نتایج جستجو برای عبارت :

باورتون میشه این مبل‌ها با لاستیک ماشین درست شده باشه؟

شاید باورتون نشه ولی من همین الان سر کلاسم
البته که سر کلاس پست نمیزارم و نمیتونم هم همچین کاری بکنم
ولی همه این پستا رو دیروز نوشتم و چون دیگه تعداد پستا خیلی زیاد بود اینا رو زدم انتشار در آینده که برای امروز هم جیره داشته باشید
ببینید چقدر به فکرتونم
نوش جونتون
گوشت بشه بچسبه به تنتون :دی
شاید باورتان نشه، ولی این مبل‌های زیبا را با لاستیک ماشین درست کردند.
لاستیک‌های فرسوده ماشین یکی از هزاران مواد دورریختنی است که با کمی خلاقیت و صرف وقت قابلیت تبدیل به وسایل مختلف را دارد. از جمله لوازم جالبی که با لاستیک ماشین می‌توان ساخت مبلمان است. بله درست شنیدید...... مبلمان
ادامه مطلب
جدی جدی اولین بار بود تو این سال که عمیقا خوشحال شدم. نصف کتابایی که دلم می خواست بخونمشون تو فیدیبو بودن و از اول سال کلی غر زدم که چرا باید فقط برای 100 تا کتاب کلاسیک مشخص شده 90درصد تخفیف بذاره و چرا مثل طاقچه تخفیفای نجومی نذاشته... دیگه ناامید شده بودم حقیقتا. باورتون می شه؟ هاهاهاها. دیگه از زندگی هیچی نمی خوام :)))))) برید فیدیبو نصب کنید که تا 20 فروردین بیشتر وقت ندارید :)) روزی یه دونه کتاب رو با تخفیف میده. اگه کودک و نوجوان باشه 80درصد. اگه بز
باورتون میشه خواهرم به حدی اذیتم می کنه 
که به رفتن از این شهر و پیدا کردن خوابگاه و کار جدید در شهر دیگه ای مث کرمانشاه یا تهران فکر می کنم.
هربار هم تو دلم میگم ایراد نداره فکر کن یه غریبه س تا از دستش ناراحت نشی 
خیلی حالم گرفته س
هم از نظر مالی همه چی بهم ریخته ، هم خواهرم رو مخمه 
در واقع اگه کار مناسبی داشتم صد در صد زندگی مستقلی رو برای خودم شروع میکردم 
خیلی اذیتم و همش حس سربار بودن دارم 
یه دوره تو نظام مهندسی دارم چن روز پشت سر هم هست
ش
سلام!
باورتون نمیشه بعد ازچندین سال کسی رو که عاشق شعراش بودی از نزدیک ببینی و از دستش امضا بگیری چقد حس خوبیه اصلنم هفتادی بازی نیست همین که چند ثانیه از نزدیک می بینیش و حتی تصمیم میگیری جلسات نقد شعرشو بری وااای چه شروع خوبی ان شالله که مقدمه ی پیشرفت خوبی در این هنر همیشه دوست داشتنیم باشه :)
شاید باورتون نشه ولی از آخرین پستی که منتشر کردم ... یعنی اسفند ۹۸ تا حالا یه جورایی مشغول دیدن این انیمه بودم ... حالا به صورت پاره وقت :)) ...
سوالی که اینجا پیش میاد اینه که :‌ « مگه میشه آدم حدود ۴ ماه مشغول دیدن یه انیمه باشه؟ »
ادامه مطلب
حقیقتش
من بین ایرانیای کانادا
تا الان ندیدم که تعارف کنن و تعارفشون واقعی باشه
یا وقتی به کمک نیاز داری کمکت کنن.
یکی بود، گفتم، زن و شوهره با اینکه اینجا درس خوندن، ولی میگفتن این کاناداییا توی فرهنگشون کمک هست، پس کمک میکنن. ما تو فرهنگمون این چیزا رو نداریم، پس کمک نمیکنیم!
روزایی که میومدم تورنتو خونه ببینم،
خانومه بهم همش میگفت چرا شب نمیای خونه ما بمونی که چند روز قشنگ بگردی و اتاق خوب پیدا کنی؟!
یه روز که بهش گفتم هم پول میدم هم بذارین
⭕️ این مطلب به شدت آشفته و بی سر و ته است ⭕️ ولی دوستش دارم.   
به نظر شما حل مسائل ریاضی طور جذاب تره یا مسائل سیاسی اجتماعی ؟ دوست دارین جواب مسئله صفر و یک باشه یا طیف عظیمی از جواب ها که هرکدوم طرف دارهای خاص خودش رو داره ؟ دوست دارید سرمسئله ای چونه بزنید که مطمئنین که یا شما جواب درست رو میگید، یا طرف مقابل و یا حتی طرف سوم، ولی الزاما یکی درست میگه، یا مسئله ای که شاید جواب هر دوتون درست باشه با فرسنگ ها فاصله از هم و یا که جواب هردو تون ا
⭕️ این مطلب به شدت آشفته و بی سر و ته است ⭕️ ولی دوستش دارم.   
به نظر شما حل مسائل ریاضی طور جذاب تره یا مسائل سیاسی اجتماعی ؟ دوست دارین جواب مسئله صفر و یک باشه یا طیف عظیمی از جواب ها که هرکدوم طرف دارهای خاص خودش رو داره ؟ دوست دارید سرمسئله ای چونه بزنید که مطمئنین که یا شما جواب درست رو میگید، یا طرف مقابل و یا حتی طرف سوم، ولی الزاما یکی درست میگه، یا مسئله ای که شاید جواب هر دوتون درست باشه با فرسنگ ها فاصله از هم و یا که جواب هردو تون ا
واکنش های متفاوت به وبلاگ نویسی من:
مرد اول: خب که چی؟ الان چه چیزی رو داری به مردم اضافه می‌کنی و وقت اون ها رو هدر میدی؟ واقعا بچه ای و تفکرات بچگانه داری!
نتیجه: یاس و نا امیدی. تلاش جهت قانع کردن فرد مذکور. پنهان‌کاری. خشک شدن ذوق و قریحه. پاک کردن وبلاگی که جز ۱۰۰ وبلاگ برتر بوده. خودسانسوری.
مرد دوم: چقدر خوب می نویسی. تو توانایی نوشتن داستان و رمان هم داری. من در تو این توانایی رو می‌بینم و ... .
نتیجه: خوشحالی. تلاش برای ادامه فعالیت وبلاگ نو
شده تا حالا چهره کسی، یک رنگی، رنگ چراغی، دکور استودیو یکی از برنامه ها، صدای یک خواننده، شمارو ببره به یک جاهای خوب؟!
 
خواننده توی استودیو، دکور استودیو و حال و هوای الانم، منو میییبره به اون روزهای قشنگی که داشتم.
 
الان که درست یادم میاد، همون زمان هم حال جسمی سالمی نداشتم...
یادمه توی اوج شیطنت های بچگی یهو حالم بد میشد. 
 
 
خدایا هدفت از آفریدن من چی بوده:)))))
 
شاید باورتون نشه، ولی تا چند دقیقه پیش حالم عالی بود و الان دوباره حالت تهوع گ
ابوی گرامی فرمودند که چرا همش من برم نون بگیرم حال ندارم منم پیشنهاد دادم که باشه من میرم نون میگیرم امشب شما املت درست کن برگشتم شام بخوریم گفت واقعا میری نون بگیری گفتم آره به شرطی که درست کردن شام باشما گفت باشه تا بری بگیری و برگردی من املت درست کردم مامانمم گفته بود من شام نمیخورم هیچی هم درست نمیکنم من رفتم نون گرفتم رسیدم خونه دیدم  املت آمادست آقا چشمتون روز بعد نبینه اولین لقمه که خوردم اینقدر بد مزه بود نمیدونم چی چی بهش زده بود یک
خدایی شما اصلا تصورش رو هم میکنین که مرد هفتاد و خورده ای ساله احساس داشته باشه، عطش!! عطش جنسی داشته باشه!
 
خدا وکیلی اصلا باورتون میشه؟!
 
من فکر میکردم مردها نهایتا دیگه ته تهش توی 55 همه هوس ها و خیالات و علایق جنسی شون میمیره و تموم میشه!
 
یارو 76 سالشه!
 
نیست ایرانیا و مهاجرا به اینها رو دادن از اول، و همین 80 ساله رو ترجیح میدن به پسرای ناز و ترگل ایرانی،
اینا پررو شدن. وقتی اینا رو اولین بار میشون سر جاشون، قشنگ دوزاریشون میفته که همه این ش
من خیلی یه جورایی حزب بادم احساس میکنم شخصیتم از درون تهی هست ثبات اخلاقیم ندارم حتی!!بخش عمده ایش به خاطرخاطر اینه که نظر بقیه برام مهمه و خیلی دلم میخواد همیشه ازم به خوبی یاد بشه و به شدت وحشت دارم از اینکه کسی باهام بد بشه یا نظرش از خوب به بد راجعم تغییر کنه (در حدی ک راضی بودم مثلا کسی توروم باهام خوب باشه اگه خواست حالا تو دلش بد باشه:|||)
یکی بهم بگه شخصیتت رو توصیف کن نمیتونم چون بعضی مواقع خیلی مهربون میشم بعضی مواقع واقعا برام مهم نیست
هوالمحبوب
چند نفر ازم می‌پرسن اسم کتاب چی شد بالاخره؟ چی صداش کنیم؟ می‌گم هنوز نمی‌دونم. می‌گن کی تموم می‌شه بالاخره؟ لبخند می‌زنم و می‌گم نمی‌دونم. شاید هیچ‌کس باورش نشه، ولی این آدمی که الان نشسته پشت کیبورد و داره تایپ می‌کنه، هر لحظه امکان داره از شدت فشاری که روشه، سکته کنه. یه بار سنگینی روی شونه‌هاشه که نمی‌دونه چطوری باید به مقصد برسونه. دو سال و اندی هست که دارم جلسات داستان‌نویسی می‌رم. اما حتی یه نفر ازم نخواسته که یکی از
چالشی که آقای گل راه انداخته و نوبتی هم که باشه الان به من رسیده... باورتون میشه دارم تو چالشی شرکت میکنم که کسی که چالشو راه انداخته اصلا نمیشناسم...
هی میدیدم همه میذارن  و منم انقدر دلم میخواست باشم تو چالش فقط یکی نبود که دعوتم کنه... که گلشید جون دعوتم کرد =)
جو (کتی) دختر دوم زنان کوچک، اسم واقعیش جوزفین بود
ادامه مطلب
 
 
 
میگه که به نظر من حضرت محمد(ص) یه آدم خیلی باهوش بوده، قرآن رو خودش نوشته.
میگم بابا قرآن کلی معجزه علمی داره داخلش که اون زمان گفته شده و دانشمندا الآن دارن بهشون میرسن و چندتا مثال براش میزنم.
میگه اون موقع اصلا ممکنه ماهواره و اینا هم به فضا فرستاده باشن اما یه اتفاقی افتاده و کل علم اون زمان از بین رفته و ما الآن داریم کم کم به اونا میرسیم :|
همین آدم ده روز اول ماه رمضون مدام به ما میگفت چرا روزه میگیرید ؟ :|
دیروزم میگه با این اوضاع من دو
بزرگتر داشتن لازمه این زندگی پرپیچ و خمه...
هر آدمی ، به یه بزرگتر احتیاج داره که تو لحظه‌های حساس و بحرانی، تو اون نقطه باریکی که گاه بین درست و غلط هست کمکش کنه‌‌...
هر جمعی یه بزرگتر میخواهد... خانواده بزرگتر میخواد... گروه، تشکل هر چیز این شکلی بزرگتر میخواد... مدیر نه‌ها... بزرگتر
بزرگتری که بزرگتری کردن بلد باشه... حواسش به همه باشه... بتونه به موقع به داد بقیه برسه... جمع کنه آدم‌ها رو کنار هم... نگه داره رابطه‌ها رو ... کارو جمع کنه...
من کم ندید
1. دارم فکر میکنم یه ادم تا چه حد میتونه اسکل باشه که شب قبل ازمون یقین پیدا کنه عدد معدودش تو دیواره؟ باورتون میشه؟ سر همچین چیز شر و وری مشکل پیدا کردم :/ #رددادگان
2. میشه دعا کنید لاقل جزو پنج نفر آخر کلاس نباشم؟ :/ ذله شدم بخدا -_- بچه های مدرسه یه کوه بزرگن بنظرم :/ چه خبرتونه چه خبرتووووونهههه؟ -_-
3. چرا هیچی برا تعریف کردن ندارم؟ :(( چقد دیگه نمی خندم همش :( میدونم فردا کلی قراره کلی گریه کنم.
4. امروزم کلی برا کامبوجیا گریه کردم :(((
5. از مشاور مدرسم
وَ پایان جِدال من با خود .. به وقت ۳:۴۵ بامداد
اگر دوباره به سرم زد این افکار یادم بیاد که راه زیاده اما رسیدن ادامه ی همینه ، ممکنه اون راه زیبا باشه که هست ، بی نظیر هم هست اما فرق چندانی نداره .. این راه عقلانی تره خُب .. اینجوری شش ساله .. اما دقیق و دست پر ، اونجوری یه عالمه سختی و هزینه و نرسیدن .. شاید هم رسیدن اما من به سریع تر شدن فکر میکنم که این راه درست تره .. می‌دونی دیگه بهت گفتم همون که درست ترینه باشه برام که هَست که میشه ..
همون جمله ی جان
سلام
من یه راهکار میخواستم از شما و دوستان
من حدود 2 ساله که ازدواج کردم. در کل زندگی خوبی داریم. گاهی دعواهایی پیش میاد که فکر کنم تو همه زندگی ها باشه. در کل به جز این موردی که میگم مشکل دیگه ای به اون صورت ندارم. من میدونم که همسرم دوستم داره و عاشقمه. اینو تو کارها و رفتارهاش میبینم و حس میکنم. اما تو ابراز احساسات شدیدا ضعیفه. تو مدت این دو سال خیلی کم شده که بهم ابراز علاقه کنه. گه گاهی پیش میاد که اونم تو شرایط خاص و بعد از کلی وقت دوری و یا مث
جمعه باشه
هوا آفتابی باشه
روزای آخر پاییز باشه
تنها باشی
موسیقی باشه
پنجره باز باشه
رو به دریا..   
تو قاب پنجره بایستی و نور آفتاب 13:24 دقیقه به صورت و دستهات بتابه..
تازه میفهمی اصلا اونجایی که وایسادی نیستی!
پس کجایی بغیر ازونجا.. ؟
صبح باشه، شنبه باشه، اولای ماه باشه، مِه باشه، تاریک باشه، سرد باشه، بیدار شدن سخت باشه، بخوای بری سرکار، مادرت منعت کنه ماشین ببری. ولی ببری. جاده لغزنده باشه، سُر باشه، ترمز کنی، نگیره. پشت چراغ قرمز باشی. بزنی به ماشینِ سمندِ جلویی. اون طوریش نشه. ماشینِ مادرت، جلوپنجره‌ش کنده بشه، رادیاتورش سوراخ بشه. ازش دود بلند شه. بترسی. بوی بد راه بیوفته. برسی سرکار. از اونجایی که همیشه خبرای بد رو، به بدترین شیوه‌ی ممکن میگی، امیدوار باشی مادرت این
دوستان ازین تفکرا نداشته باشین که وای چه خوب.
نخیر.
بهترین شریک زندگی، شریک زندگی ای هست که یه آدم بالغ باشه.
نه خیلی پیر درون داشته باشه، نه خیلی کودک درونش فعال باشه. یه balance از هر دو رو داشته باشه.
به شخصه، با یه شریک زندگی بالغ راحت تر زندگی و تا میکنم تا کسی که عین پیرمردا میشینه همه رو امر و نهی میکنه و به این و اون میپره و هی گیر میده خودتو درست کن و اصلاح شو و...
آدم بالغ هست، که زندگی باهاش لذت بخشه. نه کسی که ریسک های کودکانه و گاهی حتی احمق
اون ابلهی که میگفت :‌همه ی زندگی به اون چیزایی نیستن که بخوای بدونی . بعضی وقتا به چیزایین که دوست داری ندونی‌‌ ! حالا بباد جواب بده !! یالا دیگه :) آخه مرد مومن من که تا اون موقع که دوست داشتم خیلی چیزا رو بدونم وضعم اون بود . از اون جاییم که خواستم خیلی چیزارو ندونم شد وضعم این :/ آخه چیارو باید میدونستم و چیارو نباید خب ؟‌:(یه دوستی بهم گفت برو فعلن شاید سه چهار سال دیگه دوباره باهم دوست شدیم . الان فعلن میخوام باهات قهر باشم . منم با کلی گریه و خ
حواسم باشه به آدمای اطرافم زیاد دل نبندم...آدم ها همیشه فقط اولش خوبن...حواسم باشه معمولا آدم هایی که اولویتشون تو زندگی "خودشون" هستن و حرف کسی براشون اهمیت نداره موفق ترن...حواسم باشه همه برنامه هام و حرفام رو به هر کسی نگم...حواسم باشه به ظاهر کسی اعتماد نکنم،حواسم باشه اون چیزی که آدما جلوم نشون میدن با اون چیزی که پشت سرم هستن خیلی فرق میکنه...حواسم باشه حرف ها و اخلاق های گند یه عده روم هیچ تاثیری نذاره و راه خودم رو برم...حواسم باشه از یه ج
حواسم باشه به آدمای اطرافم زیاد دل نبندم...آدم ها همیشه فقط اولش خوبن...حواسم باشه معمولا آدم هایی که اولویتشون تو زندگی "خودشون" هستن و حرف کسی براشون اهمیت نداره موفق ترن...حواسم باشه همه برنامه هام و حرفام رو به هر کسی نگم...حواسم باشه به ظاهر کسی اعتماد نکنم،حواسم باشه اون چیزی که آدما جلوم نشون میدن با اون چیزی که پشت سرم هستن خیلی فرق میکنه...حواسم باشه حرف ها و اخلاق های گند یه عده روم هیچ تاثیری نذاره و راه خودم رو برم...حواسم باشه از یه ج
من هی این موهام رو میزارم بلند بشه که یه بار فقط بتونم بریزمش یه طرف حالا هی نمیشه :|
شاید باورتون نشه ولی یه پروسه 7 ماهه شده تا الان هی نمیشه هی نمیشه
یا یکی میمیره
یا مسافرتیم
یا میخوره ماه آخر کنکور کلا کوتاه میکنم که درگیرش نباشم و اینا اومدم بگم این سری هم با اینکه میشد ولی خب چون باید برم مدرسه و نگاه اول و این حرفا گفتم کوتاه ترش کن و این پروسه به 1 و نیم ماه بعد منتقل شد -_-
من معتقدم در هر مقطعی از تاریخ، در هر زمان و مکانی
هیچ انسانی در هیچ کجا بدون نور هدایت و چراغ راهنما رها نشده
ولی باور دارم که در خانه اگر کس است یک حرف بس است
کسی که دغدغه ی راه درست رو داشته باشه، بالاخره اون رو پیدا می کنه
مگر اینکه خودش قلبا نخواسته باشه و دنبال بهانه بگرده
...
زمین خدا هیچگاه از حجت خالی نیست
شاید باورتون نشه، ولی من مطمئنم که آه جانسوز من بوده که دامان فردوسی پور رو گرفته!
همون دوشنبه شبایی که از خستگی چشمام میسوخت، پتو رو میکشیدم روی سرم ولی از صدای فردوسی پور که تو خونه میپیچید خوابم نمیبرد و در حالی که دندان به دندان کین میخاییدم، باغضب  میگفتم ساکت شی الهی عادل!
وی سرانجام برای همیشه ساکت شد!
1. بین 36 نفر 33 شدم. زیبا نیست؟ افتخار نمی کنید بهم؟
2. نمی دونم باز خودمو تو خواب به کدوم در و دیواری کوبوندم که مچم ترکیده. نمی تونم تکونش بدم :| با باند هم بستمش تاثیری نداشت.
3. دیگه داره حالم از کلاس زبان بهم می خوره. 
4. یه اتفاقی برای یکی از آشناهای دورمون افتاده، نمی تونم بگم اما بیشتر از هروقتی به این نتیجه رسیدم که "اصلا آدم نیستیم، کثافت دنیا رو برداشته."
5. باورتون میشه بعد از یک ماه بالاخره بعد از ظهر خوابم برد. فک کن از خواب پاشی بری کلاس زب
این مطلب رو با هدف تشویق به خودشناسی میذارم؛
به نظر من ریشه خیلی از اختلافات و مشکلاتی که ما داریم نشناختن دیگران نیست، بلکه نشناختن خودمونه، خیلی از ماها یا شاید همه ماها شناخت واقعی و دقیقی از خودمون نداریم و فقط فکر میکنیم که خودمون رو خوب میشناسیم به خاطر همین وارد رابطه با فرد اشتباهی میشیم با فرد اشتباهی دوست میشیم با فرد اشتباهی ازدواج میکنیم و رشته اشتباهی رو انتخاب میکنیم و طبیعیه که کلی مشکل برامون پیش میاد.
اون وقت همه ش میگیم چر
سلامباید عرض کنم خدمتتون که عجب سرعتی دارم من!75 گیگ تو یه هفته!!!باورتون میشه؟75 گیگ اینترنت بی زبون رو از اول هفته تا حالا تموم کردمیا من سرعتی فرا انسانی دارم،یا ایرانسل بدون اینکه حتی یه فیلم دانلود کنما!اون 118000 تومن من چی میشه حالا؟عجبا ...اگه میرفتم یه مودم وای فای میخریدم به صرفه تر نبود؟
سلام .....
یه وقتایی گیر کردی ..... بین اینکه چی درسته چی درست تر .....چی غلط..... 
وقتی اشتباهی وارد دنیای یکی بشی .... بعدش بیرون اومدن سخت میشه .....
کسی شده تو رابطه ای باشه که ندونه چند چنده؟؟ ندونه طرف چی میخواد؟؟؟
هزار بار خودشو تغییر داده باشه ک اون آدم بخواد باهاش بمونه؟
شاید باورتون نشه ولی از آخرین پستی که منتشر کردم ... یعنی اسفند ۹۸ تا حالا یه جورایی مشغول دیدن این انیمه بودم ... حالا به صورت پاره وقت :)) ...
سوالی که اینجا پیش میاد اینه که :‌ « مگه میشه آدم حدود ۴ ماه مشغول دیدن یه انیمه باشه؟ » ... در پاسخ باید بگم که: « بله، چرا که نه؟ » ... انیمه وان‌پیس - one piece از اون دست انیمه هاست که با داستان فوق‌العادش شما رو میخکوب می‌کنه ... این انیمه تا حدود دو دهه هست که ادامه داره و امروز به قسمت ۸۹۰ ام خودش رسید. این داستا
شاید باورتون نشه ولی از آخرین پستی که منتشر کردم ... یعنی اسفند ۹۸ تا حالا یه جورایی مشغول دیدن این انیمه بودم ... حالا به صورت پاره وقت :)) ...
سوالی که اینجا پیش میاد اینه که :‌ « مگه میشه آدم حدود ۴ ماه مشغول دیدن یه انیمه باشه؟ » ... در پاسخ باید بگم که: « بله، چرا که نه؟ » ... انیمه وان‌پیس - one piece از اون دست انیمه هاست که با داستان فوق‌العادش شما رو میخکوب می‌کنه ... این انیمه تا حدود دو دهه هست که ادامه داره و امروز به قسمت ۸۹۰ ام خودش رسید. این داستا
شاید باورتون نشه ولی من امروز میخواستم بادوم زمینی سرکه ای بخرم و حالا فیلترشکنم بادوم زمینی تبلیغ می کنه اینو دیگه هیچ جوره نمی تونست سر در بیاره حتی به زبون هم نیاوردم:( فقط گوشیم دستم بود اون لحظه:)) فکر کنید اگه از تموم لحظه های ما فیلم بگیره و بررسی کنه، بعد اون وقت من تا حالا یک خرید اینترنتی هم نداشتم.
یه دوست لازم دارم. دختر باشه. بیست و شیش هفت ساله. ترجیحا پولدار باشه، نبود هم نبود حالا. مجرد باشه و تنها زندگی کنه، یا فوقش با مادرش مثلا. دختر باخدا و پاکی هم باشه. 
آهان، مشکلی هم نداشته باشه که من این سه سال باقی‌مونده رو برم پیشش زندگی کنم. 
قدیمیا یه چیزی حالی‌شون بوده که گفتن دوری و دوستی. 
آموزش تصویری روش درست کردن ژله بورپرایز  ، مواد لازم  :
ژله به رنگ های دلخواه  ۴ بسته
آب
شیر دو لیوان
آموزش تصویری روش درست کردن ژله بورپرایز  :
جهت تهیه ژله سورپرایز از ژله انگور ، ژله آلوئه ورا ، ژله بلوبری و موز استفاده شده. ژله بلوبری و ژله موز هر کدوم رو با یک لیوان آب جوش خوب هم زدم .
بعد داخل دو تاظرف رو کمی چرب کردم و هر کدوم رو تو ظرف جدا ریختم باید ظرف ها اندازه ای باشه که قطرشون یک سانت باشه.
بعد گذاشتم یخچال ببنده وقتی بست ب
حواستون به کسایی که دوسشون دارین باشه، حواستون باشه چقدر براشون مهمین، حقیقتا براشون مهمین اصلا یا نه؟
یهو به خودتون می‌آید و می‌بینید دارید تمام تلاشتون رو می‌کنید که نگهشون دارین ولی همه چیز داره محو می‌شه، چون اونا هیچ کاری نمی‌کنن، هیچ کاری.
 
اینکه کارش درست بوده یا غلط بستگی به این داره که از چه زاویه ای نگاه کنیم و درست و غلط مون چه طعم و بویی داشته باشه .
هر کسی آزاده راه پیشرفتش را خودش انتخاب کنه و مادامی که به کسی یا چیزی صدمه نزده این آزادی از حقوق انسانی هست . البته فارغ از جنبه ی قانونی که هر سرزمینی قوانین اجتماعی و حقوقی و قضایی خودش را داره .
لما وقتی سلبریتی شدی دیگه مال خودت نیستی . مال فن هات هستی . حتی زندگی خصوصیت هم شیشه ای میشه و این اجتناب ناپذیره و از ویژگی های این
وقتی به دنبال گرفتن یک سرویس یا خدمت هستی دوست داری همیشه بهترین ها رو انتخاب کنی. ملاک انتخاب می تونه تخصص، کیفیت، قیمت و خیلی چیزای دیگه باشه ولی در تعمیر پکیج فکر می کنم ملاک انتخاب باید کیفیت اجرای خدمات، سرعت اجرا و قیمت باشه. چون اگه خوب پکیج درست شه تا چند ماه گاهی تا چند سال دیگه مشکلی نداره، بعد اینکه سریع بیان و پکیج رو در محل درست کنن خیلی مهمه، چون معمولا آب سرده و خونه یخ کرده، نه میتونی حموم بری و نه خونه دماش مناسبه و برای کسایی ک
هیچی قشنگ تر از این نیست که تکلیفت معلوم باشه یا آره یا نه هست یا زندگی یا مرگ هست و جز بودن یا نبودن هیچ حالتی نیست. اینکه بین این دوتا باشی و ندونی کدوم مالِ توئه جز زجرآور ترین اتفاقات دنیاست، حتی اگر "نه" مال تو بشه خیلی بهتر از بلاتکلیفی و ندونسته.
انگاری گرد غم رو شهر پاشیدن، رو شهر که چه عرض کنم رو کلِ جهان. حتما تو اینکار خدا هم حکمتی هست، حتما هست. مثل همون دیشب که سرشو انداخت پایین و لبخند زد و گفت درست میشه صبر داشته باش.
بهت ایمان آوردم
آموزش تصویری روش درست کردن ژله بورپرایز  ، مواد لازم  :
ژله به رنگ های دلخواه  ۴ بسته
آب
شیر دو لیوان
آموزش تصویری روش درست کردن ژله بورپرایز  :
جهت تهیه ژله سورپرایز از ژله انگور ، ژله آلوئه ورا ، ژله بلوبری و موز استفاده شده. ژله بلوبری و ژله موز هر کدوم رو با یک لیوان آب جوش خوب هم زدم .
بعد داخل دو تاظرف رو کمی چرب کردم و هر کدوم رو تو ظرف جدا ریختم باید ظرف ها اندازه ای باشه که قطرشون یک سانت باشه.
بعد گذاشتم یخچال ببنده وقتی بست ب
(همونطور ک میدونید لایو ویکوک بود و برای روز والدین گل میخک درست کردن ‌)
آه میخک ㅠㅠ
نتونستم زیاد با آرمی ها حرف بزنم ㅠㅠㅠㅠ
بهتره دفه دیگ چیزی درست نکنیم...
فکر میکنم بزودی باید لایو بذارم... میبینمتون!!! 


دیگ حواستون باشه، میخواد بیاد لایو ❤️
چرا تو زندگی ما از این آدمایی که براشون مهم باشه دردمون چیه وجود نداره؟ یکی که دلگیر بودنمون رو بفهمه، و بین همه ی مشکلاتش وقت برامون داشته باشه که مرحمی به زخم دلمون باشه! چرا همه نمکن روی زخم های قلب مون؟؟
اینقد بی کسی رو آدم کجا ببره؟؟
اصولا آدم نباید دختری باشه که حتی از خطرناک ترین وسایلِ شهربازی هم نترسه و با شوق بره سمتشون، حداقل اینکه نباید همش رو جدول راه بره. نباید دختری باشه که ساده ترین تیپ ها رو بزنه.. نباید دختری باشه که ندونه کانسیلر یا رژگونه رو چطور استفاده میکنن. نباید نسبت به همه بی تفاوت باشه. نباید ساده و مهربون باشه. نباید کلِ روز رو از خستگی خواب باشه. نباید به جای شوآف توی اینستا بیاد ساده توی وبلاگ بنویسه. اصولا دختر نباید یه چیزی تو مایه های من باشه. چن
انتخاب های لحظه به لحظه ی آدم جهت خوشبختی یا عدم خوشبختی ش رو نشونه می گیره. اگر انسان عاقل باشه، چرخه ی انتخاب و عملش یه چرخه ی درست و بالا برنده میشه و اگر چرخه معیوب باشه، دست و پا می زنه و واپس رانده میشه با تقلاهاش در چرخه ی معیوبش...
دوره ی کارشناسی با دکتر دلبری ادبیات داشتم. یه روز همزمان با درس دادن، در حالی که محو سفیدیِ پیرهنش و برق کفشش بودیم، زل زد به تخته سیاه و بعد از چند ثانیه سکوت سرش رو چرخوند سمت ما و گفت "من کمیسر دریایی بودم! باورتون می شه؟"گفت و گفت، از این که با اسلحه روی کشتی می ایستاده و توی جیبش یه حافظ کوچیک داشته که هر از گاهی حافظ می خونده، از این که یه روز سر صف باجه ی تلفن وقتی بعد از ۳۵ دقیقه نوبتش شده، رفته ته صف که اشعار ابتهاج رو یه بار دیگه بخونه، ا
یه بار دیگه پشیمون از اینکه فکرامو جلوی یه نفر دیگه گذاشتم. روا نیست هر جا مهسا جان. روا نیست! :)
البته از طرفی، چرا اینقدر سخت گذشته در ذهن؟
آخه می گه تو از اولش می دونستی که اینجا اینجوریه.
- خب که چی؟ این یه جواب همدلانه نیست(یه وقتی شایدم باشه، ولی اینجا نبود).
در واقع از این می ترسم که برام نتایج بدی داشته باشه این گفتن ها. وگرنه حالا چه همدلانه باشه و چه نباشه، اونقدری ناراحت کننده نیست.
یه مسیله دیگه هم جمعه. وقتی یه گروه آدم باشه، خب مسیلهی گ
واقعا برای من غیر قابل باوره ، من که تابستون های قبلی کاری جز خواب نداشتم حالا غرق کار هنری شدم 
کار هایی که قرار بود واسه هفته پرورش خلاقیت انجام بدم تا امروز مشغولشونم ..تازه امروز هم قراره برم وسایل مورد نیاز برای ساخت عطر رو بگیرم تا یه عطر دست سازم برای خودم درست کنم..البته اگر توی شهر کوچیک ما داشته باشه 
*با دختر خالم کارت پستال درست کردم که روز بعدش یعنی تولدم بهم هدیه داد.
*به جز برگه هایی که دفعه قبل درست کردم دوتای دیگه هم با سایز A5درس
من بدون هنجارشکنی نمیتونم درست کنم این داستانو، نمیتونم روحمو بند بزنم و تمام قد بلند شم و رو پای خودم وایسم
هنجارشکنی هم خطر کردنه، میتونه طعمش تلخِ تلخ باشه و همین ته‌مونده رمقم رو هم بگیره
و نمیدونم، درست اینه که بشینم یه گوشه و دل بدم به هر چی هست و مرادم رو وفق بدم با اوضا، یا که پاشم و اوضارو بر وفق مراد کنم؟
ته نداره که این سرگشتگی. 
هر کاری میکنم خوابم نمیبره
خدایا به حق همین شب عزیز ازت میخوام به مامانم شفای کامل بدی
و نتیجه آزمایشها و ام ار ای ش هم خوب‌خوب باشه
خدایا میشه مامان مشکلی نداشته باشه و این چیزا هم الکی باشه همش؟
خدایا مامانمو خوب خوبش کن. میخوام سالم سالم باشه
شاید شما هم باورتون نمیشه که واقعا قارچ گانودرما برای
درمان و پیشگیری این همه بیماری موثره و میگید که خب من چطوری اعتماد کنم اخه؟
در جواب بهتون میگیم که :
·     
اول اینکه  اگه این همه حرف در مورد
قارچ گانودرما اشتباهه ، پس اونوقت این همه تبلیغ و حرف تو اینترنت ، اینستا ،
تلگرام و یا حتی حضوری هم باید اشتباه باشه و همه ی این حرفا ، فقط حرفه !
·     
دوم اینکه اگه این قارچ و یا این محصول قهوه گانودرما اگر مشکلی داشت 100%
توسط دولت و نهاد ها زود جمع
دوست دارم به خودم بگم یادت باشه که وقتی داری به روابطت با بقیه نگاه میکنی، به خودت به خاطر رفتارهات حق ندی. در حال حاضر به نظرم آدما درست موقعی که سعی میکنن به خودشون حق بدن دچار اشتباه میشن. دعواها همیشه از اینجا شروع میشه که دو طرف فکر میکنن حق با اوناست و موقعی که اینجوری فکر کنی حتی نمیتونی درست به حرفای طرف مقابلت فکر کنی.
شاید باورتون نشه، اما سنتز کردن همین کاتالیست دو هفته زمان گرفت. حالا هنوز داستان تموم نشده، فردا صبح باید ببرم یه تست ازش بگیرن که اگه اوکی بود برم سراغ انجام آزمایشم، و خب انجام دادن اون تست هم بین ۷ تا ۱۰ روز وقت می گیره و این یعنی ۱۰ روز دیگه هم دستم توی پوست گردو باید باشه..این ها رو گفتم تا به اون هایی که می گن رفتی تهران خوش می گذرونی بگم اینطوری ها هم نیست، که اگه بود من امروز تا لنگ ظهر می خوابیدم و ناهار توی یه فست فودی پیتزا می زدم به بد
....
یه جوری داغونم...
که پناه بردم به قانون مدنی خوندن!
فک کنین؟
کار از حافظ و سعدی و بیدل گذشته ...
و فک کنم این صحنه بی بدیل ترین صحنه تاریخ باشه که یه روز یببینین یه دختر چشم تو چشم ماده ۱۹۰ داره زار میزنه!
...شرایط صحت عقد!
گاهی لازمه صدای شکستن زانوهاتو از ته قلبت بشنوی تا بفهمی هیچ کس هیچ وقت  هیچ آدم عادی و غیر معصومی !قرار نیس واسه درست کردن این شرایط داغونت بیاد!یا بهتربگم هیچ کس قرار نیس دستتو بگیره و بلندت کنه!یا نه حتی !حتی تر!مراعات کنه و
خوابم گرفته بود رفتم حموم. دیروز بهم گفته بود سر دوش حمومو درارم بهش بدم درستش کنه. بعد داد وصل کنم. بعد حموم ازم پرسید درست شده بود سر دوش من نمیفهمیدم چی میگه گفتم چی؟؟ گفت سر دوش درست شده بود رفتم حموم من باز نشنیدم گفتم نمیفهمم. دیگه نگفت به مها گفتم چی گفت گفت میگه دوش درست شده بود. گفتم اره بد نبود. ولی دیگه هیچی نگفت. کلا همینجوری وقتی نمیفهمم چی میگه دیگه نمیگه :((( این موضوع ناراحتم میکنه. تقصیر من چیه؟ از حموم اومده بودم اتیو اوتیو نذاشته
شاید ظاهرا درست کردن جوجه کباب ساده به نظر برسه. پیاز و آبلیمو و نمک و زعفران رو به تکه های جوجه اضافه کرده و روی آتش کباب می کنیم. شاید ساده به نظر برسه اما نکاتی داره که رعایت کردنشون جوجه کباب های خونگی رو بسیار بسیار لذیذ می کنه بدون اینکه گوشتش سفت شده باشه یا بی مزه باشه. پس با ما در این مطلب همراه باشید.

ادامه مطلب
دیشب خونوادگی ی خیابون پایین تر از ولیعصر دعوت بودیم شدیدا تحریک شدم که خونواده رو ی سر ببرم افطاری دانشگاه و ی سر هم بریم محل کار جدیدم(اون جا هم اتفاقا افطاری بود) و ی سر هم بریم ولیعصر گردی ولی متاسفانه به محض برگشت از اونجا(بعد افطار خوردن) به سمت ماشین پدرجان مقصد خونه رو تو گوشی زد و همه‌ی این ایده‌های ناب به فنا رفت و نشد که آخرین افطاری و دورهمی کارشناسیم رو پلی‌تکنیک باشم(احتمالا **** هم بود البته دقیق نمیدونم)
پ.ن۱:
شاید باورتون نشه ول
خیلی وقت بود داشتم در مورد مدیریت زمان 
پیشرفت بهروری بهتر و... میخوندمو مینوشتم 
یه جمله ای خوندم همه چیز برام جا انداخت و همه چیزو بهم فهموند
"اول رختخوابتو جمع کن"
کسی که نظم نداشته باشه قطعا نتجه خوبی نمیگیره 
کار بزرگ نیاز نیست انجام بدی کارهای کوچیکو درست انجام بده کارهای بزرگ درست میشن
 
 
خب! این وبلاگ قراره که چی باشه؟ قراره یه جایی باشه که روند فکری من، و چیزایی که برام مهم‌ان توش نوشته بشن و یه تمرینی باشه برای نویسندگی‌ام. بازتابی باشه از هر روزم.
قرار نیست که از توش هیچ شاهکار، و هیچ ناتور دشتی در بیاد. قراره که یه جا برای حرف زدن و لذت بردن از نوشتن باشه، همین و بس.
اسمش چرا رواقه؟
این وبلاگ از نظر سنتی رواق نیست، مجموعه فضای شکل گرفته از تکرار طاق‌ها نیست. نه قراره وامدار سنت باشه، و نه وامدار تجدد - بلکه این اسم به روا
سلام
من همیشه نسبت به قوی تر کردن شخصیتم تعلل میکردم ولی بالاخره یکم ازین ویدئو های به قولی انگیزشی که ماه ها بود یوتیوب بهم پیشنهاد میداد رو دیدم. ویدئویی از آقای Jordan Perterson بود. انقدر خوب صحبت میکنه این شخص که شاید 10 تا ویدئو نیم ساعته ازش رو تو همین چند روز دیده باشم. 
آدم مغرور همینه دیگه. فکر میکنه خودش بیشتر از بقیه میدونه و نمیتونه بپذیره که یه فیلدی هست که هر روز باهاش درگیره ولی نسبت به درست کردنش اقدام نمیکنه. 
ممکنه بعضی عقایدش یکم را
معجزه
 
شما به معجزه اعتقاد دارین؟
تا حالا معجزه دیدی؟معجزه را  از نزدیک حس کردی ؟!!!قرار نیست معجزه یه چیز خیلی خفن باشه گاهی لابه لای اتفاقات وقتی نگاه میکنی درکش میکنیچندوقت قبل از ماشین پیاده شدم وراه افتادم سمت محل کار از خیابون که رد شدم دیدم یه پسر اون طرف خیابان داره از تو ماشین بال بال میزنه من: اول صبح مردم خجالت نمیکشن ...یکم که دقت کردم دیدم موبایلش را تو دستش داره تکون میده ....من: اخه این چه طرز شماره دادنه...بعد دیدم داره به سمت ماشی
شاید باورتون نشه اما طی یک مدت گذشته بارها و بارها مطالب مختلفی رو نوشتم و پاک کردم یا به عنوان پیش نویس ذخیره کردم و فشردن دکمه ی انتشار برام واقعا سخت بوده.
فقط اومدم این رو بگم که ساعت کاری بنده به روزی شانزده ساعت رسیده و همچنان درگیر مشکلات مالی هستیم و مطمئنا خواهیم بود 
ولی امشب به خودم گفتم روزهای خوب تو راهه 
یکی باید باشه. یکی که با همه فرق کنه. یکی که پزشو به بقیه بدی. یکی که یه چیزی فراتر از بقیه تورو درک کنه. یکی که فراتر از بقیه باهاش راحت باشی. یکی که فراتر از بقیه دوستش داشته باشی. یکی که برات خاص تر از بقیه باشه. یکی که براش خاص تر از بقیه باشی.
یکی باید باشه...
یکی باید باشه...
این جای خالی باید پر بشه...
یه رفیق دوران دبیرستان باید باشه ...
وقتی داری از  یه سری چیزای زندگی ناامید میشی و به فکر اینی ک مثل عزیز ترینای زندگیت ول کنی و بری و بگی ...من یه نفره نمیتونم...هرچی هم تلاش کنم!
واست پیام بفرسته:
عوضش چشم یه دنیا شب و روز به برنده بودنت خیره شده!یادت رفته؟
......
این اهنگ همیشه میتونه منو برگردونه به زندگی واسه همین یه یادآوری ساده از خاک بلندم میکنه!حتی اگه طرح بحثش سالبه به انتفای موضوع شده باشه .‌‌..
راه پر پیچ و خمی منتظره ...
تکیه کن به پای خسته
دلم گرفته
به خیلی دلایل
خسته ام
به خیلی دلایل
یه حال بدیم
یه حالی شبیه ناامیدی
شبیه اینکه دلم میخواد بتونم روحمو عین یه بچه اروم کنم
بتونم به خودم اطمینان بدم من از پسش بر میام
بتونم...
چرا من اینطوریم؟
توکل کردن که اینطوری نیست
توکل کردن ینی آدم مطمئن باشه همه چی درست میشه به قول حضرت علی مثل بچه ای که شب چیزی از پدرش میخواد مطمئنه فرداش پدرش براش فراهم میکنه
مگه منم از خدا نخواستم وکیلم باشه؟
پس چرا اینطوریم؟
خدایا میشه من درست و حسابی بهت تو
اگه قرار بود علاوه بر کادوی اصلی تولدتون، یه چیزی هم بهتون بدن که طرف مقابل اون رو خودش درست کرده، دوست داشتید چی باشه؟
+ من خودم دوست داشتم بلد باشم ساز بزنم و یه چیزی براش بزنم و ضبط کنم که فقط مال اون فرد باشه، اما بلد نیستم.
پیش خودم حس می‌کنم که خیلی آشفته‌ست... کاش می‌تونستم بغل‌ش کنم و آرومش کنم. کاش می‌تونستم آرامشش باشم. کاش بغلم این قدرت رو داشت... کاش می‌تونستم بگم درست ترین آدمِ این دور و بر هاست... کاش می‌تونستم بگم شاد بزی‌ه و درخت باشه... کاش می‌تونستم بگم خودش رو دیوونه نکنه... کاش می‌تونستم... کاش می‌دونستم حالش رو... 
 
+ از عین می‌ترسم. از خودم هم. کاش میتونستم بی‌حسی تزریق کنم بهش. هر چی برا خودم داشتم هم برا اون تزریق می‌کردم. من نمی‌تونم انقدر به
عزیزم تو فکر میکردی زندگی انقدر طولانی هست که میشه همه چیزو بسازی خودتو عالی کنی و بعد بری سراغ ادمایی که میخوای دستشونو بگیری بگی چشماتونو ببندین و بعد ببریشون رو به روی اون چیزی که از زندگیت ساختی و بگی جی جی جی جینگ اینم زندگی پرفکت من حالا بیاید توش تا باهم زندگی کنیم، ولی دنیا واینمیسته عزیز من دنیا منتظر منو تو نمیمونه که! پس بدو ولی تنها نه، اون ادمارو بیار تو زندگیت و با اونا بدو با اونا ادمه بده، میدونی چرا؟ چون وقتی مشغول درست کردن ز
امروز آموزش ماهی گلی رو داریم! خیلی خیلی زیبا هستن و مناسب سفره‌های هفت‌سین. یه کم ممکنه به نسبت بقیه مدلایی که آموزش دادم سخت‌تر باشه اما مرحله به مرحله با دقت و طبق فیلم پیش بیاین، حتما می‌تونین درست کنین.
برای این اوریگامی به کاغذ مستطیلی نیاز دارین که 2*1 باشه. یعنی طولش دو برابر عرض باشه. اگر کاغذ مربعی دارین، همون نصف کنین و به این سایز میرسین. توی فیلم ماهی‌ای که آموزش میدم 7*14 هست. ماهی‌ کوچک‌تر 7*3.5 هستن که مناسب ظرف هفت‌سین یا تنگ ما
فکرشو بکن! سال دیگه این موقع، همه خانواده دور هم باشن...
 
صداهای جدیدی به خونواده اضافه شده باشه...
 
مجردا به عشقشون رسیده باشن...
 
متاهلا هم که منتظر بچه بودن، بچه دار شده باشن...
 
اون لبخندایی که از خونواده ها، ماه ها، شاید سال ها دور شده بود، بازم به لباشون برگشته باشه
 
بعد همین جور که صدای قهقهه میاد، به آرزوهایی که امسال کردیم
 
فکر کنیم و با خودمون بگیم:دیدی همه چی درست شد؟ دیدی الکی اینقدر حرص خوردی؟
 
امیدوارم همه در سال جدید پیش رو به آ
هرچی داشته باشیم و هرچی که میلم بکشه و بتونم بخورم، غنیمته! حالا غذای رستورانِ دانشگاه باشه یا پفک یا غذای مامان پز...
ولی عذاب وجدان داره میکشتم...! همش تو ذهنم رژیم های بارداری و توصیه های غذایی طب سنتی و جدید و اسلامی میاد... :(
خدایا قول میدم خوب بشم از ماه ۴... اون موقع که بتونم درست غذا بپزم و بخورم... میشه الان مسامحتا تاثیر نداشته باشه...؟ :(
فکر کنم اینکه یه وبلاگ زودبه‌زود آپدیت نشه نشونه‌ی خوبی باشه.
راستش وقتی گفتم این مطلب رو بنویسیم این‌طوری فکر می‌کردم. ولی خب شایدم دیگه از حد گذشته که یه وبلاگ آپدیت نمی‌شه. مثلا دیگه حتی حرف زدن هم حال آدم رو خوب نمی‌کنه.
بگذریم:
اومدم از خودم بنویسم و اینکه بگم یا زندگی افتاده روی روالش یا اینکه ما سر شدیم و دیگه دست‌اندازا رو نمی‌فهمیم. خلاصه اینکه درسته این روزا به ندرت فرصت خالی دارم اما انگار زندگی از حجم خشونتش قدری کم کرده.
ولی ر
مهم اینه که تصمیم الکی و بدون اساس نگیری. مهم اینه که همه چیزای خوب، خوبند ولی تو کدوم یکیشونو بیشتر مناسب خودت میدونی. انتخاب کردن چندتا صندلی برای یک نفر اونو بین صندلی ها قرار میده و در آخر میافته. شکست از پا دراور میشه برای کسی که تسلیم شده، برای کسی که هر روزشو مثل دیروزش میگذرونه. اما از همه اینا مهمتر اینه که اون تصمیمت ریشه داشته باشه. بی ریشگی بده، خیلی بد. هر چیزی باید اصل و ریشه داشته باشه.
تصمیم برای ادامه زندگی
جایگاهت بین هم ردیفها
خاک شوره زده و خشکیده و ترک ترک شده رو زیر پام له میکنم و لبخند میزنم
مامانم هم همین کارو میکنه تند تند راه میره و زیر لب یه آواز رو زمزمه میکنه و صداش با صدای باد تو گوشم میپیچه
صدایی که فکر میکنم خیلی روزا فقط با شنیدنش به زندگی برگشتم
روزی رو یادم میاد که مستاصل به دیوار اون خونه ی منحوس لعنتی تکیه کرده بود و گریه میکرد
و من اون لحظات... من اون لحظات من نبودم که از اون وضع دلم خنک میشد
من واقعی نمیتونه انقدر بی رحم باشه
من واقعی این منیه که الان
اول با پاسخنامه‌ای که شیدا از توی این کانال‌ها گیر آورده‌بود چک کردم ۳ تا درس اول رو، بعد توی دینی و عربی سر یه‌سری سوال‌ها همش اینجوری بودم که کااااامان این عمرا این بشه! نکته‌شو داشتیم اصلا! بعد با یکی از بچه‌ها که دینیشو صد زده (تازه این آدم خیلی جدی نگرفته‌بوده آزمون رو درس نمیخوند و تازه دو هفته‌ست داره میخونه از بعد قرنطینه!) ازش خواستم بفرسته جواباشو. بعد با اون چک کردم که خب شد ۶۸ درصد از ۴۴ درصد و این یعنی اشتباه وارد کردم :") درسته
سلام 
زمانی که نظریه زمین مرکزی نظریه پذیرفته شده بودش، کلی دانشمندای اون موقع نشسته بودن که راهی پیدا کنن که بتونن مدار سیاره ها رو درست کنن. چون با در نظر گرفتن زمین به عنوان مرکز منظومه، مدار های سیاره ها به شدت عجیب غریب میشد. برای همین مثلا مجبور بودن یه مدار های فرضی کوچیک تر درست کنن که سیاره دور اون میچرخه و مرکز اون مدار دور زمین میچرخه. 
خلاصه این نظریه با اضافه کردن این چیزا "توجیه" میشد و میشد بگیم که نظریه درستیه چون مدار سیاره ها
این وبلاگ امروز و فردا حذف میشه...,شاید باورتون نشه ولی دعاهام مستجاب شد...خدا چنان شخصیت واقعی هادسونو نشونم داد که سجده شکر به جا اوردم... هنوز تو شوک هستم...با همسرش حرف زدم...زیاد حرف زدیم.. چه دروغ هایی که برملا شد...چه زخم هایی که به ادمای مختلف خورده... هنوز هضم قضیه برام سخته.. ولی خدایا حکمتتو شکر..که نذاشتی بدبخت شم... که نجاتم دادی. که ثابت کردی ادم خاین بالاخره رسوا میشه.. ..موقع افطار برای من و کسای دیگه ای که زخم خوردن تو این قضیه دعا کنید
مرس
جالبه که دقیقا همون سه نفری که از بقیه غرغروتر، بی‌فایده‌تر، بی‌سوادتر و بی‌عرضه‌ترن، همون سه‌ نفری‌ هستن که با پارتی‌بازی استخدام شدن :/
+ شاید باورتون نشه ولی طرف ده سال به عنوان «کارشناس آزمایشگاه» سابقه‌کار داره اون‌‌وقت یه رگ‌گیری ساده انجام نمی‌ده! اطلاعات تئوری هم که در حد خط فقر! یعنی الان اگه عروسک خرسی خواهر کوچیکهٔ من رو ببریم بذاریم آزمایشگاه، از بعضیا مفیدتره:/
+اون لقمهٔ لامصب چطوری از گلوتون پایین می‌ره آخه؟!
همه آدما تا وقتی سرشون به سنگ نخوره انتخاب درست رو نمیکنن؟ واقعا نمیدونم چرا بعضی اوقات میگم ولش کن بزار تا تهش برم فوقش سرم میخوره ب سنگ میفهمم دیگه! آخه چرا باید یه همچین کاری بکنم تا موقعی که سرم بخوره به سنگ کاسه چه کنم به دست بگیرم؟ خب چرا همون اول مث آدم انتخاب درست رو نمیکنم؟ یا چرا وقتی انتخاب درست رو میدونم انجامش نمیدم؟ واقعا بعضی موقع ها به مزخرف بودن خودم پی میبرم، یه سری چیزا که حتی بعد اینکه سرم خورد به سنگ روم نمیشه به روی خودم ب
شاید باورتون نشه (چون خودمم هنوز باورم نمیشه) ولی یه هفته مسافرت بودم.کجا؟شیرازخیلی خوش گذشت.تو شهر گشتم،یه جا کار داشتم رفتم انجام دادم و کلی چیز یاد گرفتم.با اتوبوس رفتم و پدر خودمو درآوردم و به راحتی با قطار برگشتم.توصیه میکنم مسیرهای 1200 کیلومتری رو با اتوبوس نرید:)از شیراز هم که برگشتم مامانم مشهد بود و رفتم اونجا.کاراشو انجام داد و منم رفتم تو شهر گشتم و برگشتیم خونه.دو روز تا لنگ ظهر خوابیدم و از فردا فصل جدیدی از زندگی رو شروع میکنم.به
داشتم فکر می کردم که این چند سال اخیر رو کاش می شد پاک کرد بس که اونچه باید باشه نیست.
در واقع، نه پاک کردن از زندگی! که دوسش دارم چون تجربه ست. چون دیدنِ زندگی از چشمای دیگه ایه که هیچ وقت نداشتم.
بلکه جا پاهام رو پاک کنم تا آدما راه اشتباهی نرن به تصادف.
اینه که دارم خونه تکونی می کنم.
البته، پاکشون نمی کنم ولی باید وقت بذارم و تغییرشون بدم. دست کم مشخصشون کنم که اینا راه درست نیست. اینجای کار می لنگه. و غیره.
اما واسه خودم، شروع کردم به خونه تکونی
یک توپ بسکتبال توى دست من تقریبا ۱۹ دلار می ارزه اما توى دست مایکل جردن تقریبا ۳۳ میلیون دلار!بستگی داره توپ توى دست کی باشه!یک عصا توى دست من می تونه سگ ها رو دور کنه اما توى دست موسی(ع) دریای بزرگ رو می شکافه!بستگی داره عصا توى دست کی باشه!دو تا ماهی و یه تکه نان توى دست من یه ساندویچ می شه اما توى دست حضرت عیسی(ع) هزاران نفر رو سیر می کنه!بستگى داره روزى شما دست کى باشه!همانطور که می بینید ، بستگی داره هرچیزى ، توى دست کی باشه!پس ، دلواپسی هایت ،
انیمه Kimetsu no Yaiba یا ترجمه فارسی «شیطان کش» و ترجمه انگلیسی «demon slayer»، یکی از جدیدترین انیمه‌هایی هست که منتشر شده. وقتی لیست انیمه‌های در حال انتشار رو می‌دیدم و به پوستر این انیمه بر می‌خوردم ... از شخصیت اصلی و شیاطینی که تصاویرش منتشر شده بود حدس میزدم که اینم یه انیمه تکراری و خسته کننده هست اما شاید باورتون نشه که این انیمه چقدر عالی و در حد شاهکار روش کار شد و ساخته شد ولی چندتا نکته هست که در موردش جالبه که بدونین برای کسایی که مردد هست
انیمه Kimetsu no Yaiba یا ترجمه فارسی «شیطان کش» و ترجمه انگلیسی «demon slayer»، یکی از جدیدترین انیمه‌هایی هست که منتشر شده. وقتی لیست انیمه‌های در حال انتشار رو می‌دیدم و به پوستر این انیمه بر می‌خوردم ... از شخصیت اصلی و شیاطینی که تصاویرش منتشر شده بود حدس میزدم که اینم یه انیمه تکراری و خسته کننده هست اما شاید باورتون نشه که این انیمه چقدر عالی و در حد شاهکار روش کار شد و ساخته شد ولی چندتا نکته هست که در موردش جالبه که بدونین برای کسایی که مردد هست
باورتون میشه خواهرم از شدت حسادت نه پیام هام رو سین میکنه. 
نه جواب تماسم رو میده 
و حتی برای خواهر بزرگم و بچه هاش و حتی دومادمون سوغات فرستاده داده دست مسافر ، برای من‌ هیچی...
و من از خیلی قبلترش یه مانتو داشتم  طرح هندی دوخته شده بود از قشم سفارش داده بودم فقط ۳ بار پوشیده بودم رو از خیلی وقت پیش بهش گفتم اینو برات پست می کنم و حتی لحظه ای که مانتو رو با ساعتی که بنی براش آورده بود براش پست کردم خواهرم از چند روز قبلش جواب تماسم رو نداده بود
برای درست کردن شربت گل بنفشه به ازای هر یک لیوان آب سرد یک قاشق غذاخوری سرخالی گل بنفشه و دوقاشق غذاخوری شکر رو خوب آسیاب کنین و توی آب سرد بریزین.مقدارشکر رو بنا به ذائقه ی خودتون کم یا زیاد کنین.با چنگال خوب هم بزنین تاگلها کاملا رنگ بدن. حالا با استفاده از یه پارچه ی نخی تمیز شربتتون رو صاف کنین.می بینین که رنگ آبی لاجوردی خیلیییی قشنگی داره. ولی رنگش فرّار هست و به مرور زمان کمرنگ میشه به خاطر حفظ رنگ زیباش اونو تازه به تازه درست کنین.برای ا
دل نازک شدم مرتضی. خوشحالم. قبل ترا اوضاع انگاری جوری شده بود که اگه همون فرمون میرفتم جلو حس میکردم قلبم میشه یه تیکه سنگ.  میدونی مرتضی دل باید یه ویژگی هایی داشته باشه به نظرم، دل باید دریا باشه، دل باید نازک باشه، دل باید ساده باشه، من واسه دلم این چیزا رو میخوام.
امشب یه کلیپی دیدم، یه دختر بچه  تو ترافیک جلو یه ماشینی میرقصید، یه دکلمه ای از شعر شاملو بود، یه جمله ش این بود، غم نان اگر بگذارد...
صورتش خوشحال بود مرتضی، بچه بود، صورت بچه ها
داشتم پست یکی از دوستان میخوندم اتفاق دیروز یادم اومد 
واقعا کار کردن با مردا سخته البته اگه همه مردا مث بابای من باشن دیروز داشتم برنج و خورشت کرفس درست میکردم بابام گف خب حالا منم فالوده گرمک درست میکنم گفتم باشه و به خیال خودم گفتم ایول به این همکاری! 
چون یادم نبود طبق معمول قراره چی بشه. بابا شروع کرد: گرمک کجاس؟
_یخچال
+بشورش
_باشه
+مخلوط کن کجاس؟
_توی کابینت پایینی
+چجوری کار میکنه؟
_(نشونش دادم)
+قاشق بده :| 
_بفرما
آخرشم ته مخلوط کن کندن خ
یه  پرنده دوست دارهآسمون  آبی باشهروزای خوب خداصاف و آفتابی باشه
 یه  پرنده دوست دارهخوب و مهربون  باشهشب پیش ستاره هاروز تو آسمون  باشه
یه  پرنده دوست دارهتو دلا غم نباشهلبا پرخنده باشهدرد و ماتم نباشه
 یه  پرنده دوست دارهرو  زمین جنگ نباشههمه دل ها شاد باشنهیچ دلی تنگ نباشه
یه  پرنده دوست دارهقفسش باز بمونهاز قفس فرار کنهراحت آواز بخونه
سلاااام.
1. عادت به اسپیلت ندارم، از وقتی اومدم اینجا هی فین فین مف مف فین فین مف مف عطسه عطسه :| 
2. باورتون نمیشه دیشب تو جشن چندبار با اون کفشای لنتی رو سنگا خوردم زمین و به روی خودم نیاوردم :)) ولی فدا سرم در عوضش عروس دوماد جذابمون خیلی بهم میان :)))
3. دیجیه من نمیدونم شی ژده بود که... هی میگفت "شاتومات" بیا وسط. هی پسر داییمو صدا میکنم "شاتومات" :)))
4. ملت میان شمال باربیکیو میزنن، من بدبخت کهیر! حسرت به دلم موند یههه بار بیام شمال و کهیر نزنم :| می خار
بهترین سایت پاپ اپ
در حال حاضر سایت های پاپ اپ زیادی وجود دارند که وبمستر ها با توجه به چند تابع یکی از این سایت ها را انتخاب میکنند : 
1- قیمت هر ای پی و هر پاپ اپ

میران پرداختی سایت های پاپ اپ برای هر باز شدن پاپ اپ و مجموع باز شدن چند پاپ اپ ( یک ای پی ) که برای وبمستر ها جذابیت زیادی دارد مثلا یک سایت پاپ اپ میتواند برای هر پاپ اپ 150 ریال پرداخت نماید و در مجموع برای هر ای پی حداکثر 3 پاپ اپ باز کند که جمعا میشود 450 ریال !
2- تعداد باز شدن پاپ اپ 

شای
به خانمش گفته بود "اگه رفتی سونوگرافی و معلوم شد دختره یه راست برو خونه‌ی بابات!" اول گمان می‌کردم شوخی بی‌مزه‌ای بیش نیست ولی بعد معلوم شد کاملا هم جدی‌ست.هربار پرسیدند" فلانی دوست داری بچه چی باشه؟" می‌گفت "پسر باشه،دو سر باشه" و می‌خندید.
آخر هم همین شد، بچه که به دنیا آمد ۴ کلیه داشت که هیچ‌کدام هم درست کار نمی‌کرد، از همان اول قلبش سوراخ بود، تا همین امروز که ۷،۸ ساله است دوبار عمل کرده و اینبار دفعه‌ی سوم است، چشمش هم درست نمی‌بیند
1. چرا دو شنبه نمیشه بریم عروسی و از شر این ناخونای دسته بیل راحت شم؟ :| کوتاهشون کنم، دلم برا خود بچه مثبتم تنگ شده :|
2. مامانم صبح بیدارم کرد درس بخونم :| نمی دونم چه فکری راجع به من کردن :|| رفتن بیرون و منم تا بیان تنهایی تو خونه قر دادم :| شما هم وقتی تو خونه تنهایین قر بدین خیلی حال میده :)))
3. ری ری زنگ زد دو ساعت تمام خودش حرف زد :|| دست منو از پشت بسته تو حرف زدن :||
4. باورتون میشه؟؟ دارم حاضر میشم برم مدرسه :| 
5. امروز شیمی و هندسه و فیزیک امتحان دارم.
1. چرا دو شنبه نمیشه بریم عروسی و از شر این ناخونای دسته بیل راحت شم؟ :| کوتاهشون کنم، دلم برا خود بچه مثبتم تنگ شده :|
2. مامانم صبح بیدارم کرد درس بخونم :| نمی دونم چه فکری راجع به من کردن :|| رفتن بیرون و منم تا بیان تنهایی تو خونه قر دادم :| شما هم وقتی تو خونه تنهایین قر بدین خیلی حال میده :)))
3. ری ری زنگ زد دو ساعت تمام خودش حرف زد :|| دست منو از پشت بسته تو حرف زدن :||
4. باورتون میشه؟؟ دارم حاضر میشم برم مدرسه :| 
5. امروز شیمی و هندسه و فیزیک امتحان دارم.
از بی‌نام و نشون بودنِ این‌جا خوشم می‌آد؛ از این‌که بی هیچ قرار و قولی دلم می‌خواد این چند روز هی بنویسم. می‌دونی، بعضی وقت‌ها واقعا می‌ترسم که از پس زندگی برنیام. شاید خیلی ساده‌ست، نمی‌دونم؛ اما این‌که هم‌زمان باید حواسم به هــزارتا مسئله باشه و بتونم تعادل بین اون‌ها رو هم حفظ کنم، من رو می‌ترسونه که نکنه نتونم. می‌خوام واسم مهم باشه که چی گوش می‌دم، با کی صحبت می‌کنم، چه فیلمی می‌بینم، کجا می‌رم، چی می‌پوشم. می‌خوام همه‌شون
بچه ها من شوخی شوخی حرفام روی بقیه اثر میذاره!!!
قبلنا، دختری که همکارم بود،  کنارم میشست،
وقتی داشت کتابای به درد نخورشو میفروخت، وقتی بهش گفتم به پولش نیاز داری؟ گفت نه!
گفتم خب من اگه جای تو بودم donate میکردمش! 
گفت واقعا؟! گفتم اره!
بچه ها باورتون نمیشه رفت همونجا اهداش کرد!
خیلی اتفاقای اینجوری افتاده
الان که میبینم دختر عموی بابام هم داره حرفمو گوش میده و میره جلو و دنبال اهدافشه، احساس خیلی خوبی به خودم دارم!!!
احساس میکنم واقعا دارم موفق
یعنی اگه من به اندازه ی کافی عاشق خودم باشم، دیگه از محبت آسیب نمی بینم؟ بی خودی توی دام محبت نمی افتم؟
فک کنم راه حلش این باشه. باید عشق رو در وجود قوی تر کرد :عینک_آفتابی
از طرفی هم باید یادت باشه که هویت مستقلت اول از همه قراره همیشه مستقل باشه.
 
 
اگه شوهرت دوستت باشه دنیا دشمنت باشه خیالت راحت باشه ولی اگه دنیا دوستت باشه شوهرت دشمنت باشه فایده نداره
_جاری جاریو زرنگ میکنه...هوو هوو رو خوشگل. 
یعنی هووها از نظر قیافه باهم رقابت میکنن...وجاریها تو کارو تلاش از هم پیشی میگیرند
_همیشه نصفتو به شوهرت نشون بده نصفتو نشون نده یعنی همه چیزتو به شوهرت نگو
_همیشه پوستو بشکاف پولتو بزار توش 
یعنی همیشه برای خودت پس انداز مخفی داشته باش
آقا ما نفهمیدیم بالاخره جوون با غریزه جنسیش چه غلطی کنه؟!
ازدواج رو قبول دارم کاملا اوکی. ولی اون راه بلند مدته. «الان» جوون با غریزه جنسی مرگباری که توش داره شعله میکشه چکار کنه؟ ازدواج دائم که سیمکارت دائم نیس هرموقع لازم داشتی بری سر کوچه تهیه کنی.
کی راهکار درست و عملی داره واسش؟
اسلام هم با اون عظمتش با راههای خوبی که داره تو فرهنگ افتضاح ما قابل عملی شدن نیس. راه‌هایی مثل عقد موقت.
الان عقد موقت مثل روابط نامشروع قبح داره تو ذهن خیلی از
دراز کشیده بودم روی مبل و فکر میکردم. چشمام بسته بود
صدای پای دخترک میامد ک داره میاد پایین
چشمامو باز نکردم
اومد بالای سرم فکر کرد خوابم
رفت پتوی خودش را آورد انداخت روم
بعد رفت بالشت خودش را آورد گذاشت زیر سرم
پتو و بالشت را صاف کرد و مطمین شد که دستامم زیر پتو باشه.
وقتی درست کرد کامل سرش را آورد نزدیک
گونه ام را بوسید
آروم دست کشید روی موهام و خوند : لالالالایی لالالالایی ....
چند باری خوند و گفت پیش پیش پیش
آروم دوباره رفت و آروم در را بست
دخ
به نظرم لازمه هر شهری یه مرکز داشته باشه. جایی که رسیدن بهش آسون‌ترین راه‌ها باشه، جایی که از ساکن و مسافر، هرکی توشه، اگه راه گم کنه، اگه خسته باشه، اگه خوشحال باشه، اگه ناراحت باشه، اگه می‌خواد از خونه‌ش بزنه بیرون، اگه بی‌جا و مکان باشه، اگه بخواد قرار بذاره، اگه بخواد خلوت کنه، اگه بخواد خوش بگذرونه، اگه بخواد عزاداری کنه، اگه تازه متولد شده یا اگه تازه مرده، در هر حالی بتونه روش حساب کنه. مرکزی که آغوشش باز باز باز باشه، مرکزی که خود
 یا تفکر به تفکر یا حس به حس
خلاصه نبرد در واقع تقابل دو نفر با هم یا دو تفکر متضاد هست که میتونه
نشات گرفته از یک اتفاق کوچیک باشه یا حسی ناخوشایند ولی باید به قلب نبرد
رفت وحس کرد که واقعا اون دو متضاد قلبا قادر به نبرد هستند یا در ظاهر
کودکانه به خاطر غرور کاذب اینکار رو میکنن وچه شیرین هستند متفکرانی که به
واقعیت ان پی برده و واقف شوند عشقی عمیق وجود داره که میشه با کمی درایت
جمع کرد ودوباره ساخت که چه زیباست ساختنی که دوباره باشه ومیتون

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

https://telmato.ir/product/proof-of-address/ وبلاگ شخصی محمد برزین