نتایج جستجو برای عبارت :

خوشا به بخت بلندم که در کنار منی.

خوشا بهارا خوشا میا خوشا چمنا
خوشا چمیدن بر ارغوان و یاسمنا
خوشا سرود نو آیین و ساقی سرمست
که ماه موی میانست و سر و سیم تنا
خوشا توانگری و عاشقی به وقت بهار
خوشا جوانی با این دوگشته مقترنا
خوشا مقارن این هر سه خاطری فارغ
زکید حاسد بدخواه و خصم راه زنا
خوشا شراب کهن در سبوی گردآلود
که رشح باران بسترده گردش از بدنا
خوشا مسابقهٔ اسب های ترکمنی
کجا چریده به صحرای خاص ترکمنا
درازگردن و خوابیده دم و پهن سرین
فراخ سینه و بالابلند و نرم تنا
بزرگ سم و ک
خوشا سر به سوداى معبود سپردن و فرمان بردن از حضرت دوست!خوشا شیطان درون خویش را به بند کشیدن و از هر چه غیر دوست، چشم پوشیدن!خوشا لحظه قربانى کردن بت‏هاى ظاهر و باطن به پاى عشق و هم‏سفر شدن با راهیان کوى دلدار!خوشا گرگ‏ هاى خشم و غضب را از دیار دل خویش راندن!خوشا نوبت به زمین زدن ناقه‏ هاى تکبر که اسباب زحمت آدمى‏ اند و سد شده ‏اند در مسیر رستگارى‏اش!خوشا روایت «بسم الله» بر گلوى خویش خواندن و کلمه توحید را بر تخت پادشاهى قلب نشاندن!خوشا جها
کاش می توانستم همین امشب بیایم مشهد. بمانم و فردا بعد از ظهر بروم. یک مهر تایید می خواهم که فقط دست خودتان است و حرف هایی که رو به روی دیوار باب الحجه جا مانده اند. خوشا به حال تمام فرشته هایی که بر آن قطعه از خاک خراسان کشورم فرود آمده اند و خوشا به حال زائرینتان که امشب کنارتان هستند و خوشا به حال تکه ای از آسمان که سقف حرم شماست و خوشا به حال خادمینتان و خوشا به حال هر که در باب الحجه رو به روی آن لوستر با نور سبز نشسته است و در آن هوا نفس می کشد.
همیشه دلم میخواست با انسان چشم و دل سیر و دنیا دیده و با فرهنگی ازدواج کنم خداروشکر همینطور هم شد
بهش گفتم مامانم داره جهیزیه میخره 
گفت:
الان گرونیه
نمیخوام فشار بیاد بخاطر جهیزیه
بعدشم من تورو واسه خودت میخوام
و اصلا نیازی به جهاز نیست قلب من
تو فقط بیا توی زندگیم. من هیچی دیگه نمیخوام
مادر تو مادر منه
پدرتم پدر من
من تورو با همه چیزت دوست دارم
فقط نمیخوام فشار بیاد به خانواده
اجازه هم نمیدم کسی دخالت کنه بگه چی کمه چی زیاده
یا این چیه یا او
۳۱۹- خوشا شیراز خوشا شیراز و شعب ی مثالش       خداوندا نگه دار از زوالش زرکناباد ما صد لوحش الله         که عمر خضر می بخشد زلالش مسان جعفر آباد و مصلی         عبیر آمیز می آید شمالش به شیراز آی و فیض روح قدسی     … خوشا شیراز – خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش – غزل ۲۷۹ – ۳۱۹
منبع : فالگیر
خواهیم دید که از این عمیق‌ترین نقطه‌ی تاریکی، از این خوابناک‌ترین عمق جهل، روشنا سر خواهد زد و موسیقی خواهد‌ بارید؟ بی‌شک پس از اغمای ترس و خوش‌خوشان غفلت، از رنج تاریخی در پیش روست. خوشا رنج و گنج های شکفته‌اش به خون جان و عرق شرافت. خوشا پس از این، تاریخ نو.
حلمی |‌ کتاب لامکان
                    السلام  علی  الحسین  وعلی علی ابن  الحسین و
                  علی اولاد الحسین واصحاب الحسین واصحاب الحسین
                      خوشا موجی که دریایش حسین است
                      خوشا لفظی که معنایش حسین است
چسمهایم را می بندم. سفر می کنم؛ سفری خوش و خیالی. سفر به آنجا که خبر عشق توی شهر هنوز نپیچیده است. کسی خبر دار نیست. خبرهای عظیم و شگفت آوری در راه است. همه انگار توی دلشان به آمدن خبری وعده می دهند، کسی اما نمی داند چه می شود. شهر پیچیده در غفلت و شهوت و حتی ثروت در بعضی طبقات؛ مردم غرق در غفلت ِ دوره ی فترت، عهد فطرت را از یاد برده اند. 
رفته ای به حرا و با کوله بار رسالت بازگشته ای به خانه ی خدیجه. خوشا به حال خدیجه که همجواری ات را زیست. خوشا به
ضیافت های عاشق را خوشا بخشش خوشا ایثار 
خوشا پیدا شدن در عشق برای گم شدن دریار
چه امیدی به این ساحل خوشا فریاد زیر آب 
خوشا عشق وخوشا خون جگر خوردن خوشا مردن خوشا از عاشقی خوندن
نه از دور و نه از نزدیک تو از خواب آمدی ای عشق 
خوشا خود سوزی عاشق مرا آتش زدی ای عشق 
فریاد زیر آب با این که خیلی وقت بود داریوش گوش نکرده بودم ولی امشب دیگه هوس کردم 
 
اقاجونم یادمه بهم گفتن که بابا  زندگی مثه یه نوار دولبه هر لبشم هزار ساز داره اونقدر تو ریل روزگار م
دانلود آهنگ جدید محسن زندی خوشا
Download New Music Mohsen Zandi KHosha
آهنگ محسن زندی بنام خوشا
صدم غم هست اما همدمی نیست
وگر یک همدمم باشد غمی نیست
موزیک و گیتار : محسن زندی+ترانه : مهدی اخوان ثالث
میکس و مسترینگ : آرمان اسماعیلی

ادامه مطلب
خوشا عشقِ خوش آغازِ خوش انجام
همه ناکامی اما اصل هر کام
خوشا عشق و خوشا عهد خوش عشق
خوشا آغاز سوز آتش عشق
اگر چه آتش است و آتش افروز
مبادا کم که خوش سوزیست این سوز
چه خوش عهدیست عهد عشقبازی
خصوصا اول این جان گدازی
هر آن شادی که بود اندر زمانه
نهادند از کرانه در میانه
چو یکجا جمع شد آن شادی عام
شدش آغاز عشق و عاشقی نام
بتان کاردان خوبان پرکار
در آغاز وفا یارند وخوش یار
ولیکن از دمی فریاد فریاد
که عشق تازه گردد دیر بنیاد
نوای عشقبازان خوش نواییست
خوشا فَصلی کِه دور از غمهَمَه کَه شُنَه وا شُنَهدَست وا دَست، سایَه وا سایَهشارَفتَه خُنَه وا خُنَه 
آقای مهدی ساکی چه کردی با این آهنگ با دلم.
خَزُن زَرد ایسالُن نُوبَتی تَمُنِن
بَهار از راه اَرسیدِن زندِگی چه جُنِن
دوست دارم نوشتن توی وبلاگ رو جدی شروع کنم...
 
بهار بود و شیوانا در کنار چشمه ای نشسته بود و به گل ها و سبزه های بهاری خیره شده بود و از طبیعت بهاری لذت می برد. در این هنگام جوانی غمگین و پریشان قدم زنان از راه رسید و کنار شیوانا نشست و در حالی که گلی کوچک را از کنار جوی آب می کند به شیوانا گفت:” خوشا به حالتان که مثل من اینقدر غم و غصه ندارید؟”
شیوانا در حالی که به گل چیده شده در دستان پسر جوان خیره مانده بود پرسید:” غم و اندوهت به خاطر چیست که این گل باید تاوانش را پس بدهد؟”
پسر گفت:”برای
۲۳۵- طعن حسود کی شعر خوشا نگیزد خاطره حزین باشد   یک نکته ازیندفترگفتیم و همین باشد از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار   صردملک سلیمانم در زی رنگین باشد غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل       شاید که چو وابینی خیر تودرین باشد هرکو نکند فهمی زین کلک خیال … طعن حسود – کی شعر خوشا نگیزد خاطره حزین باشد – غزل — ۲۳۵
منبع : فالگیر
بسم الله
 
با سلام و تبریک عیدپر کاهی تقدیم به آستان امیرالمؤمنین علیه السلام
 
خوشا کسی که در این عمر، در پناه شماستمیان این همه بی راهه، سر به راه شماست
جهان چه هست؟ مسیری به سمت حضرت دوستچراغ راه خداوند، روی ماه شماست
برای خال رخ کهکشان ما ـ کعبه،چه افتخار بزرگی! که زادگاه شماست... 
شکوه عدل شما بر زمین گران آمدقیامت است ـ علی جان! ـ که دادگاه شماست (1)
شما و عدل و سخا، ما و بیم و امیدخوشا کسی که در آن روز، در پناه شماست
نگاه این همه درمانده سمت
✍️پشت تلفن بهم گفت میخوام ببینمت ... ولی لرزش صداش بهم می گفت که خبر خوبی نیس ...رسیدیم سلام و احوال پرسی عادی ...روی صندلی ها نشستیمکنار خیابونروبروی فضای سبزحرف میزدیم . . .وسط حرفاش گفت یعنی راهمون اینجا از هم جدا میشه ؟! . . .چی میشه جواب این جمله رو داد ؟ . . .دلم میخواست فقط نگاش کنم . . . . . . .کاش زبون چشمامو بلد بودی .................................................چه حرف ها که درونم نگفته میماندخوشا به حال شماها که شاعری بلدیدرضا احسان پور
#سین_میم_حا
خوشا به حال مسکینان در روح، زیرا پادشاهی آسمانی از آن ایشان است.
خوشا به حال ماتم‌زدگان، زیرا ایشان تسلی خواهند یافت.
خوشا به حال فروتنان، زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد.
خوشا به حال گرسنگان و تشنگان نیکویی، زیرا ایشان سیر خواهند شد.
خوشا به حال رحم‌کنندگان، زیرا ایشان رحمت خواهند دید.
خوشا به حال پاک‌دلان، زیرا ایشان خدا را خواهند دید.
خوشا به حال آشتی‌دهندگان، زیرا ایشان فرزندان خدا خوانده خواهند شد.
خوشا به حال آنان که در راه نیکویی ج
امسال که رفتم نمایشگاه کتاب، یک ساعتی تنها در راهروها قدم زدم و دائم با خودم گفتم :" من یه روز به عنوان یک نویسنده میام اینجا، آره مطمئنم." و روزی را تصور کردم که کتابم را امضا میکنم و با لبخند می‌دهم دست دخترکانی که رویای نویسنده شدن دارند.‌ به آنها لبخند میزنم و میگویم رویایتان را فراموش نکنید بچه‌ها. هر روز بنویسید، دنیا به نوشته‌های شما نیاز دارد. اما راستش چند وقتی است که رویای نویسنده شدن را گذاشته‌ام داخل صندوقچه‌ی قدیمی ذهنم، لابه
کاش مثل تبلیغای چرت صدا و سیما، تن ماهی خوردن در کنار خانواده برام پر از جذابیت و خوشحالی بود. یا مثلاً وقتی بابام سس می‌ریخت روی سالاد، من و خواهر و برادرام بالا و پایین می‌پریدیم و ذوق می‌کردیم. ننه‌م که یه لقمه نون و پنیر و گردو برام می‌گرفت و من با آقا گاوه می‌رقصیدم. وقتی هم که توی باغ پُر از جبروت و گنده‌ی پشت خونه‌مون می‌دویدم و باد می‌زد به موهای بلندم و باقی آدم‌ها خوشحال از این پوچی بزرگ که رخنه کرده تو لحظه لحظه‌ی زندگیمون، بل
رسیده نوکر عاصی و روسیاه عقیلهرسیده با طمع بخشش از اله عقیلهبه هر دری زدم و عبد سر به راه نبودممرا بخر که شوم عبد سر به راه عقیلهگناه و معصیت از چشم پُر گناه می افتداگر به دل برسد لطف یک نگاه عقیلهمرا خلاص کن از جایگاه آتش دوزخقسم به حرمت والا و جایگاه عقیلهخوشا به حال شهیدان جان فدایی زینبخوشا به غیرت شیرانِ در سپاه عقیلهبه یاد قلب سلیم مدافعان شهیدشسلام می کنم امشب به بارگاه عقیلهبه روز حشر که مُهر سکوت بر لب خلق استحسین، ذکر لب ماست در پنا
خوشا بحالت که در لباس پیامبر صلی الله علیه و آله به دیار باقی شتافتی...
خوشا بحالت که وقت جان دادنت مزین به لباس مولایمان امیر المومنین علی علیه السلام و با بدنی خونین چون حسین شهید دنیا را ترک کردی...
خوشا به حالت که لباس اهل علم را به تن داشتی و موجب خشم دشمنان را فراهم آوردی...
آری دشمنان گاهی در لباس دوستان نادان این لباس را ریا خواندند ...
حالا باید ببینند که این لباس لباس صادقان و راستگویان است گرچه بعض افراد ناباب نیز آن را به تن دارند...
ای د
خوش آن نسیم که می آید از کنار بقیع
خوشا هوای روان بخش و مشکبار بقیع
 
فرشتگان زمین میبرند سوی بهشت
برای غالیۀ حوریان غبار بقیع
 
اگر که طور تجلّی ز صدق می طلبی
بیا به گلشن روحانی دیار بقیع
 
دریغ و درد که از ظلم دشمنان خدا
خراب شد همه آثار بی شمار بقیع
 
آیا که غیرت دینداری و ولایت آل
ببار خون عوض اشک در کنار بقیع
 
خراب کرد ستم مشهد چهار امام
کز آن شرف به سما یافت خاکسار بقیع
 
نخست مرقد سبط نبی امام حسن(ع)
بزرگ محور اعزاز و افتخار بقیع
 
مزار حضر
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی
رسیده نوکر عاصی و روسیاه عقیلهرسیده با طمع بخشش از اله عقیلهبه هر دری زدم و عبد سر به راه نبودممرا بخر که شوم عبد سر به راه عقیلهگناه و معصیت از چشم پُر گناه می افتداگر به دل برسد لطف یک نگاه عقیلهمرا خلاص کن از جایگاه آتش دوزخقسم به حرمت والا و جایگاه عقیلهخوشا به حال شهیدان جان فدایی زینبخوشا به غیرت شیرانِ در سپاه عقیلهبه یاد قلب سلیم مدافعان شهیدشسلام می کنم امشب به بارگاه عقیلهبه روز حشر که مُهر
جابر میزبانی است که میهمانانش را طبابت می کند, اما بی انکه بدانند، و چنان شیرین میزبانی می کند که میهمان وقتی که  برخواست' عاشق شده است*  
امروز که این جملات را کنار تصویر شهید حججی در سایت دیدم, فهمیدم که این عاشق شدن به نام و یاد شهید جابر که تمام وجودت را فرا می گیرد امری مسلم است و حقیقتا چقدر زیبا و دلنشین است. 
این جملات از قلب و جان  هر عزیزی که بیان شده است, با تمام وجوش ان را حس کرده' باور کرده'  و با ان زندگی می کند. 
خوشا به سعادت همه عاش
اینایی که اذان میذارن رو گوشیشون بعد همه ملت رو بیدار میکنن ! آخر بیشعوریه ! 
تخت رو به روییم دو بار آلارمش ، یک بار اذان صبحش ! 
خب لامصب تو که خوابتم سنگینه ! بلندم نمیشی حتی صدای اون کوفتی رو قطع کنی ، نمازم نمیخونی میخوابی ، مرض داری ؟؟؟ 
یعنی چنان سردردیم از بیخوابی دیشب که مگو و مپرس ! 
منی که اینقدر پر انرژیم امروز استادم میگفت چرا نمیتونی راه بیااای :)) 
لطفا بیشعور نباشیم :/ 
+تعریف کنم چی شد اون ماجرا ؟؟؟ :)) دیشب حرف زدیم... 
{وظایف منتظران - شماره 31}
 
بیزاری و تَنفُّر از دشمنان اهل بیت
 
امام صادق(ع) به نقل از پیامبر(ص) فرمودند: خوشا به حال کسیکه در حالی قائم از اهل بیتم را میبیند که قبل از قیامش به او اقتدا و از ایشان و امامان قبل از او پیروی کرده و از دشمنان اینان بسوی خدا بیزاری نموده باشد. این گروه رُفقای من و گرامی ترین امّتم نزد من اند.
(بحارالانوار ۷۲/۵۱ حدیث۱۵)
 
امام کاظم(ع) به یونس بن عبدالرحمان فرموده اند: خوشا به حال شیعیان ما؛ همانانی که در غیبت قائم ما به د
خوشا ای دل که آغاز ربیع است..
نسیم روحبخش بهاری همراه شده با الطاف ایزدی از میان کوههای دست برده بر آسمان ٬ از بر البرز٬ کناره های زاگرس و قله های بیستون به میان شاخسار سروهای بلند میهن می چمد تا به گوش نیاکانمان برساند که نوروز است!  و زندگانی را به دشت های بی جان و جان های خسته با دم مسیحایی خویش باز بخشد. ☘☘
اهریمنان از پهنه عالم می گریزند ودربند میشوند٬
در این هنگامه که زمین و زمان در کانون توجه خداوندی است و پروردگار٬ با دستان پرمهرش گیت
 
قَالَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیهِمَا السَّلام
طُوبَى لِشِیعَتِنَا الْمُتَمَسِّکِینَ بِحُبِّنَا فِی غَیْبَةِ قَائِمِنَا الثَّابِتِینَ عَلَى مُوَالَاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّةً وَ رَضِینَا بِهِمْ شِیعَةً وَ طُوبَى لَهُمْ. هُمْ وَاللَّهِ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
 
خوشا به حال شیعیان ما، همان ها که:
در عصر غیبت قائم ما به رشتۀ محبت ما
خوشا مینوئه
دشت زرینش

اُ سینه سوز
کوه گرینش

ده بوئه پیره
،تا اُ سَر گاچال

سوز و رنگینه
ناره یه مثال

خوشا مینوئه
تلخ و شیرینش

خوشا لحظه
یا شاد و غمینش

اُ سینه کوه
تا تنگه وِزِه وا

اُ دشت و صحرا
پر گل مینا

جوکاشو مَلَه
تا فقیر اِوْوا

اُ سازِه نَه
یا تا ملَه بالا

جونی و مالی
دس و دلوازن

همین شُو وِه
حق میمو نوازن

اُ دشت و صحرا
باغ رنگینش

سوزی زِه نِه
ای ها دِه نگینش

سوزی،مینوئه
سوز و رنگینی

عروس دشت کوه
گرینی

چی سرمه چشه
خاک و غبارت

گوارا
مدافـــــع حـــــرم 
شهید جلیــــل خادمــــی
پدرم! وقتی رفتی، دلم گرفت، آخر با تو می‌شد به پیشباز صنوبرها رفت و پرستوها را تا دیار نور بدرقه کرد. با تو می‌شد تا آن سوی پرچین دلها رفت و عشق خدائی را زیباتر دید. با تو دلم چه آرامش غریبی داشت. 
◽️بگو ای مسافر نازنینم! بگو برای دیدن تو باید از کدام کوچه گذشت؟! آری! تو شهادت را بر ماندن ترجیح دادی، چرا که روح بلند تو نمی‌توانست در این دنیای خاکی بماند. 
◽️خوشا به حالت ای بابای عزیزم که به قافله ح
                        خوشا آنان که با حق آشنایند                 مطیع محض فرمان خدایند                چو ابراهیم اسماعیل خود را                    فدای امر الله می نمایندعید سعید «قربان»، جشن «تقرب» عاشقان حق مبارک
خوشا آنان که با حق آشنایندمطیع محض فرمان خدایندچو ابراهیم اسماعیل خود رافدای امر الله می نمایندعید سعید «قربان»، جشن «تقرب» عاشقان حق مبارک باد..............مسجد و پایگاه امام حسین (ع)کانون رهروان حضرت زینب(س)وبلاگ ما: www.tkanoon.blog.ir
 
 
ای ساربان، ای کاروانلیلای من کجا می بریبا بردن لیلای منجان و دل مرا می بری
 
ای ساربان کجا می رویلیلای من چرا می بریدر بستنِ پیمان ماتنها گواه ما شد خداتا این جهان، بر پا بود
 
این عشق ما بماند بجاای ساربان کجا می رویلیلای من چرا می بریتمامی دینم، به دنیای فانیشراره عشقی، که شد زندگانیبه یاد یاری، خوشا قطره اشکیبه سوز عشقی، خوشا زندگانیهمیشه خدایا، محبت دلهابه دلها بماند، بسان دل ما
 
که لیلی و مجنون فسانه شودحکایت ما جاودانه شودتو اکنو
دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان
روزهای ضیافت الهی یکی پس از دیگری در حال گذر است. فرصتی که بسان ابر با سرعت و بی‌صدا می‌گذرد و ثمر آن‌را جان‌های عاشقی که وجودشان بستری آماده برای رویش بذرهای رحمت خداوندی است، درک می‌کند. رحمتی که جلوه آن در عبادتی خالص و زهد و پارسایی بی‌ریا متجلی می‌شود. خوشا آنان که الله یارشان بیبحمد و قل هو الله کارشان بیخوشا آنان که دائم در نمازندبهشت جاودان بازارشان بی
پس ای خدای مهربان! در این روز به زبان روزه‌دارا
سال های پیش فکر می کردم همیشه عاشق می مانم. فکر می کردم حتما باید با کسی زندگی کنم که عاشقش می شوم و اگر این طور نشود، نیمه شبی در سی سالگی، مجنون و بی قرار با دستی که روی کاغذ می لرزد، ناگهان از خانه ی امن و بی عشقم بیرون می زنم و در کوچه ها و خیابان های شهر آواره می شوم تا به دنبال معشوقم بگردم.سال های پیش فکر می کردم زندگی همیشه بر یک قرار می ماند. آن روزها نمی دانستم عشقی که بازتابی در خور نداشته باشد، انسان ها را خسته می کند. عاشق را خسته می کند
به راهِ بادیه رفتنم، خطا در خطای خوشحال. این‌که هی غلط بنویسم، او هی لوسم کند، ببخشدم، یادم بدهد، عادتِ شیرینم شده است. این‌که خطاهایم توجّهش را جلب کند، و فکر کند باید بیشتر هوایم را داشت. مورچه‌ی شکردانم من، شاد و مورموران و غلت‌زنان در بهشتِ نگاهش. خوش به من، خوشا به من.
دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان
روزهای ضیافت الهی یکی پس از دیگری در حال گذر است. فرصتی که بسان ابر با سرعت و بی‌صدا می‌گذرد و ثمر آن‌را جان‌های عاشقی که وجودشان بستری آماده برای رویش بذرهای رحمت خداوندی است، درک می‌کند. رحمتی که جلوه آن در عبادتی خالص و زهد و پارسایی بی‌ریا متجلی می‌شود. خوشا آنان که الله یارشان بیبحمد و قل هو الله کارشان بیخوشا آنان که دائم در نمازندبهشت جاودان بازارشان بی
پس ای خدای مهربان! در این روز به زبان روزه‌دارا
#حدیث_مهدوی 
امام حسن مجتبی (ع)
خداوند در آخرالزمان مردی را برمی انگیزد... و او را به وسیله فرشتگان خود پشتیبانی می کند و یارانش را حفظ می کند... و او را بر تمامی ساکنان زمین چیره می سازد... او زمین را از عدالت و روشنایی و دلیل آشکار پر می سازد... خوشا حال آن که روزگار او را ببیند و سخن او را بشنود.
احتجاج/ ج2/ ص12
چند روز قبل توفیقی حاصل شد تا به اتفاق دو نفر از دوستان در مسجد شهرک طالقانی بابل که تولید ماسک و مواد ضدعفونی کننده را جهت تامین این اقلام در ایام کرونایی بر عهده گرفتند، دیداری داشته باشیم . تعداد زیادی از خواهران در این مسجد، بدون چشم داشت و در حالی که زمزمه ی دعای فرج را بر لب داشتند، مشغول به کار بودند. 
برادر خوبمون آقای سید محمد حسینی که اتفافا هم نام بنده ی حقیر نیز هست، به عنوان یکی از اعضای فعال این جمع جهادی ، توضیحات خوبی در خصوص فع
خسته شدم از خودم و بلاتکیفی هام، از این شاخه به اون شاخه پریدن هام، از نامعلوم بودن آینده، پس من راه خودمو چجوری پیدا میکنم؟ چه غلطی باید بکنم توی این زندگی؟ 
امروز از دنده چپ پاشدم حالم از خودم، موهای بلندم، ارتباطاتم، سرچ کردن هام واسه بیوانفورماتیک، بی عرضگی و بیکاریم، بی پولیم، بی سوادیم، هیکل داغونم، از این اتاق، از این خونه، بهم میخوره. 
دلم میخواد خودمو بکشم به هیچ دردی نمیخورم.
رسید بالای سرم؛ وقتی مشغول مردنم بودم. اشکم را دید و دستم را گرفت. زیر سرم بالش گذاشت و به حر‌ف‌هام گوش کرد و بعد بلندم کرد برد پیش خودش. تا شب تنهام نگذاشت. حرف زد و سکوت کرد. مستاصل شده بود که باید چه کار کند... شب که شد آمد بالا و جای همه چیز را عوض کرد. مبل و میز و تابلو را جابجا کرد. تختم را گذاشت روبروی یک پنجره که هوا داشته باشم. شش تا گلدان آورد و چید کنارش. گفت "چشمتو که باز می‌کنی یه چیز زنده غیر از خودت ببینی! بهشون سلام کن". 
آه مادر... کاش
مژده‌ای آمد ز ماه راستینشد برون دست نهان از آستین
دست غیب آمد به جان برخاستندخفتگان دامن‌کشان برخاستند
خفتگان جور دگر می‌خواستندبهر خود گور دگر می‌خواستند
لاکن آمد گفت این گور شماستاین چنین رنجی و این نور شماست
پیش از این در آب و نان پرداختیدتن ره بیهودگان انداختید
بعد از این باید به جان برخاستناز زمین و از زمان برخاستن
بعد از این پرواز بی صرف عددبی مقامات و موازین حسد
جان گرفتم از عدم تا جان دهمآنچه دشوار تو بود آسان دهم
ای خوشا این برک
من در خط به خط دفتر چشمان تو یک دنیا مکر و حیله‌ی عاشقانه می‌بینم!
گویا که مردمک چشمانت دانه، پلک و مژ‌ه‌هایت دام و چشمان من بی‌تاب هم صید...
.
پی‌نوشت: تا میای که خودت رو قانع کنی که سمتش نری، آروم آروم از کنارت رد میشه و میگه که من هنوز هستم! اگه میتونی منو بگیر!!!
پی‌نوشت: به قابلیت تشخیص فقط با احساس حضور رسیدم!
امیر المومنین علیه السلام فرموده :
 تمام خیر در سه چیز جمع شده است:
 نگاه  * سکوت  * سخن

هرنگاهى که پندى در آن گرفته نشود، فراموشى است. 
هر سکوتى که اندیشه اى در آن نباشد، غفلت است.
هر سخنى که ذکرى در آن نباشد، بیهوده است. 

خوشا بحال کسى که:
نگاه او پند، سکوت او اندیشه و سخن او ذکر باشد، بر گناهش گریسته و مردم از شرش در امان باشند.
امروز انقدر اتفاقای عجیب و غریب افتاده که برای خلاصی از فکر و خیال فقط باید خودمو خاموش کنم...
مرحله اول المپیاد ...
جلسه اساتید و من...
دهن لقی استاد!
دهن لقی خودم...
حرفای استاد ...
عجیب شدن رفتار چن نفر ...
دیگه باید برم خاموش شم...
.....
خوشا فاضل که میگه:فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست!
مسیر تو رو به کجاست؟حزب توآنجاستخوشا به حال کسانکه روی کامل ایشانبه سمت خداستهمیشه به راز و نیازسپاسگزاری آسانهمیشه اهل نماز و دعاهمیشه به کار درستشَدید، دور از عوالم سستپی حفظ مقام مقدس روحپی حفظ ساحتِ حرمت جانفرار مدام از آمد شیطانبه سمت سمیعِ بصیربه سمت حضرت رحمانمسیر تو رو به کجاست؟حزب تو آنجاست
"پـرِ
پـرواز ندارم
 امّا
 دلی دارم و حسرتِ دُرنـاها
 
 و به هنگامی که مرغانِ مهاجر
 در دریاچه‌ی ماه‌تاب
 پارو می‌کشند،
 خوشا رهــا کردن و رفتــن!
 خوابی دیگــر
 به مُردابی دیگر!
 خوشا ماندابی دیگر
 به ساحلی دیگر
 به دریایی دیگر!
 
 خوشا پر کشیدن، خوشا رهایی،
 خوشا اگر نه رها زیستن، مُردن به
رهایی!
 آه، این پرنده
 در این قفسِ تنگ
 نمی‌خواند"
دل تو دلم نبود که عکسای امشب برسه دستم و ببینم که چه شکلی شدم با اون آرایش دست و پا شکسته ی خودم و آقا نگم که خودم عاشق خودم شدم و منتظرم کار وخونه و ماشین و غیره جور شه برم خواستگاری خودم! ( مزاح) 
ولی جدی باید با آرایش آشتی کنم رژگونه ی هلویی معجزه میکنه
سایه اسموکی خیلی به من میاد
رژ لب زرشکی هم بهم میاد
و بعد قرن ها تونستم مدل مویی که بهم میاد رو پیدا کنم و عشق کنم با موهای بلندم
چقدر اون پیراهن سفید با گل های مشکی هم به تنم نشست اصلا از واجباته
Ch (تلفظ این دو حرف در کنار هم بصورت چ می باشد) مانند: Chair, cheese
Ph (تلفظ این دو حرف در کنار هم بصورت ف می باشد)مانند: Phone, elephant
Kh (تلفظ این دو حرف در کنار هم بصورت خ می باشد)مانند: Khazar, kharazmi
Gh (تلفظ این دو حرف در کنار هم بصورت ق-غ می باشد)مانند: Ghand, ghorme sabzi
Sh ( تلفظ این دو حرف در کنار هم بصورت ش می باشد)مانند: She, share
Zh ( تلفظ این دو حرف در کنار هم بصورت ژ می باشد)مانند: Mozhgan, mozhdeh
Gh ( تلفظ این دو حرف در کنار هم بصورت ف می باشد)مانند: Laugh, enough
Th (تلفظ این دو حرف در کنار
امروز بعد از یه هفته رفتم حرم .. خیلی فرق داشت با همیشه .. بعد یه مدت سختی و جدال با خودم 
محبت و عشق هیچ وقت توی زندگی از ما بنده ها گرفته نمیشه
یه وقتایی خودمون قهر کردیم .. 
قهر هم که می کنی باز خدا بیشتر میاد سراغت 
باهات حرف میزنه .. 
 
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
به نام خدای شاعرها
♨️ گزارشی خودمانی از دوساعت تنفس در کارگاه نقد شعر
"خوشا به حال شماها که شاعری بلدید"
صفاری نیامد.‌ و چقدر بد است که گاهی به یُمن تلگرام!!!! فقط یک آیدی از دوست شاعرت داری که به درد تماس گرفتن نمیخورَد. صفاری نیامد و من امروز گم شدم. اما نه در خیابان و نه در حوزه هنری. گم شدم در واژه، در کلمه، در احساس، گم شدم درخیال، در ذوق، در دفترشعر. دختران همه جوان بودند و
ادامه مطلب
#حدیث_مهدوی 
امام صادق(ع)
«یا ابا بصیر! طوبی لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فی غیبته، و المطیعین له فی ظهوره، اولئک اولیائناء الله الذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون».
«ای ابا بصیر! خوشا به حال شیعیان قائم که در زمان غیبت انتظار او را می کشند، و در زمان ظهور فرمان او را می برند. آنهایند اولیاء خداوندند که باکی بر آنها نیست و هرگز دچار اندوه نخواهند شد».
اثباة الهدة/ ج3/ ص476
میدونی حال دلم شده مصداق بارز شعر سعدی که میگه 
« نه بخت و دولت آنم که با تو بنشینم، نه صبرو طاقت آنم که از تو در‌ گذرم»
نه میتونم داشته باشمت نه میتونم ازت بگذرم، نه که نخواما، نه! اما گذشتن از تو کار من نیست. شدم مثل بادی که دنبال برگ درختاست، ثانیه به ثانیه و دقیقه به دقیقه دنبالتم اما تو برگ نیستی، شدی ماه و هرگز به تو دستم نرسد ماهِ بلندم.. فقط کاش میفهمیدی چه اندوه بزرگیست که نباشی ...
خواستم بگم الان تو نمازخونه ترمینال خواب بودم. اذان میگفتن مستخدم اونجا اومد بلندم کرد . حالا به اینجاختم نشد که . حاج آقا روشو کرد بهم گفت آقاببخشید مزاحم شما شدیم . منم گفتم نه خواهش میکنم از اونطرف جیم شدم رفتم بیرون.
شیطونه میگفت برم وضو بگیرم بیام پشتش نماز بخونم نگه اینم کافر و بی نمازه . حیف که ده دقیقه دیگه بلیط داشتم . اصلا احساس میکنم بد طعنه ی بزرگی بهم زد 
به یک نکته پی بردم.
به اینکه من همانم که بودم.
خودم شکل خواسته های خودم را تغییر دادم.
خواسته هایم همان است که بود. و بر همان اساس.
و من شکلشان را تغییر دادم چون شکل زمان تغییر کرد.
و این از تیزهوشی من بود.
من خود را پشت زمان جا نگذاشتم.
من در هر عصر، به زبان همان عصر شاعری کردم.
هر عصر، می و جام و بزم خودش را داشت.
#نکته
به یک نکته پی بردم.
به اینکه من همانم که بودم.
خودم شکل خواسته های خودم را تغییر دادم.
خواسته هایم همان است که بود. و بر همان اساس.
و من شکلشان را تغییر دادم چون شکل زمان تغییر کرد.
و این از تیزهوشی من بود.
من خود را پشت زمان جا نگذاشتم.
من در هر عصر، به زبان همان عصر شاعری کردم.
هر عصر، می و جام و بزم خودش را داشت.
#نکته
خوشا بانگ قرآن و آهنگ آن ، که جان و روان را کند شادمانسراسر همه حکم پروردگار ، از او زنده راه و ره روزگاربود نور ما در جهان نور دین ، بود افتخار از کتاب مبیناگر درس ما درس قرآن بود ، دل ما پر از نور ایمان بودهر آن کس ندارد ز قرآن خبر ، نهال وجودش ندارد ثمرسپهر کهن طاق ایوان ماست ، همه سربلندی ز قرآن ماستعلوم صنایع ز او زنده شد ، از او عصر دانش برازنده شدعلی ای درخشان کتاب خدای ، تویی کیمیا و تویی رهنماخواننده سرود: قاری ضیاءالرحمن صحت
خیلی به زندگی روستایی علاقه داره . تو ی روستایی باغ دارن ، دوست داره به بهانه های مختلف بره اونجا . تو خونشونم مرغ نگه میداره . این علاقه به زندگی روستایی تا حدیه که همیشه پا درده اما روزایی که میرن روستا میگه با این که مدام به این طرف و اون طرف میرم و کار می کنم پاهام درد نمی کنه . حتی مرغ ها رو هم با خودشون می برن روستا که اونجا بچرن (!) . جدیدا تعداد مرغا شون به عدد ۱۴ رسیده و این یعنی دفعه بعد باید مینیبوس بگیرن
شب جمعه به یاد امام
و شهدا

به یاد پاسدار گمنام
سپاه اسلام

بسیجی بی ریا و
بااخلاص

"شهید محمد
تقی (مرتضی) ستاریان" 




معاون گردان عمّار

لشگر بیست و هفت

حضرت محمّد رسول الله
{صلی الله علیه و آله و سلم}

.

شهادت = ۱۳۶۶/۵/۱۴

سردشت / عملیات نصر
هفت

.

مزار = گلزار شهدای
بهشت زهرا {س}

قطعه ۲۹ / ردیف ۱ /
شماره ۱۱

.

.

بخشی از وصیتنامه شهید :

.

« تو ای مادر
مهربانم

قامتت را راست نگه
دار و نگذار غم و غصه

خمیدگی و افسردگی بیاورد
و ندای الله اکبر و خمینی رهبر

سر
خــوشــا شــیــراز
و وصف بــیــ مــثــالــشــ
خــداونــدا نــگــهدار از زوالــشــ
رعــایــتــ ادبــ ، نــشــانــه یــ شــخــصــیــتــ شــمــاســتــ
بچه های شیراز بیاید
لینک عضویت گروه تلگرام خوشا شیراز
حتما با فیل شکن وارد شوید ، بدون فیل شکن لینک کار نمیکند
 
لینک عضویت بهترین لینکدونی فعال رایگان تلگرام
دریافت لینک عضویت گروه های تمام شهر ها روزانه بیش از 100 لینک گروه جدید

 
خــوشــا شــیــراز
و وصف بــیــ مــثــالــشــ
خــداونــدا نــگــهدار از زوالــشــ
رعــایــتــ ادبــ ، نــشــانــه یــ شــخــصــیــتــ شــمــاســتــ
بچه های شیراز بیاید
لینک عضویت گروه تلگرام خوشا شیراز
حتما با فیل شکن وارد شوید ، بدون فیل شکن لینک کار نمیکند
 
لینک عضویت بهترین لینکدونی فعال رایگان تلگرام
دریافت لینک عضویت گروه های تمام شهر ها روزانه بیش از 100 لینک گروه جدید

 
 
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شب‌رو است او، از راه دیگر آید
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفتا مگوی با کس تا وقت آ
میدونی! من از فیلمای مسعود کیمیایی خوشم میاد. از داش آکل و قیصر و آدم لوتیا و بامرامای فیلم فارسیا هم همینطور. از اینا که رگ غیرتشون میزنه بالا و پا رو دلشون میذارن و... اما.
اما دلم نمیخواد خودم یکی از دخترای اون مدل داستانا باشم. بدم میاد یکی به جام تصمیم بگیره و لوتی بازی در بیاره. ترجیح میدم بیاد به خودم بگه: خب!  فلانی! خوش داری چه جوری دهن سرنوشت رو سرویس کنیم؟
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
سعدی
امام رضا علیه السلام نیز فرموده است:
خوشا به حال کسی که خالص گرداند عبادت را و دعا را از برای خدا و دل او مشغول نگردد به آنچه دو چشم او می بیند و یاد خدا را فراموش نکند، به واسطه آنچه گوش های او می شنود و دل او محزون نگردد، به سبب آنچه خدا به دیگری عطا فرموده است.
قلب روی اندود؛ نستانند در بازار حشر خالصی باید که از آتش برون آید سلیم
پیام متن:
مقدار عبادت مهم است، ولی مهم تر ا
بغضت که میاید ارام و بیصدا درست وسط گلویت مینشیند.
و کلی حرف پشتش ب مانند آجر
دیوار میشوند و سنگین...
انقدر که تمام سنگینیش را مجبور میشوی به سینه ات فرو ببری
ان موقع است که تیر میکشد عمق وجودت
از هیاهوی کلمات...
سنگین و سنگین تر میشود ...
دفن میشوی کنج دست هایت ارام و بیصدا جاری میشود
اشک هایی از خاطرات گذشته...
 این  شب است...
و این صدای دردهایی است که جویده میشود...
.
.
.
خوشا به حال کسایی که رفتند
ادم که می ماند می پوسد...
غم دنیا نخواهد یافت پایان          خوشا در بر رخ شادی‌گشایان
خوشا دل‌های خوش ، جان‌های خرسند       خوشا نیروی هستی‌ زای لبخند            
خوشا لبخند شادی‌آفرینان         که شادی روید از لبخند اینان
نمی‌دانی - دریغا - چیست شادی
که می‌گویی : به گیتی نیست شادی
نه شادی از هوا بارد چو باران        که جامی پر کنی از جویباران
نه شادی را به دکان می‌فروشند         که سیل مشتری بر آن بجوشند
  چه خوش فرمود آن پیر خردمند         وزین خوشتر نباشد در جهان پن
حرف حق رو زدم 
مطمئنم
تک تک کلماتی ک بیان کردم حق مطلق بود
ولی خب اشتباهم تن صدای بلند و بغض اخر بود
که تهش مجبور شدم خودم برم معذرت بخوام
البته خب نه برای حرفی که زدم بلکه برا صدای بلندم
میدونید معتقدم حتی حق داشتن هم توجیه ناراحت کردن کسی نیست
نه اینکه بخوام همرنگ جماعت بشم یا از حقی کوتاه بیام
ولی خب توی بزرگ ترین هدفم که شاد زیستن( شادی دِل) این ناراحت نکردن و نشکستن دل کسی جز شرایط مهمه
ولی خب اصولا با اینکه خیلی ها دوستم دارن
و افراد خوب زی
خوشا که "عشق" و "وطن" داستانِ ما باشد
که حرفِ مردمِ ما بر زبان ما باشد
 
به تاخت می روی و پشت سر نمی بینم
در این مسیر کسی هم عنانِ ما باشد
 
خدا، خدای من و توست، دل قوی می دار
اگرچه دور زمان بر زیان ما باشد
 
غمین مباش که فردا -یقین- فرشته ی شعر 
قسم اگر بخورد، هم به جان ما باشد
 
طلای غزنه نوشتی به دادِ ما نرسید
سخن طلاست که خود در دهانِ ما باشد
 
ستون به سقفِ وطن می زنیم، "سیمین گفت"
بگو اگرچه که با استخوان ما باشد
 
تویی که می گذرم یا " منم که می گذری"
این روزها، در حال ِِ خوب و دلگرمی ِِ بودن ِِ یار، مدام با خودم فکر می کنم، به خودم! به خودمون. به تب و تاب درونمون. به ذوق ساختن، به شجاعت و جسارتی که لازمه ی ساختن هست و دست ها، دست هایی که مینوازن و گرم می کنن. دست هایی که قول میدن به هم. دست هایی که قفل میشن به هم..
+بمونه اینجا، حُسن ختام سال ِِ 97 :)
+سال نو همگی مبارک.
نام امام حسن، حسین و محسن علیهم السلام در تورات
ابن شهر آشوب مازندرانی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه می‌نویسد:
أبو بكر الشیرازی فیما نزل من القرآن فی أمیر المؤمنین علیه السلام ، عن مقاتل ، عن عطاء فی قوله تعالى : ولو آتینا موسى الكتاب كان فی التوراة : یا موسى انی اخترتك ووزیرا هو أخوك یعنی هارون ، لأبیك وأمك كما اخترت لمحمد الیا هو اخوه ووزیره ووصیه والخلیفة من بعده طوبى لكما من أخوین وطوبى لهما من أخوین الیا أبو السبطین الحسن والحسین ومحس
 
دریافتحجم: 7.15 مگابایتتو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شببدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شبتبی این گاه را چون کوه سنگین می کند آن گاهچه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شبتماشایی است پیچ و تاب آتش ها، خوشا بر منکه پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شبمرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوستچگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شبچنان دستم تهی گردیده از گرمای دست توکه این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هر شبتمام سایه ها را می کشم بر روزن
غم دنیا نخواهد یافت پایان              خوشا در بر رخ شادی‌گشایان
خوشا دل‌های خوش ، جان‌های خرسند            خوشا نیروی هستی‌ زای لبخند            
خوشا لبخند شادی‌آفرینان              که شادی روید از لبخند اینان
نمی‌دانی - دریغا - چیست شادی
که می‌گویی : به گیتی نیست شادی
نه شادی از هوا بارد چو باران          که جامی پر کنی از جویباران
نه شادی را به دکان می‌فروشند           که سیل مشتری بر آن بجوشند
  چه خوش فرمود آن پیر خردمند           وزین خوشتر
#حدیث_مهدوی 
امام جواد(ع)
«اذا مات ابنی علی بدا سراج بعده، ثم خفی، فویل للمرتاب و طوبی للعرب الفار بدینه ثم یکون بعد ذلک احداث، تشیب فیها النواصی و تنشق الصم الصلاب».
«چون پسرم علی (امام هادی علیه السلام) در گذشت، چراغی آشکار می شود (امام حسن عسکری علیه السلام) آنگاه خاموش می شود، وای بر کسی که دچار شک و تردید شود. خوشا به حال کسی که دین خود را بردارد و فرار کند. آنگاه حوادثی روی می دهد که جوانان پیر می شوند و موها سفید می گردد. فتنه ها به قدری سخت
امروز بعد از مدت ها اشتیاق، بالاخره جوکر رو دیدم . خیلی دوست دارم نظر و تحلیل کسایی که فیلم رو دیدن بدونم . لطفا اگر تمایل داشتید نظر خودتون یا نقدی که در مورد فیلم خوندید رو بنویسید.
 
*شهدای ملارد امروز تشییع شدن . خوشا به سعادتشون که برای امنیت مردمشون و اعتقاداتشون جون دادن و چه سخت میگذره این روزا و شبا به خانواده هاشون ... لطفا دعا برای ارامش دل خانواده هاشون و شادی روحشون  رو فراموش نکنید. 
 
امیرالمومنین ع فرمود خوشا حال بنده گمنامیکه باو اعتنا نشود او مردم را شناسد ولی مردم اورا نشناسند خدا رضایت اورا برضوان شناساند  واینها چراغهای هدایتند که هر فتنه تاریک و سختی از برکت انها زایل شود ودر هر رحمتی بر ایشان گشوده گردد نه پخش  کننده و فاش سازنده رازند و نه خشن وریا کار فرود سخن خیر گویید تا بدان معروف شوید وکار خیر کنید تا اهل خیر شوید عجول و فاش کننده.راز نباشیدزیرا بهترین شما کسانی باشندکه چون بانها بنگرند بیاد خدا افتنندو بد
دانلود رمان درخیابان دوبلین 
کجا ؟اسبو که دیگه نفهمیدم کی آورد دستمو گرفت منو سمت اسب  برد عین یه دختر بچه بلندم کرد سوار اسب شدم ، خودشم اومد سوار شد  وبا خنده رو به خانواده ام گفت :-داوود هستن ، از بودن با شما امشب معذورم سهراب چشمکی زد وگفت :-ارباب اینه رسم مهمون داری ؟دست اهورا دور کمرم بود 
با لبخند گفت :-میرم با خانومم ماه عسل از حرفش گونه هام  رنگ با ختن وسرمو انداختم گیسو با ذوق گفت :-چشمت روشن ارباب کمند هم ظرف زغال دستش بود اسفند دود
این کتاب گزینهٔ اشعار شفیعی کدکنی است که ظاهراً در کنار گزینهٔ دیگری که انتشارات دیگری آن را به چاپ رسانیده با هم یک مجموعه‌گزینه! حساب می‌شوند. شعرها از آغاز دوران شاعری شفیعی کدکنی با زبانی که معلوم است تحت تأثیر ترکیبی از سبک هندی و عراقی الهام گرفته شروع می‌شود، جاهایی رد پای الهام از زبان اخوان ثالث دیده می‌شود، به سنین میان‌سالی نویسنده که می‌رسد زبان آثار پخته‌تر و به خاطر همزمانی با فضای قبل از انقلاب سیاسی‌تر می‌شود. هر چقدر
مثل درخت بی ریشه دلم آرام ندارد قرار ندارد این تنم مدام من را میکشد گاهی میروم به غرب گاهی شرق گاهی شمال گاهی جنوب نمی دانم کجاها میروم فقط میروم مثل باد سرک میکشم و سرگردانم .
امروز یکی از اقوامگ مرد ناراحت نشدم هم پیر بود هم میدانم به اندازه کافی زندگی کرده بود ولی ته دلم گفتم خوش به حالش آرام گرفت برای همیشه .
یادمه سال که تحویل شد خواب بودم دختر داییم بلندم کرد سال رو تبریک گفت و فردا صبح فکر میکردم خدایا چطوری یک سال دیگه باید زندگی کرد خست
 امبدالمو منین ع فرمود خوشا حال بنده گمنامیکه باو اعتنا شود  او مردم را شناسد ولی مردم اورا نشناسد خدا رضایت اورا شناسد اورا برضوان شناساند  اینها چراغهای هدایتند ککه هر فتنه تاربک و سختی از برکت انها زایل شود و در هر رحمتی برایشان گشوده گردد نه پخش کننده و فاش سازنده رازند و نه خشن و ریاکار وفرمود سخن خیر گوبید تا  بدان معروف شوید کار خیر کنید تا اهل خیر شوید عجول وفاش  کننده راز نباشید زبرا بهترین شما کسانی باشدکه چون بانها بنگربدبیاد خد
وداع ماه مبارک زچشم گریان است/نشان بنده مومن طلوع ایمان است/بساط وسفره رحمت روداز این محفل/نگاردیده عاشق دوچشم باران است/زعشق آل پیمبر خدای داردلطف/به عیدفطرعزیزان شکوه احسان است/رفیق اشک سحرشو به آیت رحمان/همیشه قلب رفیقان بهارقرآن است/قبول هرچه عبادت ولایت مولاست/خوشا بحال سعادت که باشهیدان است/ظهوریوسف زهرابود زحق عیدی/همان که مرهم دلها بر مسلمان است/
پدیده‌ اعتکاف یکی از رویش‌های انقلابی است. این پدیده‌ عمومی، آن‌هم اغلب همه جوان، جزو رویش‌های انقلاب است. من یک‌وقت عرض کردم که انقلاب ما ریزش دارد، اما رویش هم دارد؛ رویش‌ها بر ریزش‌ها غلبه دارند. پس خوشا به حالتان معتکفین عزیز!
۱۳۸۴/۵/۲۸-رهبر انقلاب



         
دل به بوی وصل آن گل آب و گل را ساخت جا
ورنه مقصود آن گلستی گل کجا و دل کجا
از هوای دل گل بستان خوبی یافت رنگ
وزگل بستان خوبی بوی می‌یابد هوا
گر دماغ باغ نیز از بوی او آشفته نیست
پس چرا هر دم ز جای خود جهد باد صبا
جز به چشم آشنایانش خیال روی او
در نمی‌آید که می‌داند خیالش آشنا
با شما بودیم پیش از اتصال مائ و طین
حبذا ایاما فی وصلکم یا حبذا
مردمی کایشان نمی‌ورزند سودای گلی
نیستند از مردمان خوانندشان مردم گیا
تا قتیل دوست باشد جان کجا یابد حیات
تا
 
✔️ اگر سخن را منطقی یافتید آن را منتشر کنید.
✍ سید مصطفی کلامی هریس در کانال تلگرامی اش نوشت:
✅ اگر فردی را می‌شناسید، که وقتی قرار است برای کسی کاری انجام دهد، لازم نباشد که به او سفارش شود که «آشناست» و اساسا کیفیت کارش برای آشنا، غریبه، فرزند، همسایه و هر فرد دیگری به یک اندازه خوب است، بدانید که شما با یک سرمایه بزرگ اجتماعی آشنا هستید. اگر خودتان این منش را دارید، خوشا به حالتان و دست مریزاد.
⚡️ این یک معیار برای شناسایی افراد درستکا
چه خوب می شد اگر بعد از این بهانه نگیرم
سراغ هیچ کسی را در این زمانه نگیرم
چه خوب می شد اگر بی خیال خاطره بودم
که دسته دسته گل از دست رودخانه نگیرم
سرم به کار خودم باشد و خیال بلندم
چنان که هیچ سری را به روی شانه نگیرم
دلم گرفته چه می شد که بی تو دلخوشی ام را
از این انار ترک خورده، دانه دانه نگیرم
مرا ببر به همان کوچه، قول می دهم این بار
گلوی نازک گنجشک را نشانه نگیرم
اگرچه فاصله ها زیر پای راه نشستند
که دست های تو را باز کودکانه نگیرم
به رغم این ه
 
"احسان را از مستحق آن دریغ مکن، آنگاه که انجامش در توانِ دست توست."
 
امثال سلیمان، باب 3، آیه 27
 
کتاب امثال سلیمان یک از کتب شعری عهد عتیق می باشد که سراسر کلمات حکیمانه است. 
باب 3 با عنوان "خوشا به حال کسی که حکمت را بیابد" باب بسیار زیبایی است. این باب از موضوعاتی همچون مهربانی، راستی، سلامتی، توکل بر خدا، تکریم خدا، سعادت، امنیت، شادمانی و برکت سخن به میان می آورد.
 
بعضی از ما آدم ها فکر می کنیم که هر عیبی در دنیا وجود دارد متعلق به دیگران است و ما از هر عیب و نقصی پاک هستیم در حالی که اگر مقداری انصاف به خرج بدهیم و اندکی به خودمان توجه کنیم می بینیم که نیازی نیست که به عیب دیگران مشغول باشیم و بهتر این است که به زدودن عیب های خود مشغول باشیم.
​​​​​امروز رفتم خونه مامان بزرگ.گشتم قیچی پیدا کردم میگم مامانی بیا پایین موهامو قیچی بزن.رفتیم تو حیاط.تاکید کردم فقط قیچی بزن.کوتاه نکنیاااااااا.موهام کوتاه نشه 
میگه باشه 
میگم حله.کوتاه نشه هاااااا 
میگه پایین موهات کجه:/
میگم عیب نداره کوتاه نکن.فقط قیچی بزن رشد کنه.
میگه باشه فقط کجیشو میگیرم.
میگم نهههههه ولش کن بزار کج باشه 
میگه سرتو صاف بگیر 
​​​​​​سرمو صاف گرفتم کوتاه کرده 
وقتی نگاه کردم قشنگ به راحتی پونزده سانت کوتاه
جیب هایم را پاره کرده اند، خواب که بودم. کسی به ماورای زندگی ام دست درازی کرده است، تمام رنگ ها را به هم ریخته، با دلقک های خسته بازی کرده است. لبخند هایشان بریده است.
گنجشک ها رفته اند، دختربچه ها گریه می کنند، گذشته از یاد رفته است، صدای ناله هایشان همه جا هست. 
زمان را گم کرده ام، عقربه های ساعت دیواری شکسته‌اند. خورشید، خیره به ابر‌هاست، به او پشت کرده‌اند.  غمگین زمین را می‌نگرند.
روی دیوارها پر از قاب‌های خالیست. ماجرایی که گمان می کنم
خوشا به سعادت شما عزیزان که بر روی بهترین خاک روی کره خاکی سر و پیشانی نهادید و
از ژرفای وجود با حضرت ارباب علیه السلام اتصال برقرار کردید و انرژی بی نهایت دریافت کردید
زیارت رفتن توفیق می خواهد و نگهداشتن این انرژی و حال خوش توفیق بیشتر
خرم و خنک آنکه تواند این حال خوش نگه دارد.
طلاب مدرسه حضرت ساقی عطاشی کربلا پس از زیارت حضرتش در کربلا
برای حضرت در مشهد آبرو می خرند و آبرو داری می کنند و برای حضرت ارادتمند می سازند.!
کار طلبه
ساختن ارادتمند
 
بہ تو من مے بالم
و بہ هـر بغض نجیبے ڪہ دل تنگم را
بہ هـواے مددے یاد تو مے اندازد
 
 
 
بہ تو من مے بالم
و بہ اندوہ عمیقے ڪہ میان من و توست
عمق یڪ قطرہ ے اشڪ
اوج یڪ بوتہ ے نور
ڪہ مرا مے برد از خلسہ ے بودن با تو
تا بہ سرسبزترین نقطہ ے اوج
تا بہ آبادترین قلہ ے دور
 
 
 
بہ تو من مے بالم
بہ هـمین قطرہ ے اشڪ
و بہ سرچشمہ ے دنجش ڪہ در آن
نقش تصویر تو را مے بینم
نہ بہ اندوهـ 
بہ مهـر
دیدہ ام مے گرید
لبت آرام تر از آب بہ من مے خندد...
 
 
 
 
بہ تو من مے بالم ...
و بہ خ
یادش بخیر
سال ۸۰ بدو ورودمان به دانشگاه امام حسین (ع) ، حدودا ۲ ماه دوره ی عقیدتی داشتیم در مهمانسرای شاهد قم، ایام شهادت امام موسی ابن جعفر(ع) بود، آقا مهدی و علی (چون از اعضاء هیات محبین بودند) گفتند(( میخوام به حاج احمد بگم بیاد )) حاج احمد آمد و سخنرانی کرد و بعدش هم مداحی، مداحی پرشور مثل همیشه.
پارسال در تشییع پیکر پاک آقا مهدی که حاج احمد پناهیان را دیدم به بچه ها گفتم ، عجب! چه تقارنی،خوشا به سعادتش، مثل اینکه آقا مهدی حاجتش را از خود باب ال
می‌دوم میان زندگی. در سراشیبی خیابان دانشکده با کوله‌ی سنگین و کتاب‌های بغلم راه نمی‌روم، می‌دوم. قبل از آن‌که خورشید طلوع کند. آن کتاب‌خانه و راهرو و کلاس‌ها خانه‌ی من شده است. خانه‌ی امنی که آدم‌هایش را دوست دارم یا کاری به کارشان ندارم. خانه‌ای که کمکم می‌کند خوب باشم و هیچ‌وقت اذیتم نکرده و نمی‌کند. خوش‌حال می‌شوم. صدای خنده‌ام می‌پیچد. چیزهایی که می‌خوانم را بلندبلند تعریف می‌کنم. معلم‌هایم نام کوچک مرا به خاطر سپرده‌اند.
بنی آدم نگر ازیک تبارند/همه مخلوق رب و کردگارند/بودتقوا ملاک برترین ها/زلطف حق تمامی برقرارند/حوادث در جهان باشد فراوان/همه درگیر زخم روزگارند/گهی بازلزله یاسیل وطوفان/دراین جام بلا بعضی شکارند/خوشا آنان که باایثار ولبخند/به فکرمردم ودور ازشعارند/همیشه پا بکار و اهل اخلاص/برای یاری دین بیشمارند/ولایت محور و درصحنه حاضر/درون حادثه برخلق یارند/ولی یک عده ای مانند دشمن/بدون غصه وبسیار خوارند/زرنج مردمان خوشحال و بی فکر/فقط بردرد دشمن ناگوار
زنگ تلفن به صدا در اومد...
بابا تلفن رو برداشت:«عجب...عجب...انا لله وانا الیه راجعون...»
 
قلبم اونقدر محکم میتپید که احساس می کردم الانه که بیاد بیرون...صدای قلبم رو به وضوح می شنیدم...
با عجله از اتاق بیرون رفتم:چی شده؟؟؟0_0
مامان:زن عمو پری مرحوم شد...
 
یادمه بچه که بودم  حدود 4 سالم بود...مثل یه عکس یادمه که یه بار رفته بودیم خونه عموم اینا زن عموم بلندم کرده بود کنار لوسترشون...کریستال های لوستر رو می گرفتم و می خندیدم...
هر وقت زن عموم رو یه جا می دید
شجاعت مجسم

استاد رضا بابایی، استاد ویرایش و نویسندهٔ ناب‌نویس و نثرنگارِ چیره‌دست، سحرگاه امروز به دیدار پروردگارِ قلم رفت. رضا بابایی در بهتر بنویسیم قلم آزمود و نفس زد و خون دل‌ها خورد تا در پیشگاه پیشوای مؤمنان (زندگی‌نامهٔ امیرمؤمنان علی علیه‌السلام)، پروندهٔ عقلانیت و دیانت بگشاید و به یاری پیشوای صالحان (زندگی‌نامهٔ امام‌حسن علیه‌السلام)، زندگی و بندگی را مشق کند و در رستاخیز خون و خرد (زندگی‌نامه و راه‌نامهٔ امام‌حسین علیه
دوست عزیر وبلاگ نویسی میگفت که اولین مشتری نوشته های وبلاگ خودش، خودش است، زیراکه : "اصولا همه نیاز به یک بک آپ از خودِ نرمالمان داریم که در این ایامِ آخرالزمان که صبح مومن می روی بیرون و شب کافر بر می گردی خانه، آنرا اجرا کنیم." هر چقدر که سن ما بالاتر می رود و انتخاب هایی پیش روی ما قرار می گیرد که می دانیم پیامدهای آن سالیان سال جسم و روح و سرنوشت ما را دست خوش تغییر قرار خواهد داد، بیشتر به حکمت موجود در این جمله پی می برم. حال برای من هم، این
این مطلب صرفا جهت خالی کردن غرغرهای دخترانه است وهیچ جنبه بدرد بخور دیگری ندارد!
من تقریبا چهار یاپنج ماه یکبار ضدآفتاب و کرم مرطوب کننده  وعطر میخرم 
دوسالی هم میشه که از برند های با کیفیت خارجی انتخابشون میکنم.
اول مهر که رفتیم واسه برادر کوچیکمون خرید پیش خودم گفتم بزار منم  به همون مغازه  ای که همیشه
  ازش خرید میکنم سفارش بدم  اینارو برام  بیاره
وقتی قیمت های جدیدشون گفت منصرف شدم.
عزای عمومی اعلام کردم برای خداحافظی با ضدآفتاب خوبم ,م
شهید لطفی نیاسر
#یادش_بخیر
سال ۸۰ بدو ورودمان به دانشگاه امام حسین (ع) ، حدودا ۲ ماه دوره ی عقیدتی داشتیم در مهمانسرای شاهد قم، ایام شهادت امام موسی ابن جعفر(ع) بود، آقا مهدی و علی (چون از اعضاء هیات محبین بودند) گفتند(( میخوام به حاج احمد بگم بیاد )) حاج احمد آمد و سخنرانی کرد و بعدش هم مداحی، مداحی پرشور مثل همیشه.
پارسال در تشییع پیکر پاک آقا مهدی که حاج احمد پناهیان را دیدم به بچه ها گفتم ، عجب! چه تقارنی،خوشا به سعادتش، مثل اینکه آقا مهدی حاجت
این روزها که باز شور و حرارت زیارت اربعین شروع شده زیاد به زیارت‌های بی‌حلالیت طلبیدن فکر می‌کنم. واقعا قبول است؟ البته فهم ما به کرامت خدا نمی‌رسد. قدیم‌ها رسم‌ و رسوم خوبی بود تا زائر خوب حلالیت نمی‌طلبید و‌حساب‌هایش را صاف نمی‌کرد به زیارت نمی‌رفت. بعضی‌ها می‌گویند زیارت رفتن مثل آب خوردن شده. همه زود به زود می‌توانند بروند. این اما ماهیت زیارت را که عوض نمی‌کند. البته این مساله‌ی شخصی‌ای برای من‌ نیست و اساسا خیلی وقت است از
امام نَوَوی رَحِمَهُ الله:
‏"هرکس توفیق یافت که اذکار صبح و شام را بگوید بداند که این نعمت الهی است و خوشا به حال او، هرکس نمی‌تواند که همه آن را بگوید به مختصر آن بسنده کند، حتی اگر یک ⁧ذکر⁩ باشد".

‏منبع؛ |[الأذکار/٧٦]|
https://t.me/weblog_nevis
به شوخی میگم موهامو به خاطر شکست عشقی های متوالیم کوتاه کردم و‌ میخندم ولی پس ذهنم اون دخترک دل نازک یادش میاد که موهاش بین انگشتای پ بود و اون داشت میگفت موهات نعمت الهیه یا میم که همیشه عاشق موهای بلندم بود یا واو که دوست نداشت موهامو کوتاه کنم یا سین که میگفت من اولین چیزی که بعد دیدنت به چشمم اومد موهات بود
ولی من نه از سر لج نه از شکست عشقی بلکه به خاطر خستگی از رسیدن به موی بلند کوتاهشون کردم
اینجوری چهره‌م خیلی مصمم تر و قوی‌تر به نظر م
حقاً و انصافاً خدمت آستان مقدس امام هشتم علیه‌السّلام وقتى با شرایط و
شئون ویژه‌ى آن انجام بگیرد، از بزرگترین ارزشها و بزرگترین افتخارات است و
امروز چنین چیزى میسور است و وجود دارد، بنده هم افتخار مى‌کنم اگر چه به
نام و نه به عمل جزء شما هستم و مشرف به خدمت این آستان قدسم ... این سخن
دل را با شما در میان بگذارم که دل ما آن جایى است که شما همواره در آن‌جا
مشرفید و خوشا به حالتان و حقیقتاً شیرین‌ترینِ لحظات براى بنده، آن لحظاتى
است که به آس
پیش نویس : می خواهم بگویم حرکت کردن گاهی درد دارد. که با داشتن امید (ایمان ، باور) این درد قابل تحمل و گاهی غرور آفرین می شود.
گاهی هدفی در زندگی نداریم - یا هدف شفافی در زندگی نداریم.
انسان هستیم ، خوبیم ، خودمان را دوست داریم ، خطایی هم نکرده ایم که از خودمان دلگیر باشیم. 
که حتی معتقدم که اشتباه کردن بخشی از فرآیند یادگیری است . خوشا بحال کسی که زودتر اشتباهات زیادی را مرتکب شود و البته با هدف یادگیری و نه با هدف گذراندن وقت و یا ...
اما وضعیت موج
قفل کردم رو یه آهنگ و شروع کردم به پاره کردن و دور انداختن
دفترهایی که توشون درسه و گوشه کنار و پشتشون شعر نوشته
کاغذها جزوه ها شماره استادها و نوبت های بچه ها برای ارائه
اولین بار که آقای ماه شماره شو خیلی سری بهم داده بود تا بقیه نشنون
اولین بار که شماره استاد عطیه جان رو از بچه ها گرفتم تا بهش بگم از همه خوبی هایی که بهم روا داشت ممنونم! 
ایمیل عین که خودش برام نوشته بود 
درس های سخت و جزوه های مرتب
درس های آبکی و حوصله سر بر
کارورزی ها و گزار
در این مطلب دانلود اهنگ کنار منیو کنار توام تورو میخوامت من واسه خودم برای دانلود در سایت بلاگ ترانه قرار داده می شود
دانلود اهنگ کنار منیو کنار توام تورو میخوامت من واسه خودم 
دانلود آهنگ جدید آصف آریا به نام پایتم من Download New Music Asef Aria - Payatam ... کنار منی و کنار توام تورو میخوامت من واسه خودم یجوری پیگیر تو شدم همه فهمیدن
 دانلود آهنگ پایتم من از آصف آریا با کیفیت عالی,دانلود موزیک ایرانی,دانلود ... کنار منی و کنار توام تورو میخوامت من واسه خودم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها