نتایج جستجو برای عبارت :

«منم و ردای تنگی که به جز من‌اش نگنجد»

ز حسن روی تو، جانانة من،
چراغستان شود کاشانة من.
درون سینه از شادی نگنجد
دل از عشق تو دیوانة من.
نمی گویی چرا راز دلت را،
به مثل آشنا، بیگانة من؟
به لب جان آمد و بر لب نیامد،
لبالب ساغر و پیمانة من.
برای زستنم باشی بهانه،
عزیز و دلبر یکدانة من.
رسیده ما و تو بر آخر خط،
به آخر م یرسد افسانة من
کتاب منظره ها با تو عکس می گیرندشاعر: جواد منفرد

شیر شد هر کس کنارت، خط بکش بر باورشسکه را این بار برگردان به روی دیگرشدور خود چرخید، در راه تو هر کس پا گذاشتدایره فرقی ندارد این سرش با آن سرشگاه در هر حالتی یک رنگ بودن خوب نیستمثل تقویمی که با تو زرد شد سر تا سرشحال تو چون حرکت تقویم سال شمسی استاولش با روی خوش می آیی اما آخرشقهر در اوج یکی بودن هم آری ممکن استمثل روحی که نگنجد در وجود پیکرشمومنم کردی به عشق و جا زدی تکلیف چیستبر مسلمانی که ک
نقّاش شعر باشم، با خامه خیالم،
سیمای دلکش تو در لوح جان کشیدم.
با آب و رنگ تازه چشمان آبیت را
در چشمه های صاف شعر روان کشیدم.
از مژّه های چشمم یک موقلم بسازم،
با صد خیال رنگین سازم رخت منقّش.
در عقل من نگنجد سیمای دلکش تو،
با خون دل کشیدم عکس ترا چه دلکش.
رخسار صبح سایت همرنگ صبح صادق،
در برگ گل کشیدم لبهای لاله رنگت.
رنگین کمان خورشید همرنگ کرتة تو،
نازکتر از نهال است این قامت قشنگت.
عکس رخت بجویم از چشم اختر شام،
دزدم ترا ز چشم هر سفله رو و بدنام
زنده کنی جان من جان چو تَفتان من♪ ♥‿♥ ♪روح دهی مرده ام مُرده ی گریان من♪ ♥‿♥ ♪ای همه ی جان من رونق دُکان من♪ ♥‿♥ ♪کِی بُگشایی دَری بر در زندان من♪ ♥‿♥ ♪اشک امانم برید بغض گلویم درید♪ ♥‿♥ ♪کاش فراوان شوی بر شب باران من♪ ♥‿♥ ♪رَیح شما را فقط خود بدهی رایحه ها♪ ♥‿♥ ♪هیچ شبم بی تو نیست رایح و ریحان من♪ ♥‿♥ ♪هر چه که دارم ز تو کاش ز خود داشتم♪ ♥‿♥ ♪پیش تو قربان کنم شاهد قربان من♪ ♥‿♥ ♪هر چه سیه در من است شر شیطان کَشاند♪ ♥‿
سه حکایت تمثیلی برگزیده اشراق سهروردی عبارتند از:
- عندلیب و دربار سلیمان 
- خفاشان و حربا 
- ملاقات هدهد و بومان
الف - عندلیب و دربار سلیمان : 
روزی همه پرندگان در ملک سلیمان جمع بودند و عندلیب غایب بود . سلیمان پیکی به دنبال او فرستاد و از او خواست تا پیش سلیمان برود . عندلیب که هر گز از آشیانه خود بیرون نیامده بود ، رو به یاران خود کرده و گفت : 
" اکر او بیرون باشد و ما اندرون ، ملاقات میسر نگردد و او در آشیانه ما نگنجد و هیچ طریق دیگر نیست " . آنگا
او ظالم بود 
دیگر شُده بود عادت ما
دیگر جایِ شکایتی انگار نبود
در بین مردم فقط به اندازه ی حرف و حدیثی جای داشت و نقل غیبتها 
 
کم کم، کم کم
زندگی که جریان داشت
بُرد با خودش به دنبال جریانِ ...نبودن.. 
 
..... و دیگر واقعا نبود
هیچ حسی هم انگار نبود و انگار مینمود به نبودن نیز
انگار....
 
عِـــشق.. 
 
شده است طعمه ی حرف
حرفِ دوست داشتن 
و انگاری از هوس
 
 
...ادامه دارد..
او ظالم بود
و عشق سکوت کرد به حُرمتش 
برای بقایی انفرادی 
اما
فقط بقاء..
 
   او بهان
هر چند که سخت است غم هجر شهیدی
خرسند ز آنم  که به مقصود رسیدی
 
ای شیر دلاور که شدی مالک اشترسردار سرافراز تو سالار شهیدی
 
در حمله گرگان به تو در خط مقدمدیدند که هرگز به عقب پا نکشیدی
 
از شوق ملاقات شهیدان همه ی عمردر جبهه اسلام سراسیمه دویدی
خَم گشت به تعظیم تو دنیای پُر از کفرای سَرو مقاوم نه شکستی نه خمیدی
 
در جبهه دشمن که همه فکر فرارنددیدند تو سرشار غروری و امیدی
 
هر چند که داغ تو در این سینه نگنجدبر خط خمینی نفس تازه دمیدی
 
از هم چو در
مدت هاست چیزی ننوشتم، حالا هم که گره از زبان قلم گشودم به موجب سخن از مفهومی ست که لحظه لحظه ی زندگیی و هستی مان در گرو آن است: خدا، پروردگار، خالق، باقی، حق.
به حق که سخن از جهان بی اشاره به خالق در ذهن زمینی نگنجد شاید شما دلیل های بسیار بیاورید برای نظم آفرینش و طبیعت و ... اما من تنها یک دلیل و حقیقت موجود می بینم و آن مفهوم خدا ست.
دانسته و ادراک من قطعا محدود است اما به استناد آنچه که می دانم خدا نور آسمان و زمین است، خدا همه چیز هست و یک مفهوم
تاجکستان وطنم، جان وطنم، جان و تنم،
نمکت زهر شود بی غم تو در بدنم.
شود آب این دل و خاک این تن من در غم تو،
بی تو آبی بخورم، خاک شود در دهنم.
ساز دریات نوازش بکند گوش مرا،
دل اگر از تو کنم، رشتة دل را بکَنم.
نکند مهر دلم، تا نکند رشتة عمر
تار و پودم بکَند، رشتة مهرت بتنم.
کوه گهواره و هر سنگ تو بالشت من است،
همچو عطری ببرم بوی ترا در کفنم.
مهر تو گشته روان در رگ و شریان من است،
مهر تو هیچ نگنجد به دل و در سخنم
در کار رفتن نبودم. رفتن کار من نبود.. با نوایی که زمزمه گوشم شده بود و دلی که در کار فرمان من نبود. راهی شدم، نه بدان سان که باد می‌شود و در شورش رفتن‌اش شاخه‌ها به رقص در می آیند.. نه چنان که آب بر سنگ‌ها روان می‌شود و شتاب می‌کند بر زمین.. راهی شدم به مقصد نا معلوم با دلی در کار خود.. ترس ماندن و شتاب پاها در هم شدند. در رفتن من پروانه بال بر صورت شمع نکوبید.رفتن من نوید رنج خورشید مقابل نبود. زمان همان همیشگی همیشگی بود و زمین تنها به چرخ بی قرار
بار اول بود که می‌خواستم خیاطی کنم. اشتباهاتم از خرید پارچه شروع شد. لینِن آبی‌ روشن طرح‌دار تودل‌برویی خریدم که وقت بریدن، ضمختیش باعث دردسر بود و خط‌های الگوم توی طرح و رنگش گم می‌شد. آستر هم لازم داشت که مثل پوست ماهی لیز بود و بریدن و دوختنش مصیبت. تا به حال دست به چرخ خیاطی نزده بودم. سعیم را ‌کردم اما خطوط دوختم ناهموار و مثل پس‌کوچه‌های تهران پر از پستی و بلندی از آب درآمد. قرار بود دامن بدوزیم و چیزی که عاقبت حاصل شد، هرچند از کمال
 
علف هرز در نگاه اول، بی خاصیت و مزاحم است. موجودی که آب زمین را می مکد و تأثیری بر هوا و نفعی به طبیعت نمی رساند؛ زیبا نیست و وقت باغبان را تلف می کند.
اما وقتی گوسفندی آن را خورد و تبدیل به گوشت و شیر شد و جان و قوّت و سلامت را به ارمغان آورد آیا کسی یاد علف هرز می افتد، قدرش را دانسته و شکر وجودش را به جا می آورد؟ چه بسیار موجوداتی که در فهم ناقص ما بیهوده آفریده شده و ارزش توجه ندارند. در منظومه خلقت، علف هرز هم هرز و بی فایده نیست؛ حتی اگر درک آ
 
دیدار دکتر مرندی با رهبر معظم انقلاب و پیام امیدوار کننده معظم له برای مبارزه با بیماری ها، در کنار همه مطالبی که داشت، یک نکته جالب ضمنی نیز داشت: تصاویری از دفتر کار مقام معظم رهبری که در یک جمله خلاصه می شود: ساده زیستی عملی
قفسه کتاب ها، میز عسلی بدون شیشه و...
 
 
 
حدیث عشق در دفتر نگنجد....
  
سایت اجاره املاک صنعتیبا پیشرفت تکنولوژی فرآیند سنتی خرید و فروش و رهن و اجاره املاک صنعتی نیز تغییر کرده و دیگر در شغل مشاورین املاک نمی‌توانند با استفاده از روش‌های سنتی به افراد جویای ملک کمک کنند . این روزها جهت جست‌وجوی ملک از پلتفرم های هوشمندی استفاده می‌شود که کارها را بسیار آسان‌تر می‌کند. فناوری تقریبا در تمام لایه‌های زندگی بشر رسوخ کرده و نحوه فعالیت‌های ما را به کلی تغییر داده است. امروزه بشر بسیاری از فعالیت ‌هایی را ک
 
اندر گمان نیاید لیلیِ چون توئی را
وندر جهان نگنجد مهرویِ چون توئی را
 
صورتگری ز چین هم نقشی نبیند از تو 
چون ماهِ نو ندارد، ابرویِ چون توئی را 
 
آن چشمِ مستِ ساقی از شرم بر هم افتد
تا در پیاله بیند، جادویِ چون توئی را
 
هر مست شد غلامت تا در خیالِ خامش 
در گوش حلقه سازد یک مویِ چون توئی را 
 
آهوی مُشک افکن، مُشکش دگر نخواهد
زیرا شنیده وصفِ، گیسویِ چون توئی را 
 
چشمان مست خوبان مستی ز کف بدادند
تا دیده اند چشمِ، دلجوی چون توئی را 
 
من در خی
 
می‌گویند باید بخواهی، باید بجویی، باید زمین و زمان را به هم بدوزی تا سهم خود را از دنیا بگیری. سهم خود را از زندگی برداری و بزنی به چاک. اینکه به کجا بروی مهم نیست. باید تا می‌توانی و از دستت بر می‌آید بخواهی و آرزو کنی و از پا ننشینی.  ما در راه همین خواستن، "رنج" را با دستان خود برمی‌داریم که از ابتدا تا انتها دست در گلو، همراهمان باشد. دائما در وادی خواستن‌ها از کویِ این، به برزن آن در ترددیم.
 نمی‌دانم چرا رسیدنی برای هیچ کدامشان نیست. به
قرار بود برای تولّد برادر همسرم یک دورهمی کوچک بگیرند. با منطقشان آشنا بودم. عادت ندارند به‌هم کادو و هدیه بدهند. صرفاً دور هم بودن را عامل نزدیکی دل‌هایشان به‌هم می‌دانند. چیزی از این مسائل روانشناسی و اجتماعی و در حیطۀ تعاملات انسان‌ها نمی‌دانم امّا معتقدم وقتی احادیثی داریم در باب هدیه دادن، قطعاً دلیلی دارد. هرچند در ذهن من نگنجد و باورش نکرده باشم. داشتم فکر می‌کردم فقط محرّمات و واجبات را کمرنگ نکرده‌ایم توی زندگی روزمره‌مان، ب
لطفا ادامه مطلب را مطالعه نفرمایید.

         بعد از این هرگز نمیرنجم ز کج رفتارها
         لب فرو میبندم از تفسیرِ این کردارها
 
         بیشه هایِ خالی و خاموش گاهی میشوند
              در غیابِ شیرها ، جولانگهِ کفتارها
 
          از ازل در گوشه ای تنها بِه از دیدارِ خلق
               میگریزم تا ابد از شرّ این دیدارها
 
           حد و مرز عشق را دانستم اما با جنون؛
            بی محابا رد شدم از مرزِ آن هشدارها
 
         توبهٔ گرگ است میدانم، پشیمان نی
عشق را ساحت‌هاست!

اما برترین، همان عشق حقیقی است!

چیزی عجیب! سخت عجیب !

چیزی که توصیفش تنها به دیوار کوبیدن سری است که سودای عاشقی دارد!

چیزی که اگر نباشد، چنان بر نبودش می‌گریند که توگویی عالم به سرانجام رسیده است و اگر باشد، چنان آرامشی تو را و تمامیت تو را فرا می‌گیرد که انگار جهان سال‌هاست که به پایان رسیده است و تو فارغ‌بال از تمام اوهام و ایهام و ابهام، کنون، در کنج گرم چوب‌کلبه‌ای در دل جنگل کز کرده‌ای و موسیقی نیم‌نواخت آتشی در
به بهانه روز زن و به هوای روز مرد
چندی پیش به یاد ایام شباب با دوستی از دوران گذار به بهانه کتاب، چندساعتی کنجی نشسته بودیم و در کمال آرامش صحبت آفاق و انفس میکردیم و گره به الرجال قوامون علی النسا افتاد
طبق تفسیر خاصی دوست میگفت اشتغال، منظور از قوامون است پس چون الان زن و مرد شاغلند، پس حکم نماز جماعت که مرد جلوتر می ایستد و از همین آیه برداشت شده هم نقض میشود
گفتم تفسیر من قوام بودن را تکیه گاه رشد میبیند و همه مناسبات با این رابطه معنی پیدا
یک هفته از شروع تعطیلی ها بعلت شیوع کرونا می­ گذرد. دانشگاه ها و مدارس را تعطیل کردند گفتند بنشینید در خانه هایتان بیرون هم نیایید که خطر نزدیک است و سرعت انتقال بالا است و ال است و بل است. من به شخصه حرف گوش کردم و اگر آن پنج شش ساعت جلسه ای که با ماسک و ژل ضد عفونی کننده و الباقی نکات بهداشتی برگذار شد را فاکتور بگیریم، دقیقا یک هفته است که پایم را از در خانه بیرون نگذاشتم. به جان شما از ترس جان نیست، نگران بحرانی شدن وضعیت مملکتم. خدایی ناکرده
ای عاشقان ای عاشقان، پیمانه را گم کرده‌ام زان می که در پیمانه‌ها، اندر نگنجد خورده‌ام مستم ز خمر من لدن، رو محتسب را غمز کن مر محتسب را و تو را، هم چاشنی آورده‌ام ای پادشاه صادقان، چون من منافق دیده‌ای با زندگانت زنده‌ام، با مردگانت مرده‌ام با دلبران و گلرخان، چون گلبنان بشکفته‌ام با منکران دِی صفت، همچون خزان افسرده‌ام ای نان طلب در من نگر، والله که مستم بی‌خبر من گرد خنبی گشته‌ام، من شیره‌ای افشرده‌ام مستم ولی از روی او، غرقم و
ای عاشقان ای عاشقان، پیمانه را گم کرده‌ام زان می که در پیمانه‌ها، اندر نگنجد خورده‌ام مستم ز خمر من لدن، رو محتسب را غمز کن مر محتسب را و تو را، هم چاشنی آورده‌ام ای پادشاه صادقان، چون من منافق دیده‌ای با زندگانت زنده‌ام، با مردگانت مرده‌ام با دلبران و گلرخان، چون گلبنان بشکفته‌ام با منکران دِی صفت، همچون خزان افسرده‌ام ای نان طلب در من نگر، والله که مستم بی‌خبر من گرد خنبی گشته‌ام، من شیره‌ای افشرده‌ام مستم ولی از روی او، غرقم و
هدیه برای مادر بزرگ چی بخرم؟



هدیه برای مادر بزرگ چی بخرم.
هدیه برای مادر بزرگ
مناسبت
خاصی در پیش رو هست و شما باید با خرید هدیه به قدردانی از همه خوبی¬هایی
که در این سال¬ها مادربزرگ برای شما انجام داده بپردازید.
هدیه برای مادر بزرگ
خرید هدیه برای مادربزرگ به دلیل محدودیت-های سنی این عزیزان آنچنان کار آسانی نیست.
هدیه برای مادر بزرگ
مادربزرگ
آن زن مغرور و زیبا و جوان دیروز است، اکنون گذر زمان جوانی¬ و زیبایی¬اش
را به یغما برده و قامت ا
بسم الله الرحمن الرحیم
امام حسین علیه السلام:
عجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء
عاجز ترین مردم کسی است که نتواند دعا کند
 
خودم را عاجز یافتم در دعا کردن قادر نبودم حرف دلم را با معبودم در میان بگذارم
هرچه میگفتم آنچیزی نبود که میخواستم
وقتی مفاتیح الجنان را باز کردم معانی بعضی فراز ها را خواندم به وجد آدم از زیبایی تعبیرات
بله خودشان حتی راه دعا کردن و نحوه سخن را برایمان به یادگار گذاتشته اند
کمیل
به ما یاد میدهند اگرچه گناهکاری اگرچه
به نام خدای مهدی عج


حجت الاسلام حاجتی امام جمعه موقت اهواز: امام به صراحت فرمودند که
این انقلاب متصل به انقلاب حضرت مهدی خواهد شد. امام، 12 روز قبل از رحلت‌شان خطاب به مسئولین گفتند که تذکر می دهم
که این انقلاب محدود به ایران نیست و نقطه شروع پرچم داری حضرت مهدی(عج)
است؛ دیگر صریح تر از این بیانی نیست! من به همه مردم عزیزمان عرض می کنم منتظر حوادث بزرگی در فلسطین باشید و منتظر فتوحات بزرگی در اردن باشید. منتظر فتوحات بزرگی در ترکیه باشید.
در
مانی، مردی بود اصالتاً از میان قوم پارت، که پدرش به بابل مهاجرت نمود. وی هم زمان با حکومت ساسانیان، در بین‌النهرین می‌زیست و آغازگر یک جریان بزرگ اجتماعی بود که برای مدتی خاورمیانه و آسیای مرکزی را تحت تأثیر قرار داد.[۱] فارغ از درستی با نادرستی عقائد وی، اما سرنوشت او بس شگفت‌انگیز است. چه اینکه وی در همان مدت اندک، منافع موبدان زرتشتی را در گستره‌ای وسیع، به خطر انداخت و لذا به طرزی فجیع اعدام شد. سرنوشت مانی را در شاهنامه چنین می‌خوانیم
سلااااااام سلااااااام سلااااااااام سلااااااام خوبید؟ منم خوبم! جونم براتون بگه که اومدم از اعجاز یه سری از سوره های قرآن برای افزایش رزق و روزی و مال و ثروت بگم و برم که اگه دوست داشتید بخونید و اعجازشو به چشم خودتون تو زندگیتون ببینید یکی از این سوره ها سوره واقعه است که انقدر تاثیر داره که خیلیها سوره رزق و روزی و ثروت بهش می گن بعضی ها هم بهش سوره معجزه می گن چون انقدرررررررررر که برای هر امری(چه مادی و چه معنوی) که آدم بخونه تاثیر داره و خ
‍ ‍ درود همراهان گرامی#نقد_شعر#انجمن_ادبی_شعر_باران #مدیریت_برنامه:#بانو_مریم_راد#مورخ؛۹۸/۹/۱۰یکشنبه#ساعت_شروع؛(۲۱)♋️☯♋️☯♋️☯دم ظهر، وقت نماز زوالسگی زخمی و لاغر و خسته حالبه مسجد رسید و کنار درشنشست از سر اضطرار و ملالقضارا یکی از بزرگان شهرمی آمد بدان سو به فرّ و جلالبرای نماز و به دنبال اومریدان پی کسب عنوان و مالیکی گشت ناگه دوان از پی اشچو مردان جنگی به قصد قتالبه ناگاه سگ را به سنگی نواختبه دشنام و نفرین از این احتمالکه از پوزه ی س
" و اگر در ساحت آسمان اتفاق می افتادی
چه میتوانستی باشی جز خورشید !؟
اما محبوبم 
در من اتفاق افتاده ای 
شکل صدای خداوند 
میان قلب پیامبری عاشق ! " 1
 
 
بعضی چیزها باید اتفاق بیفتند ، نمیشود اتفاقشان انداخت .
تلاش برای اتفاق افتادنشان بی معنی است .
آن ها در پیشانی و سرنوشت ما نوشته شده اند. 
این مدت حسابی در گیر مساله ی ازدواج بودم، خصوصا در جامعه ی ما از یک طرف مداوما به ما القا میشود که خوشبختی یعنی ازدواج و خانه ی بخت همان خانه ایست که حتما مردی
" و اگر در ساحت آسمان اتفاق می افتادی
چه میتوانستی باشی جز خورشید !؟
اما محبوبم 
در من اتفاق افتاده ای 
شکل صدای خداوند 
میان قلب پیامبری عاشق ! " 1

بعضی چیزها باید اتفاق بیفتند ، نمیشود اتفاقشان انداخت .
تلاش برای اتفاق افتادنشان بی معنی است .
آن ها در پیشانی و سرنوشت ما نوشته شده اند. 
این مدت حسابی در گیر مساله ی ازدواج بودم، خصوصا در جامعه ی ما از یک طرف مداوما به ما القا میشود که خوشبختی یعنی ازدواج و خانه ی بخت همان خانه ایست که حتما مردی و ز
 
غم و حزن در کتب صوفیه  و عرفا حکایتی دیگر دارد . در باره غم گفته اند که غم ،غلبات احوال معشوق بر عاشق است و یا حالتی است که عاشق در مقابل هجوم خیال معشوق دارد . 
خوشا وقت شوریدگان غمش 
اگر زخم بیند اگر مرهمش 
عشق پیش از آنکه بجائی در آید ، حزن را می فرستد تا جایش را تمییز کند .چنانکه در کتاب  " مونس العشاق " سهروردی آمده است که : 
" حزن وکیل در عشق است .زیرا ،حزن و اندوه و غم می توانند سینه و آئینه دل را صاف کنند . " 
ناصحم گفت بجز غم چه هنر دارد عشق 
گ
بسم الله الرحمن الرحیم
اقتباس از جملات ارزشمند مقام معظم رهبری راجع به این ماه عظیم الهی
 :رجب ماه دعاست.ماه توسل است.ماه توجه و استغفار است
همه چیز درباره ماه رجب، ماه امیرالمومنین(ع)

* "رجب" در لغت نام نهری در بهشت است و در طول سال از ابتدای این ماه یک برنامه سنگین عبادی شروع می شود که تا آخر ماه مبارک رمضان ادامه دارد چنانکه گویی در این سه ماه برنامه و طرح فشرده یک سلوک مرضی خداوند با ذکر شواهد و نشانی همه منازل و مشکلات این راه ذکر شده است.* م
شعر در مورد غم
در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد غم برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم
آهی از دل کشم و حلقهٔ ماتم شکنم
گر مراد دل من را ندهد این گردون
همه اوضاع جهان، یکسره در هم شکنم
شعر در مورد غم
زان دم که شدیم آشنای غم تو
بیگانه زخویشم از جفای غم تو
با عشق تو عهد ما چو محکم بودست
کردیم جهان و جان فدای غم تو
شعر در مورد غم و اندوه
ز بازا
 جمع‌آوری : اشکان ارشادی 
کاربرد علائم و نشانه ها در نگارش:نقطه  (. )1ـ پس از پایان جملهٔ کامل: سعدی شاعر بزرگی است.
2ـ در صورتی که واژه‌ای به جای جمله کامل به کار رود، پس از آن نقطه گذاشته میشود:
بله.
نه.
کتاب. ( مثلاً در پاسخ « چه خواندی؟»)
3ـ پس از هر حرفی که به صورت نشانه‌های اختصاری به کار رفته باشد:
م. ت . ج ( = محمدتقی جعفری)
هـ . ق.
P.T.T
در جاهایی که نباید از نقطه استفاده کرد :
1ـ پس از عنوان کتاب یا مقابله؛ حتی اگر عنوان، جمله کامل باشد:
درست

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

موویکس دانلود | Movix Download فروش دامنه