نتایج جستجو برای عبارت :

آقا تورا گم کرده ایم.

دیشب مدام
فریادِ دلم بود
آقا تورا گم کرده ایم....
درتک تک قسم هایِ قرآن به سر
همه را قسم دادم که بگویم
"آقا تورا گم کرده ایم"...
حتی تو را بالحجه ;به خودت قسم خوردیم
که آقا تورا گم کرده ایم...
باز آ ;جانا ;
ای علتِ زنده بودنمان;باز آ...
#فقط برای آمدن و سلامتش دعاکنید!!!!
#الباقی را خودش حواسش هست!.
#اللهم عجل لولیک الفرج
چشمه های خروشان تورا میشناسند  موج های پریشان تورا میشناسند
پرسش تشنگی را تو ابی جوابی   ریگ های بیابان تورا میشناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت  زین سبب برگ و باران تورا میشناسند
هم تو گل های این باغ را میشناسی  هم تمام شهیدان تورا میشناسند
اینک ای خوب!فصل غریبی سرامد   چون تمام غریبان تورا میشناسند
کاش من هم عبور تورا دیده بودم   کوچه های خراسان تورامیشناسند
تورا دوست دارم شاملو

متن تورا دوست دارم
دانلود اهنگ من از عهد آدم تورا دوست دارم
من از روز ازل تو را دوست دارم

تورا دوست دارم چون نان و نمک

من از عهد آدم تورا دوست دارم علیرضا قربانی

دکلمه تو را دوست میدارم

دوستت دارم
من از عهد آدم تو را دوست دارم
من از عهد آدم، تو را دوست دارم از آغاز عالم، تو را دوست دارم
چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم، تو را دوست دارم
سلامی صمیمی‌تر
دانلود آهنگ رضا بهرام لبخند بزن
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * لبخند بزن * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , رضا بهرام باشید.
 
دانلود آهنگ رضا بهرام به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Reza Bahram called Labkhand Bezan With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه رضا بهرام به نام لبخند بزن
دلبر جانم بی اجازه قلب ما بردی کجا بردیای عشق جانم هر نفس را بی هوا بردی کجا بردیبی منت تورا دوس دارم بی علت تورا
متن اهنگ سینا سرلک به نام بیگانه
ای شمع روشن دور خود پروانه میخواهی در سرزمین عاقلان دیوانه میخواهیهنگام شادی دور من خط میکشی اما روزی برای گریه ات یک شانه میخواهیآه ای غم دوران من آتش زدی بر جان منی خاکسترم را باد بردآه ای همیشه دور تر از هر کسی مغرور تر باید تورا از یاد بردآه ای غم دوران من آتش زدی بر جان منی خاکسترم را باد بردآه ای همیشه دور تر از هر کسی مغرور تر باید تورا از یاد بردمن آشنا تر با توام بیگانه میخواهی از چهار ستون پیکرم ویرانه
تورا من چشم در راهم شاملو

معنی شعر تو را من چشم در راهم
آهنگ تو را من چشم در راهم
تورا من چشم در راهم همه هنگام


تو را من چشم در راهم نه مثل شعر نیمایی
تورا من چشم در راهم شهرام ناظری

تو را من چشم در راهم گنجور
تورا من چشم در راهم، گرم یادآوری یا نه من از یادت نمیکاهم تو را من چشم در راهم
تو را من چشم در راهم ....

سرپوش فرهنگی - تو را من چشم در راهم شباهنگام
 
که می گیرند در شاخ تلاجن * سایه ها رنگ سیاهی
 
وزان دلخستگانت راست اندهی فراهم
 
تو را من چش
دیشب خواب تورا دیدم عارف جدید

آهنگ دیشب خواب تورا دیدم از فیلم سلطان قلبها

آکورد گیتار آهنگ دیشب خواب تورا دیدم عارف

اهنگ جدید عارف دیشب خواب تورا دیدم

دانلود آهنگ عارف دیشب خواب تورا دیدم جدید

دانلود آهنگ دیشب خواب تورا دیدم از گوگوش
دیشب خواب تو را دیدم عارف جدید

عارف دیشب خواب تورا دیدم ورژن جدید

دانلود آهنگ بسیار زیبا و جدید دیشب خواب تورا دیدم از عارف با لینک دانلود مستقیم
دریافت آهنگ های عارف به راحتی در سایت آرت موزیک
دانلود موزی
تورا دوست دارم بهتر از جانم
تورا دوست دارم ای همه هستی وجودم
تورا در این شلوغی بی هیایو دوست دارم
همه هستی من
عشق مهربون من
تو خانمی کن 
تو صبوری کن
میدانم در این شلوغیِ
دوستت دارم گفتن های بی حساب و کتاب
سخت است بکر ماندن
تو اما بمان پای دوست داشتنم مثل نسل مادرانمان
قول میدهم به تمام وعده هایم جامه عمل بپوشانم.
 
 
امشب تمامِ سلول های بدنم تورا میخواهد...امشب من رفت و جایش را یک تو پر کرد...
امشب شانه های مردانه ات را میخواستم برای گریه کردن...
امشب دلم قدم زدن های بی وقفه میخواست با تو در تمام پیاده رو های جهان...
امشب یک شمع میخواستم و یک شب و یک حل شدن در آغوشت...
امشب یک کافه میخواستم و قهوه و شیرینی چشم هایت...
امشب تورا میخواستم و شیطنت های دخترانه ام...
امشب مردانگیت را برای تعریف زنانگی هایم میخواستم...
امشب یک شب سرتاسر با تو ولی سرتاسر بی تو بود...
می دانی عزیزم نوشتن برای تو خیلی سخت ! خیلی سخت ، آخر نمی دانم چطور کلمات را در کنار هم قرار دهم که بر دل پر از مهر وعطوفت تو بنشیند
عزیزم تو برای من تنها بهانه ی زندگی در این روزهای سخت کرونایی هستی ، نمیدانم اگر تو نبودی من چگونه این روزها را می گذراندم .
امیدم ایسنت که بتوانم صدای دل نشین تورا در این روزهای سخت ناامیدی بشنوم روی ماه تورا ببینم تا کمی امید برای زندگی در من روشن شود
اما دریغ دریغ از این که تو خودرا از من دریغ کرده ای و در پشت پرده
Ehaam
Taab o Tab
#Ehaam
امشب از دیدنمان 
همه انگشت به دهان می مانند
همه خوب حال مرا 
حالو احوال  مرا میدانند
گل نیلوفر من آتشی تازه بیا برپا کن
من که در تابو تبم تو بتابانو شبم زیبا کن
بیا در شهر دل من پادشاهی کن
این توو این دل من هر چه تو خواهی کن
ای امان ای امان ای امان از منو حالم
وای عجب ماهی
تو چه دلخواهی
تا ابد با من بگو همراهی
عاشقی باتو دردسر دارد
دل تورا امشب زیر سر دارد
به چه شبی بگو امشب مارا می طلبی
بگو همچون من در تابو تبی در تابو تبی
تاج سرم مگ
حاج قاسم سلیمانی این مرد بزرگ ایران زمین به جمع یاران شهیدش سردارکاظمی
و دیگر عزیزان پیوست
و اینک ما همه ایرانیان یک صدا و همدل میگویم ای ترامپ عوضی 
ای ترامپ احمق
ای ترامپ دیوانه
ای ترامپ شمر زمانه
ای ترامپ جانی خر
آماده باش که ما ملت ایران پشت به پشت هم  دست به دست هم می آیم و تورا و دولت تورا سرنگون خواهیم کرد
                                
از طرف بچه های ایران     
ازطرف سپاه ایران فعلا این چند تا موشک را نوش جان کنیند تا بقیه انتقام را برنامه
ای شمع رز موزیک روشن دور خود پروانه میخواهی در سرزمین عاقلان دیوانه میخواهی
هنگام شادی دور من خط میکشی اما روزی برای گریه ات یک شانه میخواهی
آه ای غم دوران من آتش زدی بر جان منی خاکسترم را باد برد
آه ای همیشه دور تر از هر کسی مغرور تر باید تورا از یاد برد
آه ای غم دوران من آتش زدی بر جان منی خاکسترم را باد برد
آه ای همیشه دور تر از هر کسی مغرور تر باید تورا از یاد برد
روزی که تورا بر سر این سفره ببینم دیگر ز جهان  هیچ ندارم که ببینممن که به معبوده دله خویش رسیدماز همه جا و همه کس دل، بریدماین جانی که به جانم فزون گشت امروزاز نعمت حق بود که به آن یار رسیدم
 
 
مهدی داوودی
 
تو کیستی تو چیستی بارالها؟
تو هستی یا که نیستی  بارالها؟
تو خود گویی بخوانید مرا ، شوید اجابت
خواندیم تورا  چیزی به جز سختی ندیدیم بارالها
بگفتند این سختی که هستید امتحان هست
این امتحانش به چند بار ؟به یک بار یا که ده بار بارالها؟
عجیب اس
ای شمع روشن دور خود پروانه میخواهی در سرزمین عاقلان دیوانه میخواهی
هنگام شادی دور من خط میکشی اما روزی برای گریه ات یک شانه میخواهی
آه ای غم دوران من آتش زدی بر جان منی خاکسترم را باد برد
آه ای همیشه دور تر از هر کسی مغرور تر باید تورا از یاد برد
آه ای غم دوران من آتش زدی بر جان منی خاکسترم را باد برد
آه ای همیشه دور تر از هر کسی مغرور تر باید تورا از یاد برد
http://dl.rosemusics.com/Music/Sina%20Sarlak/128/Sina%20Sarlak%20-%20Biganeh%20%28128%29.mp3
 امرالمومنین  ع سی سال بعداز عاالفیل متولد شد بکشنه 21 ماه رمضان سال چهل هجری دختر اسد بنت اسد نزد ابوطالب امد تا اورا بولادت پیغمبر ص مزده دهد ابو طالب  گفت یک سبت صبر کن  من هم تورا بشخصی مانند او غبراز مفام نبوت  مژوه خواهم. داد امام صادق ع فرموو سبت 30 سال. است و فاصله میان پیغمبر ص گو امرالمومنین عسی سال لود   2  امام صادق ع فرمود  فاطمه بن اسدنزد ابوطالب امد تا اورا. بولادت. پیغمبر. ص مژوه دهد  ابوطالب گفت بگ سبت صبر من هم تورا بشخصی مانند ا
دانلود آهنگ ای عشق خرابم کرده ای آخر تورا تا کی کنم باور - موزیک ایرانی
Ahang ey eshgh kharabam kardei akhar tora ta key konam bavar
دانلود اهنگ ای عشق خرابم کرده ای آخر تورا تا کی کنم باور - موزیک ایرانی
بعد از تو هیچ میماند قلبم برای من بغضم حریف گریه هایم نیست خدای من این گریه ها یعنی شروع ماجرای من چشم رقیبان خورده بر دار و ندار من دوش شما تنها دلیل انتظار من دیوانگی دیگر نمی آید به کار من عاشق شدم عاشق چرا از دور میبینم تو را وای از این درد دوری ماندم در آغوش غمت در دل
اگرخواهی کنی پروازباعشق
بگویم من تورا آن رازباعشق
ببایدآن روی دردل توهرشب
شوی همراه وهم آوازباعشق
ببندی چشم هاپراشک،حالا
بُوَد امکان تورا آغازباعشق
نپرسی عشق راازعشق هرگز
شوی باعشق هرشب بازباعشق
توراچون رفت ازدل هرریایی
رسی برآن شوی همرازباعشق
تواول عشق راازعشق آموز
بفرماعشق راپرداز باعشق
(علی خودی آغمیونی)
آهنگ بیگانه از سینا سرلک
ای شمع روشن دور خود پروانه میخواهی در سرزمین عاقلان دیوانه میخواهی
هنگام شادی دور من خط میکشی اما روزی برای گریه ات یک شانه میخواهی
آه ای غم دوران من آتش زدی بر جان منی خاکسترم را باد برد
دانلود آهنگ بیگانه از سینا سرلک
آه ای همیشه دور تر از هر کسی مغرور تر باید تورا از یاد برد
آه ای غم دوران من آتش زدی بر جان منی خاکسترم را باد برد
آه ای همیشه دور تر از هر کسی مغرور تر باید تورا از یاد برد
 
 
همینجا یک‌ پیش نویس دارم از نوشته ای که برای قلم نحیف من زیادی سنگین بود پس خلاصه اش را میگویم .
نوشته بودم سالها پیش وقتی برای اولین بار نامه ی امام به منتظری را میخواندم، چیزی در دلم چنگ میزد. غم نوشته تا استخوانم رسوخ کرده بود. 
بی آنکه بدانم منتظری کیست و چه کرده ! اما دل  من آنجایی سوخت که امام خطاب به منتظری نوشته بود : «اکنون با دلی پرخون و گداخته از بی مهری ها چند کلمه ای برایتان مینویسم ، شما حاصل عمر من بودید »
شما حاصل عمر من بودید ...
و
همینجا یک‌ پیش نویس دارم از نوشته ای که برای قلم نحیف من زیادی سنگین بود پس خلاصه اش را میگویم .
نوشته بودم سالها پیش وقتی برای اولین بار نامه ی امام به منتظری را میخواندم، چیزی در دلم چنگ میزد. غم نوشته تا استخوانم رسوخ کرده بود. 
بی آنکه بدانم منتظری کیست و چه کرده ! اما دل  من آنجایی سوخت که امام خطاب به منتظری نوشته بود : «اکنون با دلی پرخون و گداخته از بی مهری ها چند کلمه ای برایتان مینویسم ، شما حاصل عمر من بودید »
شما حاصل عمر من بودید ...
و
Song Of Moo Be Moo From Reza Bahram
دانلود آهنگ جدید رضا بهرام با نام مو به مو
ترانه سرا : کسری زاهدی        آهنگسازی و تنظیم : حامد دهقانی
آهنگ تیتراژ فصل دوم سریال ممنوعه

جهت دانلود آهنگ مو به مو از رضا بهرام با کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ و مشاهده متن این آهنگ از رسانه موسیقی نکست وان به ادامه مطلب مراجعه نمائید …

متن آهنگ مو به مو از رضا بهرام :
♫   ♫  نکست وان  ♫   ♫
مو به مو قدم قدم به زلف تو قسم قسم رسیده عشق تو به جان من
به یاد تو نفس نفس بریده ام از این قفس زندان اس
✍✍✍
نظر کرده ای ! نشان شده !منتخب سراچه ی مصالح الهیشمیم رحمانیت حضرت یارمی تراود از هر اشاره ات ! آمده ای باهزار دلیلِ دُردانگی .شبیه نیستی به هیچِ این دنیای دَنی.تو  شاید تمام  باران های فصلی کویربوده ای یا خورشیدی که صبحی اگر برنمی آمد جهان را  زمهریر و ظلمت فرامی گرفت .اما تو اکنون غنیمت وار در مَنظر جانی . ماهی ام  در مقابل ! درمانی ودرد در سُویدای دل .تورا شعر خواهم کرد !خواهمت سرود  به تمامی زبانهای جهان.چشم هایت غزل خواهندشد! دستهایت
استدعا میشود برای استفاده از فایل صوتی طمانینه داشته باشید و 
عجله نکنید
از آغاز هرچه دیدم در علی مرتضی دیدم
علی جان ، من شما را دست عدل کبریا دیدم
شما را بوی گل ،چون اشک شبنم ،رقصِ پای آب
شما را همنفس با ذات اقدس در حَرا دیدم
تو را رُکن یَمانی در کنار چشمه ی زمزم
تورا در هرصدا تا ماسوای رَبّنا دیدم
به مهرت بسته ام دل در امید بخششت هستم
تو را واضح وَ روشن در میان هَل اَتی دیدم
تورا مولود کعبه ، جانِ کَرّمنا بنی آدم
تورا مفهوم شیدائی وَ تا قالوبَ
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات  شخصی است- جمله ای درا نجیل است –که تفسیر ان
این است-  عیسی علیه السلام فرزند دلبندم-
توبه خاطرانکه پیروانت ومردم جهان از این ببع- یهودیان ورومی های بت پرست
راازارمیدهند ومورد  لعنت من واقع میشوند
وبه جهنم میرونندکه تورا بانی این دستور میدادند به جای لعنت کردن انها تورا به
دارمصلوب میکنم ولعنت میکنم که انها بهشتی شوند وتو همیشه چه درقبل وجه درحال وچه
دراینده درکنا رمن جای داری
                                   
چادر من اولین بار عاشق رقص تو در باد شدم آن زمان که باد مینواخت وتو میرقصیدی و چقدر رقص تو دلربا بود و مرا شیفته ی تو کرد 
ازآن روز دیگر آرام نداشتم برای رسیدن به تو گویی تکه ای از قلبم خارج از بدنم بود
تا این که به تو رسیدم و فراق به پایان رسید دوباره تکه های قلبم در کنار یکدیگر قرار گرفتند دوباره آرامش را یافتم
باتو چه عاشقانه هارا که تجربه نکردم...در گرمای تابستان که عشق تو آنقدر مرا گرمی میبخشید که سوختن را تجر
آن شب که تورا کردم از خواب خوشت بیدار 
 
گفتم که بخور این را  این سیب خودم چیدم از آن طرف دیوار 
خوردی و خوشت آمد گفتی که بکن حالا تعریف از این دیدار 
 
می دادی و میکردم تو درس محبت را من گوش به این اقرار 
درپشت تو بنشستم تا صبح تورا کردم هرلحظه دعا بسیار 
 
آن شب شب خوبی بود هی کردم وهی دادی 
من گریه برای تو توعشق به این دیدار 
 
شعر از ایرج میرزا 
 
اخر که میبوسم تو را در انتهای این کتاب♥️اخر بغل می گیرمت در چهار راه انقلاب
اخر که می فهمند همه محو نگاه تو منمیک شب تورا میبوسمت حتی اگر باشد به خواب♥️
هر بار اسمت امده شعری شدی در دفترمشب ها بغضم گریه شد وقتی نبودی وقت خواب♥️
یک بار خوابم امدی از گریه ها دورم کنیگفتی که تو مال منی حالا در اغوشم بخواب♥️
اغوش تو در خواب و چون دیوانه ها بوییدمت♥️ای کاش روزی هم نبود و خواب بودش افتاب
چون ماه دوری و دلم در ارزویت مانده استوقتی به فکرم نیستی
از روزی که شناختمش تا روزی که هنوز فکر یکی شدن نپرورانده بودیم ، وسط آن بحث های جدی و غیر قابل انعطاف ، نمیدانم چطور اما میدانم که با تاکید بسیار بارها گفته بودم از مرد های کچل بیزارم ، هرچند او ، آن زمان با کچل شدن فاصله ها داشت ...
از روزی که رویای یکی شدن پرورش میدهیم ، بارها به او یادآوردی کرده ام که دیگر با کچلی مرد مشکلی ندارم اگر آن مرد تو باشی ... آنقدر گفتم تا انگار ته دلش کمی خیالش راحت شد ، اما نتوانستم صداقت رابطه ی مان را خدشه دار کنم ،
                                   
چادر من اولین بار عاشق رقص تو در باد شدم آن زمان که باد مینواخت وتو میرقصیدی و چقدر رقص تو دلربا بود و مرا شیفته ی تو کرد 
ازآن روز دیگر آرام نداشتم برای رسیدن به تو گویی تکه ای از قلبم خارج از بدنم بود
تا این که به تو رسیدم و فراق به پایان رسید دوباره تکه های قلبم در کنار یکدیگر قرار گرفتند دوباره آرامش را یافتم
باتو چه عاشقانه هارا که تجربه نکردم...در گرمای تابستان که عشق تو آنقدر مرا گرمی میبخشید که سوختن را تجر
(گاهی باید جواب بعضیا رو بدی!حتا اگه شده تو خلوت خودت باید به خودت جوابشو بدی تا یادت نره عقاید تو همخوان اون گفته نیست!)
    ساموئل باتلر می گوید:
از شیطان پوزش می طلبیم!
نباید فراموش کنیم که ما فقط یک طرف داستان را شنیده ایم...
چراکه تمام کتابها را خدا نوشته است!
    اما من می گویم:
خدایا!من به این کاری ندارم که تو خوب هستی یا بد!...درست می گویی یا نادرست!...تمام کتابهارا تو نوشته ای یا نه!...
من تورا قضاوت نمی کنم...
چرا که من پیرو انسانیتم وهرکه از انس
متن آهنگ:
من بریدم از همه رسیده ام به توبه تو پناه عاشقانه اممن شکسته قایقم تو ساحل منیبی تو من پر از بهانه اممن رسیده ام به تو رها نکنمرا که تو امید آخر منیشک ندارد عشق تو همیشهعاشقم ببین تمام باور منیببین لحظه ای حال مراببین برگی ام افتاده بر زمینمن تورا میخواهمت همینببین لحظه ای حال مراببین برگی ام افتاده بر زمینمن تورا میخواهمت همینمرا جواب میکند سکوت چشم های توو باز تنگی نفس و باز هم هوای توبریده ام دل از همه ببین به تو رسیده امبه کوچه ه
حدیث1
پیامبر اکرم حضرت محمد(ص) 
​​​
​​بهترین شما کسی است که از گناه کناره گیرد
بهترین اعمال انست که اخرت را اصلاح کند
بهترین کار خیر انست که دائم باشد هرچند کم باشد
بهترین امت من کسی که به دنیا بی علاقه و به اخرت علاقه مند باشد 
بهترین برادران کسانی اند که با شما در کارهای اخروی مساعدت کنند
بهترین شما کسی است که دیدارش شما را یاد خدا بندازد
بهترین برادران کسانی اند که تورا از معصیت باز دارند و تورا در عبادت کمک کند
 
 
**شعرعاشقانه**
تورا دوست می دارم...
طرف ما شب نیست  صدا با سکوت اشتی نمی کند   کلمات انتظار می کشند   من با تو تنها نیستم  هیچکس با هیچکس تنها نیست   شب از ستاره تنهاتر است   طرف ما شب نیست    چخماق ها کنار فیتیله بی طاقتند     در لبان تو شعر روشن صیقل می خورد   من تورا دوست میدارم و شب از ظلمت خود وحشت می کند....
***در چشمهایت با من گفتندکه فردا روز دیگریست...
ادامه مطلب
Ehaam
Shahzadeye Bi Eshgh
#Ehaam
افتاده ام از چشم تو 
وای اگر پای عشقی دگر در میان است
کوهم ولی درمانده ام 
بی تو در سینه ی من چو آتشفشان است
نگاهم کن بی تو بی برگ و بارم 
تورا من به دست خدا میسپارم
شهزاده ی بی عشق برده ای دیگر از یادم 
همچو افسانه ای آخر میرسی تو به دادم
شهزاده ی بی عشق 
چشم به راه تو میمانم 
درد دوری نشست آخر 
بی تو بر استخوانم
میگریم به حال ناخوشم 
در قلبم تورا نمیکشم 
من چون تو بی وفا نباشم
غمگینم چو فال حافظم 
چون شمعی تو آتشم بزن 
من از غ
هیچکس تورا به اندازه ی خودت دوست ندارد.!تنها کسی که میتواند تورا از ته دل دوست داشته باشد خودت هستی .!کسی که تمام وقتش را با تو میتواند بگذراند خودت هستی . !نگاهی که از تو هیچوقت گرفته نخواهد شد نگاه خودت به خودت است.!کسی که بدون بهانه میتواند ساعت ها در کنار تو بنشیند و قهوه ای تلخ بنوشد خودت هستی .!یاد بگیریم از دیگران انتظار دوست داشتن نکنیم،آنها مجبور به دوست داشتن یا نداشتن ما نیستند.به جای اینکه انتظار داسته باشیم بیایم لحظه های زندگی ر
دوستت دارم...
به سان یک دیوانه، به سان یک سرباز 
به سان یک ستاره سینما 
دوستت دارم، به سان یک گرگ، به سان یک پادشاه 
به سان انسانی که من نیستم 
میدانی من اینگونه دوستت دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخند
هیچکس تورا به اندازه ی خودت دوستت ندارد.!تنها کسی که میتواند تورا از ته دل دوست داشته باشد خودت هستی .!کسی که تمام وقتش را با تو میتواند بگذراند خودت هستی . !نگاهی که از تو هیچوقت گرفته نخواهد شد نگاه خودت به خودت است.!کسی که بدون بهانه میتواند ساعت ها در کنار تو بنشیند و قهوه ای تلخ بنوشد خودت هستی .!یاد بگیریم از دیگران انتظار دوست داشتن نکنیم،آنها مجبور به دوست داشتن یا نداشتن ما نیستند.به جای اینکه انتظار داسته باشیم بیایم لحظه های زندگی
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):کوشش در راه اصلاح توده مردم, ازکمال خوشبختی است.
امام صادق(علیه السلام):ملعون است ملعون است کسی که بگوید:ایمان , گفتاربدون کردار است.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):ازجدل وخصومت بپرهیزید, زیرااین دوباعث دل مردگی وبیماری دل وعامل رشد نفاق اند.
امام رضا(علیه السلام):باعلماجدل مکن که تورا ازپای در می آورندونیزبا سفیهان جدل مکن که تورا به نادانی نسبت میدهند.
امام رضا(علیه السلام):هرگاه خداوندرایادکردیدبرمحمدوآل
روزی که تورا ترک کنم ، دیگر چیزی برای از دست دادن نخواهم داشت .
اما تو ، کسی را از دست میدهی ، که دوماه ، فکرش را جایی در غرب ، پادگانی در کرمانشاه گذاشته بود و جسمش ، زانوهایش را در شهری کوچک زیر آفتاب سوزان جنوب ،بغل گرفته بود تا برگردی ...
تو مرا از دست خواهی داد بی وفایم .‌‌..
عید محبت ومودت وولایت
عید با برکت غدیر خم
عید بیعت با مولای حب و ولایت و ارزشها
عید تمسک به قرآن واهل البیت
عید سرشکستگی ونا امیدی کفار
عید کامل شدن دین
عید خشنودی خدا از پیامبر مهربانش
مبارک وخجسته باد


ای آنکه تورا غدیر بخشید ولی

ای نام تو از نام خدا هست جلی

 ای سجده گه حوری و ابرار وپری

حمداست خدا را که تورا خواند علی

حمیدرضا ابراهیم زاده
دهم مهر ماه1394
جانانم! 
تو کدامین حسی؟ فیک و بدلی هستی یا میتوان در تو حیات و روحی را هنوز فارغ از مال و منال و پول جستجو کرد؟  من بوی گَزِْ روح تورا میخواهم جانانِ جهانم. میخواهم گذشته را نادیده بگیرم و به آینده خودمون چشم بدوزم.
 «نه به درک میروم، نه گم میشم» سعی میکنم برای تو و خودم بمانم. 
جانانم! 
 
تو کدامین حسی؟ فیک و بدلی هستی یا میتوان در تو حیات و روحی را هنوز فارغ از مال و منال و پول جستجو کرد؟ من بوی گَزِْ روح تورا میخواهم جانانِ جهانم. میخواهم گذشته را نادیده بگیرم و به آینده خودمون چشم بدوزم.
 
 «نه به درک میروم، نه گم میشم» سعی میکنم برای تو و خودم بمانم
خواهی که بگویمت تورا چند # از قصه ی مردمان در بند
فخر و حسد وغرور و کینه # افتاده به پایشان چو پا بند
از نیش زبانشان امان نیست # حتی سر قله ی دماوند
عادت به ریا و کبر دارند # پنهان شده پشت ماسک و روبند
بهره نبرند به هر دو عالم # از مهر و محبت خداوند
فرهنگ مگر کمک کند باز # این طایفه را شوند خوشایند
گرجی تو ز ایزدت طلب کن # فرهنگ رود در این فرایند
هرگاه در تنگنا قرار گرفتیهرگاه فکر کردی خدا فراموشت کردههرگاه از زندگیت خسته شدیاین آیه ی زیبای خدا رو بیاد بیار: «لا تنقطوا من رحمت الله»تا وقتی پشتیبانی چون خدا داری چی کم داری؟ «ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکندچون تورا نوح است کشتیبان ز توفان غم مخور»به خدا توکل کن و بدون زمونه همیشه یکسان نیست و روزای بد میگذره... «دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفتدائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور»بنابر این تو حق نداری نا امیدشی! 
در وادی عشق اصل و مبنا هستند
آنها که ز باده های معنا مستند
از ساغر وحدت ار تورا هم بدهند
در چشم خدا بین همه اجزاء جهان او هستند
آن منتظرانی که ز آیین هایند
گویید بیایند که اینجا همگی یک دستند
ادراک شبانگاهی ما درسی بود
تا باز شود چشم و بگویم همه در پیوستند
 
لبخند بزن جانا،
لبخند تو دنیا را زیرو زبر می‌کند،
بخند، برقص، برو، بیا،
بی اعتنا باش به این مردم سرتا پا ایراد،
توجهی نکن به دین وخدایشان،
تو خدای خود را داری، 
خدای تو مهربان تراز این حرف هاست،
که تورا برای شاد زیستن مؤاخذه کند،
خودت باش جانا،
بی هیچ کم و کاستی،
بی هیچ نگرانی و اضطرابی،
مادامی که خودت باشی،
جوان تری، زیبا تری، دنیا تا ابد به کامت خواهد بود،
برقص جانا،
تا دنیا به سازت برقصدو به کامت بنوازد،
جانا بدان 
آدمهای این دنیا که دم
علی زند وکیلی رفیق
دانلود آهنگ جدید علی زند وکیلی به نام رفیق
Download New Music Ali Zand Vakili - Refigh
میشناسیم از بس زخم خورده تنم نمیشناسیم اما منم سلام رفیقسلامتی تورا فریاد میزند آن کس که زهر ریخته چشمش درون جام رفیقمیان شعله عشقی که نیست میسوزد شناسنامه یک عهد بی دوام رفیقچون ابر غرش ما حکم بغض و باران است رسیده فصل گریه های ناتمام رفیقدلم گرفته از این شهر شهر بی مرام رفیق از این جماعت در فکر انتقام رفیقکجای این شب شب بی اعتبار گریه کنم به روی امنیت
علی زند وکیلی رفیق
دانلود آهنگ جدید علی زند وکیلی به نام رفیق
Download New Music Ali Zand Vakili - Refigh
میشناسیم از بس زخم خورده تنم نمیشناسیم اما منم سلام رفیقسلامتی تورا فریاد میزند آن کس که زهر ریخته چشمش درون جام رفیقمیان شعله عشقی که نیست میسوزد شناسنامه یک عهد بی دوام رفیقچون ابر غرش ما حکم بغض و باران است رسیده فصل گریه های ناتمام رفیقدلم گرفته از این شهر شهر بی مرام رفیق از این جماعت در فکر انتقام رفیقکجای این شب شب بی اعتبار گریه کنم به روی امنیت
علی زند وکیلی رفیق
دانلود آهنگ جدید علی زند وکیلی به نام رفیق
Download New Music Ali Zand Vakili - Refigh
میشناسیم از بس زخم خورده تنم نمیشناسیم اما منم سلام رفیقسلامتی تورا فریاد میزند آن کس که زهر ریخته چشمش درون جام رفیقمیان شعله عشقی که نیست میسوزد شناسنامه یک عهد بی دوام رفیقچون ابر غرش ما حکم بغض و باران است رسیده فصل گریه های ناتمام رفیقدلم گرفته از این شهر شهر بی مرام رفیق از این جماعت در فکر انتقام رفیقکجای این شب شب بی اعتبار گریه کنم به روی امنیت
اگر مهربان باشی  تورا به انگیزه های پنهان متهم میکنند اما مهربان باش 
 
اگر شریف و صادق و درستکار باشی فریبت میدهند اما شریف و درستکار و صادق باش 
 
نیکی های امروز تو را فراموش میکنند اما نیکوکار باش 
 
درانتها خواهی دید آنچه می ماند میان تو و خدای تو است نه میان تو و مردم 
سلام سلام سلاااام...
بی مقدمه بگم(البته اگه خود اینو یه مقدمه به حساب نیاریم)،تا جایی که یادمه از کلاس پنجم عاشق شعر بودم و هرجا صحبت از شعر میشد فوری هوش و حواسم پر می کشید اونجا...
 
یادمه کلاس هفتم بودم که تصمیم گرفتم بزنم تو خط شعر و شاعری...
فکر می کردم به همین سادگیه!
خیلی سعی کردم؛خیلی خیلی!
اما نتیجش فقط سه تا شعر شد که یا قافیه هاش لنگ می زدن!
یا وزنش دست و پا شکسته بود!!
یا کلا شعرم حتی با عصام به زور راه می رفت):
اما خب هر چی که باشه دوسشون دار
بسم الله الرحمن الرحیم
یا اباصالح المهدی
یا ابوالفضل العباس ، تورا به مقام حضرت زهرا و قبر مفقود شده ایشان قسمتان میدهم،به فریادم برسید
اگر در برابر اشرافیت مسئولان و اختلاف حقوق بسیار بسیار بالا و اختلاف طبقاتی ،که برطرف کردن آنها اولین وعده حکومت صالحان است و مولایم امیرالمومنین علی علیه السلام در روز اول انتخابشان به خلافت ظاهری به مردم وعده فرمودند،
اعتراض کنم جوابم توبیخ و تنبیه است
اگر ساکت بمانم
نتیجه ،بعد از سرکوب امثال من
زندگی
کانال ما در سروش دنبال کنید
❄❄❄❄
خسته اماز نگفته هادلشوره دارماز خط بی پایان توبعضی وقتا دلم کمی سکوت میخوادوقتی همجا سکوت است دلم یکم پرتوقع میشوداون وقت اغوش گرم تورا میخوادبرای همین از این روزها سرگردان خسته امارسالی #شیما_عبادی
 
 
 
هرکتاب یک پرنده است 
یک پرنده بدون بال 
قصه های تازه اش تورا
میبرد به قصری ازخیال
واژه های او زلال چون
قلب مهربان ساده اش 
درشبی که بی ستاره است                 هرکه باکتاب دوست شد
چون چراغ درکنارتوست                      جان او همیشه روشن است
هرگزاو نمی رود به خواب                   مثل یک درخت دربهار
هرزمان دراختیار توست                     لحظه لحظه درشکفتن است
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دیگر دلی نمانده که دلبر بخوانمت
دیگر سری نمانده که سرور بخوانمت
ارزان فروختم به جهان مستی تورا
دیگر می‌ای نمانده که ساغر بخوانمت
بگذشت روزگار به خون دست و پا زدن
دیگر صفی نمانده که صفدر بخوانمت
یادش بخیر؛ سجده به خون، ضجه در قنوت
دیگر غمی نمانده که غم‌بر بخوانمت
با یک اشاره به صف می شدیم، حیف
دیگر رهی نمانده که رهبر بخوانمت
 «گم کرده ایم قبله نما» !، این بهانه است
دیگر حجی نمانده که مشعر بخوانمت
قرآن به سر، دل شب، ناله،... بی خیال!
دیگر دلی نم
 
از عشق تو لبریزممی بارم و می ریزمدوریست رقیب من با هجر گلاویزم
با یاد تو سرمستموز بودن تو هستمقدیسه ی زیباییای وسوسه انگیزم 
روزم به امیدت شبهر شب به امیدت روزبا فکر و خیالت مناز غیر تو بگریزم
بردی ز حقیرت دلکردی به دلم منزلاز شوق رضای تو سر رفته و سر ریزم
در خویش تورا بینمدر من نبود جز توقند است مزاج من ای ابر شکر ریزم 
من رخت سفید عشق بر تن زده ام ای جاناز اینهمه زرق و برق غیر از تو بپرهیزم
زنگ زدم به بابا و حالش رو پرسیدم.گفت حالا حالاها میمونم روستا...گفت کارگرها دارن میوه ها رو میچینن و میبرن برای فروش خودم باید باشم بالاسرشون...
فرداش صدای بوق ماشین بابا از پشت در اومد و بعد خودش...گفتم اومدی که?
گفت سر صبح یادت افتادم،دلم برات تنگ شد،بغض کردم،چشام خیس شد،اومدم ببینمت...
~که دورش بگردم
از آغاز هرچه دیدم در علی مرتضی دیدم
علی جان ، من شما را دست عدل کبریا دیدم
شما را بوی گل ،چون اشک شبنم ،رقصِ پای آب
شما را همنفس با ذات اقدس در حَرا دیدم
تو را رُکن یَمانی در کنار چشمه ی زمزم
تورا در هرصدا تا ماسوای رَبّنا دیدم
به مهرت بسته ام دل در امید بخششت هستم
تو را واضح وَ روشن در میان هَل اَتی دیدم
تورا مولود کعبه ، جانِ کَرّمنا بنی آدم
تورا مفهوم شیدائی وَ تا قالوبَلا دیدم
تورا آرامش دلها ،تورا بر عاشقان مولا
جهان را بحر هستی و شما را ناخ
گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟
ملانصرالدین گفت: نه، فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است.
دوستان گفتند: همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.
ملانصرالدین قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید.
روز موعود فرا رسید و دوستان ملانصرالدین یکی یکی آمدند, اما نشانی از ناهار نبود. گفتند : ملا، انگار نهاری در کار نیست.
ملانصرالدین گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده، دو سه ساعت
به هرسو قدم می‌گذاشتی پیکرهای کبود زمین را فرش کرده بودند. خورشیدْ بی‌تفاوت اشعه‌هایش را همچو سیخ داغی توی چشمانت فرو می‌کرد و شیون زنی چون شمشیر بُرنده‌ای هوا را می‌شکافت. فریاد ها متواضعانه گوش‌هایت را در آغوش می‌گرفتند و سرگیجهٔ سنگینی تورا آرام آرام در خود حل می‌کرد. برای احدی مهم نبود که نفس چگونه درون سینه‌ات می‌شکند و عرق سردی که تمام بدنت را پوشانده چگونه دستت را ماهی‌وار از دست دیگری جدا می‌کند. آنگاه که التماس می‌کردی بر
امام علی (ع)
 
زندگی کردن با مردم این دنیا 
همچون دویدن در گله اسب است... 
تا می تازی با تو می تازند.
زمین که خوردی، 
آنهایی که جلوتر بودند.. هرگز 
برای تو به عقب باز نمی گردند.
و آنهایی که عقب بودند، 
به داغ روزهایی که می تاختی 
تورا لگد مال خواهند کرد!
در عجبم از مردمی که 
بدنبال دنیایی هستند که روز 
به روز از آن دورتر می شوند 
و غافلند از آخرتی که روز 
به روز به آن نزدیکتر می شوند..
برای با تو بودن همه راکشتم
کودک درونم را کشتم
شهوت درونم را کشتم 
احساسم را کشتم
انسان بودنم را کشتم
آرزوهایم را کشتم
آدم های اطراف را کشتم
همه را کشتم
هیچکس در قلب من زنده نیست
قلب من تهی است
تهی از همه چیز
میدانستم تو آنقدر بزرگی که در قلب اشغال شده جا نمیگیری
آیا میتوانم تورا در قلبم داشته باشم؟
.
.
.
.
پ.ن : مخاطب خدا هست فکر بد نکنین
پزشکان از یک بیماری به نام « دوقطبی» سخن میگویند. تا حالا فکر کرده اید که چیست دو قطبی و چگونه به وجود می آید؟
به نظرم صرف داشتن دو شخصیت، بیماری محسوب نمی‌شود که اگر اینطور بود همه مریض بودیم.
کیست که تقابل خیر و شر را در وجودش منکر شود جز آنکه یک کدام، آنچنان بر دیگری غلبه کرده که صدایی از مقابلش شنیده نمی‌شود.
بیماری آن زمانی شروع می‌شود که یادت می‌رود هردوطرف خودت هستی. غافلی یا نمی‌خواهی بپذیری، همانطور که خیر بخشی از تمایلات تو را جهت
و من مهاجرم...
مهاجر زاده شده و مهاجر مانده ...
من در تمام فصل ها مهاجرم ‌‌‌‌‌....
فصل ها و روز ها و سال ها میگذره و من هنوز مهاجرم ...
من از لبخند عزیزام فقط تصویر دارم و هیچ 
از آغوششون فقط خاطره 
و از عطرشون ...
سهم ما از هم فقط خاطره هایی از گذشته است ..‌
و من دردناک هنوز مهاجرم ...
میترسم میترسم این داستان هیچوقت تموم نشههه ...
تورا با تمامم میخواهممم ...
 
مادر عزیزم 
           تورا با جوهر زر می نویسم
                                               شبیه در و گوهر می نویسم
                                                                           درون دفتر شعرم همیشه                                    
                                                                                                             به جای عشق ، مادر می نویسم 
سلام امروز جمعه 16/12/1398 هست که من دارم این نامه را برای تو تایپ می کنم ،برای تویی که نمیدانم کی می آیی ؟ امروز که این نامه را برای
تو مینویسم بیماری کرونا عین بختک بر روی زندگانی ما افتاده است و ولکن نیست و می دانم که تو هم می دانی :دی خوب آخر تو هم در همین جا 
زندگی می کنی دیگر . خنده دار است شاید بگویی این چیست نوشته ای این را هم که خودم می دانم . اما من میگویم اندکی صبر پیشه کن تا به جاهای خوبش هم برسیم .
خوب کجا بودیم ؟ آهان کرونا مثل بختک افتاده به
چه گردابی است میان بیتابی و صبر
و  شاید همین است که باعث رشد هر دلی است
گرداب و برزخ میان خوف و رجا
برزخ میان عجب و غرور
برزخ میان ...
آری گاهی ندایی خدایی تو را امیدوار میکند
و گاهی ندایی دنیایی تورا نا امید
و ندایی شیطانی تو را مایوس
گاهی به امید وعده خدا پر ازنشاط میشو
و گاهی با نشانه ای دنیایی او را فراموش میکنی
گاهی با حرفهای دیگران غرق در ناامیدی میشوی
و گاهی با ندایی درونی، پرتویی از امید را در خود میبینی
و در انجاست که در میابی تنهایی خود
علی اکبر لطیفیان ـ میلاد امام حسین(ع)اگر چه بال و پر ناتوانمان دادند 
ولی برای پریدن زمانمان دادند 
خبر دهید دوباره به بال فطرس ها 
مجال پر زدن آسمانمان دادندبه احترام ملائک امانت حق را 
به دست فاطمه ی مهربانمان دادندبدون واسطه امشب کنار سجاده 
تمام حُسن خدا را نشانمان دادندقسم به بوسه ی لب های سبز پیغمبر 
برای بردن نامت زبانمان دادندامام سوم دنیا، امام عاشورا 
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدابرای آن که بیابیم ما خدایت را 
گرفته ایم نشانی
وقتی از تو می نویسم می دانم که تلالو نگاهت تمام کلماتم را روشن می کند.روزی ساقی به نام خدا ساغر وجودت را به زمین آوردوروح مهربانت راکه باده عشقست در این ساغر ریخت.وقتی که قلمت را به دستت می گیری ومی نویسی ،کلمات چون باده ای ناب از ساغر وجودت لبریزمی شود.
 
در آن لحظه که جمله شاگردانت ،از تو چگونه نوشتن را می آموختند،من از ساغر لبریز تویک قطره چشیدم وشیداشدم ،آری سرمشق تو برای همه درس بود وبرای من می مست؛
 
از تو آموختم انسان بودن مهم است نه انس
وقتی از تو می نویسم می دانم که تلالو نگاهت تمام کلماتم را روشن می کند.روزی ساقی به نام خدا ساغر وجودت را به زمین آوردوروح مهربانت راکه باده عشقست در این ساغر ریخت.وقتی که قلمت را به دستت می گیری ومی نویسی ،کلمات چون باده ای ناب از ساغر وجودت لبریزمی شود.
 
در آن لحظه که جمله شاگردانت ،از تو چگونه نوشتن را می آموختند،من از ساغر لبریز تویک قطره چشیدم وشیداشدم ،آری سرمشق تو برای همه درس بود وبرای من می مست؛
 
از تو آموختم انسان بودن مهم است نه انس
..
"یاد تورا چگونه ز خاطر برم که عشق
نامت به برگ برگ درختان نوشته است
در هر بهار با نگه جستجو گرم
می جویمت میان گل و رقص برگ ها
من مانده ام به یاد تو در باغ خاطرات
گریان میان خنده ی نقل تگرگ ها
آن کوچه باغ و نسترن و مخمل نسیم
با هر بهار هست ولیکن تو نیستی
اردی بهشت هست هوای بهشت هست
گل بی شمار هست ولیکن تو نیستی .."
..
.
پ.ن۱: ‌‌‌‌‌‌و شبانگاهان که زمزمه می کردم در گوش او از پس فراق با دردی مهلک..
پ.ن۲: ولیکن تو نیستی.
تا ریخت قدوم دُردی ات در جامممستیه می آمیخته شد با کاممدیگر به جز از لبت ننوشیدم میزیرا که به وقت درد شد درمانم
 
دل با تو هوای دل سپردن داردبا اخم تو  انتظار مردن داردبی تو قدحی برای نوشیدن نیستبا قند لب تو چای خوردن دارد 
 
دستان تو خورشید نشانم  دادهقند لب تو شهد بیانم داده چون پای به قلب تیره ام بنهادی خورشید صفا به آسمانم داده
 
من مست مدام موی وهم انگیزت درگیر دو چشم مست مجنون خیزترو کرده خدا ، تورا عطا کرده به منمدهوش شدم از آن لب درّ ر
۴ ساعتِ نشستیم ، گفتیم ، خندیدیم و میخواییم نماز بخونیم :)))
میشه کوفتمان نشود؟! ممنونم:)خیرباشد ....
خدا خیربدهد تورا... نمیدونید چطور ادای مایکل هاشمیان رو درمیاورد ، دلم میخواست زمینو گاز بزنم...
و پارت دوم قشنگیای زندگی من بارون ِ الان بود:) ازهمه خنده دار تر وقتیه به سَما پی ام میدم میگم چ بارونی ، میگه اینجا بارون نیست که بعد باباشم بیداره میگه: ما یهودی هستیم و سمت شیعه ها بارون میاد
5:04
روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده ام
بسکه خودرا در دل آیینه غمگین دیده ام 
مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید 
گرگ باران دیده هستم، برف سنگین دیده ام
آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد
حال یوسف راببینم با کدامین دیده ام؟
آشناهستی به چشمم صبرکن،قدری بخند
یادم آمد، من تورا روز نخستین دیده ام 
بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود 
ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده ام 
حمیدرضا برقعی
  هو الرووف
  از کرببلا بس برکات آوردند  بااشک و دعا وصلوات آوردند  اینبار ولی به روی دوش مردم-  سردار شهید از عتبات اوردند
  در اوجی و تا قلب وطن تابیدی  تو ماه وستاره نه،خود خورشیدی  آنقدر که وقتی به سفر میرفتی  انگار خدارا به دو چشمت دیدی
  سردار تویی ،عاشق پیکار تویی  مردخطر و شیر جگر دار تویی  کشتند تورا ،باز به دل می ترسند  زیرا که نمرده ای و بیدار تویی
 
  از دیده اگر چه محو کردند تورا  این را تو بدان،نمیروی از دل ما  ایران پُرِ سردار سل
عکسی را که چسبیده بود به گوشه قلبم از دیوار اتاق جدا میکنم ،دستم را روی صورتش میکشم .من تمام جزئیات عکس را حفظ هستم چشم های قهوه ای روشنش پوست صورتش قوس بینی اش نگاهش میکنم و برعکس بقیه موارد بوسه ای روی عکس نمیزنم و فقط ان را روی میزمیگذارم و فکرمیکنم به تمام این پنج سالی که اکثرشب و روزهایش را باهم گذراندیم به تمام نامه هایی که هیچوقت برایت نفرستادم به تمام کتابهایی که هیچوقت برایت پست نکردم به تمام کاکتوسهایی که هیچوقت برایت نفرستادم ولی
دست در دستان گرمت میگذارم در خیال 
میروم در بزم تو با عاشقانه در خیال
 لحظه های عمر من غرق حضورت میشود 
میشوم مهمان قلب مهربانت در خیال
 میزند باران،روی شیشه میکشم چشم تورا
 اه چشمان سیاهت سهم من شد در خیال
 میکشم دست ز تو،میکشی ناز مرا 
وصل تو تقدیر من شد لیک آن هم در خیال 
تو مثل فصل بهاری پر ز شادی و سرور 
میشوم پاییز سرد برگ ریزت در خیال 
گفته بودی عاشق و مجنون و شیدای منی 
دیده بودم عاشقی های تو را پیوسته اما در خیال
 عاشقی دل خسته ام بهر
ونیز انحضرت ع فرمود خدای عزوجل بموسی وحی کرد  ای موسی بزیادی مال شاد مشو وذکر مرا در هر حالی وامگذار از یاد من بیرون مرو زیرا زیادی مال گناهان را فراموش سازد وواگذاردن دکر من دلها را سخت کند 8 امام باقر ع فرمود در ان توراتی که تغییری در ان داده نشده است و محرف نیست  نوشته است که همانا موسی از پروردگارپرسید و عرضکرد بارلاها هر اینه گاهی مجلسی برای من پیش اید که من تورا عزیزتر ووالاتر دانم از اینکه در ان مجلسها یاد تو کنم و نامت را برم  فرمود ای
این یه نامه است به صورت ناشناس برای آشناترین آدم زندگیممهربان قلب من
همه هستی ام پای لبخندت. آرام میکنی جانم را وقتی لبانت میخندند
ستاره باران می شود نگاهم از دیدن روی ماهت
کلمات  از قدرت توصیفت قاصرن
یه دونه قلب من...
میخواستم بگم تا بدونی که از امروز تا آخرین روزی که نفس میکشم عاشقت میمونم
فرقی نداره کجای این کره خاکی باشی وقتی تو دلم باشی خیالم راحته هرجا برم هستی
دلبر...
دلمو بردی
تورا به خدای عاشقان قسم مراقبش باش
این یه نامه است به صورت ناشناس برای اشناترین ادم زندگیممهربان قلب من
همه هستی ام پای لبخندت.ارام میکنی جانم را وقتی لبانت میخندند
ستاره باران می شود نگاهم از دیدن روی ماهت
کلمات  از قدرت توصیفت قاصرن
یه دونه قلب من...
میخواستم بگم تا بدونی که از امروز تااخرین روزی که نفس میکشم عاشقت میمونم
فرقی نداره کچای این کره خاکی باشی وقتی تودلم باشی خیالم راحته هرجابرم هستی
دلبر...
دلمو بردی
تورا به خدای عاشقان قسم مراقبش باش
گره زدم دل خود را به چین دامن یاربه خار هر مژه اش کرد مرغ سینه شکار 
به باد داد تمام دعا و زهد و نیازجوان شدم به نگاه پر از محبت یار 
چنان ز عطر وجودش خیال از سر رفت که در میان دل من دگر نمانده قرار 
شده زمین و زمان الغرض گرفتارش به ذوق آمده باد هم ز رقص زلف نگار 
چه آمده به سر عاشقت که دور توز خشت های پر احساس دل کشید حصار 
چه کرده ای که به هر سو روم تورا بینم و هر چه از تو بگویم شود کلام قصار 
ربود هوش من آن مُشک موی مشکینتتو در کنار منی هوش آیدم
نمیدانم...و باز هم نمیدانم چرا و چطور تمام نوشته هایم بوی تورا میدهدشاید از  یادگاری  نفس های به جای مانده ات استگاهی وقت ها که بی قراری هایم اوج میگیرد کوله یادگاری هایت را برمیدارم و به قله دلتنگی هایم صعود میکنمو دست اخر انجا  قلم و کاغذی برمیدارم و از سر دلتنگی های خاطراتت با سکوت درونم رنج میکشم.
پی نوشت1: بخشی از نوشته های مربوط به کتاب قلب زرد که ان شالله بعد این بیماری بره برای چاپ (شایدمهرماه) 
پ ن :من تو را در واپسین لحظات این روزهایم
گره زدم دل خود را به چین دامن یاربه خار هر مژه اش کرد مرغ سینه شکار 
به باد داد تمام دعا و زهد و نیازجوان شدم به نگاه پر از محبت یار 
چنان ز عطر وجودش خیال از سر رفت که در میان دل من دگر نمانده قرار 
شده زمین و زمان الغرض گرفتارش به ذوق آمده باد هم ز رقص زلف نگار 
گذشت برسر عاشق چه،کین چنین دورتز خشت های پر احساس دل کشید حصار 
چه کرده ای که به هر سو روم تورا بینم و هر چه از تو بگویم شود کلام قصار 
ربود هوش من آن مُشک موی مشکینتتو در کنار منی هوش آی
دانلود آهنگ حجت اشرف زاده آتشم باش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتشم باش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , حجت اشرف زاده باشید.
دانلود آهنگ حجت اشرف زاده به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Hojat Ashrafzadeh called Atasham Bash With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه حجت اشرف زاده به نام آتشم باش
میپرستم تورا میپرستممن هنوز از هوای تو مستمای پریزاده ی مو پریشانروی از این خسته دل بر مگردانماه ا
رمان گناه می‌کنم تو را (حوا به شیطان پناه می‌آورد) نویسنده: شیدا زارعی لطفا انسان باشید و کپی نکنید! بوی لعنت شده‌ات روی تنم جا مانده
نام : رمان گناه می کنم تو را. نویسنده: شیدا زارعی. تعداد صفحات: ۲۴۹۷. ژانر: #عاشقانه ،#اجتماعی. ***فرمت Apk بدلیل داشتن پنل تنظیمات حرفه ای جهت
امروز با خدا حرف زدم و اینجوری جوابمو داد:
و توکل بران خدای مقتدر مهربان کن،ان خدایی که چون(ازشوق نماز)برخیزی تورا مینگرد،وبه انتقال تو در اهل سجود(و به دوران تحولت از اصلاب شامخه به ارحام مطهره)اگاه است،
او خدای شنوا و دانا است
 
(ایات 217_220 سوره ی شعرا)
دستم به قلم رفت وهیچ واژه ای وصف تو نشد!...
قلم از وصف تو بی رنگ ماند...
و به لرزش در آمدند دستان بی جانم...
کاغذ از هق هق به کنجی لغزید...
سوسوی نیمه جان چراغ به خاموشی گرایید...
تمام کائنات اطرافم را دیدم که به احترام تو بر زمین فرود آمده بودند...
و من خاکستر شدم از تمام وصفی که نتوانست تورا در خود بگنجاند!...
این چنین شد که به سخن بزرگواری*رسیدم که می گفت:"فاطمه.فاطمه است"
*دکتر علی شریعتی
آمدی جانا ولی دانی که دیرم آمدی # من جوانی داده ام حالا که پیرم آمدی
ای فلک او را نشانم میدهی حالا چرا # نوشدارو را ببر اکنون که سیرم آمدی
در ازل بودم ملک در آن بهشت آرزو # تا به گندم خوردنم دیدی اسیرم آمدی
پهلوانی بودم و آنگه شکارم شیر بود # ناتوان گشتم کنون همچون جبیرم آمدی
برده ام از خاطرم رویای زیبای تورا # با دو صد افسون چرا اندر ضمیرم آمدی
تاب عشقت را ندارم، لرزه آرد بر تنم # خاک خشکم مرده ام دیگر کویرم آمدی
در سرای دیگری گرجی بیابدخود تو را #
ساعت از یک هم گذشته است و احتمالا به خواب رفته ایکهکشان راه شیری نقره میپاشد در آسمان شبمرا شتابی نیست با تلگراف های چون رعددلیلی نیست که بیدارت کنم یا تورا برنجانمهمانطور که میگویند دیگر این مصیبت تمام شده استزورق عشق درهم شکست درین سایش روزمره گیحال که هردوی ما خاموشیم دیگر چه نیازیست به درمیان گذاشتن غصه هایمان، دردها و زخمهایمان؟نگاه کن چه سکوتی بر جهان حکمفرماست!شب میپوشاند آسمان را به پاس حضور ستارگاندر چنین ساعاتی برمیخیزد آدمی ت
آدم‌ های امن همان‌هایی هستند که همه چیز می‌توانی بهشان بگویی، بدون اینکه قضاوت یا تحقیرت کنند...میتوانی کنارشان احساس بودن کنی...کسانیکه فقط خود خود خودت هستی که براشون مهمی کسی که ﺩﺳﺘــــﺖ ﺭﺍ می گیرد ....
ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑ ﺧـــــــﺎﻝ ...ﺩﺳـــــتت را می گیرد ﺑﻪ ﺭﺳــــﻢ ِمحبت ...ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳــــــﺖ ﻫــــﻮﺍیت ﺭﺍ ﺑ ﺍﺟــــــــﺎﺯﻩ به رسم رفاقت ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷد !گاهی تورا فرو می‌ریزد برای بنای جدید.... 
آدم های امن گل های
شب عبور شما راشهاب لازم نیستکه باحضور شما افتاب لازم نیست
دراین چمن که زگلهای برگزیده پراستبرای چیدن گل،انتخاب لازم نیست
خیال دار تورا خصم ازچه می بافد؟گلوی شوق که باشد طناب لازم نیست
بس که گریه نکردم غرور بغض شکستبرای غسل دل مرده اب لازم نیست
کجاست جای تو؟از افتاب می پرسمسوال روشن مارا جواب لازم نیست
پشت پنجره برخیز تابه کوچه رویمبرای دیدن تصویر،قاب لازم نیست
#قیصر_امین_پور
پاک کنید... 
گذشته ی تمام شده را...
اگر عکسی دارید که شمارا به عمق گذشته بر میگرداند...
اگر نوشته ای از رفته ها دارید...
اگر گلی خشک شده در گلدان گوشه اتاق شمارا ساعتها به رویاهای دور تمام شده میکشاند...
پاک کنید...!
گذشته ای که تورا متوقف میکند...
مانع از جریان انرژیهای جدید است...
پاک کنید انرژیهای صرف شده و تمام شده را...
راه را برای انرژیهای تازه باز کنید...
برای رویاهای تازه...
آدمهای تازه...
راه را برای زندگی تازه تر باز کنید...

+ از صبح چندین بار این مت
خدایا 
برای از  تو نوشتن واژه ها را در آب حوض انداختم‌تا بزدایماز آنهاغبار تعلقخدایا آرمیده ام آغوش آرامشتبا نی نی نگاهت در چشم های خیسگوش می دهمنجوایت رامیان رقص علف ها با صدای بادمیان شر شر رودخانه میان جیک جیک گنجشکانو عطر وجودتدر خاک باران خوردهو عطر یاس ومریممرا مدهوش می کند از کجا به تو باید رسید که همه جا تویی از که باید تورا شنید که جز صدایت نیستدر کدام احساس تو را باید شناختکه تو خدای احساسی.
حالا که ایستاده ام و به رد پایِ به جا مانده ام نگاه میکنم ؛
می بینم که ، مسیر خیلی طولانی و پیچ در پیچی را تا به اینجا آمده ام !
قله های فتح شده ی زیادی را می بینم
و همراه آن ها گودال های خیلی عمیقی را نیز
شاید در لحظه
افکاری که از نا کجا آباد می آیند و برطبق هیچ منطقی نیستند
بگویند که ، زندگی سراسر چشیدن تلخی هاست ...
اما خب این به ما بستگی دارد 
که چقدر طول میکشد زمان تاریکی هایمان
اگر مشق شنبه را همان شنبه ننویسیم
تمام هفته ی مان هرچند که تعطیل ه
الهی و سیدی و مولای
من آدم خوبی نیستم
من اصلا کسی نیستم
اندوخته ای ندارم
الهی
تو خود شاهدی
که از بلای موجود هیچ شکایتی ندارم
جز آنکه از نعمت حضور در جمع بندگان خالصت
که نگاه در چهره هایشان محبوبم را به خاطرم می آورد محروم شده ام
و توفیق حضور در هیئت را از دست داده ام.
مولای من
در این شبها از هیچ چیز جز دلتنگی بر امام زمانم (عج) شکابت ندارم
گناهکارم
چشمانم آلوده به گناه و اعمالم پر از سیاهیست
اما چه کنم؟!
با محبت حسین(ع) 
با دلتنگی بر امامم؟!
ای محب
آفتاب شب یلدای منی مهدی جان/آشنای دل و رویای منی مهدی جان/گریه دارم زفراقت همه جاباغصه/مونس خلوت زیبای منی مهدی جان/اشک بازمزم چشمان بخروشد دائم/مرهمی ازبر فردای منی مهدی جان/مژده آل نبی صبح وصال مولاست/درجهان رحمت وآقای منی مهدی جان /نائبت زمزمه یاری تورا دارد/سیدو سرور ومولای منی مهدی جان /شب طولانی ظلمت برسد رو به تمام/هدف ومژده عقبای منی مهدی جان /دشمنانت همه جا ظلم وستمها دارند/صاحب کل دعاهای منی مهدی جان /میرسد روز فرج مژده دیدار ووصال/
میدانید فکر میکنم نیمه ی گمشده  همان کسی ست که میتوانی جلویش هرچه که ناراحتت میکند بگویی و از آن نترسی که برای کمبود هایت روزی سرزنشت کند یا بخاطر ضعف هایت تورا رها کند . بتوانی جلویش هرچه را که خوش‌حالت میکند بگویی و نترسی که احمق و ساده لوح خطاب شوی. و بتوانی به راحتی در مورد احمقانه ترین چیز ها حرف بزنی و نترسی که مبادا روزی بخاطرش مسخره شوی.
برای همین هم نیمه ی گمشده وجود خارجی ندارد و همه ی آدمها همیشه رویایش را دارند.
درد حجران دلم میکشد و زنده نگه میدارد
خدا مرده تنی را ز مرده دلی به میدارد
حضرت عشق بگفتا گر دیوانه شوی
تورا از همه عالم نگه میدارد
صد حیف اگر قلب مرا مرده فکندند ولی
عاشقان را به ابد زنده نگه میدارد
ای عشق بسوزان که نیرزد دیگر
او دم بی عشق را گنه میدارد
ظلام،گر همه عمر بماند بی عشق
میخانه عشق را خانه نگه میدارد
 
انگار همه دنیا  همدست شده بودندعاشقت شوم !
خیابان ها را بگو عهدبسته بودند فقط قدم زدن با تو لذت بخش باشدنگاهم همیشه بی قرارت بود انگار همه زیبایی های عالم یک جا در تو باشد و قلبی که پیوسته تورا صدا میکرد !همه و همه از تو میگفتند حتی درخت های کهنسالی که فقط یکبار در کودکی تورا دیده بودند.. همه چیز مثل برق و باد وبه سادگی شروع شد یادت هست آن شب را؟ همان شبی که با نجوا کردن یک بله دستانت در دستانم گره خورد و سرم مهمان شانه های پر مهرت گشت‌نقل و
آنکه از مهرش به دل مهر ها دارم تویی     روءیاکه در شام وصبح وظهرها دارم تویی
تیرغم درزندگی کر باعث زخمم شود        مهربانی های تو آن زخم را مرحم شود
نام زیبای تورا درسجده هایم باخدا           گفتمش شکرت خدایا :چون داده ای یم آتنا
آتنا یعنی گلی ، محرم به راز مرتضی        گرمی ونوری به منزل ، هدیه ای اواز خدا
( شعر فوق به سفارش آقای مرتضی الف ازمشهدمقدس خطاب به همسرشان آتناخانم سروده شده است )
درایتدای هربیت نخستین حرف به ترتیب نام آ ت ن ا را می توان
"به نام مهربان ترین"
 
«آن قصه شنیدید که در باغ یکی روز                      از جور تبر زار بنالید سپیدار»   2 جمله خبری و پرسشیآن قصه ← مفعولشنیدید ← ماضیکه ← حرف ربطدر← حرف اضافهباغ← متممیکی روز← قید زماناز ← حرف اضافه ، تبر متممزار ← قید حالتبنالید ← فعل ماضیسپیدار ← نهادآرایه: تشخیص«کز من نه دگر بیخ و بنی ماند و نه شاخی                از تیشه ی هیزم شکن و اره ی نجار»   2 جمله (کلمه "نه" فعل منفی میشود)
کز (که از) ← حرف اضافهمن ← متممدگر ← قیدبی
سلام عذرای کوچک دوست نداشتنی، به هیچ وجه دوست ندارم تکرار شوی..
فقط بگذار برایت از تجربیاتی که  تو برایم خلق شان کردی  بگویم ....
بگویم که باید بدانی که همیشه نباید پیش از به وقوع پیوستن هیچ  اتفاقی تا این اندازه به خاطرش شاد و یا ناراحت باشی چرا که می بینی ،روزگار تو را به بازی گرفته و میخواهد حرصت را دربیاورد. پس چشمه ی پاک احساساتت را این قدر زود به تلاطم نینداز ...
برای به دست آوردن خیلی از خواسته هایت تلاش نکن، چرا که خیلی زود در می یابی آنقد
♪♬♬♪چه شود دوست شوی دست در این دست کنی حبیب من♪♬♬♪
♪♬♬♪چه شود نیم نگاهی به این عاشق سرمست کنی مرا مست کنی♪♬♬♪
♪♬♬♪دل به دلت داده منم منم پای تو افتاده منم منم دلبر دل برده تویی تویی عاشق دیوانه منم منم♪♬♬♪
♪♬♬♪دل من افسار ندارد درگیر تو است دیدم آن چشم تورا چشمانم مست شد است♪♬♬♪
♪♬♬♪دل به دلت داده منم منم پای تو افتاده منم منم دلبر دل برده تویی تویی عاشق دیوانه منم منم♪♬♬♪
♪♬♬♪دل من مست کن و دست در این دست کن و زیر و رو
عزیزم مائده سلام ؛ این هم آزمون 17آبان و این دوهفته هم گذشت...
امروز سایت کانون بازیش گرفته بود و پاسخ تشریحی را دقایقی پیش توانستم دانلود کنم ، میخواستم بروم و مهسا را ببینم اما به بهانه تحلیل نرفتم و تحلیل هم که نشد انجام دهم ، بهرحال...چهارشنبه میروم و شاید به خاطر اینکه اینقدر خوب است در آغوش بکشمش.
صبح مریم مریض بود و نیامد و راستش را بخواهید یکمی خوشحال شدم..دلم تنهایی میخواست! پدرش آمد دنبالم و باهم تا حوزه شکیلا گوش دادیم:))
آخر آزمون مهسا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها