نتایج جستجو برای عبارت :

خانوم دکتر تحویل نمیگیری دیگه!

بسم الله الرحمن الرحیم
محل کارمو دوست ندارم:(
منی که با کلی ذوق و شوق رفتم بد جور خورده تو برجکم
 
به خانوم دکتر پیام دادم:
+سلام فلانی ام (هم اسمم رو نوشتم هم فامیل)شماره فلانی رو لطف میکنید؟
_سلام (اسم کوچیکم)جان بجا نیاوردم
+کارشناس جدیدمرکزم دیگه :)
_کارشناس کجا؟
+فلان جا
_فکر کنم اشتباه گرفتی عزیزم
+مگه شما خانوم دکتر فلانی نیستین؟
_نه گلم من نه خانومم نه دکتر
من هیچ من نگاه:|
خب برادر شما که نه سر پیازی نه ته پیاز چرا هی سوال میپرسی و کشش میدی؟؟
یک خانوم با کلاس صد کیلو ارایش نداره ولی همیشه سعی داره ابروها و صورتش اصلاح شده و مرتب باشه
خانوم با کلاس مرتب و تمیز  لباس می پوشه و بند مد روزهای عجیب و غریب نیست!
خانوم با کلاس لبخند به لب داره و خوش برخورده ولی جلف و دلقک نه!
خانوم با کلاس اهل مطالعه هست و عضو کتابخانه
خانوم با کلاس تا لنگ ظهر نمی خوابه
خانوم با کلاس یادگیری هنرها رو عار نمی دونه 
خانوم با کلاس کم حرف و گزیده گویی هست
خانم با کلاس اهل مجادله و جر و بحث نیست
خانم با کلاس اهل غ
یکی از دانش آموزهام امروز گفت خانوم امشب شب علی اصغره. ببینید شیر نذری میدن. گفتم اعتقاد داری؟گفت دنیای بی حسین به چه درد میخوره خانوم...
به قیافه ش نمیخورد. گفت خانوم هیئت نمیرید؟ گفتم نه. رفتم تو فکر. گفتم به چی فکر میکنی؟ گفت به قیافه تون نمیخوره خانوم.
از بس گفتن "خانوم"، "خانوم اجازه"، "خانوم"، "خانوم اجازه" و از بس حرفمو قطع کردن و رشته‌ی کلام از دستم در رفته، تو خونه هم که هستم و دارم فکر می‌کنم، تو فضای ذهنم، مدام یکی جفت‌پا میاد وسط افکارم و میگه "خانووووووووم! میشه من برم دستشویی؟؟؟؟"
امروز توی ایستگام منتظر بودیم مترو بیاد...یهو یه علی آقایی اومد سمت قسمت خانوما...یه خانومی میشناختش و گفت با لیلا خانوم کار داری؟ اونم گفت اره.
خانومه داد زد لیلا خانوم. علی آقا هم که شرمش میومد بره پیش لیلا خانوم وسط اون همه ادم...همون اول جایگاه بانوان منتظر موند....
لیلا خانوم تسبیح به دست داد زد" خوب اومده برو خیالت راحت..." والله منم اگ میدیدم کسی با این همه امید اومده سمت جایگاه بانوان چیزی جز "خوب اومده" بهش نمیگفتم......
 
#ذوقش رو باید میدیدین
سلااااااااااااااااااااااام
امروز 2 ساله که یه فرشته ی اسمونی اومده تو بیان و اسمش صدرا ـه 
بله برابچ امروز وبمون 2 ساله شده
تو این دو سال داداشای  خوبی پیدا کردم
،رهام جان،سعید جان،مهدی جان،اون یکی مهدی جان،علی جان،اون یکی علی جان،داش ماهان گل،داش،عرفان جان،اون یکی عرفان جان،اون یکی عرفان جان(داش عرفان)صالح جان،صادق جان،ابولفضل جان،اقا اشکان،اقای اشنا،دایی مشتی،اقا مهیار،اقا محسن،اقا رحمت،اقا محمد،دایی مشتی و کسایی که اسمشون یادم رف
بسم الله الرحمن الرحیم
تا وقتی این نفس میاد و میره ...
تا وقتی ریه ها پر از اکسیژن میشه و قلب خون پمپاژ میکنه
باید زندگی کرد...حالا حال و روزمون داغوون باشه مرده و زنده مون فرقی نکنه...نه نشد
باید فرق کنه به زورم که شده باید زندگی رو به جریان بندازی
طی ده روز 5 کیلو وزن کم کردم زیر چشام گود افتاده
حوصله هیچکارم ندارم...دوست دارم همه چیو مخصوصا این وبلاگو بترکونم(در جریانید که اولین جایی که برای ترکوندن و خالی کردن دق و دلی به ذهنم میرسه وبلاگ مادر م
قرار بود برای یه هماهنگی ، با مطب خانوم دکتر تماس بگیرم...یک هفته ی تمام ،صبح و عصر زنگ میزدم اما تلفن رو برنمیداشتن...نگرانی از دیرشدن موضوع باعث شد که به زحمت یه فرصتی پیداکنم و حضوری برم مطبشون و پیگیر بشم...
ترافیک بود و مطب ، اون سرِ شهر..‌.بالاخره بعداز کلی اعصاب خوردی رسیدم و هماهنگی ها انجام شد ؛
 قبل از اینکه بیام بیرون ، به خانم منشی گفتم "ببخشید؛تلفنِ مطب..." میخواستم بپرسم تلفن مطب شمارش عوض شده ؟ اما هنوز ادامه ی جمله ام رو نگفته بودم ک
از کشیک دیشب بگم براتون که خیلی خوب و خلوت بود. ساعت ۱:۳۰ صبح رفتم پاویون یه کم استراحت کنم که دیدم یکی از اینترنهام نشسته داره عین ابر بهار گریه میکنه! رفتم کنارش نشستم میگم چی شده؟ میگه هیچی و دوباره قلپ قلپ اشکش میاد بچه م! میگم نیدل استیک شدی؟ میگه نه خانوم دکتر. میخندم و با شیطنت میگم شکست عشقی؟ وسط گریه ش میگه نه خانوم دکتر. میگم پس چی شدی تو دختر؟ میگه هیچی و به گریه ش ادامه میده.
اینترن هم کشیکش یه آقا بود. صداش کردم پشت در پاویون. میگم چرا
بسم الله الرحمن الرحیم
سوار ماشین مرکز شدیم برای بازدید چندجا ، من و خانوم همکار عقب آقای همکار باراننده جلو.
بعد از چند کیلومتری که رفتیم خانوم همکار خطاب به راننده:یه آهنگی چیزی بذار
آهنگ هاش خوب بود به لحاظ مجاز بودن و قشنگ بودن و داشتم گوش میکردم و بادیدن مناظر سرسبز لذت میبردم که دوباره خانوم همکار:این آهنگا چیه؟؟ازون آهنگ های خیلی شاد بزار!
راننده هم عوض کرد و یه آهنگ فک کنم از هایده مایده ای و یا یکی تو این مایه ها بود.
به خانوم همکار گف
٩ تیر تولد دوست و رفیق شفیقم، خانوم "دکتر" نون بود. ٢٤ ساعت پیش متن بالا بلندی نوشتم و در اون طامات ها بافتم از جهت عرض تبریک و ارادت خدمت سرکار خانوم "دکتر". طی ٢٤ ساعت گذشته سرکار به قدری مشغول بودن که نتونستن کلک مبارک بر تاچ گوشی نهاده و کلامی چند تایپ نمایند. افتخار ندادن تشکر کنن خلاصه و این حرکت محیر العقول بنده ی حقیر رو وظیفه تلقی نمودن چنان که وظیفه ی هر روزه ی درس خواندن! این حرکت از جانب من سراپا تقصیر محیر العقول مینمود چرا که پس از ای
بسم رب العلی الاعلی
تا کنون فقط ۴ نفر مراجعه کردند گرچه اونها هم به زور بوده
عزیزان پست قبل که هنوز تشریف نیاوردید
تا آخر امروز  فقط فرصت هستا:))
باز بعد نیاین اعتراض کنین
عجبا!!!
چقد ناز میکنین !!!
همین درسته من دنبالتون راه بیفتم ؟؟؟خداوکیلی مثل شما ندیدم تو عمرم :)))
خانوم ام شهر آشوب
آقای عین الف
آقای آبی آسمانی
خانوم نادم
خانوم زینب
یه توکه پا بیاین بگین ایرانسل یا همراه اول لطفا خصوصی هم باشه پیامتون
ای بابا رگ سیدی آدم رو میزنن بالا
بسم الله الرحمن الرحیم
سوار ماشین مرکز شدیم برای بازدید چندجا ، من و خانوم همکار عقب آقای همکار باراننده جلو.
بعد از چند کیلومتری که رفتیم خانوم همکار خطاب به راننده:یه آهنگی چیزی بذار
آهنگ هاش خوب بود به لحاظ مجاز بودن و قشنگ بودن و داشتم گوش میکردم و بادیدن مناظر سرسبز لذت میبردم که دوباره خانوم همکار:این آهنگا چیه؟؟ازون آهنگ های خیلی شاد بزار!
راننده هم عوض کرد و یه آهنگ فک کنم از هایده مایده ای و یا یکی تو این مایه ها بود.
به خانوم همکار گف
تو راهروی خانه‌ی همان عضو هیات مدیره بودم که یکی اومد گفت: تو این خانوم رو زدی!
بیا بیرون ببینم.
رفتم بیرون دیدم اون دوتا خانوم، جار و جنجال راه انداختند که آره، این آقا ما رو زده!
یکی دوتا از همسایه‌ها اومدن جلو و به من گفتن: تو این خانوم رو زدی؟!
من داشتم تعریف می‌کردم که یکی از اون خانوم‌ها حمله کرد و دوباره من رو زد.
به خاطر این حرکت وحشیانه‌، اینجا همه به اون خانومه مشکوک شدن.
من چند بار برای افراد مختلف اصل ماجرا رو تعریف کردم.
در همین حین
امشب بعد مدت ها با عموی خانوم.م هم صحبت شدیم.
گفته بودم که یک فامیل مشترک با هاشون داریم.
اون فامیله رفته بود کربلا و ولیمه داده بود امشب.
به محض این که اومد داخل و نشست و من رو دید، برگشت از داداشم پرسید که محمدرضا چی شد؟ سربازیش تموم شد؟
داداشم گفت آره، بعدشم سریع رفت سرکار.
عموی خانوم.م یک آهی کشید.
چند دقیقه بعد من رفتم دوباره باهاش هم صحبت شدم. اصلا انگار نه انگار که خانوم.م  هم وجود داشته.
من به قسمت اعتقاد دارم، شما چی؟!
چند روز پیش بود.آره.داشتم با خودم میگفتم چقدر بعضیا (از اقوام و نزدیکان) الکی حساسن رو بچه هاشون.اینجا نبرش.اینکارو نکنه.اینو نخوره.بیرون نره که مریض نشه.خودم کارم درسته(گفتگوی ذهنیه دیگه!) که یه ذره هم از این حساسیتا ندارم و بچه هامم هیچ طورشون نمیشه.اصن آخرین بار یادم نیست کی بردمشون دکتر و خیلی هم دیر به دیر مریض میشن.اگرم مریض شدن دیگه خودم رو نمیکشم.بچه اس دیگه.دوره اش بگذره خوب میشه.(حالا میم دقیقا برعکس من فک میکنه).
خلاصه از اونجایی که ای
چند سال پیش همسایه‌ای داشتیم به اسم "جواهر" اما "ایران خانوم" صداش میزدن. آرایشگر فرح بود. بعضی وقت‌ها برام خاطراتش رو تعریف می‌کرد. شبیه بقیه پیرزن‌ها نبود. می‌تونستی بفهمی توی جوانی با کی نشست و برخاست داشته و چقدر برو بیا. از لباس‌هایی که انتخاب می‌کرد خوشم می‌اومد. انگار که یه پشت پا زده بود به رسم دنیا. فارغ بود از هیاهو. بچه‌هاش مثل خودش نبودن. می‌تونستی تفاوت نسل‌ها و تربیت رو حس کنی. یه روز حالش بد شد. بیمارستان خوبی نرسوندنش. در نه
سلام :))
این پست خانوم دکتر طرحی مون رو ببینید... 
https://www.instagram.com/tv/B3c4d3apT4c/?igshid=9xhwes2zylq
میدونین؟ جدا از وضع اسفناک آموزش و مدرسه، وضع سلامت این بچه ها وحشتناکه . بیمارهای واگیر دار و پوستی عحیبی گزارش میشه. 
کمک کنید؛  هر چه قدر تونستید
دو شبه پام تو اورژانس بیمارستان آموزشیه. یه پزشک مقیم هست اونجا... دیشب فهمید دانشجو پزشکی ام کلا یه جور دیگه برخورد کرد ! کلی بحث تخصصی و ...
حالا امشب وسط اورژانس پرستارا داشتن فشارم رو میگرفتن ،از پشت میز منو دید بلند بلند داد میزد خانوم دکتر ! عزیزم! چی شدی دوباره؟! 
[من درحال انفجار از خجالت و عصبانیت ذوق زدگی غیرعادی ایشون...] خوبم آقای دکتر .شما به کارتون برسید . نوبتم میشه الان. 
+ همرام بیا میخوام برم بالا سر مورد سوساید! 
بعد از احیا و خلوت
پنجشنبه که با مادرم رفتیم بازار خرید وقت برگشت داداش اولی و خانومش و خانوم ابریشمی رو هم دیدیم چون قرار بود ش بیان خونه ی ما من از داداش خواهش کردم اجازه بده خانوم ابریشمی با ما بیاد وقت برگشت وقتی سوار تاکسی شدیم داشتیم در مورد سریال بوی باران با هم حرف میزدیم که چطور فرشته زندست یا کی کشتتش؟ و این حرفا که راننده کاملا برگشت سمت ما گفت فیلم میگین یا واقعا؟! گفتیم بوی بارانو میگیم که ایشونم در بحث و بررسی سریال با ما همراه شدن متاسفانه
بعد دوب
در صورتی که خانومی بدون دلیل قانونی منزل همسرش را ترک کنه مرد میتونه با رفتن به دادگاه خانواده و تقدیم دادخواست الزام به تمکین خانوم را مجبور به تمکین کنه.(تمکین اعم از عام و خاص هست) ..تمکین عام یعنی حضور خانوم در منزل شوهر و حسن معاشرت می باشد. در صورتی که مرد دادخواست تمکین نمیده باید منزل با وسایل در شان خانوم به دادگاه معرفی کنه مددکار دادگاه به منزل میره و از منزل معرفی شده بازدید به عمل میاره در صورتی که این منزل مورد قبول دادگاه قرار بگ
وقتی رسیدم خونه گوشیم زنگ خورد: 
خانوم سروری ببخشید دیروقت هست. شماره شما رو از بابام گرفتم.
اتفاقی افتاده تماس گرفتی؟
یه پرشیای سفید تصادف کرده بود، داشت میسوخت. ما نگران شدیم ... خانوم خدا رو شکر...خدا رو شکر سالمید. 
گفت خداحافظ و بی اینکه منتظر بمونه من جواب بدم قطع کرد.
چند روز پیش بود.آره.داشتم با خودم میگفتم چقدر بعضیا (از اقوام و نزدیکان) الکی حساسن رو بچه هاشون.اینجا نبرش.اینکارو نکنه.اینو نخوره.بیرون نره که مریض نشه.خودم کارم درسته(گفتگوی ذهنیه دیگه!) که یه ذره هم از این حساسیتا ندارم و بچه هامم هیچ طورشون نمیشه.اصن آخرین بار یادم نیست کی بردمشون دکتر و خیلی هم دیر به دیر مریض میشن.اگرم مریض شدن دیگه خودم رو نمیکشم.بچه اس دیگه.دوره اش بگذره خوب میشه.(حالا میم دقیقا برعکس من فک میکنه).
خلاصه از اونجایی که ای
اوایل ک میاوردمش دانشگاه میگفتم میخام برم پیش استادم دکتر فلانی
با تهجب میگفت یعنی استدت آمپول داره دکتره؟؟
و براش توضیح میدادم ک نه اون دکتر امپول نیست
چندباری هم ک همراه من ب جاهای علمی اومده دیده که منو صدا زدن خانم دکتر
دیشب یهو وسط ی سریال ک داشتیم میدیدم ذوق زده شد و انگار چیز جدیدی کشف کرده مثل ارشمیدس
 یهو گفت آها مامان من دکتر ستاره هاست دکتر ماه دکتر شهاب سنگ

زدم زیر خنده بهش میگم چی میگی
میگه مامان دکتر تلوزیونم هستی یا مثلا دکتر
چه روزگاری شده! زندگیمون شده شبیه زندگی هر روزه‌ی خانوم فلاح. جلد خوراکی‌هارو با شوینده میشوریم و هر روز کل خونه رو با فرمول یک به پنج ضدعفونی می‌کنیم. خانوم فلاح از وقتی یادم میاد همینجوری بود. روی ظرف‌ها آب وایتکس می‌ریخت و همه خریدها رو ضدعفونی می‌کرد. حالا هم زندگی عادیش رو پیش می‌بره. من اما دستام مدام میسوزه. هرچی کرم هم میزنم فایده‌ای نداره. فکر این که با خیال راحت به صندلی و ظرف سس و فلفل و امثالش توی فست فودی‌ها و رستوران‌ها و در
بسم الله الرحمن الرحیم
من و دکتر رفتیم یه خانه بهداشت ایشون برا ویزیت منم برا کارای خودم
یه مریض اومد پیششون من صداشو میشنیدم
علائم تب مالت داشت به نظرم
ولی دکتر براش نوار قلب نوشت و دفترچه شو میخواست بده که بره
من با خودم گفتم الان برم بگم دکتر جان براش آزمایش تب مالتم بنویس قشنگ میچسبونتم به دیوار جلو مریضم بگم خیلی ضایس اقتدار دکتر میاد پایین
اما دلمم نیومد هیچی نگم
خیلی عادی انگار چیزی نشنیدم رفتم گفتم خانوم دکتر تو جلسه دیروز گفتن اینج
بهتر نبود این لباس صورتی بیمارستان ها سایز بندی داشت؟
خیلی داغون شده تیپم
دارم توی لباسه گم میشم
فعلا بخش اورژانس بستری شدم،اوضاع انقدر خنده داره
خانوم روبروییم نشسته داره تخمه میشکنه :)))
 البته منتظر جواب ازمایش خون هستم
دکتر گفت باس خون تزریق بشه بهم
الی بانو تا لنگ ظهر خوابید...
با چشمای نیمه باز گوشیش رو نگاه کرد و باز خوابید...
الی خانوم قورمه سبزی رو بار گذاشت و تمام در  و پنجره ها رو باز کرد تا بوی قورمه سبزی کسی رو اذیت نکنه....
گل گاوزبون و گل سرخ رو ریخت توی قوری و دم کرده درست کرد...
الی خانوم زیر قورمه سبزی رو خاموش کرد و اماده شد و رفت بیرون...
توی هوای دلنشین پاییز قدم زد و بین جمعیتی که رژه خیابونی رو نگاه میکردن واستاد....
بعد رفت چند تا فروشگاه جدید رو نگاه کرد و محو طرف و رنگ لباسای کیت
یکی بود یکی نبود ،  قصه کلاغ مهربان از این قراره که یه روز خانوم کلاغه از لونه اش اومد بیرون تا برای بچه هاش غذا پیدا کنه.همینجوری که داشت پرواز میکرد یه کرمو دید که روی علفا راه میرفت.خیلی خوشحال شد که یه غذای خوب برای جوجه کلاغاش پیدا کرده. رفتو کرم رو با نوکش از روی زمین بلند کرد.کرم کوچولو با ناراحتی به خانوم کلاغه گفت: “خانوم کلاغه، مادر من مریضه. اومدم براش غذا پیدا کنم. اگه براش غذا نبرم اون از گرسنگی از بین میره ”سنجابه هم که داشت از اون
سی و دوتا پسر ده یازده ساله در یک کلاس جمع شدند. اوایل جمع و جور کردنشان را بلد نبودم. حالا قلقشان دستم آمده. حالا یاد گرفتم چطور موقع درس توجهشان را جلب کنم. چطور آرامشان کنم. چطور سرگرمشان کنم. چطور خوشحالشان کنم. ولی خب... گاهی هم به هیچ صراطی مستقیم نیستند. امروز از آن روزها بود. انگار انرژی مضاعفی از ناکجا به جانشان تزریق شده بود. حرف می‌زدند، دعوا می‌کردند و با مشت و لگد به جان هم می‌افتادند و شکایت‌ها و زخم‌ها و کبودی‌هایش را پیش من می‌
. از پشت کوه دوبارهخورشید خانوم در اومد
با کفشای طلا وپیرهنی از زر اومد
آهسته تو آسمونچرخی زد و هی خندید
ستاره ها رو آروم⭐️از توی آسمون چید
با دستای قشنگش☀️ابرا رو جابه جا کرد
از اون بالا با شادیبه آدما نیگا کرد
دامنشو تکون دادرو خونه ها نور پاشید
آدمها خوشحال شدنخورشید بااونها خندید....
سلام امروز میخوام در چالش که اقا رهام  یعنی من یک ... ام شرکت کنم.
درباره ی روستای مادریم نوشتم
+داش عرفان،داش ماهان،داش مهدی،ریحون خانوم،اقا سعید(اگه بود)اقا صادق،ویستا خانوم(همون بدگرل)،بدبوی و فاطمه حسینی رو دعوت میکنم
ادامه مطلب
مرحله جدید فروش اینترنتی ایران خودرو از روز یک شنبه -20 بهمن ماه- آغاز شده و تا زمان تکمیل ظرفیت نیز ادامه خواهد داشت. در طرح پیش فروش اعتباری ایران خودرو، مشتریان امکان ثبت نام برای انواع محصولات این شرکت را دارند.
در طرح پیش فروش ایران خودرو ویژه دهه فجر، موعد تحویل خودروها برای مردادماه 99 خواهد بود.
آغاز ویرایش قراردادهای معوق مشتریان
ایران خودرو طی اطلاعیه ای که در تاریخ دهم دیماه، برای نمایندگی‌هایش منتشر کرده، خبرهای جدیدی به مشتر
مشاوره خانواده در میانه ، مشاوره ازدواج در میانه ، مشاوره طلاق در میانه ، مشاوره نامزدی و دوران عقد در میانه، مشاوره تلفنی خوب ، روانشناس خوب در میانه ، روانپزشک خوب در میانه ، مشاوره تلفنی رایگان ، روانشناس خوب در میانه کی سراغ داره ؟ ، تلفن روانشناس خوب در میانه ، آدرس روانشناس خوب در میانه ، تلفن مرکز مشاوره خوب در میانه ، آدرس مرکز مشاوره خوب در میانه ، مشاوره قبل از ازدواج و بعد ازدواج در میانه ، مشاوره مشکلات جنسی زناشویی زوجین ، زنان ،
آقا یادتونه ما شهریور وضع مالی خوبی نداشتیم بعد هانیه خانوم گفت برام شام درست میکنه میاره بعد دید خونه تخم مرغ نداره بعد به من گفت برو تخم مرغ بخر من گفتمش من پول ندارم ؟:| 
اقا هانیه خانوم منو واس خاطر تخم مرغ ول کرد من وقتی اوضاع مالیم خوب شد گفتم چه کنم قلب هانیه خانوم بدست بیارم چه نکنم ؟ که گفتم آها :)
تصمیم گرفتم برم کشور دوست و همسایه...  برترین کشور تخم مرغی جهان ، چین :)
اقا ما رفتیم چین اونجا همه چی اکی بود ماشالله عمو چنگیزتونم یه سر و گر
ولی حاظر بودم شهر توی کثافط غرق شه و نت ها رو قطع کنن و تنها راه ارتباطیمون دود باشه اما فردا نرم مدرسه تا ۸ فاکینگ ساعت با خانوم آ بگذرونم
کاراهام تا صبح طول می کشه و و توی این شبای بی خوابی تنها چیزی که بهش فکر میکنم اینه که عجیب خراب کردم با این انتخاب رشتم و مدرسه انتخاب کردنم.
به هر حال شعار من اینه که فردا آزادیم،یعنی اگه خانوم آ نکشتمون بعدش دیگه آزادیم:||
واقعا این بود زندگی؟:')
کلیک کنید
10
[ T y p e h e r e ]
همسایهی پری
نه بابادادشم برای تولدم « : مژگان خنده ای ازسرخوشی کردوگفت
سپس شانه ها یش را بالاانداخت وگفت: اگه سیامک نبودتوی ».... خریده
اون خونه دق میکردم....
وقتی مژگان ازخانه بیرون آمد، پرینازنگاهی به انبوه وسایل چیده شده
کناردرانداخت ، اما هر چه چشم چرخاند اثری ازمردی با توصیفات مژگان
ندید.
*********************
لیلا خانوم باملاقه دسته بلنددیگ آش روبه هم میزدوزیرلب دعا میکردو
پریناز گاهی ناخنکی به ظرف پیاز داغ میزد.بعداز چند
امتحان داشتند آن هم از نوع مجازیش. ساعاتی قبل از شروع امتحان، آمده برایم اینچنین نوشته:
"سلام خانوم 
معذرت میخوام که مزاحمتون شدم 
متاسفانه من چشمام عفونت کرده و ساعت۳:۳۰ نوبت چشم پزشکی دارم باید از ساعت ۳ مطب دکتر باشم ومعلوم نیست کارم کی تموم بشه و نمیتونم در کلاس شرکت کنم
امیدوارم عذرم پیشتون موجه باشه و نمره ای از عدم حضورم در کلاس کم نکنید"
برایش نوشتم: برو به سلامت فقط هر وقت برگشتی پیام بده تا همینجا ازت درس بپرسم"
نوشت: "من چشمام دیگه د
دانلود کتاب حقوق ارتباطات دکتر معتمدنژاد    
 
 
 
دانلود فایل
 
 
 
 
ketabdownloadpdf1.blog.ir › دانلود-کتاب-حقوق-ارتباطات-دکتر-معت...دانلود کتاب حقوق ارتباطات دکتر معتمدنژاد :: دانلود کتاباگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنید نتایج وب دانلود کتاب حقوق ارتباطات دکتر معتمدنژاد - قطره https://www.ghatreh.com › news ...www.ghatreh.com › news › دانلود-کتاب-حقوق-ارتباطات-دکتر-معتمد...دانلود کتاب حقوق ارتباطات دکتر معتمدنژاد - قطره۲۶ مرداد ۱۳۹۸ - دانلود کتاب حقوق ارتباطات دکت
قدرت با ذات ادمیزاد چی کار میکنه؟
 
+رفتم واسه یکی از اقوام وقت دکتر بگیرم
منشیه گفت بیا این لیستو بگیر اسم ت رو بعد اینا بنویس ...
چن تا پیرزن و پیرمرد اونجا بودن سواد نداشتن گفتن خانوم ما از چندساعته اینجاییم اسممونو بنویس ...نوشتم...۳ نفر...منشیه گفت این دفترچه ها رو اومدن گداشتن اسم اینا رو بنویس من باید برم...
و من هر کاری کردم وقتی اون رفت نتونستم اسم فامیلمونو چهارمین نفر ننویسم!
دیگه چطور میتونم از بقیه قدر قدرتا انتقاد کنم؟؟؟
 
پسر  این زنه خانوم آ جدا از یک عالمه کارایی که دیشب داده بود امروزم کلی مشق خارج از کتاب اضافه کرده و بچه ها بهش گفتن که خانوم ما که مسافرتیم وسیله نداریم چی و میدونید چه جواب داده دقیقا اینو گفته
''مشکل خودتان است لابد برایتان مهم نبوده''
واقعا اینقدر نفهمه؟
اوف اوف اوف ببین من معتقدم آدم به هیچ وجه نباید آرزوی مرگ حتی برای دشمنش کنه ولی با تک تک سلولای بدنم می خوام براش یه مرگ دردناک آرزو کنم و خودم در حالی که شاهد زجر کشیدنشم بهش لبخند بزنم ل
میپرسه اولین کشیک دردونه دکتر ساسان چطور بود و دو تایی ریسه میرن از خنده. یاد ارتوپدی دوره استاجری میوفتم که روی نزدیک ترین صندلی به دکتر میشستم و نوت برمیداشتم و شلوغ میکردم و بسیار مورد لطف دکتر بودم! البته این به دلیل علاقه م به ارتو یا دکتر نبود. اساسا من سر همه درمانگاه ها همینجوری بودم به جز اونهایی که اساتیدش تهدید جانی برامون محسوب میشدن. دلتنگ استاجری میشم و خوش گذشتن هاش. و در نهایت یکی از دلایل بهم خوردن رابطه م همین بود. بله اینکه م
دیشب در نوک بام خانه روبرویی باز سر و کله ستاره ام پیدا شد.عیالو صدا زدم تا اونو ببینه وقتی اومد زد زیر خنده و گفت :اون انعکاس لامپ تو حیاطه!!!
من
گفتم بابا ستاره بود بخدا من فرق لامپ و ستاره رو می فهمم و خلاصه زیر بار نرفت..اونقدر سرمو این ور و ان ور چرخوندم که ستاره خانوم یافت شد و دوباره عیال صدا زدم و بلاخره چشمش ب جمال ستاره خانوم روشن شد!!!
دوتابی باهم محو ستاره شدیم..هرازگاهی ابرها از روی ستاره رد می شد و ناپدید می شد ولی بعد از عبور ابر دوبار
calisthenics routine for girls روتین کلیستنیکس برای دخترها و خانوم ها
۴ روتین کلیستنیکس برای خانوم های علاقمند به ورزش کلیستنیکس...
روتین اول (سطح مبتدی):
 
روتین دوم (سطح مبتدی): کل بدن
 
روتین سوم (سطح میانی): شوک به کل بدن
 
 
روتین چهارم (سطح میانی): شنا
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین
یک دیوار مهربانی کاش راه اندازی میشد که هرکسی احوالش  بهتره بزاره روی دیوار ...
اونوقت اگه دل گرفته ای از کنار دیوار مهربانی رد میشد میتونست یکم از اون حال خوب رو برداره .
اینجوری اسراف هم نمیشد .
حال دل همه به یک اندازه خوب بود.
- من حالم خوبه 
اضافه ی خوبی حالمو گذاشتم رو دیوار مهربانی 
هرکی پیداش کرد برداره :))
- این مدت نبودم ولی به یادتون بودم ممنون از پیام هایی که برام گذاشته بودین 
ممنون اشنا خانوم ممنون گلشید خانوم.
به نام خالق زیبایی ها
همه مدارس رو تجربه کردم ابتدایی دخترانه و پسرانه شو دبیرستان دخترانه و پسرانشو (از راهنمایی فاکتور میگیرم)
اگه بخوام یه دسته بندی داشته باشم از نظر انرژی که میگیره و میزان شیطون بودن بچه ها:
1)مدرسه ابتدایی دخترانه=مدرسه دبیرستان پسرانه
2)مدرسه ابتدایی پسرانه=مدرسه دبیرستان دخترانه
بعد از مورد دو من یک عدد جنازه بودم یعنی نابود شدم یعنی من پر انرژی کم آوردم
دبیرستان پسرانه که کلا یه بار بیشتر نرفتم اون هم باالاجبار ولی
بسم الله الرحمن الرحیم
محل کار قبلیم گاهی با ماشینی میرفتم سر کار که آقا جان با اون میرفت باغ یعنی اون ماشینه باغشون بود...
پر خاک بودنش بماند گاهی بیل و کلنگای پدر جانم داخل ماشین بود
من ماشینو تو حیاط مرکز پارک نمیکردم میبردم پشت مرکز تو سایه زیر درخت توتا
بعد اونجا گاهی یه چندتا جوون علاف بودن ...
یه بار اومده بودند به آقای صالحی گفته بودن؟؟
اون دختره خانوم دکترتونه؟؟چقد ماشینش ضایس توشم بیل و کلنگه مگه باز بعد مرکز میره سر زمین خخخ ما هم کا
به نام خالق زیبایی ها
همه مدارس رو تجربه کردم ابتدایی دخترانه و پسرانه شو دبیرستان دخترانه و پسرانشو (از راهنمایی فاکتور میگیرم)
اگه بخوام یه دسته بندی داشته باشم از نظر انرژی که میگیره و میزان شیطون بودن بچه ها:
1)مدرسه ابتدایی دخترانه=مدرسه دبیرستان پسرانه
2)مدرسه ابتدایی پسرانه=مدرسه دبیرستان دخترانه
بعد از مورد دو من یک عدد جنازه بودم یعنی نابود شدم یعنی من پر انرژی کم آوردم
دبیرستان پسرانه که کلا یه بار بیشتر نرفتم اون هم باالاجبار ولی
سهمیه دادن ! تقلب شد ! تراز مشترک ! و ... بسه دیگه این حرفا ! 
به جا اینکارو بشین فکر کن ببین اونایی که امسال زیر 1000 شدن از فضا اومدن آیا؟! به این فکرکن که اونی که پارسال شده 150 هزار امسال شده 800 بدون هیچ سهمیه ای چیکار کرده؟! مگه تراز مشترک واسه اونم نبود؟! مگه تقلب به رتبه ی اونم ضربه نزده!
من امروز بغضم گرفت چند دیقه ولی اشک گریه و زاری و ناراحتی رو ریختم دوررر !
امسال سوالات آسون بود و نمیشه انکار کرد ! خب همه خوب زده بودن مشخصه رتبه ها بد میشه .. بخاط
سلام دختر پسرای هم سن و سال خودم 
مرسی از این که مطالب بلاگ بنده رو می خونید
دوستتون دارم و میخوام که یه صحبتی با شما عشقای عزیز داشته باشم آماده اید؟؟؟بریم؟؟؟؟باشه
اووووف که دارم دیونه میشم
آخه کسی نیست ما رو درک کنه به خصوص اون پدر مادرهایی که فاصله سنیشون با ما خیلی بالا هست
مثلا بابای40ساله 
مامان 38ساله
و ومثلا دختر خانوم یا آقا پسر14ساله
به خدا با احساسات یه نوجوون بازی نکنید به خصوصا دختر خانوم ها چون زود رنج هستند
حالا درسته من پسر هستم
قبلا وقتی خانوم ابریشمی، خیلی کوچیک بود، من نگا که میکردم، اصا ذوق عالم میومد سرریز میشد تو قلب من، بعدم میشد یه آبشار که محل فرودش تو صورت من بود، و گل لبخند منو، همین عشق آبیاری میکرد
اونوقتا فکر میکردم، اگر بمیرم هم حتما از فرمانروا اجازه میگیرم برای یه شبم که شده منو برگردونه توی دنیا، وسط مجلس عروسیه، دخترم خانوم ابریشمی ...
انقدر علاقه...انقدر آرزو....اون همه امید...
فکر نمیکردم روزی بیاد که نقشه بکشم برا چند سال آینده، برای شب عروسیه هم خ
دانلود آهنگ ساسی مانکن دکتر
دانلود آهنگ ساسی مانکن دکتر به همراه متن آهنگ و کیفیت اصلی از سایت آهنگدون
Download New Song Sasy Mankan Doctor With Text And Best Quality From Ahangdoon
 
 
متن آهنگ دکتر ساسی مانکن:
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
دانلود آهنگ جدید ساسی مانکن دکتر
دانلود آهنگ ساسی مانکن دکتر
دکتر ساسی
ساسی دکتر
اهنگ دکتر از ساسی مانکن
متن آهنگ دکترساسی مانکن
ساسی مانکن دکتر با کیفیت 320
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
ساسی مانکن دکتر
بدانید و آگاه باشید همانا که دوپینگ در ماه رمضان برای خانم های روزه دار از خوردن سحری و شام و افطار واجب تر است :)
و باز هم بدانید و آگاه باشید بهترین دوپینگ مصرفی در این ماه مبارک برای خانم ها خوردن قرص آهن + اسید فولیک است و بس !
البته با دستور و نسخه پزشک .
مثلا من رفتم دکتر گفتند یک روز در میان این قرص میشود یا نصف یه قرص در روز .
آقا من دیشب این قرص رو خوردم حالم واقعا بزنم به تخته ، خدا رو شکر نسبت به چند روز قبل خیلی بهتره !
 دیروز که در حد شهید
چند وقته من ساعت هفت صبح رو ندیدم اصلا؟! :)
از خوبی های صبح زود بیدار شدن اینه که، صبح زود هیچ کانالی یا بلاگی آپ نشده معمولا. آدم ترغیب میشه همون چند تا کانالی که نگاه میکنه(من جوین نمیشم معمولا) رو هم دیگه کلا ول کنه و بگه اه اصلا چه کاریه؟ چرا این همه بطالت؟! من کارای مهم تری دارم (دو نقطه قلب قلب)
امروز میخوام برم یکی از دوستان دوره دبیرستانم رو ببینم. راستش احساس خاصی ندارم، خوشحالم. صرفا میگم اون اضطرابی که قبلا برای بیرون رفتن داشتم رو ندار
صحنه ی اول _ جاده ی اهواز امیدیه . خودرو 207 با سه سرنشین. زن و شوهر و فرزند یک ساله. 
نگار: حمید ! حالت تهوع دارم ، بزن کنار. 
حمید: چیزی نیست بد ماشین شدی ، یه کم آب خنک بخور خوب میشی .
چند دقیقه بعد ... طاقت نگار طاق شده ، حمید به سمت اورژانس امیدیه میراند. 
صحنه ی دوم _ درمانگاه . اتاق پزشک طرحی . نگار و فرزند یک ساله اش ، دکتر !
نگار: آقای دکتر از یکی دو ساعت پیش توی ماشین حالت تهوع و سرگیجه بهم دست داده . 
دکتر حین نوشتن نسخه ...
نگار: سابقه ی روماتیسم دار
کاش میموندی خانوم کوچولو کاش حالا که بعد ده سال اومدی میموندی کاش حالا که قلب کوچولوت تشکیل شده بود میموندی کاش حالا که اروم با پاهای کوچولوت لگت میزدی میموندی کاش حالا که شده بودی همه ی دنیای مامان بابات میموندی کاش بودی چشمای مامان وبابات که فکر میکردن همه دنیا تو چشمای تو جمع شده میدیدی کاش میموندی ولباس چین چین صورتیدا میپوشیدی ودلشونا میبردی کاش فقط 3ماه دیگه تحمل میکردی... بمیرم که امشب اخرین شب سه نفر بودنتونه.. بمیرم که امشب باهم نشس
دکتر خادم در گذشت
دکتر خادم سالها بود که از بیماری سرطان رنج می برد و در این اواخر بشدت ضعیف و ناتوان شده بود دکتر خادم  بعد از تحمل سالها درد و رنج به دیار باقی پر کشید
دکتر خادم دهه هشاد بود که به عنوان یک پزشک جوان و تازه کار به زیباکنار آمد و مطب پزشکی او سالهاست که تنها مطب پزشکی در زیباکنار می باشد.
حالا بعد از در گذشت دکتر خادم در زیباکنار پزشک دیگری نیست و باید دید چه مدت طول خواهد کشید که دوباره در زیباکنار مطب جدیدی بازگشایی گردد
سلام دوستان
پسری هستم 24-25 ساله که یه مشکل بزرگ توی ارتباط با خانوم ها دارم. البته شاید به نظر بعضی ها مسخره بیاد ولی حس میکنم میتونه بعدا برام مشکل درست کنه. 
در حقیقت کافیه  فقط یه خانوم رفتار مهربونی با من داشته باشه و چهره ش یه کمی هم زیبا باشه (هر چند که وزنه رفتار مهربون خیلی سنگین تره)، بعد من یه حس خاصی نسبت به اون خانم پیدا میکنم. 
نمیتونم بگم علاقه، ولی دلم میخواد هی ارتباطم رو باهاش بیشتر کنم و بیشتر باهاش صحبت کنم،  از طرفی توی عمل هم
نیم ساعت میشه که از مدرسه اومدم خیلی خسته ام خیلی...
امروز یکی از بهترین روزها بود ولی فردا از الان میدونم که دو زنگ اول افتضاحه...
خانوم(ٰد)یکی از بهترین معلم هاست خیلی دوسش دارم....
مامان بابام هنوز خونه نیومدن...............................
خیلی وقته بهش پیام ندادم یعنی از وقتی مدرسه ها شروع شده،شاید باهم قهریم و من نمیدونم....دلم براش تنگ شده...بعضی وقتا حسم میگه اون آدمی که من فکر میکردم نیست..................
تو مدرسه با (ل) صمیمی شدم ،سرما خورده بود گفت شاید فردا ن
قضیه اینه دلم میخواد وا بدم. دلم میخواد همه‌ی رویاهامو خاک کنم و وا بدم از تصویرایی که تو ذهنم ساختم. شاید الان بیشترین چیزی که دلم میخواد اصن همینه. تسلیم شدن. نمیدونم چرا اون صدای درونم خفه نمیشه و میگه دووم بیار. میگه گوشتو به توران خانوم بده که میگفت غم بزرگو به کار بزرگ مبدل کرده. قلیم میسوزه، سرم درد میکنه، و انرژی ندارم دیگه من. همش یاد اون حرفت میفتم که میگفتی انرژی ندارم من. نازنین انرژی ندارم. حالا من مدت‌هاست انرژی ندارم و سینه خیز ا
فرداش من با یکی از همسایه‌ها رفتیم دادگاه تا از آن دو خانوم شکایت کنیم.
یکی از همسایه‌ها هم پیگیر شکایت از پلیس‌ها شد.
ما از دو خانوم شکایت کردیم. روز اداری بعدی، رفتیم نیروی انتظامی کل استان قم، بابت رفتار بد آن پلیس‌ها و قبول نکردن شکایت ما، شکایت کردیم.
 
اما ماجرای شکایت از دو خانم:
ما شکایت کردیم و حدود یک ماه بعد، اولین ابلاغیه‌ی دادگاه آمد. تا سه جلسه‌ی پرونده در شورای حل اختلاف باقی می‌ماند. من رفتم و شوهر آن خانم چادری آمد. مرد نسب
دیشب در حالی که تو مطب دکتر منتظر نشسته بودیم یه دختره وارد شد یهو با دیدن ما هیجان زده داد زد واااااای سلااااام و منو محکم بغل کرده بود و روبوسی اینا منم کلا هنگ که این کیه دیگه بعد با مامان روبوسی کرد و حافظم بالاخره لود شد و اونو شناخت..دوست ابجیم بود که اخرین باری که دیده بودمش ده سال پیش بود و الان دستیار دکتر بود.و خب همون ضرب المثل معروف کوه به کوه نمیرسه آدم به آدم میرسه
پ.ن:چند روز پیش  سر یه تشخیص اشتباه دکتر شوک بزرگی به هممون وارد شده
اقا داداش به پرنده علاقه ی خاصی داره میگه بعضی پرنده ها مثل طوطی هوش بسیار بالایی دارن....مادر خانوم هم که اجازه ی اوردن هیچ حیوون و پرنده ای رو به داخل خونه صادر نمیکنه حالا شما هرچی میخوای براش توضیح بده این طوطیه مثل خروس که نیست...مادر من این عروس هلندیه مرغ ک نیس نمیشه تو حیاط نگهش داشت...عجزو التماست فایده نداره ک نداره پامو که توی حیاط گذاشتم دیدم در قفس بازه... دویدم سمتش و کل پرنده هارو مرده دیدم :(( اون لحظه حس خفگی داشتم ظاهرا یه حیوون وح
دانلود کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی
کاربران گرامی ،در این بخش لینک دانلود کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی با فرمت pdf در حجم ۵۰۲ صفحه آماده گردیده است.در صورت تمایل می توانید این محصول را از سایت خریداری و دانلود نمایید.
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلیxدانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلی pdfxدانلود رایگان کتاب مختصر آیین
دانلود کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی
کاربران گرامی ،در این بخش لینک دانلود کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی با فرمت pdf در حجم ۵۰۲ صفحه آماده گردیده است.در صورت تمایل می توانید این محصول را از سایت خریداری و دانلود نمایید.
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلیxدانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلی pdfxدانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دک
خلاصه مالیه عمومی دکتر احمد توکلی
 
 
 
دانلودفایل
 
 
 
Search ResultsWeb resultsخلاصه کتاب مالیه عمومی دکتر احمد توکلیhttps://publiclaw2.persianblog.ir › y01J0EjYm8unkMM...Translate this pageApr 4, 2014 - خلاصه مطالب کتاب : مالیه عمومی سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) مولف : دکتر احمد توکلی فصل اول : مالیه ...خلاصه کتاب مالیه عمومی دکتر احمد توکلی - نانو فایلhttps://nanofile.ir › downloads › خلاصه-کتاب-مالیه-عموم...Translate this pageFeb 10, 2019 - دانلود خلاصه کتاب مالیه عمومی دکتر احمد توکلی ما
چرا در محیط های رسمی ایران مثل دانشگاه و اداره، با دامن پوشیدن خانوم ها مخالفند. در سفر به بعضی کشورهای مسلمان و بعضی کشورهای اروپای غربی، دیدم که خیلی از خانوم های مسلمان محجبه و متدین، از دامن استفاده می کنند، دامن هایی پوشیده و در عین حال خوش تیپ. من خودم خیلی دوست دارم از پوشش دامن استفاده کنم ولی تو ایران مجبورم همره مانتو، شلوار بپوشم. 
در مورد فانون خب قانون شفافی نیست ولی حداقل تو یک دانشگاه در تهران این پوشش دامن رو مصوب کردند، بعد م
کتاب محاسبات عددی دکتر نیکوکار 
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان کتاب محاسبات عددی نیکوکار به همراه حل المسائلengineerboys.ir › دانلود-رایگان-کتاب-محاسبات-عددی-نیکوک۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ - کتاب محاسبات عددی دکتر نیکوکار در ۸ فصل مختلف ارائه شده که در ادامه فهرست مطالب آن ارائه شده است. مولف این کتاب آقای مسعود نیکوکار و محمد ...
دانلود کتاب محاسبات عددی نیکوکار - بیست فایلwww.20file.org › book › دانلود-کتاب-محاسبات-عددی-نیکوکارکتاب محاسبات
فردی به دکتر مراجعه کرده بود ، در حین معاینه یک نفر بازرس از راه میرسه و از دکتر میخواهد که مدارک نظام پزشکی اش را ارائه دهد!

دکتر بازرس را به کناری میکشد و پولی دست بازرس میذاره و میگه : من دکتر واقعی نیستم!
شما این پول رو بگیر بی خیال شو 
بازرس که پولو میگیره از در خارج میشه!
مریض یقه ی بازرس رو میگیره و اعتراض میکنه!
بازرس میگه منم بازرس واقعی نیستم و فقط برای اخاذی اومده بودم ولی توی مریض میتونی از دکتر قلابی شکایت کنی!
مریض لبخند تلخی میزنه
دانلود کتاب محاسبات عددی دکتر نیکوکار
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان کتاب محاسبات عددی نیکوکار به همراه حل المسائلengineerboys.ir › دانلود-رایگان-کتاب-محاسبات-عددی-نیکوک۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ - کتاب محاسبات عددی دکتر نیکوکار در ۸ فصل مختلف ارائه شده که در ادامه فهرست مطالب آن ارائه شده است. مولف این کتاب آقای مسعود نیکوکار و محمد ...
دانلود کتاب محاسبات عددی نیکوکار - بیست فایلwww.20file.org › book › دانلود-کتاب-محاسبات-عددی-نیکوکارکت
در بین همکارام با اینکه احتمال میدم خیلی ها از دکتر الف خوششون نیاد من دکتر الف رو میپسندم و اصلا هم از خانم الف که به گفته خودشون صلح طلبند خوشم نمیاد
امروز خانم الف بهم گفت فرم ها رو پیرینت بگیرم تا بچه ها باهاش برن بیرون ولی دکتر یه برگه سفید برداشت و پشت همون نوشت و رفت دمش گرم
خیلی حال کردم با این حرکتش
هر سری می‌خوام راجع به کتر م. حرف بزنم و از لفظ «دکتر» خالی استفاده می‌کنم و مثلا میگم «دکتر گفت فلان» حس منشی بودن بهم دست میده. البته همچین بی‌ربط هم نیست. از اون‌جایی که میزم دقیقا کنار دره و هر کی وارد میشه اول از همه منو می‌بینه، هر روز به طور متوسط به ۱۵ نفر اعلام می‌کنم که «دکتر نیست» یا «دکتر نیم ساعت دیگه میاد» یا «دکتر اومدن یه سر زدن و رفتن» یا «نمی‌دونم دکتر کی میان» و ... می‌خوام برم بگم حداقل یه حقوق منشی‌گری و دربانی به من بده:|
نمی‌دونم ریختن اشک از سر ذوق، چقدر می‌تونه شیرین باشه! ولی دیدنِ کسی که از خوشحالی، نمی‌دونه بخنده یا گریه کنه، خیلی به نظرم شیرینه...امروز، یه زوج رو در درمانگاه دیدم. دمِ در، خانوم داشت می‌خندید. بعد رفت توی بغلِ همسرش و همینطور داشتن با هم می‌خندیدن. اول فکر کردم موضوع خنده‌داری برای هم تعریف کردن و مثل من، که اینطور مواقع میرم توی بغل طرف، دارن از خنده، غش می‌کنن. اما یهو صدای خنده‌ی خانوم به گریه تبدیل شد. تعجب کردم. آخه آقا هم داشت ا
راهنمای بخش فک و صورت و طب تسکینی و درد تعداد اسلاید : 150 صفحه کتابچه راهنمای بخش فک و صورت و طب تسکینی و درد تعدادی از اسلایدها: نام و اسامی پزشکان بخش فک و صورت و طب تسکینی و درد اتندینگ بخش دکتر خورشیدی (مدیر گروه) دکتر یزدانی (رئیس بخش) دکتر قویمی (مسئول امور رزیدنت ها) دکتر طاهری، دکتر آرتا، دکتر نظافتی، دکتر مسگرزاده دکتر آقامحمدی، دکتر موثقی رزیدنت های بخش: دکتر ثابت مهر ، دکتر دباغ دکتر قلی زاده، دکتر حاج محمدی ثمرین دکتر سعید حاج محمدی،
18ساله شدم 
به این سن به اینکه اینجا هستم به اینکه شدم ملینا که باید باشم خوشحالم.با تموم غصه ها غم ها شادی ها و تنهایی ها به اینجا رسیدم.یک سال نه هزاران سال بزرگ تر شدم.هزاران تجربه هزاران آموخته و این منم 
یه دختر 18ساله که قرار کودکی های گذشته رو فراموش کنه.یکم حس تلخیه.اینکه خانوم باشی 
ولی لازم از اینجا به18سالگیم بگم که کور خوندی من همون ملینا قبلی میمونم اصلا هم بزرگ تر نشدم تازه فقط ده سالم شده والااااا 
اخه من و چه به خانوم من تا آب  بای
سلام به همه ی کاربران خانواده برتر 
بدن ما خانوم ها بعد از رسیدن به سن بلوغ که متاسفانه الان به دلایل مختلفی حتی به دوران ابتدایی هم رسیده هر ماه خودش رو برای بارداری آماده میکنه!
دیواره ی رحم خانوم ها رو بافت هایی میپوشونه تا وقتی عمل لقاح رخ میده جنین در اون قرار بگیره و از اون مراقبت کنه!
اما وقتی هنوز اسپرمی وارد رحم نشده او بافت ها باید کنده و دفع بشن و این همون سیکل ماهیانه ما خانوم هاست، خب این دوران از 3 تا 7 روز در زنان ایرانی شایعه!
عوا
1. یه روز تو زندگیم گوشی بردم مدرسه تحویل دادم. کلید کمد گوشیا گم شد و تا الان مث اسکلا وایساده بودیمو قرانو ختم کردیم یه کلید به گوشیا بخوره :| آخرشم پیدا شد و کلی دست و جیغ و هورا و گیلیلیلی کردم براشون :)
2. هرچیز خنده داری که اتفاق میفته بچه ها برمیگردن و به من و ری ری نگاه میکنن. حس میکنم ما دوتا اراذل کلاسیم :| نه؟ :|
3. امروز با ری ری چهارتا غذا خوردیم :| 
4. رفتم به خانوم بوفه ایه میگم خانوم یه چیز میخوام بگم شوکه نشیدا. من امروز هیچی نیاوردم با خود
سلام
آقا من یه مشکلی دارم و اونم این هست که نمیتونم چند ثانیه بیشتر به چشمان کسی نگاه کنم. و مسئله عدم اعتماد به نفس و کم رویی و اینها نیست اصلا. انگار حس میکنم وقتی به چشمان کسی خیره میشم انگار یه اتفاقات پشت پرده ی روحی شروع میکنه به رخ دادن که سریع نگاهم رو برمیگردونم.
این مسئله در ارتباطم با آقایون اصلا به چشم نمیاد، چون مردها خیلی خیره نمیشن به همدیگه موقع حرف زدن. ولی وقتی با یه خانوم صحبت میکنم خانوم ها گویا براشون عادیه که توی کل تایم حر
ایشون خانوم جان ریچاردز، عضو کمیته دائمی کتابخانه های عمومی ایفلا
هستند که ازشون دعوت شده بود برای افتتاح کتابخانه مرکزی مشهد حضور یابند.اینکه ایفلا کیه و چیه مهم نیست." استاد گوگل کامل در اینباره توضیح میده."اما
اینکه ندونی کجا با کفش بری و کجا بدون کفش خیلی مهمه. خانوم ریچاردز در
سفرشون به ایران سری هم به کتاخانه های عمومی شیراز زدند. تصویری که ملاحظه
میکنید مربوط به حضور ایشون در کتابخانه دستغیب شیراز است. اینکه
خانوم "جون" (احتمالا عام
علی:
۱. خاله چرا شما قدیمیا به دایناسور الاسترس میگین الاستروس؟ 
۲. خاله اونا که مردم نیستن, اشناهای خودمونن...
۳. چرا خانوما وقتی بچه شون بزرگ میشه نمیرن دکتر که ممه هاشونو بچینن بندازن دور؟
۴. خاله اسم دخترت رو بذار مه بابه (مه پاره)...منم دومادت میشم...
۵. میره رو کمد و میگه خاله بیا قد بگیریم...
5. ارتنت پر سرعت...
ارغوان: 
۱. عنتر خانوم...
۲. نخوابیم!
۳. زمنو میخواد منو بخوره! (وقتی فک میکنه زن عمو عصبانیه از دستش)
۴. عییا اذیت نکن! (علی رو اذیت نکن)
۵. تا
اون روز به خانوم الف گفتم که جمعه ولنتاینه.
یه آهی کشید و گفت: "هعیی، یکی هم نیست یه شاخه خرس برای ما بخره..."
کلی خندیدم. گفتم: "یه شاخه خرس دیگه چه صیغه‌ایه؟"
خودشم خندید: "بابا می‌خواستم بگم یه شاخه گل، دیدم خرس باحال‌تره، این‌جوری شد!"
دوشنبه یکی از بچه‌ها گفت: "برنامه‌ت برای ولنتاین چیه سولویگ؟" گفتم: "یه مجلس عزا داریم به یاری خدا، از ساعت چهار تا شیش. درمورد مکانش بعدا تصمیم می‌گیریم." (شوخی کردم. معلومه دیگه؟) 
قبل از خداحافظی به خانوم الف
امروزه عمل هاب زیبایی طرفداران بسیاری پیدا کرده اند.در میان تمامی عمل های زیبایی، عمل زیبایی بینی یکی از پر طرفدارترین عمل ها می باشد.شیراز به عنوان قطب پزشکی کشور، بهترین دکتر های جراحی بینی را دارا می باشد.هزینه عمل جراحی بینی در شیراز بستگی به نوع عمل ،بینی شما و از همه مهمتر دکتر جراح دارد.در جدول زیر لیست بهترین دکترهای جراحی بینی در شیراز به همراه آدرس و شماره قرار داده شده است
هزینه عمل بینی دکتر ساریخانی در شیراز - هزینه عمل بینی در ش
سبک مداحی : شور
هزینه: 14 صلوات
ثواب این شعر هدیه می شود به ارواح مطهر شهدا بخصوص شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی
جوونم فدات
به فدای یک لحظه نگات
جوونم فدات
به فدای تک تک نوکرات
جونم فدات جونم فدات
 
تنگه دلم
برا حرمت تنگه دلم
سخته خانوم
دوری از تو سخته خانوم
سخته خانوم سخته خانوم
 
دل من سنگه اما باز تنگه
حتی سنگم از دوری تو دلش تنگه
 
منو بخرم
یه شبی کربلا ببرم
منو بخرم
دمشق و سامرا ببرم
منو بخرم
به قصد نوکری ببرم
 
یا رقیه (س) بی بی سه ساله من
یا رق
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
هرچه می‌شنوی انتقاد از جناب دکتر روحانی هست و بس
یک سوال
براستی سد های غیر مهندسی شده
جاده ساختن در مسیر رودخانه و سیلاب
هم تقصیر آقای دکتر روحانی است
با انتقاد از دکتر روحانی
این همه اصراف و تبذیر در بودجه و خسارت های وارده بر مردم 
جبران نشده و از یاد کسی نمی‌رود 
اگر قدرت محاکمه مسئولان قبلی را ندارید...مظلومیت آقای دکتر روحانی است که جرات انتقاد و تهمت زدن را دارید....
اللهم عجل لو
کتاب آناتومی به زبان ساده دکتر نیکروش    
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنیدنتایج وب
دانلود رایگان کتاب آناتومی به زبان ساده دکتر نیکروش :: ...pdfketab2.blog.ir › دانلود-رایگان-کتاب-آناتومی-به-زبان-ساده-دکتر-...برای دانلود کتاب آناتومی به زبان ساده دکتر نیکروش روی دانلود فایل کلیک و فایل را دانلود کنید دانلود فایل ...
محمدرضا نیک‌روش - پایگاه دانلود رایگان کتاب | دانلود کتابwww.takbook.com › book › محمدرضا-نیک‌روش۱
خونه دانشجویی که داشتیم با بچه ها
یه خانومی همسایگی مون زندگی میکرد تنها بود. 
یه معلم بازنشسته حدودا 60 ساله 
یه خانم عصبی و اخمو که با هیچ کسی سازش نداشت!
اما از اونجایی که من از اون ادمهایی ام که قلق هر کسی رو به راحتی دستم میگیرم و از طرفی از همسایه ها شنیده بودم این خانوم تنها زندگی میکنه و کسی رو نداره رفتم تو فاز دوستی باهاش. 
برام بسیار جالب بود که چقدر به من اعتماد کرد و من رو پذیرفت.. جوری که الان حدودا 7 سال میگذره و من 4 ساله از اون خونه
خونه دانشجویی که داشتیم با بچه ها
یه خانومی همسایگی مون زندگی میکرد تنها بود. 
یه معلم بازنشسته حدودا 60 ساله 
یه خانم عصبی و اخمو که با هیچ کسی سازش نداشت!
اما از اونجایی که من از اون ادمهایی ام که قلق هر کسی رو به راحتی دستم میگیرم و از طرفی از همسایه ها شنیده بودم این خانوم تنها زندگی میکنه و کسی رو نداره رفتم تو فاز دوستی باهاش. 
برام بسیار جالب بود که چقدر به من اعتماد کرد و من رو پذیرفت.. جوری که الان حدودا 7 سال میگذره و من 4 ساله از اون خونه
محله ما یک رفتگر دارد، صبح که با ماشین از درب خانه خارج می شوم سلامی گرم می کند و من هم از ماشین پیاده می شوم و دستی محترمانه به او می دهم، حال و احوال را می پرسد و مشغول کارش می شود.
همسایه طبقه زیرین ما نیز دکتر جراح است، گاهی اوقات که درون آسانسور می بینمش سلامی می کنم و او فقط سرش را تکان می دهد و درب آسانسور باز نشده برای بیرون رفتن خیز می کند.
به شخصه اگر روزی برای زنده ماندن نیازمند این دکتر شوم، جارو زدن سنگ قبرم به دست آن رفتگر، بشدت لذت ب
دانلود آهنگ علی عباسی غزل خانوم به همراه متن از رسانه رز موزیک با بالاترین سرعت و قابلیت پخش آنلاین در قالب mp3.
از بخش آهنگ های علی عباسی بازدید کنید.
Download Song Ali Abbasi–Ghazal Khanoom + Lyrics
میشینم فقط روبرو تو نفس می کشم عطر و بو تو
عسل تر شدی خرابتر شدم حالا که نشستم پهلو تو

متن آهنگ غزل خانوم از علی عباسی
میشینم فقط روبرو تو نفس می کشم عطر و بو تو
عسل تر شدی خرابتر شدم حالا که نشستم پهلو تو
نمیخواد بگی من میدونم غزل خانومِ مهربونم 
تو هیچی نگو ته قلبتو د
یادتان هست؟ یکی از بازی های بچگی ما همین بازی از سر نو غزل خانوم بود. الآن که غرق در عوالم مدرنیته و تکنولوژی و عصر جدید شده ایم یادم نیست روال کار دقیقا چگونه بود و مراحل بازی چطور انجام می شدند. ولی یادم هست که هر بازی ما قواعد و اصول خودش را داشت. آخ! عاشق بازی خر-پلیس بودم! بعضی وقتها چنین با غیظ روی هم می پریدیم که آخر شب که به خانه برمیگشتیم و از توی کوچه ها جمع می شدیم کت و کول برامان نمی ماند، ولی مثل کسانی که دنیا را فتح کرده اند خوشحال بود
دانلود خلاصه کتاب حقوق اداری دکتر امامی
 
 
دانلود خلاصه کتاب حقوق اداری دکتر امامی
 
 
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنیدنتایج وب
خلاصه کتاب حقوق اداری دکتر امامی :: دانلود کتاب پی دی افbookpdfdownload1.blog.ir › خلاصه-کتاب-حقوق-اداری-دکتر-امامیدانلود رایگان کتاب چارچوب های حقوقی مقابله با فساد (مالی) – حقوق 220224 1. دانلود جزوه حقوق اداری 1 - دکتر محمد امامی و کورش سنگری jozve30ti.4kia.ir › info ...
خلاصه کتاب حقوق اداری دکت
یادتان هست؟ یکی از بازی های بچگی ما همین بازی از سر نو غزل خانوم بود. الآن که غرق در عوالم مدرنیته و تکنولوژی و عصر جدید شده ایم یادم نیست روال کار دقیقا چگونه بود و مراحل بازی چطور انجام می شدند. ولی یادم هست که هر بازی ما قواعد و اصول خودش را داشت. آخ! عاشق بازی خر-پلیس بودم! بعضی وقتها چنین با غیظ روی هم می پریدیم که آخر شب که به خانه برمیگشتیم و از توی کوچه ها جمع می شدیم کت و کول برامان نمی ماند، ولی مثل کسانی که دنیا را فتح کرده اند خوشحال بود
امروز 9 آذر 1398 است و من همراه پدرم که بر اثر انسداد روده و پارگی فتق بستری است هستم دو روز پیش بود که پدرم از درد به خود می‌پیچید با برادرم احمد آوردیمش پیش دکتر اسلامیان نوشت که سریع ببریدش بیمارستان و بستری کنید او رو بستری کردند و دکتر جراح حیدرزاده گفت بایست عمل بشه اما چون پدرم بیماری قلبی داشت تردید داشتند تا اینکه دکتر قلب دکتر جهانبخش رضایت داد برای عمل . ساعت 10 شب جمعه او رو عمل جراحی کردند و بعد از اینکه هوشیاری رو بدست آورد آوردن بخش
بسم الله مهربون :)
 
رفته بودیم بیمارستان، میخواستیم چندتا شرح حال بگیریم و تمرین کنیم برای امتحان سمیولوژی عملی.
مریض من یه خانوم 75 ساله ای بود که از روستاهای اطراف هم اومده بودن. بعدِ شرح حال گیری همسرش هم همراهم اومد، یه پیرمرد گوگولی طور و بامزه :)) اولش فکر کردم خودش کار داره و داره میره ولی صدام زد. یه ذره مِن و مِن کرد، انگار خجالت میکشید. پرسید خانم دکتر واگیر داره؟ بهش گفتم یه کمی مواظب باشین. گفت یعنی چی؟ گفتم یعنی احتیاط کنین. یهویی پ
دانلود کتاب مهندسی محیط زیست دکتر کی نژاد
 
دانلود فایل
 
 
 
دانلود کتاب مهندسی محیط زیست دکتر کی نژاد :: دانلود کتابketabdownloadpdf1.blog.ir › دانلود-کتاب-مهندسی-محی...دانلود کتاب مهندسی محیط زیست دکتر کی نژاد - قطره https://www.ghatreh.com › news › دانلود-کتاب-مهندسی-محیط-زیست-دکت... ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ - دانلود کتاب مهندسی محیط ...
مهندسی محیط زیست ( تصفیه آب و فاضلاب ) - بانک کتاب ...yektabook.com › product › مهندسی-محیط-زیست-تصف...مهندسی محیط زیست ( تصفیه آب و فاضلاب ) نویسنده: ه . س .
دکتر #عارف_خلخالی متولد 1350 در #مشهد و مدرک تحصیلی دکتری با گرایش سلولی ملکولی میباشد و مخترع سوزن میکرو مانی پلاتور در سال ۷۲ و پودر سوپر فود NBS می باشد.
مخترع و تولید کننده : جناب آقای دکتر  عارف خلخالی
 
سوپرفود ان بی اس SuperFood-NBS
۰۹۹۲۱۸۰۳۷۹۷ ۰۹۳۶۶۵۹۷۲۰۴ سفارش و مشاوره تلفنی از 9 صبح تا 9 شب یکسره
بهترین دکتر ارتودنسی به خصوص به این مورد بسیار بیشتر از متخصصین دیگر توجه می‌کند. برای بهترین دکتر ارتودنسی بسیار مهم است که بیمار او, به بهترین شکل ممکنه درمان شود؛ و در این میان بهترین دکتر ارتودنسی پشتیبانی است تا بیمارش این فرایند حداقلی حدود 1 تا 1.5 ساله را به خوبی طی کند.به این مورد باید توجه بدارید که ارتودنسی فرایندی است بلندمدت. به این مفهوم که متناسب با فک, چینش کنونی دندان‌ها, سن و … باید زمانی حداقل 9 تا 12 ماهه برای ارتودنسی دندان
یک هفتس که من منتظرم کتابام برسه و اداره پست رو بیچاره کردم به حدی که تا زنگ میزنم میگم خانوم فلانی ام میگه دخترم یکم صبر داشته باش میاد بالاخره دیگه شما جوونا چرا اینقدر هولین :| 
امروز درحال پیگیری سفارش بودم که گفت خانوم فلانی پسرتونم نیم ساعت پیش زنگ زده بودن من خدمتشون عرض کردم متاسفانه بسته شما با یکم تاخیر فرستاده شده 
منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم اخه اینا کتابای کنکورشه بقیه ی منابع رو زده فقط لنگ این چهارتاست میترسم عقب بی افته پسر
ساعت هشت رفتم اورژانس که یک ویزیت کوچیک انجام بدم و برگردم،ساعت 1:30تونستم لش گشنه و شرحه شرحه ی خودم رو برسونم پاویون برای شام...
آآما...مورنینگ رو لغو کردم!!!
خداییش بُرش تا کجا?انقدر برا کارای مریض سگ دو زده بودم که اتند قند عسل با وجود تمام سخت گیری هاش گفت باشه باشه باشه دکتر،لغو!!!تو فقط انقدر جیغ جیغ نکن و من زدم زیر خنده و گفتم ما چاکر شماییم خانم دکتر...یعنی کاری کردم که دکتر از شدت خنده دل درد گرفت و رفت خونه(ناگفته نماند که این خانم دکتر سخ
با سلام 
چند سالی هست خواننده خاموش خانواده برتر هستم 99 درصد کاربران رو به اسم مخصوصا کابوی تنها ( یعنی کشت منو با اون 50 50 درصد دختر پسر معروفش) { البته مزاح} و عزیزان دیگر رو میشناسم . اولین باریه که پستی میذارم یا نظری اعمال میکنم
در خانواده برتر پست هایی هست با مضمون سخت گیری دختر خانوم ها در بحث ازدواج و بی نتیجه بودن خواستگاری پسر از دختر، بعضا شاهد هستیم که پست های متعددی زده میشه با این مضمون مهریه بالا، خواستگاری های بی نتیجه، سختگیری خ
دانلود کتاب مدیریت مالی دکتر رضا تهرانی
 
 
 
دانلودفایل
 
 
 
Search ResultsWeb resultsدانلود جزوه مدیریت مالی دکتر رضا تهرانی | فروشگاه اینترنتی ...https://soratmarket.com › product › جزوه-مدیریت-مالی-د...Translate this pageدانلود جزوه مدیریت مالی دکتر رضا تهرانی | فایل بصورت پی دی اف pdf و تایپ شده در ۶۸ ... جزوه مدیریت مالی رضا تهرانی, دانلود خلاصه کتاب مدیریت مالی دکتر تهرانی, ...مدیریت مالی دکتر رضا تهرانی - PicoFile.coms7.picofile.com › file › مدیریت_مالی_دکتر_رضا_تهران...Translate this pageمدیریت
سلام
خواهش میکنم آقایون جواب بدن، خواستم نظر پسران رو در مورد این حرف بدونم (فکر میکنم از دکتر هلاکویی باشه) اینکه، عشق بالاترین حد نیاز جنسی نسبت به ی نفرِ ...، این درسته واقعا؟، نظر پسران چیه؟
یعنی وقتی یه پسر میگه عاشق یه دختری شدم یعنی عاشق رابطه جنسی با اون خانوم شده؟، یعنی فکر میکنه اون خانوم میتونه نیاز جنسیش رو برطرف کنه؟، مگه این نیست که میگن پسرها با کسی که عاشقش نیستن هم میتونن رابطه جنسی داشته باشن، پس عشق چه فرقی داره؟
یادمه یه ک
زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر میره. دکتر می پرسه: چه اتفاقی افتاده؟ خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم مست میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه. دکتر گفت: خوب دوای دردت پیش منه، هر وقت شوهرت مست اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن و این کار رو ادامه بده. دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت. خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود هر بار شوهرم مست اومد خونه، من شروع
عکس پروفایلشو که دیدم، گفتم: "با طوطی گروه دونفره زدی؟"
گفت: "نه بابا، من خیلی وقته با خودم گروه یه نفره زدم. رفته بودیم خونه شون."
گفتم: "آهان!"
گفت: "دوری هم نبود. خیلی حس بدی داشتم از رفتنم. از اینکه این جوری از هم پاشیدیم."
گفتم: "آره، می دونم. چه می شه کرد؟"
هیچ وقت از موقعیتای این طوری خوشم نیومده. کی خوشش میاد؟ این که بین دو گروه از دوستات قرار بگیری و ندونی چی کار کنی.
یه زنگ پیش ملی و طوطی و هانی لمون، یه زنگ پیش دوری. نمی دونم تا کی این جوری می شه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها