نتایج جستجو برای عبارت :

من برای زنده بودن جستجوی تازه می خواهم

انشای بسیار زیبای یکی از دوستام، حتما بخونیدش!
مستی به وقت نیمه شب
درست در تکاپو برای یافتنی اوجی دردناک برای این سری که گرمای پرواز بر فراز نوشته را بال بزند و بعد در نقطه ای که انتظارش را ندارید با ترس سقوط آشنا کند.

ادامه مطلب
 در ازدحام این همه ظلمت بی عصا 
چراغ را هم از من گرفته اند 
اما من
دیوار به دیوار
 از لمس معطر ماه 
به سایه روشن خانه باز خواهم گشت
 پس زنده باد امید 
 در تکلم کورباش کلمات
 چشم های خسته مرا از من گرفته اند 
اما من 
اشاره به اشاره
 از حیرت بی باور شب 
به تشخیص روشن روز خواهم رسید 
پس زنده باد امید 
 در تحمل بی تاب تشنگی 
میل به طعم باران را از من گرفته اند
 اما من
شبنم به شبنم
 از دعای عجیب آب
 به کشف بی پایان دریا رسیده ام 
پس زنده باد امید
 در
 
 
 از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت، عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی...
الان برای خودم یه دفعه عجیب اومد که هنوز زنده‌ام..‌ هنوز؟ زنده‌ام؟! چه کلمات عجیب و غریبی! زنده بودن هم چیز عجیبی‌ه ها، معنای غریبیست... چون متضاد زنده بودن خیلی قابل فهم نیست... 
سردار سلیمانی تازه به تکثیر نشست
تکثیر شدن شهید 
از عجایب رحلت شهید آن است که خون پاک او سبب می شود با اینکه جسمش تکه تکه شده، شخصیت او در بین ارادتمندانش تکثیر شود، این هم نوعی از حضور و شاهد بودن و زنده بودن شهید است، و از این طریق از باب من سن سنة حسنة، بل أحیاء می شود و عند ربهم یرزقون. 
رهروان خسته را احساس خواهم داد 
ماه های دیگری در آسمان کهنه خواهم کاشت 
نورهای تازه ای در چشم های مات خواهم ریخت 
لحظه ها را در دو دستم جای خواهم داد 
سِهره ها را از قفس پرواز خواهم داد 
چشم ها را باز خواهم کرد ... 
*
خواب ها را در حقیقت روح خواهم داد 
دیده ها را از پس ِ ظلمت به سوی ماه خواهم خواند 
نغمه ها را در زبان چشم خواهم کاشت .
گوش ها را باز خواهم کرد ...
*
آفتاب دیگری در آسمان ِ لحظه خواهم کاشت 
لحظه ها را در دو دستم جای خواهم داد 
سوی خورشیدی
چه چیزی را باید دوست داشت. آیا خود را باید همیشه دوست داشت؟! آیا لیوانی که در آن قهوه می نوشید، باید دوست داشت؟! آیا مرگ را باید دوست داشت؟! آیا خدا را باید دوست داشت؟! بنظرم ما همیشه محکوم به دوست داشتن می شویم، برداشت بد نکنید ولی ما مجبوریم خانواده مان را دوست داشته باشیم. آیا می شود خدا را دوست نداشت و ما را بیامرزد؟!من محدثه را دوست دارم و بایدی برای دوست داشتن نبود. اینجور دوست داشتن ها حسی دیگری دارند. تا حالا کسی را دوست داشته اید؟! می خوا
 به خودت بگو:
فقط برای امروز، افکارم را بر روی بهبودیم متمرکز خواهم کرد ،زندگی می‌کنم و بدون مصرف هیچ گونه ماده مخدّری روز خوبی خواهم داشت.
فقط برای امروز، به کسی در معتادان گمنام اعتماد خواهم کرد، کسی که مرا باور کند و می‌خواهد در بهبودیم به من کمک کند.
فقط برای امروز، برنامه‌‌‌‌ای خواهم داشت و سعی خواهم کرد آنرا به بهترین شکل ممکن انجام دهم.
فقط برای امروز، به کمک NA سعی خواهم کرد از زاویه بهتری به زندگیم نگاه کنم.
فقط برای امروز, ترسی نخو
 
کتاب‌هایی را خوانده‌اید  که مؤلف آن از دنیا رفته است، ولی همچنان در شما تأثیر می‌گذارد و شما را متحول می‌کند. حتی پس از مرگ و از ورای قبر و در گذر تاریخ طولانی،  از راه کتاب، از راه سخنان،  از راه تربیت و  مکتب فکری خود و از راه الگو بودن، بر انسان تاثیر میگذارد و جامعه را دگرگون می‌کند. زندگی اینست، انسان زنده این است، زیرا ملاک حقیقی زنده بودن، حرکت و تأثیرگذاری و دهش است.
موسی صدر، انسان آسمان
 
اینكه سلاح فروخته شده دراثرتعویض محل فروش یامدت زمانی بالاارزش بالایی میافت برای دونالدوحشت آفرین بود.
اوهمیشه ازیادآورشدن عبارت كاغذفاقدارزش واهمه نداشت.معاهدات اسلحه وغیره بیشترزیان نصیبش میكردند.
امكان داشت كشورهاسلاح هارامهندسى معكوس كنند.ازآن جهت تحمیل قوانین استفاده كنندیاازآن بعنوان جانشین طلاودلاراستفاده كنند.
فكراوسراسرسودآورى نداشت دركل بروزبودن همه سلاح هادركشورهاراخواستارنبود.
من عاشق شدم وگرنه این بی قراریم دلیل دیگری ندارد. من عاشق شده ام وگرنه این هوس ناتمام حرف زدن با محدثه چیست؟! من عاشق شدم وگرنه این دلیل خوشحالی، این میل بوسیدن برای چیست؟! من عاشق شدم و دیگر نه می خواهم و نه می توانم باز گردم به تنهایی خویش، محدثه من، این بینوا عاشقت را در تنهایی خود جا می دهی؟! از من دور هستی و خداوند در فکر است که تو را چگونه خلق کرده است که بنده سر به راهش را اینچنین از او غافل کرده ای. باز می گویم: دوستت دارم. با اینکه نوشتنش ه
احساس میکنم نشسته ام به انتظار اتفاقی که رخ دهد اما امان آن اتفاق هرگز نخواهد رسید، سرم از تمام افکار پریشانی که درون دهنم در انتشارن در حال انفجار است. 
شب 25 سالگی را حس میکنم اما احساس زنده بودن ندارم. باید زنده شوم باید دوباره زنده شوم... 
دوباره انتظار
مردنم
تولدی دوباره نیست
این سرآغاز اما
مرا خواهد کُشت.
عدالت را بیاور.
و قاضی شو.
با هزار بار مُردن 
من دوباره زنده ام!
****
اگر قرمز نبودم
صورتی می شدم. 
تا نگویند که از عشق و جنون
نیلی شد!
****
تکه های وجودم 
در زیر پای توست.
امروز ظرفی آورده ام
تا تکه های وجودم را جمع کنم. 
گام که برداری
در پسِ گام هایت
غباری بر می خیزد
آن غبار
غرور سوخته ی من است!
****
اگر بیایی
چشم هایت را برایت آذین خواهم بست. 
با اشک هایم 
شهر دلت را خواهم شُست. 
پلک ه
یادم میاد پارسال همین روزا بود داشتم میرفتم تهران تابلو دانشکده م رو توی مسیر دیدم ارزوکردم  میشه سال دیگه من دانشجو همین رشته همین شهر باشم
گذشت تا امسال
دقیقا همون روز  داشتم میرفتم اصفهان تابلو دانشکده مون رو توی مسیر دیدم حالا من دانشجو همون رشته همون شهر بودم راستش رو بخوای به اسونی نرسیدم ولی بالاخره رسیدم 
الان هم نمی دونم چی قرار سر و من ارزوهام وایندم بیاد ولی فقط میخوام صبورباشم ومنتظر .خدارو چه دیدی شاید شد...
داشتم فکر می کردم اگر بعد از این بلای کرونا زنده موندیم تازه ماجرای عجیب و غریبی را تجربه می کنیم. قیمت نفت به بدترین شرایطش در چند سال اخیر رسیده است. صادرات نفت و سایر محصولات ما عملا قطع شده است. کرونا باعث تعطیلی بسیاری از کسب و کارهای کوجک گردیده . و ...
خب نتیجه این مباحث چی میشه؟ مشخصه میشه تورم وحشتناک
فکر میکنم سال دیگه اگر زنده موندیم این دفعه تورم حسابمون را می رسه و احتمالا می کشه.
 
دولت محترم که نشسته کنار گود .
 
عجب ماجرایی داریم هر
در ازدحام این همه ظلمت بی عصا
چراغ را هم از من گرفته اند 
اما من
دیوار به دیوار
از لمس معطر ماه
به سایه روشن خانه باز خواهم گشت
پس زنده باد امید 
در تکلم کورباش کلمات
چشم های خسته مرا از من گرفته اند
اما من
اشاره به اشاره
از حیرت بی باور شب
به تشخیص روشن روز خواهم رسید
پس زنده باد امید 
در تحمل بی تاب تشنگی
میل به طعم باران را از من گرفته اند
اما من
شبنم به شبنم
از دعای عجیب آب
به کشف بی پایان دریا رسیده ام
پس زنده باد امید 
در چه کنم های بی رفتن سف
نمی خواهم مقایسه ای غیر واقعی بکنم.نمی خواهم دغدغه ها را مقایسه کنم .
نمی خواهم توانمندی مان را مقایسه کنم.
اما قبول کنید علی (ع) هم با آن عظمت اش، شب هایی را سر در چاه می کرد.
علی هم جایی داشت که در آنجا فقط خودش بود و خدایش.
این ک چه  می گفت و چگونه می گفت بماند، مفصل تر ز این حرفاست بحث اش، بحثم درباره ی چاه است. چاهی که واصل علی و خدایش بود؛چاهی ک از زمین به عمق آسمان می رفت؛ چاهی ک قطرات اشک علی زنده نگه داشته بودش. 
زود یا دیر چاه زندگی ام را بای
از آرمان می‌نویسم...
آرمان همان واژه‌ای که با آ‌ن بزرگ شدیم.
چشم که به جهان گشودیم جهان هارمونی ارزش‌هایش را برایمان دیکته کرد...
آموخت ورای من و منیت من را.
آموخت می‌توانم همه را من ببینم یا من را همه.
آموخت از شادیِ همه، همه شاد بودن را. از دردِ همه، همه درد بودن را.
آموخت من نبودن را و همه بودن را...
ای کاش ما غرق در معنی بودیم، غرق در بودن بودیم.
ای کاش در لغت‌نامه‌هایمان واژه‌هایی برای شرمسار بودن از وجودشان نداشتیم.
ای کاش زنده بودیم به
سلام به دوستای گلم حالتون خوبه؟؟درباره ی بیماری کرونا یه چیزی اومدم بهتون بگم  ;-)این چینی های ........... به بچه همستر تازه به دنیا اومده٬ خفاش٬ مار٬ هشت پا(اختاپوس) قورباغه٬ موش و ..... هم رحم نمیکنن همه ی اینا رو هم بهشون حال میده زنده زنده در حالی که دارن زجر میکشن اونا رو بخورن
ادامه مطلب
۱۰ ژانویه ۲۰۱۶، وقتی وبلاگی رو در بلاگ اسپات  میروندم، به جای بدرقه نوشته بودم بدرغه. 
و امروز بعد از ۳ سال این غلط املایی رو دیدم. زمان زیادی گذشته اما تازه‌ بود نوشته. اونقدر تازه که لازم دیدم برای خاطراتی اینقدر زنده باید تصحیح کرد غلط‌ها رو.
اندیشه ام خشکید دراین ناکجا آباد
این ناله ها هرگز نمی گنجد دراین فریاد
تا در کف تو رشته تقدیرهای ماست
پروردگارا داد خواهم من از این بیداد
من بنده سرکش نبودم نیستم شاید
این بار از دستت عنان بنده ای افتاد
تو سوزها در سینه خواهی ناله ها در دل
من یک خدای شاد می خواهم خدای شاد
من شعرهای تازه می خواهم زبانی نو
من دشت خواهم سبزه خواهم سایه شمشاد
من دامن یک کوه سرکش در بغل خواهم
من بید می خواهم که رقصد با صفای باد
یک چشم پر می خواهم از احساس دیدن ها
یک گ
..آخر این بغض خفی را علنی خواهم‌ کردو حرم سازیتان را شدنی خواهم‌کردمن به تنهایی از این جام نخواهم‌نوشیدهمهٔ اهل جهان را حسنی خواهم‌کردتا همه مردم دنیا بچشند از کرمشهمه را از نظر فقر، غنی خواهم‌کردهمه‌جا از حرم خاکی او خواهم‌گفتکربلا را و نجف را مدنی خواهم‌کردمیشود دید چه خون دلی از غم خوردمسنگ دل را که به یُمنش یَمنی خواهم‌کردآرزو نیست، رجز نیست، من آخر روزیوسط صحن حسن سینه‌زنی خواهم‌کرد
سید محمد رضا موسوی 
 
.................................
شای
 همین که آدم زنده است خودش خیلی خرج دارد. زنده بودن به معنای فیزیولوژیکی یعنی همان نیاز به هوا که لازم ترین است و نیاز به آب و خوراک و بعدش هم پوشاک و سرپناه. این را همه می دانند. من معلم علوم هم نیستم ولی عمیقا به مسئله فکر کردم چون بعضی وقت ها شرمنده می شوم از اینکه زنده ام و این را با صدای بلند اعلام می کنم به یک نفر که خیلی باهام صمیمی است و هر چی دلم بخواهد به او می گویم. یعنی هیچ رازی بین مان نیست. این موجود وجود خارجی ندارد و فقط در درونم است.(
 فصل زیبا و دل انگیز پاییز اصلا متوجه نشدم کِی اومده ، برگی که زیر پام صدای خش خشش دلمو آروم میکرد میگفت خودتو به نفهمی نزن چه بخوای چه نخوای پاییز اومده ،با این همه قشنگی باز دوباره ... ...میدونین در طول این سالهایی که گذر عمر دیده ام همیشه منتظر میموندم تا پاییز بشه ،تا زندگی کنم تا نفس بکشم تا خاطراتم زنده شن و من ... اما مدتهاست که هر سال با آمدن  پاییز هزار بار میمیرم و زنده میشماصلا پاییز میاد که منو بکشه ،کاشکی دنیا یادش بره که من دارم تو
قیمت گوسفند زنده در بازار حالت ثابتی ندارد . گاه قیمت افزایش می یابد و گاه کاهش . قیمت به علت متفاوت بودن نژادها، وزن گوسفند و همین طور هزینه های نگه داری متفاوت است . مثلا هر چه گوسفند وزن بیش تری داشته باشد با قیمت بالاتری در بازار معامله می شود .
در این جا قیمت ها را به صورت میانگین بیان می کنیم :
- گوسفند زنده نر در بازار تهران حداقل 40000 تومان و حداکثر 41000 تومان .
- گوسفند زنده ماده در بازار تهران حداقل 33000تومان و حداکثر 35000 تومان.
- گوسفند زنده نر
عشقم عاشقم باش_داریوش
ریتم: 4/4                    گام:G
G..................C.......................G
تو غربتی که سرده تمام روز و شبهاش
G..........D7...........Am...............C....
غریبه از من و ما . عشق من عاشقم باش
G..........................C.......................G
عشق من عاشقم باش. که تن به شب نبازم
G.........D7........Am..........C....
با غربت من بساز .تا با خودم بسازم
G.........D7................Am............C...........
عشق من عاشقم باش. عشق من عاشقم باش
C...........G7...Bm...............G
تو خواب عاشقا رو تعبیر تازه کردی
G............D7........C..............Am
کهنه حدیث عشق و ت
گر تو می خواهی، نمی خواهی مرا، خواهم ترا،
سال و ماه و روز و شب تنها ترا خواهم، ترا.
تا به حسن دیگری خواهم، که بینم روی تو،
در دعا و در نمازم از خدا خواهم ترا.
جز وفا چیزی نخواهم از جهان عشق تو،
از جهان ب یوفا، ای بی وفا، خواهم ترا.
خون بها از تو نم یخواهم، بیا، خونم بریز،
در بهای جان خود، ای بی بها، خواهم ترا.
تا ز من بیگانه ای، بیگانه ام از عقل خویش،
با دل دردآشنا، ای آشنا، خواهم ترا.
هر نفس دارم هوس، باشی تو با من همنفس،
در نفسهای پسینم چون هوا خوا
به این فکر می‌کردم که آدم زنده باشد و بدنش شروع کند به تجزیه شدن. نمی‌دانم بعد از مرگ چه اتفاقی برای بدن می‌افتد. می‌گندد و کرم می‌زند و چه و چه. فکر می‌کردم که آدم زنده باشد و عین‌ به عین یک همچین چیزی را ببیند. هر روز و هر ساعت، شاهدِ روندِ تلاشی تنش باشد. هر روز زشت‌تر شود. و ببیند که زشت‌تر می‌شود.
چیزِ غریبی نیست البته. در قصه‌ها آمده که با ایّوب یک چنین معامله‌ای شد. و تازه ایّوب کارِ خطایی هم نکرده بود.
اگر شما این نوشته را می‌خوانید،
یه کلیپه هست داره با حاج قاسم صحبت می کنه، میگه حاج آقا تموم شد؟
میگه نه هنوز اولشه، یه مرحله سختش تموم شد، تازه اولشه...
+ هنوز اولشه، خون حاج قاسم می جوشه و زنده می کنه همون طوری که خون اباعبدلله می جوشد و زنده می کند.
++ لا یوم ک یومک یا ابا عبدالله...
امروز اولین روز تابستونه (استیکر ذوق و شوق (خیلی ذوق و شوق)) و اولین شنبه تابستان!! (چه شنبه ای!)/از لحاظ حال شخصی و حال هوای خونه و خانواده الحمدلله همه چی بر روال عادی خودش داره پیش میره و همه چی خوبه! تازه تابستونم که هست!/الان از یذره فرصتی که دارم تو این چالش شرکت میکنم که خیلی چالش خوبیه به نظرم همه باید شرکت کنن و دلیل زنده بودنشونو بدونن/ به قول یه دیالوگ تو فیلم sin city که میگفت:
لوسیل: زندون برات جهنم بود مارو؛ این بار حبس ابد می گیری.
مارو: جه
کاهش میل دام به غذا دلایلی دارد که در زیر به آن ها اشاره می شود :
- طریقه غذا دادن به دام ها باید به گونه ای باشد که علوفه به طور یکنواختی در آخور قرار گیرد تا همه دام ها به یک نسبت از علوفه بتوانند استفاده نمایند .
- باید خوراک دام تازه و سالم باشد . زیرا خوراکی که کپک زده و فاسد است سبب می شود که میل دام کاهش یابد .
- عدم تهویه نامناسب در محل خوراک دهی : وجود گرمای شدید، کوتاه بودن سقف و نبود تهویه کافی سبب استرس گرمایی در دام ها می شود . همین مطلب س
 
اینک که به یاری مزدا تاج شاهی بر سر گذاشته‌ام اعلام میکنم که تا روزی که من زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من میدهد دین وآیین و رسوم ملت هایی که من پادشاه آنها هستم را محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من، رسوم ملت هایی که من پادشاه‌شان هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند.
من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده‌ام تا روزی که زنده هستم هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر مل
خدا گاهی کاری می‌کند که از همه بِبُری؛ از همه و حتی از خودت. آن‌قدر چیزهای ناراحت‌کننده نشان‌ت می‌دهد که از همه چیز و همه کس بدت بیاید؛ از همه چیز و همه کس و حتی از خودت...
اوایل خیلی بیش‌تر از الآن ناراحت می‌شدم و گله می‌کردم. اما زنده‌گی مگر چیست غیر از ابتلا و آزمایش؟ مگر زنده‌گی نقشه‌ی خدا نیست که برای هر کس نقش و جای‌گاهی را در نظر گرفته است؟ که اگر غیر از این بود، جبر جغرافیا و تاریخ و محیط همه ناعادلانه می‌نمود و خداییِ خدا را ناسز
دیگر نمی‌توانم دنبال این سایه‌های بیهوده بروم، با زندگانی گلاویز بشوم، کُشتی بگیرم. شماهایی که گمان می‌کنید در حقیقت زندگی می‌کنید، کدام دلیل و منطق محکمی در دست دارید؟ من دیگر نمی‌خواهم نه ببخشم و نه بخشیده بشوم، نه به چپ بروم و نه به راست. می‌خواهم چشم‌هایم را به آینده ببندم و گذشته را فراموش بکنم.
| زنده به گور _ صادق هدایت |
 
 
درست یادم نیست از چند سالگی بهم الهام شد که در یکی از روزهای تابستانی بیست و دو یا سه سالگی خواهم مرد! و مردنم حتما چیزهایی را ناتمام می‌گذاشت که آن زمان برای رها کردن‌شان غصه می‌خوردم و برای همین از رسیدن روزهای تابستان بیزار و ترسان بودم. این شد که با تمام نیروی درونی‌ام در برابر «مردن در بیست و سه سالگی» مقاومت کردم و با اصرار زیاد خواستم که زنده بمانم. 
خب، زنده ماندم.
بدون کوچک‌ترین اثری.
 
 
پولیش و واکس 3 اکستریم هایبریدنت سوناکس : 

پودر اکسید آلومینیومی بسیار ریز باعث رفع نور Verkratzungen ، لایه های خشک شده و صاف شدن رنگ می شود.
براق عمیق و براق ، ترمیم و ترمیم شدید رنگ کارایی دارد.
مناسب برای بدنه
براق کننده، محافظت کننده، پولیش کاری،تشکیل لایه‌ای با دوام بر روی رنگ خودرو

شناسه محصول : 202200
زمین چه با سخاوت است. گرمى آغوشش باز است به روى مسافرها 
دانه اى که در خاکش خانه مى کند و گرده ى افشانى که بر آن مى نشیند را در بر مى گیرد و با داشته هایش در طبق اخلاص آن را مى نوازد. بذر ریشه مى دواند و آغوش زمین مى فشارد، جوانه مى زند و سر بر مى آورد. به بار مى نشیند؛ خواه میوه اى باشد یا رنگ و رایحه اى. و دانه یا گرده ى مسافر دیگرى روانه ى سفره ى خاک مى کند. 
زمین را دوست دارم. جایم مى دهد. سفر پیشینم را بذر سفر تازه مى پروراند. هر بار مى رویاندم به ب
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «شهادت حاج قاسم سلیمانی، زنده بودن انقلاب در کشور ما را به رخ همه‌ی دنیا کشید. عدّه‌ای میخواستند وانمود کنند که انقلاب در ایران از بین رفته است، مرده است، تمام شده  امّا شهادت او نشان داد که انقلاب زنده است.» ۱۳۹۸/۱۰/۲۷
من از قوی بودن میترسم!از آن جنس قوی بودن ها که در ذهن اتفاق نمی افتد… که فقط تظاهر است، نمایش قدرت است…از آن ها که وقتی کسی غمی دارد، سکوت می کند، معمولی رفتار می کند، لبخند می زند تا به همه نشان دهد که محکم است اما در حقیقت آنقدر به گذشته فکر می کند که امیدهایش زیر خروارها حسرت دفن می شوند، و احساس زنده بودن را از خودش می گیرد …قوی بودن، خودسانسوری نیست سکوت نیست…گریه کن !فریاد بزن به در و دیوار مشت بکوب دلت را خالی کناما بعدش روی پاهایت
با نگاهی که تو داری بر من ،من از این قاعله رد خواهم شدتو زمن فاصله می گیری ومن  باز ازاین فاصله رد خواهم شدگرچه تاراج نگاه تو شده ،عمر ناچیز من وهستی منمن به یک ذره ی لطف تو مگر، باز از این قافله رد خواهم شددستهایت پرمهر ،دیدگانت پرنور،مقدمت عاطفه از جنس بلورباز هم با طپش قلب تو من، از در عاطفه رد خواهم شد
به نام اوی من و تو
 اگر به شما بگویند که یک جای فوق العاده زیبا یک گوشه از دنیا هست که حتما باید هرکسی تا زنده‌است آنجا را ببیند، یا اینکه بگویند یک کار جالب هست که باید تجربه اش کنید تا تازه متوجه شوید اصلا هیجان یعنی چی؟ و یا از یک حس ناب که قادر هست آرامش را به هرکسی هدیه کند، برایتان تعریف کنند؛ یا بشنوید یک مزه فوووووق العاده خاص هست که اگر نچشید انگار در این دنیا به با هیچ طعمی آشنا نشده اید
ادامه مطلب
یادم می‌آید بچه که بودم یک بار تلویزیون یک فیلم سینمایی پخش کرد برای بچه‌ها...
ماجرای عروسکی بود با چشم‌های دکمه‌ای که دست و پایش با چند نخ نامرئی وصل بود به دو تا چوب کهنه.
یک پیرمرد چهل سال هر روز کنار خیابان اصلی شهر می‌ایستاد و عروسک را با همان دو تا چوب می‌رقصاند و پول می‌گرفت.
اسم عروسک یادم نیست. یک چیزی بود شبیه به ریکو مثلا.
این وسط ریکو با یک کلاغ پکیده هم رفیق بود و شب‌ها که پیرمرد خواب بود، با هم اختلاط می‌کردند.
ریکو یک بار از کل
کتاب طُرقهشاعر: وحید جلالی

از گلی رنگ و بو نمی خواهماز کسی پرس و جو نمی خواهممی نشینم به کنج خلوت خویشبعد از این های و هو نمی خواهمهر کس از هر کسی که پیغامیمی رساند، بگو نمی خواهمآرزو هم سراب موهومی استمن دگر آرزو نمی خواهمچیزی از بختِ مضحک مستپستِ بی آبرو نمی خواهممن دگر بعد از این خودم رابا آینه رو به رو نمی خواهماو که دیگر مرا نمی خواهدمن خودم را چو او نمی خواهمچشم در چشم آینه تا چند؟ من چیزی جز از او نمی خواهم
برای تهیه ی این کتاب می توان
خیلی وقت است که
می‌خواهم بنویسم؛ از کبوتری که در ایوان کوچک‌مان لانه کرده، از دخترانی که
روزهاست من را خانوم فارسی صدا می‌کنند، از آشپزی و شعفی که وقت مخلوط کردن خوراکی‌ها
با هم به من دست می‌دهد، از اتو کردن لباس‌های مردی که دوستش دارم، از تمام شدن
کلاس‌های ارشد، از شعرهای تازه‌ای که می‌گویم، از رویاهایی که می‌بافم، از لحظه‌های
دو نفره و درک شیرینیِ از خود گذشتگی‌های دو سویه، از دوستان جدیدی که پیدا کرده‌ام،
از خانۀ دوست‌داشتنی‌م
گفتی ازباران بسازم دفتری خواهم نوشتاینکه من راتاکجاهامی بری خواهم نوشتچشمهای توخدای حرفهای تازه اندکفرراباواژه های دلبری خواهم نوشت کنج لبهایت بهشتی گم شده رسوای منوقتی لبخندتورامثل پری خواهم نوشتبوسه بامن بوسه است ایینه باتصویرتوعشق دارددرمیانش داوری خواهم نوشتاینکه من مردابم اری خط به خط کهنگیتوبرایم دفترنیلوفری خواهم نوشتدرمیان دستهای کوچم جای تو نیستمن تمامت رابرای دیگری خواهم نوشتموج زیبای نگاهت ناگهان تردیدشدباتودارم حرفه
من فریبا هستم.
معلم، مترجم (انگلیسی به فارسی)، UI کار، گرافیست آماتور، آشپز، شیرینی پز، کتاب باز، فیلم باز، مسافر، در جستجوی آگاهی، سعی بر خوب بودن، سعی بر خود بودن، مثبت اندیش.
از امروز به تاریخ 23 بهمن 1398 تصمیم به راه اندازی وبلاگ شخصی خود گرفتم تا دیگر در هیچ یک از شبکه های اجتماعی فعالیت نکنم. چرا که به دنبال تجربه ها و اندیشه های جدیدتر و بزرگ تری هستم.
از امروز کامپیوتر شخصی خود را مامور به حفاظت و نگهداری از این وبلاگ خواهم کرد. از امروز مط
ماه اخره دختر قشنگ من
دختر قشنگم از ته دل ارزو میکنم زندگی تو عین من نشه...
عزیزِ جونم همه زندگیمو میدم که تو خوشحال باشی
هر کاری می کنم که تو ارامش داشته باشی
بهت قول میدم هیچ وقت نزارم دردایی که من کشیدم و زجرایی که بهم دادن سر تو هم بیارن...
دختر عزیز من هیشکی به اندازه مامان دوستت نداره باور کن... تو تنها دلیل زنده بودن منی...
«یا لطیف»
فکر کنم حدود دو سال پیش بود که در یک جلسه‌ای که شرکت می‌کنم مربی ازمان خواست بنویسیم اگر بدانیم فقط یک سال دیگر زنده هستیم، در این یک سال چه کاری انجام میدهیم. خیلی چیزها نوشتم که الان دقیق یادم نمی‌آید ولی یکی از مهم‌ترین‌هایش جهان‌گردی بود. گفته بودم میروم و دنیا را می‌گردم. سفر می‌کنم. آدم‌های مختلف را می‌بینم. به نظرم دنیا جای شگفت‌انگیزی است و تجربه‌ی آن می‌تواند من را دگرگون کند. می‌تواند من را بالغ کند و رشد بدهد. هنوز
ی کربلا! ای کعبه ی عشق و امیدمبعد از جدایی ها به دیدارت رسیدم
ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمدمن زینبم کز رنج دوری ها خمیدم
هر روز دیدم کربلای تازه ای را‎ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم
منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد‎جان کَنده ام تا رَخت در این جا کشیدم
از بهر انجام رسالت، زنده ماندم‎گر زنده ام من، زنده ی هر دم شهیدم
ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا‎تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم
با آن که با دستت، به قلبم صبر دادیچندان! که در هر جا شهامت آفریدم
آدم شاید از یک جایی به بعد تصمیم بگیرد زندگی کند، اما اینکه بخواهد زندگی نکند دستِ خودش نیست. گاهی مسیر زندگی طوری می رود و جایی می رود که به خودت می آیی می بینی با قیدِ زمان دیگر زنده نبوده ای، نه از این تعابیر فلسفی و عاشقانه و درام، تو از یک جایی به بعد واقعا زنده نبوده ای و فقط زیست نباتی داشته ای، مثل یک گیاه. اما اینکه تصمیم بگیری باشی و زندگی کنی بحثش فرق می کند.
 
حالا باید جان بکنی، مثل جان کندنِ بیرون آمدن از سوراخِ تنگ و راهِ تاریکِ رحم
به‌اندازۀ همۀ کتاب‌هایی که نخوانده‌امبه‌اندازۀ همۀ کتاب‌هایی که نخوانده‌ام دنیا را کوچک‌تر از ابعاد واقعی‌اش دیده‌ام و به همان نسبت کمتر از آن لذت برده‌ام.
به‌اندازۀ همۀ کتاب‌هایی که نخوانده‌ام قصه کم شنیده‌ام، داستان کم داشته‌ام و قصه‌ها و داستان‌های زندگی‌ام را کوته‌بینانه تماشا کرده‌ام.
به‌اندازۀ همۀ کتاب‌هایی که نخوانده‌ام گریه نکرده‌ام، نخندیده‌ام، عاشق نشده‌ام و انسانیت را خوب تماشا نکرده‌ام.
به‌اندازۀ همۀ کتا
می خواهم تو را دوست داشته باشم
با یک فنجان چای،
یک تکه نان
یک مداد سیاه،
چند ورق کاغذ...
می خواهم تو را دوست داشته باشم
با یک پیراهن کهنه،
یک شلوار پاره پاره
دست هایی خالی،
جیب هایی سوراخ
می خواهم تو را دوست داشته باشم
درون این اتاق پنهانی،
پشت سیم خاردارهای تیز
روبروی گلوله باران های دشمن.
می خواهم تو را دوست داشته باشم
با کمی زندگی
اندکی زنده ماندن...
| انسی الحاج / ترجمه: بابک شاکر |
همه چیز ارام.....ارامباورت می شود....دیگر یاد گرفته ام شبها بخوابم " با یک آرامبخش "تو نگرانم نشو !همه چیز را یاد گرفته ام !راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفته ام !یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم !یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم !تو نگرانم نشو !!همه چیز را یاد گرفته ام !یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی انکه تو باشی !یاد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و بی یاد تو !یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...و
 
پودر از سیرهای تازه و خشک شده که شامل آلیین و آلیناز هستند، اما شامل آلیسین نیست، ساخته میشود. طبق یک بررسی مارس ۲۰۰۱ منتشر شده در مجله تغذیه.
 
بیشتر تحقیقات نشان داده است که سیر تازه یک منبع مناسب تر برای کسب فواید سیر در بدن را فراهم می کند، اما کپسول سیر هم میتواند یک گزینه جایگزین باشد، به خصوص اگر شما بوی سیر تازه را دوست نداشته باشید. کپسول سیر حاوی پودر سیر غلیظ، اسانس یا عصاره سیر است. 
ادامه مطلب
من این ها را نمی خواهم، زمین ها را نمی خواهمزمان ها را و دین ها را، کمین ها را نمی خواهم 
من از این خطّه بگذشتم، ز ما و من رها گشتمرهای قریه و دشتم، غمین ها را نمی خواهم
ز زیبایی و رعنایی دلم تنگ آمد و دیگرفریبا را و رعنا را،‌ متین ها را نمی خواهم
ز چرخ فصل بگسستم، فرا جستم چو بنشستمخلاص خویش بربستم، قرین ها را نمی خواهم
به گوشم زنگ بالا زد که بر شو وقت پرواز استمرا چون رقص نرمین است خشین ها را نمی خواهم
مبارک بادِ این پیر عجوزین را نخواهم گفتکه
خب؛ بیا اعتراف کنیم.
من باورم نمی‌شه که این همه اشتباه رو فقط توی بیست‌ویک هفته انجام دادم. واقعاً باورم نمی‌شه! آخه ببین از کجا تا کجا! خودکرده رو تدبیر نیست...
+ وسط کنکور، یه‌بار نشستم از دوران طفولیت تا لحظه‌م رو چک کردم و دیدم همه‌ش تباهه. واقعا دوست داشتم ریستارت بشه :)) بعد کنکور، تمام گذشته رو گذاشتم کنار و دوباره شروع کردم. اما حالا هم می‌بینم حجم اشتباهاتم واقعا زیاده و دوست دارم که باز همه‌چی ریستارت بشه و از نهم شهریور، روز قبولی
زنده بودن ابوبکر بغدادی صحت دارد؟
زنده بودن ابوبکر بغدادی صحت دارد؟

باشگاه خبرنگاران:به نقل از پایگاه خبری سومریه
نیوز، یک منبع اطلاعاتی عراق ورود ابوبکر بغدادی، سرکرده گروه تروریستی
داعش، به این کشور را تکذیب کرد.

یک منبع اطلاعاتی عراق که خواست نامش فاش نشود،
گفت:برخی اطلاعات درباره ورود ابوبکر بغدادی به بیابان های استان الانبار
نادرست و کاملا بی اساس است. ابوبکر بغدادی وارد عراق نشده و با طرفداران
خود در خاک عراق دیدار نک
#پرنده_رهایی
رفتیرفتی و خیال کردیمرا همین گونه خواهی دید که دیدی؟
خیال کردی!با همین کوله باری که به تن دارم از زخمروزی،مراکبوتری در آسمان  قلبش خواهد یافتدوبارهپرواز را خواهم آموختاین باربیشتر اوج خواهم گرفتدوبارهدشت دلم بوی بهاردوباره در اردیبهشت عاشقی هاچون شقایقی سرخ زاده خواهم شدهر چند از دردهر چند از بی وفایی!
رفتیرفتی و خیال کردیمرا همین گونه خواهی دید که دیدی؟
زندگیمی برد هر روز مرا به سرزمین مرگامامن پرنده ایی از جنس رهایی هایمر
به‌اندازۀ همۀ کتاب‌هایی که نخوانده‌امبه‌اندازۀ همۀ کتاب‌هایی که نخوانده‌ام دنیا را کوچک‌تر از ابعاد واقعی‌اش دیده‌ام و به همان نسبت کمتر از آن لذت برده‌ام.
به‌اندازۀ همۀ کتاب‌هایی که نخوانده‌ام قصه کم شنیده‌ام، داستان کم داشته‌ام و قصه‌ها و داستان‌های زندگی‌ام را کوته‌بینانه تماشا کرده‌ام.
به‌اندازۀ همۀ کتاب‌هایی که نخوانده‌ام گریه نکرده‌ام، نخندیده‌ام، عاشق نشده‌ام و انسانیت را خوب تماشا نکرده‌ام.
به‌اندازۀ همۀ کتا
به‌اندازۀ همۀ کتاب‌هایی که نخوانده‌امبه‌اندازۀ همۀ کتاب‌هایی که نخوانده‌ام دنیا را کوچک‌تر از ابعاد واقعی‌اش دیده‌ام و به همان نسبت کمتر از آن لذت برده‌ام.
به‌اندازۀ همۀ کتاب‌هایی که نخوانده‌ام قصه کم شنیده‌ام، داستان کم داشته‌ام و قصه‌ها و داستان‌های زندگی‌ام را کوته‌بینانه تماشا کرده‌ام.
به‌اندازۀ همۀ کتاب‌هایی که نخوانده‌ام گریه نکرده‌ام، نخندیده‌ام، عاشق نشده‌ام و انسانیت را خوب تماشا نکرده‌ام.
به‌اندازۀ همۀ کتا
مجموعه آرمان برای رفاه حال مشتریان در این برهه زمانی اقدام به فروش مرغ و خروس زنده جهت قربانی و دفع بلا و چشم زخم می کند. از آنجا که قیمت گوسفند آنقدر بالا رفته است که قشر زیادی از جامعه دیگر قادر به خرید گوسفند نمیباشند مجموعه گوسفند زنده پیام اقدام به راه اندازی فروش اینترنتی مرغ و خروس زنده نموده است شما می توانید برای جلوگیری از دفع بلا و چشم زخم اقدام به خرید مرغ زنده و خروس زنده و قربانی کردن آن نمایید. قاعدتا یکی از موثرترین راه ها جهت
شده ام بت پرست تو
شده ام بت پرست تو
شب هجرون دیگه تمومه  گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه که برای تو زنده ام
آه  که برای تو زنده ام
شده ام بت پرست تو قسم به چشمون مست تو
به کنج میخونه روز و شب شده ام جام دست تو
آه شده ام جام دست تو
به تو چون سجده میکنم شرر تو هر سینه میزنم
به قصه میخوام که بعد از این بت روی تو بشکنم
آه  بت روی تو بشکنم
شب هجرون دیگه تمومه گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه که برای تو زنده ام
آه که برای تو زنده ام
روم از هر
زنده شده ام. یک جور زنده ی پخته. یک وقت هست آدم طوری زنده می شود که هنوز داغ جوانی ست. شوووووور زندگی سر و کول وجودش را گرفته و شوق زیستن؛ تبدیل دنیا به بهشت و تغییر هر آنچه کریه به عالی، همه ی مغز آدم را گرفته، طوری که واقعیت را نمی بیند. این بار جور دیگری زنده ام.
بعد از سالها تجربه ی مرگ. بعد از سالها جان کندن برای زندگی؛ این بار طوری زنده ام که بشقاب پر نقش و نگار سفالینی از کوره های چند هزار درجه جان سالم به در برده، نشسته بر دیوار بتونیِ خانه
همه‌ی آنچه در بیرون می‌‌بینم، چشم می‌بندم و در حافظه‌ی الهی خویش پاک می‌کنم، و بر صحنه‌ی چشمان بسته، جهان تازه‌ای خلق می‌کنم. همه‌ی این‌ها را که نمی‌خواهم، به جوب خدا می‌ریزم، و همه‌ی آنچه می‌خواهم- زیبا و رعنا و پرآوا - بر قلب خویش فرامی‌خوانم و از قلب خویش در تمام عالم روان می‌کنم. 
امروز اینجا چشم می‌بندم و می‌گذرم، 
فردا باد رویاهای مرا بر شما خواهد وزید.
حلمی | هنر و معنویت
 
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
 رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
ای کربلا! ای کعبه ی عشق و امیدمبعد از جدایی ها به دیدارت رسیدم
ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمدمن زینبم کز رنج دوری ها خمیدم
هر روز دیدم کربلای تازه ای را‎ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم
منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد‎جان کَنده ام تا رَخت در این جا کشیدم
از بهر انجام رسالت، زنده ماندم‎گر زنده ام من، زنده ی هر دم شهیدم
ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا‎تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم
با آن که با دستت، به قلبم صبر دادیچندان! که در هر جا شهامت آفرید
به نام خدا
تازه وقتی به دو قدمی مرگ میرسی
‌می‌فهمی حیات چه نعمت بزرگی بود
نفس کشیدن
دیدن
رنگ‌ها
همه موجودات
حتی مورچه‌های دانه کش
چه جلوه‌ای بودند از آن عظیم عزیر
وقتی به مرگ نزدیک می‌شوی
تازه می‌فهمی چقدر زمان داشتی
چقدر فرصت بود
برای خوب بودن با دیگران
برای خوب خواستن برای همه
حتی برای خودت
و تو همه اینها را از دست داده‌ای
زمزمه می‌کنی
دمی
فرصتی
زمان کوتاهی برای
خوب بودن به من بدهید
اما این درخواست هرگز پاسخ داده نمی‌شود
تو مانده
انسان ها به مناسبت های مختلف گوسفند زنده را خریداری می کنند و آن را قربانی می کنند بنابراین همیشه این نکته مد نظر آن هاست که کجا بهترین قیمت و کیفیت را ارائه می دهد .
قیمت گوسفند زنده فراز و نشیب هایی دارد و گاه روند صعودی در پیش دارد و گاه روند نزولی . افراد برای خرید دام زنده باید حتما به مراکز معتبر مراجعه نمایند و گول افرادی که در گوشه و خیابان به فروش دام زنده می پردازند را نخورند .
قیمت گوسفند زنده در شهر تهران با سایر شهرها بین 1 تا 4 هزار ت
امسال سال قشنگی بود هرماهش مخصوصا این سه ماه پشت سرهم اتفاقایی افتاد که نهایت ناامیدی رو باهاشون تجربه کردم ‌من آخر تمام از دست دادن ها هستم هیچ وقت به این نقطه نرسیده بودم ولی حالا دقیقا همان نقطه هستم همانجا ایستادم و به دنیایی نگاه میکنم که زنده بودن هر روز درد تازه ای دارد و مرگ هر روز پذیرشش راحت تر میشود حرفی برای گفتن ندارم جز اینکه ثبت کنم به تاریخ امروز ۲۸ دی ماه ۹۷ نهایت درد رو تجربه کردم وسط قله ارزوهام سقوط کردم ناامید نیستم خسته
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر با هم حرف می زدند،  یکی خدا بود و یکی بنده. بنده در میدان نبرد بود و خدا میان او و قلبش! بنده میخواست بداند در این معرکه چه کار باید کرد. 
ابلیس گفت به قلبت رجوع کن اگر قرار باشد زنده باشی یا زنده کنی، قلبت باید بتپد!
خدا گفت من از قلبت به تو نزدیکترم آن را سپر کن و خودت فقط شمشیر رسول باش تا زنده شوی و زنده کنی...
بنده استجابت کرد و به ایمان حقیقی زنده شد.
ابلیس و لشگریانش ترسی
زنی که توسط برادرانش شکنجه و سپس در یک قبرستانی زنده به گور شده بود توانست با بیرون آمدن از قبر جانش را نجات دهد.
زن میانسال اکراینی که در یک قبر زنده به گور شده بود با خوش شانسی از این حادثه جان سالم بدر برد. " نینا رُدچِنکو " ۵۷ ساله که توسط دو برادر ۲۷ و ۳۰ ساله اش مورد شکنجه
ادامه مطلب
سلام
اخیرا شایع شده که خوردن خفاش باعث شیوع کرونا شده
اما من که از اون بالاها با خبرم بهتون میگم که دروغه
طبق اعلام متخصصان بلند پایه چین، خوردن مورچه خوار پولکی خام باعث شیوع کرونا شده؛ نه خفاش
فهمیدین؟ خوردن مورچه خوار؛
اونم نه هر مورچه خواری؛ مورچه خوار پولکی
تازه مورچه خوار پولکی پخته هم خطر ساز نیس ...
مورچه خوار پولکی خام
یعنی زنده زنده افتادن به جونش
ادامه مطلب
اگر قصد خرید گوسفند زنده با بهترین و به روز ترین قیمت روز گوسفنده زنده را دارید پیشنهاد میکنم حتما از سایت بازار گوسفند ( مرکز تخصصی خرید انواع دام زنده در سراسر تهران ) دیدن نمایید .
گوسفندان این مجموعه از بهترین نژادهای ایرانی هستند که با تغذیه ای کاملا ارگانیک در مناطق شمال غربی کشور و دشت مغان پرورش یافته اند و از کیفیت قابل قبولی برخوردار هستند.
 
از مهم ترین خدمات سایت بازار گوسفند فروش گوسفند زنده به همراه ارسال و ذبح کاملا رایگان و به
یه چیزی که واقعا برام سواله.
اینه که چرا این مرد اینکارو با من کرد؟
آیا عقده های خودش رو بروز داد؟
آیا من مجبورش کردم؟نه واقعا.
من فقط یه پدر میخواستم.
نه بیشتر نه کمتر.
ولی اون خیلی بیشتر میخواست.
و تازه بعد یه مدت زد زیر همچی.
چون من اون دختر مورد نظرش نبودم.
چون تو همچی از جمله درس اول نبودم.
چون تو خیلی چیزا حتی نزدیک به آخر بودم.
ولی حواسم به اون بود. قدرش رو میدونستم.
الان هم زندگی همینه دیگه.
برا چیزی که میخوای تلاش میکنی.
شد میرسی بهش نشد هم ب
دلم می‌خواهد رها کنیم. حرف بزنیم، از حال و روزمان صحبت کنیم. درباره ی شهرت برایم بگویی و من، دو دلِ تصمیم های لحظه آخری ام شوم. برویم کافه ای، کومه ای، پشت بامی، کوچه ای باریک با پله های نامتقارن کنار میدان دربند. دست هایت را بگیرم. برایم پیانو بگذاری و لحظه ای درنگ نکنم برای دعوت کردنت به رقصیدن. با یک دست، دستانت را بگیرم و با دست دیگرم تو را آنقدر به خودم نزدیک کنم که دنیا هم نتواند فرقی میان‌مان قائل شود. آسمان هم ببارد.
دلم تو را می‌خواهد و
من این تصمیم را بارها و بارها گرفته‌ام و هر بار با خودم گفته‌ام این تو بمیری دیگر از آن تو بمیری‌ها نیست، و باز هم عهد شکسته‌ام، و باز هم برگشته‌ام به تو، و باز هم با یک کلمه گفتنت شکسته‌ام و شکست خورده‌ام.
من این تصمیم را بارها و بارها گرفته‌ام اما این تو بمیری دیگر از آن تو بمیری‌ها نیست. کسی همیشه می‌گفت: وقتی امکانی برای وصال نیست باید روی فراق خاک ریخت. حالا من می‌خواهم روی این فراق خاک بریزم. می‌خواهم تو و خیالت و غم نبودنت و غم نبود
سخت تشنۀ احترام شده‌ام. یا شاید هم سخت نیازمندم. و این‌ها برمی‌گردد به عمقِ حقارتی که کشیده‌ام. من تحقیر شده‌ام، فهمیده‌ام که هستی‌ام به‌خودیِ خودش هیچ ارزشی برای افرادی که کنارشان زندگی می‌کنم ندارد. اگر بخواهی ناساز باشی، محکومی به طردشدن؛ فوراً از دست می‌روی! حالا می‌خواهم ارزشِ این هستی‌داشتن را به آن‌ها یادآوری کنم؛ بگویم که من هر رنگی که باشم، درهرصورت هستم و من همینی هستم که می‌بینی؛ همان علی‌یی هستم که بوده‌ام. تو اصلاً م
سخت تشنۀ احترام شده‌ام. یا شاید هم سخت نیازمندم. و این‌ها برمی‌گردد به عمقِ حقارتی که کشیده‌ام. من تحقیر شده‌ام، فهمیده‌ام که هستی‌ام به‌خودیِ خودش هیچ ارزشی برای افرادی که کنارشان زندگی می‌کنم ندارد. اگر بخواهی ناساز باشی، محکومی به طردشدن؛ فوراً از دست می‌روی! حالا می‌خواهم ارزشِ این هستی‌داشتن را به آن‌ها یادآوری کنم؛ بگویم که من هر رنگی که باشم، درهرصورت هستم و من همینی هستم که می‌بینی؛ همان علی‌یی هستم که بوده‌ام. تو اصلاً م
بیا گذشته ها را اگر دوست داریم در آینده تکرار کنیم. در آینده زنده کنیم. قراول آثار گذشته بودن دلخوشی بی‌ربطی‌ست. بگذار گذشته، به این وضع و صورت، اصلا وجود نداشته باشد.
-بهمن فرسی. رمان شب یک شب دو
 
 
انقلاب‌گردی خونم پایین آمده بود و با اینکه کلی کار داشتم توی دفتر، تاب نیاوردم و انقلاب پیاده شدم.
اول مثل همیشه رفتم کتابفروشی جیحون، توی جیحون همیشه چند کتاب تازه پیدا می کنم.
 
جیحون یکی از بهترین کتابفروشی‌های انقلاب است. کیفیت چیدمان، رفتا
اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت
زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت
 
دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی
دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت
 
درخت یادگاری باز هم بالنده خواهد شد
که عشق از کُندهٔ ما یادگاری تازه خواهد یافت
 
دهانت جوجه‌هایش را پریدن گر بیاموزد
کلام از لهجهٔ تو اعتباری تازه خواهد یافت
 
بدین سان که من و تو از تفاهم عشق می‌سازیم
از این پس عشق‌ورزی هم، قراری تازه خواهد یافت
 
من و تو عشق را گسترده‌تر خواه
برای هزارمین بار می گویم که رابطه ها را باید ساخت!هیچ رابطه ای خود به خود خوب نیست، هیچ رابطه ای خود به خود زنده نمیماند!گلدان را بی آب دادن اگر رها کنید میمیرد، رابطه ها را به امید زمان رها کنید میمیرند!رابطه هایتان را به به بهانه زمان رها نکنید! زمان دشمن سرسخت رابطه هاست.رابطه ها گلدان مصنوعی نیستند که تا ابد لبخند زنان و صاف صاف باقی بمانند ..رابطه ها جان دارند و جاندار ها میمیرند!برای هزارمین بار میگویم که رابطه ها را اگر هر روز نوازش نکنی
می خواهم بدانی، ای رهگذر مهربانِ اتفاقی، قلبِ مرده ام را حتا چند به نسیمی کوتاه، حتا به نرمی بالهای پروانه، برای یک لحظه ای، کوتاه ثانیه ای، چشم برهم زدنی دوباره وادار به تپیدن کردی. انگار ک دوباره شانزده سالم شده باشد، جوان، زنده. به دنبال فهمیدن رازِ گل سرخ با لبانی ارزان، برای به لبخند باز کردن. می خواهم بدانی ای به یاد آورنده خاطرات زیبا. از یاد برده بودم طعم تپش قلبم را، هیجان را، خیال پردازی، حتا آرزو کردن را. برای ثانیه ای، حتا لحظه ای
دانلود فیلم خوردن بچه موش های زنده
تا حالا درباره مردم چین چیزهای زیادی شنیده اید .یکی اینکه مردم چین هر چیزی را می خورند در اینجا فیلم خوردن بچه موش های زنده را در چین می بینید
برای دانلود فیلم اینجا را کلیک کنید
منبع : مجله اینترنتی هلو  www.holoo1.ir
پخش زنده شبکه نسیم خندوانه از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
پخش زنده
پخش زنده شبکه باد را در این بخش مشاهده خندوانه و بچه شو پربیننده ترین نقشه قرارمون نوروز٩٨ شبکه نسیم برق شبکه باد در. پخش موجود گروه ۱ تماشای آنلاین تلویزیون اینترنتی تلوبیون پخش موجود گروه 1 پخش آنلاین گروه ۱ پخش گروه یک سیما در تلوبیون پخش موجود نظر .
ادامه مطلب
من و میم دوتامون تهِ خطیم. دوتامون داریم جون می‌کنیم برای زنده بودن. برام عجیبه چرا اینجوریه! برام عجیبه آیا دیگران هم زندگیشان مدل ماست؟ خسته ایم. از نفس افتادیم. خودمون رو روز زمین می‌کشیم. هیچ.. مطلقا هیچ چشم‌اندازی پیش رومون نیست. هیچ بهانه‌ای نداریم. چجوری زنده‌ایم؟ برام عجیبه! زندگی به مثابه رنج شده برامون و همچنان ادامه می‌دهیم. واقعیت اینه که از مرگ می‌ترسیم. زندگی رو با تموم پوچی و سختییش دوست داریم. هیهات...
وضعیت عجیب و استثنایی داریم و چه می دونن اون هایی که فکر می کنن غممون فقط سقوط هواپیما و موشکه. نمی دونن این غم خیلی بزرگتر از این حرف هاست. اگر هیجان زدگی ها و جو دادن های قلابی شما نبود شاید اون موشک شلیک نمی شد. شاید خیلی های دیگه نمی مردن. شاید امید جوون های مملکت آتیش نمی گرفت. شاید ایرانی ها اتباع کانادا نمی شدن. شاید مردم خفه نمی شدن و بی حرف و اثر محو نمی شدن چون مردنشون طبیعی بوده و اتباع کانادا نبودن. چون توی خیابون های مملکت خودشون در ا
تک‌تکِ سلول‌های بدنم تمنای نوشتن دارند، اما دستم به نوشتن نمی‌رود. سال‌هاست که می‌خواهم داستان بنویسم، ولی هیچ‌وقت عملی نشده است. حتی به‌طورِ جدی هم برایش تلاش نکرده‌ام تاکنون. بهانه پشتِ بهانه. دوباره احساسِ می‌کنم کلمات و نوشته‌هایم بی‌مایه شده‌اند، که موضوعِ نگران‌کننده‌ای‌ست. من هیچ‌وقت یاد نگرفتم که به اندازۀ کافی مغرور باشم و به خودم احترام بگذارم و برای بودن‌ام ارزش قائل باشم، و می‌دانم اگر همچنان پیش بروم، حتی بازنده
«پیرمرد» زمانی به نزدیکانش می گفت پستویی دارد پر از زاییده های خیال و کند و کاو در زندگی.پستوی او به پستوی  خانه ی خمّار می ماند که هر چه از آن پیاله بردارند تمام نمی شود. او به دریا وصل است و از همان است که سبو پر می کند بهر مشتاقان. او تمامی ندارد. مانند منظره ی نقاشی است از طبیعتی که  تمام فصل ها را در دل خود دارد و تنها یک تصویر نیست: او تمام ِ زندگی ست.
از نیما یوشیج می گویم. گاهگاهی از او می خوانم و باید برای خودم  بنویسم پیچ و خم کار او از چشم
         زنده نگه داشتن سنت های  پیامبر ص 
 آیه قرآن ، اطعوا الله و اطیوا الرسول 
از خداوند و رسولش اطاعت کنید
  حدیث درباره سنت های رسول الله 
 مَنْ احْیا سُنَتی فَقد أحَبَّنی ومَنْ أحَبَّنِی کانَ مَعِیَ فِی الجَنَّةِ
ترجمه ،هرکس سنت مرا زنده کند به طور قطع مرا دوست داشته و کسی که با من محبت و دوستی داشته باشد به همراه من در بهشت است
سنن ترمذی
این وبلاگ، اغلب، یادآور بدترین و زشت‌ترین خاطرات من است. البته «متن»های یکساله‌ی قبل را دوست دارم؛ اما آن پیش‌زمینه‌ای که باعث زایش آن متن‌ها شده است را نه. من نمی‌خواهم از این واقعیت فرار کنم! این واقعیت همیشه همراه من خواهد بود. اما نباید هربار با دیدن یک عنوان، یاد یک ماجرا برایم زنده شود. آن هم یک ماجرای نامربوط به منِ حقیقی. این منِ خودساخته‌ی این یکی دوسال را نمی‌خواهم. پس وبلاگی که از این یکی دوساله سرچشمه دارد را هم نمی‌خواهم. 
س
هر وقت که هرکس در زمان مناسب تصمیم درست رو نگیره .. بعدا یه خروار احساس بد میاد خرخره ادم رو میگیره هی با خودم میگم تا کی قراره ادم خوبی بودن نقش من از زنده بودنم باشه، تا کی میخوای این اسب چموش رو سفت بچسبی و حبس اش کنی که نیاد جای عشق و محبت رو بگیره ... تا کی باید خدایی که توی این همه در به دری و واماندگی بشری که باید در نهایت عجز خودش رو داد بزنه اون بالا به نظاره زجر بردن یه سری بنده نما هاش مثل خودم و یه سری بنده های مخلص  خودش باشه ... تا کی با
شعر نو می گویم اما حرف هایم تازه نیستعزم رفتن دارم اما رد پایم تازه نیستیک دو روزی در دلی بودیم و رفتیم عاقبترفتن از یاد عزیزانم برایم تازه نیستدوستت دارم ولی دیگر چه جای ماندنم ؟میروم بی منت از جایی که جایم تازه نیستآمدم با شور و شوق از عشق گویم با دلتکهنه شد آواز من شور و نوایم تازه نیستسخت می گردد تنفس در فضای بی کسیسینه ام سنگین و هم حال و هوایم تازه نیستروزگاری گوش یاران بود و صحبت های منگرچه مدت هاست هم دیگر صدایم تازه نیست
 
سلاموینیو یک بازی زنده‌ی دست جمعیه. هر روز در مسابقه های جذاب و متنوع وینیو که بصورت زنده و با هزاران شرکت کننده دیگه برگزار میشه، رقابت کن. فقط با یک گوشی همراه در زمانِ مشخص وارد اپلیکیشن وینیو شو و تو مسابقه شرکت کن. کافیه به همه‌ سوالات جواب درست بدی تا جایزه اون روز رو ببری. به همین سادگی. تازه در کنار شوی زنده امکان چت کردن با کاربرها رو هم داری!با جایزه نقدیسایت وینیو:winu.ir یادانلود از کافه بازارکد معرف: imjhk
قایقی خواهم ساختخواهم انداخت به آب.دور خواهم شد از این خاک غریبکه در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشققهرمانان را بیدار کند.  قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید، همچنان خواهم راندنه به آبیها دل خواهم بستنه به دریا ـ پریانی که سر از آب بدر می آرند
ادامه مطلب
آدم هم موجود عجیب و غریبی است. وقتی به بدن خودت و تغییراتش فکر می کنی نزدیک است دو تا شاخه چند شاخه در بیاوری. به نظرم اختیار آدم دست موجودات ریز درون بدن است. موجوداتی که دکترها اسمش را گذاشته اند هورمون. این هورمون های لعنتی در زنان فعال تر و خرابکارتر از هورمون های مردانه هستند شاید. هنوز مرد نشده ام که بدانم کدام مخربتر است. ولی من از روی کشفیات و حسیات خودم می گویم بدجنس تر از این موجودات نمی دانم چه شکلی وجود ندارد. همه چیز زندگی ات را دستش
می‌دانم، خیلی وقت بود ننوشته بودم. دست و دلم نمی‌رفت به نوشتن، و هنوز هم نمی‌رود. ولی هفته‌ی پیش به خودم آمدم و دیدم بلاگ را باز کرده‌ام و می‌نویسم. نوشته‌ی بیو را تازه به روز کردم، بیست و سه ساله به جای بیست و دو. با چند ماه تاخیر. ولی چرا ننوشتم؟ چرا ا می‌نویسم؟ آیا بیشتر خواهم نوشت؟ راحت‌تر است که جوابی ندهم. اینجا خانه‌ی من است، می‌توانم حتی سال‌ها خالی بگذارمش و هر از چند گاهی برگردم و دستی به سر رویش بکشم. این کنترل نسبی روی داشته‌
می دونی چرا عاشق داستانم چون دقیقا باید یه کاری بکنی باید یه هدفی داشته باشی باید تغییر کنی وگرنه داستان نگفتی 
با حاله مگه نه 
بعد از چند ماه دوباره داستان در من زنده شد احساس می کنم هدفم از زندگی فقط داستانه 
ولی نمی دونم چرا تنبلی می کنم اه می ترسم لعنتی 
مگه چند روز زنده می مونم که می ترسم سه ساله که شمع فوت می کنم به خودم می گم امسال کتابت رو می نویسی 
راه حلی که وجود دارد حرکت کردن است از جایگاه
مصرف کننده‌ی هنر بودن به جایگاه ـ به نوعی ـ تولید کننده‌ی هنر بودن، که حداقلش
درک و فهم عمق بیان هنری شاهکارهای هنری و ستودن آن‌هاست. یک راه می‌تواند آموختن مهارتی
آموختن مهارتی تازه باشد، مهارتی که شما را قادر سازد به کلنجار رفتن با یک رمان،
خیره شدن به یک تابلوی نقاشی، گوش کردن به یک قطعه موسیقی یا شرکت در یک اجرای
زنده. جمله‌ای بنویسید، با رنگ‌ها ور بروید، یادداشت‌های روزانه بنویسید. این
کا
یا سبحان
 
از امروز قصد دارم کمی تغییر فاز بدهم. تا الان هرچه نوشته ام، صرفاً تمرینی  بوده برای ورزش قلم و پرورش خیال ادبی؛ اما از امروز، علاوه بر شیوه ی قدیم، بر سبیل تازه ای خواهم نوشت و آن، فلسفی نوشتن است و در حقیقت، فلسفه یعنی یافتن حقایق با یاری عقل. به یاری خدا، اولین گام این راه سخت را در پست بعدی خواهم برداشت. البته، شما بزرگوار نیز، باید هم نوا با بنده یاعلی بگویید و عشق را آغاز کنید... 
 
+ قبلا گفته بودم که باید مثل بچه ی آدم فقط و فقط د
تق تق زینگ زینگ واق واق شپ شپ میو میو این ها فقط برخی از حرف هایی هستند که ما در زندگی مان به کار میبریم که در واقع خیلی شباهتی به صدای اصلی شان نیستد اصلا انگار کلمات ناتوان اند اونقدر ناتوان که حتی قادر به ساختن صدا ها هم نیستند پس چطور میتوانند احساسات را بیان کنند مثل همین الان که انگار نمیتوانم احساساتم را بیان کنم  احساسات زندانی کلمات شده اند نه شاید هم بالا تر آدم ها اسیر کلمات شده اند ما یک سلام داریم ولی کلی سلام داریم یه دوست دارم دا
 
 
  دریافت در صورت نبودنحجم: 372 کیلوبایت
بالاخره انتظارم به سر رسید اولین نمایش نامه عمرم را با تمام کمی و کاستی هایش نوشتم با این که درد داشت باور کن موقع نوشتنش گاهی می شد قلبم می ایستاد و به خودم می گفتم چرا باید ادامه بدهی اما جوابم ساده بود چون موقع نوشتن احساس می کردم زنده ام و وجود دارم هر چند که اشکال های ریز و درشتی به نمایش نامه وارد است خوب این تازه نسخه اولیه نمایش نامه است باید بازنویسی شود شاید به نظرم خودم به پابان رسیده باشد ام
موتور بازی سازی گیم میکر یکی از محبوب ترین موتور های بازی سازی بین تازه کار هاست. یکی از دلایل محبوبیت این موتور بازی سازی بی نیاز بودن بازی ساز از کدنویسی است. در این موتور کاربر می تواند تنها با استفاده از کشیدن و انداختن یک بازی بسازد. این قابلیت Drag & Drop یا به اختصار DnD نام دارد.
گیم میکر موتوری بسیار ابتدایی است که برای تازه کار ها و کسانی که تازه بازی سازی را شروع کرده اند عالی است. یکی دیگر از ویژگی های خوب این موتور کم حجم بودن آن است. زبا
چه تصمیم های که در پایان شب دیروز گرفته و صبح امروز به فراموشی سپرده شد. شنیدی می گویند: هیچگاه شنبه نمی آید؟ آنقد انکار شده که خودش هم میلی به آمدن ندارد. چه کسی می تواند به من تضمین دهد که فردا زنده خواهم ماند؟ پس چرا باید برای آینده ام برنامه ریزی کنم؟! وقتی یادداشت های گذشته ام را نگاه می کنم، در می یابم جنگ جوی خوبی نبودم. حال می توان با گفتن: تغییر، به واقعیت دلخواه تبدیل شود؟! حال من زجر آور گذشته و تهی بودن آینده ام است. شاید مرگ بتواند به
تق تق زینگ زینگ واق واق شپ شپ میو میو این ها فقط برخی از حرف هایی هستند که ما در زندگی مان به کار میبریم که در واقع خیلی شباهتی به صدای اصلی شان ندارند  اصلا انگار کلمات ناتوان اند اونقدر ناتوان که حتی قادر به ساختن صدا ها هم نیستند پس چطور میتوانند احساسات را بیان کنند مثل همین الان که انگار نمیتوانم احساساتم را بیان کنم  احساسات زندانی کلمات شده اند نه شاید هم بالا تر آدم ها اسیر کلمات شده اند ما یک سلام داریم ولی کلی سلام داریم یه دوست دارم
                           صنعت هنوز زنده است 
 
 
 
ابتدای امر باید خدمت همه عزیزان عرض کنم که این سایت به نیت کمک به صنعت این کشور شروع به فعالیت نموده است، ما با فعالیت واطلاع رسانی ومهیا نمودن شرایط خاص برای زحمتکشان صنعتی، نور امید را در دلشان پر نورتر میکنیم، وتلاش میکنیم تا به همگان بفهمانیم صنعت نمرده، صنعت هنوز زنده است، وهنوز هم می‌شود در صنعت به ثروت رسید  ، 
تمام زندگی امانگار،عشقی که از پهلوی من چکه چکه می ریزد بر سرزمین های فراموشی!
 
کنار قرمزی هزاران خاطره عشق،
چه رنجی دارد رنگ خاکستری تنهایی‌‌‌!
با من بمان!بی من نرو!با من بیا!می خواهم  در شب بوسه های چشمانت پنهانی دستان سحر را با عریانی خورشید عشق پیوند زنمو دیگر،هیچ از خواب لرزان آهوان عاشق نیایم بیرون!
اگرچه پاییز لانه کرده در افکار شعرهایم من از جنس بهارانم هنوز!می خواهم تا حومه های اردیبهشت زنده باشم!یادت هست،تو باران را دوست داشتیم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نمایندگی شوفاژ دیواری و تصفیه آب در شیراز