نتایج جستجو برای عبارت :

یه دو ساعت مونده به تولد هاجر

باسمه تعالی
اولیای الهی
حضرت هاجر
غزل۸
هست ابراهیم سالک ، با خلوص و بی ریا
او خلیل الله باشد، از عظام انبیا
هست سارا همسرش ، لیکن ندارد وارثی
می شود هاجر کنیزش ،همسر روح خدا
چون که هاجر صاحب فرزند گردید از نبی
می کند سارا حسادت، می رود کوه صفا
می رود هاجر به سوی مکه با فرزند خود
آب می گردد تمام و تشنگی آید چه ها
چاه زمزم می کند جوشش به اذن کردگار
تا که اسماعیل نوشد آب و یابد او صفا
امر حق اجرا شود، درذبح فرزند نبی
لیک چاقو کی برد، بی اذن رب، گردن
باسمه تعالی
اولیای الهی
حضرت هاجر
غزل۸
هست ابراهیم سالک ، با خلوص و بی ریا
او خلیل الله باشد، از عظام انبیا
هست سارا همسرش ، لیکن ندارد وارثی
می شود هاجر کنیزش ،همسر روح خدا
چون که هاجر صاحب فرزند گردید از نبی
می کند سارا حسادت، می رود کوه صفا
می رود هاجر به سوی مکه با فرزند خود
آب می گردد تمام و تشنگی آید چه ها
چاه زمزم می کند جوشش به اذن کردگار
تا که اسماعیل نوشد آب و یابد او صفا
امر حق اجرا شود، درذبح فرزند نبی
لیک چاقو کی برد، بی اذن رب، گردن
ازه علاقه مندی های جدیدم میتونم به
یک رقص سماع
دو رپ گوش کردن و راه رفتن تو ایستگاه مترو
اشاره کنم،راجب دومی که چیزی ندارم اضافه کنم ولی راجب اولی همش احساس میکنم اگه من انجامش بدم به عظیم ترین سرگیجه کل تاریخ مبتلا میشم.
فردا تولد هاجره و با اینکه دو هفته است که کاملن میدونم چی میخوام براش بگیرم ولی نرفتم بگیرم خدایا خستگی را از ما بگیر:|
امروز ساعت ده صب با مرضی عیت دو تا بدبخت نشستیم کف مترو و ریاضی کار کردیم بعدم با اون خانومی که بغلمون بود
 
 
 
درگذشت مرحومه هاجر آخوندی(همسر مرحوم کربلایی میرزا مسیح) را خدمت خانواده محترم آخوندی و فامیل وابسته تسلیت عرض نموده از درگاه خداوند متعال برای آن مرحومه رحمت و مغفرت واسعه و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندیم.  خداوند بیامرزد   روحش شاد 
 
 
 
 
خرید تم تولد، تم تولد، تم تولد دخترانه، تم تولد زنانه ، تم تولد مردانه، تم تولد پسرانه، تم، تم جشن، تم پارتی، تم صورتی، تم مشکی، تم یلدا، تم آبی، تم قرمز، تم رزگلد، تم خفن، تم پارتی، تم تولد دختر، تم جشن تولد، تم صورتی سفید، تم آبی و سفید، تم نوزادی، تم خردسالی، تم کودک، تم زرد، تم جنگل، تم خرس
دینی دهم هیچی بلد نیستم. یه درس از دوازدهمم مونده. زیست دوازدهم رو امشب سعی میکنم ببندم با یه گفتار از یازدهم. فیزیک کاروانرژی مونده. دینامیک از تکانه به بعد مونده. ریاضی نمونده ولی خب. شیمی رو هم امشب هنر کنم ببندم، پایه‌ش می‌مونه. عربی رو بستم. ادبیاتو توی مدرسه میخونم. نوشتم تا بعدا یادم باشه چقدر کارام مونده. 
من قرار بود از یک تیر یعنی فردا برم کارآموزی
برای همین حتی یک ساعتم ازین یک هفته و نیم تعطیلی رو برای امر خطیر(اگه املاش درست باشه) خوشگذرونی حروم نکردم
دیشب کارفرمام زنگ زد گفت کارآموزی یک روز و یک ساعت دیر تر برگزار میشه آقا منم این یه روز بیشترو دریابیدم و در غیر منتظره ترین حالت ممکن اینقدر ساده و راحت جور شد و فردا میریم با آنه و صبا بیرون(اینقدر راحت اتفاق افتاد که من خودم شوکه ام هنوز)
حالا ازونجایی که نامبرده پنج روز متوالی زیر آفتاب جن
کمتر از 24 ساعت دیگه به نیمه شعبان روز تولّد امام زمان باقی مونده امّا شهرها و کوچه ها و خیابون ها مثل هر سال چراغونی نیستن، اگرم باشن خیلی از ما اصلا بیرون نمی ریم که چشممون بهشون بیفته! بهرحال در این حد ازمون بر میاد که دستی به وبلاگمون بکشیم و یکم حال و هواش رو نیمه شعبانی کنیم :)
ادامه مطلب
از 10 روز پیش دارم برنامه های تولد آبجیمو میریزم، وقتی نتونی کسی رو بغلش کنی بهش تبریکت تولد بگی و کلی باهات فاصله داره دست به دامان اینترنت و ویدیو میشی:(قرار شد خانوادمون +دوستای صمیمی آبجیم یه ویدیو از خودشون بگیرن و تولدش تبریک بگن بعد همه این ویدیو ها رو پشت هم بزاریم تا براش بفرستم:)
هماهنگ کردن با این همه ادم که ویدیو از خودشون بگیرن بفرستن سخته چون خیلی لفتش میدن 11 روز مونده به تولد آبجیم ولی نمیدونم چرا قبول نمیکنن که ادیت کردن این وید
هاجر بهم گفت پارسال این موقع که برمی گشتیم خونه بهش گفتم سه سال هنرستان نصف شده اما امسال فقط یک ترم دیگه باقی مونده فقط یک ترم و نمی دونید با این یاد آوریش چقدرررررر خوشحالم کرد^____^
....
برگه های امتحانای میان ترم من به طرز بی رحمانه ای غلط تصحیح داره و عوضیا دیر برگه رو دادن که دیگه نشه کاریش کرد یعنی میگن که حق اعتراض ندارید و واقعا دلم می خواد کلشونو بکوبم تو دیوار ولی خب حقیقت اینه که نه می بخشم نه فراموش میکنم و همه ی این اذیتارو نگه داشتم ک
برق دانشکده قرار بود دو ساعت قطع باشه. ۱۳ دقیقه از قطعی برق گذشته بود که طهورا و آقای الف. بار و بندیل‌شون رو جمع کردن که برن.
گفتم :"بچه‌ها نرید! فقط یک ساعت و ۴۷ دقیقه مونده!"
آقای الف. گفت:"این جوری که شما ثانیه به ثانیه می‌شمرید، دو ساعت طول می‌کشه"
خب مگه مجبوری نمک بریزی برادرِ من؟! یک ساعت و ۴۷ دقیقه با دو ساعت چقدر فرق داره مگه؟ :|
+ هرچند که اونا بردن. منم دو ساعت و نیم موندم ولی برق نیومد.
+ البته شما به این تصویری که من اینجا از آقای الف. ساخ
با یاد خدا
 
سلام
امروز شنبه اول هفتس.از هوا نگم که فوق العاده بهاریه.
آدم دلش میخواد ساعت ها بره بیرون توی این هوای عالی..
بگذریم امروز رفتم دکتر سرماخوردگیم از ده روز گذشته..شربت و کپسول داد.
درمونگاهم گفته دیگه ویتامین و قطره ب مانمیده دولت.
چرا جابجا مینویسم..☺☺
خلاصه دیگه قهطی شده..
ی هفته دیگه تولد پسر کوچولومه ..عزیز دل من امیدوارم تا تولدش کاملا سرماخوردگیم برطرف بشه.
پسرخاله هرروز میشماره که چن روز ب تولدش مونده.خلاصه منتظر اون روزیم..
برای آن که بتوان کمی ، حتی شده کمی زندگی کرد ، باید دو بار متولد شویم !ابتدا تولد جسممان است و سپس تولد روحمان.هر دو تولد مانند کنده‌شدن می‌مانند ؛تولد اول بدن را به این دنیا می‌کشاند و تولد دوم ، روح را به آسمان پرواز می‌دهد ...تولد دوم من زمانی بود که تو را ملاقات کردم ! کریستین بوبن فراتر از بودن.#دلتنگی#دستم_را_رها_نکن#لبیک_یا_حسین#لبیک_یا_اباالفضل#حب_الحسین_یجمعناعشق یعنی به تو رسیدن...یعنی نفس کشیدن، تو خاک سرزمینت...
زرافه ها بچه های خود را در حالت ایستاده به دنیا می آورند.
بچه های تازه به دنیا آمده آن ها، بیشتر از یک انسان بالغ قد دارند.
آن ها نیم ساعت تا یک ساعت پس از تولد خود نمی توانند راه بروند و بعد از گذشت 10 ساعت از زمان تولد خود به راحتی می توانند بدوند...
ادامه مطلب
به گزارش خبرنگار فوتبال و فوتسال عصرحباد؛ در بازی اول تیم پایگاه بسیج هاجر به مصاف تیم مریخی پور رفت که این دیدار با نتیجه ١-٢ به سود تیم پایگاه بسیج هاجر به اتمام رسید.
زنندگان گل تیم پایگاه بسیج هاجر: خانم ها زهرا جعفری و کوثر جعفری
و زننده تک گل تیم مریخی پور خانم میترا خانی بود.
در بازی دوم تیم شفیع زاده و تیم کوثر به مصاف همدیگر رفتند که این بازی با نتیجه ٠-٣ به سود تیم شفیع زاده به پایان رسید.
زنندگان گل: خانم ها آوا بیگی، مهسا طالبی و خانم
از غذای مونده بدم میاد . البته غذا داریم تا غذا . مثلا غذا مونده های خونه مامانم معمولن خیلی افتضاح بودن که خورده نشدن و اکثرا بیشتر از یک هفته ست که موندن ! اگه خوب بودن قطعا خود مامان همون روز اول میخوردشون!!!غذا مونده های خونه ملکه مادر ترکیبی هستن . مثلا یه ذره قیمه رو ریخته روی قورمه سبزی و همه اینا رو ریخته روی زرشک پلو با مرغ . بعد این مدل غذا ها این فکر رو به سر من میندازن که یعنی این غذا پیش مونده ء کی بوده که برگردوندنش توی قابلمه و هرچی بی
به طور رسمی ، دو روز دیگه تا فارغ‌التحصیلیم مونده . البته ۳تیر یه امتحان جامع داریم ولی خب حس جالبیه که در جواب سوال تموم نکردی ؟ بگی دو روز مونده 
از چهارسال اتفاق‌های عجیب و دیدن آدم‌های جورواجور و تحقیر شدن‌ها به دست استاد و پرسنل بیمارستان و همه همه، حالا فقط دو روز مونده و میدونم که این چهارسال فقط نمونه‌ای بود از اتفاق‌ها و آدم‌هایی که تو سال‌های آینده زندگی پیش روم قرار میده .. 
بی‌انصاف نباشم ، روزهای خوب ، حس‌های خوب و آدم‌های
مدیریت محترم دبیرستان دخترانه حجاب دوره اول و دبیرستان دخترانه هاجر دوره دوم شهرستان قشم نرم افزار کارنامه مدارس شما آماده است.
شما می توانید با رمز ارسالی به تلفن همراه تان آنها را از لینک های زیر دانلود نمایید.
 
دبیرستان دخترانه حجاب دوره اول
دریافتعنوان: نرم افزار کارنامه ماهانهحجم: 5.23 مگابایتتوضیحات: دبیرستان حجاب دوره اول 
 
 
دبیرستان دخترانه هاجر دوره دوم
دریافتعنوان: نرم افزار کارنامه ماهانهحجم: 4.72 مگابایتتوضیحات: دبیرستان هاج
سنگ ماه تولد و رنگ زنده آن بهترین راه برای ارتباط گرفتن با ماه ایست که در آن متولد شده اید.از همین رو سنگ های ماه تولد یکی از محبوب ترین هدیه ها برای خود و کسانی که دوستشان دارید محسوب می شوند.بازار خرید این نوع سنگ ها این روزها حسابی داغ است.در این مطلب قصد داریم شما را با انواع سنگ های ماه های مختلف سال آشنا سازیم.
سنگ تولد چیست؟
سنگ تولد سنگی است قیمتی یا نیمه قیمتی که با توجه به ویژگی های ماه تولد فرد مناسبترین رنگ و خواص را دارد.اگر عجله دار
دو روزی میشه که ساعت دیواری اتاق خواب مونده و یه ساعتی عقب افتاده. البته کار می کنه اما هر چند وقت یکبار که میزونش می کنم یک روز صبح پا میشم می بینم که یه ساعت عقب افتاده. حالا نمی دونم به خاطر نامیزون بودن روی دیواره، به خاطر قدیمی بودن، یا واقعا باتریش ضعیف شده. یا شاید هم با من لج کرده.
اولین کسی که با دیکتاتوری عظیم فرعون دلیرانه به پا خواست؛
مرد نبود بلکه یک زن بود ... «بانو آسیه»
اولین کسی که مکه و کعبه را آباد کرد؛
مرد نبود ... بلکه یک زن بود ... «بانو هاجر»
اولین کسی که مبارک ترین آب روی زمین (زمزم) نوشید؛
مرد نبود ... بلکه یک زن بود ... «هاجر خاتون»
اولین کسی که به محمد مصطفی(ص) ایمان آورد؛
مرد نبود ... بلکه یک زن بود ... «بانو خدیجه»
اولین کسی که خونش برای اسلام ریخته شد و شهید شد؛
یک مرد نبود ... بلکه یک زن بود ... «بانو سمیه»
اولین
برگزاری جشن تولد یکی از آداب و رسوم قدیم ایرانیان بوده است . محل برگزاری تولد مهم نیست که در خانه باشد یا قصد برپایی تولدی مجلل را داشته باشید شما عزیزان با انتخاب یک خدمات مجالس مناسب می توانید جشن تولدی متفاوت را تجربه کنید .
همانطور که می دانید جشن تولد بزرگسالان با جشن تولد کودکان فرق دارد . امروزه بسیاری از افراد برگزاری مراسمات خود را به موسسات خدمات مجالس می سپارند . 
برگزاری جشن تولد برای بزرگسالان باید متناسب با سن و سال آن ها برگزار
امروز صبح خواب موندم نمیدونم چرا ساعت 05:15 که بابا خان صدام زد برای نماز صبح خوابیدم با اینکه تا 6 هم بیدار موندم !!! بهرحال تاپ سی گرفتم و ساعت 08:13 دقیقه خودمو رسوندم شرکت چار !!! توی راه هم چند صفحه ی از کتاب زندگی بی حد و مرز رو خوندم !!!
کتاب هاجر در انتظاراین بی بی بزرگوار(شهید عباس کریمی از نگاه همسر)نویسنده: سعید عاکفانتشارات ملک اعظم
معرفی:
تا حالا شده؟بله خب حتما تا حالا برات پیش اومده…یه وقتایی دوست داری از کنار مشکلات زندگیت رد بشی و بهشون لبخند بزنی، دوست داری هرچی سختی میبینی کم نیاری!دوست داری وقتی همه ملتهب اند، تو آروم باشی… راضی باشی از زندگی…!اینا یه حس واقعیه که بعد از خوندن کتاب بهت دست میده و می فهمی “آدم” اگه “چه جوری” باشه… خوشبخت میشه!
بریده کتاب:
قرا
نمیدونم چرا تولد گرفتن برای پاشا ایتهمه برای من دردسر و پشت سرم حرف درست میکنه
پارسال که میخواستیم تولد بگیریم خیلی تحت فشار مالی بودیم و به اصرار خانواده م و خب دل خودم و همسری به زور ی تولد گرفتیم
موقع دعوت مهمانها،همسری گفت مامانمم خبر کن
گفتم خب اون بنده خدا چجوری بیاد
گفت خب داداشمم دعوت کن
گفتم خب ما امکانات پذیرایی مهمون رو نداریم
گفت خب یجوری بگو که نیان
گفتم ینی چی آخه مگه مریضم که ملت رو سرکار بزارم
 
از قضا زنگ زدم و یادم نیست چی گف
شش دقیقه مونده به ۱۲، هرشب همین موقعا که میشه تاریخو چک میکنم که ببینم چند ‌روز دیگه مونده تا دوماه بشه، لعنتی خواب شبو ازم گرفتی، یه جایی تو قلبم خالی شده و جاش تیر میکشه، لعنت به تو
صبا وقتی بیدار میشم هنوز خسته ام، یه چیزی میخورم میرم کافه میشینم با متن کتاب کلنجار میرم و بعد دوسه ساعت میام خونه یه کله شاگرد دارم تا شب که بشینم پای شام و سریال، به شدت کار میکنم اما نمیتونم سیفون بکشم رو فکر تو، خسته شدم از تو که مثل خوره تو وجودمی چندساله و
سلامی با ذوق فراوان و لبریز از سپاس از خالق یکتا
امروز سه شنبه 98/2/17 و اول ماه مبارک رمضان سالروز ولادت طاهاست.
طاهایم ، پسرم ، دلبندم تولدت مبارک.
ان شاءالله که سالیان سال با موفقیت پشت سر بگذاری.
از دیروز من و همسرم در تکاپوی برگزاری یک جشن تولد برای فرزندمان هستیم و چون مصادف شده با ماه رمضان مهمانان به صرف افطار دعوت شده اند.
پختن کیک تولد و ژله و تزئینات اتاق را دیروز انجام داده ایم . برای افطار هم خورش قیمه در نظر گرفته ایم و چون باتوجه به ک
مریض شدم. تا همین حالا که از دوازده شب گذشته مهمون داشتیم، سرسام گرفتم. یه خروار تست و درد و مرض و کوفت و زهرمارم مونده، هر غلطی میکنم ساعت مطالعه م بیشتر از 5 ساعت نمیشه و حس کند ذهن بودن بهم دست داده، رشته ریاضی "فیزیکه" و فیزیکم از همه چیم داغونتره همچنان، کتابی که قد کلیه م پولشو دادم جر خورد، الان فهمیدم امتحان شیمی داریم، صبح ساعت 5 باید پاشم، بعد از ظهر دندون پزشکی...
شب بخیر... یه کم برام دعا می کنید؟
تولد!!!
نمی تونستم تا مدت ها این اتفاق رو درک کنم!!
اما اتفاقه قشنگیه، خییییلی، توی این اتفاق، عاشق خدا میشی
تولد یه انسان، خیییلی قشنگه .. 
وقتی قدر این تولد رو بدونی، توی دنیا فقط عاشق خدا میشی ..
 
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست
 
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب
سروش عالم غیبم چه مژده‌ها دادست
 
که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست
 
خدایا در خودم، هر روز تولدی و تولدی و تولدی از تو می خو
به نام خدا
قرار بود ساعت ۱۰ صبح بیاد به مغازه کولر نصب کنه،ساعت یازده‌ونیم -دوازده اومدهحین کار کلی صحبت می‌کنهساعت به ۵ چیزی نمونده ، با این وضع کرونایی دیگه تو مغازه نمیتونیم ناهار بخوریم. پرسیدم اگه کارت تمومه مغازه رو ببندیم گفت آره دیگه و صحبتش رو قطع کردیم.سریع مغازه رو بستم و راهی خونه شدم.۲۰۰_۳۰۰متر مونده که به خونه برسم گوشیم زنگ میخوره 
ادامه مطلب
کتاب بچه ها غدیر : داستان آخرین حج پیامبر و واقعه غدیر خم این بار از زبان دو کودک…
 
معرفی:
داستان آخرین حج پیامبر و واقعه غدیر خم اینبار از زبان دو کودک…هاجر و اسماعیل دو کودک که با پدر و مادرشان همراه می‌شود و در آخرین حج پیامبر با قافله ایشان همراه می‌شود…تصویر های این کتاب به صورت رنگ آمیزی است و کودک با سلیقه و خلاقیت خودش رنگ آمیزی می‌کند .
بریده کتاب:
موضوع آن قدر مهم بود که عده ای سوار بر اسب حرکت کردند تا به آن ها که جلوتر رفته بودند
《تولد هر کس که بود مبارک》قربونش برم...شفیعه نقاشی کرده و زیرش اینو نوشته و چسبونده به دیوار!!معمولا تو تولدا نقاشی میکشه و زیرش مینویسه مثلا: تولد پدر مبارک، تولد مادر مبارک، و به دیوار میزنه.بابا! میدانیم تولدته یه کم صبر... کم حواس شدیم نه دیگه اینقدر خخخخ 
بسم الله الرحمن الرحیم ./
خب دیشب حضرت آقا ساعت ۸ از سر کار اومد ، ما هم طاقت نداشتیم دیگه بمونیم و فردا حرکت کنیم با خستگی تمام ساعت ۹ حرکت کردیم الانم مسیر ۷ ساعته رو ، ۸ ساعته که تو راهیم و هنوز دو سه ساعت دیگه مونده برسیم و اینکه ازین ۸ ساعت ۴ ساعتشو هی زدیم بغل خوابیدیم تو ماشین به حالت مچاله و هر بار بیشتر به عمق فاجعه ی {غلط کردم صبر نکردم فردا شه } ، پی‌بردیم ‍♀
_ صدای خر و پف ِ حضار _
تامام./
تولد گل دختر، روز جمعه هفده بهمن برگزار شد..
با تم خرگوشی مامان ساز.. یه ریسه و سه تا بادکنک و کیک خرگوشی دست ساز ِِ بی بی اش.
با حضور عمه هاش و شب با خانواده خودم..
با مقداری حواشی..
امیدوارم دل کسی نشکسته باشه و کسی تو زحمت بی جا نیفتاده باشه..
من نیتم تماما خیر بود و واقعا توقع کادو نداشتم..
سعی کردم به ساده ترین شکل ممکن جشن بگیرم..
ولی خب به این نتیجه رسیدم که سال دیگه لااقل به اسم "تولد" برنامه ای نگیرم.. برای هیچ کدوم مون..
امسال چون اولین تولد دخت
ظهر ها که میشه از ساعت حدود یازده تا دو و نیم سه خیلی حالم بد میشه ..یک هجمه ای از ترس و تشویش و اظطراب بهم رو میاره که واقعا حالمو بهم میزنه این وضعیت .. ولی چاره ای نیست.. و من باید مدارا کنم با این موضوع.. الان که ساعت سه شده حالم بهتره و دنبال راهکارم برای بهتر شدن وضعیتم..فک کنم اگه بنشینم وویس ها مو کامل کنم و بره کنار استرسم کمتر بشه.. در مورد اینکه فکر اون دختره «ز» عوضی و دوست بدتر از خودش که حجم ترس و اظطراب رو هر سری با فکر کردن بهشون متحمل م
 تولد چیست؟ تولد زندگی دوباره است.
 امروز تولد بهترین کس زندگیمه ،امروز تولد همسرمه ،امسال تولد همسرم با تولد امام جوادالائمه علیه السلام یکی شده بود، و مااز این اتفاق هر دومون خیلی خوشحال شدیم .
انشالله که همسر خوبم همیشه در همه مراحل زندگیشون موفق و موید باشند و انشاالله جز یارانه خاصه امام زمان باشند .
براشون آرزوی عاقبت به خیری وشهادت میکنم .
انشاالله که سایشون همیشه بالای سر من و بچه هام باشه انشالله ۱۲۰ ساله بشین همسر عزیزم.
می‌دونی جانِ مادر :* من همیشه روز تولدم رو دوست داشتم، از وقتی که یادم میاد و حتما اون قبل‌ترها که یادم نمیاد... این که روز تولد یک نفر دیگه رو هم اندازه خودم دوست داشته باشم از محالات است، مگر این که برایم تولد دوباره باشه...
تولد دو سالگی‌ات مبارک، جگرگوشه :* 
 
خب سه شنبه اومدن‌گفتن منو و هاجر و مرضی بریم دفتر و خب فکر می کنید چی شده
اسم منو دادن به عنوان بچه بی انضباط شلوغ کن پر تحرک
همشون یه ور 
من؟تحرک؟شیب؟
خداییی تو عالم خسته تر از من نیست من تحرک دارم 
یعنی این حرف اینقدر مسخره و غیر قابل باور بود هاجر مرضی قاه قاه داشتن تو صورت ناظممون میخندیدن از شدت مسخرگیش
حالا در کل که اتفاق مهمی نبود ناظم تهدیدمون کرد که انضباط بیست نمیده ماعم بهش گفتیم خب نده،خدافظ
آخر سرم معلوم شد کار اون اکیپه بوده که
پرسیدم چندسال گذشته؟ و به ساعت مچی م نگاه کردم. هرچی افتاد جلو پات ازش خواسته نساز. بذار احساساتت رو بیدار کنه. ولی درگیر نشو اونقد که نتونی فکر کنی. احساس های مربوط به خواستن رو دور بریز یعنی. بعد با باقی مونده هاش فکر کن. از فکر هات احساسات جدید تولید بشه. خلاصه که عزیزم، سعی کن یکم استعداد داشته باشی.
این روزها تزیین کیک تولد اهمیت زیادی پیدا کرده است. اغلب مهمانی‌های تولد، تم‌های مختلفی دارند و تزیین کیک تولد معمولا منطبق با نوع تم جشن در نظر گرفته می‌شود. کوکی‌ها و کاپ کیک‌های طراحی شده بر اساس مدل کیک هم مهمانانِ تازه جشن‌های تولد هستند که به میزهای پذیرایی شما رنگ و بوی ویژه‌ای می‌دهند.
کیک‌های فوندانتی و خامه‌ای موجود در بازار بسیار زیبا و متنوع هستند. قنادی‌های خوب و حرفه‌ای مثل قنادی ناتلی، هر مدل کیکی که در ذهن دارید ر
دانلود آهنگ به مناسبت جشن تولد
دانلود اهنگ شاد تولد برای رقص
اهنگ جشن تولد فاطمه
اهنگ جشن تولدم شده دوباره

دانلود آهنگ عزیز من گل من تولدت مبارک با کیفیت
آهنگ تولد مذهبی
آهنگ تولدت مبارک بزرگسال
دانلود اهنگ تولد برای خواهر شاد
پرستاران و پزشکان بیمارستان هاجر نیروی زمینی ارتش به عنوان یکی از خطوط مقدم مبارزه با بیماری کرونا با تلاش 24 ساعته و روحیه بالا درحال خدمت‌رسانی به مراجعه‌کنندگان هستند.
 
  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
 
سلام
یه تولد دیگه در راهه...
و من باز عازم مهمانی تولد هستم...
اینبار هم یه تجربه ی جدید در راهه...
همسفری با خانواده و در نقش خاله...
و بعد زیارتِ تولد، ایرانگردی تابستانه.
هیجان زده ام مثل همیشه....
الهی شکر
دارم میام پیشت امام رضا جانم
چند روزی میشه خیلی درگیر اینم که هر چی تو برنامم نوشتم رو بهش برسم...تصمیم محکم برای رسیدن به رویام و آرزوم.
سخته اما مطمئنم از پسش برمیام. البته به دست آوردن این عقیده اصلا کار راحتی نبود. ازونجا که بعد از دوبار شکست واقعا سخته آدم بخواد دوباره بلند شه...اما فکر کنم از پس این قسمتش بر اومدم.
امروز روز بسیار شلوغی رو در پیش دارم در حالی دیشب تا ساعت 2 خوابم نبرد . صبح یکم با هلیا زبان کار کردم تا بره و اولین فاینال زندگیش رو بده. الانم باید برم بیشن
۱۹۰ از اون صفحه ها مونده هنوز :) در ابهام بشینم تا صبح بخونم آیا ؟! یا نه ؟!
یه سری آهنگا رو پلی کردم بس ناجوانمردانه حال خوب کنه!
فک کنم یه سه دقیقه کمتر برم کتابمو باز کنم و تمام صفحه هاشو از اول بو کنم و بعدم شروع کنم اون ۱۹۰تای باقی مونده رو بخونم ! 
و اگر در توانم باشه فردا کتاب جدیدم رو بخونم ! و به شمام معرفیش کنم !اگه بیدارم چون توی ساعت خوابم یه قهوه خوردم و این جلوی خواب منو گرفت !اینکه یه هفته تمام شایدم کمتر از یکشنبه تا یکشنبه !خودمو از د
در این پست زیباترین کیک تولد که تاحالا ندیده اید را می توانید ببینید و برای عزیزانتان سفارش دهید در این مجموعه کیک های تولد به جرات می توانم بگویم منحصر ترین، زیباترین،قشنگ ترین،خاص ترین کیک های تولد که واقعا تا به حال تو عمرتون ندیدید رو اینجا میتونید ببینید.
ادامه مطلب
صبح هوا اسفندی شد
شب به یاد عمه هاجر، فکر کردن به جزییات او. شال بزرگ ترکمن، النگوهای پهن طلایی کمرنگ، نحوه‌ی بغل گرفتنش موقع روبوسی، یک ماه زندگی با او در خانه‌مان، صدایش، ترکی صحبت کردنش، پاکتهای سیگارش، خانه اش، شماره‌ی تلفنش، درد‌هایی که کمتر کسی می‌فهمید.
 برای تزیین تم تولد کودک می توانید خوراکی های مختلف مثل میوه ها، تنقلات و کیک و شیرینی را با توجه به مدل تم تولد تزیین کنید. این کار علاوه بر زیبایی جشن باعث تحریک اشتهای بچه ها می شود.
در اینجا روش تزیین میوه و تنقلات برای تم های تولد مختلف یاد داده شده است.
ادامه مطلب
تبریک تولد خاص برای دوست صمیمی از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
اس ام اس و جملات تولدت مبارک دوست عزیزم
نامه تبریک تولد جملات زیبای تبریک تولد به دوست خواهر و ام عشقم همسر و مرد زمان تولد برای هر کسی دارای اهمیت خاصی است و این تاریخچه نه فقط برای وجود مرتبط فرد دوست برای تولدتان را صمیمانه تبریک بیان و از الله بخشنده برایتان شادی سلامتی. اقسام نامه خوش برای دوست خالص و جملات احساسی و رمانتیک برای دوست و رفیق اما شادی
درخت را به نام برگ بهار را به نام گل ستاره را به نام نور کوه را به نام سنگ دل شکفته‌ی مرا به نام عشق عشق را به نام درد مرا به نام کوچکم صدا بزنمرا به نام کوچکم صدا بزنصدام بزنزنده شو منو صدا کن دلم واسه صدای خش‌دارت تنگ شده.دلم واسه حرف زدن با لکنتت که دال و ت رو درست ادا نمی‌کردی تنگ شده. دلم برای تمام حمایت‌های حماقت‌بارت تنگ شده.میگفتی هاجر فسخ عزیمت جاودانه بود. چرا برنمیگردی از سفر چند روزه‌ات؟
این روزا ..
خوشحالم. بابت پیشرفت های درسی‌م ، اینکه اجازه ندادم از هیچ نظر به اردیبهشتِ پارسال شباهت پیدا کنه. همین که الان کارنامه ها رو نگاهمیکنم و لبخند میزنم و میگم این مدت دیگه رو هم بخونم همه چی تمومه ، یعنی راهمو درست اومدم .
این روزا خسته‌م .
بابت روزهایی که انگار تمومی ندارن. خسته م از اینکه طیِ ۸ ماه اخیر ، بعد از چشم باز کردن از تو رختخواب رفتم سمت قفسه کتابا . خسته م از همه ی دعوت های کوهنوردی و مهمونی و پیاده روی و بستنی‌خوری که مجبو
کسی را نمی‌توانید پیدا کنید که از هدیه گرفتن خوشحال نشود! هدیه گرفتن در هر مناسبتی، چه تولد باشد و چه سالگرد ازدواج، همیشه باعث خوشحالی افراد خواهد شد. تاریخ تولد برای هر فرد یک مناسبت و روز خاص و ویژه است و طبیعتا دوست دارد اطرافیان و دوستان نزدیکش نیز به چنین روز مهمی، نگاهی ویژه داشته باشند. در این مقاله سعی می‌کنیم پیشنهادات جذابی را برای خرید بهترین کادو تولد برای دختر به شما ارائه دهیم.
قطعا شما هم از آن دسته افرادی هستید که تولد دوستا
صبح هوا خوب و بهاری و خنک و َشبیه اسفند بود.
شب به یاد عمه هاجر، فکر کردن به جزییات او. شال بزرگ ترکمن، النگوهای پهن طلایی کمرنگ، نحوه‌ی بغل گرفتنش موقع روبوسی، یک ماه زندگی با او در خانه‌مان، صدایش، ترکی صحبت کردنش، پاکتهای سیگارش، خانه اش، شماره‌ی تلفنش، درد‌هایی که کمتر کسی می‌فهمید.
آخرین کشیک جراحی به نحوی گذشت که شب تا صبح رو تخخخخت خوابیدم و الان تو پاویون چشم باز کردم ، چای دم کردم صبحانه بخورم تا برم راند...عملا بعد از ۷ ماه ، سخت ترین بخش هام رو رفتم و ۱۰ ماه باقی مونده بخش های سبک مونده برام... 
یه کش و قوس ...
آخیش...
ساعت 8 صبح بیدار شدم، ساعت 9 شرکت بودم، تا ساعت 4.5 عصر با 10 نفر مصاحبه کردم، ساعت 5.5 تو باغ کتاب جلسه‌ی MBTI داشتیم... توی راه داشتم مطالبی که باید امروز آموزش می‌دادم رو مرور می‌کردم، 5.5 تا 9 جلسه بود، 10 رسیدم خونه، دوش و شام و استراحت
حال تمرین آمار رو دیگه ندارم!! :) امیدوارم فردا تا قبل از تایم کلاس برسم انجامش بدم...
شبتون خوش......
به نظر بسیاری از افراد دنیا پاییز زیباترین فصل سال است؛ فصلی که شاعران و هنرمندان عاشق آن هستند. اگر در انتخاب یک تم مناسب برای تولد فرزندتان و یا اعضای خانواه خود که متولد پاییز هستند، تردید دارید؛ بهتر است که این شک را کنار گذاشته و تم تولد پاییز را برای او انتخاب کنید. تمی که برای همه مناسب بوده و می‌تواند یک جشن خاطره انگیز فرآهم کند. با خرید این تم می‌توانید خانه و محل تولد خود را به زیبایی تزیین کرده و از مهمانان خود پذیرایی کنید. بیایی
تزیین شگفت‌انگیز و غافلگیر‌کننده جشن تولد کودک با بادکنک.
مطمئناً اولین چیزهایی که برای برگزاری یک جشن تولد به ذهن شما می‌رسد نوشیدنی، غذا، کیک تولد و دسرهای خوشمزه است. هیچکس منکر مهم بودن این موارد نیست. ولی اگر دکوراسیون خانه شما حال و هوای جشن را نداشته‌باشد، تمام زحمات شما برای تدارک جشن بی‌فایده خواهد بود.
اما آیا با نحوه تزیین جشن تولد آشنا هستید؟
ادامه مطلب
تولدت مبارک سولین بانو
الهی موفق ترین باشی و همیشه دلت شاد باشه:) بسی کنار مامان اینا بهت خوش بگذره:)
خوشبخت ترین بشی جانم:)
بیا شمع هارو فوت کن ، تا صدسال زنده باشی:)
دخترمون چون بنفش دوست دارن کیکمونم این رنگیه:)من نمیدونم چرا تو بنفش دوست داری شومارِ دومِ من؟!
تولد بازیه ، فرداهم تولد داریم ؛) دست و جیغ هوراا
دیشب تا ۳ بیدار بودم ، داشتم رفرنس میخوندم ، اما نه رفرنس کنکور ، اول میخوام عملیمو تقویت کنم ، بعد کنکور ، کارا پایان نامم مونده ، پژوهشی برداشتم ، هنوز تو پروپوزالم .. خدایا بهم توان و قدرت ونیرو بده...
معدلم مرزی هست ، خیلی فشار رومه   خدایا کمکم کن..

#ارسالی_از_همراهان
امروزوقتی واردکلاس شدم دیدم شاگردانم یه کیک روی میزم گذاشتند ...
اولش فکرکردم اشتباهی فکرکردند امروز تولدمه!
اما...
دخترش هم دیروزبراش تولد گرفته بود...
خوش بحالت آقامهدی...
☡ دی ماه ۹۷
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
به نام او
وقتی به دلم میفته که اجاق گاز روشن مونده، برمی‌گردم و می‌بینم آره، روشن مونده؛وقتی به دلم میفته که کلید خونه توی جیب پالتوم جامونده و ممکنه پشت در بمونم، می‌روم توی جیب‌مو نگاه می‌کنم و می‌بینم کلیدم اونجاست؛
ادامه مطلب
چیزی مونده برامون؟ جز چشم ها و گوش ها
چشم ها که ببینیم ظلم رو ببیینم کشتار و قتل عام و شکنجه هارو
گوش ها که بشنویم فریاد های زده نشده رو
صدا نداریم
پا نداریم
دست نداریم
آخ که دیگه قلب هم نداریم
اگه قلب داشتیم که تنها نمیذاشتیم. اگه قلب داشتیم تو این وضع که خودمون شکنجه نمیکردیم...
دیشب و پریشب تا صبح بیدار بودم. حالا فردا ک امتحان دارم و هنوز دو جلسه از 6 تاش مونده به همین زودی خوابم گرفته! 
ساعت بیولوژیک بدن من طبق امتحان تنظیم میشه :))
+ خاک تو سرت پلک چشم چپم که از صبح تو دیگه منو روانی کردی از بس پریدی!  :|
یکی از دوستام همیشه این تاریخ تولدا رو اشتباه میکنه
دیروز کلی پیام تبریک تولد فرستاد
منم دیدم اینبار راست گفته اذیتش کردم گفتم: باز تو اشتباه کردی امروز تولد ... است تولد من هشت روز دیگست
اونم برگشت گفت: اسکولم کردین؟ قبل تو به اون فرستادم اونم گفت تولد توئه که بالاخره تولد کدومتونه؟؟
من :/
اون ://
 
من که میدونستم ایشون همیشه تاریخا رو اشتباه میکنه
کمتر از 40 روز دیگه از سال 98 باقی مونده و تصمیم گرفتم این روز های باقی مونده رو هم صرف تکمیل روند تمیزکاریی که از اول سال 98 شروع کرده بودم بکنم و چون این خوان آخر سخت ترینشه با خودم فکر کردم بهتره مثل یه چالش باهاش برخورد کنم و ثبت بشه تا اینجوری حواسم باشه که عملیش کنم و دیگه به عقب برنگردم.
امروز اولین روزش بود.
شب دوم
ساعت سه بامداد...درد و درد و پیچیدن به خود...
بیدار شدم و تنها مسکنی که باقی مونده بود رو خوردم و بلافاصله لای پتو پیچیدم...درد امانم رو بریده بود و به سوزش مری توجهی نمیکردم...حالت تهوع داشتم و دلم میخواست دست کنم ته حلقم و تمام دنیا رو بالا بیارم ولی باید قرص رو داخل معده ام نگه میداشتم که اثر کنه...التماس میکردم...وسط التماس هام از خدا انگار خوابم برد...
حالا ساعت 6:30صبحه و من انگار کمبود خواب دارم...خودم رو به هر بدبختی که شده میکشم از تخت پای
1_از وقتی که اینجا گفتم که رو یکی کراش زدم دیگه طرفو ندیدم یعنی من سه جلسه است میرم کلاس هی عین بچه گربه سر میچرخونم طرف نیست که نیست-__-2_امروز دوستام سورپرایزم کردن
یعنی من تا رفتن سر کار در وهله ی اول کمک مربیمون یهو افتاد رو کله ام که وایسا سلام خوبی با یه لبخند گنده که خب ازونجایی که این بشر کلن اخلاقش عجیبه شک نکردم
بعد لباسامو درنیاورده بودم مرضیه و بچه ها اصرار که بریم تو حیاط بشینیم منم گفتم خب بشینیم:/
تو حیاط بودیم یهو کمک مربیه در حیاطو
متن و جملات تبریک تولد دوست
در ادامه زیباترین جملهه ای تبریک تولد دوست، تبریک روز میلاد رفیق و عکس نوشته های صمیمانه برای تبریک روز تولد دوستان را آماده کرده ایم.
جمله های زیبای تبریک تولد دوست
زادروزت شیرین، پرعشق و نورآفرین باد.قهقهه هایی آسمانی و آرامش زلال زندگی را برایت آرزو دارم . . .
متن کوتاه تبریک تولد رفیق
دوستی ما بهترین چیزی است که تاکنون برایم رخ دادهتو بهترین هستیتولدت مبارک!
متن های عاشقانه تبریک تولد دوست

الهی جاده زندگیت هم
خیلی دلم میخواد پست بذارم ... ولی نمیدونم چی بگم که ارزش گفتن داشته باشه:)
اما چه میکنم ؟ دارم درس نمیخونم! امروز ۲۱ مرداد ماه:) (ای وای الان یادم افتاد تولد دوستم دیروز بوده و تبریک نگفتم:/) . از این بگذریم، ۲۳ روز تا علوم پایه مونده و غلط خاصی نکردم. فی الواقع ترس دارم از درس خوندن. از اینکه یادم بره. از اینکه سوالا انقدر سخت باشه که نتونم جواب بدم! مهم ترین علت شروع نکردنم اینه. امیدوارم استرس مثبت بگیرم و بتونم بخونم:)
 
همه ما مکررا انواع و اقسام تقسیم بندی‌های افراد بر اساس ماه تولدشان را دیده‌ایم. ویژگی‌های ماه تولد، سنگ‌های ماه تولد، ذکرهای ماه تولد و غیره.
مثلا بارها با انواع این جملات مواجه شده‌ایم که "ببخشید که حرفم را رک میزنم، ما فروردینی ها نمیتونیم نگیم" یا "غرور یه مرداد ماهی یعنی همه زندگیش" و غیره.
 
سوال من از دوستانی که با تاثیر ماه تولد بر روحیات و زندگی افراد موافقند این است که:
مبنای تاثیر ماه تولد بر خلقیات و زندگی افراد چیست؟ چه دلیلی
1- 
به شدت سر تولدم فیریکی شده‌م. فیریکی‌شدن هم اصطلاحیه که معادل خوبی براش ندارم، اما می‌ترسم و حساسم و وسواس گرفته‌م. در یک‌سال گذشته، بعد از اون تولد وحشتناک( اوه بله. حتی یادآوریش هم حالمو بد می‌کنه و می‌تونه باعث بشه که بشینم و به حال خودم گریه کنم) ، تمام تلاشم رو کردم که توی تولد کسی حاضر نشم. البته یکی از دلایل موفقیت تلاش‌هام این بود که عملاٌ ایزوله بوده‌م. اما خب. تلاش کرده‌م که توی تولدی حاضر نشم و هردفعه که توی خیابون تولد می‌د
دیدین بعضی مواقع یه دونه برنج ،حبوبات ..داخل گلو می مونه و تا یکی دو ساعت سرفه می کنی(امواتت میاد جلو چشات)امشب موقع شام خوردن مامانم همین  جوری شد و تا نیم ساعت سرفه کرد 
عید سال قبل خانواده دایی، ظهر خونه ما دعوت بودن. یه دونه لپه داخل  دلمه، موند گلو عروس دایی .....خلاصه نتونست غذا بخوره و کلی سرفه می کرد 
 
اون یکی عروس داییم تعریف کرد :دیشب خونه مامانم اینا کلی مهمون بود. وقتی شام میخوردیم،دختر عمه ام بدون حرفی با حالت فرار دو طبقه رو اومد پا
طرحام مونده...
ناهار نخوردم...
تا یک ساعت دیگه نور میره...
اتاقم نور نداره و عملا چهار دیواری بی پنجره اس
از وقتی رسیدم مهمون اومده،باید صبر کنم تا برن و ناها بخورم و کارمو شروع کنم
وقت کمه... با این سرعتی که روزگار داره خیلی وقت کم میارم...
هوالرئوف الرحیم
امروز تولد رضا بود ولی از ترس بانکها دیروز که از راه رسید براش جشن گرفتم.
رضا همیشه تولد دو نفره دوست داشت ولی من همش براش تولد جمعی می گرفتم. 
امسال ولی به هیچ کس نگفتم. حتی به رضوان. یواشکی رفتم یه کیک سیبیل خریدم و اومدم و در حال تزئین اتاق بودم که رضوان دوزاریش افتاد و زد تو خال و متعجب بودم.
هیچی دیگه لباسهامون رو عوض کردیم سشوارم کشیدیم و حاضر اماده.
دوربینم گذاشتم رو سه پایه و از سورپرایز فیلم گرفتم.
کل کلش نیم ساعت هم نشد.
ظهر ها که میشه از ساعت حدود یازده تا دو و نیم سه خیلی حالم بد میشه ..یک هجمه ای از ترس و تشویش و اظطراب بهم رو میاره که واقعا حالمو بهم میزنه این وضعیت .. ولی چاره ای نیست.. و من باید مدارا کنم با این موضوع.. الان که ساعت سه شده حالم بهتره و دنبال راهکارم برای بهتر شدن وضعیتم..فک کنم اگه بنشینم وویس ها مو کامل کنم و بره کنار استرسم کمتر بشه.. در مورد اینکه فکر اون دختره «ز» عوضی و دوست بدتر از خودش که حجم ترس و اظطراب رو هر سری با فکر کردن بهشون متحمل م
تم تولد مشکی طلایی از ایده های جذاب و شیک برای جشن تولد می باشد که در این مطلب سعی کرده ایم تصاویری جدید و زیبا از این نوع تزئینات را در اختیار شما عزیزان قرار دهیم، برای مشاهده آنها در ادامه همراه ما شوید.
به گزارش شبکه خبری تهران نیوز، تم تولد مشکی طلایی یکی از گزینه های مناسب برای جشن تولد بزرگسالان و نیز نوجوانان می باشد که طرفداران خاص خود را دارد و می تواند دیزاین شیک و متفاوتی را ایجاد نماید، از این رو در این مطلب می توانید تصاویری گلچ
موجا جلو میان. از اون دور دورا، مثل یه دوماد با وقار. سرسنگین، با یه شاخه گل سرخ توی جیب جلوی کت‌شون. ولی دو قدم مونده به وصال، دو قدم مونده به ساحل، صبرشون سرریز میشه و دهن‌شون کف می کنه، فریاد می‌کشن و سرشون رو می‌کوبن به سنگا، سرشون رو می‌کوبن به ساق پای برهنه من، وسط آب.
The beach is a place where a man can feel,
he's only soul in the world that's real.
چه نسیم زیبایی از دریا میاد. دلم هوای سیگار کشیدن کرد..
و من یگانه روح واقعی این ساحلم.
امروز ساعت شش مغازه رو باز کردم. باید به هم ریختگیِ ناشی از عکاسیِ شلوغی که دیشب داشتم جمع و جور میشد. ساعت هفت و نیم بود که یادم افتاد باید به لابراتوآر برم برای گرفتنِ عکسهای مشتری های دیروز. کرکره را پایین دادم و بدون اینکه قفل بزنم، رفتم بیرون. حرکت کردم به سمت شمالِ شهر. عکسو که گرفتم یادم افتاد که از خونه باید یه سری وسائل که برای تکمیل کردن فلان دکور، خانه مانده بودو بیارم. پس به جای مغازه که در غربی ترین نقطه ی شهره، رفتم به سمت جنوبی تری
دانلود آهنگ جدید پوریا سنوبر به نام تولد
متن آهنگ جدید تولد - پوریا سنوبر
Скачать новую песнюPoriya Senobar Tavalod
Текст песни Tavalod Poriya Senobar
یه شاخه گل کنارم با تو چه حالی دارمКак насчет цветочного бутона рядом с тобой
امشب تولد توه من هیچیزی کم ندارمСегодня у тебя день рождения, у меня ничего нет
یه شمع عاشقونه از صبح تا شب میمونه

ادامه مطلب
لوازم تولد ظروف یکبارمصرف 
عرضه کننده:
تم تولد  /  بادکنک با طرح های مختلف  / لوازم آتش بازی 
سفره های مجلسی و معمولی با بهترین کیفیت کمترین قیمت 
ظرف یکبار مصرف با سایز رنگ های مختلف کیفیت بالا 
نایلون در سایز های مختلف وکیفیت باور نکردنی 
آدرس صالح شهر روبه روی تاسیسات آب            
شماره تماس:     09167563786
                   

                                                                       
باشگاه خبرنگاران جوان: روز گذشته فیلمی از جشن تولد «رومئو بکهام» پسر ۱۷ ساله دیوید بکهام فوتبالیست مشهور انگلیسی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که توجه همگان را به خود جلب کرد. کاربران فضای مجازی که با دیدن این مراسم ساده حسابی شوکه شده بودند، آن را مورد نقد قرار داده و با تولد‌های لاکچری این روز‌ها مقایسه کردند.
در این فیلم بکهام درحالی که پسر خود را در آغوش گرفته است، کیک تولد ساده او که از کنار هم قرار گرفتن چند دونات در یک ظرف بود، در مقا
سلام
امروز 11 اردیبهشت است و 6 روز دیگر سالروز ولادت طاهاست .
5 روز دیگه ماه مبارک رمضان آغاز می شه. یعنی تولد طاها دوم ماه رمضان است.
تصمیم گرفتیم ان شاءالله جشن تولد طاها و دعوتی افطاری ماه رمضانمان را همزمان برگزار نماییم. خانمم دوست داره کیک تولد را در خانه درست کند.
برای تزیین اتاق هم هنوز تصمیم قطعی نگرفتیم ولی بدون تزیین که نمی شه.
کادوهای تولد از طرف مامان و بابا هم خریداری کردیم اما الان نمیگم.
شنبه و یکشنبه که 14 و 15 ام است جلسه ای با مدیر
ساعت از 9 صبح گذشته بود که من متوجه تن گرمم روی تختم شدم. یک ساعت هم خواب و بیدار موندم. ولی تو همون حال هم فهمیدم امروز یه چیزی از من کمه! انگار قسمتی از روح من یه جا مونده. حس ناقصی ای دارم که نمیدونم ماهیتش رو. چند روز پیش احساس میکردم اون جایی از وجودم که روح و جسم با هم تلاقی میکنن، درد میکنه و ضعیف شده. به مامان اینا که میگفتم ازم میخندیدن و با چشم تنگ شده بهم میگفتن دردت،  درد بی دردیه. خوشی زده زیر دلت! به حرف شون گوش ندادم، عوضش کلی پرداختم ب
خانم "هاجر سجاد " یه لایو گذاشتن داخل صفحه شون با عنوان "تاثیر افکار ما بر رفتار ما " فکر کنم دیدنش مفید باشه :)
 
؟ قالب خوبه؟ یا روشن بشه(همون قبلی)؟
حالتون خوبه؟ چقدر آروم و کم حرف شدید؛ نگرانتونم :(  ان شاءالله در دنیای واقعی فعال و شاداب باشید :)
چون خودم نمی نویسم حس کردم روا نیست چیزی بگم تا  این لحظه :)
 
 
*پست موقت
دیروز نوشت :
نمیدونم اصلا ارزش داره یا نه
وقتی ب این فکر میکنم به در فلاکس به سوئیچی ک گم کردم ب وقتی که گفتی " مریم خانم سوئیچی ک گم کردی پرسیدم گفتن صدهزارتومنه" به رفتارت حرفات
اره منم خوب نیستم رفتارم بده. ب این چیزا ک فکر میکنم میگم ارزش نداره
ولی وقتی فکر میکنم ک خب من چکار کردم برا بهتر شدن شرایط . فکر میکنم ب زن و شوهری . میگم ارزششو داره
خلاصه نمیدونم
ولی ب ی چیزی مطمئنم. اینکه واسه تو نمیکنم.
واسه خودم میکنم
واسه اینکه دلم ی خانواده شاد م
بچه های عزیز حضرت ابراهیم علیه السلام یکی از پیامبران بود.
 
این پیامبر خدا پسری داشت به اسم اسماعیل که او هم از پیامبران بود.
 
در یکی از شب ها حضرت ابراهیم علیه السلام در خواب دید که یه فرشته ای نزدش آمد و فرمود خداوند متعال می فرماید:
 
اسماعیل فرزند خود را برای من قربانی کن.
 
حضرت ابراهیم علیه السلام وحشت زده از خواب بیدار شد. و با خود فکر کرد که این خواب یه دستوری از خداست یا وسوسه شیطان.
 
دو شب دیگر هم این خواب را دید و کاملا متوجه شد که مام
هووووف ب کنکور ده روز مونده خیلی استرس دارم نمیدونم چیکار کنم کم مونده سکته کنم.....خدا بهمه کنکوریا کمک کنه.....اینچروزم چجوریه سرمیشه خدامیدونه....این استرس بگذره استرس اعلام نتایج شروع میشه...بعضی وقتا از استرس میشینم گریه میکنم....من فقط گریه میکنم یا بچه های کنکوری شمام گریه میکنین؟
جمعه شب مورخ 11 بهمن ماه 1398 خونه باجناقم ( حسین آقا ) دعوت بودیم . باجناقم یک دعوتی همینجوری واسه دورهم بودن گرفته بود و خواهر و برادرهای خانمم به همراه مامان بابای خانمم دعوت بودن . همه باهم کوچیک و بزرگ 33 نفر بودیم . خانمم مثل دو شب دیگه یعنی 13 بهمن ماه تولد 26 سالگی اش بود . شب قبل از دعوتی به من گفت بریم کیک تولد سفارش بدیم که فردا شب همه دور هم هستیم تولد بگیرم و کیک بخوریم .اول که غُرغُر کردم و بعد کم کم راضی شدم و کیک سفارش دادیم . 
یک کیک خوشکل ب
جشن تولد 35 سالگی ام هر چند با تشریفات برگزار کردم اما به دلم نچسبید چون فقط من و همسرم در خانه حضور داشتیم . تا سال قبل که در خانه بابام بودم و در عقد بودیم وقتی زمان تولد می رسید مادرم بهم یه هدیه ناقابل می داد به قول خودش و میگفت کم ما کرم شما و روبوسی میکردم با مادرم و بهم تبریک میگفت . هدیه مادرم چی بود ؟ یک پاکت پول که معمولا مبلغ 50 یا 100 هزار تومان پول داخلش میگذاشت و میداد . هنوز پاکت ها و نامه هایی که برای تولدم نوشته رو به یادگار نگه داشتم .
هیچ پدر و مادری نیست که عاشق دنیای زیبا و فانتزی دختر بچه‌اش نباشد. دختر بچه‌ها دنیای زیبائی برای خود خلق می‌کنند. از میهمان‌های خیالی و با نمک در عروسک بازی های‌شان تا مراقبت از عروسک‌های زیبای کاراکتر کارتونی مورد نظرش همچون یک کودک! دنیای کارتونی دختر بچه‌ها هم همچون پسر بچه‌ها بسیار متنوع است.
این موضوع به ما در هنگام برگزاری جشن تولد آنها بسیار کمک می‌کند. اگر قصد برگزاری یک تولد به یادماندنی برای فرزند دلبند خود را دارید؛ می‌تو
لخته های خون بعد از تولد: آنچه باید بدانید
 
آیا داشتن لخته خون پس از تولد طبیعی است؟در شش هفته پس از زایمان ، بدن شما در حال بهبود است. می توانید انتظار خونریزی داشته باشید که به آن lochia معروف است و همچنین لخته خون است. لخته خون جمعی از خون است که چوب را و به شکل یک ماده ژله مانند است.
شایع ترین منبع خون بعد از زایمان ریختن لایه رحم شماست. اگر زایمان واژینال داشته باشید ، منبع دیگر می تواند به بافتهای آسیب دیده در کانال تولد شما آسیب برساند.
خونی
شهریورماه 1394 من و همسرم عقد کردیم . بعد از گذشت 5 ماه در بهمن ماه 1394 موقع تولد همسرم رسیده بود . یه جش تولد برای همسرم در خانه پدرش گرفتم و شام ( چلومرغ ) دادم . مهمونای تولد همسرم ، داداش ها و آبجی های دو طرف به همراه پدر و مادرهامون بودند . کادوی من برای همسرم یه گوشی موبایل سامسونگ مدل G5 بود که 530 هزار تومان خریدم .
 
***
 
 
دانلود آهنگ جدید حمید علیپور تولد
Download New Music Hamid Alipour Tavalod
دانلود اهنگ تولد از حمید علیپور با متن شعر و ترانه از سایت پلی نیو موزیک
برای دانلود آهنگ یه ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ حمید علیپور تولد
آره دستات تو دستامه آره عشقت همیشه باهامه شب خونه چراغونه حظورت چه آرومه
دلم رو به تو میسپارم تویی که همه دنیامی میخوام برای تو امشب بشه یک شب رویایی
آره تولد عزیز خونس همه با هم بهش بگین مبارک ، بگید که روز زندگیت رسیده بگید که روز زندگیت مب
تم تولد پسرانه
تم تولد پسرانه اکثرا شخصیت های کارتونی و یا تیم فوتبال هستند .
تم مرد عنکبوتی تشکیل شده از رنگ قرمز مخصوص پسربچه های معمولا زیر 10 سال میباشد .
باتوجه به رنگبندی این تم بهتر است در بادکنک آرایی از رنگ قرمز استفاده کند .
مرد عنکبوتی شخصیت مورد علاقه پسران است .
پس اگر فرزند  شماهم مرد عنکبوتی را دوست دارد گزینه ی خوبی است تا برای تولدش اورا خوشحال کنید .
بن تن یک پسربچه ی بازیگوش ولی قهرمان است
که با ساعت جادویی اش به موجودات مختلفی
اولین رویارویی من با مرگ سوم راهنمایی بود. پدربزرگ پیرم فوت کرد. برای یه مدت طولانی میدونستیم که روزای آخر پدره و دعا میکردیم با عزت از این دنیا بره. البته این ملایم شده‌اشه. دعا میکردیم زودتر راحت‌ شه. اره درستش اینه. دومین رویاروییم، مرگ ناگهانی دایی مامانم بود که خب چون خیلی نزدیک نبودیم تاثیر بزرگی روم نداشت. ولی مرگ تو خیلی داره اذیت می‌کنه. عزیز بودی ناگهانی بود و مهم‌تر از اینا، من صداتو شنیدم. من آخرین کسی بودم که باهاش حرف زدی.
فردا اخرین روز ۲۲ سالگی عزیزمه.میخام همه اشو برا خودم waste کنم:)هیچ کدوم از تولدامو دوس نداشتم از ۱۸ سالگی به بعد،تولد ۱۸سالگیم دوستامو دعوت کردم خونمون ولی بزرگترین اشتباهم بود!حالم ازشون بهم میخوره،۱۹سالگی یادم نیس چی بود،۲۰سالگی(از نظر من مهم ترین تولد دو دهه زندگی) هیچکی تولد یادش نبود حتی خانواده م سه روز بعدش گفتن عههه تولدت بود،۲۱ سالگی هم شب مامانم گفت تولدت مبارک،پارسال هم پدرم کادوی تولد هارد برام گرفت چیزی ک نیاز همه خانواده بود
 
 
ﻋﻦ ﺑﻪ ﻫﺎ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﺮﺩﻩﻡﺮﻪ ﻣ ﻨﻢ ﻫﻤﺶ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩﻡﺁﺑﺮﻭ ﻫﺮ ﻣَﺮﺩﻩ ﺑُﺮﺩﻩﻡ
 
ﻮﺩ ﺩﺭﻭﻧﻤﻮ ﺳﺎﺖ ﻦ
ﺩﺭﺩ ﻧﺴﺨﻪ ﻣﻨﻮ ﺪﻩﺗﻮ ﺭﻭ ﻣﺜﻞ ﺳَﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻣﺪﻩﺩﻪ ‏« ﻧﻘﻄﻪ ‏» ﺿﻌﻔﻤﻮ ﻓﻬﻤﺪﻩ‏
 
« ﺧﺎﻝ ِ ﺗﻮ ‏» ﺳﺎﻫﺎﻟﻪ ﻣﻨﻪ
ﺸﺖ ﺷﺎﺩﺎﻡ ﻪ ﺍﻣﺎ ... ﻣﻮﻧﺪﻩﺯﺧﻢ ﻣﻦ ﻪ ﺑ ﻣﺪﺍﻭﺍ ﻣﻮﻧﺪﻩ،ﺗﻮ ﺭﻭ ﺩﺪﻩ ﺩﻫﻨﺶ ﻭﺍﻣﻮﻧﺪﻩ
 
ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎ ﻧﻤﺖ ﺷﺮﻨﻦ
ﺗــﻮ ﺩﻟﻢ ﻪ ﻏﻢ ِ ﺣﺎﺻﻠﺨﺰﻩﺷﻬﺮ ِ ﺑﻌﺪ ِ ﺣﻤﻠﻪ ﻨﺰﻩﺩﺱ ﺑﻪ ﻫﺮﺟﺎﺵ ﺑﺰﻧ ﻣ
رفتیم بیرون ساعت یک بعد از نیمه شب. فقط به خاطر برف. فقط به خاطر اینکه چندین سال بود دم تولدم برف نیومده بود. توی خیابون فقط ما داشتیم راه می رفتیم. انگار یکی داشت اکلیل می پاشید رو زمین. چند ثانیه ایستادم تا یادم بمونه برای بعدها. مثل تمام شب هایی که از بهمن یادم مونده. خوب یا بد. 
شکل افسردگی برای من این روزها جدی‌تر از همیشه‌ست. به این شکل که اگر تبلت به دست نمی‌گرفتم و نمی‌نوشتم، هنوز داشتم سر به شیشه‌ی پنجره‌ی ماشین و تو سکوت جاده اشک می‌ریختم. چند ساعت قبل تولد خواهرم بود. خودم رو مجبور کردم با آهنگ برقصم و از تنهایی بیرون بیام، ولی نمی‌تونستم. دلم خالی از هر حسی بود و فقط تنهایی توش مونده‌بود. قبلا تنهایی رو خوب مخفی می‌کردم، هیچ‌کس نمی‌فهمید. حتی یه عده به من می‌گفتن چقدر دور تو شلوغه! ولی زندگی من انگار م
سورۀ ابراهیم
قصۀ ابراهم و ساره
و آن آن بود که ابراهیم را از ساره هیچ فرزند
نمی‌آمد. ساره وی را گفت: «دریغ باشد که چتو مردی بی نسل ماند. هاجر را به تو
دادم. باشد که ترا از وی فرزندی باشد که از من فرزند نمی‌بود.» ابراهیم را از هاجر
اسماعیل آمد. ساره را هاجر ملک جزیره داده بود و سبب آن آن بود که ابراهیم چون
هجرت کرد به سوی شام، ساره را با خویشتن همی‌برد. و ساره نیکوترین زنان روی زمین
بود. جمال از حوّا به وی میراث بود و از وی به یوسف رسید، آنگاه در جها
برخلاف شبهای ماه رمضون هر سال که تا سحر بیدارم، امشب تصمیم گرفتم بخوابم.
دو ساعت گذشته و من خوابم نمیبره. این پشه ی بوق هم راحتم نمیذاره و تلاش های من برای کشتنش بی نتیجه مونده.
خسته ام از خواستگار رنگ رنگ
پس کجا هستی تو ای یار قشنگ؟
همین الآن سرودمش!
خدایا!
کجاست همون که عاشق منه؟ که تو می بینیش و من نمی بینم!
امان از این اشتباهیا...
ساعت مچی دوست دارم...قطعا اگر تمکن مالی داشتم، یک کلکسیونر ساعت می شدم...از همون ابتدای کودکی اصرار داشتم که ساعت بیاندازم...امروز که خیلی ها بواسطه موبایل از ساعت مچی چشم پوشی کردن، آدم های ساعت دار، خاص به نظر میان...هنوز هم از ایستادن مقابل ساعت فروشی های حول و حوش پلاسکوی مرحوم و تماشای ساعت های اصیل و قیمتی سیکو و سیتیزن لذت می برم...ساعت علاوه بر اعلام زمان، با انداختن در دست راست، نشانه ای از چپ دست بودنم است...این موضوع احترام ساعت را برای
بخش اول:
 
چند روز پیش، راننده ای که من رو به محل کارم میبره خواب مونده بود، چون از کرج باید میمومد خیلی طول کشید، منم ترجیح دادم دیگه بالا نرم و همون سرکوچه قدم بزنم تا بیاد؛ ساعت حدودای 6 صبح بود، یواش یواش کارگرهای کنار خیابون هم اومدن ... با هر قدمی که من میزدم اونها بیشتر مینشستن و چِشم چشم میکردن که یه ماشینی بیاد که ببرتشون سرکار ...
 
نیم ساعتی منتظر بودم، بالاخره راننده رسید و سوار شدم ولی اونها همچنان چشمشون به ماشینی بود که کارگر ساده
دانلود جدید ترین و بهترین عکس نوشته های باحال و زیبا از عکس حرم مطهر امام رضا و عکس پروفایل روز تولد امام رضا (ع)
زیبا ترین و قشنگ ترین عکس پروفایل های جدید و با بهترین کیفیت از روز تولد امام رضا با کیفیت های عالی و خوب
جملات زیبا در مورد میلاد امام رضا (ع) و دانلود بهترین  و زیبا ترین و قشنگ ترین و عکس پروفایل های روز تولد امام رضا
عکس پروفایل روز تولد امام رضا با کیفیت های عالی و خوب و دانلود رایگان عکس نوشته های ولادت امام رضا با لینک مستقیم
زی
صبح که برف را دیدم هم خوشحال شدم و هم ناراحت.
 تولد بهار بود و از چندین روز پیش قرار بر این شده بود که مراسم تولد را در مهدکودک بگیریم. کیک پونی سفارش داده شده بود و مایحتاج پذیرایی از بچه ها ی مهد خریداری شده بود‌. همه ی مدارس تهران تعطیل شد. هر چند که امیرعباس تعطیلی بین امتحانی اش بود و فرقی به حالش نکرد.‌ من هم قرار بود بعد مراقبت مدرسه به قنادی بروم و کیک بهار را تحویل بگیرم و به مهد برسانم که برف همه چیز را به هم زد. نمیتوانستم مراسم تولد را

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

لینکدونی تلگرام بیکران