغییراتی در روند فعالیت و البته ساعت کاری این مراکز صورت گیرد؟
ادامه مطلب
سلااااااااام.امروز یه اتفاقی افتادکه برام خیلی شگفتانه بود فکرکن بری سر کلاس که به اونایی که منتظرت نشستن درس بدی با کلی مطلب به روز ودسته بندی شده  مثلا....ماژیک را برداشتم که برم سرتابلو دیدم دقیقا همون مطلبی که میخوام درس بدم روی تابلو نوشتن اونم دسته بندی شدهبخند خندم داره حالا حتما میپرسی چیکارکردی هیچی موبایلما برداشتما ازمطالب عکس گرفتم......................
به نظرت درس این ماجرا چیه اگه این ماجرا واسه خودت اتفاق افتاده بود چی کار میکردی ا
امروز بیست و چهارم اسفند 1398 ساعت 3:33 بعد از ظهر
امروز صبح مثل اکثر روزای عادی از خواب بیدار شدم تا بیام سرکار.همه چیز طبق روال همیشگی پیش رفت با این تفاوت که امروز موقع استراحت باید میرفتم از بیرون غذا میخریدم...
بعد از اینکه غذا رو خوردم یه نگاه به ساعت گوشیم انداختم و دیدم حدود 10 دقیقه دیگه زمان دارم...
ادامه مطلب
روستای پر ماجرا | افسون 74
نام رمان: روستای پر ماجرا
نویسنده: افسون 73
ژانر: عاشقانه
خلاصه رمان روستای پر ماجرا : 
دانلود رمان روستای پر ماجرا : غزل و یسنا و الهه و یلدا ۴ تا دوست صمیمی و پر نشاط ،بعد از دادن کنکور تجربی برای رفع خستگی به روستایی میرند که خاله حوا ، خاله ی پدر های یسنا و غزل که با هم دختر عمو هستند ، اونجا زندگی میکنه و پیشش میمونند و اونجا با یه گروه پسر به اسم راستین و سالار و امیر و دانیال به کل کل و بحت شروع میکنند و داستان های زی
بعضی روزهاحال آدم یک جور عجیبی خوب استخوب که می گویم نه اینکه مشکل نباشد ها ، نه.خوب یعنی خدا دستت را می گیردمقابل غم هامیگوید " امروز بنده ام باید خوشحال باشد سراغش نیایید "و تو هی ذوق میکنیاز خوشی های کوچک زندگی اتاز اتفاقاتی که انتظارش را نداری و میشود
من ،هر روزی که بی انتظار و شاکر چشم گشودم حالم خوب بود"خوب که می گویمنه اینکه به تمام آرزوهایم رسیده باشم ها ! نهخوب یعنی خدا را راس آرزوهایم قرار دادم و همه چیز را به او سپردمامیدوارم حال دلت
من هم مثل خیلی از شماها کتاب خوندن رو با داستان‌ها و قصه‌ها شروع کردم. بعد آروم آروم کشیده شدم سمت رمان‌های ایرانی و خارجی. دوران نوجوانی بیشتر به رمان‌ها و داستان‌های فانتزی و علمی تخیلی علاقه داشتم. بعدها گوش به زنگ بودم ببینم کی چه کتابی می‌خونه تا من هم اون رو بخونم. توی دانشگاه بیشتر از هرچیزی کتاب شعر و رمان می‌خوندم. تا اینکه یه روز به نظرم رسید چه کار بیهوده‌ای! چرا به جای این همه داستان ماجرایی، نباید بشینم و یک کتاب علمی‌تر بخون
و من خدا خدا میکنم عروسی پسرعموجان بیوفته بعد کنکور نه قبلش که کل برنامه هام میریزه بهم! :( (عروسی بعد از تموم شدن قضیه ی کروناست) البته ناگفته نماند تاریخ کنکورمونم تغییر کرده و اصلا نمیدونیم کی قراره کنکور بدیم! 
یکی نیست بهشون بگه این همه مدت صبر کردین عد باید بیاین وسط کرونا مزدوج بشین؟! مگه دختره داشت فرار میکرد؟! البته هیچ مراسمی واسشون گرفته نشده فقط صیغه کردن تا بعد که همه چی به روال عادیش برگرده ...
دیگه وقتشه pinterest رو شخم بزنم واسه مدل
رند مستی جو دمی با او برآ
از در میخانهٔ ما خوش درآ
مجلس ما را غنیمت می شمر
زانکه اینجا خوشتر از هر دو سرا
جام می بستان و مستانه بنوش
قول ما می گو سرودی می سرا
خوش خراباتی و خم می سبیل
ما چنین مست و تو مخموری چرا
آب چشم ما روان بر روی ما است
باز می گویند با هم ماجرا
ماه من امشب برآمد خوش خوشی
تو بیا تا روز امشب خوش برآ
نعمت دنیی و عقبی آن تو
نعمت الله از همه عالم مرا
 
مراحل رشد انسان به سه دوره تقسیم می شود:
۱. تولد تا ۷ سالگی: محوریت خواست و اراده ی کودک در رشد (willing) > همزمان با رشد عضلات و اعضای حرکتی و همچنین رشد سیستم هاضمه ی بدن
۲. ۷ تا ۱۴ سالگی: محوریت احساسات (feeling) > همزمان با رشد سیستم تنفسی و سیستم گردش خون
۳. ۱۴ تا ۲۱ سالگی: محوریت تفکر (thinking) >  همزمان با رشد سیستم عصبی
 
در دوره ی اول، کودک به بستری امن، پرمهر و آهنگین برای نمایش اراده و حرکت های خودجوش نیاز دارد. بستر آهنگین فضایی است که روال 
   این روایتی ست حقیقی از تجربه ی شخصی نویسنده  در مواجهه با پدیده ای اعجاز انگیز بنام عشق.     این اثر از دو اپیزود کوتاه تشکیل شده که به روایت مشترک از جانب دو سوی ماجرا میپردازد .  نوشته شده توسط شهروزبراری صیقلانی. 
ادامه مطلب
بسم تعالی
 ملحدین فضای مجازی و معاندین ادعا کرده اند؛ طبق روایت امام صادق علیه السلام انسان شرافتمند کسی است که پولدار باشد ! سر و ته حرفشان یک چیز است؛‌ میخواهند بگویند: از نظر امامان شما هر  کسی ثروت دارد شریف و هر کسی ثروت ندارد و فقیر است (العیاذ بالله) محروم از شرف است ! 
لکن طبق روال همیشگی پاسخ این شبهه را برایتان عیان خواهیم کرد.
ادامه مطلب
یار قشنگم... این مدت هر روز با هم حرف زده ایم... هر روز صدای قشنگت را از فاصله های دور شنیده ام.... عادت هم کرده ام به این روال هر روزه مان... و چون ما توی رابطه ی لانگ دیستنس بوده ایم این شرایط هم یک جورهایی به بخشی از آن تبدیل شده. و هر روز حرف زدن باهات خیالم را راحت کرده. یک روز به شوخی گفتم عادت کرده ام اومدی هم هر روز منتظر تماستم . گفتی نه عادت نکنی عادت خوبی نیست دیگه زنگ نمیزنم تا اخر دوره، عادت از سرت بیفته :-D و خندیده بودیم ...
حالا که امروز روز ر
من نمی‌فهمم این حس انزجار از دانشگاه و‌ کلاس ، دقیقا کی فرصت کرد تا این حد در من ریشه‌دار و عمیق بشه ! فردا اولین روز ترم دوست و با همه‌ی سه‌شنبه بودنش ، تداعی کننده‌ی شنبه‌ ست. اون هم شنبه‌ای که ۱۴ فروردین باشه، نه هر شنبه‌ای! تعطیلات بین دو ترم شیرین تر از هر جمعه و پنج‌شنبه‌ و بین‌التعطیلینی بهم چسبید و ابدا دلم نمی‌خواد فردا ۸ صبح سر کلاس سر و گردن باشم. چارشنبه رو کجای دلم بذارم که با سه تا از خوف ترین و سخت‌گیر ترین اساتید کلاس داری
قبول کنیم یا نه! باید بعضی چیزارو بیخیال شد تا درست بشن
شاید اونجوری ک توقع داری نه اما بالاخره راه خودشونو پیدا میکنن..
کلا تجربه نشون داده وقتی زیادی پیله ی یه چیزی بشی ازت دور میشه
یا حتی آدما!
کافیه بیخیال بشین
دو حالت پیش میاد
حالت اول؛ کلا قضیه تموم میشه و بعد مدت کوتاه یا بلندیم با خودتون میگین چه خوب شد که نشد!
حالت دوم؛ اون جریان میافته رو روال و براحتی پیش میره بدون اینکه نیاز به حرص خوردن شما باشه
به نظرم خوشبخت ترین آدما اونایین که ب
لوکسترین و بهترین ویلا های غرب تهران را فقط در وب سایت سها ملک دنبال کنید . امروز نیز مطابق با روال همیشگی در خدمت شما خریداران محترم هستیم با معرفی یکی دیگر از باغ ویلا های غرب استان تهران و این بار معرفی ملک جدید در صفادشت ملارد.
ادامه مطلب
متعجبم از کسانی که دغدغه مالی و معیشتی ندارن ولی خودشون رو وقف فضای بی روح و سرد مجازی می کنن و اونو به ساختن و تجربه فضای گرم و روح بخش خانواده ترجیح میدن.
زندگی در خانواده خلاصه میشه و باقی ماجرا ها فقط حاشیه های زندگی هستند
واقعا فقط تو مملکت ماست که واسه لقب آدم ها انقدر ارزش قائلن یا کشور های دیگه هم انقدر در بند القاب و عناوین هستن؟
من نباید تسلیم بشم نباید کم بیارم نباید بذارم کسی با حرف هاش تحقیرم کنه من یه آدمم هرجوری که هستم و درصورتی که از من به کسی آسیبی نرسیده نباید اجازه بدم آدم ها منو زیر سوال ببرن شادی هام تفریح هام کارهام و روال زندگیم رو. من نباید کم بیارم  بلکه باید اون آدم های سادیسمی رو از رو ببرم و وادارشون کنم منو هرجوری که هستم قبول کنن. 
واقعا فقط تو مملکت ماست که واسه لقب آدم ها انقدر ارزش قائلن یا کشور های دیگه هم انقدر در بند القاب و عناوین هستن؟
من نباید تسلیم بشم نباید کم بیارم نباید بذارم کسی با حرف هاش تحقیرم کنه من یه آدمم هرجوری که هستم و درصورتی که از من به کسی آسیبی نرسیده نباید اجازه بدم آدم ها منو زیر سوال ببرن شادی هام تفریح هام کارهام و روال زندگیم رو. من نباید کم بیارم  بلکه باید اون آدم های سادیسمی رو از رو ببرم و وادارشون کنم منو هرجوری که هستم قبول کنن. 
دوستانی که در تاریخ 9 خرداد تا بکنون  دچار ریزش اعضای کانال تلگرام شدن 
باید این نکته رو بدونید که فاز دوباره حذف اعضای فیک کانال ها توسط تلگرام آغاز شده است. 
به همین دلیل به روال عادی کانال تون ادامه بدید و از افزایش پست یا کاهش پست یا کار های دیگه پرهیز کنید به این دلیل که با این کار موجب آزار راعضای واقعی کانال میشید و اونا رو از دست میدید.
و سعی کنید دیگر تا اطلاع ثانوی از ممبر فیک استفاده نکنید 
با تشکر رسانه درهم برهم 
مردم به دیدن فیلم های ابرقهرمانی میروند در صورتی که میدانند که در اکثر موارد آدم های خوب پیروز ماجرا هستند ولی چیزی که در اصل برای تماشایش میروند این است که این قهرمانان چگونه و چرا برنده میشوند!
...
این روز ها هم سپری میشوند ولی کاش به این سادگی بود، اینکه چطور تمام میشود و چه قیمتی دارد، مهم است.
با هم‌سایه‌ها رفتیم کلانتری.
اون دو تا خانوم با ماشین پلیس رفتن داخل. ما هم خواستیم بریم داخل که افسر کلانتری مانع شد و ما را بیرون کرد.
حدود پنجاه دقیقه بیرون جلوی کلانتری منتظر بودیم و نمی‌دانستیم که در کلانتری چه خبر است!
بعد از پنجاه دقیقه، فقط من را به داخل راه دادند.
افسر گفت تو این خانم را زدی؟
گفتم نه، من فقط از خودم دفاع کردم.
گفت این خانوما چیزای دیگه میگن.
گفتم دروغ میگن.
خانوما کلانتری رو گذاشتن روی سرشون و افسر با کلام تند آن ها را
سلام دوباره اینبار هم ماجرا در مورد من و کامپیوتر عزیزم  هست :)  از دیروز تا امروز انیمه استودیو یا moho رو هم تموم کردم :) فک کنم دارم تو این نرم افزارا شورشو درمیارم :|  هر چند در آینده زبان های php و python و c# رو هم به صورت کامل کامل یاد میگیرم :)
خوب من فعلا :)
الان  فک کنم با 3 الی 4 تایی نرم افزار انیمیشن سازی یاد گرفتم :)
 
 
نگاه کلی به ماجرا
هر دو نرم افزار در حوزه BPMSها فعالیت دارند.
درواقع هر دو نرم افزار تلاش می‌کنند تا فرایندهای سازمان را از حالت سنتی و یا دستی به حالت اتوماسیونی یا نیمه خودکار در آورند.
در کلیات تقریباً هر دو نرم افزار درحال انجام یک کار می‌باشند اما در جزئیات با هم دارای تفاوت‌های می‌باشند.
 
نظر همیار فرایند کسب و کار
این که واقعاً کدام یک از این دو نرم افزار برای ما بهتر می‌باشد به بسیاری از عوامل دیگر هم بستگی دارد.
اگر به دید آموزش ب
سلام دوستان
مدتی پیش آقای محمد طلوعی پکیجی بنام میلونر بیکار انتشار داد که در آن پکیج سایتهایی را معرفی کرده بود که متقاضیان میتوانستند با سرمایه گذاری در آن سایتها سودهای زیادی بصورت دلاری کسب کنند. منتها به علت تخلف یکی از سایتها ، آقای طلوعی دو روز بعد از انتشار پکیج اعلام کرد که کسی در این سایتها سرمایه گذاری نکند و هزینه پکیج را به همه افرادی که آن پکیج را خریده بودند برگشت داد.
اما واقعیت ماجرا در مورد اینگونه سایتهای سرمایه گذاری چیس
تجاوز گروهی 7 پسرعمو به دختر 16 ساله سرنوشت دردناکی را برایش رقم زدند.
به گزارش گروه اجتماعی برنا؛ دختری 16 ساله در روستای احمدآباد هند زنده زنده سوزانده شد.
ماجرا از آن قرار است که 7 پسرعموی قربانی او را در راه مدرسه اش ربودند و موردتجاوز قرار دادند.همچنین از این اقدام وحشیانه شان فیلمبرداری و در واتساپ خانوادگی شان منتشر کردند.
پس از منتشر شدن این ماجرا در واتساپ پدر شراره در مقابل اعضای خانواده و فامیل دخترش را برهنه کرد و پس از ضرب و شتم وح
 
روال روزمره نداشتن یا همان بدون ساختار بودن زندگی روزانه، انرژی روانی، فیزیکی و احساسی بسیار بیشتری را می بلعد تا داشتن هر گونه روال و عادت روزمره. نداشتن عادت های خوبی که ما را بهتر می کنند، تن و جان ما را تحلیل می برد. شکل دادن عادت ما را در رسیدن به اولویت هایمان کمک می کند، به تعویق انداختن کارها را کم، مسیر مان به سوی هدف هایمان را حفظ و تنظیم و تندرستی ما را تضمین می کند.
عادت های خوب به سختی ساخته می شوند ولی زندگی با آنها راحت است در صو
ممکن است سوپرمدل ها در تمامی اوقات بی نقص به نظر برسند اما این، شغل شان است. در واقعیت، آنها به سختی تلاش می کنند تا بی عیب و نقص باشند و در این بین از ترفندها و نکات بسیاری استفاده می کنند. علی رغم دسترسی داشتن به لوکس ترین محصولات دنیا، بسیاری از سوپرمدل ها در واقع از همان مارک های داروخانه ای که سال هاست عرضه می شوند، استفاده می کنند.
ادامه مطلب
همین که پاشو گذاشت تو حیاط و از نظر ناپدید شد، برگشتم گفتم یعنی شبو می مونه؟! ای کاش نمونه... دیدم گلی اینا دارن هیس هیس می کنن... 
بعدش آروم بهم گفتن که چرا اینو گفتی تو اژ کجا می دونی برنامه ضبط صدای گوشیش رو روشن نکرده؟!
خداااااایا... ماجرا رو پلیسی معمایی می کنن! 
می خوام اهمیت ندما ولی هی فکرم درگیر می شه!
اضطراب های بی خود و بی جهت!
+ حافظ
مسترم رفت بیمارستان و من باز تهنا شدم :(
کاش این ده ماه انترنتی هم زود تموم شه بره پی کارش :( دلم میخواد یه دل سیر کنارش باشم :( حتی نمیتونیم بریم خونه ی مستر اینا :( دلم واسشون تنگ شده :( مخصوصا واسه بابا
امروز سعی کردم برنامه هامو کامل کنم حدود چهل پنجا درصدشو نوشتمتا آخرشب تکمیل میشه دیگه از شنبه باز بریم سر درس و مشخشمون ... بریم ببینیم امسال رتبه ی 8000 رو میتونیم 80 کنیم یا نه! :)
بازم من حوصلم رفت :( هعیییی خدا ...
این چن روزم گوشی زیاد دستم بود و همش
خاطرات اربعین نود و هشت: (شماره دو)
(سیدمحسن ...) مسئولیت رسانه کاروان اربعین رو داد به من.
مدیریت کانال و پیج و طراحی پوستر و اینجور چیزا. منم یکی دو نفر رو مسئول کردم و کارها رو روال پیش رفت خدا رو شکر.
نزدیک حرکت که شدیم به سید گفتم مسئولیت تدارکات کاروان رو هم بده به من که قبول کرد.
پیگیری تهیه و خرید وسایل و این ها خودش همش خاطره است که نیاز به نوشتن نداره.
اون شب قبل حرکت، برا بسته بندی پک ها با (امین وا...) و (محمد رنـ....) و چندتا دیگه از دوستان تو
یکی دیگر از مواردی که در اینستاگرام به عنوان یک فعالیت اسپم شناخته می شود فالو کردن بیش از حد معمول هست در این صورت نیز اینستاگرام شما را به عنوان یک ربات شناسایی می کند. پس اگر اخیرا اقدام به فالو کردن افراد زیادی کرده اید همین امر می تواند دلیل بلاک شدن پیجتان باشد.
اگر در چنین شرایطی قرار دارید برای رفع مشکل مسدودی پیج اینستاگرام خود، بهترین کار این است که بعد از این روال درستی در پیش گرفته و در یک ساعت بیش از تعداد 20 نفر را دنبال نکنید. این
میخواهم فرار کنم. از محیط تنگ این حصار. حصاری که مرا نگه میدارد. از دویدن در دشت عشق. از پریدن و شیرچه زدن در دریای زلال ماجرا‌ها با تو. از یخ زدن در سرمای زمستان در کوه‌های پر برف.
از شنیدن خنده‌هایت.
آخ که شنیدن خنده‌های تو زیبا است. آخ که دلم میسوزه و اشک و خون دلم هیزمش می‌شود و میسوزد و میسوزد. آخ از زمان. آخ از رویای کودکی. آخ از فکر فرصت هایی که در دلم خواهند آمد ولی در حقیقت نه.
با سلام و احترام خدمت تمام اعضای محترم حلقه داستانی کویر
این هفته به مناسبت هفته کتاب، میزبان تعدادی از ناشران و نویسندگان شهرستان خواهیم بود. البته برنامه معمول نقد داستان و تمرین های داستانی، به روال گذشته برگزار خواهد شد.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها