نتایج جستجو برای عبارت :

لحظه های رنذگی قسمت سوم

بعد از سالها قسمت شد با هواپیما سفری داشته باشیم و البته از لحظه لحظه سفر عکس های هنری هم گرفتم و آلبومی هم ساختم. در عکاسی سفر دو دیدگاه مطرحه یکی این که آدم باید در لحظه زندگی کنه و به جای عکاسی اون لحظه رو لمس کنه و لذت ببره. دیدگاه دوم اینه که آدم باید از تلاش های امروز برای لذت بردن در فردا استفاده کنه مثل دیدن عکس های ثبت شده در سفر. متاسفانه دیدگاه دوم با این که طرفدار کمتری دارد مورد تاییدم است.
در ادامه گر عمری بود حاشیه نامه از سفری راه
یهو دلم از زمین و زمان گرفت . احساس دلتنگی همه وجودمو گرفت . خدایا به حق همین ساعت همه عزیزای ما رو حفظ کن . 
به حق همین ساعت همه رفتگان ما رو بیامرز . 
به حق همین ثانیه ها و لحظه ها ما رو از شر ادم های بد حفظ کن . 
خدایا اگر کسی بدخواه ما بود از ما دور کن 
خدایا به همه عزیزای ما سلامتی بده . دل خوش و شادی بده . 
قسمت میدم به حق همین لحظه همه ی عزیزان ما به ارزو های خوبشون برسند . 
☺️۱ لحظه تحویل سال..!☺️
 
۲ لحظه عاشق شدن..!
 
☺️۳ لحظه ای تماس از کسی که دلتون براش تنگ شده…!☺️
 
۴ لحظه دادن آخرین امتحان..!
 
☺️۵ لحظه ای که به شخصی که دوسش دارین,
نگاه کنین و ببینین اونم داشته به شما نگاه میکرده…!☺️
 
6 لحظه ای که دوستایه قدیمی و خوبت رو ببینی و بفهمی
هیچی بینتون تغییرنکرده…!!
 
☺️۷ لحظه ی لمس انگشتان نوزاد متولدشده..!!☺️
 
۸ لحظه ای از خواب بیدار شی و ببینی که هنوز وقت اضافه
برای خوابیدن داری..!!
 
☺️۹ یه شبه قشنگ,,تو خیاب
زیر این خورشید تاریک می سوزم
فاصله ام با ماه ، با تو ، یک ارزن نمی ارزد 
سزای خویش را نزدیک تر از قلب به خود می بینم
سزای انحراف من از آن رود بلند و سبز
سزای این صدای من که از فقر درون می نالد
از فقر تو می نالد
از فقر خدا می نالد
و از ترحم های عشق
از نسیم لحظه ای غمگین ، می نالد
لحظه های خوب در پی ویرانی
لحظه های درد در کنج سکوت ، می شوند معماری
اگر بوسه ای در خواب یک لحظه درون تو شود جاری 
بدان این را که آن لحظه
بی گناهی بی گناهی بی گناهی
خیره شو 
اتفاقات بزرگ آرام رخ می دهد 
مصل عشق های عمیق 
سریع نیستند 
شاید فکر کنی همه چیز ساکن است 
اما باید خیره شوی 
تا لحظه لحظه حرکتش را ببینی و کیفش را کنی 
آرام باش 
دوست داشتن صبوری می خواهد 
تمرین اهتسگی می خواهد 
 
 
 
 
 
مثل یک طلوع 
مثل یک غروب 
مثل یک سال نو شدن که از فروردین تا فروردین هر روز هروز ارام ارام اتفاق می افتد و در یک لحظه نتیجه حاصل می شود 
در یک لحظه روز می شود و دیگر شب نیست 
در یک لحظه ماه پشت اببر ها می رود و کم کم پنه
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
دوستان بیایید شعار را کنار بگذاریم و باور کنیم
همین لحظه میتواند،آخرین لحظه عمر و زندگی ما باشد،و هم میتواند لحظه تولد دوباره باشد.
بدون شک و یقین
اگر باور کنیم که این لحظه میتواند لحظه مرگ ماباشد
کینه و تکبر و غرور را در دل راه نمی‌دهیم نداشتن یا نداشتن را دلیل برتری نمی‌دانیم
واگرباورکنیم
این لحظه میتواند لحظه تولد دوباره باشد
به هیچ وجه مأیوس وافسرده و ناامید نمی‌شویم
(تو خود ح
پارادوکس عجیبی توی زندگیمون وجود داره
اینکه لحظه ای جنگجو طلب ترین ادم روی زمین هستی و لحظه ای دیگه تبدیل به یک بزدل نا امید میشی البته همه اینا بستگی به دید تو داره
در لحظه زندگی کن مهم نیس تهش برنده ای یا بازنده ، تهش تبدیل به یک گلادیاتور قهرمان میشی یا یک سرباز شکست خورده ، تو قدم بردار از لحظه لحظه زندگیت لذت ببر و در این حین اهدافت رو فراموش نکن و به سمتش برو و هیچ فکر منفی رو تو دهنت راه اندازه ک خدابا ماست در تک تک این لحظات و نذاره گر تو
همین لحظه ها , گر چه دلگیر ولی زنده ام داشته اند همین لحظه هایی که یادت به جانم بیفتد من از هیچ مطلق به پا خواسته ام و تو از نهایت که ما رو به رو ایم ,, ولی فاصله بین مان مثل یک ثانیه قبل و حالاست در اوج تفاوت , در اوج تقابل #الهام_ملک_محمدی
خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ استوقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ استچون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ استخود را به خدا بسپار ، آن لحظه که تنهایی آن لحظه که دل دارد ،از تو طلب یاری خود را به خدا بسپار ، همراه سراسر اوست دیگر تو چه میخواهی ؟! بهر طلبت از دوستخود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی آن لحظه که از غمها ، بی تابی و حیرانیخود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگرچون ناز تو میخواهد ، او را
وحشتناک ترین لحظه ى زندگى، لحظه ای است که انسان را در سرازیرى قبر می گذارند.
شخصى نزدامام صادق(ع) رفت و گفت من از آن لحظه بسیار می ترسم، چه کنم؟
✅ امام صادق(ع) فرمودند:
زیارت عاشورا را زیاد بخوان.
آن مرد گفت چگونه با خواندن زیارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام صادق(ع) فرمود: 
مگر در پایان زیارت عاشورا نمى خوانید اللهم ارزقنى شفاعة الحسین یوم الورود؟
یعنی خدایا شفاعت حسین(ع)را هنگام ورود به قبر روزى من کن.
زیارت عاشورا بخوانید تا امام ح
امان از عکس هایی که فقط اسلایدهای خوب زندگی رو به نمایش میذارند....
عکسی که ظاهرا همه با مهربان کنار هم ایستادند و هر بی خبری با خودش فکر می کنه چقدر صمیمیت بین این افراد هست اما ای داد از وقتی که اون لحظه، فقط لحظه ی کوتاهی بین دو لحظه بحث و جدل و ناراحتیه و فقط به اجبار دوربین تغییر قیافه داشته و البته همون تغییر قیافه هم گاهی براش زورکی بوده... کسی که حتی برای نگاه کردن به دوربین هم واهمه داشت.... یا حتی به اجبار یک مسافرت اجباری.... اما ای کاش توی
امان از عکس هایی که فقط اسلایدهای خوب زندگی رو به نمایش میذارند....
عکسی که ظاهرا همه با مهربان کنار هم ایستادند و هر بی خبری با خودش فکر می کنه چقدر صمیمیت بین این افراد هست اما ای داد از وقتی که اون لحظه، فقط لحظه ی کوتاهی بین دو لحظه بحث و جدل و ناراحتیه و فقط به اجبار دوربین تغییر قیافه داشته و البته همون تغییر قیافه هم گاهی براش زورکی بوده... کسی که حتی برای نگاه کردن به دوربین هم واهمه داشت.... یا حتی به اجبار یک مسافرت اجباری.... اما ای کاش توی
تکست آهنگ گمم کردی مسعود سعیدی
وقتی با اونکه خوبه بی رحمی قدرشو تا نره نمیفهمیوقتی از اونکه خوبه رد میشی قسمت آدمای بد میشیاونکه با نقشه عاشقت کرده تا یه جایی پی تو میگردهاز یه جا که دوباره تنها شی آرزوته کنار من باشیتک تک لحظه هاتو میگردی تا بفهمی کجا گمم کردیبس که اون لحظه ها نفس گیره فکر دل کندن از سرت میرهتک تک لحظه هاتو میگردی تا بفهمی کجا گمم کردیبس که اون لحظه ها نفس گیره فکر دل کندن از سرت میرهاونکه با نقشه از تو دورم کرد بدترین کارو ب
لحظه ی دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام , مستم باز می لرزد دلم , دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های بخراشی به غفلت صورتم را تیغ های نپریشی صفای زلفکم را دست و آبرویم را نریزی دل ای نخورده مست لحظه ی دیدار نزدیک است ... #مهدی_اخوان_ثالث
دلتنگی هایم را ندید که با یاد جدایی از او در قلبم لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر میشدند دلتنگی هایی که مرا تا مرزجنون پیش میبرد دلتنگی هایی که نفس کشیدن را برایم دشوار میساخت دلتنگی هایی که تنها با یاد جدایی مرا به این حس ها دچار کرده بود حال پس از جدایی چه بر سرم آورده....سخت ترین وتلخ ترین  لحظه برایم لحظه جدایی بود لحظه ای که خود جدایی روح از تن را به چشم دیدم،لحظه ای که پس از آن تمام من خلاصه شد در لبخند های تلخی که خود از تلخی آنها خسته ام ...من بی
چه حماقتی کردم امشب،
یه لحظه فقط یه لحظه بی احتیاط شدم.
وقتی مسیر مسابقه رو مشخص کردم به ذهنم رسید که توی جاده است شاید خطرناک باشه، اما توی یه لحظه این تهدید رو دست کم گرفتم،
با اینکه هزار بار با این بچه ها بازی کردم، هزار بار خوشحالشون کردم، با هم خندیدیم و و و..
این دفعه هزار و یکم، این یک لحظه، این بی احتیاطی من،
شکر خدا. خدا رو شکر. خدا رو شکر که اتفاقی نیافتاد.
یه لحظه حواسم رفت و بچه ها دویدن و یه ماشین لعنتی با سرعت پیچید توی جاده و آرمانی ک
میگفت فکر کن بیان بگن همین ۱۱ تا امام رو داشتیم... امام غائبی در کار نیست. چه تغییری تو زندگیمون پیش میاد؟ 
.
 بخوام صادق باشم باید بگم هیچی... بجز اون لحظه‌هایی که ظلم زمانه نفسگیر میشه و فقط میشه زیر لب گفت اللهم انا نشکوا الیک غیبه ولینا... دیگه تو بقیه لحظه‌هام اتفاقی نمیفته...
.
باید تو خط به خط زندگیمون... تو لحظه به لحظه‌اش بذاریم جاری باشه امام زمان...
یه پایه اصلی زندگی باشه... 
خودمو میگما... فاصلم با این سبک زندگی، زمین تا آسمونه... 
.
ما رو ب
یک ماه بیشتر نیست ،
پس باید لحظه لحظه اش را "قدر" بدانم ...
+ این دفعه همسر سید شهرام شکیبا اومده بود ایوان مقصوره ، خانم ستاره سادات قطبی . خانم دلدار رفت باهش سلام و احوال پرسی کرد :) به نظر زوجِ موفقی میان ماشاالله ...
+ خدایا از امروز و از این لحظه پا گذاشتم در میهمانی با شکوهت ،از همان رزق های واسعت به من و همه ی دوستانم و همه ی کسانی که دارم عنایت کن ...
از رزق دل گرفته تا رزق های مادی ....
خود را به خدا بسپار،وقتی که دلت تنگ است؛وقتی که صداقتها آلوده به صد رنگ است
خود را به خدا بسپار،چون اوست که بی رنگ است؛چون وادی عشق است او،چون دور زنیرنگ است
خود دا به خدا بسپار،آن لحظه که تنهایی؛آن لحظه که دل دارد از تو طلب یاری
خود را به خدا بسپار،همراه سراسر اوست؛دیگر تو چه میخواهی ؟!بهر طلبت از دوست
خود را به خدا بسپار آن لحظه که گریانی؛ آن لحظه که از غمها بی تابی و حیرانی
خود را به خدا بسپار،چون اوست نوازشگر؛چون ناز تو می خواهد او را ز درو
دانلود سریال مانکن 1 تا 10 
به زودی لینک ها گذاشته میشود با عرض پوزش که لینک ها کار نمیکند.
دانلود سریال مانکن قسمت 1
دانلود سریال مانکن قسمت 2
دانلود سریال مانکن قسمت 3
دانلود سریال مانکن قسمت 4
دانلود سریال مانکن قسمت 5
دانلود سریال مانکن قسمت 6
دانلود سریال مانکن قسمت 7
دانلود سریال مانکن قسمت 8
دانلود سریال مانکن قسمت 9
دانلود سریال مانکن قسمت 10
دانلود سریال مانکن قسمت 11
 
بهم گفت یه لحظه بیا بیرون فکر کردم با نهاله  
باز گفت یه لحظه بیا بیرون اشاره کردم با منی ؟ 
گفت اره 
بهم گفت من ترم بعد مهمانی گرفتم یه جای دیگه اگر دلخوری ای از طرف من پیش اومده معذرت میخوام
اون لحظه نه دلخوریم مهم بود نه معذرت خواهیش 
فقط رو کلمه مهمانی گرفتن قفل کرده بودم ...
دلم گرفت... 
خیلی دلم برای خودم سوخت گناه دارم
آه سرانجام این لحظه‌ی ناب که جان اوج می‌گیرد و زبان، و زبان با جان یکی می‌شود و هم آن بر قلم جاری می‌کند که هست؛ کلام او. درست در این لحظه که آفریده با آفریدگار یکی می‌شود و آفرینش جاری می‌گردد. لحظه‌ی ناب ماقبل‌زمان خلقت؛ درست همین لحظه، همین جا.

حلمی | هنر و معنویت
عجیب و باور نکردنی. مسیر تحولات و سمتی که رهسپارش هستم این گونه است. لحظه ای را به یاد ندارم که فکر این آینده از ذهنم گذشته باشد. بوی مشئوم افکار آدمیان و از آن گندتر، ظاهر فریبنده و نازیبای آنان حالم را بهم می زند. بنظر می رسد دیگر تلاش برای ساختن فایده ای نداشته باشد. باید خودم را برای یک موجود ضد اجتماعی شدن آماده کنم. گوش های گرفته دیگر رنجی ندارند، چرا که صدای رجاله ها خاموش و نامفهوم می شوند. آرام آرام. گام بر میدارم به میعادگاه. لحظه ای که
هر لحظه امتحان است، پیش من و زمانم،
هر لحظه انقلاب است در قلب خو نچکانم.
هر روز من حساب است از عمر کم حسابم،
هر لحظه در شتاب است ایام گل فشانم.
گر پای من کنار است از راه بی کنارم،
فردای من درخشان از نور دیدگانم.
بر دوش من گران است بار گناه یاران،
بار گران دل را تا منزلی رسانم.
در چهره ام نشان است اندوه زندگانی،
در شعر من نهان است پیدا و هم نهانم.
 
 
،  در تک تک لحظه ها ، لحظه ای خوب و لحظه ای هم شاید بد ، لحظه ای خوش و لحظه ای شاید  ناخوش ، این لحظه به لحظه ها دست بدست هم میدن و میشن لحظات عمر ما ، اونقدر زندگی کوتاهه و اونقدر آدمها در هیاهوی زندگی غرق میشن که هیچکسی هیچکدوم از دلشوره ها و نگرانی ها و رنج هایی رو که ما کشیدیمو یادش نمیاد ، آدمها رنجهای گذشته  خودشون رو هم در گذر زمان دیگه فراموش میکنن چه برسه به رنج هایی که ما متحمل شدیم ، آدمها همه فکر میکنن خیلی خوب رفتار کردن و حتی اونم
هیچ وقت لحظه های خوش نمیان مگر خودمان بخوایم.
هیچ وقت خوشبخت نمیشیم مگر خودمانبخوایم.
لحظه هارو از دست ندیم چون آدم باید با چیز هایی که کوچین خوشحال باشه مثلا یکی که لامبورگینی داره خوشحاله هنر نکرده کسی که یک‌ کتاب یا ماشین کوکی داره باهاش خوشحاله ایول داره.
روزهارو از دست ندیم به قول تونی استارک( تو فیلم انتقام جویان پایان بازی وقتی که به سال ۱۹۷۰ آمدن روبه پدرش گفت):هنگفت ترین پول توی جهان نمیتونه یک ثانیه رو  بر گردانه.
 
پی نوشت۱:قدر لحظ
از ترس نرسیدن....
چشماتو ببندی و بخوای که زمان زود بگذره...
بگذره تا برسه به اون لحظه...
بگذره تا برسه به اون لحظه که نمیدونی بعدش چه قدر سخته یا اسون اما میدونی که بعدش حتما فرق داره....
بعدش اصلا مثل قبلش نیست....
همین رو میخوای....
مثل اون لحظه که ته دلت یه حالی میشه تو سرعت و سرازیری....اما بعدش قطعا فرق داره با قبلش...
دوستان سلام،
امیدوارم در هر حالی که هستید خوب و خرم باشید. در کمال صحت و سلامت و در کنار عزیزانتون با ثبات قدم به سمت هدف‌هاتون در حرکت باشید. عزیزانِ دل از تون می‌خوام که در لحظه‌های شیرین یادگیری و همچنین در لحظه‌های خوش در کنار هم بودن که توأم است با خنده‌های پر از انرژی‌تون، ما رو هم از یاد نبرید. زندگی شاید همین لحظه‌های یادگرفتن و کشف کردن باشه. زندگی شاید همین لحظه‌ای به یاد هم بودن باشه. زندگی شاید همین خنده‌های گاهگاهی و قهقهه آم
اگر از من بپرسند که دستاورد نیم قرن زیستن ات چیست خواهم گفت :
به تمامی زیستن در لحظه ... بی گذشته و بی آینده ! زیستنی سراسر لذت !
شیره ی وجودی زندگی را از پستان روزگار مکیدن !
و چه لذت مشترکی . همچون کودکی که به سینه ی مادر چسبیده و با ولع عصاره ی عشق مادر را به درون می کشد و مادر ...
مادر از این مصرف شدن لذت می برد ...

روح وحشی
+لحظه ها تنها المان های واقعی زمان هستند و باقی فریب ذهن .
++همین ؛ این لحظه ؛ امروز . این همان چیزیست که میخواهم ! 
بگذار در همین ل
میگمااااا
تو گرامر زبان انگلیسی یه مخفف هست برای قسمت سوم فعل خوب!!
اینجوریه: p.p
شمام پی پی خوندینش یا فقط منم که اینجوری خوندنشو کشف کردم و به مغزم شک کردم!!؟؟
اینکه این همه سال داشتم اینو پی پی میخوندم و الان تو همین لحظه و ساعت فهمیدم که چی میخوندم؟؟!!!!
@-@
بلیط لحظه آخری کیش
بلیط لحظه آخری کیش که همان بلیط چارتر هستند که توسط آژانس های هواپیمایی ارائه می شود و به فروش می رسد. به همین دلیل به این بلیط ها بلیط لحظه آخری کیش می گویند که 24 ساعت قبل از پرواز موجود می باشند و در پایین ترین نرخ ممکن خود قرار دارند.خرید بلیط لحظه آخری کیش که ارزان تر از قیمت بلیط اتوبوس کیش  می باشد شما را شگفت زده خواهد کرد. در واقع شما با خرید یک بلیط لحظه آخری کیش از نظر تفاوت جایگاه و کلاس پروازی هیچ تفاوتی با بلیط های
تولد گرفته. بازهم همان همیشگی ها و بازهم همه شان کنارهم با لبخند به دوربین نگاه میکنند.دلم لحظه ای و فقط لحظه ای برای تک تکشان تنگ میشد. برای تمام روزهای گذشته برای جمع جیغ جیغو و پرسروصدایشان. اما لحظه ی بعد دلم حسادت میکند به جمعشان و به پایبندیشان و به نبود خودم درمیانشان. از همان روزی که یکیشان مهمانی گرفت و من از شنیدن اسمم میان پچ پچشان فهمیدم قرار نیست دعوت شوم و نشدم فهمیدم که فاتحه این رابطه خیلی وقت است خوانده شده حلوایش هم میل شده. ن
الان ساعت 5 صبحه ... و من منتظر طلوع خورشید هستم، بعضی وقتا که دارم به این لحظه‌ی زیبا فکر می‌کنم، می‌بینم که چقدر لحظات زیبا رو ما از دست می‌دیم ... شاید همون یک لحظه‌ی زیبا مسیر جدیدی به زندگی ما بده، شاید تغییری ایجاد بشه . همه‌ی ما متولد یک لحظه هستیم. یک لحظه که پدر مادر تصمیم به ازدواج می‌گیرن، یک لحظه که بچه به دنیا میاد و یا یک لحظه که از دنیا میریم.
هر لحظه می‌تونه یک اتفاق جادویی داشته باشه که شاید بتونیم بهش برسیم. من که خیلی از طلوع
روزی که برای اولین‌بار ببینمت، قطعا داستان‌های زیادی برای تعریف کردن دارم. من مشتاقانه حضورت رو تمنا می‌کنم و از خدا می‌خوام فرصتی رو بهم بده تا حس لبریز از هیجانم رو با صدای خودم برات بگم. هیراد جانم، پسرِ قشنگم، روزی که برای اولین بار ببینمت، معلوم نیست در چه سن و سالی هستی و چقدر از هیجانات این روزهای منو درک می‌کنی، ولی مهم نیست، چون من صبر زیادی در مقابل بودنت و انجام دادن درست‌ترین کارهایی که یاد گرفتم در به‌موقع‌ترین زمان‌های مم
زمان از در خارج می شود.دنبالش می دوم و صدایش می زنم:
-زمان.لطفا وایسا.
نمی ایستد.همان طور که می رود از پشت سرش نگاهم می کنم و می گوید:
-نمی تونم.باید برم.لحظه هایم تند و تند می گذرند.
-لطفا نرو.وایسا.حالا چرا این قدر تند می ری.یواش تر برو.
در این لحظه بهش رسیده بودم و با هم راه می رفتیم.
-گفتم که نمی تونم.این طوری هم بهم نگاه نکن.
-آخه زمان جان.خواهش می کنم.خیلی تند می ری.لطفا وایسا.
نگاهم می کند و می گوید:
-چرا وایسم؟
سرم را خم کرده ام و با انگشتانم بازی م
یک روزی یک نفر که عزیز هم بود، برایم از تعامل حرف زد و اینکه بخواهی نخواهی توی تعامل با آدم های دیگر یک چیزی دستت را میگیردنه لزوما این که حرف گهر باری بشنویهمیشه اینطور نمیشوداما مثلا عکس العمل ها هم خودش کلی حرف برای گفتن داردیا حتی حرف های نا درست شاید حتی خیلی نا درست(کسی چه میداند شاید هم درست)یک روز دیگر یک نفر که خیلی عزیز بود پیشنهاد داد امتحانش کنمفعلا تصمیم به تعامل گرفتممدت دار نیست و از این تصمیم های در لحظه در آمدههر لحظه ممکن است
 
دقت کردی همین حالا ، همین لحظه پیرترین سِنی هستی که تا حالا بودی و جوانترین سنی هستی که تا اَبد خواهی بودپس از لحظاتت بی نهایت لذت ببر ، شاد باش ، غمگین مباش ، خلاق باش ، جسارت کن ، بیشتر بخواه ، جلو برو و از خودت مطمئن باش و هر لحظه یادت باشه هم‌ اکنون جوانترین سِن رو داری و هر لحظه بابت این موهبت الهی شکرگذار باشلحظاتتون پُر از باورهای مثبت
بعضی لحظه ها در زندگی خیلی ناامیدکننده ست
اونقدر که دلت میخواد بزنی زیر هرچی مسئولیت و وظیفس
بجاش بری کوه، دشت، یه سیاره دیگه یا زیر پتو
حتی تمام دنیا رو پاز کنی و بشینی فیلم ببینی
بعضی لحظه های ناامید کننده کش میان
و من تا ۲۴ ساعت آینده محکومم به موندن در این لحظه کشدار
آخ که تنها فرار غیرممکن، فرار از زمانه
اینجور وقتا دلم میخواست این ۲۴ ساعتو موقتا میمردم
محض دلخوشیم: گاهی بی قواره نوشتن به تخلیه عاطفی می ارزه.
لحظه شماری کردم تا آخر هفته تموم شد و بالاخره تونستم زنگ بزنم و اجازه دیدنت رو بگیرم 
هرچند
که به این راحتی ها نبود ... شایدم بود ولی چون لحظه ها برای من به کند
ترین نحوی که می‌شد میگذشت اون سه روز برام خیلی زجر اور بودن تا بالاخره
مجوز صادر شد 
با دلی پریشون و زجر کشیده زنگ زدم تا وقت ملاقات رو بگیرم ولی گفتن اولین نوبتی که میتونن بدن برای ۱۶ روز بعد بود ...
چیکار میتونستم کنم ؟ چه کاری از دستم برمیومد جز پذیرفتن ؟ 
و باز شمردن ثانیه ها شروع شد
سلام
اگه فقط یک بار در پیاده روی اربعین شرکت کنید و اون شور شوق و عظمت را ببینید هر سال لحظه شماری میکنید که اربعین کی میرسه ؟
بگذرم 
طعم شیرینش رو چشیدم ولی الان دو ساله که قسمت نمیشه ...
 
و من میمونمو حسرت و دلتنگی این ایام ...
 
کجای کارم میلنگه رو نمیدونم که چرا قسمتم نمیشه؟
 
چرا صاف تو همچین ایامی همیشه کارام قفل میشه و کارای زیادی میریزه سرم
 
خوبه که ادم مشغول به کار باشه(خصوصا تو این وضعیت اسفناک)ولی خوب دل اینهارو سرش نمیشه
 
رفقا هر کد
 تعداد قسمت های سریال تلخ و شیرین ، اخر قسمت سریال ترکی تلخ و شیرین کی هست ، تلخ و شیرین چند فصل است ، اخر سریال ترکی تلخ و شیرین چی میشه ، سریال تلخ و شیرین چند قسمت است
سریال ترکی تلخ و شیرین چند قسمت است 
حیات و مراد در سریال تلخ و شیرین و داستان قسمت آخر سریال تلخ و شیرین سریال تلخ و شیرین سریل ترکی با نام Hayat Bazen  محصول شال 2016 ترکیه است ...دانلود قسمت آخر سریال ترکی تلخ و شیرین با دوبله فارسی
ادامه مطلب
کجاست؟
لحظه های خالی و بدون کینه و صبور
عطر خاطرات کهنه ی قدیم
عشق (مثل چشمه مثل رود) دور
دلم گرفته است...
مثل بارش شدید قطره های درد
روی شانه های صبح سادگی
در خیال روز های سرد
کجاست؟
لحظه های خیس انتظار
عشق خالص دو یار
کجاست؟ 
تئاتر بوسه های شب
حرف های گرم و عاشقانه ی دو لب!
کجاست؟
 هوای تازه وخنک
طرح آسمان آبی و بدون لک
دلم گرفته است...
دلم گرفته است...
دلم عجیب تنگ است؛
برای لحظه های عاشقانگی
برای خاطرات خوب و اتفاق های ناگهانگی.
شعر از شاعر خسته:
از اواخر بهمن ۹۷ شروع کردم به دیدن سریال فرندز،و تاالان تا قسمت ۲ فصل نهم دیدمش.
منو اونجوری نمیخندونه، ولی خب واقعا حال خوب کنه...معمولا قبله خواب دو قسمت ازش میبینم و خیلی حال میده،ازالان قصه تموم شدنشو دارم میگیرم...
تا اینجا با این دو قسمت واقعا خندیدم:قسمت ۲ فصل نهم(اون قضیه مشت زدن راس به جویی و ...)
اگه اشتباه نگم قسمت ۱۷ فصل پنجم(اون قضیه که جویی از پشته پنجره خونه مانیکا یه دختررو تو ساختمون راس میبینه و .....)
دانلود سریال مانکن 1 تا 26
دانلود سریال مانکن قسمت 1
دانلود سریال مانکن قسمت 2
دانلود سریال مانکن قسمت 3
دانلود سریال مانکن قسمت 4
دانلود سریال مانکن قسمت 5
دانلود سریال مانکن قسمت 6
دانلود سریال مانکن قسمت 7
دانلود سریال مانکن قسمت 8
دانلود سریال مانکن قسمت 9
دانلود سریال مانکن قسمت 10
دانلود سریال مانکن قسمت 11
دانلود سریال مانکن قسمت 12
دانلود سریال مانکن قسمت 13
دانلود سریال مانکن قسمت 14
دانلود سریال مانکن قسمت 15
دانلود سریال مانکن قسمت 16
دانلود
تنها کسی که هر وقت حس کردم تنهای تنهام و برام مونده ،خداس
تنها دلگرمیم خداس
 همه چیو میسپارم به خود خدا، شاید معنی امید و توکل همین باشه
 
نه تو می مانینه اندوهو نه ، هیچ یک از مردم این آبادیبه حباب نگران لب یک رود ، قسمو به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشتغصه هم ، خواهد رفتآن چنانی که فقط ،خاطره ای خواهد ماندلحظه ها عریانندبه تن لحظه خود ، جامه اندوه مپوشان هرگزتو به آیینهنهآیینه به تو ، خیره شده استتو اگر خنده کنی ، او به تو خواهد خندیدو اگر بغض
برنامه سفر به بهشت اندیشه ها برنامه ای در مورد حضرت مولانا است که شبکه چهار سیما تولید کرد در این برنامه که در شهر قونیه ترکیه و شهر خوی ضبط شده است کارشناسان و اساتید ادبیات درباره مولانا، افکار و اندیشه های او صحبت می کنند. 
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
قسمت ششم
قسمت هفتم
قسمت هشتم
قسمت نهم
نام کتاب: #سرباز_کوکی_ها | نویسنده: #مجید_همتی_متین | انتشارات: #نیماژ | ۱۲۴ صفحه.این کتاب حقیقتِ تلخِ زندگیِ سربازان است. روایت انسان های مهجوری که غربت هر یک پهنه ای به وسعت و بلندای یک تپه را می پوشاند و هر لحظه شان مثل لحظه ای پیش و لحظه ای پس از آن است. انسان هایی که در مدار غربت خود انگار آدمکی کوکی مدام به تکرار یک عادت گرفتارند. برای آنان حقیقت چون برف براق و سوزان است و عشق خواب خوشی که هرگز آن را نمی بینند..برشی از کتاب:سوت که نواخته می شود چ
گاهی با معشوق‌مان بازی می‌کنیم. فرو می‌رویم در نقشی که نیستیم: یک حسودِ بی‌بخشش. یک غیرتیِ بی‌تحمل. یک حسابگرِ مو از ماست بیرون کشنده. یک معشوقه‌ی هرجایی. یک بی‌عاطفه‌ی بی‌تفاوت. یک دیوانه‌ی زنجیری حتی. بازی می‌کنیم تا بازی که تمام شد، سخت‌تر و محکم‌تر در آغوش بکشیمش. که زندگی یکنواخت نشود. که لذتِ با هم بودن‌مان گونه‌گون و مستدام باشد. اما یک لحظه هست - و فقط یک لحظه طول می‌کشد - که باید بازی را تمام کنیم. باید دوباره خودمان شویم. بای
بهترین کیت های موم برای از بین بردن مو های بالای لب در خانه
موم ارگانیک شکری Parissa Cane
این کیت موم ملایم و سوزان در آمورش آرایشگری می تواند در تمامی قسمت های بدن شما استفاده شود :  پا ها ، خط بیکینی ، زیر بغل و صورت شما . برخلاف سایر نوار های مومی از پیش آماده که قبلا به شما معرفی کردیم ، قبل از این که از آن در آموزش آرایشگری استفاده کنید باید آن را در مایکروویو گرم کنید . سپس شما یکی از برچسب های ارائه شده در جعبه را استفاده می کنید تا یک لایه از موم
 
انگار وقتی اسمت را از آسمان آوردند به لحظه‌های پریشانی ما هم فکر کردند. به آن لحظه ناامیدی دکترها از بهبودی، به آن تلفن‌های هراسان بی وقت. به آن ساعت‌های تحمل درد ناشناس، به ثانیه‌های تمام نشدنی تکان خوردن زمین، به لحظه ناگهانی تصادف در تاریکی...به ساعتهای پریشانی و پشیمانی، اضطراب و اضطرار...
انگار وقتی قنداقه‌ات را دادند دست پیامبر، به همه ما فکر کردند. موقع انتخاب اسم، به تک تک ما شکسته‌ها، دست بسته‌ها، جواب کرده‌ها، از نفس افتاده‌
زندگی از جایی تغییر میکنه که تو تغییر کنی، ولی باید بدونی ریشه این تغییر کجاست. تا وقتی ریشه رو اشتباه انتخاب کنی، هرچقدرم تلاش کنی، یا توهم تلاش داشته باشی اوضاع به همون منوال سابق میمونه. اگه بارها و بارها یه راه رو رفتی و نتیجه نگرفتی، بهتره راهتو تغییر بده.
نمیدونم تا حالا تو زندگی این اتفاق برات افتاده که حس کنی که یهویی یچی بهت الهام شده یا نه. ولی به من الهام شده. بارها چیزایی بهم الهام شده که حس کردم منبعش این دنیا نبوده. دقیقا وقتایی ک
من همراه پنج نفر دیگه شیفت شب کنترل کیفی شرکت انیمیشن سازی بزرگی بودیم که جایز نیست به خاطر یه سری مساعل اسمشونو بیارم.کار من همراه با دوستان این بود که قسمت ها و اپیزود هایی که توسط بچه های انیمیشن سازی ساخته میشد رو یک بار دیگه بررسی کنیم و بازنگری کنیم تا اگر ایرادی داشت سریعا بهشوون گزارش بدیم.شرکت ما در حال پایان بندی قسمت های اخر سریال کارتونی باب اسفنجی شلوار مکعبی بود و داشت یه سری قسمت های پایانی رو برای کمک کردن به شرکت اصلی میساخت
لحظه ها... اتفاق ها...
همه لحظه ها و اتفاق های این زندگی مشترک از جلوی چشم هاش میگذره. الان 72 ساعته که مدام داره تصویر میبینه؛ خنده های مهناز، اشک هاش، سفرهاشون، دعواهاشون... و جمله های آرمان که مدام تکرار میشن : اتفاق ها و لحظه هان که مهمن"
احمد تصمیم گرفته به این فلسفه آرمان فکر کنه. درواقع بیشتر از فکر، چون به نظرش منطقی میاد، میخواد عملیش کنه.
داره اتفاق ها رو مرور میکنه. لحظه ها رو هم. و این مسئله با خودش ترس میاره. ترس از این که لحظه ها اونقدر ج
نشستم تو یکی از دهنه های  پل خواجو ، هنوز جای دندون عقلی که دیروز کشیدم درد می کنه ...درد نبودنش تا مدت ها توی دهانت حس میشه ،
در این لحظه به تمام شدن نیازمندم ،تمام شدن هرچیز ،هرکس
 وفکر می کنم هیچ وقت تمام نمیشود .
پ .ن:غول سیاه افسردگی..تو بردی ...
 
در این قسمت شما را با روش کسب درآمد از قسمت Multiplay سایت freebitco.in آشنا خواهیم کرد. به همین منظور طبق بررسیهای که با چندین حساب کاربری از این قسمت داشتم در نهایت متوجه شدم که:(( در ابتدای بازی شانس برد و باخت شما تصادفی است و شما با روشهای مختلف میتونید سود داشته باشید اما با اجرای بیشتر بازی سیستم به طور مدام قسمت باخت (lose) را از قسمت برد (win) بیشتر میکند تا در نهایت کل سرمایه خود را در سایت از دست میدهید))ببینید من با هر روشی که شما فکرش رو بکنید امتح
سلام بر لحظه ای که زهیر با کلام همسرش حسینی شد... 
 
سلام بر لحظه ای که غلام سیاهی ندا سر داد: امیری حسین و نعم الامیر
 
سلام بر ناراحتی عباس، زمانی که دشمن فکر می کرد می تواند حسین را از عباس بخرد...
 
سلام بر سر بر نیزه بر افراشته حسین
 
سلام بر دستان ناتوان سجاد زمانی که هل من ناصر... پدر نه امامش را شنید... 
 
سلام بر لحظه اذن میدان گرفتن زینب برای پسرانش
 
سلام بر لبان تشنه اکبر که با آن رضایت شهادت را از پدر گرفت... 
 
السلام علی الحسین 
دانلود سریال کرگدن 1 تا 26
 
 
دانلود سریال کرگدن قسمت 1
دانلود سریال کرگدن قسمت 2
دانلود سریال کرگدن قسمت 3
دانلود سریال کرگدن قسمت 4
دانلود سریال کرگدن قسمت 5
دانلود سریال کرگدن قسمت 6
دانلود سریال کرگدن قسمت 7
دانلود سریال کرگدن قسمت 8
دانلود سریال کرگدن قسمت 9
دانلود سریال کرگدن قسمت 10
دانلود سریال کرگدن قسمت 11
دانلود سریال کرگدن قسمت 12
دانلود سریال کرگدن قسمت 13
دانلود سریال کرگدن قسمت 14
دانلود سریال کرگدن قسمت 15
دانلود سریال کرگدن 
دانلود سریال کرگردن 1 تا 26
 
 
دانلود سریال کرگردن قسمت 1
دانلود سریال کرگردن قسمت 2
دانلود سریال کرگردن قسمت 3
دانلود سریال کرگردن قسمت 4
دانلود سریال کرگردن قسمت 5
دانلود سریال کرگردن قسمت 6
دانلود سریال کرگردن قسمت 7
دانلود سریال کرگردن قسمت 8
دانلود سریال کرگردن قسمت 9
دانلود سریال کرگردن قسمت 10
دانلود سریال کرگردن قسمت 11
دانلود سریال کرگردن قسمت 12
دانلود سریال کرگردن قسمت 13
دانلود سریال کرگردن قسمت 14
دانلود سریال کرگردن قسمت 15
دانلود سریا
خاطراتی که ماندنی شده استشده چون قصّه ، خواندنی شده استسوژه هائی پر از تناقض هاجاده هائی که راندنی شده استسر به راهی که نیست پایانشمیوه ی یأس چیدنی شده استای خدا جان خودت بخیرش کنغُصّه هائی که خوردنی شده استلحظه ها لحظه های غمبار استمثل فیلمهای دیدنی شده است.
بعد از چندین روز خونه نشینی...زدم بیرون...و عصر موقع برگشت بود که دیدم...یک جایی از خیابون مامورا ایستادن و دارن باهم گپ میزنن...این قسمت جالبه ماجرا نیست...قسمت جالبش موتورهای سیاه رنگ قشنگ این مامورا بود...همون لحظه عاشقشون شدم...(کلا خیلی سریع عاشق میشم...حالا کم کم که اینجا موندمو نوشتمو خوندین،این سرعتو درک میکنین)...از کنارشون آروم رد شدمو با چشمانی که قلبی قلبی شده بود...(مثل استیکرای قلب تلگرام...گفتم تلگرام داغمون تازه شد...اشکهایش را پاک میک
عشق اونه که خود فزاینده ست، در بود... در نبود... که هر کار کنی، که هر کار نکنی، بیشتر می شه.
که دل کندن نتوانی و توانستن نخواهی!
که دلت هر لحظه ی نبودنش براش پر می زنه، که هر لحظه ی بودنش غنج می ره و پره از شادی...
که پختگی و حل شدن در عشقم آرزوست... :)
که پر زدن و پرنده ی آسمونِ آبیِ تو بودنم آرزوست... :)
.
.
.
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم، ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
امشب کع از درد به خودم پیچیدم، پیچیدم و پیچیدم تا همه پیچ‌های عالم به سر آمد، تو سر هر پیچی منتظرم نشسته بودی با آغوشی گرم و دستان مهربان، میخواهم‌ برایت بنویسم که قدر‌دان لحظه‌ لحظه‌ی بودنت هستم، حتی وقتی که سعی میکنم با تک تک سلول‌های وجودم ثابت کنم که نیستم.
لحظه های انقلاب نویسنده: محمود گلابدره ای انتشارات: نشر معارف
لحظه های انقلاب : مستندی از لحظه های ناب و بی نظیر انقلاب مردم ایران…
 
لحظه های انقلابنویسنده: محمود گلابدره ایانتشارات: نشر معارف
خلاصه :
کتاب شامل خاطرات یک نویسنده ی جوان در دوران انقلاب است که در متن حوادث و اتفاقات در زمان وقوع انقلاب اسلامی حضور دارد و با تمام وجود در لحظات پایانی انقلاب همه چیز را حس کرده واین حس را به خوبی به مخاطب منتقل می کند و نشان می دهد که چگونه در هفت
:ﻗﺴﻤﺖ ﺍﻭﻝ :ﻭﻗﺘ ﻣﺮ ﺩﺳﺸﻮ ﺗﻮ ﺩﻣﺎ ﺁﺏ ﺑﺮﺰﺪ ﻭﺩﻣﺎ ﺭﻭ ﻪ ﺟﻮﺭ ﺍﺯ ﺎﺕ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻪ ﺷﺨﺺﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺳﺨﺘ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺑﻮﺷﺘﺶ ﻭ ﻭﻗﺘ ﻓﻬﻤﺪﺧﺴﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺑﺸﻪ !...:ﻗﺴﻤﺖ ﺩﻭﻡ:ﻭﻗﺘ ﺴ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﺴﺖ ﺻﺪﺍ ﺗﻠﻮﺰﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﺑﺒﺮﻦ ﺑﺎﻻ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﻣﻮﺷﺶ ﻨﺪ . ﺗﺎ ﻭﻗﺘ ﺗﻠﻮﺰﻮﻥ ﺭﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﺮﺩ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻣﻨﺤﺪﻡ ﺷﻪ:ﻗﺴﻤﺖ ﺳﻮﻡ:ﻭﻗﺘ ﻣﻮﻫﺎﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﻤﺎﻡ ﺳﺸﻮﺍﺭﻣﻨﺪ،ﺳﺸﻮﺍﺭ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺣﺎﻟﺖ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺯ ﺑﺮﻕ ﺑﺸﺪ ﺗﺎﻧﻔﺮ ﺑﻌ
یکی از چیزهایی که توی کارِ ما (رسانه؛ چه مطبوعات و چه تلویزیون) اذیت‌مون می‌کنه اینه که به هیچ چیز نمیشه دل بست و هر لحظه امکان داره کاری که می‌کنی، آخرین کار خودت و مجموعه باشه! یعنی یک لحظه غفلت، یک عمر پشیمانی. مثل کار توی نیروهای نظامی و انتظامی می‌مونه... اولین اشتباه، آخرین اشتباهه....من اما بر خلاف خیلی از همکاران رسانه‌ای (که به شدت منعطف‌ند و در لحظه می‌تونن با شرایط جدید ارتباط برقرار کنن)، ثبات دوست دارم؛ که بدونم از کجا اومدم و ال
 
اردیبهشت ها یه لحظه هایی هست که هوا ابریه و باد خنک میاد. صدای شاخه های سبر درختا توی باد میپیچه و تو توی طبقه اول، جلو شیشه های قدی ساختمون منظره رو تماشا می کنی. بعد یهو بارون شروع میشه... بارون شدید و وقتی از ساختمون بری بیرون بوی خاک نم دار تنها چیزیه که حس می کنی...
دانلود عصر جدید قسمت دوازدهم دوشنبه 5 فروردین 98 | دانلود قسمت 12 مسابقه عصر جدید دانلود قسمت 12 مسابقه عصر جدید قسمت دوازدهم عصر جدید دانلود مسابقه عصر جدید قسمت دوازدهم برنده فینال مسابقه عصر جدید قسمت 12 دانلود قسمت 12 مسابقه عصر جدید
دانلود عصر جدید قسمت دوازدهم دوشنبه 5 فروردین 98
سمت دوازدهم برنامه عصر جدید دوشنبه ۵ فروردین ماه پخش شد. مسابقه استعدادیابی مهیجی که تا کنون نظر مخاطبین زیادی را به خود جلب کرده است. در قسمت های قبلی این برنامه ا
عصرعاشورای مولالحظه بی یاوری است/یک یک یاران فدایی بر امام ورهبری است/روی تل زینبیه ذکر هل من ناصرش/واقعا دشمن در آنجا ازتبار ابتری است/رحم بر اصحاب مولاکه نکرده هیچگاه/لحظه های بی برادر بی پسر بی مادری است/علقمه آرام گیرد بعدعباس علی/یادسقای حرم را گریه های کوثری است/وقت حمله بر حسین تشنه لب سرمیرسد/لحظه سخت وداع یک برادرخواهری است/میبرد باخنجرخودشمر راس یک امام/شدرثاء آل احمد باندای حیدری است/حضرت سجادو زینب غرق در شوروعزا/آتش برخیمه گاه
رهروان خسته را احساس خواهم داد 
ماه های دیگری در آسمان کهنه خواهم کاشت 
نورهای تازه ای در چشم های مات خواهم ریخت 
لحظه ها را در دو دستم جای خواهم داد 
سِهره ها را از قفس پرواز خواهم داد 
چشم ها را باز خواهم کرد ... 
*
خواب ها را در حقیقت روح خواهم داد 
دیده ها را از پس ِ ظلمت به سوی ماه خواهم خواند 
نغمه ها را در زبان چشم خواهم کاشت .
گوش ها را باز خواهم کرد ...
*
آفتاب دیگری در آسمان ِ لحظه خواهم کاشت 
لحظه ها را در دو دستم جای خواهم داد 
سوی خورشیدی
یه مرضی هم هست که میری سراغ خاطره های قدیمی، بدترین ها رو انتخاب می‌کنی و لحظه به لحظه اش رو با خودت مرور می‌کنی. عکس ها رو می‌بینی یا حرفای رد و بدل شده رو مرور می‌کنی. انقدر توی خاطرات فرو میری که نمی‌فهمی چند دقیقه است داری گریه می‌کنی... 
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_هشتاد_و_هشتم
#قسمت_آخر
.
سر عقد بعد بله دلم از تموم دنیا برید و فقط گره خورد به دل محمد
اونقدر که اگه می گفت بمیر در لحظه واسش جون می دادم
قبل دست کردن حلقه کف دستش رو باز کرد
- الوعده وفا زینب خانوم
تسبیح رو گذاشتم کف دستش
دستم هنوز از کنار دستش دور نشده بود که برای اولین بار دستم رو گرفت و بوسید
ادامه مطلب
مثل آهنگی که یک روزی، یک جایی، یک وقتی، پیدا کرده ای و دست نخورده، گوشه ای نگاه داشته ای تا وقت ِ بی‌حوصلگی ات را مأوا شود، تا مبادا عجولانه، لذت ِ لحظه‌ها، این لحظه‌های عجیب که هرکدامشان به پدیده‌های یکسان رنگ ِ متفاوتی می‌بخشند، لذت ِ بی‌نهایت شدن ِ چیزی که اگر از میان ِ لحظه به لحظه ی زندگی‌ات، با لحظه ی به‌خصوص ِ خودش مقارن شود می‌تواند بی‌نهایت ِ تو باشد را بر خود حرام و به خوب بودن اکتفا کنی. صبورانه در برابر عجول بودن مقاومت کردی
جملاتی ماندگار از سهراب:
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی ...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
این روز ها حواسم
نه به اندوه قهوه ی تلخ
نه به روز های بی گناه کودکی
نه به ایذه یا شهر بلخ
این روز ها حواسم فقط به توست
فقط به تو.
در گه گدار جوانی 
یا که لحظه های یک میان بارانی
در فرار از عبادت ها
یا پناه بردن به عادت ها
این روز ها حواسم 
حتی در لحظه های بی حواسی
فقط به توست
فقط به تو
جمعه هاوقت نمازو وحدت وهشیاری است/موسم خوب پرستش لحظه بیداری است/باش اندرنیمه شب میهمان تاسحر/اشک چشمت دردعاها زمزم دلداری است/درکمیل و ندبه آن انقلابی رخ دهد/بهر پیغمبروآلش موعدغمخواری است/بانمازجمعه آن عزتی حاصل شود/روح ایمان و بصیرت باگل همکاری است/دشمن دین باولایت خوار و رسوامیشود/سوی شیطان ستمگر جمعه هابیزاری است/درغروب جمعه گردد یادمهدی پرخروش/چون فراق حضرت او لحظه دشواری است/
اون لحظه ای توی زندگی که 
جایی که انتظارشو نداری یه مهربونی قشنگ میبینی
و روحتو لمس میکنه جوری که برای زندگی مشتاق میشی
انگار پاداش همه سختی های زندگیتو میگیری.
انگار خدا نگاهت کرده.
دلم برات تنگ میشه. 
ولی اشکالی نداره.
بیا با هم گریه کنیم
از سرنوشت خویش در آزار بوده امعاشق ولی رها رغم یار بوده امشب‌های من همه طی شد به بی کسیلیکن رهین عشق وغم یار بوده امروزم به شام حسرت لبخند ماند وبسیا همنشین این دل غمبار بوده امفردای من چه می شود از این همه خیالرسوا شوم اگر که عشق خریدار بوده امناگه به آسمان خیالم وزید عشقضمناً به طعنه گفت که ناچار بوده امصاحب کرامتی به دلم پا نهاد و گفتآصف بیا که بهر تو من یار بوده امیاران به لحظه ای به دلم عشق جان گرفتنالید دل که بی تو گرفتار بوده امروزم بسی
- من تازه ساعت دو، بعد از این که قرار گذاشتیم فهمیدم امشب چهارشنبه سوریه. از مامانم شنیدم.
- من هم تازه غروب فهمیدم.
- می‌دونی، چون برای ما یه روز عادیه امروز.
- لحظه سال نو چیه؟ یه لحظه مثل سایر لحظات.
- ما بهش معنا می‌دیم، یه بهونه است که دور هم جمع بشیم. یه بهونه دل گرمیه..
- ما نمی دونستیم امروز چهارشنبه سوریه، چون مرد هر روزیم. چون روزها برای ما یه چیز ثابتن و لحظه سال نو برامون فرقی با سایر اوقات نداره.
- هر وقتی، هر تغییری رو خواستیم دادیم. نه گ
سوختگی فرش به خصوص برای فرش های دستباف خیلی میتواند خطرناک باشد ، به این صورت که اصلا قابل جبران نیست.
در کارخانه های قالیشویی فرش های سوخته شده را آن قسمت سوخته شده را میبرند و بعد آن قسمت را رفو میکنند. اما این روش باز هم برای هر نوع سوختگی قابل اجرا نیست.
 
روش های ترمیم سوختگی فرش به نوع سوختگی بستگی دارد.
انواع سوختگی به صورت معمول به روش های زیر میباشد:
 
سوختگی با قابلمه داغ
 سوختگی با سیگار 
 سوختگی با زغال قلیان
 سوختگی با اتو
در لحظه ا
  داخل میدان مین
عصر بود که صدای عجیبی از بیرون کانال شنیدیم. تنها با فاصله های کم، صدای #یا_زهرا و #یا_حسین و #یا_مهدی به گوش می رسید. این صدا از #مجروحانی که در میدان مین جا مانده بودند شنیده می شد. آنها از درد ناله می کردند و چند لحظه بعد... صدای یک گلوله!
ادامه مطلب
می دونی محاله یه روز صبح یکی درِ خونه رو بزنه یه جعبه بگیره جلوی آدم و بگه بفرما حال خوب!حال خوب ساختنیه.دست کن ته خورجین دلتنگیا و زخما و بالا پایینای زندگیت، یه کم حال خوب از توش بکش بیرون.نمیگم آسونهنمی گم اشتباه نکن، زمین نخور، اشک نریز، کم نیارنمی گم جلوی یه حسرتایی رو می شه گرفتنمی گم همیشه‌ی خدا علی بی غم باش، که نمیشه؛اصلا غم واسه اینه که به آدم عمق بده.به قول یه بنده خدایی که می گفت درست بعد از اتفاق بود که فهمیدم اون لحظه ها که خنده می
خدایا به خیر بگذرون این درد های لحظه به لحظه ی تن رو ... خدایا چند ماه فرسودگی، برای درد های نامعلوم، کافیه ... خدایا ... لطفا زندگی رو برگردون رو اون دوری که انقدر استرس بیماری نبود ... خدایا من همینجوریشم از زندگی خسته ام، خسته ترم نکن.
دانلود قسمت ششم 6 سریال جدید دل به کارگردانی منوچهر هادی, دانلود قسمت ششم 6 سریال جدید دل پخش شده 18 دی ماه 98 با لینک مستقیم رایگان کامل کم حجم کیفیت بالا عالی بلوری 4k, دانلود قسمت ششم 6 سریال جدید نمایش خانگی ایرانی دل بدون تگ آرم تبلیغاتی و نیاز به خرید اشتراک ویژه با ترافیک نیم بها دانلود قسمت ششم 6 سریال جدید

ادامه مطلب
یه روزی تکنولوژی طوری شه که لحظه‌ی دلتنگی بتونی بری توی عکس‌ها. لابلای خاطراتت؛ حس کنی وزش آرامِ باد رو، اون لبخند و اون داغیِ خورشید رو. بشنوی تپش‌های تندِ قلبت رو و بنشینی به تماشا؛ دوباره و چندباره. بچرخی بین اون لحظه‌ها و فشارِ به آغوش گرفته شدن دوباره زنده‌ات کنه.. 
همراه همدل من!در زندگی ،لحظه های سختی وجود دارد؛ لحظه های بسیار سخت و طاقت سوزی ، که عبور از درون این لحظه ها، بدون ضربه زدن به حرمت و قداست زندگی مشترک، به نظر، امری نا ممکن می رسد.ما کوشیده ایم - خدا را شکر - که از قلب این لحظه ها، بارها و بار ها بگذریم، و چیزی را که به معنای حیات ماست و رویای ما، به مخاطره نیندازیم.ما به دلیل بافت پیچیده ی زندگی مان، هزار بار مجبور شدیم کوچه ای تنگ و طولانی و زر ورقی را بپیماییم، بی آن که تنمان دیوار این کوچه را
امروز فصد انجام دادم
اون لحظه قبل از ابنکه خانم دکتر بیاد مرگ رو جلوی چشمام میدیدم
یه لحظه به این فکر کردم که چه قدر با عصبانیت رفتار کردم
واقعا زندگی همینه تو یه لحظه ممکنه تموم شه
امیدوارم هر کس رو اینجا اذیت کردم حلالم کنه و امیدوارم به خودم بیام
عجیب ترین قسمت زندگی برام اونجاست که برمیگردم عقبو نگا میکنم،یهو به خودم میام و میگم،چه کردی فازی،انگار که کل راهو اشتباه اومده باشم...نمیتونم بگم خیلی برام اتفاق افتاده،ولی افتاده،حسش سخته مثل سنگ و پوچ مثل هوا،انقدر بی معنا،رسیدم ته راه...دیدم اشتباه اومدم،از همون اولش
زندگی عجیب چیزیه،در اوج خوشحالیم عمیقا ناراحتم از چیزی که نه تنها من،کل دنیا میدونن ارزششو نداره!ولی خوشیش اینه که یاد بگیرم دقیقا چی هست این همه تلاش و شاید نتلاش!به هر
یه کلبه‌ی سرد و مرطوب، یا حتی یه خونه‌ی نمور ِتاریک که گوشه‌ی شهر افتاده. وقتی عین چی داره بارون می‌آد و همه‌ی جوارح آدم تیر میکشه از درد و اونجاست که خاطره مثه فواره می‌زنه بیرون از همه جای وجودِ آدم. از همه چیز. خاطره‌ی چیزهای تموم شده. پری از آرزوهای نرسیده و لحظه‌های نداشته. دردِ ناشی از ادامه دار نبودنِ اون لحظه‌هایی که تجربه کردی. و حسرتِ لحظه‌هایی که هیچ‌وقت نداشتی.‌ همه‌چی تموم می‌شه به یکباره. قبل اینکه بفهمی چی شده و کی اتفاق
آدم زندگیش آمیخته با خُسرانه .. این رو هر لحظه میشه فهم کرد .. هر لحظه آدمی داره به تاراج میره .. این تجارت ها، آنیْ اتفاق می افته .. و از دست می دی .. 
 
 
خدایا چقدر دستم خالیه .. و چقدر چوب حراج زدم به خودم!!!
یا جَبّار .. 
برای من جبرااااااانی به اندازه تا روز برانگیخته شدنم کن .. 
اینقدر وضع حالم خوب نیست ..
آدمی همیشه نیازمند به یه پناهه.. دقت کرده باشیم شاید در هر حالی به چیزی پناه می بریم .. و چه خوبه حال کسی که هر لحظه خودش رو در پناه تو حس می کنه
و اما من که هر چه تدبیر می کنم، گویی از تو دورترم
و دیداری نیست
و هیچ...
و خدایا کاش هر لحظه که اراده می کردم، به تو نزدیک بودم 
 
مادرا بچه‌هاشونو دوس دارن، اولا که بچه‌ها به دنیا میان هر لحظه نگاهشون می‌کنن، هر لحظه به فکرشون هستن، ولی بچه‌ها به یه سنی می‌رسن که دیگه لازم نیس دائم حواسشون به بچه‌شون باشه و دائم به فکرش باشن، یه نوعی از دوست داشتن هم همینه، استقلال دادن به بچه‌ها.
ادامه مطلب
می‌دانید یک نقاش کی می‌فهمد که نقاشی‌اش تمام شده؟ دقیقا در همان لحظه‌ای که همه چیز به نظرش تمام شده و بی‌نقص می‌آید. همان لحظه‌ای که دیگر نمی‌تواند چیزی از خود به نقاشی اضافه کند. همان لحظه‌ای که می‌بیند هر تغییر و دست بردنی در نقاشی فقط کار را خراب‌تر می‌کند. در عالم نقاشی اما یک لحظه‌هایی هم هست که می‌دانی کار تمام نشده، می‌دانی یک جای کارت می‌لنگد اما باز هم نمی‌توانی چیزی از خود به نقاشی‌ات اضافه کنی. نمی‌دانی مشکل از کجاست. نم
صبحی که از خونه زدم بیرون، باد لای شاخه های درختا پیچید، بعد اومد ونشست رو صورت من. یه لحظه نمی‌دونم چی شد ... یه شعف درونی توی وجودم پیچید. بعد از دهنم زد بیرون و نشست رو لب هام. یه لحظه ی بعدش زبونم چرخید به " خدایا شکرت به خاطر زندگی " 
 
@sma
مسئول محترم لطفا لحظه ای نفس نکش ،وقتی بلند میشوی به سر و دست و گردنت فشار وارد کن بعد بلند شو ،سوزنی در پایت فرو ببر بعد راه برو.
چه حسی داری ؟ اینها یک لحظه از زندگی بچه های ماست. تو میتوانی پس داروی #اسپینرازا رو وارد کن
بیمار #sma برای زنده ماندن و زندگی کردن بهش نیاز دارد
گاهی پیش میاد حسرت یک لحظه رو میخوری، فقط یک لحظه لعنتی! لحظه ای که کافیه به حرف دلت گوش میکردی و میگفتی نمیتونم، نه، این شبیه من نیست، فقط همین. 
ولی گاهی میخواهی جای قهرمان باشی و فداکاری کنی. گاهی میخواهی مادرت بهت افتخار کنه که فقط پسر من تونست باباش رو راضی کنه.
 
میدونی قهرمان بازی و فداکاری کردن برای چی ارزشمنده؟ برای چی ارزشمند جلوه میکنه؟ چون فداکاری کردن «درد» داره! دردی که گاهی تموم عمر دنبالت میاد و تمومی نداره. دردی که مجبوری بهتر
راستی شعر چیست؟
آیا شعر جز ثبت لحظه های حس شده است؟
آیا شعر جز حسی است که در لحظه ها اتفاق میافتد؟
لحظه هایی که شعر به سراغ شاعر میآید چه لحظه هایی است؟
آیا آن لحظه ها به اختیار شاعر است؟
وقتی نوجوان بودم همیشه از خودم میپرسیدم که چرا همه شاعر نیستند؟
چرا بعضیها میتوانند دنیا را شاعرانه ببینند و بعضی نمیتوانند؟
و بعد به خودم میگفتم کاش همه شاعر بودند.
آن وقت از خودم میپرسیدم لحظه هایی که شعر به سراغ شاعر میآید شاعر چه حالی دارد؟
به نقل از جعفر
امروز میخوام براتون یک سایتو معرفی کنم که بیش از 5ساله شروع به کار کرده بالای 25000 عضو فعال داره و فوق العاده کارش درسته در اصل این سایت یک میکرو والت هست.
سایت فاست هاب از بهترین هاست و سایتهایی که درامدشان مستقیم به این والت واریز می کنند (با حداقل پرداخت) را قصد داریم براتون معرفی کنیم:
1) در ابتدا در سایت فاست هاب faucethub  ثبت نام کنید توجه کنید به خاطر مسائل امنیتی حتما باید برای ورود از ایمیل تاییدیه بگیرید.
2) سایت فایر فاست firefaucet   از سایت ه
خودم قلبمو درد میارم و از دردش مست میشم. نمیدونم چرا. فقط میدونم این حالِ بد و این قفل زدن رو آهنگای شجریان، این همه خاطره ای که زنده میشه و همه و همه ش رو دوست دارم! خوبیش، همینه که شجریان هیچوقت من رو یاد خاطره ی یه فرد نمیندازه! شجریان فقط یاداور لحظه ست. لحظه و غم و فرار از واقعیت ها. همین هم یه نعمتیه نه؟ 
به نام خدایی که در این نزدیکی‌ست
 
« َنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ [1]؛ ما از رگ گردن به شما نزدیک‌تریم»
تو همیشه نزدیک بوده‌ای... و هستی!
این منم که گم شده‌ام...
 
دلم تنگ است... تنگتر از هر زمان دیگری... تنگِ تو... تنگ لحظه‌های خلوت با تو...
دستم را بگیر در دستانت مهربانت و یک لحظه رهایم مکن،
بدون تو پوچ و بی‌پناهم...
 
 
 
هرکتاب یک پرنده است 
یک پرنده بدون بال 
قصه های تازه اش تورا
میبرد به قصری ازخیال
واژه های او زلال چون
قلب مهربان ساده اش 
درشبی که بی ستاره است                 هرکه باکتاب دوست شد
چون چراغ درکنارتوست                      جان او همیشه روشن است
هرگزاو نمی رود به خواب                   مثل یک درخت دربهار
هرزمان دراختیار توست                     لحظه لحظه درشکفتن است
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دستور العمل نصب پوستر دیواری
 
عرض قسمت اول را اندازه گیری کرده و به اندازه ۱ سانتی متر کوچکتر از آن تراز لیزری خود را بر روی دیوار بیاندازید.
در محاسبات انجام شده ابعاد کل کاغذ از ابعاد کل دیوار کمی در طول و عرض بزرگتر است.
مطابق نقشه ارسال شده ، به ترتیب قسمتها را بر روی هم بچینید که بتوان به ترتیب پشت آنها را چسب زده و نصب کرد.
نکته مهم
هر قسمت بعد از چسب زدن می بایست همان لحظه به دیوار چسبانده شود.
در خصوص چسب ها می بایست از چسب های مخصوص کاغذ
این سری پست‌ها به شکل ارائه خلاصه داستانی از هر قسمت به همراه تصاویر منتشر می‌شوند با این هدف که آن دسته افرادی که با این انیمه خاطره داشته می‌خواهند قسمت خاصی از این انیمه را دوباره ببیند، مجبور نباشند تا همه‌ی قسمت‌ها را دانلود کرده تا به یک قسمت برسند ... با توجه به این موضوع قابل ذکر و توجه است: افرادی که این انیمه را تا کنون ندیده‌اند خطر اسپویل شدن یا لو رفتن کامل داستان وجود دارد پس خواهشا برای این کار به قسمت دانلود انیمه‌ی آکادمی
این سری پست‌ها به شکل ارائه خلاصه داستانی از هر قسمت به همراه تصاویر منتشر می‌شوند با این هدف که آن دسته افرادی که با این انیمه خاطره داشته می‌خواهند قسمت خاصی از این انیمه را دوباره ببیند، مجبور نباشند تا همه‌ی قسمت‌ها را دانلود کرده تا به یک قسمت برسند ... با توجه به این موضوع قابل ذکر و توجه است: افرادی که این انیمه را تا کنون ندیده‌اند خطر اسپویل شدن یا لو رفتن کامل داستان وجود دارد پس خواهشا برای این کار به قسمت دانلود انیمه‌ی آکادمی
  واقعا زنده بودن بی فایده است برای کسی مثل من،  از صبح که بیدار شدم هیچ کاری نکردم لباسامو پوشیده ام اومدم شرکت و همه ش  نشسته ام ولی درد دارم؟  خب وقتی همیشه درد داری چه فایده ای داره این زندگی که بخوایی لحظه، لحظه شو با درد سپری کنی؟  هان چه فایده ای داره این زندگی با درد گذروندن
. لحظه ها ، لحظه ها و لحظه هاهر لحظه، هر دقیقه، هر ثانیه، همه و همه منتظر اند...منتظر تر از هر منتظرند!...قرار است کسی متولد شود؛ کسی که امید هر ناامیدی ست...کسی که قرارِ هر بیقرار است!...نمیدانم کیست!.. ولی هر که هست، کار همه دست اوست، همینقدر را میدانم!...همینقدر را میدانم، که بدون او دیگر عشق و امید معنا ندارند، اصم مطلق میشوند، گنگ تر از هر گنگ!...بدون او جهان، ناقص است!بگذریم...هر گاه حالم از این دنیا سر تا سر نفرت، بهم میخورد، به او فکر میکنم، با خو

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها