نتایج جستجو برای عبارت :

من خیلی وقته که خستم

خستم از صداهایی که می‌شنوم 
از حرفایی که میزنم 
از نگاه هایی که میکنم 
از افکاری که توی ذهنمه ! 
خستم از این رویاپردازی هایی که میکنم 
خستم ...
کاش میتونستم ذهنمو متلاشی کنم 
کاش میتونستم خودمو تغییر بدم
کاش میتونستم عمل کنم 
کاش میتونستم یکم به خودم و دنیای خودم اهمیت بدم 
خستم از این چهار دیواری ! 
اما فقط خستم ...
شب میشه 
صبح میشه 
دوباره شب میشه 
و صبح میشه ! 
از شب متنفرم 
از روزهایی که میگذره متنفرم 
از خودم متنفرم 
از این دنیا متنفرم 
ا
از فرط استیصال بین سوپر ایگو و اون یکی دارم کلافه میشم 
حال ندارم از هیچی راضی نیستم 
همش دارم ضرر میکنم 
نمیدونم چه غلطی باید کنم 
خستم از خوش نگدشتن 
از استیصال 
از این که همش تو نقش ادم بدبخته ایم
همش پول نداره ایم 
همش سختی بکشه ایم
همش نمی شه ایم 
خستم تا بیخ و بن ام خسته ام. 
همش ما بدبختیم 
همش ببین چه گهی خوردیم. 
همش من تلاش کردنه 
مهم نبودنه. 
 
خستم 
خستم 
خستم 
خستم
 
متن ترانه علی حاجبی به نام خستم

 
خستماز اینجا میرممیرم و سراغی از تو نمیگیرمخستمنا امیدمدیگه از خاطراتت دل بریدمعمر من پات بیخودی رفتواسه ی من تموم شدی رفتچی میخوای آخه از جونمبزا پای سادگیمواگه باختم زندگیمودیگه بیشتر از این اصلا نمیتونمآتیش زدی به جونمپای تو نمیمونمحال منو میبینیداغونم...آتیش زدی به جونمپای تو نمیمونمحال منو میبینیداغونم...خستماز اینجا میرممیرم و سراغی از تو نمیگیرمخستمنا امیدمدیگه از خاطراتت دل بریدمجون من به لبم
 
ممنون
لطف داری
کار من از دعا گذشته انگار
میدونی، ادم خیلی راحت تره اگه یه سری چیزا رو ندونه. 
حالا بدترش اینه بدونی و مجبور باشی سکوت کنی.. 
خیلی خستم. 
حس میکنم هیچکس نمیفهمتم. 
هرکی تو دنیا یه ظرفیتی داره که تا پر نشه نمیره. 
ظرف من خیلی وقته لبریز شده. 
باز شروع کردم. 
ببخش..
راستی
چی شد یادم افتاده بودی
 
 
انگارگم شدم توی فضا-زمان..
گیج و گمم. 
کاش دستی پیدا میشد منو از این سرگشتگی بیرون میکشید. 
کسی که حرفها و حسمو درک میکرد.. 
 
رسیده بودم به دیدگاه رفتار گرایان که دیگه بریدم از درس خوندن و مخم پوکید و گفتم بسه دیگه نمیفهمم چی به چیه فقط دارم زیر لب زمزمه اش میکنم.دست کشیدم تا یکم خستگی در کنم راستش یکم که نه دست کشیدم که دیگه کلا درس نخونم.دلم خواست بهش پیام بدم و بگم خستم.
_اون بگه چه عجب یادی از ما کردی؟
+من همیشه به یادت بودم تو نخواستی باشم.
_من اگر نخواستم معنیش نخواستن نبود که داشتم ناز میکردم دلم میخواست تو بازم بگردی..
تو همین فکرا بودم که یادم اومد این جمله ها هم
این مدت؟روزای سخت خیلی زیاد بود.خیلی چیزا رو فهمیدم.یهو با چیزایی که حتی فکرشو هم نمیکردم مواجه شدم.خیلی بهم ریخته بودم.
خودمو سزگرم کردم.خودمو بین درس و کار و کتاب و فیلم و باشگاه غرق کردم.
الان؟بدجور خستم.امتحانامون که دارن له میکنن ما رو!به هیچی نمیرسم.استرس دارم.کار ‌پروتزم مونده.از ادای حال خوب در اوردن جلوی آدما خستم.خسته از اینکه لبخند بزنم و بگم مرسی رفیق ترینام که اونجوری از منو له کردین.آروم شدم.تنها میام و میرم.توی فانتومی که همه د
سلام
من برگشتم!!
اینم از آخر سربازی!
توی یه جزیره فوق حساس و امنیتی و فعالیت های سربازی زیاد و همچنین رد یه پیشنهاد کاری از اونجا اومدم خونه و واقعا خوشحالم.
الان چند وقته ناراحتی ندارم.
الان چند وقته خوشحالم.
الان چند وقته دنیا برام رنگارنگ شده!
الان چند وقته دارم به پیشرفت فکر میکنم دارم به روایت نصر فکر می کنم.
الان چند وقته که غمی از رفتن یکی از خوشحالی هام ندارم، چون دلایل خوشحالیم اینقدر زیادن که یکیش بره، بقیشون جاشو پر میکنه.
الان دارم س
میدونی؟! خسته شدم، خیلی خسته شدم...
انگار که تشنه توجه باشم، انگار که بخوام تو مرکز توجه باشم و وقتی مردم بهم بی توجه ان احساس پوچی بهم دست میده. وقتی کسی نباشه که باهاش حرف بزنم یا ازم احوالی بپرسه اط خودم خسته میشم...
من از خودم خسته م. از اینکه برونگرا ام. از اینکه آدما برام مهمن. از اینکه نگرانشون میشم. از اینکه بهشون پیام میدم خستم. خسته م از خودم
خیلی خسته م از خودم. از اینکه شکاک شدم خستم. از اینکه برای کسی اهمیتی ندارم خستم. از اینکه هنوز ازد
خسته ام... 
خیلی وقته خسته‌ام... 
فقط دارم وقت رو یجوری میگذرونم. 
هربار با یه جرقه ای، یه بهونه ای، یه برنامه ای... 
ولی پشت همه ی تلاشها و دست و پا زدنام، 
مثل آدم خوابی که بختک افتاده روش و صداش در نمیاد، 
خیلی وقته مرده ام... 
نمیتونم اعتراض کنم...که چرا تنها درد میکشی...چرا جایگاهمو پایین تر اوردی...چرا...فاصله گرفتی...یه زمانی اگه جات بودم بدتر از اینا رو انجام میدادم...الان اما...ضد ضربه شدم...شایدم بی تفاوت...خیلی خستم...از همه چی...از دویدن و نرسیدن...از فرار کردن...از جنگیدن...از دروغ و صداقت...از وفاداری و خیانت...از دل شکستن و شکسته شدن...سکوت...سکوت...سکوت...از سکوت خستم...الان باید صدای جیغام گوش فلکو کر میکرد...ساکتم...به اجبار...اجبار...اشتباهات خودم...صلاح دیگران...بعضی وقتا
چرا دست و دلم به نوشتن نمیره!!
 
این همه اتقاق! که میشه یه طومار واسه هرکدومش نوشت... 
خوب و بد (بیشتر خوب)
 
چند روز گذشته قصه های جدیدی و تجربه کردم.. خیلی جدید و ناشناس
ازونایی که فقط توی فیلما دیده بودم اونم نه داخلی:/
 
تولد جوجمون که 2 سالش شد وتولد آبجی کوچیکه.. خیلی خوشحالم تونستم غافلگیرش کنم :)))
 
کلی امتحان دارم که واسه هیچکدومش نخوندم... حوصلم(حوصله ام) نمیاد :(
 
یه چی هست که خیلی وقته دلم میخواد و نمیشه:/ اینکه یه مدت و برم جایی که هیچکی و هی
خستم....خسته از حرف زدن....خسته از غصه خوردن....خسته از بغض کردن وگریه کردن...
خسته از بحث کردن و تلاش کردن...خسته از اعتماد کردن و دل بستن...خسته از زندگی کردن و نفس کشیدن
و خسته از هر چیزی که به این دنیا ربط داره , به دنیایی که دیگه دنیا نیست جهنمه
خیلی وقته بریدم ولی هنوز قوی ام , اونقد قوی که دیگه گریه نمیکنم و هیچی نگاه  سردمو گرم نمیکنه
میگن آدم مرده حس نداره , میگن یه رباط بی رحمه و احساس حالیش نیست ,
من یه روح یخی و مردم تو یه جسم متحرک که داره نفس م
اینو باید توی اولین پست بعد از تابستونم میگفتم
خوب واقعیت اینه که من بزرگ شدم، از نظر عقلی به خصوص، خوب توی سال گذشته من نمیدونم چرا انقدر اونطوری شده بودم که با خیلی هاتون دعوا کردم و خیلی زود بهم برمیخورد و اصن یه عجوبه ای بودم برا خودم، نمی دونم چجوری تحمل میکردین:/ واقعا ببخشید ، اگه کسی رو ناراحت کردم اگه ازم رنجیدید متاسفم، اصلا چند وقته من همش در حال عذر خواهی کردنم واسه رفتار های دوران جهالتم:/ خبر خوب اینکه الان خیلی عوض شدم، ولی خیلی
این عکس اولین عکسی بود که هزارو هشتادو شیش روز پیش گذاشتم پروفایل وبلاگم 
داره سه سالش میشه 
این سه سال چقدر اتفاقا افتاد 
چقدر زمان چیز عجیبیه 
نمیدونم 
قبلنا حس جا موندن داشتم 
الان ناامیدی 
کاملا میدونم نباید اجازه بدم ناامیدی رخنه کنه تو وجودم 
و میدونم باید اسوده خاطر تر پیش برم 
اما انگار یه چیزی تو دلم سنگینی میکنه 
انگار منو به سمت انزوا و سکوت سوق میده 
انگار قرار نیست چیزی بهتر بشه 
کاش میتونستم یه قسمتایی از حافظمو شبا خالی کنم
سلاااام چند وقته انرژی ازام میباره البته بگما انرژی که با خستگی همراه دیدین یه کاریو انجام میدید که بهش علاقه دارید وقتی تموم میشه هم خوشحالید هم خستم خداروصدمرتبه شکر گوشه چشمیم به من نگاه کردن ان شاءالله همه رو شامل رحمت قرار بدند .
من گاه گاهی سرمیزنم به اینجااما دوستان میخوننو هیچ رد پایم نمیزارند ماهم میایم بی انگیزه برمیگردیم .
راسی یه چیزی دلم کنار اومد ...گذشت ازاش ...بیشتر نمیگم مثل قبلاناراحت کننده ننویسم این یه تیکم جهت اطلاع بود ه
اینکه هیچ کسی نیست براش حرف بزنم و همه چیز برای خودمه داره خفم میکنه ، دلم میخواد ساعت ها زار بزنم و داد بزنم
هیشکی نمیدونه من چقدر خستم و داغون
هیشکی درکم نمیکنه
انگار میگم و میخندم همچی خوبه ، به نصفّ آدمای اطرافم ازین بیخیال بودنشون حسودیم میشه ، قبلا از مرگ میترسیدم و ازش فرار میکردم
ولی میخوام بگم، تنبیه خدا بدتر از این دنیاست؟
چقدر مگه قراره تو جهنم عذاب بده... ها؟!
من میترسم ازروزایی که در انتظارمه...
کاش بی درد بمیرم... بی درد... 
غصه هارو
اینکه هیچ کسی نیست براش حرف بزنم و همه چیز برای خودمه داره خفم میکنه ، دلم میخواد ساعت ها زار بزنم و داد بزنم
هیشکی نمیدونه من چقدر خستم و داغون
هیشکی درکم نمیکنه
انگار میگم و میخندم همچی خوبه ، به نصفّ آدمای اطرافم ازین بیخیال بودنشون حسودیم میشه ، قبلا از مرگ میترسیدم و ازش فرار میکردم
ولی میخوام بگم، تنبیه خدا بدتر از این دنیاست؟
چقدر مگه قراره تو جهنم عذاب بده... ها؟!
من میترسم ازروزایی که در انتظارمه...
کاش بی درد بمیرم... بی درد... 
غصه هارو
کارت ورود به جلسه هم منتشر شد.
بگم نگران نیستم  دروغه،بگم استرس ندارم دروغه،ولی برعکس پارسال انگار یکم پخته تر شدم ،یا شاید بهتر بگم واقع نگر ...
خیلی خستم، امسال من نه تنها سه آزمون ،بهتر بگم بیش از ده آزمون زندگی ازم گرفت.
خیلی خستم  ، ولی  ادامه میدم ،دلم قرصه به خدا که میدونم هوامو داره .
نمیدونم روز جمعه ،۱۲۰ سوال طلایی  منو ردیف چندم میزاره بین رقبا ،نمیدونم من بین هشتادو شش هزار وخورده ای داوطلب جز  چهار درصد قبولی هستم یا ...
فقط اینو می
کافیه یه موضوع پیش بیاد تا فکر و ذهنم مشغول بشه 
عه لعنت به تو دنیا 
دیشب قسمت ۲۶ ان سوی مرگ رو گوش میدادم.حس خوبی پیدا کردم 
هر چند خیلی وقته قرآن خوندن رو دوباره مثل قبل شروع کردم ولی با سخنرانی دیشب با جدیت بیشتری قرآن می خوام بخونم
با این موضوعی که امروز پیش اومد کل تمرکزم رو گرفت .هر چند قران میخوندم و معنا رو هم همین طور ولی بازم حواسم پرت میشد 
از فیلمهای ماه رمضون هم خوشم نیومد .خیلی وقته می خوام هیچ وقت تلویزیون نبینم
خیلی وقته می خوام
وقت رفتنت از اینجا ته چشمای تو حتی ذره ای خواهش نبوده♪ ♥‿♥ ♪توی این رابطه تلخ مطمئنم هرچی بوده اسمش آرامش نبوده♪ ♥‿♥ ♪اگه روبراه نمیشم اگه زخمم تازه مونده من دلیل تازگیشم♪ ♥‿♥ ♪فکر روزای گذشته عین خودسوزیه اما من حریف تو نمیشم♪ ♥‿♥ ♪هنوز این حس وامونده از اون رابطه جا مونده چرا تنهام نمیذاری♪ ♥‿♥ ♪چقد خستم از این تکرار من آلودت شدم انگار درست عین یه بیماری♪ ♥‿♥ ♪حس اون کسی رو دارم که همه براش غریبند حس آدم اضافی♪ ♥‿♥ ♪بی ت
امشبــم هنوز بیدارم نمیدونم شاید زیادی حالم خوبه ، شـایدم زیادی حالم بده نمیدونم فقط میدونم بی خوابی زده کلم ! 
امشب تولد داداش بزرگم بود سوپرایزش کـردم خیلی خسته بودم ولی خستگیارو به جون خریـدم ‌چون نمیدونم واقعا بخواد مهاجـرت کنه بره کدوم کشـور و کی برگرده نمیدونم دلم میخواست امشب که همه هستن کنار هم باشیـم بخندیم کنار هم شاد باشیم زمان زیادی رفت ولی الان خوشحالم چون حالم خوبه چون سبکم چون دیگه تخلیه روحی شدم...
من دختر بدی بـودم یه زمان
حالم از همشون بهم میخوره
فعلا همین
اینکه با هر ثانیه گذشتن از بودن باهاشون بیشتر پشیمون میشم و باز ادامه میدم
اینکه هر لحظه بیشتر بهت ثابت میشه که چقدر عوضی ان 
احمقم یا خنگ؟
دیوانه ام یا عاقل
بخشنده ام یا خر
نفهمم یا خودمو زدم ب نفهمی
اخه چرا واقعا؟ چرا دارم ادامه میدم؟ 
چرا حتی خودم نمیتونم خودمو درک کنم و اکنوقت انتظار درک کردن از بقیه رو دارم؟؟؟چرا؟!
چرا وقتی میدونم براشون پشیزی ارزش ندارم ولی برام ارزش دارن
چرا تاریخ تولد تک تکشون تو ذه
خستم از فضای مجازی...
خستم ازا ینکه خوب بودن و نبودنت رو از روی پروفایل و بیو و ساعت بازدیدت نگاه میکنن..
خستم از اینکه اگه چندساعت آنلاین نشی،پی وی ت پُر میشه از اینکه چرا نیستی؟! کجایی؟! خوبی؟!
وقتی پروفایلت غمگین باشه میان میگن چیزی شده؟ چرا ناراحتی؟!
و هیچ کدوم زحمت نمیدن به خودشون یه زنگ خشک و خالی بزنن بهت یا حداقل اس ام اس بدن...
بهونه میاره شارژ نداشتم پیامت بدم،زنگت بزنم...
مگه خونه تلفن نداره؟!
 
خستم از اینکه دروغ میگن بهت... پشت این مجاز
چیزی که برای آدم میتونه آزاردهنده باشه محدودیت هست. چیزی که من به عنوان یک ایرانی با تمام وجود توی همه ابعاد زندگیم لمسش کردم. درسته نباید محدود شد، باید تهدید رو فرصت کرد، از نقاط ضعفت قدرت بسازی و بجنگی و تلاش کنی اما وقتی با تمام وجودت تلاش میکنی و بازم توی دنیا یک ایرانی می مونی که با تمام وجودت نگرانی لحظه به لحظه اتفاقات مملکتت توی صورتت موج میزنه و اشکت رو حتی درمیاره چیزی می مونه واسه گفتن؟ یه استادی داشتیم یه زمانی حرف قشنگ میزد، میگ
به شدت دارم مقاومت میکنم . دربرابر درس خوندن ،رعایت رژیم و ورزش کردن !!!
صبح یه ساعت رفتم پیاده روی و ذره ای از انرژی های منفیم کم نشد و منظریه برام اون منظریه ی سابق نبود:/بدیش این بود که من توی این خیابون لعنتی خاطره خوب زیاد دارم.خاطرات خوب تو روزای سخت. اما الان دارم دوباره اونجا تو روزای سخت قدم میزنم بدون اینکه هیچ خاطره ای برای ثبت داشته باشم. هیچی !هیچ !هیچ!
زندگی یکنواختی که دوساله باهامه و قراره یه سال دیگه هم باشه.کتابای تکراری،احساس تک
میخوام یه کسب و کار نتی راه بندازم ...
خیلی وقته تو فکرشم ولی خب همتشو نداشتم...
با این وضع معیشتی مردم به نظرتون کدوم یکی از این سه تا مورد میتونه منبع درآمد باشه؟
زیور آلات بدل (که خب خدایی خودم خیلی وقته نخریدم)
جوراب و گلسر 
لوازم آرایش...
اولی و دومی ریسک خراب شدن ندارن .اولی ریسک اینکه چیزی که میاری با سلیقه خیلیا جور نباشه رو داره .
جوراب خراب نمیشه اما ممکنه دمده بشه یا اصلا خود شما حاضرید نتی جوراب بخرید؟
اگه نظر دیگا ایی دارید ازش استقبال
یا چند وقته دیگه شکلات دوست ندارم، یا خیلی وقته که یه شکلات درست و حسابی نخوردم...
یا بی کیفیت شدن یا بی مزه. یا زیادی تلخ، یا زیادی شیرین...
جی یه بسته شکلات برام آورده بود از این خارجیا.. با اشتیاق باز کردم ولی از اونایی بود که خیلی شیرین بود... ولی بازم میشد یه کاریش کرد تا اینکه دیدم توش کشمش ریختن! :(
ادامه مطلب
پای تو گیرم من یه چند وقته که بعد رفتنت دریا نمیرممیترسم آخه بی هوا بارون بیاد دست کیو باید بگیرمهر شب تو رویام من تو رو میبینمت میگی کنارم خوبه حالتمیخندی و باز من گلای صورتی میذارم عشقم روی شالتبزن بیرون از تنهایی برگرد کنارمهمونم که برای دیدن تو بیقرارمنرو از روزگارم که من طاقت ندارممنم مثل تو به تنها شدن عادت ندارم
.
.
دوستت دارم
خیلی وقته عمر من شدی نفسم به نفست بند شده
نمیتونم بدون حس حضورت تو زندگیم زندگی کنم
یک روز شادم
یک روز غمگین
ح
بى دلیل 
یچیزیم هست... خودمم نمى دونم چمه:/
اصلا نمى دنم چرا دارم این پستو مینویسم...... شاید بخاطر اینه کسیو ندارم باهاش حرف بزنم.... 
پوفففففف
دلم نمى خواد گریه کنم 
ولى حتى اگه بخوام هم نمى تونم 
 
واقعا نمى دونم باید چى کار کنم......
قرار بود اسفند شلوغ ترین روزای من باشه. قرار بود کل هفته رو درس بخونم تا بتونم تو عید یکم وقت خالی! داشته باشم. قرار بود هفته اخر اسفند بیام تازه خیابون طالقانی رو متر کنم برا خرید. قرار بود امسال سفره هفت سینو من بچینم بالاخره. قرار بود خیلی چیزا. قرار بود دیگه مجبور نشم انقد خونه بمونم. قرار بود دیگه انقدر سرم خلوت نشه که بفهمم چقدر حالم خوب نیست. قرار بود این ویروس تا ١٥ فروردین بره. من روانی میشم اگه نرم بابل. من دیگه طاقت این روزا رو ندارم. من
دانلود اهنگ سیزده بدره امسال وقته شوهره امسال چیزی که فراوونه دختر پسره امسال اهنگ قدیمی  جلال همتی بنام ۱۳ بدر سیزده بدره امسال وقت شوهره امسال
دانلود اهنگ سیزده بدره امسال وقته شوهره امسال 
عید اومد و باز سیزده بدر شد
سیزده بدر و سیزده بدر شد
غمهای گذشته دست به سر شد
سیزده بدر و سیزده بدر شد
باید که بری از خونه بیرون
گل تاج سر کوه و کمر شد
سیزده بدر و سیزده بدر شد
ادامه مطلب
دانلود آهنگ مهدی مقدم پاییز برام بده
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * پاییز برام بده * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , مهدی مقدم باشید.
دانلود آهنگ مهدی مقدم به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Mehdi Moghadam called Paeiz Baram Bade With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه مهدی مقدم به نام پاییز برام بده
نیستی یه روزی من میمیرم از این درد قلبم فقط واسه تو زندگی میکردهوا چه دلگیره بازم بارون زده انگار
به نام خدا
یه مدت یه سفر بودم. بعد یه سفر دیگه. دوباره یه سفر دیگه. و لای اینا وقت نمی شد خودمو توی آینه نگاه کنم حتی. طوری که وقتی همین هفته ی قبل نگاه کردم، یهو برگشتم و دوباره نگاه کردم. جدی جدی حس کردم خودمو خیلی وقته ندیدم. حتی یه لحظه فک کردم که فک نمی کردم این شکلی باشم. ولی این شکلی بودم. اول گفتم خب دارم پیر میشم. نرماله. بعد گفتم نه، واقعاً مدتها به خودم فک نکرده بودم. خیلی وقته خیلیا رو ندیدم. احتمالاً بازم نبینمشون! به طرز زیرپوستی دیگه ه
یه چیزی ذهنمو مشغول کرده
یه سری علایق مهدی چیزایی هست ک من قبلا بشدت دوستشون داشتم
مثل گوش دادن ب آهنگ بی کلام قبل از خواب
اما من خیلی وقته ک دیگه این کارهارو نمیکنم
خیلی وقته ک آرامشو تو چیزای دیگه پیدا کردم
دیگه ب آرامش سطحی این چیزا قانع نمیشم...
امیدوارم تو این مسائل مایوسش نکنم
+ یکی از آهنگای دیشب آهنگ جورج مایکل برای آنه شرلی بود و خب من رو برد به دوران دبیرستان که هی گوش میکردم... خیلی دوست داشتم...
و بعد بحث آنه شرلی شد و رویاهای دخترونه ش.
من و مامان تفریحات دونفره جالبی داریم. یک مسابقه ورزشی پیدا میکنیم و بدون هیچ اطلاعات تخصصی درباره اون رشته در مورد تک تک جزییات اون مسابقه اظهار نظر میکنیم. 
وقتایی که المپیک شروع میشه، بهشت ماست. از شیرجه گرفته تا ژیمناستیک، شمشیر بازی و جودو ساعت‌ها مسابقه ورزشی می‌بینیم و درباره نقاط ضعف و قوت هر شرکت کننده بحث میکنیم. 
یک مدت اصلا خوراکمان کشتی کج های آزاد بود، از آنها که تا سرحد مرگ دو نفر یکدیگر را در رینگ میزنند. 
مادر تربیت بدنی و ر
خوب نیستم...نمیدونم تا کی باید هی حرفامو قورت بدم..تا کی بغض بشن..گوله بشن و خفه ام کنن...قلبم درد میکنه..از اینکه هی به حال خوب بقیه فکر کنم.. از اینکه جواب چیزی شده؟؟؟ بشه :ی ذره خستم...هوووف...
کاش میتونستم جای بغضم..خودمو قورت بدم...کاش میشد تموم شم..کاش میشد...
دانلود آهنگ جدید شاهین بنان با نام عمرا
Download New Music Shahin Banan – Omran
شاهین بنان عمرا
 
دانلود آهنگ جدید شاهین بنان عمرا با لینک مستقیم
 
متن آهنگ عمرا از شاهین بنان
 
رفت و سراغم نیومد دنیا بازم کارشو کرداون که دلم میره براش نشونه گرفت قلبمو زدبی تو بده بده حالم جمعه توی دلم غمای عالمتو که نباشی نمیخوام دنیارم
♪♫♪♫♪
دیگه عمرا تا آخر عمرم بعد تو من عاشق شمدیگه عمرا بدون تو عمرا اون آدم سابق شمدبگه خستم من از همه خستم بی تو ته بن بستمدیگه بستم به ر
امروز روز خوبی نبود ...
اولش که با نمره افتضاح آیین دادرسی شروع شد و متعاقبش دعوا با یکی از هم‌کلاسی هام که بدجور رو مخم بود چن وقته .‌..ینی هر نمره ای میومد فقط یه پیام که چند شدی میفرستاد نه سلامی نه علیکی و نه هیچ ...!خلاصه اینکه اخرشم میگفت من از تو بهتر نوشتم کمتر شدم و تو فلان ...در نهایت امروز بهش گفتم هیچ کدوم از نمره ها و کارای من به تو مربووووط نیس ...من دنیاو قلب و زندگیم داره از هم میپاشه تو کودک درونت انقددد هنوز فعاله که به فکر اینی که نم
امروز روز خوبی نبود ...
اولش که با نمره افتضاح آیین دادرسی شروع شد و متعاقبش دعوا با یکی از هم‌کلاسی هام که بدجور رو مخم بود چن وقته .‌..ینی هر نمره ای میومد فقط یه پیام که چند شدی میفرستاد نه سلامی نه علیکی و نه هیچ ...!خلاصه اینکه اخرشم میگفت من از تو بهتر نوشتم کمتر شدم و تو فلان ...در نهایت امروز بهش گفتم هیچ کدوم از نمره ها و کارای من به تو مربووووط نیس ...من دنیاو قلب و زندگیم داره از هم میپاشه تو کودک درونت انقددد هنوز فعاله که به فکر اینی که نم
قطراتم اشکم گوله گوله میاد پایین..
چه حال غم انگیزی دارم من..من لیلام۱۹سالم هست:)
گاهی وقت ها باید کنار گذاشت همه چیزها و فقط خودت
را نگه داری برای ثانیه ای...من خوشحال نیستم.ادای خوشحال هارو 
درمیارم..من خوشبختم؟
نه..
دلم عین یک گنجشک تازه به دنیا آمده است،،همانقدر کوچک همانقدر
ترسیده،،باهمانقدر تپش قلب بالا..
این دنیا چیز خوبی نبوده برای من..بدو تولد از پا گذاشتن به این دنیا
هراس داشم و با کلی جیغ و چشمانی گریان مرا به زور به این دنیا 
آوردند و
با خبر های کرونا چه کنیم؟  امروز خیلی از دانشگاه ها کلاس هارو تا اخر هفته تعطیل کردن. و حالا ما پنجشنبه امتحان ۱۸۰ واحدی داریم، مسخره تر از این نمیشه که الان ازمونو لغو کنن و بندازن بعد عید!!!!!چونکه یه نامه ای دست به دست درحال امضا شدنه! نمیدونم صلاح در چیه اما از خدا میخوام امتحان لغو نشه، نه اینکه کامل خوندما، نه اتفاقا اگه ادم چندماه قبل بودم میگفتم اره لغو شه بیشتر بخونیم، ولی بخدا خستم نه تنها خستم بلکه متنفرم از شرایط فعلیم.من میخوام هرچ
کسی که تو رو دروغ گو خطاب کنه و الفاظ رکیک بکار ببره ظاهرا که نه حتما عاشق نیست و فقط دنبال سپری شدن روزگارشه. 
میگن تو محال ترین اتفاق ها یه هَست وجود داره ،دیشب فهمیدم که هست
قرار بود وبلاگ رو کامل کنم کلی متن نوشته بودم هرچند این وبلاگ حذف شه بهتره
چقدر این روزا همه چی قاطی شده نه؟
سفر تو، نبودن من، جدایی بهار و امیر، بارداری ژیلا، پیدا شدن سیگار تو کلاس، خوب کار نکردن پکیج خونه، یاد خاطرات گذشته، دی ماه نحس ۹۲، شکستنم.
چقدر اینروزا یاد گذشته میکنم. میدونم درست نیست بحث کردنش اما اگه اون تصادف لعنتی نبود الان همه چی یه جور دیگه بود.
دوشنبه برای مدت زیادی رفتی سفر و من بازهم نتونستم درست حسابی ببینمت. چند وقته درست حسابی همدیگه رو ندیدیم؟هوم؟
خیلی وقته دیدارهامون یک ساعته شده. خیلی وقته
چرا خوب نمیشه؟ چرا خوب نمیشم؟
چرا اومدم اینجا؟
چرا برای افسردگی نمیرم دنبال درمان
چطور تونستم این حجم منفعل بودم رو باشم؟ بخدا هنره
چرا من همیشه خستم از زندگی
هر روزی که تو این دنیا میگذره داره بدتر میشه
تداوم آرزوی مرگ برای جوان یکم زیادی نیست؟
عصابم بهم ریخته
گوشیم خراب بود وخاموش
فاطمه پیام داده بود نیومده بود برام
اونم فکرکرده ازقصد جواب ندادم
از همه جا بلاکم کرده
گفته دیگ رفاقتمون تموم
ک من از چشمش افتاده
دلم گرفته انقدر راحت قضاوت کرد وحرفمو باور نکرد
خستم
با ارزو حرف زدم خیلی ناراحتم از خودم
متن آهنگ عشقت رضا یزدانی
Lyrics Music Reza Yazdani
Eshghet
ترانه و شعر آهنگ عشقت رضا
یزدانی
با نگاه تو تازه فهمیدم سر این چشما جونمم
میدمتو بخوای از من مرگم آسونه جز تو چی دارم منه دیوونه
روزگارم سخت روزگارت خوش پرم از این غم غمه آدم
کشتو با لبخندت دردمو کم کن من پر از حرفم پس شکنجم کن
عشقت همه چیز من بود وقته عاشق شدن بود کارم بی تو
تمومه جز تو کی آرزومهعشقت همه چیز من بود وقته عاشق شدن بود کارم بی تو تمومه
جز تو کی آرزومه
تکست آهنگ عشقت رضا یزدانی
عشقت هم
از دیشب همش بی اختیار این جمله رو میگم
"داغ رو دلمه.." دارم میسوزم انگار یه تکه ذغال داغ گذاشتن رو جگرم
آه میکشم و نفسم بالا نمیاد
خدایا.. خدایا.. حرفم بزنم میزنی تو دهنم
باشه من بد.. ولی بگو کی خوب بود؟ کدومشون عزیز دردونت بودن؟ کدومشون دل مارو نشکوندن..
خستم از نفس کشیدن 
بزار بزارمش ب حساب خستگی و کم خوابی و گرسنگی. شدیدن غم زیادی رو درون دلم حس میکنم و یکم احساس حسادت. یکم؟ شاید از یکم هم بیشتر. ولی تا الان ک ب خوبی کنترلش کردم.
دارم اصول و مهارت ها میخونم و جزوه مینویسم. خوبیش اینه ک اینا تو طول ترم هی ب گوشم خورده و خ بهم فشار نمیاد و ممد خوب نمره میده! استریلم رو ۱۶ شدم و باورم نمیشد:)) تا الان نمره هام شدیدن درخشان بود:)) دَرَخشان!
زمان ب صورت هم زمان برام کند و سریع میگذره... دچار ی بی‌پولی زیادی شدم، جوری ک ممکن
اینقدر تنها باشی و اینقدر تنهایی کشیده باشی که برای رفع تنهاییت به همه عالم و ادم باج بدی...
و همه دست رد به سینت بزنن و تو بمونی با کوهی از درد و غم 
برای این که تنها نباشی و کسی رو داشته باشی که باهاش فقط بتونی حرف بزنی از همه عالم و ادم بکشی
خدایا ازت گله دارم 
تو این روز عزیز بدجوری ازت گله دارم
شایدم از تو نه، از بنده هات.
حالا میفهمم وقتی میگن علی سرش رو میکرد تو چاه و با چاه حرف میزد یعنی چی ...
یا علی 
مردم زمونه عوض نشدن 
اونا احترام توی علی
خیلی وقته ننوشتم!
* امروز وقتی داشتم‌ همینطور استوری‌های فالویینگام رو می‌دیدم، تو یه استوری پرسیده بود که دوست داشتین چه شغلی داشته باشین و چه کاری انجام بدین؟ بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادیش و پولشو غیره..
* خب من اولین چیزی که به ذهنم اومد، نویسندگی بود! و یادم اومد که چقد وقته که زیاد ننوشتم!
* دلم نوشتن دوباره رو خواست و اولین جایی که تو ذهنم برای نوشتن پیدا کردم اینجا بود:)
چقدر قبلا راحت و بدون دغدغه و پر از شور و شوق تو وبلاگم مینوشتم..
خیلی وقته ننوشتم!
* امروز وقتی داشتم‌ همینطور استوری‌های فالویینگام رو می‌دیدم، تو یه استوری پرسیده بود که دوست داشتین چه شغلی داشته باشین و چه کاری انجام بدین؟ بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادیش و پولشو غیره..
* خب من اولین چیزی که به ذهنم اومد، نویسندگی بود! و یادم اومد که چقد وقته که زیاد ننوشتم!
* دلم نوشتن دوباره رو خواست و اولین جایی که تو ذهنم برای نوشتن پیدا کردم اینجا بود:)
چقدر قبلا راحت و بدون دغدغه و پر از شور و شوق تو وبلاگم مینوشتم..
روز هایی که هی انتخاب میکنم..هی انتخاب میکنم..هی انتخاب میکنم..
به احتمال خیلی زیاد بزنم زیر همه چیز و دوباره کنکور بدم :|
الان وقتیه که پشیمونم چرا بینایی و فیزیو رو بعدش زدم حتی :| الان چرا پشیمونم؟!
از دست افکار پلید خودم خستم..
پوووووووف.
بابا میگه دارم به این فکر میکنم تو تعطیلات بتونی کل آیین دادرسی کیفری رو حفظ کنیو بذاری کنار!
میگم بابااااا به خدا خستم...
الان عروسیه تو دلم که تعطیل شده دو روز ریخت این کتابا رو نمیبینم...
میگه برات متاسفم!
....
حالا خوبه من دیروز داشتم تو تب میسوختما....یه امروز حالم خوبه این صحبتا شروع شده...
راجع به سرباز بودنش چیزی نگفتم هنوز.
ساعت 3ونیم شبه؛ هم خستم، هم خوابم میاد، هم داره گشنم میشه، هم فردا صبح زود باید برم نوبت دکتر بگیرم.
یادم باشه به وقتش مفصل راجع بش حرف بزنم.
یسری چیزاهم هست راجع به خودمه. امیدوارم یادم بمونه.
درگیرم
نمیتونم و نمیدونم چطور و کی برنامه بریزم...
چه شکلی شروع کنم...
و باید واسه حرف زدن با اون پسره اول مغزمو اروم کنم و بعد ازخودم بپرسم چیا باید بگم
من‌چیا میخوام
معیارم چیه؟...
مسئله دانشگاهم هست...
کلافم کلافه...
مغزم درد میکنه
مدتیه بعد سردرد سرگیجه میگیرم فشارم میفته یهو گرم و سرد میشم... 
خستم ازین وضعیت...
تک تک سلولای بدنم درد دارن...
ولی اون وقتایی که حالم بده..
یا حس خوبی ندارم...
یا خستم...
یا افسردم...
و یا هر طور دیگه...
درمون دردم دو تا آدمن..
اصن بهتر بگم دو تا فرشته..
زنگ میزنم بهشون و میگم دارم میام پیشتون...
و میرم...
باهاشون میگم میخندم از هر دری حرف میزنم و پر میشم از حال خوب..
اصن اگه هیچ کاری هم نکنم بازم با روحیه عالی و خوب برمیگردم..
پر از انرژی و حس خوب...
اره خلاصه گفتم بگم که خدایا مرسی که دارمشون...:)
 
 
 
 
 
خستم از زندگی بى تو
خواب را دوست دارم ......تنها جایی که فعلا .فقط ب من متعلقى ،،،آنجاست!
گرمای وجودت...لبخندت.....چشمانت....ھمگى من را برایت زنده نگه داشته ...
ب آرزوى روزى ک دستت در دست در یک روز بارانى در پارک کنار خانهمان ...عاشقانه قدم میزنیم...
دیگه تصمیم به نوشتن ندارم
فهمیدم خیلی حرف هاروهم نمیشه نوشت
حتی بانوشتن هم چیزی درست نمیشه
فقط باید سکوت کرد
نمیدونم دنیای من کی وچه روزی تموم میشه.فقط خیلی خستم.من تحمل ندارم.
ممنون از نظرات
خدانگهدارتا روزهای خوبی که دیگه امیدی به آمدنش هم نیست...
خب ما از ترم ۵ گروه بندی میشیم و خیلی از کلاسامون بر اساس همین گروهمونه.ما از خیلی وقت پیش تصمیممونو گرفته بودیم و دیگه درگیرش نبودیم.حالا الان که باید دیگه اسامی رو تحویل بدیم یه بحثی پیش اومد و گروه بالینی‌مون قشنگ پاشید از هم!فقط به خاطر خودخواهی یه عده!انقدر عصبی و ناراحتم که حد نداره.نمیدونم قراره الان چیکار کنیم اصلا!همه گروه های خوب هم پره!چقدر مسخرس که همین اخر کار که باید گروه جمع شه یهو اینجوری شد!از فکر کردن بهش هم خستم حتی.برام مهم
دانلود آهنگ احساسی و غمگین تو که با جدایی جوری برو نمون حالا که خیلی دوری / دیگه خستم از تو و اداهات آخه مگه میشه عاشقی زوری با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang to ke ba jodaei jori boro namon hala ke kheili dori akhe mage mishe aseghi zori
دانلود آهنگ تو که با جدایی جوری برو نمون حالا که خیلی دوری / اخه مگه میشه عاشقی زوری
آشناس واسم آره خوب میشناسم تو و کاراتو همه دروغایی که میبافی واسم♩♪/
آخه چه اجباریه تو که اداهات تکراریه تو که رفتنی هستی برو دیگه
پارسال اواخر اسفند و اوایل فروردین روزهای سختی داشتم، روزهای نبرد با خودم، با خانوادم، با دلم، با عقلم! روزهایی که شب تا صبح گریه می‌کردم و آخرش تصمیمی گرفتم که هنوز به درست بودنش شک دارم.  اما بعد از اون تصمیم، یه پست تو یه کانالی خوندم که یه جمله ازش توی ذهنم پر رنگ شد و هنوز که هنوزه گاهی ناخودآگاه زیر لب تکرارش می‌کنم «خوشبختی، پشت کوه‌های پذیرش است». پذیرش واقعیت و اتفاقی که افتاده و پذیرش نقش تقدیر و پذیرش خودمون به همون شکلی که هستیم
بالاخره پی کارم رو گرفتم و تامام. 
بعد از حدودا یه سال، رفتم آزمایشگاه دانشکده، خیلی ها اپلای کردن و نیستن، اونا که موندن هم رفتنین.
همچین که پام رو گذاشتم اونجا و دیدم چقد خالیه. ناراحت شدم واقعا. واقعا گلبم گرفت.
چی شد که اینجوری شد. هر کی رو میبینی داره اپلای میکنه. خستم کردین دیگه.
اه، مرسی.
سفرت سلامت اما، به کجا میری عزیزم قفس تموم دنیا ...
تو راهم.عادت به خوابیدن توی راه ندارم اصولا ولی عجیب اینبار خوابم میاد.مقاومت میکنم یکم تست میزنم هی.خستم.حس میکنم هیچی بلد نیستم.حس میکنم مغزم کار نمیده دیگه.چشمام درد میکنه خیلی زیاد.تست میزنم و می بینم که بله بلد نیستم!استرسم بدجوری کشیده بالا.فک کنم واسه کنکورم اینجوری استرس نداشتم.فقط امیدوارم به خوبی تموم بشه.
امروز امتحان داشتم.ساعت ۸صبح.تا ۵صبحش نتونسته بودم بخوابم و نمیدونم اصلا گوشیم زنگ خورد یا نه.خوابیدم‌
و میم هم اتاقیم که هم کلاسیمم هست طبق معمول همیشه تا من بیدارش نکنم بیدار نمیشه.ساعت ۸:۱۱دقیقه با زنگ دوستم از خواب پاشدم دو دقیقه ای اماده شدم اما از شانس ما نه اسنپ و تپسی بود و نه آژانس.انقدر شوک بودم که نمیدونستم چیکار کنم.به زور یه ماشین پیدا شد و ما ۸:۳۲رسیدیم دانشکدهو خداروشکر بچه ها با آموزش هماهنگ کرده بودن و مشکلی نبود اما بهمون و
دانلود آهنگ جدید ایمان ناجی عشق تو
Download New Music Iman Naaji Eshghe To
آهنگ جدید ایمان ناجی بنام عشق تو
خیلی خستم درد کشیدم خیلی وقته نخندیدم دیگه بسه این جدایی حق من نیست بی وفایی
عشق تو تو جوونی پیرم کرد نمیدونی بدون تو خیلی سخته هنوزم عکست کنار تخته
 
ادامه مطلب
Five ways to win your hearts 
فکر نمیکنم کسی باشه که غیر از عشق،احترام و توجه چیز دیگه ای از این دنیا بخواد ...
یه آغوش امن ،آرامش ...مهربانی...
پ.ن: اگر توی محیط کار به شدت تحقیر بشین همون جا میمونین؟ 
چند وقته دلم میخواد استعفا بدم جراتشو ندارم
یه عالمه نوشتم یه ارور خوشگل داد صفحه رفرش شد و همش پر... هووووف بی خیال خستم شد... اصلا همون بهتر که پاک شدن.. چرت و پرت بودن... این صوت رو آپ کردم برا همین میزارمش... فکر کنم امشب...
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False
سلام....
دوستان گل گلاب !
خب...
گرچه هنوز سه تا امتحان ترم دیگه هم داریم ولی سختاش تموم شد...
 
کلا خیلی اتفاقا افتاد که مهم ترینش همون شهادت سردار بود...
 
تسلیت...
 
از اون که بگذریم این چند وقته عجیب به شهیدا علاقمند شدم...  نمی دونم چرا... شاید اینم مثل بقیه حس هام زود گذر باشه ولی تا هست فقط می تونم بگم حس عجیب و قشنگیه...
 
گاهی اوقات از خدا می خوام بمیرم ولی وقتی به اعمالم نگاه می کنم با خودم می گم " تو خجالت نمی کشی با این وضع افتضاحت؟ "
 
این چند وقته
لعنت به من ! لعنت به اون زنی که عاشق شد ! لعنت به حوا !لعنت به آدم ! خدا کور شدما من نمیبینم ! اینکه منتظرم جسمم بمیره !منکه خیلی وقته روحَم در پی جریانات مـرده !  وقتی حالت خرابه وقتی داری آب میشی !وقتـی تمام زندگیت سنگ کوب شده ! هر هر میزنی زیر خنده ! جالبه در پی این جریانات دیگه یادم رفت که عاشق آدما باشم ! اینکه نفرت جای عشقمــو گرفته ! 
خدا این چه قانون مسخره ای کارما ! چرا اون زنی که عاشق پاپا بوده من باید توانشو پس بدم !چرا اونیکه مهندس رو میخواد
اینکه آزادی باید چی باشه، سوال همیشه هاست...
امروز به این فکر کردم که آزادی باید به دست آوردنی باشه. همون طور که آزادی و رسیدن به خود اصیل تلاش کردنیه. ما باید به اندازه ای آزاد باشیم که آزاده ایم. که از خود رهاییم... گرجه... ما آزادیم تا خودمون رو آزاده بسازیم. یعنی حتی وقتی که آزاد نیستیم هم این آزادی رو داریم که خودمون رو در خود نااصیل بیشتر و بیشتر زندانی کنیم... قوانین اجتماعی شاید باید از قوانین جان بیان؟ و ما توی بستر اون قوانین آزاد باشیم کا
اصلا دیگه حال هیچ کاری ندارم :(
خسته خسته !
#خسته تر  از دیروز ! 
+خیلی دلم گرفته همه من به بهونه درس و کنکورمن تو  خونه  ول کردن منم فقط دارم برای بابا جی (بابا بزرگ )گریه میکنم  قثط !
+ خدایا چرا گریه هام تمومی نداره 
+3 روز هر کی زنگ میزنه تسلیت میگه میزنم زیر گریه تلفن قطع میکنم :(
+انقدر گریه کردم نمی دونم الان دارم چی مینویسم اصلا بابت غلط املایی شرمنده
دوشنبه عصر قبل چهار اسنپ گرفتم و رفتم دانشگاه
علی تنها بود... تا حدود هفت درگیر مقاله بودیم
هفت که شد دیگه من گفتم خستم و علی هم فقط داشت الکی کار می کرد
و هی اوضاع رو بدتر می کرد به جای اینکه کار مثبتی انجام بده
گفتم ادامه کار باشه برای ی وقت دیگه
ادامه مطلب
به شدت احساس تنهایی میکنم.
امروز  کل مسیر دانشگاه ب خوابگاه زدم زیر گریه..
کل ترم قبل برام مرور شد و گریه ی من بیشتر..
من خیلی حماقت دارم میکنم و کردم خیلی!
سعی میکردم پرت نشم تو دل حاشیه ها اما..
نمیدونم چی شد؟
که خیلی راحت باختم
تو همه چی!
درس..دل!.. عقل!
امروز بخاطر همه چی گریه کردم و خودمو چلوندم تو آغوش خودم..
آررره من این روزا فقط خودمم وخودم
به سرم زد که بگذرم از این شهر
و برم ی جای دیگه..
اره من ی دیووونه مجنونم
ک دلخوره از همه چی و همه کس
جواب مح
درست وقتی که باید ازمون اندیشه رو بدم بنا به پیامی که گفتن فقط تا پونزدهم وقته:/ گیر یه پرخوابی عجیب شدم که زیرِ سر قرص و شربت سر ظهری ای بود که خوردم. الانم کلی کار ریخته رو سرم که عملا وقتی برا هیچکدومشون ندارم! مگه اینکه از همین الان بشینم پاش. افراط و تفریط که میگن، همینه:))
تو این اتفاقات چند وقته ، دیدم نسبت به زندگی زمین تا اسمون
فرق کرده ، یادمه به استاد داشتیم میگفت که مرگ اطرافیان ما 
باعث میشه ما بهت زده شیم ، این بهت زدگی مارو به تفکر
عمیقی میندازه ، به قول فلسفیش میشه فطرت ثانی . 
تو این چند وقته مرگ یکی از  همکلاسیام خیلی بهت زدم کرده ،
 یه طوری که انگار بهم میگه دیدی چقدر مرگ بهت نزدیکه و‌ تو 
هنوز هیچکاری برا زندگیت نکردی ؟ 
امروز به همه دروغ گفتم ، گفتم میخوام
تا سه شنبه صبح رو نوشتم
ششه شنبه بعد اون اتفاق تا خوابم برد بیدارم کردن برم مدرسه منم نرفتم ام نمیدونم اینجا رو گفتم یا نه عین مستا بودم گفتن بخواب خوابیدم رفتم مدرسه سر پودمان ریاضی
چهارشنبه تعطیل هیچ گهیم نخوردم نه یادم اومد رفتم خونه امان بزرگم نظافت چی اورده بود خونه رو تمیز کنه شنبه فاتحه دارن برای علی... من که هنوز باورم نمیشه خیلی خنده رو بود خونه ی مامان بزرگمو تو عمرم اینقدر تمیز ندیدم حیاطم تمیز کردن دلم میخواست بگیرم خودم تمیز کنم
خیلی وقته چیزی ننوشتم ولی دلیل نمیشه یادت نباشم
همیشه به یادتم و هرجای شهر رو نگاه کنم تورو میبینم، حتی از راه دور صداتو میشنوم
ولی علت این که ننوشتم این بود که همش خواب بودم، عصری ساعت ۴ بیدار شدم بخاطر کلاس زبان ولی الان باز خوابم میاد
 
دانلود آهنگ جدید احسان خواجه امیری به نام آرزو کن
Download New Music Ehsan khajeh amiri - Arezo kon
جهت دانلود آهنگ جدید خواجه امیری بنام آرزوکن به ادامه مطلب مراجعه نمایید
 
آرزو کن عاشقم نباشیکاش بتونی از دلت جداشیتو طاقت لحظه لحظه حسرتو نداریدیوونگی بسه وقتی چاره ای نیستتا کی می تونیم میون خواب هم بباریمآرزو کن عاشقت نباشمتا بتونم از نگات جداشمچه اسمی رو این حال عجیبمون میذاریخستم از این شب خستم از این روزنه خواب ما خوابه و نه بیداریبسمه این عشق بسته ا
《گفت: میگم که برای شما فرقی نمی‌کنه. خیلی وقته که دیگه همه‌تون تنهایید. فقط هنوز گرمین حالیتون نیست. همه‌تون فقط خودتونید و خودتون. این همه میری تو خیابون تا حالا کی دیدی یه نفر همین‌طوری قدم بزنه و چشمش به آسمون و درختا باشه و بخنده؟ یا اصلا الکی بخنده؟
گفتم: خودم که می‌خندم.
گفت: نچ! تو حکایتت سواست. دیوونه‌ای.
دیدم راست میگه. خیلی وقته ندیدم یکی دل سیر بخنده.
همدم گفت: شما آدما همیشه تنهایید. منتها اینو هیچ وقت نمی‌فهمید. وقتی بچه‌اید فکر
1. کاش میشد انقد رمزی حرف زد که هیچکس هیچکس هیچکس نفهمه! وای خدایا خودت میدونی دیگه!
2. به قول فرانسویا DANSE DANSE DANSE 
3. عزاداریاتون قبول... من که خیلی وقته "منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش را" شدم؛ لای موهای یکی گمش کردم.
منتظرم یه اشتباه کنید !! همتونو بذارم کنار انقد خستم...
انصاف نیست یه بار به دنیا اومدن و این همه مردن...
مهربون نباش این جماعت اسمتو میذارن احمق!!!
دور دوره اوناس که همه رو دور میزنن !!!
بی منفعت بشی،بی معرفت میشن..
حیف که حرفای قشنگ فقط زر مفتن *-*
زدم تو گوش مشکلات رفت با بزرگترش اومد..
انان که بودنت را قدر نمیدانند رفتنت را نامردی میخوانند*-*
سلامتی اونی که سیگار نمیکشه چون یه عمره از زندگی میکشه..*-*
دلشوره دلشوره دلشورهههه
همیشه اضطراب همیشه احساس ضعف همیشه ترس از تنهایی و طرد شدن و بی ارزش شدن حس دوست نداشتن خود و ادمای اطراف...احساس شکست...
اینا یه مدتیه که ولم نمیکنه. مخصوصا استرس و اضطراب از این که مبادا گندی بزنم و اتفاق بدی بیفته و ....
شبا با این که خیلی خستم ولی تا ۱ اینا خوابم نمیبره از بس که فکر میکنم...
گوشه کنار موهام کاملا سفید شده. دیگه اینقد زیاد شدن که نمیشه با قیچی بریدشون 
من در حق خودم ظلم کردم همین الانم دارم ظلم میکنم ولی نم
عاغا من اینستا نمیخوام ، تل نمیخوام ، واتساپ نمیخوام ... تو رو خدا یوتوبو آزاد کنید Sam and colby قراره سریال جدیدشون این هفته تو یوتیوب بیاد و من asmr tingting میخواااااااام ... 
خداااا ... پاب جی هم خیلی وقته نزدم ولی مهم نیست ، یوتیووووووب
پی نوشت : واهاهای، اپارات tingting داره  
 
میدونی ستوده ته تهش همه میرن یا خودشون با جفت پاهای خودشون میرن یا دست تقدیر اونارو ازت جدا میکنه یا همین فردا صبح چمدوناشونو ور میدارن و با یه بلیط به مقصد ناکجا اباد برای همیشه از زندگیت محو میشن یا نه ده ها سال دیگه میبینی هنوز وقت رفتنشون نرسیده بعضیا میرن دوراشونو میزنن دوباره برمیگردن بعضیا میگن بریم یه دور بزنیم باز میایم و دیگه هیچ وقت برنمیگردن ؛ ادما همینن
گاهی وقتها میگن برای همیشه کنارتیم و یه هفته بعدش ( نه یه روز کمتر نه یه رو
بازم نشد 
نمیدونم چیکار کنم
نمیشه نمیشه   همش وقتا رو تلف کردم  باز میگم هنو وقته
فردا معلوم نیس چی میشه
باید میدونستم  زرنگتر ازین حرفاست 
و من باز تا الان همونجورم
کی میشه بتونم بشکنم این حالتمو؟
---نشد  نا امیدم بازم نمیشه
+چرا دیگه این بلاگ لنتی آمارو وا نمیکنه؟
+بچه ها تبریک بگین دارم ازش میکشم بیرونبرا همون رفتم دوباره آدرس نوشتم
+و اینکه یکی خیلی وقته اومده مشهد بنظرم هنوزم هس ولی اصن نمیخاد با من ارتباط برقرار کنه! آخه چرا؟
من واقعا هیچوخ نمیفهمم و نفهمیدم چرا!
خاک توسرت خر خب دلم برات تنگ شده‍♀️
تو این لحظه بزرگترین آرزوم اینه که توی اتاق خودم باشم،در اتاقو مثل همیشه ببندم و توی خلوت خودم تموم کارامو انجام بدم و الان چقدر همچین چیز کوچیکی دور از دسترسه.اقلا دلم میخواست توی خوابگاه یه اتاق واسه خودم داشته باشم حتی اگه انقدر کوچیک باشه که نتونم توش اونقدرا حرکت کنم اما فقط تنها باشم و هیچکس رو نبینم.چقدر از اتاقم خستم.فشار روم زیاد بوده ایم مدت و خیلی حساستر شدم و از کوچکترین حرفی ناراحت میشم.چقدر دلم میخواست الان هیچکسی رو نبینم...
صبح دنبال کارهام بودم 
کارت ویزیت ها و سربرگ ام تحویل گرفتم ...
عصر به خانم خ زنگ زدم و گفتم کارش را انجام دادم 
شب رفتم خرید ...و چیزی ک نیازش داشتم و چیزی که نیاز نداشتم خریدم 
به میم پیام دادم ...دعوا کرد ...هنوز سفره ...
و والان دلم گرفته ..و اشک هام داره میریزه ....خستم ...همین ..
از هیچی لذت نمیبرم ..
خدایا اضطرار چیه جز حال من ....
پس کو معجزه ..
امشب دلم از کرخه تا راین است ...که بیاستم کنار راین و بلند بلند باهات حرف بزنم ...
صبح اش تو خونه تو بیدار شم ..بغل
ببار بارونروطن خسته منببار اروم ببار ارومرودل شکسته منمنم مثل تو گرفتممنم مثل تو باریدمببار بارونکه منم یه جوری خستمخسته از خودم از دلمخسته از این دنیامخسته م خسته گیام من می مونم زیر بارونببار بارون ببار اروم
✒میلادشکیبا 
اینم از خزعبلات تنهایی و اتاق تاریک و خلوت جولای هست که همه رفتن احتمالا...
به خودم مفتخرم که خیلی وقته ندیدمت...
چیزی رو هم از دست ندادم واقعا...
زندگی اونقدر برام اتفاق نو آورده که نیازی ندارم به چیز جدیدی...
اما کنجکاوم که بدونم تو چه طوری و چه طور بودی توی این ایام؟
با چشمای خیره دنبال جوابم گاهی...ناخودآگاه...
حرف، حرف امشب و الان نیست. حرف این یکی دو هفته نیست حرفِ خیلی وقته. حرفِ نزده‌ست. حرف رو که نزنی انقدر ورم می‌کنه تا خفه‌ت کنه. حناق می‌شه. حرف رو که نزنی سرد می‌شه، می‌ماسه تو دهن آدم. یه تلخی‌ای که می‌زنه به رگ و ریشه‌ت؛ به دلت، به همه وجودت. حرفت ‌رو که نزنی انگاری مردی.
بی نهایت سبز و 
بی نهایت روشن
با تو زیبا میشه
چهارفصل بودن ... ❤
 
 
× از آهنگ چهارفصل حامی 
× این باشد تا بعد بیشتر بنویسم ... الان یک ساعته دارم با کلمه ها ور میرم تا بنویسم اما اینقدر خوابم میاد و اینقدر چند وقته ننوشتم اینجا ، سخته
آبجی هلاکمون کرده ،هر دفعه که دعوا می‌کنن میاد میگه میخوام به هم بزنم هفته ای دو سه بار تقریبا 
هر بار ما به مامان میگیم زود دست به کار شو ...مامان طرف پسره رو می‌گیره و هممون کلافه و عصبی با داد و بیداد قهر میکنیم همه با هم قهر ...جو سنگین 
دیروز آبجی بزرگه گفت هر دفعه دعوا میکنید میای اینجا و اعصاب همه رو خورد میکنی وقتی خوبید با هم چرا نمیای بگی این اخلاقش خوبه این کارا رو میکنه 
خوشیت تنها تنها غمت تو دلِ ما، چقد قشنگ گفت 
دیشب پسره نصف شب زن
ببخشید ، خیلی وقته دیگه مثل قبل نمیتونم مطلب بزارم ، اینقدر مشکلات و درگیری زیاد شده که اصلا کار های عام المنفعه رو نمیشه انجام داد ، خبری از بهبود اوضاع نیست ، اگه زنده موندیم و اوضاع تغییر مثبت داشت دوباره برای اطلاع رسانی و افزایش اطلاعات عمومی اقدام میکنم
و اما بعد از سلام
آخرهفته خوب و پرانرژی بود خداروشکر
و هفته ای پرکار آغاز شد ولیکن  یکم خستم انشالله که حل بشه
دلم مثه یه شیشه بخار زده تو زمستون شده با این که هوا  گرررمه دنبال علتم امااااا0.
ولی فردا روز بزرگیه عرفه روز شناخت ای کاش بتونیم درکش کنیم 
حضرت ثارالله و درک کنیم خودم و میگم آدم بشیم
و اما تیتر زدم همیشگی ترین فقط به خاطر یه بیت اونم باشه حسن ختام  امشب با یه دعا         الهی العفو 
 
ای همیشگی ترین عشق  در حضور حضرت تو ....
 
یاعلی م
خب این کتابم تموم شد. نوشتهٔ مارتین هایدگر ، ترجمهٔ فرهاد سلمانیان، نشر مرکز. از اسمش معلوم نمیشه که چیه. نمیاد بگه معنی تفکر چیه؟ یجوری مینویسه با هم فکر کنیم که بفهمیم تفکر چیه. البته فکر کنم. و این که کتاب خوبی بود. راجع به موضوعاتی حرف زده بود که واقعا آدم درگیر میشه. احساس میکنم مغزم داره منفجر میشه از داده هاش بس که تند خوندم پشت سر هم. ولی فهمیدم اینجوری نبود که فقط بخونما. حرف زدن راجع به کتابا چند وقته سخت شده. بگذریم. نمیدونم الان چیکار
روزهای سخت همیشه هستند، خیلی وقته منتظرم که تموم شن ولی انگار پایانی ندارند 
پس کی میرسه اون آسونیِ بعد از سختی ....
 
 
∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆
 
شاید اون آسونی رو خودمون باید بدست بیاریمش 
کافیه تو روزهای سخت صبورتر باشیم و ظرفیتمون رو کمی بالاتر ببریم 
اینطوریه که قوی تر میشیم و از روزهای سختمون به آسونی عبور میکنیم :)
انگار باید بد شد
تنها بذاری ادمارو.رها به حال خودشون.
دورشی از همه.خستم از خوبی کردن و بد دیدن
خسته از رفتارای تکراری
خسته از بدی دیدنو خوبی کردن
خسته از بودن اجباری
خسته از ادمای اجباری
خسته از ترس بد شدن خوبا
خسته از همه چی
دلم تنهایی میخواد
یه جای دور از ادما
دور از دردای بچگانه 
دور از خواسته های کوچیک
جاییکه که کسی کوچیک فک نکنه
جاییکه هیچکی سرش تو کار بقیه نباشه
دور از ادمای بیکار و بی یار
اوناییکه که تموم دغدشون پیدا کردن یاره تا بعدش هم
دیروز مامانم برگشت
یه جوری رفتم اسقبالش که خواهر زاده جان میگفت خاله چند وقته مامانتو ندیدی؟
گفتم دو هفتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
گفت دو هفته؟ گفتم نه! عزیزم دقت نکردی دو هفتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
بیاین همه باهم ارزو کنیمسال ۹۸ سال آرومی واسمون باشه
یه سال پر برکت
یه جوری خوب باشه که خیلی وقته همچین سالی نداشتیم
دو نفر هستن که دوس دارم اختصاصی بهشون تبریک بگم
نمیدونم هنوز این طرفا میان یا نه
ولی بالاخره همشهری هستیم و باید پارتی بازی کرد
دختر خوب و وجوج عزیز
عیدتون مبارک
نوروز مبارک
پدر و مادر بلاتکلیف، بچه های بلاتکلیف تر!
یادمه ویشکا آسایش می گفت، پسرم می گه تو خونه ای که پدر و مادر بزرگ نشن، بچه ها هم بزرگ نمی شن.
دردم اینه
درد بدتر از اون سرزنش های پدر و مادر برای اشتباهات  و اخلاق و رفتار و شخصیت بد و ناموفقی و لوزر بودن بچه هاست.
پدر و مادری که خودش بلاتکلیف و معطلن، بچه ها رو هم بلاتکلیف و معطل میکنن. حتی اکه خود بچه اراده کنه برا موفقیت، نمیذارن و یه وزنه هستن برا پیش نرفتن بچه ها.
گاهی میگم بی خیال بشم و هیچ برنامه ای
سلام
خوبین؟ خوشین؟
خیلی وقته به اینجا سری نزدم...
بعد از اینجا متاسفانه پیشرفت چندانی هم تو حفظم نداشتم...
دعا کنید خدا توفیق بده و برگردم به گذشته.
می خوام از اول شروع کنم؛ سفت و سخت تلاش کردن رو، نوشتن رو و تغییر رو...
می خوام یه آدم دیگه شم، به هر نحوی که شده...
من برگشتم و از این به بعد می خوام از اول شروع کنم و بنویسم...
دعا کنید بشود...
ساعت 1:05 دقبقه نیمه شبه و من هنوز ببدارم!
هر شب این موقع خواب بودم. نمیدونم چرا امشب خواب تو جشام نمیاد!
حتی هر هم خوابم نبرد!
همیشه وقتی کتاب میخوندم 5دقیقه بعدش خوابم میبرد. الانم که کتابمو خوندم و تموم شد و هنوز بیدارم.
فردا هم باید برم سرکار.
جالبه مسکن هم خوردم!
فکر کنم تاثیر نسکافه های امروزه!
شایدم خودمو چشم زدم! سر شبی مامانم میگفت سیب بخور راحت بخوابی.
گفتم من راحت خوابم میبره.
الان که همچنان بیدارم. هر چقدرم به گوشی نگاه میکنم فایده نداره
اینکه بری توی جمعی و مدام بشنوی که از مادرت میپرسن این دختر شماست ...واااای ماشالاااا ... چه خانومی ... چند سالشه و ...
بله درست حدس زدید ماجرا ، ماجرای خاستگاریه ...
واقعا برام نهایت زجره...
اما 
من ساکت و آروم یه گوشه نشستم حتی گوشیم رو هم درنیووردم تا باهاش مشغول بشم ...
تو کل این مدت به گلای قالی زل زده بودم و به این فکر می‌کردم این آدما چجوری هنوز اینجور روابط براشون جذابه...
اینکه بخوان لباس و طلا و مسافرت رفتناشون رو به رخ هم بکشن ...
و سعی کنن تو زن
دانلود آهنگ جدید عاشقانه زیبا اشناس واسم اره خوب میشناسم / تو رو دیگه نمیخوام دیگه سمتتم نمیام با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang ashenas vasam are khob mishnasam
دانلود آهنگ آشناس واسم آره خوب میشناسم / تو رو دیگه نمیخوام دیگه سمتتم نمیام
آشناس واسم آره خوب میشناسم تو و کاراتو همه دروغایی که میبافی واسم×!#.../
آخه چه اجباریه تو که اداهات تکراریه تو که رفتنی هستی برو دیگه خب چه کاریه×!#.../
تورو دیگه نمیخوام دیگه سمتتم نمیام وقتی با

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تراب