نتایج جستجو برای عبارت :

از گرفتن گواهینامه رانندگی دارم ناامید میشم

همیشه آن خودِ خسته و ناامید و غمگین و افسرده‌ات را با خودِ امیدوار و عاقل و حکیم و روان‌شناست کنترل کن و با او حرف‌های مثبت بزن. مشاور و روان‌شناسِ خودت باش و نگذار آن خودِ عصبانی و بی‌اعصابت زیاد حرف بزند. هر وقت خودِ ضعیفت شروع به غر زدن کرد، اثر منفی‌اش را با گوش کردن به حرف‌های خودِ قوی‌ات خنثی کن. به هر کدامشان بیشتر اجازه‌ی حرف زدن بدهی و بیشتر گوش بدهی، بیشتر زبان‌باز خواهد کرد و او رئیس خواهد شد. بین این خودت و آن خودت هر کس بیشتر ح
چرا هرشب حوصلم سر میره؟ :( کنترل تلوزیونم ازمون گرفتن نمیزارن سریال ببینم .
داشتم فکر میکردم داشتن یه تلوزیون شخصی هم نعمتیه :( 
به یه چیز دیگه هم داشتم فکر میکردم که من که از عکاسی و عکس ن سر رشته دارم و نه علاقه و نه هیچ چیز جالبی برای عکس گرفتن چرا دارم حجم اینترنتم در اینستا فنا میکنم؟ به اینستا علاقه ندارم دلم یه جایی میخواد که یه چیز جالب و خوب داشته باشه :( 
تنها شبکه ای که میمونم همیشه همینجاست ینی وبلاگ نویسی. 
عاااا داشتم میگفتم حوصلممم
دارم فراموشش میکنم ، بعد نمیدونین چه دردسری دارم برای اینکه نرم تو پروی توییترش  :)))
هی میخوام بدم میگم گوه نخور ،بشین سر جات!://
والا بخدا ،
آهنگ بلیط یک طرفه ی سوگند به اضافه صحبت با صبا ، فیلم‌گرفتن از خودم‌ و حرف زدن با خودم و در نهایت عظم عظیمم، همه در فراموشیش موثرن:)
بهم گفت یه لحظه بیا بیرون فکر کردم با نهاله  
باز گفت یه لحظه بیا بیرون اشاره کردم با منی ؟ 
گفت اره 
بهم گفت من ترم بعد مهمانی گرفتم یه جای دیگه اگر دلخوری ای از طرف من پیش اومده معذرت میخوام
اون لحظه نه دلخوریم مهم بود نه معذرت خواهیش 
فقط رو کلمه مهمانی گرفتن قفل کرده بودم ...
دلم گرفت... 
خیلی دلم برای خودم سوخت گناه دارم
وقتی به تمام چیزهایی که توی دنیا هست و من چیزی ازشون نمیدونم فکر میکنم  به این نتیجه میرسم که چقدر من کار دارم هنوز با این زندگی!
همه ی کتابایی که نخوندم،جاهایی که نرفتم،علم هایی که چیزی ازشون نمیدونم فیلم هایی که ندیدم موسیقی هایی که نشنیدم نظریه های فلسفی که هنوز یه خطشون رو هم نمیدونم و ادبیات و علم روانشناسی و جامعه شناسی که چیزی ازشون سردرنمیارم...آدم هایی که هنوز نشناختم...جملاتی که ننوشتم حرفایی که نزدم عشق هایی که نورزیدم...خیلی کار د
دوست ندارم دیگه مانتوهای رسمی بپوشم و مقنعه سر کنم 
دوست ندارم 
دوست دارم رنگی باشم دقیقا شبیه اون زنی که توی رویاهای دختربچگیم بود
دوست دارم بخندم و کاری که دوست دارم انجام بدم 
دوست دارم کار های قشنگم دیگرانو خوشحال کنه 
دوست دارم ... دوست دارم 
دوست دارم قلبم زنده باشه ... پیروز باشم 
دوست دارم آسمونو ببینم 
دوست دارم ستاره ها رو بشمرم 
دوست دارم دور از هیاهو بقیه عمرمو زندگی کنم ...

+ البته نه اون رنگی رنگی شکل اینفلوئنسرهای خز و بی معنی ای
تورا دوست دارم شاملو

متن تورا دوست دارم
دانلود اهنگ من از عهد آدم تورا دوست دارم
من از روز ازل تو را دوست دارم

تورا دوست دارم چون نان و نمک

من از عهد آدم تورا دوست دارم علیرضا قربانی

دکلمه تو را دوست میدارم

دوستت دارم
من از عهد آدم تو را دوست دارم
من از عهد آدم، تو را دوست دارم از آغاز عالم، تو را دوست دارم
چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم، تو را دوست دارم
سلامی صمیمی‌تر
امروز سخت‌ترین امتحان ترممو دادم و حالا نشسته‌م رو تخت، دارم نفس میکشم. یه جایی می‌خوندم که بعضی از کسایی که سیگار میکشن، اونچیزی که در واقع آرومشون میکنه نیکوتین سیگار نیست، بلکه نفس عمیقیه که موقع دم گرفتن می‌گیرن. حالا هم من نشسته‌م و دارم نفس می‌کشم. تا حالا شده بری یه گوشه بشینی و نفس بکشی؟ 
من یه دختر با کت بلند آبی روشن و شالگردن پهن خاکستری ام. کلی چیز هست که میخوام یاد بگیرم و بقیه عمرم رو دارم که برای این یاد گرفتن ها خرج کنم. کلی احتمالات خوب جلوی پام قرار گرفته و قراره بگیره، و دوست داشتنی ترین لپ تاپ، هدفون، هارد و قلم نوری دنیا رو دارم. اسماشون به ترتیب اورانوس، هرمس، حلقه زحل و مارسه. میتونم به اکسو و بی‌توبی عزیزم گوش بدم و برم دنبال چیزایی که دوست دارم.من خوشحال و خوش بختم و در ضمن، امتحان امروزم رو هم بدون اینکه برای خو
گمان مکن دل شبها دو چشم تر دارم/**/شبیه شمعم و در سینه ام شرر دارم
تو می‌روی و مرا هم نمی بری آری/**/پس از تو همدم چاهم خودم خبر دارم
تنت سبک شده اما غم تو سنگین است/**/چگونه اینهمه غم را به شانه بردارم
چطور داغ تو را روی سینه بگذارم/**/مگر به وسعت هفت آسمان جگر دارم
سحر نیامده از خانه ام سفر کردی/**/تو فکر میکنی اینجا دگر سحر دارم
چقدر مثل توام من خودت تماشا کن/**/اگرچه خیبری ام دست بر کمر دارم
سلام25 سالمه. دخترم . سعی میکنم حد خودم رو تو دانشگاه، بازار، پیش استاد و مردم نگه دارم. چند روز پیش بازار رفته بودم با دوستان. اون ها خیلی با فروشنده گرم گرفتن تا تخفیف گرفتن. از طرفی من ساکت بودم بدم می اومد با فروشنده حرف بزنم چون آدم جالبی نبود و فکر میکردم با گرم گرفتن به همسر آینده م خیانت کردم. این باعث شد به این پی ببرم که خیلیم بی زبونم و نمیتونم با یه آقا مثل استاد یا فروشنده در حد تعادل رفتار کنم. اتفاقات دیگه هم بوده. من مثلا یا با طرف خی
نمیدانم از کجا شروع کنم. چندساعت پیش عصبی و ناراحت بودم و الان حس خوبی دارم. زندگی را دوست دارم. خانه ام را دوست دارم و این تنها چیز خوبی است که قرنطینه کردن برایم داشت. خانه ام را با تمام جزییاتش دوست دارم. البته هیچوقت متوجه این زیبایی ها نشده بودم تا اینکه دوستم از همه ی زیبایی های خانه ام استوری گذاشت. دیوارهای خانه ام را دوست دارم. نقاشی های روی دیوار را دوست دارم. اینه ی سورریالم را دوست دارم. بخاری را دوست دارم. قوری و کتری و پوست پرتقال رو
کاش کسی وجود داشت و بدون هیچ انتظاری هرصبح در گوشم تکرار می‌کرد :(دوستت دارم. برای هرچیزی که الان هستی دوستت دارم.)
کاش دستی برای گرفتن و قدم زدن. لبخندی برای دل گرمی دادن. سینه ای برای به آغوش کشیدن وحتی گریه کردن. فقط برای این لحظه وجود داشت.. 
تو را به جای همه کسانی که نشناخته‌ام دوست می دارمتو را به خاطر عطر نان گرمبرای برفی که آب می‌شود دوست می‌دارمتو را به جای همه کسانی که دوست نداشته‌ام دوست می‌دارمتو را به خاطر دوست داشتن دوست می‌دارمبرای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریختلبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می‌دارم
تو را به خاطر خاطره‌ها دوست می‌دارمبرای پشت کردن به آرزوهای محالبه خاطر نابودی توهم و خیال دوست می‌دارمتو را برای دوست داشتن دوست می‌دارمتو را به خاطر بوی لا
این ترم خبری از میان ترم و درنتیجه درس خوندن نبود
و الان این منم که دارم با فیزیک و پاتو و فارما و تغذیه و ایمنی و ژنتیک به چوخ میرم
دوست دارم بیام و بگم و بنویسم
از خودم و ذهن آشفته م
از گلگلی که چطور سوهان روحم شد
از اینکه قراره این ترم بی خبر وسایلم رو جمع کنم و بعد از دو سال و نیم ازش جدا شم
از اینکه حسم مثل کساییه که طلاق عاطفی گرفتن
از اینکه گاهی دلم می سوزه، برای اون، برای خودم،شاید برای... 
از اینکه عزمم رو جزم کردم که برم پیش روانپزشک تا کم
دوست دارم رهبرم رادلبر پیغمبر است/دوست دارم رهبرم را وارث برحیدراست/ازتباراهل بیت و آیت خوب خداست/دوست دارم رهبرم راجلوه ای ازکوثراست/اوپیام کربلا را میدهدبرمسلمین/دوست دارم رهبرم راآسمان رااختراست/میرود راه امام وهرشهیدی باهدف/دوست دارم رهبرم راشیعیان راسروراست/دشمنان دین ماراباز رسوامیکند/دوست دارم رهبرم رادشمن اوابتر است/اسوه والگوی خوبی گشته آقا درجهان/دوست دارم رهبرم رابهر عالم گوهراست/شیعه باشدجانفدای حضرت سیدعلی/دوست دارم ره
دوستت دارم...
به سان یک دیوانه، به سان یک سرباز 
به سان یک ستاره سینما 
دوستت دارم، به سان یک گرگ، به سان یک پادشاه 
به سان انسانی که من نیستم 
میدانی من اینگونه دوستت دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخند
دستام خواب رفته‌.
ذره‌ای می‌دونم چی درسته؟ نه.
ذره‌ای تلاش می‌کنم در جهت فهمیدن؟ نه.
حال دارم؟ نه.
خوش‌حالم؟ نه.
ناراحتم؟ نه.
مهمه برام چیزی؟ نه.
با خودم روراستم؟ نه.
حوصله‌ی چیزی رو دارم؟ نه.
اصلا ایده‌ای دارم چی کار دارم می‌کنم؟ نه.
اصلا کاری می‌کنم؟ نه.
این جا رو دوست دارم؟ نه.
جای دیگه‌ای رو دوست دارم؟ نه.
todo: add more useless q&a
آه... الکی سخت می‌گیرم. :)
راستش الان خیلی چیزها توی سرم داره می‌چرخه و حسابی تمرکزمو کم کرده. ولی یکی از بزرگ‌تریناش که بدجور درگیرم کرده همین بحث اختیاره..
ما بی‌اختیار به دنیا اومدیم. بعد بهمون یه سری اختیار دادن و یه سری اختیار دیگه رو گرفتن. بعد گفتن بزرگ شدی بیا یه سری اختیاراتتو پس بگیر. خلاصه هی دادن و گرفتن و دادن و گرفتن و ... و الان من اینجا گیج نشسته‌ام، همه چیز برام عجیبه. متوجه نمی‌شم چرا بعضی اختیار ها رو دارم و بعضی ها رو نه. فکر می‌کنم باید اختیار پوشش خ
بچه هاا من دارم میرم یه مدت بمیرم...
مامانم همه چیزو فهمید...
حالمم اصن خوب نیس...
واقن دارم میمیرم...
همتونو خیلی دوس دارم...
منو یادتون نره...
ددی اون فیکرم ترجمش میکنم...
ولی یکم دیر تر...
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
لیندا عاشقتم...
امروز خیلی خوشحالم و برایش دلیل هم دارم:1_ صبحانه امروز خیلی عالی بود(چون حتی بیدار نشدم که چیزی بخورم)2_ شیوه های جدیدی برای گرفتن اینترنت مادرم(که خودش از آنها بی خبر است)3_ تماشای یک دراما ۱۶ قسمتی پشت سر هم( چشم هایم را حس نمیکنم)4_ مرور مومنت های کاپل مورد علاقه ام ( و البته بدون گریه و جیغ زدن)5_ گرفتن عکس های خنده دار و اضافه کردن آن به پوشه "خاطرات خجالت آور" (به هر حال هر کسی نقطه ضعفی دارد)6_ و از همه مهمتر مدرسه ها تعطیل است( فکر نکنم نیاز به تو
اوضاع کوچ خوبه و من دارم بهترین حالتهای اینروزا رو تجربه میکنم، بدون فکر و خیال الکی و بدون دلیل، واقعا فاصله گرفتن از فضای مجازی و برنامهای چتی مختلف حال ادمو خوب میکنه، منکه حسابی راضی ام و دارم با جون و دل باشگاه و کلاس زبانمو میرم و وقتمو صرف درسم میکنم، جایی که واقعا باید، وقت میذارم و زندگیمو میگذرونم، از خودم و تصمیماتم راضی ام خیلی خوبه که حسم خوبه:-)
اوضاع کوچ خوبه و من دارم بهترین حالتهای اینروزا رو تجربه میکنم، بدون فکر و خیال الکی و بدون دلیل، واقعا فاصله گرفتن از فضای مجازی و برنامهای چتی مختلف حال ادمو خوب میکنه، منکه حسابی راضی ام و دارم با جون و دل باشگاه و کلاس زبانمو میرم و وقتمو صرف درسم میکنم، جایی که واقعا باید، وقت میذارم و زندگیمو میگذرونم، از خودم و تصمیماتم راضی ام خیلی خوبه که حسم خوبه:-)
 
Kelly Bonyata مشاور شیردهی میگوید: درد سینه ها بعد از شیر گرفتن در هر جای پستان ، از جمله آرئولا یا نوک پستان رخ می دهد.
درد در یک یا هر دو سینه ایجاد می شود ، که اغلب اوقات چند روز بعد از اتمام دوره ی شیردهی به اوج می رسد و سپس به آرامی کاهش می یابد.
احتمالا سینه ها بعد از شیر گرفتن کودک ، متورم می شود یا در آن ناحیه احساس سفتی دارید و همچنین ممکن است تب کنید.
نشت شیر ​​از نوک سینه ها به خصوص هنگام دوش گرفتن ، شنیدن گریه ی فرزند یا کودک دیگر و همچنین اص
الان نه حالم بده
نه حسم خرابه
نه افسردگی دارم
نه در گیر مشکل خاصی هستم
 
خیلی منطقی و اروم دارم به این فکر میکنم که من چقدر با یک سری رفتار ثابت اشتباه ادم هایی زیادی رو ناامید کنم
 
ندادن محدودیت بهشون در رفتار با خودم
نذاشتن محدودیت برای خودم در رفتار باهاشون
دست پایین گرفتن خودم و عملا پایین اوردن خودم
 
توی این سه رفتار، سومی رو به مرور کم و کمتر کردم
اما دوتای اول به قوت خودش باقیه متاسفانه
 
 
توی مهمترین ارتباط هایی که دارم (داداشم، همسر
عکسها داستانهایی هستند که نمیشه  با لغت  در موردش نوشت ..داستان هایی ازبودن و حضور در نقطه ومکان در زمانی که گذشته  ولی با دیدن عکس میشه مرور  بشه، داستانی که روایت گر آن فقط  تماشایست.
من عکس گرفتن و عکاسی دوست دارم   ،چون عکس تغییر نمیکنه ،عکس میگه چند روز و حتی چند سال و ثانیه قبل چه اتفاقی رقم خورده.
عکس ثبت کننده خاطره هاس. عکس یه مرور کوتاه از لحظه ها ی  تکرار ناپذیرِ.
عکس یه  بی صدای پر از حرفِ .
من عکاسی کردن دوست دارم ،هرچند اونقدرها م
با مامان زیاد سره دانشگاه حرف میزنیم رابطه م با مامان روز به روز داره بهتر میشه نمیدونم چه اتفاقی داره میوفته!تا قبل از بهبود روابطمون پیش خودم میگفتم اگر چندین سال هم نبینمشون اصلا اهمیتی نداره اما این روزا دارم میفهمم که چقدر ته دلم خانوادم دوست دارم،شاید بد موقعی داره خوب میشه.باید بنویسم که یادم بمونه شرایط دقیقا چطوری بود!از طرفی دانشگاهِ همینجا و خب درکنار خانواده بودن و راحتی برای رفت و امد!از طرف دیگه کسایی که دوست ندارم مثل این روز
دیروز که زنگ زدی گفتی وسایل اردو کوله و ماسک و... را تحویل گرفته اید. فردا میروید اردوی سه روزه و بعد مرخص میشوید... به همین زودی تمام میشود. واقعن زود یا دیر ؟ سخت یا آسان؟... همیشه آخر هر چیزی که میرسد تمام سختی های مسیر یادت میرود... نوشتن یه جور به ثبت همان احساسات کمک میکند و همینطور عکس گرفتن. و خوشحالم که بخشی از آن را در قالب نامه هایی به تو نوشته ام تا یادم باشد دلتنگی های این روزهایم را و شوق برای آمدنت و فکر کردن به لحظه هایی که درکنارت نیست
نیازمندی ها! 
چند روز سفر برای فاصله گرفتن از زندگی
تنها
× چی می تونه جایگزینش بشه ؟ 
× احساس می کنم کله م توی آبه و دارم با آبشش های جدیدم نفس می کشم
هوا هوا هوا
× ازونجا که نیازهای آدمی تمامی ندارد ... کلا بیخیال 
× یکی جواب داد : سلسله مراتب که دارد!!! 
× و دیگری جواب داد : بیخود !!
× آخرین نفر گفت : دست و پا نزن، جریان آب ما را می برد! 
 بپر ... این یه آبشاره
من یک رگ بی خیالی دارم که محدود زمان هایی می آید سراغم؛ روزهای مهم، روزهایی که تصمیم توی اون روز سرنوشت سازه دعا دعا میکنم که روزِ رگ بی خیالی م نباشد که بخواهم بدون فکر، بدون در نظر گرفتن تمام تلاش هایم تسلیم شوم و بکشم زیر همه چیز و از آینده اش نترسم.
فواید روزه گرفتن که شاید از آنها بی خبرید
بسیاری از ما روزه گرفتن را تعهد مذهبی می دانیم اما تنها تعداد کمی از افراد مزایای سلامتی آن را می دانند روزه گرفتن، پاکسازی سموم از بدن را افزایش می دهد، قند خون و ذخیره چربی را کاهش می دهد و عادات غذایی سالم و ایمنی را افزایش می دهد. در این بخش بسیار مهم از سلامت نمناک فواید روزه گرفتن بر سلامتی آورده شده است.
ادامه مطلب
مداح با صدایی که نایی برایش نمانده و از عمق دلش می‌آید می‌خواند.‌..
تو این دنیا
من تو رو دارم...
بهت خیلی
خیلییی بدهکارم...
بذار عالم همه بدونن من... دوست دارم...
کمم اما
عاشقت هستم...بهت خیلیی خیلییی وابستم...
به غیر از تو، من کی رو دارم
دوست دارم...
.
قبلا هم پرسیده بودم آیا ما را هم با همه خطاهایمان به اندازه علی اکبرتان دوست دارید؟
جلوگیری از گاز گرفتن طوطی
برای جلوگیری از گاز گرفتن طوطی و اصلاح این رفتار نامطلوب، باید ابتدا تشخیص دهید چرا طوطی گاز می‌گیرد؟ و تمام مشکلات اساسی مانند بیماری را حل کنید.
مشاوره وآموزش ودرمان بیماری های حیوانات
دقت کنید چه زمان، در کجا و بر روی چه کسی گاز گرفتن انجام شده است؟ همچنین باید بتوانید تعیین کنید طوطی چه نوع “نتیجه مطلوبی” از گاز گرفتن دریافت می‌کند؟ مسئله بعدی که باید تشخیص دهید این است که دوست دارید طوطی چه رفتاری را جایگزی
. زیاد میخوابم بد میخوام اعصابم خورده! خوشم نمیاد اینجوری باشم اصلا. اه
 دارم
کتاب خودت باش دختر رو میخوندم. هنوز پنج فصلشو خوندم و احساس میکنم ک
خیلی روم تاثیر گذاشته.حس بهتری دارم نسبت ب خودم و اعتماد بنفسم بالاتر
رفته. انگار خودمو بیشتر دوس دارم.برای خودم احترام بیشتری قائلم. هرچند با
اون مورد خواب م مشکل دارم اون قضیه ش جداس
عکسها داستانهایی هستند که نمیتوان با لغت آنها رو نوشت...داستان هایی ازبودن و حضور در نقطه ومکانی در زمانی که طی شده ولی با دیدن عکس میشه مرور  بشه، داستانی که روایت گر آن فقط  تماشایی است
آخ من چقدررررررررر عکس گرفتن و عکاسی دوست دارم  هرچند اونقدرها مهارت ندارم اما  با تمام  ندانستن ها و عدم اطلاع از مهارت ها  عکاسی کردن دوست دارم.
 
+19 اوت روز جهانی عکاس رو به همه عکاسان و علاقه مندان به هنر عکاسى تبریک میگم:)
+یادداشت شماره ۱۵
بیشتر از هر چیزی نیاز به سکون دارم... اما معنای واژه ها برای من همیشه تا حدودی ساده ی پیچیده اند. نیاز به سکون نیاز روح من و نیاز اصلی ذهن من است. من از گذشته در حال عبورم و غمهای زیادی نیز نسبت به آینده دارم. غم و ترس با هم و این حالت مرا مدام به لرزش وا می دارد و اجازه هدف گیری به من نمی دهد و لذا من نیاز به سکون دارم. نیاز به رهایی ذهن دارم. نیاز به این دارم که به هیچ چیز نیندیشم. و این می تواند در بهبود سلامتی من موثر باشد. 
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم فرهاد

انشا در مورد تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم
معنی بیت تو را ای کهن بوم وبر دوست دارم
دانلود کتاب تو را ای کهن بوم وبر دوست دارم

معنی شعر ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم
دانلود آهنگ تو را ای کهن بوم وبر دوست دارم
انشا درمورد تورا ای کهن بوم و بر دوست دارم
ترجمه شعر کهن بوم و بر
,    ,    متن آهنگ مسعود بختیاری گل ناز دارم,    دانلود آهنگ گل ناز دارم مسعود بختیاری 320,    اهنگ لری گل ناز دارم مه شو تارم,    مسعود بختیاری gol-e naz,    دانلود آهنگ گل ناز دارم مهرنوش مختاری,    دانلود آهنگ گل ناز دارم مهدی در استیج,    دانلود اهنگ مسعود بختیاری دی بلال,    دانلود آهنگ گل ناز دارم موسی موسوی,    اهنگ معین گل ناز دارم مه شو تارم,   
عکسها داستانهایی هستند که نمیشه  با لغت آنها رو نوشت...داستان هایی ازبودن و حضور در نقطه ومکان در زمانی که گذشته  ولی با دیدن عکس میشه مرور  بشه، داستانی که روایت گر آن فقط  تماشایست.
من عکس گرفتن و عکاسی دوست دارم  هرچند اونقدرها مهارت ندارم اما  با تمام  ندانستن ها و عدم اطلاع از مهارت ها  عکاسی کردن و تماشا عکس های ثبت شده  را ، دوست دارم.
+19 اوت روز جهانی عکاس رو به همه عکاسان و علاقه مندان به هنر عکاسى تبریک میگم:)
+یادداشت شماره ۱۵
خب من خواستم که تبریک این روز قشنگ رو به شما ها هم بدم و یه هدیه باحال هم براتون دارم همینطور فکر کنم بانگتان ها هم براتون هدیه آوردن(ام وی جدیدشون)خلاصه من از ته دل برای همه ی شما ارمی ها خوشحالم ‌براتون ارزو های خوب و قشنگ دارم.
برای گرفتن کادو هاتون بیاین ادامه.
ادامه مطلب
به یه دلخوشی از ته دل = اهنگ احتیاج دارم شایع
+این پست رو به این خاطر نوشتم چون به یه اتفاق گنده نیاز دارم تا این زندگی از یک نواختی خارج شه 
از این سکون 
از این همه صبح بیدارشدنا و تا شب تو خونه بودن 
از این همه حس بد
از این همه ...
این روزها عجیب دنبال دوستت دارم های زورکی میگردیم.دوستت دارم هایی که روی پله های برقی مترو و پشت تلفن از مخاطب خاص درخواست میکنیم و تا به زور نگوید من هم دوستت دارم
دکمه پایان مکالمه را نمی زنیم.
دوستت دارم هایی که هر چند دقیقه سراغ خط های کنار پیام میرویم تا ببینیم تیک خورده است و در جوابش هم نوشته من هم دوستت 
دارم؟..
گدایی عشق؟..گدایی دوستت دارم؟.
چه اشکالی دارد یک عاشق به معشوق یا برعکس معشوق به عاشق بگوید دوستت دارم؟
میدانید
این روزها باید
دانلود آهنگ غمگین و احساسی دلا امشب سفر دارم چه سودایی به سر دارم با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang dela emshab safar daram chesodaei be sar daram
دانلود آهنگ دلا امشب سفر دارم چه سودایی به سر دارم
دلا؛ امشب سفر دارم…♩♪/
چه سودایی/ به سر دارم…♩♪/
حکایت های پر شرر دارم؛ چه بزمی با تو/ تا سحر دارم!♩♪/
دلا؛ امشب سفر دارم…♩♪/
چه سودایی/ به سر دارم…♩♪/
حکایت های پر شرر دارم؛ چه بزمی با تو/ تا سحر دارم!♩♪/
به پروازِ آسمانِ عشق… چه خوشرن
خیلی مسائل واسه فکر کردن ، خیلی تصمیمات واسه گرفتن و خیلی کارها واسه انجام دادن دارمباید واسه همشون برنامه ریزی کنم
و این در حالیه که دیروز با دوستام تفریح بودیم ، امروز در حال جمع آوری وسایل و مرتب کردن اتاق و آماده شدن واسه کلاس های فردا و مهمونی بعد از ظهرشم
فردا الف میاد پیشم.
دیدار دیروز هم باعث شد دلم بیشتر واسه ف تنگ شه.دوستی که دنبالشم.اما حیف که خیلی همدیگه رو نمیبینیم
دیگه آدمی هم نیستم که توی مجازی بتونم باهاشون صحبت کنم آنچنان.هیچ
 دستمال را بر می دارم، گرد و خاک روی میزها و آینه ها را تمیز می کنم و جایشان دوستت دارم می گذارم. خانه را جارو می کنم و دوستت دارم هایم را می پاشم روی فرش های تمیز. به غذای در حال پخت ِروی گاز سر می زنم و چاشنی دوستت دارم اش را اندازه می کنم. جوراب هایت را بر میدارم و با دوستت دارم هایم کوک می زنم. دمنوش دوستت دارم را دم می گذارم تا بیایی. می آیی و دوستت دارم هایم را می نوشی و شام نخورده، از خستگی خوابت می برد. دوستت دارم هایم را مثل پتویی رویت می اند
تا پنج‌شنبه‌ی هفته‌ی دیگه، نیستم...گفتم که فکر نکنید کلاً غیبم زده. :) امتحان دارم...پ.ن۱: دعا یادتون نره. مرسی...پ.ن۲: انتخابات مجلس هم هست. ایشالا که مجلسی سر کار بیاد که رأس امور باشه. عین همه مجلسای قبلی. نه؟ که وزرای فاسد رو برکنار کردن، اگه قیمت بنزین یهو چند برابر شد، جلوشو گرفتن، نماینده‌ی مفت‌خور نداشتند، اینا... :)
در این پست از طریقه گرفتن فال قهوه – وسایل مورد نیاز برای فال قهوه را برای شما عزیزان قرار دادیم . نحوه فال گیری با فال قهوه به چه شکلی است ؟ ایا فال قهوه واقعیت و حقیقت دارد ؟ برای گرفتن فال قهوه به چه وسایلی نیاز است ؟ اشکال به دست آمده در فال قهوه چه معنی و مفهومی دارند ؟ اعداد در فال قهوه و افتادن اسم در فال قهوه چگونه است ؟ در ادامه از دعا سایت همراه ما باشید با طریقه فال گرفتن با قهوه …
تاریخچه فال قهوه
قهوه نوشیدنی ۷۰% مردم دنیاست،و بسیاری
ممکن است شما نیز در گرفتن پستانک از کودک خود دچار مشکل شده باشید. از پستانک گرفتن کودک ، گاهی حتی از شیر گرفتن هم سخت تر می شود. برخی از کودکان از همان دوران نوزادی از پستانک استفاده می کنند و به مرور زمان  وابستگی زیادی به آن پیدا می کنند. اگر فکرمی کنید که دیگر وقت آن رسیده که کودکتان با پستانک خود خداحافظی کند باید بدانید که شیوه‌ای که برای ترک پستانک استفاده می‌کنید اهمیت بسیار زیادی در سازگاری کودک با این مساله دارد. در ادامه ی این مطلب
سلام
امروز بعد از مدتها به این وبلاگ سر زدم. این پیام را دیدم 
اندوه تو به این جهت است که نمیدانیدر جهانی زندگی می کنی که یگانه اصل ثابت در این جهان ،اصل 'بی ثباتی ' است...
خیلی زیبا و به موقع بود. قطعا ما در جهان بی ثباتی زندگی می کنیم. این هم میتونه خوشحال کننده باشه و هم ناراحت کننده.
خوبیش این هست که هر سختی و غم و اندوهی... بهرحال میگذره ولی خب ناراحت کنندش اینه که به هیچ چیزی نمیشه دل بست انگار. کمی ترسناکه.
 
خبر خوب اینه که دارم شدید روی تزم کا
من یک عدد ادم ذوق زده شدم. باورت نمیشه نتیجه ی تستم برای خودم عالی به نظر رسید چون دقیقا چیزی بود که هماهنگ با اهدافم هست. همون چیزی که میخوام کلی ذوق دارم براش. خدااا. باورم نمیشه جدا از اون کلی انگیزه گرفتم برای ادامه دادن کار کردن. درس خوندن عشق کردن. دوباره ذوق شروع رو دارم. برای این شش ماه روبرو. از پسش بر میام میدونم. قرصامم سر گرفتم دوباره. حالم خوب میشه. الانم میخوام کتابمو بخونم تمومش کنم بعد کتاب لذت متن رو بخونم دوباره. واقعا نیاز داشتم
احساس شادی و خوشحالی دارم. احساس تشکز از جان لایتناهی:) من از زندگیم و از همین الانم راضی ام. بی نهایت خودم رو دوست دارم و به اطرافیانم عشق میورزم.زندگی رو دوست دارم و بی نهایت بهش عشق میورزم.
تمرکز خوبی دارم و راحت از پس درسام بر میام.
در کل همه چی خوبه و من راضی ام.
مگه من نمیدونم
خیلی خوب میدونم که این کارام چقدر اشتباه و غلطه
اما کمبود دارم...اره من اعتراف میکنم کمبود دارم
پراز عقدم....
نیاز دارم ....
چقدر عوض شدم....
دارم بد میشم
نه میگم بذار یکبارم من بد بشم ببینم اینای که بد هستن و همه چی دارن منم داشته باشم
خودت منو عوض کردی ...
هیچ کس کاری نکرد..خودت کردی
گمان مکن دل شبها دو چشم تر دارم/**/شبیه شمعم و در سینه ام شرر دارم
تو می‌روی و مرا هم نمی بری آری/**/پس از تو همدم چاهم خودم خبر دارم
تنت سبک شده اما غم تو سنگین است/**/چگونه اینهمه غم را به شانه بردارم
چطور داغ تو را روی سینه بگذارم/**/مگر به وسعت هفت آسمان جگر دارم
سحر نیامده از خانه ام سفر کردی/**/تو فکر میکنی اینجا دگر سحر دارم
چقدر مثل توام من خودت تماشا کن/**/اگرچه خیبری ام دست بر کمر دارم
نحوه گرفتن اسکرین شات در اندروید پای (Android Pie)







 
Android Pie یک ابزار جدید برای گرفتن
اسکرین شات صفحات وب و برنامه های مورد علاقه خود را دارد. در این مطلب به
شما طرز گرفتن اسکرین شات را در دستگاه Android 9 خود آموزش می دهیم.
 
مراحل :
 

گرفتن اسکرین شات در اندروید پای
 
به صفحه ای که میخواهید اسکرین شات بگیرید بروید.
بعضی از برنامه های کاربردی مانند Netflix
به منظور محافظت از محتویات محرمانه و حریم خصوصی، قابلیت ترسیم صفحه را
روی صفحه خاصی مسدود می
باز می خواهم از تو بگویم و این تکرار کلمات نیست، عطش عشق هست که می تراود و از درونم می جوشد. نمی دانم، نشمرده ام، نخواهم شمرد. چند بار گفته ام؟ چند بار خواهم گفت؟ که دوستت دارم. بگذار حتی بچه گانه باشد اما بگویم: دوستت دارم. بگذار عادی باشد نه شاعرانه اما بگویم: دوستت دارم. جز خدا چه کسی می داند، بعد از مرگم نگویم؟ دوستت دارم.باران می باربد و من در انتظارم تا اذان بگویند. آنگاه جا نمازم را بر می دارم و به حیاط پشتی می روم و در زیر درخت نارنج با گنجش
خیلی دوستون دارم، خیلی قشنگ میخندید، خیلی دوستون دارم... خیلی خوب آدمای اطرافتونو درک میکنید، اذیت میشم که نمیتونم اونی که میخوایید باشم... من خیلی دوستون دارم ... نمیتونم درست ازتون تعریف کنم فقط میدونم خیلی دوسِتون دارم.
خدا حفظتون کنه و برای من نگهتون داره، آمین:)
ب.د.س.ف.و.د.ح.ز.......
دوست دارم اینجا از حس های خوب بنویسم ، از پیشرفت ها ، از امید و از همه ی چیز هایی که دوست دارم ثبت بشن . چون خاطره های  بد و حس های منفی نه می مونن نه ارزش دارن که بمونن .
اما هر روز صبح سر کار ، توی وقت صبحونه یکم وقت دارم تا بنویسم و اون موقع هم خسته ام و هم ناراحت از این که چرا کارمند شدم و از اون بدتر چرا با آدم هایی پر از عقده و انرژی منفی همکار شدم . یعنی ترجیح میدم با کسی حرف نزنم ، صfح ها به کسی سلام گرم نکنم ولی انرژی منفی اونا رو دریافت نکنم .
د
سسسلللامممم^^
من برگشتممممم!
 
 
کلى ماجراس ک نصفشو میگم!
اولش ک تو راھ آب پز شدنو درک کردم!
رفتیم آرایشگاه
بعدش
خونه
بعد تالار!
آقا انتقققققاد دارم!!!!ینى چی داماد میاد میگن لباس بپوشیم؟!بعد میرن جلوش قر میدن؟
ھممممممم
بعداز عروسی منتظر عروسو داماد شدیم تا بیان /بعدش پشت عروس و داماد رفتیم خونه مادر شوهر عروس.تقریبا2نصفه شب بودش!!!!!عروس پیاده شد تا بیاد رفتم آب خو
ردم برگشتم....ک یھو یکى گفت..خانم نیا نگاھ کردم دیدم جلوپام گوسفندرو کشتن:////      بع
یه لیست درست کردم 
اسم ده تا کتاب نوشتم که واسه امسالم بخونم 
کتاب خوندن دوست دارم ولی تو خوندنش تنبلم 
امروز رسیدم به کتاب پنجم
جز از کل گرفتم دستم 
راستش یکی از دلایلی که باعث شد بیشتر قدر کتابامو بدونم 
بخوام کامل بخونمشون 
این بود که میدیدم قیمت کتابا هی داره میره بالاتر 
و من پولی ندارم برای گرفتن کتاب جدید 
...
تا قبل این داستان کرونا با یکی حرف زده بودم واسه کار 
قرار بود بعد سال دوباه برم سرکار
کار قبلیمو دوست نداشتم احساس میکردم یه ک
یه دوستی دارم اسم وبلاگشو گذاشته "پیدای پنهان". 
یه دوستی دارم هر وقت نیاز دارم، هست. وقت گریه برام شانه می شه. وقت خنده باهام همراه میشه. تو خوشیام اولین تبریکا از اونه. وقت ناراحتی، اولین تسلیت. 
وقتی کاری داشته باشم، دریغ نمی کنه. از خواهر نداشته بهم نزدیک تره. دوستی که هر وقت صفحه ی وبلاگمو باز می کنم با خودم فکر میکنم شاید تنها کسی باشه که اینقدر دقیق متنامو می خونه. باهام همدلی می کنه. منو آروم میکنه. 
دوستی دارم که چندین ساله با همیم. نه بر
حجم صدایی که هر روز تو خونه میشنوم بیش از حد تحملمه. روزهایی که از صبح تا شب خونه‌ام حس میکنم راهی تا دیوونه شدن نمونده.
از صبح میخواستم برم بیرون، برم خونه عزیز، برم تو خیابون قدم بزنم، تنبلی و تنهایی باعث شد نرم و تو حسرتش بمونم.
قصد کردم استفاده از موبایل رو کم کنم، فعلا که در حد حرف باقی مونده.
الان یه تایم خالی گنده دارم که البته کار واسه انجام دادن زیاد دارم اما علاقه و انگیزه نه، لذا اگر بتونم بر گشادیم فایق بیام میتونم کارهایی که دوست د
دانشجویان گرامی متن زیر را در یک فایل word کپی پیست کرده و جاهای خالی ان را نیز با توجه به مشخصات خود کامل کرده سپس ان را پیرینت گرفته و در جلسات اول به اینجانب در کلاس مربوطه ارائه دهید و یا میتوانید بصورت دستنویس نیز ان را تهیه کنید در صورت عدم ارائه ان، درس حذف خواهد شد.
 
اینجانب .................... دانشجوی رشته ..................... در نیمسال اول 99-98 درس ..............را انتخاب کرده که 
الف) به فشردگی امتحانات و وجود چند درس سخت در نزدیکی روز امتحان ............. اشراف دا
دانشجویان گرامی متن زیر را در یک فایل word کپی پیست کرده و جاهای خالی ان را نیز با توجه به مشخصات خود کامل کرده سپس ان را پیرینت گرفته و در جلسات اول به اینجانب در کلاس مربوطه ارائه دهید و یا میتوانید بصورت دستنویس نیز ان را تهیه کنید در صورت عدم ارائه ان، درس حذف خواهد شد.
اینجانب .................... دانشجوی رشته ..................... در نیمسال دوم 97-98 درس ..............را انتخاب کرده که 
الف) به فشردگی امتحانات و وجود چند درس سخت در نزدیکی روز امتحان ............. اشراف دارم
اول از همه مرسی از نسترن جانم برای دعوت به این چالش ❤❤
ده تا از کارهایی که بالاخره یه روزی انجامشون میدم:
1-اول از همه دوست دارم مهندس عمران بشم
2-همیشه دوست داشتم ویولون زدن یاد بگیرم و در اولین فرصتی که سرم خلوت بشه حتما میرم سراغش (اولین فرصتای من مث از شنبه هاست هیچ وقت نمیاد)
3-یه کمد داشته باشم پر لواشک (هر کی یه آرزویی داره دیگه)
4-یه روزی انقدی پول داشته باشم که بتونم خرج همه بچه هایی که فقط به خاطر فقر و بی پولی از تحصیل محرومن رو بدم (خیلیی
عکس گرفتن از نوزاد خطرناک است؟ عکس
گرفتن از نوزاد می تواند یکی از لذت بخش ترین کارهایی باشد که از سوی
اطرافیان انجام می شود، درواقع عکس گرفتن از نوزاد و به اشتراک گذاشتن
تصاویر نوزاد در شبکه های اجتماعی موضوعی عادی شده است.
عکس
گرفتن از نوزاد می‌تواند یکی از لذت بخش‌ترین کار‌هایی باشد که از سوی
اطرافیان انجام می‌شود، درواقع عکس گرفتن از نوزاد و به اشتراک گذاشتن
تصاویر نوزاد در شبکه‌های اجتماعی موضوعی عادی شده
کتاب آخرین نامه در بطریشاعر: بنیامین دیلم کتولی

گرفتم عمر را در شیشه ی ساعت نگه دارمتو را در عکس کاش می شد از حرکت نگه دارم!تو میراث هزاران باغ سرسبزی و من بایدگلی همچون تو را در خانه با دقّت نگه دارمزلیخا را بگو فهمیده ام دیگر نمی ارزدکه من این عشق را یک عمر با تهمت نگه دارمتو نیشابور نه، شیراز نه، آن کشوری هستیکه می کوشم تنش را دور از غارت نگه دارمکه می کوشم پس از هر بو*سه ای عطر دهانش راشبیه نامه ای سر بسته در پاکت نگه دارم
 
برای تهیه ی این
وارد خانه مامانجون شده ام
صبح است ساعت 9
تلویزیرن برنامه کودک نشان میدهد
شبکه قرآن با آن مجری های مهربانش
مامانجون پاهایش هنوز خوب است! هنوز کمردرد نگرفته
دارد در آشپزخانه لوبیا پلو میپزد.
بوی آش شیر و لوبیا پلو در هم امیخته است.
یک کاسه شیر برنج و کمی شکر روی آن را جلویم میگذارد
و من با محبت میگویم دستت درد نکنه مامانجون ، من خیلی غذا های شما رو دوست دارم!
(منظورم این است که خیلی دوستت دارم)
من امام رضا را دوست دارم
خاله زعفران هایی که مرا یاد ا
به عقل جمعیت با سواد شک دارم 
به عشق،  هرچه که داد و نداد شک دارم 
به آسمان و زمینِ منِ هوایی تو 
به عمر آدمِ رفته به باد شک دارم 
به تو که داعیه ی فهم بیشتر داری 
به خود به آینه خیلی زیاد شک دارم 
به انتزاع و تخیل به پیچش ذهنی 
به کلِ فلسفه ی اعتماد شک دارم 
چقدر جای تو خالیست در تمام تنم
چقدر من به همین اعتیاد شک دارم 
 شکسته اند پر هرکه اهل پرواز است 
سکوت کن که به هر انتقاد شک دارم 
بهشت را به بهانه نمی دهند و تویی 
اگر بهانه به روز معاد شک دار
این روزا دارم عمیق تر به خودم فکر میکنم 
الانی که ۶ماه از تولدم گذشته؛
.من کلا به فکر کردن مشکل دارم زیاد که فک میکنم مغزم هنگ میکنه وعملا جای راه حل بیشتر گم‌میشم و کلافه...
بماند
به این فکر میکنم چطور باید دست ازسرعالی بودن بردارم ،چجوری بیخیال گرفتن تصمیمای بی عیب بشم ،چیکار کنم انتظاراتم‌از خودم کم بشه!!!
تو حال زندگی کنم و دست ازسرگذشته بردارم
متاسفانه یا خوشبختانه من تو گذشته ام زندگی میکنم‍♀️
حالا ۶ماه وقت هست تا قبل فوت شمع تولدم از
احساس تنهایی
احساسی که الان دچارشم نمیدونم برای چیه اما‌،به شدت احساس تنهایی میکنم حتی با اینکه دوستان زیادی اطرافم دارم اما با این حال بغض بدی به خاطر این حس دارم ک با پافشاری داره خفم میکنه ،بی شک تنها من نیستم که چنین احساسی دارم افراد زیادی هستند که این شرایط و دارن .امیدوارم خیلی زود از این حس تنهایی در بیاییم یا خودمون یا به کمک کسی که توانایی گرفتن این حس تلخ و پوچ رو از ما داره..
بیشتر از اینکه به عکس گرفتن از آدما علاقمند باشم، به عکس گرفتن از اجسام و اشیا علاقمندم!
توی گالری گوشی م عکس هایی هست که فقط خودم متوجه میشم حس و حال اون لحظه چی بوده.
عکس جوونه ای که تازه روییده شده و ماه ها منتظر بودم سبز شه، عکس یه بستنی که تو یه روز گرم تابستونی حس خوبی بهم داده، عکس اولین باری که تو قلکم یه سکه انداختم، عکس از نوت های روی دیوار، که خواستم چیزی رو به خودم یادآوری کنم و... .
گالری گوشیم پر از حس و حال ها متفاوته، هر چند فقط خودم
آموزش از پوشک گرفتن کودک
آموزش از پوشک گرفتن کودک یکی از مهم ترین و سخترین مراحل برای مادر و کودک است و خیلی مهم است که در این راه مادر از چه روش هایی استفاده می کند. شما می توانید با استفاده از مطالب و نکته های زیر به راحتی این آموزش را پشت سر بگذارید. با استفاده از روش های زیر می توانید به آسانی رفتن به دسشویی را به کودک خود آموزش دهید. در این راه ممکن است یک مقدار کودک لجبازی کند اما شما می بایست صبوری کنید تا این دوران هم برای شما و هم برای کو
یکی را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
نگاهش میکنم شاید
بخواند از نگاه من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
به برگ گل نوشتم من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس او گل را
به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
به مهتاب گفتم ای مه تاب
سر راهت به کوی او
سلام من رسان و گو
تو را من دوست می دارم
ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لغزید
یکی ابر سیه آمد که روی ماه تابان را بپوشانید
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو ر
ساعت ۱۲ س و تازه از خواب بیدار شدم. 
بین خواب و بیداری به این فکر میکردم که همیشه از این مینالیدم که وقت ندارم و کلی کار دارم
اما الان که وقت دارم، فقط دارم تلف میکنم وقتمو... ، با خواب و فیلم و ... 
وقتشه دست به کار شم و کارو ادامه بدم. 
با وسط کار ول کردن، نتیجه مثبتی به دست نمیاد...
خدافظ....
دلم میخواد زودی عصر بشه برم پیش هنرجوم. 
یدونه هنرجوی 15 ساله گیرم اومده. 5جلسه س دارم باهاش کار میکنم ولی هنوز نمیتونه خوب سایه بزنه.
اصلا تو عمرش سایه نزده. فقط واسه خودش طراحی کرده. چیزای رنگی که اصلا کار نکرده.
منم فعلا دارم روی سایه زدنش کار میکنم. فشار دستش همیشه برعکسه. جایی که باید تیره کنه روشن میزنه و جایی که باید روشن بزنه رو تیره میکنه!
خودش میگه چون از اشیاء بیجان خوشش نمیاد نمیتونه خوب کار کنه. از این جلسه دیگه اشیاء رو میذارم کنار ب
متنفرم از بی نتی!
همین الان فیلم جوکرو دیدم و‌ دوست دارم برم نقدهاشو بخونم دوست دارم برم تو اینستا انقدر توی هشتگ جوکر غرق بشم که بمیرم دوست دارم‌ انقدر برم‌ توی اینستاگرام نظرات زیر پست های جوکرو بخونم که مغزم بپاچه روی گوشی.
دوست دارم بتونم برم خود فیلمو دانلود کنم و هزاردفعه ببینمش نه فقط یبار با برنامه ی لنز رو صفحه ی کوچیک موبایل!دوست دارم برم تو سینما جوکرو ببینم.دوست دارم برم هزار تا فیلم دیگه از خواکین فینکس دانلود کنم ببینم دوست دا
دلم میخواد زودی عصر بشه برم پیش هنرجوم. 
یدونه هنرجوی 15 ساله گیرم اومده. 5جلسه س دارم باهاش کار میکنم ولی هنوز نمیتونه خوب سایه بزنه.
اصلا تو عمرش سایه نزده. فقط واسه خودش طراحی کرده. چیزای رنگی که اصلا کار نکرده.
منم فعلا دارم روی سایه زدنش کار میکنم. فشار دستش همیشه برعکسه. جایی که باید تیره کنه روشن میزنه و جایی که باید روشن بزنه رو تیره میکنه!
خودش میگه چون از اشیاء بیجان خوشش نمیاد نمیتونه خوب کار کنه. از این جلسه دیگه اشیاء رو میذارم کنار ب
 گاهی وقت ها از خیلی ها میتونی راحت دل بکنی ، دلتنگشون نشی .ولی بعضی ها تو دلت میمونن و هر کاری کنی فراموش نمیشن .
مثل ...خیلی باهات حرف دارمبه اندازه این سه سالبه اندازه همه این دوری هااما توی دو جمله همه این حرف ها خلاصه میشه:-دوستت دارم-خیلی دلم برات تنگ شده
سلام
همراه خانواده رفتیم یه جا خواستگاری، دختره بد نبود. سه تا خواهر کوچیکتر داره که شوهر نکردن. پدرش مرحوم شده و مادرش سن و سالی نداره. دختره شرطش اینه که نزدیک خونه مادرش خونه بگیریم. اما خونه ای که من قبلا خریدم از خونه شون فاصله داره. دختره میگه خونه ت رو بفروش و نزدیک مادرم خونه بخر، اما من نمیخوام بفروشم چون ضرر میکنم.
به نظرتون ارزشش رو داره به خاطرش خونه خودم رو بدم مستاجر و یه جا نزدیک خونه مادرش رهن کنم؟البته پدرم میگه این ازدواج غلطه
ساعت هشت بیخیال حال دلم
 همینجوری ک وایسادی...یهو چشاتو ببندم..
بگم
دوست دارم
دوست دارم
دوست دارم
با تموم بی قراریام دوست دارم
با تموم نفسام دوست دارم
با تموم من دوست دارم
دستمو بردارم از رو چشمات
بوسشون کنم
آروم زل بزنم بهت بگم
دارمت.......
سلام دوستان 
من یه پسر 25 ساله هستم، یه مشکلی هست که منو چند ساله داره اذیت می‌کنه، من نسبت به آدم های متاهل حسادت شدید دارم، چون میبینم نیاز های جنسی و روحی شون تامین میشه ولی من باید عذاب بکشم.
البته من تا دو سال دیگه ازدواج میکنم خونه و ماشین دارم، کارمند هم هستم، اینکه میگم دو سال برای اینه که پس اندازی جمع کنم برای مراسم عروسی و هزینه های دیگه، ولی کلا این احساس حسادت داره اذیتم می‌کنه چکار کنم؟
مرتبط:
بیکاری یا مشکل مالی مرد رو عصبی می ک
عشقش داشت میخندید بهش بلند بلند قهقه میزد 
مرد از جاش بلند شد اروم گف بسه!
زن ادامه داد بلندتر و بیشتر خندید مرد سمتش اومد و فریاد زد ایوی بسه! 
مرد گلوی زنش فشرد گریه کرد و فریاد زد بسه! 
اونقدر فشار داد که از بی جان تو بغل مرد افتاد.
گریه‌ی مرد شدت گرفت سر زن توی سینه اش فشرد و محکم بغلش کرد و بین هق هق های مردانش مدام میگف "دوست دارم" ...."دوست دارم"..."دوست دارم"
از روزی که رفتم و دستبند طلای هماهنگ‌با گوشواره دخترم رو سفارش دادم دو هفته میگذره ،سه دفعه پیام دادم و یه بار رفتم مغازه‌ش ولی هنوز جوابی نگرفتم 
چرا اصرار دارم باهاش کار کنم؟ چون طلاهای قبلی رو از همین گرفتم و قراره برام طلا به طلا معاوضه کنه که ضرر نکنم یا کمتر ضرر کنم 
اُف بهش واقعا
کاش پست بعدی ذوق کردنم برا گرفتن دستبند و قشنگیش باشه  
خب آدم گاهی دلش برای تصمیم‌های یهویی و جوگیر شدن تتگ می شود! امتحان و درس داری که داری! بعد از اینهمه فیلم کره‌ای نباید یک کلمه یاد بگیری آخر؟ به زور دقت فقط وه وه یاد گرفته‌ای؟ آنیو آنیو! یه یه :) کِرِعهعهعه :))))) 
اینگونه شد که رفتم دولینگو نصب کردم و نشستم به یاد گرفتن کره‌ای! اگر از هفت‌خان الفبا بگذرم، به لطف و قوه الهی، دو سه کلمه‌ای یاد خواهم گرفت. البته میدانی، برای من مهمتر از کلمات جمله بندی است. لعنتی حداقل باید بفهمم می گوید من دوست
چن وقت پیش سرفه میکردم امروزم که از خواب پاشدم انگار یه پس زدنم
همه جام درد میکنه
به پدر گفتم
رفتیم دکتر
دکتر گفت ممکنه کرونا باشه
چنتا ازمایشم گرفت
مثلا 20ثانیه نفسمو نگه دارم
سرفه ه نزاش به ده برسه
صب قراره برم ازمایش خون بدم
دکتره گف که اگرم باشه چون بچم( ننت بچس دکتره بی ادب )
 اگه بیمارستان بستری شم
و اگه اشتبا گفتن ک کروناس
امکان گرفتن کرونا میره بالا
چون لگه اون نباشه انفولانزا گرفتم
سطح دفاعی بدنم ضعیفه خونه باشم بهتره
چه همه توجه میکنن
دیگر از باریدن خبری نیست. دیگر از خندیدن اثری نیست زیرا دیگر دوست داشتن در کلبه دلم اقامت نمی کند! مثل همیشه کلمه معروف را بازگو می کنم: پشیمانم...
اما بی تاثیر هست زمانی که ابرها دیگر از این آسمان گذشته اند و از انسانیت به دور است باد را دشنام بگویم!
دوست دارم عصبانی نشوم و دوست دارم بی اختیار گریه کنم. 
 دوست دارم در مقابل آینه به ایستم و رخ در رخ چهره رو به رو بگویم: دوستت دارم...
دوست داشتن چرا اینقد زیبایی؟ 
دوستم داری، دوست داشتن؟
 چه کسیست ک
حواسم به هیچی نیست. امروز بعد نود و بوقی رفتم آرایشگاه خانمه بهم گفت آبروی راستت داره خالی میشه از تو حواست هست بهش. گفتم نه اصلا. گفت حالا بهش فکر نکن فقط تقویتش کن. از اون ور گوشیم نوتیف میده menorrhagia ات دو هفته است که عقب افتاده داری چه غلطی میکنی؟! هوووف دارم تو اوج جوونی پرپر میشم که! تازه هنوز به نصف اون چیزهایی که میخواستم هم نرسیدم روزها استرس دارم و شب ها خواب های اضطراب آور میبینم نتیجتا نه شب آرامش دارم نه روز و نتیجه اش میشه این 
دارم می‌میرم. این زندگی چقدر سخته. هر جاشو رد می‌کنیم تموم نمیشه بعدی میاد. این دو ماه کلی بلای اشک آور سرم اومد که بازشون نمی‌کنم. الان مامانم ازم متنفره و کسی که دوستش دارم باهام قهر کرده (وقتی یک چیزی که راست بود رو بهش گفتم). تو زندگیم موندم. نمیدونم اینکه اپلای نکنم بر خلاف تقریبا همه بیچاره‌م میکنه یا نه. امتحان زبانامو که عطا کردم. اوضاع سلامتیمم جالب نیست.
هوا بارونی شد و من دیگه تموم شدم. فقط دوست دارم ساعت‌ها گریه کنم
من گمشده‌ای دارم، درون خود، بیرون خود، در پهنای این جهان، من گمشده‌ای دارم که می‌جویم و نمی‌یابمش.
در میان جناق سینه‌ام و در میان دشت‌ها کوه‌ها کسی یا چیزی را می‌جویم. کسی یا چیزی که نیست.
درد بریدگی انگشتم را فشار می‌دهم آسوده‌تر از درد گمشدگی‌ست، لحظه‌ای آرام می‌یابم. دردش خسته‌ام می‌کند، دست می‌کشم و باز از نو آغاز می‌شود.... من گمشده‌ای دارم.... کجا بیابمت... در عرصه‌ی جهان خاکی و افلاکی هیچ چیز اغنایم نمی‌کند و من بدنبال آن یگان
فکر میکنید چی باعث میشه دیگران فکر کنند (متوجه بشن درواقع!) که شما احمق هستید؟ (ببخشید)شاید خیلی چیزها. اما من با اطمینان میگم: یک چیز خیلی مهم: شما اونا رو احمق فرض میکنید.چطور؟ با دست‌کم گرفتن هوش و تجربشون. حالا هرچقدر هم که کم باشه.برای یک آدم معمولی یا حتی کسی که واقعا احمقه، سخته که دیگرانو دست‌کم‌ نگیره و توضیح‌ واضحات نده، چون اونا برای ذهن خودش «واضحات» نیست و او داره با همین ذهن با دیگران تعامل میکنه! بنابراین ممکنه زیاد پیش بیاد ک
دیگه حوصله ی هیچی رو ندارم .دوس دارم مامان بابام زودتر جدا شن.و دنیا به آسایش برسه.دوس دارم زودتر درسم تموم شه و من بتونم احساس آزادی کنم . دوس دارم یکی رو داشته باشم که حوصله ی منُ داشته باشه . فقط یکی.فقط همون یدونه رو میخوام. دوس دارم به کامک بگم یه نازپروده ی لوسِ گریه اوی آب دماغیه و مادرش گند زده با تربیتش.و بهش بگم ازین ضعیف بودنش متنفرم. و اونم بدش بیاد و ناراحت شه و بیشتر به قول خودش احساس خشم و نفرت کنه .
امروز برام روزی فراموش نشدنی بود، به یقین ایمان دارم که محبت قفلها رو باز میکنه. محبتی که امروز با پیدا کردن دوستان چینی ام در من ایجاد شد، وصف ناپذیر بود. چنان غرق صحبت با اونها بودم که متوجه گذر زمان نشدم و خیلی زود زمان جدا شدن فرا رسید. بی تردید لی و چین وی نصفی از وجود منو با خودشون بردن، تا زنده هستم هیچ وقت در آغوش گرفتن لحظه آخر را فراموش نمیکنم. اصفهان و شیراز برای من خاطرات لی و چین وی را تا همیشه به یادم خواهد انداخت. از صمیم قلبم برای
دیشب خواب پدربزرگم رو دیدم بهم گفت وسایلت رو جمع کن میام میبرمت 
ینی دارم میمیرم؟؟؟؟ :/
جمعه کنکور دارم بعد امروز سرما خوردم در صورتی که یکساله سرما نخوردم آخه الان وقت سرما خوردن بود (حالم بده سر درد گرفتم نمیتونم بخونم) :/
دعا کنید کنکورمو خوب بدم
الان دارم کتاب "خاطرات سفیر" دکتر نیلوفر شادمهری رو دارم میخونم ...
معرکه است 
قشنگه
دوست داشتنیه
عالیه
...
یه گوشه ی کتاب نوشتم دوستت دارم نیلوفر خانم!
کاااااااش یه رفیق نزدیک و در دسترس اینطوری داشتم !!!!!!
...
کتاب رو یک سال و نیم پیش خریدم اما نمیدونم چرا نخوندم (یعنی میدونم چرا ولی چراش خیلی قابل قبول و محکمه پسند نیست! )
شما هم بخونیدش تا تا بعد درباره اش بنویسم !
چهار پنج روز دیگه میرم مرخصی...
نقشه های بزرگی دارم که باید روشون کار کنم.
این روزها همش به خودم میگم ۲۷ سال از روز تولدم میگذره و شاید نیاز به تولد دوباره دارم(دقیقا ۱۴ آبان ۲۶ سالگیم تموم میشه)
قبول دارم فصل بعضی کارها که گذشت ، سختی های انجام اون کار ۱۰۰ برابر سخت تر میشه.اما من مررررد روزهای سخت هستم :)
نمیدونم چرا ، ولی امروز حس خیلی خوبی دارم.فقط از روزی ۱۳ ساعت کار کردن توی گرمای عسلویه خسته شدم.
خسته...
اما...
پیش به سوی آسمان...
پیوسته...
چهار پنج روز دیگه میرم مرخصی...
نقشه های بزرگی دارم که باید روشون کار کنم.
این روزها همش به خودم میگم ۲۷ سال از روز تولدم میگذره و شاید نیاز به تولد دوباره دارم(دقیقا ۱۴ آبان ۲۶ سالگیم تموم میشه)
قبول دارم فصل بعضی کارها که گذشت ، سختی های انجام اون کار ۱۰۰ برابر میشه.اما من مررررد روزهای سخت هستم :)
نمیدونم چرا ، ولی امروز حس خیلی خوبی دارم.فقط از روزی ۱۳ ساعت کار کردن توی گرمای عسلویه خسته شدم.
خسته...
اما...
پیش به سوی آسمان...
پیوسته...
هی خدا 
این نشنیده گرفتن چه چیز مهمیه که اصلا نمی تونیم انجامش بدیم 
نه من 
نه مامان 
هر دو مون هم فقط شترق و شترق ضربه می خوریم 
و اصلا هم آدم نمی شیم که بماند 
ضربه خورتر و حساستر هم میشیم 

دعا می کنید برامون؟ که سعه ی صدر پیدا کنیم؟ 
امتحان‌هام تموم شدن (یه دونه دیگه مونده که فرداست) ولی من تموم شده حسابشون می‌کنم، دوست دارم به بابا در مورد کارش کمک کنم، تکنیک‌هایی کوچیکی که در مورد مارکتینگ و این‌ها یاد می‌گیرم، بهش بگم تا کارش بهتر بشه. دوست دارم به برادرم در مورد درسش کمک کنم، عصرها باهاش برم پارک، براش معلم بگیرم تا لذت یاد گرفتن و نمره بالا گرفتن رو تجربه کنه. دوست دارم ببرمش بیرون تا برای خودش دوست پیدا کنه و تنها نباشه. دوست دارم هر روز به جای مامانم ناهار درست ک
دو ماه مانده به کنکور دکتری و من همچنان بی‌خیالی طی می‌کنم و درعین حال توقع دارم آی‌پی‌ام قبول شوم. راستش حال و حوصله ندارم احساس می‌کنم با اینقدر خواندن کاری از پیش نمی‌برم پس چرا وقت بگذارم. اما واقعیت این است که حاوی بهتر از هیچی. 
در مورد روابط کمی دارم به رابطه روی می‌آورم. کمی از عزلت دربیایند.
راستش قصد دارم از ایران برویم. باید ابتدا زبانم را تقویت کنم که بدرد کنکور دکتری هم می‌خورد و بعد بدنبال رفتن باشم.
چاقی کلافه ام کرده باید ف
درست از لحظه‌ ای که دلم خواست یک وبلاگ باز کنم و بنویسم از دل نوشته هام و روز نوشته هام ، اونقدر دلزده و افسرده بودم که باز تصمیم به حذف همین وبلاگ هم گرفتم . تحقیقی که برای دانشگاه نوشته بودم به اتمام رسیده و فایل پی دی افش رو به همراه اسلاید ها و همه فایل‌ هاش به استاد ایمیل شده و منتظرم ببینم کی وقت ارایه میده که چهار نمره ارایه رو بگیرم . اما واقعا حال و حوصله این وضع زندگی رو ندارم . مدتیه که بیکار شدم و در خانه نشستم . 
امروز با یکی از دوستان
مریم بوشهری عزیز توییت کرده بود: ‏انقدر اعصابم به هم میریزه مامانم به خودش میگه پیرزن. هزار بار هم تذکر دادم ولی این تفکرشون که پیر هستن ولشون نمیکنه.
سن: یک ماه مانده به ۵۳ سالگی
یک آن به یاد مادرم افتادم، مادرم همسن مادر مریم بوشهریه وواین روزها همیشه از یک دردی شکایت داره، اما هرگز ندیدم وقتی ما پیشش هستیم دراز کشیده باشه و استراحت کنه.
بابا و مامان از ۱۰-۱۲ سال پیش موقع مطالعه عینک می‌زنن، روزهای اول شکایت می‌کردم که مامان داری ادا در می
راستش یه جورایی حس بدی دارم برای فردا
میدونی از یه طرف مجبوری خدمت سربازی رو تموم کنی، تا تازه بتونی توی اجتماع از صفر شروع کنی!!
ولی  هر بار موقع رفتن. شبش خوابم نمیبره. نه از ترس جزیره! از جوّی که اونجاس هم ترس نیست! تنها چیزی که ازش ترس دارم فقط یه چیزه!
شخصیت امین توی جزیره! از خودم میترسم. 
تا حالا از خودت ترسیدی؟
سلام...
الان که دارم می نویسم ساعت ۲:۴۳ دقیقه شبه....
و فقط دارم فحش می دم به این صفحه گوشی که چرا انقدر نورش زیاده و کم تر از این نمی شه ... دارم کور می شم...
از اینا که بگذریم...
 
می دونم شاید برای بعضیا مسخره به نظر برسه...می نویسم ، شاید کمی خالی شدم ...
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیمخودم را دوست دارم!همه جا همراهم بوده؛ همه جا☺️یکبار نگفت حاضر نیستم با تو بیایمآمد و هیچ نگفتحرف نزدگفتم و او شنیدرنجش دادم و تحمل کرد.خودم را سخت دوست دارم!خودم را آنقدر دوست دارم که میخواهم برای حال خوبش تلاش کنم...خودم را آنقدر دوست دارم که میخواهم فقط برای او زندگی کنم...هرچندهراز گاهی دلم را میشکند اما باز هم دوستش دارم و میبخشمش تا بایستد و اشتباهش را جبران کند☺️خودم را آتقدر دوست دارم که هرروز در آغوشش میگیرمش..
احساس عجیبی دارماحساس عجیبی داره چشمای تواحساس عجیبیتویه احساس عجیبی که برامیه احساس عجیبی دارم انگارتو یه احساس عجیبی امیدچه احساس عجیبی بابک جهانبخشچه احساس عجیبیه میبندی موهاتوتویه احساس عجیبییه احساس عجیبی دارم امشب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها