نتایج جستجو برای عبارت :

دیشب،+حس و حال هیچی نیس+کاش این بنده‌ی بیچاره هم آدم بشود

اگر دیر این پیام را میفرستم به خاطر اینه که بنده به همراه جمعی از دوستان ٬ سه روز  خدا تو خانه اش ما را زندانی کرده بود و شروع سال نو اسیر خدا بودیم .  ان شالله قسمت همگی بشود این اسارت   . آدم خوبه اسیر خدا بشود . اسیر شیطان نشه
در پناه حق
غیر حیدر چه کسی شافع محشر بشود
جز علی کیست که بر فاطمه همسر بشود
عشق مولا نشود قسمت هر بی سر و پا
تا ملک سجده کنان سائل این در بشود
تا سحر شیعه فقط ذکر علی میگیرد
تا که مشمول دعای شب مادر بشود
در زمین گشتم و در اوج فلک هم حتی
هیچکس نیست که هم پایه ی حیدر بشود
تیغ ابروش کند معرکه در میدانها
لشکری در پی یک حادثه بی سر بشود
جز علی هیچکسی لایق این منسب نیست
تا که بر خلق جهان سید و رهبر بشود
حق علی، قبله علی ، اصل عبادات علی
منکرش گفته نبی بزدل و کافر بش
هرچه زشتی ست درین معرکه زیبا بشود 
اگر از خوابِ گران دیده ی ما وا بشود 
نه فقط یوسفِ مصری ، که خدا را بیند 
دیده ی کور اگر ، سهمِ زلیخا بشود 
بذرِ گل بودن و گل دادنِ تو نیست هنر 
هنر آنست ، خسی زُهره ی مینا بشود 
برکه باشی ، فقط ماه درونت پیداست
آسمان مژده به آنست که دریا بشود 
نشد از هر نَفَسی زنده تنِ مرده ی ما
تنِ ما زنده به انفاسِ مسیحا بشود 
نیست مجنون ، هرآنکس که به لیلا برسد 
هست مجنون ، اگر کشته ی لیلا بشود 
نیست هر رهگذری ، لایقِ چشمِ پُر
وقتی شما در مورد یک عنوانی از عناوینِ مهمّ اساسیِ انقلاب به یک نتیجه‌ای رسیدید، این را باید تبدیل بکنید به گفتمان؛ [مثلاً] در نشریّه منتشر بکنید. تکرار بکنید، بگویید، تا گفتمان بشود. گفتمان یعنی آن فکر رایج بین مردم، مطالبه‌ی عمومی مردم. وقتی یک چیزی مطالبه‌ی عمومی شد و گفتمان شد، به‌طور طبیعی به عمل نزدیک خواهد شد. باید این‌قدر گفته بشود، استدلال بشود، تبیین بشود، تکرار بشود که به‌صورت یک گفتمانِ قطعی دربیاید.
وقتی شما در مورد یک عنوانی از عناوینِ مهمّ اساسیِ انقلاب به یک نتیجه‌ای رسیدید، این را باید تبدیل بکنید به گفتمان؛ [مثلاً] در نشریّه منتشر بکنید. تکرار بکنید، بگویید، تا گفتمان بشود. گفتمان یعنی آن فکر رایج بین مردم، مطالبه‌ی عمومی مردم. وقتی یک چیزی مطالبه‌ی عمومی شد و گفتمان شد، به‌طور طبیعی به عمل نزدیک خواهد شد. باید این‌قدر گفته بشود، استدلال بشود، تبیین بشود، تکرار بشود که به‌صورت یک گفتمانِ قطعی دربیاید.
سلام
یه عده جمع شدند تا بنده  مسخره کنند عین خیلی ها..بعد از نطر ایشون بنده شیعه و مشرک هستم...بنده قبول کردم(مثالا).بحث تمام شد.همین..از یه عده ای که خصوصی نظر گذاشتند توقع نداشتم(مزاحم نبودند یکی از نوجه هاشون بودند)...بنده نه ادعا دارم ..البته قبلا چرا ولی نه..ونه به کسی گفتم این طور باش یا نباش..و ادعا کردم..کاری به کاری کسی ندارم.احیانا ضرر به دین اسلام میرسونم.دعا میکنم خداوند مرگ مو برسونه تا ضرر بیشتری وارد نکنم.احیانا این مدت باعث آزار  وا
  فر مود بخدا سوگند که گداردن یک حج نزد من از اینکه یک بنده ازاد کنم تا برسد به ده بنده وهفتاد بنده محبوتر است و اگر یک خانواده از مسلمین را کفالت کنم که انها را ا ز گرسنگی برهانم وپیکرشانرا بپوشانم تا ابروی انهارا نزد مردم حفط کنم نزد من ازگزاردن حجی وحجی تابرسد بده حج و هفتاد حج محبوبترتر است
امام صادق ع فرمودبخدا سوگند که گذاردن یک حج نزد من از اینکه من از ابنکه یک بنده ازاد کنم تا برسد به. ده. بنده و هفتاد بنده محبوتر است  اگر یک خانواده از مسلمین را کفالت کنم که انهارا از گرسنگی برهانم وپبکرشان بپوسانم. تا ابروی  انها را نزد مردم حفظ کنم نزد من از گزاردن حجی و حجی تا برسد بده ح وهفتاد حج محبوتر است 
با سلام
شما میتوانید با تماس با آکادمی IMQ  ( 02188529400) ، خانم مهندس آرتونیان  (داخلی شماره 3) از زمان دوره های بنده در ارتباط با مشتری ( رضایت، شکایت و..) و دیگر دوره های بنده اطلاع لازم را کسب نمایید.
در صورت تمایل می توانید دوره های درون سازمانی و یا دوره های عمومی بنده را پذیرا باشید.
هم چنین برای دوره های 
استراتژی و ارزیابی عملکرد (BSC)
و مدل تعالی EFQM می توانید با شماره مستقیم بنده در تماس باشید 
با تشکر
احمدی
09125468950
امام باقر ع فرمود بخدا سوگند که گذاردن یک حج نزد من از اینکه یک بنده اراد کنم تا برسد به ده بنده و هفتاد بنده محبوتر است واگر یک خانواده از مسلمین را کفالت کنم که انها را از گرسنگی برهانم و پیکر شانرا بپوشانم تا ابروی انهارا نزد مردم حعظ کنم نزد من از گزاردن حجیو حجی تا برسد بده حج و هفتاد حج محبوتراست این لف خدای تبارک  تعالی ای حقوق بشر ااسلامی
یک مسلمان راه آن بیابان سرد و ساکتِ وِرد زبان خَلق را نشان دهد،باید سر به آن بیابان بگذارم... حتما آنجا شایسته ترین است برای رهایی از فشار و سنگینی بغض های این شب ها،راحت می شود فریاد زد،آه کشید... شاید با ستاره های آن برهوت بشود حرف زد،بشود به آنها فهماند سوختن را،بشود آن ها را متوجه این غم کرد،خلق را که نشد... شاید ماهِ آن بیابان شنید و دید و به حالمان،رخت تیره بر تن کرد و گرفت!در شهر که عزیزترین هایمان هم  به ریشمان خندیدند و باور نکردند،راه ن
در روایتی امام‌صادق(ع) می‌فرماید: زنی بیابانی وارد مدینه شد و با پیغمبراکرم(ص) برخورد کرد. دید پیامبر(ص) دارد غذا می‌خورد. «وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى الْحَضِیض»؛ دید ایشان روی سنگ یا زمین نشسته و مشغول غذا خوردن است. «فَقَالَتْ یَا مُحَمَّدُ وَ اللَّهِ إِنَّکَ لَتَأْکُلُ أَکْلَ الْعَبْد»؛ تعجّب کرد و گفت: مثل بنده‌ها نشسته‌ای و سفره‌ات را پهن کرده و غذا می‌خوری؟ تو آقایی! تو مولایی! چه مولایی بالاتر از تو! «وَ تَجْلِسُ جُلُوسَه»؛ امّا به سب
این خاطره را دوستم که روحانی بود برایم تعریف کرد بنده از قول او نقل می کنم او می گفت:در مجلسی تعدادی از آشنایان دور هم نشسته بودیم یکی  از بنده سوال کرد اکنون کجا مشغولی ؛من گفتم در فلان روستا کار تبلیغی میکنم .مادر زن بنده که مثل همه ی مادر زنها رابطه ی خوبی با داماد عزیزش نداشت به من گفت آنجا هم مثل اینجا به آخوندها فحش می دهند ؟ بنده ی حقیرگفتم آخه اینم شد سوال همه جا مثل هم است  من نمی دانم پشت سرمان چه می گویند اما جلو ی رویمان فحش مادر زن می
کسی که رنگ خدا بگیره، با صداش، حرفاش، حضورش و اثرش فقط و فقط اطمینان و امنیت رو به اطرافش میده .. یه جوری میشه که آدم کنار این بنده ها دوست داره بیشتر و بیشتر به خدا نزدیک بشه .. این همون بزرگترین لذت این دنیاست .. بهشت های کوچیکی که خدا روی زمین گذاشته .. هر جا که یه بنده خوب خدا باشه، هر جا که کسی باشه وصل به خدا اونجا برکت داره، بلا هم دچار بشی، باز رضایت داری و اطمینان ..
 
بنده های خوب خدا نه می ترسن و نه غمگین می شن .. 
بسم الله
با تشکر از شما
بابت دیدن وبلاگ بنده
دو نکته:
اول اینکه هرگونه کپی برداری دارای  پیگرد خواهد بود
چون تمام اشعار در سایت حفظ و مالکیت آثار هنری و ادبی و علمی ثبت شده است
دوما
در صورت اینکه به بنده لطف داشتید و قصد بازنشر اشعار بنده رو داشتید
لطفا با ذکر منبع و آدرس وبلاگ باشد 
بسیار ممنون
 
خدایا، ای اگاه به هر لحظه از حال بنده ات
ای که بنده ای را آفریدی که گاهی بی خبریش را موجب شادمانی و ارامشش گردانیدی
آری
گاهی بنده ات انقدر ظرفیت ندارد که ببیند اتفاقی برای انجه دوستش دارد در حال رخ دادن است
و به اذن خود، انچه رخ میدهد را از چشمان و نظرشان مخفی میکنی
حتی گاهی از چشم فرشتگان مقربت
ای کاش میشد یکبار این صحنه را ببینیم و ببینیم چگونه در این حال فرشتگانت در حال پر پر شدن هستند و تو خود به اذن خود پرده ای را در برابر چشمانشان میکشانی
کاش قسمت بشود لطف الهی گاهی
به گدایان برسد طُرفه نگاهی گاهی
می شود بنده ی درمانده و آواره شده
سخت محتاج به آغوشِ پناهی گاهی
هرچه کردم بشوم زائر میخانه نشد
نیست جز گریه سوی میکده راهی گاهی
گاه با یک حسنه پاک شود کوهِ گناه
کوهِ خیرات بسوزد به گناهی گاهی
به خودم گفته ام اصلا شده چون حجتِ حق
از غم و غصه ی یک شیعه بکاهی گاهی؟!
ناله زن نامِ علی را که رجب نزدیک است
دم بزن از بشرِ نامتناهی گاهی
از دلِ سوخته و دوریِ ایوان نجف
می دهد چشم پُر از اشک گواهی گ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر با هم صحبت میکردند؛ دو نفری که خیلی با هم فرق داشتند؛ یکی خدا بود و یکی بنده. خدا می گفت و بنده خیره خیره نگاه می کرد. ۲۸۶آیه طول کشید، چشم هایش گرم شد و چرت کوتاهی زد. بیدار که شد ابلیس با طعنه به او گفت: کجا رفتی؟
بنده اولش هاج و واج نگاه کرد. بعدش احساس کرد می تواند با همین بهانه با خدا حرف بزند و خنده خنده گریه کند...
 خدا گفت خیالت راحت من حی قیومم اون موقع که تو چرت می زنی م
 
از وقتی خواست که من مسئول عشق ورزی به بنده ی طفل معصوم ش بشم تاحالا، باورم نمی‌شه او به روسفیدی و سربلندی و خوشی بنده ش راغب که نه مشتاق نباشه،باورم نمی‌شه ...
+وقتی به دنیا اومد، بعد از اون همه سختی ها واون نه ماه سستی های یکی پس از دیگری و اون ساعات آخر و اون دردها، وقتی عالم رحم از وجود این بنده ی خدا خالی شد، وقتی ورود یک بنده ی خدا رو به دنیا، با چشم خودم دیدم، درحالیکه بخشی از عالم قبل و بعد از میلادش بودم، هنوز ادب نشده بودم، ولی حیرت کرد
از اینکه به وبلاگ من سر زدید از شما ممنونم،خوب بنده حمید دهنوی از روستای دهنو بخش ششتمد شهرستان سبزوار استان خراسان رضوی هستم و بنده توانستم امسال یعنی در سال 98 در کنکور سراسری رشته ریاضی رتبه 2400 را کسب کنم و بنده الان در دانشگاه فرهنگیان سبزوار مشغول به تحصیل هستم.
سلام. بنده یکی از وبلاگ نویسان بیان هستم و طبق توافق نامه ای که با گروه HB به تازگی بسته شده، قرار هست مطالبم در این وبلاگ منتشر بشود. در واقع مطالب خودم با مطالب وبلاگ گروه HB تلفیق خواهد شد. به هر حال امیدوارم در کنار هم لحظات خوشی داشته باشیم.
ادامه مطلب
خیلی ساده ست احتمالا کسانی که اینجا رو می خونن استادن ولی سه دفه بنظرم جالب تر از پیش شد این مسائل، خلیفه ی خدا روی زمین یعنی مثلا مادر میشی، میشی نماینده ی خدا برای محبت کردن و مراقبت از یک بنده ی خدا. خود خدا نمی تونست این بنده رو در مهر پرورش بده؟ می تونست، منتهی بنا به حکمت بزرگی امانت دست بنده ی دیگه ش داد، لنبلوکم ایکم احسن عملا...
پدرمیشی، شوهر میشی، میشی نماینده ی خدا برای جاری شدن صفت رزاق خدا، خدا می تونه همه بنده هاشو بی منت شما سیر و س
با دستم راستم پفیلا می‌خوردم. همان‌طور شروع کردم به آشپزی بدون دست راست. بعد دیدم بد نیست ادامه بدهم و اینگونه شد که یک‌دستی برنج را پختم. قسمت سختش آنجا بود که برنج را از سینی داخل کاسه می‌ریختم و نمی‌دانستم با دستم سینی را در هوا نگه دارم یا خروج برنج از سینی را کنترل کنم. و آنجا که برنج خیس را از کاسه درون قابلمه می‌ریختم و مقدار زیادی ته کاسه چسبیده بود و نمی‌دانستم با دستم کاسه را در هوا نگه دارم یا برنج را به سمت قابلمه هدایت کنم. و آنج
سلام. بنده یکی از وبلاگ نویسان بیان هستم و طبق توافق نامه ای که با گروه HB به تازگی بسته شده، قرار هست مطالبم در این وبلاگ منتشر بشود. در واقع مطالب خودم با مطالب وبلاگ گروه HB تلفیق خواهد شد. به هر حال امیدوارم در کنار هم لحظات خوشی داشته باشیم.
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر با هم حرف می زدند،  یکی خدا بود و یکی بنده. بنده در میدان نبرد بود و خدا میان او و قلبش! بنده میخواست بداند در این معرکه چه کار باید کرد. 
ابلیس گفت به قلبت رجوع کن اگر قرار باشد زنده باشی یا زنده کنی، قلبت باید بتپد!
خدا گفت من از قلبت به تو نزدیکترم آن را سپر کن و خودت فقط شمشیر رسول باش تا زنده شوی و زنده کنی...
بنده استجابت کرد و به ایمان حقیقی زنده شد.
ابلیس و لشگریانش ترسی
با عرض سلام و تبریک این عید بزرگ
بحمدالله به برکت کرونا بیکار شدم و در این ایام کار بازچینی وبلاگ را تمام کردم.
بخش مروبط به اطلاعات شخصی بنده بروز رسانی شد. شاید این اطلاعات در نوع تعامل شما بنده مفید باشد.
از نقدهای شما سروران استقبال می‌شود.
سعی بنده بر این است که خطای خود را آسان قبول کنم.( از حدود 245 مطلب این وبلاگ، فقط 39 تا باقی مانده و بقیه حذف شدند.)
 
این متن نیز پس از انتشار اولین مطلب بعدی حذف خواهد شد.
 
 
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دونفر با هم حرف می زدند...یکی خدا و دیگری بنده. کلمات رد و بدل شده حکایت از مسلط بودن خدا و مرتبه بلند او داشت.
بنده گفت: خدایا هر چیز برای من سخت است برای تو راحت است... تو مسلطی ولی من در سلطه تو راحتم
خدا گفت: تو را برای خودم ساختم... مخلوق طاغوت شکن من... با اذن من مختصات قدرت را عوض کن.
طاغوت گفت: بی اذن من حق ایمان آوردن به خدا را نداشتی...
بنده گفت: خدا با آن همه قدرت مجبورم نکرد...تو ه
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
خدا و بنده اش با هم، هم کلام می شدند وقتی که بنده به کلام خدا توجه می کرد.
ابلیس هم همان افکار خرد کننده و تحقیر آمیزی بود که از طریق رسانه های طاغوت وسوسه می کرد.
ابلیس گفت: زن ها برده اند. می خواست از این طریق همه را برده خود کند.
خدا گفت: من رحمان و رحیمم احکام ارث را طوری قرار دادم که کسی برده نباشد.
بنده که شاهدبود همه آقایی ها برای وقتی است که انسان ها بنده خدا باشند؛ قیام کرد بر
 سلیم بن قیس گوید شنیدم علی علیه السلام میفرمود  واین هنگامی بود که مردی نزدان حضرت امده بود باو عرضکرد کمتر  چیزی که بنده بسبب ان مومن  شود چیست  وکمتر چیزی که بنده  بوسیله ان کافر گردد  چیست. حضرت باو فرمود پرسیدی پس  پاسخش  دقت کن و بفهم اما کمتر چیزیکه که بنده بدان مومن است انست که خدای تبارک وتعالی خودش را بان بنده بشناساند پس ان بنده بفرمانبرداری برای او اقرار کند و سپس پیغمبرش ص را باو بشناساند پس بفرمانبرداری او نیز اقرار کند و هم چن
باسمه تعالی
اماکن مقدس
صحرای عرفات
غزل۴
وقوف عرفات است، ز ارکان زیارت
حاجی برود دشت و کند ذکر و عبادت
از ظهر الی عصر توقف کند و شام بیاید
شیطان بزند سنگ و شود پاک ز غفلت
بخشیده شود هر گنه و کار خطایی
این گفته ی صادق بود و هست کفایت
یک مرحله از حج بشود کامل و انجام
چون ذبح کنی یا که شود ذبح برایت
اعمال نکو در پی حج روح فزاید
چون ادعیه و ذکر خدا باشد و عزت
دیگر عمل حج و فرامین الهی
هفت مرتبه طوف است وگواهی و شهادت
باید بشود فاصله ی مرو و صفا طی
هفت مر
دیشب خونوادگی ی خیابون پایین تر از ولیعصر دعوت بودیم شدیدا تحریک شدم که خونواده رو ی سر ببرم افطاری دانشگاه و ی سر هم بریم محل کار جدیدم(اون جا هم اتفاقا افطاری بود) و ی سر هم بریم ولیعصر گردی ولی متاسفانه به محض برگشت از اونجا(بعد افطار خوردن) به سمت ماشین پدرجان مقصد خونه رو تو گوشی زد و همه‌ی این ایده‌های ناب به فنا رفت و نشد که آخرین افطاری و دورهمی کارشناسیم رو پلی‌تکنیک باشم(احتمالا **** هم بود البته دقیق نمیدونم)
پ.ن۱:
شاید باورتون نشه ول
سلام 
دیروز که داشتم گوشی رو پاک سازی میکردیم...
خوب چندتا مطلب  نوشتم.گفتم.چه عجب..
هیچی امروز اونقدر سرم شلوغ شد .وقت نکردم دوباره بنویسم.
اون دو نفر پتی کار بودند.بنده منتطر نتیجه هستم..
اگر پای کار نیستید بنده پست پاک کنم.تشکر 
در جمع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی: برخی اظهارنظر کرده اند که این تهدیدهاست؛ بنده مطلقا این را قبول ندارم. من معتقدم سال98 بتوفیق الهی سال فرصتهاست؛ سال امکانات و سال گشایش است/ آن کسانی که اظهارنظر دیگری میکنند و تهدید را به رخ میکشند، دانسته یا ندانسته تحت تأثیر رجزخوانیهای دشمنان ملت هستند. این رجزخوانیها باید همانطور که هست دانسته بشود ر امروز همه قبول دارند که دشمن در حال جنگ اقتصادی با ماست. این را همیشه میگفتیم، اما بعضی باور نمیکر
به نام خدایی که جانم در دست اوست  
همراهان دوست داشتنی من سلااااام ❣️ امیدوارم که حال جسم و روحتون خوب باشه❣️
یه روز یه مادری به بچش میگه قربون چشمای بادومیت برم و بچه لوس مامان میگه من بادوم میخوام. 
این بچه لوس مصداق ما بنده هاست. خدا به فرشته هاش دستور داد به آدم سجده کنین. همه سجده کردند جز ابلیس که از دستور خدا سرپیچی کرد. خدا در کتاب هدایتش میگه من بهت قدرت میدم که تو بشی اشرف مخلوقات من. من بهت ثروت میدم، حیات میدم، برتری میدم و.... باعث ش
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر باهم حرف می زدند؛ یکی خدا و دیگری بنده. بنده متوجه شد آیه ها ستاره اند. چشمانش را که به آنها می دوزد ارتفاع می گیرد. آنقدر بالا می رود که همه چیز و همه وقت و همه جا را می تواند یکجا ببیند.
بنده گفت: الله اکبر! از این بالا، چقدر دیوارها و بن بست ها و موانع حقیرند. خدایا همکلامی با تو قد را بلند می کند.
ابلیس گفت: طمع من به نشسته هاست...شریکشان در اموال و اولاد هستم
موانع من برای آن
 
هیچ زیربناى اجتماعى از آن زیربناى شوم خطرناکتر نیست که انسانى، یا انسانهایى، بتوانند هر چه می‌‏خواهند بکنند بی‌‏آنکه بشود بر آنها خرده گرفت و بی‌‏آنکه بشود از آنها بازخواست کرد. مسئولیت در جامعه اسلامى مسئولیت متقابل است. همه نسبت به یکدیگر مسئول‌اند.  
 محمد حسینی بهشتی
 
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر با هم صحبت میکردند؛ دو نفری که خیلی با هم فرق داشتند؛ یکی خدا بود و یکی  بنده. وسطای صحبت، بنده نگاه به خودش کرد دید همه دار و ندارش هم کلامی با خداست؛ مالکیت خدا را احساس کرد. نگاه به دار و ندارش کرد. دید که هیچ وقت نبوده خدا از او چشم برداشته باشد؛ احساس عزت کرد. فهمید عذاب یعنی اینکه نتوانی با خدا هم کلام شوی!
ابلیس باطعنه گفت: اگر خدا می خواست همیشه با تو هم کلام باشد، عذا
یعنی می شود فردا بیایم برای این پست پی نوشت بزنم که اصلاحات فصل چهار و پنج تمام شد؟
خدایا لطفا بشود...:)
 
یک چهارم پی نوشت:))))
یک چهارم کارم دیروز تمام شد، یک چهارم بعدی هم به نظر می رسد امروز تمام شود! بله طبق معمول کار چهار روزه را یک روزه تصور می کردم و نمی شد که بشود:)
دوروز دیگر می آیم پی نوشت می زنم ان شاالله:)
آدم است دیگر! از همان اول برایش حوا آفریدی و دوتایی شدند همدم، شدند همراه، شدند رفیق. اگر با هم گندم خوردند با یکدیگر هم عبادتت کردند. آدم، چه ابوالبشر باشد و چه ما نوه نتیجه‌های آخرالزمانی‌اش، دلش رفیق می‌خواهد. دلش می‌خواهد یکی باشد که دل به دلش بدهد و بی‌واهمه پیش او خودش باشد و دم گوشش نجوا کند. دلش می‌خواهد هرچه غصه دارد را با یک «خب، بگو ببینیم چه خبرِ» رفیقش از دل بیرون کند و بریزدشان روی دایره ی درددل و بعد راحت و بی‌دغدغه لبخند بزن
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر با هم حرف می زدند یکی خدا و دیگری بنده. بنده از مسیر کلمات خدا استشمام گل محمدی می کرد...سرش را که بالا می گرفت، آسمان دشت گل بود وسیع و بی انتها 
 ابلیس باطعنه گفت: زمین  را نگاه کن ببین چقدر تنگ و سیاه است مثل قلوب مجرمین.
بنده چشمش به غنچه های روییده در زمین افتاد.
خدا گفت: همه عالم بر صراط من است
غنچه ها با هم به قدرت خدا و ضعف ابلیس خندیدند... زمین پر از آسمان شد!
هفتاد سالمان که بشود، حسرت چه کارهای نکرده‌ای را خواهیم خورد؟ کدام روزها، ماه‌ها، کتاب‌ها، صداها، فیلم‌ها یا آهنگ‌ها برایمان تداعی‌کنندهٔ اتفاقات و آدم‌های رفته و نرفتهٔ زندگی‌مان خواهند بود؟از کدام روزهای زندگی و جوانی با برق آشکاری در چشم‌ها و تپش پنهان‌نشدنی‌ای در قلبمان یاد خواهیم کرد؟تنها روی نیمکت پارک، خانهٔ خودمان یا خانهٔ سالمندان، در جمع دوستان، خانواده یا فرزندان، در هرکدام از این موقعیت‌ها به چه چیزی فکر می‌کنیم؟
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر با هم حرف می زدند یکی خدا و دیگری بنده. خدا هر چه می گفت، بنده می دید. هر جا هم که نمی دید وقتی بود که خیره شده بود... کلام آنجا متوقف بود.
ابلیس باطعنه گفت: کو چشم؟کو چشم انداز؟  
بنده از کوری ابلیس ترسید!
خدا گفت: شهید!
بنده تکانی خورد انگار که دوباره متوجه همکلامیش با خدا شده باشد.فهمید شهید آنچه خدا نازل کرده و میکند را می بیند. چون لحظه ای چشم از رسول برنداشته است.
چشمانش ر
یعنی می شود فردا بیایم برای این پست پی نوشت بزنم که اصلاحات فصل چهار و پنج تمام شد؟
خدایا لطفا بشود...:)
 
یک چهارم پی نوشت:))))
یک چهارم کارم دیروز تمام شد، یک چهارم بعدی هم به نظر می رسد امروز تمام شود! بله طبق معمول کار چهار روزه را یک روزه تصور می کردم و نمی شد که بشود:)
دوروز دیگر می آیم پی نوشت می زنم ان شاالله:)
 
این هم پی نوشت:) بالاخره کار این دو فصل تمام شد. تحلیل بخش کمی و بخش کیفی پایان نامه ام.
دوستان عزیز سلامقبل از هر چیزی باید اعلام کنم که این برنامه ای که قصد معرفی کردنش رو دارم باگ هایی داره که ره صد ساله رو میتونید یک شبه برید پس حتما حتما بعد از ثبت نام در قسمت معرف آیدی بنده رو وارد کنید تا بعد از ثبت نام شما بنده تمام ترفندها و باگ های برنامه رو از طریق چت خود برنامه برای شما ارسال کنم و دلیل دومی که پیشنهاد میکنم ایدی بنده ی حقیر رو وارد کنید این هستش در این اپلیکیشن حتما حتما برای استخراج با سرعت و عملکرد بهتر زیر مجموعه یک
جهل به همراه تعصب وحشتناک ترین سلاح کشتار جمع ..
 
 
نسل ها بعد از این دو ابزار ویرانگر، تلفات می دن .. تا نسلی اصلاح بشه ..
اینجا گاهی حضور خدا رو هم نمیشه حس کرد .. گاهی خدا بنده ای رو در ظلمات ترین نقطه زمین می ذاره .. و گاه بنده ای رو در نزدیک ترین نقطه به خودش .. تفاوت ها در چی بوده؟؟؟
بالویی 2:✅ تا میتونید بسم الله بگید:
در روایت آمده چون بنده را پای میزان حساب حاضر می کنند نامه اعمال او را در حالی که مملو از افعال و کردار زشت است به دست او میدهند، بنده در حین گرفتن نامه اعمال بنابر عادتی که در دنیا به گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» داشته آن را بر زبان جاری می‌کند و نامه اعمال را به دست می‌گیرد، چون نامه اعمال را می‌گشاید آن را سفید می‌بیند، در حالی که هیچ عمل بدی در او نوشته نشده است.
در این هنگام بنده عاصی به فرشتگانی که ح
بسم الله الرحمن الرحیماللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر با هم حرف می زدند، یک خدا بود و یکی بنده. بنده نگاهی به کلمات خودش با خدا کرد، دید در بیابان خشک درختی شده خوش قامت و پر شاخه، با میوه هایی آبدار و شیرین.خواست شکر نعمت کند. همانجا برای آن درخت خانه ای ساخت درش را هم باز گذاشت تا نسل به نسل بچه ها میوه توحید بچینند.ابلیس که این صحنه را دید روزگارش سیاه شد، شروع کرد به وعده های دروغ دادن تا خبر و نشانی این خانه به بچه ها نرسد و
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر با هم حرف می زدند یکی خدا و یکی بنده. بنده گفت:  از همه زندگیم، چه سخت باشند چه آسان، قطعه هایی هست که انگار جوری دیگرند...آنقدر شیرین و گویا هستند که می توان برای دیگران تعریف کرد. آنقدر ارزش دارند که قابل توصیه اند!
ابلیس گفت: چقدر سهم تو از این بخش از زندگی کم است...اکثر زندگی تو ارزشی ندارد...
بنده دلش گرفت.
خدا گفت: من برای تو قرآن را فرستادم وقتی به هر آیه پناه می بری زندگی
و خدا فرمود: ای بنده‌ی من، تو الوهیت و پاکی خود را حفظ کن و به من نزدیکتر شو تا اتفاقات شگرفی در مسیر زندگی‌ات قرار دهم که از شدت شگفتی سر از پا نشناسی. پس تمام امیدت متوجه من باشد و در هیچ شرایطی از من ناامید و روگردان نشو. سعی کن در همه ابعاد زندگی‌ات بنده مخلص من باشی و بس. 
امیرالمونین صلوات الله فرمود بر هر بنده یی چهل پرده کشبده تا وقتی چهل گناه. کبیره  مرتکب شود چون مرتکب چهل کبیره شد پرده ها از او برداشته. شود انگاه خدا بان فرشته ها وحی فرماید که بنده ام را با بالهای خود بپوشانید  فرشتگان اورابا بالهای. خودبپوشانند. سپس ان بنده کار زشتی را نگذارد جز انکه مرتکب شود تا انجا که با ارتکاب زشتکاری میان مردم ببالد  انگاه فرشتگان گویند پرورد گارا این بنده تو هر عملی را مرتکب میشود و ما اگر وما از کرداراو خجالت میکش
حق الناس.آیت الله نجابت نقل می کند : " وقتی که بنده مشرف شدم خدمت آسید علی آقای قاضی، فرمودند : (( هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی . ))خدمت ایشان عرض کردم : « مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند ، یکی خوب درس نمی خواند . بنده ایشان را تنبیه کردم . اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت . در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم . » می فرمودند : « هیچ راهی نداری ، باید پیدایش کنی . » گفتم : « آدرس ندارم . » گفتند : « باید پیدا کن
ابو بصیر گوید شنیدم از حضرتصادق ع که. میفرمود  همانامومن دعا کند واجابت دعایش تا روز جمعه یا روز قیا مت بتاخیر افتد 7 ونیز انحضرت ع  فرمود همانا بنده. ایکه دوست خدا است در پیش امدی که برای او رخ داده  دعا کند و خدا بفرشته ایکه موکل باو یابان دعا  است فرمابد حاجت بنده مرا بر اورد ولی در دادن ان شتاب مکن زیرا که میل دارم صدا و اواز اورا بشنوم. و همانا بنده ای دشمن خدابنده ای دشمن خدا بدرگاه خدای عزوجل در باره. اتفاقی که برای او پیش امده دعا کند پس ب
مادر یکی از بچه‌های دانشکده‌مون بخاطر خطای پزشکی کماست و الان بنده خدا توی قلب و ریه و مغزش تعداد زیادی لخته خون جمع شده ممنون میشم دعا کنید خوب شه بنده خدا هنوز خیلی جوونه واقعا وقتش نیست که الان بخواد بمیره یا توی زندگی نباتی بمونه... 
در حدیث صحیح از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که روزى حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم سر به جانب آسمان کردند و تبسم فرمودند. صحابه از سبب آن سئوال کردند، حضرت فرمود که تعجب کردم از دو ملک که به زمین فرود آمدند، بنده مؤمن صالحى را در جاى نمازش نیافتند. به آسمان رفتند و گفتند پروردگارا فلان بنده تو را در جاى نمازش طلب کردیم نیافتیم او را، و او در بند بیماریست. حق تعالى فرمود که بنویسید براى بنده من، مثل آنچه در حال صحت از افعال
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بینیها
دو نفر با هم حرف می زدند یکی خدا و دیگری بنده. بنده در سبزه زار با وسعتی بود که ارتفاع و پر پشتی علف ها اجازه نمی داد به ذهنش خشک شدن و برهوت را تصور کند...اما در یک آن، همه چیز خشک شد و دیگر از علفزار خبری نبود... دلش گرفت و در حیرت فرو رفت.
نیکوترین کار را همکلام شدن با خدا دید...هر کلامی، بر سرسبزی و خرمی اضافه میکرد....اینبار همه جا پر از گل و سبزه بود اما عمر گلها ابدی ...مدتی بعد خوا
 وعرمود همانا مومن برای زیارت برادرش خارج میشود خدای عزوجل فرشته ای بر او گمارد که یک بال در زمین ویک بال در اسمان نهد تا اورا سایه اندازد و چون بمنزلش در اید خدای تبارک وتعالی ندا کند که ای بنده ایکه حقم را بزرگداشتی واز اثار  پیغمبرم پیروی. کردی.بزرگداشت تو حقی است بر من از من بخواه تا بتو دهم دعاکن تا اجابت کنم خاموش باش تا من بسود تو اغاز کنم مچون برگردد همان فرشته بدرقه اشکند وبا پرش بر او سایه اندازد تا بپمنزلش وارد شود سپس خدای تبارک وت
وَ قَالَ (علیه السلام):الدُّنْیَا دَارُ مَمَرٍّ لَا دَارُ مَقَرٍّ وَ النَّاسُ فِیهَا رَجُلَانِ رَجُلٌ بَاعَ فِیهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا.و درود خدا بر او، فرمود:دنیا گذرگاه عبور است، نه جاى ماندن، و مردم در آن دو دسته اند: یکى آن که خود را فروخت و به تباهى کشاند، و دیگرى آن که خود را خرید و آزاد کرد. نهج البلاغه(ترجمه دشتی)، حکمت133
- گوسفندی داشتم لاغر مردنی، وزنش خیلی بخواهد بشود پنج کیلو، روی دس
بنده به آقایان گفتم چون نظرات کارشناس‌ها هم در این قضیه‌ی بنزین مختلف است، بعضی‌ها آن را لازم و واجب میدانند بعضی‌ها مضر میدانند من هم که صاحبنظر نیستم بنابراین اگر سران سه قوه تصمیم بگیرند من حمایت میکنم.
 
من این را گفتم، حمایت هم میکنم. سران قوایند، نشستند با پشتوانه‌ی کارشناسی یک تصمیمی برای کشور گرفتند، باید عمل بشود به آن تصمیم؛ (وقتی یک چیزی مصوبه‌ی سران کشور هست، آدم باید با چشم خوش‌بینی به او نگاه کند)
 
یقیناً بعضی از مردم از ا
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست

دوست نادیده ای در این صفحه برای بنده نظر گذاشته بود که درمورد مجموعه داستان "تخران" هم چیزی بنویسم.
ضمن تشکر از لطف آن عزیز باید بگویم از انتشار تخران الآن بیش از 6 سال میگذرد و اگرچه هنوز قرص و محکم از آن مجموعه داستان دفاع میکنم اما به نظرم آنچه باید درموردش گفته میشد گفته شده و هر کس مایل باشد میتواند نقد و نظرها را با یک جستجوی ساده بیابد.
حالا بیشتر دوست دارم خبر بدهم که انشاالله در کمتر از یک ماه دیگر قرار
 پیغمبر ص فرمود  فرشته. عمل. بنده یی را بالا میبرد وازان مسرور  است ولی  چون ان عمل را که بصورت حسنانست بالا برد خدای عزوجل فرماید ان اعمالرا در سجین دیوان اعمال. گنه کاران  گزاربد زیرا ان بنده این اعمالر برای من بجا نیاورده  8 امیرامومنین ع فرمود ریار  سه نشانه دارد چون مردم را ببیند  در عبادت بنشاط  اید وهر گاه تنها باشد کسل شود ودوست دارد که در کاری اورا بستاید
دیروز که بیمارستان بودیمیه خانم و آقایی حدودا سی و خورده‌ای ساله رو دیدم
خانمه با واکر راه می‌رفت.
بنده خدا خیلی سخت راه می‌رفت.
یه خانم چادریه نورانی
یاد حرفم افتادم که همیشه تو دلم می‌گفتم چرا من با این سن کمم باید مامانم اینطور بشه
بعد دیدن اینا، گفتم این بنده خدا چی بگه
شوهرش دائم باید مراقبش باشه.
با سن کمش راه نمی‌تونه بره
واقعا از حرفم پشیمون شدم.
قول دادم دیگه اینطور نگم. بدتر از من هم هست.
بنده‌خدا یعنی روحی که پذیرفته است حکم حق بر فکر و خیال و قلب و بدن او جاری باشد، اختیارش را به دست حق داده است، و این غیر از این است که انسان بی‌اختیار باشد، بلکه با اختیارش حکم خدا را اختیار کرده است و لذا می‌بینیم درظاهر و باطن کاملا تسلیم حکم خدا است.به قول مولوی :
این معیت با حق است و جبر نیست / این تجلی مَه است، اَبر نیست
یکی از جا‌هایی که عموماً حرف عرفا را نمی‌فهمند همین‌جا است. آن عارف، مدام به نفس امّاره گفته: تو حرف نزن، بگذار حق فرما
مونس جان راست می گفتی،عشق آنقدر بزرگ‌ست که براحتی نمی شود از پَسَش برآمد....هم دلی می‌خواهد دریایی ، هم احوالی بهاری.. هم شجاعتی ، استوار ... هم عقلانیتی، ماندگار ... عشق چیزی شبیه کف بر موج نیست ... عمق دارد... گردابی‌ست ... نه گودالی تهی ... دریایی ست وسیع ... این‌ست که هرکسی که نتواند بزرگ و بخشنده باشد از دایره اش بیرون می افتد... برای عاشقی باید "فهم" داشت ... نه فقط احساس....که اگر بشود عشق را فهمید، می دَود در رگ و پی آدمی...و دیگر جز به جزء اش می شود عش
باعرض سلام و ادب و احترام خدمت همه دوستانی که این مطلب رو می خوانند.
حدود یک هفته پیش پویشی به دست دوست عزیزم آقا محمد در نقل بلاگ شروع شد.
موضوع این پویش هم ((کمک به بیان بلاگ)) بود .
بنده حقیر هم در حد توان ، گفتم کار هایی رو که از پس انجامشون بر میام رو در چند سطر بنویسم . انشاالله که مفید واقع بشه.
 
 

ارایه قالب های متنوع در شأن وبلاگ نویسان بیان بلاگ
دعوت از وبلاگ نویسان سایر سرویس های وبلاگ دهی برای پیوستن به جمع کاربران بیان بلاگ
تولید محتو
ابو عبیده حذا ی گوبد شنیدم از حضرت با قر ع که میفرمود همانا خدای تعالی بتوبه و بازگشت بنده خود فرهناک تر است  از مردی که در شب تاری شتر و توشه خود را گم کند و انها را بیابد پس خدا بتوبه  بنده اش ازچنین مردی در انحال که راحله  گم شده را پبدا که شا دتر است شرح چزری در نهایه پس از نقل. حدیثی  گذشته گوید فرح  در اینجا و در امثال ان کنابه از خوشنودی و سرعت پذیدش. پاداش نیکو داشتن است زیرا  اطلاق  ظاهر  فرح  بر خدای تعالی جایر نیست
           
... یکی از چیزهایی که حتماً در این خاطرات شهدا و خانواده‌ها و مصاحبه‌ها و مانند اینها باید در نظر گرفته بشود، این است که سؤال بشود، پرسیده بشود و آنها شرح بدهند که انگیزه‌ی این جوان چه بود که رفت، انگیزه‌ی این همسر جوان که راضی شد به رفتن شوهرش چه بود، انگیزه‌ی این پدر و مادر که این نهال را پرورش دادند و حالا دارند رها می‌کنند در راه خدا، در میدان جنگ، چه بود؛ انگیزه‌های اینها خدا بود، انگیزه‌هایشان رضایت الهی بود، انگیزه‌هایشان ذکر و نا
امام صادق ع فرمود چون گناه بنده بسیار گردد و خدا بخواهد اورا پاک کند و چیزی از کردار نیک نداشته باشد که انرا جبران کند وکفاره انها شود اورا باندوه گرفتار سازد تا کفاره  گناهانش  گردد.  ونیز انحضرت ع فرمود که رسولخدا ص فرمود خدای عزوجل فرماید بعزت و جلالم سوگند من بنده ای که بخواهم رحمتشک کنم از دنیا بیرون نبرم  تا اینکه هر گناهی کرده است  عوضش را زا بوسیله بیماری در تنش یا در روزیش یا با ترس و هراس در دنیایش و اگر باز هم چیزی بماند مرگ را بد او
 امام صادق ع فرمود چون گناه بنده. بسیار گردد وخدا بخواهد اورا پاک کند وچیزی از کردار نبک نداشته باشد که انرا جبران  کند و کفاره. انها. شود اورا باندوه گرفتار سازد تا کفاره گناهش گردد. ونیز انحضرت ع فرمود خدای عزوجل فرماید  بعزت و جلالم  سوگند من بنده. ای بخواهم رجمتش کنم از دنیابیرون نبرم تا اینکه هر گنا هی کرده. است   عوضش رایا بوسیله ببماری در تنش یا بتنگی در روزیش یا باترس و هراس در دنیایش و اگر باز  هم چیزی بماند مرگ را بر آو سخت کنمو بعزت و
یکی از نعمت های بزرگی که خداوند به ما عطا کرده است، همین ماه مبارک رمضان است. البته امثال بنده که عالم دینی نیستیم نمی توانیم خیلی در این باره صحبت کنیم و بنده هم قصد ندارم که بحث های تخصصی دینی مطرح بکنم و این مطلب بیشتر شبیه تذکری است برای خودم.
ادامه مطلب
امروز صبح با اکراه بیدار شدم و خواستم برای ادامه کار پریروزم برم کرمانشاه 
خب خیلی زورکی بود و دقیقا دم در تصمیم گرفتم نرم و کار دو نفر از بنده های خدا رو راه بندازم و کار خودم بزارم برای روز شنبه. البته بخاطر بنده های خدا نبود بخاطر خود خودم بود واقعا حوصله  نداشتم خودم رو ماچ کردم و گفتم امروز رو بی خیال من شو عشق دلم خیلی خسته م , و عقلم گفت ایرادی نداره دختر استراحت کن چون اگه با این حال بری بعید میدونم کارت درست شه.
سلام استاد عزیز: شما حضور خانمها در اربعین را توصیه می کنید بنده پارسال به لطف خدا رفتم ولی تو کربلا به قدری ازدحام و شلوغی بود که مرتب تنه می خوردیم و خیلی ناراحت و معذب بودیم و احساس می کردیم کار خداپسندانه ای نیست و چون شاغل بودیم فرصت نداشتیم بمانیم تا خلوت بشود، آیا با این اوضاع و برخورد با نامحرم شما توصیه می فرمایید بنده امسال برم؟
پاسخ استاد اصغر طاهرزاده:
چرا وارد شلوغی‌ها شدید؟! پس از طی مسافتی طولانی از همان دور که حرم مولا را مشا
امتحانم می کنی بی آنکه من بدانم.....
 بی آنکه من متوجه امتحانت شوم......
و من غرق می شوم در امتحانت، آنقدر که یادم میروم کسی هم هست که تو را به اندازه ی تک تک مولکولها،سلولها نه اصلا بگذار بگویم تو را به اندازه ی تک تک قطعات وجودت دوست دارد 
همانکه تمام فرشته هایش برای آمدنت به دنیای حقیق بر تو سجده کردند
همانکه همیشه و همه وقت پیش توست اما تو.....
اما تو خوب می دانی؛
میدانی که پاهایم سست و دستانم ناتوانند در برابر امتحاناتت...
تو خوب میدانی من تمام ام
بسم ا..قالب کلی پست ها اینجوریه که اول هر پست یه حدیث از ائمه مینویسم که برکت کارمون باشه ،و همینطور که پست هارو میخونیم یه چیزی هم یادگرفته باشیم
بعد از حدیث هم متن اصلی رو مینویسم 
بعد از اون همه اگه چیزی گفته بودم که نیاز به سند داشت ،لینک سند رو قرار میدم 
راستی این هم ادرس اینیستاگرام بنده هست 
نا گفته نماند که فضای اینجا قراره با اینستاگرام بنده کلی فرق بکنه
www.instagram.com/amirali.helli2.d22
وقتی شما یک نفر را برای یک پست کاملاً تخصصی به کمیته ای برای گزینش عمومی معرفی می کنی (البته پس از گزینشی تخصصی و کاربردی و ...) و میشه با احتمال خوبی گفت که این بنده خدا  یکی از مناسبترین افراد برای جایگاه مورد نظر است؛ اما در کمال تعجب می بینی که طرف با یک سری پرسش اساسی از اون کمیته بر میگرده، براتون کلی سوال پیش میاد که "مگه چی پرسیدن از این بنده خدا؟ مگه قرار نبود که سوالات عمومی بپرسن؟ ..."
ادامه مطلب
وقتی شما یک نفر را برای یک پست کاملاً تخصصی به کمیته ای برای گزینش عمومی معرفی می کنی (البته پس از گزینشی تخصصی و کاربردی و ...) و میشه با احتمال خوبی گفت که این بنده خدا  یکی از مناسبترین افراد برای جایگاه مورد نظر است؛ اما در کمال تعجب می بینی که طرف با یک سری پرسش اساسی از اون کمیته بر میگرده، براتون کلی سوال پیش میاد که "مگه چی پرسیدن از این بنده خدا؟ مگه قرار نبود که سوالات عمومی بپرسن؟ ..."
ادامه مطلب
سلام
آیا مطالب بنده منتشر میکنم به درد نمیخورد؟؟
آیا انسجامی بین مطالب مشاهده نمیکنید؟؟
بنده نقد اصلا مشکل ندارم ولی با توهین و بی ادبی کاملا مخالفم و مشکل دارم.پس لطفا ازطریق  ناشناس  نقد های وارده بفرمتیید ..به دردمیخوره چون بیشتر دقت میکنم..
پیشاپیش تشکر میکنم..
سم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر با هم صحبت می کردند، یکی خدا بود و یکی بنده. بنده به واسطه قلبش نبود که حیات داشت؛ جنبش حیاتش اوامر خدا بود. در سینه اش باید ، نباید، باید، نباید...می¬ تپید. چون خدا را میان خود و قلبش حایل می دید. احساس کرد به هیچ بهایی حاضر به معامله بر سر تابش نور خدا نیست. 
ابلیس گفت: نمی شود! مصلحت در حفظ منافع، حرمت ها و قداست ها و پیوندهای اجتماعی، عاطفی، قبیله ای، سیاسی و اقتصادی به هر ق
سلام دوستان
امروز یه کشف علمی تازه کردم و اون هم اینکه :
اگه دنبال درمان کرونا هستید به هیچ عنوان هشدار های پزشکی رو جدی نگیرین چون توی این چند روز گفتن: دست ندین، من  دست دادم روبوسی هم کردم/گفتن:داخل اجتماع نباشین،بنده تقریبا همه شهر رو زیارت کردم/گفتن: به حیوانات نزدیک نشین ،بنده دوبار رفتم پرنده فروشی ،حالا ماچ و ناز کبوترای خودم که بماند
و با افتخار اعلام میکنم که هنوز زنده و سالم هستم اما این روش از زندگی رو به هیچکس توصیه نمیکنم(فرامو
سلام و عرض ادب!من مصطفی میزانی هستم. مهندس برق گرایش قدرت از دانشگاه سمنان.
در دوران تحصیل و البته پسا تحصیلم دغدغه‌هایی داشتم و دارم که دوست دارم بهشون بپردازم...
خیلی از دانشجوهای دور و اطراف من و صد البته خود بنده نیازهایی داشتم در زمان تحصیل که فکر می‌کنم به هیچ وجه برآورده نشد! و دلم نمی‌خواد عبث و ابتر باقی‌ بمونه. ایشالا که مسیر درستش رو طی کنه به جای خوب هم برسه.
ممنون می‌شم از دوستان عزیزی که دنبال می‌کنن بنده رو، در صورتی که کمکی از
دو پست قبل تر از این خواندیم که بنده یک عدد مورد مشکوک به کرونا هستم :دی
حالا ببنید گفتگوی پیامکی بنده رو با نماینده یکی از کلاسها در عصر چهارشنبه و صبح زود پنجشنبه:
 
 
نتیجه گیری: اساتید جوان! جوگیر نباشید عزیزانم :)) آه دانشجو گیراست :دی
اتفاقات خوب بیش از پیش برای من رخ می‌دهند. حس عجیبی است. مدت‌ها به دنبال این اتفاقات، تلنگرها، حرف‌های دلگرم‌کننده و چه و چه بودم. همیشه بودم و حالا بی‌آنکه برایش تلاش مستقیمی کنم، به آغوش من می‌شتابند و قلبم را گرم‌تر می‌کنند. بسیاری از آدم‌ها وقتی به این نقطه می‌رسند، از خودشان می‌پرسند که چرا کاری نمی‌کنند، چرا به اندازه‌ی همه‌ی این خوبی‌ها در زندگی تلاش نمی‌کنند، چرا دقیقه‌نودی‌اند، بی‌اراده‌اند و هزاران صفتِ دوست‌نداشتن
شیعه حق ندارد مأیوس و ناامید بشود
انتشار برای نخستین بار؛ بیانات رهبرانقلاب درباره‌ی انتظار فرج
رهبرانقلاب: مسئله‌ى انتظار ظهور صاحب‌الزّمان (علیه الصّلاة و السّلام) یکى از آن مسائل پُرمغز و پُرمعنا و داراى مضامین عالى در مجموعه‌ى تفکّرات شیعه است. این امیدى که در دل یک انسان به‌ وجود مى‌آید، به برکت ایمان و اعتقاد و یقین به وجود منجى و به حضور منجى، این امید خیلى داراى ارزش و قیمت است. یقیناً مایه‌ى حرکتهاى بزرگ در جوامع اسلامى و در ج
جهل به همراه تعصب وحشتناک ترین سلاح کشتار جمعی ..
 
 
بعد از کُنِش این دو ابزار ویرانگر، پی در پی تلفات سنگینی متحمل خواهیم شد .. تا نسل آدمی اصلاح بشه ..
 
اینجا گاهی حضور خدا رو هم نمیشه حس کرد .. گاهی خدا بنده ای رو در ظلمات ترین نقطه زمین می ذاره .. و گاه بنده ای رو در نزدیک ترین نقطه به خودش .. تفاوت ها در چی بوده؟؟؟ گاه شاید به ودیعه گذاشته شدن همین دو ابزار قدرتمند و ویرانگر در نسلی باشه .. که لازمه غبار این ظلمت از رخ بشویند و به نور برسن، و با ای
آخر کلاس جبر خطی بود
استاد واث..(۱) پشت میز رو صندلی گوشی بدست نشسته بود که حضور غیاب کنه. تا صفحه حضور غیاب لود بشه گفت: در ضمن اونایی که میان ترمشون پایین تر از 10 گرفتن حواسشون باشه نیفتن.
بعد با مکث کمی گفت: (با لحن حضور غیاب گونه استادای دانشگاه بخونید): خب آقای آقاجا...(۲)؟
بنده خدا رفیقم حواسش نبود یه دفعه جاخورد و گفت: ما استاد؟! ما بالاتر از 10 گرفتیم!
همه زدیم زیرخنده.
تازه بنده خدا فهمید قضیه حضور غیابه الان و‌ اون بحث نمره 10 میان ترم اینا تم
نصربن قابوس گویدامام صادق ع  اطعام دادن بیک مومن نزد من محبوبتر است اار ازاد کردن ده بنده وگزاردن ده حج  عرض کردم ده بنده  وده حج  فرمود ای نصر اگر شما طعامش ندهید میمیرد یا زبونش میسازید ،زبرا او از فشار گرسنگی  نزد ناصبی میرود از او سوال میکند  مردن برابش از سوال کردن از ناصبی بهتر است ای نصر هر که مومنی را زنده کند چنان است که همه مردم را زنده کرده و اگر با و اطعام نکنید اورا. کشته اید واگر اطعامش کنید او را زنده کرده اید 
چرا خیال می‌کنی همه مردم باید صد سال تنهایی را خوانده باشند؟ پدر من صد سال تنهایی را زیسته است و ما به ادبیات مردمی تری نیاز داریم، ادبیاتی که بشود آن را به قهوه‌خانه برد، ادبیاتی که بشود آن را توی خشاب گذاشت، ادبیاتی که عین عینک دودی باعث تخدیر چشم‌ها نشود، ادبیاتی که در غیبت مذهب هم دلشوره ابدیت را درما زنده نگه دارد، ادبیاتی که قناری قفسه‌ها نباشد، ادبیاتی که ما را به خاور دورِ خورشید ببرد، ادبیاتی که ما را به اعماق مینیاتورها پرتاب کن
  درباره‌ی مسائل مربوط به سال جاری، انسان میبیند که بعضی از گویندگان یا نویسندگان یا صاحب‌نظران یا اظهار‌نظر‌کنندگان درباره‌ی سال ۹۸ اظهار نظر کرده‌اند که این سال، سال تهدیدها است. بنده مطلقاً این را قبول ندارم؛ من معتقدم سال ۱۳۹۸ به توفیق الهی سال فرصتها است؛ سال امکانات و سال گشایش. البتّه آن کسانی که اظهار نظر دیگری میکنند و دائم تهدید به رخ این و آن میکشند، دانسته یا ندانسته تحت تأثیر رجزخوانی‌های ‌دشمنان این ملّتند. دشمنان این م
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر باهم حرف می زدند یکی خدا و دیگری بنده. اِعراب این مکالمه اکثرا منصوب... یعنی عبودیت...جلوه گاه پیچیدن و برگشتن و تکرار  نداهای توحیدی...
بنده احساس کرد نجوایش با خدا، پسر بچه هایی پر صدایند. یکی یحیی یکی عیسی یکی ابراهیم و یکی هارون...
ابلیس از پژواک بچه ها سرش درد گرفت و شروع کرد به تهمت زدن!
خدا نگاهش نکرد و به وارثان زمین نظرِ رحمت کرد.
امام صادق ع فرمود خدواند وحی کرد بداود ع که براستی که بنده ای از بندگان من گردانم داود ع عرض کرد پروردگارا کدام است ان حسنه فرمود بر بنده مومن من سرور و خوشحالی وارد سازد سازد اگر چه بیک دانه خرما باشدداود  ع گفت خداوندا سزاوار است کسی ترا شناسد امید خود از تو بر  میگبرد 6 امام صادق ع فرمود کسی از شما چنین مپندار د که  چون مومنی را شادمان ساخت تنها وی را  مسرور بلکه بخدا سوگند مارا خوشحال کرده بلکه بخدا سوگند رسول خدا را شاد نموده
 حضرت بافر ع فرمود چون خدای عزوجل خواهد که بنده ای که دارای گناهیست اکرام کند اورابه بیماری گرفتارکند و اگر اینکار را نکند به نیازمندی مبتلایش سازد و اگر اینکار رابا او نکرد مرگ رابر او سخت کند تا بدان واسطه کناهش راجبران کندو بگناهش مکافات کند  فرمود وچون بخواهد  بنده ایرا که حسنه. ای در نزدش داردخوار کند  تنش را سالم کند  و آگر اینکاررا در باره اش نکند روزیش فراخ  گرداند واگر انراهم در بخره اش انجام ندهد مرگ را براو اسان کند  تا بدان  سبب
دانلود اهنگ نفسم بنده به نفس توئه
دانلود اهنگ من بی قرارتم بدجوری خرابتم ریمیکس
دانلود آهنگ من بی قرارتم
محسن ابراهیم زاده نفسم بنده به نفس تو

دانلود اهنگ پای ثابتم محسن ابراهیم زاده
اهنگ محسن ابراهیم زاده پای ثابتم ریمیکس
دانلود آهنگ پای ثابتم
نفسم بنده به چشمات طلیسچی
برای پول کار نکن روزی تو در آسمان هاست .
برای خودت کار کن از دیگران گدایی نکن .
به خودت خدمت کن نوکر نباش .
بنده باش اما بنده خدا .
اختیار زندگی خودت را به دست بگیر .
برای کسی خواستی پولکی خدمت بکنی اول پول حسابی را بگیر بعد کار کن 
اگه خواستی پولکی کار کنی به احدی رحم نکن ! بجر بچه خواهرت چون خواهرت دلگیر میشه .
شخص در رکاب سلطان جور که به حکمش اطمینان نیست و دستور خدا را در باره غنیمت اجرا نمی کند نباید جهاد کند هر کس بر این حال بمیرد کمک کار دشمن
 امام صادق ع فرمود چون اراده کار خبری نمودی تاخیرش مبنداز زیرا خوای عزوجل گاهی بر بنده مشرف میشود که او مشغول طاعتی است پس می فرماید بعزت وجلالم سوگند که ترا پس از این هرگز عذاب نکنم وچون اداده گناهی کردی انجام مده زیرا گاهی خدا بر بنده مشرف میشود که اومعصیتی انجام میدهد پس میفرمایدبعزت وجلالم که ترا بعد از این دبگر نخواهم امرزیدهرگاه یکی از شمااهنگ کار خیر یا رساندن نفعی بدیگری کرددو شیطان در جانب راست و چپش باشند پس بایدبشتابد که اورااز
امیرالمومنین ص فرمود بر هر بنده یی چهل پرده کشیده  شده تا وقتی چهل گناه کبیره مرتکب شود چون مرتکب چهل کبیره شد پردها از او برداشته شود وانگاه خدا بان فرشته ها وحی فرماید که بنداه ام را با بالهای خود بپوشاند فرشتگان اورا با بالهای خود بپوشاند سپس ان بنده کارزشتی را نگذارند جز انکه مرتکب شود تا انجا که با ارتکاب زشتکاری میان مردم ببالد انگاه فرشتگان گویند پروردگارا این بنده تو هر عملی را مرتکب میشودو ما از کردار او خجالت میکشیم خدای عزوجل بان
به نام خداوند لوح و قلم 
حقیقت نگار وجود و عدم
خدایی که داننده ی رازهاست
نخستین سرآغاز آغازهاست
      
یک خبر خوب برای شما عزیزان دارم،که به احتمال زیاد خیلی به درد شما می خورد.
بنده از این به بعد قالب های بلاگ بیان را در وبلاگ بنده قرار می دهم.این قالب ها با موضوع "قالب های بلاگ بیان" منتشر خواهند شد.
کسانی که نیز می خواهند قالب سفارش دهند،از طریق نظرات برای بنده ارسال کنند.
غیر از اینها امکان ویرایش قالب ها برای دوستان نیز وجود دارد.
بزودی آن ه
با سلام
بنده برنامه نویس وب هستم که به تمامی زبان های Html , Css , Javascript , Ajax , php , sql مسلط میباشم، بنده می خوام کار را شروع کنم ولی هر جایی می خوام پروژه بگیرم بهم نمیدن، حتی توی پونیشا و ... هم عضو هستم، با توجه به اینکه بنده نمونه کار آفلاین هم دارم، یعنی سایت فروشگاهی زدم، اگه ممکنه دوستان راهنمایی کنن که از کجا و چطور میتونم کار بگیرم؟
ادامه مطلب
پیامبر(صلی الله علیه وآله):آن مؤمن ایمانش کاملتراست که اخلاقش نیکوترباشد.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):بنده هرچنددرعبادت ضعیف باشد, مسلما با اخلاق نیک خود درآخرت به درجات بزرگ ومنزلتهای والایی دست می یابد.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):خداوندعزوجل فرماید:هرگاه دل بنده ام رابنگرم ودریابم که از روی اخلاص وبرای خشنودی من طاعتم را بجا می آورد , اصلاح وتربیت اورا خودبه عهده گیرم.
امام باقر(علیه السلام):نخستین چیزی که بنده برای آن حساب رسی میشود ,
دانلود آهنگ علیرضا خان تو مرا دیوانه کردی 
Download New Music Alireza Khan – To Mara Divane Kardi
دانلود آهنگ جدید علیرضا خان به نام تو مرا دیوانه کردی با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلود
ترانه : کارن موسوی   موزیک : آرش نوایی   تنظیم : حامد برادران
متن آهنگ تو مرا دیوانه کردی علیرضا خان 
آخرش دیدی مرا دیوانه کردی
با یه عالم غم مرا هم خانه کردی
آدم دلبسته عاقلی بودم تو مرا دیوانه کردی
تا زمانی که به تو آلوده بودم
 
از زمین و از زمان آسوده بودم
تو مرا ب
 
 
به نام خداوند لوح و قلم 
حقیقت نگار وجود و عدم
خدایی که داننده ی رازهاست
نخستین سرآغاز آغازهاست
 

 اخیرا پویشی در بیان بلاگ به دست دوست گرامی بنده آقا محمد، در نقل بلاگ شروع شد.
میدونم شرکت بنده در این پویش هیچ چیزی رو عوض نمی کنه و چون دست به قلم خوبی ندارم فقط در حد چند خطی می نویسم ... شاید فرجی حاصل شد.
نامه بنده به شرح ذیل است :
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت مدیریت بلاگ بیان . بنده حدود یک سال است که از خدمات این سرویس وبلاگدهی استفاده م
مهندس رسول عسگریان کاندیدای مجلس: روش فعلی اجماع مورد قبول بنده نیستبسمه تعالینمی دانم کدامین جملات را برای توصیف محبتهایتان بنویسم انسانهایی از جنس بلور ، آسمانی و مهربان، چقدر زیبا واژه ها را آسمانی می کنید.ممنون بابت همه ابراز  محبتهایتان در این چند روز اخیر که روزهای سختی برای ما بود که با لطف شما مردم خونگرم و دعاهای شما ختم بخیر شد و امروز به سلامتی وارد منطقه شدیمو در باب انتخابات با توجه به تماس بسیار زیاد شما دوستان در باب اجماع ب
این روزها حتی نسبت به آدم های بزرگتر از خودم هم حس مادری دارم. مثلا همین امروز که پست وبلاگ آسیاب را می خواندم،  دلم حس مادری را داشت که فرزندش را گذاشته توی دنیا و رفته پی ادامه ی مسیر جاودانگی اش. می خواستم به فرزندم بگویم، آرام باش فرزندم، با قوت ادامه بده، عشق جاری شده بین ما تنها شمه ای از عشق بی کران خدا به مابوده و هست.
به تو از این جهت که مادری عاشقانه همه جوانب جسم و جانت را در آغوش پر مهر پرورانده تا قد و قواره ات از هیکل زنانه ی او درشت
"مسابقه"
سلام رفیق! چند وقتیه ذهنم رو این مسئله درگیر کرده که اسم بلاگ رو چی بزارم؟!
شما میتونین یه سری به سایت بنده بزنین www.aftartwork.ir
با انواع مطالب و روحیه مطلب گزاری بنده آشنا بشید و یه اسم پیشنهاد بدید.
منم ممکنه یجوری از خجالتتون در بیام :-)
چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را
سروبالای کمان ابرو اگر تیر زند
عاشق آنست که بر دیده نهد پیکان را
#سعدی
بنده
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
چونک جمال حسن تو اسب شکار زین کند

نیست عجب که از جنون صد چو مرا چنین کند


بال برآرد این دلم چونک غمت پرک زند

بارخدا تو حکم کن تا به ابد همین کند


چونک ستاره دلم با مه تو قران کند

اه که فلک چه لطف‌ها از تو بر این زمین کند


باده به دست ساقیت گرد جهان همی‌رود

آخر کار عاقبت جان مرا گزین کند


گر چه بسی بیاورد در دل بنده سر کند

غیرت تو بسوزدش گر نفسی جز این کند


از دل همچو آهنم دیو و پری حذر کند

چون دل همچو آب را عشق تو آهنین کند


جان چو تیر راست من در
معلم کلاس پنجم توی جلسه معارفه با اولیا، گفت می خواهم همکاری کنید تا با این همه هجمه علیه فرهنگمان مقابله کنیم و حداقل هایی را توی بچه ها جا بیاندازیم ....اگر به بچه هایتان می گویم نماز بخوانید همکاری کنید...یکی از مادر ها  با اطمینان کسی که منتظر بود بقیه تائیدش کنند گفت: چرا بچه ها رو مجبور می کنید؟ ما دوست نداریم بچه مون نماز بخونه خودمون هم نماز نمی خونیم!
ترسیدم...از هیاهویی که جو کلاس را بلرزاند ترسیدم از زمزمه هایی که در مخالف خوانی با نما

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها