نتایج جستجو برای عبارت :

ناخودآگاه جمعی

نوعی ضمیر ناخودآگاه قومی یا ملی افراد یک قوم یا ملت را به طور ذهنی به هم پیوند می دهد و از راه تاریخ، فرهنگ و معتقدات فکری و جز آن نسل به نسل منتقل می شود.
به عقیده کارل گوستاو یونگ، اسطوره را همین «ناخودآگاه جمعی» می سازد. علت این که افراد یک قوم دارای اساطیر مشترکی هستند، وجود همین ناخودآگاه جمعی است. البته همچنان که انسان به ضمیر ناخودآگاه خود آگاهی ندارد، افراد قوم هم معمولاً به وجود این نفس مشترک آگاه نیستند ولی وجود همین سرچشمه پنهان، م
منظورهای مفید ضمیرناخودآگاه ، NLP
یکی از پیش فرض های NLP اینست که،ضمیر ناخودآگاه هیچ عادت و رفتاری را در ما برنامه ریزی نمی کند مگر به منظور مفید و مثبت یعنی از نظر ضمیر ناخودآگاه هر رفتاری که ما انجام می دهیم حتی اگر درست نباشد دارای خیر و صلاحی است که رفاه و امنیت ما را تأمین می کند.
منظورهای مفید عبارتند از جلب توجه، آرامش، قدرت، محبوبیت و ….
مثلاً در نظر بگیرید که فردی دارای باوری قوی از دوران کودکی می باشد که اگر بیمار شوی توجّه دیگران به س
ضمیر ناخودآگاه چیست؟
ضمیرناخودآگاه بخشی از مغز است که در تمامی اوقات شبانه روز و بدون وقفه فعال است اما ما اساسا متوجه آن نمی شویم. ضمیر ناخودآگاه اطلاعات انبوهی که در معرضش قرار می گیریم را نگه می دارد و مغز آن را در وضعیت ناخودآگاه ذهن، پردازش می کند. این بخش از مغز، کسانی که می دانند چگونه از آن استفاده دقیق و در مسیری مثبت انجام دهند را به شگفتی می اندازد. از قدرت ضمیر ناخودآگاه برای ایجاد تغییر در زندگی خود، غافل نباشید
دست پنهان
با وجود
ضمیر ناخودآگاه چیست؟چطور میتوانیم انسان موفقی باشیم؟ضمیرناخودآگاه بخشی از مغز است که در تمامی اوقات شبانه روز و بدون وقفه فعال است اما ما اساسا متوجه آن نمی شویم. ضمیر ناخودآگاه اطلاعات انبوهی که در معرضش قرار می گیریم را نگه می دارد و مغز آن را در وضعیت ناخودآگاه ذهن، پردازش می کند. این بخش از مغز، کسانی که می دانند چگونه از آن استفاده دقیق و در مسیری مثبت انجام دهند را به شگفتی می اندازد. از قدرت ضمیر ناخودآگاه برای ایجاد تغییر در زندگی خو
منفی بافی و قدرت ذهن ناخودآگاه 
هرگز درباره خودتان منفی صحبت نکنید و خودتان را تحقیر نکنید. دیگران را هم تحقیر نکنید. ذهن ناخودآگاه بین شما و دیگران تمایز قائل نمی شود، بلکه کلمات را می شنود. وقتی می خواهید از کسی انتقاد کنید، بپرسید در این حالت درباره خودتان چه احساسی می کنید. راز بزرگ تحلیل آنجاست که شما تنها آنچه را در خودتان می بینید در دیگران می بینید. به جای انتقاد از دیگران، از آنها تعریف کنید و در عرض یک مدت کوتاه تغییرات بزرگی را در
کلمات اکسیر عجیبی هستند. حروف و ضرب و وزن آن ها. انگار که از عالمی ماوراء این دنیا می آیند. جایی دیدم که ابن عربی هم نظری چنین دارد و رساله ای نوشته است در خصوص مکنونات حروف. که از عالمی مافوق ادراکات بشر می جوشند. القصّه،‌ این روزها شده است از خواب که بر می خیزم ناخودآگاه بیت شعری بر زبان دارم. در ضمیر ناخودآگاه. مثلا دیروز بی هیچ مناسبتی ظاهرا، برای نماز صبح که برخواستم این بیت بسیار زیبای حافظ بر زبانم بود که "فغان که آن مهِ نامهربانِ مهرگسل/
اطلاعات زیادی را می‌توان از ضمیر ناخوآگاه انسان کسب کرد. این اطلاعات حقایقی جالب و باورنکردنی را راجع به شخصیت هر فرد آشکار می‌کند. روانشناسان طی تحقیقی پی برده‌اند که ضمیر ناخودآگاه انسان مرجع تمام خاطرات، ترس‌ها، آرزو‌ها و اطلاعاتی است که انسان از کودکی تا بزرگسالی کسب کرده است. در واقع هرچیزی که ما دانسته یا ندانسته در پیرامون خود حس می‌کنیم به نوعی در ضمیر ناخودآگاه ما ثبت می‌شود. آزمون‌های متعددی برای پی بردن به شخصیت افراد با تو
چند تکنیک برای تغییر ترس و باورهای ضمیر ناخودآگاه
حال در اینجا می خواهم برایتان چند تکنیک برای تغییر دادن ترس و باورهای ضمیر ناخودآگاه به گویم:
تکرار جملات تاکیدی؛ جمله ای مخالف با برداشت و باورهای مخرب قدیمی انسان، مثلا تکرار جمله دنیا سرشار از برکت و فراوانی است. درمقابل باور به کمبود و فقر . تعداد دفعات این تکرار دارای اهمیت بوده و بهتر است صدها بار در روز تکرار شود.
 
میتونید این مطلب رو از اینجا بخونید.
اینستاگرام هوپوکست و اینستاگرام
دانلود سابلیمینال مسیج
آیا می دانید چگونه فایلهای سابلیمینال یا پیام های پنهان روی ضمیر ناخودآگاه یا شعور باطن ما نفوذ می کند؟فایلهای سابلیمینال ( محرک‌های زیرآستانه‌ای ) پیام های پنهان با دور زدن ضمیر خودآگاه مستقیما پیامها را وارد ضمیر ناخودآگاه می کنند . در واقع سابلیمینال مسیج ها پیام های پنهانی هستند که ضمیر خودآگاه به دلیل اینکه به نحوی نگهبان بدن است و اجازه ورود هر نوع پیامی را به ضمیرناخودآگاه نمی دهد ، عبور می کند و این پیام
             هیچ چیز در این دنیا قطعی نیست،
                        به جز مرگ و مالیات.
             بنجامین فرانکلین


چند وقته که با چالش بزرگی روبرو شدیم . خانم سالمندی که زندگی را برای خانواده اش سیاه کرده ...
همه می پرسند چرا ؟! و هر کسی حرفی می زنه . 
فکر میکنم جواب سوال را بدونم .
اضطراب شدید و ناخودآگاه مرگ . ترس از مردن !
دقت کردید که بار اضطرابی واژه ی مردن بشدت کمتر از مرگ هست ؟!
و بار اضطرابی عبارت" ترس از مرگ "بشدت بیشتر از کلمه ی مرگ هس
زن‌ها بی‌اختیار عاشق نمیشن، اونا انتخاب میکنن که عاشق بشن یا نه ...
هرچیزیم که سرشون میاد از همین انتخاب اشتباهه، اونا با شلختگی و بی ادبی های یه مرد کنار میان و خودشونو باهاش وفق میدن به یه دوست داشتن ساده قانع میشن اما نمیتونن با بی احترامی و شکسته شدن شخصیتشون کنار بیان ، مثل مردها که بعد شکسته شدن غرورشون دیگه اون آدم سابق نمیشن .
شاید بسوزن و بسازن و ناراحت بمونن اما ناخودآگاه عشقشون کم میشه، مثل موقعی که یه گیاه قهر میکنه پژمرده میشه، ی
زن‌ها بی‌اختیار عاشق نمیشن، اونا انتخاب میکنن که عاشق بشن یا نه ...
هرچیزیم که سرشون میاد از همین انتخاب اشتباهه، اونا با شلختگی و بی ادبی های یه مرد کنار میان و خودشونو باهاش وفق میدن به یه دوست داشتن ساده قانع میشن اما نمیتونن با بی احترامی و شکسته شدن شخصیتشون کنار بیان ، مثل مردها که بعد شکسته شدن غرورشون دیگه اون آدم سابق نمیشن .
شاید بسوزن و بسازن و ناراحت بمونن اما ناخودآگاه عشقشون کم میشه، مثل موقعی که یه گیاه قهر میکنه پژمرده میشه، ی
 ضمیر ناخودآگاه ما قدرت  بسیار زیادی دارد . اگر بتوانیم در اون نفوذ کنیم خیلی از مشکلات زندگی ما حل می‌شود.
ما در این مقاله 4 راهکار اساسی را خدمت تون بیان میکنیم تا با استفاده از این راهکارها به آسانی به ضمیر ناخودآگاه خودتان نفوذ کنید.
۱. تکرار و تمرین
اگر ما یک کاری را تکرار و تکرار کنیم. این کار به ضمیر ناخودآگاه ما می‌رود.
برای مثال در  روزهای اول که می‌خواستید رانندگی را یاد بگیرید.  احتمالا اشتباهات زیادی را انجام می‌دادید اما با تک
 
اسرار شگفت انگیز ضمیر ناخودآگاه
 
ضمیرناخودگاه شما طبق باورهایتان عمل میکند و همواره به آنها پاسخ مثبت میدهد و بااهمیت تر اینکه ضمیر ناخودآگاه عاشق شماست و هر آنچه انتخاب کنید را به شما میدهد، انتخاب شما توجه و تمرکز شماست، اگر هرروز بر فقر، بالا رفتن قیمت اجناس، بیکاری و گرفتاریهایتان متمرکز شده اید در واقع به ضمیر ناخودآگاه تان این پیغام را می رسانید که لطفا از این موارد بیشتر وارد زندگیم کن و او دست به کار میشود و بدبختی و گرفتاری های
وقتی این را میگیم دقیقا میریم همون را انجام میدیم !
انگار مغز دقیقا دستور عکسش را میگیره !
شایدم داستان چیز دیگه است . انکار تمایلی که ضد ارزش هست . 
 و غلبه ی تمایل ناخودآگاه بر خودآگاه !

روح وحشی
+هر چه پیش آید خوش آید .
دم لحظه گرم ...
وقتی میخوابیم ذهن خودآگاه کنترل رو به نا خوداگاه میده در نتیجه روند خواب پیش میاد 
گاهی میشه از قصد ما خودمون به خواب میزنیم تا در حالت بیداری وارد خواب بشیم که ضمیر ناخودآگاه  فعالیت رو به دست بگیره در حالی که ما بیداریم درواقع ضمیر ناخودآگاه رو گول میزنیم 
 
به این میگیم خلسه آگاهانه که به وسیله تلقین یا هیپنوتیزم رخ میده در این حالت تلقین پذیری به شدت بالا هست و خب در این حالت ایستگاهی پیدا میکنیم برای خروج آگاهانه(برونفکنی) و خواب آگاها
قدرت موفقیت از طریق مغز
زمانی را تصور کنید که از این زندگی کسل کننده خسته شده اید و از غرغر های دیگر افراد که هر روز باعث به هم ریختن اعصاب شما میشود در حال فرار هستین.
اما با این وجود کسی نمیتواند شما را از دست این افراد نجات دهد جز خود شمایی که در حال خواندن این مطلب هستید. یادتان باشد در تمامی مواقع شما میتوانید به آنچه که نیاز دارید برسید.
هر کسی میتواند با رسیدن به موفقیت به تمام مشکلات خود پایان دهد. مثلا ثروتمند ترین افراد دنیا را تصور کن
تحقیق مکانیسم های دفاعی و روانی
دانلود تحقیق رشته روانشناسی بالینی با موضوع مکانیسم های دفاعی - روانی، در قالب فایل word و در حجم 171 صفحه. اگر بخواهیم در کنار رفتار گرایی و روان شناسی هیئت نگر به یکی از نظریه های مهمتر فروید اشاره کنیم، تفسیر او از ناخودآگاه مناسبتر است. مبنای نظریه فروید درباره ناخودآگاه این مفهوم است ...
زندگی طبیعی یعنی اینکه اگه توی دوازده سالگی خانواده ات فهمیدن با دیدن یه نفر از جنس مخالف ناخودآگاه قرمز میشی با خاک یکسانت نکنن 
و توی سی و چند سالگی اون لحظه عین پتک نیاد روی سرت و بفهمی تمام این سالها با یه دروغ زندگی کردی
قضیه به این راحتی‌ها هم که فکر می‌کنی نیست.
خیلی پیچیده‌تر از چیزیِ که به چشم میاد.
شاید فکر کنی یِ نگاه ساده، یِ شنیدن معمولی یا حتی یِ فکر کردن ساده است، اما ذهن و ناخودآگاه آدمی‌زاد، خیلی فعال‌تر و غیر قابل کنترل‌ترِ.
مراقب ورودی‌هات باش، اگه دوست داری خروجی‌های خوبی داشته باشی.
راستش فردا تولدمه
ولی...
اصلا حس خاصی ندارم
نه هیجانی 
نه شوقی
نه ذوقی
ولی ی چیز دارم
بغض
تا حالا چندبار شب تولدتون یا روز تولدتون گریه کردید؟؟ینی اصلا شده گریه کنین روز تولدتون؟؟
من نمیدونم این چندمین باره
ولی انگار ناخودآگاه از تولدم ناراحتم...
بازخوردی برای مطلب «جمله‌ای هولناک!»
پس از انتشار پست «جمله‌ای هولناک» در تاریخ ۶ اردیبهشت ۹۸، خانم «طیبه نوحی»، استاد دانشگاه، مطلبی در آن‌باره نوشته‌اند، که با تشکر از ایشان، می‌خوانیم:«تاثیر کلمات، بر روح و روان خود و دیگران، مسئله‌ای است که علم آن را اثبات کرد‌ه است. جملات به کار برده در طی شبانه‌روز، بار منفی یا مثبت را منتقل می‌کنند، چنان‌که شما استاد نکته‌سنج، یکی از این جمله‌ها را بیان کرده‌اید. افکار منفی، ناخودآگاه، به ا
گاهی به آنچه نباید، فکر می‌کنم.دلیلی منطقی برایش ندارم. ناخودآگاه ذهنم جایی می‌رود که نباید. و وقتی رفت، مرا هم با خود می‌برد و غرق می‌کند.
ناخودآگاهی که، عوامل و اتفاقات بیرونی تاثیر بسیاری بر آن دارند.دور شدن از آن فکرهای نبایدی، سخت است، اما شدنی و بایدی است.
خودِآگاهم خیلی باید تلاش کند تا موفق شود برای مدیریت افکار.
جذب همسر دلخواه مورد علاقه را می توان با تمرین روی ضمیر ناخودآگاه انجام داد. سعی کنید به آرامی دراز بکشید و شروع به سخن گفتن در مورد خصوصیات مورد علاقه همسر آینده­تان با ضمیر ناخودآگاهتان کنید. اینکار را مکررا انجام دهید تا طبق قانون جذب فرد مورد نظر را به سوی خود جذب کنید.
جذب همسر دلخواه
هر چه را که انسان در ضمیر ناخودآگاه خود ضبط می کند به شکلی خاص در دنیای واقعی ظاهر می شود. بنابراین لازم است برای جذب همسر دلخواه تان ابتدا از ضمیر ناخودآگ
اینم از خزعبلات تنهایی و اتاق تاریک و خلوت جولای هست که همه رفتن احتمالا...
به خودم مفتخرم که خیلی وقته ندیدمت...
چیزی رو هم از دست ندادم واقعا...
زندگی اونقدر برام اتفاق نو آورده که نیازی ندارم به چیز جدیدی...
اما کنجکاوم که بدونم تو چه طوری و چه طور بودی توی این ایام؟
با چشمای خیره دنبال جوابم گاهی...ناخودآگاه...
واقعا حس فوق العاده ای داره، وقتی که لبخند فرشته مهربون رو می بینیم. 
امروز وقتی پس از هفته ها لبخند زیباش رو دیدم، ناخودآگاه منم لبخند زدم... 
همون لحظه همه چیز رو فراموش کردم، 
تمام غم و غصه ها رو... 
کاش هرگز منو ترک نکنه 
 
دانلود کتاب قدرت فکر از ژوزف مورفی/ هر سه جلد
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
downloads.ueuo.com › pageدانلود رایگان کتاب قدرت ضمیر ناخودآگاه جوزف مورفی دانلود رایگان کتاب قدرت ضمیر ... جوزف مورفیدکتر ابوالفضل سعادتیقدرت فکر دانلود رایگان کتاب قدرت فکر ...قدرت فکر | دانلود فایلhttps://file.rom1000.ir › کتاب ، جزوه › قدرت فکر۲۶ تیر ۱۳۹۸ - کتاب قدرت فکر اثر دکتر ژوزف مورفی است که توسط هوشیار رزم آرا به فارسی ترجمه گردیده است.این کتاب بیش از 21 چاپ رفته و یکی از برترین ...157 اسلاید
‏همیشه خوب بودن، آدما رو پرتوقع میکنه 
‏تا جایی ک دیگه ناخودآگاه نمیتونن بهت حق ناراحت شدن بدن!
به من حق ناراحت شدن نمیدن چون خودم خمیشه وانمود کردم خوبم
و دوست نداشتم کسی از چیزی که تو دلم هست اطلاع داشته باشه 
متاسفانه 
ولی من خودم رو تغییر میدم انسان ها قابل تغییر هستن
متوجه شدم...همه‌ی ما ناخودآگاه مبتلا به سردی روابط عاطفی در خانواده خودمون میشیم.قطعا میشیم چ بخواهیم چ نخواهیم...پدر، مادر، خواهران و برادرانمون زمانی میشن دیگر چشم دیدن ما را ندارند...این پدیده قطعا ریشه در فرهنگ و تربیت خانواده مان دارد......و ما ایرانیان اکثرا دچاریم ب این ویروس...
 عشق چیزی بسیار فراتر از میل به آمیزش جنسی است. عشق ابزار اصلی فرار از تنهایی است که بر سرتاسر بخش عمده زندگی مردان و زنان مستولی است .
برتراند راسل 

+فرار از تنهایی که کاملا ناخودآگاه صورت میگیره ! 
به نظر میرسه آقای راسل آشنایی با جنبه زیست شناختی عشق نداشته اند . نقش هورمون ها و لذتی که ترشح اکسی توسین در بدن ایجاد میکنه !
شاید هم منظور ایشان از عشق در افراد بالغ بوده !
به هر حال انسان اجتماعی وقتی به شخصی می رسه که با او احساس خوشایندی داره ن
خواب دیدن اینکه مرتکب زنا شده اید یا یک امر به معروف دارید ، دلالت بر خواسته ها و خواسته های جنسی شما دارد که آرزوی ابراز آن را دارید. از طرف دیگر ، این نشان دهنده خیانت به ناخودآگاه شما است. ممکن است خود را در شرایطی گرفتار کنید که به نفع شما نباشد ، حتی ممکن است غیرقانونی باشد.
ادامه مطلب
هر زمان که به او می اندیشم، ناخودآگاه جریان عجیبی در رگهای انگشتانم پدیدار میشود که فرمان میدهد قلمی به دست بگیرم و درباره او شروع به نوشتن کنم؛ برای او که همه زندگی من است. او برای نخستین بار در قالب یک فرشته در زندگیِ تاریکِ من درخشید و تأثیر انکار ناپذیری بر ذرات جان و تنم گذاشت. تأثیری که تا پایانِ زمان ادامه دارد؛ او برای من اولین زن و آخرین زن بود...
در برخورد با فردی‌که دچار تب و ضایعات قرمز رنگی روی پوستش شده است، اولین چیزی که به ذهن می‌رسد این است که او ”سرخک“ گرفته است و ناخودآگاه سعی می‌شود از تماس نزدیک با او خودداری شود. تقریباً همه می‌دانند که سرخک یک بیماری به شدت مسری است که عوارض خطرناکی هم دارد. چند سال قبل شاهد 
ادامه مطلب
دانلود PDF کتاب قدرت ذهن و تجسم
دانلود PDF کتاب قدرت ذهن و تجسم
تنها سایت ارائه دهنده ی فایل پی دی اف PDF کتاب قدرت ذهن و تجسم توجه : این فایل بر روی تمامی گوشی ها و سیستم های کامپیوتری به صورت نامحدود قابل اجرا می باشد . توجه : از مجموعه ی بی نظیر محصولات دیگر ما نیز دیدن ...
دریافت فایل
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنید نتایج وب قدرت فکر – دکتر ژوزف مورفی pdf - دانلود رایگان کتاب|دانلود ... https://panteashop.ir › کتاب-رایگان-قدرت-فکر-دکتر-ژوزف-مورفی-pdf ۱۱ ا
از عادت های بد رفتاری که کنار گذاشتن آن سخت است، ناخن جویدن است. برخی از افراد در مواقعی که عصبانی هستند، استرس دارند، حتی وقتی گرسنه و خسته هستند ناخن های خود را می جوند. پس از اینکه اطرافیان ناخن های آنها را می بینند، با خودشان عهد می بندند که این عادت ناخوشایند را ترک کنند. ممکن است با خودتان عهد ببندید و تصمیم بگیرید که دیگر ناخن های خود را نمی جوید ولی به طور ناخودآگاه شروع به جویدن ناخن هایتان کنید. زمانی که ناخن جویدن در ضمیر ناخودآگاه ش
خودخواهی آنقدرها هم سخت نیست؛کافی است حرف کسی را نشنوی، حال کسی را نفهمی، حس کسی را درک نکنی، ذهنت فقط و فقط به خودت فکر کند و جز راحتی خودت را نخواهد.وقتی در همه چیز و همه حال و همه جا و همه کار، فقط خودت را دیدی - چه خودآگاه و چه ناخودآگاه- خودخواهی.وقتی از خودت نگذشتی برای کسی، وقتی همیشه و در هرجا و در هرحال خودت را در اولویت خواستی و هوای خودت را داشتی و غیر خودت را ندیدی و نفهمیدی، خود خواهی.به همین راحتی!
خب، قبل از هرچیز، باردیگر باید متوجه آسیب‌پذیری ناخودآگاه خویش در برابر صدمات آزارگری جنسی [سادیسم] در روابط صمیمی‌مان با دیگران باشیم. هنگامی که کودکانی خردسالیم، هر یک از ما مشتاق است که مادرش، پدرش و در واقع نخستین پرستارش فقط و فقط به او توجه کند.در موقعیت کلاسیک، هر یک از ما در کودکی آرزو دارد سرباز کوچولوی محبوب مادرش یا دخترعزیز باباجانش و از این قبیل باشد، ولی ما همگی مجبور می‌شدیم محبت محدود پدر و مادرمان را با برادرها و خواهرهای
چشم هایم را بستم و در خیالم، به چیزهای لذت بخشی که این روزها لازمشان دارم، جان بخشیدم . تخیل! چه حس سرشار خوبی داشت. ناخودآگاه یکی از آن لبخندهای کجِ تو، وقتی در خوابی، بر لبم نشست. پس ماجرای خنده هایت این بوده! پسرم فقط پنج روز است از راه رسیده ای اما با قدرت، در کارِ چیز یاد دادن، به مامان هستی. از حالا دلم برای تمام لحظه های دیگری که قرار است از تو، جورِ دیگر زندگی کردن را بیاموزم غنج می زند ...
تنها چیزی که درباره دختر های دیگر برایم واضح و آشکار است این است که باید ازشان فاصله بگیرم وگرنه روح و روانم را برای همیشه نابود میکنند. دلیلش را نمیدانم. نمیدانم حاصل عملکرد پاتولوژیک ایشان است یا پاسخ اشتباهی در ناخودآگاه خود به وجود و رفتار هایشان میدهم. نمیدانم، اما به هر حال، باید فاصله بگیرم. از هر نظر.
پدر و مادرم  چند روزی است به سفر رفته اند و در هنگام بدرقه ی امیرعباس برای سفر مشهد در کنارمان نبودند. مادرم ناراحت بود که چرا سفر خودشان را چند روز عقب نینداخته بودند و پدرم شب قبل تماس گرفت و با امیر خداحافظی کرد و از امیر شماره ی کارتش را خواست تا توشه ی سفرش را برایش کارت به کارت کند. 
اینجور مواقع ناخودآگاه یاد پیرمرد و تمام نفهمی هایش می افتم!
 
هیچ چیز خطرناک تر از این نیست که جامعه ای بسازیم که بیشتر مردم حس کنند هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس میکنند سهمی در جامعه دارند، از آن جامعه محافظت می کنند. ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، ناخودآگاه می خواهند آن جامعه را نابود کنند .
مارتین لوتر کینگ
.
- هروقت منتظر شروع نماز جماعت هستم جای نگاه کردن این ور و اون ور، 70 تا استغفرالله. اگه تو سجده بگم که خیلی خوبه.
- نگاه حرام یعنی تو خیابون یا تو اتوبوس که هستی اصلا به بیرون یا حداقل پیاده رو ها نگاه نکن که ناخودآگاه چشمت به اون خانومای بی حجاب نیفته. یاعلی محمد.
 - مسخره کردن یعنی همین حرفای الکی که به رفیقات میزنی. نباید بزنی.
ان شاءا... رعایت کنم
بسم الله الرحمن الرحیم ./
کل کتابُ اگه بخوام تو یه خط تعریف کنم میگه : 
ذهنتو از چرت و پرتایی که به طور ناخودآگاه باور کردی رها کن ، ببین چه تغییری تو زندگیت میخوای بکنی و همین الان پاشو و عمل کن ! تامام
شعار کتاب اینه که : کمتر فکر کن و دل به زندگی بده ! البته منظورش از فکر کردن خودگویی های اشتباهه که تو ذهنت تکرار میشه مث من خنگم ، من نمیتونم ، من زشتم ، من چاقم ، من بلد نیستم و ...
.
امتیازی که به کتاب میدم ۸ از ۱۰
و میگم × ارزش خریدن داره ×
.
۱۳۹۸/۲/۱۷
بسم الله الرحمن الرحیم ./
کل کتابُ اگه بخوام تو یه خط تعریف کنم میگه : 
ذهنتو از چرت و پرتایی که به طور ناخودآگاه باور کردی رها کن ، ببین چه تغییری تو زندگیت میخوای بکنی و همین الان پاشو و عمل کن ! تامام

شعار کتاب اینه که : کمتر فکر کن و دل به زندگی بده ! البته منظورش از فکر کردن خودگویی های اشتباهه که تو ذهنت تکرار میشه مث من خنگم ، من نمیتونم ، من زشتم ، من چاقم ، من بلد نیستم و ...
.
امتیازی که به کتاب میدم ۸ از ۱۰
و میگم × ارزش خریدن داره ×
.
۱۳۹۸/۲/۱
خود ابر قدرت نبینی!
روانشناسان که امروز، روز جهانی آنها است معتقدند که هرکس،ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه دارد، فرق این دو در این است که: ضمیر خود آگاه به دست خود انسان ساخته می شود، و میتواند آن را تغییر دهد! ولی ضمیر ناخودآگاه، توسط قدرت های مافوق بر انسان تحمیل می شود، مانند رفتار پدر و مادر با فرزند در کودکی، که بر اثر مرور زمان در انتهای هپوفیز قرار می گیرد! در ظاهر فراموش می شود ولی، عملکرد انسان را در حال حاضر و آینده، تحت کنترل خود دارد. یکی
شادمان بودن وضعیتی ناخودآگاه است؛ توجه بیش از اندازه به آن، دستیابی به آن را بسی دشوارتر خواهد کرد. چنان که "جان استوارت میل" گفته است: " کافی است که از خود بپرسید که آیا شادید تا دیگر شاد نباشید."شادمانی آن چیزی نیست که احتمالا شما فکر می‌کنید. این پنداری طبیعی به نظر می‌رسد که شادمانی را معادلِ لذت بدانیم؛ در حالیکه لذت گذراست و شادمانی وابسته است به چیزهایی مانند کرامت، عزت‌نفس، تعهد و مسئولیت‌پذیری. ارسطو این را دریافته بود که اظهار کرد
وای امروز که کوه رفته بودم، پاهام داشت می‌لرزید. جدّی داشت می‌لرزید. :)) نمی‌دونم از ترس بود یا پاهام بی‌جون شده بود. جالب بود واقعا.
یاد یه باری افتادم که برای اولین بار دندونام داشت می‌خورد به هم از سرما. و اون باری که از تعجب دهنم ناخودآگاه باز شد. موقعیت‌هاشون رو یادم نیست ولی یادمه برام جالب بود؛ این که اتفاق‌هایی که فکر می‌کردم صرفا اغراق شده‌ن واقعا اتفاق می‌افتن. 
وای امروز که کوه رفته بودم، پاهام داشت می‌لرزید. جدّی داشت می‌لرزید. :)) نمی‌دونم بیش‌تر از ترس بود یا پاهام بی‌جون شده بود. جالب بود واقعا.
یاد یه باری افتادم که برای اولین بار دندونام داشت می‌خورد به هم از سرما. و اون باری که از تعجب دهنم ناخودآگاه باز شد. موقعیت‌هاشون رو یادم نیست ولی یادمه برام جالب بود؛ این که اتفاق‌هایی که فکر می‌کردم صرفا اغراق شده‌ن واقعا اتفاق می‌افتن. 
جالبه که تو هر سنی، بدون انتخاب خودم یه سری از مسائل مشخص تو ذهنم چرخ می‌خورند و تبدیل می‌شن به دغدغه یا موضوع تحقیق و تفحص و کنجکاوی و بعد از رسیدن به یه حد مشخصی از دانایی (و آگاهی از نادانی توامان)، به شکل تقریبا ناخودآگاه کنار گذاشته می‌شن تا جا برای مسائل جدید باز بشه.
حالت ایده‌آل اینه که همه پرونده‌ها همیشه باز باشند، ولی خب هیچ وقت نباید محدودیت‌های انسانی‌ت رو فراموش کنی‌.
پرسشگر: هنگامی‌که خواب هستید، چه می‌کنید؟
 ماهاراج: نسبت به خواب بودنم هشیار هستم. 
پرسشگر: آیا خواب یک وضعیت ناخودآگاه نیست؟ 
ماهاراج: بله، من به این ناخودآگاهی، هشیارم. 
پرسشگر: و هنگامی‌که بیدار هستید یا خواب می‌بینید چطور؟
ادامه مطلب
بلند شدم رفتم ژاکت پوشیدم و برگشتم سراغ لب تاپ. اینستاگرام رو باز کردم اولین چیزی که توجهمو جلب میکنه یه عکس از طلوع خورشید بر روی اقیانوس هست ,  پایینش نوشته امروز اولین روز تابستان است :)
 
ناخودآگاه یه لبخند گنده اومد رو لبم که عجب تابستونی :) 
 
قبلا هم گفتم کلا هوای اینجا ثبات نداره! و گرنه روزهای گرم هم داریم.
 
ولی من با هر چیزی بتونم اینجا ارتباط برقرار کنم با تقویم و سال نو بی معنی شون اصلا نمی تونم ارتباط برقرار کنم :)
هر ۷ سال چه تکاملی در شخصیت انسان رخ میدهد؟جالبه بدونید:مدت زمان کمی برای خواندن این مقاله مورد نیاز می باشد. 
_اولین دوره تکامل، از تولد تا هفت سالگی است. انگیزه و رفتارهای کودک در این سنین را غرایزی مثل گرسنگی، درد و نیاز به محبت و حمایت شکل می‌دهد.
بر این اساس، بسیاری از واکنش‌ها و رفتارهای ناخودآگاه فرد در این دوره و تحت تاثیر محیطی که در آن رشد می‌کند شکل می‌گیرد. 
ادامه مطلب
 
 
 اینقدر در نوشتن خودم دقّت کرده‌ام به علائم نگارشی، به خصوص به نیم‌‌ فاصله‌ها (خود این نیم‌فاصله است یا نیم فاصله؟!) که یه لحظه دیدم تلویزیون داره تبلیغ میذاره، گاو و شیر و این قسم مسائل، ناخودآگاه زیر گاوه رو نگاه کردم (زیر عکس گاو منظور) که جمله‌ای که نوشته رعایت کرده فواصل رو یا نه... اینم از آخر و عاقبت ما... :) سر یه ماجرا، برای درست و روانخوانی از یکطرف کار به تشدید و اعراب‌گذاری رسیده حتّی... امّا در جریانی که، گاهی وسواس که بالاتر می
"باید آنقدر تلاش کند تا باورش شود استحقاق رسیدن به آرزوهایش را دارد."
"هوش؟ نمی‌دانم دلش را به چه چیزی از هوشش خوش کرده. مگر تا به حال با آن به جایی رسیده؟"
"احمق را یادت است؟ دو بار یک اشتباه کریه را تکرار کرد. آنقدر کار امروز را به فردا افکند که یک سال گذشت. نمی‌دانم چرا حتی آن اواخر همچنان امیدوار بود! نمی‌فهمید فردا وقتش تمام می‌شود؟"
"او خیلی مهارت دارد در گول زدن خودش. تو را به خدا کاری کن. مگر نمی‌بینی دارم صاف و پوست کنده با تو حرف می‌ز
بسیاری از شما در مورد آزمون معروف لکه‌های جوهر رورشاخ (Rorschach inkblot test) شنیده اید که در آن از پاسخ دهندگان خواسته می‌شود تصاویر مبهم جوهر را بررسی کنند و سپس آنچه را که می‌بینند توصیف کنند.
این آزمون اغلب در فرهنگ عامه ظاهر می‌شود و غالباً به عنوان روشی برای افشای افکار، انگیزه‌ها یا خواسته‌های ناخودآگاه فرد به تصویر کشیده می‌شود.
رورشاخ در روانشناسی
دختر چهار ساله‌ام قبل از خواب یا هنگام تماشای کارتون، به صورت ناخودآگاه موهای سرش را دانه دانه می‌کند، طوری که بعد از ۵ دقیقه، دست‌هایش پر از مو می‌شود. آیا راه‌حلی هست، غیر از کوتاه کردن موهایش؟


به گزارش :
ادامه مطلب
تو می تونی بهم بگی بذارش کنار
اما نمی تونی بگی دوستش نداشته باش...
حتی نمی تونی بپرسی با وجود همه بدیایی که کرد چرا باز دوستش دارم؟
می دونی این دوتا هیچ ربطی به هم ندارن...
شبیه دلی که شکسته اس اما تنگ،
شبیه خاطره ای که تلخه اما عزیز،
شبیه رویایی که کوتاهه اما شیرین
دوست داشتن همینه
یه حس ساده و بی دلیله...
از عشقای بزرگ حرف نمیزنم
از یه حس ناخودآگاه، یه هیجان شیرین میگم !
شاید بگی یه روز تموم میشه
آره شاید...
ولی تا اون روز نمی تونی بگی
دوستش نداشته
خواب دیدن یک تصادف ، دلالت بر گناه توهین آمیز دارد که در آن به طور ناخودآگاه خود را مجازات می کنید. شاید شما به کاری که انجام داده اید افتخار نکنید. از طرف دیگر ، حادثه ممکن است نمادی از خطایی یا اشتباهی باشد که شما مرتکب شده اید. رویاهای تصادف همچنین نمایانگر ترس شما از بودن در یک تصادف جسمی واقعی است. ممکن است به سادگی از گرفتن پشت فرمان عصبی شوید. یا رویا در تلاش است تا شما را از برخی حادثه هشدار دهد.
ادامه مطلب
هنر چیه؟
شاید ظاهرا به موضوع گروهمون، یعنی عدالت ربطی نداشته باشه، ولی دونستنش لازمه. پس به طور خلاصه:
ماجرا از این قراره: ادراک در کل به دو دسته تقسیم میشه: ادراک عقلی. ادراک حسی.
1-ادراک عقلی ریشه علم هست، و ادراک حسی ریشه هنر.
2-کسی که عادت داره مطالب رو عقلی بیان کنه، بالقوه دانشمند یا فیلسوفه، کسی که عادت داره مطالب رو حسی بیان کنه، بالقوه شاعر یا هنرمنده.
3-علم مربوط به خودآگاه دانشمند یا فیلسوفه، ولی هنر مربوط به ناخودآگاه هنرمنده.
4-اثر هن
وقتی می‌نویسید، مخصوصا با قلم، ناخودآگاه تمام توجه و حواس شما به موضوع مورد نظر است. کمتر کسی می تواند هنگام نوشتن به چیزی غیر از آنچه می نویسد فکر کند. بر همین اساس می توان کاغذ و قلم را ابزاری فوق العاده برای تمرکز حواس به حساب آورد. پیشنهاد می‌کنم امتحانش کنید، من که هرگاه می‌خواهم روی موضوعی متمرکز شوم، حتما قلم دست می‌گیرم. به هنگام اندیشیدن نباید قلم را فراموش کرد!
گروهی معتقد هستند که واقعیت چیزیست که شما  آن را باور دارید، درواقع واقعیت همان باور شماست.
اساسا باور از تکرار خیلی خیلی زیاد یک فکر نشات میگیرد و این باور به شکل ابتدا خودآگاه و سپس نیمه ناخودآگاه و درنهایت به صورت ناخودآگاه در رفتار ها و بعضاً در تفکرات مان تاثیر گذاشته و واقعیت های ما را ایجاد میکند. 
برای مثال: فرض کنید که پیش شخصی می‌روید و می‌گوید:(( پولدار ها همه آدم های غیر معنوی هستند.)) 
این جمله باور اوست و به واقعیت زندگی او نیز تب
تموم شد همه چیز تموم شد
آزاد آزاد شدم از هر آنچه که فکرشو بکنی از ترس از حرفهای دیگران از ترس از پسرفت از ترس از بدگویی کردناشون از ترس از زیرآب زدناشون از ترس از رعایت حجاب نردن.....
حالا آزاده و رها هستم 
آزادم از زنجیرهابی که مسئولیت بهم بسته بود
خدایااااااا هزاران هزارا بار ازت ممنونم 
دد پوست خودم نمیگنجم
تمام تلاشم رو میکنم به عهدهایی که باهات بستم پایبند باشم
این روزا حالم خیلی خوبه ...
عاشق این خنده هایی هستم کا تا یادت میاد توی ذهنم ناخ
سلام
یه چیزایی راجع به مهارت های اجتماعی هست که خیلی کمتر بهمون یاد دادن.
یه نمونش چجوری گوش دادنه.
یه بحث وقتی نتیجه بخشه که وقتی دو نفر میان توش، آماده ی این باشن که نظرشون عوض بشه. در غیر این صورت وقت تلف کردن هست. عوض شدن نظر هم تو این جمله معنی داره. معنیش اینه که دو نفر قبول کنن که طرف مقابل چیزی برای یاد دادن بهشون داره.
حتی اگه phd تو اون زمینه داریم، حداقل طرف مقابل از دید خودش به موضوع نگاه کرده و یه چیز جدیدی ممکنه دیده باشه که ما ندیدیم.
شکست عشقی را فراموش نکنید !شاید اولین راه حلی که به ذهن افراد شکست خورده در جریان عشقی خطور می کند فراموش کردن عشقشان باشد . اما واقعیت این است که در زندگی انسان ها چیزی به نام فراموش کردن وجود نداشته است . ناخودآگاه انسان ها ، تمام مسائل زندگی را در خود ثبت و نگهداری می کند ، بنابراین نمی توان موضوعات ناراحت کننده و پررنگی مثل شکست عشقی را فراموش کرد و انکار آن منجر به آزار فرد تا پایان عمرش می گردد .
ادامه مطلب
شکست عشقی را فراموش نکنید !شاید اولین راه حلی که به ذهن افراد شکست خورده در جریان عشقی خطور می کند فراموش کردن عشقشان باشد . اما واقعیت این است که در زندگی انسان ها چیزی به نام فراموش کردن وجود نداشته است . ناخودآگاه انسان ها ، تمام مسائل زندگی را در خود ثبت و نگهداری می کند ، بنابراین نمی توان موضوعات ناراحت کننده و پررنگی مثل شکست عشقی را فراموش کرد و انکار آن منجر به آزار فرد تا پایان عمرش می گردد .
ادامه مطلب
جدیدترین مدل کاپشن مردانه را در ادامه می توانید مشاهده کنید . این مدل های کاپشن مردانه کاملا به روز و از برندهای معروف می باشند .
متفاوت بودن همیشه یکی از مواردی ست که همه ی ما ناخودآگاه به دنبال آن می گردیم . حال می توانید در زمینه لباس های گرم متفاوت باشید .
با بخش مد مردانه از مجله اینترنتی باحال مگ همراه باشید .
قطعا می توانید کاپشن های خوب را از این سایت پیدا کنید 
 
منبع : https://bahalmag.ir/%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AF%D9%84-%DA%A9%D8%A7%D9%BE%D8%B4%D9%86-%D9
بسم الله الرحمن الرحیم ./
کل کتابُ اگه بخوام تو یه خط تعریف کنم میگه : 
ذهنتو از چرت و پرتایی که به طور ناخودآگاه باور کردی رها کن ، ببین چه تغییری تو زندگیت میخوای بکنی و همین الان پاشو و عمل کن ! تامام

شعار کتاب اینه که : کمتر فکر کن و دل به زندگی بده ! البته منظورش از فکر کردن خودگویی های اشتباهه که تو ذهنت تکرار میشه مث من خنگم ، من نمیتونم ، من زشتم ، من چاقم ، من بلد نیستم و ...
.
امتیازی که به کتاب میدم ۸ از ۱۰
و میگم × ارزش خریدن داره ×
.
۱۳۹۸/۲/۱
چه خواب ویردی بود. یه آرامشی که قبلا تجربه کرده بودم توش حس می‌کردم. چهره‌ها فرق داشت ولی انگار آدم‌ها همون آدم‌های آشنا بودن.از ته دل می‌خندیدم. با اعتماد بنفس. بی ترس از خندیدن. با دهان باز. بلند. عمیق. و یه نفر داشت برای خنده‌های من ذوق می‌کرد. و می‌خندید. تو یه آشپزخونه داشتیم یه چیزی می‌پختیم. تو یه جا شبیه کلیسا. خیلی ویرد. ولی آرامش داشت.
 
+ من هیچ جای زندگیم به آسیب رسوندن به خودم فکر نکرده‌م. شاید به طرق غیرمستقیم یا ناخودآگاه این کا
چند نکته جالب و کوتاه روانشناسی در نگاه من
تا به امروز چیز های زیادی را از روانشناسی یاد گرفته ام مشتاقانه و بدون درنگ دلم میخواهد آنها را در قالب نکات کوتاه و جالب روانشناسی با شما در میان بگذارم.. قبل از هر چیزی این را بگویم که روانشناسی دنیای پیچیده ای است مسائل روانی صحنه همه چیز هستند.
استادی داشتم که در اولین جلسات مشاوره خانواده سرش را خم کرد، به صندلی های ما نزدیک شد و گفت: همه دنیا صحنه انسان است و شما میخواهید انسان را تسخیر کنید..شم
نتیجه تفلسف چند دقیقه ای امروز:
اگر شما کتابی بخوانید، اگر شما به یک سخنرانی گوش دهید، و اگر شما سر کلاسی حضور پیدا کنید یا در جلسه ای شرکت کنید یا...
-------------------------------------------
بعد از شما پرسیده شود: «چه شد؟»
-------------------------------------------

چنانچه بتوانید مطالبی که در آن کتاب یا سخنرانی یا کلاس یا جلسه یا... مطرح شد را توضیح دهید و به خوبی منتقل کنید؛ بدیهی است که آن مطالب را به خوبی دریافته و درک کرده اید.
اما اگر نتوانید آن مطالب را بیان کنید و از عباراتی
عکس جدید من
سسک بیدی
مکان :پارک قیطریه
لذتی که در پرنده نگری هست غیر قابل توصیف است... رفتارهای خاص هر پرنده... آواز مخصوص بخودش... رنگ بالهای منحصربفردش... نوع زندگی و رفتار با همسرش....
وقتی غرق می شوی ناخودآگاه زبانت به تحسین باز می شود از این همه تنوع اعجاب آور.. 
پرنده نگرهای طبیعت گرد معمولا ادمهای دوست داشتنی و ساده ای هستند.. نوع نگاهشان به زندگی خیلی ساده اما زیبا و سرشاز از لطافت است... 
و فتبارک الله احسن الخالقین
 
 
امروز شنبه است. ساعت شیش صبح هم هست. هوا بدجوری خوب است. بذار توصیفش کنم.
توده ابری سیاه بالایِ سرم هست و صدای گنجشک‌ها به گوش می‌رسد. البته موسی‌‌کو‌تقی (یاکریم) هم رویِ سیم‌هایِ برق نشسته بود و همان آواز معروفش را سر می‌داد. نم‌نم‌ی باران بر رویِ موزائیک‌هایِ حیاط می‌نشیند. سرم را تا آنجا که امکان دارد رو به آسمان بلند می‌کنم. دهانم ناخودآگاه باز می‌شود.
عجب صبحِ شنبه‌ای شده است. خورشید با نورِ نچندان محکمِ طلائی رنگش، یادآور تلاش در
 
《...هنوز هم می‌گم آدما شبیه کسایی می‌شن که دوسشون دارن، شبیه اونایی که روزاشونو باهاشون می‌گذرونن، شبیه اونا نگاه می‌کنن، شبیه اونا حرف می‌زنن، و حتی شبیه اونا فریاد می‌زنند.تو موقعیتای مختلف، سر بزنگاها ناخودآگاه تصمیماشون شبیه هم می‌شه مهم نیست هر کدوم کجای دنیا وایستادن، حتی مهم نیست که توی زمان‌ها و دوره‌های مختلف تاریخی زندگی کنن، معیار و مبنا یه چیزه، مصداق‌ها متفاوته...》
▪به مناسبت شب شهادت تو آقای مطهری این‌جا می‌نویسم
ماندگی از درماندگی بهتر است و درماندگی از لای در ماندگی
عقب ماندن و ابزار کار کم بازده داشتن و توی گل و کود کاشت و داشت ماندن و کم بهره از دانش روز ماندن بهتر است از افتادن به حال و روز در حال توسعه ای که هم رکود دارد چون کاسبی هایش واقعی نیست هم تورم چون نونش را توی خون ربا تریت کرده و به خورد بچه هایش داده 
و در حال توسعه توی برهوت بی مانع و حالا شاید بی راهنما بودن بهتر از وضعیت فعلی ماست ..درحال توسعه توی زندان در حال تنگ تر شدن! یعنی رکود و تور
مردان نمی توانند مانند زن ها همیشه بگویند که هنگام لمس شدن چه احساسی دارند.
به نقل از پارسی دی؛ پتی وود، متخصص زبان بدن با بیش از 30 سال تجربه و نویسنده سیگنال های موفقیت، راهنمای خواندن زبان بدن، می گوید: این بدان علت است که سیگنال های زبان بدن ناخودآگاه می توانند فاش شده و سخن بگویند.
بنابراین، در مراحل اولیه یک رابطه جدید ( مانند زمانی که شما برای اولین بار او را ملاقات می ‌کنید )، به دنبال نشانه‌ های زیر باشید تا بفهمید او به چه چیزی فکر می
با روزه  عصبانی میشم
ناصرالدین‌شاه قاجار در ماه رمضان نامه ای به مرجع تقلید آن زمان میرزای شیرازی به این مضمون نوشت:
که من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه میدهم؛ لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرمایید!
میرزای شیرازی در پاسخ به ناصرالدین شاه نوشت:  بسمه تعالی حکم خدا قابل تغییر نیست. لکن حاکم قابل تغییر است. اگر نمی‌توانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص با ایمانی د
صبحانه فرهنگی
#چند_خط_کتاب 
 
پسران آموزش دیده‌اند که شجاع باشند، درحالیکه دختران آموزش دیده‌اند که بی‌عیب‌ و نقص باشند. 
به‌ دلیل اینکه از سنین کم بابت بی‌عیب‌ و نقص ‌بودن پاداش گرفته‌ایم، در بزرگسالی به زنانی تبدیل شده‌ایم که از شکست ‌خوردن هراس دارند. 
در زندگی‌های شخصی و حرفه‌ای خود خطر نمی‌کنیم؛ زیرا می‌ترسیم در صورت خطاکردن قضاوت شویم، خجالت‌ زده و بی‌اعتبار شویم، وجههٔ عمومی‌مان افول کند یا اخراج شویم. 
به‌ طور خودآگاه
مامان امروز از ظهر رفت خونه باباجی تا فردا شب اونجاست. حتی شبم میخوابه چون داییم نمیتونه وایسه. جاش خیلی خالیه. ناخودآگاه ادم فکر میکنه به نبودنش به مردنش ... به این که شاید دیگه هیچوقت نبینمش. دلم براش تنگ شد. اگه نباشن نمیدونم چجوری قراره زندگی کنم تنها ... نه که با تنهایی مشکلی داشته باشم. ترسم از همیشگی بودنش هست این که دیگه این روزای ارومو نداشته باشم تبدیل بشم به دختری که دغدغه هاش بزرگ تر از حد معمول هست. درسته با مامان اختلاف نظر دارم ولی
خب اگه مشتری مشکلی نداشت چی ؟ براش مشکل ایجاد می کنیم . چی ؟؟
به مشتری بگویید چرا کسب و کار آنها نقض دارد و چگونه بهتر می شود. به مشتری بگویید چرا کسب و کار آن ها نقض دارد و چگونه با سرویس شما بهتر می شود. بیشتر مشتریان ما صرفا فکر می کنند که مشکلی ندارند دلیلش این است که مشتریان ما در حل مشکلش تخصصی ندارند برای همین آن را اصلا نمی بینند . 
مثلا اگر در زمینه طراحی لوگو هستید بهترین لوگو های خود را به اشتراک بگذارید . 
شاید شما متوجه نباشید . اما ناخ
ناخودآگاه و از شدت دندان درد، در جواب سوال دختر کوچکم که پرسید: مامان جون کجا میری؟با عصبانیت و فریاد جواب دادم: میرم دندون بکشم!رها، ناراحت و سرخورده، بدون اینکه حرفی بزند، به اتاقش رفت‌.من که از درد دندان کلافه بودم، توجه ای به او نکردم. مشغول بستن بند کفش‌هایم بودم که رها با کاغذی در دست پیش من برگشت و گفت: بیا مامان جون، ناراحت نباش من برات کشیدم!نگاهی به برگهٔ کاغذ انداختم، یک دندان را نقاشی کرده بود. با شرمندگی نگاهی کوتاه به دختر کوچکم
یادمه چند ماه قبل که داشتم می رفتم سر تمرین،پیاده بودم و راهمو گرفته بودم از یه پارک برم که حوصلمم سر نره،بعد یه دختر و پسر جَوون دیدم که نشستن رو چمنای پارک:)بعد پسره دستشو انداخته بود رو شونه های دختره و دخترم سرشو گذاشته بود رو شونه ی پسره:)))))
منکه با فاصله ی پنجاه سانتی از جلوشون رد شدم یه نگاه انداختم بهشونو ناخودآگاه نیشم تا بناگوش باز شد:))))همینطور داشتم می رفتم که دختره صدام کرد و خواست برم ازشون عکس بگیرم^~^ 
در طول دو دقیقه ای که طول کش
خب اگه مشتری مشکلی نداشت چی ؟ براش مشکل ایجاد می کنیم . چی ؟؟
به مشتری بگویید چرا کسب و کار آنها نقض دارد و چگونه بهتر می شود. به مشتری بگویید چرا کسب و کار آن ها نقض دارد و چگونه با سرویس شما بهتر می شود. بیشتر مشتریان ما صرفا فکر می کنند که مشکلی ندارند دلیلش این است که مشتریان ما در حل مشکلش تخصصی ندارند برای همین آن را اصلا نمی بینند . 
مثلا اگر در زمینه طراحی حرفه ای لوگو هستید بهترین لوگو های خود را به اشتراک بگذارید . 
شاید شما متوجه نباشید .
نشسته بودند میان جمعیت، بین دو گنبد. میدان نقش جهان با این چیزهاست که جالب است. آواز می‌خواندند و بعد ناگهان می‌رفتند سراغِ خاطرات‌شان. وقتی تعداد سال‌های پشت سر، بیشتر از سال‌های پیش‌رو باشد، تو ناخودآگاه در گذشته سیر می‌کنی. خاطرات خوبِ آن روزها؛ آواها و آوازها.


ادامه مطلب
یک هفته اس هوا ابریه ... باد میاد، بارون میاد. حتی برگ ریزون هم شده! 
هر صبح قطعه ای از دستگاه موسیقی اصفهان تو مغزم پلی میشه. [ دستگاه موسیقی اصفهان برای آهنگ هایی که قصد یادآوری نوستالژی رو دارند استفاده میشه. نمونه اش رو تو آهنگ بهار دلنشین بنان یا آهنگ اصفهان معین میتونید بشنوید. آمیخته ای از غم و شادی. مثل گذشته که آمیخته ای از این دوتاست…]
دستگاه اصفهان ناخودآگاه پلی میشه. ناخودآگاه هی کشیده میشم به پاییزهای دانش آموزی. به ظلم هایی که در حق
جمعیت امام علی(بعد‌ها راجع بهش خواهم نوشت) من و با آدمایی جدیدتر از تصورم آشنا کرد. یکی از این ویژگی‌های جدید که آدم‌های جدیدی رو برای من ساخته بود گیاهخواری دوتا از اعضا بود که بعد‌ها با تلاش یکی از اعضا تبدیل به سه عضو گیاهخوار شدن و به طرز مرموز و بی‌منطقی ناخودآگاه توی ذهن من، سین و شاید حتی بقیه‌ی اعضا رسوخ پیدا کرد که یعنی میشه گوشت نخورد، فلان چیز و نخورد و این فکر که خب چرا نخورد!
ما ناخودآگاه تبدیل شده بودیم به آدم‌هایی که بدون هیچ
نویسنده اشکان ارشادی ، بتحقیق و عقیده خودم. 
برای درک بهتر تاریخ بهترآنست که دورانها را تقسیم کنیم ؛ ولی این تقسیمات چگونه است ؟ 
تقسیمات سیاسی 
تقسیمات بر اساس دین و مذهب 
تقسیمات بر اساس حکومتها و سلسله ها 
و...... 
پیشنهاد من برای تاریخ ایران و اروپا ، تقسیمات بر اساس حکومتها و سلسله هاست که ناخودآگاه امپراتوری دینی یا مذهبی را هم شامل می‌شود. 
توجه کنید که تاریخ اروپا با تاریخ ایران ناخودآگاه قابل تطبیق است ، به چگونه ؟ 
عرض می‌کنم ، پس م
نویسنده اشکان ارشادی ، بتحقیق و عقیده خودم.  از کرمانشاه 
برای درک بهتر تاریخ بهترآنست که دورانها را تقسیم کنیم ؛ ولی این تقسیمات چگونه است ؟ 
تقسیمات سیاسی 
تقسیمات بر اساس دین و مذهب 
تقسیمات بر اساس حکومتها و سلسله ها 
و...... 
پیشنهاد من برای تاریخ ایران و اروپا ، تقسیمات بر اساس حکومتها و سلسله هاست که ناخودآگاه امپراتوری دینی یا مذهبی را هم شامل می‌شود. 
توجه کنید که تاریخ اروپا با تاریخ ایران ناخودآگاه قابل تطبیق است ، به چگونه ؟ 
عرض
با دیدنش گریه کردم. دلم سوخت چون فکر می‌کنم حال و روز خیلی از جوون ها همین جوریه. افکار و چارچوب هایی تو ذهنشون دارن که توسط خودشون ساخته نشده، بلکه بخاطر محدودیت ها و فشار های خانواده ایجاد شده. بخاطر رفتارهای نادرست والدین در ذهن فرزندان نشست کرده و روی تمام ابعاد زندگی‌شون تاثیر گذاشته. چه زندگی هایی که در سایه تفکرات اشتباه و تلقین شده و جای گرفته در ضمیر ناخودآگاه خراب شد ... چه آینده هایی تباه شد ...
هر وقت اسم امام کاظم ع میاد ناخودآگاه یاد این صفت بارز ایشون
میوفتم...(کظم غیض)
هر وقت هر شرایطی عصبانی میشم یا یه نفر 
عصبانیم میکنه یاد امام موسی کاظم ع میوفتم...
میگم مگه امامت نیست؟؟
خب امام ینی چی؟؟ینی الگوی تو...ینی کسی که پیشوای توئه...
پس باید از ایشون الگو بگیری...خشمتو بخوری...عصبانیتتو فرو ببری...
امام موسی کاظم (ع) اینقد مظلوم بودن که بیشتر
 سالای زندگیشونو تو زندان بودن...
اگه الان امام رضا ع دارین...اگه امام رضا ع رو میشناسین....اگه از سفره
 
⚑از "قیام" تا "قیمه"؛ واقعا" هیهات منا الذله؟
محرم و عاشورا در مغز استخوان ایرانیان خانه کرده است. آن‌چنان که حتی در یک آب خوردن ساده هم رد آن پیداست؛ "سلام بر حسین تشنه‌لب، لعنت بر یزید!"
یعنی حتی بعد از نوشیدن یک جرعه آب هم بسیاری از ما آگاه یا ناخودآگاه نسبت به آن موضع می‌گیریم اما آیا ما پیرو راه "حسین بن علی" هستیم و آنچه در دهه‌ی محرم برگزار می‌کنیم نسبتی با مرام او دارد یا اسیر فرهنگ غالب شده‌ایم؟
آنچه در تاریخ آمده این است که امام حس
روز جهانی دوستی یادی هم بکنیم از اون بزرگواران که در قالب دوست من دوست داره با دوست تو دوست بشه ، دوست داری با دوست من که که دوست داره با دوست تو دوست بشه، دوست بشی ! اومدن جلو... بعد نگو اون زیر میرا یه هدفای دیگه داشتن. از جنس آستین بالا زدن واسه شازده پسرشون. بعد چون از نه شنیدن هراسان بودند واسطه بدبخت رو پاس میدادن سمت ما خودشون مشغول جا باز کردن تو دل ما بودند. بعد ما به واسطه که گفتیم نه، دیگه رویی ازشون ندیدیم! یه جوری نیست شدند که انگار هیچ
توی کافه با بچه‌ها جمع شده بودیم و به نوبت از کتاب‌هایی که خوانده بودیم می‌گفتیم. نوبت رسید به ع. یکی یکی اسم کتاب‌ها را گفت تا رسید به «دوست بازیافته». من ناخودآگاه آه کشیدم و گفتم: قلبم. س نگاهم کرد و گفت: آخ، یادته؟ یادم بود. گفت: ازش می‌نوشتی. سر تکان دادم که هوم. ع گفت: توی گودردز به‌ش پنج ستاره داده بودی. لبخند زدم که یعنی جاش گوشه‌ی قلبم است. بعدتر چیزکی راجع به داستان کتاب گفتم و ع رفت سراغ کتاب بعدی. من اما هنوز دلم پیش دوست بازیافته بو
به دعوت دوستان عزیزم سیدجواد و آقا حامد همچنین به ایده ی خود سیدجواد، با مطلبی تحت عنوان 10 کاری که باید قبل از مرگم انجام بدم در خدمتتون هستم (سیّد یه تخفیفی می دادی، 10 تااااا :| )
این روزها آدم خودش هم نخواد، بلطف کرونا و استرس هایی که به مردم دنیا وارد کرده ناخودآگاه به یاد مرگ میفته! بدا به حال منی که از این همه اتفاق عبرت نمی گیرم. این چالش فرصت خوبی شد که بیشتر به مرگ و آمادگی قبل از اون فکر کنم.
ادامه مطلب
داستان کوتاه دندان
 
ناخودآگاه و از شدت دندان درد، در جواب سوال دختر کوچکم که پرسید: مامان جون کجا میری؟با عصبانیت و فریاد جواب دادم: میرم دندون بکشم!رها، ناراحت و سرخورده، بدون اینکه حرفی بزند، به اتاقش رفت‌.من که از درد دندان کلافه بودم، توجه ای به او نکردم. مشغول بستن بند کفش‌هایم بودم که رها با کاغذی در دست پیش من برگشت و گفت: بیا مامان جون، ناراحت نباش من برات کشیدم!نگاهی به برگهٔ کاغذ انداختم، یک دندان را نقاشی کرده بود. با شرمندگی نگاه
داستان کوتاه دندان
 
ناخودآگاه و از شدت دندان درد، در جواب سوال دختر کوچکم که پرسید: مامان جون کجا میری؟با عصبانیت و فریاد جواب دادم: میرم دندون بکشم!رها، ناراحت و سرخورده، بدون اینکه حرفی بزند، به اتاقش رفت‌.من که از درد دندان کلافه بودم، توجه ای به او نکردم. مشغول بستن بند کفش‌هایم بودم که رها با کاغذی در دست پیش من برگشت و گفت: بیا مامان جون، ناراحت نباش من برات کشیدم!نگاهی به برگهٔ کاغذ انداختم، یک دندان را نقاشی کرده بود. با شرمندگی نگاه
اعتقاد چیست؟01 سپتامبر 2011 ♦ Tao de Haasاعتقاد چیزی است که شما آن را معتقدید یا به عنوان واقعی قبول دارید. باور ممکن است شما براساس یک واقعیت ، یک عقیده یا یک فرض ، چیزی را باور کنید. وقتی به چیزی اعتقاد دارید ممکن است دانش شخصی فوری نداشته باشید اما راضی هستید که چیزی به شکلی است که هست.
-چه-ایمان است
سیستم اعتقاد شما لزوما درست یا دقیق نیست. جالب است که نه تنها شما با اعتقادات خود هدایت می شوید ، بلکه به طور ناخودآگاه به دنبال شواهدی خواهید بود ، یا
گریه‌هایم که تمام شد از بالا آمدم پایین. دنبال کفشم گشتم که بگذارم در جاکفشی که دیدم درجاکفشی است. باورم نمی‌شد حتی در آن حالی که داشته‌ام هم ناخودآگاه کفشم را گذارده‌ام سرجایش. حالم اینطوری شد
حتی خودم در قوانین ساده‌ی مسخره‌ای مثل این گیر کرده‌ام، از من یک آدم قانون‌شکن، یک آدم که میله‌های قفس را بشکند درنمی‌آید.
این‌هایی که دارند در شبکه‌ی ورزش اسکی می‌کنند، متولد ۱۹۹۱، ۱۹۹۲ و همین حدودها هستند. من هم متولد ۱۹۹۳ هستم، البته آخره
 
ج. توانایی اخذ تصمیم­های شخصی
 
 
د. ذوق خوب کار کردن (به نقل از گنجی، ۱۳۸۳).
 
 
۲-۱-۴-نظریه­ های سلامت روان
 
 
مکاتب مختلف روانشناسی تعاریف و نظریه­ های متفاوتی در مورد سلامت روان و ویژگی­های افراد برخوردار از سلامت روان دارند، در این بخش به برخی از مهمترین 
این نظریه­ها پرداخته خواهد شد.
 
 
۲-۱-۴-۱- نظریه فروید
 
 
به اعتقاد فروید[۳۰] اکثریت مردم به درجات مختلف روان­نژند هستند و سلامت روان یک آرمان است نه یک هنجار آماری. طبق نظریه فروید برای
امشب صفحه ورد رو که باز کردم ناخودآگاه نگاهم افتاد به تاریخ و خیره شدم بهش.بیست و دوم دی ماه ۹۸؟ الان دقیقا کجای تاریخ هستیم؟چه اتفاقاتی داره می افته؟چی شد که به اینجا رسیدیم؟در حالی دارم به این موضوع فک میکنم که مغزم دیگه قدرت تجزیه و تحلیلش رو از دست داده.حقیقتا دیگه نمیفهمی کی راست میگه و کی دروغ.حق و حقیقت معنای واقعی خودش رو از دست داده.حوادث اتفاق می افتند و آدم ها می میرند و ما فقط با بهت نشستیم به تماشا.نشستیم و به خاک سیاه نشستن وطن رو
هو سمیع
.
#قسمت_ششم
.
رفتم داخل آبدار خونه یه میز نهارخوری چهارنفره اونجا بود
آقای کرباسی سفره انداخته بود روی میز و پای اجاق مشغول بود
- چایی می ریزی یا بریزم
بلند شدم چایی بریزم
- مطمئنی بلدی 
اصلا حواسم نبود اما ناخودآگاه لب برچیدم 
ادامه مطلب
مردی که در باغچه‌اش کار می‌کند،
آن سان که ولتر آرزو داشت.
آن کس که از وجود موسیقی سپاسگزار است.
آن کس که از یافتن ریشه واژه‌ای لذت می‌برد.
آن دو کارگری که در کافه‌ای در جنوب، سرگرم بازی خاموش شطرنجند.
کوزه‌گری که درباره رنگ یا شکل کوزه‌ای می‌اندیشد.
حروف‌چینی که این صفحه را خوب می‌آراید، هرچند برایش چندان رضایتبخش نباشد.
زن و مردی که آخرین مصراع‌های بند معینی از یک شعر بلند را می‌خوانند.
آن کس که دست نوازشی بر سر حیوان خفته‌ای می‌کشد.
 
ذهن آگاه ما خواسته هایی دارد، اما ذهن ناخودآگاه ما که 95درصد از رفتار های ما را کنترل می کند در دنیای دیگر زندگی می کند: دنیای تربیت های تصادفی، تاثیرگیری از بزرگسالان، گذشته ی تلخ و متفاوت.
 
هدف این است که از ناخودآگاه آزاد شوی
گذشته ی ما در دست ما نبوده است، طوری برنامه ریزی شده ایم که از خواسته های حقیقی مان فرسنگ ها فاصله پیدا کرده ایم. نه پدر و مادر رامی توان گناهکار دانست و نه افرادی دیگری که دست تقدیر بر سر زندگی مان قرار داده است و ما ر
 تعلیمات و یادگرفتنی های آگاه و ناخودآگاه ( حجم بیشتر یادگیری مون) زندگی مون رو می سازه .. برای خودشناسی، یه مرحله اینه بشناسی کسایی رو که سالها در کنارشان بودی .. نزدیک ترین آدمای دور و بر ما ذهنیت ها، محدودیت ها، آزادی ها، حصارهایی ووووو رو درون ما شکل میدن به طور تدریجی، که بعدها از پیامدهاشون کیفور خواهیم شد .. چه بسا زندانی بشه با میله هایی بلند .. و چه بسا سکوی اوج و پرواز ما بشن ..
 
آنچه از ظلم که بر انسان رَوا می دارن .. در بی اختیاری بی اختی
با خودتان فکر می کنید چقدر بدبخت و افسرده هستید با خودتان فکر می کنید چقدر فقیر هستید و یا شاید با خودتان فکر می کنید چرا نمی توانید یک زندگی عاشقانه ای که آرزویش را داشتید را تجربه کنید؟ یا شاید فکر کنید که چرا اعتماد به نفس لازم را ندارید و فردی ضعیف و غیرقابل اتکا هستید.
جواب تمام این سوالات مربوط به بخشی از ذهن تان می شود که مشاهده اش نمی کنید و به صورت عادی، کوچک ترین تاثیری رویش ندارید!
 
بزرگترین مانع شما، ذهن شماست
بزرگترین مانع شما برا
امروز شنبه است. ساعت شیش صبح هم هست. هوا بدجوری خوب است. بذار توصیفش کنم.
توده ابری سیاه بالایِ سرم هست و صدای گنجشک‌ها به گوش می‌رسد. البته موسی‌‌کو‌تقی (یاکریم) هم رویِ سیم‌هایِ برق نشسته بود و همان آواز معروفش را سر می‌داد. نم‌نم‌ی باران بر رویِ موزائیک‌هایِ حیاط می‌نشیند. سرم را تا آنجا که امکان دارد به آسمان خم می‌کنم. دهانم ناخودآگاه باز می‌شود.
عجب صبحِ شنبه‌ای شده است. خورشید با نورِ نچندان محکمِ طلائی رنگش، یادآور تلاش در این

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها