نتایج جستجو برای عبارت :

زخم و مرهم

❆ مرهم:
 
تمامِ خیابان های شهر را هم که قدم بزنم،باز به بازوان تو محتاجم...به آغوشت،که دردم را تسکین می‌دهد!مرا بی تو بودن راهیچ کاری نیست!
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com┗••━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━┛
نقد مستند مرهم که به موضوع فاطمیون می‌ پردازد؛
مستند مرهم به کارگردانی مسعود زارعیان درباره شهید خدابخش خاوری معروف به علی شارژی است که در سیزدهمین جشنواره سینماحقیقت اکران شد.
مسعود زارعیان که فعال فرهنگی و از چهره‌های خاص عرصه مستندسازی در سال‌های اخیر محسوب می‌شود، در اثر تازه‌اش با نام «مرهم» به زوایای پنهان گروهی از مدافعان حرم و مجاهدین افغانستانی می‌پردازد که در سال ۹۲، با هدف دفاع از حریم دین اسلام و مسلمانان مظلوم سراسر دنیا
دانلود آهنگ جدید وحید گودرزی مرهم
Download New Music Vahid Goodarzi Marham
آهنگ وحید گودرزی بنام مرهم
باز هوای ابری و من تو خیابون
هنوز هستم به یاد دیدارمون زیر بارون
ترانه و موزیک : وحید گودرزی + تنظیم : میثم اکبری +میکس و مسترینگ : محمد تقی پور
 
ادامه مطلب
بگو بر خستگان و از‌ راه ‌ماندگان چگونه می‌توان مرهم بود؟نه بر مستضعفان لاشی‌صفت دنیاندیده‌ی‌ از دیوارهابالاروندگان.تنها بگو بر خستگان و دردمندان حقیقی چگونه مرهم می‌توان بود؟ بگو بر خفتگان در آستان بیداری چگونه مرهم می‌توان بود؟نه برخود‌به‌خواب‌زدگان تشنه‌ی دنیا.
بگو بر جهان چگونه آستانه می‌توان بودبر خشم‌دیدگان چشم‌بسته‌ی سختی‌کشیده؟نه بر ظریفان حقیر نازدیده‌ی پستنه بر ابلیسان روحانی‌نمای کودک زار.
بر روحانیون خفته می
تنهای تنهاشدعلی ازبعد زهرا/باچاه دارد دردل بسیارمولا/گشته فراق فاطمه هرلحظه جانسوز/شداشک چشمان علی راهی دریا/بهریتیمانش علی مرهم گذاراست/آرامش شیعه فقط این عشق آقا/دخت نبی مهمان بابادربهشت است/راحت شده از ظلم دشمن بهردنیا/رکن ولایت فاطمه درزندگانی است/سخت است بهرمرتضی مولای تنها/با یادمان فاطمیه زنده مانده/یک انتقامی سخت دارد سوی اعدا/دیگر علی همتا وغمخواری ندارد/یار ولایت گشته است مهمان یکتا/سوی بقیع وکربلاهم سوگوار است/او انتظاری میک
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «مک‌های مردمی و ورود دستگاههای عمومی به عرصه‌ی امداد و جبران خسارتها وظیفه‌ی مهمی است که می‌تواند گوشه‌ای از آلام آن مردم عزیز را برطرف کند.» ۱۳۹۸/۰۱/۰۳نوجوان خامنه‌ای براساس این بخش از پیام رهبر انقلاب در پی حادثه سیل ویرانگر در استان‌های گلستان و مازندران، مجموعه سخن‌نگاشت «مرهم زخم» را منتشر می‌کند.
          
            
             
      
            
مصاحبه با دکتر کلانتر هرمز فوق تخصص جراحی پلاستیک، رو نگاه می‌کردم. رئیس موسسه‌ی خیریه‌ی مرهم:) که به صورت داوطلبانه و رایگان، صورت‌هایی که به طور مادرزادی دفورمیتی دارن و از پس هزینه‌ها برنمیان رو عمل میکنن. خیلی برام دوست داشتنی و تاثیرگذار بود دیدن فردی که تا تهِ تهِ راهی که من هنوز شروع نکردم رو رفته و حالا داره با اطمینان خاطر گوشه‌ای ازش رو تعریف میکنه ، از لبخند مریض‌ها و برق چشم‌هاشون میگه که شنیدنش، قند رو تو دل من آب می‌کرد! ای
همه ما به‌خوبی می‌دانیم که با گرم‌شدن هوا فصل بیماری‌هایی مانند آبله‌مرغان و سرخک از راه می‌رسد. چه بخواهیم چه نخواهیم کودک خردسال ما نیز در معرض ابتلا به این بیماری قرار دارد و دیر یا زود با بدنی مملو از دانه‌های ریز و قرمزرنگ آبله مرغان مقابل چشمتان ظاهر می‌شود.
 
 
 
درمان فشار خون روی پای شمایکی دیگر از خواص معجزه‌آسای دانه‌های خاکشی، کنترل و تسکین فشارخون است. اگر به فشارخون مبتلا هستید و در حال حاضر داروهای کنترل‌کننده فشارخون
گریان تو هر ذره دنیاست ، حسین(ع)عالم به تمنای تو مولاست ، حسین(ع)
بی عشق تو عشقی نشود با معنادلداری تو مرهم دلهاست ، حسین(ع)
پروانگی ام را تو ببین ، سوخته امای شمع که در واقعه تنهاست ، حسین(ع)
آن ساغر وحدت که توباشی ساقییک جرعه مرا اوج تعالی ست ، حسین(ع)
خدایا این روزها سردم است، تک و تنها میان بلاها مانده ام‌.
اشک هایم بر گونه ام می غلتند و دستی جلوی راهشان را نمیگیرد‌.
دستانم تهی ست و دلم پر.... 
پاهایم رمق ندارند و وزنم بر آن ها سنگینی می کند.
چشمانم از انتظار و امید خالیست و لبم از ورد و دعا...
بیا پایین خدای من، در آغوشم بگیر که آغوشت مرهم تمام این هاست.
با خودم فکر میکنم اگه روزی من غم یا مشکلی داشته باشم چه قدر روی کمک و همدلی تو حساب میکنم؟ چه قدر حرف زدن با تو آرومم میکنه؟ 
و جواب اینه که هیچ تصوری ندارم که تو میتونی مرهم باشی...
حتی دلم دیگه برات تنگ نیست...
فقط یادمه اخرین بار که دیدمت نگام نکردی... همونجور که سرت تو گوشی بود خداحافظی کردی و رفتی...
و این دل چرکین ترم میکنه...
 
خدایا تو می دانی که در سراسر عمرم، هیچگاه تو را فراموش نکرده ام.
در سرزمین های دور دست فقط تو در کنارم بودی.
در شب های تار فقط تو انیس دردها و غم هایم بودی.
در صحنه های خطر فقط تو مرا محافظت می کردی.
اشک های ریزانم را فقط تو مشاهده می نمودی .
در قلب مجروحم فقط یاد تو و ذکر تو مرهم می گذاشت.
 
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 101
به قول بزرگواری: پرونده هیچ اتفاقی در ذهن بسته نمی‌شود...
ماجرای تبعید هم همین است... بارها تمام باورهایم را مرور می‌کنم اما باز هم اول خطم... باز هم شعری، حرفی، آدمی میتواند مرا برگرداند به نقطه آغاز این درگیری درونی...
ما خوب نبودیم قبول؟ ولی شما که خوب بلدید خوب و بد درهم بخرید
اینچنین راندن ما رواست؟؟؟
این درد یادگار شماست حتی اگر به حسب خطای خودمان باشد... خودتان مرهم شوید کاش...
یا فارج الهم...
و لاتفرق بینی و بینک...
باز هم جهانم تنگ شده، دلم یکی رو می‌خواد و عاشقی و اینها و چی تو این جهان کافیه و چی می‌تونه مرهم باشه؟ 
چرا ول نمی‌کنی این میل به خواستن و عاشقی رو 
خب تو این ملال فقط خواب دواست که متاسفانه قهوه خوردم و خوابم نمیاد.
چرا واقعا دارم ادامه میدم؟ هنوز نفهمیدم چرا واقعا تموم نمی‌کنم.
ملال نیست این، این خود واقعیت زندگیه... یک مزخرف بزرگ و بی‌پایان...
میل به دانستن ؟ نمی دونم شاید این بهونه‌ایا بدای ادامه ...
در عشق سراسر غم زهرا(س)
                          این گونه رسید ماتم زهرا(س)
همواره چنین شد بدانی
                          آسایش دل عالم زهرا(س)
این حیف که در خواب سرابی
                         بی بهره ی از حاتم زهرا(س)
برخیز نگاری شده در خون
                         آورد شفا مرهم زهرا(س)
بیچاره شدم وای به حالم
                       عمری به گذر بی غم زهرا(س)
شرمنده ی عقبی نشینم
                        آنی که ندارم غم زهرا(س)
زندگی مانند چرخش زمین
لذت و غمی تکراری
اما تو تکراری نمیشوی
تو لذتی بی تکراری
...
و ما باید بخوابیم
تا دنیای تکراری بخوابد
و ما باید بخوابیم
تا دنیای دیگری بسازیم
...
اما صدای تو داد میزند
که زیر باران باریده ای
که مرده ای
تا زخم را مرهم کنی
اما صدای تو داد میزند
که امشب شب طلوع دنیا نیست
که امشب شب سوگ واری تکرار است
 ❆ بهانه:نارنگی بهانه استبوی عشق می‌دهنددستان توپوست بگیر این فاصله ها رامن به فصل فصل آغوش تو محتاجم. ❆ مرهم:تمامِ خیابان های شهر را هم که قدم بزنم،باز به بازوان تو محتاجم...به آغوشت،که دردم را تسکین می‌دهد!مرا بی تو بودن راهیچ کاری نیست! ❆ راه:کدامین راهتو را به کلبهٔ قلبم می رساند؟ من، کلبه ای متروکم منتظر آمدنتاز پای در آورده مراانتظار. #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordis
چه اندوهبار است ای خدایان، جهان به شب هنگامان، و چه رازگونه است مهی که مرداب‌ها را می‌پوشاند. اگر پیش از مرگ رنجی فراوان برده با‌شی و اگر در این وادی مه‌گرفته به درماندگی پرسه‌ای زده باشی و اگر بار گران جانکاهی بر دوش، گرد جهان می‌گشتی، می‌فهمیدی. و اگر خسته باشی و بی‌هیچ بیم و دریغی به ترک جهان و ترک مه و مرداب و رودخانه‌هایش رضا داده باشی، می‌فهمیدی. اگر حاضر بودی با قلبی سبک به کام مرگ فرو روی و می‌دانستی که تنها مرگ مرهم زخم تو است،
اضطراب کروناست یا بهم‌ریختگی هورمونی در زمان پریود یا هر دو نمی‌دانم؟ اما حالم خوش نیست. مرهمی نمی‌جویم، که می‌دانم صبر است که مرهم است و نه جز این. اما مدام با خودم تکرار می‌کنم: قرار است چه بلایی سرمان بیاید؟ نگران بابا و مامان و مادرجونم، نگران میم، نگران خودم و عین. تاب و تحملم کم شده. کاش کش نیاید، کاش چندسال بگذرد و همه باشیم...
کاش ...
من توان مصیبت دیدن ندارم. من پناهی ندارم، خدایی ندارم، مرهمی ندارم. من تنهایم و می‌ترسم.
متن های شفای بیمار و اس ام اس بهبودی مریض را در این بخش از مجله بی کلک ،گردآوری کرده ایم و امیدواریم که این جملات زیبا مورد پسند شما قرار بگیرند.
 
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه خانه ات دعا می کنم که بال های شان هرگز محتاج مرهم نباشند
و  برایت صبر زیبا و امید  آرزومندم و شفای عاجل از آن یگانه مهربان

ادامه مطلب
برترین مخلوق ایزدمصطفی در عالم است/افتخارآفرینش آن نبی خاتم است/شدمحمدجلوه گاه رحمت و بربندگی/حضرتش پیغمبرمابا ولایت همدم است/درسپهرکل خلقت اشرف مخلوق رب/چشمها ازعشق وصلش اشتیاق زمزم است/اهل بیت مصطفی را لطفهای ایزدی/بهرایمان مسلمان ایتی بس محکم است/شیعه بادلدادگی ها عاشق آل نبی/روزمیلادپیمبر انتهای هرغم است/همزمان بامصطفی هم صادق آل نبی/این دومیلادمبارک قلب مارا مرهم است/حضرت صاحب زمان را هست تبریک وشعف/درظهور مهدویت دست مولاپرچم است/
تو این سرنوشتِ شومم حرفا و رفتارای تو زندگی رو غیرقابل تحملتر کرد. بعضی حرکات و حرفات بدجور رفته تو مخم. دهنت باز میشه یا شرایط انجامش پیش میاد میتونم هوار بکشم. خیلی اذیتم میکنن خیلی. 
 
من دیگه یه روانی ام . چیزی که تو رو ازم دور کنه تحمل نمیکنم. به هر چیزی ممکنه گیر بدم تا شاید تو با دلجوییت بتونی یه مرهم به زخم دلم بزنی.
تا حالا که هر بار بهانه آوردم نمک پاشیدی شاید دیگه مرهمات تموم شده. شاید برای من 
چه زیبا میشد این دنیا                اگر شاه و گدا کم بوداگر بر زخم هر قلبی                همان اندازه مرهم بودچه زیبا میشد این دنیا                اگر دستی بگیرد دستاگر قدری محبت را                 به ناف زندگانی بستچه زیبا میشد این دنیا                 کمی هم با وفا باشیمنباشد روزگاری که                 نمک بر زخم هم پاشیمچه زیبا میشد این دنیا                 نیاید اشک محرومیزمین و آسمان لرزد                 ز آه و درد مظلومیچه زیبا میشد این دنیا           
با دخترهای دوران ارشد توی کافه دور هم جمع شده بودیم. وسط خبر گرفتن از حال و روز آدم‌های آن‌روزها، صحبت از الف شد و ز به شنیدن قصه‌اش مشتاق. به زور ماجرای آن‌روزها و خط و ربط اتفاقاتش را به یاد آوردم و به شوخی و خنده برایش تعریف کردم. به آخرهای قصه که رسیده بودیم، آن‌قدر خندیده بودیم که چشم‌هایمان خیس اشک بود. فکر کردم زمان چه مرهم خوبی‌ست. الف را برده و گذاشته آن‌سر دنیا و کابوس آن‌روزها را به اسباب خنده و تفریح این‌روزها بدل کرده. چه خوب ک
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد؛ نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به‌هم‌در به است
چو فاصد که جراح و مرهم‌نه است

درشتی نگیرد خردمند پیش
نه سستی که ناقص کند قدر ِ خویش

نه مر خویش‌تن را فزونی نهد
نه یک‌باره تن در مذلّت دهد

شبانی با پدر گفت ای خردمند
مرا تعلیم ده پیرانه یک پند.

بگفتا: نیک‌مردی کن نه چندان
که گردد خیره گرگ ِ تیز دندان
 
#یادمـبمونه!
سعدی
گریه کن بهرحسن آرامش جان میشود/حب او اندردل وجان عشق وایمان میشود/کشته زهرجفا مولا امام مجتبی است/سبط پیغمبر سراسر نوررحمان میشود/گشته است پورعلی مظلوم دوران خودش/قاتل او همسرش بازهر طغیان میشود/درشهادتنامه اش گریان نبی ومرتضی/فاطمه هم اشکریزش مثل باران میشود/بر حسین وزینب اوناله هایی داغ هست/چشم عباس دلاور باز گریان میشود/شیعه داردصدمصیبت از بر داغ حسن/آن بقیع درمدینه بین که نالان میشود/زمزم دلدادگیها سوی مهدی وظهور/مرهم اشک ومصیبت برم
سلام و درود بر سید خدا سید ابراهیم رئیسی ، رئیس قوه قضائیه بخاطر اقدامات بسیار خوب و ارزنده اش در شروع مسئولیت!
این روزها که فساد بیداد می کند اقامات ضربتی و جدی از طرف این قوه می تواند مرهمی بر دردهای مردم دردمند جامعه باشد.
 
مرا که سرگردان و بی‌آشیان مانده‌ام از طوفان بگیر و به خانه‌ی خودت ببر. زخم‌هایم را مرهم بگذار، آب‌ و دانم بده. آرام سرم را نوازش کن و زیرلبی برایم آواز بخوان. مرا نگه دار تا التیام بال‌های شکسته‌ام و قصه‌ی پرواز را در گوشم تکرار کن پیش از آن‌که از خاطر ببرم. باز مرا در پناه خودت جا بده تا ببالم و به قوت تو بایستم و از دستان تو پرواز کنم تا آسمان آبی خورشید. 

خ. حلال کنید لطفاً هرچه که گذشته بین ما. دل‌هامون رو پاک کنیم از آزردگی‌ها و بستگی
قلب مهدی درفشارکربلاست/چونکه ناظراز برای نینواست/پیش چشمش بازغوغامیشود/جاری درقتلگاه خون خداست/یک یک یاران شهادت پیشه اند/هرکدامش یک شهید سر جداست/اکبروقاسم به میدان رفته اند/خون آنهاجاری عشق وولاست/اصغرشیرین زبان لب تشنه است/حرمله تیرش بسوی اورهاست/حضرت سقاکنار علقمه است/دست عباسش جدادرآن فضاست/روی تل زینبیه پرخروش/عمه زینب شاهدبر ماجراست/سربریدن جان زینب را گرفت/راس خونین برفراز نیزه هاست/خیمه آل عباآتش گرفت/حضرت سجاد هم غرق عزاست/یا
مرد بودم
 
 
میدونستم اگر تا اینجا اومدمباید تا تهش برم
 
میدونستمتعهد دارم به احساسات پاک یه دختر نجیب.
 
میدونستم
خدا خواسته بشم مونس همه تنهاییا و درداش
 
میدونستم
باید بشم مرهم برای همه سختی ها و دردها
 
میدونستممیدونستم این یعنی "مردونگی"
 
و خب چون بضاعتم مزجات بودباید چند برابر بقیه جون میکندم و کندم.کار کردم.
عمرمو گذاشتم.
چشامو گذاشتم. :)
تا وقتی میگم "رو چشمم"یکی بهم بگه چشمت بی بلا . . .
 
حالا دیگه کسی نیستکه وقتی میگم الهی بمیرمبگه "خف
چشم پاک مصطفی بارانی اشک وغم است/فاطمه ازداغ مادر اشکبارماتم است/تا ده ماه مبارک سال عام الحزن شد/سوگواری پیمبر همره این عالم است/همسرمظلومه او اهل ایثار وگذشت/بهرسختی محمد همسراو مرهم است/یادمان حضرت او هم حراءو مکه بود/دخترش با داغ بابا هرکجایی همدم است/یاور قرآن واحمد ناگهانی پرکشید/دیده زهراواحمد درفراقش زمزم است/نسل اوزهراومهدی باتمام اهل بیت/مزدایزدبر خدیجه آن بهشت اعظم است/
درعزای فاطمه چشم بشرزمزم شود/بابصیرت طوق ایمان همه محکم شود/نورباران قلب ودیده درولای مرتضی/شیعه تاروزابدباعشق اوهمدم شود/انقلاب کربلاومهدوی شد فاطمی/درمصیبتهای مادر قلبها پرغم شود/وقت فتنه گربیابد لازمش عمارهاست/مثل عباس دلاور برحسین مرهم شود/گریه کن برفاطمیه چون ترازوی خداست/مادری ازتازیانه پشت ایشان خم شود/منتقم ازنسل زهراخواهدآمدباظهور/روی صورت اشکهاهم جلوه شبنم شود/
عصرعاشورای مولالحظه بی یاوری است/یک یک یاران فدایی بر امام ورهبری است/روی تل زینبیه ذکر هل من ناصرش/واقعا دشمن در آنجا ازتبار ابتری است/رحم بر اصحاب مولاکه نکرده هیچگاه/لحظه های بی برادر بی پسر بی مادری است/علقمه آرام گیرد بعدعباس علی/یادسقای حرم را گریه های کوثری است/وقت حمله بر حسین تشنه لب سرمیرسد/لحظه سخت وداع یک برادرخواهری است/میبرد باخنجرخودشمر راس یک امام/شدرثاء آل احمد باندای حیدری است/حضرت سجادو زینب غرق در شوروعزا/آتش برخیمه گاه
درمحضرمولارضا یادحسین وکربلا/دل رابردتاعرش حق باگریه های باصدا/اینجاحریم کبریا یا آستان اهل بیت/یک خط سرخی میرود تا آسمان نینوا/اشکی زماتم میچکد از زمزم چشم همه/شورمحرم برده است شیعه به درگاه خدا/لطف رضا شامل شود برزائرین حضرتش/یادی زعاشورائیان درگنبد مولارضا/همراه خیل کاروان کن گریه ای برقتلگاه/آنجاحسین وزینبش روی زمین ازهم جدا/سخت است یامولارضا داغ اسیری وفراق/غوغای محشر میکند شیعه دراین حزن وعزا/مرهم برای زائرین وقت عنایت میشود/تصوی
تسلیت گویم رضارا ماتم معصومه است/اوامام همشتمین وهمدم معصومه است/در فراق خواهرخود اشکباران گشته است/مشهدوقم گریه دار این غم معصومه است/دختر موسی بن جعفروارث بر فاطمه/چون ولایت تاقیامت مرهم معصومه است/قم حریم اهل بیت وبارگاه انورش/سوی شیعه لطف ایزد زمزم معصومه است/درعبادت دربصیرت حضرتش الگوی ماست/دین ما مدیون شورمحکم معصومه است/گریه کن ازبهر بانو اوشفاعت میکند/قم وشیعه درجوارش محرم معصومه است/زائرین بارگاهش رهبری وامتش/کشورایران چویار ا
شیعه باشد افتخارش دوستدار فاطمه است/مثل فرزندان زهرا سوگوارفاطمه است/فاطمیه داغ سخت وگریه های مرتضی/یادمان سیلی برگلعذارفاطمه است/نور چشمان محمدیاور دین وعلی/کوثر حق جلوه های آشکارفاطمه است/بهر فرزندان زهرا هم یتیمی سخت شد/ این خودش داغ حزین وناگوار فاطمه است/باولایت محوری او درس داده شیعه را/یاعلی گفتن همیشه چون شعارفاطمه است/او بصیرت داده برما تاقیام مهدوی/در رکاب رهبری شو چون نگارفاطمه است/از عنایتهای زهرامالک و عمارهست/شیعه تاروز قی
شب تلخ برای من بللخره صبح شد ،شبی که برای اولین بار دمنوش واسه  بی قراری هام مرهم  نبود ،و نصف قرص آرام  بخش  شد بهونه خوابم .
شب تلخی که گریه های زیادش ،منو به دکتر کشوند .
شب تلخی که کاش مثل کابوس بود.
شب تلخی که شاید بشه نقطه شروع جدید واسه من ولی در حال حاضر دوست دارم دیروز پاک بشه  از ذهنم.
خواستم وبلاگم حذف کنم ،شاید اینکارا انجام بدم ،ولی نخواستم بی خبر برم .‌‌..
شایدم ناراحتیم ته نشین بشه و روزای  آتی باعث بشه  حذف نکنم...
ولی اگه اومدین و
من دارم به گذشته‌ام برمی‌گردم. کدام گذشته؟ گذشته‌ای که در آن نوجوانی پانزده شانزده ساله با کوچک‌ترین ناملایمت و خشم به گریه‌ی بی‌صدا می‌افتاد و مدام تلاش می‌کرد آن را پنهان کند، که نمی‌شد. حالا چرا دارم این‌ها را اینجا می‌نویسم؟ چون که دارم می‌ترکم از ناملایمت‌ها، از اتفاقات و ترکیب‌شان با ناملایمت‌ها. در من امروز هیچ اتفاقی تماشایی نیست. کاش حتی وقت‌تان را صرف خواندن این چند خط نکنید. اگر هم کردید نادیده بگیرید و بر من ببخشید ای
 
  سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی، دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی... در این بیت چهارکلمه اصلی وجود دارد: درد/ مرهم، تنهایی/ همدم؛ امّا چو خوب بنگری تنها یک کلمه است که وجود دارد: درد و بدی درد می‌دانی چیست؟! آنکه نمیتوان گفتش. از دستی که دراز شده و جوابی نشنیده و سرمای پاسخ را دیده، از چشمانی که گشوده شده ولی چیزی برای شنیدن ندیده چه می‌دانی؟!... هی... مساله درد نیست، مساله کرختی‌ای است که در پی درد، آفت جان شده... از حرف بگذریم که هر چه می
ازنجف تاکربلابیعت فراهم میشود/درصفریادآوری چون ازمحرم میشود/آمده سجادوزینب شام را کرده خراب/کربلاصدچشمه گریه مثل زمزم میشود/شدحسین و یاورانش جاودان نینوا/اربعین پیمان شیعه بازمحکم میشود/گریه واشک وتوسل هم قدم بازائرین/باولایت مومنین راعشق همدم میشود/چشم زائرتا بیفتد بارگاه کربلا/قلب اوباشورمولا کاسه غم میشود/دلسپاری برولایت بابصیرت حاصل است/برلب عشاق آقاذکر مرهم میشود/این شکوه خالصانه برفرج آمادگی است/بهرمهدی و ظهورش چشم شبنم میشود/
کربلاآتشفشان گریه واشک وغم است/روزعاشورا فراوان جلوه گاه ماتم است/شدحسین ویاورانش با لب تشنه شهید/دیده شیعه براین غم مثل چاه زمزم است/داده اند درس وفارا این ولایت محوران/گنج زیبای بصیرت مومنین راهمدم است/قاسم واکبرواصغر شد شهید درحرم/زینب کبری حسینش را مطیع ومحرم است/تشنه کامی بافتوت برلب دریا رسید/حضرت عباس مردی باولاو محکم است/در زمین کربلایش جاری خون خداست/شمروخولی درجنایت مثل ابن ملجم است/آتشی افتاده آنجا خیمه سجاد را/یوسف زهرا برای
اربعین کربلادرراه مشهدشدبپا/میرودپای پیاده زائرش سوی رضا/اشک وآه وگریه هاشان میرودتا عرش حق/لطفهاداردفراوان ازبر شاه وگدا/زمزم دلدادگی رامشهدش معنا کند/میدهد مزدولایت حضرت از سوی خدا/هشتمین نورامامت با شهادت رفته است/آخرماه صفرشد مجلس سوگ وعزا/خواهرش معصومه ومولاجوادش داغدار/غرق درشورومصیبت شیعیان باوفا/ذکر یامولارضا راگوهرجان کرده اند/مضجع پاک وشریفش شدضریح آشنا/مشهدش مانندکعبه قبله گاه هفتم است/ضامن آهو همیشه شدتجلی ولا/اشک چشم زا
درآخرماه صفرزهراعزاداری کند/گریان شده بهرپدرزهراعزاداری کند/همراه حیدردرغم سنگین ختم المرسلین/باکودکان باچشم ترزهرا عزاداری کند/اودیده داغ مجتبی با ظلمهای همسرش/بادیدن خون جگر زهراعزاداری کند/دشمن به تابوت حسن تیرجفا انداخته/برماتم سخت پسرزهراعزاداری کند/این روزهاکه زینبش از کربلابرگشته است/همراه باخیل بشر زهراعزاداری کند/او کربلایی گشته وسوی حسینش اشکریز/این اشکهادارداثرزهرا عزاداری کند/سوی امام هشتمین اوراهی مشهدشود/بهرغریب در
گریه باعاشقی مدیون نام زینب است/اربعین کربلاازراه وگام زینب است/اوپیام نینوارا برده تاشام بلا/راضی ازکاراو هردم امام زینب است/باحسین وکربلایش بیمه شد اسلام ناب/یاری دین وولایت در کلام زینب است/همره سجاددیده شورعاشورائیان/یاحسین تشنه لب ذکرتمام زینب است/سخت شد از بهر خواهر دوری ازمقتدا/اربعین اینک شکوهش ازپیام زینب است/هرقدم تاکربلا شیعه بصیرت داده است/این دفاع ازولایت درسلام زینب است/زمزم آمادگی راداده تا روزظهور/یادمان کربلاهم دردوام
شهادت نامه زهرارسیده است/زمان غربت مولارسیده است/الا دنیا چه کردی با ولایت/عزابرجانب طاهارسیده است/نگاهی کن به طوفان حوادث/چه ها برمادر آقارسیده است/برای یاریش پشت درآمد/که زهرا ازبرش آنجارسیده است/به ضرب تازیانه رفت مادر/چوخون برلاله صحرارسیده است/بریزاشکی که حیدرگریه دارد/یتیمان مرهم بابارسیده است/الاصاحب زمان وقت قیام است/برایت لشکرفردا رسیده است/
سربازرهبربنده حق در جهان است /سربازرهبر زمزم افلاکیان است/دارد تمنای حمایت از ولایت/سربازرهبر مرهم بر شیعیان است/اهل بصیرت باشد واهل حماسه/سربازرهبر اسوه بر عاشقان است/باشدهمیشه حامی اسلام وقرآن/سرباز رهبر آشنای آسمان است/دلداده براهل بیت و یاد آنان/سرباز رهبر اسوه ای برخاکیان است/راه امام وهر شهیدی پاس دارد/سربازرهبر حامی برمومنان است/مانندعماراست و مالک یاابوذر/سربازرهبردر بصیرت جانفشان است/هرلحظه گوش اوبود سوی ولایت/سربازرهبرخار چ
دلتنگ زهرامیشود هردم امیر المومنین/داغ فراق همسرش شد محشری اندرزمین/داردامانت راعلی سوی پیمبرمیدهد/درنیمه شب کاشانه اش بسیارمیگرددغمین/اشکی به چشمان علی بهریتیمانش رسد/ازدست داده مرتضی چون برترین همنشین/برکوثرقرآن حق سیلی زده دست ستم/آغازگشته ظلمها برشیعیان ومسلمین/راه ولایت محوری راحضرت زهرادهد/گنج بصیرت شیعه رابسیارباشد دلنشین/عشق حسین وزینبش از شیرمادربوده است/واگویه های مجتبی براین مصائب شدحزین/اینک پیام فاطمه درس سعادت میشود/ب
رسمش نبود که چنین بیگانه وار مرا
آواره ی کوه و کمر و بیابان کنی
من گفته بودمت که مرا فکر رفتنت
دیوانه میکند و بگفتی مزاح میکنی
من از پس تمام نگاه و حرفها برامدم
اما تو هر لحظه مرا دیوانه میکنی
من در میان گریه خندم و در خنده گریستم
آری چنین با دل من رفتار میکنی
دیریست خو گرفته ام با حرف مردمان
رسمش نبود با من بیچاره چنین کنی
دیگر چه باشی و نباشی  فرقی نمیکند
وقتی کنارمی اما نگاه نمیکنی
ای کوه ای دشت ای اسمان ببین
من خون گریستم اگر کتمان نمیکنی
تن
مسلم به کوفه غربتش بسیارمعنا میدهد/مزدمجاهد راخدا با عشق مولامیدهد/باشدسفیرکربلااول فدایی حسین/پاداش غربت را به او حیدروزهرامیدهد/کوفی جماعت اولش دارد حضوری دلنشین/پایان کاری بدبرای خویش آنجامیدهد/آن کوفیان بی وفاجنگی سراسرکرده اند/ارزان سعادت رانگر ازبهر دنیا میدهد/مسلم واطفالش بودآواره در کوچه ها/اوجان خودرااز ولا در راه آقامیدهد/بالای قصرکوفه هم دارد سلام عاشقی/بهرحسین بن علی او جان زیبامیدهد/مسلم وهانی کوفه را بیداردلهاکرده اند/
عباس یعنی بندگی برخالق یکتا شدن/عباس یعنی دلبری برحضرت زهراشدن/درروز عاشورانگر اوج وفاداری او/عباس یعنی تشنگی اندرلب دریا شدن/بهرحسین و یاوران گشته علمداری رشید/عباس یعنی جاودان درمحضرآقاشدن/بوده امیدکودکان بابانوان درحرم/عباس یعنی مرهم اندردل مولاشدن/سردار عاشورائیان تاروز محشرگشته است/عباس یعنی اسوه ای ازبهر این دنیاشدن/درروز تاسوعا زاو اوج وفاداری رسد/عباس یعنی قهرمان در روز عاشوراشدن/دستان خودرا داده است ازبهردین مصطفی/عباس یعنی
صبح جمعه ندبه خوان یوسف زهرا شویم/منتظر ازبهرلطف حضرت یکتاشویم/یوسفش خلوت نشین دروصال ایزد است/از فراق آن یگانه راهی صحراشویم/گریه واشک و توسل سوی مولا رهگشاست/با ولایت محوریهاهمدم آقاشویم/توبه ی اندررجب شُویَد گناهان وجود/پاکی دل کسب کردن بازهم زیبا شویم/جبهه سجده بساید عاشقش اندرنماز/اشکریز باتوسل از بر مولاشویم/اوامید اهل بیت وهر مسلمان گشته است/همره او اشک ریز روز عاشوراشویم/کسب کن آمادگیها دررکاب نائبش/جزءیاران فدایی مرهم دلهاشویم
هفتم ماه مبارک یک روایت ازغم است/بهرحیدر جلوه آن داستان ماتم است/یاورخوب پیمبر عم پاک او وفات/چون ابوطالب همیشه برمحمد مرهم است/درزمانی که پیمبردین خود آورده بود/بر رسالت یارخالص اورفیق محکم است/هم به مکه مقتداو مهتر قوم قریش/ پرده دارکعبه و ساقی برای زمزم است/بوده ایمانش فراوان دردفاع از ولی/شاهکار ونسل پاکش آن علی اعظم است/تسلیت گویم به احمد مرتضی ومهدیش/درمصیبتهای ایشان اشکها هم نم نم است/
اندراین شادی شیعه کاش مهدی سررسد/آن زمان مژده های ناب پیغمبررسد/کربلاو فاطمیه آرزویش کرده اند/موسم مرهم گذاری بردل حیدررسد/نیمه شعبان رسیده شدامیدمافزون/وقت نابودی برای دشمن کافر رسد/یاورانی پاک ومخلص دررکابش جان نثار/دردفاع از ولایت معنی کوثررسد/عید عظمایی برای مصطفی واهل بیت/بهرنورانی دلها زمزم رهبررسد/طلعت رخسارمهدی باظهورش آشکار/کن دعااز بهرمولاناگهان سروررسد/
دین ماباخلقت صاحب زمان کامل شده/گنج زیبای عدالت بهراوحاصل شده/این جهان درانتظارش ناگهانی میرسد/باظهوراو سعادت بربشرنائل شده/حضرت مهدی همیشه مرهم دل میشود/کشتی دین باولایت راهی ساحل شده/ازنبی تاآل پاکش مژده مهدی دهند/لطف حق ازحضرت اوشیعه راشامل شده/پادشاه آفرینش آن امام آخرین/درتجلی حقیقت عشق اودردل شده/باظهوردلنشینش عقل راپر میکند/دشمنی ونقشه هاشان درجهان باطل شده/
معراج مومن درشب قدرخدا حاصل شود/باحب مولایم علی ایمان ماکامل شود/شورولایت اشک را از دیده جاری میکند/ازداغ حیدردرعزابرپاچنین محفل شود/قرآن دعا وبندگی گنجینه فیض بشر/مرغ سعادت تاسحربرقلبها نازل شود/کوشش نماتا نیمه شب بهرولایت محوری/کشتی دین بامرتضی آرامش ساحل شود/تقدیرانسان تاسحر درنامه اعمال اوست/هرنقشه ای دشمن کشد برشیعیان باطل شود/آیدنشان مهدوی باآن ندای جبرئیل/مرهم مستضعفین آن حجت عادل شود/
حرم پاک رضا عشق فراهم دارد/بهرزوار نگر چشمه زمزم دارد/گنبد زرد طلایی رضاچون خورشید/حرمش خاک بهشتی که چه همدم دارد/نورگلدسته وگنبد همه جا پیدا هست/این حرم دردل ما آیت محکم دارد/هررواقش بروی فیض دعا جاری هست/اشک چشمان، همه از شوق چه مرهم دارد/آن حریم ملکوتی شده است عرش خدا/هردلی بهرعنایت رخ محرم دارد/میشود وصل خدا قلب پراز آرامش/شادمانی همه جا بعدچنین غم دارد/حضرتش شمس شموس وهمه جا سلطان است/این حرم زائر عاشق همه باهم دارد/زائرویژه او یوسف زهر
بنده خوب خدااندرجهان باشد بسیج/شیعه پاک ولایت بی گمان باشد بسیج/درحریم اهل بیت مصطفی اوپیرواست/نزدایزد دائمااندرامان باشد بسیج/اسوه والگوی امت بابصیرت بوده است/مسلمین رادرشجاعت یک نشان باشد بسیج/دشمنان دین وقرآن را دهدهرجاشکست/درنبرد حق وباطل آرمان باشدبسیج/بهرمیهن هر بسیجی دائماآماده باش/دررکاب رهبرخودجانفشان باشد بسیج/کورسازدچشم فتنه باولایت محوری/سوی قلب شیعیان هم گلفشان باشد بسیج/درحوادث بابصیرت راه حق رامیرود/مرهم دل ازبرای دو
شیعه داردافتخاری باولایت همدم است/دیده اش درکوی مهدی چشمه های زمزم است/نیمه شبهادر پرستش بازغوغامیکند/قله وصل و کمالش بابصیرت محرم است/عاشق قرآن وعترت مومن اندر تراز/مثل عمار وابوذر برولایت مرهم است/کوچه های مهدویت مملو از یاوران/دردل هریک نگار وآیه های محکم است/اوج ظلم دشمنان راچشم باور میکند/دوره آخرزمان و قلبهاپرماتم است/دریمن ایران وبحرین درعراق وسوریه/چشمها سوی ظهورآن ولی عالم است/نائب صاحب زمان را لشکری از افتخار/دشمنان از ترس آقا
اعجاز اربعین را اینک جهان ببیند/آنجاشکوه دین راهردم عیان ببیند/شورحسین داده برکربلا فضلیت/دنیاشعورشیعه درهرمکان ببیند/پیغام نینوارا زینب به شام وکوفه/سجاداین حماسه رایک نشان ببیند/پای پیاده رفته عاشق به شوق دیدار/صدهافضیلتی رااودر نهان ببیند/یک لشکری زشیعه بهرولایت آید/لبیک یاحسینش برهرزبان ببیند/گنج بصیرتی را زینب دهد به عالم/درکربلای مولا زائر امان ببیند/اندررکاب رهبر یک لشکری فراهم/خواروشکست دائم بردشمنان ببیند/بهرظهورمهدی این ار
بازایران کربلا وروز عاشوراشده/همچو روزاربعینی دروطن غوغا شده/اوسلیمانی ایران سرفراز در جهان/دردفاع از ولایت مرهم مولا شده/خون پاک آن بسیجی شد بصیرت آفرین/چون فدایی بهرقرآن عترت وطاهاشده/آن سپهبدقهرمان رزم سوی دشمنان/اوفدااندررکاب حضرت آقاشده/استقامت سعی ایشان درمیان منطقه/اسوه ناب وولایی ازبردنیاشده/ازغم جانسوز ایشان چشمهابارانی است/ماتمش طوفان غمها ازبردلهاشده/وحدتی داده به ایران باعراق وسوریه/در شکوه کشورما نام اوزیباشده/گریه کن
فاطمه گلواژه خوبی واحسان خداست/دخترپیغمبر ومعدن به هرلطف وعطاست/همسرمولاعلی کارش ولایت محوری/کوثرایزد برای جلوه های مصطفاست/نسل او دارد حسین ومجتبی وزینبین/اسوه اعلی همیشه حضرت خیرالنساست/مزداحمددررسالت باسپهرسروری/شافع والای شیعه ازبرروز جزاست/لیک دشمن بهربانوکینه اش دیرینه بود/پشت درب نیم سوخته حضرت زهرای ماست/سیلی وآن تازیانه قلب حیدرراشکست/دشمن مولا جنایت کار وپرظلم وجفاست/باشهادت حضرت اوآسمانی گشته است/امتدادفاطمیه نینواو کرب
کربلاآتشفشان عشق وشور وانتظار/میبردهربنده ای را بهروصل کردگار/قبل کعبه خلقت آن درفضیلت بی نظیر/قبله گاه شیعیان شددرنهان وآشکار/باحسین ویاورانش جاودانه تاابد/اسوه ایثار مولا درتمام روزگار/مظهرایمان وعزت شیعیان را سرفراز/نام زیبای حسینش دردو عالم افتخار/یک یک یاران مولا باشهادت پرزدند/درکنارجسم هریک شد امامش سوگوار/لحظه جانسوز آنجا قتلگاه است وحسین/محشر کبری بپاشد بهرزینب ناگوار/روی نی راس شهیدان پیش چشم بانوان/حضرت سجادو زینب اشک ریز
ای خوشاآدینه دردل عاشق مولا شدن/صبح جمعه ندبه خوان یوسف زهراشدن/سوی اصلاح درونت با ولایت محوری/جانفشان نائب او مرهم آقاشدن/دشمنان اهل بیت مصطفی راخوارکن/اسوه والگوی خوبی ازبر دنیاشدن/دررکاب رهبر خود مالک وعمارباش/دوستداربا ولای عترت وطاهاسدن/جسم وجان راکن قوی دل ازبرای حضرتش/قطره قطره جمع گشتن بهراو دریا شدن/درنمازجمعه مااز بصیرت یادکن/باولایت محویها سوی حق زیباشدن/شدخراسانی یمانی بهراو آماده باش/سوی سفیانی ملعون دشمنش هرجاشدن/خویش را
سخت است بهرمرتضی بی همسری بی یاوری/دیگرنباشد خانه اش آن جلوه پیغمبری/ازبعدزهرای جوان رفته فروغ منزلش/تنهای تنهاگشته است مولاعلی حیدری/گریه درون خانه اش بازمزم چشمان نگر/کس رانباشدتاکندبهریتیمان مادری/آغاز راه کربلا با سختی برشیعیان/برزینب اومیرسد چون داغهای دیگری/این داغ زهرامی برد جان علی رابارها/گشته مهیابارها بهردفاع رهبری/مرهم برای مرتضی روزظهور مهدی است/یک روز برشیعه رسدآهنگ پورعسکری/
درخلوت دل گریه کردم کربلارا/آگاه کردم درمصیبت مبتلارا/اشکم شده جاری برای حضرت دوست/یکدم تکاپوکرده ام وصل خدارا/براهل بیت پاک احمد اشک ریزان/حاضر شدم بادیده ودل نینوارا/این تیر گریه میزند هردشمن دین/کردم رفاقت شیعیان باولارا/باچشم دل دیدم یکایک آن شهیدان/تقدیم کرده جان شیرین آشنارا/درعلقمه غوغای دیگر بود برپا/عباس داده درس زیبای وفارا/برروی تل زینبیه خواهرش بود/دارد روایت میکند شورعزارا/آتش گرفته خیمه ها سجاد تنهاست/یارب دگرگون کن درآن ص
من پیام کربلارا میبرم اندرجهان/همره زینب اسارت رفته ام چون با زنان/ازمدینه نینوایی گشته ام من باحسین/خون دلهای فراوان خورده ام درهرمکان/نام من مانندحیدر شدعلی بن الحسین/باشهیدان خدایی عهدوپیمانم عیان/پیش چشم اشکبارم یک یک یاران شهید/قاسم وعباس واکبر بهربابا جانفشان/طفل شش ماهه شهید تشنه لب درکربلا/دستهای کوچک اوشیعیان راشد امان/قتلگاه شاه دین شد محشرکبرای ما/تاقیامت گریه براو شیعه راباشدنشان/عمه زینب بهرجانم بارهاگشته سپر/کوفه وشام بل
سحردرمسجدکوفه علی طوفان ایمان است/برای وصل برایزد ندایش فزت ازجان است/شده محراب آن مسجد زخون فرق اورنگین/صدای جبرئیل آنجا نشان ازچشم گریان است/برای امت احمد به ناگه یک بلا آمد/دوباره بی پدر گشتن برآن خیل یتیمان است/زندتیغ ستم دشمن عدالت را که حیدربود/برای شیعیان اشکی زچشم هرمسلمان است/عزابرپاشده اینک زداغ حضرت حیدر/که تقدیرخداوندی برایش وصل جانان است/بیاید یوسف زهراکه مرهم برعلی باشد/ظهورحضرت مهدی برای درد درمان است/
رمضان ماه خدابنده درآن مهمان است/سفره رحمت حق پهن درآن احسان است/میچکد اشک سحرگاه زچشمان وصال/تقویت بادل وجان گوهردر ایمان است/همه جاپرشوداز آیه زیبای خدا/چون بهارملکوتی زبر قرآن است/وقت افطار وسحرها همه اش توحیدی است/گلشن عشق علی مرهم برجانان است/مسجد ومحفل ما مملو ازعاشق دین/گوهرپاک بصیرت هدف انسان است/رمی شیطان زمانه هدف روزه ماست/نیمه شب وصل به درگاه خدا آسان است/کاش تقدیربشر روز ظهورمهدی/یوسف فاطمه ازبهر جهان سامان است/
کتاب ای عشق دست از سرم بردارشاعر: اشکان صمصام

با درد خود خوشیم، به مرهم نیاز نیستاینجا دری به سمت تو ای عشق باز نیستاز بس که "شور" در دل هم ساز ریختند"ماهور" را مجال فرود و فراز نیستگهگاه شک دلیل رسیدن به حاجت استنذر و نیاز کردن اگر چاره ساز نیستمن بارها مقابل ابلیس باختمانگار این حریف قدیمی بباز نیستحی علی... گرفتن دست فتادگانتنها سوال روز قیامت نماز نیستاین شعر رنجنامه ی یک عمر زندگی استهر چند پرچمی است که در اهتزاز نیست
برای تهیه ی این کتا
آفتاب برج عصمت بعدزهرا زینب است/زینت خوب پرستش بعدبابا زینب است/دختراحمد وحیدر نور چشم فاطمه/جلوه نیک بصیرت عشق طاهازینب است/روزمیلادش رسیده باسپهربرتری/آشنای اهل عالم نوردنیا زینب است/برحسین وکربلایش قله ای از معرفت/سوی عاشورا پیام ناب مولازینب است/در حجاب وبرعفاف فاطمی الگوشده/حامی ناب ولایت تابه فردازینب است/گلشن دین نبی راحضرتش شد پاسبان/اسوه هرزن ومردی شور دلها زینب است/مثل زینب باحسینش نیست اندرعاشقی/گوهری ازبهردنیا نور عقبازینب
حضرت فاطمه ای دیگربه دنیا آمده/یک نشانی بهرکوثرسوی زهرا آمده/حضرت زینب همیشه بنده خوب خداست/زینت ناب پرستش سوی مولاآمده/دختروالای حیدر نور چشم احمداست/حامی اسلام و قرآن بهریکتاآمده/خواهربرمجتبی وبرحسین بن علی/قوت قلب ولایت سوی سقاآمده/کربلاآتشفشان قلبهای عاشق است/اسوه ای ناب وولایی بهر فرداآمده/میکند کاخ ستم رابا بصیرت اوخراب/درکلامش ذوالفقاری سوی اعداآمده/روز عاشورا پیامش زینب وسجادبود/گوهری برشیعیان ناب ووالاآمده/روزمیلادش سراسرش
وداع ماه مبارک زچشم گریان است/نشان بنده مومن طلوع ایمان است/بساط وسفره رحمت روداز این محفل/نگاردیده عاشق دوچشم باران است/زعشق آل پیمبر خدای داردلطف/به عیدفطرعزیزان شکوه احسان است/رفیق اشک سحرشو به آیت رحمان/همیشه قلب رفیقان بهارقرآن است/قبول هرچه عبادت ولایت مولاست/خوشا بحال سعادت که باشهیدان است/ظهوریوسف زهرابود زحق عیدی/همان که مرهم دلها بر مسلمان است/
گریه کن ازبهرصادق روزداغ سرور است/اورئیس مذهب ما وارث پیغمبراست/اندراین شوال مولا شد شهید راه دین/حجت خوب الهی مسلمین راگوهراست/هست اوقرآن ناطق ازبرنسل نبی/حامی خوب ولایت گلشن برحیدراست/قبر مظلوم بقیعش کربلارایادمان/زمزم عشق وبصیرت باصفای کوثراست/درمصیبت نامه اوشدمدینه پر خروش/مثل عاشورافراقش صحنه ای ازمحشراست/شیعیان اندر عزایش اشکریز دربقیع/صاحب غم ازبرایش مقتداورهبراست/مرهم بر دردصادق مهدی صاحب زمان/این جهان آماده بهرآن ولی آخراس
گریه کن برفاطمه درنزدایزد کوثراست/پیش رحمان نُه لقب ازبهراسم سروراست/حضرت زهرای اطهر نورچشمان نبی/مزدوالای رسالت ازبرپیغمبر است/درس داده ازبصیرت مسلمین باولا/حامی خوب ولایت ازبرای حیدراست/پرورش دردامن اوکربلایی مسلکان/درمیان نسل زهرا لاله های پرپراست/اسوه زیبای خلقت سوی عترت فاطمه/گلفشان برحق پرستی جاودان تامحشراست/دشمنان ازروی کینه ضربه برمادرزدند/هرکه دشمن باولایت درسرای ابتر است/میخ دربرجان زهراتا قیامت جانگداز/انتقام فاطمیه در
اربعین حاج قاسم گلفشان ماتم است/داغ جانسوزش زدیده چشمه های زمزم است/برسیلمانی ایران تا قیامت آفرین/برولایت محوری او یک نشان محکم است/باشهادت جاودان شداسوه انسانیت/ازفراقش کل عالم درعزاودرغم است/حامی اسلام وقرآن عاشق براهل بیت/رهروراه خمینی باشهیدان همدم است/استقامت درس اوشدازبرای شیعیان/سوی نابودی دشمن اسوه ای درعالم است/دردفاع ازولایت گشته سربازعلی/ازبرای رهبرما درجهانی مرهم است/رفته تاشام وعراق ومرزغزه آن عزیز/دشمنش غرب ویهودی مثل
جمعه راباآرمان مهدوی زیباکنیم/عشق اوراباهدف ترسیم دردلهاکنیم/حضرتش آتشفشان قلب پاک شیعیان/روزگارخویش رابانام او احیاکنیم/مرهم مومن همیشه درولایت محوری است/حب آل مصطفی رادرجهان برپاکنیم/گریه ها آرامشی برقلب وجان شیعیان/درفراق مهدوی مااشک رادریاکنیم/باولایت تاشهادت وقت هم عهدی ماست/دشمنان رانزددنیابازهم رسواکنیم/دررکاب رهبرخودجان به کف آماده باش/ملتی رابابصیرت قله دنیاکنیم/تاظهورناب مولا گامهای آخراست/خویشتن رامافدای یوسف زهراکنیم
شهادت واژه ای پرافتخاراست/تداوم بخش دین کردگاراست/رساندبنده راتااوج افلاک/فدایی ولایت نزد یاراست/به عشق اهل بیت وآل احمد/شهادت وصل تا پروردگاراست/بودشورحسین و کربلایش/کمال لحظه های جان نثار است/ز ایران شد سلیمانی سرافراز/همانکه وصف خیرش بیشماراست/همیشه مرهم بررهبری بود/ولایت را مطیعی آشکاراست/حیات وهم مماتش اوج عزت/نشان شیعیان با ذوالفقاراست/مبارک بهراو گنج شهادت/سلیمانی امیر روزگار است/اگرچه سخت دوری وفراقش/امید مسلمین آن پاسداراست/ش
داغ جانسوزخدیجه غمگسارکوثر است/درمصیبت نامه او گریه برپیغمبراست/مادرزهرای اطهر سوگ اوشدجانگداز/سفره اشک پیمبر پهن بهرهمسراست/در ده ماه مبارک شهر مکه اشکبار/فاطمه خلوت نشین درفراق مادراست/بهراسلام وولایت بود پشتیبان حق/مصطفی را حضرت او برترین یاوراست/ماهمه مدیون بانو بهرایثاربزرگ/مزداو در نزد ایزد ازجهانی برتر است/آمداز نسل شریفش فاطمه واهل بیت/این همان لطف خدایی بروجودسرور است/مرهم داغ خدیجه مهدی صاحب زمان/چون ظهور دلنشینش بهرعالم گ
هرشب جمعه فاطمه درکربلاغوغا کند/آنجا شکایت حضرتش برخالق یکتاکند/گویدحسین من چه شد با تشنگی وبی کسی/یادآوری نینوابر شیعیان زهراکند/آن کوثرچشمان او جاری نمایدگریه ها/هردم حمایت فاطمه ازنعمت مولاکند/گاهی رودتا قتلگاه گاهی بسوی خیمه گاه/زهرای اطهرسیل خون راوصل بردریاکند/دائم ببیندشیعه رادر سختی وظلم عدو/براهل عالم خیمه ای سوی علی برپاکند/تنهاولایت محوری یاریگر دین میشود/ازکربلا وازبقیع یاری بر آقاکند/درشب جمعه فاطمه دارد پیامی برجهان/اوب
کتاب معلقمسعود کاظمی

با رفتنت بانوی من جز مرگ مرهم نیستچون زندگی بی تو برایم جز جهنم نیستدر روز تنها سایه ام را دارم و تنهامشب ها کمی تنهاترم، چون سایه ای هم نیستمردی که با تو شوق عمری زندگی را داشتدیگر برای زندگی کردن مصمم نیستگفتند هرگز کوه ها از هم نمی پاشندآن قدرهای هم شانه های مرد محکم نیستعمری پی یک فرصتی بودم برای عشقاما همیشه فرصت خوبی فراهم نیست.
 
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین
شام غریبان درحرم غوغای دیگر میدهد/آتش میان خیمه آل پیمبر میدهد/سخت است بهرزینب وآن کودکان وبانوان/درکربلای پربلا تصویرمحشرمیدهد/آنجا حسین ولشکرش گشته شهیدراه دین/یادی زعباسش درآن اکبرواصغرمیدهد/زینب وسجادوزنان آماده سوی کوفه اند/اندراسارت سختیش برآل حیدر میدهد/برروی نیزه یک سری درپیش چشم زینبش/گریه برایش فاطمه از نهرکوثرمیدهد/آتشفشان کربلاعشق میان سینه هاست/شیعه برای رهبری هرلحظه ای سرمیدهد/درس ولایت محوری آموخته برشیعیان/ایران اسل
فاطمیه معنی اش باشدولایت محوری/جانفشانی بهرقرآن سنت پیغمبری/همرهیِ باولی الله بودن تاابد/پیش حق جام رضایت با ولای حیدری/نورچشم مصطفی شد یک شهیدی جاودان/متصل تاعرش باشد چشمه های کوثری/یادداده کربلا و زینب وعباس را/دلسپاری برحسین وآن شکوه برتری/دردفاع از ولایت مالک وعمارباش/تابع محض و بصیرت برامام ورهبری/خون پاک فاطمیه هم شکست دشمنان/دررکابش از شهیدان جمع باشد لشکری/با بصیرتهای زهراشیعه درآمادگی است/شیعیان راعشق مولادر جهان شدگوهری/این ن
مدت مدیدی هست که زمین ناخوش وافسرده ست بلا ومصیبت تا خرخره جانش را گرفته است زمین رنجور من ،پناه دستان اسمانش را از دست داده است ودیوانه وار در تلاش است شمایل تلخ خاطره را از چشمان تر اسمان پاک کند.  به راستی چه تحملی دارد زمین ،که با درک به جامانده ی چند قاب عکس ولنگه  کفشی وپژواک خنده ی یک کودک هنوز که هنوز است مرهم دل داغدار ادمیان است . تلخ است باور حادثه ای که در بطن قصه ام می دود وسخت است باور این که اسمان ما تکه ای از قلب سپید خود را از دست
هرروزدرفضیلت مولاعلی نگین است/برخلقت ولایت بسیار آفرین است/حیدرمدد همیشه ذکرشریف شیعه/مولافقط امیری ازبهرمومنین است/شدافتخارعالم دربندگی سر آمد/یاریگررسالت ذکرش چه دلنشین است/شدخانواده او الگوی کل دنیا/بامرتضی فضیلت هرلحظه همنشین است/ازنسل پاک مولاکل امامت آمد/برکت زنورحیدربر کل عالمین است/شدانقلاب ایران مدیون لطف حیدر/اسوه برای مردم درپهنه زمین است/بعدامام امت سیدعلی است رهبر/عشق وولای آقا باقلب ماعجین است/الگوی ناب مهدی بهرظهور وس
دانلود آهنگ جدید ایمان نامی به نام جزیره مهربونی
Текст песни Jazireye Mehrabouni Iman Nami
وقتی تو دلت گرفته همه روزات شده تکرارКогда вам хочется, повторяйте это каждый день
وقتی ازحالو هوای زندگی شدی بیزارЯ ненавижу быть в настроении на всю жизнь
وقتی دنبال یه جایی برای مرهم دردی

ادامه مطلب
روایت ِ اول:با هرکی حرف زدم با اینکه شنوا بود با اینکه محرم بود و مرهم ...اما همیشه چیزی کم بود. چیزی گم بود. رشته‌های دلم مستاصلانه وصل نمیشدند ... دلم امروز هیچ نمیخواهد از تو. نه وصلی میجوید نه گله از گسستی دارد ... فقط دلجویی میخواهد ...فقط شنیدن می‌خواهد ...فقط گریستن میخواهد ... فقط خودت را میخواهد ... آغوشانه ..دلبرانه ...بگذار تپش‌های دلم میاندار بزم عزایت شوند ...به هر بهانه فابکی للحسین دانی چیست؟ یعنی غمت را گره بزنی به بلندای غم حسین ... وگرنه
شام غریبان فاطمه مهمان بابا میشود/امشب بهشت جاودان براو مهیامیشود/اینک به استقبال اوبنگر خدیجه آمده/زهرای اطهردائما محبوب یکتامیشود/مظلومه ای والاگهر گشته شهیدراه حق/حیدربرای دفن اودرشب چه تنهامیشود/برکودکان فاطمی داغ بزرگی میرسد/اشک یتیمان درغمش ماننددریامیشود/آن سرورانسانیت کوثرزقرآن خداست/درپشت درب خانه اش مجروح زهرا میشود/بهردفاع ازعلی شدجانفشان مرتضی/تاروزمحشراسوه ای درراه مولامیشود/شیعه بگوید تسلیت بر حیدر واولاداو/زیراشهاد
خیلی احمقانه‌ است اگر فکر کنید روزی فراموشش می‌کنید و کنار دیگری همه آن عاشقانه‌هایی که با او تصور کرده‌اید را همراه این یکی زندگی می‌کنید. فوتوشاپ که نیست سر این را بذارید روی بدن آن یکی‌ و زندگی شیرین شود. هرچه بگذرد شاید آن احساس اولیه از تب و تاب بیفتد و سردتر بشود ولی به ناگزیر تلخ‌تر هم خواهد شد...
گریه هم بر غم این فاصله مرهم نشود
مثل یک قهوه که از تلخی آن کم نشود
روز و شب پیش همه روی لبم لبخند است
تا حواس احدی جمع به بغضم نشود
نفیسه مو
بین ایران وعراق است چه وحدت زیبا/عامل تفرقه راریشه کنش کن هرجا/دین اسلام و ولایت همه اش این باشد/وحدت وگنج بصیرت برسد ازیکتا/عشق ایران وعراقی است همه آل نبی/معرفت کسب کنی بازبه آل طاها/درره وحدت ما خون شهیدان وطن/هدف خامنه ای یاکه خمینی اینجا/جمعه ای ما همگی شوکه اخبارشدیم/یک سلامی زادب سوی سلیمانی ما/دشمن از کینه زندتیربه سرداروطن/باشهادت برسد وحدت در ملتها/کن فراخوان همه کس یارولایت باشیم/همدلی چاره بود ریشه کنی براعدا/وقت آن است که مامتح
دردما درمان ندارد تارخش پیداشود/غصه هاپایان ندارد تاجهان زیباشود/حضرتش مرهم نشین خانه های انتظار/سوی یاری ولایت عاشقی معناشود/حضرت مهدی همیشه نام اوآرامش است/سیل اشک در فراقش راهی دریاشود/اهل بیت مصطفی هم مژده وصلش دهند/این همه احساس زیبا همدم مولاشود/دشمنان وهر ستم راریشه کن خواهدنمود/لشکری بهرش فراهم همره آقاشود/آفرینش انتظارش آن ولی ایزداست/عاقبت روز ظهور یوسف زهراشود/
حیدرزداغ فاطمه آهنگ محشر کرده است/بااشک چشمانش کنون این غصه باورکرده است/ام ابیها میرود سوی پدربادردها/زیراشکایت فاطمه سوی پیمبرکرده است/دشمن زکین داردلگدبرخانه زهرازند/با دست بسته مرتضی رویت برآن در کرده است/مولایتیمان رانگر دارد تسلی میدهد/چون مجتبایش یاداز سیلی کافر کرده است/آغازگشته کربلا شورحسین وزینبش/بیت علی وفاطمه غوغای دیگرکرده است/عشق ولایت محوری رافاطمه آموخته/اوبابصیرت شیعه را محبوب کوثرکرده است/ایران اسلامی ما ازلطف زهر
پرشورگشته دنیابهرعزای زهرا/مزدی دراین مصیبت دارد خدای زهرا/او دختر پیمبرحامی دین وقرآن/بوی بهشت دارد هرجا ردای زهرا/ در بوستان حیدرگشته فدای مولا/خواهم زجام آقاهردم ولای زهرا/درکوثر ولایت اوقهرمان اسلام/بهر حمایت حق باشدوفای زهرا/او گلشن حسینی برمجتباست مادر/زینب دراین حوادث گشته فدای زهرا/الگوی اهل بیت وعشق امام ورهبر/دلداده شهیدان گشته صفای زهرا/امسال فاطمیه شوردگربپاشد/حاج قاسم دلاور دارد ندای زهرا/این اشک دیدگانم شدمتصل به دریا/دا
همیشه همه ی زخمامو خودم با  دستای خودم مرهم گذاشتم،تنهایی سرمو بالا گرفتم گریه کردم، به خودم برای اشتباهاتم دلداری دادم و از خودم معذرت خواستم،این معنی تنهابودن نیست،معنی خودت ساخته بودنه شاید. تو دلم با بقیه دعوا نکردم با خود گذشتم دعوا کردم خود گذشتمو برای تلاش بیشتر تشویق کردم و اشتباهات گذشته رو تو ذهن خودم قشنگشون کردم،مثل "مردی در تبعید ابدی"ما هممون بعضی وقتا خوشحالیم از ته دلمون بعضی وقتا دلگیریم توی تمام اوقاتمون و بعضی وقتا خست
 
اگر ایران تو را نداشت این همه بغضِ در گلو مانده ، این همه زخمِ بر جان خورده ، این همه داغِ بر دل نشسته ، این همه درد را کجا مرهم می گذاشتیم ؟
در میانِ غربت و نامردمانی ها کجا پناهمان می دادند؟
حضرت آرام و قرار اگر در این سرزمین نبودی ، توکه نه ، اما ما چقدر غریب می ماندیم ...
 
 
پ.ن
نویسنده این متن مژده لواسانی.
داشتم فکر می کردم کاش الان تو مشهد و حرم امام رضا بودم که این متن را دیدم و حالم را خیلی خوب کرد
باولایت تاشهادت نقش درجانها شده/شیعه تاروزقیامت همدم مولاشده/گشته ایران ولایی اسوه روی زمین/مقتدااز نسل کوثر سیدوآقاشده/راه ورسم کربلارا درس داده دروطن/حضرت سیدعلی بین مرهم دلهاشده/ملت مااز سپهرش بابصیرت گشته است/اسوه خوبی برای شیعه دردنیاشده/بعد روح الله باشد رهبراین سرزمین/دشمنان ملت ما درجهان رسواشده/این ولایت شدطلیعه برظهورمهدوی/چون جهان آماده بهر یوسف زهراشده/
امشب زمین وآسمان تسبیح رحمان میکند/میلادمهدی آمده آهنگ باران میکند/شیعه بگشته شادمان درنیمه شعبان او/در مقدم فرخنده اش دل راچراغان میکند/صدمژده داده مصطفی واهل بیت حضرتش/معنی تمام بندگی ونام انسان میکند/برکت ورحمت همدم موعودآخرگشته است/درعیدمیلادش نگربرشیعه احسان میکند/ظلم وستم با دشمنی دیگر به پایان میرسد/مرهم برای کربلا درقلب جانان میکند/ای شیعه تاروز فرج آن گام آخرمانده است/اندررکاب نائبش مجموع یاران میکند/
سلام
در شب اندوه و بی کسی و ماتم
نام تو تنها بر زخم دلم مرهم
سایه لطفت بر سر دنیا تا به ابد مستدام
ای مهدی زهرا سلام
سلام ای بر شب غم‌ها سحر
ای صبح نجات بشر
ای رحمت بی‌انتها
سلام ای آرزوی اولیاء
ای نور دل انبیاء
ای وارث خون خدا
ای لشکر تو‌ فاتح 
یا سیدی لبیک
مولا یا ابا‌صالح
صلی الله علیک 
+ کاش میشد صدای بچه های هیات رو هم ضمیمه اش می کردم... بخشی از سرودی که دخترامون می خوندن!
ماه محرم میرسد آتشفشان گریه هاست/برعاشقان کربلاآن موعدی بر ناله هاست/شوروشعور ومعرفت بهر حسین بن علی/ماه عزاتامیرسد جاری درآن خون خداست/عباس ویاران ولی آیدبه دشت نینوا/مملوتمام قلبهاازعاشقی کربلاست/آنجازمین دلبری سوی ولایت آمده/زمزم میان اشکهادرخاطرات نینواست/زینب پیام آورشده بهر حسین وکربلا/شاهدبرعاشورائیان درجانفشانی ووفاست/برپاشده یک خیمه ای درکوچه های معرفت/درآن تجلیگاه حق برشیعیان باولاست/درانتظارمهدی اش هرمجلس سوگ وعزا/شال ع
سلام مابه مدینه به شهر پیغمبر/حریم پاک رسالت بسوی آن سرور/ادب نما به محمدکه او نبی الله است/سلام مابه ولایت وصی او حیدر/همانکه پیش دوچشمش جفابه زهراشد/جهان همیشه بگرید برای یک مادر/سلام مابه بقیع وچهارمعصومش/همان بهشت مدینه نشان بر کوثر/چه ظلمهاکه نمودندبه احمد وآلش/نگارچشم محبان دراین عزاشدتر/برای مزد رسالت به صورتش سیلی/ستارگان بقیعش همه شده پرپر/ظهوریوسف زهرا برایشان مرهم/حرم برای بقیعش بپاشود آخر/
سفره رحمت ایزدپهن درعالم شده/برکت وبخشش فراوان بهرآن همدم شده/درتکاپوی فضیلت روزه داری گوهراست/شادی افطارمومن جانشین غم شده/مسجدوبیت ومصلی بوی ایمان میدهد/آیه های ناب قرآن بهردل مرهم شده/بادعانزدیک گردد عرش حق بربندگان/عشق زیبای ولایت آیتی محکم شده/درنمازو درسحرها گوهراخلاص جوی/چشم شیعه از بصیرت دیده زمزم شده/درغل وزنجیر شیطان بهر مومن گشته است/قلب ابلیس ستمگرمملو ماتم شده/لطف مهدی بهرشیعه با ولایت میرسد/دیدگان درمقدم اواشکها شبنم شده/
بباردیده گریان بقیع مظلوم است/درون باغ بهشتش چهارمعصوم است/به روز هشتم شوال چه کرده است دشمن/نشان جرم وجنایت درآن چه معلوم است/برای مزدرسالت چه کینه هابردند/حریم پاک ولایت درآن که معدوم است/برای تربت مادر چه گریه هاداریم/همیشه شیعه مولازدیده مغموم است/حسن به زهرجفاشان زخون دل بارد/وصی احمد وحیدر به زهرمسموم است/نشان کرببلا هم درآن بود سجاد/جفابه باقرو صادق همیشه محکوم است/برای روزظهوری که مرهم زهراست/دعای شیعه ورهبر زقلب مرسوم است/
تمام کفِ پا از تاول پُر بود. تاول ها، به حُباب می مانست. دوا گلی ها را رویِ کف پاها سراند. سوزش ... سوزش ... گردِ پنی سیلین را با پنبه به زخم کشید. "می تونستم آروم تر، رویِ زخم هاتون مرهم بذارم. اما دیدم درد مردونه ... سوزِ مردونه می خواد." مهیار از حرفهایِ ملک حَض کرد.
+ پاریس، پاریس - سعید تشکری
یه خاطره پررنگ من از کودکیم دارم.یه دوستی بود که موقع فوتبال بازی کردن دو تا تیردروازه گل‌کوچیک داشت که با کمک بچه‌ها میاورد چند تا خیابون اونورتر فوتبال بازی می‌کردیم. یه بار سر یه مسئله‌ای بچه‌ها با این دعوا کردن دروازه‌هاشم پرت کردن سمتش. تنهاترین شده بود عملا، من کمکش کردم دروازه‌هاش رو تا خونه برد، اونم خیلی ازم تشکر کرد. ولی حس اون لحظه‌ای که همه چیز جلوی چشمش خراب شد، استیصالش وقتی دروازه‌ها رو انداختن سمتش و جوش یه طرف یکی از در
دنیای امروز ما قطعا به پزشک و مهندس نیاز دارد اما همین دنیا، میان همه این خستگی ها، میان همه بریدن های گاه و بی گاه و سپس بلند شدن ها، میان بودن و نبودن ها و میان تمامی این چاشنی های زندگی بالاخره به هنرمندان هم احتیاج دارد.
شاعرانی که غزل هایشان گوش کنجشک های باغچه را پر کند.
نقاشانی که به روی شهر رنگ بپاشند.
عکاسانی که دنیا را از ثبت زیبایی ها پر کنند.
نویسندگانی که با نوشته هاشان مرهم دلت باشند، آن هنگام که کسی دردت را نمی فهمد و حرفت را نمیشن
جمعه هابرچشم شیعه اشکهای انتظار/گریه برمهدی نماید بانوای انتظار/ازفراق یوسف حق مثل یعقوب زمان/زمزم اصلاح دارد این صفای انتظار/حضرت مهدی امید کردگار واهل بیت/میدهد برجان شیعه اوولای انتظار/مژده روز ظهورش پرشده اندرجهان/مستجاب حق بگرددچون دعای انتظار/ریشه کن سازد ولایت کل بنیادستم/این بود از بهردنیا آن عطای انتظار/انقلاب کشورما برظهورش آمده/تادهدپایان زیبابر ندای انتظار/رهبرفرزانه ما نائب صاحب زمان/شیعیان را مرهم دل با رضای انتظار/درظهو

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها