نتایج جستجو برای عبارت :

شاگرد خصوصی

وسط سرما داشتم پیاده میرفتم خونه
یهو دیدم یکی داره بوق میزنه ، برگشتم خیابونو نگاه کردم دیدم بابام با ماشین ردشد و دست تکون داد
رسیدم خونه،از بابام پرسیدم چرا سوارم نکردی ؟؟؟
میگه ماشین تازه گرم شده بود اگه سوار میشدی هوای سرد میومد تو
..... 
معلم تهرانی یک اسکناس پیدا میکنه میگه: مال کیه؟ 
شاگرد سبزواری مال موس ، داییم بدییه!
معلم: یکی ترجمه کنه❗️
شاگرد نیشابوری آقام گه مال خادشه ، دییش دایش!
معلم: ای بابا! یعنی چی؟
شاگرد مازندرانی گنِه که
همه‌ی سال‌های درس خواندن، ما را با توهم شاگرد اول بودن یا آرزوی رسیدن به‌اش بزرگ می‌کنند، این که بین شاگرد اول و آخر تفاوتی هست، بین بیست و ۱۹.۷۵... سال‌ها بعد وقتی یک جامعه با کمال‌گرایی منفی و ocpd و هزار جور تله نقص و شرم و طردشدگی و رهاشدگی و "من به اندازه‌ی کافی خوب نیستم" تحویل گرفتیم، تازه می‌گردیم دنبال راه حل...
انگار وقتی سندروم شاگرد اول بودن داری، مهاجرت و زندگی در جایی خارج از دایره امن (حیطه‌ی چیرگی‌ها و مهارت‌ها) برای تو درست
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت ، استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم
 
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد
 
استاد به او گفت :
آ
شاگرد به استاد : راز خوشبختی در چیست ؟
 
استاد : هرگز همنشین احمق ها نشو و با آنها بحث نکن !
 شاگرد : فکر نکنم این راز خوشبختی باشه!
 
استاد : بله , حق با شماست !!
 
اگر به گفتگوی کوتاه  استاد و شاگرد که در بالا ذکر شد توجه کنید و رعایت شود
 
سریعتر به یک برنامه نویس حرفه ای و کار بلد تبدیل میشوید
 
 کاری به کسی نداشته باشید به راهتان با قدرت ادامه بدید
 
حتما سریعتر از آنچه فکر میکنید موفق میشوید و به اهداف تان میرسید و
 
صاحب این تخصص جذاب میشوید .
 
(
شیوانا گوشه ای از مدرسه نشسته و به کاری مشغول بود و در عین حال به صحبت چند نفر از شاگردانش گوش می داد. یکی از شاگردان ده دقیقه یک ریز در مورد شاگردی که غایب بود صحبت کرد و راجع به مسایل شخصی فرد غایب حدسیات و برداشت های متفاوتی بیان کرد. حتی چند دقیقه آخر وقتی حرف کم آورد در مورد خصوصیات شخصی و خانوادگی شاگرد غایب هم سخنانی گفت. وقتی کلام شاگرد غیبت کن تمام شد، شیوانا به سمت او برگشت و با لحنی کنجکاوانه از او پرسید: بابت این ده دقیقه ای که از وقت
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت  ×  بزنند و غروب که برگشت دید که
ادامه مطلب
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت  ×  بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد.
ادامه مطلب
در این بخش نحوه برای موفقیت در تدریس خصوصی ریاضی ارائه شده است.1- با علاقه به تدریس خصوصی ریاضی بپردازید. اگر به درس دیگری غیر از ریاضی علاقه دارید آن درس را تدریس نمائید.2- بر درس ریاضی به صورت کامل مسلط باشید. به صورت مداوم روی خودتان کار کنید و اطلاعات خودتان را به روز نمائید.3- هوای شاگردهای خودتان را داشته باشید. شاگردهای شما اگر موفق شوند نان شما در روغن است. شاگردهای موفق دوباره برای درس های دیگر برخواهند گشت و شاگرد جدید هم معرفی خواهند ک
 
وقتی جوان بودم، بیست یا سی یا چهل سال پیش، توی شهر کوچکی زندگی می کردم که همه به خاطر کاری که با خانم نوجنت کرده بودم دنبالم می گشتند. کنار رودخانه توی سوراخی زیر علف های در هم پیچیده قایم شده بودم. مخفیگاهی که من و جو باهم ساخته بودیم. گفتیم مرگ بر تمام سگ‌هایی که وارد این‌جا شوند. البته به جز خودمان. ...
 
شاگرد قصاب | پاتریک مک‌کیب | پیمان خاکسار | نشر چشمه
 
دکتر حسابی روز چهارشنبه به شاگرداش گفت: فردا شفاهی ازتون امتحان می گیرم.بعد دوباره همون لحظه گفت: نه همین امروز اونم کتبی امتحان می گیرم.بعد شاگرد ها اعتراض کردند.بعد دکتر گفت: همین که هست هرکی هم اعتراض داره بره جلوی در وایسه.از ۵۰ نفر فقط ۴ نفر رفتن جلوی در.بعد اینکه امتحان تموم شد رو به شاگرداش کرد و گفت: از همتون ۱۰ نمره کم میکنم!شاگردها اعتراض کردند.باز دوباره گفت: نمره ی اون ۴ نفر هم ۲۰ رد میکنم.شاگرد ها با شدت بیشتری اعتراض کردند.دکتر حس
سؤال: مگر خداوند به تشکر ما نیاز دارد؟
جواب:هرگز! قدردانی از یک لطف، ارزشی برای ماست و نشانه انصاف ماست نه اینکه نشان نیاز خدا به نماز ما باشد. اگر معلمی به شاگردش گفت: از زحمات من قدردانی کنید و خوب درس بخوانید، شاگرد نباید خیال کند که خوب درس خواندن او و قدردانی، مورد نیاز معلم است، بلکه کمال شاگرد را می‌رساند(و منفعتش برای خود اوست نه معلم)

ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
در کتب رجالی شیعه نامی از جابربن‌حیان نیامده ولی علمای پیرو سقیفه در کتب خود از جابربن‌حیان نام برده اند.
ابن ندیم در کتاب الفهرست ،یکصدوپنجاه کتاب به جای بن حیان نسبت میدهد.
و میگوید این کتاب ها در علم شیمی و فیزیک می باشد.
ابن ندیم از جابربن‌حیان به عنوان شاگرد امام صادق علیه الاف السلام یاد میکند
ابن خلکان در قرن ششم هم از جابربن‌حیان به عنوان یک شیمیدان و از شاگردان امام جعفرصا
با توجه به سوابقم در تدریس و اینا وقتی خودم رو دوباره در جایگاه تدریس تخیل می‌کنم، می‌فهمم که حال و حوصله شاگرد ندارم که از ابتدا بخوام بهش چیزی بگم بلکه بیشتر گوش شنوا می‌خوام تا شاگرد!
دوس دارم مطالب خودم رو کشکولی بگم و باقی روز به کنجی بخزم و از هوا تازه استفاده کنم.
دوست دارم خونه‌م ویلایی باشه با یک حیات(شما با ط بخوان برای من ت است) بزرگ که مرغ و خروس و گل و گیاه داشته‌باشه.
صبح زود خروس خوان بلند شم نمازی بخونم و دلبر دامن گلی چایی شیر
1- به موقع در کلاستان حاضر شوید.
همیشه آن تایم باشید. سروقت در کلاستان حاضر شوید. دیرآمدن دلیل خوبی برای تشخیص بی نظمی و تنبلی شما در کلاس است. در ضمن دیر رسیدن در کلاس باعث بهم خوردن تمرکز معلم و کلاس می شود.
 
2- سعی کنید کمتر غیبت داشته باشید.
اگر می خواهید شاگرد زرنگ کلاس باشید بهتر است همیشه در کلاس درس حاضر بوده و از نکاتی که معلم در هنگام درس می گویید غافل نباشید. غیبت زیاد شما را از درس و دانش آموزان دیگر عقب انداخته و ...
ادامه مطلب
استادی داریم که همیشه می گوید شماره آدم های اطرافتان را با نام های زیبا در گوشی تان سیو کنید
حتی اگر یک نفر را می شناسید که صفت زشتی دارد باز هم شما کنار اسمش برعکسش را بنویسید ،بگذارید چشمانتان به زیبا دیدن عادت کند! او معتقد است تکرار یک زیبایی حتی اگر صادقانه نباشد باور آدم را عوض می کندراستش یک روز بدون آنکه متوجه شود به گوشی اش زنگ زدم روی صفحه افتاده بود
شاگرد همیشه خندانم!
 
نمیدانید در آن لحظه از آن جمله چقدر لذت بردم و از آن به بعد انگا
 
روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.
پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت.
اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردا
برنامه نویس کسی است که برای کامپیوتر کدی می نویسد که به او می گوید چه کاری را باید انجام دهد
برنامه نویسان باید از بخش گسترده ای از الگوریتم ها و زبان های برنامه نویسی اطلاع داشته باشند
برنامه نویسان لازم است که مهارت های ارتباطی نوشتاری و کلامی قوی داشته باشند
آن ها باید توانایی کار در محیط های گروهی را داشته و با
فناوری های جدید و زبان های برنامه نویسی به روز آشنا باشند.
 
شاگرد به استاد : راز خوشبختی در چیست ؟
 
استاد : هرگز همنشین احمق ها نش
آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را
به چالش ذهنی کشاند.آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد: "بله او خلق کرد"
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟" شاگرد پاسخ داد: "بله آقا"
استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد، پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز
وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست، خدا نیز شیطان است"
شاگرد نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از
ذهنم خالی بود خالیه خالیه
انگار هیچ حرفی برای گفتن نداشتم 
آخه یه شبه همسایه امام ریوف شدم 
از پنجره خونشو میبینم وهرچی دلم خواسته رفتم بیخ گوشش گفتم 
برای همین خالیم .خالی شدم از حرف
منتظرم تا خودش پرم کنه ......
تااینکه چندساعت پیش استادم پیام دادن که :فردا به تک تکتون زنگ میزنم اگه گفتین موضوع صحبتمون چیه؟؟؟؟؟؟
منم مثل همیشه حاضرجوابی کردم زودتر ازهمه جواب دادم که مثلا بگم من خیلی میفهمم.....
البته از سر ذوقم بود اما بعدش فکرکردم شاید چون تکا
استاد گفت: «واقعا می‌خواهی آن را فرا گیری؟»
شاگرد گفت: «بله، با کمال میل.»
استاد گفت: «پس آماده شو با هم به جایی برویم.»
شاگرد قبول کرد. استاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آّن کودکان مشغول بازی بودند، برد. استاد گفت: «خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن.»
مکالمات بین کودکان به این صورت بود: «الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی. نخیر الان نوبت توست که دنبالم بدوی. اصلا چرا من هیچ وقت نباید فرار کنم؟ و حرف‌هایی از این قبیل...»
استاد اد
خب یه ایده به ذهنم رسیده بود برای اینکه برگردم به نوشتن. منظور از نوشتن این پستای توییت طور اخیرم نیست. پست وبلاگی. ترتمیز
ماجرا اینه که من هر ترم موسسه که شروع میشه با یه عده شاگرد غالبا جدید سروکار دارم. هر کلاس میتونه 18 نفر باشه و من هر ترم 3 کلاس میگیرم. شاگردام از دختربچه های 7 ساله تاااااا ... هستن. یه ترم ی شاگرد داشتم از مامانم بزرگتر بود ویچ میکس ایت ویرد.
حالا خلاصه میخوام درطول هر ترم که یک ماه و نیمه یک روز میون در مورد یکی از شاگردام بنو
 
شب همه جا را فرا گرفته...
در انتظار طلوع تو هستیم...
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
**********
 
چرا امام زمان«عج»را نمی بینیم؟
 
روزی از عارفی سؤال شد:
چرا ما امام زمان را نمی ‌بینیم؟
عارف گفت: لطفا برگردید و پشت به من بنشینید ... شاگرد این کار را انجام داد، آیا الان می ‌توانید مرا ببینید؟
شاگرد عرض کرد خیر، نمیتوانم ببینم ...
عارف فرمود: چرا نمی توانی من را ببینی؟
شاگرد گفت: چون پشت من به شماست!
عارف فرمود: حالا متوجه شدید چرا نمیتوانید ام
روزی شیوانا در مدرسه، درس اراده و نیت را می گفت، که ناگهان یکی از شاگردان مدرسه که بسیار شوق زده شده بود از جا برخاست و با هیجان گفت:” من می خواهم ده روز دیگر در کنار باغ مدرسه یک کلبه برای خودم بسازم.من تمام تلاش خودم را به خرج خواهم داد و اگر حرف شما در باره نیروی اراده درست باشد باید تا ده روز دیگر کلبه من آماده شود!”
همان شب شاگرد شوق زده کارش را شروع کرد. با زحمت فراوان زمین را تمیز و صاف کرد و روز بعد به تنهایی شروع به کندن پایه های کلبه نمو
روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی
رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او
بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام
آرزوهایش برسد.شیخ مدتی او
را سر گرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست
نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را
یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه
دستور پخت را به کسی یاد دهد.م
چگونه در تدریس خصوصی موفق باشیم
 
آیا شما به دنبال افزایش درآمد خود هستید یا می خواهید با یک برنامه آموزشی هدفمند برای خود ضمانت کاری بیافرینید، ممکن است در نظر بگیرید که یک معلم خصوصیهستید.تدریس خصوصی می تواند یک تجربه بسیار با ارزش باشد. جوانب مثبت و منفی تبدیل شدن به یک معلم خصوصی انگلیسی را بیاموزید و نحوه شروع کار را بیابید.
مزایا و معایب تدریس خصوصی
قبل از شروع به آموزش خصوصی در دروس مختلف ، مطمئن شوید که این نقش برای شما مناسب است. م
https://www.instagram.com/cnhamid.ir
www.CnHamid.ir
جنگجویی از استادش پرسید: بهترین شمشیرزن کیست؟استادش پاسخ داد: به دشت کنار صومعه برو. سنگی آنجاست. به آن سنگ توهین کن.شاگرد گفت: اما چرا باید این کار را بکنم؟ سنگ پاسخ نمی دهد!!استاد گفت: خوب با شمشیرت به آن حمله کن.شاگرد پاسخ داد: این کار را هم نمی کنم. شمشیرم می شکند و اگر با دست هایم به آن حمله کنم، انگشتانم زخمی می شوند و هیچ اثری روی سنگ نمی گذارد. من این را نپرسیدم. پرسیدم بهترین شمشیرزن کیست؟استاد پاسخ داد: بهتری
مثل بقیه اختصاصی ها خوب بود
جا داره لعنت کنم آقایان پولادی، یوسفی، مصطفایی، عبدالملکی
و با افتخار تمام تشکر میکنم از آقای نژاد مبشر که نهم مارو ساختن و گند قبلیا رو پاک کردن
و اینکه این دو سال آخر شاگرد آقای ابراهیمی بودم :)
هفتمین جمعه پاییز هم سپری شد و من همچنان پاهامو گردوندم روی هم و کاسه چه کنم؟ چه کنم دست گرفتم :))
سردرگمم، نمی‌دونم باید چیکار کنم! نمی‌دونم چطوری تصمیم بگیرم و خودم و زندگیمو جمع و جور کنم!
همه‌ش منتظرِ یه تلنگر، فرشته نجات و یه کورسوی امیدم و خودم عاجزترینم این روزا :))
هی به خودم میگم مهی؟ قول میدم همه چیزو درستش کنم، تو فقط قول بده غصه‌مو نخوری و باز ازین که می‌بینم اونقدی که باید تلاش نمی‌کنم بغض می‌کنم :))
هی به خودم میگم تو قوی‌ای و نب
هفتمین جمعه پاییز هم سپری شد و من همچنان پاهامو گردوندم روی هم و کاسه چه کنم؟ چه کنم دست گرفتم :))
سردرگمم، نمی‌دونم باید چیکار کنم! نمی‌دونم چطوری تصمیم بگیرم و خودم و زندگیمو جمع و جور کنم!
همه‌ش منتظرِ یه تلنگر، فرشته نجات و یه کورسوی امیدم و خودم عاجزترینم این روزا :))
هی به خودم میگم مهی؟ قول میدم همه چیزو درستش کنم، تو فقط قول بده غصه‌مو نخوری و باز ازین که می‌بینم اونقدی که باید تلاش نمی‌کنم بغض می‌کنم :))
هی به خودم میگم تو قوی‌ای و نب
زمان دور یک میدان میچرخد برمیگردد سر جای اولش. این یک فرضیه ی  درجه یک است در مورد زندگی. هر کاری که کرده ای، باز هم تکرار خواهی کرد. گفتم «فرضیه»؛ پس قطعیت ندارد. اما جالب است. حالا این را نوشتم تا حضورش را حالا در زندگی ام ببینم: کاری که باید پانزده سال پیش میکردم و دلم میخواست نکردم تا الان بنشینم و پیگیرش شوم. یادگیری یک آمادگی برای پذیرش و یک محیط فکری مساعد میخواهد. گاهی هزینه ی رسیدن به این هر دو زیاد است: شاید یک دهه از زندگی، دست و پا زدن
شاگردی از استادش پرسید : عشق چیست ؟استاد در جواب گفت : به گندمزار  برو  و پربارترین خوشه را بیاور . اما هنگام عبور از گندمزرا به یاد داشته باش که
نمی توانی به عقب برگردی .
شاگرد به گندمزار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت .


ادامه مطلب
دوست مترجمی دارم که به شدت دوستش دارم.
دقیقا برای من که ح رو از ب تشخیص نمیدم کلی انگیزه ایجاد کرده هر روز زبان کار کنم. 
دکتر سهیل هم تماس گرفت آژیرکشان گفت بدو بیا خواجه نصیر؛ رفتم. اورژانسی خودم رو رسوندم ونک. اولتیماتوم داده شاگرد بس کن بی هدفی رو و اندکی درس بخوان. لبیک گفتم ولی بعیده از من درس خون دربیاد.
زمانی که من میخوام به اساتید گرامی در فضاهای مجازی پیام بدم .
آخه چرا آدم باید انقدر مودب صحبت کنه .
درست آنها معلم هستند و ما شاگرد اما دیگ خوب انقدر هم مودب بودم فک نمیکنم لازم باشه !!؟!!
آی خدا نه این که بلد نباشم هاا نه یه جوری میشم.
البته تاسف برانگیز میدونم!
موقت
 
نفت فروشی به شاگرد دکانش می آموخت که چگونه با ایجاد خلل درپلۀ ترازو، گاه گاه از فروشندگان، زیادتر بستاند و به خریداران، کمتر بفروشد.شاگرد، او را از کیفر آن جهانی این کار می ترساند. اما او از گناه باز نمی ایستاد. تا این که مرد به امید سودی کلان، عازم سفر دریایی شد وکشتی را با خیک های نفت، پُرکرد. درطول راه، کشتی گرفتارطوفان شد و ناخدا به سبک کردن کشتی دستورداد. مرد از بیم جان خود، با دست خویش خیک های نفت را یکی یکی در دریا می افکند و شاگرد برای
درحال خداحافظی با تابستان هستم، سلام به پاییز و دانشگاه میکنم، از این ترم به بعد یه استارت قوی میزنم، هوشمندانه به پیشرفت در زمینه علمی فکر میکنم از اول تابستون داشتم اطلاعاتم رو تکمیل میکردم و برای تک تک روز هایم در آینده برنامه دارم تا پیشرفت کنم، هر کس که بخواد منو از علم و پیشرفت دور کنه ، رکب بدی از من خواهد خورد ، پیشرفت تو خون منه، شاگرد اول کلاس ترم بعد منم با بالاترین نمره...:)
آخرین بار کِی اول شدی؟ 
من آخرین بار سوم دبیرستان که رشته ی ریاضی بودم اول شدم نه فقط توی رشته ی خودم تو مدرسه بلکه شاگرد اول کل مدرسه شدم. 
آره یادمه اون حتی آخرین باری بود که خواستن توانستن هست رو به خودم ثابت کردم.
تو اوج از بهترین روزای زندگیم خداحافظی کردم و بعدش دیگه زندگی نکردم.
               بسم الله الرحمن الرحیم
روز اول مدرسه بود معلم وارد کلاس شد و شروع کرد به معرفی خودش بعد از ان سعی کرد تا با صحبت هایش حس رقابتی میان دانش آموزان ایجاد کند 
میان دانش آموزان کسی بود ک سطح هوشی بالایی داشت اما درس خیلی نمیخواند نامش امین بود.هفته ها ک میگذشت او تحت تاثیر حرف های معلم هر روز درسش بهتر میشد ،او شده بود شاگرد اول کلاس، همه به او غبطه می خوردند 
هر کس میرفت پیش او تا بفهمد چگونه درسش خوب شده است او پاسخ میداد:سعی و تلاش م
استادی با شاگردش از باغى می گذشت .. چشمشان به یک کفش کهنه افتاد. شاگرد گفت گمان میکنم این کفشهای کارگرى است که در این باغ کار میکند . بیا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببینیم و بعد کفشها را پس بدهیم و کمى شاد شویم ..!استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنیم؛ بیا کارى که میگویم انجام بده و عکس العملش را ببین! مقدارى پول درون آن قرار بده .. شاگرد هم پذیرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند. کارگر براى تعویض لباس به وسائل خود مراجعه کرد
آلودگی هوا و تعطیلی مدارس
علم بهتر است یا سلامتی؟
این روز ها کمتر استان یا شهری را میشناسید که به خاطر آلودگی هوا تعطیلی مدارس را تجربه نکرده باشند. البته بجز دماوند و فیروزکوه. در بعضی از این استان ها آلودگی هوا از مرز خود گذشت و بعضی دیگر از شهرها آلوده ترین روزها و شب ها را تجربه کردند.
تمامی پیام هایی که طی این مدت دریافت کردیم این بود :
از تردد غیر ضروری در شهر خودداری کنید!!
مدارس در پایه های مختلف تعطیل شدند و تدریس خصوصی در منازل استاد و
دیروز هم آخرین امتحان فیزیک رو دادم و تموم :)))
خب جا داره تشکر کنم از بهترین معلم فیزیک راهنماییم، کلاس هفتم(آقای زیرک)
کلاس هشتم آقای کشتکار
نهم آقای مرادی
دهم آقای سوری(ناموسا عشق بود) :)
یازدهم آقای مقدم
و دوازدهم با افتخار شاگرد آقای شاکری بودم :)
کنیستر مخزنی است که توسط دانه‌های کربن فعال پر شده است، این مخزن در زیر گلگیر (سمت شاگرد) قرار دارد و وظیفه آن جلوگیری از ورود بخارهای سمی ناشی از بنزین به هوا است. این قطعه علاوه بر پیشگیری از آلودگی محیط زیست می‌تواند مصرف سوخت را نیز تا حد زیادی کاهش دهد.
ادامه مطلب
استاد آنچه را که خود در سال‌های طولانی اندوخته است
به رایگان در اختیار شاگرد قرار می‌دهد؛
پس هیچ شاگردی که از استاد خود فراتر نرود شاگرد واقعی نیست
مگس دور شیرینی است.
***
محرمانه قلمداد شدن اطّلاعات عادّی در یک سیستم
نشانه‌ای از خرفتی آن است
***
نسبت نستعلیق به تعلیق
نسبت نسخ است به کوفی
***
شاهنامۀ فردوسی
نه منظومه‌ای حماسی
که مجموعه‌ای از حماسه‌هاست
***
تناقض:
علمای سنّتی شیعه
***
چطور باور کنم
وقتی بی‌حجابی اینقدر آسان است
رعایت حجاب هم به
جزوه ریاضی مهندسی ویژه کنکور ارشد از موسسه نصیر
 
 جزوات کنکور ارشد مکانیک (ریاضی 1و2، معادلات، استاتیک، مقاومت، طراحی اجزا، سیالات، انتقال حرارت، ترمودینامیک، کنترل)
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 2 نگارش شده توسط شاگرد استاد مسعود آقاسی
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 1مدرس مسعود آقاسی نگارش شده توسط شاگرد مسعود
 
ریاضی عمومی 2 ,جزوه ریاضی دکتر مسعود اقاسی,ریاضی ارشد,کنکور
 
 درسنامه کنکور ارشدمهندسی مکانیک پی دی اف درس ریاضی تخصصی به همراه سوالات کنکو
جزوه ریاضی مهندسی ویژه کنکور ارشد از موسسه نصیر
 
 جزوات کنکور ارشد مکانیک (ریاضی 1و2، معادلات، استاتیک، مقاومت، طراحی اجزا، سیالات، انتقال حرارت، ترمودینامیک، کنترل)
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 2 نگارش شده توسط شاگرد استاد مسعود آقاسی
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 1مدرس مسعود آقاسی نگارش شده توسط شاگرد مسعود
 
ریاضی عمومی 2 ,جزوه ریاضی دکتر مسعود اقاسی,ریاضی ارشد,کنکور
 
 درسنامه کنکور ارشدمهندسی مکانیک پی دی اف درس ریاضی تخصصی به همراه سوالات کنکو
جزوه ریاضی مهندسی ویژه کنکور ارشد از موسسه نصیر
 
 جزوات کنکور ارشد مکانیک (ریاضی 1و2، معادلات، استاتیک، مقاومت، طراحی اجزا، سیالات، انتقال حرارت، ترمودینامیک، کنترل)
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 2 نگارش شده توسط شاگرد استاد مسعود آقاسی
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 1مدرس مسعود آقاسی نگارش شده توسط شاگرد مسعود
 
ریاضی عمومی 2 ,جزوه ریاضی دکتر مسعود اقاسی,ریاضی ارشد,کنکور
 
 درسنامه کنکور ارشدمهندسی مکانیک پی دی اف درس ریاضی تخصصی به همراه سوالات کنکو
جزوه ریاضی مهندسی ویژه کنکور ارشد از موسسه نصیر
 
 جزوات کنکور ارشد مکانیک (ریاضی 1و2، معادلات، استاتیک، مقاومت، طراحی اجزا، سیالات، انتقال حرارت، ترمودینامیک، کنترل)
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 2 نگارش شده توسط شاگرد استاد مسعود آقاسی
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 1مدرس مسعود آقاسی نگارش شده توسط شاگرد مسعود
 
ریاضی عمومی 2 ,جزوه ریاضی دکتر مسعود اقاسی,ریاضی ارشد,کنکور
 
 درسنامه کنکور ارشدمهندسی مکانیک پی دی اف درس ریاضی تخصصی به همراه سوالات کنکو
https://www.isna.ir/news/99022115298/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D9%86%D8%B7%DB%8C%D9%86%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1
ساعت دوازده ظهر است. اگر پای کرونا در میان نبود؛ شاگردان آقای معلم باید در این ساعت سر کلاس درس بودند نه به‌ عنوان زباله‌گرد یا شاگرد مکانیک در اطراف شهریار...
مشاهده مطلب در کانال
 
 
باسمه تعالیگفتگووصف استادجمکران خانه ی زیبای همه منتظرانمیثمی کرد دعا بهر خود و هم دگرانیاد استاد نمودست و کند شکر خداچون رجالی بود استاد همه استاداناو نه تنها به ریاضی است که ماهر باشدمرد تقواست و اخلاق، بود از خوبانهر چه را داشت رجالی، بنماید عرضهآسمانی است سخی و بود او پر بارانگر چه بسیار توان صرف کند در تعلیممهربان است به حال همه ی همکارانافتخاریست که شاگردی او را بکنیمچون پناهی است برای همه ی ره پویانشعرهایش چو مقالات پر است از م
نگو شاگرد، بگو معلم
معتصم عباسی پس از آنکه امام جواد علیه السلام را به شهادت رساند عمر بن الفرج را مامور کرد تا به مدینه برود و معلمی منحرف و معروف به دشمنی با اهل بیت را برای امام هادی علیه السلام پیدا کند. عمر با مشورت والی مدینه، «جنیدی» را که نسبت به علویین دشمنی شدید داشت انتخاب کرده، ماهیانه برایش مبلغی تعیین نمود و تعهد گرفت که شیعیان نباید با این کودک، که کمتر از هشت سال داشت، ارتباط داشته باشند.
پس از مدتی فردی اوضاع تعلیم را از جنیدی
معلم بودن دنیای خیلی خیلی هیجان انگیزی است که همیشه دوست داشتم تجربه اش کنم. وقتی وارد دنیای گرافیک شدم هیچوقت فکر نمیکردم یک روز اسم خودم را معلم گرافیک بگذارم! ولی امروز دوست دار خودم را یک معلم گرافیک خطاب کنم و با معلم بودنم کلی حال کنم. 
حالا من بیشتر از ۲۰ شاگرد در حوزه های مختلف وب و گرافیک دارم و بابت تک تک شان از خودم افتخار در میکنم!
بدون اجازه:
روزی معلمی به شاگردانش گفت: چه کسی دوست دارد به بهشت برود .همه بچه ها دستشان را بالا گرفتند بجز یک نفر.
 
معلم به او گفت: چرا دستت را بالا نمی بری ؟
شاگرد گفت: چون مادرم گفته بدون اجازه او هیچ جا نروم.
 
جهت مشاهده ی طنز های مشابه کلیک کنید
 
منبع: قلم چی
 
2404 - «سعید شمیرانی» که پیشتر از مریدان «هخا» بود، پس از آنکه در سالهای اخیر چندین بر تلاش کرد تا عناصر ضدانقلاب را به شورش خیابانی و تخریب اموال عمومی دعوت کند، اما با بی‌توجهی مطلق مردم روبرو شده، با ذلت اعلام شکست کرد و گفت: “مردم با ما نیستند و متاسفانه راهی دیگر را انتخاب کرده‌اند ...”
دانلود فایل اصلی
روز معلم
معلمی شغل نیستمعلمی عشق است!معلم کسی نیست که به ساعت نگاه کند.معلم کسی نیست که به درآمد فکر کند.معلم کسی نیست که حساب سود و زیان کند.معلم کسی نیست که خودش رو با بقیهمقایسه کند.معلمی که خودش رو کمتر از دیگران ببیند حقارت یاد میدهد.معلم محتاط، ترس یاد میدهد.معلم  قانع ، فقر یاد میدهد.معلمی که عاشق نیست ، سنگدل  تربیت می کند.معلم شجاع ، شاگرد جسور تربیت می کند.معلم مهربان ، مهرورزی  می آموزد.معلم واقعی تبلور ثروت است.معلم واقعی تبلور نش
خداییش با این کشور داری رسما تمام پله های ترقی رو طی کشیدن!!
واقعا ریییییییی      استارت کردین.
آخه ادم چی بگه بهتون؟
واقعا دیگه گندی مونده که نزده باشین؟
آخرشم مردم مقصرن
برادر
اخوی
حاجی
مستر
موسیو
 
اصلا هر چی شمووو بفرماین، مردم نون ندارن بخورن، هزینه تهیه لوازم بهداشتی (اگر گیر بیاد) هم اضافه شده به هزینه زندگیشون، به فکر اون بازنشسته و کارگر روزمرد و شاگرد مغازه و اون بقال و خیاط و آرایشگر و راننده و ... هم هستید؟؟؟؟
اینکه تو قضیه نجفی خیلی روی رتبش و المپیادی بودنش زوم شد من رو یاد این موضوع انداخت که تو مدرسه اگه خطایی ازم سر میزد مورد بمباران تیکه هایی همچون: "اینم از شاگرد زرنگمون" یا مثلا "تو دیگه چرا؟" و... قرار میگرفتم. کی گفته علم باعث میشه آدم از هر خطایی مبرا باشه؟ اصلا مگه هر آدمی ممکن الخطا نبود؟ خیلی از جنایت های بزرگ جهان به وسیله همین علم صورت گرفته...
(به مناسبت روز معلم )
شماره 5
سابزیرو
سابزیرو بی هان 
شاگردانی مثل فراست رو 
داشته  که سرکش بودند
شماره 4:
اسکورپیون 
شاگردانی مثل ساتورشی
که کشته شدند
شماره 3:
ریدن:
شاگردانی مثل کوان لینگ
داشتند که خبیث شدند
شماره 2:
تونی استارک
بهترین شاگرد  او
پیتر پارکر هست 
شماره 1:
بتمن 
او پرونده  کامل خوبی داره
همه شاگردانش 
تبدیل به ابرقهرمان 
شدند بهترین معلم ایشان است
به نام او
دبستانی که بودم، همیشه شاگرد اول کلاس و مدرسه بودم.دبستان که تمام شد و دنیا که بزرگتر شد و رقیبها که بیشتر شدند، دیگر من اول نبودم، آخر هم نبودم؛جایی بین رتبه های کلاس بالا و پایین میشدم.
♨️ آن دوران جزو تلخترین خاطرات تحصیلی ام است.چون جایگاهم مشخص نبوددلهره ی یک رتبه بالاتر و پایین تر مرا میکُشت و اضطراب یک صدم پایین و بالا امانم را می برید.
ادامه مطلب
شش دقیقه مونده به ۱۲، هرشب همین موقعا که میشه تاریخو چک میکنم که ببینم چند ‌روز دیگه مونده تا دوماه بشه، لعنتی خواب شبو ازم گرفتی، یه جایی تو قلبم خالی شده و جاش تیر میکشه، لعنت به تو
صبا وقتی بیدار میشم هنوز خسته ام، یه چیزی میخورم میرم کافه میشینم با متن کتاب کلنجار میرم و بعد دوسه ساعت میام خونه یه کله شاگرد دارم تا شب که بشینم پای شام و سریال، به شدت کار میکنم اما نمیتونم سیفون بکشم رو فکر تو، خسته شدم از تو که مثل خوره تو وجودمی چندساله و
سلام به تمام دوستان گل
من دختری ۱۹ ساله هستم. اصلا حسود نیستم. تو دوران مدرسه چون با بچه ها رقابت داشتیم؛ هر وقت یکی از همکلاسی های درس خونم میرفت درس جواب بده دعا میکردم که نمره ش بالاتر از من نشه. به خاطر اینکه گاهی اوقات رفتارشون با من خوب نبود (اونم به خاطر حسادت : اینو مطمئنم)، خودم همیشه باهاشون خوب ودوستانه برخورد کردم. واینکه دوست داشتم شاگرد اول بشم چون خیلی سختی کشیده بودم. یه کمی هم حسادت بود چون وقتی طرف یه نمره خوبی میاورد من ناراحت
مودمِ ما هم بد عادت شده، هر وقت قطع میشه و یک ساعت هم بشینم و چراغ چشمک زنش رو نگاه کنم اتفاقی نمی‌افته، فقط وقتی به عجز میرسم و بسم الله الرحمن الرحیم میگم در جا وصل میشه، برای اون قسمت از ذهنم که دائم مشغول شبهه پراکنی و شک کردنه، در این ظلمت، یقینی است. یک بار هم اتفاق نیفتاده، چندین باره این اتفاق میفته!
این مودم نمونۀ عینیِ داستانِ سید مرتضی است. من به این داستان شک می‌کردم ولی الآن باورش دارم. می‌گن که سید مرتضی یکی از فقهای بزرگ اسلام،
عالمخدا، یکتا تویی، آدمخدا گشته فزون،
ای همزبان من، چرا حال زبان گشته زبون؟
دین دشمن من گشته است یارم بت زیبای دهر،
بیگانه مزهب های غیر جان آشنا با من کنون.
خواهم، که بینی روی شید در عالم هر تیره دل،
روشن طلوعی بی غوروب، دنیای دل، دنیای دون.
ملّا خورد خون جگر، بدخو شود شاگرد او،
طفل دبستان زمان دلهای ما را کرد خون.
در مرز و بوم هستیت بیم مریضی بد ترا،
تا بام نفتد بر سرت باید زنی زیرش ستون.
دنیا همه دو نپرور است، دون یا ز ما بالاتر است،
گردون بچرخ
*ساعت 15:30به وقت ایران پیما *اصلا برکت از اتوبوس ها رفته ،فیلم هم نزدن برامون، ما به فیلمای اهل دقیانوس هم راضی بودیم ( البته اینکه ما شب حرکت کردیم هم  عامل موثری شاید باشه)*یک شمالی اصالت خودش رو همیشه حفظ‌ میکنه و شمالی حرف میزنه ، عاقا ماشین در سکوت ساعت دو شب یک دفعه داد زد :گیر عجب الاغی دکتمی (گرفتار عجب الاغی شدیم) ، از قیافه حضار نگم براتون...* گمونم  تو زندگی قبلیم شاگرد راننده بودم یا نه در زندگی فعلیم قراره شاگرد راننده بشم....* حیف اسلام
دیشب هزار بار گریه کردم از ته دل. خسته شدم و دل تنگم و از طرفی امتحان دارم. امتحان فردا ک مثل امتحان روز یکشنبه هیچ کس حتی شاگرد اول کلاس از افتادنش در امان نیست!
امتحان یکشنبه رو خراب کردم و دیشب ب خاطر اینکه دوباره درس همون استاده از قیافه ی کتاب حالم بد میشد
  بچه ها اومدن و چرت و پرت گفتیم و خندیدم و بعد اونا رفتن درس بخونن اما من خوابیدم
امروز ساعت 5 بیدار شدم. سرحال. بدون هیچ اثری از ناراحتیای دیشب.هوا برعکس روزای قبل خنکه. با سرعت درسو پیش م
از نزدیکان معلم مان این را شنیدم که میگفت جلسه اول خیلی مهم است. دانش آموزان باید از تو حساب ببرند و اگر بد باشی تا آخر سال تحصیلی گوشه رینگی. میگفت باید با روش های روانشناسانه و یادگیری اسمشان ترس را در چشمهایشان بیاوری اتفاقا مثال هم زد که چطور اما به دلیل مسائل فوق سری و امنیتی شاگرد معلمی از گفتن آن دستانم افلیجند. اما بعد آن می توانی کم کم با آن ها صمیمی شوی دقت کن کم کم نه سر سری. صمیمی مثل دوست اما دوستی که از بالا به زمین می بیند نه از زمی
فایل کامل شده مصاحبه با معلم موفق یکی از فعالیت هایی است که مهارت آموزان ماده 28 باید ان را انجام دهند. در اینجا 6 نمونه از این مصاحبه را به صورت فایل ورد و قابل ویرایش در اختیارتان گذاشته ایم برای دانلود. این مصاحبه ها به صورت فایل ورد
و در تعداد صفحات فایل اول 2 صفحه فایل دوم 3 صفحه فایل سوم 2 صفحه فایل
چهارم 2 صفجه فایل 5 در دو صفحه فایل ششم در 3 صفحه می باشد که هر کدام از
فایل ها موضوع متفاوتی دارد ولی همه آنها مصاحبه با معلمان هستند.
شرحی در مور
فایل کامل شده مصاحبه با معلم موفق یکی از فعالیت هایی است که مهارت آموزان ماده 28 باید ان را انجام دهند. در اینجا 6 نمونه از این مصاحبه را به صورت فایل ورد و قابل ویرایش در اختیارتان گذاشته ایم برای دانلود. این مصاحبه ها به صورت فایل ورد
و در تعداد صفحات فایل اول 2 صفحه فایل دوم 3 صفحه فایل سوم 2 صفحه فایل
چهارم 2 صفجه فایل 5 در دو صفحه فایل ششم در 3 صفحه می باشد که هر کدام از
فایل ها موضوع متفاوتی دارد ولی همه آنها مصاحبه با معلمان هستند.
شرحی در مور
فایل کامل شده مصاحبه با معلم موفق یکی از فعالیت هایی است که مهارت آموزان ماده 28 باید ان را انجام دهند. در اینجا 6 نمونه از این مصاحبه را به صورت فایل ورد و قابل ویرایش در اختیارتان گذاشته ایم برای دانلود. این مصاحبه ها به صورت فایل ورد
و در تعداد صفحات فایل اول 2 صفحه فایل دوم 3 صفحه فایل سوم 2 صفحه فایل
چهارم 2 صفجه فایل 5 در دو صفحه فایل ششم در 3 صفحه می باشد که هر کدام از
فایل ها موضوع متفاوتی دارد ولی همه آنها مصاحبه با معلمان هستند.
شرحی در مور
قابل توجه کسانیکه از کربلا جاموندید و از امام حسین علیه السلام گله مندید....
✳️روزی شاگرد امام صادق علیه السلام نزد ایشان آمد وپرسید: مطیع امر امام یعنی چی؟
امام سیبی را که در دست داشتند به دونیم مساوی تقسیم کردند وجلوی شاگردشان گذاشتند وفرمودند:
نیمی از این حلال ونیمی حرام است!
‼️شاگرد با تعجب پرسید چرا؟!
امام فرمودند :
کسی که مطیع امر امامش باشد هر چه را امام بگوید بی چون وچرا وبدون شک میپذیرد، اگر تو مطیع واقعیه امامت باشی نباید شک کنی وب
فایل کامل شده مصاحبه با معلم موفق یکی از فعالیت هایی است که مهارت آموزان ماده 28 باید ان را انجام دهند. در اینجا 6 نمونه از این مصاحبه را به صورت فایل ورد و قابل ویرایش در اختیارتان گذاشته ایم برای دانلود. این مصاحبه ها به صورت فایل ورد
و در تعداد صفحات فایل اول 2 صفحه فایل دوم 3 صفحه فایل سوم 2 صفحه فایل
چهارم 2 صفجه فایل 5 در دو صفحه فایل ششم در 3 صفحه می باشد که هر کدام از
فایل ها موضوع متفاوتی دارد ولی همه آنها مصاحبه با معلمان هستند.
شرحی در مور
فایل کامل شده مصاحبه با معلم موفق یکی از فعالیت هایی است که مهارت آموزان ماده 28 باید ان را انجام دهند. در اینجا 6 نمونه از این مصاحبه را به صورت فایل ورد و قابل ویرایش در اختیارتان گذاشته ایم برای دانلود. این مصاحبه ها به صورت فایل ورد
و در تعداد صفحات فایل اول 2 صفحه فایل دوم 3 صفحه فایل سوم 2 صفحه فایل
چهارم 2 صفجه فایل 5 در دو صفحه فایل ششم در 3 صفحه می باشد که هر کدام از
فایل ها موضوع متفاوتی دارد ولی همه آنها مصاحبه با معلمان هستند.
شرحی در مور
شاگردان از استادشان پرسیدند: سفسطه چیست؟
استاد کمی فکر کرد و جواب داد: گوش کنید، مثالی می زنم، دو مرد پیش من می آیند. یکی تمیز و دیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند. شما فکر می کنید، کدام یک این کار را انجام دهند؟
هر دو شاگرد یک زبان جواب دادند: خوب مسلما کثیفه!
استاد گفت: نه، تمیزه. چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند. پس چه کسی حمام می کند؟
حالا پسرها... می گویند: تمیزه!
استاد جواب داد: نه، کثیفه، چون او به حمام احتیا
کتاب جشن حنابندان : روایت هایی کوتاه، جذاب و خواندنی از جنگ که از خواندنشان خسته نخواهی شد.
کتاب جشن حنابندان : محمدحسین قدمی، نشر سوره مهر
تبلیغ و تقریظ آقا:
مقام معظم رهبری:روز و شبی چند در لحظه های پیش ازخواب، درفضایی عطرآگین و مصفا و در معراج شور و حالیکه سطور و کلمات نورانی این کتاب به خواننده ی خود عطا می کند، سیر کردم و خدا را سپاس گفتم، هم بر آن قطره ی عشقی که در جان این نویسنده افکنده و چنین زلال اندیشه و ذوقی را بر قلم او جاری ساخته است
سؤال: مگر خداوند به تشکر ما نیاز دارد؟
جواب:
هرگز! قدردانی از یک لطف، ارزشی برای ماست و نشانه انصاف ماست نه اینکه نشان نیاز خدا به نماز ما باشد. اگر معلمی به شاگردش گفت: از زحمات من قدردانی کنید و خوب درس بخوانید، شاگرد نباید خیال کند که خوب درس خواندن او و قدردانی، مورد نیاز معلم است، بلکه کمال شاگرد را می‌رساند(و منفعتش برای خود اوست نه معلم)
 
سؤال: اگر بناست از نعمتهای الهی تشکر کنیم، چرا حتماً نماز بخوانیم؟
جواب:
وقتی اصل لزوم تشکر را قبول
خب خب خب..من اومدم با آدرس و عنوان جدییید! الان تو وضعیتی هستیم که یه ویروس فینگیلی همه مون رو خونه نشین کرده..ویروس کرونا..الان کانال دانشگاه رو باز کردم اعلام کرده بود تا آخر اسفند تعطیلیم باز ..میشه با هم یک ماه و نیم که تعطیله یونی! و من کلی وقت دارم مقاله بخونم تو این مدت و خودم رو برای نوشتن پروپوزال آماده کنمالانم از یه طرف دارم لغت میخونم از یه طرف دیگه مقاله ترجمه میکنم که قوی بشم بشم حسابی ..از یه طرف هم وویس های ترم جدید رو تکمیل میکنم:) ک
                                                     

گیاهان دارویی               مردم یونان باستان خواص دارویی برخی از گیاهان به خوبی می دانسته اند. بقراط حکیم بینایگذار طب یونان قدیم و شاگرد وی ارسطو و دیگران، برای استفاده از گیاهان دارویی ارزش زیادی قایل بوده اند. شاگرد ارسطو به نام «تئوفراست» مکتب « درمان با گیاه» را بیناد نهاد. پس از آن، «دیوید سکورید» در قرن اول میلادی، مجموعه ای از 600 گیاه دارویی  با ذکر خواص درمانی تهیه و به صورت کتابی درآور
همینطور داشتم استراحت میکردم و به آینده شاگردانم فکر میکردم که ناگهان یکی از مریدانم با حال ضایع و دلشکسته ای گفت: استاد انتسیکلپدیست بزرگوار! ای کسی که از همه چیز خبر داری چه کنم؟من هم گفتم: ماساژ درمانی!شاید بگویید اصلا از کجا چنین تجویزی کرد!از آنجایی که ما از همه چیز آگاهیم فهمیدیم این مریدمان از بس خوابیده است بدنش خسته شده... تنها درمان بی ضررش هم همین ماساژدرمانیست!از ماساژ درمانی برایتان بگویم که حدود ۴۸۰۰ سال است که در چین شناخته شده
هر وقت که هرکس در زمان مناسب تصمیم درست رو نگیره .. بعدا یه خروار احساس بد میاد خرخره ادم رو میگیره هی با خودم میگم تا کی قراره ادم خوبی بودن نقش من از زنده بودنم باشه، تا کی میخوای این اسب چموش رو سفت بچسبی و حبس اش کنی که نیاد جای عشق و محبت رو بگیره ... تا کی باید خدایی که توی این همه در به دری و واماندگی بشری که باید در نهایت عجز خودش رو داد بزنه اون بالا به نظاره زجر بردن یه سری بنده نما هاش مثل خودم و یه سری بنده های مخلص  خودش باشه ... تا کی با
خردادماه ۱۳۹۷ اولین پست استاد کامل در وبلاگ بارگزاری شد...از آن روز تاکنون انتقادات و تناقض‌های زیادی را طرح کردم؛ ولی هیچ گاه پاسخی از غفار عباسی و مریدانش نشنیدم..
تحریری‌چی، شاگرد مدرسی، تفکیکی، اخباری، ضد عرفان، منافق، امنیتی... اینها بخشی از عناوین واتهاماتی‌ست که در این یکسال و چندماه نثار بنده کرده‌اند! چرا؟
ادامه مطلب
اگه میخواید یکبار و برای همیشه فنون مطالعه صحیح و طرز شاگرد نمونه بودن تو کلاسو قورت بدید این رو بدونید که خیلی خوب جایی اومدید
                                 دوستان فایل دانلودی به صورت zip و بدون رمز است و فرمت فایل داخل zip،از نوع    pdf است و شامل ۱۳ صفحه می باشد.       شاید دارید میپرسید این همه آموزش رایگان تو اینترنت هست پس چرا باید اصلاً هزینه کنم خیلی راحت اون ها رو میخونم، ولی یه لحظه پیش خودتون تصور کنید ایشون می خواد از فروش مطالب آموزشی
از الان برای کنکور 1400
از الان برای کنکور 1400 شروع کنید
با برنامه ریزی درست و استفاده ازمنابع معتبر و پر بازده زیر نظر اساتید کشوری برنامه اوج یادگیری صد در صد به موفقیت می رسید 
قبل اینکه ادبیات بخونید این وویس کوتاه رو حتما گوش بدین...
چه کتابایی باید بخونم؟چیکار کنمتا مثل حبیب شاگرد استاد احمدی ادبیات کنکور سراسری را ۱۰۰ درصد بزنم!!!!
اوج یادگیری
بهترین مشاور و برنامه ریز کنکور ایران با صدها کارنامه مستند شاگردان ایشان که دروس عمومی را در
ماجرای این کتاب در مورد جِم است. پسری جوان که برای تامین مخارج کنکور و دانشگاه به روستایی در اطراف استانبول می رود و شاگرد اوستا محمود چاه کن می شود. پدر جم، او و مادرش را رها کرده است، به همین خاطر این پسر جوان، اوستا محمود را جای پدر خود می بیند اما…
در مدت زمانی که شاگر اوستا محمود است، جم عاشق زنی با موهای قرمز می شود، عشقی که زندگی اش را برای همیشه تغییر خواهد داد.
نکته جالب این کتاب اینه که با اینکه خارجیه ولی بخش هایی از کتاب در مورد رستم
Conversely, write about something that's kicking ass right now
 میدونم تغییر کردم .خوب یا بدش رو نمیدونم.اما اونایی که بیشتر به چشمم میاد ایناس.
امسال یهو تصمیم گرفتم برم دانشگاه و این ترم شاگرد اول کلاس بودم
تصمیم گرفتم با دولینگو زبان یاد بگیرم که فعلا کج دار و مریز باهاش کار میکنم.
خیلی وقته کتاب درست و حسابی نخوندم و باشگاهم نرفتم ولی قول میدم از فردا دوباره شروع کنم .
کم کم دارم کودک درونمو پیدا میکنم و ازش حمایت میکنم.
امسال فکر کنم آرامش بیشتری داشتم. و شاهدشم اینه
تصویر حسام منظور که در فیلم «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی فیلم، تصویر حسام منظور که در فیلم «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی منتشر شد. منظور در نقش حسام‌الدین چلبی، همنشین و شاگرد مولانا ایفای نقش خواهد کرد.
 
شهاب حسینی، پارسا پیروز فر، ابراهیم چلیکول، هانده ارچل، سلما ارگچ، بنسو سورال، بوراک توزکوپاران و بوران کوزوم سایر بازیگران «مست عشق» هستند.
تهیه کننده این فیلم مهران برومند است
داشتم براش از صب میگفتم که چجوری بیدار شدم و خودمو رسوندم به مورنینگ. نمیدونم به کجا رسیدم که فرمون رو چرخوند که به ماشین جلویی که زده بود رو ترمز نخوره. سه دقیقه بعد، ما کمی جلوتر زده بودیم بغل بزرگراه. من محکم خورده بودم به شیشه سمت شاگرد و سرم چنتا حرکت رفت و برگشتی انجام داده بود. درد بدی گوشه راست پیشونیم حس میکردم و یه درد منتشر با شدت کمتر تو کل سرم. سرمو گرفته بودم و به علی که نگران و وحشت زده مدام حالم رو میپرسید میگفتم خوبم. شیشه عقب خرد
                                                                                  امام سجاد(ع) می فرمایند:
                                                                            خداوند ابوابی ازعلم بر تو گشوده
پس اگر درآموزش مردم نیکی کنی وتندی نکنی ودلتنگشان نکنی خداوند از فضل وکرمش دانش بر خواهد افزود
اگر محرومشان کنی ودلتنگشان کنی خداوند دانش وصفای آن را از تو باز گیرد واز جایگاه بلندی که در دلها داری فرود آورد.
 
 
 
متاسفانه همیشه فکر میکنم بقیه از من بهترن
چرا دقیقا حس م اینطوریه؟
نمی دونم.
از دوران ابتدایی شاگرد اول بودم. بعدتر تو دوران راهنمایی هم.
تو دبیرستان تو کلاس معلم ها منو به عنوان شاگرد زرنگ میشناختن.
موقع کنکور لیسانس بین همکلاسی هام جز معدود کسایی بودم که مهندسی روزانه قبول شدم.
موقع ارشد هم تو یه دانشگاه دولتی بازم روزانه خوندم.
تو یه آزمون استخدامی نفر اول شدم. تو یکی دیگه ش نفر چهارم شدم. تو اون یکی جز پذیرفته شدگان بودم.
این همه رزومه و فع
در خویشتن خویش همی بودمی که ناگه یکی از مریدان به نزد من آمد و گفت: سلام شنگوالعلما. آمده‌ام تا مرا پند دهید. بر من روشن نمایید چگونه عیوب خود را بشناسم؟!من: سلام بر تو. یکی از عیوب همسرت را به او بگو تا او تمام عیوب تو را از خریدهای عقد تا زمان حال حاضر برایت بگوید. و بدین گونه به تمام عیوب خود پی می‌بری و می‌توانی در جهت رفع آنان کوشا باشی.شاگرد: من نیز می‌توانم چون او کنم.من: تو چون مکن. چان کن.. شاگرد: جکی چان؟!.  من: نه. منظورم از چان این است که
با سلام 
من قصد دارم از تابستون به عنوان پشتیبان برای کنکوری ها کار کنم فلذا چند سوال در این رابطه‌ دارم؛
1. من ممکنه بخوام کار پشتیبان بودن را ادامه بدم و در پاییز و زمستون هم برم، میخواستم بدونم چند روز در هفته باید برم؟ آخه من هر روز دانشگاه‌ کلاس دارم (شنبه تا چهارشنبه) میترسم به درس هام نرسم و نمراتم کم بشه.
2. به نظرتون زبانم را ادامه بدم  یا پشتیبان باشم؟
3. وظیفه پشتیبان دقیقا چیه؟
4. به نظرتون پشتیبان قلم‌چی‌ بشم‌ یا گاج یا گزینه د
✅مرحوم شهید دستغیب (ره):
یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. 
شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.
آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟
فرمود:
همیشه توقع می رفت ما بچه های درس خونی باشیم. همیشه نمره 20، همیشه شاگرد اول شدن، همیشه بهترین بودن. ماها که پدر مادر با سواد نداشتیم و شغل پدر هم آزاد بود (و این یعنی نرفته بود سراغ درس) باید تاوان درس نخوندن اونارو میدادیم و با نمره ها و جایگاهمون باعث ارزشمندی اونا می شدیم بدون اینکه بفهمیم زندگی چی بود و کی بودیم و چی میخواستیم.حالا که دوران مدرسه ی زوری و دانشگاه زوری تر تمم شده ما موندیم و مهارت های اجتماعی که نداریم. ما موندیم و جیبی که از ر
دوستان عزیز سلام. امیدوارم حال همه تون خوب باشه ^^ با توجه به وضعیت موجود همونطور که خیلی هاتون میدونید بعضی سایت های آموزشی، رایگان شدند. سایت Future Learn  یکی از این سایت هاست. اگر علاقه دارید و انگلیسیتون یا حتی ژاپنی تون خوب هست، میتونید توی این سایت ثبت نام کنید و این درس رو انتخاب کنید. به معرفی Youth culture و subculture ژاپن پرداخته شده و کلا درس اوتاکو شناسیه :) اگر علاقه به شرکت دارید زود ثبت نام کنید چون هفته اولش شروع شده.
(میم میزدید "اگه  انیمه درس
امروز روز معلم و من این روز رو فقط به یکی از استادام تبریک میگم. همون کسی که منو از سردگمی درآورد و راهو بهم نشون داد. بهم یاد داد روش درست زندگی کردن چیه. من هرچی دارم از ایشون دارم. چقدر دنیام قبل از استادم متفاوت و پوچ بود. الان که فکر میکنم میبینم چقدر گمراه بودم. بلد نیستم قشنگ بنویسم اما دلم میخواد با تمام وجودم بگم چقدر خوشبختم که شاگردش شدم. یکی از شانسای بزرگ زندگیم بود. هیچوقت فراموش نمیکنم چی بودم قبلش چقدر گمراه بودم. اون واقعا یه است
حسام حسین‌زاده
وارد یکی از کلاس‌های ششم شدم و مثل همیشه، بدون مقدمه، شروع کردم به پخش‌کردن برگه‌های ارزیابی هفتۀ پیش و سطح هرکس را روی برگه نوشته بودم. هرچند هیچوقت اصراری نداشتم و ندارم که همۀ دانش‌آموزان نمرات یکدیگر را بدانند اما همیشه سعی می‌کنم جلوی میل فزایندۀ دانش‌آموزان به پنهان‌کردن عملکردشان مقاومت کنم و به آنان بفهمانم که باید تبعات رفتارشان را بپذیرند، چه تبعات خوبی باشد و چه تبعاتی بد. بر همین اساس، همیشه خیلی عادی برگه
امشب دو جمله‌ی قابل تامل و دلنشین شنیدم و خوندم.
اول:
« کار کردن عرضه می‌خواهد نه پول». این جمله را از کسی شنیدم که عملکردش گفتارش را تایید می کرد و حرفش را عملی کرده بود.
دوم:
« پدر و مادر حرفه‌ای بچه را با عرضه بار می‌اورند نه شاگرد اول ». این هم قابل تامل است و شاید ریشه‌ی حل بسیاری از مسائل و کلید خلق بسیاری از آرزوها و خواسته ها در همین ایجاد و پرورش عرضه باشد.
ب
یکی از افرادی که می تواند الگو باشد مرحوم علامه طباطبائی است. من از سال 1326 شمسی که به قم آمدم با حضرت استاد علامه آشنا شدم. شاگرد ایشان بودم و بیش از شاگردی، مجذوب ایشان بودم. در واقع، دو نفر خیلی مرا در حوزه علمیه قم مجذوب خود کردند. یکی حضرت امام خمینیقدس سرّه بود و دیگری علامه طباطبائی قدس سرّه که خیلی شیفته این دو بزرگوار بودم. علاوه بر درس که خدمت علامه می خواندیم،
ادامه مطلب

  علامه حسن‌زاده:
«برای طالب کمال، استاد خیلی دخیل است. آن مفاتیحی که از استاد عاید شاگرد می‌شود، آن کدهایی که از استاد استفاده می‌گردند، آن اصول و امهاتی که از استاد بدست می‌آید، اهمیت به سزا دارند.
انسان از جمع کتب عالم نمی‌شود، وگرنه کتاب‌فروش‌ها می‌بایست اعلم من فی الارض بوده باشند.»
انسان کامل/صفحه ۱۴
یادم نیست چه زمانی برای اولین بار وارد یکی از فروشگاه‌های شهر کتاب شدم. احتمالاً در اواسط دهه‌ی 80. فروشگاهی بزرگ‌تر و مجلل‌تر از سایر کتاب‌فروشی‌های مرسوم با دکوراسیون مدرن. عاری از شلوغی‌ها و به‌هم‌ریختگی‌های کتاب‌فروشی‌های خیابان انقلاب، با قفسه‌های چوبی شکیل و کدگذاری‌های دقیق به‌جای تلنبار کتاب در قفسه‌های فلزی بدرنگ. فروشندگان یکدست پوش جوان به‌جای پیرمردهای سال‌خورده‌ای که اهمیتی به رنگ و طرح لباسشان نمی‌دادند. بوی ع
ما یک استاد داریم که همیشه میگوید شماره آدمهای اطرافتان را با نامهای زیبا در گوشیتان سیو کنید
حتی اگر یک نفر را می شناسید که صفت زشتی دارد باز هم شما کنار اسمش برعکس آن صفتش را بنویسید
بگذارید چشمانتان به زیبا دیدن عادت کند
او معتقد است تکرار یک زیبایی حتی اگر صادقانه نباشد باور آدم را عوض می کند
راستش یک روز بدون آنکه متوجه شود به گوشی اش زنگ زدم روی صفحه افتاده بود
"شاگرد همیشه خندانم! "
نمیدانید در آن لحظه از آن جمله چقدر لذت بردم و از آن به
امسال اولین سالی است که امیرعباس کارنامه ی کمی دریافت میکند. روز کارنامه به مدرسه اش رفتم.‌ مدیرشان که الان از دوست داشتنی ترین آدمهای مدرسه است هم برای بچه ها و هم برای والدین برایمان صحبت کرد و به نکات تربیتی خوبی اشاره کرد. سه تن از معلمانشان نیز برایمان از نقاط قوت و ضعف دانش آموزان در درسشان گفتند. بعد نوبت دادن کارنامه شد. میدانستم چطور درس خوانده است. بسیار کم و با غر زدنهای پیاپی من. انتظار داشتم با معدل و نمراتی پایین مواجه شوم. کارنا
صدای رگلاتور EF7 مدل بوش
سلام
جناب مهندس سمند ef7دوگانه با ریگلاتور بوش دارم.زمانی که خودرو میره روی گاز یه لرزش درون گلگیر سمت شاگرد همرا با صدا میوفته توی اتاق ماشین،هرزگرد،اگزوز رو بررسی کردند و فقط روی گاز این اتفاق میوفته،ریگلاتور هم باز کردم و زیر سه تا پایش تیوپ ضخیم گذاشتم ولی بعد دو روز دوباره شروع شده
تأیید شده ▾ ویرایش پاسخ  گزارش هرزنامه
 پاسخ توسط مجید نعیمی در ۲۵ بهمن ۹۸، ۰۵:۵۶
سلام 
بله صدا از رگلاتور هست 
باید یه سرویس روی
ما در برخی موارد با لیست های عجیب و بلندبالایی از انواع مکمل ها مواجه میشویم که بعضا به شاگرد به منظور خرید داده میشود که حتی یکسال هم سابقه تمرینی ندارد . هدف هم ساده است ! دور زدن فاکتور زمان حتی شاید به درخواست و اصرار شاگرد . زمان را نمیتوانید به سلامت دور بزنید ! اگر امکانپذیر بود ، قطعا افراد زیادی قهرمانان بزرگ رشته بدنسازی که در رده حرفه ای مدتهاست فعالیت دارند‌ را به سرعت به پایین میکشیدند و خود روی سکو می ایستادند . در نظر داشته باشید
بسم الله
 
دومین روز ماهِ بهمنم را با نوشتن شروع کردم. هی نوشتم و پاک کردم. البته با دیلیتِ کیبورد. اما قشنگ‌ترین کاری که کردم خواندن جزوه‌هایی بود که در راستای مسیر روزنامه‌نگار شدنم، یک جزوه‌ی درسی به حساب می‌آید. درسی که این ترم می‌خواهم انتخابش کنم. سه واحدی که برای انتخاب کردنش مشتاقم. با استادی که حسِ استادانه‌ای در من رویانده و واقعا شاگرد اویم. آنقدر که دیگر دستم نمی‌رود بنویسم «حداقل» حتی اگر در چتِ شخصی‌ام باشد. نزدیک به دو سال
ما را برای رقابت تربیت کرده‌اند.
برای ربودن موفقیت از دست هم‌کلاسی.
برای شاگرد اول شدن، برای رتبه‌ی بالاتر در کنکور. برای کنار زدن هم‌کاران به قصد مدیر شدن. برای سبقت‌گرفتن در رانندگی و جلوتر بودن به هر قیمت.
تربیت ما بر مبنای قیاس شکل گرفته است، هر کی زودتر، هر کی بزرگ‌تر، هر کی زیباتر، هر کی پولدارتر و این‌گونه در نهاد ما همواره جنگی نهفته است برای «ترین» شدن.
ما محتاج یک انقلاب تربیتی هستیم. پس فرزندانمان را آن‌گونه که خودمان تربیت نش
من عاشق نمی شوم این را می توان از نگاه های رو به پایین هنگامی که از پیاده رو عبور می کنم متوجه شده باشی. شاید دروغ می گویم چون من زنده هستم و دارم لبخند می زنم! مدت های هست که می توانم تو را در صندلی شاگرد بنشانم و زمانی که سرعت و زمان ادغام می شوند به گوشت بسپارم ترانه های که به من حس زندگی می دهند. بهتر نیست؟ بگویم: متاسفم، که تلاشی برای با هم بودن نمی کنم! در حالت عادی من انتظار رفتنت را می کشم، اما هنوز ایستاده ای! فکر کنم متوجه شدی؟ زمانی میگذر
سلام به همه ی کسایی که وبلاگ من رو می خونن،در واقع دفتر خاطرات من رو.
الان ساعت دقیق ۱:۳۰ هست که من دارم اینجا می نویسم.
چون ساعت از دوازده گذشته من می تونم بگم که امروز تولدمه و من چهارده سالم رو پر و پونزده سالگیم رو شروع کردم،وقتی به کسی اینو میگم یه راست بعدش میگم که :میدونستی من و سینا داداشم،با شش سال اختلاف سنی که اون ازم بزرگ تره ،توی یک تاریخ به دنیا اومدیم؟۰
الانم به شما گفتم.فکر کنم لازم باشه خودمو معرفی کنم:
اسمم دنیا و فامیلیم هم مشی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها