نتایج جستجو برای عبارت :

بهم بگید تا دوباره جواب بدم :)

بچه ها من چون پستارو یه عدشو میحذفم یه عدشو نگه میدارم! بعضی از دوستان سوال میپرسن احساس میکنم جواب رو نمیبینن چون میزنم بخار میکنم همه چی رو !! نمیتونم این عادتمو ترک کنم دیگه چه کنم نه ولی تاچند روز آینده وب رو خوشگل موشگل میکنم قالب اینا میزارم پستارو حالا اگه خواستم مرتب میکنم اگه نه که از نو شروع میکنم و دیگه هم حذف نمیکنم!
اگه سوالی پرسیدین من جواب دادم منتهی شما جواب رو ندیدین بپرسین بگم که یه وخ خدایی نکرده بی احترامی نشده باشه ! :)
* غزل
جواب مرحله 1 بازی صیقل کلاسیک
جواب بازی صیقل
جواب مراحل بازی صیقل
۱ ==> ایران
جواب مرحله 2 بازی صیقل کلاسیک
۲ ==> تلگرام
جواب مرحله 3 بازی صیقل کلاسیک
۳ ==> شبکه سه
جواب مرحله 4 بازی صقیل کلاسیک
۴ ==> لایک
جواب مرحله 5 بازی صقیل کلاسیک
۵ ==> علی صادقی
جواب مرحله 6 بازی صقیل کلاسیک
۶ ==> کلاه قرمزی
جواب مرحله 7 بازی صقیل کلاسیک
۷ ==> گوگل
جواب مرحله 8 بازی صقیل کلاسیک
۸ ==> سیبیل
جواب مرحله 9 بازی صقیل کلاسیک
۹ ==> اینستاگرام
جواب مرحله 10 بازی صقیل
جواب بازی آمیرزا
جواب بازی آمیرزا رو در تمامی مراحل برای شما عزیزان آماده کرده ایم ، در ضمن این پست مدام در حال آپدیت شدن است و با هر آپدیت بازی آمیرزا و سوالات جدید ، جواب های جدید نیز در این صفحه قرار میگیرد.
دانلود بازی آمیرزا
 
جواب مرحله 1 بازی آمیرزا
۱- کلمات این مرحله : سگ/ سنگ
جواب مرحله 2 بازی آمیرزا
۲- کلمات این مرحله : زن/ گز/ زنگ
جواب مرحله 3 بازی آمیرزا
۳- کلمات این مرحله : آش/ آتش
جواب مرحله 4 بازی آمیرزا
۴- کلمات این مرحله : کاخ/ خاک
جواب
هیچوقت هیچ چیز رابی جواب نگذارجواب نگاه مهربان رابالبخندجواب دورنگی راباخلوصجواب مسئولیت راباوجدانجواب خشم راباصبوریجواب گناه رابا بخشش...
 
افکار منفی مثل  حسادت، نفرت و خشم نسبت به دیگرانمثل این است که زهر بخوریم اما امیدوار باشیم دیگران بمیرند...
 
پولدار بودن یا نبودن،ازدواج کردن یا نکردن،درس خوندن یا نخوندن، 
خوشگل بودن یا نبودن، مساله این نیست،مساله خوشحال زندگی کردنه! لذت بردن!
 چند وقت پیش به آقای ن. پیام دادم که داده‌های مربوط به ژن چند نفر رو برام بفرسته. در واقع پرسیدم «میشه برام بفرستید؟» و جواب این بود که «چطور؟» چون بالاخره شوخی که نیست! من ممکنه با داشتن اطلاعات مربوط به ژن چند نفر بمب اتم بسازم و حیات بشری رو به نابودی بکشونم!
اون قدر جوابش برام دور از انتظار بود که تا چند روز چت رو باز نکردم. بعد از چند روز هم باز کردم ولی چیزی نداشتم که بگم.
دیروز دوباره برگشتم سر همون کار و امروز دوباره بهش پیام دادم که لطفا
طبق چیزی که من دیدمطبق اون برداشتی که من تا اینجای زندگی داشتمجا انداختن یک چیز بد، یک راه خیلی جالب داره«تکرار»نمی‌دونم در مورد خوبی هم صدق می‌کنه یا نهیعنی اون چیز بد رو انجام میدی (تابو رو می شکنی) بعد وایمیستی مردم عکس العمل نشون بدن و خالی بشنترجیحا سعی میکنی براش یه توجیهی پیدا کنی و جواب سوالات و ابهام ها و عکس العمل ها رو بدیبعد دوباره تکرارش می‌کنیدوباره مثل دفعه اول عکس العمل میبینیدوباره مثل دفعه اول یک سری هاشو پاسخ میدیو دوبا
دوباره فاصله افتاده بین فاصله هانسیم یاس رسیده میان سلسله ها
دوباره بر سر سجاده قبله گم کردمتویى بهانه ى عالم براى نافله ها…
به هرکجا بروى بوى عشق مى پیچدتو ماه و اختر و شمسى براى قافله ها
تویى که مریم عذرى شده ثنا گویتتویى که راز خدایى…جواب مسئله ها
مَن,ما, اِن,اِذا,اَینما,مَهما:ادات,شرط هستند که اولین فعل را به شکل مضارع التزامیو دومین فعل را مضارع اخباری معنا میکنیم.
قبل جواب شرط (و) عطف کاربرد ندارد.
جواب شرط گاهی یک جمله ی اسمیه است.
فعل شرط می تواند ماضی باشد در حالیکه جواب شرط مضارع باشد.
ادوات شرط،فعل و جواب شرط را مجزوم می کنند.
بعد از ادوات شرط بلافاصله یک فعل به عناون فعل شرط قرار می گیرد و جواب شرط نیز یک فعل و یا یک جمله است.
 
جواب بازی سلطان قلبها
جواب بازی سلطان قلبها را در تمامی مراحل را می توانید از بخش های زیر دریافت کنید ، کاملا بروز است و چنانچه تغییری در پاسخ ها پیش آید در همین صفحه بروزرسانی می شود.
جواب مراحل بازی سلطان قلبها
جواب مرحله 1 فصل 1 بازی سلطان قلبها
دود / ذات / پاک / باد / برف
جواب مرحله 2 فصل 1 بازی سلطان قلبها
پول / چاق / پدر / تاج / دست
جواب مرحله 3 فصل 1 بازی سلطان قلبها
پشه / جلد / عسل / پله / خون
جواب مرحله 4 فصل 1 بازی سلطان قلبها
تاب / ترس / پست / راز / تی
امروز یکی از با یکی از هم مغازه ای هام چشم تو چشم شدم و طبق عادت هر روز سلام دادم،  چهره ش ناراحت بود جواب سلام رو نداد فقط حدود چندین ثانیه ای زوم بود و بغض‌کرد حتی من اونقدر اوشگول بودم دوباره سلام کردم و اون دوباره ج نداد و من دیگه بی خیال به صفحه مانیتورم نگاه کردم
اینو واسه بنی نگفتم چون کلا رو مودی هست که فکر میکنه پسر کش هستم
و تعریف هم نخواهم کرد.
یه علامت سوال بزرگ گوشه ذهنم قرار گرفته...اتفاقات، صداها، جنگیدن‌ها مدام مرور می‌شود...هر بار یک جواب پیدا می‌کنم، بعد دست می‌کشم بر دلم که ببین چه خوب شد...کمی آرام میگیرد، نق و نوقش را کم می‌کند اما دوام نمی‌آورد و دوباره...بین همه جواب‌ها، یکی هست که بیشتر راضی‌اش می‌کند"اگر حکم، حکم خداست... اگر او از همه بیشتر بنده‌هایش را دوست دارد... اگر او حواسش بیشتر از همه جمع است... پس یقینا کله خیر... پس در دل این غصه‌ها خیر هست..." بعد که این‌ها
قبول کن تو مرا تا که مستجاب شومدوباره گریه کنِ مادرت حساب شوممرا خرابِ خودت کن، خرابِ غیر نکنز محضرت بروم هر کجا، خراب شومبه هر دری که زدم قبل تو جواب شدمبه هر دری بزنم بعد تو جواب شومخودت کشیدی ام از چاه معصیت بیروننخواستی که زمینگیرِ منجلاب شومبیا که سوختم از درد دوری ات عمریبگو چقدر، بگو تا به کی عذاب شوم؟به برکت نظرت، در عزای فاطمیه...دوباره نوکر این خانه انتخاب شومزمان روضه ی سخت بتول، چون اسپندمیان شعله ی آتش پر التهاب شومچه عاشقی است
1 شما باید با احساس درونیتون جواب میدادید ولی فقط یه سری چیزای حفظ شده تحویلم دادید.
 
2هیشکی دقت نکرد چرا از چی میترسیو دوبار نوشتم و فقط یه بهش جواب میدادید
 
3من داشتم کاملا جدی ازتون میپرسیدم اما هیچ جواب جدی نگرفتم
 
4 سوال عنصرتون چیه یه سری گزینه داشت.مث چوب فلز خاک اتش اب باد و ......
 
5از این به بعد وقتی ازتون سوال میکنم مث ادم جواب بدید و به اسم نویسنده پایین مطلب دقت کنید.
آورده اند که عاشق قصد معشوق خود کرد و راه را در پی گرفت تا به وصال دلدار برسد. با هر مرارت و شقاوتی بود خود را به کوی یار رساند و دق الباب کرد. 
از معشوق ندا آمد:کیست؟
عاشق جواب داد: من هستم.
معشوق در به روی او نگشود. 
عاشق حیران و سرگردان، کو به کو، خانه به خانه، گریان و نالان شد و از طلب یار دل برنداشت. تا اینکه دوباره خود را در کوی یار دید. 
دق الباب کرد. 
معشوق دوباره پرسید:کیست؟
عاشق جواب داد:تو هستم...
این بار در به روی عاشق گشوده شد و به وصال دوس
سوال: چرا آقایان موقع غذا خوردن حرف نمیزنند ولی خانم ها حرف میزنند ؟
- جواب مرد: چون مردها مودب تر هستند
- جواب زن : چون مردها کم هوش هستند و در آن واحد نمیتوانند دو کار رو باهم انجام بدهند
سوال: چرا خانم ها  دو برابر مردها حرف میزنند؟
جواب مرد: چون کم حرفی نشانه خرد است
جواب زن: چون زنها باید هر چیزی را دوبار تکرار کنند تا مردها متوجه شوند
سوال: چرا خدا ابتدا مرد را آفرید بعد زن را ؟
جواب مرد: چون مرد بهتر از زن است
جواب زن: چون اول خدا میخواست تمرین
من یک عدد ادم ذوق زده شدم. باورت نمیشه نتیجه ی تستم برای خودم عالی به نظر رسید چون دقیقا چیزی بود که هماهنگ با اهدافم هست. همون چیزی که میخوام کلی ذوق دارم براش. خدااا. باورم نمیشه جدا از اون کلی انگیزه گرفتم برای ادامه دادن کار کردن. درس خوندن عشق کردن. دوباره ذوق شروع رو دارم. برای این شش ماه روبرو. از پسش بر میام میدونم. قرصامم سر گرفتم دوباره. حالم خوب میشه. الانم میخوام کتابمو بخونم تمومش کنم بعد کتاب لذت متن رو بخونم دوباره. واقعا نیاز داشتم
یه بازی گروهی اندروید هست به اسم "دور"
تو این بازی دو نفر دو نفر یه تیم میشین. کلماتی بهت داده میشه که باید هم گروهیت رو راهنمایی کنی تا بتونه کلمه رو حدس بزنه
حالا تجربه راهنمایی ها و جواب های ما تو بازی:
کلمه "استکان"
راهنمایی: چایی رو با چی میخوری؟
جوابها: دهن، لب، دست!
کلمه "سلول"
راهنمایی: بدنت از چی تشکیل شده که خیلی ریزه؟
جواب: مو! (و از آنجا که فرد بدنسازی میره) جواب بعدی: عضله!
کلمه "کباب"
راهنمایی: گوشت وقتی خیلی میپزه چی میشه؟
جواب: سوخته، ج
در فیلم زندگی گلگون (La vie en rose) شخصی از ادیت پیاف، خواننده مشهور فرانسوی میپرسد: چه توصیه ای به یک زن دارید؟
ادیت در جواب میگوید: عشق بورزد
باز میپرسد: به یک دختر جوان چه؟
ادیت با تعلل میگوید: عشق بورزد
دوباره میپرسد: به یک کودک چه؟
ادیت با تمام وحشتی که از زندگی و عشق دارد جواب میدهد: عشق بورزد...
 
 
+خودمان را به آن راه بزنیم. در خانه بمانیم، کتاب بخوانیم، فیلم ببینیم. چه خوفناک، چقدر کشنده!
 
 
سلام.
خسته نباشید دوباره!!!
منم برگشتم دوباره!!!
هنوزم منتظرم دوباره!!!
دوباره،دوباره،دوباره!!!
خب امتحانا هم تمام شد و تابستون تقریبا آزاده و فعالیت دارم.(اما بازم به همون شرط همیشگی:بازدید از وب،ارسال نظر و...)
اخرین مطلبم برای بهمن بود که یه نظر سنجی گذاشتته بودم و تا الان فقط نه تا نظر داده شد.
برای همین اعصابم خیلی خورد بود و دوباره بلاگ رو ول کردم.
اما الان دوباره برگشتم و تا چند روز آینده هم یه نظر سنجی می ذارم و ایشالا یه هدیه ای هم در نظر می
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ فاطمیه اول ۹۸
قبول کن تو مرا تا که مستجاب شومدوباره گریه کنِ مادرت حساب شوممرا خرابِ خودت کن، خرابِ غیر نکنز محضرت بروم هر کجا، خراب شومبه هر دری که زدم قبل تو جواب شدمبه هر دری بزنم بعد تو جواب شومخودت کشیدی ام از چاه معصیت بیروننخواستی که زمینگیرِ منجلاب شومبیا که سوختم از درد دوری ات عمریبگو چقدر، بگو تا به کی عذاب شوم؟به برکت نظرت، در عزای فاطمیه...دوباره نوکر این خانه انتخاب شومزمان روضه ی سخت ب
قایقت شکست ؟ پارویت را آب برد ؟ تورَت پاره شد ؟صیدت دوباره به دریا برگشت..؟غمت نباشد چون خدا با ماست !هیچ وقت نگو ؛ از ماست که برماست !بگو خدا با ماست.اگر قایقت شکست، باشد! دلت نشکند! دلی را نشکنی.اگر پارویت را آب برد، باشد ! آبرویت را آب نبَرَد! آبرویی نبری.اگر صیدت از دستت رفت، باشد! امیدت از دست نرود ! امید کسی را ناامید نکنی.امروز اگر تمام سرمایه ات از دستت رفت، دستانت را که داری!خدایت را شکر کن. دوباره شکر کن !اگر چیزی به دست نداریم دست که داریم
امروز بالاخره بعد از چندین روز متوالی مامان خانوم زنگ زدن بهم!
بعد کلی سوال و جواب و نصحیت و این چیزا بهم گفت که آخر هفته رو بیا خونه،اما حوصله نداشتم برم و الکی گفتم که درگیر درس و امتحانای میانترم هستم و وقت نمیکنم بیام! اما درس کجا بود؟! :))
کی حال داره این همه راهو بره تا خونه و یکی دو روز بعد دوباره برگرده تهران... من کلا این مدلیم که وقتی یه مدت یه جا بمونم عادت میکنم به اونجا و واسم عادی میشه مثلا وقتی میرم خونه بعد دوباره برمیگردم این خوا
از دوست پسرم تست چسان فسان روانشناسانه گرفتم، چون دکتر دیونه های آی فیلم بهم گف که ازش بگیر و جواب سوالاش رو بده که با جواب سوالای تو، بشینم تفسیرشون کنم.
یکی از سوالا این بود که شما احساس تنهایی میکنید اغلب اوقات؟ و اونم گفت اره. سوال دیگه این بود که ایا کسی شما رو درک میکنه و گفت نه. ایا اگر اتفاق بدی برای شما بیوفته، کسی براش مهم هست؟ جواب نه.
طبعا ببینید حس من بعنوان پارتنر ایشون چی میتونه باشه.
که تمام جواب اون سوالا برای من "اره" بود، بخا
در مقوله استرس و مدیتیشن برای کنترل استرس باید یادآوری کنم که مدیتیشن و بقیه روش ها فقط برای استرسی کاربرد داره که اومده و رفته وگرنه شما یه غولی به نام استرس جلوت نشسته باشه و شما چشاتو ببندی و نفس عمیق بکشی وقتی باز کنی چشماتو دوباره همون غول رو میبینی که جلوته و دوباره بهم میریزی. در نتیجه این متد جواب نمیده اصلا و شما باید اون غول رو از سره راهتون بردارین و الا میشینه جلوت و نگات میکنه تا از پا دربیای...
 
 
+ هنوزم زل زده بهم و داره نگام میک
شاید به تو حسی دارم و بی رحمانه در حال انکار آنم
شاید علاقه ای به من داری و هزار و یک اما و اگر در ذهنت می چرخد
شاید هیچ کدام از ما این حس غریب اما آشنا را جدی نگیریم
یا شاید در حال حاضر همین احساسات، بازی و واکنش هورمون هاست
اما اگر روزی رسید و دستانت در دستانم بود، اگر روزی نوشته هایم را میخواندی، اگر روزی فرا میرسید که کنارم قدم برمیداشتی دوست دارم برایت تعریف کنم:
"امروز بعد دیدنِ دوباره ات پس از روزهایی که برای من بمثل سالها گذشت، دوباره دل
گذرگاه
دنیا را ساده باید دید
عشق را رهگذر باید دانست
و خزان را باید نفرین جغدی شوم خواند
در آن شب بارانی
آتشی چنان بر پا شد
که باران را ربود
و مرا سوخت که سوخت. 
****
و کنون؛
خاکسترم را بر باد می دهند. 
مگذارید، مگذارید!
دل سوخته ام اما روشن تر است!
مثل آن دانه ی برف
مثل آن سراج زرد
مثل نوری در خزان
چه توانیم کرد؟ 
چه توانیم گفت؟ 
هیچ...هیچ...بیهوده.‌‌‌..بیهوده..‌.
****
دوباره آن حسِ دلگیر گل کرده است. 
دوباره چنگ بر حلقم می زند. 
دوباره آن حس..‌.
دوباره
شب قبلش زنگ زدم خونه و به خانواده می‌گم دعا فراموش نشه و دعا کنید A بشم. و واکنش‌ها:
مامان: از تابستون داری زبان می‌خونی! اگه A نشی، احتمالا مغزت مشکل داره…
بابا: دو‌هزار ترم کلاس زبان رفتی، یعنی نمی‌تونی از پسِ یه تعیین‌ سطح بربیای؟
من: :| [ واقعا دل‌گرم‌کننده بود! ]
.
روز آزمون چند تایی (نمی‌دونم، چندتا!) رو کلا نزدم. بالغ بر ۱۰ سوال هم شک داشتم ولی با وقاحت تمام، هر ۱۰ تا رو جواب دادم. یه پسری هم بغل دستم بود، هی پیس پیس می‌کرد که بهش برسونم. م
یک‌سال بیشتر است که هر روز صبح در تلگرام با یک بیت شعر یا یک متن کوتاه سلام میدهد. گاهی بی جواب میماند سلامهایش ‌و گاهی شبها جواب سلامش را میدهم. چند روز پیش نوشت تو مگر در آمریکایی که سلام صبح مرا شبها جواب میدهی 
این رفتار جز دوست داشتن نام دیگری هم دارد؟
لقمان حکیم گفت: من سالیان دراز است که با داروهای مختلف مردم را مداوا کردم؛ و نتیجه گرفته ام؛که هیچ دارویی بهتر از “محبت” نیست !کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟ لقمان لبخندی زد و گفت؛ “جواب سلام را با سلام بده،- جواب تشکر را با تواضع ، جواب کینه را با گذشت


ادامه مطلب
​​​​​​کسی جز خودم اینجا مخاطبم نیست. نباشه شاید هیچوقت. 
دنبال کسی نیستم که بخونه منو، درواقع دنبال هیچی نیستم. فقط کمی تلاش دوباره برای چفت هم چیدن کلمه ها، شاید که دوباره قدرت پیدا کنم و خودکار دستم بگیرم. تواناییشو داشته باشم دوتا جمله سرهم کنم واسه اونی که همیشه میگه تو خوب مینویسی کمکم کن پیام فلانی رو جواب بدم و من با یه لبخند قلمبه میگم روم حساب نکن=]
آدم اونجایی به لذت حقیقی نوشتن دست پیدا میکنه که دل بکنه از توجه بقیه، از اینکه کی
اول بگم که این یه مطلب کوتاه و کلش تو همون عنوان هست ولی معمولا یاس جواب کامنتا رو خیلی کم میده و یه جورایی اگه صفحه ایسنتاگرامشو دیده باشین میشه گفت که اصلا جواب نمیده حالا چه به خاطر مشغله زیاد یا هر دلیل دیگه ای داره.
ادامه مطلب
مجموعه ای از سوالات نهایی چندسال اخیر
 
فرآیندی که در آن با استفاده از نورخورشید مولکول های آلی ساخته میشود... نام دارد.
جواب / فتوسنتز
 
میانبرگ گیاهان دو لپه و تک لپه شامل یاخته های نرم آکنه یا سخت آکنه است؟
جواب /  نرم آکنه
 
کلروفیل بخش اعظم کدام نورها را جذب می کند؟
جواب / بنفش و آبی
ادامه مطلب
 
✳️ سوالات فصل دوم علوم ✳آب و هوای سالم
1- از چه راه هایی هوا آلوده می شود؟جواب:1-سوخت های فسیلی 2-دود ماشین ها  3-کارخانه ها 4-استفاده نادرست از سوخت ها
2-چه کارهایی به حفظ هوای سالم کمک می کند؟جواب:استفاده کمتر از وسایل نقلیه شخصی و استفاده بیش تر از وسایل نقلیه عمومی،خارج کردن خودروهای فرسوده از رفت و آمد درخیابان،بردن کارخانه ها به خارج شهرها ،مثلا شهرک های صنعتی و استفاده از انرژی های سالم و پاک مانند گاز ،برق و انرژی خورشید
3-انسان از آب
با سلام
دوران راهنمایی به بعد تصمیم گرفتم که محکم درس بخونم. یه روز خاله ام اومد خونه گفت چرا اینقدر زیاد درس میخونی گفتم که میخوام جواب زن و بچه در اینده بدم. بعد خاله ام این موضوع رو برای پسرش تعریف کرد ولی اون تغییری نکرد. الان اون ویزیتور شده و داره جواب زن وبچه رو میده. و من هنوز دارم جواب خودم رو میدم. تو این موندم که من تو اون سن چه جمله ای گفته بودما عجیبه.
در فلان اردوگاه اسرای ایرانی در بند صدام، شبی آزاده‌ها متوجه سرور و مسرت ویژه مرحوم ابوترابی می‌شوند! آن حر متخلق به اخلاق اولیای دین که حقیقتا از نوادر روزگار بود، آن شب چنان شاد و خندان بود که بعضی از اسرا فکر کردند قرار است به‌زودی آزاد شوند و اطلاع از این خبر، عامل بهجت صورت سید ابوترابی است! این شد که رفتند نزد ایشان تا سبب خوشحالی‌شان را از خودشان بپرسند! ابوترابی اما در جواب سئوال‌کنندگان گفت: "راستش یک ماه پیاپی است که هر شب به یکی
گوشه‌ی کافه‌ی شلوغی در خیابان انقلاب، همنشین یک دوست قدیمی هستم. تلفنم زنگ می‌خورد. جواب می‌دهم و سعی می‌کنم بین آن همه صدای مختلف، مام‌بزرگ را پیدا کنم. از آن طرف بلندبلند حال و احوال می‌کند و قبل از آن‌که جواب بدهم می‌گوید روزت مبارک. با داد و فریادی که بشنود می‌گویم روز خودت مبارک. می‌خندد و خجالتی جواب می‌دهد من که پیرزنم. هزاربار، هزاربار، هزاربار قربان‌صدقه‌اش می‌روم.
⭕️ این مطلب به شدت آشفته و بی سر و ته است ⭕️ ولی دوستش دارم.   
به نظر شما حل مسائل ریاضی طور جذاب تره یا مسائل سیاسی اجتماعی ؟ دوست دارین جواب مسئله صفر و یک باشه یا طیف عظیمی از جواب ها که هرکدوم طرف دارهای خاص خودش رو داره ؟ دوست دارید سرمسئله ای چونه بزنید که مطمئنین که یا شما جواب درست رو میگید، یا طرف مقابل و یا حتی طرف سوم، ولی الزاما یکی درست میگه، یا مسئله ای که شاید جواب هر دوتون درست باشه با فرسنگ ها فاصله از هم و یا که جواب هردو تون ا
⭕️ این مطلب به شدت آشفته و بی سر و ته است ⭕️ ولی دوستش دارم.   
به نظر شما حل مسائل ریاضی طور جذاب تره یا مسائل سیاسی اجتماعی ؟ دوست دارین جواب مسئله صفر و یک باشه یا طیف عظیمی از جواب ها که هرکدوم طرف دارهای خاص خودش رو داره ؟ دوست دارید سرمسئله ای چونه بزنید که مطمئنین که یا شما جواب درست رو میگید، یا طرف مقابل و یا حتی طرف سوم، ولی الزاما یکی درست میگه، یا مسئله ای که شاید جواب هر دوتون درست باشه با فرسنگ ها فاصله از هم و یا که جواب هردو تون ا
سوالات انگلیسی نهم با جواب

نمونه سوال زبان نهم درس 1و2و3 با جواب
نمونه سوال زبان نهم درس 1و2 با جواب
نمونه سوال زبان نهم درس 1 با جواب
نمونه سوال زبان نهم درس اول با جواب

نمونه سوال زبان نهم درس 2 با جواب
نمونه سوالات زبان نهم نوبت دوم با جواب 96
نمونه سوالات تستی زبان نهم با جواب
تست زبان انگلیسی نهم با جواب

سوالات زبان انگلیسی نهم

نمونه سوال زبان نهم درس اول
نمونه سوال زبان نهم درس 1و2و3 با جواب
نمونه سوال زبان نهم نوبت دوم 97
نمونه سوال زبان نهم
گام به گام ریاضی ششم با جواب
گام به گام ریاضی ششم با جواب : در این ساعت قصد داریم تا گام به گام ریاضی ششم ابتدایی را برای شما عزیزان قرار دهیم . همانطور که گفتیم در این فایل شما میتوانید کتاب ریاضی ششم ابتدایی را همراه با جواب دریافت نمایید. گام به گام ریاضی ششم با جواب میباشد و همچنین شما میتوانید این گام به گام را به صورت رایگان دریافت نمایید.
دانلود گام به گام ریاضی ششم
ادامه مطلب
١. فردا قراره یه کاری رو انجام بدم. لطفا خیلی خیلی دعا کنید خوب پیش بره.
٢. پیداست که باز هم حال مامانم خوب نیست. باز هم همون مشکل قبلی براش پیش اومده منتها در ابعاد کوچکتر. براش دعا میکنید؟ :(
٣. کامنت هایی که جواب طولانی نیاز داشتن بی جواب موندن. خیلی شرمنده ام، خیلی زود جواب میدم...
٤. مهسا جانم، نیازی نیست وبلاگ بسازی. تمام سوالاتت رو خصوصی بفرست، جمعه ی آینده، عصر یا جواب، توی یه پست رمزدار جوابشون رو دریافت کن. :)
٥. یه موضوع مسخره ای به شدت ذهنم
با سلام
پسری هستم ۲۲ ساله، مشکلی که دارم اینه که خیلی زود قضاوت میکنم، هر چی و هر کی رو بدون فکر قضاوت میکنم، یعنی مثلا شده به یکی دوستانم که مثلا خیلی با هم صمیمی نیستیم ولی هر چند هفته یه بار با هم در ارتباطیم، اگه مثلا بهش زنگ بزنم جواب نده با خودم فکر بد میکنم، دوباره میزنم جواب نمیده با خودم فکر میکنم که داره خودش رو میگیره یا عمدا گوشی رو برنمیداره و همین طور میس کالش رو هم تو گوشیم بعدش میدیدم و دوباره زنگ میزدم برنمیداشت.
حتی شده بود میخ
Shirazart.blog.ir 
۴- گرافیت به عنوان یک ابزار طراحی در چه قرنی به کار رفته است ؟ 
      ۱- چهاردهم           ۲- شانزدهم            ۳- هجدهم          ۴- نوزدهم 
******** جواب : گزینه ۲
۵- یکی از وسایل قدیمی در طراحی است .
     ۱- گچ         ۲- مرکب        ۳- زغال        ۴- مداد
******* جواب : گزینه ۳
۶- شناخت ویژگی های ...........و وسایل بر شیوه های هنری تاثیر دارد .
       ۱- شکل         ۲- سبک           ۳- طراحی           ۴- مواد 
********* جواب: گزینه ۴
جواب بازی فندق همه مراحل
با سلام خدمت همراهان گرامی سایت آسوده وب / با جواب بازی فندق در خدمت شما عزیزان هستیم / تمامی مراحل رو به تفکیک و به صورت کامل در همین پست خدمت شما عزیزان ارائه داده ایم…
خوشحال میشیم در قسمت نظرات / نظرها/ انتقادات و … خود را برای ما و سایر دوستان بازدید کننده ارسال کنید.
 
جواب بازی فندق مرحله 1
تعداد کلمات : 2 کلمه
پاسخ ها : دو/ دود
جواب بازی فندق مرحله 2
تعداد کلمات : 2 کلمه
پاسخ ها :  سد/ سبد
جواب بازی فندق مرحله 3
تعد
صبح ساعت 4 و نیم به خاطر سر و صدای هم خونه ایم از خواب بیدار شدم.
یه هم خونه ای سفید دارم که پسره ولی قدش از من حدود ده سانتی کوتاه تره. خیلی غیرعادیه قد و هیکلش ازین جهت که سفیدها دیدین درشتن؟ این برعکسه.
بگذریم.
خلاصه این ادم با اون هیکل ریز وقتی راه میره، اندازه چهل نفر سر و صدا میکنه انگار داره انتقام جویی میکنه.
 
همون موقع بلند شدم جواب پیامهای واتس اپ و تلگرم رو بدم.
 
به یه نفر جواب دادم: تو چشمای جذاب و دوست داشتنی ای داری (ِیا داشتی) 
اونم د
به اقای .... کسی که از طرف خانواده دامادمون معرفی شده بود جواب رد دادم دلیلشو راستشو بخای خودمم نمیدونم حتی از اینکه بهش فرصت آشنایی بیشتر بدم ترسیدم .... ترسیدم که خوشم بیاد
هروقت به یه خاستگار جواب رد میدم بعدش بیشتر احساس تنهایی میکنم 
این اولین باریه که همون لحظه که میگم نه پشیمونمولی بازم گفتم نه
احساس میکنم من از مردا میترسم
دوباره باید با احساس تنهاییم چیکار کنم تنها چیزی که آرومم میکنه شاید بلوراون نشه ولی نمازه 
نماز رو خیلی دوس دارم
کتاب صوتی زندگی خود را دوباره بیافرینید 
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب صوتی کامل زندگی خود را دوباره بیافرینید - فایل ساfilesa.ir › کتاب-صوتی-کامل-زندگی-خود-را-دوباره-بیاف۲ آذر ۱۳۹۸ - کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید به قلم جفری. ... همچنین دکتر یانگ در نوشتن کتاب «مقایسه اثر بخشی شناخت درمانی در مقایسه با داروهای ضد ...
دانلود کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید » کتابخانه ...pdf.tarikhema.org › ... › دانلود کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید۲۵
دانلود جواب کتاب های زبان خارجه و انگلیسی جواب کتاب کار فمیلی اند فرندز 1
دانلود نمونه سوال و جواب آن ها و جواب کتاب کار فمیلی اند فرندز 1 با فرمت های pdf و apk
دانلود نمونه سوالات درس در زبان انگیلیسی و جواب کتاب کار فمیلی اند فرندز 1
جدید ترین کتاب های بروز شده و جواب کتاب کار فمیلی اند فرندز 1 با فرمت pdf
دانلود بهترین و رایگان جواب های کتاب کار و جواب کتاب کار فمیلی اند فرندز 1

ادامه مطلب
اگه می تونستین یکی از صفات یا ویژگی های بشر رو حذف کنین ، کدومو حذف می کردین؟ (مثلا مهربانی، هوش، خلاقیت، غرور، مدنیت و هزارتا چیز دیگه) 
لطفا فکر کنین و جواب بدین، چرا شو اگه بگین که خیلی بهم کمک کردین، الان به جواب نرسیدین منو یادتون نره وقتی به جواب رسیدین بیاین بگین :دی
رئیس موسسه دم در بودمنم تخته شاسی به دست منتظر استادم که بیاد و بریمخانم xاز عوامل موسسه، اومد بیرون و پرسید: چی کشیدین؟!آقای رئیس هم برگشت که کارمو ببینه، گفتم عکس شهیدِ، شهید بابک نوری...خانم x گفت: چرا حالا شهید میکشن هی! آدم زنده بکشید بابا!!!!نگاش کردمو با لبخندگفتم:منم آدم زنده کشیدم خانم ِ xجواب داد: آره جای خود دارن شهدا و رد شد...آقای رئیس هم ازم خواست نقاشی رو ببینه و منم نشونش دادم...به در خروجی رسیده بودیم که آقای رئیس دوباره برگشت و گفت:
رئیس موسسه دم در بودمنم تخته شاسی به دست منتظر استادم که بیاد و بریمخانم xاز عوامل موسسه، اومد بیرون و پرسید: چی کشیدین؟!آقای رئیس هم برگشت که کارمو ببینه، گفتم عکس شهیدِ، شهید بابک نوری...خانم x گفت: چرا حالا شهید میکشن هی! آدم زنده بکشید بابا!!!!نگاش کردمو با لبخندگفتم:منم آدم زنده کشیدم خانم ِ xجواب داد: آره جای خود دارن شهدا و رد شد...آقای رئیس هم ازم خواست نقاشی رو ببینه و منم نشونش دادم...به در خروجی رسیده بودیم که آقای رئیس دوباره برگشت و گفت:
نمونه سوالات ریاضی نهم با جواب

نمونه سوالات ریاضی نهم نوبت دوم با جواب pdf
نمونه سوال ریاضی نهم نوبت دوم با جواب 98
نمونه سوالات ریاضی نهم فصل به فصل با جواب
نمونه سوال ریاضی نهم نوبت دوم با جواب 97

نمونه سوالات ریاضی نهم خرداد 97 با جواب
نمونه سوال نهم ریاضی
نمونه سوالات ریاضی نهم خرداد ۹۸
نمونه سوال ریاضی نهم نوبت دوم با جواب 96



نمونه سوالات ریاضی نهم با جواب (جهت دانلود کلیک کنید)
دانلود سوالات پیام نور درس فیزیک ۱
دانلود سوالات پیام نور درس فیزیک ۱دانلود سوالات پیام نور درس فیزیک پایه ۱دانلود سوالات پیام نور درس فیزیک عمومی ۱ و آزمایشگاه با جوابسوالات پیام نور درس با کد درس : 1113089-1113094-1113098-1113101-1113262_187نمونه سوال فیزیک ۱ نیمسال اول ۹۱-۹2 با جواب تستینمونه سوال فیزیک ۱ نیمسال تابستان ۹۱ با جواب تستینمونه سوال فیزیک ۱ نیمسال دوم ۹۱-۹۰ با جواب تستی و تشریحینمونه سوال فیزیک ۱ نیمسال اول ۹۱-۹۰ با جواب تستینمونه سوال فیزیک ۱
جواب تمرین های عربی دهم
پاسخ تمرین های عربی دهم
حل تمرین های عربی دهم
عربی دهم
پاسخنامه کتاب عربی دهم
جواب اختبر نفسک عربی دهم
پاسخ اختبر نفسک عربی دهم
حل اختبر نفسک عربی دهم
جواب تمامی تمرین های عربی دهم
حل همه تمرین های عربی دهم
گام به گام دهم
دانلود گام به گام عربی دهم
دانلود جواب های عربی دهم
پاسخ تمامی تمرین های عربی دهم
معنی تمامی تمرین های عربی دهم
کتاب عربی دهم
حل تمامی تمرین های عربی دهم

به نام خدا
برای ورود به جواب تمرین های هر درس ب
جواب امتحان ریاضی و آمار دوازدهم شهریور 98
سوالات و پاسخنامه امتحان ریاضی و آمار
لینک دانلود دو ساعت پس از برگزاری آزمون قرار میگیرد.
امروز هم امتحان ریاضی و آمار برای دانش آموزان شهریور ماه برگزار شد . درس ریاضی و آمار در پایه دوازدهم یکی از دروس اختصاصی رشته انسانی میباشد. امتحان ریاضی و آمار در خرداد ماه بسیار دشوار بود .
جواب امتحان ریاضی و آمار دوازدهم شهریور 98
سلامی دوباره به همه همراهان همیشگی کدینو!
امیدوارم حالتون خوب و سرحال باشید 
از عنوان مطلب هم که معلومه امروز میخوایم درباره چی حرف بزنیم   { چگونه مثل یک برنامه نویس فکر کنیم ؟ }  ༼ つ ◕_◕ ༽つ
 
خب خیلی عادیه برای این که بتونیم مشکلات رو حل کنیم باید مثل یک برنامه نویس فکر کنیم
و طبق معمول باید همیشه سرحال و زنده باشیم چرا که یک برنامه نویس خواب آلود نمیتونه از پس اینکارا بر بیاد
 
تمرین
تمرین کردن رو باید به خودمون تبدیل به عادت کنیم چرا که
یعنی من یک سال مداومه دارم هی به سوالات تکراری جواب میدم.
تهش یا باز حالیشون نمیشه، یا قضیه رو نمیگیرن و باز یه سوال هپرا تر میپرسن.
یا اصلا فراموش میکنن بعد دوباره دفعه ی بعد روز از نو و ....
خدایا رحمی... این بازی رو تمومش کن این هفته؛ به ستوه اومدم..
من این مدت صبر ایوب به آپشن هام اضافه شده اما نتیجه ش تپش قلب و لرزش بدن و عصبی شدن مفرط و مداومه.
 
متن آهنگ جواب ماهان بهرام خان
متن آهنگ جواب ماهان بهرام خان | متن جواب ماهان بهرام خان
واسه تو راحته شایدم عادتهمنو یادت بره این یه واقعیتهمن و تو باهمیم ولی هرکدوم یه جورتو دلت یه جای دور من صبور و بی غروریادمه یادمه چشاتو یادمهگفتی شک نکن به من صداتو یادمهچی عوض شد عزیزمکه دلت با دلم نیست
ادامه مطلب
[مای بارد مای بارد]
از خلسه خودم بیرون می آیم. عمود چند بودیم؟ نگاه میکنم. هنوز خیلی مانده. نفس هایم روز آخری به شماره افتاده. سرم درد میکند. پوستم سوخته. پاهایم تاول زده. کمرم درد میکند. پلک هایم با کندی باز و بسته می شوند. دماغم جواب اکسیژن درخواستی مغز را نمی‌دهد دهانم باز شده. سید یک بسته مکعبی آب می‌دهد. «بخور آب بدنت کم شده» «نه».
[هلبیکم زوار هلبی]
دوباره از سیاهی پشت پلک ها، چشمم به روشنایی روز سلام میکند. درد ها دارند ضریب میگیرند. گاهی حت
و چرایی دوست داشتن یک سوالیستو چرایی دیگر دوست نداشتن یک سوالیست،مبهموسوال اندودکه جوابش مرا به یغمآیی سرد میکشانددیگر نمیدانم کجا میروم ولی جواب آن به یک نقطه پایان میپذیرد#مرگوقتی در بی جوابی به هزار هزار جواب شاید قانع کننده میرسمو باز تو جواب نداده ای و من در ابهامجواب پیدا میکنم و به جواب نمیرسم تا دلم فصل بسته شدنش را آهسته آهسته حس میکندو من از تو جواب خواسته بودم وو حتی نمیدانم وقتی میگفتی چشمانت بسته بود یا بازولی #مرگ در دلم نفوذ
تازه از حموم اومدم هنوز بدن درد دارم که رفتم دوش اب گرم بگیرم البته ارامشش تا همون موقع بود که حموم کردم الان انگار تمام عضلات بدنم سلول به سلولش درد میکنه اما قابل تحمل. قبلش خواستم بخوابم نشد. گفتم برم حموم بعدش بیام بشینم سر کارم تا خوابم بگیره. امروز خیلی خوابیدم. خیلی :(((( حالا سعی میکنم درستش کنم. جبران کنم کم کاریمو البته یه ذره خوابم گرفته ها ولی نمیخوابم حتی اگه حسم به کتاب نیست خورده کاریامو انجام میدم. اینقدر خوشحالم فردا دوباره وقت
 اول همه ی کارهای در دست را تمام کن بعد به کار غیرسازمانی بپرداز.
ایمیل هر نیم ساعت باز و همانجا جواب داده شود.
فرم هایی که می خواهی طراحی کنی مثل فرم شناسنامه مدیریت عملکرد، از ساده ترین شکل یعنی در ورد شروع کن.
در پاسخ به درخواست مدیر تامل کن و بعد جواب بده.
داشتم جدول حل می کردم، یکجا گیر کردم: "حَلّٰال مشکلات است؛ سه حرفی"
پدرم گفت: معلومه، «پول»گفتم: نه، جور در نمیاد
مادرم گفت: پس بنویس «طلا»گفتم: نه، بازم نمیشه.
♀تازه عروس مجلس گفت: «عشق»، گفتم : اینم نمیشه.
♂دامادمان گفت: «وام»، گفتم: نه.
♂داداشم که تازه از سربازی آمده گفت: «کار»، گفتم: نُچ. 
مادربزرگم گفت: ننه، بنویس «عُمْر»، گفتم: نه، نمیخوره
هر کسی درمانِ دردِ خودش را میگفت، یقین داشتم در جواب این سؤال،▪️پابرهنه میگوید «کفش»▪️نابینا می
یه روزی از همه دوست‌هام دور شدم... با هر متر و خط‌کش و معیاری که حساب می‌کردم، من از همه‌شون عقب افتاده بودم. تو ادامه تحصیل، تو کار، تو ازدواج موفق حتی! وقتی به خودم اومدم دیدم شماره ام رو عوض کردم و شماره همه‌شون رو از تو گوشی‌م پاک کردم. یکی مادر شده بود، یکی بهترین دانشگاه ایران ادامه تحصیل داده بود، یکی تو فلان بیمارستان مشغول به کار شده بود و ... .
من احساس عقب افتادن از همه رو پیدا کرده بودم و با این دوری داشتم خودم رو آروم می‌کردم. آروم
یک وقت هایی ذهنت پر از سوال های دم دستی میشود.از این سوال هایی که با یک سرچ یا پرسیدن از چندتا آدم راحت به جوابش میرسی و لازم نیست کوهی را جا به جا کنی.
اما همین سوال ها برات حکم پیدا کردن گنج و شکست دادن غول مرحله اخر بازی را دارند.نه توی گوگل جوابی پیدا میکنی و نه ادمی را داری که به سوالات جواب بدهند.فقط یک خدا که بهش میگی جواب این سوال چیه؟ 
یک وقت هایی ذهنت پر از سوال های دم دستی میشود.از این سوال هایی که با یک سرچ یا پرسیدن از چندتا آدم راحت به جوابش میرسی و لازم نیست کوهی را جا به جا کنی.
اما همین سوال ها برات حکم پیدا کردن گنج و شکست دادن غول مرحله اخر بازی را دارند.نه توی گوگل جوابی پیدا میکنی و نه ادمی را داری که به سوالات جواب بدهند.فقط یک خدا که بهش میگی جواب این سوال چیه؟ 
دم غروب، داشتم به خانه بر می گشتم که ناگهان کسی صدایم زد:- علیرضا!برگشتم سوی صدا، تعجب کردم. مسجد ثامن الائمه بود که با لبخندی، در آن سوی خیابان ایستاده بود و مرا صدا میزد. یعنی بروم پیشش؟ چقدر دلم برایش تنگ شده. مدتی است که الکی الکی درس را بهانه کرده ام و مسجد نرفته ام. چه می شود اگر فقط چند دقیقه بروم پیش مسجد و زود زود برگردم کنار درس ها؟ در این فکر ها بودم که عقل‌ با گستاخی به حرف آمد که: - بیخیال بابا! دلت خوش است! برگرد خانه درس هایت را بخوان
1.مطالب چجوریه؟؟چند تا پست بیشتر نذاشتم و انتظار ندارم که با همین چندتا این سوالمو جواب بدید اما جواب بدید ممنون میشم:)
میخوام بدونم اگه همینطوری به چرت وپرت گویی هام ادامه بدم و مزخرفات روزانه مو بگم خسته نمیشید؟؟؟؟؟؟
2.رنگ هدر و اینا چجوریاس؟؟؟عوض بشه یا نه؟؟
3.ریحانه چجور ادمیه....خب مشخصه که من اینجا خودمم ریحون نیستم ریحانه ام و اصا قرار نیست پستی راجع به کی پاپ بزارم...بماند که اسم وب به کی پاپ مربوطه://به هر حال نظرتون راجع به ریحانه
 
 
پ.
ه
یک تست بسیار معتبر از پورفسور حبیبی : چه کسی همیشه درقلب شماجای دارد؟
 این شوخی نیست . جواب تست رانگاه نکنید
 1-عددی دلخواه بین(1-8)انتخاب کنید
 2-آنرابا10جمع کنید
 3-دوباره با5 جمع کرده 
 4-بازحاصل بدست آمده رابعلاوه8 کنید
 5-این بارعدددلخواهی راکه ابتداانتخاب کرده بودیدراازحاصل کم کنید
 حالاباتوجه به لیست زیرشخصی که همیشه درقلبتان جای داردرابیابید. 
 1-خدا
 2-پدر
 3-مادر
 4-خواهر
 5-برادر
 6-عمو
 7-دایی
 8-عمه
 9-خاله
 10-همسر
 11-دخترعمو
 12-پسرعمو
یه همایشی برای زن ها به اسم «چگونه با همسر خود عاشقانه زندگی کنید؟» برگزار شده بود. توی این همایش از خانوم ها سوال شد: چه کسانی عاشق همسرانشون هستند؟ همه زن ها دستاشون رو بالا بردن. سوال بعدی این بود که: آخرین باری که به همسرتون گفتید« عاشقش هستید» کی بود؟ بعضی ها گفتن امروز ... بعضی ها گفتن دیروز... بعضی ها هم گفتند یادشون نمیاد. بعد ازشون خواستند که به همسرانشون اس ام اس بفرستند و بگن: همسر عزیزم، من عاشقت هستم. همه این کار رو کردند. ازشون دوباره
یکی از جواب‌هایی که افراد بی‌حجاب در جواب ارشاد و نهی از منکر دیگران می‌دهند این است که چه‌کار به حجاب من دارید؟ «دلت باید پاک باشد!» منشأ گفتار یک تفکر وارداتی غربی است که پلورالیزم یا پلورالیسم نام دارد. در جواب باید گفت که: آیا می‌شود از هزاران چشم، پاکی را بدزدی و دلت […]
نوشته آدم باید دلش پاک باشد!؟ اولین بار در گناه شناسی. پدیدار شد.
دوباره و دوباره دعوا
دوباره بحث
چرا تمومی نداره؟؟؟؟
واقعا مشکل از کدوممونه؟؟؟
من که راستشو گفتم نباید اونطوری میکرد
خیلی راحت میتونستم ازش پنهون کنمو نگم و هیچ اتفاقی نیوفه!!
ولی منه احمق
منه بیشعور بی سیاست
دوباره بهش گفتم
حقم بود واقعا
ولی دیگه نمیرم منت کشی
به درک خسته شدم دیگه
یدونه روحیه میدی
ولی بعدش با 5تا کارت قرمز اخراجم میکنی
دوباره سیر میشم از دنیا
ولی نه
دیگه بسه
بسمه واقعا
امروز سیزده بدر بود
تا تونستم خوش گذروندم
تا تونستم رقص
سوالی از ریاضیات گسسته را دیشب دوستم مطرح کرد و منتظر جواب ماند.
" به چند طریق ۳ دکتر و ۴ مهندس و ۳ معلم میتوانند در دو ردیف پنج تایی بایستند طوری که دکتر ها در ردیف جلو و معلمین در ردیف عقب بایستند"
جوابی برایش نوشتم و برای اطمینان از جواب  از دو استاد ریاضی هم پرسیدم. یکی اشان نوشت من جواب نمیدم‌. تعجب کردم. پرسیدم چرا؟ گفت آخه معلمین چرا باید در ردیف عقب باشند؟!
 
+ جواب شما چیست؟
 
سال نو می شود، زمین نفسی دوباره می کشد، برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند
پرنده های خسته بر می گردند و در این رویش سبز دوباره... من... تو... ما... کجا ایستاده ایم
سهم ما چیست؟ نقش ما چیست؟ پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟
امیدوارم اگر سال پیش به آرزوهاتون نرسیدید 
امسال هر چی خواستید رو به دست بیارید
سال جدید مبارک...
همتونو از ته قلبم دوست دارم
از ته ته قلبم❤
نابینای توامبه خط بریل میخوانمتشهرزاد قصه گوی هزار و یکشب شبهای تنهایی مندوباره میسرایمتبه خط عبری نانوشتهتا دوباره دوستت بدارمو فاتح لبهای تابستانیت بشومتا مست در آغوشت ایستاده جان بدهمو به نام نامی توهزاران غزلبدون قافیه ناسروده بماندتا شهرآغوشتدوباره تا سحر برای من باز بماند
فرو رفته بودم در کارم . که یه هو گوشیم زنگ خورد . یک شماره ی ناشناس بود . جواب دادم : " الو ! بفرمایید ! الووو ؟! ... " . جوابی نشنیدم . قطع کردم و دوبار مشغول کار شدم . که صدای پیامک گوشیم اومد . نگاه کردم ... لرزم گرفت ... یک پیامک از همون شماره ی ناشناس بود که توش با الفاظ رکیک ... . دوباره تند تند زنگ زد و من تند تند رد دادم . باز پیام داد : " ج بده می خوام صداتو بشنوم ! " جواب ندادم و شمارشو بردم تو لیست ردّی ها و تمام ...
تاحالا تجربه ش رو نداشتم . دخترای ما دارن ب
نیازمندی ها! 
چند روز سفر برای فاصله گرفتن از زندگی
تنها
× چی می تونه جایگزینش بشه ؟ 
× احساس می کنم کله م توی آبه و دارم با آبشش های جدیدم نفس می کشم
هوا هوا هوا
× ازونجا که نیازهای آدمی تمامی ندارد ... کلا بیخیال 
× یکی جواب داد : سلسله مراتب که دارد!!! 
× و دیگری جواب داد : بیخود !!
× آخرین نفر گفت : دست و پا نزن، جریان آب ما را می برد! 
 بپر ... این یه آبشاره
بعضی وقتا که همه تلاشت برای بهبود شرایط به هیچ تبدیل میشه :
یه نفس عمیق بکش و دوباره ادامه بده .
بعضی وقتا که زمین و زمان کفرتو بالا میاره و دیگه خون به مغزت نمیرسه :
یه نفس عمیق بکش و دوباره ادامه بده .
بعضی وقتا که فکر میکنی برای هر کاری خیلی دیر شده :
یه نفس عمیق بکش و دوباره ادامه بده .
هر از چند گاهی باید دورتر وایستیم ، یه نفس عمیق بکشیم ، یه نگاه به کارمون بندازیم و ببینیم کجاش درسته و کجاش غلط .
ما چیزی جز انتخابامون نیستیم ، اگه از امروزمون د
از شراب عشق نوشید.تلخ بود اما مست شد.تن داد، به عشق.
پس از آن، هر بار که مرور میکرد، تلخی را به یاد نمی آورد اما مستی را چرا.نه فقط در یاد، که در تک تک سلول هاش جریان پیدا میکرد.مستی را میگویم.اما شراب حرام بود، ممنوع بود.و او میدانست.مست میشد و توبه میکرد و دوباره مست میشد و دوباره توبه میکرد.
و این تکرار ادامه داشت.تا آن که...
نمیدانم.
پایان قصه را نمیدانم.
 
*منزوی ِ جان
 
 
+به روایت ِ آن چه در خواب نوشتم، با اندکی تغییر به جهت آن که حافظه یاری نمی
دوباره باتفعل حافظ دوباره فال خودم
دلم گرفته دوباره به سوز حال خودم
تو نقطه اوج غزل های سابقم بودی
چه کرده ای که شکستم خیال وبال خودم
چرا نمیشود حتی بدون تو خندید
چرا،چگونه،چه شد این سوال خودم
چرا نمی رسد این بهار بعد از تو
چرا نمیرود این خزان سال خودم
اگر ندهی پاسخی به جان خودت
که میروم به نیستی و بی خیال خودم
از ۲۵ یا ۲۶ بهمن که از خونه زدم بیرون و عازم خدمت اجباری سربازی شدم دیروز بعد از دو ماه دوباره پام به خونه باز شد و با اجازتون ایام عید رو تو زندان جزیره به سر بردم و این پست هم برای اینکه فروردین ماه بدون یادداشت نمونه نوشتم تا ببینم کی دوباره وقت بشه و از تجربیات خدمت اجباری بنویسم...
فعلا، شاد باشید
باید دوباره به خلق‌کردن برخیزم. باید دوباره راهی که در پیش رویم نیست را بسازم. ذرّه ذرّه با خون جان خویش و خشت خشت با استخوان خویش آنچه در پیش رویم نیست را بسازم، و آن قلعه‌ها برآورم و آن عمارتها بنا کنم.
باید دوباره خدایی کنم. باید دوباره ضعف، سستی، کبر، منم‌منم، قیاس، ستیز، کوچکی، کودکی و حماقت، همه را به پای عشق قربانی کنم. باید دوباره این اژدهای هزار سر را امشب، سرهاش تک به تک فرو اندازم و یک به یک در هر رگ و ریشه‌ی خدا تا سحر برخیزم.
امشب
چند روز به کریسمس مانده بود که به یک مغازه رفتم تا برای نوه ی کوچکم عروسک بخرم. همان جا بود که پسرکی را دیدم که یک عروسک در بغل گرفت و به خانمی که همراهش بود گفت: «عمه جان» اما زن با بی حوصلگی جواب داد: «جیمی، من که گفتم پولمان نمی رسد!» زن این را گفت و سپس به قسمت دیگر فروشگاه رفت.
 
به آرامی از پسرک پرسیدم: «عروسک را برای کی می خواهی بخری؟»
با بغض گفت: «برای خواهرم، ولی می خوام بدم به مادرم تا او این کادو را برای خواهرم ببرد».
پرسیدم: «مگر خواهرت ک
یادتونه دقیقا ده روز پیش قرار شد مقاله‌مو بدم استاد مشاورم بخونه که فقط بگه ویرایش میخواد یا نه؟
براش مقاله رو فرستادم جواب نداد. دوباره ایمیل یادآوری فرستادم جواب نداد. امروز پیام فرستادم که ایمیلمو اصلاً دریافت کردین؟
فکر میکنی چی جواب داده؟
نوشته:" سلام. ان‌شالله بعد از عید"
یعنی کارد بزنی خونم درنمیاد از بس که عصبانی‌ام.
هرچی میخوام گذشته‌ها رو فراموش کنم و باهاش از در دوستی در بیام نمیشه که نمیشه! یادمه همین نوع تعللات ایشون باعث شد ک
این روزها اصلا باورم نمی شود که دلش برایم تنگ شود...تماس نمی گیرد، جواب پیامک نمی دهد... وقتی جواب می دهد بی حوصله است...
کاش بتونم ازش دل بکنم قبل از این که آسیب بیشتری ببینم...
 
+ حتی این آخر سالی هم تلاشی برای بهبود رابطه مان نمی کند و فقط هر وقت تنهاست و بی حوصله و... حرف می زند، امازودتر از آن چه فکرش را بکنید فراموش می کند...
ما انسانها سالهایی را سپری میکنیم بدون آنکه از آن بهره ای برده باشیم با اینکه میدانیم به راهی قدم گذاشته ایم که هرگز بازگشتی در آن نیست
ما انسانها دیگران را میشکانیم ،میگریانیم و می آزاریم بدون آنکه به نتیجه اش اهمیتی دهیم
ما انسانها دروغ میگوییم خیانت میکنیم تهمت میزنیم با آنکه به زشتی آنها کاملاً آگاهیم
ما انسانها جواب خوبی را با بدی جواب اعتماد را با خیانت و جواب دوستی را با دشمنی میدهیم

ادامه مطلب
کلی بوق خورد تا تلفن را جواب دادند.وقتی سوالاتم را درباره ساعت کلاس و هزینه اش پرسیدم،بهم گفت: کلاس ها از فردا 
شروع میشه قربونت برم،اصلا پاشو بیا کلاس ها رو ببین،می بینمت.....تلفن را که قطع کردم پر از حس هیجان و خنده بودم و
واکنش جالب خانم منشی را برای اطرافیانم تعریف میکردم
 
تقریبا سه تا بوق خورد و جواب داد.یک دختر خواب آلود که با خودم گفتم شماره رو اشتباه گرفتم و ملت را از خواب بیدار کردم.
اما وقتی دوباره ازش سوال کردم که موسسه..و گفت بله ،فه
امروز تا ظهر روز خوبی بود اما بعدش همه چی بهم خورد صبح زبان خوندم کتابم ارسطو رو تموم کردم و کلی راه افتاده بودم تا این که زندایی بابام زنگ زد به مها که رتبه اشو تبریک بگه بعد نمیدونست ما نمیدونیم به مها تسلیت گفت و اونجا فهمیدیم که بعله صبح بیچاره تمپم کرده. من که حالم بد شد گفتم بریم خونه.  تو خونه هم تا اومدم تمام بدنم میلرزیدو گهگداری تیر میکشید جاهای مختلف بدنم تا خوابم برد بعد مامان اومد ما هم حاضر شدیم اومدیم پیش دختر خاله هام خیلی بد بو
یک زوج جوان برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا عازم کشوری اروپایی شدند. در آنجا پسر کوچکشان را در یک مدرسه ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند.
روز اوّل که پسر از مدرسه برگشت، پدر از او پرسید: پسرم تعریف کن ببینم امروز در مدرسه چی یاد گرفتی؟ 
پسر جواب داد: امروز درباره خطرات سیگار کشیدن به ما گفتند، خانم معلّم برایمان یک کتاب قصّه خواند و یک کاردستی هم درست کردیم. 
پدر پرسید: ریاضی و علوم نخواندید؟ 
پسر گفت: نه.
سلام
دختری هستم در اول دهه سوم زندگی ام، چند وقت پیش خواستگاری داشتم که از همون اولین باری که دیدم ازش خوشم نیومد، یعنی به دلم ننشست نه فقط از نظر قیافه بلکه نمیدونم چرا کلا ازش خوش نیومد، اما از همه نظر به هم میخوردیم، یعنی همون ویژگی هایی رو داشت که من میخواستم ولی فکر میکنم چون از قیافه ش خوشم نیومد ویژگی های مثبتش رو نمیدیدم.
وقتی بعد چند جلسه جواب منفی دادم پشیمون نبودم البته دلم واسه پسره خیلی سوخت ولی خب چیکار میکردم نمیتونستم برای ازد
وبمستران عزیز مطمئن هستم شما هم بار ها و بار ها این سوال رو از گوگل پرسیدید ولی یه جواب درست حسابی پیدا نکردید! دنیای mhds همیشه به دنبال جواب به سوالات وبمستران عزیز هست پس با دنیای mhds همراه شوید تا جواب تک تک سوالاتتان را بگیرید .
ادامه مطلب
یادم رفته بود این رو براتون بگم که من دوباره مشاوره رفتن رو شروع کرده ام و اون بار در باب
اتفاق ناخوشایند و مشکلات دیگه ام و اینبار برای بهترشدن روابطم با مادرم...
امروز 1خرداد هست(زمان از دستم در رفته نمیدونستم امروز چند شنبه هست)و دقیقا6روزه دیگه
نوبت دارم و باید تلاش ها و کارهایی که انجام دادم رو برا دکترم شرح بدم
اما هیچ تغییری احساس نکردم..نمیدونم الان دوروز میشه که بهتر باهام حرف میزنه
رفتار میکنه حتی گاهی وقتا ازم نظر میخواد!!!چیزی که اصل
وزیر_نادان_دهقان_دانا
پادشاهى با وزیر و عده‌اى از همراهان به قصد شکار از شهر خارج شد. بعد از
طى مسافتى چشمش به دهقانى افتاد که مشغول کندن زمین بود شاه جلو رفت و از
دهقان پرسید: در هشت چکار کردى که حالا مى‌کنی؟ دهقان جواب داد: کردم و
نشد.بعد پرسید: با دو چه کردی؟ دهقان گفت: دو تبدیل به سه شد.گفت: دور چه شد؟ دهقان جواب داد: نزدیک شد.پرسید: با برادران چه مى‌کنی؟ گفت بین آنها تفرقه افتاده است.چند سؤال دیگر هم از او کرد و سرانجام به او گفت: ارزان نفر
یه روز عصر وقتی در اوج ناراحتی و ناامیدی بودم بلند شدم و اومدم پشت سیستم. جعبه ایمیل ها رو باز کردم و شروع کردم به نوشتن..
چند سال بود میخواستم برایش نامه بفرستم. اندازه چند سال حرف داشتم. به اندازه تمام روزها و شب هایی که از راه دور با حرفهایش وارد فضای سوررئال ذهنی اش شدم و منو جادو میکرد.
نگاهم فقط به کیبورد بود و حرف هایی که فرصت پیدا کرده بودن تا هرطوری که هست خودشان را به گوش مخاطب دوست داشتنی ام برسانند.
سرم را که بلند کردم حدودا 7/8 خط نوشته
جدیدن یه سوال تو ذهنمه که هر بار بعد مدتی عین تلنگر  یا عین گلوگاه  جلو راهمو میگیره و میگه:
چقدر دیگه باید طول بکشه تا اونی رو که ازت دور شده دیگه دوست نداشته باشی!؟
وقتی هر بار ته دلت باز براش میلرزه، سکوت میکنی و این سوال همواره برات بی جواب میمونه.. *
چرا تا وقتی وبلاگ هست موضوع نیست بعد همین که وبلاگ رو میبندی درست همون روز بهروز یاسمی مشتریت میشه ولی از طرفی خجالت میکشی بگی عاشق سروده هاشی و از طرفی یاد اوووووووووووووووون همه خاطره ای میفتی که با شعرااش داری. چرا زندگی انقدر بی مبالاته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
 
آری آن سایه که شب، آفت جانم شده استآن الفبا که همه ورد زبانم شده است
آن الفبای دبستانی دلخواه، تویی
عشق من آن شبح تار شبانگاه، تویی
 
 
مرا ز راه به در کرده بود چشمانت
جواب های جدید از ورک بوک انتشار سال 2018 و دانلود کتاب کار family and friends 1
دانلود جواب های کتاب کار فمیلی اند فرندز با فرمت pdf  و دانلود جواب ورک بوک family and friends 1
زیبا ترین و متن های کتاب های درسی انگلیسی و  دانلود جواب ورک بوک family and friends 1 با فرمت pdf
بهترین و جدید ترین نمونه سولات کتاب های زبان خارجه جواب ورک بوک family and friends 1
دانلود جدید ترین کتاب های اکوسفورد  و دانلود جواب های ورک بوک family and friends 1

ادامه مطلب
یعنی دیگه خواااب هوش و حواسو ببینم....
الان دم در ۳ بار به شوهر عمه ام سلام دادم...یه بار جای خود سلام...یه بار در جواب خدابیامرزه مادربزرگتو...یه بار در جواب خداحافظیش ...
ینی فاطمه گند قضیه رو درآوردیاااااااا...
به خودت بیااا دختررررر...
داری میمیری ...
امروز استاد دید چشمام اشکیه ...زیر چشمم گود افتاده هی میپرسید خانوم فلانی خوبی؟همه چی خوبه؟هی ازم سوالای راجع به چیزای مختلف _غیر درسی _میپیرسید...میگفتم استاد ببخشید متوجه نشدم...دوباره میشه بگید...
و
صبح وقتی رفتم دیکشنری اکسفورد یادگار از سالهای موسسه رفتن رو از توی کمد بردارم که تمریناتم رو حل کنم چشمم خورد به کتابای داستان انگلیسی ای که برای کلاس پارسال خریده بودم البته قبلا از کنسل شدنش. راستش وقتی دیروز ازش پرسیدم موقع برگشت سر راهش کتابم رو میتونه بگیره و با طعنه و پوزخند جواب داد تو هم که همه ش داری کتاب زبان میخری احساس کردم دوباره مثل اون سالها افتادم اون هم خیلی بدتر. جوری که برای بلند شدن باز ده سال دیگه وقت میخوام. اما صبح که ب
جواب امتحان ریاضی و آمار دوازدهم شهریور 98
سوالات و پاسخنامه امتحان ریاضی و آمار
لینک دانلود دو ساعت پس از برگزاری آزمون قرار میگیرد.
امروز هم امتحان ریاضی و آمار برای دانش آموزان شهریور ماه برگزار شد . درس ریاضی و آمار در پایه دوازدهم یکی از دروس اختصاصی رشته انسانی میباشد. امتحان ریاضی و آمار در خرداد ماه بسیار دشوار بود .
جواب امتحان ریاضی و آمار دوازدهم شهریور 98
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_شصت_و_یکم
.
گوشیم ویبره رفت 
برش داشتم 14 بار تماس بی پاسخ همه اش هم یه شماره 
از ذوق نمی دونستم چی کار کنم 
محمد بود 
اون قدر دست دست کردم که قطع شد اما هنوز شماره اش رو واسه تماس انتخاب نکرده بودم که دوباره زنگ زد
جواب دادم
- حالتون خوبه؟
- سلام بله
واسه چی
- ببخشید سلام
با اون وضع رفتن شما فکر کردم اتفاقی افتاد نگران شدم 
چرا جواب تلفن رو نمی دادید
از خوشحالی تو در و دیوار بودم 
ولی لبم رو گاز میگرفتم که ضایع نشه صدام از پشت
فصل 4
هیچ کس به پیشنهادی ری محل نگذاشت. همه ساکت شدند. حتی پتی هم پارس نمی کرد. یعنی کارن واقعا گفته بود که تو خونه ما زندگی می کرده؟ دلم می خواست این را ازش بپرسم، ولی او دوباره برگشته بود تو حلقه بچه ها. حلقه. وقتی متوجه شدم آنها دور من و جاش حلقه زده اند، دهنم باز ماند. ترس برم داشت. خیال می کردم؟ یا واقعا داشت اتفاقی می افتاد؟ یکمرتبه قیافه هایشان به نظرم تغییر کرد. لبخند می زدند، ولی صورت هایشان خشک و کشیده و گوش به زنگ بود؛ انگار انتظار دردسر
مادربزرگ که حالا بعد از یکی از اقدام‌های انقلابی من، دست از آرزوی ازدواج و صحبت راجع به این موضوع برداشته، این چند وقت هر بار منو می‌دید راجع به این که قبلا زمانی تو مدرسه کار می‌کردم و چرا الان دیگه نمیرم می‌پرسید و بعد هم توصیه می‌کرد که حتما دوباره پیگیر بشم تا بعد از تموم شدن دانشگاهم بتونم تو مدرسه کار کنم و بعدتر هم تاکید می‌کرد که برای من چه کاری بهتر از معلمی؟
این بار منتظر بودم دوباره این بحث راه بیفته تا بگم برگشتم مدرسه و یه کار
من [ فرهادم ]!دوباره آمده از دشت های دور،از کوه های سخت،از شهید شیرین،از نسل شور بخت... [ دستهایم ] میراث خور تاولهای آفتاب خورده،وامدار تیشه،پرچمدار عشق... من [ فرهادم ]!از انحنای پیچ جاده های زمان آمدم،آنجا که عشق کمر جاده را هم خم کرد... اما [ شیرین ]!دوباره طاقت شنیدن ضجه های مرا نداشت،نخواست دوباره بیاید!و من [ فرهاد بی شیرینم ]!شاید بمانم شاید بمیرم شاید...
یادته چقدر شسخل بودی 
وقتی ازت پرسیدم ها چیه؟
نمیتونی با یکی باشی که درسش خوب نیست؟
گفتی نه !جواب همین هست! به هیچ وجه نمیتونم!
حرفهای قبلیت رو یادت رفت.
شما برای من از تمام مدال های دنیا رنگین تر هستین.
همتون فقط در حد حرف هستین. بیشتر از اون هیچی نیستین.
خداوند متعال؛ من رو بی پدر آفریده.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها