نتایج جستجو برای عبارت :

ضدحال یعنی…

ضدحال یعنی وقتی منتظر فیلم مورد علاقت هستی برق بره!ضدحال یعنی بعد از کلی مصیبت که بابات برات موبایل ثبت نام کرده همه سیمکارتا بیاد جز مال تو!ضدحال یعنی یه جلسه سر کلاس نری فقط همون یه جلسه استاد حضور غیاب کنه!ضدحال یعنی با شکم گرسنه بری تو صف ژتون تموم کرده باشن!ضدحال یعنی یه هفته قبل از اینکه جشن تولد بگیری خاله مامانت فوت کنه!ضدحال یعنی قبض تلفن بیاد ……. تومن!ضدحال یعنی بعد از کلی مخ زدن تو اینترنت همینکه بیای به نتیجه برسی اشتراکت تموم بش
ضدحال یعنی وقتی منتظر فیلم مورد علاقت هستی برق بره!ضدحال یعنی بعد از کلی مصیبت که بابات برات موبایل ثبت نام کرده همه سیمکارتا بیاد جز مال تو!ضدحال یعنی یه جلسه سر کلاس نری فقط همون یه جلسه استاد حضور غیاب کنه!ضدحال یعنی با شکم گرسنه بریتو صفژتون تموم کرده باشن!ضدحال یعنی یه هفته قبل از اینکه جشن تولد بگیری خاله مامانت فوت کنه!ضدحال یعنی قبض تلفن بیاد ……. تومن!ضدحال یعنی بعد از کلی مخ زدن تو اینترنت همینکه بیای به نتیجه برسی اشتراکت تموم بشه !
ضدحال یعنی وقتی منتظر فیلم مورد علاقت هستی برق بره!ضدحال یعنی بعد از کلی مصیبت که بابات برات موبایل ثبت نام کرده همه سیمکارتا بیاد جز مال تو!ضدحال یعنی یه جلسه سر کلاس نری فقط همون یه جلسه استاد حضور غیاب کنه!ضدحال یعنی با شکم گرسنه بریتو صفژتون تموم کرده باشن!ضدحال یعنی یه هفته قبل از اینکه جشن تولد بگیری خاله مامانت فوت کنه!ضدحال یعنی قبض تلفن بیاد ……. تومن!ضدحال یعنی بعد از کلی مخ زدن تو اینترنت همینکه بیای به نتیجه برسی اشتراکت تموم بشه !
دیشب روتختم تو اتاقم خوابیدم، صبح که گوشیم زنگ خورد و از خواب پا شدم، دیدم جلوی بخاری توی هال افتادم، بدون بالش و پتو. حالا هرچی فکر می کنم نمیدونم چه طوری جابجا شدم.
این ضدحال باعث شد از سرویس جا بمونم، اسنپ هم گیرم نیومد، با ماشین خودمون رفتم.
+ می خوام برم باشگاه.
++ امروز راجع به آینده خیلی فکر کردم، به جمع بندی هایی هم رسیدم.
وبلاخره اینجا هم اولین برفش بارید ...
اتفاقی 10دقیقه پیش با مامان رفتیم بهارخواب تا مادرم  رخت های خشک شده رو جمع کنه و هوا پره پر بود که دیدم شروع کرد به باریدن ...
عاشق برفم ... هیچ چیز مثل باریدن برف و هواش نمیتونه خوشحالم کنه ....
زیر برف ایستاده بودم که تند شد .... 
واقعا زیباست .
هواش عالیه .... هوای بوی تمیزی میده .... همه جا قشنگ تره ....
کاش همیشه برف بیاد ....
 
+ پرده ی اتاقم رو زدم کنارو نگاش میکنم ...
میتونم بگم فوق العادست!
امیدوارم که زیاد بباره انشا
دیشب امین اومد ...
روزش تو این فکر بودم که چقدر دلم براش تنگ شده ...
وقتی درو براش باز کردم فهمیدم خیلی بیشتر دلم براش تنگ شده بود ... تا یک و نیم اینجا بود و منم کلشو نشستم ...
خوشحالم حداقل این روزا امین و امیر زیاد میان خونمون ... شاید فقط اون دوتان که وقتی بیان خوبه ...
دارم فکر میکنم عروسی امین چقدر خوشحال باشم و من تو اون مجلس نقش خواهر شوهر رو دارم:))
البته ضد حال هم بود چون حاضر شده بودم که برم خرید همین که حاضر اومدم پایین اونم اومد و من در رو براش
میدونیتا الان که نه روز از تابستون گذشته اونی نبوده که میخواستم
نه خوشحال بودم ، نه هیجان انگیز بوده ، نه هدفمند بوده ، نه رویایی!!
همش ضدحال و حالگیری
خیلی دلم میخواد درست شه.بیکار هم یه جا ننشستم و اوضاعم رو تماشا کنم.
واسه بهبودش تلاش میکنم اما انگار توی یه چرخه معیوبم
میترسم...
من از چالشهای زندگی نمیترسم.معتقدم همونا باعث میشن قدر زیباییها و خوبی هاشو بدونیم
اما از اینکه یک احساس بد رو بارها و بارها تجربه کنم و اون چالشم باشه میترسم.میترس
*دم رئیسم گرم. در راستای اینکه از امروز اعلام کردند فردا و هفته آینده شیفتی میشیم، بهم گفت فردا نیا
تنها حال خوش این دو هفته اخیر همین فردا نرفتن سرکاره
**ضدحال امروز هم اینکه از اول ماه رمضان نمی تونم روزه بگیرم و بدترینش اینکه نماز عید فطر را هم از دست میدم
***خدایا شکرت
اول اول سلامتی برای همه مردم دنیا و بعدش دست ب مشکلی نداشته باشه و من یه نفس راحت بکشم. دومشم اینکه خدایا عشق و دلخوشی بذار توی دلم. به شدت روح خسته ای دارم
فاحشه مبینه چیست؟!
سید شرف الدین حسینی استرآبادی رضوان الله علیه، عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:
قال محمد بن العباس رحمت الله علیه: حدثنا الحسین بن أحمد، عن محمد بن عیسى، عن یونس، عن كرام، عن محمد بن مسلم، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: قال لی: أتدری ما الفاحشة المبینة ؟ قلت: لا. قال: قتال أمیر المؤمنین علیه السلام یعنی أهل الجمل.
محمد بن مسلم گفت: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: آیا می‌دانی فاحشه مبینه ( آیه سی‌ام سوره مبارکه احزاب) چیس
داشتم فکر می‌کردم نصف و یا حتی بیشتر از نصف درگیری‌های ذهنی من، ناراحتی‌هام و ضدحال‌هایی که خوردم، به خاطر چیزهایی بوده که نباید می‌دیدم و دیدم. یا نباید می‌شنیدم و شنیدم یا نباید می‌دونستم و فهمیدم.
یکیش همین چهارشنبه‌ای که گذشت. به ظاهر روز خیلی خوبی بود. واقعا هم تا یه جایی روز خیلی خوبی بود. در واقع از حدود ۹ تا ۴ و نیم بعدازظهر روز خیلی خوبی بود، اما ۴و نیم بعدازظهر من چیزی رو دیدم که نباید می‌دیدم. چیزی که نمی‌تونم از ذهنم بیرونش کن
بعضی از پیامک‌های تبلیغاتی واقعاً مزاحم‌اند! وقتی کار مهمی داشته باشیم تمرکز ما را از بین می‌برند، نمی‌گذارند حتی یک چرت خشک و خالی بزنیم و زمانی که منتظر پیام شخص مهمی هستیم، فوری از راه می‌رسند و به ما ضدحال می‌زنند.
البته این‌ها فقط بخش کوچکی از زخم‌ها و دردهایی است که این دسته از پیامک‌ها به سر ما آورده‌اند. به خاطر همین موضوع ما می‌خواهیم به دادتان برسیم و خیلی سریع، نحوه غیر فعالسازی (و همینطور فعالسازی مجدد) پیامک‌های تبلیغاتی
دهه شصت :یعنی شیفت صبح مدرسه آخر حال و شیفت بعد از ظهر ضدحالیعنی عشق زنگ ورزش و با زیرشلواری مدرسه رفتنیعنی بخاری نفتی و مکافات روشن کردنشیعنی از این تمبر کوچیکا بسته ای 10تا تک تومنیعنی بوی نارنگی و سیب قاچ شده توی کیفیعنی بستنی خوردن و تکرار “بستنیش خوشمزه تره مامان !”یعنی ویدئو قاچاقی کرایه کردن و یواشکی دیدنیعنی صف طولانی شیر ، از اون شیشه ای ها که خامه اولشو با انگشت پاک می کردیم !یعنی ته کلاس بچه تنبلا ، ردیف جلو خرخونایعنی صدآفرین ، هز
همش باخودم میگم چقدر یک ادم میتونه کوته فکرباشه چقدر
احمق و روان پریش باشه.افکار قدیمی داشته باشه با تفکرات فوق
مسخره و حال بهم بزن...
اذیت میشم وقتی میبینم که تو قرن۲۰۱۹ هنوز میگن مرد هرکاری کنه مرده
ولی اگه یک زن یک کار اشتباهی کنه خرابه..واقعا هنگ میکنم وقتی یککک
زن همچین حرفیو میزنه و ازبابتش نمیترسه که امکانش هست گردونه 
روزگار روزی به سمت خودش،خواهرش،دخترش ووو... بچرخه
واقعا اینطور ادم ها اونروز عکس العملشون چیه ؟
دوست دارم قیافه این،م
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی میرم پیاده روی وسط راه دلم میخواد بشینم گریه کن و بگم غِلَط کِردُم غِلَط کِردُم  بس که خسته ام و نمیکشم ولی مجبورم میفهمین مجبور
اخیرا همیشه خستم حتی وقتی از خواب بیدار میشم...
خدایا کی این خستگی لعنتی تموم میشه
 
+فداش بشم خدارو میگم ...
انقد خوشش میاد به من ضدحال بزنه بعد بهم بفهمونه الا اینا ضد حال نیست برات خیلیم خوبه
من از دار دنیا یه انگشتر عقیق داشتم که هرروز با دیدنش کلی ذوق میکردم و دوستش داشتم نمیدونید چه بل
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی میرم پیاده روی وسط راه دلم میخواد بشینم گریه کن و بگم غِلَط کِردُم غِلَط کِردُم  بس که خسته ام و نمیکشم ولی مجبورم میفهمین مجبور
اخیرا همیشه خستم حتی وقتی از خواب بیدار میشم...
خدایا کی این خستگی لعنتی تموم میشه
 
+فداش بشم خدارو میگم ...
انقد خوشش میاد به من ضدحال بزنه بعد بهم بفهمونه اصلا اینا ضد حال نیست برات خیلیم خوبه
من از دار دنیا یه انگشتر عقیق داشتم که هرروز با دیدنش کلی ذوق میکردم و دوستش داشتم نمیدونید چه ب
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی میرم پیاده روی وسط راه دلم میخواد بشینم گریه کن و بگم غِلَط کِردُم غِلَط کِردُم  بس که خسته ام و نمیکشم ولی مجبورم میفهمین مجبور
اخیرا همیشه خستم حتی وقتی از خواب بیدار میشم...
خدایا کی این خستگی لعنتی تموم میشه
 
+فداش بشم خدارو میگم ...
انقد خوشش میاد به من ضدحال بزنه بعد بهم بفهمونه اصلا اینا ضد حال نیست برات خیلیم خوبه
من از دار دنیا یه انگشتر عقیق داشتم که هرروز با دیدنش کلی ذوق میکردم و دوستش داشتم نمیدونید چه ب
مقام والای حضرت ابالفضل العباس سلام الله علیه در بیان امام سجاد علیه السلام
شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
۱۰۱- حدثنا أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی رضی الله عنه قال: حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم، عن محمد بن عیسى بن عبید، عن یونس بن عبد الرحمن، عن ابن أسباط، عن علی بن سالم، عن أبیه، عن ثابت بن أبی صفیة قال: قال علی بن - الحسین علیهما السلام: رحم الله العباس یعنی ابن علی فلقد آثر وأبلى وفدى أخاه بنفسه حتى قطعت یداه فأبدله الله بهما جناحین یطی
وقتی تا دیروقت بیدار میمونی و فیلمای مسخره میبینی نتیجه اش این میشه که صبح خواب میمونی و جای ساعت چهار ساعت نه بیدار میشی. و الانم که تا حموم برمو صبحونه بخورم شد یازده. از دست خودم ناراحتم. واقعا ناراحتم. من برای یسری چیزا ساخته نشدم شاید. بهتره اینجور کارارو که جز حواس پرتی چیزی نداره بذارم کنار. لعنتی حداقل چهار تا فیلم درست حسابی ببین. این چرتو پرتا چیه. چهار سال من میخوام فیلمای روبر برسونو ببینم هنوز نشده. :/ هنوز انجامش ندادم. برای رسیدن
نام امام حسن، حسین و محسن علیهم السلام در تورات
ابن شهر آشوب مازندرانی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه می‌نویسد:
أبو بكر الشیرازی فیما نزل من القرآن فی أمیر المؤمنین علیه السلام ، عن مقاتل ، عن عطاء فی قوله تعالى : ولو آتینا موسى الكتاب كان فی التوراة : یا موسى انی اخترتك ووزیرا هو أخوك یعنی هارون ، لأبیك وأمك كما اخترت لمحمد الیا هو اخوه ووزیره ووصیه والخلیفة من بعده طوبى لكما من أخوین وطوبى لهما من أخوین الیا أبو السبطین الحسن والحسین ومحس
چند روز قبل بالاخره اسب سفیدمو بردم استخر(کارواش) و فقط توی موتور و روی موتورشو نشستم! ..همینطور محفظه احتراق و توی پیستون و سر میل لنگ نشسته باقی موند..!! 
والا همه جای اسب سفیدمو شوشته کردم!:)رودری ها، ستون ها،  سقف، توی صندوق و ...
جاروبرقی و روشویی و ...
یاد پسرخاله افتادم که هر چی روش مگس نشسته بود شسته بود....یاد رامکال خدا بیامرز! راستی رامکال الان کجاست؟ آیا رامکال با رامبد جوان هم خانواده هستن؟
خلاصه مبلغ یک میلیون ریال هزینه کارواش اسب سفی
شهادت ابن سکیت رضوان الله علیه در راه ولایت امیر المومنین علیه السلام
سیوطی از علمای اهل تسنن می‌نویسد:
وفی سنة أربع وأربعین قتل المتوكل یعقوب بن السِّكِّیت الإمام فی العربیة فإنه ندبه إلى تعلیم أولاده، فنظر المتوكل یومًا إلى ولدیه المعتز والمؤید فقال لابن السكیت: من أحب إلیك هما أو الحسن والحسین؟ فقال: قنبر -یعنی: مولى علیّ- خیر منهما، فأمر الأتراك فداسوا بطنه حتى مات، وقیل: أمر بسلّ لسانه فمات وأرسل إلى ابنه بدیته، وكان یعقوب رافضیًّا.
شهادت ابن سکیت رضوان الله علیه در راه ولایت امیر المومنین علیه السلام
سیوطی از علمای اهل سنت عمری می‌نویسد:
وفی سنة أربع وأربعین قتل المتوكل یعقوب بن السِّكِّیت الإمام فی العربیة فإنه ندبه إلى تعلیم أولاده، فنظر المتوكل یومًا إلى ولدیه المعتز والمؤید فقال لابن السكیت: من أحب إلیك هما أو الحسن والحسین؟ فقال: قنبر -یعنی: مولى علیّ- خیر منهما، فأمر الأتراك فداسوا بطنه حتى مات، وقیل: أمر بسلّ لسانه فمات وأرسل إلى ابنه بدیته، وكان یعقوب رافضیّ
بغض و نفرت امام جواد علیه السلام از قاتلین حضرت زهرا سلام الله علیها و آرزوی انتقام از آنان
طبری شیعی رضوان الله علیه روایت کرده است:
۱۸/۳۵۸- وأخبرنی أبو الحسین محمد بن هارون بن موسى، قال: حدثنا أبی (رضی الله عنه)، قال: أخبرنی أبو جعفر محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید، قال حدثنا محمد بن أحمد بن أبی عبدالله البرقی، قال: حدثنی زكریا بن آدم، قال: إنی كنت عند الإمام الرضا علیه السّلام اذ جیء بأبی جعفر علیه السّلام و سنه أقل من أربع سنین، فضرب بیده إل
تولد مامان بود. همه‌چیز خوب پیش رفت. جمع‌مون جمع بود. آقاجان و مامان‌زهرا، خاله فرح و شوهرخاله محترم که پسرخاله مامان هستند، دایی مصطفی و همسر محترمه، رضا و همسر محترمه، مهدی و من و فاطمه‌زهرا و زینب و همسرِ عزیزم که تو گلِ مجلس مجبور شد بره جلسه (درمورد همین روزهای اخیر) 
ضمنا سوپرایز کامل اتفاق می‌افتاد اگر زهرا، عروسمون در گوش مامان تولدش رو تبریک نمی‌گفت! (ضدحال!) مامان اصلا نمی‌دونست که ما حواسمون بوده که تولدشه. ولی بازم نفهمید که م
دانستنی؟
آیامیدانید؟ احتمال دارد درسال 6000میلادی علم به حدی پیشرفت كند كه خودرو ها دیگر استفاده نشوند و انسان توسط موج برروی زمین باسرعت بالا حركت كند!!!!!!!!!!
آیامیدانید؟ ترانزیستور قطعه ای الكترونیكی است كه توسط این قطعه انقلابی درجهان ایجادشد وباعث بوجود آمدن عصر اطلاعات وارتباطات شد.تمام وسایل الكترونیكی ارتباطی برای ایجاد ودریافت امواج ازاین قطعه استفاده میكنند.
آیامیدانید؟اگر از زمین فراتر وبسیار زیاد دور شویم  آسمان ها را به صورت
 
خلاصه ی انیمه
راجع پسری با قیافه ی خشن که همه ازش دوری میکنن و میترسن ولی در اصل پسر بی آزار و آرومیه و دختری با جثه ی ریزه میزه و کاوایی که خیلی خشن و بزن بهادره!!
این دوتا هرکدوم عاشق دوست اون یکی میشن و تصمیم میگیرن که بهم کمک کنن تا هر کدوم به وصال یارش برسه !!
 
من خیلی دوستش داشتم دو قسمت آخرش از شدت قشنگی اشک تو چشمام جمع شده بود . آخراش که بد داشتم ضدحال میخوردم که ائکی شد یهو. اصلا تا وسطاش که شک داشتم بهم میرسن یا نه همش بخودم میگفتم نکنه
دیروز می‌خواستم بیام یه عالمه غر بزنم. یه چیزایی هم نوشتم ولی منتشر نکردم. ولی الان می‌تونم با حال و لحن بهتری بنویسمش.
قضیه اینه که من آدم کمرویی‌ام. تو برقراری ارتباط با آدمای جدید، برام سخته شروع کننده باشم. زنگ زدن یا رفتن به صد جا و پرس‌وجو کردن درباره‌ی پروژه‌م که دیگه هیچی. و تو این چند روز درگیر جفتشم!
تو آزمایشگاه بیشتر بچه‌ها سرشون بیش از حد تو کار خودشونه. قطعا انتظار ندارم بیان باهام گپ بزنن یا سوال‌پیچم کنن که داری چی کار می‌
گاهی وقت ها یک حالتی شبیه به سردرد توی سرم
عارض میشه که دلم می خواد دونه دونه تارهای موهام رو بگیرم و بکشم. این بار دوم طی
یک ماه گذشته است ولی این بار علتش برام ناشناخته بود. جیغ ها و لجبازی های فاطمه
زهرا هم کفرم رو در می اورد طوری که بدم نمی اومد یک فصل کتکش بزنم اما خدایا، تو
شاهد باش که ما گوش این بچه رو لمس هم می کنیم گریه می کنه. چه برسه به این که
بخواهیم کتکش بزنیم. و من تو این مدت فقط نتونستم صدام رو کنترل کنم که بالا نره.
و خدایا تو شاهد باش
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین
یه صبح دیگه شروع شد و من با چشمام میتونستم همه چیزو ببینم، رفتم جلوی آینه و ماتم برده بود. نمیدونم چرا ولی حال عجیبی داشتم. صبحونه رو رفتیم خونه بابام. آخه شب قبلش داداشم زنگ زد گفت بیاین که کله پاچه بخوریم! منم که عاااشق کله پاچم...
یعنی فکر کن با چه ذوقی پا شدم ازخواب !!!
کله پاچه رو که بقیه خوردن و منم نون و پنیر ... یه همچین آدم ساده زیستی ام من ! داشتم چایی میخوردم که بابام اومد و یه سیب سرخ رو با یه دستمال نمدار پاک کرد و داد بهم، گفت ببین چقدر خو
اعتراف تلخ غزالی عالم بزرگ اهل تسنن به بیعت‌شکنی عمر بن خطاب و غصب خلافت توسط او
غزالی از علمای بزرگ اهل تسنن و از دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در باره تبریک و تهنیت عمر بن صحاک و پیمانى که در آن روز بست و فقط چند روز بعد آن را فراموش كرد، مى‌نویسد:
واجمع الجماهیر على متن الحدیث من خطبته فی یوم عید یزحم باتفاق الجمیع وهو یقول: « من كنت مولاه فعلی مولاه » فقال عمر بخ بخ یا أبا الحسن لقد أصبحت مولای ومولى كل مولى فهذا تسلیم ورضى وتحكیم ثم بعد
دانلود آهنگ جدید مهراد جم | گل شقایق+ متن + پخش آنلاین
♬♪♪♫♪♬
Download New Song By Mehraad Jam | Gole Shaghayegh
♬♪♪♫♪♬
 
Danlod Ahang Jadid Mehrad Jam Gole Shaghayegh
♬♪♪♫♪♬
متن آهنگ جدید مهراد جم بنام گل شقایق:
♬♪♪♫♬
مگه میشه از نگات / دل برید و خسته شد  
تو خود عشقی و عشق / کم میاره پیش تو
 
برای دانلود آهنگ جدید مهرادجم بنام گل شقایق لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید 
 
مگه میشه از نگات دل برید و خسته شدتو خود عشقی و عشق کم میاره پیش توکاش یه جوری بشه که چشم به راهت نشینمم
دانلود آهنگ جدید مهراد جم گل شقایق+ متن + پخش آنلاین
♬♪♪♫♪♬
Download New Song By Mehraad Jam Called Gole Shaghayegh+Text

Danlod Ahang Jadid Mehrad Jam Gole Shaghayegh
♬♪♪♫♪♬
متن آهنگ مهراد جم گل شقایق:
مگه می شه از نگات / دل برید و خسته شد  
تو خود عشقی و عشق / کم می آره پیش تو
 
برای دانلود آهنگ جدید مهرادجم بنام گل شقایق لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید 
 
مگه می شه از نگات دل برید و خسته شدتو خود عشقی و عشق کم می اره پیش توکاش یه جوری بشه که چشم به راهت نشینممثلا تو باشی من واسه بمی
دانلود آهنگ جدید مهراد جم | گل شقایق+ متن + پخش آنلاین
♬♪♪♫♪♬
Download New Song By Mehraad Jam | Gole Shaghayegh
♬♪♪♫♪♬
 
Danlod Ahang Jadid Mehrad Jam Gole Shaghayegh
♬♪♪♫♪♬
متن آهنگ جدید مهراد جم بنام گل شقایق:
♬♪♪♫♬
مگه میشه از نگات / دل برید و خسته شد  
تو خود عشقی و عشق / کم میاره پیش تو
 
برای دانلود آهنگ جدید مهرادجم بنام گل شقایق لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید 
 
مگه میشه از نگات دل برید و خسته شدتو خود عشقی و عشق کم میاره پیش توکاش یه جوری بشه که چشم به راهت نشینمم
چند وقتی میشه که میخوام بنویسم اما انگار نمیشه،یا تامیخوام بنویسمحسش میره،،یه شب هم بیخوابی به سرم زده بود سه بار باگوشی نوشتم
و درآخر نمیدونم چه مرگش میشد دستم میخورد و میرفت برای خودش و کلا بیخیال شده بودم..
اینروزها سریال see رو میبینم البته یک قسمت بیشتر ندیدم چون خیلی هیجانیه:))
بعد کتاب کاش کسی جایی منتظرم باشد رو میخوندم اما دیدم رمانه،خوشم نیومد و کنار گذاشتم
و کتاب شازده کوچولو رو شروع به خوندن کردم و خیلی لذت میبرم و کاملا درکش میکن
سلام
این چند روز یه اتفاقایی افتاد که هی می‌خواستم بنویسم ازشون ولی فرصت نمی‌شد. (از مزایای خونه نیاوردن لپ‌تاپه!)‌
از اینجا شروع کنم که من اول مهر تا خواستم باشگاه رو تمدید کنم گفتن مربیه رفته و آخرای مهر برمی‌گرده. یه مدت بیخیال شدم تا اتفاقی فهمیدم اون باشگاه کوچولوی تو خود محوطه‌ی دانشگاه دوباره راه افتاده. (بعدا فهمیدم هیچ‌وقت تعطیل نشده بوده و ما اشتباه کرده بودیم!) خلاصه دیدم کلا یه کلاس ایروبیک داره که آخرشم پیلاتس کار می‌کنه. دو
نمیدونم از کجا شروع کنم هر چی یادم بیاد مینویسم +هفته قبل شب یلدا مامان اینا پسرعمه رو مهمون کردن و به من گفتن بیا اما من گفتم وقتی شوهر از کار بیاد میام دیگه ساعت شش رفتیم شیرینی خریدیم و رفتیم عمه و عروسش و شوهرش اومده بودن عمه م همیشه منو میدید خیلی خوشحال میشد اونشب رنگ پریده و گرفته بود ازش سوال کردم گفت سرم گیج میره دیگه سریع اومدن دکتر تا رسیده بودن فشارش شده بود بیست و دوحالش بد شده بود و سه ساعت شد که نیومدن و پسر عمه و زنش هم رفتن بعد
اکنون که با نیاز خود و تلفن همراهتان آشنا شده اید میتوانید سازگار ترین شارژر با دستگاه خود را از بین برند های معتبری که در بازار موجود هستند، مانند انکر، شیائومی، سامسونگ، هواوی، اپل، نوکیا و ... انتخاب کنید.
شارژر انکر: برای ما که امروزه حتی باتری و انرژی خودمان هم به باتری وسایل الکترونیکی مثل پاوربانک، گوشی، مچ‌بندهای هوشمند و... بستگی دارد، و از طرفی هر شب مجبوریم آن‌ها را برای روز بعد شارژ کنیم، داشتن یک شارژر دیگر کفاف نمی‌دهد. تازه اگ
قسمت اول را بخوان قسمت 36
هر جور حساب می کنم و منطق و فلسفه می چینم، بازم محبتش به هرچی شنیدم می چربه و در اخر بی خیال شنیده هام می شم و با ایمان به عشقش، تصمیم به خواب میگیرم و قبل از این که فراموش کنم برای امیر پیام می نویسم.
«از این به بعد لطفا مراقب رفتارت باش... ما غریبه ایم!»
پیام رو می خونه ولی جوابی نمیگیرم. حداقل رفتارم با پارسا بهش نشون داده که دیگه جایی تو زندگی ام نداره!
با ذوق و اشتیاق بیدار میشم و برای رفتن لباس می پوشم. چون شیفتم دیرت
اکنون که با نیاز خود و تلفن همراهتان آشنا شده اید میتوانید سازگار ترین شارژر با دستگاه خود را از بین برند های معتبری که در بازار موجود هستند، مانند انکر، شیائومی، سامسونگ، هواوی، اپل، نوکیا و ... انتخاب کنید.
شارژر انکر: برای ما که امروزه حتی باتری و انرژی خودمان هم به باتری وسایل الکترونیکی مثل پاوربانک، گوشی، مچ‌بندهای هوشمند و... بستگی دارد، و از طرفی هر شب مجبوریم آن‌ها را برای روز بعد شارژ کنیم، داشتن یک شارژر دیگر کفاف نمی‌دهد. تازه اگ
پنجشنبه صبح برای این که حس کار پیدا کنم، کمی دور و برم رو تمیز کردم. میز خودم و حتی میز بغلیم و حتی‌تر میزی که بساط چایی روشه رو دستمال کشیدم و بعد رفتم دستمالو شستم. قوری رو که معلوم نبود چند روزه خالی نشده هم شستم و برای اولین بار تو آزمایشگاه چایی گذاشتم دم بشه (همیشه تی‌بگ استفاده می‌کردم). بعد انتظار داشتم بشینم و بوی چایی بپیچه ولی این خبرام نبود! به هر حال حالم کمی بهتر شد و نشستم پای کارام.
روز اولش خوب گذشت ولی بعد رسید به سراشیبی، تا ش
نکاتی برای حفظ رژیم لاغری در مسافرت  _  تعطیلات تابستونی هستش و، فصل مسافرت و گردش و تفریح… اما واسه یه آدم چاقی که دارهرژیم لاغری رو دنبال میکنه؛ سفر به همان اندازه که می‌تواند لذت‌بخش و مفرح باشد، میتونه ضدحال و پشیمونی به بارآور هم باشه…! طوری که در آخر سفر حس می‌کنید دل‌تان می‌خواهد همیشه در خانه بمانید و همان سالاد و آب سبزیجات همیشگی خودتان را بخورید.
خب این خیلی طبیعی کسایی که رژیم دارند، توی مسافرت دچار محدودیت هستند؛ و شرا
چند روز پیش جلسه‌ی سوم با روانپزشکم بود. حرف‌هایی زد که قبلا خودم چند باری به آن‌ها فکر کرده بودم ولی به جوابی نرسیده بودم. مسئله را برایم شکافت و مرا به فکر فرو برد. دیروز کمند پیام داد و گفت می‌خواهند دور همی بگیرند و سپس مرا به گروه «عیش و نوش» واتس‌اپ اضافه کرد. با خودم گفتم این بهترین موقعیت برای تجربه‌ای جدید است. چه خوب شد که چهارشنبه باشگاه رفتم و منتظر پنج‌شنبه نماندم.بدون دغدغه و نگرانی کوله را بستم. با اینکه ماکسیم و تپسی و آژانس
میخواید یه سخنرانی حرفه ای ارائه بدید؟ در این مقاله قصد داریم روش هایی را برای ارائه بهتر و جذابتر یک سخنرانی به شما ارائه بدیم، پاورپوینت و نمایش اسلایدهای زیبا، به خودی خود برای ایراد یک سخنرانی خیلی جذاب است و به درک بهتر مفاهیم کمک می کند.مخصوصاً وقت هایی که میخواهید حجم زیادی از اطلاعات را به مخاطبین ارائه دهید و میخواهید از حالت خسته کننده بودن دربیاید.اما اگر به قول معروف از «آن ور بوم» بیفتیم، نه تنها به شما کمکی نمی کند، بلکه نو
بسم الله الرحمن الرحیم
أنشطة إضافیة 

1: 100 لعبة علاجیة 


ت
اسم اللعبة
الهدف من اللعبة
الفئة العمریّة
أدوات اللعبة
الرابط

1
مواقف السیارات
تقویة التركیز عند الطفل
سنة فما فوق
ورقة بیضاء حجم A3، و أوراق ملونة مقطعة و قلم أسود عریض، و سیارات صغیرة ملونة بنفس ألوان الورق الملون، مع ضرورة وجودة سیارة بیضاء ، و بالطبع لن نحتاج لورق أبیض صغیرة ، لاحظ الفیدیو

2
أدواتی: أمیّزها باللمس!
تقویة التركیز عند الطفل
سنتان فما فوق
غطاء كرتون و أدوات تخص الط
یکشنبه هفته پیش مشغول خوندن مجموعه داستانی از دیوید سداریس بودم که مامانم گفت: شماره اون آقاهه رو که برای کنکور عملی بود سیو کردی؟اوخ :/
شروع کردیم به گشتن کاغذای دور و بر. نبود که نبود. "وقتی میگم یه کاری رو همون موقع بکن، یعنی یه کاری رو همون موقع بکن! حالا زنگ میزنم به مدیرتون میگم شمارشو دوباره..." نه! زشته!
- زشت چیه میپرسیم دیگه.
- نه الان پیداش میکنم.
- پیداش کن ببینم.
خلاصه که در نهایت با گردن کج رفتم به مامانم پیشنهاد دادم که از مدیرمون شماره

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها