نتایج جستجو برای عبارت :

وقتی خورشید در ذهنت طلوع می‌کند

چه چیزی ازین بدتر ؟!
که در آخر من متهم شدم ...

اگر یک اسلحه برداری و توی ذهنت منو بکشی ، درست مثل کاری که نجفی در واقعیت کرد ، شاید انقدر اذیت نشی ....
یکدفعه ای منو توی ذهنت بکش ... تا کشتن من به مرگ تدریجی در ذهنت ...
هرچند که دیگه برام مهم نیست ...
نیمهی تاریک من میدونی چیه؟
تاحاال شده توی ذهنت بارها وبارها یه نفرو بکشی؟
توی ذهنت بزنیش و بهش فحش بدی
یا حتی بار ها توی ذهنت خودکشی کنه؟؟
"خنده بلندی سر داد"
اون منم...نیمه ی تاریکم ذهنمه که بارها و بارهاخیلیارو میکشه و نیمه ی روشنم همونیه که نمیذاره اوناروواقعا بکشم..!!
 
Da Solo_
باری طلوع پاک تو در آن شب سیاه
شاید بشارت از دم صبح سپید بود
وقتی طلیعه ی تو درخشید،
از پشت کوهسار توهّم، 
دیدم که این طلوع 
زیباترین سپیده ی صبح امید بود.
ای سرکشیده از دل این قیرگونه شب؛
بر آسمان برآی و رها کن
زرتار گیسوان زرافشان را
همچون شهابها 
بر بیکران سپهر.
با شب نشستگان سخن از آفتاب نیست 
آنان که از تو دورند 
چونان به شب نشسته شبکورند.
تو،
خورشید خاوری،
جان جهان ز نور تو سرشار می شود. 
همراه با طلوع تو ای آفتاب پاک،
در خوابْ رفته طالع م
دانلود آهنگ مهدی یراحی طلوع میکنم
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * طلوع میکنم * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , مهدی یراحی باشید.
 
دانلود آهنگ مهدی یراحی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Mehdi Yarrahi called Tolou Mikonam With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه مهدی یراحی به نام طلوع میکنم
طلوع میکنم اگر منتظرشنیدنی اگرچه بعد زخم هانمانده از منم منیطلوع میکنم که تواز این خراب تر شوی اگر چه د
باری طلوع پاک تو در آن شب سیاه
شاید بشارت از دم صبح سپید بود
وقتی طلیعه ی تو درخشید،
از پشت کوهسار توهّم، 
دیدم که این طلوع 
زیباترین سپیده ی صبح امید بود.
ای سرکشیده از دل این قیرگونه شب؛
بر آسمان برآی و رها کن
زرتار گیسوان زرافشان را
همچون شهابها 
بر بیکران سپهر.
با شب نشستگان سخن از آفتاب نیست 
آنان که از تو دورند 
چونان به شب نشسته شبکورند.
تو،
خورشید خاوری،
جان جهان ز نور تو سرشار می شود. 
همراه با طلوع تو ای آفتاب پاک،
در خوابْ رفته طالع م
من از پایان شروع کردم من از مغرب طلوع کردم
من از پایان شروع کردم من از مغرب طلوع کردم
بدون توشه و همراه بدون یاورو همسر
بدون اسب و ارابه بدون مرشد و راهبر
من از پایان شروع کردم من از مغرب طلوع کردم
من از اعماق گمنامی من از گودال ناکامی
من از بن بست هر تصمیم پر از زخمای بی ترمیم
به دشواری شروع کردم به دشواری طلوع کردم
هزار مانع هزار دیوار هزار چاه کن به اسم یار
هزار شب ترس تیر خوردن بدست نارفیق مردن
من از وحشت شروع کردم پر از تردید طلوع کردم
قدمها
نمیدونم چیو اصلا چطور باید بنویسم. همش کلیشه ...تا یه حرف حساب میاد به ذهنت، یه جوری از وجودت میپره که شک میکنی اصلا از اول اومده بود به ذهنت یا نه!!هیچی...فقط داشتم میگفتم [دست کم] امسال، چاره ای جز این ندارم که کفش آهنی پام کنم ...یا صبور باشم یا با اعتماد بنفسشایدم هردوش !میدونی که، یاد گرفتن درد داره ...دردشو من اشک کردم و رسول، دود.!Thinkin' you could live without me دوباره قصه رو تکراره و طِی میشه تا آخــر
برگشت خورشید به خاطر امیر المومنین علیه السلام (به روایت اهل تسنن)
ولی الله محدث دهلوی (از علمای بزرگ اهل تسنن) در کتاب اذاله الخفاء یک سند طولانی که منتهی به فاطمه دختر حسین (علیهما السلام) از اسماء بنت عمیس می‌شود روایت نموده که گفت: باری سر پیامبر (صلی الله علیه و آله) در بغل حضرت علی (علیه السلام) گذاشته بود و به آن حضرت وحی نازل می‌شد. هنگامی که سنگینی از رسول خدا زائل شد. به من فرمود: ای علی! آیا نماز فرض را خواندی؟ گفتم نه، فرمود: بار الها ت
☀️ در انتظار طلوع
 
امید است که این انقلاب بارقه‌ای الهی باشد که انفجاری عظیم در توده‌های زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیه اللّه -ارواحنا لمقدمه الفداء- منتهی شود. و باید ملت شریف حضور خود را هر چه والاتر در صحنه اقامه عدل الهی به ثبت رساند.
 
امام خمینی(ره) | ۱۰ مرداد ۱۳۶۰
 
به نظر میاد این کورس قراره نظرم رو درباره شدت سختی ریاضیات عوض کنه.
پ.ن: جبر خوندن نوعی مراقبه‌ست. محتاج تمرکز بالا، آرامش، بدون هیجاناتِ حتی ته‌نشین‌شده. برعکس، هندسه، یا به‌طور خاص هندسه اقلیدسی، شاید فیلد هیجان‌زده‌هاست. اون هم نوع دیگری از مراقبه‌ست، اما توش لازم نیست cross-legged بشینی و ذهنت رو در یک نقطه تجمیع کنی؛ شاید حتی لازم باشه از شدت هیجان و تپش به پرواز در بیای و از زندان ذهنت رها بشی. زندان ذهنت، همون خطوط روی کاغذن که برای پیدا
ماه تا طلوع میکند شمار غصه هام را
مرور میکنم!
از همه عبور میکنم !
در زمین خاطرات خفته ام
مثل بدویان
طفل کوچکی که عشق نام اوست را
زنده زنده
در حصار گور میکنم!
دل در انتظار را
بی قرار میگذارمش...
ولی
میان این همه
به اسم تو که میرسم
             کنار میگذارمش...

محمد صادق امیری فر
         خالی شو، پُر می‌شوی..             قانع باش، غنی می‌شوی..          ساده باش، عمیق می‌شوی..        قضاوت نکن، عادل می‌شوی..    بنده خـدا باش، آزاد می‌ شوی..   خــودت باش، بی‌همتا می‌شوی.. ضعف خود را بپذیر ، قوی می‌شوی.دوست داشته‌باش، محبوب‌می‌شوی..
تسلیم سرنوشت شو،
                    حاکم تقدیر می‌شوی..               سکوت پیشه‌کن،                    همه چیز گویا می‌شود..                دخالت را رها کن،                       هدایت آغاز می‌شود.. 
وقتی غبار پیش رو می‌نشیند و دوردست‌های جاده مقابلت آشکار می‌گردد، می‌توانی بی هیچ دغدغه‌ی گمراه شدن یا زمین خوردن مسیر را بدوی. وقتی افق پیش رو فراخ است، رفتن نه رنج که اکتشافی دم به دم است. وقتی روشنای خورشید در دور دست‌ها چشمت رو می‌سوزاند این امید است که در تو جریان می‌یابد. حرارت این خورشید امید بخش هزار بار تقدیم شما باد.
وقتی غبار پیش رو می‌نشیند و دوردست‌های جاده مقابلت آشکار می‌گردد، می‌توانی بی هیچ دغدغه‌ی گمراه شدن یا زمین خوردن مسیر را بدوی. وقتی افق پیش رو فراخ است، رفتن نه رنج که اکتشافی دم به دم است. وقتی روشنای خورشید در دور دست‌ها چشمت رو می‌سوزاند این امید است که در تو جریان می‌یابد. حرارت این خورشید امید بخش هزار بار تقدیم شما باد.
پنجره را باز می کنم و هوای سرد پاییز دلم را با خود به میان برگ های ناخوش احوال می برد. حالمان ناخوش است مثل برگ های محتضر که با هر نسیم غزل خداحافظی از شاخه می سرایند. در دل تاریک شب به دنبال چشمه ی حیات هستیم، فانوس را باد خاموش کرد و ماه در پس ابرهای سیاه اسیر شد. خورشید تو هستی، طلوع کن.
آیت‌الله حائری شیرازی:امام زمان (علیه السلام)، اول نورشان ظاهر می شود و بعد خودشان!خورشید یک ظهور اول دارد و یک ظهور دوم. ظهور اولش، #طلوع_سپیده است. در طلوع سپیده، نور خورشید ظاهر می شود و در طلوع بعدی، خودش ظاهر می شود.☀️ عالم همه اش همین طور است. غیبت هم همین طور بود. در غیبت، اول امام غائب شد، هفتاد سال بعد نورش غائب شد.یعنی آن دورۀ نواب اربعه، دورۀ نور حضرت بود اما خودش نبود. خورشید هم که غروب می کند اول جرمش غائب می شود و ساعتی بعد، سقوط شف
سنگهای قبر آرامستانها سنگ نوشته  هایی دارد که خواندن آنها عبرت آموز  است
حتی به جای کلمات معمول تاریخ تولد و وفات  عبارات جایگزینی به کار میرود که هر کدام پیام جانبی جداگانه ای دارند 
مثلا:
آفریده - آرمیده
طلوع دل انگیز - غروب غم انگیز 
آغاز - پرواز
اولین پگاه - آخرین نگاه
لطف او - حکمت او
از حق - به حق
طلوع - غروب
‍ 
بازی های ویژه معلولین در مدرسه استثنایی طلوع برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی شهرداری منطقه 19، به مناسبت هفته سلامت و با توجه به اهمیت و نقش بازی و فعالیت های فیزیکی در افزایش تحرک و انگیزه به ویژه در افراد معلول ، اداره سلامت این معاونت  در مدرسه دخترانه استثنایی طلوع یک روز پرنشاط را برای آن ها ایجاد کرد .
گفتنی است از جمله بازی های اجرا شده می توان به بوچیا از بازی های ویژه معلولین که توسط یکی از اعضای کانون معلولین اجرا شد و دارت و مارپل
دانلود نوحه مکن ای صبح طلوع // امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع




دانلود نوحه مکن ای صبح طلوع // امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع
دانلود نوحه مکن ای صبح طلوع از میثم مطیعیهمینک از سایت تو آهنگ دانلود نوحه بسیار شنیدنی مکن ای صبح طلوع از مداح اهل بیت میثم مطیعی با کیفیت عالی و متندانلود نوحه مکن ای صبح طلوع با بهترین کیفیت و تکست این مداحی
Downloade Nuhe Meysam Motie Be Name Makon Ey Sobh Tolo Az toahang
متن نوحه مکن ای صبح طلوع از میثم مطیعی
این گام دوم، انقلاب را 《به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه) هست》 نزدیک خواهد کرد.
بیانیه گام دوم انقلاب را با دقت خوانده‌ای؟ خط به خط آن پر است از واژه‌های کلیدی و مهم که باید به تک تک ‌شان پرداخت... #خودسازی #جامعه پردازی #تمدن_سازی #معنویت_و_اخلاق #سبک_زندگی
برای انسانیت و تعالی آماده‌ای؟
برای طلوع خورشید؟
برای ظهور؟...
 
ماه شعبان
فصل آفتاب
و
موسم نسیم باد صبا وشمیم گلاب و درخشش طلوع ستاره ی مهر
ونوازش آهنگ نجات بشریت از جمود وانجماد ستم وگمراهی است
و
شعبان
ماه  طلوع  قمر بنی هاشم
ماه طلوع  خورشید آزادگی وعزت
ماه طلوع ستاره عبادت وسجود وعبودیت
ماه طلوع ستاره ی شبیه ترین آینه به شمایل رسول خدا
وماه طلوع نجم الثاقب. ستاره ی درخشان وروشنایی بخش ومنجی عالم بشریت است
 
حلول میلاد
 سید الشهدا امام حسین.قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس. سید الساجدین امام زین ا
ماه شعبان
فصل آفتاب
و
موسم نسیم باد صبا وشمیم گلاب و درخشش طلوع ستاره ی مهر
ونوازش آهنگ نجات بشریت از جمود وانجماد ستم وگمراهی است
و
شعبان
ماه  طلوع  قمر بنی هاشم
ماه طلوع  خورشید آزادگی وعزت
ماه طلوع ستاره عبادت وسجود وعبودیت
ماه طلوع ستاره ی شبیه ترین آینه به شمایل رسول خدا
وماه طلوع نجم الثاقب. ستاره ی درخشان وروشنایی بخش ومنجی عالم بشریت است

حلول میلاد
 سید الشهدا امام حسین.قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس. سید الساجدین امام زین الع
صبح پنج شنبه 5 دی ماه 1398 خورشید جور دیگر طلوع کرد
در این روز خورشید و ماه همزمان باهم و درکنار هم طلوع کردند به طوری که ماه بیش از نیمی از چهره خورشید را پوشانده بود
البته در کشور های جنوبی ایران و چند کشور جنوب شرقی آسیا ماه جلوی قرص خورشید قرار میگرفت و خورشیدگرفتگی حلقوی تشکیل میداد
با این حال ما در مرودشت شاهد طلوع یک خورشیدگرفتگی جذاب بودیم
طبق برنامه اعلام شده در ساعت 6:30 صبح روز پنج شنبه 5 دی ماه در محل تپه شهدای شهر مرودشت حضور یافتیم و ق
صبح پنج شنبه 5 دی ماه 1398 خورشید جور دیگر طلوع کرد
در این روز خورشید و ماه همزمان باهم و درکنار هم طلوع کردند به طوری که ماه بیش از نیمی از چهره خورشید را پوشانده بود
البته در کشور های جنوبی ایران و چند کشور جنوب شرقی آسیا ماه جلوی قرص خورشید قرار میگرفت و خورشیدگرفتگی حلقوی تشکیل میداد
با این حال ما در مرودشت شاهد طلوع یک خورشیدگرفتگی جذاب بودیم
طبق برنامه اعلام شده در ساعت 6:30 صبح روز پنج شنبه 5 دی ماه در محل تپه شهدای شهر مرودشت حضور یافتیم و ق
در طی اثاث کشی، توی یه پوشه سه تا برگه از شهریور سال قبل پیدا کردم. با میکا قرار گذاشته بودیم هر روز، بر اساس یک کلمه/ترکیب از پیش تعیین شده، حداقل بیست خط بنویسیم و برای هم دیگه بفرستیم، بی هدف یا با هدف، خاطره، داستان یا دلنوشته. بعد از سه روز دیگه ادامه اش ندادیم و دلیلش رو به یاد نمیارم. نوشته های میکا رو ندارم، اما نتونستم برگه های خودم رو دور بریزم، از تنها چیزهاییه که سارای اون زمان رو یادم میاره. اینجا مینویسمشون تا فقط باقی بمونن.
7 شهری
لاک آبی اسمانی زده ام و با زرد گوشه انگشت اشاره چپم خورشید کشیده ام. بدم نمی اید وسط این پاییز مزخرف حس کنم خورشیدی هم وجود دارد و تابستان روزی خواهد امد! و به قول همینگوی:خورشید باز طلوع خواهد کرد. 
از پنج شنبه کذایی پیش، هنوز ترس مرگ توی تنم مانده. با فکر اینکه ایا تابستان امسال را میبینم یا چی، قلبم فشرده میشود و چشمانم پر از اشک. روزی از شدت این ترس خودکشی میکنم. هیچ بعید نیست. کدام احمقی گفته ما هفتاد سال عمر میکنیم؟ به سامان قسم که دور نیس
گاهی وقتا خیلی از خودمان دور میشویم. گویی که نه تبارکی بر ما گفته شده و نه در مخلوقات احسنیم !
حالیا ! ما در این دنیا هر چند هم بازیچه تقدیر باشیم اما خداوند آنان را که تقدیرشان را خود ساخته کردند می ستاید و بر آنان رحمت میبارد.
انگار یادم رفته است که چندی پیش به معجزه معتقد بودم. انگار یادم رفت که اعتقادم را با چشم دیدم.
حالا، امروز قبل از طلوع صبح بیدار شدم تا باز هم بفهمم طلوع انسان حتی از طلوع خورشید اولاتر است چرا که خورشید احسن مخلوقات نیست.
با اینکه کلمه ها از ذهنم فرار می کنن باید بنویسم 
شایدم حرفی برای گفتن ندارم
مریم ناراحتم کرده بود که با خودم گفتم بیخیال خوب باش و امروز پیام داد کاملا باهاش خوب بودم
دلتنگی و این حرفا هم که شده بخش بدیهی زندگی 
این دو روز هم که شب ها خونه نورا بودم که تنها نباشن و خواب درست حسابی نداشتیم و این حرفا هم که هیچی، از این اتفاقای روزمره زندگیه
امتحان زبان و این چند روز که نتونستم تمرکز کنم رو کارهای خودم هم نتیجه طبیعی همون اتفاقای روزمره بدیهیه
وقتی گرفتار احساسات وسواسی و افکار کهنه می شوی، ذهنت آشفته می شود و هیچ تصویر روشنی از واقعیت نمی بینی. منظورم از افکار کهنه و احساسات وسواسی چیست؟ احساسات وسواسی همان استرس همیشگی ات است، یا احساس درماندگی و سرخوردگی، تنفر و تمام احساسات منفی که ذهنت را آشفته و بدنت را بیمار می کند.
موضوع جدی است
در اینجا از قانون جذب حرف نمیزنم، از رسیدن به امیال و آرزو های کودکانه ات حرف نمیزنم، موضوع سلامت عقل و روانت است. کسی که به خواب می رود معمولا اطل
هویت پارت دوم
طالع این هفته ام به این شکل شروع شده....هفته را با کم انرژی و بی  انگیزگی عمیقی شروع میکنی یه قسمت از این حال بر میکرده به سوالهای فلسفی ای که این چند وقت اخیر در ذهنت میچرخه ولی با رفتن پولتون به بخش هویت طالعت  این سردرگمی وبی جوابی پیچیده ترهم میشه این ماجرا انرژی زیادی میتونه ازت بگیره در حدی که هیچ بعید نیست به تعهداتی که داری نرسی وکارها را پشت گوش بندازی دلت یه کرختی وتنبلی عمیق میخاد اما ذهنت متوجه که هرچه بیشتر دراین حالت
  همکاری خوب بنیاد طلوع کوثر کویر میبد با نهاد های حمایتی شهرستان بویژه کمیته ی امداد امام خمینی(ره) که از بیان کمّ و کیف آن فعلا معذوریم، تحسین و تقدیر مدیر کل این نهاد را نیز در پی داشت.
     در حاشیه دیدار مدیر عامل این بنیاد با ریاست کمیته امداد شهرستان میبد، جناب آقای زین الدینی ریاست محترم، ضمن تقدیر از فعالیت های چشمگیر مجموعه بنیاد طلوع کوثر، هدیه و لوح تقدیر مدیر کل این نهاد را نیز تقدیم نماینده بنیاد طلوع کوثر نمود.  اشتغال زنان و دخ
اذان مغرب ب افق اهواز از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
زمان اذان صبح ظهر مغرب به افق اهواز
حال قانونی به افق دوشنبه ۲۶ فروردین یکدوم شب 4 اذان صبح ۰۵ طلوع عشق ۰۶ اذان دنبال ۱۳ ۱۵ اذان مغرب ۲۰ یکدوم شب ۰۰ نسخه. حال قانونی امروز به افق اهواز استان خوزستان اذان فجر ۰۵ ۲۲ طلوع عشق ۰۶ ۴۶ اذان دنبال ۱۳ ۱۵ غروب عشق ۱۹ ۴۵ اذان مغرب ۲۰ ۰۳ یکدوم شب قانونی .
ادامه مطلب
توی ایستگاه دنبال پله های بدون برق می گشتم
با یه تعجبی نگاهم کرد و گفت : این همه پله ها رو بالا بری؟
بهش گفتم : وقتی از پله های بدون برق بالا می روی یا روی هر پله اش میشینی،می توانی کلی قصه بسازی و چرایی های
ذهنت را اونجا بگذاری و بری بعدی، اما پله های برقی چی؟
هنوز هیچی توی ذهنت نبافتی،می رسی آخرش
گفت: عجیبی هان
دستش را محکم کشیدم  و گفتم آره خیلی عجیب هستم و همه میگن
وقتی رسیدیم بالا نفس نفس می زد ،اما کلی برای هم قصه گفته بودیم
صبح،یک جور خوبی هوا خوب بود.
از طلوع آفتاب گذشته بود اما،گنجشک ها درست شبیه به دقیقه های پیش از طلوع آفتاب،غوغا می کردند و در هیاهو بودند.
آسمان،ابری-آفتابی بود و تا ابرها کنار می رفتند،آسمان تمامیتِ آبی خود را به نمایش می گذاشت.از آن آبی های پررنگ و پاک.
حس می کردی،انگار بهار فقط دو کوچه با خانه تان فاصله دارد.
حالا ساعت حوالی 15 است و دارد برف می بارد ... 
در بسیاری از روایات طلوع خورشید از مغرب قبل از ظهور اشاره دارد :
و این
نکته که پس از این طلوع درب توبه بسته خواهد شد و ایمان افراد سودی به
حالشان نخواهد داشت (ابن‌حنبل، بی‌تا: ج4، 239 – 240؛ نسائی، 1411: ج6،
344؛ ابن ماجة القزوینی، بی‌تا: ج2، 1353؛ بیهقی، بی‌تا: ج1، 281 – 282؛
ترمذی، 1403: ج5، 205 – 206؛ هیثمی، 1408: ج10، 198؛ صنعانی، بی‌تا: ج1،
204 _ 206؛ طبرانی، 1406: ج8، 56 _ 57، ج10، 206؛ مروزی، 1414: 398) و در
یک روایت فرصت توبه را به ظهور امام مهدی محدود می‌کند (صدوق، 1405: 18) و
چه طلوع صبح فردا یک روز آفتابی و گرم از پاییز باشد،چه مه گرفته و بورانی 
قرار نیست سرجایت بمانی و مثل بوکوفسکی منتظر باشی لااقل نیمی از
مردم دنیا بمیرند که بتوانی فقط نیم دیگرشان را تحمل کنی...
باید تکان بخوری،
حتی اگر شب قبل از خوشحالی دعا کرده باشی که به صبح نرسد یا برعکس
مثل همه ی شب های  دیگر بالش بی نوایت را تا مرز خفگی بغل کرده باشی
باز خورشید فردا از همان جای همیشگی اش طلوع خواهد کرد...
زندگی یعنی بقا،
بقا در میان پرجمعیت ترین و شلوغ تر
نمیدونم چمه...
واسه شما هم پیش میاد یه لحظه ای حس کنین ...که نه خودتون و نه بقیه هیچ کاری واسه بهبود خودتون نکردین؟
امشب این شکلیم!
حس میکنم تو نکبت دست و پا میزنم...نکبتی که دست و پا زدن بدتر فرو میبرتت و از همه بدتر هیچ کس هم نیس که از اون نکبت بیرونت بیاره ..
هیچ وقت این شرایطو دوست نداشتم...
این شرایط تنهایی رو ...که نه تنها بقیه برات کاری نمیکنن بلکه خودتم هیچ کاری برای بهتر شدن شرایط نمیکنی ...
حس میکنی داری خودتو فرو میکنی تو قیر داغ و هیچ کس کمکت
ماه بهمن آمده درآن طلوع انقلاب/بعدتاریکی وظلمت گلشنی بر آفتاب/بوده طاغوت زمانه نوکرغرب ویهود/نقشه های دشمن مادائماباشدخراب/ناگهان درآن حوادث ازتبار اهل بیت/رادمردی باصلابت معدن نورو کتاب/برامام ماخمینی هم سلام وهم درود/رفتن راه شهیدان روشنی و پرثواب/او ولایت محوری را راه کشور کرده است/بعد اوسیدعلی شد مقتدایی ناب ناب/رهبری حضرت اوافتخارشیعیان/یاوران برولایت دشمنان راشد عذاب/مالک وعمارهایش در جهان شدبیشمار/چون سلیمانی ایران شددعایش مست
و کم کم نوای " مکن ای صبح طلوع " دانش آموزان به گوش می رسد...
امشبی را شب بدبختیِ شاگردان است..
مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع‍♀️
شاعرش خودمم ها :|
کپی با ذکر منبع آزاد است 
+ولی میخوام حس تون رو بدونم وقتی روز اول مهر قراره دو زنگ پشت سر هم فیزیک و بعد عربی و در آخر دفاعی داشته باشید...!
رسما قراره قهوه ایمون کنن اول کاری...!
وقتی ماه مبارک رمضان به پایان می رسد در روز عید فطر اوّل صبح همه مساجد جمع می شوند تا پس از طلوع آفتاب نماز فطر را اقامه نمایند. و علاوه بر نماز آن روز فطریه نیز در همان مجلس به صنودقها ریخته می شود تا بعدا بین فقرا و مستمندان تقسیم گردد. مبلغ فطریه را شب عید فطر خانواده ها کنار می گذارند و آن را از واجبات می دانند که می باید اوّل صبح به صاحبانشان تحویل گردد. در گذشته صبح قبل از طلوع آفتاب مردم دسته دسته بطرف امامزاده اسماعیل (ع) که در شناط قرار د
چشمه ها در زمزمه، رودها در شست و شوموج ها در همهمه، جویبارها در جست و جوباد در حال قیام، کوه در حال رکوعآفتاب و ماهتاب، در غروب و در طلوع...چشمه ها در زمزمه، رودها در شست و شوموج ها در همهمه، جویبارها در جست و جوباد در حال قیام، کوه در حال رکوعآفتاب و ماهتاب، در غروب و در طلوعسنگ پیشانی به خاک، ابر سر بر آسمانمثل این گنبد خَم شده، قامت رنگین کمانابر در حال سفر، آسمان غرق سکوتبر سر گلدسته ها، بال مرغان در قنوتکاسه ی شبنم به دست، لاله می گیرد وضوب
میدونی تو با گذشت زمان از رفتار های درست و غلط آدما تو ذهن خودت یه شناخت پیدا میکنی و کم کم اگه نتونی تو حال باشی، میری تو ذهنت و با اون آدمی که با شناختات ساختی زندگی میکنی، کم کم حتی اگه اون آدم اشتباهاتشو جبران کرد دیگه نمیبینی و مدام با همون تصویر ذهنیت که قدیمی شده آزارش میدی، با ندیدنت آزارش میدی، این میشه که اون آدم دست از اثبات خودش به تو، میکشه و دیگه انگیزه ای برای تغییر به خاطرت نداره، بذار یه رازیو بهت بگم، یادت باشه آدما ممکنه هر ر
هدف اصلی کلینیک روانشناختی طلوع ارتقا سطح کیفی سبک زندگی افراد به صورتی است که بتوانند خود با مشکلات مواجه شوند
• تشخیص و درمان اختلالات خلقی( افسردگی،اضطراب،وسواس ، پرخاشگری و...)
• مشاوره خانواده( ازدواج ،طلاق،خانواده درمانی ،بررسی و رفع تنش های خانواده و مشکلات فرزندان)
•مشاوره کودک و نوجوان( پرخاشگری کودکان و نوجوانان،بیش فعالی، کاهش تمرکز،ناخن جویدن،شب ادراری، اختلالت خواب و...)
•مشاوره تحصیلی(برنامه ریزی درسی)
•ارائه آزمون های هو
روز های بهتری می آید
چون اعتقاد دارم که روزگارِ آفتاب سوخته پوست می اندازد.
چون اعتقاد دارم  اگر غصه هست یواش یواش جاشو خوشحالی میگیره، اگه دلتنگی هست خیلی آهسته اما بالاخره دیدار رو میرسونه و اگه بغض هست به مرور لبخند ها واقعی تر میشه.
  اعتقاد دارم ، چون میدونم همونقدر که خوشحالی عمر داره، غم هم یه زمانی داره، میمیره، تموم میشه، میریزه و دوباره برگ های سبز ِ حال خوش جوونه میزنن.
 چون دیده بودم روزایی رو که تموم شد و روزگار، پوست تازه ای به خ
دانلود آهنگ مهدی یراحی طلوع میکنم
دانلود آهنگ جدید مهدی یراحی به نام طلوع میکنم
ترانه: مونا برزویی, موزیک و تنظیم: مهدی یراحی
ترانه زیبا و جدید مهدی یراحی بنام طلوع میکنم را دانلود کنید و گوش دهید با بهترین کیفیت از جاز موزیک
Exclusive Song: Mehdi Yarrahi | Tolou Mikonam With Text And Direct Links In JazMusics
دانلود آهنگ با کیفیت عالی (320)دانلود آهنگ با کیفیت خوب (128)
متن آهنگ طلوع میکنم مهدی یراحی
طلوع میکنم اگر منتظر شنیدنی اگرچه بعد زخم ها نمانده از منم منیطلوع میکنم که تو از
وقتی به سن خاصی می رسی متوجه می شوی که زندگی حال حاضر تو همان زندگی ایی نیستی که دوست داشتی داشته باشی. تو متوجه دروغ هایی می شوی که به عنوان عقیده و قانون توی ذهنت فرو شده است. آیا غیر این است که تو اخلاق پدر و مادر، و رفتار خواهر و برادر هایت را به ارث می بری؟
وقتی اراده ی آزادت به بند کشیده می شود
نه تنها خانواده بلکه هر حادثه و اتفاق تصادفی می تواند در شکل گیری شخصیت و در نهایت زندگی فعلی ات تاثیر بگذارد. از شغل تا شیوه ی حرف زدن و تمام دستاورد
باید همان روز که بعدِ دانشگاه توی پارک روی چمن ها دراز کشیده بودیم و آسمان آبیِ یکدست بود و من با دستم اَبر می‌کشیدم و تو خندیدی و پرسیدی«اگه گفتی اینی که می‌کشم چیه؟» می‌فهمیدم تو فکر پروازی و من فکرم پرواز است؛ پرواز کنار تو. باید روزِ قبل رفتنت، از دست‌های مضطرب قفل شده ات روی میز آن کافه لعنتی، می‌فهمیدم که دیگر سهم من نیستی. حالا دیگر خوب می‌دانم غمگین‌ترین نقطه جهانِ کوچک من کجاست؛ فرودگاه امام خمینی، وقتی که پرواز تو را اعلام کرد
خلاصه روز هشتمشکرگزاری قبل از صرف غذا، سنتی است که هزاران سال ادامه دارد.اگر زمانی را که حسابی گرسنه بودی در نظر بیاوری، یادت می آید که نمیتوانستی به طور عادی فکر کنی، در بدنت احساس ضعف میکردی، ذهنت مغشوش و روحیه ات ناگهان افت کرد. اگر چند ساعتی نتوانی غذا بخوری، تمام این اتفاق ها برایت می افتد.تو برای زنده ماندن فکر کردن و حال و هوای خوب داشتن، به غذا نیاز داری. بنابراین شکرگزاری برای غذا روشی عالی است. حتی برای احساس بیشتر شکرگزاری بابت غذا
الان ساعت 5 صبحه ... و من منتظر طلوع خورشید هستم، بعضی وقتا که دارم به این لحظه‌ی زیبا فکر می‌کنم، می‌بینم که چقدر لحظات زیبا رو ما از دست می‌دیم ... شاید همون یک لحظه‌ی زیبا مسیر جدیدی به زندگی ما بده، شاید تغییری ایجاد بشه . همه‌ی ما متولد یک لحظه هستیم. یک لحظه که پدر مادر تصمیم به ازدواج می‌گیرن، یک لحظه که بچه به دنیا میاد و یا یک لحظه که از دنیا میریم.
هر لحظه می‌تونه یک اتفاق جادویی داشته باشه که شاید بتونیم بهش برسیم. من که خیلی از طلوع
خلاصه روز هشتمشکرگزاری قبل از صرف غذا، سنتی است که هزاران سال ادامه دارد.اگر زمانی را که حسابی گرسنه بودی در نظر بیاوری، یادت می آید که نمیتوانستی به طور عادی فکر کنی، در بدنت احساس ضعف میکردی، ذهنت مغشوش و روحیه ات ناگهان افت کرد. اگر چند ساعتی نتوانی غذا بخوری، تمام این اتفاق ها برایت می افتد.تو برای زنده ماندن فکر کردن و حال و هوای خوب داشتن، به غذا نیاز داری. بنابراین شکرگزاری برای غذا روشی عالی است. حتی برای احساس بیشتر شکرگزاری بابت غذا
شنیده‌ای که می‌گویند: نویسندگی باید ندارد؟! یعنی امکان ندارد که فقط یک قلم باشد و یک دفتر و تمام! دیگر می‌توانی بنویسی! بلکه برای نوشتن، باید یک
حرف نگفته‌ای نیز در نوک زبانت داشته باشی. باید ذهنت آماس کند، ورم بردارد؛ طوری که
مجبور شوی با چند سطر نوشتن و قلم‌زدن، دستمال خنکی بر رویش قرار دهی و درمانش کنی؛ درست عین کسی که لقمه‌ای داغ در دهان دارد و مدام آن را در داخل فضای دهان می چرخاند تا اینکه آن را می‌بلعد و خلاص می‌شود. برای قلم‌زدن ه
پرومتئوس که آتیش رو از خدایان دزدید و به انسان هدیه(!) داد، زئوس (خدای خدایان) فهمید و عصبانی شد. برای مجازات قرار شد که پرومتئه به کوه قاف بسته بشه و هر روز صبح با طلوع آفتاب یک عقاب غول پیکر (خدای انتقام - تایفون) بیاد و زنده زنده جگرِ پرومتئه رو بخوره. از اون جایی که پرومتئه خدا بوده، نمی‌مُرده، تا فردا صبح جگرش ترمیم می‌شده و دوباره توسط تایفون خورده می‌شده.مجازات اصلی پرومتئه فقط درد بی اندازه از خورده شدن جگرش نبود، بلکه آگاهی از  تموم نش
تا حالا شده تو یه موقعیتی گیر کنی و یه مشکلی برات پیش بیاد که بمونی توش که حالا باید چیکار کنی!
نه کسی هست بهت کمک کنه و نه میتونی از کسی بگیری
و یهو این وسط یه راه حلی به ذهنت میرسه و حلش میکنی!!!
بگذریم از ذوق و شوق بعدش که آخ جون چه خودم تنهایی حلش کردم!! ولی عایا شده تا حالا؟؟
شده؟
هر چند کوچیک در حد حل مسئله ریاضی!
اگر شده ممنون میشم اینجا شرح بدی بعدا میگم چرا :)
دیگران زندگی تجملی دارند، فلانی روابط خوبی با دیگران دارد، دیگری از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است و ... آیا وقتی حسادت می کنی متوجه شده ای که تصویرشان بارها و بارها توی ذهنت نمایان می شود؟ و این تصاویر باعث بی قراری و تنفرت از خودت و زندگی می شود؟
 
تصاویر، خاطرات و تمام افکار منفی را از ذهنت پاک کن
تو نخواهی توانست دقیقا مثل آن ها باشی، آن ها در شرایط متفاوت و تربیت متفاوت و محیط و زمان متفاوتی قرار دارند، همین حالا که مشغول تنفر ورزیدن هس
 آ شیخ شهاب الدین وحیدی عزیز که از سال های دور می شناختمش، دیروز زنگ زدند که با دوست عزیز مشترک ما، نشستی در یزد داشته ایم و می خواهم درخصوص جابجایی مدیریت مجموعه ی طلوع کوثر میبد گپ بزنیم. امروز با هماهنگی، رفتم و با استقبال گرم و لبخند همیشگی، رفتیم تو خونه تمیز و قدیمی و مرتب با معماری سنتی.
    حرف های خوبش رو شنیدم و بعضی توضیحات لازم درباره تاریخچه ی فعالیت بنیاد طلوع کوثر را ارائه کردم. البته شناخت ایشون از خاندان شاه محمدی و آیت اللهی و
 
اسیر تله بدهکاری نشو !
فرض کن در حال قدم زدن تو یه پارک سرسبز و نشئه شدن از شدت اکسیژن هستی ! ناگهان یه نفر با یه لباس فرم خاص سمت تو میاد و یه شاخه گل بهت میده! یه گوشه ذهنت میگی این حتما یه کاری با من داره وگرنه این شاخه گل رو الکی که به من نداده! کنج دیگه ی ذهنت میگه حالا بیخیال.. گل رو بگیر و برو…
بعد از کلی کلنجار بین این کنج و اون کنج ذهنت بالاخره گل رو میگیری و میری
ادامه مطلب
فکر کن قراره بری دو کیلو سیب بخری. وقتی داری سیبا رو برمی چینی چی تو ذهنت می گذره!؟ اینکه درشت ترین سیبا رو برداری. سالم ترینا. بهترینا. شده یه لحظه از ذهنت بگذره نفر بعدی که میاد از همین سیب بخره چی!؟ چون دیرتر رسیده، چون قبل از اون بهترین سیبا انتخاب شده حالا باید سیبایی رو برداره که به هر حال انتخاب اول نبودن هرچند ممکنه سیبایی که اونم برمی چینه خوب باشن. این فرد چی!؟ آیا به نفر بعدی فکر می کنه و سیبایی که باقی میمونن براش!؟ عقل سلیم حکم می کنه
 
اسیر تله بدهکاری نشو !
فرض کن در حال قدم زدن تو یه پارک سرسبز و نشئه شدن از شدت اکسیژن هستی! ناگهان یه نفر با یه لباس فرم خاص سمت تو میاد و یه شاخه گل بهت میده! یه گوشه ذهنت میگی این حتما یه کاری با من داره وگرنه این شاخه گل رو الکی که به من نداده! کنج دیگه ی ذهنت میگه حالا بیخیال.. گل رو بگیر و برو…
بعد از کلی کلنجار بین این کنج و اون کنج ذهنت بالاخره گل رو میگیری و میری
ادامه مطلب
دانلود آهنگ جدید امید جاهد طلوع عاشقانه
دانلود آهنگ امید جاهد به نام طلوع عاشقانه کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، با لینک مستقیم ، همراه با پخش آنلاین و متن آهنگ
دانلود آهنگ فوق العاده طلوع عاشقانه با صدای امید جاهد از جوان ریمیکس
Download New Music Omid Jahed – Toloue Asheghaneh

آهنگ جدید امید جاهد عزیز را می توانید با بالاترین کیفیت در همین صفحه دانلود نمایید.
جدیدترین آهنگ امید جاهد، طلوع عاشقانه نام گرفت.
نوازنده ویولن این اثر، احسان نی زن می باشد.
گیتار موزیک اثری از، 
اولین.!
 
هیچوقت اولین‌هارو دست‌کم نگیرید.!
اولین ها همیشه موندگار می‌مونن،شاید تو زندگی‌تون نباشن اما هیچوقت از ذهنت پاک نمی‌شند.
مثل ، اولین دوست ، اولین عشق ، اولین خاطره‌ی دو نفره ، اولین غذایی که می‌پزی و اولین کتکی که میخوری.!!.
ادامه مطلب
مادر خواست نوشته‌ام را ببیند. دفترچه را به طرف شعله‌های آتش گرفتم تا بهتر آن را ببیند.گفت: «از کجا این به ذهنت رسید؟»«از باد!»«هان!»آخر صفحه را خواند. جایی که سیل کلمه‌ها به فضایی خالی ختم می‌شد.گفت: «بعدش چی می‌شه؟»«نمی‌دونم»«مثل زندگی!»
بندبازان/ دیوید آلموند/ ترجمه شهلا انتظاریان 
طلوع گل محمدی
این جا مکه مکرمه است.. و امروز جمعه.. 20 جمادی الثانی..از سال هشتم قبل از هجرت. شب در سحرگاهان پنهان شد.. و فجر صادق به سوی کرانه روزی زیبا روانه گشت.خانه نبوت در این روز فرخنده که روز آدینه و عید است و روز شادی منتظرمهمان است.. آن هم چه مهمانی! محمد و خدیجه هر دو، لحظه شماری می کنند که باردرخت نبوت را برگیرند. ناگهان گل های وجود شکوفا شده به عطر افشانی می پردازند. نسیم می وزد.. پرندگان هوا نغمه سرایی می کنند.. فرشتگان سپاسگزارانه سر به س
تا حالا شده بخوای یه چیزی بگی کلمات رو توی ذهنت مزه مزه کنی اما درست  لحظه یی که می خوای به زبون بیاری از ذهنت می پره  از بچگی بدم می اومد یادم بره این که می خواستم چی بگم یا چی بنویسم 
حالا این طوری ام نپرسین چرا ؟چون یک کمی دل شکسته ام خوب یه مدت طول می کشه دوباره خودمو بچسبونم وقتی که تکه پاره ام 
 باخبرم که  دوباره اشکال ویرایشی دارم و یک کم عجله کردم اره همه ی ایرادهامو می دونم و بابتشون عصبانی ام از خودم 
ولی باید یک کم به خودم استراحت بدم 
چقدر باعث تأسفه اینکه ما تو فرهنگی رشد کردیم که اینقدر راحت اجازه میدیم دیگران ما رو ارزش گذاری کنن! البته نمیشه آدمهای فضول بیکار رو سر جاشون نشوند، آدمهای بی ارزشی که به همه چیز آدم کار دارن! به عقاید، ظاهر، خانواده، تحصیلات، کار... اما میشه تو ذهنت مچاله شون کنی و به این باور برسی که دیگران هیچ، هیچ، هیچ، هیـــــــــــــــچ اهمیتی ندارن.
   ملاقات با آقایان باقریان قائم مقام و زارع مدیر صندوق امداد ولایت اداره کل کمیته امداد امام خمینی ره استان یزد، به همراه آقایان زین الدینی ریاست و آقای زارعی کارمند محترم کمیته امداد شهرستان میبد، برنامه امروز مدیر عامل موسسه خیریه اباصالح عج و بنیاد طلوع کوثر کویر میبد بود.
    مشارکت مردمی، توانمد سازی خانواده های هدف، استفاده از ظرفیت خیرین، بویژه با اعتمادسازی متقابل و همچنین واگذاری بسیاری از مسئولیت ها به مردم و سازمان های مردم ن
- خودتم انگاری خیلی وقته که نیستی...
 
+ هیچ جوره نمیتونم بنویسم. انگار مغزم منجمد شده، دستم خشک شده... یه جوریه همه چیز! 
 
- چرا همین چیزی که برام نوشتی رو نمی‌نویسی؟
این خودش یک پُسته. 
واسه نوشتن دنبال دلیل نباش، وقتی کلمه توی ذهنت وجود داره، یعنی چیزی برای گفتن توی ذهنت داری! امتحانش کن.

میدونم احتمالا باید جور دیگه ای اینو پست میکردم ولی ترجیح دادم یادم بمونه چطور خیلی ساده نگاهم رو تغییر دادید :)
سپاسگزارم ❀
 
 
بنا به گزارش روابط عمومی اداره ورزش و جوانان شهرستان کاشمر بیستم اسفند ماه 98 مجوز تاسیس  باشگاه کوهنوردی و سنگ‌نوردی طلوع ترشیز خراسان - کاشمر ، پروانه فعالیت این باشگاه برای دومین بار از سوی اداره کل ورزش و جوانان استان تمدید شد.
ادامه مطلب
میلاد حضرت امام رضا علیه‌السلام رو خدمت شما تبریک عرض می‌کنم. عکس زیر رو چند روز پیش قبل از طلوع آفتاب از صحن انقلاب حرم امام رضا علیه‌السلام گرفتم.
ضمناً هیچ‌گونه تغییر رنگ صورت نگرفته و عکس کاملاً طبیعی است.
(برای نمایش با کیفیت با حجم ۳ مگابایت روی عکس یا روی این لینک کلیک کنید)
می‌دونی، من خودم می‌تونم یه‌جوری حال خودمو خوب کنم، یا حتی به خودم تلقین کنم که خوبم؛ این‌طوری واقعا خوب می‌شم اما وقتی شماها هر روز میاید میگید چرا رنگت پریده‌ست، چرا اضطراب داری، چرا چند وقته سرحال نیستی، چه‌قدر لاغر شدی، وای استخون فلان‌جات میاد زیر دست! چرا زیر چشمات گود افتاده؟ مریضی؟ چرا چرا چرا... چرا از من نمی‌کشید بیرون؟ چرا راحتم نمی‌ذارید؟ هیچ می‌فهمید این‌طوری داغون تر می‌شم؟ می‌فهمید وقتی مدام تو فکر حرفاتونم نمی‌تون
عادت داشت هر روز صبح با نوازش من از خواب بیدار شود
خب من هم بی دلیل دوستش نداشتم
او هر طلوع به دیدارم می‌آمد و با سلامش به من درخشش بیشتری می‌داد
شاید اگر نبود من هم مجبور بودم مانند دوستانم صورتم را پشت حجاب ابرها بپوشانم تا کسی چهره بی رمقم را نبیند
شاید اگر او نبود من به این مهربانی نبودم شاید
و چه تصویر وحشتناکی
نه من نمی‌خواهم به کسی آسیب برسانم
اما حقیقت دارد
اگر او نبود من تبدیل به یک قاتل بیرحم میشدم
که تشعشعات خشمم را بر زندگی آرام م
دقت کردین که خیلیا حتی رفتارهای روزمره شونم عرضه و تقاضایی شده: هیچ چی ارزش این تغییر رو نداره. بگذریم بنظرم وقتی شب میشه زندگی لذت بخش تر میشه حتی قشنگ تر. اصن بنظرم طلوع ماه قشنگ تر از طلوع خورشیده
- شایع بودم یاس گوش میداد:
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این
دقت کردین که خیلیا حتی رفتارهای روزمره شونم عرضه و تقاضایی شده: هیچ چی ارزش این تغییر رو نداره. بگذریم بنظرم وقتی شب میشه زندگی لذت بخش تر میشه حتی قشنگ تر. اصن بنظرم طلوع ماه قشنگ تر از طلوع خورشیده
- شایع بودم یاس گوش میداد:
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این
 
نرم افزار
PhotoPills
به شما اجازه ی شبیه سازی طلوع و غروب راه شیری را میدهد.همچنین با استفاده از این نرم افزار میتوانید منظره ی زمینی (Landscape) مد نظر خودتان را شبیه سازی و انتخاب کنید. این برنامه نمودارهای طلوع و غروب اجرام مختلف آسمان روز و شب را در خود دارد و میتوانید برای یافتن بهتر این اجرام و زمان طلوع و غروبشان از این اپلیکیشن کمک بگیرید. Photopills اپلیکیشنی است که توسط آن می‌توان از کیفیت نور در طول شبانه‌روز با خبر شد و عکس موردنظر خود را با نو
به نام اوی من و تو 
داشتم نگاهت می‌کردم.‌ همونموقع که اومدی توی دفتر و حس کردی اوضاع عادی نیست و  پرسیدی چه خبره و اون همکارت که اتفاقا زیاد بهش نزدیک نمیشی، گفت که فردا تعطیله، بعد هم از سر شوق و ذوق زد زیر خنده... اما تو انگار یکدفعه غمی سنگین روی دلت افتاد. انگار یکدفعه ذهنت بهم ریخت، درسته؟ نگو که نه... دیگه خوب میشناسمت عزیزم.
ادامه مطلب
زل زد توی چشم هایم و یکهو خواند : یوم ینظر المرء ما قدمت یداه ... من لبخند به لب داشتم.  ولی وقتی که خواند دلم خالی شد. انگار پتک گرفته بود و کوبانده بود بر سرم. 
ایستادم. جانی نمانده بود که دوباره هم قدمش راه بروم. نه که این آیه را تا به حال نشنیده باشم ... نه ... ولی این آیه را هیچ وقت در این چنین شرایطی نشنیده بودم. من وسط ِ بد مستی ِ دنیا بودم که برایم خواند یوم ینظر المرء ما قدمت یداه ... من وسط خنده بودم که برایم خواند یوم ینظر المرء ما قدمت یداه ...
تنها تویی در آسمان قلبم، که مثل ستاره میدرخشی در شبهای تیره و تارمکه هر سحرگاه مثل خورشید طلوع میکنی در دل قلب عاشقم. با طلوع تو ای خورشید من ، غمی دیگر در دلم نیستاحساس آرامش میکنم وقتی که تو نورانی کرده ای سرزمین قلبم را، تنها تویی در آسمان قلبمکه مثل پرنده ای پرواز میکنی در قلبم، اوج میگیری در آسمان آبی احساسم و مرا به بالاترین نقطه ی عشق میرسانیتنها تویی در آسمان قلبم، تویی که مثل باران میباری بر کویر تشنه ی قلب عاشقم وعاشقتر میکنی مرا با
بعد قبل طلوع هیچ  فیلمی دیگه اونقدر نرفت تو دلم. تا دیشب. از همون یه ریع اولش حس کردم دارم فیلم معرکه‌ای رو میبینم. و بله. معرکه بود. تا تهش. که شد قشنگ ترین فیلمی که دیدم. تموم شبو بعد دیدنش فکر کردم به اینکه خب منطقیه محبوبت بشه ولی چرا اینقدر محبوب شد برات؟ چون شخصیت اول فیلم شبیه تو بود. من شبیه تو دیدمش. که تو پیش از طلوع هم اون شخصیت تو بودی. که اصلا شاید منظورم خود خود شخصیت هم نیست، یه سری رفتارا، یه سری ری اکشنا. نمیدونم! ولی تویی. چه بد مین
خودخواهی آنقدرها هم سخت نیست؛کافی است حرف کسی را نشنوی، حال کسی را نفهمی، حس کسی را درک نکنی، ذهنت فقط و فقط به خودت فکر کند و جز راحتی خودت را نخواهد.وقتی در همه چیز و همه حال و همه جا و همه کار، فقط خودت را دیدی - چه خودآگاه و چه ناخودآگاه- خودخواهی.وقتی از خودت نگذشتی برای کسی، وقتی همیشه و در هرجا و در هرحال خودت را در اولویت خواستی و هوای خودت را داشتی و غیر خودت را ندیدی و نفهمیدی، خود خواهی.به همین راحتی!
سلام بچه ها
دم طلوع صبحه که دارم مینویسم.
برای روزی که در راهه یه مقدار برنامه های بیرون از خونه دارم که یکیش حجامت و یکیش عکاسی تو پاییزه .نمیدونم چرا از شب تا حالا هی ترسیدم به برنامه هام نرسم و چند ساعت یه بار بیدار شدم :/
بعد یه دوره وحشتناک بیماری جوجه،الان خودم بیمارم... بعد نه رو به بهبود میرم نه بدتر میشم.چند روزه همین شکلی ام!
اینکه نمینویسم شاید دلیلش یکنواختی زیاد روزمرگیمه. امسال تولدم حتی به بی مزه ترین شکل ممکن گذشت. یعنی شروع یه سال
از ترسناک ترین کتاب هایی که میتوانم نام ببرم ,کتاب های پزشکی است و قسمت ترسناکش آن جاست که هی بیماری هارا میخوانی و میبینی همه ی آن علائم را داری! کتاب که تمام میشود تو می مانی و چیزی که مثل خوره ذهنت را میخورد :چطوری با این همه بیماری هنوز زنده ام:) البته می گویند چنین توهم هایی بین همه ی دانشجویان علوم پزشکی رایج است پس جدی اش نگیرید!
 
 
در زمان نازل شدن قرآن کسی از وجود این لایه خبری نداشت، این لایه نازک که زمین را دربرگرفته و توسط آن می توان آسمان را آبی و خورشید را درخشانتر و روشنی روز را ببینیم. (این لایه که جزئی از جو زمین را احاطه کرده است) هنگامی که خورشید طلوع می کند این لایه از روز، خورشید را به ما واضح تر و نمایان تر نشان می دهد. این همان خورشیدی است که در بیرون از کره زمین تاریکی از طرف آن را دربرگرفته است.
ولی اگر ما بر کره ماه بایستیم، چه چیزی را خواهیم دید؟
هنگامی که
میگه باید به خودت کمک کنی،
باید بشینی و بازش کنی،بسنجی و بذاری حل بشه
بعد یه گوشه ی دور از ذهنت رهاش کنی
جنگ و چطور براى خودم حل کنم؟
چطورى این هیمه ى بزرگ از خشم و سیاهى رو
گوشه ى ذهنم رهاش کنم که همه ى وجودم و نبلعه؟
شب ها با حس خفگى از دوییدن یا صداى چمباتمه زده از فریاد نزدن
از خواب نپرم؟
چطوری نترسم از صداى بچه هاى حیرون بی خانواده،
یا از فکرم ببرم هجوم گورهاى بی کفن و...
جنگ
جنگ
جنگ
هراس تا همیشه ى من!
برای هر کاری هر تصمیمی هر معامله ای قبل از انجامش برای خودت بعدش را در ذهنت ترسیم کن به خودت بگو
خوب این کار را هم کردم که چی بشه؟
به خودت جواب سوالت را بده ببین خودت از جوابت قانع میشی خوبیش اینه خودت که به خودت دیگه دروغ نمیگی این خودت خوده واقعیته نه اونیکه در فضای مجازی دوست داری برای بقیه ژستشو بگیری 
این که چی بشه؟یا خوب بعدش چی؟
خیلی کمکت میکنه
جمعه یه تونله تا چشم باز میکنی ذهنت شروع میکنه به تصویرسازی پیش خودت حساب میکنی الان چه سالی هست من چندسالمه امروز چندمه چه ماهی هست از در اتاق که بیرون میری قرار هست کیو ببینی چه صدایی بشنوی کی سفره صبحونه رو پهن کرده عطر چایی و صدای سماور قرار تو رو به چه زمانی ببره کی قراره بغلت کنه ... جمعه یه تونل بدون چراغه که حسابی قراره کش بیاد
تنها تویی در آسمان قلبم، که مثل ستاره میدرخشی در شبهای تیره و تارمکه هر سحرگاه مثل خورشید طلوع میکنی در دل قلب عاشقم. با طلوع تو ای خورشید من ، غمی دیگر در دلم نیستاحساس آرامش میکنم وقتی که تو نورانی کرده ای سرزمین قلبم را، تنها تویی در آسمان قلبمکه مثل پرنده ای پرواز میکنی در قلبم، اوج میگیری در آسمان آبی احساسم و مرا به بالاترین نقطه ی عشق میرسانیتنها تویی در آسمان قلبم، تویی که مثل باران میباری بر کویر تشنه ی قلب عاشقم وعاشقتر میکنی مرا با
بسم الله الرحمن الرحیم ./
کل کتابُ اگه بخوام تو یه خط تعریف کنم میگه : 
ذهنتو از چرت و پرتایی که به طور ناخودآگاه باور کردی رها کن ، ببین چه تغییری تو زندگیت میخوای بکنی و همین الان پاشو و عمل کن ! تامام
شعار کتاب اینه که : کمتر فکر کن و دل به زندگی بده ! البته منظورش از فکر کردن خودگویی های اشتباهه که تو ذهنت تکرار میشه مث من خنگم ، من نمیتونم ، من زشتم ، من چاقم ، من بلد نیستم و ...
.
امتیازی که به کتاب میدم ۸ از ۱۰
و میگم × ارزش خریدن داره ×
.
۱۳۹۸/۲/۱۷
بسم الله الرحمن الرحیم ./
کل کتابُ اگه بخوام تو یه خط تعریف کنم میگه : 
ذهنتو از چرت و پرتایی که به طور ناخودآگاه باور کردی رها کن ، ببین چه تغییری تو زندگیت میخوای بکنی و همین الان پاشو و عمل کن ! تامام

شعار کتاب اینه که : کمتر فکر کن و دل به زندگی بده ! البته منظورش از فکر کردن خودگویی های اشتباهه که تو ذهنت تکرار میشه مث من خنگم ، من نمیتونم ، من زشتم ، من چاقم ، من بلد نیستم و ...
.
امتیازی که به کتاب میدم ۸ از ۱۰
و میگم × ارزش خریدن داره ×
.
۱۳۹۸/۲/۱
از دانشجو بودن وبلاگ نوشتن و از کد زدن ساندکلاود رو گوش دادن یاد گرفتم و اینجوری همه‌ی روزهای قبل گذشت.حالا بعد این همه مدت وقتی باز میکنم ساندکلاود رو و میبینم مرتضی اهنگی رو لایک کرده که همین چند روز پیش ری‌‌پست کردم دلتنگ میشم. ما زمان‌های زیادی رو اینجور گذروندیم.  
با یکی از دوستانم حرف میزدم متوجه شدم دغدغه فکری اش وضع کشور است، و با خود اندیشیدم که من هم دغدغه دارم اما نه دغدغه وضعیت کشور یا جامعه بلکه دغدغه ی خودم را دارم، اینکه همان کسی باشم که میخواهم باشم.
 
بیرون از تو هیچ اهمیتی ندارد
بیرون از تو جنگ باشد یا جشن، تفاوتی در حال تو نخواهد کرد،چه بسا جشنی باشد اما درونت عزا باشد. احساس خوشحالی، احساسیست که وابسته به هیچ عامل بیرونی نیست.
 
بیرون از تو انعکاس درون توست
به این قانون ساده ایمان بیاور و
به نظرم شاعر صاحبدل، این کلام نغز را خاص شبهای امتحان سروده: من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود!!
پ. ن: هم کلاسی جان همینجا خوابیده. هر یک ساعت از شدت استرس امتحان بیدار می‌شود می‌گوید: این چه زندگی سگیه ما داریم؟!
ولی من همین زندگی که اون بهش میگه سگی، خیلی دوست دارم. 
دیشب اطفال رو تموم کردم و گرچه آخراش رو بی کیفیت تر، کمی آخراش رو، ولی خب راضی بودم نسبتا.
از صبح امروز، از صبح غیر قشنگ امروز، قلب رو شروع کردم و چقدر این درس اذیت کننده ست و نمیدونم ذهن منه که هر چیزی رو پس میزنه یا ناجوری ِ قلب و یا که هر دو؟ دروغ گفتم، میدونم، هر دو.
بچه جان پاشو جمع و جور کن مثل همیشه، تو حالت با خوب پیش رفتن خوبه، پاشو تیز کن و بعد تر سر حوصله بشین پای قلب خوندنت و خوب ببندش، جاهایی که لازم داری رو هم از کتاب بخون، آباریکلا د
بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب، افتادن به راه و رفتن، دور...
بعد اون مهمان های عزیز، همسر رفت
آخرین نفر هم داداش بود که رفت
حس کسی رو داشتم که توی قبر گذاشتندش و دارن او رو با خودش و حساب کتابش تنها می ذارن
غربت یه جورایی تمرین جان کندن باشه شاید...
توفیق اجباری به ترک تعلقات...
سلام
یک:
تو پست قبل منظورم از طلوع و غروب،طلوع و غروبِ یه قلب بود،یه قلبی که بیست و پنجم فروردین نود و هفت پر عشق شد،و پونزدهم دی ماه،سرد شد،همه ی اون عشق شد خاطره واسش،پر پر شد،له شد،نا امید شد،گریه کرد،زار زد،زجه زد و در نهایت و مُرد......همین قد بسه:)
دو:
روزای خیلیییییی گسل کننده ی گندی رو میگذرونم،دیروز حال روحیم اصلا خوب نبود،مازیار فلاحی گوش دادم و ساعت کش اومد،ساعت شیش زنگ زدم مرجان گفت دوشنبه و سه شنبه امتحانا لغوه،داشتم به بدبختی درس
تجربه همیشه بهم نشون داده که زمان ک بگذره خیلی چیزا حل میشه. خیلی چیزا اهمیتشونو از دست میدن و دیگه یه ذره هم ذهنت رو مشغول نمیکنن. الانم همینه. بجای اینکه بخاطر یه موضوعی بال و پر بزنم و نگران باشم و  عصبانی بشم و فکر کنم و سعی کنم هی ب خودم بگم آدم باش، عاقل باش.. بجای اینا بزارم وقت بگذره و آدما چهره ی واقعیشونو بهم نشون بدن. بزارم دوره ی درمانش تموم بشه و به طبقه ی خاطرات منتقل بشه و خلاص:)
وقتی انسان برای اولین بار نارگیل سفت را برداشت ، هرگز فکر نمی‌کرد میان قالب قهوه ای رنگ آن ، شیره ای خوش طعم و بو و جسمی سفید و پر خاصیت باشد ...!!!
برای "باز کردن اندیشه"،  خود را باید "شکست" ... عقاید و باورهای خود را ، احساس خود را، 
باید روزنه های "نو" را باز کرد تا از قالب کهن و بی منطق گریخت...!
هیچ گاه مانند یک نارگیل بسته نمان
"با ذهنی نو، جهانی نو بساز"
چقدر زیبا می توان زندگی کرد وقتی می توان "معمار زندگی" خود بود.
مثل تکرار یک لبخند در آیینه...مثل تکرار موج های دریا...مثل تکرار طلوع هر روزه ی خورشید...
تو در تکراری...تو در چرخشی...تو جاری در لحظه هایی...
آرام و همیشگی...مهم و لازم...زیبا و دل انگیز...
تو...ای آفتاب پشت آفتاب...ای ماه پشت ماه...ای دورِ نزدیک...ای نزدیکِ دور...
اینجا کسی دلش تنگِ نگاهت است...
در تاریخ 1397/12/02  نقد و بررسی کتاب در طلوع آزادی نوشته محمدرضا شاه آبادی با حضور دانش آموزانی که این کتاب را مطالعه کرده و همچنین جناب آقای یونس عارفی نسب فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی و دبیر ادبیات (نقاد) شهرستان خاش در کتابخانه عمومی شهید بهشتی برگزار شد در ابتدا جلسه با تلاوت آیاتی از قرآن کریم و ذکر فاتحه و ادای احترام به مقام والای شهیدان و امام شهداو بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و آرزوی سلامتی و تندرستی برای مقام مع
کلارای عزیز؛
امروز هم خورشید طلوع کرد. نور نگاه و نوازش گرمش را بر این زمین خسته گسترد..
نمی از باران، شیشه های لک دار را لک دارتر کرد..
باد، تعدادی برگ بر برگهای افتاده افزود..
و دیدم که بنفشه و شمعدانی سپید شکوفه داده اند...
ادامه مطلب
من واژه ای را می شناسم
واژه ای سرشار از معجزه
واژه ای که بلندت می کند
وادارت میکند که تلاش کنی
واژه ای که باخودش
رویاهایی رادر ذهنت می آفریند
و خودش میگوید که این رویاها
دست یافتنی اند
زیرا من وجود دارم 
من در میان شب تار
در تاریکی یک غار
در هوای تار و
حال زار
وجود دارم
من همیشه و در هر حال
در اطراف تو پرسه زنان
و قدم زنان
هستم
اما تو
زمانی که به من پشت کنی
زندگی ات خاکستری خواهد شد
آنگاه است که خواهی مرد 
زیرا آدمی بدون امید می میرد...
 
امشب میگه تصور کن من رفتم آلمان اونجا امتحان این دوره آموزشی روقبول شدم اونا هم به من پیشنهاد کار دادن
میگم پس ما چی 
میگه تو تصور کن چون تو هر وقت فکری تو ذهنت میاد و تصورش میکنی اون اتفاق میوفته منم قول میدم هر فصل بیام به شما سر بزنم .
منم همه اش دارم تصور میکنم ما همه رفتیم اونطرف
و تصور میکنم من یه کار خوب پیدا کردم و میتونم هم به درس و مشق بچه ها. برسم و هم حقوق خوبی داشته باشم .
یعنی زندگی تشکیل شده از تصورات ما؟؟؟؟
آخه چه کاریه تصور کردن
یک وقت هایی ذهنت پر از سوال های دم دستی میشود.از این سوال هایی که با یک سرچ یا پرسیدن از چندتا آدم راحت به جوابش میرسی و لازم نیست کوهی را جا به جا کنی.
اما همین سوال ها برات حکم پیدا کردن گنج و شکست دادن غول مرحله اخر بازی را دارند.نه توی گوگل جوابی پیدا میکنی و نه ادمی را داری که به سوالات جواب بدهند.فقط یک خدا که بهش میگی جواب این سوال چیه؟ 
یک وقت هایی ذهنت پر از سوال های دم دستی میشود.از این سوال هایی که با یک سرچ یا پرسیدن از چندتا آدم راحت به جوابش میرسی و لازم نیست کوهی را جا به جا کنی.
اما همین سوال ها برات حکم پیدا کردن گنج و شکست دادن غول مرحله اخر بازی را دارند.نه توی گوگل جوابی پیدا میکنی و نه ادمی را داری که به سوالات جواب بدهند.فقط یک خدا که بهش میگی جواب این سوال چیه؟ 
 
 تو نیز چند روزی صبر کنبگذارتا طلوع کند عشقبگذار این شبِ دراز بگذردبگذار پروانه ها سر از پیله درآرندبگذار جهان از خواب برخیزدتو نیز صبر کندندان به جگر داشته باش، بیشتر!آخر خیلی وقت است پروانه ها در پیله مانده اندروزی که خورشید دیگر نتابید،آن خسوفآن فراقعادتشان داد به تنیدن...پروانه ای را به شوقِ بال زدن در پیله طلوع کرد..دیگر تنید و تنید به دور خویش..دیگر طلوع نکرد..قلبش دور ماند از دریچه ی نور..بگذار ....بندها باید از سرش بیفتداما#به چه شوقی
مامان میگفت نه ! مگه غرور نداری تو ؟ بابا میگفت نه آدم وقتی مار نیشش میزنه نمیره دست بکنه تو لونه مار . مریم میگفت نه کسی که قدرت رو ندونسته باید از ذهنت بیرونش کنی ...
اما دل من طاقت نیاورد.  نه بحث داشتن یا نداشتن غرور بود ، نه بحث گزیده شدن و نه بحث قدر دونستن یا ندونستن. و نه این که بحث تنهاموندن و قحطی آدم بود . دلم ناراحت بود ، از پیوند دوستی که بی هیچ صحبتی کنار گذاشته شده . رابطه ای که حالا محدود شده به سلام سرد آلوده به شک !
بالاخره غرور رو مثل
شرکت SCS Software درباره این مپ زیبا چنین گفت:
 
سپیده دم در آیداهو
بعد از رانندگی صدها مایل در طول شب ، اولین چراغ صبح اغلب دید بسیار خوشایندی برای رانندگان است. برای بسیاری ، این اولین نگاه از منظره اطراف است به عنوان اینکه خورشید طلوع می کند و باعث ایجاد رنگ های دیدنی و پرتوهای نور در آسمان می شود و این باعث می شود تا یک عکس زیبا ایجاد شود.
با شروع شکل گیری آیداهو برای آمریکن تراک سیمولاتور ، ما می خواستیم در هنگام طلوع آفتاب ، عکس هایی از مکان های

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها