نتایج جستجو برای عبارت :

حیفه تا موقعه ای که جنگه شهید نشیم .

متن آهنگ مر جنگه عرفان و حامد نیک پی
مَر جنگه (مگه جنگه)مَر جنگه جنگه؟ خدا دونه جنگه تفنگهمَر زوره مر زوره؟ خدا دونه دارس ناجورهمَر جنگه جنگه؟ خدا دونه جنگه تفنگهمَر زوره مر زوره؟ خدا دونه دارس ناجورهمَر جنگه جنگه؟ خدا دونه جنگه تفنگهمر زوره مر زوره؟ خدا دونه دارس ناجورهمر او بی‌ مر آو بی‌؟ خدا دونه جنگه برنو بی‌مر او بی‌ مر آو بی‌؟ خدا دونه جنگه برنو بی‌
ادامه مطلب
 داشتم برای نماز ظهر وضو می گرفتم،
دستی به شانه ام زد.
سلام و علیک کردیم.
نگاهی به آسمان کرد و گفت : « علی ! حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم. معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه. باید یه کاری بکنیم . »
گفتم «مثلا چی کار کنیم؟»
گفت « دوتا کار ؛ اول خلوص، دوم سعی و تلاش .»
شهید حسن باقری
یارحمان 
همین الآن که پنجره بازه و صدای بوق ماشین ، صدای آدم ها و ... میاد و صداهایی که 
کم کم ، کم میشه با سکوت شب ... 
صدای مداحی هایی که به گوش میرسه و این یعنی محرم از راه میرسه 
نمیدونم لایقِ این ایام هستم یا نه و لیاقت حضور تو مراسم های ارباب دارم یا نه ؟ 
اما مثلِ همیشه منتظر و مضطر این ایام بودم ، ایام غم بزرگ اهل بیت ع 
ایام غم کسانی که دوست شون دارم و ازتموم وجود اشک میریزم به پای غمش ... 
این محبت دلیه از درونه انگار با من بزرگ شده و حالا میف
 داشتم برای نماز ظهر وضو می گرفتم،
دستی به شانه ام زد.
سلام و علیک کردیم.
نگاهی به آسمان کرد و گفت : « علی ! حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم. معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه. باید یه کاری بکنیم . »
گفتم «مثلا چی کار کنیم؟»
گفت « دوتا کار ؛ اول خلوص، دوم سعی و تلاش .»
شهید حسن باقری
بزن باران بزن باران ببر اندوه بی پایان بزن باران دلم تنگهدلم با من سر جنگهبزن باران بزن باران ببر اندوه بی پایان غمم دریا دلم تنهابزن باران ببر غم رابزن باران بزن باران ببر اندوه بی پایان بزن باران دلم تنگهدلم با من سر جنگهبزن باران بزن باران ببر اندوه بی پایان.... شاعر: سحر غم زده
اللهم ارزقنا شفاعه الحسین 
خیلی عصبی گفت اقا جنگه! جنگِ کجا میخواید برید!!!
عقل ندارید؟!؟ 
من فقط با لبخند نگاش میکردم :)
عقل نداریم دیگه 
عاشقیم❤️
وقتی جنگه وقتی ترور میکنن وقتی خودشون و میکشن ما اربعین نزیم یعنی کارمون درسته 
مسیری که انتخاب کردیم درسته
بکشید ما را، بکشید مارا ملت ما بیدار خواهد شد... 
ما ثابت کردیم که از مرگ هراسی نداریم
ما از تبار سلمان فارسی و همت ها و حججی هاییم...
بخدا قسم اگر یقین داشته باشم رفتنم به این سفر هیچ بازگشتی
 
اکورد گیتار مسعود صادقلو مگه جنگه
ریتم 6/8 ... مخصوص صداهای بم و کلفت و مهمونای و دور همیا :)
اگر صداتون بمه و کلفته و اهنگی میخواین که به صداتون بیاد اینو پیشنهاد میکنم واقعا جذابه و تو دل برو
 
 
 
Am            F     Am
وای یه روز صفری یه روز صد
Dm
دلم از دست تو دق کرد
G    Am
مگه جنگه
Em    G
وای نمیدونی چی میخوای
Em               F      G
همش میری نمیای چی بگم بهت
Am            Dm  Am
وای یه روز صفری یه روز صد
Dm     Am
دلم از دست تو دق کرد
Em  Am
مگه جنگه
Em              
خیلی از دانش آموزان زمان زیادی رو در آموزشگاه ها میگذرونن اما نمی تونن به راحتی حرف بزن...
علت این امر چیه؟
دایره لغات عالی دارن، گرامر عالی، اما وقتی پای حرف زدن میاد وسط همه ضعف میکنن!! یا موقعه نوشتن مطلبی سرسری ازش رد میشن.
من در گام اول و البته در تمامی کلاس هام گام اول رو با این جمله شروع میکنم :
do not be afraid of making mistake when learning english
 اینو میگم و میزارم در حرف زدنشون یا نوشتنشون خطا کنن تا چند جلسه بعد خطاهارو گرفته و تذکر میدم. مطمعا باشید پیشرفت
یا رحمان 
من یه آدم زود رنجم و آرام و البته خسته ... 
من یک فاطمه ی خسته م این روزا تا یک فاطمه ی خوشحال 
حالم از این روزا داره بهم میخوره اما مجبورم به اظهار خوب بودن ... 
من جایی باختم که فکرکردم دارم به آرزوهام میرسم ... 
من خیلی وقته صبر کردم و خسته شدم 
اما انگار باز هم باید صبور باشم 
و تنها تو خدای مهربان من از دل ها و رفتار ها و قصد های آگاهی 
و دلم فقط به بودن خودت گرم میشود از سردی این روزها 
موقعه ظرف شدن بهت گفتم پناه من فقط خودتی خدا 
و تا
من اقرارء میکنم که نارسیسم دارم....
اون هم به این دلیل.........//
 
به این دلیل که میبینم آدم های اطرافم چه دختر چه پسر ... اونقدر کَلاش و اونقدر مزخرف و اینکه اراجیفی میگن که اصلا با مغز من سازگار نیست ....
من نمیدونم چرا طرف باید هر دقیقه بگه کجا هست؟؟؟ یا اینکه مگه جنگه که میگی نباشی بی تو هرگز؟؟؟؟ _ گورتو گم کن احمق و یا از طرف کمک میخای با افاده میگه نه ندارم خو بیچاره بگو نمیخوام به تو کمک کنم..... و و و و و و و و و
 
 
من نارسیسم دارم بخاطر اینکه نمیتونم
حرف حق رو زدم 
مطمئنم
تک تک کلماتی ک بیان کردم حق مطلق بود
ولی خب اشتباهم تن صدای بلند و بغض اخر بود
که تهش مجبور شدم خودم برم معذرت بخوام
البته خب نه برای حرفی که زدم بلکه برا صدای بلندم
میدونید معتقدم حتی حق داشتن هم توجیه ناراحت کردن کسی نیست
نه اینکه بخوام همرنگ جماعت بشم یا از حقی کوتاه بیام
ولی خب توی بزرگ ترین هدفم که شاد زیستن( شادی دِل) این ناراحت نکردن و نشکستن دل کسی جز شرایط مهمه
ولی خب اصولا با اینکه خیلی ها دوستم دارن
و افراد خوب زی
استعاره شما تو زندگی چیه ؟
زندگى یه بازیه؟
زندگى میدون جنگه؟
زندگى یه مسابقه است؟
زندگى یک مزرعه است؟
هر استعاره و شعارى درباره هرچى دارید، سقف رویاها، شکل اطرافیان و بقیه داستان شما را شکل می‌دهد؛
مراقب باشید به استعاره اشتباه تن ندهید.

من نظرم رو توی تیتر گفتم؛ نظر شما چیه؟
بار اول و دوم که فیلمو تماشا می‌کنی، انقدر داستان گیراست، انقدر قدرت داره و سرشاره از انسانیت که نقطه ضعف‌ها رو نمی‌بینی یا اگه دیدی به داستان خوب و جلوه‌های میدانی‌اش می‌بخشی. اما بار سوم و چهارم که دیگه دست قصه برات رو شده ضعف‌ها خودنمایی می‌کنن. به‌ویژه در یک سوم انتهایی فیلم، گاهی تدوین بده، گاهی فیلمبردای ضعیفه، و چندتا صحنه‌‌ که یک‌بارشون خوبه، اما با تکرارِ بیهوده‌‌ لوث شده.
فیلمی در نکوهش جنگه که بر پایهٔ خشونتی قابل توجه س
سلام خوبین دوستان امروزی یکی از بهترین سایت های کسب در آمد از اینترنتو معرفی می کنم خدمتون که خودم توش نزدیک 40 روزه فعال هستم و قشنگ دارم درامد کسب می کنم تو این سایت که براتون قرار می دم  هیچ نیازی به سرمایه گذاری یعنی گذاشتن نیست می تونید رایگان کار کنید و رایگان پول کسب کنید تنها کاری که شما باید بکنید این لینک که اینجا قرار داره رو کلیک کنید زیرمجموعه ای من بشین که اگر یه موقعه کمکی چیزی خواستین از صفحه اسکرین شات برام بفرستین اگه دیدم زی
از آن دخترهایی بود که ظاهرش زمین تا اسمان بامن فرق داشت
از آنهایی که احتمالا از سر تا نوک پایش برند پوشیده بود 
صاف نشسته بود و یک پایش را روی پای دیگرش
حوصله ام سر رفته بود
ولی مطمئن بودم حتی روابط اجتماعی نسبتا خوبم هم در این شرایط به دادم نمیرسد 
مثلا از کجا شروع میکردم؟
توی همین افکار بودم که دیدم کتابی را از توی کیف چرمش بیرون اورد 
کتاب ملت عشق
گفتم ایول یک وجه مشترک
یک نفس عمیق زیر پوستی کشیدم
و گفتم سلام (و لبخندی به اندازه ای که چال رو
روزگار طاعونه؟ چرنوبیله؟ جنگه؟ چیه؟
 
خدایا طاقت گذروندن این روزها رو بهمون بده. 
حرف خیلی زیاده درمورد کرونا و هلند و اروپا و شوک ما از مدیریت بحرانشون و ... . ولی فعلا حوصله‌ای نیست. فعلا سینه‌م تنگه. قرنطنیه خونگی و ورک فرام هوم واسه کسی خوبه که تنها زندگی نکنه. برای من دوراهی انتخاب بین کرونا (اگر برم بیرون) و افسردگی (اگر بمونم خونه)ه. 
 
دلم میخواست اونایی که وقتی اسم ایرانو میشنون میگن ها؟ عراق؟ بالاخره اسم ایرانو یاد بگیرن. ولی دلم نمیخ
 
سلام خوبین دوستان امروزی یکی از بهترین سایت های کسب در آمد از اینترنتو معرفی می کنم خدمتون که خودم توش نزدیک 40 روزه فعال هستم و قشنگ دارم درامد کسب می کنم تو این سایت که براتون قرار می دم  هیچ نیازی به سرمایه گذاری یعنی گذاشتن نیست می تونید رایگان کار کنید و رایگان پول کسب کنید تنها کاری که شما باید بکنید این لینک که اینجا قرار داره رو کلیک کنید زیرمجموعه ای من بشین که اگر یه موقعه کمکی چیزی خواستین از صفحه اسکرین شات برام بفرستین اگه دیدم ز
بعضی روزا هم هست که خیلی به مرگ فکر میکنم 
روزایی که خسته میشم از همه ی چیزایی که ندارم 
خسته میشم از پرولتاریا بودن 
این روزا خیلی زندگی برام بی ارزشه 
نمیدونم تا کی میتونم ادامه بدم، این زندگی مزخرف رو 
یه زندگی احمقانه و اعصاب خورد کن 
مشکل اصلی اینجاست که هر کاری کردم به در بسته خوردم!
هنوزم همینطوره! هر کاری میکنم هزار تا مشکل اساسی پیش میاد!
در این حد که در یه مورد خاص اصلا جنگ شد هنوزم فک کنم جنگه دقیق نمیدونم دیگه دنبال نکردم اخبارشو!
ح
من چند سال پیش یه تصادف کوچیک داشتم . یک دوچرخه ابو قراضه که از عموم به من رسیده بود مدل 26 ، بدون ترمز که من هم همچنان تلاشی برای تعمیرش نداشتم فقط سرعت برام مهم بود همین . چند باری هم باهاش زمین خوردم . آخرین دوچرخه سواریم با اون ابو قراضه به اون روز تصادفم برمیگرده ...
خورشید غروب کرده بود هوا تاریک شده بود ، نمیدونم چرا با دوچرخه انتهای کوچه بودم که یه دفعه رفیقم از کوچه روبره ای من صدا کرد: رضا بیا اینجا کارت دارم بدو 
منم تند سوار دوچرخه شدم ب
Brennan Savage – Look At Me Now

Look At Me Nowالان بهم نگاه کن برای دانلود این اهنگ لطفا به کانال تلگرام ما مراجعه نمایید.بر روی نوشته کلیک کنید!

[Hook]


I remember that time we were sippin’ on wineیادمه اون موقعه که داشتیم مشروب میخوردیمI could see it in your eyes, you were feeling aliveمیتونستم تو چشمات ببینم،تو احساس سر زندگی میکردی
Why tell you I was good, why the f**k would I lieبرای مشاهده ادامه به لینک زیر مراجعه نماییدکلیک کنید
چند روز پیش که ساعت هشت امتحان چندتا از برونرها رو داشتیم
استاد دیر رسید و  مراقبها خودشون شروع کردن به پخش کردن برگه ها ما هم
شروع کردیم به پر کردن مشخصات: نام، شماره دانشجویی و ... و من طبق معمول
اول رفتم سراغ سوالهای تستی: بهترین زمان برای آموزش به مادر باردار ..."
در حین شوک بودن از دیدن این سوال متوجه صدای بچه ها شدم که کم کم داشت
بلند میشد که آی این چه سوالایی و فلان. مراقبها به اشتباه برگه های
امتحانی مادر و نوزاد رو پخش کرده بودن. آقا سری
 
چند دقیقه ای به سکوت گذشت. اما، بالاخره او شروع کرد:
 
بسم الله الرحمن الرحیم. اسم من علی چیت سازیانه. من بسیجی ام. یه بسیجی پیروخط امام. فاصله ام با مرگ یه ثانیه است ... تا کلاس دوم دبیرستان بیشتر درس نخواندم؛ دلیلش هم جنگه، تو زندگی من جنگ اولویت اوله، چون امام تکلیف کرده اند جبهه ها را خالی نذارید. اگه این جنگ بیست سال هم طول بکشه، می مانم و می جنگم و از دین و ایمان و انقلاب دفاع می کنم. ... از مال دنیا هم هیچی ندارم: نه خانه، نه ماشین، نه پول، هیچ
به هیچ کسی رحم نمیکنه!
فقط به فکر پیروزی و انتقامه!
هیچ وقت فکر کنار گذاشتن جنگ نیست!
همیشه باید یک طرف همه جنگ های میدانی باشه!
کوتاه هم نمیاد!
بیچارمون کرده با این جنگ طلبیش!
هر وقت دیدیمش یاد جنگ افتادیم!
بخدا دیگه خسته شدم!
همش یا داره دفاع میکنه یا در حال جنگه!
همیشه یک دشمن برای خودش حاضر و آماده داره!
بسکه کلیک کرد و موشک زد بخدا دیگه من خسته شدم! 
 آخه آروین همیشه تو آزمایشگاه عادت داره بازی های جنگی اینترنتی بکنه! کشته ما رو بخدا!
خدائیش ه
موزیک امروز
در این روزهای سخت و غمگین مخصوصا برای ما ایرانی ها موزیک گوش کردن می تواند یکی از بهترین تفریح ها و سرگرمی ها باشدسایت موزیک امروز در بهمن ماه سال 1398 تاسیس شده است و سعی بر این دارد آهنگ های منتخب و جدید را به مخاطبان معرفی کنیداین سایت نمی تواند آهنگ های ساسی ، ابی و خواننده های این چنینی را پخش کند ، زیرا در ایران فعالیت می کند و گذاشتن این آهنگ ها باعث فیلتر شدنش می شوند
لوگو موزیک امروز
پدیده سال 98 موزیک ایران
با اینکه منتقدان
 
 
غمگین رفتار کسی یا بهتر است بگویم کسانی بودم که عزیزترین های دنیام بودند . با دوست ی عزیز درد و دل میکردم.
دوستم پرسید: از دست دادن تو، براشون مهمه؟ تماشا کن کارائی که در حقت کردن و تهمت های ناروا، توجیه های بی سر و ته 
اینا نشونه جنگه نه اختلاف کوچیک بین خواهرت یا دوستات فکر کردی اینها چکار کردن؟اینها به وضوح به چیزهایی فکر می‌کنن که تو حتا دلت نمیخواد از فرسنگ ها دورترش رد بشینجابت حدی داره بگذر
 
ته نوشت: من با حرف دوستم به تصمیمی رسیدم
کاش همیشه زندگی انقدر زیبا باشه. البته هست، فقط کافیه که بخوایم!
هر روز صبح که از خواب بیدار میشیم، همین فرصت جدید برای ادامه زندگیه. قدر این بیدار شدن ها رو بدونید. دنیا پر از بی عدالتیه! دنیا پر از دروغه، پر از ظلمه، پر از جنگه! این، همون چیزیه که به من انگیزه میده تا خودمو رشد بدم. انقدر رشد میکنم تا ریشه همه بدی ها رو خشک کنم. فکر میکنی یه تنه نمیشه دنیا رو عوض کرد؟ آره، درست فکر میکنی، یه تنه نمیشه ولی من یه تنه یه لشکرم. لشکر من دنیا رو گلستان
از چیزی ها زوری همیشه بدم می اومده حالا هم بدم میاد . من بیرون نمیرفتم ولی زوری بردن . حالا جدای از این که خوش گذشت ولی من هیچ موقعه نمیتونم اونی که نیستم باشم . مامان میگه سر سنگین باش میگم  مادر جان تو کی دیدی من سر سنگین باشم من همینم. میگه بهت زن نمیدن میگم بابا گور بابای زن گرفتن ! مهم خودمم . من حالم این مدلی شاد میشه . من دوست دارم توی جم فان ترین آدم باشم ، دوست دارم همه رو بخندونم واقعا دارم به این فکر میکنم انسان اگه خودِ واقعشو نوشون بده چ
أعوذ بالله من کل شر
بسم الله الرحمن الرحیم
 
برادرم از دم ظهر رفته بیرون از خونه و هنوز برنگشته... .
گوشیش هم خاموشه... .
پدرم با اضطراب زنگ زده به من و من دستم از اصفهان کوتاه... .
میگن دور و بر خونه ما مثل میدون جنگه.
به یکی از دوستان زنگ می زنم، میگه ظهر با بچه ها دم مسجد بودن، رفتن تظاهرات رو ببین، پلیس که میاد متفرق میشن و دیگه کسی ازش خبری نداره تا الان.
همراه هاش هم دیگه ندیدنش.
...
 
خیابون ها رو بستن احمق ها ولی پدرم دارن میرن کلانتری.شاید گرفته
                       
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
اوایل جنگه؛ عراقیا حمله می کنند و یکی از شهرک های ایرانی مرزنشین رو اشغال می کنن. بسیاری می تونن از شهر خارج بشن و بسیاری هم کشته می شن. حالا علاوه بر تعداد اندکی که دارن دفاع می کنن یه دختر 8،9 ساله هم تو شهر باقی مونده و همینطور که در شهر سرگردونه، یه بچه شیرخواره رو پیدا می کنه و ...
یک روایت متفاوت از شروع جنگ تحمیلی. بسیار بسیار فیلم جذابیه و روایت جذابی هم داره. نکته دیگه اینکه بازیگرای کوچولوش خی
راستیبیزار درسته نه بیذار :) البته اگر این غلط تعمدا نیست :))خصوصی گذاشتم که به قول خودتون غرور پسرانه‌تون حفظ شه
 
 
نیستی ! نه تو هستی نه من. هردومون بزرگ شدیم ! ولی این کامنت همیشه اینجا هست. شاید تا زمانی که پاک بشه از سرور های بیان... 
 
اون لحظه ثبت شده ! لحظه ای که شبیهش هیچ وقت تکرار نمیشه !  
 
یادش بخیر.. یه زمانی روابط اجتماعیم مزخرف بود ... ولی مینوشتم . مثل یه نویسنده درست و حسابی . الان نگاهم بکن. شدم یه ادم معمولی .‌
 
هیچ وقت ندیدمت :) تو تن
در فیلم انتقام جویان1داستان از این قرار بود که چندین نفر دور هم جمع شدند تا یک گروه بسازند وبا دشمنان بشریت​ بجنگند و نگذارند که به مردم اسیبی برسد. بعد انها گروهی ساختند بنام انتقام جویانکه تأسیس کننده ان گروه مارول بود که ان  گروه از افرادی مانند:
طور،مرد اهنی،رابین،بیوه ی سیاه(ناتاشا)و.......تشکیل شده.
حالا دشمنان اونا کی بود؟
دشمنان اونا عبارتند از:
تانوس (هالک بنفش)وافرادش.
وهدف اونا گرفتن شش سنگ ابدیت تا بتونه بر کل جهان مسلط باشه وبخا
دیروز به آقای ج تصمیم گرفتیم که امروز صبح میشد رفتیم پیش مهندس بهش بگیم که دیگه  نمیایم آخه ببین 1 سالی میشه که داریم باهاش یه دوره اموزشی رو میگذرونیم ، خیلی طولانی شده دوره ش دیگه خسته شدیم . ج که دیگه به تهش رسیده منم که از دور خارج شدم . امروز 9 صبح میدون مفتح قرار گذاشتیم هم دیگه رو ببینم راجب این صحبت کنم که دیگه نمیایم . رسیدم جالب بود اون زود رسید بود و نشسته بود روی نیکمت منو دیدمش به ج گفتم حاجی مهندس اونجا نشسته تا مارو دید دستشو بلند کر
پسر، دلم برای خودم می‌سوزه.خی‌لی.ولی احساس می‌کنم اگه الآن به خودم اینو بگم ضعیف می‌شم، شل می‌شم و دیگه مرزای ذهنمو رعایت نمی‌کنم و وارد رابطه‌هایی می‌شم که نباید .
اما حقیقت اینه که هرجور فکر می‌کنم حق با منه.
امروز وقتی درباره‌ش حرف زدم فهمیدم خی‌لی گناه دارم و حقمه این احساسا رو داشته باشم واذیت باشم و ناراحت بشم.
نیازهایی دارم که برطرف نمی‌شه و اگه بخوام برخلاف این روش برم راه درستی نیست، پس باز باید صبر کنم.اما من واقعا دختربدی نی
مثل راه رفتن روی تردمیل می‌مونه. هرچقدر میری جلو تموم نمیشه. نه‌تنها تموم نمیشه بلکه به آخرش هم نمیرسی. اصن آخری نداره که بخوای بهش برسی. کاش یکی بود که بهم میگفت نتیجه این درس خوندنا میتونه قبولی باشه، یا بهم میگفت حداقل آخرش چی قبول میشم. 
هرچقدر می‌خونم کمتر نتیجه می‌گیرم. از نظر نمرهٔ مدرسه نه. چون می‌دونم این نمره‌ها هیچ‌جای دنیا قرار نیست به دردم بخوره. از آزمونایی که میدم و افتضاح فقط برای یک ثانیه‌ش هستش.واقعا واقعا خیلی وحشتناکه
بدون شرح :
نگاهِ چند بُعدی : پدر و مادر حرکت میزنن تو بعد 9 ما به این دنیای نا خواسته از طرف خود وارد میشی ( بدون رو در باسی و اغراق که نیس همیشه همین بود حالا من وارد جزئیات نمیشیم چطور اینا )
نوزاده هستی و تلاش میکنی ایمَکلَمَک کنی ( به زبان ترکی ) یا همون خیز زدن تو کف خونه هی زور میزنی و نمیشه زور میزنی ولی موقعه ش میرسه و خودت رو تکون میدی که رو شکمت بیفتی و باز برگردی اون زمون اینا سخت بود منم درکتون میکنم همتون :)  این دوره رو گذروندید بعدش سعی
نباید از مریضی نوزاد و افراد فرار کرد وبرا خیلی هاش راهکار هست 
مثلا #سرخک #آبله #اوریون مخملک حجامت قبل تب تمومش میکنه و ایمنی کامل میده 
اما واکسن که شبه میکروب هست ممکنه در اینده دوباره بروز پیدا کنه 
۲- سیتم #ایمنی مادر 
مثلا بادکش کمر مادر
حجامت و...
۳- خوردن مرتب سوپ ها و فالوده سیب سوپ سرماخوردگی و...
۴-  اجازه ب نوزاد بدیم مرحله دهنیش را درست رد کنه و دائم دستش را نشوریم 
۵-بازی در خاک 
۶- حجامت مرتب جاهای مختلف بدن و نذاشتن عسل و مواد ضد عف
اگه قبلا ۸۰ درصد این جمله اوریانا فالاچی که می‌گه "زندگی جنگی ست که هر روز تکرار می‌شود" رو قبول داشتم، الان ۱۸۰ درصد قبول دارم!.زندگی جنگه و خاطرات تلخ اگه کنترل نشه حکم قوی‌ترین بمب رو داره، بمبی که تَرکِش‌هاش تا آخرهای عمر توو بدنت می‌مونه و روحت رو خسته می‌کنه و ذهنت رو فرسوده و احساساتت رو کِرِخت..اما چون هر زخمی رو می‌شه درمان کرد، خاطرات تلخ هم درمان داره و درمانش اینه که انقدر قوی بشی که دیگه از هیچ سختی‌ای نترسی و نرنجی. اگه قرار ب
در فیلم انتقام جویان1داستان از این قرار بود که چندین نفر دور هم جمع شدند تا یک گروه بسازند وبا دشمنان بشریت​ بجنگند و نگذارند که به مردم اسیبی برسد. بعد انها گروهی ساختند بنام انتقام جویانکه تأسیس کننده ان گروه مارول بود که ان  گروه از افرادی مانند:
طور،مرد اهنی،رابین،بیوه ی سیاه(ناتاشا)و.......تشکیل شده.
حالا دشمنان اونا کی بود؟
دشمنان اونا عبارتند از:
تانوس (هالک بنفش)وافرادش.
وهدف اونا گرفتن شش سنگ ابدیت تا بتونه بر کل جهان مسلط باشه وبخا
در فیلم انتقام جویان1داستان از این قرار بود که چندین نفر دور هم جمع شدند تا یک گروه بسازند وبا دشمنان بشریت​ بجنگند و نگذارند که به مردم اسیبی برسد. بعد انها گروهی ساختند بنام انتقام جویانکه تأسیس کننده ان گروه مارول بود که ان  گروه از افرادی مانند:
طور،مرد اهنی،رابین،بیوه ی سیاه(ناتاشا)و.......تشکیل شده.
حالا دشمنان اونا کی بود؟
دشمنان اونا عبارتند از:
تانوس،لوکی،التران،فرقه ی توطئه و...
وهدف اونا گرفتن شش سنگ ابدیت تا بتونه بر کل جهان مسل
دیش پاستاریونی رو نگاه کردم.
درباره پسر بچه ای بود که از بچگی تو اصفهان و بریونی بابابزرگش کار می کرده، و به دلایلی مجبور میشه باید پیش بابای ورشکستش تو تهران. بابایی که میخواد رستورانی که مادر پسره، خیلی دوستش داشته رو بفروشه و بره شمال. داستان اصلی، وقتیه که این پسره، با لهجه اصفهونی و زبون پر نیش و لبدوزش می خواد رستوران رو دوباره راه بندازه
داستان، خیلی قشنگ تلاش پسر بچه، سنگ اندازی رقبا، بی اعتنایی و گاهی اشتباهات بزرگتر ها رو نشون میده
به نظرم فقط کسایی پیشرفت میکنن که اهل خطر و ریسک باشن
شاید خیلیا فک کنن خطر فقط جنگه اما به نظرم هرکی تو حیطه خودش میجنگه
یکی با قلمش میجنگه یکی با علمش یکی با تفنگش هرکدوم هر لحظه از غفلت دشمنش استفاده میکنه تا شکستش بده
هرکی از شکستاش استفاده میکنه تا مقدمات پیروزیشو فراهم کنه اما خیلی وقتام ناامیدی میاد سراغمون افکار منفی میاد و باعث دور افتادنمون از هدفمون میشه
منم توی جنگم اما نه تنها هدفم رو گم کردم که حتی خودمم گم کردم اما به لطف دوست
به نظرم فقط کسایی پیشرفت میکنن که اهل خطر و ریسک باشن
شاید خیلیا فک کنن خطر فقط جنگه اما به نظرم هرکی تو حیطه خودش میجنگه
یکی با قلمش میجنگه یکی با علمش یکی با تفنگش هرکدوم هر لحظه از غفلت دشمنش استفاده میکنه تا شکستش بده
هرکی از شکستاش استفاده میکنه تا مقدمات پیروزیشو فراهم کنه اما خیلی وقتام ناامیدی میاد سراغمون افکار منفی میاد و باعث دور افتادنمون از هدفمون میشه
منم توی جنگم اما نه تنها هدفم رو گم کردم که حتی خودمم گم کردم اما به لطف دوست
خب خب خب
چ خبرا؟؟؟؟ حالتون خوبه؟؟ منم بد نیستم
بعد از یه سری مشکلات که خداروشکر زوووود تموم شد در حال سروکله زدن با خودمم
اخه همه چیز که همیشه اوکی نیست،منم از برنامم یه هفته ای تقریبا عقب افتادم
قرار بود نزدیکای خرداد تموم شم اما با این وضع شاید یه هفته تا ده روز بهش اضافه بشه
همش میگم مهم نیست خوبه اما امسال حس میکنم یه ذره سست شدم دلیلشم شاید خستگی باشه
البته خدایی نکرده انرژیتون نیوفته ، خب آدما که کامل نیستن ربات هم نیستن ، اما قدرت تغییر
با معدل 12 از هنرستان شوت شدم بیرون به همین راحتی هیچ موقعه رابطه خوبی با درس نداشتم حالا هم قضیه هم همین شده کم کم به ترم 6 میرسم که هنوز نتونستم کاردانی رو تمام کنم ...
تنها چیزی که توی اون دوران تونستم کشف کنم این بود که خودمو خیلی بهتر بشناسم این بود که اندازه خودم خیلی کار کردم . شاید به نظر خیلی از آدم ها اونی که با معدل 12 از هنرستان شوت شه بیرون همیچن آدم اوکی نیس از نظر خودمم اینجور بود تا این که 3 ماه فرصت داشتم برای کنکور آمده بشم . همه بچه ه
از بچگیم همیشه دوست داشتم برادر داشته باشم
راستش وقتی میدیدم یکی داداش داره  داداشش بهش زنگ میزنه باهم حرف میزنند حتی باهم دعوا میکنند حسودیم میشد 
خواهر بودن با داشتن برادر تکمیل میشه  اگه صدتا هم خواهر داشته باشی ولی یه برادر نداشته باشی که براش خواهری کنی اون رسالت خواهرانت ناقص میمونه حتی به نظرم معنی برادر هم با وجود خواهر تکمیل میشه 
یه معلم عربی داشتیم میگفت عربا یه ضرب المثلی دارند میگن خواهر بدون برادر عین سرباز بدون سلاح توی مید
من خیلی وقته با تلوزیون قهرم خیلی حال وحوصله ش ندارم فقط فوتبال ووالیبال داشته باشه هجوم میارم به سمتش ...بعضی موقعه ها حسش نمیاد بیام  طبقه پایین تواتاقم انلاین میبینم در این حد ادم خسته ایم...
امروز بعد از عمری ما اومدیم طبقه پایین بشینیم فوتبال الاهلی و پرسپولیس رو ببینیم همین دقیقه 4 که علیپور گل زد و من جیغ از خوشحالی سردادم و1 دقیقه بعدش که پرسپولیس 10 بازیکنه شد من داشتم یه الفاظ قشنگی تودلم به کارمیبردم مامان یه کاره اومده میگه اسی ماما
وقتی با چهره‌ی غمگین دارن آمادم می‌کنند که خبر- شهادت سردار سلیمانی- را بهم بدن...و من که می‌فهمم خبر خوبی قرار نیست بشنوم یه فکر ترسناک میاد تو ذهنم...وقتی میگن چی شده، طبیعی برخورد می‌کنم!!! چون به خبر ترسناک تری فکر کرده بودم و دیگه این که این حالت برای من طبیعیه! و چند ساعت یا حتی چند روز بعد از شوک خبر وارده بیرون خواهم اومد ...اما تنها چیز نگران کننده در لحظه برای من یه چیزه و اون یه چیز واسم جنگه .به نظرتون از جنگ باید ترسید؟؟؟ من جنگ را شنی
12 سالم بود که فهمیدم چی به چی بود . 12 سالم بود که به سن بلوغ رسیدم ، 12 سالم بود که تو مدرسه  بهم خدارو با فیلم های سیاحت غرب فهموندن ، از همون اوایل بود که خدا رو بهم شرطی فهموندن یعنی کافی بود کاری رو انجام بدم . عذاب وجدان تا فی ها خالدونِ روحم رو بی چاره میکرد . از همون موقعه بود که شروع به سوختن کردم روحم سوخت احساساتم سوخت . شاید شما دهه  هشتادیآ ، نودیآ مشدیآ هیچ یک از حرف های دهه های قبل رو نفهمید شاید ...
و اما حرف من :
بهمون فهموندن که اگر حرف
دانلود آهنگ جدید فرشید ادهمی به نام ای دل غاقل
دانلود ترانه شنیدنی ای دل غاقل از فرشید ادهمی با دو کیفیت اصلی به همراه متن موزیک پخش توسط سایت موزیکدل
Download New Song BY : Farshid Adhami – Ey Dele Ghafel / And lyrics
 دانلود آهنگ فرشید ادهمی ای دل غاقل
یه چشم اشکه یه چشم خونه …♪
دلم از دستش دیگه داغونه ولی باز دوسش دارم …♪
چشمم به ساعت گوشم به زنگه
»∵♫✿♫∷«
خودم میدونم قلبش از سنگه ولی باز دوسش دارم …♪
همه چیم اونه اما نمیدونه بی اون دلم خونه بی جونه …♪
تو دلم جنگ
فرار عمر از جنگ احد و عتاب و هجوم شدید امیر المومنین علیه السلام بر فراریان از جنگ
علی بن ابراهیم قمی قدس الله روحه الشریف عالم و مفسر بزرگ شیعه می‌نویسد:
وروی عن ابی واثلة شقیق بن سلمة قال كنت اماشى عمر بن الخطّاب اذ سمعت منه همهمة، فقلت له مه، ماذا یا عمر؟ قال ویحك أما ترى الهزیر القضم ابن القضم، والضارب بالبهم، الشدید علی من طغى وبغى، بالسیفین والرایة، فالتفت فاذا هو علی بن ابی طالب، فقلت له یاهذا هو علی بن ابی طالب، فقال ادن منی احدثك عن
 
 
 
 
زمزمه های شما سرباز و درون شما پادشاه است !
 
با یک پادشاه درست حرف بزنید .
 
 
پ.ن : خـا :| چون تو گفتی .
 
 
 
****
 
 
 
انقدر این مدت فیلم های وحشیانه پر از خون و خونریزی دیدم خواب هامم این مدلی شده :)
همش جنگه و یکی داره یکیو میکشه :)))
عنوان پست هم اشاره به یکی از این موارد وحشی بازی داره
وحشی بازی جذاب لنتی ادرنالین بالا برنده لبخند برانگیزنده با صدای بلند ها برو همینه لنتی لنتی لنتی :))))))
یعنی دیروز انقدر یه صحنه جنگ خفنی که داشتم میدیدم منو گ
رمان لعنتی ترین حوالی""به قلم: سحر صادقیان"خلاصه: از همون اول رمان تا تهش رو قضاوت نکنید لطفا از قسمت ۴به بعد داستان جالب می شه امیدوارم باب میلتون باشه، به هر حال سلیقه ای هستش یکی ژانر پلیسی دوست داره یکی طنز و..همونجور که با ژانر رمان آشنایی دارید رمانمون پلیسی هستش هم عاشقانه و بیشتر اجتماعی.داستان هم از قسمت اول تا دوم توسط راوی بیان شده اما مابقی رمان رو از زبان شخصیت اصلی داستان ادامه دادم....درنا توی یه باند قاچاق بزرگ شده و بعد ها در زمی
ما فدائیانِ ه کسره!
اصلا نفهمیدیم از کجا شروع شد. آن‌قدر تدریجی بود که یکهو به خودمان آمدیم و دیدیم که داریم «پیام‌هایه تبریکه ساله نو» را جواب می‌دهیم. این لعنتی‌ها کارشان را خوب بلد بودند؛ قبل از اینکه ما بتوانیم حرکتی بکنیم، شبیخون می‌زدند و همه جا را تسخیر می‌کردند.
آنها جنگ روانی را هم بلد بودند. آدم‌هایی که دوستشان داشتیم را می‌بردند سمت خودشان تا از آنها برای ضربه زدن به ما استفاده کنند؛ و اینگونه ما ارتباطمان با صمیمی‌ترین دوست
روح ت شاد و یادت گرامی ، انشاالله که ...

در این مورد واقعا نمی دونم چی بگم ، چطور توصیفش کنم یا حتی خودمو ، نمی دونم چرا ولی بیشترین چیزی که برام جالبه اینه که الان طبق تصویری که از خودم دارم باید توی شُک و اندوه باشم اما موجودیت فعلی فقط ابهامه ، نه ترس و نه هیچی فقط ابهام در مورد این که چی پیش میاد و آینده این مکان و مرز بندی چی میشه ، مسیر جهان چطور عوض میشه و چه شکلی پیش میره ، هیچ کدوم این ابهامات هم در مورد خودم نیستم ، یجواریی برای هم مسیر مب
دانلود آهنگ جدید سینا ثنا عاشق
Download new Music Sina Sana Ashegh
آهنگ جدید سینا ثنا بنام عاشق
هر کی به جز تو اومد به چشم نیومد هی اومدم دلو عقب بکشم نیومد شاه دلم دلیل عشقی تو واسه دلم
پرته به تو همه هوش و حواس دلم چشمات یه حالتیه خماره جنگه سرت همه جا خب آره نمیدونی دوریت چی به سر من
 
 
 
دانلود آهنگ با کیفیت 320
 
متن آهنگ عاشق
 
آهنگ های سینا ثنا
* همه چی از آخرین تصمیم که چند ماه ی بود داشتم بهش فکر میکردم شروع شد . بنا به پیشنهادهایی که همه دوستام بهم دادن که درس بخون اینا ولش کن نرو سربازی حیف میشی اینا آغاز شد . 
من دلم به رفتن بود ، راستش وضعیت جای که هستم اصلا برام خوب نیس . به طبع هم جایی که با روحیاتم سازگار نباشه از مرحله صبر ، تحمل میگذره و تهش هم به نکشی میرسه . از این که تو این وضعیت هستم  تو این وادی که نسبت به افراد و دوست های که دارم یکمی فاصله گیرتر شدم . کمتر حرف میزنم ، کمتر ب
امشب در شب شعر هرچه فریاد، در کنار استادانم و دوستانم شب خوبی داشتیم
این ترانه را هم به عنوان مرگ بر آمریکای امسالم نوشتم. هرچند هنوز از سواد به بیاض نرفته و جای کار دارد:
سرخارو کشتن زردارو کشتن
سیاهارو تیکه‌تیکه کردن
طبیعیه، چون بی‌رگ و رنگن
دشمنِ سرخ و سیاه و زردن
گفته بودن که شهر فرنگه
گفته بودن که خیلی قشنگه
اما نه شهره اینجا نه کشور
آمریکا انگار موزۀ جنگه
جنگ جهانی، جتنگ ویتنام
جنگ عراق، جنگ افغانستان
حمایت از حمله به فلسطین
به سوریه،
امروز نا امید شده بودم اوله کاری!
البته نا امید ک نه خسته از خودم
انتظارم از خودم خیلی بیشتره و احساس میکنم کم میزارم و همین باعث شده بود کلافه شم 
دلم گرفته بود و غروب پاییزی و جمعه هم ک باشه وای نگم دیگه ...
نشسته بودم پشت میز صورتمو با دست گرفته بودم از شدت نمیدونم چی ولی میلرزیدم میلرزیدم و اشکام صورتمو خیس کرده بودن و همش ب خودم و همه ناسزا میگفتم ...
حالم بد بود خیلی ...
یکم که گذشت ب خودم اومدم ... گفتم فاطمه تو موندی پشت کنکور ک اینجوری کنی؟ که
داشتم برای نماز ظهر وضو می گرفتم،دستی به شانه ام زد.سلام و علیک کردیم.نگاهی به آسمان کرد و گفت : « علی ! حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم. معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه. باید یه کاری بکنیم . »گفتم «مثلا چی کار کنیم؟»گفت « دوتا کار ؛ اول خلوص، دوم سعی و تلاش .»
شعرهای مرتبط با پلیس برای آموزش کودکان

شبا که ما می خوابیم
آقا پلیسه بیداره
ما خواب خوش می بینیم
اون دنبال شکاره
آقا پلیسه زرنگه
با دزدا خوب می جنگه
ما هم اونو دوست داریم
بهش احترام میذاریم


اون که شبا بیداره، لباس یشمی داره
مواظب شهر ما، مواظب خونه هاست
پلیس مهربونه، همیشه خوش زبونه
اون که تفنگ داره، کلاه و فشنگ داره
با آدمای بدکار، با دزدای خطاکار
دشمنه و می جنگه، آقا پلیسه زرنگه
وقتی توی خیابون، ماشیم میاد چپ و راست
پلیس راهنمایی، مواظب
#یک_آیه‌_یک_نکته
النساء
وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِن تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا یَرْجُونَ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا(104)
یکی از بهترین آیاتی که میتونه به ما انگیزه بده و تلنگر بزنه که قدر این سرمایه هایی که برای حرکت داریم رو داشته باشیم همین آیه ۱۰۴ سوره نساء است. مورد،،مورد جنگه اما می‌توان به تمام امور سرایت داد میگه بحث جنگ و اینکه شما بای
ازدحام داخل اتوبوس و فشردگی وگرمای هوا و ترافیک کند و کسل کننده ، رمقی باقی نگذاشته بود که کسی بخواهد در جواب غرغر آن مردعصبی میانسال که بسختی از یک دستگیره آویزان بود ،  چیزی بگوید.
همه ، این روزها  با افزایش نرخ دلار و سکه طلا و بهم ریختگی بازار ، ذهنشان آشفته و انباشته از اخبار بد بود. هنوز شوک اختلاسهای پی در پی و حواشی آنها برطرف نشده ،  سقوط ارزش پول ملی و گرانی سرسام آور انواع کالاها ، به مردم فشار مضاعف وارد کرده و نگرانشان کرده بود.
حا
آهنگ جدید محسن یگانه بنام دیوار (ورژن جدید)متن آهنگ + دانلود با بالاترین کیفیت در ادامه مطلب...
 
 
شعر، ملودی و تنظیم: محسن یگانهمیکس و مستر: آرش پاکزادمتن آهنگ
 
ما بی تفاوت زندگی کردیماین زندگی کردن خودش جنگهما کوه بودیم رو به روی همخاطرمون از هم یه مشت سنگه
از اون همه احساس بین ماحسی به جز عادت نمی مونهما داغ بودیم و نفهمیدیمچیزی از این حالت نمی مونهچیزی از این حالت نمی مونه
تو این اتاق تنگ و دل گیرمتا باقی عمرم یه جور سر شهمن از خودم فاصله م
 
دانلود آهنگ های مسعود صادقلو
جدیدترین آهنگ های مسعود صادقلو با لینک مستقیم و کیفیت بالا
دانلود تمام آهنگ های مسعود صادقلو
 
 
مسعود صادقلو متولد 18 فروردین 1365 در تهران، خواننده است.
اولین بار با فیت دادن شروع به قدم در راه موسیقی زیرزمینی گذاشت، همکاریش اش با رضا شیری و سپس مسعود جهانی کارهایش را حرفه ای منتشر کرد و خیلی زود دیده شد.
مسعود صادقلو یکی از موفق ترین خواننده های پاپ حال حاضر است که با ارائه آهنگ هایش در سال 95 توانست بسیار موفق ش
دلخونم از غمت عموجونم
بی تابه قلب خون و محزونم
تنها موندی میون این میدون
تنها باشی و ساکت بمونم
دوره‌ت کردن نامردا / شمشیرا میرن بالا
عمه دستاش می‌لرزه، واویلا
زنده بودن بدون تو درده / زندگی بی وجود تو ننگه
من طفل مجتبایم و حقم / جنگیدن توی میدون جنگه
والله لا افارق عمی
ادامه مطلب
این همون خیابون داخل دانشگاه تهرانه که دیروز داخلش اعتراضات بود.‌ دیروز ۲۱ نفر (از خانواده و اقوام و رفقا) باهام تماس گرفتن و گفتن "مظاهر دانشگاه شلوغه نری دستگیرت کنن! مظاهر تو که دَرسِت داره تموم می‌شه خودت رو بدبخت نکنی یه وقت! مظاهر چیزی ننویس این کشور درست بشو نیست! مظاهر شما اونجا درس هم می‌خونین یا همه‌اش جنگه؟! مظاهر اونجا تانک هم هست سوارش بشی؟!!!"
مشکل کشور ما اینه که درگیر پدیده‌ای به نام "'افراط" هستیم، مذهبی‌هامون حال آدم رو به ه
دانلود آهنگ جدید مهدی احمدوند به نام نفس
Mehdi Ahmadvand - Nafas
موزیک : مهدی احمدوند
+ متن ترانه نفس از مهدی احمدوند
هر کی به جز تو اومد به چشم نیومد / هی اومدم دلو عقب بکشم نیومد
شاه دلم دلیل عشقی تو واسه دلم / پرته به تو همه هوش و حواس دلم

دانلودعنوان: Mehdi Ahmadvand - Nafas (320).mp3حجم: 8.48 مگابایت
 متن ترانه مهدی احمدوند به نام نفس
هر کی به جز تو اومد به چشم نیومدهی اومدم دلو عقب بکشم نیومدشاه دلم دلیل عشقی تو واسه دلمپرته به تو همه هوش و حواس دلمچشمات یه حالت
MHB UNITED
(متحد محمد حسن بزرگی)
به طور حتم قضیه از یه جاى آب می‌خوره ، وگرنه تا حالا از تشنگى هلاک شده بود!
از دوستانی که واسه شغل و مغازشون کارت چاپ میکنن، خواهشمندم ضخامتش رو نازک تر بگیرن که راحت تر بره لای دندون! با تشکر
یارو داشت با ماشین دنده عقب از کوه بالا میرفت ازش می پرسن چرا دنده عقب میری گفت شاید بالای کوه جا نباشه دور بزنم موقعه برگشت باز دیدن داره دنده عقب میاد پرسیدن…. چرا دوباره دنده عقب میای ؟ گفت : جا بود دور زدم
___________________________________
دوستی ازم پرسید: ازش خبر داری؟گفتم: نه هیچیگفت: تو هم ازش خبر نگرفتی؟سراغی ازش نگرفتی؟گفتم‌: نه! وقتی که رفته، دیگه سراغش رفتن نداره. دوست داشتن که زورکی نمیشهبا تعجب پرسید: برای برگشتنش هیچ کاری نکردی؟ براش نجنگیدی؟با خودم فکر کردم جواب سوالشو چی بدمفکر کردم جنگیدن برای یه آدم چه شکلیه؟ آدم چطور برای برگشتن یکی می جنگه؟ اصلا میشه برای عشق یه نفر جنگید؟ مگه نه اینکه عشق، صلحه آرامشه آزادیه، پس عشق و جنگ با هم جور در نمیان چند مدت پیش زندگی ن
نماز خواندن یکی از واجب ترین اعمال ما شیعیان به شمار می رود. والدین موظف هستند با ورود کودکان به سن تکلیف، نماز خواندن را به آن ها آموزش دهند. یکی بهترین روش های آموزش نماز و آشنایی کودکان با آن، آموختن شعر در مورد نماز به کودکان است.
شعرهای نماز کودکانه بسیاری سروده شده است. شعرهای مذهبی همچون شعر نماز برای کودکان باید جذابیت بسیاری داشته باشند تا کودک را به شنیدن و یادگیری مفاهیم آنها علاقه‌مند سازند.
 
شعر آموزشی کودکانه نماز باید زیبا و
+ وقتی پیش دانشگاهی بودم، یه دبیر ادبیات داشتم که یدونه بود فی الواقع. من همیشه کلاس های ادبیاتم رو دوست داشتم. اما این آقای واو. که سن بابا بزرگ ما رو داشت، بدجوری توی بحبوحه کنکور کلاس هاش به دل مینشست. من خیلی چیزا ازش یاد گرفتم. امشب داشتم منچ بازی میکردم که یهو یادش افتادم. با خودم گفتم بعد از تموم شدن ِ منچ حتما میرم یه توک پا به پیج اینستاگرامش سر میزنم. بعد رفتم و فالوش کردم و کلی یاد قدیما افتادم. توی ذهنم بود که به من یه لقب داده بود. ولی
+ وقتی پیش دانشگاهی بودم، یه دبیر ادبیات داشتم که یدونه بود فی الواقع. من همیشه کلاس های ادبیاتم رو دوست داشتم. اما این آقای واو. که سن بابا بزرگ ما رو داشت، بدجوری توی بحبوحه کنکور کلاس هاش به دل مینشست. من خیلی چیزا ازش یاد گرفتم. امشب داشتم منچ بازی میکردم که یهو یادش افتادم. با خودم گفتم بعد از تموم شدن ِ منچ حتما میرم یه توک پا به پیج اینستاگرامش سر میزنم. بعد رفتم و فالوش کردم و کلی یاد قدیما افتادم. توی ذهنم بود که به من یه لقب داده بود. ولی
سلام بچه ها
پیرو پیامای زیادی که ازتون گرفتم مبنی بر نگرانیتون در مورد عدم حضورم که تقریبا حدود یکی میشد تصمیم گرفتم بیام و اعلام کنم حالم خوبه.تو این مدت تونستم به هزار خواهش و التماس و حتی دروغ(امیدوارم تو این ماه عزیز خدا خودش آدمم کنه) مامانمو راضی کنم و اولین سفر تنهاییمو تو سن حضرت نوحیم برم هرچند کوتاه.به دورهمی‌نمایشگاه کتاب رسیدم و باادم های خفنی آشنا شدم که ازم کلمپه و کماچ سهنی میخواستن که من خودم سالی یک بارهم تو کرمون نمیخورم و
دور تند زندگی برای من از ساعت پنج و نیم صبح شروع میشه، دو ساعتی که میشه به دل راحت قهوه دم کرد، طرحی زد، رنگی ریخت، کتابی خواند، به گلها رسید و دوش را بدون خستگی گرفت، بعد ریتم کند کسل زندگی شروع میشه، از صبحانه شرکت تا عصرش که هرچند از کارت متنفر نیستی ولی دوستش هم نداری، نه که دوست نداریها، در راستای هدفت نیست، حس میکنی که نُه ساعت تموم تورو از زندگی میندازه و یه کوله بار خستگی میزاره رو دوشت و غروب با لبخند پیروزمندانه راهی خونه ات میکنه ک
قسمت اول را بخوان قسمت 50
دندان هایش را روی هم سابید و دست هایش را مشت کرد.
-همیشه ان قدر خوش اخلاق نیستم. دفعه ی بعدی که اومدم یه آدم دیگه می بینی. امروز روز تو بود ولی فردا نه.
برگشت و سمت در خروجی رفت و در هنگام رفتن گفت.
- حسابی آماده شو.
در را به هم کوباند و از شدت پوسیدگی اش یک ترک بلند وسط آن جا خوش کرد.
سرم را به پشت تکیه دادم. دیگر اشکی برای ریختن نبود! نمی دانستم چه انتظارم را می کشید؟ نمی دانستم دنده ی چپ روزگار کی می خواست از خواب شاهانه اش ب
شرمنده اهل امید نیستم♪ ♥‿♥ ♪امید شهری بود که سوزوندنش♪ ♥‿♥ ♪گفتن اهالیش مفید نیستن♪ ♥‿♥ ♪نمی‌ارزه جون کندنش♪ ♥‿♥ ♪خاکی بود دوزار دهشی هرچی بود بوی مامان داشت♪ ♥‿♥ ♪بابا شکسته بود اما شکست نخورده بود هنوز توان داشت♪ ♥‿♥ ♪عصر طلایی این و اون نبود سختی بود نون نبود♪ ♥‿♥ ♪هنوز رو بود اونقد که سود بده کار♪ ♥‿♥ ♪مملکت شیرای پیر♪ ♥‿♥ ♪گرگای جوون♪ ♥‿♥ ♪جون‌ ارزون آرزو گرون♪ ♥‿♥ ♪آینده یعنی فردا پاشی پنجره‌های خونه
شرمنده اهل امید نیستم♪ ♥‿♥ ♪امید شهری بود که سوزوندنش♪ ♥‿♥ ♪گفتن اهالیش مفید نیستن♪ ♥‿♥ ♪نمی‌ارزه جون کندنش♪ ♥‿♥ ♪خاکی بود دوزار دهشی هرچی بود بوی مامان داشت♪ ♥‿♥ ♪بابا شکسته بود اما شکست نخورده بود هنوز توان داشت♪ ♥‿♥ ♪عصر طلایی این و اون نبود سختی بود نون نبود♪ ♥‿♥ ♪هنوز رو بود اونقد که سود بده کار♪ ♥‿♥ ♪مملکت شیرای پیر♪ ♥‿♥ ♪گرگای جوون♪ ♥‿♥ ♪جون‌ ارزون آرزو گرون♪ ♥‿♥ ♪آینده یعنی فردا پاشی پنجره‌های خونه
یارحمان
وسط کلاس یهو بحث رفت سمت ازدواج تیچر
( همون معلم زبان منظورمه انگار به معلم زبان های آموزشگاه
نمیشه گفت معلم زبان باید گفت تیچر اینو گفت اونو گفت ، نه ؟ )
مرداد ماه عروسیش بود و 
آخرین جلسه کلاس بود
از اونجایی که یکی از بچه ها کلا یکم کنجکاو نسبت به بقیه
و البته روی این رو داره که بگه : تیچر عکس عروسی تون رو نشون میدید ؟
تیچر هم خب نشون داد
دست به دست عکس چرخید و
رسید به من یهو پرت شدم موقعه ای که خودم تو سالن آرایشگاه بودم :)
چقدر استرس
دانلود آهنگ پوبون،عرفان|بیا حالمو خوب کن+متن و پخش آنلاین
♬♪♪♫♪♬
دانلود اهنگ جدید پوبون و عرفان | بیا حالمو خوب کن 
Download Song By Poobon -Erfan Called Bia Halamo Khoob Kon + Text
برای دانلود آهنگ جدید عرفان و پوبون بنام حالم رو خوب کن لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
♬♪♪♫♪♬
متن آهنگ عرفان و پوبون به نام بیا حالمو خوب کن
نمی دونم ساعت چند شده بیبی   
   آخه دلم برات تنگ شده خیلی
آخه دوری همش جنگ شده لیتلی    
    نمی خوابم تا جوابمو بدی
تکست می ده می گه پیشم می
با سلام خدمت همه دوستان عزیز بنده ادمین گلستان چت هستم
نیازی به اثبات چیزی ندارم ولی چون نخواستم فکر کنید چیزایی که گفتم دروغه 
چون مرلین به سود خودش یه چیزایی زده که حالا شما فکر میکنید دو رنگم چون من تو خدمت هستم خیلی چیزا با گوشی نمیشه حالا چند تا شات میزارم خودتون ببینید دزده و هدفش چیه .
۱ ) حرفای اقا رستم
کلیک کنید جهت دیدن عکس اول
===========
عکسی که من به چشام اعتماد ندارم ولی رو حرفش حساب کردم رمزو دادم 
جهت دیدن عکس سئو استفاده از اعتماد کل
بسم الله الرحمن الرحیم
اون یه نفری بود که توی پست قبلی گفتم بعدا درباره ش می نویسم، دکتری بودن که وبلاگ صهبای صهبا رو داشتن.
همون زمانی که تو وبشون می نوشتن، یه بار باهاشون درباره طب سنتی مشورت کرده بودم. و بعد که بحث تهران شد و خونه و اینا خیلی بهم لطف داشتن، مخصوصا اقای دکتر.
عصر روز دومی که اومده بودم تهران آقای دکتر تلفن زدن که چه کار کردی؟ گفتم دیروز ثبت نام بود. گفتن مجردی اومدی؟ گفتم بله و خوابگاه متأهلی ندادن و دنبال خونه می گردم. آقای د
#حرف‌مشترک
#مرتضی
#دردودل
#امام‌حسین
#عاشورا
#حسینی‌باشیم
#تلنگر
 
کم کم به آخر دهه ی محرم امسال نزدیک میشیم و من بیش از پیش به مفهوم ندای (( هل من ناصر ینصرنی)) ابا عبدالله پی می برم. بچه که بودم فکر می کردم که چرا اهل کوفه که خودشون برا امام حسین نامه زدن و اینا که پدر حسین ، امیرالمومنین و عدالت بی نظیرش رو دیده بودند چرا خودشون سر امام حسین رو بریدند اونم با این شعار که حسین دین ندارد !
هر چی زمان می گذره و من شرایط جامعه ی امروزمونو می بینم بیش
 
هر چند کوزکو بی اعصاب و بی ادبه، اما یه وقتایی واقعا واکنش های اونو دوست دارم نشون بدم به بعضی مدل فکرا و حرفها!
یه چنتایی «چقد احمقید آخه!» گیر کرده تو گلوم!
 
خیلی مهمه آدم بتونه تفکیک بدون تعصب بکنه، دو دو تا چهار تا داشته باشه، حرف منطقی و غیرمنطقی رو از هم سوا کنه. دو زار فکر کنه!
مساله اینه وارد مصادیق که آدم میشه با یه عالمه احمق طرف میشه که اصراااار دارن حرفشون درسته. بعد چهار تا سوال ازشون بکنی سر و ته فکراشون با هم نمیخونه.
با اینکه این
دانلود ریمیکس دیجی فره آخر هفته ۱۷
سوپرایز بزرگ جوان ریمیکس ، دانلود ریمیکس دیجی فره بنام آخر هفته ۱۷ با متن و دو کیفیت عالی
Download New Remix Dj Fere Weekend 17 With Text And Direct Links 320 & 128 In Javan Remix
هم اکنون در حال دانلود قسمت ۱۷ ریمیکس آخر هفته از دیجی فره می باشد.
این ریمیکس در تاریخ ۲۹ تیر منتشر شد.
اولین قطعه این ریمیکس آهنگ رنگ سال از سینا شعبانخانی عزیز می باشد.
دومین قطعه ریمیکس به آهنگ خط و نشان آرون افشار نعلق دارد.
می توانید این آهنگ را به صورت جدا دانلود
هیچ وقت به این فکر نکرده بودم که یه روزی بخوام یه همچین مطلبی رو منتشر کنم ...پس هیچ وقت هم به مقدمه و موخره اش فکر نکرده بودم...اما از اونجایی که چند وقت پیش خیلی اتفاقی ...یه مسئله ای پیش اومد تصمیم گرفتم متناسب با این ایام و به خصوص امشب ...یه چیزی رو بگم...اگر صفحه اینستاگرامم رو دیلیت نمیکردم اونجا هم بیان میکردم...ولی خب به هر ترتیب الان و درحال حاضر تنها جایی که میتونم حرفی برای جماعتی بزنم فعلا همینجاس...
داستان از هفته پیش شروع نمیشه که من تق
هوالمحبوبمردهای خیلی جذابی که بین اغلب مردم محبوبن، هیچ وقت برام جاذبه‌ای نداشتن،
یعنی هیچ وقت برای هیچ سلبریتی‌ای یقه پاره نکردم و عاشق و شیفتهء هیچ خواننده و
بازیگر خوشتیپ و خوشگلی نبودم. همیشه قبل از قیافهء طرف به جنمش نگاه می‌کنم، به
اینکه چند مرده حلاجه، چقدر می‌شه بهش به چشم یه تکیه‌گاه نگاه کرد.
تو انتخاب خواستگارهامم این‌شکلی هستم، اغلب اونایی که خیلی به ظاهرشون می‌نازن و
ادعای خوشتیپی دارن همون اول از نظر من مردود میشن.
از دو
دنده مرده و آن داستان پند آموز یک نغمه غم ا نگیز هر از گاهی به  گوش من می رسید که می گفت چرا کسی به داد من نمی رسه  آخه من چرا اینقدر بد شناسماین نجوا ها از کجا بود ؟ بیشتر که دقت کردم دیدم این نغمه ها از کامیون کشنده ی بود که گیربکس آن را در تعمیر گاه باز شده بود من این کامیون رو می شناختم این دفعه سومی بود که برای تعمیر گیربکس و تعویض دیسک صحفه پذیریش شده بود .کسی دلیل این اینکه چرا این کامیون چند بار پشت سر هم صفحه گلاچ می سوزاند را نمی دانست . مک
هشدار: خطر اسپویل سریال فرندز، اونایی که ندیدن و قصد دیدنش رو دارن، تا کلمه "بی خیال" بیشتر نخونن!
مانیکای عزیزم سلام،
هوپ هستم از دیار بلاگستان از سرزمین ایران. مطمئنم اسم کشور ما رو شنیدی ولی شاید هم مثل اغلب مردم کشورت ایران و عراق رو یک جا بدونی و فقط تصورت این باشه که همیشه اینجا جنگه و جای امنی برای زندگی نیست. شاید تو ندونی ایران کجاست ولی برادر همه چیزدانت راس مسلما می دونه، راستی بالاخره کسی برنده بازی نوشتن ایالت های مختلف آمریکا شد
شیرینی نان خامه اینان خامه ای :نکات و دستور تهیه به سبک شیرینی پزی ها
نان خامه ای از جمله شیرینی های همیشگی قنادی ها می باشد که انصافا طعم بی نظیری هم دارد ، (البته اگر شما نگران سلامتی یا اضافه وزن خود نباشید ! ) حالا درست کردن این نان خامه ای در خانه می تواند یک امتیاز مثبت باشد برای کسانی که می خواهند با مقیاس های خودشان این شیرینی را تهیه نمایند.
 
با ما همراه باشید تا
مواد لازم برای نان خامه ای
طرز تهیه شیرینی پرطرفدار نان خامه ای
نکات طلا
  
هفته دفاع مقدس برای هر کدام از شما تداعی یه چیزه .
یکی جنگ ، یکی جبهه یکی صدای آژیر خطر و ...
اما برای من که اون روزها کودکی بیش نبودم تداعی آوارگی و بمباران هوایی تداعی ریختن خونه
بچگی مون ، تداعی دور شدن از شهر و پدر و جمع خانوادگی ، تداعی زندگی کردن تو دل کوهها اونم زیر چادر.
شباهنگ پرسیده بود اونموقع چطور می فهمیدین بمبارانه ؟!
اکثر مواقع از طریق صدای نگران  مادر متوجه می شدیم ولی گاهی هم از صدای  آژیر رادیو می فهمیدیم که باید خودمون رو به
قسمت سوم 
ساعت 3 بعد از ظهر . سوهو: حاظرشید بریم
دیگه!!!! + خدا لعنتت کنه ........ دی او:به کی داری میگی ؟؟؟ +به تو!!! عریزم !!
. دی او: چرا من که .... هیچی وللش . + چون فلفل ریختی تو غدام . دی او: من که
عذ..... اصلا مگه نگفتی که چیزیت نمیشه ؟؟؟ + قرص نخوردم و الان کل بدنم می خواره
، می دونی چه حسی داره؟؟؟  خدا لعنتت کنه
!! دی او : باشه فهمیدم ، خدا لعنتم کنه !!! + باتو نبودم !!! سوهو: پس به کی
میگی؟؟؟ + به کای !!! کای : من ، چرا، مگه چی کار کردم ؟؟ + تو روخدا دیگه نپرس
چرا !!! می خ
سلام
 
به حدی اطلاعاتی که این چند روز اخیر تو اینترنت راجع به سردار رد و بدل شد که داشتم کم کم پشیمون میشدم بنویسم که با یادآوری دچار جان (فیشنگار) یه لحظه به خودم اومدم گفتم جدی چرا نمینویسم؟
 
داستان از اون جایی شروع شد که شبی که اتفاق افتاد داشتم توییتر رو بررسی میکردم ببینم کامنتای مردم چیه.
بعضی وقتا فکر میکنیم که خیلی واضح و بدیهیه که حق با ماست و همه ی مردم دنیا قبول دارن ولی وقتی داشتم زیر پست ترور سردار ترامپ رو میخوندم خیلی کامنتای زی
دِ ببار دیگه عزیزم ! حیف نیست ابر به این سفیدی هستی و نمیباری ؟ ببار و شادی هامو ببر . غم رو تازه کن . زمستونو دوباره به یادم بیار ...تنها چیزی که واسم بهار رو متعادل میکنه بارونه ! زمستون دوباره اومد و  رفت و من مثل همیشه تو حسرت این که ای کاش بازم ادامه  داشت موندم :( چقدر اون شب که برف میبارید و پنجره رو تا ته باز کردم و یه گوشه کز کردم تا گیج خواب بشم کیف داد  :) چقدر بغض کردن و دل گرفتگی هام تو بالاپشت بوم حال میداد . چقدر بیشتر به مرگ فکر کردم . چقد
دِ ببار دیگه عزیزم ! حیف نیست ابر به این قشنگی هستی و نمیباری ؟ ببار و شادی هامو ببر . غم رو تازه کن . زمستونو دوباره به یادم بیار ...تنها چیزی که واسم بهار رو متعادل میکنه بارونه ! زمستون دوباره اومد و  رفت و من مثل همیشه تو حسرت این که ای کاش بازم ادامه  داشت موندم :( چقدر اون شب که برف میبارید و پنجره رو تا ته باز کردم و یه گوشه کز کردم تا گیج خواب بشم کیف داد  :) چقدر بغض کردن و دل گرفتگی هام تو بالاپشت بوم حال میداد . چقدر بیشتر به مرگ فکر کردم . چقد
السلام علیک یا شهید بن شهید
السلام علیک یا مظلوم بن مظلوم..... 
 
این سلام به امام حسین رو خیلی دوست دارم... 
یجورایی شناسنامه اقا رو می گی....
سلام بر تو ای شهید ی که پسر شهیدی...
سلام بر تو ای مظلومی که پسر مظلومی...
هی.... 
یروز داشتم یه کلیپ از جبهه می دیدم...
بعد رزمنده ها رسیدن به یدون کانال اب... 
یه سری داوطلب شدن  رفتن تو کانال همدیگه رو بغل کردن مثل حالت 
کشتی گیرا.... بعد باقی نیروها از روی کتف و کمر اونا گذشتن... 
بعضی صحنه ها خیلی عجیبن. .. 
فکر کن
  نه تنها که هر روز خودش عجیب و غریبه بلکه به نظرم این روزها با یک پلاسِ بزرگ از جادو، جنون، شگفتی، اعجاز و آزادی همراهه... برای من که اینطوری بوده و دارم با تک تک لحظه هام کیف میکنم. رهایی، پذیرش و تسلیم پررنگ ترین حس هایِ این روزهامه.. رها از اسارتها انجام میدم، میگم، فکر میکنم، حس میکنم و میرم جلو. ثمره ی اینها واسم پروازه و کشف.. هرروز کشف میکنم، روندهایِ شخصیم رو میسازم و قانون هامو از نو مینویسم...
 
 
 راستش تو این مسیرهای جدید، پول میاد بی
قسمت سوم 
ساعت 3 بعد از ظهر . 
سوهو: حاظرشید بریم
دیگه!!!! 
+ خدا لعنتت کنه ........ 
دی او:به کی داری میگی ؟؟؟
 +به تو!!! عریزم !!

دی او: چرا من که .... هیچی وللش . 
+ چون فلفل ریختی تو غدام .
 دی او: من که
عذ..... اصلا مگه نگفتی که چیزیت نمیشه ؟؟؟ 
+ قرص نخوردم و الان کل بدنم می خواره
، می دونی چه حسی داره؟؟؟  خدا لعنتت کنه
!! 
دی او : باشه فهمیدم ، خدا لعنتم کنه !!! 
+ باتو نبودم !!! 
سوهو: پس به کی
میگی؟؟؟ 
+ به کای !!! 
کای : من ، چرا، مگه چی کار کردم ؟؟
 + تو روخدا دیگه
طنز فو تبالیس  
=================
سلام اولسون آغلار گزن آقاما
گوز یا شینی یوزه دوزه ن آقاما
سگیز نوه ام  اوغلون اوچ قیزیم قربان
بو غملری گورو ب دوزن آقاما
 
رحمت اولسون کلامینین سو تونه
قو لاق وئر بیر سن سوزونون لو تونه
بیر عّده یئر تا پمور گجه یاتماقا
بیر عدّه ات آلورآتسون  ایتینه
 
ای قلمیم سوزی آیدین یاز آغلا
اوّلده ئوز قبرین گئدیب قاز آغلا
آیند ه ده سوزن چوخ آغلییاللار
اوزون یورما سوزی دوز یاز آز اغلا
 
چیخاتما یادیندان سنده تارینی
بیر عدّه وار
بنویسم؟ ننویسم؟ بگم به من چه رد شم؟ ولى آخه تا آخر فکرش همین بمونه؟ گناه نداره؟ آخه نوشتنم هم تاثیرى نداره. مینویسم آخرش تصمیم میگیرم منتشر کنم یا نه.
ببین دوست عزیز
حقیقتاً من خیلى خوشم نمیاد توى کلام توضیح بدم که کمى دارى اشتباه مى کنى. اینو هم که میگم مزخرفى بیش نیست.یعنى همه توضیحات کلامى براى تصحیح اشتباه دیگران مزخرفى بیش نیست. ولى قلبم میگه بگم یه بار یه جا و دیگه نگم. شاید تاثیر کوچولویى گذاشت.
توى هر وبلاگ چندتا پست عاشقانه پیدا میشه.
میا حسین
به کوفه ی غم


شوی عجین
به درد و ماتم


کوفه
آماده ی جنگه


پر از
فریب و نیرنگه


رسم
مهمان نوازیشان


با کلوخ
و چوب و سنگه


شدم اسیر
کوچه ها


به آه و
ناله و نوا


به کوفه
ی ستم میا


عزیززهرا(
(2)


میا
میا  کوفه حسین جان.


***


ببین مرا
تنها به غربت


وجود من
شد غرق محنت


مبادا
کوفه بیایی


نداره
اینجا وفایی


سر قتل
تو گردیده


چه دوایی
چه غوغایی


دلم
گرفته یا حسین


میا ضیاء
هر دو عین


لبم به
شور و آه و شین


عزیززهرا(2)


میا
میا  کوفه حسین جان.


***


شد
شکایت از جیمز فرانکو به اتهام سوءاستفاده جنسی در کلاس بازیگری|اما حتی قبل از اینکه شما یک دوره پریودتان را از دست بدهید، ممکن است مشکوک یا امیدوار باشید که باردار هستید.|حالا اگه تعداد مصرف کنندگان مواد مخدر کم بشه چه کسانی ضرر میکنن؟ معلومه دلالان مواد، پزشکان، مراکز دارو درمانی و کمپ های ترک اعتیاد|عکس آقای بیل ویلسونی که من سالها به عنوان الگو برای خودم نگه داشته بودم رو ببین!|شناخت دوست و دشمن یک وظیفۀ عقلی و فطری است. همۀ انسان ها با
 
ه
شب خوابم نمی‌بُرد. از صبح که بیدار شدم اضطراب داشتم. نمی‌توانستم غذا بخورم و نگران بودم که اگر گرسنه بمانم بدنم برای کوهنوردی آماده نخواهد بود. به علاوه باید غذا می‌پختم ولی ضربان قلبم بالا بود. با هر سوالی که پدرم می‌پرسید بیشتر نگران می‌شدم. «نمی‌دونم چرا ساعت حرکت 4 بعد از ظهره. کاش همون 5 صبح می‌رفتیم و این نگرانی‌های من تموم می‌شد.» با همه‌ی این‌ها کارهایم را انجام دادم و با اینکه شب قبل حمام رفته بودم، دوباره دوش گرفتم. استوری جلال
شب خوابم نمی‌بُرد. از صبح که بیدار شدم اضطراب داشتم. نمی‌توانستم غذا بخورم و نگران بودم که اگر گرسنه بمانم بدنم برای کوهنوردی آماده نخواهد بود. به علاوه باید غذا می‌پختم ولی ضربان قلبم بالا بود. با هر سوالی که پدرم می‌پرسید بیشتر نگران می‌شدم. «نمی‌دونم چرا ساعت حرکت 4 بعد از ظهره. کاش همون 5 صبح می‌رفتیم و این نگرانی‌های من تموم می‌شد.» با همه‌ی این‌ها کارهایم را انجام دادم و با اینکه شب قبل حمام رفته بودم، دوباره دوش گرفتم. استوری جلال
طومارنقالی
نقل
رستم وسهراب 
نویسنده:رضاعیسی آبادی
پاییز 1392 
به نام خداوند جان
وخرد              
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند
جای              
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان
سپهر        فروزنده ماه وناهید ومهر
واما راویان اخباروناقلان آثار وطوطیان شکر شکن شیرین گفتارو صرافان
بازار معانی ،آنچنان که هم من دانم و هم تو دانی.حکایت کنند که درروزگاران قدیم
،درنگین انگشتری جهان،در سرزمین ایران رستم دستان، مرد
زلفی سپید 
 
 
 
اول مرداد هزارو سیصد و قو... 
نامه ای بی مقدمه پیدا میشود ، دخترک در عالم دنیایی کودکانه میپندارد که آن نامه چیز مهمی ست که در زیر کاناپه پنهانش کرده اند ، پس آنرا نگه میدارد ، مدتی بعد....
دختربچه ی هفت ساله برای اولین بار بکمک پدرش از پله های چوبی نردبان بالا میرود و موفق به فتح پشت بام میشود ، اما....  
دخترک کفشهایی را لبه ی بام میابد ، که بطرز عجیبی سرشار از حرفهای ناگفته است، گویی زمانی مالک کفشهای پاشنه بلند ، خود را از لبه ی ب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها