نتایج جستجو برای عبارت :

اشدّ من اّنا

غیبت هم خیلی مهم شده.
خیلی مبتلا به هستم.
نه اینکه خودم غیبت کنم ولی خیلی در معرض فضای غیبتی قرار میگیرم و این وسط شاید خودمم چیزی بگم که نباید.
باید یه جوری جلوشو بگیرم.
الحمدلله کنجکاوی‌هام کم شده. برام مهم نیست بین آدمها چه اتفاقاتی میفته.
پیگیر نیستم که کی چی گفت و چه کرد و چه شنید.
باید رو خودم کار کنم برای روشهای فرار از فضای غیبت.
این خیلی مهمه.
شاید مهمتر از خودِ غیبت نکردن حتی!
+ سه تا خوندم. الحمدلله.
نباشم ببینم که زخم  تن زخمی   را درپناه بیداد  از چشمها پنهان کنی ...نباشم ببینم از پناه داشتن در مٵوای جفا  لبختد خرسندی برلب داشته باشی ، لبی که  زخمی ازدست ناپاک جفاست و با تبسم لاجرمت ، خون از جراحتش سرازیر می شود .نباشم ببینم که بودم و تو برای گناه ناکرده ات نادم و پشیمان شدی ...که بودم و تو بی پناه و تنها  ناگزیر در لانه گرگ  مامن گزیدی ...نباشم ببینم که روزی دیگر به اشدّ ستم زیر پا لگدمال باشی به این گناه که ظلم را در اغوشکشیدی و دادخواه
نباشم ببینم که زخم  تن زخمی   را درپناه بیداد  از چشمها پنهان کنی ...نباشم ببینم از پناه داشتن در مٵوای جفا  لبختد خرسندی برلب داشته باشی ، لبی که  زخمی ازدست ناپاک جفاست و با تبسم لاجرمت ، خون از جراحتش سرازیر می شود .نباشم ببینم که بودم و تو برای گناه ناکرده ات نادم و پشیمان شدی ...که بودم و تو بی پناه و تنها  ناگزیر در لانه گرگ  مامن گزیدی ...نباشم ببینم که روزی دیگر به اشدّ ستم زیر پا لگدمال باشی به این گناه که ظلم را در اغوشکشیدی و دادخواه
سخن چینی و بازگو کردن غیبت شخصی برای خود آن شخص، در احادیث با عنوان "نَمّامی" یاد می شود و تاکید بر بی اعتنایی به حرف نمام (سخن چین) است.
نمامى و سخن چینى آن است که فردی میان دو دوست یا دو خویشاوند یا دو همکار را جدایى بیندازد ولى سَعایَت این است که نزد شخص بزرگى بدگویى از کسى کند و کار او و جان او را به خطر بیندازد. لذا سعایت در بسیارى از روایات به عنوان سعایت نزد سلطان و مانند آن بکار رفته است. اما نزدیک بودن افق هر دو معنى، سبب شده که گاهی تحت یک
از نگاه کردن به مناظر، فیلم ها و تصاویر تحریک کننده، خوددارى شود و شخص به محض مواجهه با این امور، چشم خود را بسته و یا به زمین یا آسمان نگاه کند.
قال رسول الله صلّی الله علیه و آله: لکلِّ عُضوٍ حظٌّ من الزنا فالعینُ زناه النَّظر رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: برای هر عضوی (از اعضاء بدن) بهره ای از زنا است و زنای چشم، نگاه (گناه آلود) کردن است.
کنترل چشم بسیار مهم است چون یکی از مهمترین عوامل گرایش به گناه، نگاه به فیلم، تصاویر و مناظر مستهجن
مناظره حضرت آقا امام صادق علیه السلام با ابو حنیفه در مورد بطلان قیاس
شیخ مفید رضوان الله علیه روایت کرده است:
محمد بن عبید، عن حماد، عن محمد بن مسلم قال: دخل أبو حنیفة على أبی عبد الله علیه السلام فقال له: إنی رأیت ابنك موسى یصلی والناس یمرون بین یدیه فلا ینهاهم، وفیه ما فیه فقال أبو عبد الله علیه السلام: ادع لی موسى، فلما جاءه قال: یا بنی إن أبا حنیفة یذكر أنك تصلی والناس یمرون بین یدیك فلا تنهاهم، قال: نعم یا أبه إن الذی كنت اصلی له كان أقرب إ
امتحان تمام شده و در مسیر برگشت از دانشگاهم.امتحانم را بد دادم و این بی اهمیت ترین گزاره است.
این مسیر برایم آشناست و پاهایم بی طلب از مغزم راهشان را میروند.آسمان ِ این مسیر زیاد است و من همیشه سر به هوا طی‌ش میکنم.حتی چندین بار نزدیک بود زمین بخورم.اما امروز فرق دارد.امروز چشم هام را وصله کردم به زمین.به قعر ِ قعر ِ قعر ِ زمین.سرد است.استخوان سوز سرد است و من به التماس ِ صورت ِ یخ زده ام توجه نمیکنم و شال گردنم را به کمکش نمیفرستم.باید یخ بزند.با
امتحان تمام شده و در مسیر برگشت از دانشگاهم.امتحانم را بد دادم و این بی اهمیت ترین گزاره است.
این مسیر برایم آشناست و پاهایم بی طلب از مغزم راهشان را میروند.آسمان ِ این مسیر زیاد است و من همیشه سر به هوا طی‌ش میکنم.حتی چندین بار نزدیک بود زمین بخورم.اما امروز فرق دارد.امروز چشم هام را وصله کردم به زمین.به قعر ِ قعر ِ قعر ِ زمین.سرد است.استخوان سوز سرد است و من به التماس ِ صورت ِ یخ زده ام توجه نمیکنم و شال گردنم را به کمکش نمیفرستم.باید یخ بزند.با
ط- عین فی تکوّن جوهر النفس: هل هی جسمانیة
الحدوث و التصرف، أو روحانیة الحدوث و التصرف؟ و بعبارة أخرى هل هی حادثة بحدوث
البدن، أو حادثة مع حدوث البدن؟. و القولان متفقان فی أنها روحانیة البقاء و
التعقل، «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ
الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» «1». و ذهب المتأخرون من المشاء الى القول الثانی،
و هو ذو شعب. و الحق أن النفس جسمانیة الحدوث و التصرف حادثة بحدوث البدن متسخرة
تحت تدبیر المتفرد بالجبروت. و هی تنتقل انتقا
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :إنَّ الله وَ ملائکَه یُصَّلَونَ عَلَی خِوَانٍ عَلیهِ مِلحٌ و خَلٌّ
پیامبراکرم صلی الله و علیه و آله می فرمایند: خداوند و پیامبرش درود می فرستند برسفره ای که در آن نمک و سرکه است.
سرکه خورش پیامبران:
خوردن سرکه (عموما، چه با نان و …) توصیه و مدح شده است. سرکه غذای معروف پیامبران میباشد و آن را با روغن زیتون مصرف میکرده اند.پیامبر (صل الله علیه وآله )آن را بهترین خورشت (یعنی چیزی که نان را در آن فروبرده و میخورند) د
پیش نوشت: تو اون چند ماهی که یزد بودم با این بزگوار آشنا نشده بودم.شاید به خاطر این که سال 86 به رحمت خدا رفته
اما همون دو سه نفری هم که مثل فرشته بودن شناختنشون برام کافی بود.
نمیدونم این شعری که تو کتاب های ابتدایی هست. زمان ما هم بود یا نه 
اما خیلی آشناست

هرچه که بیند دیده
                             
خدایش آفریده
. ....... اما نامه
فرزند دلبندم،
سلامی دلپذیرتر از نسیم بهاری و خوشبوتر از گل‌های کوهساری و گرمتر از چشمه خورشید و روشنتر از سپیده‌دما
شایعه سازان از هر اهرمی برای تبلیغات علیه اسلام، استفاده می کنند! تا دیروز که همه ازار جنسی را افتخار می دانستند، آنها به مسلمانان سرکوفت می زدند که: شما امل و فناتیک هستید، از رفتار زن  و مرد غریبه سر در نمی اورید، فقط به یک زن در عمرتان اکتفا می کنید! حتی روی آن زن را هم، بعد از شب عروسی می بینید. حالا که می بینند همین کار درست است، از ان طرف دیوار افتاده اند! و مردم ما را به ازار جنسی متهم می کنند، تا خودشان را معصوم جلوه دهند. یعنی در هیچ کجای
سنت و مدرنیته  در اسلام

تعریف جامعی که از
سنت شده است:

سنت  باور یا رفتاری است که در یک گروه یا جامعه از نسلی
به نسل دیگر منتقل می‌شود،  و دارای معنای نمادین
یا اهمیت ویژه‌ای است و ریشه آن به گذشته برمی‌گردد. تعطیلات عمومی و نیز لباس‌های
غیرمنطقی اما به لحاظ اجتماعی معنی‌دار (مانند کلاه‌مویی که قضات در برخی کشورهای غربی
در دادگاه‌ها بر سر می‌گذارند) نمونه‌های بارزی از سنت هستند. حتی هنجارهایی نظیر سلام
و احوال‌پرسی کردن نیز سنت تلقی م
به بهانه شهادت جانسوز برترین آفرینش هستی و خاتم پیامبران و صاحب کوثر و مقام محمود یعنی محمد مصطفی (ص):
پیامبر اکرم(ص) نه تنها خود دارای اخلاق
ستوده و کامل بود که اساساً بر این باور بود که
فلسفه اصلی بعثت او برای تکمیل اخلاق است
و می فرمود: «انّما بعثت لاتمّم مکارم
الاخلاق؛ همانا من برای به سامان رساندن
فضائل اخلاقی مبعوث شده ام.»


شرف و جلال پیمبران بود از جلال محمّدی

سبب وجود جهانیان، همه از کمال محمّدی


نرسد خرد به کمال او نه بشر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها