نتایج جستجو برای عبارت :

راه من و تو از کربلا می گذرد

باگریه میگویم سخن ازداستان کربلا/اینک گرفته رنگ خون چون آسمان کربلا/یک کاروانی آمده از شهرپیغمبربه آن/آیدحسین تشنه لب بایاوران کربلا/حب علی وفاطمه برتارک ایمانشان/شرط ولایت محوری برعاشقان کربلا/وقت نبرد دشمنان باآل پیغمبررسید/ننگ است بهرکوفیان حمله به جان کربلا/سرها به نیزه میشود حتی حسین بن علی/شیعه به دنیامفتخر بهرامان کربلا/اندرکنارعلقمه دستان عباسش جداست/این گریه های پرصدا آتشفشان کربلا/برروی تلی زینبش دارد تماشامیکند/سخت است یار
پروازسقامیکنددرآسمان کربلا/داده است جان تازه ای برآستان کربلا/گردیده عباس علی باب الحوائج درجهان/درس وفادرعلقمه بخشیده جان کربلا/سرداردشت نینواهردم علمداری کند/دارالشفای تشنگان باشد امان کربلا/بهرحسین تشنه لب سقای براهل حرم/اندرفرات نینوا گشته نشان کربلا/الگوی یاران میشود سوی ولایت محوری/روی علم برپاکندهردم اذان کربلا/سوی حسینش میبرد دلهای عاشق پیشه را/زائرکنددلدادگان سوی کیان کربلا/درس اطاعت میدهد اندر رکاب رهبری/تیری به هردشمن زن
’’کربلا‘‘  کی خدمت میں اپنے تازہ الفاظ: 
۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔
یارب میں لکھنے بیٹھا ہوں دیوانِ کربلا
الفاظ ہوں عطا مجھے شایانِ کربلا
سینے پہ داغ، آنکھ میں آنسو لبوں پہ آہ
لیکر لحد میں جاونگا سامانِ کربلا
اصحاب با وفا کے لہو سے حسین (ع) نے
لکّھا ہے گرم ریت پہ قرآنِ کربلا
ادامه مطلب
همه چیز بگذرد. ما بگذریم. خشم بگذرد.خون بگذرد. لطف دو دوست به هم بگذرد.باد بگذرد. خدا نمی‌گذرد.خدا می‌گذرد، امّا نمی‌گذرد.چنانکه خورشید، می‌گذرد و نمی‌گذرد.چنانکه باد، چنانکه یاد.می‌گذرد و نمی‌گذرد.
حلمی | کتاب لامکان
نقاشی از جاستینا کوپانیا
باگریه میگویم سخن ازداستان کربلا/اینک گرفته رنگ خون چون آسمان کربلا/یک کاروانی آمده از شهرپیغمبربه آن/آیدحسین تشنه لب بایاوران کربلا/حب علی وفاطمه برتارک ایمانشان/شرط ولایت محوری برعاشقان کربلا/وقت نبرد دشمنان باآل پیغمبررسید/ننگ است بهرکوفیان حمله به جان کربلا/سرها به نیزه میشود حتی حسین بن علی/شیعه به دنیامفتخر بهرامان کربلا/اندرکنارعلقمه دستان عباسش جداست/این گریه های پرصدا آتشفشان کربلا/برروی تلی زینبش دارد تماشامیکند/سخت است یار
پروازسقامیکنددرآسمان کربلا/داده است جان تازه ای برآستان کربلا/گردیده عباس علی باب الحوائج درجهان/درس وفادرعلقمه بخشیده جان کربلا/سرداردشت نینواهردم علمداری کند/دارالشفای تشنگان باشد امان کربلا/بهرحسین تشنه لب سقای براهل حرم/اندرفرات نینوا گشته نشان کربلا/الگوی یاران میشود سوی ولایت محوری/روی علم برپاکندهردم اذان کربلا/سوی حسینش میبرد دلهای عاشق پیشه را/زائرکنددلدادگان سوی کیان کربلا/درس اطاعت میدهد اندر رکاب رهبری/تیری به هردشمن زن
حسین بن علی فرمانده ای است که همه مرزها را شکسته است. در مغناطیس عشق حسین، زمان و مکان و نژاد و زبان رنگ می‌بازد و طنین فریاد او در بیکران جهان و در گوش زمان می پیچد. هیچ کس نیست که در جان خود به آزمون کربلا مبتلا نشود. کل نفس ذائقة الموت هر نفسی چشنده مرگ است مگر آن که ذره ی وجودش در ملکوت روح حسین فانی و قطره ی جانش در اقیانوس حیات او حل شده باشد.
راه کوفه از کربلا می گذرد. هر که می‌خواهد دولت سلیمانی را در پایتخت جهان نظاره کند باید رزم کربلا کر
حسین بن علی فرمانده ای است که همه مرزها را شکسته است. در مغناطیس عشق حسین، زمان و مکان و نژاد و زبان رنگ می‌بازد و طنین فریاد او در بیکران جهان و در گوش زمان می پیچد. هیچ کس نیست که در جان خود به آزمون کربلا مبتلا نشود. کل نفس ذائقة الموت هر نفسی چشنده مرگ است مگر آن که ذره ی وجودش در ملکوت روح حسین فانی و قطره ی جانش در اقیانوس حیات او حل شده باشد.
راه کوفه از کربلا می گذرد. هر که می‌خواهد دولت سلیمانی را در پایتخت جهان نظاره کند باید رزم کربلا کر
اربعین یعنی حسین وخاطرات کربلا/دلسپاری برولایت شد نجات کربلا/میرودپای پیاده زائرش سوی بهشت/عشق زیبای حسینی شد ثبات کربلا/برلب زوارمولا ذکریا حیدرمدد/یادمان زینب او هم برات کربلا/اربعین ازبهرشیعه یک خروش جاودان/تاقیامت ماندگارو باقیات کربلا/هرکسی پای پیاده میرود سوی حرم/میشود شورولایی صادرات کربلا/برظهورناب مهدی هست این آمادگی/لشکری دارد فراهم واردات کربلا/دشمنان را خوارسازد این شکوه زائرین/شکر ایزد ذکرشیعه درجهات کربلا/حضرت مهدی ظهو
اربعین یعنی حسین وخاطرات کربلا/دلسپاری برولایت شد نجات کربلا/میرودپای پیاده زائرش سوی بهشت/عشق زیبای حسینی شد ثبات کربلا/برلب زوارمولا ذکریا حیدرمدد/یادمان زینب او هم برات کربلا/اربعین ازبهرشیعه یک خروش جاودان/تاقیامت ماندگارو باقیات کربلا/هرکسی پای پیاده میرود سوی حرم/میشود شورولایی صادرات کربلا/برظهورناب مهدی هست این آمادگی/لشکری دارد فراهم واردات کربلا/دشمنان را خوارسازد این شکوه زائرین/شکر ایزد ذکرشیعه درجهات کربلا/حضرت مهدی ظهو
این پاورپوینت درمورد 18 اسلاید طراحی شده
است در این پاورپوینت مطالبی از  تاریخ کربلا،ریشه نام کربلا، جاذبه های
گردشگری کربلا،غذاهای سنتی کربلا و سایر مطالب مفید و ارزنده در مورد
کربلا  از معتبر ترین منابع در این پاورپوینت درج شده است که امیدواریم
رضایت شما عزیان را جلب نماید
جهت دانلود فایل کلیک کنید
                                                                       من عاشق حرمتم                                                                         دیوونه کرمتم                                                                       عمری پای علمتم                                                                             یاحسین                                                                    
بسم رب الحسن (ع)
 
چند سال پیش یه مطلب در یکی از وب ها خوندم با مضمونِ :
هرکس یک بار کربلا بره، دیگه نمیتونه سال های بعد نره...
 
رفتم و نظر گذاشتم با مضمونِ : خوش به حالتون که شما حداقل یبار کربلا رفتید..ولی حال همه ی اونایی که تا حالا نرفتن کربلا بدتر از حال کسایی هست که کربلا رفتن...
 
صاحب وبلاگ جوابمو داد : ان شاء الله قسمتتون بشه...وقتی قسمتتون شد میفهمید که چی میگم
 
_______________
پ.ن 1 : به حرف ایشون رسیدم
2 هفته است از کربلا برگشتم ولی همچنان دلتنگی ا
بسم رب الحسن (ع)
 
چند سال پیش یه مطلب در یکی از وب ها خوندم با مضمونِ :
هرکس یک بار کربلا بره، دیگه نمیتونه سال های بعد نره...
 
رفتم و نظر گذاشتم با مضمونِ : خوش به حالتون که شما حداقل یبار کربلا رفتید..ولی حال همه ی اونایی که تا حالا نرفتن کربلا بدتر از حال کسایی هست که کربلا رفتن...
 
صاحب وبلاگ جوابمو داد : ان شاء الله قسمتتون بشه...وقتی قسمتتون شد میفهمید که چی میگم
 
_______________
پ.ن 1 : به حرف ایشون رسیدم
2 هفته است از کربلا برگشتم ولی همچنان دلتنگی ا
تقویم شیعه
بیستم صفر
۱- اربعین سید الشهداء علیه السلام
در چنین روزی چهل روز از فاجعه‌ی مولمه‌ی شهادت امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب با وفایشان می‌گذرد. بر دوستان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام لازم است که با پوشیدن لباس مشکی، تعطیل کار و برپایی مجلس عزا و شرکت در مجالس سینه زنی و ذکر مصیبت این روز را تعظیم نمایند.
امام حسن عسکری علیه السلام می‌فرمایند: علامات مومن پنج چیز است: نماز ۵۱ رکعتی (نمازهای واجب و مستحب در شبانه روز)، و زیار
لباسهای شسته، تلنبار شده‌اند روی هم. ظرفها شسته شده‌اند اما هنوز توی ظرفشویی‌اند. سینک پر از ظرف است. آب کتری تمام شده. غذا نداریم. سبد، پر از لباس تیره است. میزها گردگیری می‌خواهند، انارها دانه شدن. کتابهای نیمه تمام گوشه کتابخانه، خواننده می‌خواهند و فایل‌های انگیزشی مخاطب. گلدان‌ها آب می‌خواهند و برگهای زردشان هرس. خاک نشسته روی میزها را می‌بینم و کاری نمی‌کنم. شارژ گوشی تمام می‌شود و کاری نمی‌کنم. لیست خرید روی در یخچال، کجکی ن
منفعت شد گور دنیای جدید
اینچنین وضعی جهان هرگز ندید
روزِ روشن قتل و غارت میکنند
باج خواهی های شیطان شد شدید
خادمان مسلمین از قاتلان
آسمان لو داد شرّ و مکر و کید
در تمام عالم ایران مستقل
بر مواضع مانده محکم چون حدید
گشته اند همدست هم بر ضدّ او
نام حق ناحق بلرزاند چو بید
اربعین پیغام باهم بودن است
کربلا اوجی که باید رفت و دید .
#احمد_یزدانی
#کربلا 
#اربعین 
#بین_الحرمین
.
پیرمرد عاشق امام حسین ع و کربلا بود اواخر اگر پولی به دستش میرسید کنار می گذاشت و به اطرافیانش می گفت انشاالله می رویم کربلا. سه روز بعد از عاشورا از دنیا رفت بالای سرش که رفتند دستانش را به حالت اخترام روی سینه اش گذاشته بود. چندی بعد خواب دیدند که لحظه مرگش دو نفر زیر بغلهایش را گرفتند و بلندش کردند تا به احترام کسی که به دیدنش آمده بود ایستاده باشد او هم دستانش را روی سینه گذاشت تا به امام معصوم ع سلام کند. 
چرا در کربلا آب سر بالا میرود از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
تنها جایی از جهان که آب سربالا می رود فیلم
مجرد مرکز ‌ های از دنیا که آب سر متعلق بازگشته و برعکس حرکت می‌کند کربلا که به چه دلیل این سازه حرم مطهر حضرت امام حسین ع تخریب نمی‌شود و و پایین نمی‌آید؟. که یک حرم پی یک مشک بود یک سر ارتباط مطیع کار کاری که این حضرت سر کربلا کردند از ایشون یک داستان سر همه دین و آیینی شاید سر راستی سر زمینه مشاهده بالا ب
دلبرم در دلبری اعجاز کردمرغ دل تا کربلا پرواز کرد
کربلا یعنی لبان چون کویرکودکان در بند ظلم و غم اسیر
کربلا یعنی نوای الامانناله ی جانسوز و آه کودکان
کربلا یعنی غم و درد و عطشکودکی از تشنگی در حال غش
ظهر و گرما و کویر العطشبر لب خشکیده تیر العطش
کربلا یعنی خیام سوختهتیر کین حلقی به دستی دوخته
کربلا یعنی که عباس(ع) ادب در میان آب اما تشنه لب 
کربلا یعنی غم و اشک بتول(س)یک جهان غم یک جهان حال ملول 
کربلا یعنی که در راه خدابذل جان و مال خود بی ادعا
دنیا می‌لرزاند و منکوب می‌کند. دنیوی حسرت می‌کشد که وه چه قدرتی، چه منزلتی! حریص آه می‌کشد و تمنّای بیشتر می‌کند. خفته در خواب فروتر می‌شود. خشمگین سرخ‌تر می شود و داغ می‌طلبد. عاشق به هیچ می‌گیرد و خرّم می‌گذرد، چنانکه هرگز دنیا نبوده و نخواهد بود. 
دنیا می‌کشد و خون‌بها می‌گیرد، از طفلان دنیا و طفیلیان دنیا. عاشق تماشا می‌کند، این دامن‌بیرون‌کشیده، و رقصان می‌گذرد. به حقیقت بگویم؛ او هست، این دنیاست که می‌گذرد، در نوار به‌خاک‌
ارتش َت را به خط کردی 
 
و من را مثل همیشه خط زدی...
 
ما نالایق ها هم روزی به کارت می آییم... 
 
از کودکی شنیدم که برادرتان کریم است... 
 
بخاطر برادرت ما را هم بخر... 
 
پ. ن:گرچه سه ماه پیش کربلا بودم ولی اربعین یه چیز دیگس... بخصوص که تابحال نرفته باشی
 
 
صدای طبل و زنجیرمی آید از خیابان
غمی نشسته امشببه قلب پیر و جوان
صدای واحسیناپیچیده در هر کجا
زنده شده دوبارهخاطره ی کربلا
گردیده یک عالمیدر سوگ او سیه پوش
مردم همه عزاداربا اشک و غم هم آغوش
آمد محرمُ بازصدای اشک و ناله
روئیده در کربلاگل های سرخ لاله
دارم غریب و آشنا را می شمارماین خیل مشغول عزا را می شمارم هی خواب می بینم پیاده در طریقش درجاده دارم تیرها را می شمارم دل تنگ مشهد می شوم هرگاه در راه سربندهای یا رضا را می شمارم اما خدارا شکر با انگشت هایم جامانده های کربلا را می شمارم پس سعی خودرا می کنم موکب به موکب این مروه های با صفا را می شمارم باعقل نه، من با جنون بی شمارم این لشکر بی انتها را می شمارم تسبیح من این است در طیِّ طریقش هر صبح تاول های پا را می شمارم آن قدر نزدیکم به اوک
شد محرم کربلایی شد دلمدامنم از اشک غم گردیده یم
کربلا یعنی گریبان های چاککربلا یعنی حسین(ع) روحی فداک
کربلا یعنی که آغشته به خونکشتی اسلام گشته واژگون
کربلا یعنی مرمّل بدّماء(1)کربلا یعنی که مهتوک الخباء(2)
کربلا یعنی بلا یعنی عزااشک غم بر خامس آل عبا
کربلا یعنی شهیدالشهداءکربلا یعنی قتیل الادعیاء(3)
کربلا یعنی شفاه الذابلات(4) تشنه بودن بر لب شط فرات
پیکر عریان فتاده روی خاککربلا یعنی که جسم چاک چاک
کربلا یعنی جسوم الشاحبات(5)کربل یعنی دماءا
شد محرم کربلایی شد دلمدامنم از اشک غم گردیده یم
کربلا یعنی گریبان های چاککربلا یعنی حسین(ع) روحی فداک
کربلا یعنی که آغشته به خونکشتی اسلام گشته واژگون
کربلا یعنی مرمّل بدّماء(1)کربلا یعنی که مهتوک الخباء(2)
کربلا یعنی بلا یعنی عزااشک غم بر خامس آل عبا
کربلا یعنی شهیدالشهداءکربلا یعنی قتبل الادعیاء(3)
کربلا یعنی شفاه الذابلات(4) تشنه بودن بر لب شط فرات
پیکر عریان فتاده روی خاککربلا یعنی که جسم چاک چاک
کربلا یعنی جسوم الشاحبات(5)کربل یعنی دماءا
نام مهدی هست آرامش برای کربلا/یاد او شوق رسیدن تاحریم کبریا/لحظه لحظه شدمجسم کربلا بر دیده اش/چشم اوگریان همیشه هست بهر نینوا/یادمان برحسین و جمله اصحابش شود/بهریاری ولایت شیعه را داده ندا/دشمنان راخوار سازد یادونام حضرتش/شیعیان نینوایی یاوردین خدا/جمعه هایک حس وشوری بردل مومن دهد/مملو عشق وبصیرت قلبهای پرولا/در رکاب رهبرخود سوی اوآماده باش/بهرایران مهدویت دائما دارد دعا/ماهمه سربازحیدرجانفشان بر حسین/حس زیبای پرستش با عنایات رضا/یاابا
زنگ زد : داریم میریم کربلا سه شنبه صبح هفته آینده سه شنبه برمیگردیم ، ۲۹ ام هم ولیمه ست هم یه عروسی :)
و من نمیدونستم بعد  از ذوقِ شنیدنِ اسم کربلا گریه کنم یا حسادت کنم؟حسود بودن کارِ خوبی نیست الهی به سلامت برن و برگردن :)
آقا میطلبی؟
تو اوجِ ناراحتی من بخاطرِ پنج شنبه خبر به این خوبی نشونه نیست؟هست:)
هم کربلا به یادتِ ، هم یه عروسی بدونِ گناهِ :) 
خوشبختِ عالم بشی معلم جان:) معلمی که بخاطر استرس من از ۹ صبح تا ۳ بعداظهر کل ریاضی ۳ رو جمع کردو یه ن
الهی شکر..
کربلا و اربعین و معجزه ..
معجزه . . هر گاه ذهن را درگیر می بینم به قلبم که مراجعه می کنم مطمئمن است... چرا نباشد اکر در مسیر باشد.. و توکل به الله اکبر .. با همه ی تجربه ها و دیده ها در این سال سی.
و باز هم معجزه از پی معجزه های پی در پی که شمارش دیگر از دست خارج است... همیشگی است ... صبح و شام
خدایا دوستت دارم.
خدایا شکر..
هتل آپارتمان کربلا مشهد یکی از هتل آپارتمان خوب مشهد الرضا می باشد . این هتل آپارتمان تروتمیز و خوب با امکانات مناسب از هتل آپارتمان های اقتصادی مشهد می باشد .این هتل آپارتمان در نزدیکی و جوار حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) واقع شده است و با توجه به فاصله کمی که تا حرم مطهر دارد , از این رو هتل آپارتمان کربلا مشهد را می توان از جمله هتل آپارتمان مشهد نزدیک به حرم به شمار آورد. این هتل آپارتمان مرتب دارای واحدهای دو تخته , اتاق سه تخته , آپارتمان یک خو
فعلا اینو مینویسم؛ دو سال این ساعتا بین‌الحرمین بودم و بعدشم تا نزدیکای اذان توی خیابونا و کوچه‌های کربلا قدم میزدیم انگار که سال‌هاست اونجا بودیم و با همه‌ی شهر آشناییم؛ آدما؛ مغازه‌ها و..... اون شب اولین شب جمعه‌ای بود که بین‌الحرمین بودم و زیارت عاشورا خوندم و آخرین شبی بود که کربلا بودم؛ بخوام خیلی شاعرانه بگم باید بنویسم کربلا؛ شهر عاشقانه‌های من..... 
آخرین تصویرایی که ازون شب توی ذهنمه خلاصه میشه توی شلوغی شب اربعین؛ دسته‌های سی
 
به سر سربند یازهرا به دستم بیرق سقا به لب ذکر دعا دارمبه خون دل رفیقانم رهاگشتند وحیرانم هوای کربلا دارمگریه کن عزای تو دل گشته مبتلای توآقای غیرت وادب دلها همه فدای توارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین (2)دل سردم به خون خفته غم عشق ترا گفته ببین از دیده خون بارمشکسته بال و پر ماندم غم عشق ترا خواندم هوای کربلا دارمدلتنگ روضه هات منم عمریه مبتلات منمکاشکی بگن که اربعین راهی کربلا منمارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین (2)دل
در عملیات محرم در اثر اصابت گلوله خمپاره سر و دست و پای او مجروح می شود. بعد از پایان دوران مجروحیت به جبهه باز می گردد. فرمانده گردان امیرالمؤمنین (ع) به خاطر شجاعت و مدیریتی که علیرضا از خود نشان داده بود، مسئولیت دسته دوم از گروهان اباالفضل (ع) را به او می دهد. در آخرین دیدار با خانواده اش به مادر می گوید : ما مسافر کربلائیم، راه کربلا که باز شد بر می گردیم. در پایان آخرین نامه ای که فرستاد، نوشته بود به امید دیدار در کربلا.
تقویم شیعه
سوم محرم
ورود عمر بن سعد لعنت الله علیه به کربلا
در این روز عمر بن سعد با چهار، شش یا نه هزاران سوار برای قتل پسر پیامبر صلّی الله علیه و آله وارد کربلا شد و در مقابل آن حضرت لشکرگاه ساخت و خیمه بر افروخت. ورود ابن سعد به کربلا در روز چهارم هم نقل شده است.
تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۹-۲۰
دنیا می‌لرزاند و منکوب می‌کند. دنیوی حسرت می‌کشد که وه چه قدرتی، چه منزلتی! حریص آه می‌کشد و تمنّای بیشتر می‌کند. خفته در خواب فروتر می‌شود. خشمگین سرخ‌تر می شود و داغ می‌طلبد. عاشق به هیچ می‌گیرد و خرّم می‌گذرد، چنانکه هرگز دنیا نبوده و نخواهد بود. 

دنیا می‌کشد و خون‌بها می‌گیرد، از طفلان دنیا و طفیلیان دنیا. عاشق تماشا می‌کند، این دامن‌بیرون‌کشیده، و رقصان می‌گذرد. به حقیقت بگویم؛ او هست، این دنیاست که می‌گذرد، در نوار به‌خاک‌
_ امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان - حضرت بیانات عجیبی دارد که در کتاب‌ها ثبت و ضبط است - بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصه‌ی کربلا و میدان کربلا، باید شناخت.
_ در خود عرصه‌ی کربلا حضرت اهل تبیین بودند، می‌رفتند، صحبت می‌کردند. حالا میدان جنگ است، منتظرند خون هم را بریزند،
 
بعد الف و بچه اش یه هفته میان خونمون و نمیرن حتی خونشون://
خدایا از دست اینا روانی ام:(
به مامانم میگم اگه قراره الف بیاد اینجا شما هم بدید کربلا آخه هرکی می پرسه اربعین پیاده میرید؛ میگن نه..
مامانم اینا به خاطر درس خوندن من نمیخوان برن ولی اگه الف و بچه اش بیان اینجا کلافه میشم.
ای کاش یه فرجی بشه همه چی درست شه:)
سلام علیکم
شهادت صادق آل محمد سلام الله علیهم اجمعین بر همگان تسلیت باد...
بابت تاخیر امروز صمیمانه عذر خواهی می کنم..
عارضم خدمت شما که یه سال یکی از رفقا اومد و گفت فلانی خواب دیدم یه نفر اومد به من و تو گفت اگه می خواهید برید کربلا، یه نذری برای امام صادق بکنید...خلاصه که یادت نره...
یادم رفت...
خودش یه نذری کرد و همون سال رفت کربلا...
روزی که می خواست بره گفت نذرت را به جا آوردی؟
گفتم کدوم نذر؟
گفت عجب...
تازه یادم افتاد
نمی دونم چی شد که گفتم 68 روز،
توضیح الرسائل کربلا نویسنده: سیدعلی اصغر علوی انتشارات: نشر سدید
توضیح الرسائل کربلا : چطور از دل ۱۸هزار نامه عاشق، ۳۰هزار قاتل ایجاد شد؟!
 
توضیح الرسائل کربلانویسنده: سیدعلی اصغر علویانتشارات: نشر سدید
معرفی:
«پاسخ‌های زیادی به معمای تاریخی «قلوبهم معک و سیوفهم علیک» داده شده است: دل‌هایی با او و شمشیرهایی بر او؟!این کتابی تلاشی است برای حل این معادله عجیب تاریخ که در مورد کوفیان گفته‌اند؛ «دل‌هایی با حسین، شمشیرهایی بر حسین!»این کتاب
تور کربلا هوایی ارزان
با توجه به نزدیک شدن به ماه محرم و برگزاری تور کربلا برای مشتاقان حرم امام حسین و حرم حضرت ابوالفضل  که تابه حال موفق به دیدن این دو حرم که در کربلا واقع است.
  نشده اند یا دوباره مشتاق سفر به این مکان زیارتی هستند.
 شرکت آژآنس هواپیمایی رحمان گشت تور های سفر های  زیارتی  خود از جمله تور کربلا هوایی ارزان  از تهران را فراهم کرده است.
 که شما مسافران را باکمترین هزینه به این مکان مقدس ببرد.
 و از شهر نجف که امام بزرگ شیع
سلام به همگی 
راستش من مامان و بابام میخوان برن کربلا، تا حالا مسافرت به اون صورت نرفتن، دیگه چه برسه کربلا ، حالا میخواستم کسانی که تا حالا رفتن کربلا و مخصوصا کسانی که با کسی بودن که بیمار بوده راهنماییم کنند که براشون چیکار کنم؟
چیزهای معمول منظورمه، چیزهایی مثل سیمکارت از ایران باید بخریم یا سیمکارت عراقی میخواد، از اینجا باید بخریم یا عراق،دارو رو میگن اگه از اون جا بخریم ارزون تره و چیزهایی که فکر میکنین باعث میشه سفر راحت و آرومی دا
ایام اربعین حسینی بود . بالاخره قسمت شد و منم مسافر کربلا شدم . در این روزها پیاده روی زیادی داشتیم ولی هرگز خستگی به سراغمان نیامد و حالمان هر روز بهتر از دیروز بود . مردمان خونگرم عراق در ایام اربعین حسینی به بهترین شکل ممکن از زائران ایرانی پذیرایی می کنند . 
باسمه تعالیامام باقر(ع)
باقر علم النبیین ، ای امام پنجمیندر طفولیت شدی از کربلا چندی غمین
گفت زینب ، به چه زیبا منظری آمد به چشممن ندیدم، جز وفا وعشق و ایثار و یقین
دید باقر صحنه های کربلا و کوفه رااز غروب کربلا گوید سخن تا اربعین
کودکی را با شهید کربلا آغاز کردآن چراغ روشن و پنجم امام مومنین
او به پا دارد علوم مختلف را بیش و کمهر کجا حرف تعقل بود، بودی اولین
با بیان علم و دانش،او به حق اعجاز کرداو کند تبیین علوم حکمت و تو حید و دین
دین حق کامل ش
چهل روز از هنگامه ی واقعه می‌گذرد، و چهل نشانه ی بلوغ است و راز شکفتن و رمز تکامل. اربعین، روز کمالِ عاشورا و هنگامه بلوغ حقیقت است. غروب عاشورا طلوع بغض فروخفته و زخم خورده ی حقیقت است؛ و بذر خونین حسین بن علی که بر تربت کربلا نشست، و پس از چهل روز باغستانی از حقیقت به گستره ی زمین و به وسعت زمان رویید و در قلوب حیران و گمگشته آدمیان تکثیر شد. هر که می خواهد فاتح روز دهم را بنگرد باید اربعینی را سپری کند. که حسین در عاشورا کشته می شود و در اربعی
 
فریبِ صفحهء تقویم را به هیچ انگار .حساب روزُ شب و ماه و سال را بگذار .حسابِ لحظه نگهدار .که چون فراریِ پا در گریز، می‌گذرد .چون «می‌گذرد»ها«گذشته» شد ناگاه !چه اتفاقی باید بیفتد ، ای همراه .که این حباب بر احوال خود شود آگاهکه لحظه‌ای دگر ...«این نیز» ... نیز می‌گذرد!
#فریدون_مشیری
متن کامل مداحی اومدیم پای پیاده آقا + دانلود نوحه
اومدیم پای پیاده آقا، از همون لحظه که خوندی مارو
تا با گریه آب و جارو کنیم. جاده ی نجف به کربلا رو
زنده مونده هنوز، شور هل من معین
وعده ی عاشقاست، کربلا، اربعین
سر ما فدای جوون رعنای تو
می خونیم همقدم با حججی های تو:
کربلا کربلا ما داریم میاییم
کوله بار همه از غم پره، چه غمی؟ غمی که احیاگره
اون غمی که راوی حماسه ست، خطبه های زینب مضظره
جونمونو میدیم، واسه این قافله
بپذیر یاحسین، خیلی ناقابله
اوم
سلام هیک عزیزم
حالت چه طور است؟
من خوبم. دارم روزهایم را می‌گذرانم. کرخت و بی‌حوصله می‌گذرد، اما می‌گذرد. 
از آخرین باری که برایت نوشته‌ام خیلی می‌گذرد، نه؟ ببخشید. عید که شد می‌خواستم برایت یک نامه جدید بنویسم، اما ننوشتم. فکر نکنی تنبلی کردم‌ها، دلیلی پشتش بود. بی‌خیال.
سال نهم دارد تمام می‌شود. باورت می‌شود هیک؟ من باور نمی‌کنم. دو سه ماه اول این سال چنان کند گذشتند که گویی سالیان سال بود. اما حالا، انگار روزها دارند سریع‌تر می‌گذ
 
در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم.اول: حسین (ع)حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.تا آخر می‌‌ایستد.خودش و فرزندانش کشته می‌شوند.هزینه انتخابش را می‌‌دهد و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد.از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌
دوم: یزید همه را تسلیم می‌خواهد.مخالف را تحمل نمی‌‌کند.سرِ حرفش می‌‌ایستد.نوه‌ پیغمبر را سر می‌‌ٔبرد.بی‌ آبرویی را به جان میخرد تا به چیزی که می‌‌خواهد برسد
سوم: عمرِ سعد به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم د
ی کربلا! ای کعبه ی عشق و امیدمبعد از جدایی ها به دیدارت رسیدم
ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمدمن زینبم کز رنج دوری ها خمیدم
هر روز دیدم کربلای تازه ای را‎ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم
منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد‎جان کَنده ام تا رَخت در این جا کشیدم
از بهر انجام رسالت، زنده ماندم‎گر زنده ام من، زنده ی هر دم شهیدم
ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا‎تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم
با آن که با دستت، به قلبم صبر دادیچندان! که در هر جا شهامت آفریدم
رفته بودم نمازجمعه این هفته.
نشستم بیرون داخل فضای باز دانشگاه تهران.
دیدم یه جوون ریشی 27اینا ساله اومد که گوشیش رو تحویل بده. چهرش خیلی آشنا بود. خیلی. ولی نمیدونستم کجا دیدمش.
یک تسبیح کوچیک خاکی کربلا دستش بود.
از اون لحظه که این صحنه رو دیدم، یه حسی تو دستام ایجاد شده، الانم هست، که دیگه نمی تونستم تسبیح کربلا دستم نگیرم.
یادم اومد یکی از بچه ها (محسن سلیمانـ...) ترم قبل یکی از این تسبیح ها ، سوغات آوره بود.
امروز داخل چمدون اینام رو گشتم ولی ن
حسین بر کل بشریت در پهنه ی تاریخ امامت می کند. او اسوه ، راهبر و امامی بین المللی در پهنه آخرالزمانیِ زمین است. حسین در یک آیین و شریعت نمی‌گنجد. او فریاد فطرت و تجسم انسانیت است. داستان حسین و کربلا تنها قصه ای است که تاریخ فراموش نخواهد کرد. تنها قصه ای که هر چه زمان بر آن می‌گذرد شفاف تر و تابنده تر می شود و بر هیجان و شور آن می افزاید. حسین هرگز نمی میرد. و چگونه بمیرد او که قلب های آدمیان و عالمیان را در لا زمان و لا مکان تسخیر کرده است. او فرم
❆ #سیاه:نینوا رنگ سیاهی بودبر صورت تاریخبه دست مردمی رو سیاه ❆ #قرآن:سرِ قرآن را نیزه کردندبه کربلامدعیان پیروی از قرآن ❆ #جهل:جهل که باشدکوفه و کربلا فرق نداردپروانه را می زنند سربه جهل #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_سپکو@ZanaKORDistani63سپکوسرای میخانهکانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)https://t.me/sepkomikhanehhttps://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
شور دلنشین و مناجاتی امام حسین(ع)
شب اربعین 98
هیئت رایه العباس تهران
حاج محمود کریمی
یاذالکرم منو ببر تا به حرم
متن و صوت این شور دلنشین رو در ادامه مطلب ببینید ...
کربلا + شهادت نصیبتون
متن مداحی:
من بی تو دلگیرم / از زندگی سیرم
دور از تو ای مولا، میمیرم...
دستم بگیر آقا / از عالَم بالا
عالی جناب ای شاه، یا مولا...
 
یا ذَالکَرَم، من و ببر
تا به حرم، من و ببر
تا کربلا، یا کربلا یا کربلا
یا کربلا یا کربلا
حسین...
 
حسین وای...
 
 
من با تو آبادم / غم رفته ا
همسایمون از کربلا اومده و براش پرده زدن. امروز خیلی اتفاقی نوشته هاشون رو خوندم! دیدم زیر یکی شون نوشته از طرف: "داماد و دختر!"خیلی تعجب کردم!
هیچ توضیحی نمیدم چون درد آنجا که عمیق هست به حاشا برسد!
اما یه سوال دارم!
اگر پدر و مادر اون داماد گرامی مشرف میشدن کربلا آیا ایشون حاضر بودن زیر پرده بنویسن از طرف : "عروس و پسر!"؟!!!
و این قصه تا به ابد ادامه داره...
+ آقاشون بهشون ولایت داره خوب!!!! این حرفای زشت چیه میزنم؟!!!
بچه بودیم می‌گفتند راه قدس از کربلا می‌گذرد. به سن بلوغ که رسیدیم گفتند راه کربلا از آستان قدس می‌گذرد. قدس همان قدس نبود اما هر دو راه از روی مردم می‌گذشتند، هر دو قدس جزو سرزمین‌های اشغالی شده بودند. نه این که ما خیلی آزاد هستیم اما خب مشهدی‌ها ابد و یک روزترند. تقویم آن‌ها دیگر با ما فرق دارد، به احترام همان یک روز تعطیلی بیشتر تمام کنسرت‌هایشان تعطیل می‌شوند. آن‌جا تسبیحات اربعه‌ی زَر و زور و تزویر و زِر دقیقا از مخرج ادا می‌شود. آن
در پایدار کردن دین اسلام عزیزان زیادی خونشون رو فدا کردند و از مهم ترین این عزیزان شهدای کربلا و مهمترین
شهدای کربلا حضرت عباس(ع) و حسین(ع) هستند که تا جون در بدن داشتند، دست از دفاع برنداشتند و این که
اون زمان آقا امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) کلیه تلاششون رو کردند تا بتوانند زور دشمن را کم و کمتر کنند
و گاهی وقت ها دشمن از این تلاش دو بزرگوار می‌ترسید.
و توی این کربلا عزیزانی را از دست دادیم که نشون دادند ما برای دینمون از عزیزترین چیزمون یعنی جو
ای کربلا! ای کعبه ی عشق و امیدمبعد از جدایی ها به دیدارت رسیدم
ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمدمن زینبم کز رنج دوری ها خمیدم
هر روز دیدم کربلای تازه ای را‎ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم
منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد‎جان کَنده ام تا رَخت در این جا کشیدم
از بهر انجام رسالت، زنده ماندم‎گر زنده ام من، زنده ی هر دم شهیدم
ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا‎تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم
با آن که با دستت، به قلبم صبر دادیچندان! که در هر جا شهامت آفرید
 
به نام حضرت دوست 
سالی که نکوست از بهارش پیداست
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
اولین روزای سال 98 رو مشرف شدیم کربلا...
جاتون خیلی خالی 
پس از سالها زیارت اربعین و اون ازدحام جمعیت که نتونسته بودم داخل حرم بشم حالا با یک حرم بدون ازدحام ...
باورم نمی شد زیارت رجبیه کربلا قسمتم بشه 
هیچی نمیتونستم بگم ...
بیشترین ذکری که میچسبید بگم الحمدلله کما هو اهله 
اینم با خانواده ، دختر و دامادم خیلی آقا سرمون منت گذاشت ...
خدا سالیان سال روزی کنه زیارت رجبیه
 
 
 
رمان مسافر کربلا: داستان آرزویی که به کربلا ختم می شود.
 
معرفی:
رمان مسافر کربلا : سیدمهدی شجاعی
وقتی کسی به زیارت امامی می ­رود می­گویند طلبیده شده است. این کتاب داستان یکی از همان طلبیدن­ های عجیب است که عقل آدم به آن قد نمی­ دهد و هاج و واج می­ ماند.
خلاصه:
داستان پسر بچه­ ی لالی است که به صورت اتفاقی با کاروان کربلا رو به رو می­شود و بدون اطلاع و مدارک لازم با آن­ها همراه می­ شود و در این جریان اتفاقات جالبی برای او پیش می ­آید.
بریده کتا
خیلی ها میشناسنش وقتی که اسم اون میادغم تو دلاشون میشینه دوستش دارن خیلی زیاد
وقتی کسی تشنه میشه وقتی کسی آب میخوادوقتی که سیراب میشه فقط یه اسم یادش میاد
بهش میگن امام حسین امام خوب و مهربونامامی که بچه هاشو هدیه داده به آسمون
کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیمتو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم
امامی که گفته روی حق کسی پا نذاریدرفیق نیمه راه نشیم هیچ کسو تنها نذاریم
وقتی شنیدم که امام واسه خدا جونشو دادبدجوری عاشقش شدم چطور
چقدر زود می گذرد! حالا دیگر من در جایی قدم می گذارم که ماه ها پیش در رویاهایم آن را تمنا می کردم و چه قدر این زندگی جذاب و زیباست...حقیقت هایی که به واقعیت های من تبدیل شده اند و این قانون دنیا مرا به وجد می آورد حالا یک سال پیرتر شده ام و تجربه های جدیدم نه تنها ذهنم را صیقل داده اند بلکه ردپای آنها را در چهره ام به وضوح می بینم. رویاهایم هنوز مرا برای موجود شدن می طلبند و من مشتاقانه در پی آنها خواهم رفت. چقدر زود میگذرد و من چقدر این گذر زمان را د
 16 سال بعد از شهادت درست همان روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم کربلا می شود پیکرش را در منطقه فکه شمالی پیدا کرده و شب تاسوعای حسینی به وطن باز می گردانند. به خواب مسئول گروه تفحص لشکر امام حسین (ع) می آید و محل دفنش را هم می گوید. مردم در مسجد در دسته عزاداری کنار پیکرش تا صبح می مانند. صبح روز تاسوعا همراه با دسته سینه زنی در گلزار شهدای اصفهان او را به خاک می سپارند.
در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم.اول: حسین (ع)حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.تا آخر می‌‌ایستد.خودش و فرزندانش شهید می‌شوند.هزینه انتخابش را می‌‌دهد و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد.از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌
دوم: یزید همه را تسلیم می‌خواهد.مخالف را تحمل نمی‌‌کند.سرِ حرفش می‌‌ایستد.نوه‌ پیغمبر را سر می‌‌ٔبرد.بی‌ آبرویی را به جان میخرد تا به چیزی که می‌‌خواهد برسدسوم: عمرِ سعد به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در
زندگی مملو از فرصت‌هاست
چه به آن بنگری با عمقی
یا که سَرسُری رَوی تا فردا
غم مخور
آن‌چه که می‌گذرد ارزش نیست
وانچه می‌ماند همان پاینده‌ست
شوره دل بشوی
آهسته بخواب
تا خدا هست
نیک بدار
که نبوده‌ست سهمت
قصه پر غصه دل
پس چون می‌گذرد
گوی و گوی پرتکرار
"این" نیز می‌گذرد
زهره مهدیان
زندگی مملو از فرصت‌هاست
چه به آن بنگری با عمقی
یا که سَرسُری رَوی تا فردا
غم مخور
آن‌چه که می‌گذرد ارزش نیست
وانچه می‌ماند همان پاینده‌ست
شوره دل بشوی
آهسته بخواب
تا خدا هست
نیک بدار
که نبوده‌ست سهمت
قصه پر غصه دل
پس چون می‌گذرد
گوی و گوی پرتکرار
"این" نیز می‌گذرد
ارادتمند
زهره مهدیان
زندگی مملو از فرصت‌هاست
چه به آن بنگری با عمقی
یا که سَرسُری رَوی تا فردا
غم مخور
آن‌چه که می‌گذرد ارزش نیست
وانچه می‌ماند همان پاینده‌ست
شوره دل بشوی
آهسته بخواب
تا خدا هست
نیک بدار
که نبوده‌ست سهمت
قصه پر غصه دل
پس چون می‌گذرد
گوی و گوی پرتکرار
"این" نیز می‌گذرد
ارادتمند
زهره مهدیان
 
هر چه زمان بیشتر می‌گذرد، چیزهای بیشتری درونمان می‌میرند. چیزهایی که آگاه به مرگشان نیستیم و روزی یا شبی میانه، خاطرمان را می‌آزرند که جای خالی‌شان را حس می‌کنیم و اما فراموش کرده‌ایم چه بودند. حالا مانند نهال‌های جوانی که خشک شده‌اند به یاد نمی‌آریم نهال چه درختانی بودند و بذرشان چگونه و از کجا در ما جوانه زده بودند. تنها جای خالی‌شان و ردی از ساقه‌ای جوان اما مرگ‌درآغوش گرفته را به یاد داریم چون خاطره‌ای محو و حفره‌های سیاه درو
اگر تا به حال به برنامه هایی که دشمن برای شهرهای مذهبی تدارک دیده شک داشتیم، آن چه که در ورزشگاه کربلا اتفاق افتاد می تواند ما را به توطئه های فرهنگی دشمن، مطمئن سازد.
با طرفداران لیبرالیسم که حرفی نیست؛ اما مذهبی هایی که گاه روشنفکربازی در می آورند و برای به دست آوردن دل آن وری ها تیر و ترکشی هم نثار امثال علم الهدی می کنند باید به خودشان آمده و قدر این عالم شجاع و مدافع حریم امامت را بیشتر بدانند.
کربلا اگر علم الهدی داشت جوار امام غریبمان ع
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، زهرا فلاحی؛* این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست... نمی‌دانم چه سری است؛ همین که آوای اربعین به گوش می‌رسد، جاذبه‌ای عجیب تو را به سوی بارگاه عشق می‌کشاند. هر که باشی، توانا یا ناتوان، پیر یا جوان، در این راه، زائری پرتوان می‌شوی که خستگی و سختی راه برایش معنا ندارد. معجزه عشق است که معشوق را از تمامی تعلقات دنیایی رها می‌کند و به سمت خویش فرامی خواند. برای دومین سال با کاروان دانشجو معلمان راهی شدم... تجرب
من عمه هستم تو بابا محرم محسن ربانی بوستان کتاب قم
من عمه هستم تو بابا : روایت کربلا از زبان حضرت رقیه(س) خطاب به علی اصغر
من عمه هستم تو بابا : محسن ربانی، بوستان کتاب قم
معرفی:
اینبار کربلا را از زاویه نگاه دختر امام بخوانیماین کتاب را قلباً دوست دارم خیلی زیاد…از زبان حضرت رقیه (س) خطاب به حضرت علی اصغر است که در دنیای کودکانه خود از ابتدای همراهی بابا تا شهادت حضرت را روایت می‌کند و این جمله زیبا که : رابطه من و تو مثل رابطه عمه زینب و باباست
رئیس مرکز پزشکی حج و زیارت:
بر اساس بررسی‌های انجام شده، متأسفانه یک زائر ایرانی در حادثه دیروز کربلا جان باخته است‌.
آمار افراد حادثه دیده که به پایگاه درمانی هلال احمر مراجعه می‌کنند بیشتر شده است که خوشبختانه بیشتر آن‌ها به صورت سرپایی مداوا شدند./باشگاه‌خبرنگاران
@IrNews_24
مشاهده مطلب در کانال
اربعین به خانواده ام گفته بودم امسال کربلا نمیرم حتی به برادرم گفته بودم که نمیام
تا اینکه تو یکی از وبلاگ ها دبدم که یه بنده خدایی میخواد بره کربلا هنوز دو دل بودم
خلاصه با اینکه فکر نمی‌کردم راهی شدم و حالا همون سفر بیشترین امید زندگیم شده
هر کس بهم میگفت ازدواج میکنی میگفتم نه
حالا تو اون سفر چیزی دیدم که من رو به این یقین رسونده که سال بعد اربعین در کمال ناباوری با همسرم میرم کربلا
ناباوری از این جهت که بقیه شاید باور نکنن و الا خودم ایما
تور کربلا و نجف به صورت هوایی و زمینی در این سایت کربلا گشت قابل مشاهده هست . این روزها زائرین و محبان اهل بیت برای زیارت کربلا به صورت گروهی یا انفرادی با تورهای کربلا به عراق سفر می کنند . البته کربلا به خاطر اینکه یکی از شهرهای مقدس شیعیان هست معمولا در طول سال زائران زیادی به آنجا می روند اما در ایام مقدس و خاص مانند عاشورا و تاسوعا، اعیاد مانند عید قربان و حتی عید نوروز شهر مملو از زائر می‌شود. 
مسیر تور کربلا
مسیر تور کربلا در گام اول ، ز
یارحمان 
اربعین کربلا بودم 
و حالا خواهم نوشت از سفر عشق 
قبل سفر به هیچ کسی نگفتم جز خانواده و اونایی که دیگه بخوای نخوای اطلاع داشتن 
وقتی رسیدم بین الحرمین و دقیقا وسط بهشت بودم 
گفتم حالا وقتشه که بنویسم کربلام  
#الحمدلله 
دلهره ای که ازش حرف میزدم همین بود 
که نکنه دعوت نشم ؟ نکنه نیام کربلا ؟ و نکنه های زیادی ... 
خداروشکر که در پناه حسینم علیه السلام 
 
 
یآعلی 
 
 
{از عاشورا تا ظهور - شماره 34}
 
کربلا ؛ پُلِ ظهور . . .
 
قیام امام حسین در حصار زمان و مکان نمی گنجد! اگر حمایت از حسین بن علی، به حضور در «جبههٔ نظامی کربلا» بود، حمایت از حجة بن الحسن، به حضور در «جبههٔ نرمِ فکریِ فرهنگی» است.
یاران عاشورائی از زخمِ شمشیرها و نیزه ها نهراسیدند تا آنجا که حتی به روی شهادت لبخند زدند. منتظران نیز برای تحقق زمینه های ظهور، باید در برابر زخم ها و نیش هایی که بر دل و جانشان می نشیند، مقاوم باشند؛ گویی از آن استقبال می
رمان مسافر کربلا: داستان آرزویی که به کربلا ختم می شود.
 
معرفی:
رمان مسافر کربلا : سیدمهدی شجاعی
وقتی کسی به زیارت امامی می ­رود می­گویند طلبیده شده است. این کتاب داستان یکی از همان طلبیدن­ های عجیب است که عقل آدم به آن قد نمی­ دهد و هاج و واج می­ ماند.
خلاصه:
داستان پسر بچه­ ی لالی است که به صورت اتفاقی با کاروان کربلا رو به رو می­شود و بدون اطلاع و مدارک لازم با آن­ها همراه می­ شود و در این جریان اتفاقات جالبی برای او پیش می ­آید.
بریده کتاب:
-سل
ورشکست شده بود و بدهی داشت خواب دیده بود به او گفته بودند به تهران برو در خیابان .... تهران در مسجد ..... بعد از نماز ظهر کارت درست می شود. مسجد را پیدا کرده بود دیده بود همان سیدی که در خواب دیده بود بالای منبر در حال سخنرانی است. بعد از منبر به او مشکلش را گفته بود و سید هم مشکلش را حل کرد و بدهی هایش را پرداخت.
در عوض او هم برای سید دعای مقاتل ابن سلیمان را خوانده بود و دعا کرده بود که سید بتواند حضرت حجت عج را ببیند. دعایش هم مستجاب شده بود. سید به ک
چرا ساده ننویسم برای بزرگداشت چیزهای ساده‌ای که روزانه
بارها نگاه‌شان می‌کنم، و شاید کسی نبیندشان؟ من که مامورم به نوشتن و خلاص من
آنجا بوده. پس وامدار نوشتنم؛ بی منت.
چه می‌خواستم بگویم؟ آها. همین که رها شده‌ام. قدرتی یافته‌ام گریزان
در این رهاشدگی، با حزنی که ردش را بگیری هزاران کیلومتر پشت سرم رد قدم گذاشته
است. همین روزانگی که برای من ساده نیست. برای من به عادت نمی‌گذرد حتی وقتی به
عادت، آ ن‌ را به خودم تحمیل می‌کنم و زجر می‌کشم. بی
بسم الله الرحمن الرحیم ./
 
یه ساعت قبل حرکت به سمت خونه مون ، زنگ زدن به همسر و گفتن مجوز خروج از کشور ندادن! این شد که گوشیو وصل کردیم به ضبط ماشین و ۱۵ تا مداحی ِ محرم و اربعین رو از شمال تا نیمه های راه تهران گوش دادیم ! این برام یک ارزو بود که برآورده شد... آرزوی گوش دادن به این مداحی ها با صدای بلند توی جاده ...
ولی آرزوی بزرگی رو پرواز دادم ... ینی کربلا پَر؟ ینی اربعین پَر؟ ینی دل من پَرپَر؟
چله ی زیارت عاشورا گرفتم ... روز دوم جواب رد دادن ! ولی م
رخت غم پوشیده بر تن آسماندیده ی اهل دو عالم خون فشان
علت این غصه ی جانسوز چیست؟این همه اندوه و غم از داغ کیست؟
بر سرم افتاده شور کربلاداغ هفتاد و دو سر از تن جدا
کربلا یعنی که هفتاد دو باردیده ای از خون دل چون چشمه سار
کربلا یعنی که عشقی بی بدیلبوسه بر رگهای مقطوع قتیل
کربلا یعنی دو دست از تن جدابا لب تشنه به شط خون شنا
کربلا یعنی سری از خون خضابپیکری بی سر به زیر آفتاب
کربلا یعنی نوای آب آبکربلا یعنی جگر از غم کباب
کربلا یعنی که یک دنیا ادببر
گریه کن دائم برای داغ زین العابدین/حضرتش اندرعبادت چون امیرالمومنین/نورچشمان پیمبر زاده مولاحسین/منتشربا اوپیام کربلا اندرزمین/حضرت سجاددیده نینوا و قتلگاه/بوده است درآن حوادث حضرتش نوریقین/کربلاباشدحماسه تاقیامت شیعه را/داغ یاران حسینی کرده مولاراغمین/ازغم قاسم واکبر اشک اوجاری شده/بهراصغر گریه هایش روی چشم مسلمین/دیده است عباس سقادرکنار علقمه/گشته است درداغ باباعمه اش راهمنشین/رفته است اوبااسارت کوفه وشام بلا/بوده است درکاروان کر
تحقیق در باره اول اربعین حضرت سید الشهداء
 
یکی از جامع ترین پژوهش ها در مورد بازگشت اهل بیت به کربلا در اربعین، توسط مرحوم شهید قاضی طباطبائی انجام شده است.ایشان برای اثبات تاریخی بازگشت اهل بیت به کربلا در اولین اربعین، در صدد پاسخ به اشکالات مطرح شده  توسط محدث نوری در کتاب «لؤلؤ  و مرجان» برآمده است.این کتاب با عنوان «تحقیق در باره اول اربعین حضرت سید الشهداء» منتشر شده و در دسترس است.
متن کامل مداحی 
تا می بینم یه زائری راهی کربلا میشه
با زیارت نرفته ها دل من همنوا میشه
اگه رفتی زیر قبه ی حسین یادم کن
اگه رفتی توی بین الحرمین یادم کن
میون سینه زنی و شور و شین یادم کن
یادم کن تو دلمه غم اربابم
یادم کن کنار حرم اربابم
التماس دعا زائر کربلا
بیخیال دنیا فقط غصه من شده همین
نمیشه انگار امسالم کربلا باشم اربعین
رسیدی به موکب امام رضا یادم کن
شب جمعه رسیدی به قتلگاه یادم کن
تل زینبیه و پایین پا یادم کن
باز روی لبمه قسم اربابم
یادم ک
این  قـافـله  عـمر  عجب می گذرد
دریاب دمی که با  طرب  می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر  پیاله  را کـه شب می گذرد
 
 
روزیست خوش و هوا نه گرم است و نه سرد
ابــر از  رخ    گـلـزار  هـمـی   شـوید   گـرد
بـلـبـل   بــه   زبـان   پـهلوی  بـا   گـل   زرد
فــریـاد  هـمی  زنـد  کــه  مـی  بـایـد   خـورد
ادامه مطلب
امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: زمین کعبه گفت: کیست مثل من و حال‌آنکه خانه خداوند متعال بر من بناشده و مردم از اطراف‌واکناف به‌طرف من می‌آیند و حرم امن الهی قرار داده‌شده‌ام و چه فضیلت‌هایی که برای زیارت این مکان مقدس واردشده از آن جمله: حضرت علی بن الحسین علیه‌السلام فرمودند: تسبیح گفتن در مکه افضل است از خراج و مالیات که درراه خدا انفاق شود. (1)حضرت باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: سجده کننده در مکه به‌منزله در خون غلتیدن درراه خداست؛ د
این روزها که باید آشوب باشم آرامم به بودنت 
آرامم به وعده هاى خدا
آرامم به اینکه او همه چیز است و دیگران هیچ 
آرامم که فقط محتاج اویم و از غیر بى نیاز 
این روزها دلم گرم است به سلام هاى صبحت و شب بخیر هاى شبانه ات 
این روزها سر خوشم از اینکه سراغم را راس ساعت هاى جفت مى گیرى 
این روزها حالم معمولى است دلم روشن است و چشمانم امیدوار به روزنه اى که از 
دور دست ها سو سو مى زند
این روزها مى گذرد اما ...
چیزى که باقى مى ماند مهربانى توست به مهربانویت 
چی
غزلی زیبا از حافظ؛ موجود در نسخه تصحیح شده توسط میر سید محمد قدسیتا جمالت عاشقان را زد به وَصل خود صَلاجان و دل افتاده‌اند از زلف و خالت در بلاآنچه جانِ عاشقان از دست هجرت می‌کشدکس ندیده در جهان جُز کشتگان کربلا...
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلّت بفنائک...
سال ها بود که به پدر اصرار می کردیم بره کربلا ، اما مرغش یه پا داشت و هیچ وقت نرفت که نرفت تا این که بازنشسته شد .. ارادت ویژه ای به حضرت ابوالفضل داره و هر بار حرمش رو می دید دل و جونش می لرزید اما اصراری هم به رفتن نداشت !نمی دونم چی شد امّا بهرحال امسال طلبیده شد و همین امروز عازم کربلا شد برای پیاده روی اربعین . پدر محترم مثل هر پدر دیگه ای اخلاقیات خاص خودش رو داره و یکم تو بیان احساسات مغروره ! یعنی واقعا با معرفت هستا هر وقت هرچیزی که ازش بخوا
کتاب تا کربلا : شهید اگر شهید باشد می شود دلداده، دلداده به سیدالشهدا…
 
کتاب تا کربلا : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
معرفی:
این کتاب داستان سرباز کاروان محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.هرکس دلش می خواهد خدا او را در کاروان پیامبر اکرم بپذیرد باید مثل این شهدا باشد.
 
بریده کتاب(۱):
مرحوم آیت الله العظمی اراکی می فرمایند: شبی در خواب امیر کبیر را دیدم. جایگاهی خوب و رفیع در عالم برزخ داشت از او پرسیدم: راز این مقام عالی شما چیست؟جواب داد: این
ای کاش کربلا بودم  ، همراه شما بودممی رفت سر من روی نی ها ، آقا جانیه دیوونم که به پات می مونم بزا واست سر مو بشکونمهمه عمرم پای روضت طی شدتا قیامت از غمت می خونمدوباره دلم هواتو کردههوای کرب و بلاتو کرده ای کاش کربلا بودم ، همراه شما بودممی رفت سر من روی نی ها ، آقاجاناینجا که گود بود ، چرا خورده ای زمینای کاش کربلا بودم  ، همراه شما بودممی رفت سر من روی نی ها ، آقا جانیه دیوونم که به پات می مونم بزا واست سر مو بشکونم همه عمرم پای روضت طی شدتا قی
خوشا به سعادت شما عزیزان که بر روی بهترین خاک روی کره خاکی سر و پیشانی نهادید و
از ژرفای وجود با حضرت ارباب علیه السلام اتصال برقرار کردید و انرژی بی نهایت دریافت کردید
زیارت رفتن توفیق می خواهد و نگهداشتن این انرژی و حال خوش توفیق بیشتر
خرم و خنک آنکه تواند این حال خوش نگه دارد.
طلاب مدرسه حضرت ساقی عطاشی کربلا پس از زیارت حضرتش در کربلا
برای حضرت در مشهد آبرو می خرند و آبرو داری می کنند و برای حضرت ارادتمند می سازند.!
کار طلبه
ساختن ارادتمند
‌ ‌داشتیم میرفتیم کربلا ! با حجت ته اتوبوس نشسته بودیم ! کلى گپ زدیم ! خیلی باهاش شوخی میکردیم  تو کربلا همیشه از ما جدا میشد  تنهایی میرفت حرم ،برامون سوال شده بود  اخر ازش پرسیدم چرا همش جدا میشی تنهایی میری  که  وسط حرفاش یه دفعه گفت من خیلى دوست دارم شهید بشم ! از دهنش پرید گفت من شهید میشمااا ! من و امیر حسینم بهش گفتیم داداش تو شیویدم نمیشى چه برسه شهید ! حلالمون کن حجت چقدر اون شب تو اتوبوس وقتى خواب بودى با دستمال کاغذى کردیم تو گوشت  اص
 
 
سالروز رحلت حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها
همسر شهید محراب مولی‌الموحدین امیرالمؤمنین حضرت امام علی علیه‌السلام
مادر چهار شهید کربلا به ویژه حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السّلام علمدار کربلا
و روز تکریم مادران و همسران بزرگوار شهدا گرامی باد 
به جهنم که نیستی! مگر مغول ها یک قرن ِ تمام حمله نکردند؟ مگر نگذشت!؟ نبودن ِ تو هم می گذرد! به هیچ کجای جهان هم بر نمی خورد؛ فقط یک تکه از دل ِ من کنده می شود و از دست می رود! فدای سرت، مگر نه!؟ به جهنم که نیستی، کافه گودو هست، فرانسه با شیر، تابلوهای ساموئل بکت، ماشین تحریر شکسته و خرابِ آن گوشه هستند؛ می شود بنشینم پشت یکی از میزها و شعری خط خطی کنم بر کاغذی! به جهنم که هرگز این نوشته را نمی خوانی! ژوزف تورناتوره و جیم جارموش اصلا همه ی فیلم هایشان
امشب سه بار تو دلم گریه کردم، مثل موقعی که داشتم از پدر و مادرم خداحافظی می کردم.
وقتی داشتن وسایلشون رو جمع می کردن که با اتوبوس ساعت ۹ برن، من مجبور بودم که زودتر برم شرکت.
کیفمو که برداشتم و برم اومدم دید و بوسی کنم باهاشون، یهو گریم گرفت و اشکم جاری شد. اصلا دست خودم نبود و نمیدونستم دارم چی کار می کنم. از گریه من مامانم هم گریه کرد. چشمای بابامم که مرد بزرگی و جز در عزای امام حسین اشک نمی ریزه بارونی شد.
جلوی در که رسیدم و خودمو تو آینه دیدم،
وقتی آتش از در خانه خدا بالا رفت، عمر، آتش بیاره معرکۀ ابوبکر، آنچنان به در حریم نبوت لگد زد که فریاد تو از میان در و دیوار به آسمان رفت. مادر! مرا از عاشورا مترسان. مرا به کربلا دلداری مده. عاشورا اینجاست! کربلا اینجاست! اگر کسی جرأت کرد در تب و تاب مرگ پیامبر، خانۀ دخترش را آتش بزند، فرزندان او جرأت می کنند، خیمه های ذراری پیغمبر را آتش بزنند. من بچه نیستم مادر! شمشیرهایی که در کربلا به روی برادرم کشیده می شود، ساختۀ کارگاه سقیفه است. نطفۀ اردو
دنبال بد هستی اگر، من بدترینمبی آبرو نزد کرام الکاتبینمیک ذره حاجات مرا تا دیر دادیبلوا به پا کردم، کجا رفته یقینم؟!زانو بغل کردم ببینی بی پناهماز بار سنگین گناهم، شرمگینمدست مرا امشب نگیری، شک ندارم...روز قیامت در صفوف مذنبینمممنونم از لطفت، اجازه داده ای بازدر پای سفره، پیش خوبان می نشینمپابند حبت کن دل هرجایی ام راشیطان نشسته دست بسته، در کمینمبا اذن زهرا سینه چاک بوترابمنام علی هک گشته بر روی نگینمحیدر که جای خود، غلام قنبرم منعبد غلا
دنبال بد هستی اگر، من بدترینمبی آبرو نزد کرام الکاتبینمیک ذره حاجات مرا تا دیر دادیبلوا به پا کردم، کجا رفته یقینم؟!زانو بغل کردم ببینی بی پناهماز بار سنگین گناهم، شرمگینمدست مرا امشب نگیری، شک ندارم...روز قیامت در صفوف مذنبینمممنونم از لطفت، اجازه داده ای بازدر پای سفره، پیش خوبان می نشینمپابند حبت کن دل هرجایی ام راشیطان نشسته دست بسته، در کمینمبا اذن زهرا سینه چاک بوترابمنام علی هک گشته بر روی نگینمحیدر که جای خود، غلام قنبرم منعبد غلا
آرزویش این بود: یک قبر در کربلا، یکی در قطعه۲۶ بهشت زهرا! در عملیات جُرُف الصَخَر عراق پیکرش متلاشی شد و جاماند. ۳روز بعد سرودستش پیدا شد، آوردن قطعه۲۶! و بعد، بدن بی سر را هم کشف و در کربلا خاک کردند.
شهید حمیدرضا زمانی  سالروز شهادت معارف  @zakhmiyan_eshgh
حال دلم خوب است یا نه؟نمی دانم،شاید تنها چیزی که می دانم این است که می گذرد...شاید حتی آن را هم نمی دانم،می گذرد یا نه؟خنده ها،گریه ها،باور ها،دوستی ها،دوست داشتن ها،عشق ها،معرفت ها،زندگی ها آمدند و رفتند...تنها چیزی که آمد و نرفت "من" بودم...دلم تنگ شده،نه برای شخصی،نه برای مکانی و نه حتی برای زمانی،حتی این را هم نمی دانم دلم برای چه چیزی تنگ است...گمراهم...سرگردانم...گم گشته ام...من...خود را...گم...کرده ام!!!
آدمی در درونم گیر افتاده،حسی درونم به بند
سلام
هر وقت محرم از راه میرسه یه سوالی که ذهن منو خیلی به خودش مشغول کرده، پر رنگتر میشه و منو در گیر خودش میکنه. و سوال اینه که اگر من زمان امام حسین علیه السلام بودم چی کاره بودم. آیا حضرت رو یاری میکردم یا در بهترین شرایط اگرم در سپاه عمر سعد نبودم، بی طرف بودم؟
بعضی وقت ها میگم نه مگه میشه صدای "هل من ناصر" و "هل من معین" آقا رو بشنوی و کاری نکنی؟ مگه میشه گریه های فرزند شش ماهه از تشنگی بگوش آمدم بخوره ولی دست روی دست بذاره؟ همیشه دوست داشتم بو
قابل توجه کسانیکه از کربلا جاموندید و از امام حسین علیه السلام گله مندید....
✳️روزی شاگرد امام صادق علیه السلام نزد ایشان آمد وپرسید: مطیع امر امام یعنی چی؟
امام سیبی را که در دست داشتند به دونیم مساوی تقسیم کردند وجلوی شاگردشان گذاشتند وفرمودند:
نیمی از این حلال ونیمی حرام است!
‼️شاگرد با تعجب پرسید چرا؟!
امام فرمودند :
کسی که مطیع امر امامش باشد هر چه را امام بگوید بی چون وچرا وبدون شک میپذیرد، اگر تو مطیع واقعیه امامت باشی نباید شک کنی وب
”1- قیــام حــضرت امــام حــسین علیه السلام از روز خــودداری از بیعت با یزید تا روز عاشورا  ١٧۵روز طول کشید.
2-” قیام سالار شهیدان از مدینه آغاز و به کربلا ختـم شـد. این قیام یک هفته در مدینه، ۴ ماه و  ١٠روز در مکه، ٢٣روز بین راه مکه تا کربلا (از دوم محرم تا دهم محرم) به طول انجامید.
”3- از مکه تا کوفه منزلهایی وجـود داشـت کـه مـا امـروز بـه آنها کاروانسرا یا اقامتگـاه می گـوییم. کـاروان سیّدالـشهدا در مسیر حرکت خود از ١٨منزل عبور کرد.
4-” فاصله ی
میخواستم برایت بنویسم دوستت دارم!بنویسم نبودنت دارد نابودم میکنددارد مثل موریانه میخوردمدارد تمامم میکند!میخواستم برایت بنویسم این روزها بی تو نمی‌ گذرد،بی‌تو اصلا هیچ چیز نمی گذرد،برمیگردد به عقب و جایی میان بودن هایت مکث می کند.بعد می رود روی دور تکرار و هر روز تکرار میشودو تکرار می شودو تکرار می شود!آنقدر که فکر‌ میکنم هستیبا تو میخندم،با تو میرقصم،با تو خاطره میسازم...میخواستم برایت بنویسمرفتنت رفتن تو نبودتو مرا هم با خودت بردی”م
 
ستاره ۳۴ ساله آسمان کربلا و بزرگ‌ترین یار و یاور حسین(ع). عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می‌دانست. او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می‌سپارند. او به اندازه‌ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها