نتایج جستجو برای عبارت :

ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده

{امام زمان(عج) از منظر روایات - شماره 40}
 
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده...
 
امام جواد(ع) میفرمایند: "در آینده نزدیک، اقوامی را دسته دسته از دین خدا خارج خواهند ساخت و زمین با خونهایی از آل محمد رنگین خواهد شد، آنان که بی موقع و نابهنگام قیام میکنند و چیزی را که میطلبند، به آن نخواهند رسید... مَثَل آنان مانند جوجه ای است که پرواز کند و از آشیانه خود فرو افتد و کودکان با آن به بازی بپردازند."
[غیبت نعمانی، باب ١١]
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح /
   طبق رسم همیشگی دوستان قدیمی، رفته بودم توی اتاقش و او داشت تند و تند چیزهای جدیدی که به اتاقش اضافه شده را نشانم می داد. قلک کوچکی را کنار تخت اش نشانم داد و گفت این را خریده تا با پول هایی که توی آن می ریزد برود سفر. گفتم آخی! چه باحال خیلی خوبه که داری ریز ریز پول جمع میکنی که یه کار بزرگ بکنی. گفت: آره اینطوری واسه خودمم راحت تره. روزی 50 هزار تومن میذارم کنار که کم کم خرج سفرم دربیاد!
دانلود اهنگ غمگین و احساسی از رضا ملک زاده به نام دلبر بی نشانم بی تو بی آشیانم با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang delbar bi neshanam az Reza Malekzadeh
دانلود آهنگ دلبر بی نشانم رضا ملک زاده (کیفیت بسیار عالی) و متن شعر
یادم تو را دیگر فراموش شیدا منم از عطر تو میدرخشد پیراهنم ...♫♪✌
آواره ام من همچو باد بی سرزمینم دریا تویی من قایقی بی سرنشینم ...♫♪✌
دلبر بی نشانم بی تو بی آشیانم بی من ای همسفر رفته ای بی خبر بی تو بی خانمانم ...♫♪
به دست خود درختی می نشانم به پایش جوی آبی می کشانم
کمی تخم چمن بر روی خاکش برای یادگاری می فشانم
 
 
درخت می کارم
 
درختم کم کم آرد بر گ و باری بسازد بر سر خود شاخساری
چمن روید در آنجا سبز و خرم شود زیر درختم سبزه زاری
 
 
به تابستان که گرما رو نماید درختم چتر خود را می گشاید
خنک می سازد آنجا را ز سایه دل هر رهگذر را می رباید
 
درخت می کارم
 
 
به پایش خسته ای بی حال و بی تاب میان روز گرمی می رود خواب
شود بیدار و گوید : ای که اینجا درختی کاشتی روح تو شا
بعد از چند سال انتظار امسال قسمت شد با بهترین همسفرهایی که حتی فکر نمی‌کردم یه روز کنار هم قرار بگیریم راهی سفر بشم
دوست داشتم مثل همه سفرهایی که تا الان رفتم و برگشتم بی سروصدای مجازی بدرقه بشم
ولی چون سفر اولی و تبعا زیارت اولی‌ام حقی از دوستان بر گردن خودم می‌بینم که حداقل حلالیت مجازی بطلبم
ان شا الله اگر راهی شدم، دعاگوی دوستان مجازی و حقیقی خواهم بود
اگر پیاده رفتن هم روزی‌مان شد، قدمی به نیت دوستان جا مانده خواهم برداشت
*پیشاپیش عذ
هی می گفتم، همه آدمهای شهر زیبایند و انگار من وصله ای ناجور برای این جمع هستم. 
هی می گفتم من کافرم، قرآن این چنین می گوید. بازش کردم همین را گفت.
مادروپدر صدایم کردند. ساعتی نشستیم و صحبت کردیم. متوجه شدم دیدم به دنیا پشت طلق سیاه تفکرم، تاریک شده بود.
 
عزیزم چه بد است وقتی همه آشنایان فکر می کنند که نگاه مثبتی به زندگی دارم، که حتی خودم را نیز با این خیال فریب داده ام. ولی در چنین موقعیت هایی می بینم که چه نگاه خودتخریبگری دارم. چه قدر خود ر
رابطه با فرزند خوانده در ابتدا می تواند بسیار سخت باشد. اما با کمی تلاش میتوان رابطه را بهبود بخشید. تنها کاری که لازم است انجام دهید اینست که در همان ابتدا بنیان رابطه را خوب بنا کنید. اگر همه چیز خوب پیش برود این رابطه همانند آهن محکم خواهد شد. در این مقاله راه های تقویت رابطه با فرزند خوانده ها را به طور کامل گفته ایم. ادامه مطلب را ببینید. 
ادامه مطلب
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می رودوان دل که با خود داشتم با دلستانم می رودمن مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از اوگویی که نیشی دور از او در استخوانم می رود
او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشاندیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخنمن خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود
امام سجادعلیه السلام و سایر اسیران را در شام ، در آستانه درب مسجد، نگه داشتند؛
در آن هنگام فردی سالخورده نزدیک آنان آمد و گفت: سپاس خداوندی که شما را کشت و
مردم را از شوکت شما آسوده ساخت و یزید را بر شما مسلط کرد. امام خطاب به وی فرمود:
‌ای پیر! آیا قرآن خوانده‌ای؟ گفت: آری. امام فرمود: آیا این آیه را خوانده‌ای که
می‌فرماید: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» [۱]؛ گفت: خوانده‌ام.
امام فرمود: ما «قربی» هستیم. و افزود آیا آیه «و آت ذو
گاه تمام دل‌خوشی ام می‌شود سجاده ی گوشه ی اتاقم. نه به سبب نماز هایی که رویش خوانده ام‌. که هر چه رویش خوانده ام، مایه ی شرمساری ست ... بلکه به سبب نماز هایی که رفقایی امثال ِ ساناز، روی سجاده ام خوانده اند. گاه، خدا را قسم می‌دهم به پاکیِ آن ها که روی سجاده ام قنوت گرفته اند. که روی سجاده ام سجده رفته اند. گاه تمام دل‌خوشی ام می‌شود اینکه سجاده ام متبرک است به آدم های درست و حسابی ِ دم و دستگاه خدا.
برای همین دلم رضا نمی‌دهد به کنار گذاشتنش. به
دیگر هیچ کینه‌ای توی سینه‌ی من نیست. دست مرا گرفتی و بردی گذاشتی روی سنگ سیاه ثقلم. تو مجبورم کردی که به همه‌چیز این دنیا رحم کنم. تو هم به من رحم کن.
آدمی را که از جا کنده نمی‌شود، به زور و زخم از جا می‌کنند. تو مرا کندی از جا. چنان کندی که خیال هم نمی‌کردم. من زور کنده‌شدن نداشتم و تو مرا با زور بی‌نهایت خود کندی. پس یک زخم -گفته بودم که- از تو طلب دارم. بنده که آزاد می‌شود به قدر یک مهر نشان بندگی می‌ماند روی تنش لابد. داغ روی پیشانی عتائق می
به نام خداوند هستی بخش. 
چند سالی است که به لطف خدا سرگرم و دلخوش به دنیای حقوقخوانی ام. در این مدت هر آنچه از خوانده هایم را که به آوردگاه مباحثه با دوستان بردم یا در معرض نقد ایشان نهادم, برایم ماندگار شد و آنچه را از باب کاهلی یا بخل مکتوم داشتم از میان رفت. ایجاد این وبلاگ نیز برای ثبت خوانده ها و نظرهاست و امیدوارم آغازی باشد بر تداوم ماندگارها.
جنگهای اینجا، تن به تن نیست... دل به دل است!
من دلم را به دریا زده ام... تو دلت را به کوه سپرده ای...
کوه هم که به کوه برسد، دریا به کوه نمی رسد!
هیچ روایتی در کار نیست:
همه ی رویاهایم را در دریا می ریزم و به کلبه چوبی ام برمی گردم...
تو به سنگ بودنت ادامه بده...
+ از سری نوشته های... (مهربانو گفته است اگر دیگر بنویسم الکی پلکی، آن رویش را نشانم می دهد!)
+ روایت فتح ۵
( پرسپولیس  قهرمان )
تک ستاره،  شیرسرخِ  بی اَمانم
سرخ جامه، همچو ماهِ آسمانم
من مدالِ زرنشانم کشورم را
بی بدیلم، بی نظیرم،  قهرمانم
چون پلنگی برحریفانم بتازم
تور هر دروازه ای را گل نشانم
مقتدایی چون علی دارم به میدان
پوریایی مکتب هستم ، پهلوانم
آسمان با بازی من رنگِ خون شد
بر حریفان همچو تیری در کمانم
ریشه در تاریخ دارم، پرسپولیسم
افتخاراتم نه ایران، درجهانم
ای بنازم بر کلانی سر طلایی
با علی پروین به دنیا جاودانم
شیرهایی چون علی دایی به ح
عکسی که نشانم داد عکس نیروگاه بود. ساختمانی سفید و گنبدی‌شکل و کمی آن‌طرف‌تر، دودکش بلندی که تا آسمان رفته‌بود. شبیه مسجدی با یک مناره.
هفده سال پیش، کنار مرد نشسته بودم. ظهر بود و از استکان چای‌اش بخار محوی بلند می‌شد. اخبار داشت راجع به نیروگاه هسته‌ای، گزارشی را نشان می‌داد. رآکتور هنوز تکمیل نشده‌بود. از مرد پرسیدم اگر آمریکا نیروگاه را بمباران کند چه می‌شود؟ مرد جرعه‌ای از چای‌اش را نوشید و با خونسردی گفت: هیچ. همه‌مان می‌میریم!
شنبه۹۸/۱۰/۷  آزمون قرآن برگزار میگردد( روخوانی و واژگان مانند : قُل : بگو )
 
هدیه : برای آمادگی بیش تر برای آزمون دی ماه، دروس ۱تا ۸ خوانده شود ؛پرسش می شود.
 
علوم:دروس ۱،۲،۳،۶ خوانده شده،  پرسش می شود.
ریاضی: نمونه های موجود در کانال حل شده و سوالاتی که اشکال دارند،مشخص کرده تا رفع اشکال شود.
به دست خود درختی می نشانم
به پایش جوی آبی می کشانم
کمی تخم چمن بر روی خاکش
برای یادگاری می فشانم
درختم کم کم آرد برگ و باری
بسازد بر سر خود شاخساری
چمن روید درآنجا سبز و خرم
شود زیر درختم سبزه زاری
به تابستان که گرما رو نماید
درختم چتر خود را می گشاید
خنک میسازد آنجا را ز سایه
دل هر رهگذر را می رباید
به پایش خسته ای بی حال و بی تاب
میان روز گرمی می رود خواب
شود بیدار و گوید ای که اینجا
درختی کاشتی،روح تو شاداب
*عباس یمینی شریف*
معنای غدیر چیست؟ و چرا عید غدیر خم به این نام خوانده شده است؟
واژه «غدیر» در لغت به چند معنا آمده است؛ مانند «آبگیر»،«قطعه‌ای از آب»، و«جای جمع شدن آب باران».
 
غدیر خُمّ در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، در محلی به نام «جُحفه» وجود دارد که در زمان رسول گرامی اسلام(ص) کاروانیان حج در آن‌جا از هم جدا می‌شدند و به طرف دیار خود می‌رفتند. درباره علت نام‌گذاری این مکان به غدیر خمّ، احتمالاتی داده شده است؛ مانند این‌که به اعتبار
چگونه باور کنم نبودنت را در کنارم..آنگاه ک دلهره هایم را با قطره اشکی  تسکین میبخشی و خودت را نشانم میدهی..مگر میشود امشب رااحیا گرفت و یاد خطاهای تا همیشه توامان با خود نکرد....
دیگر لحظه ها هم از پس مکث های طولانی خوشبختی در وجودم به این مصیبت تن داده اند..
نه....کمی صبر کن یا صبار...
 
خوشبختی را چیزهای دیگری معنا میبخشد..چیزهایی از جنس تو  و داشتنت...
ای بی نهایت..تا منتها الیه بودنم را در کنار خودت رقم بزن...
مرد از دریا برگشته. چندتا از ماهی‌ها‌ی یکی از گرگورها خراب و زخمی‌ شده‌اند. مرد خرچنگ‌های نارنجی را نشانم می‌دهد و می‌گوید کار این‌هاست که با ماهی‌ها یک‌جا گیر افتاده‌بودند. فکر می‌کنم ما آدم‌ها هم گاهی چقدر شبیه این خرچنگ‌های نارنجی می‌شویم. وقتی که محدودمان می‌کنند و دست‌وپازدن‌ها و تقلاکردن‌مان، برای رهایی از آن وضعیت، کاری از پیش نمی‌برد شروع می‌کنیم به چنگ‌زدن اطرافیان و ضعیف‌ترها. بالأخره یک‌جا باید این عقده‌ی خودقو
پرسش: آیا خواهان پس از تقدیم دادخواست می‌تواند خوانده را تغییر دهد یا بر تعداد خواندگان بیفزاید؟
نظر اتفاقی
اصول و قواعد دادرسیاقتضا دارد که طرف دعوی ابتدائاً معلوم و معین باشد. طرح دعوی به طرفیت شخص مجهول یا مردد قابلیت استماع ندارد. دادخواست به طرفیت شخص حقیقی یا حقوقی (مثل سازمانی خاص) طرح و اقامه می‌شود؛ بنابراین قید کامل مشخصات خوانده و نشانی اقامتگاه وی امری ضروری است هرچند در صورت عدم قید مشخصات خوانده در دادخواست، مدیر دفتر دادگا
این روز­ها دارم با خودم
فکر می­کنم که پانزده سال پیش که نخستین سفرهایم را شروع کردم بدون اینترنت و گوگل­مپ
و فیسبوک چطور می توانستم­­ام کارم را راه بیندازم. شکی نیست که امپراتوری اینترنت
کار جهان را به سادگی کشانده است. اما من همیشه این سادگی را دوست ندارم. من گوگل
مپ را از کار انداخته­ام چون دوست ندارم به جای آنکه رو به رو را نگاه کنم چشم
بدوزم به صفحه­ی نورانی اسمارت فون. گوگل مپ و دیگر اپلیکیشن های سفر مرا در
انزاوایی فرو می برند که نمی خوا
مامان میدونی تو لجباز ترین و خرف گوش نکن ترین دختر دنیا رو داری
اما همین دختر لجباز تنها جای امن دنیا براش همین آغوش توعه تنها جایی که بدون قضاوت اطرافیان با ارامش گریه میکنه ، میخنده..
مامان اما تو بهترینی همیشه بودی شاید خیلی لفظی بهم محبت نکنیم انا تو با رفتارات نشانم دادی چقدر عاشقمی ..
مامان خیییلییی دوست دادم❤
 
 
 دیگر نه می‌خواهم کسی را دوست بدارم و نه کسی مرا دوست بدارد...
نه یار میخوام، نه مار میخوام، نه غار میخوام، نه دلِ زار میخوام، نه شلوار میخوام، نه دار میخوام، نه روزگاریکه از من درآرد دمار میخوام، نه کار میخوام، نه کلبه‌ی تو جنگل و کوهسار میخوام، نه خون دل انار میخوام، نه آتش بیار میخوام، نه پار و پیرار میخوام، نه دار و ندار میخوام، نه بار میخوام، نه غصّه و غم روزگار میخوام، نه وصالِ با نگار میخوام، نه گل میخوام نه خار میخوام، نه دست ردشد
 
 
 دیگر نه می‌خواهم کسی را دوست بدارم و نه کسی مرا دوست بدارد...
نه یار میخوام، نه مار میخوام، نه غار میخوام، نه دلِ زار میخوام، نه شلوار میخوام، نه دار میخوام، نه روزگاریکه از من درآرد دمار میخوام، نه کار میخوام، نه کلبه‌ی تو جنگل و کوهسار میخوام، نه خون دل انار میخوام، نه آتش بیار میخوام، نه هند جگرخوار میخوام، نه پار و پیرار میخوام، نه دار و ندار میخوام، نه بار میخوام، نه غصّه و غم روزگار میخوام، نه وصالِ با نگار میخوام، نه گل میخوام نه
آمدی جانا ولی دانی که دیرم آمدی # من جوانی داده ام حالا که پیرم آمدی
ای فلک او را نشانم میدهی حالا چرا # نوشدارو را ببر اکنون که سیرم آمدی
در ازل بودم ملک در آن بهشت آرزو # تا به گندم خوردنم دیدی اسیرم آمدی
پهلوانی بودم و آنگه شکارم شیر بود # ناتوان گشتم کنون همچون جبیرم آمدی
برده ام از خاطرم رویای زیبای تورا # با دو صد افسون چرا اندر ضمیرم آمدی
تاب عشقت را ندارم، لرزه آرد بر تنم # خاک خشکم مرده ام دیگر کویرم آمدی
در سرای دیگری گرجی بیابدخود تو را #
ریاست محترم شعبه.................دادگاه عمومی(حقوقی)............ با احترام به استحضار می رساند که اینجانب ...........فرزند........وکیل خواهان خانم و ٖقای............ فرزند.................. همراه فرزندانش ۱-.................۲-.................۳-..................که پرونده کلاسه......................به طرفیت خوانده سازمان ثبت احوال .........................دعوای به خواسته تصحیح شناسنامه طرح نموده ام ، دلایل خود را جهت اثبات ادعای موکلم به شرح ذیل اعلام می نمائیم: ۱-خلاصه ادعای موکلین اینجانب آن است که اداره ثبت احوال
ریگ های بیابان آیینه شدند و تصویر چند صد یا هزار سال را نشانم دادند. تصویر از همان روزهایی که پاهایی خسته یا شاداب، تند یا آهسته بر آن قدم گذاشته اند تا حالا. قدم در هر جا بگذاری کسی گذشته از آنجا که حالا خود توست. تو از حالا نیستی، تو از گذشته آمده ایی و بعدها هم خواهی آمد. هر کجا رفته باشی قدمت در مسیر قدم های دیگر است. هیچ وقت روی این ریگ های بیابان تنها نبوده ایی. آیینه ایی که زیر پای توست بی نهایت تصویر از همه آنانی دارد که تو هم از نسلشان هستی
نشستیم و قسم خوردیم رو در رو به جان هم
اگر چه زهر می ریزیم توی استکان هم
همه با یک زبان مشترک از درد می نالیم
ولی فرسنگ ها دوریم از لحن و زبان هم
هوای شام آخر دارم و بدجور دلتنگم
که گرد درد می پاشند مردم روی نان هم
بلاتکلیف پای تخته فکر زنگ بی تفریح
فقط پاپوش میدوزیم بر پای زیان هم
قلم موهای خیس از خون به جای رنگ روغن را
چه آسان می کشیم این روز ها بر آسمان هم
چه قانون عجیبی دارد این جنگ اساطیری
که شاد از مرگ سهرابیم بین هفت خان هم
برادر خوانده ایم
حرف ها و حقایقی در درونم وجود دارند که فقط باید آن ها را به پروردگارم و امامم بگویم و نمی توانم - شفاهاً - این کار را بکنم. ولی می توانم بنویسم. و نتیجه می دهد شوق زیادم برای نوشتن. با اینکه هدفم از در این وبلاگ نوشتن، حقیقتا "خوانده شدن" نیست اما در مورد میل بی پایان انسان ها ( و من ) به ابراز وجود و بیان خود، باید به خوانندگان این وبلاگ بگویم که کسی را سرزنش نمی کنم اگر این نوشته ها - که گاهاً چرت محض می شود - را نصفه و نیمه ول کرد و صفحه را بست. بگذری
نقد تلخی را نویسنده شوخ و شیخ درباره «ظاهرپرست» بودن تحصیل‌ کرده‌های خارج مطرح می‌کند که فقط طوطی وار درس خوانده‌اند و فقط به فکر به دست آوردن مقام و منصب‌اند. آن‌ها خادم فرنگی‌ها شده‌اند، فرهنگ و دو آداب بومی خود را «حتی قبل از رسیدن به اروپا» فراموش کرده‌اند، در حالی که هیچ چیز جز درکی «سطحی» از غرب به دست نیاورده‌اند. برخی تا آنجا پیش رفتند که از «بیگانگی (الیناسیون)» خارج درس خوانده‌ها سخن گفتند. مجدالملک آنان را «آفتاب‌پرست» می
آدم گاهی خسته می شود....از درد مداوم...از دلتنگی های مداوم....از انتظار برای اتفاق های خوب ....از همه چیز...از خراش های کوچک و بزرگ روی روحت ....از آدم هایی زندگی ات....من هم آدمم و خسته شدم....خسته خیلی....
می نشینم و اهدف کوچک و بزرگم را می نویسم....استراتژی های راه ها را....آدم هایی که می توانم روی کمکشان حساب کنم....بعد کوله می بندم و راه می افتم...بدو بدو...دنبال آرزوها....بعد کسی دروغ می گوید...کسی وعده دروغ می دهد...کسی بلد نیست...کسی راه را اشتباه می رود....کسی ب
کتاب رفته ام از خویششاعر: صنم نافع

فقط انگار در این شهر دل من دل نیستکم به رویام رسیده ست، خدا عادل نیست؟نا ندارم که برای خودم اقرار کنم:ترک تو کردن و آواره شدن مشکل نیستلوطیان خال بکوبید به بازوهاتانته دریای غم کهنه ی من ساحل نیستفلسفه، فلسفه از خاطره ها دور شدیعلتی در پسِ این سلسله ی باطل نیستاشک می ریختم آن روز که بی رحم شدیتا نشانم بدهی، هیچ کسی کامل نیست!
 
‌برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
ه
روز هر روز این اذکار را هزار بار بخواند حاجت روا گردد.»
این اذکار را توصیه شده است که هر روز به تعداد صد مرتبه تکرار و خوانده شود.
ذکر روز شنبه :یا رَبِّ الْعالَمِین "ای پروردگار جهانیان"
این ذکر که مربوط به روز شنبه است به نام رسول خدا (ص) می باشد روایت شده است که هر کس این ذکر را بخواند بی نیاز میشود و در این روز زیارت حضرت رسول الله (ص) خوانده شود.
ذکر روز یکشنبه : یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام "ای صاحب جلال و بزرگواری"
ذکر روز یکشنبه که به اسم امیر
احساس می کنم چند وقتیست که نوشته هایم اسیر چهارچوب ها و قواعد شدند.قواعدی که اجازه نمی دهند مثل قبل راحت تر بنویسم.نمی دانم خوب است یا بد؟ شاید خوب چون هرچیزی را نمی نویسم و ساعت ها جملات را کنار هم می نشانم و هی با خودم می گویم یعنی منظورم را به مخاطب رساندم یا نه...شاید بد چون شدم خانم ناظم نوشته هایم و هی ازشان غلط های الکی میگیرم.اسارت نوشته هایم  را وقتی فهمیدم که بارها می نویسم و پاک می کنم.هربار از اول می خوانمش و می گویم نه نشد..نه انگار مف
دنیا در پی یافتن راههای عملی برای
بهتر زیستن است، نه راههای ادعایی. نسل جوان خودمان هم همین طور. در این دنیا یک جامعه کوچک نمونه اسلامی
ساختن بهترین تبلیغ است؛ چه برای داخل و چه برای خارج. چون همه ما از بس حرف زدیم و حرف شنیدیم و خوانده ایم...|More|
تقاضای محکومیت خوانده به پرداخت مبلغ  ---- ریال (تعداد ------ سکه تمام بهار آزادی مقوم به مبلغ ----- ریال) به عنوان مهریه به نرخ روز با احتساب کلیه خسارات قانونی اعم از هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل
ریاست محترم دادگاه عمومی شهرستان .....
باسلام، احتراماً به استحضار میرساند اینجانب دلالت سند نکاحیه شماره ----- تنظیمی در دفتر رسمی ازدواج شماره ---- در تاریخ ---- به عقد نکاح رسمی و قانونی خوانده در آمرم، که وفق مفاد مندرج در عقدنامه تعداد ----- سکه طلای بهار آ
بار اثبات در دعوی اعسار از پرداخت مهریه در خصوص دعوی اعسار نسبت به مهریه با توجه به صریح ماده ۷ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی از آنجایی که  مهریه جز دیون ابتدایی بوده و از آنجایی که مدیون در عوض مهریه مالی دریافت نکرده بار اثبات دعوی بر عهده ی خوانده دعوی اعسار می باشد و به عبارت دیگر خوانده دعوی اعسار بایستی تمکن خواهان دعوی اعسار از پرداخت مهریه را به اثبات برساند در غیر این صورت دعوی اعسار با سوگند خواهان پذیرفته می شود.
وقتی به خانه می‌آیید، نیم ساعت را به مطالعه کتاب اختصاص دهید. چقدر کتاب‌ها را در همین نیم ساعت‌ها می‌شود خواند! بنده دوره‌های بیست‌وچند جلدی کتاب را در همین فاصله‌های یک ربع ساعت خوانده‌ام. شاید صدها جلد کتاب را همین‌طور در این فاصله‌های کوتاه خوانده‌ام. بسیاری از افراد را هم می‌شناسم که این گونه‌اند.
۱۳۷۲/۲/۲۱- رهبر انقلاب
             
از خیال‌هایی که از تو دارم بوی خوشی بلند می‌شود. بوی خاک نم خورده‌ی یک دیوار قدیمی، که گوشه و کنارش هم از جفای رهگذران ترک برداشته. یا یک آبشار نرم که از دل سبزه‌های بهاری و گل‌های لاله‌ی پشت خانه‌تان بیرون آمده. بوی اولین و آخرین شعری که برایم گفتی و هنوز به قولت برای گفتن بعدی‌هاش عمل نکرده‌ای. دلم قدم زدن می‌خواهد، تا ابد قدم زدن را. حرف‌هایی دارم که جز با قدم زدن کلمه نمی‌شوند. بوی خیال تو دلم را به هم می‌ریزد. از خوشی ست یا نگرانی؟ ا
بسم الله الرحمن الرحیم
ماهکی دارم جان شیرین بسته ام شش ماه بر سینه امخاطرت جمع خاطراتش بر دل ام چنگ نوازی میکندمن رباب را بی نشانی میکندنشانم علی ام است از من مگیرش اصغر هست به نام و نشانطفلکم بیقراری میکندتن قفس را با لب های سوخته میگشایدخون شیرین را به فرشته ها میرسانداما من هنوز در حیرت علی ام مانده ام بیا جان شیرین ام تو طفیل بودی اما نشان عباس را بر ان گلو داشتی سینه ام فقط دریاست بعد تو دریایی که تو ساختی دلبندم باشد مادر جان من د
گریزان‌اند از حقیقت، چون به صورت دل بسته‌اند. گریزان‌اند از کلام خوشان، چون به اندوهگینان و به عارفان ظلمت دل بسته‌اند. از خویش گریزان‌اند، زین سبب است این همه به دیگران آویخته.
از موسیقی گریزان‌اند، چون به نواهای کهنه دل بسته‌اند. موسیقی نویی‌ست. از هنر گریزان‌اند، چون هنرْ تغییر مدام است، و از تغییر گریزان‌اند، چون تغییرْ رسم بی‌رسمان است. بی‌رسمی، رسم جسوران است. صوفیان هوایند و هوشان بی‌هوست.
به خود می‌خوانم و از خود وا می‌کنم.
زیاد شنیده‌ایم که هر کس از  پنجره ذهن خودش به دنیا نگاه می‌کند. داشتم فکر می‌کردم که خودم چطور دارم به دنیا نگاه می‌کنم. پنجره ذهنم چه شکلی است؟ دنیا را چطور نشانم می‌دهد. دنیا را چطور قضاوت می‌کنم؟ با چه عینکی جهان را می‌بینم؟ به نظرم سوالی است که ارزش فکر کردن دارد.
ادامه مطلب
زهرا جان سلام
کجایی بابا که این قدر دور از دسترسی؟ دور از دسترس ولی نزدیک.کجاست آنجا؟
نه نشانی و نه خبری! آخر کجا رفته ای که انگار سالهاست رفته ای اما با هر نگاه به عکس و فیلمت انگار همین جایی اصلا جایی نرفته ای.انگار پیش کسی هستی و قرار است برگردی.آخر این واژه مرگ چه می کند با آدمها که این طور بینمان جدایی می افکند. بابا جان! این چه دنیایی است که رفته ای؟هر چه فکر می کنم نمی توانم ماهیت آن دنیا را درک کنم.چرا یک ذره  فقط یک ذره از آنجایی که هستی ن
گذشته از آن که در روایات زیادی، برای نماز جماعت، اجر و پاداش بسیاری وارد شده است، با دقّت در مضمون روایات اسلامی به اهمّیّت این عبادت پی می بریم، و در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:مسأله 314- شرکت در نماز جماعت برای هر کسی مستحب است؛ بویژه برای همسایه مسجد.مسأله 315- مستحب است، انسان صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.مسأله 316- نماز جماعت، هرچند اوّل وقت خوانده نشود، از نماز فُرادایِ «1» اوّل وقت بهتر است.مسأله 317- نماز جماعتی که مختصر خوانده
 
 
 

تعیین خواسته و بهای آن
صدور حکم مبنی بر الزام خوانده به ثبت واقعه رجوع
 

دلایل و منضمات دادخواست
۱۔ فتوکپی مصدق طلاق نامه، فتوکپی مصدق شناسنامه ها، شهود با مشخصات
 

ریاست محترم مجتمع قضایی خانواده…………………..با سلاماحتراما به استحضار می رساند:اینجانب (خواهان) به موجب طلاق نامه شماره …….. شماره ………….. در تاریخ ……………… از همسرم آقای…………. فرزند……………….. جدا شده بودم ولی در ایام عده رجوع واقع گردید. لیکن خوانده از ثبت واقعه رجو
آینده ، 
همانند شنبه ای است که هرگز نخواهد آمد
من سال هاست به انتظار شنبه نشسته ام ، اما نمی آید 
سال هاست ،منتظر آینده هستم که ملاقاتش کنم  و دلگیری هایم را برایش باز گو کنم 
اما نمی آید که نمی آید...
نمیدانم شنبه کی می آید و من را از انتظار در می آورد ،
نمیدانم آن آینده ای که راجبش حرف میزنند ،کجاست 
پس چرا نمی آید و تکلیف من را روشن نمی کند،
چرا من را از این بلاتکلیفی ها در نمی آورد ،
آینده، آن گوشه نشسته ای و به چه فکر میکنی؟ ، چرا هرروز حال است
وقتی قسمتی از تمهیدات عین القضات همدانی را  از کتاب درسی میخواندم تا به سخیف ترین شکل ممکن حفظ کنم که فلان جایش با کدام بیت از فرخی یزدی قرابت دارد و به زور از نوشته های این بزرگوار ،دستور زبان استخراج کنم و سعی کنم آن عظمت را به نثر امروزی در آورم ( و عین القضات بزند توی سرش )  ؛ فکر نمی کردم آنقدر شیفته اش شوم ! 
بغض داشتم . بغض دارم . خودم را مابین درس هایی که نفرت ، پل اتصالی بود بینمان دفن کرده بودم . 
که چه بشود دختر ؟ تو داری می میری ! 
حساب کن
یکی از مسائلی که در موفقیت تحصیلی تاثیر مهمی دارد، خواندن به موقع درس‌هاست. در این رابطه اصل بر این است که درس هر روز در همان روز خوانده شود. این روش باید در آغاز سال تحصیلی به‌ کار گرفته شود.
بهتر است که خواندن درس‌ها بر اساس اولویت باشد و درس‌هایی که یادگیری آن مشکل‌تر است در صدر برنامه‌ی درسی قرار گیرد، زیرا ممکن است فرصت مطالعه‌ی همه‌ی درس‌هایی که در یک روز تدریس شده پیدا نشود.
هم‌چنین به جهت آمادگی برای امتحانات شفاهی و کتبی، در هر
تعیین خواسته وبهای آن مطالبه خسارت بر هم زدن نامزدی به میزان ریال به انضمام کلیه خسارات قانونیدلایل ومنضمات دادخواست کپی مصدق: 1- لیست هزینه‌های انجام شده، 2 – فاکتور هزینه‌ها، 3- استشهادیه، 4 – شهادت شهود عندالاقتضاء، “5 – مدرک مورد نیاز دیگر”
ریاست محترم مجتمع قضایی “شهرستان محل اقامت خوانده”با سلام احتراماً به استحضار می رساند:اینجانب/ اینجانبه وفق توافق مورخ با خوانده به تمهید مقدمات امر ازدواج اقدام کرده‌ام. نظر به اینکه متعاقب ت
«آبی که به آبی برسد ، بی کران که به بی کران برسد ، تفوق باکی است ؟ دریا و شب در یک خط از هم جدا می شوند ، خطی که در افق مرئی است ، خطی که شب ها پاک می شود . دریا و شب در هم یکی می شوند ، بی کران ابدی . »
اولِ تک نگاره ای در اولین شماره ی مجله ی سان ، این بند به عنوان مقدمه نوشته شده و از دیشب که این جملات را دیدم ، در سرم پرسه می زنند . 
می دانم ، دریا هم کران دارد ولی راستش خیلی از ماهی ها خوابش را هم نمی بینند . 
ای کاش انسان ها هم بی کران یا حداقل «کرانه ن
{امام زمان(عج) از منظر روایات - شماره 36}
 
چه زود دیر میشود
 
امام علی(ع) میفرمایند: «همانا یاران قائم همگی جوانند و پیر در میانشان نیست مگر به اندازه سرمه در چشم یا به قدر نمک در توشه راه و کمترین چیز در توشه راه نمک است»
[غیبت نعمانی - باب ٢٠]
 
بیا تا جوانم بده رخ نشانم!
که این زندگانی وفایی ندارد.
 
عکس نوشته در ادامه مطلب 
ادامه مطلب
این سرگردانی، این بی تو بودن، این تنهایی، سخت است. امانمان را بریده است ولی امیدمان را نه.
 
روزها می‌گذرند و ما همینطور غرق می‌شویم، نه که امروز نجات پیدا کنیم و فردا باز غرق شویم، نه، هی غرق‌تر می‌شویم. انگار هرچه دست و پا می‌زنیم در جهت عکس حرکت می‌کنیم. به دنبال یک دستیم، یه دست راه‌گشا یک دست گره‌گشا یک دست نورانی.
 
آسمان با تمام وسعت بر ما تنگ شده و زمین انگار از دستمان خسته‌ است. نکند او هم دلش تنگ است؟ نکند او هم هرچه دست و پا می‌ز
اگر قرار بود خوارم کنی،بدون شک راه را نشانم نمیدادی و توی گمراهی هایم رهایم میکردی
اگر محرومم کنی و رهایم کنی،پس من رزق روزها و دقایق زندگی ام را از چه کسی بگیرم؟ راستی تو همان یارازق الرزق کبیر و صغیری؟
اگر سزاوار رحمتت نیستم ،پس این تویی که با ان همه فضلت بر من ببخشایی
اگر به گناهانم بنگری،من هم به غفار الذنوب بودنت چشم می دوزم
اگر مرا وارد جهنم کنی،میان ان همه آتش می گویم من عاشق خدا بودم
اگر...

خیلی وقت ها بین نویسنده های خارجی و داخلی دنب
جنگهای اینجا، تن به تن نیست... دل به دل است!
من دلم را به دریا زده ام... تو دلت را به کوه سپرده ای...
کوه هم که به کوه برسد، دریا به کوه نمی رسد!
هیچ روایتی در کار نیست:
همه ی رویاهایم را در دریا می ریزم و به کلبه چوبی ام برمی گردم...
تو به سنگ بودنت ادامه بده...
+ از سری نوشته های... (مهربانو گفته است اگر دیگر بنویسم الکی پلکی، آن رویش را نشانم می دهد!)
+ روایت فتح ۵
بسم رب الشهدا
.
در این وادی مرا شهدا آوردند اما جامانده ام
مرغ مهاجری شده ام وا مانده از قافله ی عشق 
شهدا بدین سمت و سو آورده اید مرا نشاید رهایم کنید در این بیابان دنیا
مرا از مرگ هراسی نیست و به دنیا چشم طمعی نیست
نه شوق به مرگ که شوق شهادت مرا اینگونه از خود بیخود کرده است
راهی که به سوی حق و ذات اوست 
شهادت جایزه ی درستکاران است 
پس راه نشانم دهید به سوی او که پاداشش شهدیست از شیرین ترین شهد ها و اینگونه شد که نامش شهادت نهادند
#راحیل
 
نهم ذیحجه را روز عَرَفه گویند. این روز از روزهای مهم برای مسلمانان و از جمله شیعیان است. گرچه عید نامیده نشده اما همچون عید خوانده شده است. همچنین زیارت امام سوم شیعیان در این روز بسیار توصیه شده است. «دعای امام حسین در روز عرفه» از مهم‌ترین اعمال این روز است که پس از نماز ظهر و عصر خوانده می‌شود.
 
به همت ثریا قلندری مسئول کتابخانه امام علی (ع) مسابقه نقاشی در دبستان دخترانه ستایش برگزار شد. در این
برنامه که 60 نفر از دانش آموزان مقطع چهارم و پنجم ابتدایی حضور داشتند ابتدا
کتابهای فاطمه و فاطمه، کبوترها و آهوها، امام رضا (ع) و 8 قصه از امام جواد (ع)
از سری کتاب های نهمین جشنواره کتابخوانی رضوی برای دانش آموزان خوانده شد. سپس
دانش آموزان برداشت های خود را از کتاب های خوانده شده به تصویر کشیدند.
«آبی که به آبی برسد ، بی کران که به بی کران برسد ، تفوق باکی است ؟ دریا و شب در یک خط از هم جدا می شوند ، خطی که در افق مرئی است ، خطی که شب ها پاک می شود . دریا و شب در هم یکی می شوند ، بی کران ابدی . »
اولِ تک نگاره ای در اولین شماره ی مجله ی سان ، این بند به عنوان مقدمه نوشته شده و از دیشب که این جملات را دیدم ، در سرم پرسه می زنند . 
می دانم ، دریا هم کران دارد ولی راستش خیلی از ماهی ها خوابش را هم نمی بینند . 
ای کاش انسان ها هم بی کران یا حداقل «کرانه ن
من راه‌های خودم را برای مواجهه با دردهام دارم، همانطور که هر آدمی. اما وقتی هیچ کدام جواب نداد پناه می‌برم به حمام. حمام کمد کودکی‌های من است. گوشه‌اش چمباتمه می‌زنم در خودم و به صدای بغضم و آب‌ها فکر می‌کنم. گاهی دراز می‌کشم کفش. می‌گذارم سلولهام یخ بزنند. یا از گرما بسوزند. بعد فکر می‌کنم. سعی می‌کنم خودم را بریزم بیرون.به تو گفتم درد بزرگ‌تری را جای درد خودم می‌نشانم. آن طور آرام خواهم شد. ولی گاهی دیگر درد بزرگ‌تری وجود ندارد. برای م
من راه‌های خودم را برای مواجهه با دردهام دارم، همانطور که هر آدمی. اما وقتی هیچ کدام جواب نداد پناه می‌برم به حمام. حمام کمد کودکی‌های من است. گوشه‌اش چمباتمه می‌زنم در خودم و به صدای بغضم و آب‌ها فکر می‌کنم. گاهی دراز می‌کشم کفش. می‌گذارم سلولهام یخ بزنند. یا از گرما بسوزند. بعد فکر می‌کنم. سعی می‌کنم خودم را بریزم بیرون.به تو گفتم درد بزرگ‌تری را جای درد خودم می‌نشانم. آن طور آرام خواهم شد. ولی گاهی دیگر درد بزرگ‌تری وجود ندارد. برای م
باسمه تعالینیایشدعای سماتغزل۴گفت باقر این دعا را از برای سالکان و عارفاناز شمیمش میشود مسرور قلب و روح و جانقلب ها را می کند شاداب آن اسمای پاکخوانده گردد عصر جمعه، مشعل عشق و روان
حاوی اسرار حق باشد سمات و نام هومستحب باشد قرائت، گر توانی آن بخوانپر ز رمز است و نشانه در اجابت این دعازین سبب خوانند آنرا چون سمات و یک نشانهست مقبول عوام مردم و اصحاب خاصپر ز مضمون های عالی و معارف اندر آنمی کند محفوظ ما را از شیاطین دروندور سازد دشمنان را، از
باسمه تعالینیایشدعای سماتغزل۴گفت باقر این دعا را از برای سالکان و عارفاناز شمیمش میشود مسرور قلب و روح و جانقلب ها را می کند شاداب آن اسمای پاکخوانده گردد عصر جمعه، مشعل عشق و روان
حاوی اسرار حق باشد سمات و نام هومستحب باشد قرائت، گر توانی آن بخوانپر ز رمز است و نشانه در اجابت این دعازین سبب خوانند آنرا چون سمات و یک نشانهست مقبول عوام مردم و اصحاب خاصپر ز مضمون های عالی و معارف اندر آنمی کند محفوظ ما را از شیاطین دروندور سازد دشمنان را، از
برخی از نویسندگان ، کتابها را به سه نوع تقسیم کرده اند:
چشیدنی
بلعیدنی
هضم کردنی
کتابهای چشیدنی را باید نگاهی اجمالی و گذرا کرد و در همین حد فهمید که چیست و درباره چیست.
کتابهای بلعیدنی، نکات مفید دارد و باید خوانده شود. ولی چندان نیازی به تعقل و تامل ندارد و به صرف خواندن سریع هم مقصود حاصل میشود؛ مانند کتابهای تاریخی، قصه، رمان، فکاهیات، مجلات و روزنامه ها.
کتابهای هضم کردنی، نیاز به دقت و تامل دارد تا مطالبش فهمیده و به خاطر سپرده شود؛ مان
مسافر جمعه : قطعاً کم خوانده ای رمانی که هم عاشقانه باشد هم سیاسی هم تاریخی
 
مسافر جمعهنویسنده: سمیه عالمیانتشارات: کتابستان
بریده کتاب:
از بالکن حیاط را نگاه کرد. کف حیاط پر از پاره های آجر و شاخه های درخت بود. کتاب ها را ریخته بودند وسط حیاط و آتش زده بودند و دودش پیچیده بود توی حیاط.نمی فهمید چه اتفاقی افتاده! هنوز داشت سرباز های توی حیاط را می شمرد که چیزی از بالای پشت بام کف حیاط افتاد. رسول چشم انداخت کف حیاط. آدم بود … صفحه « ۲۰۱»
اولین جلسه سیر مطالعاتی
اولین جلسه سیر مطالعاتی در شنبه شب در اردوی چند ساعته
شروع شد
در سیر مطالعاتی حلقه در تابستان یک دور کامل از 
کتاب سلام بر ابراهیم (از خاطرات و داستان های شهید ابراهیم هادی)
خوانده می شود
در این جلسه اول نیز چند صفحه از این کتاب خوب خوانده شد.
تا ریخت قدوم دُردی ات در جامممستیه می آمیخته شد با کاممدیگر به جز از لبت ننوشیدم میزیرا که به وقت درد شد درمانم
 
دل با تو هوای دل سپردن داردبا اخم تو  انتظار مردن داردبی تو قدحی برای نوشیدن نیستبا قند لب تو چای خوردن دارد 
 
دستان تو خورشید نشانم  دادهقند لب تو شهد بیانم داده چون پای به قلب تیره ام بنهادی خورشید صفا به آسمانم داده
 
من مست مدام موی وهم انگیزت درگیر دو چشم مست مجنون خیزترو کرده خدا ، تورا عطا کرده به منمدهوش شدم از آن لب درّ ر
ریاست محترم دادگاه
با سلام و عرض ادب احتراما به استحضار می رساند . موکل اینجانب حسب سند نکاحیه شماره ۶ درمورخ۱۳۸۸/۱/۲۱ به عقد دائم خوانده محترم در آمده است و مطابق رسوم جاریه در بدو شروع زندگی مشترک ، جهیزیه خود را مشتمل بر اجناس وکالاهای مشروحه لیست پیوست با اخذ رسید تحویل خوانده داده است و زوج قریب به دو سال است که بدون ادای تکالیف شرعی و قانونی با توسل به بهانه های واهی وی را در منزل پدرش واقع در روستای … شهرستان …. به حال خود رها نموده است
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه خواص ایات یس:
21=جهت رفع بیماری نوشته در آب اندازد و سه روز ناشتا آبش را بخودر: اتخذ من دونه الهة ان یردن الرحمن بضر لا تغن عنی شفاعتهم شیئا  و لا ینفذون
22= جهت رفع چله زنان در آب خوانده و با آن آب غسل کنید: انی اذا لقی ضلال مبین
23= اگر نوشته بر کعب پا بندد مانده نمی شود : قیل ادخل الجنة قال یا لیت قومی یعلمون
24= جهت دفع تب بر نخی خوانده به گردن ببندد : انی امنت بربکم فاسمعون
25= جهت درد کمر بشمک و زعفران نوشته با خود دارد: ب
هرچه مسیر جلوتر میرفت و من از بخش های اتاق عمل دار فاصله میگرفتم انگار علاقه ام را فراموش میکردم...اخیرا وقتی کسی میپرسید هنوز هم ارتوپدی?شانه بالا می انداختم و میگفتم:"نمیدونم،معلوم نیست"...امروز اما پسرک از اتاق عمل ارتوپدی عکسی نشانم داد.دکتر با تمام قدرت با دریل درحال سوراخ کردن استخوان فمور بیمار بود و خشونت میله های متعددی که وسط استخوان فرو شده بود خودنمایی میکرد ...یک آن قلبم لرزید و دوباره به تپش افتاد...خدایا این علاقه را از من نگیر...
+
 
خرید شتر مرغ پرواری
این روز ها پرورش شترمرغ پرواری یکی از کارهایی است که حتما در رابطه با آن چیزهایی شنیده و یا مطالبی خوانده اید .
بحث پرورش شترمرغ را میتوان از بحث های داغ این روز ها دانست .
همانطور که قبلا هم خوانده و یا شنیده اید بحث پرورش شترمرغ سختی های فراوانی دارد اما :
 
 
 ادامه مطلب..... 
 
ادامه مطلب
گریزان‌اند از حقیقت، چون به صورت دل بسته‌اند. گریزان‌اند از کلام خوشان، چون به اندوهگینان و به عارفان ظلمت دل بسته‌اند. از خویش گریزان‌اند، زین سبب است این همه به دیگران آویخته.

از موسیقی گریزان‌اند، چون به نواهای کهنه دل بسته‌اند. موسیقی نویی‌ست. از هنر گریزان‌اند، چون هنرْ تغییر مدام است، و از تغییر گریزان‌اند، چون تغییرْ رسم بی‌رسمان است. بی‌رسمی، رسم جسوران است. صوفیان هوایند و هوشان بی‌هوست.

به خود می‌خوانم و از خود وا می‌کن
یکی از دغدغه‌ها و سؤالات پرتکرار طلاب عزیز در پایه هفت این است که بعضی می‌گویند دروس سابق اعم از ادبیان، منطق، فقه و اصول را ضعیف خوانده‌اند و چگونه می‌توانند جبران کنند، بعضی هم می‌گویند دروس سابق را خوب خوانده‌اند اما از حافظه‌شان رفته است. به طور کلی راه اصلی برای جبران نقائص گذشته این نیست که دوباره آن کتاب را درس بگیرید و مباحثه کنید بلکه
ادامه مطلب
زمستان بود.
حس می‌کردم قلبم دارد بزرگ می‌شود.
انکارش می‌کردم و بقیه بیشتر اصرار می‌کردند. با دست نشانم می‌دادند و می‌گفتند ببینید قلبش بزرگ شده... بیشتر می‌تپد...
چندماه طول کشید تا قبول کنم که راست می‌گویند...قلبم بزرگتر از همیشه شده است.
خوشحال بودم، با همیشه فرق کرده بودم، بیشتر از همیشه خودم بودم.
بزرگ بود... انقدر بزرگ که وقتی در قلبم جای گرفت، قلبم اندازه‌ش نبود و زد بیرون... 
کم‌کم اما اذیت می‌کرد، انقدری بزرگ شده بود که دیگر از باقی
خداوند به صورتم سیلی می زند تا سختی زندگی را نشانم دهد اما برای پسر همسایه یک دوچرخه جدید می خرد تا آن را در امتحان الهی قرار دهد! چه کسی می تواند اثبات کند اگر سهم من به جای سیلی یک دوچرخه نبود، شکر گذار نبودم؟! کسی که هیچگاه در وضعیت نداشتن مطلق نبود چگونه می تواند برای دزدی قانون تنظیم کند! باید باور کرد خداوند در بین مخلوقانش تبعیض قائل می شود. آنگاه از همه انتظار شکر گذاری دارد! ای کاش خداوند نعمت سپاس گذاری را در همین دنیا به آدم میداد، ای
جاذبه عمودِمُنصف بر پیکرِ بی‌جان من است و بالغ بر حجمی فرای پانصد پوند بر افکار چروکیده و زائل‌گشته‌ی من فشار وارد می‌آورد. همه‌چیز ناجوانمردانه تیره‌و‌تار است و نیروی عظیمی گریز از مرکزِ انفاس و ادراکِ من، مهره‌ی چهارم ستونِ فقراتِ مرا به درد می‌آورد. خوابِ‌شَب این‌گونه سخت به یغما می‌رود و چشمانِ سردم بی‌اراده به خماریِ ابدی فرو می‌رود. مرگ دندانِ تیزش را بی‌اختیار نشانم می‌دهد و جسم بی‌مهابا پوزخند عریان‌شده‌اش را به باد م
حیفش نیست که خاطرات تو، تنها غبار غمناکی شود بر رخ ما؟ حیفش نیست که فقط افسوس بخوریم و گیج و منگ بمانیم؟ و باز هرگاه که به‌ظاهر در جریان و حرکتیم‌، حیف نیست از خاطر بردن یاد تو؟ لابد نیست، چطور بگویم، غصه بد است خب، بهر دلیلی.
هر بار که‌ صدای حلقه‌ام به تصادف یا عمدی از برخورد با دیواره‌ی استکانی یا لبه‌ی میز یا هرچیز دیگر در‌می‌آید، انگار بالای تخت اتاقت ظاهر شده باشم و تو نشانم‌ بدهی که چطور پرستار را که لازم داری با آن‌ تکنیک‌ بازیگو
شما که در آزمون‌های تابستان شرکت می‌کنید قطعا هدفتان متفاوت است و از همین ابتدا به فکر پیشرفت کردن هستید. درواقع ممکن است شما هدف قبولی در مدرسه‌ی تیزهوشان و یا ورود به مدرسه‌ی نمونه دولتی را داشته‌باشید. اگر طبق برنامه‌ی راهبردی‌ی کانون درس بخوانید و از همین ابتدا کتاب‌های تست را به‌خوبی بشناسید و به دقت حل کنید، به نتیجه‌ی دلخواهتان می‌رسید.
بهتر است در تابستان استفاده از کتاب تابستان فراموش نشود. طبق برنامه‌ی راهبردی پیش‌خوانی
گنده‌لاتِ لات‌ها لات محله‌ی ما را تهدید کرده است. لاتی که تا دیروز اهل محل از او شکایت داشتند امروز به حمایت از او همگی دستمال به دست داشتند. زورگویی‌ها و زورگیری‌های او را فراموش کرده‌اند تا لات محله‌ی ما نزد گنده‌لات لات‌ها موش نشود. می‌گویند لات محله‌ی ما هر چه قدر هم بد باشد بچه محل ماست، اگر ما امروز نگوییم من هم یک لات هستم، فردا پیش گنده‌لات لات‌ها هر چه قدر هم زارت و زورت کنیم فایده‌ای ندارد. اگر ما امروز پشت لات محله‌مان نایس
یکی از مشکلاتی که معمولا در دعاوی حقوقی پیش می آید این است که خوانده (کسی که دعوی علیه او طرح شده است. به دادگاه فراخوانده می‌شود تا به دعوای خواهان پاسخ دهد) در طول مدت دادرسی خواسته (مال مورد دعوا) را به افراد دیگر منتقل می کند و یا بعضا اقدام به آسیب زدن به خواسته می کند. بنابراین قانون گذار در نظام حقوقی ایران برای جلوگیری از هرگونه تضییع حقوق خواهان (کسی که دعوایی را طرح می‌کند و از دادگاه می‌خواهد به امری رسیدگی کند)، راهکار قرار تامین خ
سلام
این روزها به دلیل انبوه کارهایی که باید انجام دهم و کارهایی که هنوز انجام نداده‌ام، فرصت چندانی برای معرفی کتاب هایی که خوانده‌ام برایم نمی‌ماند. و همچنین با توجه به روزهایی که گذرانده‌ایم؛ دل و دماغی هم...
به همین دلیل، تصمیم گرفتم عناوین کتاب‌هایی که این روزها خوانده‌ام و در موردشان ننوشته‌ام را این جا لیست کنم، تا یادم باشد چه چیزهایی خوانده‌ام و اگر عمری باقی بود و زمانی، سر فرصت یادداشتی در موردشان بنویسم...
 
- فصل نان/ علی اشر
سرِ صبح بود، از آشپزخانه صدا زدم:《آرزو کو 》، صدایش از اتاق آمد:
_چِنِه؟
_دو زرده است!
چند ثانیه بعد صدای صلوات و دعا به گوشم می‌رسید!
غروب بود، پرتقالی از جا میوه‌ای یخچال بیرون کشیدم، با دست دیگرم کاسه‌ی کثیف ماست و بسته‌ی خالی چیپس را از روی کابینت برداشتم و راهی آشپزخانه‌ شدم، کمی از پوستش را که جدا کردم سرخی پیچیده در نارنجی‌اش خودنمایی کرد، لبخند زدم؛ خیر است ، چشم‌هایم را بستم، صلوات دادم، آرزو کردم که تا آخر ماهِ رمضان اجابت شده با
معنی گجت ( gadget )
 
ابزارک یا گجت (به انگلیسی: Gadget) به وسائل و تجهیزات فیزیکی کوچک و تازه‌اختراعی گفته می‌شود که در آن‌ها فناوری نویی بکار رفته باشد و برای انجام کارهای مخصوصی بدرد بخورد. مانند
 
    تبلت    تلفن‌های هوشمند    دستگاه پخش ام‌پی۳    قوطی‌بازکن    مسواک الکتریکی    مخلوط‌کن    کف‌زن (The Clapper)    چاقوی چندکاره    موشواره بی‌سیم    پیچ‌گوشتی صوتی    چمن‌زن خودکار
 
البته ناگفته نماند ابزارک ( گجت gadget ) غیر فیزیکی هم داریم
تعیین خواسته وبهای آن استرداد جهیزیه مقوم به ریال به انضمام کلیه خسارات قانونیدلایل ومنضمات دادخواست کپی مصدق : 1- عقدنامه،‌2- لیست جهیزیه، ” 3-مدرک مورد نیاز دیگر”
ریاست محترم مجتمع قضایی “شهرستان محل اقامت خوانده”باسلام احتراماً به استحضار می رساند:اینجانبه به استناد کپی مصدق عقدنامه شماره مورخ / / باخوانده عقدازدواج دائمی در دفترخانه “شماره ونام شهرستان” منعقد کرده ایم. نظر به اینکه جهیزیه به شرح لیست ضمیمه متعلق به اینجانبه می باش
دیدار پس از غروب (شهید مهدی نوروزی) نویسنده: منصوره قنادیان انتشارات: روایت فتح
دیدار پس از غروب : فکر کن رمانی خوانده ای هم عاشقانه هم عارفانه ولی از دل حقیقت..
 
دیدار پس از غروب (شهید مهدی نوروزی)نویسنده: منصوره قنادیانانتشارات: روایت فتح
بریده کتاب(۱):
بعد از ناهار گفت بریم جت اسکی. جلیقه نجات تنمان کردیم و سوار شدیم. یکدفعه کنترل را از دست دادم و بی هوا افتادم توی آب. گیج شدم.گفت نترس. چادر و همه ی لباسهایم خیس شده بود. (ص ۲۷)
 
ادامه مطلب
ریاست محترم مجتمع قضایی خانواده سلامّ‌علیکم؛ احتراما" اینجانب وکیل خواهان، نکات ذیل را به استحضار میرساند:
اولا"؛ با عنایت به اینکه مستند به تصویر مصدق عقدنامه رسمی پیوستی رابطه زوجیت فیمابین موکله و خوانده محترم محرز و مسلم است.
ثانیا"؛ با توجه به اینکه مستند به همان سند، خوانده، متعهد به پرداخت  ...  عدد سکه کامل بهار آزادی به موکله می‌باشد.
ثالثا"؛ با توجه به اینکه موکله کل مهریه مافیالقباله خویش، به تعداد  ...  عدد سکه کامل بهار آزادی را
بسم الله الرحمن الرحیم
 
هرکه این سوره را تلاوت کند حقتعالی به عدد هر مومن و منافقی که بوده و خواهد بود ده حسنه به او کرامت کند واگر د ر شب بیست وسوم رمضان خوانده شود  از اهل بهشت باشد .جهت تب دائم و درد ها شدن آن در آب و نوشیدن آن آب نافع است
آخر هفته گذشته ، دو چیز متفاوت با هم همزمان بودند. ابتدا خواندن “شعر هو: فلسفه خوزه گارسیا ویلا” را که توسط رابرت ال. کینگ ، به هر حال ، یکی از بهترین کتابهای نوشتن شعرهایی است که من تا به حال خوانده ام (اگر آن را نخوانده باشم) (و من زیاد خوانده ام) و دوم اینکه ، وی مجله های قدیمی را به یک مکان جدید منتقل کرد تا در خانه استراحت کند. یکی از این مجلات یک مجله قدیمی شعر به نام “واحه” (شماره 14 به طور دقیق) است که در سال 1976 در انگلستان منتشر شده است. وای
در راستای اصل تناظر به طرفین دعوا(خواهان و خوانده) اجازه داده شده است تا از ادعاها و دلایل طرف مقابل اطلاع پیدا کنند.این اصل ایجاب می نماید که اصحاب دعوا بتوانند تمام آن چه را که در رسیدن به خواسته های خود و کشف واقع لازم و مفید می دانند،اعم از ادعاها،ادله و استدلات خود،به اطلاع قاضی برسانند.در عین حال امکان اطلاع از آن چه رقیب در این خصوص ارایه داده است را داشته باشند.همچنین طرفین باید فرصت مورد مناقشه قرار دادن آن  ها را داشته باشند.
به همین
 
زمانی که هنوز صحبتی از نقش ترکیه در بحران سوریه و حمایت این کشور از تروریست ها در رسانه ها بر سر زبانها نبود، محمودرضا ترکیه را دست خائن می دانست. دکتر احمدرضا بیضائی : داشتیم با هم یکی از عکس های خودش را می دیدیم که توی آن با سلاح، بالا سر تعدادی از جنازه های تکفیری ها ایستاده بود. درباره این عکس و درگیری اش با تکفیری‌ها توضیح می‌داد که پرسیدم: این جریان تکفیری را چه کسی حمایت می‌کند؟ گفت: توی جیبهایشان از ریال سعودی و لیر ترکیه بگیر تا دلا
سر آخر یک ساعت مانده به خواب افسوس آن را می خوری که چرا در طول ترم نخواندی؟ و با خدای خود وداع میکنی که اگر یک بار دیگر به تو فرصت زندگی در ترم را بدهد مثل اسب می خوانی. اما غافل از این که اگر هزار ترم هم بیاید و برود نه در طول آن و نه در عرض آن نمی خوانی مگر در دقیقه نود. این تقدیر نانوشته پیشانی بعضی هاست.
این بخشی از حیاط مدرسمونه. روز اولی که اومدم اینجا با یه حیاط بدون باغچه رو به رو شدم. یه حیاط که شبیه برهوت بود. پرسیدم چرا اینجا باغچه نداره؟ مدیر گفت زمینو یک سره آسفالت کردن، باغچه نکندن. 
گفتم اگه باغچه درست کنید درخت میاریم حیاط یه کم رنگ و رو بگیره. با کمک پدر بچه ها یه قسمتهایی از آسفالتو کندن و کود ریختن. بعد هرکس هر موقع سال که می تونست یه درخت میاورد و می کاشتن. درختای کنار دیوار همون درختاییه که تو سه چهار سال اخیر هرکس به یادگار از خو
حضرت صادق ع فرمود در هر خانه که قران خوانده شود وذکر خدای عزوجل شود برکت ان خانه زیاد گردد و فرشتگان در تن خانه ایند و شیاطین از ان دوری کنند وبرای اهل اسمان بدر خشید چنانچه ستاره فروزان برای اهل زمین میدرخشبد واما خانه ایکه خوانده نشود وخدا در ان خانه ذکر نشود  برکتش کم شود و فرشتگان از ان دوری کنیدوشیاطین در ان خانه درایند    ایند بتحقیق ریول خدا ص فرموده ایا شما را اگاه نکنم به بهترین کارهایتان که در درجات شما از همه کارها یتان که در در درج
در بین مخاطبین همه ما کسانی هستند که از تلگرام های غیر رسمی با حالت روح استفاده میکنند.زمانی که برای این افراد پیغامی ارسال میکنیم پیاممان را بازدید میکنند اما یک تیک در کنار پیغاممان ثبت میشود که این یعنی پیغام را بازدید نکرده است.در مجموع زمانی که برای فردی پیغامی ارسال میکنیم اگر پیغام را بازدید کند باید دو تیک خورده باشد.وقتی یک تیک ثبت میشود به معنای این است که پیغام با موفقیت برای فرد ارسال شده است.ولی وقتی دو تیک ثبت شود به معنای خوان
باسمه تعالىآیا خطبه متقین را خوانده اى؟آیا سعى در حصول صفات متقین داشته اى؟رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: من آیه اى را مىشناسم که اگر مردم به آن عمل کنند تمام مشکلاتشان حل مىشود و سپس آیه ومن یتق الله یجعل له مخرجا را خواندند
روزگاری که هواش ابری باشه و تنهایی هاش بهانه گیر ،فاصله ها درد بیشتری دارند ،میگن دیوونه ام. اما من  یه حالی دارم مثل رؤیا ماندنی  بودم که راهی نشانم دادند ، راهی شدم  از دوری و دیری غمی ندارم زیرا که میدانم زمانه هنری دارد بنام رسیدن . چونان رودی که پیوسته به سوی دریا روان است منم دیر زمانیست راهی منزلگاه عشقم با رهروانی همچون خودم که با هر گام نشانه ای میگذارم بر زمین .زمینی که نه آغاز و نه فرجامش معلوم است بَس که در پَسِ پرده غم و شادی ه
 
به نام خدا
 
 ای یاری که عشق ، همان عسلی چشمان توست :
من از تو آسمان نمی خواهم ، همین که خانه ات یک پنجره داشته باشد برایم کافی است . دیدن طلوع خورشید ، آرمیدنش گوشه ی اتاق آسمان و پرنده هایی که نغمه ی امید را پرواز می کنند ، از قاب مستطیلی پنجره قشنگتر است ... 
من نمی خواهم برایم زمین را به ارمغان بیاوری ... دوست دارم گلدانی بخری ، نرگسی در آن بکاری و بگذاری با آن نرگس طراوت گوشه ی زندگی مان چای بنوشد .
 
هرگز من و خودت را بنده ی دنیا نکن... نگذار دلم
 
به نام خدا
 
 ای یاری که عشق ، همان عسلی چشمان توست :
من از تو آسمان نمی خواهم ، همین که خانه ات یک پنجره داشته باشد برایم کافی است . دیدن طلوع خورشید ، آرمیدنش گوشه ی اتاق آسمان و پرنده هایی که نغمه ی امید را پرواز می کنند ، از قاب مستطیلی پنجره قشنگتر است ... 
من نمی خواهم برایم زمین را به ارمغان بیاوری ... دوست دارم گلدانی بخری ، نرگسی در آن بکاری و بگذاری با آن نرگس طراوت گوشه ی زندگی مان چای بنوشد .
 
هرگز من و خودت را بنده ی دنیا نکن... نگذار دلم
 
به نام خدا
 
 ای یاری که عشق ، همان عسلی چشمان توست :
من از تو آسمان نمی خواهم ، همین که خانه ات یک پنجره داشته باشد برایم کافی است . دیدن طلوع خورشید ، آرمیدنش گوشه ی اتاق آسمان و پرنده هایی که نغمه ی امید را پرواز می کنند ، از قاب مستطیلی پنجره قشنگتر است ... 
من نمی خواهم برایم زمین را به ارمغان بیاوری ... دوست دارم گلدانی بخری ، نرگسی در آن بکاری و بگذاری با آن نرگس طراوت گوشه ی زندگی مان چای بنوشد .
 
هرگز من و خودت را بنده ی دنیا نکن... نگذار دلم
سطرهایی هست که نوشته‌ای و دوست خواهی‌شان داشت، تا همیشه‌ها. سطرهایی هم نوشته‌اند و خوانده‌ای که زمزمه حتا کنی شاید. نوشیدن‌ام امشب، به ضرب دو گیلاس، سلام نوشتن‌ها باد که تو خود را می‌خواندی بی‌آنکه بدانی کلمه‌ها آینه‌‌اند...
روزگاری که هواش ابری باشه و تنهایی هاش بهانه گیر ،فاصله ها درد بیشتری دارند ،میگن دیوونه ام. اما من  یه حالی دارم مثل رؤیا ماندنی  بودم که راهی نشانم دادند ، راهی شدم  از دوری و دیری غمی ندارم زیرا که میدانم زمانه هنری دارد بنام رسیدن . چونان رودی که پیوسته به سوی دریا روان است منم دیر زمانیست راهی منزلگاه عشقم با رهروانی همچون خودم که با هر گام نشانه ای میگذارم بر زمین .زمینی که نه آغاز و نه فرجامش معلوم است بَس که در پَسِ پرده غم و شادی ه
بسم الله الرحمن الرحیم
 
صفحه تاریخ پهلوی در اینستاگرام با انتشار عکس نوشتی با عنوان " آیت الله مدرس و رضا خان کند ذهن" نوشت:
"مدرس نماینده با شهامتی که تا دوره ششم قانونگذاری آراء درجه نخست تهران به وی تعلق داشت در پایان انتخابات دوره هفتم، چنین وانمود کردند که حتی یک رای هم در صندوق به نام وی نبوده، که خوانده شود. وی ضمن نطق مبسوطی که راجع به انتخابات دوره هفتم ایراد کرد، اظهار داشت: اگر باور کنیم که تمام مردم تهران به من رای ندادند، ولی خودم
  روز عرفه چه روزیست؟   
 
 
نهم ذیحجه را روز عرفه گویند. این روز از روزهای مهم برای مسلمانان و از جمله شیعیان است. گرچه عید نامیده نشده اما همچون عید خوانده شده است. از سوی دیگر از آنجا که امام سوم شیعیان حرکت خود را بسوی کربلا پس از مراسم حج آغاز کرد برای شیعیان از اهمیت بسزایی برخوردار است. همچنین زیارت امام سوم شیعیان در این روز بسیار توصیه شدهاست.«دعای امام حسین در روز عرفه» از مهم ترین اعمال این روز است که پس از نماز ظهر و عصر خوانده میشود.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق؛
شهید محسن حججی یکی از نیروهای لشکر زرهی ۸ نجف اشرف و از نیروهای فعال
موسسه شهید احمد کاظمی بود. او اهل اصفهان و ۲۵ ساله بود که در منطقه مرزی
عراق و سوریه طی یورش داعش، اسیر و دو روز بعد از اسارت همچون سالار شهید
اباعبدالله الحسین علیه السلام به درجه رفیع شهادت نائل شد. از این شهید
بزرگوار یک فرزند دو ساله به یادگار مانده است.مراسم تشییع پیکر مطهر این
شهید والامقام چهارشنبه در تهران برگزار می شود.

در ادامه
س. مى‌خواستم بدانم که در نماز انحراف از قبله تا چه حد مجاز است و به نماز لطمه‌اى نمى‌زند؟جواب / در نماز نباید عمداً انحراف از قبله داشته باشد، اما اگر طبق دلیل معتبرى به یک طرف به عنوان قبله نماز بخواند سپس روشن شود که آن طرف قبله نبوده است، چنانچه انحراف از قبله مابین طرف راست و چپ نمازگزار باشد نمازش صحیح است و اگر در اثناى نماز متوجه اشتباه و انحراف از قبله شود، آنچه که خوانده و گذشته صحیح است و در بقیه نمازها باید رو به قبله بایستد و فرقى

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها