نتایج جستجو برای عبارت :

الان دیگه صدای پشتیبان خانم مریم ز درآومد

الان دیگه صدای پشتیبان خانم مریم ز درآومد که چرا بازرگانی خانم ستاره کاف که اومده کمک پشتیبانی بعنوان رئیس پشتیبانی هیچ کاری نمیکنه ویاد نمیگیره !!!! یعنی بازرگانی خانم ستاره کاف اومده کمک پشتیبانی همه ش تا تلفن ش حرف میزنه و هیچ چیزی بلد نیست از کارهای پشتیبانی !!!!
خانم ها به چه کسانی رای خواهند داد: 
به کسانی که خانم خود را با اسلحه به قتل می رسانند؟
به کسانی که مثل مهاجرانی و نجفی و برخی مسوولان الان، چند همسر دارند( گاه بیش از ۴ همسر)؟
 
به کسانی که به جای اشتغال و ازدواج خانم ها،  دغدغه شان رفتن چند نفر خانم به ورزشگاه است؟
کسانی که با بی ادبی به خانم جوان در جمع می گوید قرص ضد بارداری همراه داشته باش؟
 
کسانی که از بزرگترین هنرهایشان این است که به جای استفاده از ظرفیت خانم های نخبه، عکس زن ها را در تابل
خانم حسنی (همان حسنی مکتوب که به مکتب هم نمی‌رفت که البته این‌جا، من باشم) بعد از یک سال و دیرتر از اکثر دوستان و هم‌کلاسی‌هایش، به کلاس رانندگی می‌رود.او نمی‌دانست که راندن خوش می‌گذرد، وگرنه زودتر اقدام می‌کرد.خانم حسنی و مربیش، خانم. گ -که خانم قدری هم بود- در همان دو روز اول در خیابان متلک‌های زیادی شنیدند، آنقدری که خانم حسنی ترجیح داد به‌جای شمردن آن‌ها، بر رانندگی خود تمرکز کند. خانم حسنی با خودش فکر کرد که دلش برای متلک‌اندازند
یک عدد دانشجوی سابق بهم پیام داده
پیامشو عیناً کپی میکنم
حتی بدون حذف اسامی:
با سلام وقت بخیر عیدتان. مبارک. سوالی داشتم. شما عمه داماد خانم نجاتی هستید؟ خواهر خانم نجاتی (مهسا)زن عموی بنده هستن و دامادشان با عروس ما(زنداداش ) گویا هم کلاسی بودن. (همسر سمیه خانم)
الان من کی ام؟؟
الان قبل این که از شرکت بزنم بیرون مدیر برنامه ریزی پروژه علی میم توی اتاق ما اومده بود داشت کاری رو انجام می‌داد دید من اینجا چی میکشم از دست این چند خانم! بهم گفت آقای رضا بهتر بیایی توی اتاق فنی!!!! بلافاصله بعد پشتیبان خانم فرانک ر مثل اسهال ی ها تند پرید وسط گفت آره برید اینجا نمیشه حرف زد و بخندیم!!!! اوووف ببینم فردا توی شرکت چه خبرهاست! ولی من پشتیبان خانم مهسا آ رو ببینم برم اتاق فنی نمی‌بینم ش! بی فایده است
ای دلا دل بزومه شه دل ره نارمه لیلا خانم
ای عمارت دکشیمها منزل ره نارمه لیلادخانم
عمارت دکشیما چوی خلیلی لیلا خانم
همه در وطن و من در غریبی لیلا خانم 
 
ای عزیزم ناله نکن ناله نکن لیلا خانم
منه بسوته دل ره پاره نکن لیلا خانم
منه بسوته دل گلاب شیشه لیلا خانم
گلاب شیشه ره ته ضایع نکن لیلا خانم
 
هی های برو های نشو بهار بلبل لیلا خانم
ته وسه خونما منزل به منزل لیلا خانم
در روز زن از مردی که همسر دومش را به قتل رساند  آقای محمد علی نجفی یاد می کنیم.اگر گلوله ها به هدف نخورده بود شاید الان سرلیست لیست رفقاش بود.
خانم ها موقع رای دادن توجهشان فقط به شعارها و حرف ها نیست .
اگر می خواهید سالم و زنده باشید و هوو هم در زندگی تان نیاد موقع انتخابات دقت کنید
 
بگذار مسئله را گر چه تلخ، ولی واقعی، برایت روشن کنم. در این دنیا احتمال این‌که تو فقط با ازدواج با خانم ایکس یا آقای ایکس خوشبخت شوی و با هیچ کس دیگر خوشبخت نشوی چیزی در حدود یک تقسیم بر هفت‌صد میلیونه. تازه از این‌ها بگذریم، تو قسم جلاله می‌خوری که حتما با ایشان خوشبخت می‌شوی؟!
اصلا یک سوال! من الان من هستم و تو الان من. تو فکر می‌کنی چون من به او نمی‌رسم دارم برایت صغرا و کبرا می‌آورم؟ یقیناً اشتباه می‌کنی. تو الان در این موقعیت بحث توانا
ماساژ در منزلماساژ آقایان - ماساژ بانوانماسور خانم - ماساژور خانمانجام کلیه خدمات ماساژ در شمال و غرب تهران
✅ خدمات ماساژ توسط ماساژور خانم در تهران✅ ماساژور خانم در منزل - ماساژور خانم در محل کار✅ ماسور خانم در شمال تهران - ماسور خانم در غرب تهران✅ ارائه کلیه خدمات ماساژ در منزل و محل کار شما فقط با یک تماس✅ ارائه دهنده تمام سبک های ماساژ توسط ماساژور های خانم با تجربه✅ ماساژ ریلکسی ✅ ماساژ فول ریلکسی ✅ ماساژ سوئدی ✅ ماساژ تایلندی ✅ ما
یه مدته دارم سفرنامه می خونم. یه خانوم قجری به اسم عالیه خانم. امروز تو شرکت میون حجم زیادی از کار یهو یاد عالیه خانم افتادم. - غریب بودن اینکه یه نفر تو یه صبح بهاری سال ۹۸ یاد یه خانمی تو عصر ناصرالدین شاه بیفته به کنار - اومدم بگردم ببینم چیزی راجبش هست اصلا؟‌نه می دونم کیه، نه می دونم چند سالشه وقتی داشته سفر نامه ش رو می نوشته، بچه داشته؟ نداشته ؟ بعد می بینم الان حتمن توی یکی از این قبرستون قدیمیا قبرش داره خاک می خوره. شایدم چون ۳۰ سالش پر
یادمه بچه بودم و تو اتوبوس بین دو تا جوون دعوا شده بود و به هم فحش میدادنبقیه مردها هم هی میگفتن فحش ندید خانم اینجا نشستهولی تو این دوره زمونه آدم از خانم ها یه چیزهایی میبینه که اصلا در موردش صحبت نکنیم بهترهیه زمانی زن ها معروف بودن به داشتن حیاولی الان شوخی هایی میکنن که عفت زنانه خودشون رو زیر سوال میبرنچه بلایی سر زن هامون اومده که انقدر بی حیا شدن؟
با هم شوخی می‌کنن و میگن و می‌خندن، اما با من خیلی ارتباط خاصی ندارن هنوز. فقط می‌شنوم و بدون این که به سمت‌شون برگردم می‌خندم. ولی شاهد اولین تلاش‌هاشون برای برقراری ارتباط هستم.
مثلا اون روز یکی‌شون درحالی که داشت بعد از وضو آستین‌هاش رو می‌کشید پایین، وارد سالن شد و یهو بلند گفت:«خانم الف! نمازخونه‌ی خانم‌ها ... اون آخر راهرو یه در هست... اونجاست!»
واقعا لازم بود بزنم زیر خنده یا حداقل یه دوستی باشه که بهش نگاه معنی‌دار بندازم!
+ از الا
پس از مرگ داماد خانم خواب دیده بودند خانم به درب خانه ی محقر دختر کوچک و دامادش آمده است و میخواهد وارد شود به داماد خانم "آقا" می گفتند. یکی از اهالی خانه از او پرسید  خانم چرا تنها آمده ای؟ "آقا" کجاست ؟ گفت ایشان وادی السلام نجف است. 
خدایا پنج شنبه ها را از من نگیر.خانم کاف را از من نگیر.این کتابِ هر روز تازه تر از دیروز را از من نگیر.که اگر به محال بگیری،دنیا که سهل است،خود مرا از من گرفته ای.
+اگر هر کس یا خودش یک خانم کاف بود یا یک خانم کاف داشت او هزاران سال پیش بازگشته بود.شک ندارم!
دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
داستان صوتی شوهر آهو خانم - پایگاه دانلود رایگان کتاب | ...www.takbook.com › book › داستان-صوتی-شوهر-آهو-خانم۱۷ شهریور ۱۳۹۷ - دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم. admin; دانلود ... شوهر آهو خانم اثری زیبا و تاثیرگذار از علی‌محمد افغانی است. این کتاب بین ... زبان کتاب : فارسی.
دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم - پایگاه دانلود رایگان کتابwww.takbook.com › 223865-audio-ebook › دانلود-کت...۱۷ شهریور ۱۳۹۷ - دانلود کتاب صوتی ش
الان دارم کتاب "خاطرات سفیر" دکتر نیلوفر شادمهری رو دارم میخونم ...
معرکه است 
قشنگه
دوست داشتنیه
عالیه
...
یه گوشه ی کتاب نوشتم دوستت دارم نیلوفر خانم!
کاااااااش یه رفیق نزدیک و در دسترس اینطوری داشتم !!!!!!
...
کتاب رو یک سال و نیم پیش خریدم اما نمیدونم چرا نخوندم (یعنی میدونم چرا ولی چراش خیلی قابل قبول و محکمه پسند نیست! )
شما هم بخونیدش تا تا بعد درباره اش بنویسم !
خدا را شکر امسال قسمت شد و در پیاده‌روی اربعین شرکت کردیم.
دو زوج بودیم. من و بانو به همراه دوستش و همسرش. من با آن‌هایی که می‌گویند پیاده‌روی اربعین جای خانم‌ها نیست مخالفم. مسلما همراهی با یک خانم در طول مسیر سختی‌های خاص خودش را دارد اما نمی‌شود گفت این سختی‌ها بد است یا نباید باشد. اتفاقا خوب است. بعضی چیزها را برای انسان ملموس‌تر می‌کند. به هرحال خانم‌ها تاب و توان کم‌تری از لحاظ جسمی دارند و این طبیعی است.
وقتی کم‌کم پاها شروع کند
 
سلام و عرض ادب و احترام
احتراما به استحضار می رساند اولین جلسه شورای مرکزی طرح حمایتی ( بهداشتی و درمانی) مهررخشان روز شنبه مورخه۹۸/۱۲/۳باحضوراعضای بزرگواران شورا برگزارگردیدحاضرین در جلسهخانم دکترگودرزیخانم صمیمیخانم عربخانم تفرشیخانم دهقانیوآقای فدائی
مسئولیت هماهنگی و سازماندهی این شورا برعهده خانم دکترگودرزی می باشد.
امروز حوصله ام به حدی سر رفته بود که دست به دامن دایناسور گوگل کروم که از روی کاکتوس ها می پره شده بودم. :)
الان حس شرلوک رو درک می کنم که وقتی هیچ کاری برای انجام دادن نداشت به دیوار خونه ی خانم هادسون شلیک می کرد. :)
الان هم دارم به این فکر می کنم که این دایناسور سرگرم کننده تره یا دیوار خونه ی خانم هادسون. :))
یه مدته دارم سفرنامه می خونم. یه خانوم قجری به اسم عالیه خانم. امروز تو شرکت میون حجم زیادی از کار یهو یاد عالیه خانم افتادم. - غریب بودن اینکه یه نفر تو یه صبح بهاری سال ۹۸ یاد یه خانمی تو عصر ناصرالدین شاه بیفته به کنار - اومدم بگردم ببینم چیزی راجبش هست اصلا؟‌نه می دونم کیه، نه می دونم چند سالشه وقتی داشته سفر نامه ش رو می نوشته، بچه داشته؟ نداشته ؟ بعد می بینم الان حتمن توی یکی از این قبرستون قدیمیا قبرش داره خاک می خوره. شایدم چون ۳۰ سالش پر
من یه پسر ۲۴ ساله هستم. هدفم از این سوال اینه که بیشتر با روحیات خانم ها آشنا بشم. آیا خانم ها از اینکه شوهرشون به اجبار کنارشون زندگی کنه راضی هستن؟، آیا فقط بودن مرد کنارشون براشون کافیه حتی اگه اون مرد ازشون متنفر باشه؟، خب این زندگی چه ارزشی داره؟
من یه برادر دارم که ده سال ازم بزرگتره و ۶ سال پیش عروسی کرد با مهریه ۷۰۰ سکه. اما الان دو ساله که هر وقت تنها میاد خونه ما مدام داره به زنش فحش میده و به پدر و مادرم میگه که چقدر از زنش متنفره. اما ب
امروز که کلاس
خیاطی بودم یهو بحث فرشتگان شد که یه خانم مبتلا به سرطان سینه از طریق نامه نوشتن
به فرشته ی شفا الان رو به بهبوده و حالش خیلی نسبت به گذشته بهتر شده و من شنیدم
که خانم دیگه ای میگفت آره مثل قانون جذب و من برام جالب بود که الان انگار همه از
قانون جذب مطلعند و این موضوع بر کسی پوشیده نیست حتی اگه تو شهر کوچیکی مثل شهر
ما باشی و به همین دلیل دلم خواست نامه ای به فرشته اسرافیل که شفا دهنده ی الهی
است بنویسم. البته من قبلا هم نامه به فرشته
کتاب صوتی شوهر آهو خانم
 
دانلودفایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
داستان صوتی شوهر آهو خانم - پایگاه دانلود رایگان کتاب | ...www.takbook.com › book › داستان-صوتی-شوهر-آهو-خانم۱۷ شهریور ۱۳۹۷ - دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم. دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم. شوهر آهو خانم اثری زیبا و تاثیرگذار از علی‌محمد افغانی است. این کتاب بین سال‌های ...
دانلود کتاب شوهر آهو خانم - علی محمد افغانی - کتابراهwww.ketabrah.ir › داستان و رمان › داستان و رمان ایرانیکتاب شوهر آهو خانم اثر عل
کتاب صوتی شوهر آهو خانم
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
داستان صوتی شوهر آهو خانم - پایگاه دانلود رایگان کتاب | ...www.takbook.com › book › داستان-صوتی-شوهر-آهو-خانم۱۷ شهریور ۱۳۹۷ - دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم. دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم. شوهر آهو خانم اثری زیبا و تاثیرگذار از علی‌محمد افغانی است. این کتاب بین سال‌های ...
دانلود کتاب شوهر آهو خانم - علی محمد افغانی - کتابراهwww.ketabrah.ir › داستان و رمان › داستان و رمان ایرانیکتاب شوهر آهو خانم اثر علی مح
کتاب صوتی شوهر آهو خانم
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
داستان صوتی شوهر آهو خانم - پایگاه دانلود رایگان کتاب | ...www.takbook.com › book › داستان-صوتی-شوهر-آهو-خانم۱۷ شهریور ۱۳۹۷ - دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم. دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم. شوهر آهو خانم اثری زیبا و تاثیرگذار از علی‌محمد افغانی است. این کتاب بین سال‌های ...
دانلود کتاب شوهر آهو خانم - علی محمد افغانی - کتابراهwww.ketabrah.ir › داستان و رمان › داستان و رمان ایرانیکتاب شوهر آهو خانم اثر علی مح
صبا خانمصبا خانمصبا خانم...از صدای شما که در گوشم می‌پیچد و ساعت‌هاست که صدایم می‌زند متنفرم. لطفا دهانتان را ببندید. دهانتان توی ذهن من وول می‌خورد، پیچ و تاب می‌خورد، گریه می‌کند، فریاد می‌کشد و توان حرکت را از من ‌می‌گیرد. لطفا خفه شوید.
اسامی برندگان نهمین جشنواره کتابخوانی رضوی کتابخانه باقرالعلوم(ع) شهر خشکرود به شرح زیر می باشد:
در بخش خانوادگی خانم مریم جانی فاردقی 3،000،000 ریال
در بخش نوجوان مکتوب خانم فاطمه شجاعیان 500،000 ریال
در بخش نوجوان پویش خانم حورا چمن پیرا 750،000 ریال
در بخش بزرگسال خانم آسیه دلیریان 800،000 ریال
پشتیبان خانم مهسا آ برگشت توی اتاق بهش میگم این نفر جدید میتونه مثل شما لحظات مفرحی برای ما فراهم کنه ؟ مبگه نه این توی باقلی هاست ... بعد که رفت بیرون به پشتیبان خانم مریم ز گفت این پسر کی که این پشتیبان خانم مهسا آ  بهش این جوری میگه !!! کلی خندیدم
 

خانم ها از چه جور مرد هایی بدشون میاد
 
۸ تیپ از آقایون هستند که خانم ها ازشون فرارین .
 
 
۱.مردهای نیازمند...این تیپ بیش از حد احساساتی بوده و نسبت به خود شک دارد و مدام نیاز به ابراز علاقه دارد او جذاب نیست زیر اعتماد به نفس و استقلال از جمله خصوصیات جذاب آقایون نزد خانمها ست.
ادامه مطلب
✅ گزارش مختصری از مسابقه کتابخوانی ویژه ماه مبارک رمضان با عنوان "یادت باشد" زندگینامه شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی
تعداد شرکت کنندگان در مسابقه 198 نفر که 81 نفر به تمامی سوالات پاسخ صحیح دادند و 117 نفر بقیه دارای اشکال بودند .
در پایان جلسه نمایندگان پنجشنبه 98/3/30 بین شرکت کنندگانی که به کلیه سوالات پاسخ صحیح دادند قرعه کشی انجام شد و بار اول به نیت امام رضا علیه السلام به 8 نفر و بار دوم به نیت 5 تن به 5 نفر از عزیزان کارت هدیه تعلق گرفت .

وزن ایده آل برای خانم ها چقدر است؟
 
وزن ایده آل برای خانم ها
 
اکثر مردم گمان می کنند که برای محاسبه وزن ایده‌ال خویش، تنها باید به قدشان توجه کنند ولی واقعیت این است که برای محاسبه دقیق وزن ایده‌ال ، به جز قد، جنسیت و اندازه استخوان بندی هم باید در نظر گرفته شود.
دستور العمل محاسبه وزن ایده‌ال برای خانم ها 
_ قدتان را اندازه بگیرید و یاد داشت کنید.
ادامه مطلب
گاهی می ایستم و به زندگیم نگاه می کنم. به چیزهای که دارم اول فکر می کنم و بعد به نداشته های که دوست دارم داشته باشم. آیا مسیری که الان هستم مرا به آنها خواهد رساند؟ اگر نبود به این فکر می کنم کجای کارم می لنگد. آنگاه که می یابمش شروع به برطرف کردنش می کنم. داخل رابطه با دیگران سعی می کنم چیزی که نیستم، نگویم. حتی اگر انسانی خوبی باشم. نمی گویم: هستم و می گویم: سعی می کنم آدمی خوبی باشم. چند وقت پیش با مادر محدثه حرف می زدم و می گفت؛ بنظرم آدم خوبی هست
ادامه:
 
یادمه،
منو بلند کردن (خیلی واضح یادم نمیاد، نیمه بیهوش بودم)،
و همینجوری کشون کشون بردن دفتر مدرسه.
 
اینها همه به جهنم فراموش میشه،
 
چیزی که یادمه و وحشتناکه برای من و تا سالها و حتی الان، 
من رو رنج میده (الان البته بهتر شدم)، اینه که مدیر، ناظم مدرسه، کتابدار مدرسه، که همه خانم بودن، با دو تا اقای دیگه، و با دو سه تا از دخترا و پسرهای پنج ابتدایی، من رو لخت کردن،
همه لباسهام رو دراوردن،
 
و توی روشویی!!! توی سینک، من رو شستن.
 
 
واکنش مردهای دور و بر موقع خوردن غذای همسر1- مرد همون طوری که لقمه اول به نیمه های زبونش رسیده: خانم. میگم جدیدا دستت لرزش پیدا کرده? یا شاید بازم موقع ریختن نمک ادویه غذا حرفای اقدس خانم از پشت تلفن حواست و پرت کرد?- خانم خونه: :/ :| میگم اصلا این غذا به پرزهای چشایی شما برخوردم کرد?2- مرد که در حال خوردن آخرین قاشق غذاشه میگه: الحمدلله.+ خانم خونه که از لقمه اول به دهان مبارک همسر خیره شده میگه: طعمش خوب بود? خوشمزه بود?- مرد خونه که لقمه اش رو قورت د
سوال هایی که همه خانم های باردار می پرسند
دوران بارداری چه برای خانم هایی که بارداری اول را تجربه می کنند و چه خانم هایی که چندمین دفعه بارداری آنهاست پر از سوال است. در ادامه 59 سوال و جواب که خانم های باردار می پرسند را می خوانید
ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید
نظافت منزل توسط خانم جوان
 چرا نظافت منزل توسط خانم جوان ؟
نظافت منزل توسط خانم جوان  خواهان بسیاری دارد زیرا اکثر کسانی که در نظافت منزل خود وسواس دارند تقاضای کارگر خانم جهت  نظافت منزل می‌کنند چون نظافتچی خانم نسبت به نظافتچی آقا به جزئیات و ریزه کاری‌های نظافت خیلی بیشتر توجه می کند. شما هم به دنبال نظافت منزل توسط خانم جوان هستید؟
 
ما در مجموعه خدمت از ما با داشتن تیمی حرفه‌ای از نظافتچی خانم جوان برای انجام نظافت منزل توسط خانم در
سلام آقای مدیر من پنج ساله که در مدرسه شما فعالیت میکنم از کلاس 2 تا 6
کلاس دوم آقای اخگر و خانم خاتم نژاد تا خانم افراخته و خانم نایبی من از مدرسه شما راضی هستم و اینجارا خیلی دوست دارم.
می خواهم چیزی را به شما بگویم : من دلم میخواهد که شادی مدرسه ما بیشتر باشد امنیت در مدرسه ما بیشتر شود برای مثال : مدت زنگ تفریح ها را بیشتر کنید در ضمن یادم رفته بود که بگویم که من جز شورای دانش آموزی هم هستم. بریم سر اصل مطلب بچه ها را بیشتر به اردوهای تفریحی ببر
بسم او ...
چهارشنبه بود. خیلی خسته بودم . از ایستگاه مترو خارج شدم و سوار تاکسی شدم. کنارم خانم مسنی بود که زیاد صحبت می کرد. سکوت کرده بودم و به حرف هایش گوش می کردم. البته گوش نمی کردم صرفا می شنیدم. ناگهان خیلی بی ربط به بحث قبلی این خانم توهین کرد به همه ی روحانیون [به قول خودش آخوندا]. تو دلم گفتم: چه ربطی داشت الان ؟!
ادامه مطلب
خانم ز از ایناست که یه حرف از این میبره برا اون ، از اونم میاره برای این
دقیقا مصداق یه خاله زنک!و این وسط کاملاااااااااا تمیز کار میکنه و خودشو ببخشید چ* میکنه برای بقیه!
میدونید هیچکس جز من چهره بدون نقاب ایشون رو ندیده و همه فکر میکنن چه دختر خوبیه
میخوام رابطمو باهاش قطع کنم درسته همگروهیمه
ولی بدرک تا کی ببینم و حرف نزنم؟
چیزی که الان فهمیدم مردم چهره مارو با نقاب دوست دارن!اگه ما خودمون باشیم نمیتونن قبولمون کنن
دم اومدن از شرکت بیرون مدیر برنامه ریزی پروژه آقای علی میم گفت یه کاری رو انجام بدهم هیچی لب تاپُ از کیف دراورده روشن ش کرده ام دیگه برنگشتم توی اتاقم کنار میز بازرگانی خانم الی آ نشستم و کار رو انجام داده ام! رسیدم خونه دیدم بابا خان و مامان خانم و خاله بهجت نشستند مامان خانم گفت چای میخوایی؟  گفتم نه؟  میخوایی بخوابی؟  گفتم نه؟  گفت میخوایی بریم خونه دایی آقا حسن دایی مامان خانم میایی گفتم نه!
یکی از اقوام مون دیشب به رحمت خدا رفت..
مدتی درگیر سرطان بود.. آخرین بار توی روضه امام حسین دیدمش.. آب شده بود بنده خدا.. روی ویلچر.. اصلا نمیتونستم باور کنم سرطان چه بلایی سرش آورده! اون خانم فعال و خوش صحبت و کدبانو.. با اشاره سر حرف میزد و دستاشو نمی تونست حرکت بده.. خیلی ناراحت شدم.. دیشب تا شنیدم گفتم راحت شد.. هرچند برای اطرافیان سخته.. بچه هاش که کوچیک بودن همسرش فوت میکنه و این خانم چهارتا بچه رو بزرگ میکنه.. انشاالله خدا اجرش بده و اون دنیا محل
یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوری می کنه. بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه. ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن.
وقتی که هر دو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه شده بیرون میان، رانندهء خانم بر میگرده میگه:
- آه چه جالب شما مرد هستید!…. ببینید چه به روز ماشینامون اومده! همه چیز داغون شده ولی ما سالم هستیم! این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و ارتباط مشترکی رو با صلح و صفا آغاز کنیم!
م
الان من یک مسافرم دارم برمیگردم تهران البته اینبار هم پدرم می رسونم فکر میکنم الان فقط یک نیرو وجود داره اونم نیروی هول دادنه بعد از اینکه قبول شدم ثبت نام کردم یکسری مشکلات مهم پیش اومد که گفتم نمی رم می رم انصراف میدم از اون لحظه دقیقا روز ۲۴ شهریور خانوادم با تمام قدرت داره هولم میده کارهام رو درست میکنن میبرن می یارن و مجبورم میکنن ادامه بدم و انگار الان مجبور نیستم دیگه باید این ارشد رو بگیرم و همچنان پدرم توی خونه خانم دکتر صدام میکن
وکیل خانم در تهران خانم حمیرا پارسا وکیل پایه یک دادگستری می باشد، ایشان با توجه به اینکه مراجعین زیادی جهت انجام امور حقوقی دارد تمامی روزهای هفته در دفتر حقوقی پذیرای موکلین می باشد.وکیل خانم اماده ارائه خدمات حقوقی می باشد.
علت وجود درد هنگام رابطه جنسی در خانم ها
بخش زناشویی - بعضی از خانم ها از درد داشتن هنگام داشتن رابطه جنسی شکایت دارند.در اینجا می خواهیم درباره علت و راه های پیشگیری از درد هنگان رابطه جنسی برای خانم ها با شما صحبت کنیم
ادامه این مطلب اینجا را کلیک کنید
دیر شام خوردن برای خانم ها خطرناک است
بیشتر مردم به زمان غذا خوردن خود زیاد توجه نمی کنند به همین خاطر شام را هروقت آماده شد می خوردن در حالی که دیر شام خوردن بخصوص برای خانم ها می تواند خطرناک باشد
به ادامه بروید
ادامه مطلب
پرسش: در مسابقات بین المللی قرائت قرآن یکی از قاریان خانم بود حکم معظم له در مورد قرائت قرآن توسط خانم چیست؟
پاسخ: اگر خانم بداند مرد اجنبی صدای او را می شنود حرام است صدای خود را نازک و زیبا کند به حدی که عادتا موجب تهییج باشد.
 
منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی سیستانی.
آقا تصور کنید دعوت شدید خونه اقوام حالا ناهار یا شام و غذای مورد نظر اون غذایی هست که به شدت ازش متنفر هستید و دوست ندارید
خوب حالا میخوام بگید عکس العمل شما در اینو مورد چیه چیکار میکنید ؟ آیا مجبوری میخورید ؟ یا که نه . با ذکر توضیح بنویسید .

دعوت میکنم از جناب قدح ، جناب زیتون ، خانم واران ،خانم ام اسی خوشبخت ،خانم بهار و دیگر دوستان .
اومدم توی اتاق حسابدار خانم فاطمه جیم که نامه اشتغال به کار بگیرم برای بانک برم برای دسته چک!!!! و دقیق نمیدونم دارم چی کار میکنم؟ اون از دیشب که تا ساعت ۲ داغون و پر از درد و استرس بودم و هی از خواب مپریدم و الان بی هدف دنبال نامه هستم
وکیل خانم در تهران خانم حمیرا پارسا وکیل پایه یک دادگستری می باشد، ایشان با توجه به اینکه مراجعین زیادی جهت انجام امور حقوقی دارد تمامی روزهای هفته در دفتر حقوقی پذیرای موکلین می باشد.وکیل خانم اماده ارائه خدمات حقوقی می باشد.
مربی خیاطی خطاب به خانم شماره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی یک گفت: «فلان مدل رو میتونی برای همسرت بدوزی» و جواب شنید: «براش نمیدوزم! مگه اون هزینه کلاس من رو میده که براش لباس بدوزم؟»خانم‌های شماره‌‌‌‌ی دو و سه پرسیدند: «عه مگه شما سرکار میرید؟» و جواب شنیدند: «نه الان دیگه نمیرم. ولی دارم. بعدش هم، انقدری ازش میگیرم که پس انداز کنم و برای این مواقع محتاج نباشم!»خانم‌ شماره چهار تع
مریم به صورت طفلش چشم دوخته بود. از خوشحالی اشک درون چشمانش جمع شد. با خودش گفت: نیومدی نیومدی حالام که اومدی تو چه اوضاعی اومدی؟!خاطره سال گذشته از جلو چشمانش گذشت. سوار اتوبوس بود. به حرف مسافران روبرویش گوش می داد. روبرویی می گفت: داشتن بچه واجبه؟کناری با صورتی بی حالت جواب داد: بالاخره برای بستن دهن خونواده شور لازمه.روبرویی صورتش را در هم برد و گفت:گور پدر خونواده شورمریم لبخندی زد و گفت: بچه داشتن واجب نیس مستحبهخانم روبرویی چشم هایش را د
من فضای وبلاگ رو طی جستجوهایی که به خاطر این دغدغه ام داشتم پیدا کردم. یکی از ظلم های علنی که به مردها در جامعه میشه اینه که اگر مجرد باشن نمیتونن بر خلاف خانم ها که در یک سنی بچه به سرپرستی میگیرن، بتونن پدر یه بچه باشن. 
من الان سنم 30 تا 35 ساله چون گفتن دقیق نگو نگفتم، یکی از اطرافیان که خانومه و مجرد و 36 ساله، یک بچه به سرپرستی قبول کرده و شده دخترش. من هر وقت این ها رو می بینم دلم میگیره و حسودیم میشه. منم میخوام یه بچه داشته باشم و دخترم باشه،
یکی از مشکلات آقایون با خانم هاشون معمولا نوع لباس پوشیدن برای مهمونی هستش که این چه لباسیه پوشیدی، این نازکه، این فلانه و خیلی وقت ها کار به جاهای باریک کشیده میشه؛
حالا به نوع برخود جناب سعدی با یار در شرایط مشابه توجه کنید(باشد که نوع برخورد صحیح با خانم هارو یاد بگیرید)
 
تُنُک مپوش، که اندام‌های سیمینت
 
درون جامه پدید است، چون گلاب از جام
خانم همسایه فضولی؟ 
خانم همیسایه خود طرف اندام خودشو میبینه توی آیینه
کور که نیست، لازم نکرده یادآوری کنی!!!
خانم همسایه ما اومده بود دنبال پسربچه اش و یه سر اومد توی حیاط خونه..منم داشتم لباسارو پهن می کردم روی بند که اومد نگاهی انداخت به سبزیا ُ کرم هاشونو یادآوری کرد بعد گفت تو خیلی لاااغری:/ چرا دندونات اینجوری شدن؟ خب دندونام جاشون نبود روی هم رفتن مگه مقصر منم؟ :/
دانشگاه میری؟ تراز خواهرت چند ِ؟ 
خب خانم همسایه فک نمیکنی سرت باید توی ک
بازم فرصتی دست داد برای شروعی مجدد ... :
 
الان که انگشتانم توان و فرصت دارد بنویسد از تو ...
الان که دلم می تونه هواتو بکنه ...
الان که عقل و ذهنم می تونه تصمیم بگیره کردن هواتو ...
الان که زبونم میتونه بگه السبلام علی الحسین ...
الان که گوشام میتونه بشنوه مداحیتو ...
 
عاقا بذار یه سلام بدم از راه دور ...
 
السلام علیک یا اباعبدلله ...
 
سلام به شاه از ططرف ذره ی ناچیز روسیاه ... 
 
حیف کاری کردم که جواب سلامتو نمی شنوم آقا ... .
وقتی گفت قراره دنبال چشم دریایی بره و برگرده شرکت داوطلب شدم که برم 
اصلا حوصله و انگیزه شرکت رفتن نداشتم 
الان نشستم منتظر که کلاسش تموم بشه 
بین 17 تا مادر 
به چهره ها نگاه و با خودم مقایسه میکنم همه از من جوون ترن 
انگار دنبال یه همسن هستم  که حداقل احساس عقب موندن نکنم اما دریغ 
قبلش رفتم آمپول بزنم خانم  
میگم خانم دکتر قبلا همیشه  خودتون برام مینوشتین.
با اخم میگه همیشه اشتباه میکردم. معلوم نیست از کجا دلش پره خل شده 
بین اینا حس آدمی دا
شرلوک هستم ولی شرلوکی بس عجیب.حالا وقتی یه مدت بگذره و با هم بیشتر آشنا بشیم می فهمین. :)
الان ساعت از 2 شب گذشته و من هنوز بیدارم و در حال کار کردن روی مسئله ای جدی.مسئله ای که ذهنم رو به کلی مشغول کرده.راستش فکر کردن توی شب رو خیلی دوست دارم.کلا شب و آرامشش رو دوست دارم.همزمان با چشمک زدن ستاره ها و درخشیدن ماه فکر کردن چه کیفی می ده.
از جان واتسون(دوستم)خبری ندارم.حدود 15 روزی می شه ازش خبری نیست.حدود 11 ماهه که اصلا ندیدمش.11 ماه!!!!!!!!بله 11 ماه.از طری
خانم‌هایی که در نبود همسرشان حتی یک بستنی هم نمی‌توانند برا خودشان بخرند کم کم از چشم همسر میفتند
یک خانم جذاب در عین طناز بودن و زن بودن، مستقل بودن را فراموش نمیکند. 
اگر برای کارهای خیلی کوچک هم به شوهرتان وابسته باشید ممکن است که فکر کند که خانمش بی‌عرضه است و هیچی بلد نیست.
البته حواستان باشد کارهای مردانه به خصوص در حضور همسر به هیچ وجه بر عهده شما نیست.
بسم الله الرحمن الرحیم 
این قسمت تولد یک عدد دختر حساس و کوچولو:))) 
داستان از این قراره که امروز یه وروجک پا به این دنیا گذاشته که القضا
به شدت ناز و مامانی(همون لوس خودمون)
الان بیاد :))) 
ببینه بهش گفتم لوووس:))) 
خدا خودش مراقب منه:)
 
خب خب محیا خانم امروز یه آرزو کن و‌از اقا امام حسین ع بطلب 
خوش شانس خانم امسال تولدت با تولد اقا یکی شده 
بازم تولدت مبارک 
مارو هم دعا کن:)
راستی اینو هم ببین:))
دریافتحجم: 29 مگابایت 
به اطلاع دانشجویان گرامی درس حسابداری پیشرفته ۱ می رساند که نمرات امروز نهم تیر اعلام می گردد. جهت اطلاع رتبه اول تا سوم نمرات این درس به شرح زیر است:
رتبه اول خانم فریده بهمنی۱۸/۵
رتبه دوم خانم سارا مفاخری ۱۷/۵
رتبه سوم مشترک خانم ها حدیث رستگاری،اوین رضایی،سارا فیروزی و پرستو رحمانی۱۷
70 سال عمر با سگ دوئی و زندگی متوسط تقریبا رو به بالا و با کلی عقده و رویا ی به سرانجام نرسیده !
یا 
30،35 سال عمر که توش به همه چیزهایی که خواستی رسیده باشی .. ببین همه چیز .... حتی اون مدال !!!
+همین الان فیلم 8mile تموم شد و داره تیتراژپایانیش پلی میشه !
+از باشگاه میام و دستگاه و شام و فیلم و مسواک !
و خدا میدونه چه بلایی قراره سر خودم بیاره ! خدا رحم کنه ..
این شیر بیدار شده !
به وقت الان ..
همین الان نه الان !
آقای الف که با خانم ب ازدواج کرد، هرگز قصدش عشق و عاشقی نبود؛ او حتی درست و حسابی خانم ب را نمی‌شناخت. آقای الف همیشه طرف‌های ظهر از پنجره‌ی آشپزخانه‌اش که روبه‌روی منزل خانم ب بود، او را می‌دید که با موهای ژولیده می‌رود سراغ یخچال و پس از لحظاتی تفکر نیمه عمیق، کیکی شکلاتی به همراه خامه برمی‌دارد و فراموش می‌کند در یخچال را ببندد! آقای الف وقتی به خانم ب درخواست ازدواج می‌داد در فکرش این بود که خب اگر ازدواج کند دیگر کسی به خوابیدن‌ه
ساعت یک و پنجاه دقیقه‌ی بامداد است که یکدفعه، بی دلیل و بی آنکه بفهمم، ذهنم از جزوه‌ی ARDS پرت میشود سمت خانم تیموری، معلم ریاضی سال پیش‌دانشگاهی‌مان، که آن اوایل از ترس و ابهت‌اش نفس همه بند می‌آمد. اما کم‌کم فهمیدیم قلبی از طلا دارد پشت ظاهر مردانه‌اش. خانم تیموری یک اخلاق جالب داشت. درصدهای آزمون‌مان که می‌آمد، دانه‌دانه بچه‌ها را بلند می‌کرد و برای هر کدام‌مان اصطلاحا کامنتی می‌گذاشت. به آن‌هایی که صفر درصد زده بودند با خنده می
دانلود شوهر آهو خانم نوشته علی محمد افغانی
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
شوهر آهو خانم - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادfa.wikipedia.org › wiki › شوهر_آهو_خانمشوهر آهو خانم نخستین رمانِ علی‌محمد افغانی است. این رمان با استقبال بی‌نظیری در بازار کتاب ایران روبه‌رو شد. انتشار این رمان حجیم در سال ۱۳۴۰ حادثه‌ای مهم در بازار ...نوع رسانه‏: ‏کتاب    موضوع‏: ‏رماننویسنده‏: ‏علی‌محمد افغانی    تاریخ نشر‏: ‏۱۳۴۰
دانلود دانلود کتاب شوهر آهو خانم | نوش
توی گوگل پلاس با یه نفر آشنا شدم به اسم فَربُد هیچی توی این کانال عضو در موردپشتیبان خانم مهسا آ باهاش حرف زدم پشنهاد جالب کرد و گفت یه متن رو براش بفرستم و گفت دیگه پیامی بهش ندهم تا پیام نده ولی پشتیبان خانم مهسا آ پیام داد! بهرحال فعلا گفته که پیامی بهش ندم ولی سخته هی دارم پروفایل شو چک میکنم! لعنت به من که توی اینستاگرام آنفالو کردمپشتیبان خانم مهسا آ لعنت به من دستم قطع میشود اون لحظه
این روزها که این گرمای عجیب و دوست نداشتی باز هم مرا از پا در آورده و حسابی خونه نشینم کرده تمام ملت بامن کار دارن! من که کلا با تابستون درگیرم نرسیده!برسه که هیچی!
الان کاملا بی حالم!بی حالی که داره کلافم میکنه چون کلی کار دارم!حالا این وسط،خ x قرار گذاشتن که آقای yبیاد مدرسه من ببینمش!
خانم فلانی هم تماس و پیام که خانم پورابراهیم فلان جا کلاس گذاشتیم میشه تدریس کامپیوتر رو شما انجام بدین!
خانم فلانی هم پیام دادن فردا ساعت 6 میام دنبالتون،کولر
شرلوک هستم ولی شرلوکی بس عجیب.حالا وقتی یه مدت بگذره و با هم بیشتر آشنا بشیم می فهمین. :)
الان ساعت از 2 شب گذشته و من هنوز بیدارم و در حال کار کردن روی مسئله ای جدی.مسئله ای که ذهنم رو به کلی مشغول کرده.راستش فکر کردن توی شب رو خیلی دوست دارم.کلا شب و آرامشش رو دوست دارم.همزمان با چشمک زدن ستاره ها و درخشیدن ماه فکر کردن چه کیفی می ده.
از جان واتسون(دوستم)خبری ندارم.حدود 15 روزی می شه ازش خبری نیست.حدود 11 ماهه که اصلا ندیدمش.11 ماه!!!!!!!!بله 11 ماه.از طری
هفته‌ایی که گذشت برام پر بود از اتفاق های جدید! و باید بگم دوست های جدید هم یهویی پیدا کردم! 
تجربه دوست داشتن و صحبت کردن راجب هرچیزی برام خیلی شیرین بود. آخرین باری که با دوست صمیمیم ساعت ها حرف زدیمو یادم نمیاد، ۵ سال پیش بود، توی یک روز تابستونی اواسط خرداد احتمالا... 
واقعا ۵ سال گذشت؟! 
توی این ۵ سال من تنها بودم، تنهای تنها. دلم میخواد این موضوع دوست پیدا کردنمو با خانم P هم در میان بگذارم، اما میدونم خانم P از اون آدم هاییه که از چت کردن ب
سلام
داشتم با یکی از خانم های آزمایشگاه حرف میزدم مکالمه جالبی شد.
قضیه این بود که من خیلی دوست داشتم یه مدت گیاه خواری کنم ببینم چجوریه و تاثیرات روحیش چیه چون خیلی توصیه شده و این خانمم خانم نسبتا معنوی ای هستش و داشتیم ازین صحبتا میکردیم. یه همچین چیزی شد
- میدونید چیه همش تقصیر شما خانماست
- چرا؟
- من همیشه دوست داشتم گیاه خواری کنم ولی نمیشه که همزمان هم بزرگ شد و ورزش کرد و هم گیاه خواری کرد
- چه ربطی به خانما داره؟ 0_0
- بدن ایده آل خانما برا
توی اینستاگرام بودم که کلید  explore رو همین جوری زدم یکی از مطالبی که اومد و حتما هم تصادفی هست! عکسی بود از صفحه ی خانم مسیح علی نژاد با این سوال بالا!گفتم بهتره از خود آقای فردوسی بپرسیم که نظرشون چیه، گشتم و مطالبی پیدا کردم که پای عکس صفحه ی خانم علی نژاد کامنت بذارم که دیدم مسدود شده ام!یادم نمی یاد کی به صفحه ی ایشون سر زدم و چی گفتم ولی همین رو مطمئنم که همیشه سعی ام این بوده که مودبانه صحبت کنم ولی ظاهرا این خانم پر مدعا تحمل حرفای مودبانه
امروز برای اولین بار خانم پرستار مهربانی اومده تا با برنا بازی کنه و من کمی استراحت و تفریح کنم در کنارشون.
بخصوص از دیشب دیگه تو پوست خودم نمی گنجم. انگار که اولین باریه بعد از این یک و نیم سال که حس می کنم وجود دارم. یه فرصتی پیدا شده تا لحظه ای به خودم فکر کنم. اگرچه امروز ساعات زیادی رو از روز صرف کارهای خونه کردم، ولی بسیار خوشحالم. صبح که پسرم رفت پارک بازی کنه، من هم رفتم پیاده روی و چقدر بهم حال داد. حالا می خوام که کوکی هم برای اولین بار د
اما فائقه... 
فائقه ششمه... هر وقت بگه خانم شما خیلی شبیه خانم مهدوی هستین، میفهمم تو ذهنش یه معلم خوبم... 
امروز که رفتم سر کلاس نه رنگ و روش خوب بود نه چشماش...
اولش گفت جسمیه، خوبم خانم ولی نبود... معلوم بود... 
یکم که گذشت، رفت بیرون و برگشت، دوباره که پرسیدم خوبی؟ گفت خانم بعدا باهتون حرف میزنم و من منتظر شدم بشینم پای حرف‌هاش...
.
دستمو انداختم دور گردنش، باهم راه رفتیم و حرف زد...
میدونی من هیچی نداشتم بگم... اصلا غمم شد از حرفش... فقط گوش دادم به ح
صد متر جلو تر یه خانمى کنار خیابون ایستاده بود. راننده ى تاکسى بوق زد و خانم رو سوار کرد. چند ثانیه گذشت... راننده تاکسى: چقدر رنگِ رژتون قشنگه!! خانم مسافر: ممنون. راننده تاکسى: لباتون رو برجسته کرده! خانم مسافر سایه بون جلوىِ صندلى راننده رو داد پایینُ لباشو رو به آینه غنچه کرد. خانم مسافر: واقعاً؟؟! راننده تاکسى خندید با دستِ راست دستِ چپِ خانم مسافر رو گرفتُ نگاه کرد. راننده تاکسى: با رنگِ لاکتون سِت کردین؟! واقعاً که با سلیقه این تبریک میگم! خ
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین
سال قبل هم همینطور شد. در چشم بر هم زدنی سه هفته از اولین ماه سال رو هم پشت سرگذاشتیم.
یادمه قبل عید همش داشتیم روزها رو میشمردیم که چقدر طول میکشه برسیم به پیک این بیماری همه گیر -اسمش رو نبر- و اوضاع روبراه میشه.
الان دیگه یک هفته هم از اون نقطه ی پیکی که ترسیم کرده بودند هم گذشته.
الان دو ماه هست که سوار اتوبوس نشدم. من مسافت های توی شهر رو با اتوبوس جابه جا میشم.
الان دو ماه هست که اون مسیر خلوت همیشگی رو پیاده روی نکردم.
الان دو ماه هست که کتابف
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_هفتاد_و_هشتم
.
- حق با شماست ... شرمنده ام
اما شما هم نمی دونید چقدر سخت بود واسم دیدن اون صحنه ... چون... .
الان اومدم بشنوم اگه بشه
- چیزی واسه گفتن ندارم حوصله ی حرف زدن رو ندارم
- خانم سهیلی من اومدم عذر خواهی خواهشا دیگه الان منو با چوب نزنید
- خنده داره ... با چوب؟
خودتون با چی زدید که هنوز جاش درد می کنه
ادامه مطلب
وکیل خانم تهران شاید برایتان سوال باشد که چرا بسیاری از افراد در گوگل واژه وکیل خانم تهران را جستجو می کنند؟ می خواهیم با بررسی این موضوع به پاسخ آن دست پیدا کنیم.
بسیاری از خانم ها جهت حل مشکل حقوقی خود حالا چه پرونده خانواده باشد ، چه پرونده حقوقی و چه پرونده ملکی صلاح و راحتی را در ان می بینند که جهت مشاوره حقوقی و یا ارجاع پرونده حقوقی خود به یک وکیل خانم مراجعه کنند. وکیل خانم چه مزیت هایی دارد که موکلین بیشتر خواستار مراجعه به وکیل خانم م
رئیس موسسه دم در بودمنم تخته شاسی به دست منتظر استادم که بیاد و بریمخانم xاز عوامل موسسه، اومد بیرون و پرسید: چی کشیدین؟!آقای رئیس هم برگشت که کارمو ببینه، گفتم عکس شهیدِ، شهید بابک نوری...خانم x گفت: چرا حالا شهید میکشن هی! آدم زنده بکشید بابا!!!!نگاش کردمو با لبخندگفتم:منم آدم زنده کشیدم خانم ِ xجواب داد: آره جای خود دارن شهدا و رد شد...آقای رئیس هم ازم خواست نقاشی رو ببینه و منم نشونش دادم...به در خروجی رسیده بودیم که آقای رئیس دوباره برگشت و گفت:
رئیس موسسه دم در بودمنم تخته شاسی به دست منتظر استادم که بیاد و بریمخانم xاز عوامل موسسه، اومد بیرون و پرسید: چی کشیدین؟!آقای رئیس هم برگشت که کارمو ببینه، گفتم عکس شهیدِ، شهید بابک نوری...خانم x گفت: چرا حالا شهید میکشن هی! آدم زنده بکشید بابا!!!!نگاش کردمو با لبخندگفتم:منم آدم زنده کشیدم خانم ِ xجواب داد: آره جای خود دارن شهدا و رد شد...آقای رئیس هم ازم خواست نقاشی رو ببینه و منم نشونش دادم...به در خروجی رسیده بودیم که آقای رئیس دوباره برگشت و گفت:
تلفنم زنگ خورد و مرد پشت خط گفت خسته نباشید خانم دکتر،بخش داخلی خانم ها کارتون دارن...برای چند ثانیه مغزم کاملا متوقف شد و بعد از شروع مجدد فعالیتش تونستم به سختی بگم داخلی چی?کدوم بیمارستان?
مرد گفت مگه شما خانم دکتر گلسا نیستین?بیمارستان فلان دیگه...و من پوکر فیس به دوربین خیره شده و میگفتم آقا سر شیر مادرت اسم من رو از اون لیست تلفن خط بزن!!! داخلی من یک ماهه که تموم شده...مرد که تقریبا از خنده ریسه رفت بود گفت چشم چشم و تلفن رو قطع کرد.
میبینید?
معلم علوم اجتماعی چهار سال دبیرستانم را خیلی دوست داشتم. خانم جعفری محبوب نبود. خیلی از هم مدرسه ای هایم او را به سخت گیری می شناختند اما من جور دیگری دوستش داشتم. او هم مرا دوست داشت. آن سال ها برخلاف الان برونگرا و اهل گپ و گفت و خنده و شوخی بودم. همین می شد که احتمالا تا از چیزی ناراحت می شدم همه می فهمیدند. روزهای سوم دبیرستان بود که در حیاط مدرسه به مریم گفتم که به پوچی رسیدم. مریم خندید. من هم الان به آن روز و آن حرف می خندم. چه می دانستم پوچی
فردا قراره ببرنمون کارخونه ی مس.قراره هم معدن مس و هم کارخونه ی مس رو ببینیم.جایی که از وقتی که با این رشته ی تحصیلی آشنا شدم آرزو داشتم ببینم و اون جا کار کنم. :)
فردا صبح باید ساعت 5:30 صبح دم در خوابگاه باشیم. =o
یکی از استادهامون،همونی که گفتم شبیه یکی از معلم های دبیرستانمه،عجیب با خانم ها مخالفه. :/ یعنی در حدی که سر کلاس به همه ی پسرها می گه مهندس ولی به خانم ها فقط می گه خانم.بعضی اوقات آدم فکر می کنه کلمه ی خانم هم به زور اول فامیلمون می گه.این
یه برگه برداشتم غذاهایی که این چند روز درست کردم بنویسم. مامان خانم گفت چکار میکنی؟ 
گفتم دارم غذاهایی که میتونم برای رفع گرسنگی درست کنم مینویسم شنبه شام مونده بودم چی درست کنم هیچی به ذهنم نرسید پلو پختم با چند تا کشمش خوردم.
الان هی یاد میاره بهم میخنده.
اقایون محترم یا نسبتا محترم یا هر چی اصلا...انقدر به یه خانم نگید بانو.زندگیم.عشق.نفس.زیبا.گلی. ...یا هرکوفت دیگه ای...بابا یه چیزیم نگه دارین شاید یه روز عاشق شدین با یکی خواستین برای تمام عمر زندگی کنید به اون بگید...بله ما خانما میدونیم نه زندگیتونیم نه عشق نه بانو نه هر کوفت دیگه ای ولی متاسفانه وقتی پریود باشیم انقدر این هرمونای کوفتی بالا میره که باور میکنیم...اونوقت عاشق میشیم...بعد خر بیار باقالی بار کن...نگو برادر من...نگو پسر من...اسمش چه ای
دیشب خواب خانم اُ رو دیدم معلم ادبیات فارسی اول و دوم دبیرستان . خانم اُ هیکل بسیار درشتی داشتن و قد 170 و بسیار رعب و وحشت ایجاد میکردن موقع درس پرسیدن و موقعی هم که کامل درس رو بلد بودی میگفتن برو بشین ولی پررو نشو خلاصه که اسم خانم اُ همواره برای من با رعب و وحشت همراه بود . دیشب خواب دیدم که امتحان ادبیات داریم ولی انتهای امتحان 5 نمره از آناتومی سوال دادن منم هرچی میگفتم خانم شما آناتومی از کجا بلدین می‌گفتن من دانشجوی پزشکی بودم انصراف داد
قبلا یک بنده خدایی که الان اسمشون یادم نمیاد گفته بودن که گردشگری از خانه ما آغاز میشه الان ما در حالی که کنج خونه نشستیم رفتیم کره شمالی این هم گردشگری حساب میشه ؟؟ راستی الان از ما عوارض خروج از کشور نمی گیرن؟شوخی و مسخره بازی نیست که خلاصه الان شرایط یک کشور دیگه رو داریم تجربه میکنیم دیگه
هیکل جذاب مردانه از دید خانم ها می تواند بسیار متنوع و البته متفاوت باشد. هر شخصی یک نظر دارد اما یادتان باشد نقاط مشترکی هم بین این عقاید درباره هیکل مردانه زیبا وجود دارد. تاثیر هیکل در جذب دختر خانم ها در هر سنی اجتناب ناپذیر است پس از آن غافل نشوید. در ادامه به بررسی انواع هیکل خوب مردانه در سایت ویکی روان می پردازیم.
منبع مقاله : هیکل جذاب مردانه از دید خانم ها
ادامه مطلب
امروز تولد خانم نیکبخت بود. معلم تفکر کلاس هفتمم. یکی از معلمایی بود که همیشه مورد تمسخر همه دانش‌آموزا و حتی من قرار می‌گرفت. همیشه یه لباس می‌پوشید، همیشه سر کلاس چادر سرش بود، همیشه میشد سر کلاسش تقلب کرد، کلاسشو پیچوند و و و ... اوایل سال خیلی اذیتش می‌کردم. یادمه یه‌روز بهمون گفت انشا بنویسین که اگه معلم بودین چیکار می‌کردین. من هرمزخرفی که به ذهنم رسید نوشتم، تهشم گفتم که همه معلما حیوون‌صفتن. الان که اینارو تایپ می‌کنم از حس بد و پش
کلا تجربه ضایع شدن توسط استاد اون هم توی کلاس مختلط با لحن تلخ استاد اصلا تجربه جذابی نیست که خداروشکر نمردم و تجربه اش کردم(!) راستش از ترم یک یه خانمی بود که اصولا خیییلی سوال میپرسید بعضا هم سوال هاش سوال های خوبی نبود خلاصه همواره راجع بهش بد فکر میکردم حتی یه مدت فکر میکردم داره خودنمایی میکنه! خلاصه زبانزد بود این خانم دیگه حتی امثال من که قصد کرده بودم هیچ خانمی رو نشناسم اولین مورد عهد شکنی م همین خانم بود بعضا هم بد ضایع میشد این خانم،
سلام
من یه سوال در مورد استخدام نیروی خانم دارم. امروز داشتم دنبال کار تو راهنمای همشهری میگشتم که به یه آگهی استخدام برخورد کردم. طرف نزدیک 30 تا کارمند میخواد همه رو داره از خانم ها انتخاب میکنه.
میخواستم ببینم چرا خانم ها حاضرن با حقوق کمتر به جای آقایون برن سرکار و در نتیجه اون امثال این شرکت فقط نیروی خانم بگیرن؟
تو آگهی کارمند همون راهنمای همشهری برید ببینید از هر 10 تا آگهی 8 مورد نیروی خانم میخواد و اون 2 مورد دیگه که آقا میخواد یا برای ر
چرا همه تون وقتی مشکل دارید میاد سریع پست میذارید، ولی وقتی مشکل تون حل شد نمیاید بگید تا همه کسانی که کامنت گذاشتن براتون خوشحال بشن؟
جدیدا فهمیدم از کاربران قدیمی؛ 
آقای حافظ رندانه، آقای امیر محمد cr7، آقای علیرضا 1369، آقای بهمن بهمنی، خانم رضوان حقگو، خانم سحر، خانم پرینازم، خانم عذرا، خانم نارنجی، خانم الی ۲۳ و شاید خیلی های دیگه که ما خبر نداریم ازدواج کردند.
ادامه مطلب
این دنیا ی مدال المپیاد، ی کنسرت جولیا پطروس و سه هزار دلار پول بهم بدهکارهپ.ن۱:میخواستم بنویسم کنسرت جولیا پطروس با دوست دختر مهربون لبنانیم بعد دیدم من ک اهل اینجورکارا نیستمپ.ن۲:بعد کنکور یادم بندازید ی مقایسه درمورد کنسرتهای اونا و کنسرتهای ما داشته باشم و ی بخشایی از کنسرت ۲۰۱۶ش روبذارمپ.ن۳:اینکه چرا الان نمیذارم یکیش بخاطره اینه ک درس دارم میخونم ودوم اینکه آهنگه عربی با لهجه لبنانیه و احتمالا عربی‌تون اندازه من خوب نیس(صرفا واسه ش
در یک رستوران، یک سوسک ناگهان از جایی پر می‌زند و روی لباس خانمی می‌نشیند. آن خانم از روی ترس شروع به فریاد زدن می‌کند. او وحشت‌زده بلند می‌شود و سعی ‌می‌کند با پریدن و تکان دادن دست‌هایش سوسک را از خود دور کند.
واکنش او مسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشت‌زده می‌شوند. بالاخره آن خانم موفق می‌شود سوسک را از خود دور کند. سوسک پر می‌زند و روی لباس خانم دیگری نزدیکی او می‌نشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش می‌شود که همین
نکات مهم در آرایش لب که خانم ها باید توجه کنند
خانم ها هرچه هم خوب آرایش کنند اگر در آرایش لب اشتباه کنند تمام زحمات آنها از بین میرود چون آرایش لب نقش بسیار مهمی در زیبایی صورت دارد .پس در موقع آرایش لب باید به این نکات توجه کنید
به ادامه بروید
ادامه مطلب
هنوز چشمم گرم نشده بود که مادر صدا می زد: «پاشو دختر. این دفتر دستک رو از اطرافت جمع کن زشته مهمون میاد».
حرکتی کردم و خواب و بیدار به بهانه جمع نکردن جواب دادم: «مامان! کتاب و دفتر و خودکار زشته ولی دوتا کاسه شکسته بخریم بزاریم دکور زشت نیست؟ کلی با کلاسه. عید ملت رفتند مسافرت و مهمونی ما هم نشستیم سر کتاب و دفتر. کجاش زشته؟»
- «پاشو دختر این حرف ها فایده ای نداره. الان بتول خانم میرسه آبروی منظم بودنت میره».
- «کی؟ بتول خانم دیگه کیه؟».
- «بتول
آقای الف که با خانم ب ازدواج کرد، هرگز قصدش عشق و عاشقی نبود؛ او حتی درست و حسابی خانم ب را نمی‌شناخت. آقای الف همیشه طرف‌های ظهر از پنجره‌ی آشپزخانه‌اش که روبه‌روی منزل خانم ب بود، او را می‌دید که با موهای ژولیده می‌رود سراغ یخچال و پس از لحظاتی تفکر نیمه عمیق، کیکی شکلاتی به همراه خامه برمی‌دارد و فراموش می‌کند در یخچال را ببندد! آقای الف وقتی به خانم ب درخواست ازدواج می‌داد در فکرش این بود که خب اگر ازدواج کند دیگر کسی به خوابیدن‌ه
کنار بلوار بعثتم 
همکارمو از قوامی انداختم تو بعثت و تا نزدیک هفده شهریور بردمش 
هرچی هم گفت مسیرته مسیرته گفتم خونه مادربزرگم تو بعثته 
ولی مادربزرگ تو آیسیو هست 
تازه نمی بود هم که من هیچ وقت جایی تنها نرفتم 
یبار دیگه هم همکاریو بردم شهرک! و بهش گفتم خونه مادربزرگم تو نوره 
راست گفته بودم اما 
من که نمیخواستم اونجا برم 
خانم میم نمی دونه من الان کنار خیابون ایستادم و حوصله ی خونه رو ندارم 
نمی دونه دارم فکر می کنم کجا برم و چکار کنم 
نمی
نظافتچی خانم مجرب با آشنا به کارهای منازل در شهرتهران می باشد.
شرکت نظافتی آرمان نظافت پاکان برای ارائه خدمات نظافتی برای آسان ترشدن کارهای شماعزیزان تلاش می کند.
 
 
نظافتچی خانم برای چه کارهای از نظافت منازل اعزام می شود؟
نیروهای خانم شرکت نظافتی برای کارهای سبک نظافتی منازل  مانند : تی کشی پذیرایی ، جارو زدن ، گردگیری وسایل منازل و خود خانه می باشد و قسمت کارهای آشپزخانه نیز از کارهای مهم نظافتچی خانم می باشد . ولی در بسیاری از خانه ها که
دیشب خانم همسایه نذری آورد گفت زهرا خانم ظهر نبودید الان براتون آوردم فردا ناهار نیستم گفتم بذاری برای ناهارت منم تشکر کردم گل های زعفرانی که مادرم گذاشته بود رو بهشون دادم و توضیح دادم این گل اصلا دور ریز ندارد از همه چیزش باید استفاده کنید و چطور استفاده کنید .
بعد امروز به طور کاملا ناگهانی یک چیزی اومد توی مغزم که چندساله مدام بهش فکر میکنم و  تلاش میکنم حتی راه های مختلف رو هم رفتم که درست بشه ولی نشده و الان حدود چهار ساله درگیرم امروز
داشتم برای لیلی شکلک در میاوردم که مسافر آخر سوار شد، همان خانوم مهربونی که وقتی وارد ایستگاه شد بهم لبخند زد و گفت morgen :) شارژ کارت اتوبوسش تموم شده بود و کارت پول همراه نداشت. شروع کرد با راننده چونه زدن که خب من الان کارت پول همراهم نیست و دارم می‌روم کلاس زبان و دیرم شده و ... راننده هم شوخی نداشت می گفت که برو از اون فروشگاه کنار خیابون کارتت رو شارژ کن و با اتوبوس بعدی بیا و خب به من مربوط نمیشه که کلاست دیر شده و خب حالا که کارت پول نداری، ن
دق که ندانی که چیست گرفتم دق که ندانی تو؛ خانم زیبا! خواب نبینم تو را - که خواب ندارم. نخفته خواب نبیند با توام ایرانه خانم زیبا! رو که به دریا نشد صبح که خونین نشد غم که قلندر نشد ای خانم زیبا! دق که ندانی که چیست که گرفتم دق که ندانی تو؛ خانم زیبا...
 
رضا براهنی
 
گلاویژنوشت: می‌دانید؟ ما هم خیلی بدبختیم. خیلی بدختیم. شما را کشته‌اند. حالا پیداست که جنایتی رخ داده. دلمان آتش گرفت امروز. انتقام شما را چه کسی می‌گیرد؟ چه کسی جواب پس خواهد داد؟ صبح
آخر شب جشن دانش آموختگی که بازار عکاسی داغ بود اتند ارتوپدی جآن جآآنانم اومد طرفم و خودش رو جا داد توی قاب دوربین و گفت یه عکس با خانم دکتر گلسا بگیریم که اینترن درسخونی بود،ارتوپد هم که میخواد بشه دیگه واقعا باید باهاش عکس بگیریم...پروانه های صورتی که از اون شب هنوز دارن دور سرم میچرخن رو میبینین?
 
*تازه الان متوجه شدم سر نوشتن عنوان پست قبل چه گافی داده بودم...آخه مرداد?!!آخه سوم?!!!مای گاد!
سلام 
واقعا کلافه م، من نامزد دارم، براش یه صفحه اس ام اس میفرستم یه خط جوابم رو میده. یعنی چی واقعا؟ تو تلگرام ده تا عکس واسش میفرستم، چهار تا ترانه میفرستم به زور یکی میفرسته.
نامه عاشقانه واسش دو صفحه مینویسم دو خطم جواب نمیده. یعنی چی؟ اعصابم خورده، این یعنی اینکه منو دوست نداره؟ چیکار کنم الان ؟ لطفا خانم ها و آقایون تجربیات تون رو بگین حتما. هم آقایون همجنس اتون رو بهتر میشناسین و بهتر راهنمایی میکنین، هم بالاخره خانم ها شوهران تون رو
یک خانوم با کلاس صد کیلو ارایش نداره ولی همیشه سعی داره ابروها و صورتش اصلاح شده و مرتب باشه
خانوم با کلاس مرتب و تمیز  لباس می پوشه و بند مد روزهای عجیب و غریب نیست!
خانوم با کلاس لبخند به لب داره و خوش برخورده ولی جلف و دلقک نه!
خانوم با کلاس اهل مطالعه هست و عضو کتابخانه
خانوم با کلاس تا لنگ ظهر نمی خوابه
خانوم با کلاس یادگیری هنرها رو عار نمی دونه 
خانوم با کلاس کم حرف و گزیده گویی هست
خانم با کلاس اهل مجادله و جر و بحث نیست
خانم با کلاس اهل غ

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها