نتایج جستجو برای عبارت :

دکترجان به پرستو سلام برسان !

پرستو چت
چت روم پرستو از چت روم های بزرگ ایران است
این چت روم بعد از مدت ها دوباره راه اندازی شد
کاربران عزیز چتروم پرستو از طریق کلیک بر روی تصویر زیر میتوانند وارد پرستو چت قدیم بشوند
پرستو گپ , چت روم پرستو , چت پرستو , برنامه چت پرستو , نرم افزار چت پرستو , ربات چت پرستو
سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام س
پرستو برای من مثل نان بود.مثل متفورمین و انسولین بود برای بیمار دیابتی.من نه فقط پرستو،که هرچیز مربوط به او را هم دوست داشتم.پرهام،برادرش،را هم بیشتر از همه پانزده  ساله های دنیا دوست داشتم.مادرش،ناهید خانم،را مثل مادر خودم دوست داشتم،پدرش،اقای خسروی،دبیر بازنشسته زیست شناسی را خیلی دوست داشتم،آنقدر که به درس مزخرفی مثل زیست شناسی هم علاقه مند شده بودم.کارمند های بانک پاسارگاد شعبه امیرآباد را،خیلی ساده،چون پرستو را میشناختند،و به او
زندگی جاری است
در باور باد،در زمزم رود
پشت گریه ی سنگ
پای آن شاخه ی چوبی نگاه!
زندگی نم نم باران در روز،نم نم باران در شب
زندگی شوق دو چندان دارد
زندگی باور یک اشک در چهره ی من
زندگی خاطر یک گمشده در ساز آکاردئون
زندگی گاه به گاه تنهایی
زندگی شوق به پرواز پرستو هاست...
شاعر : عینک
زندگی جاری است
در باور باد،در زمزم رود
پشت گریه ی سنگ
پای آن شاخه ی چوبی نگاه!
زندگی نم نم باران در روز،نم نم باران در شب
زندگی شوق دو چندان دارد
زندگی باور یک اشک در چهره ی من
زندگی خاطر یک گمشده در ساز آکاردئون
زندگی گاه به گاه تنهایی
زندگی شوق به پرواز پرستو هاست...
شاعر : عیسی کیانی
ای عطر خوش نارنج، سلام!
به عنوان آخرین پیام،
به عنوان آخرین سلام،
به عنوان آخرین کلام.
به تمام کوچه‌های نادیده‌ی شهرم،
به تمام پرستوهای این آسمان،
به تمام گل‌های ناروییده‌ی این جهان.
به تمام عزیزانِ گوشه‌ی قلبم،
به تمام خال‌های کُنج لب،
به تمام اشک‌ها و چشمِ تر.
به تمام دفتر‌های شعر خالی‌ام،
به تمام قلم‌های شکسته،
به تمام درختان خشک این دیار.
به هرکجا که رسیدی،
به هرکسی که دیدی،
به هر صدایی که شنیدی،
« برسان سلام مارا »
خداحافظ؛
بنگ!
و
نگاهش سمت دیگر بود
ورای آشیان جایی
سرایی، کوچه‌ای، باغی، شباهنگ فریبایی
به هر پر آتشی از کوچ و هر رگ جرعه‌ی داغی
پرستو داشت در سینه سر خورشید پیمایی
شبی را تا سحر جوشید
تلاطم‌هاش دریا شد
پرش با آسمان آمیخت
سرش گرم تماشا شد
سوار بال‌های کوچ، خیالش رفت تا آغاز
و فصل اولش را زیست
به زیر سایه‌ی پرواز
پر از شور و پر از بودن، کران آسمان را گشت
پرستو رفت
پرستو رفت
پرستو باز هم برگشت
نه دیگر بال بر تن داشت
نه رد آشیانش بود
بدون میل کوچیدن، بدون شهوت
سلام!امیدوارم که حال خال‌هایت خوب باشد. برایت می‌نویسم تا بگویم من هنوز فرم لب‌ها و چین‌های کنار چشمانت را فراموش نکرده‌ام. به خال روی سرشانه‌ات سلام برسان و مراقب انگشت‌های پاهایت باش.
 
 
پ.ن: سومین پست امشب. قبلی؛ برایم گام ماژور خنده‌هایت را بنواز
  لکه ی بسیار کوچکی روی مانیتور است . با ناخن انگشت کوچکم آن را از روی شیشه پاک می کنم. از رادیویی که روشن است تکرار کلمه ی زمستان را می شنوم و چراغ شب تاری که بنا به فرمایش شاعرنسبتی با یار دارد .
  یار من در آشپزخانه مشغول است و ظروف قورمه سبزی و میرزاقاسمی ناهار امروز را می شوید. یارِ شاعر اما اگر چراغی نیافروزد و سر و کله اش پیدا نشود به جفاکاری متهم خواهد شد. من هنوز به اتهامی مفتخر نشده ام . اما ترس کوچکی در دلم افتاده است . در این روزها که موس
آدرس : مشهد , خیابان امام رضا , امام رضا 3
فاصله تا ورودی حرم مطهر : 4 دقیقه پیاده
هتل  پرستو مشهد یکی از هتل آپارتمان های نزدیک به حرم مطهر هست که از موقعیت مکانی مناسبی در مشهد الرضا برخوردار است . این هتل آپارتمان در خیابان امام رضا 3 با فاصله حدود 4 دقیقه پیاده تا حرم مطهر رضوی فاصله دارد و زائران بارگاه منور حضرت امام رضا (ع) میتوانند در فاصله زمانی کوتاهی به زیارت حضرت نایل شوند. همان طور که گفته شد نزدیکی به حرم مطهر و موقعیت مکانی ایده آل از
   عینڪ دودے را از مقابل چشمانش برداشت و با کلامے آمیختہ از تعجّب با خود گفت: پدر و عمو چہ بهم مےگویند؟! در مورد کدام پرستو حرف مےزنند؟! من کہ اینجا هستم؛ صحیح و سالم! نہ حافظہ‌ام را از دست داده‌ام و نہ بدنم ترکش دارد! چرا امروز همہ بےربط حرف مےزنند؟!... نکند شخص دیگرے را با من اشتباه گرفتہ‌اند؛... یعنے امکان دارد پروانہ را با من عوضے گرفتہ باشند؟!... آره پروانہ؛...
ادامه مطلب
چه شد؟ خاک از خواب بیدار شدبه خود گفت: انگار من زنده ام!دوباره شکفته است گل از گلمببین بوی گل می دهد خنده ام!نوشتند چون حرف ناگفته ایگل لاله را بر لب جویبارچه شد؟ باز انگار آتش گرفتهمه گل به گل دامن سبزه زارچنین گفت در گوش گل، غنچه ای:نسیمی مرا قلقلک می دهدزمین زیر پایم نفس می کشدهوا بوی باد خنک می دهدصدای نفس های نرم نسیمبه بازیگری گفت: اینک منم!که با دست های نوازشگرمگلی بر سر شاخه ها می زنم!از این سوره ی سبز و آیات سرخکتاب زمین پر علامت شدهزمی
ای تو آن که صدای گریه ات حتی در سکوتِ مرگبارِ شب به گوشِ کسی نمی رسد؛ای تو آن که نگاه ها از تبرک به چهره ی مقدست محروم اند؛در کدامین قبه ی متبرکه به انتظار برخواستن بانگِ ظهورت نشسته ای؟در کجای آسمان با خدایمان برای ما دعا می کنی؟در کدامین شب از حوالیِ بی خیالیِ ما گذر کرده ای و گردِ پاکِ محبتت را بر دامان ما نشانده ای کِ اینچنین مجنونِ رایحه ی بهشتی ات شده ایم؟کجای زمان برای ما دستانت را به سمتِ خدا گرفته ای کِ در دل شب نامت بر قلب هایمان درخش
دانلود مداحی سلام ای غرق نور سلام از راه دور میثم مطیعی
مداحی به تو از دور سلام با نوای میثم مطیعی برای پیاده روی اربعین
متن نوحه
سرخی هر غروب، میرم پشت بام
بغضم میشکنه، اسم توئه، روی لبام
ای باد صبا برسون به حسین، سلام منو
سلام بر حسین
ای قاصد دل برسون به حسین، پیام منو
سلام بر حسین
سلام ای غرق نور، سلام از راه دور
سلام آقای پر درد صبور
سلام ای کربلا، سلام ای نینوا
سلام ای خامس آل عبا
ای گل وفا حسین
معدن سخا حسین
می کُـشی مرا حسین
 
سرخی هر غروب
شعر سلام✋دوست خوبم سلام سلامدوست دارم در یک کلاممیخوام همیشه از خدادوستی ما نشه تمامسلام من مثل گلههدیه ی من برای تومثل صدای بلبلهمیگم منم فدای توسلام دلو شاد میکنهانگاری که بادبادکهخبرهای خوب میارهسلام من قاصدکهمیگم با مهربونی سلام با خوشزبونیسلام یعنی محبتاینو خودت میدونی
 
با تو کشف کردم که بهاربرای گرامی داشت تنها یک پرستو می‌آید...پیش از تو، می‌پنداشتم که پرستوسازنده‌ی بهار نیست...با تو دریافتم که خاکستر، اخگر می‌شودو آب برکه ها‌ی گل‌آلودِ باران در گذرگاه‌هادوباره، به ابر بدل می‌شوند،و جویباران، در نزدیکی مصب خویشپالوده می‌شوند و به سرچشمه‌های خویش باز می‌گردند،و قطره‌ی عطر، خانه‌ی مینایی‌اش را رها می‌کند،تا به گل سرخش، بازگردد،و گل‌های پژمرده در تالارهای ظروف سیمین،به غنچه‌های کوچک در کشتز
‌‌
اکنون دیگر "در دسترس" بودنت مهم نیست چون دیگر نه "مشترک" هستی و نه "مورد نظر" ...!
هوا سرد است اما نگران نباش سرما نمیخورم ، کلاهی که سرم گذاشتی تا گردنم را پوشانده...!
هرکس ک سراغت را میگیرد ، نمیگویم وجود نداری ، میگویم وجودش را نداشتی...!
فکر نکن تو فوق العاده بوده ای ، قطع به یقین من کم توقع بوده ام...!
حالا هم که اتفاقی نیفتاده ، حادثه ی بین ما ، فقط یک زد و خورد ساده بوده ! تو جا زدی ، من جا خوردم....!
زمانی "نبودنت" همه هستی مرا نابود میکرد ولی حالا
  *بر گرفتہ از رمان در پرتویے دیگر*
   موقع اذان صبح بود. مهناز طبق منوال همیشہ بہ حیاط آمد تا وضویے بگیرد و همراه خواهر بزرگترش بہ نماز بایستد اما با صحنہ ایے مواجہ شد کہ نگرانیش را از بابت خواهرش افزونتر ساخت؛... درِ اتاق پروانہ بستہ بود و چراغ آن خاموش و هیچ صدایے از آنجا بگوش نمےرسید! مهناز سریع بسمت اتاق پروانہ آمد در اتاق را آرام زد و خواهرش را صدا زد اما جوابے نشنید. نگرانتر شد؛ در اتاق را باز نمود و وارد آنجا شد. فضاے اتاق کاملا تاریڪ بود و
به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید.
- دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟
- همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم.
به کجا چنین شتابان؟
- به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا، سرایم.
- سفرت به خیر اما
تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفه‌ها، به باران
برسان سلام ما را.
م. سرشک
#یادش_بخیر
پارسال هفته دوم تعطیلات عید تلفنم صبح زنگ زد و قبل از پاسخ دادنم ، قطع شد. شماره بدون نام روی تلفن بود و من معمولا با اینجور شماره ها تماس نمی‌گیرم.
ناگهان دلم لرزید،‌زنگ زدم به برادر کوچکم حسین و شماره را برایش خواندم و گفتم شاید شماره تو باشه که دوباره خطت را عوض کردی!، داداش حسین تایید کرد و گفت از سوریه برگشتی, تعجب کردم و فورا تماس گرفتم، گوشی را برداشتی و با صدای گرم همیشگی گفتی:
به به سلام اخوی، نایب الزیاره ام پیش امام رضا.
گف
یادش بخیر
پارسال هفته دوم تعطیلات عید تلفنم صبح زنگ زد و قبل از پاسخ دادنم ، قطع شد. شماره بدون نام روی تلفن بود و من معمولا با اینجور شماره ها تماس نمی‌گیرم.
ناگهان دلم لرزید،‌زنگ زدم به برادر کوچکم حسین و شماره را برایش خواندم و گفتم شاید شماره تو باشه که دوباره خطت را عوض کردی!، داداش حسین تایید کرد و گفت از سوریه برگشتی, تعجب کردم و فورا تماس گرفتم، گوشی را برداشتی و با صدای گرم همیشگی گفتی:
به به سلام اخوی، نایب الزیاره ام پیش امام رضا.
گف
دکترجان! خداقوت
این ایام، بیش از همیشه، به شمایان افتخار می‌کنیم؛ می‌بالیم به شما پزشکان، پرستاران، پیراپزشکان، کادر بیمارستان، و همه‌تان که با کروناویروس نبرد می‌کنید تا مردمانمان آرامش یابند.خداوند پاداشتان دهد، دلاوران بی‌هراس!علی‌اکبر مظاهری۹۸/۱۲/۱۱
#شهید_نوشت
دست نوشته شهید لطفی نیاسر  در سررسید خود به تاریخ ۹ ربیع الاول سال ۱۴۲۵ (۱۵ سال پیش ) :
《 به نام خدای فاطمه سلام الله علیها 》
خدایا می گویند که این روز که اولین روز امامت حضرت حجت ( عج ) است ، روزی است که شاد کردن دل در آن توصیه شده است ؛ پس خدایا دل ما را که (چه کسی ) شاد خواهد کرد ؟!
《 نمی دانم  اما فقط می دانم که من بی صاحب نیستم 》
آری مولایی دارم که با ظهورش دل مشرک و کافر را شاد می کند ، پس ببین با دل ما چه می کند ؟
《خدایا سلامش را برسان
سلام و احترام خدمت تمام اعضای محترم حلقه داستانی کویر
دوستانی که علاقه مند هستند در بخش تمرین های روایی شرکت کنند، موقعیت مورد نظر به این شکل است:
مادر زنگ می زند که کار بسیار واجبی دارم و سریع خودت را برسان.وقتی به خانه میروی، خبری از مادر نیست.
برای سعید یه تی شرت قرمز خریدم. گفتم چشمهاتو ببند تا تنت نکردم چشمهات رو باز نکن...یادم باشه این بار رفتم خرید برای پرهام پرستو هدیه بخرم. هدیه خریدن یه جور پیام دادن به آدمهاست؛ آهای! من حواسم بهت هست؛ برای تو وقت صرف میکنم این یعنی علاقه م واقعیت داره. 
 
سلام بر لحظه ای که زهیر با کلام همسرش حسینی شد... 
 
سلام بر لحظه ای که غلام سیاهی ندا سر داد: امیری حسین و نعم الامیر
 
سلام بر ناراحتی عباس، زمانی که دشمن فکر می کرد می تواند حسین را از عباس بخرد...
 
سلام بر سر بر نیزه بر افراشته حسین
 
سلام بر دستان ناتوان سجاد زمانی که هل من ناصر... پدر نه امامش را شنید... 
 
سلام بر لحظه اذن میدان گرفتن زینب برای پسرانش
 
سلام بر لبان تشنه اکبر که با آن رضایت شهادت را از پدر گرفت... 
 
السلام علی الحسین 
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود توی یک جنگل سبز چند تا آهو با بچه هایشان زندگی می کردند .بچه های عزیز هر وقت که آهو خانم برای بچه هایش غذا تهیه می کرد و می آورد که بین آنها تقسیم کند یکی از بچه هایش به نام دم قهوه ای میگفت : من بیشتر می خوام .آهو خانم می گفت : آخر عزیز دلم باید به اندازه ای که می توانی بخوری ، و برداری اگر بیشتر برداری نیمه خور و اسراف می شود .
ولی آهو کوچولو گوشش بدهکار نبود . یک روز که با برادرش د نبا ل رنگین کمان می گ
بربسیجی دلاور یاورقرآن سلام/حامی خوب ولایت ازبرجانان سلام/صف شکن درجبهه حق میخروشد دائما/حامی اسلام ورهبربرکت ایمان سلام/رادمردبابصیرت لشکر ایران ماست/ازبرای یاورحق بنده رحمان سلام/هم شجاع وقهرمان شددرنبرد دشمنان/رهروراه شهیدان اسوه دوران سلام/هست رزمنده همیشه دررکاب رهبری/عاشق خط امام وزمزم احسان سلام/گشته الگوی زمانه استقامت محوراست/بربسیجی های ناب کشور ایران سلام/لشکرصاحب زمان راباز معنا کرده است/اوشفاازبهرشیعه میشود درمان سلام/
❆ لب های شراب آلود:
 
هرگز شرابی ننوشیده امکه مست شومهمین لب های پر از مَی توشراب آلود ترین خُم دنیاستبوسه ام برسان.
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
برحریم کربلا کاشانه ایمان سلام/بر حسین وزینب ومجموعه یاران سلام/سرزمینی که سراسرعشق معنامیکند/مسلم وهانی نخستین گوهراحسان سلام/برحبیب وحرو عابس بربریروشاکری/جمله اصحاب مولادردلش طوفان سلام/نوجوان مجتبی و یاوران برعلی/اصغرشش ماهه اوتشنه دوران سلام/شدجوان کربلایی شبه پیغمبر بود/برعلی اکبرش درپهنه میدان سلام/درکنار علقمه عباس غوغاکرده است/بر علمدارحسینی حامی قرآن سلام/ناظربرقتلگاهش زینب وسجادبود/درحریم شاه دین برحضرت جانان سلام/سخت ش
خدایا خوبی ها را به دست ما به مردم برسان
 
مادربزرگ ها هم عالمی دارند برای خودشان.
دستت را می گیرند و می گذارند وسط قصه هایشان.
عینک مادر بزرگ را برمی دارم!ها می کنم! با گوشه لباسم شفاف شفاف می شود.
گونه ی آویزان و سرخش را می بوسم و عینک را قاب چشمانش می کنم.
ـ مادر جون.
ـ جان دلم.
ـ این همه سال شما قصه ها رو به ما رسوندی حالا من می خوام قصه برسونم به شما.
می خندد از همان خنده های دوست داشتنی که صدایش را فقط خودش می شنود.
ـ راستش خیلی فکر کردم، دیدم شما
سلام برتو     که زیباترین  شیرین ترین  و  پرنشاط ترین کلمه  سلام است 
 
سلام برآسمان و زمین   و سلام برعشق 
 
هیچ بارانی ردپای خوبان را از کوچه های خاطرات نخواهد شست
 
دوست داشتن فقط گفتن نیست
 
گاه سکوت است
 
گاه نگاهی مهربان است
 
گاه دعا از دل و جان است
 
و گاه یک پیام  
 
سلام بر حسین (ع)سلام بر دستان کوچک رقیه سه ساله 
سلام بر لب های خشک علی اصغر او که سیرابی اش به چند قطره آب داغ ابدی بر دلهاست 
سلام بر علم عباس 
بر قامت اکبر 
بر نجابت قاسم 
بر معصومیت عبدالله 
و بر تنهایی و صبر زینب سلام 
سلام بر محرم
حسین... مروارید سرخ کربلا.
حسین... ابر چشمان پر از اشک مؤمنان.
حسین... لانه ی پرنده های بی خانه.
...
وقتی محرم می آید، انگار همه چیز طلسم می شود؛ قلب ها همه عاشق می شوند، دل ها همه بی تاب می شوند، چشم ها همه گریان می شوند...
 
چه زیباست پرواز دسته دسته پرستو به حرمت حسین!
چه زیباست فریاد عاشقانه ی نامت حسین!
چه زیباست زمزمه ی زیارت عاشورایت حسین!
.
.
.
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست...؟
بنابر آنچه که نقل شده است، دهم رمضان سالروز رحلت بانوی بزرگ اسلام ،همسر با وفا ویار وحامی رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ،ام المومنین حضرت خدیجه علیهاالسلام می باشد.در عظمت مقام او همین بس که از میان تمام بانوان اهل بهشت پس از دخت والا مقامش صدیقه کبری سلام الله علیها ،ایشان و حضرت مریم و آسیه برترین و والاترین هستند.حضرت خدیجه علیهاالسلام اولین بانویی است که به رسول خدا ایمان آورد.و ثروت فراوان خویش را در راه ترویج اسلام مصرف نمود. علاق
برحسین وکربلا وبرمحبانش سلام/برسپاه انقلاب و پاسدارانش سلام/جنگ مابا دشمن دین تاهمیشه برقرار/بهرعمارولایت گنج ایمانش سلام/شدسپاه پاسداران سرفراز وجاودان/برسلیمانی ایران مردمیدانش سلام/دشمنان ملت مامثل شمرو حرمله/بهرنابودی دشمن تابه پایانش سلام/پاسداربابصیرت هرکجایی حاضراست/بر خلوص بندگی و عشق ایرانش سلام/دررکاب رهبرمامی خروشد درجهان/برامام ومقتدا وبرشهیدانش سلام/شیعیان پاک مهدی برفرج آماده باش/تاظهور حضرت اوبهریارانش سلام/
به کجا چنین شتابان؟گون از نسیم پرسید
-دل من گرفته زین جاهوس سفر نداریز غبار این بیابان؟
-همه آرزویم اماچه کنم که بسته پایم.به کجا چنین شتابان؟
-به هر آن کجا که باشدبه جز این سرا، سرایم
-سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا راچو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتیبه شکوفه‌ها، به بارانبرسان سلام ما را
 
شفیعی کدکنی
 
 
بهار آمد، بیا جانانة دل،
تکان این گرد غم از خانة دل.
غبار کینه را از دل بشوییم،
ز غم خالی شود پیمانة دل.
به غارت برده ای گنج دلم را،
چه می جویی از این ویرانة دل؟
به جان و دل پرستو را پرستیم،
بهار آید به هر کاشانة دل.
شکسته صد قفس مرغ هوسها،
بیاید پرزنان بر لانة دل.
زمین و آسمان دارد تمنّا،
بهار دل رسید، دردانة دل.
ز مویت شد دراز افسانة شب،
به مویت بافم این افسانة دل.
اگرچه دل به کسی داد،جان ماست هنوز           به جان او که دلم بر سرِ وفاست هنوز
ندانم از پی چندین جفا که با من کرد                  نشان مهر وی اندر دلم چراست هنوز؟
به راز گفتم با دل،ز خاطرش بگذار                            جواب داد فلانی ازان ماست هنوز
چو مرده باشم اگر بگذرد به خاک لحد                به بانگ نعره برآید که جان ماست هنوز
عداوت از طرف آن شکسته پیمانست                  وگرنه از طرف ما همان صفاست هنوز
بتا تو روی ز من برمتاب و دستم گیر             
به اطلاع دانشجویان گرامی درس حسابداری پیشرفته ۱ می رساند که نمرات امروز نهم تیر اعلام می گردد. جهت اطلاع رتبه اول تا سوم نمرات این درس به شرح زیر است:
رتبه اول خانم فریده بهمنی۱۸/۵
رتبه دوم خانم سارا مفاخری ۱۷/۵
رتبه سوم مشترک خانم ها حدیث رستگاری،اوین رضایی،سارا فیروزی و پرستو رحمانی۱۷
حدیث روز
حضرت علی علیه السلام 
أَنَّهُ کَتَبَ إِلَى رِفَاعَةَ، إنْهَ عَنِ الْحُکْرَةِ فَمَنْ رَکِبَ النَّهْیَ فَأَوْجِعْهُ ثُمَّ عَاقِبْهُ بِإِظْهَارِ مَا احْتَکَر.
حضرت علی علیه السلام به رفاعه‌بن شداد البجلی قاضی خود در اهواز نوشت، از احتکار جلوگیری کن و هر کس احتکار کرد کیفری دردناکش ده و سپس با بیرون آوردن اجناس احتکار شده، محتکر را به عقوبت برسان
مجموعه اشعار کوتاه 
لیلا طیبی(رها) متولد ۱۳۶۹ نهاوندکارشناسی ارشد مشاور خانواده
❆ دلتنگی:این روزها که دلتنگ می شومحرف هایماز چشم هایم سرازیر می شوند.
❆ بازوان تو:روانشناس اند بازوان توتا می گیرند به آغوشمرام می شوداسب چموش خیالم.
❆ انتظار:نقاشی بلد نیستماما انتظارت راخوب میکشم!.
❆ تنهایی:کاش یکی بیایدو بگویدمچرا لبخندهای تو؛اینقدر بی رنگ است!؟و من همه چی رابیاندازم گردن تنهایی...
❆ تپش قلبت:تپش قلبت پر است از دوستت دارم های مکرر،به زبان
خدایا! چرا مرا شکسته میخواستی؟ من که جز تو کسی را نخواستم... خدایا! مرا از بندگانت بی‌نیاز کن و به خودت برسان... خدایا کمکم کن که از ننگ و نام بگذرم و آنچه شایسته است انجام دهم.. سکوتم را غرق عطر یاد خودت کن و سخنم را سرشار از حضورت گردان... خدایا! من از چشم طمع و دشمنی این مردمان میترسم، از علم‌شان از جهل‌شان؛ نحوست سایه شرشان را از من دور کن.. خدایا! اگر هستم، وجودم را جز خیر و خوبی برای بندگانت قرار نده و اگر نیستم، مرا با رحمت و رضوان خودت در آغوش
 ❆ #شهر:شهری است شبمابین پلک های توچشم که می بندیسیاه می شود شهر روشنم ❆ #دور:ای نزدیکترین دور به منآمدنت را برسانتا جوانی ام دور نشده است ❆ #باران:باران می باردو دلم گرفته تر استاز روزهای بارانی #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_سپکو@ZanaKORDistani63سپکوسرای میخانهکانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)https://t.me/sepkomikhanehhttps://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
سلام بهار خاتون! سلام رستاخیزِ طبیعت! سلام ماه رویِ زیبا! سلام کیابیایِ گیتی! خوش آمدی، صفا آوردی، یک بغل غنچه با خود به همراه داری که!.. زیبایِ‌من، بهارِ من، به زندگی‌ام خوش آمدی!.. خوب شد که آمدی، ای امیدِ قلب های نا امید!.. ای فرستاده‌ی خدا، ای فرشته‌یِ مهربانی!.. بگذار کمی تو را به آغوش...
  دعای بیستم : 
برای مکارم اخلاق و کردار پسندیده
پروردگارا رحمت تو بر محمد و آل محمد(ص) الهی ایمان مرا به کاملترین مراحل ایمان برسان و یقین مرا به فاضل ترین مراتب یقین منتهی گردان. 
نیّت مرا بهترین نیّت ها و عمل مرا به بهترین اعمال برسان .
خداوندا نیّت خیر مرا وافر گردان و به لطف خود اندیشه ی پاک عنایت کن تا به یقین برسد .
ما را با صلاح حال خود نیرو و حمایت فرما تا آنچه تباه شده بصلاح برگردد.
خدایا رحمت بفرست بر محمّد و آل محمّد(ص) 
خدایا کفایت کن
  دعای بیستم : 
برای مکارم اخلاق و کردار پسندیده
پروردگارا رحمت تو بر محمد و آل محمد(ص) الهی ایمان مرا به کاملترین مراحل ایمان برسان و یقین مرا به فاضل ترین مراتب یقین منتهی گردان. 
نیّت مرا بهترین نیّت ها و عمل مرا به بهترین اعمال برسان .
خداوندا نیّت خیر مرا وافر گردان و به لطف خود اندیشه ی پاک عنایت کن تا به یقین برسد .
ما را با صلاح حال خود نیرو و حمایت فرما تا آنچه تباه شده بصلاح برگردد.
خدایا رحمت بفرست بر محمّد و آل محمّد(ص) 
خدایا کفایت کن
مردم ما زندگانی را از صدای باد میگیرند
مهربانی و محبت را
از پرستو یاد میگیرند
مردم ما، با صدای اب
غصه را از قلب میشویند
چشمه را وقتی که میبینند
یک سلام گرم میگویند
مردم ما شاپرکها را مثل گلها دوست میدارند
روی سنگ کوه هم حتی
دانه های عشق میکارند
مردم ما دوستی ها را
مثل بوی یاس میدانند
با گروه کبک ها در کوه همصدا آواز میخوانند
مردم ما مهربان هستند
در ده ما زندگی زیباست
مثل شبنم روی یک گلبرگ
آسمان در چشمشان پیداست
جعفر ابراهیمی
 
دیوار اشعار  هر
خداوندا
از اینکه مرا از عصاره ی خاک پاک مطهران عالم آفریدی سپاس گزارم
شهید هادی ذوالفقاری می گفت دیگر نمی توانم زنده بمانم! دنیا بوی گناه می دهد
خدایا
پاکی و صداقت در این دنیا مضحکه شده است
مکر فریب حیله دورویی ریا چاپلوسی ، آنهم در مملکت اسلامی دارد فرهنگ می شود
اگر جانم را نمی گیری
طبق همان دعای ووفقنی للتی هی ازکی که تازه عمقش را میفهمم 
یه طور خاصی
به فنایم برسان
خودت میدانی دلتنگ آن چهره ام ...
آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خوانداز فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند
آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشتگله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت
هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواندداشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند
یادم انداخت که آن سوی تماشا او هستمی‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست
جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دستسهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست
رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَدخانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد
خانۀ دوست که از دوست پر
میدونید خوبیه یکی مث بوقول خدابیامرز و سفید برفی و سیندرلا و نخودی و قمری ها و پرستو های حیاط پشتی چیه؟
اونا دروغ نمیگن، خیانت نمیکنن، امضا جعل نمیکنن، اسناد غیر واقع نمیسازن، اونا تحقیر نمیکنن اونا رشوه نمیدن و نمیگیرن فخر نمیفروشن...مزدور نمیشن...دزدی نمیکنن
حرز نمیشکنن، حریم بقیه رو خورد وخاکشیر نمیکنن
اونا...حیونن
ولی "اشخاصی" که این کارو میکنن چی هستن؟؟؟؟؟میفهمید؟ فرق شخص با فرد خیلی روشنه، نه؟
انگور فلّه ایم ، با گلّه ی انگوران، در خمره مخموری در گوشه ی مهجوری ! قراره که روزی “گنداب شوم گنداب”بیا و بَردارم در کوزه بیاندازم! در یوزه بیاندازم سرخ ترین خونِ ، جان را بِچِش از خونم و بعد اگر خوش بود، اگر که شاد شدی ! مرا به نام خودت!“شراب کن شراب”دفتر کهنه ای ام ! ورق نمی خوردمقسم به جان کسی که دوستش داری ورق بزن مرا ! صحیح قرات کن و بعد مرا به معجزه ات !“کتاب کن کتاب”نه فحش بلد بودم ، نه فحش میگویم فحش که میخوردم ، سکوت میکردم!اصلا بیا هر
عید میلاد پیامبر گرامی اسلام رو که مقرون شده ( مقرون کردنش ) با گران شدن بنزین و وارد شدن کشور به یک دوره ی گرانی های جدید به همه ی دوستان تبریک می گم ! 
+ حسن ! این چه کج سلیقگی بود که کردی ؟! کج سلیقگی بود اصلا آیا ؟!؟!؟
++ خدایا ، خداوندا ! جون هرکی دوس داری ! هرچه سریع تر سالِ 1400 را به ما برسان ...
#ارسالی_از_همراهان
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها
باز از دوریت افتاده به کارم گره ها
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
خدایا ...
تو همون کسی هستی که این ماه رو بر تمام ماه ها برتری دادی . و از بین تمام امت ها ما رو انتخاب کردی که از این سفره ی پر برکت بهرمند بشیم . این ماه خیلی برای ما سنگ تمام گذاشت . پر بود از خیر و برکتی که تو ای خدا توش قرار داده بودی ... و حالا ... ما باید باهش وداع کنیم . وداعی سخت . سخته خدایا این وداع ...
نمی تونیم ازش خداحافظی کنیم ، پس بذار دوباره بهش سلام کنیم ...
سلام ای ماهِ عزیز ، سلام ای بهترین دوست ، سلام به تویی که در کنارت بودن دلمو نرم کرد و گ
{از عاشورا تا ظهور - شماره 40}
 
از اسرار زیارت ناحیه مقدسه
 
... سلام ...
"سلام" نام خدا و زمزمه ی بهشتیان است. "سلام" کم کردن فاصله و نشانه ی نزدیکی قلب است؛ به همین خاطر در طلیعهٔ همه ی زیارات «سلام» آمده است.
اما تعداد سلام های وارد شده در این زیارت از غالبِ زیاراتِ دیگر بیشتر است! زیارتی با بیش از یکصد سلام:
سلام بر ملائکه/ سلام بر انبیاء؛ که نام ۲۳ تن از پیامبران آورده شده/ سلام بر امامان و اولیاء/ سلام بر فاطمه زهرا/ سلام بر روحِ زیارت؛ حضرت سیدال
برحریم کربلا کاشانه ایمان سلام/بر حسین وزینب ومجموعه یاران سلام/سرزمینی که سراسرعشق معنامیکند/مسلم وهانی نخستین گوهراحسان سلام/برحبیب وحرو عابس بربریروشاکری/جمله اصحاب مولادردلش طوفان سلام/نوجوان مجتبی و یاوران برعلی/اصغرشش ماهه اوتشنه دوران سلام/شدجوان کربلایی شبه پیغمبر بود/برعلی اکبرش درپهنه میدان سلام/درکنار علقمه عباس غوغاکرده است/بر علمدارحسینی حامی قرآن سلام/ناظربرقتلگاهش زینب وسجادبود/درحریم شاه دین برحضرت جانان سلام/سخت ش
همینطور که نشسته‌‌ام، قطره اشکی روی گونه‌ام می‌غلتد و وقتی به خودم می‌آیم که می‌چکد روی کتابی که به ظاهر در حال خواندنش هستم. دیگر از هر محرک غده اشکی‌ی بی‌نیاز شده‌ام. نه لازم است آهنگی توی گوشم بخواند که غم صدایش یا خاطره‌ی پشتش به گریه بیاندازدم، نه به سبک همیشه نیاز دارم دراز بکشم، به سقف خیره شوم و هزار جور فکر توی سرم وول بخورند و با یک گریه‌ی حسابی همه چیز ختم به خیر شود.
چیزی خِرم را چسبیده که نمیدانم چیست؛ ولی هر چه که هست، حالا
اگه یه روز یه دختر بچه یا پسر بچه از پنجره خونشون به شما سلام کرد، جوابشو بدید خوش حال میشه.شاید تنهاست، حوصلش سر رفته :)
جوابشو بدید ذوق میکنه.
+خواهرم میگه، خواهر زادم میره لب پنجره، به همه سلام میکنه
اقا سلاام
عمو سلاام
نی نی سلام
...
ولی کسی جوابشو نمیده ... پسر قشنگم!
یادش بخیر
خوش به سعادتت داداشم چه خوب با شهدا ارتباط برقرار کرده بودی...
شب اول بعد از شهادتت توی وسایلت سررسیدی رو پیدا کردیم که تصویر شهید آوینی روی جلدش بود و پشتش این جمله زیبا...
و زیباتر از اون اینکه شهادتت دقیقاً روز شهادت شهید آوینی بود. یعنی 20 فرودین.
دست مارو هم به دست شهدا برسون...
 حضرت باقر ع فرمود بدرستیکه خدای عزوجل د ست دار.د اشکار کردن سلام. 6 حضرت صادق ع فرمود. بخبل کسی است که از سلام. کردن  بخل  کند 7 ابن قداح  گوید حضرت صادق ع فرمود هر گاه یکی از شما ها سلام کند باید بلند سلام کند  و نگوید من سلام کردم و جواب مرا ندادندزیرا شابد سلام کرده و انها نشنیده اند. جون یکی از شماهاجواب سلام گوید باید بلند جواب دهد ومسلمانی. نگوبدکه من سلام. کردم و بمن جواب ندادند سپس فرمو دعلی ع همیشه میفرمودخشم نکنید  کسی را هم  بخشم نباور
   برگرفتہ از رمان در پرتویے دیگر
   خنده اے کرد و در جواب گفت: اےبابا! همہ کارها را کہ تو و مهناز انجام دادید و بہ من فرصتے ندادید تا کارے انجام دهم. تازه خانہ خیلے تمیز بود و کار زیادے نبود تا انجام دهیم.
   محمد نگاهے بہ او داد و گفت: تو باید بیشتر مراقب سلامتے خود باشے. در این یڪ هفتہ خیلے بہ خودت فشار آوردے. حقّت است کہ یڪ دعواے حسابے با تو بکنم.
   پرستو کہ از نگاههاے مهرآمیز برادر پروانہ بوجد آمده بود در جواب او گفت: خُب منتظر چہ هستے؟! دعوایم
سلام
« به قولی ام‌عمره که نامش اسماء و دختر بشیر بن نعمان بود، به مصعب گفت: مختار، متقی و پاک و روزه‌دار بود. مصعب گفت: ای دشمن خدا تو هم او را ستایش می‌کنی؟ سپس دستور داد تا او را گردن زدند. وی نخستین زنی بود که دست بسته گردن زده شد.
به قول دیگری، وی در پاسخ مصعب که از او خواسته بود از مختار بیزاری بجوید، گفت: چگونه از مردی بیزاری جویم‌ که می‌گفت خدا پروردگار من است و روزها روزه‌دار بود و شب‌ها را نماز می‌خواند و در راه خدا و پیامبر او فداکار
سلام دوستان. جونم براتون بگه که خیلی خستم خیلییی:/ در مورد معلما که خداروشکر که معلما به نظر خوب میان . ممکنه حتی از قبلی ها هم بهتر باشن. البته اینا دیگه اهمیتی نداره. تنها چیزی که اهمیتی داره اینه که من دوباره   سردرگمم.... هعی...
معاون عوض شد و یه آدم افتضاح اومده البته قبلیم افتضاح بود فقط اولیه خوب بود .
و اینکه تسلیت...
 
+ پاییز زیبا
پاییزی که باد هایت بوی باران میدهند 
برسان پیام مارا به بهار
و به او بگو
میهمان دوستی هستیم 
که امیدواریم امسا
سلام برنامه محاسبه حجم کره یک برنامه ساده که فقط لازم هست شما از انواع متغیر، عملگر و عملوند ها و استفاده از کتابخانه Math یاد داشته باشید. خب الگوریتم و کد برنامه و براتون میزارم.
کد برنامه:
package com.company;
import java.util.Scanner;
public class Main {
public static void main(String[] args) {
// write your code here
System.out.println("لطفا شعاع دایره را وارد بکنید:");
Scanner input = new Scanner(System.in);
int input_ = input.nextInt();
//دریافت شعاع دایره از نوع صحیح
int taqsim = 4/3;
int pw = (int) Math.pow(input_,3);
//رسان
سلام برنامه محاسبه حجم کره یک برنامه ساده که فقط لازم هست شما از انواع متغیر، عملگر و عملوند ها و استفاده از کتابخانه Math یاد داشته باشید. خب الگوریتم و کد برنامه و براتون میزارم.
کد برنامه:
package com.company;
import java.util.Scanner;
public class Main {
public static void main(String[] args) {
// write your code here
System.out.println("لطفا شعاع دایره را وارد بکنید:");
Scanner input = new Scanner(System.in);
int input_ = input.nextInt();
//دریافت شعاع دایره از نوع صحیح
int taqsim = 4/3;
int pw = (int) Math.pow(input_,3);
//رسان
۱.مگر نخواندیم سلام هی حتی مطلع الفجر
این شب سلام است تا طلوع فجر
پس بیا «لیلةالسلام» بخوانیمش.
شب سلام سلام خدا به انسانها و سلام فرشتگان به انسانها و سلام انسانها به انسانها
خوش به حال آنانکه به حقیقت سلام رسیدند و خود مجسمه ی سلام شدند.
۲. دومین شب قدر گذشت .دیشب مفاتیح را نگاه میکردم دو نکته ی مهم نوشته بود:
اینکه پرسیدند برای ما معلوم کنید شب ۲۱ یا ۲۳ کدوم شب قدره ؟ در جواب حدیث داره که: «اینکه دوشب رو مناجات کنی برای حاجاتت کار سختی نیست.»
سلام برنامه محاسبه حجم کره یک برنامه ساده که فقط لازم هست شما از انواع متغیر، عملگر و عملوند ها و استفاده از کتابخانه Math یاد داشته باشید. خب الگوریتم و کد برنامه و براتون میزارم.
کد برنامه:
package com.company;
import java.util.Scanner;
public class Main {
public static void main(String[] args) {
// write your code here
System.out.println("لطفا شعاع دایره را وارد بکنید:");
Scanner input = new Scanner(System.in);
int input_ = input.nextInt();
//دریافت شعاع دایره از نوع صحیح
int taqsim = 4/3;
int pw = (int) Math.pow(input_,3);
//رسان
پرستو جهانگیری عضو شورای اسلامی شهر شاهین‌شهر خبر بازداشت خود و برادرش به خاطر حمل مواد مخدر را تکذیب کرد.









به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از اصفهان، اخیراً یکی از جریان‌های سیاسی شهر شاهین‌شهر موسوم به عدالت‌خواهی در کانال تلگرامی خود خبری مبنی بر اینکه «یکی
از اعضای شورای اسلامی شهر شاهین‌شهر به همراه برادر خویش و شخص دیگری که
موسوم به دلال یکی
#مو:
خرمن موهایت را
پریشان نکن 
که شانه تُرد احساس برکه
تعادل نگاه شب را
به‌هم می ریزد 
هر تار موی تو

#اوج:
اوجِ جهل
کوتاه آمد
وقتی آفتاب علم
اوج گرفت

# تکرار:
تکرار میکنم 
این را بارها
جهانم بی تو
غمی تکراری است

#آمدنت:
آمدنت را برسان
اینجا مردی
تمام شعرهایش را
نذرِ آمدنت کرده است

#هوا:
در هوای تو سپرده ام
به بغض
شعرهای سر به هوایم را

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_سپکو
@ZanaKORDistani63
سپکوسرای میخانه
کانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زا
گاهی اوقات انسان نیاز دارد خود را واکاوی کنددرون خودش را عمیق تر ببیند
دلیل تکرار اشتباه های خودش را
باید گلوگاه های زمین خوردنش را بیابد
و شاید ماه خدا بهترین بستر برای چنین امری است
خدایا مرا به شناخت خودم برسان 
چرا که ایمان دارم اگر خود را بشناسم و عظمتی که تو در من به امانت گذاشته ای
در نهایت مرا به تو خواهد رساند
زخم ها زد راه بر جانم ولی ...
زخم عشق آورده تا کوی ت مرا ...
‌‌....
نمیدانم باید اسمش را چه بگذارم ...
عشق ...علاقه یا جنون ...
هر چه هست ...
بی تو این زندگی چیزی را کم دارد ...
مثل جای خالی یک گلدان توی حلقه نرده های یک خانه...
مثل یک روز بعد از بریدن یک درخت توت قدیمی از کوچه پس کوچه های شهر ...
نه... عادت... شاید جای خالی درخت و گلدان را در یاد کم رنگ کند...
اما نبودن تو چیزی ورای اینهاست ...
مثلا جای خالی دستها توی بدن آدم ...
دست که نه...
مثلا قلب ...
با نبودنت انگار قل
یا سَریعَ الرِّضا، اِغْفِرْ لِمَنْ لایَمْلِکُ اِلاَّ الدُّعآءَ
 
هرچه فکر می کنم بیشتر ایمان پیدا می کنم
اگرچه بزرگتر می شم ولی باز کوچک می شم...
 
خدایا کاری جز دعا برای طلب استغفار در پیشگاه ات ندارم... 
 
خدایا کار خوب اونه که خودت درست کنی... 
عزت وذلت فقط دست توست... 
اصلا چیزی جز تو را ندارم... 
از حوادث و چالش چه باک که در مسیرت باشم... 
خدایا اهدنا صراط المستقیم...
خدایا حق را مسیرم، کلامم، قلمم، تفکرات و هر چه که مرا در مسیر حق و خودت قرار می
به درد خوش آمدی، به دروازه‌ی درک. خداحافظ ای کودکی و خوش‌باشی! خداحافظ ای نمی‌آموزم و می‌ترسم از آموختن! خداحافظ ای ترس از زیستن! خداحافظ ای ترس از گناه، ترس از کارما و ترس از هر چه که بین من و زیستن حجاب است! خداحافظ ای ترس از آمیختن، ترس از زندگی! خداحافظ ای محبّت دروغین، ای نمایش رحم! 
خداحافظ ای صوفی درون، و سلام بر تو ای سالک امواج مهیب زندگی! خداحافظ ای تصاویر و عکس‌ها و ای جلوه‌های من خواب‌مانده! سلام ای واقعیت زنده! سلام ای حقیقت رخشن
سلام سلام سلام
میدونم که این روزا همه توی اینستا و اینجور جاها دنبال تصاویر رنگی رنگین، ولییی وبلاگ نوشتن لطف دیگه ای داره...
خب شروع میکنم به نوشتن اتفاقات زندگیم اونم اینجایی که نه کسی منو میشناسه و نه چیز دیگه ای... و بنابراین میتونم آزادانه بنویسم فارغ از هر اشناییتی:)) 
چراغ اتاقم رو خاموش کردم و روی تخت دراز کشیدم و شروع کردم به فردا و امتحانم فکر کردن که یهویی، ته تغاری در رو باز کرد و اومد تو:
مامان میگه فردا پوتین بپوش. 
من: نمیتونم. 
ته تغاری :( با یک مکث خیلی کوتاه برای هضم جواب من) : چرا؟
من:چون برای امتحان باید کفش های شانسم رو بپوشم. 
ته تغاری : (این بار با مکث طولانی تر) : میرم به مامان بگم بچه اش دیوونه اس!
 
+خرافاتی بودن آسون نیست، ولی بعضی وقتا منبع آرامشه. اونم برای منی که به خاطر استرس زیاد این امتحانای
باسمه تعالی
چهل حدیث
ادب و احترام
غزل۱

اهل احسان و کرم باش که بخشیده شوی
برسان خیر به مردم که پسندیده شوی
از مقامات ادب گر بپسندی این است
به بر اهل هنر ساکت و افتاده شوی
گوش کن صحبت استاد ، چه لذت دارد
موقع درس معلم که تو دلداه شوی
گه اگر مرتکب کار بدی هم تو شدی
بهترین کار همین است که شرمنده شوی
هر مقامی که بخواهی روشی دارد پس
راه آزادگی آموز ، که آزاده شوی
موقع درس معلم، تو مگو حرف و سخن
پای بند سخنش باش که پاینده شوی
گر کنی وقت خودت صرف امور تهذ
بی بی فاطمہ زہرا سلام اللہ علیہا پر لاکھوں کروڑوں سلام ۔ جیسا کہ تمام جخفھفید خھگئجد ججچےئیگ یھگئھئےت جھگھھےگھ خگےھففےھچےیئ خجھئھجفییفبئیچدیی خھئیفبفھفئئفئفجری8ف8فھفھجفئدیف7فبرجفی یجئئئفئفئئف خئھئےے7فھفجففیفی ججگھفیفجفجفئفج خدئئدفجبفیفجف یفئفھرئعج
ادامه مطلب
دل روشنی دارم ای عشق صدایم کن از هر کجا می توانیصدا کن مرا از صدف های بارانصدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتنصدایم کن از خلوت خاطرات پرستو
بگو پشت پرواز مرغان عاشقچه رازی استبگو با کدامین نفسمی توان تا کبوتر سفر کرد؟بگو با کدامین افقمی توان تا شقایق خطر کرد؟ 

مرا می شناسی تو ای عشق من از آشنایان احساس آبمو همسایه ام مهربانی است و طوفان یک گلمرا زیرورو کرد 
پرم از عبور پرستوصدای صنوبر،سلام سپیدار پرم از شکیب و شکوه درختانو در من تپش های قلب عل
زید شحام گوبد حضرت صادق ع بمن فرمود بهرکس از مردم که ببینی پبروی ازپیروی آز من کنند و بگفتار من عمل کنند سلام مرا برسان و من بشما سفارش کنم که نسبت بخدای عزوجل تقوای داشته باشیدو در دین خود پارسا باشید و در راه خدا کوشش کند و براستگویی وبادای امانت وطول دادن سجده و نیکی لا همسایه شما را سعارش میکنم زیرا محمد ص همین وستورات ا اورده است هرکه بشما امانت سپرده باو پس دهیدنیکو رفتارباشدیابدکردار زیرا رسولحدا ص دستور میداد که سوزن ونخ رانیز بصاحب
 ابن قداح گوید حضرت صادق ع فرمود هرگاه یکی ار شما ها سلا م کند باید بلند سلام کند ونگوید من سلام گویدباید و جواب مرا ندادند زیرا شایدسلام کرده و انها نشنبده اندوچون یکی از سماها جواب سلام گویدبابد بلند جواب دهد دمسلمانی نگوید که من سلام کددم و بمن حواب ندادند سپس فرمود علی ع همیشه میفرمود خشم نکند و کسیراهم بخشم نیاورد سلام را اشکار گویید وگعتار تان را خوش کنید در شب نماز بخوانید انگاهبکه مردم در خوابند مقصود نماز شب است تا بسلامتی ببهست رو
سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.
سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است
 
هنوز یک ماه از آسمانی شدن فرمانده نگذشته که خبر پروازت از راه رسیده خانطومان باز هم شهید می‌طلبد. برادرم! خوب می‌دانم مزد همه این همه سال‌ دوری و دویدن و نخوابیدن و دربدری و خانه‌به‌دوشی جز شهادت نیست اما کاش فکری هم برای دل ما می‌کردی... یک دل سیر ندیدیمت و دیدارمان افتاد به قیامت.... رفیق شفیقت محمد را که دیدی سلام مرا هم برسان. سه‌سالی میشود که منتظر رسیدنت مانده... شهادتت مبارک برادر عزیزم شهید اصغر پاشاپور شهید محمد پورهنگ حلب خانطوم
چشمام رو که میبندم تنها یه چیزی میاد تو ذهنم... درد کهنه یه دل
عاشق رو فقط فقط معشوقش میتونه درمان کنه. معشوقه ای که خیلی راحت گذاشت و
رفت. خیلی راحت تمسخرم کرد... خیلی راحت عشق منو نادیده گرفت.
من هیچ
وقت زیر قولم نزدم، تا آخرش موندم، تا پای مرگ و رفتن آبرو باهات موندم.
فقط ازت خواستم که بمونی. فقط خواستم که هر از گاهی معمولی با هم صحبت
کنیم.
دلم تنگه خیلی بی قرارم... آخرش که چی؟ این زندگی به کجا
میخواد منو ببره؟ زنده بودن لیاقت میخواد که من ندار
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام برحسین(ع) سلام برراه حسین(ع)سلام برهدف حسین (ع)سلام برعاشوراوعاشورائیان .به اطلاع تمام عزیزان میرسان .هیئت امناء -- هیئت عاشقان وفرمانده پایگاه بسیج امام حسین(ع)تصمیم گرفتندکه بجای پخت غداودادن نذرعاشورا.ازنذراتی که جمع آوری میشود.قسمتی را بصورت سبدکالابه نیازمندان بدهیم.وقسمتی راهم هزینه بازسازی مسجدکنیم لذادست یاری بسوی همه بزرگوران درازمیکنم وازبزرگوارانیکه درچندروزگذشته کمک کردندتقدیرتشکرمیکنیم.یاحسی
یک‌سال بیشتر است که هر روز صبح در تلگرام با یک بیت شعر یا یک متن کوتاه سلام میدهد. گاهی بی جواب میماند سلامهایش ‌و گاهی شبها جواب سلامش را میدهم. چند روز پیش نوشت تو مگر در آمریکایی که سلام صبح مرا شبها جواب میدهی 
این رفتار جز دوست داشتن نام دیگری هم دارد؟
و سلام به خودم و سلام به شما و سلام به سال جدید
ورود به سال جدید رو تبریک میگم.
بریم و ببینیم که گلدونمون حالش چطوره. 
بازم یکی دو ماهی شده که نیومدم و مثل همیشه امیدوارم دیگه از این به بعد مرتب بیام. ان شاء..
یک سری خاطارت از اربعین 97 مونده که ننوشتم.
دو ماه آخر سال 97 هم که کلا خاطرات رو ننوشتم ولی یکی دوتا خاطره خوبش رو که یادمه رو می نویسم.
بریم ...
 حضرت صادق ع میفرمود سه کس سلام نکند کسی که همراه جنازه رود و کسیکه بنماز جمعه میرود ودر حمام شرح فیض ره گوید زیرا که این اشخاص خاطرشان مشغول وبخود سرگرم. هستند پس باکی بر انها نیست اگر سلام نکنند ونیز انحضرت ع فرمود از فروتنی و تواضع این استکه بهر که بر خورد کردی سلام کن حضرت باقر ع فرمود امیرامومنین. ع بمردمی گذر کرد وبر انها سلام کرد وبر انها سلام کردانها در جواب. گفتند و علیکالسلامورحمه الله و برکاته و مغفره ورضوانه پس امیرالمومنین ع بدا
«استاد شفیعی کدکنی»


«به کجا چنین شتابان؟»
گَوَن از نسیم پرسید
«دلِ من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟»
«همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم...»
«به کجا چنین شتابان؟»
«به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم»
«سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را»
سلام کردن در دین مبین اسلام یکی از مستحبات مؤکد است که خیر و برکات بسیاری در دنیا و آخرت برای مؤمنین به دنبال خواهد داشت به‌عنوان‌مثال در حدیثی از حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله می‌خوانیم: «إنَّ مِن موجِباتِ المَغفِرَهِ بَذلُ السَّلامِ وَ حُسنُ الکلامِ؛ همانا یکی از موجبات مغفرت، سلام کردن و سخن […]
نوشته سلام کردن به نامحرم اولین بار در گناه شناسی. پدیدار شد.
امروز یکی از با یکی از هم مغازه ای هام چشم تو چشم شدم و طبق عادت هر روز سلام دادم،  چهره ش ناراحت بود جواب سلام رو نداد فقط حدود چندین ثانیه ای زوم بود و بغض‌کرد حتی من اونقدر اوشگول بودم دوباره سلام کردم و اون دوباره ج نداد و من دیگه بی خیال به صفحه مانیتورم نگاه کردم
اینو واسه بنی نگفتم چون کلا رو مودی هست که فکر میکنه پسر کش هستم
و تعریف هم نخواهم کرد.
وقتی که حتی عایشه بیشتر از پیامبر اهل سنت عمری می‌فهمد!!!
ابن قتیبه دینوری از علمای بزرگ اهل سنت عمری می‌نویسد:
قالت یا بنی أبلغ عمر سلامی و قل له : لا تدع أمة محمد بلا راع ، إستخلف علیهم و لا تدعهم بعدك هملا ، فإنی أخشی علیهم الفتنة .
عایشه به عبد الله بن عمر گفت: به عمر سلام برسان و بگو امت محمد (صلی الله علیه و آله) را بدون چوپان رها مكن و كسى را به عنوان جانشین تعیین نما، چون واهمه آن دارم كه آنان گرفتار فتنه گردند.
الامامة و السیاسة، تالیف ابن
 
 
 
چه کردید؟
 
 
 
 
 
 
 
پ.ن: سوال سنگین. پست سنگین :))
+توی این تابستان من به هر کس رسیدم گفتم سعی کن فقط یک کار را به سرانجام برسان. نمیدانم چقدر گوش کردنشان به عمل انجامید. ولی به قول استادمان ماهی را هر وقت از آب بگیری می میرد. بگیرید این ماهی تابستان را قبل از تمام شدن آب دریا
 
 
 
 
خودم: کلاس طراحیم به جاهای خوبی رسیده. با استعداد کی بودم من؟ :)
 
 
 
 
دانلود مداحی به تو از دور سلام با نوای محمد حسین‌ پویانفر
فایل صوتی مداحی به تو از دور سلام با نوای محمد حسین‌ پویانفر 
متن نوحه به تو از دور سلام پویانفر
به تو از دور سلام
به سلیمان جهان از طرف مور سلام
به تو از دور سلام
دل من واسه زیارت میزنه شور سلام
به تو از دور سلام
به حسین از طرف وصله‌ی ناجور سلام
همه دنیام حسین
من فقط تو رو برا خود تو میخوام حسین
همه دنیام حسین
یاد گرفتم اسمتو از لب بابام حسین
همه دنیام حسین
واسه اربعین بده تَوون به پاها
ساقیا! باز خماریم به جامی بنواز / خاطر خسته ما را به سلامی بنواز
گر میسر نشود بگذری از کوچه ما / گاه گاهی دل ما را به پیامی بنواز
* * * *  پیامک مخصوص سلام کردن * * *
 
سلامت میکنم ای غنچه ی راز / تو بودی از برای عشقم آغاز
تویی تنها دلیل زنده بودن / ندارم طاقتت با چشم در ناز
 
 
* * * *  پیامک مخصوص سلام کردن * * *
 
 
سلام من به غنچه ای که صبحدم به خنده باز می شود
 
* * * *  پیامک مخصوص سلام کردن * * *
 
سلام  بهونه قشنگ من برای زندگی آره بازم منم همون بهونه همیشگیفد
سلام
خدای دانائیها
من علّمنی حرفا ، فقد سیّرنی عبدا
هرکس حرفی به من بیاموزد ، مرا بنده و عبد خویش ساخته است .
امام علی ( ع )
سلام بر تو ! سلام بر تو ای معلم
سلام بر تو که کلامت کلام خداست و پیامت روشنی بخش راه انسانهاست .
سلام بر تو که ب به پیروی از یرق علم و دانش به همت بلند تو برافراشته است .
سلام بر تو که همچون انبیاء به راهنمایی و آموزش انسانها پرداخته ای .
سلام بر تو که به پیروی از پیشوایت به هدایت بشر همت گماشته ای ، و چه بی ریا در این راه قدم بر
نامه‌ای به فرزندانم ۱
 
به نام خدادلبندانم اگر تا آن روز نظام آموزش و پرورش تغییر رو به بهبودی نداشت و شما نیز همین راه را برای پیمودن بخشی از زندگی‌تان انتخاب کردید؛ بدانید روزی مادرتان سر کلاس ادبیات در مدرسه ذره ذره وجودش را شور و شعف گرفته است زمانی که معلمش خوانده است:"باغ بی‌برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟ داستان از میوه‌های سر به گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک می‌گویدباغ بی‌برگیخنده‌اش خونی‌ست اشک‌آمیزجاودان بر اسب یال‌ا
نمایش حرکات آیینی «خورشید» ویژه بانوان، به سرپرستی و طراحی حرکت ساره (زهرا) معارف‎وند و بهاره مزینانی، ۸ آبان ماه در فرهنگسرای نیاوران به روی صحنه رفت.


به گزارش رسیده، این نمایش که نویسندگی آن بر عهده رضا علمدارلو است روایت دختری به نام خورشید است که با دیدن مادرش آسمان از کودکی شیفته وواله هنر شد. او درکنار آسمان همه حرکات را فرا می‎گرفت، گویی هنر در ذاتش نهفته بود. خورشید معجزه‎آسا زبان این هنر را می‎دانست، زبانی لطیف که تمام تارهای
اقوال در این زمینه عبارتند از:[1]
عبدالله بن سلام درباره حدیث پیامبراکرم که فرموده است: «در روز جمعه، ساعتی است که بنده هر چه از خدا بخواهد مستجاب می‌شود.» گوید: می‌دانم که آن چه ساعتی است. آن، آخرین ساعت روز است که آدم در آن خلق شد و خدای متعال فرمود: «انسان، شتابان آفریده شد.»
از مجاهد نقل شده است که درباره گفتار خدای متعال که انسان را شتابان آفریده‌اند[2]، گفته بود: وی آدم بود، که آخر روز، پس از چیزهای دیگر آفریده شد و چون روح به چشم و زبان و س
سلام قولا” من رب الرحیم
سلام علئ موسى و هارون
سلام علئ ابراهیم
سلام علئ نوح فى العالمین
سلام علئ المرسلین
سلام علئ إلیاسین
سلام هی حتى مطلع الفجر
::
::
با آرزوی
۱۲ ماه شادی،
۵۲ هفته پیروزی،
۳۶۵ روز سلامتی،
۸۷۶۰ ساعت عشق،
۵۲۵۶۰۰ دقیقه برکت،
۳۱۵۳۰۰۰ ثانیه دوستی.
سال نو پیشاپیش مبارک باد
سلام بر ماه شعبان ماه رسول الله ماه ولایت 
ماه صلوات،  ماه صلوات شعبانیه ، ماه مناجاتِ
    الهی هب لی کمال الانقطاع الیک
سلام بر شب قدر نیمه شعبان و مولود مبارکش حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله فرجه الشریف، سلام بر امام حسین و سقای حسین ( علیهما السلام) و سلام بر حضرت علی بن الحسین ( علیهما السلام)  
ای رسول خدا ماه ماه شماست و مهمان کرامت شماییم یا حضرت رحمه للعالمین از ماه امیر مومنان علیه السلام بر خوان کرامتتان آمده ایم، شما را به حضرتش قسم
بازم مثل همیشه یه روز عاشقانه بودی و روز بعد دوباره ملکه عذاب من...
بازم تغییر فاز دادی. تحت این تغییر فازهای تو دارم نابود میشم. دلم واسه
اون پرستویی که تهران دیدمش یه ذره شده... دارم دق میکنم پرستو. اگه تو هم
اینقدر دوسم داری چرا شکنجم میدی؟؟؟
به چی قسمت بدم که برگردی و یک
عمر همدمم باشی؟ چرا از تو فقط خاطراتت نصیب من شد؟ چرا از تو فقط کج خلقی
ها و تغییر فازت مال من شد؟؟؟ تا کی باید درد بکشم؟ تا کی باید هر روز صبح
نامه بنویسم برات؟
چهارشنبه هف
باران شلاق می‌زند بر شانه‌های عریانم 
پرستو ها لانه می‌کنند بر ترقوه‌هایم
میان سینه‌هایم گنجشکی آرام خفته ا‌ست
قسم می‌خورم که من از آنان درمانده‌ترم
گودی کمرم، که کم دارد حلقهٔ دستانت را
موی کوتاهم، که رمقی برای رقص با باد ندارد
چشمان بی‌قرارم، که هاله‌ای از غبار دلتنگی درشان موج می‌زند 
فوج قوها خیلی‌وقت است از ذهنم پر بسته
فریاد کلاغ‌ها اما مجال نمی‌دهد ذهن ناآرامم را
در این طوفان سهمگین، مرکز ثقل دردها منم
هرشب سر بر شانهٔ دیو
سامی مسعودی از فرماندهان حشدالشعبی به بیان بخشی از خاطرات خود در ارتباط با شهید سردار سلیمانی پرداخت: ... سپس حاج‌قاسم گفت: ابومحمد من فردا ناهار را در منزل شما میهمان هستم سلام مرا به ام‌محمد برسان و به او بگو از غذای خودتان برای ما هم غذایی آماده کند...تا اینکه وقت آمدن حاج قاسم فرا رسید، اما حاجی نیامد. روز بعد یک جلسه داشتیم نگاهم به حاج قاسم افتاد که با دست به سرش زد طوری که نشان دهنده تاسف و غذرخواهی بود سپس به همه سلام کرد تا اینکه به من ر
عمری به آرامش خوابیدیم و تو شدی حافظ امنیتمان در حالیکه روی کوه ها و تپه ها به دنبال شهادت میدویدی...سرانجام وقتی که ما هنوز در خواب بودیم شهادت, تو را در آغوش کشید و زمان خواب آرام تو هم فرا رسید....سردار... آرام بخواب  که پیکر در خون طپیده ات نیز آرامش را از چشمان از حدقه بیرون زده ی دشمنانت ربوده و خواب را برایشان حرام کرده است. سردار .... آرام بخواب که علمت بر زمین نخواهد ماند... امشب مهمانی عرشیان است و اندوه فرشیان. یارانت به استقبال آمده اند و م

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها