نتایج جستجو برای عبارت :

اینقد میخام تو اینستا چیزی بزارم که موندم کدومشو بزارم!!!

 
 
 
 
معرکم منم!!! 
اینروزا درگیر احکام خوندنم برای مصاحبه فرهنگیان!!! 
الآن احکام نجاسات رو میتونم بگم!!! 
با آهنگای پارسا خائف خیلی حال میکنم معرکس واقعا 
به نظرم قشنگ ترین زبان دنیا ترکیه محشره
و اینکه بعضی موسیقیای سنتی قشنگ تو رگ آدم نفوذ میکنه مثه با من صنما، دامن کشان و...
خدایا شکرت واسه این زرندگی و هوای تازه:))) 
نایت گود!!!
خب خب خب. می خوام یه داستانی رو که با دو تا از دوستای خوبم نوشتم رو بزارم.ولی برای اینکه ببینم اگه بزارم کسی می خوانتش؛باید به این پست نظر بدین و بگید که داستان رو بزارم یانه؟
راستی برید ادامه مطلب تا داستان رو معرفی کنم.
ادامه مطلب
خوب خوب خوب. از اونجایی که تازه این وب راه اندازی شده و طول می کشه تا نویسنده و مخاطب پیدا کنه می خوام یه داستانی رو که با دو تا از دوستای خوبم نوشتم رو بزارم.ولی برای اینکه ببینم اگه بزارم کسی می خوانتش؛باید به این پست نظر بدین و بگید که داستان رو بزارم یانه؟
راستی برید ادامه مطلب تا داستان رو معرفی کنم.
ادامه مطلب
تجربه همیشه بهم نشون داده که زمان ک بگذره خیلی چیزا حل میشه. خیلی چیزا اهمیتشونو از دست میدن و دیگه یه ذره هم ذهنت رو مشغول نمیکنن. الانم همینه. بجای اینکه بخاطر یه موضوعی بال و پر بزنم و نگران باشم و  عصبانی بشم و فکر کنم و سعی کنم هی ب خودم بگم آدم باش، عاقل باش.. بجای اینا بزارم وقت بگذره و آدما چهره ی واقعیشونو بهم نشون بدن. بزارم دوره ی درمانش تموم بشه و به طبقه ی خاطرات منتقل بشه و خلاص:)
به خودم قول دادم قبل امتحان فردا پست بزارم..مث قدیم ازتون بخوام واسم دعا کنین..ساعت یک تموم کردم تا دو یه نمونه سوال حل کردم و ایه خوندم ولی دوره نه...چیزی خیلی یادم نیست...اگ ممکنه واسه من و همه اونایی ک فردا امتحان دارن دعا کنین مخصوصا دوازدهمیای مظلوم و خسته...تا فردا بیام پست بزارم دوباره و خبرای بد بدم و از اتفاقات این مدت بگم:)
نماز روزه هاتون قبول♡
سلام.وجی:سلام.آفتاب از کدوم طرف دراومده تو نمیخوای حرف بزنی؟وجی:ساکت.حالم بده.باشه بهتر.خب دوستان من میخوام اولین داستان وب رو بزارم.اما براش نه پوستر دارم نه اسم.لطفا یه راهنمایی کنید تو نظرات.خب بریم واسه توضیحات.
نام:نامعلوم.
پارت ها:۱۰
فصل ها:۲
پوستر:نداره
اپننیگ:اصلا نمیدونم چیه که بزارم.پس نداره.
خلاصه:گابربل و امیلی تو یه حادثه میمیرن...
پایان:دیگه دیگه
خب فردا پارت اول رو بهتون تحویل میدم.
نارگیل تامام.
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
انتظار داشتن از آدما همون چیزیه که بیشتر از هرچیز اذیتم میکنه. دارم یاد میگیرم که هیچ کس در قبال من هیچ مسعولیتی نداره و کسی نمیتونه از ناکجا بدونه ک من الان انتظار دارم اون چیکار کنه تا من راضی بشم... دارم یاد میگیرم بزارم ادما خودشون باشن و بزارم همونجور که میخان رفتار کنن و از رفتار هاشون بر اساس تفکرات خودم نتیجه نگیرم. دیگ نسبت به اینکه فلانی اون روز اونجوری رفتار کرد یا پی‌امم سین شد و جواب داده نشد حساس نیستم:) یه نفس عمیق میکشم و ب خودم
آدم باید یه باباطاهر تو زندگی‌ش داشته باشه
که بهش بگه :" گلِ سُرخم چرا پژمرده حالی؟
بیا قسمت کنیم دردی که داری.
که تو کوچک‌دِلی طاقت نداری"
 
پ.ن: اهم اهم! نمیدونم الان باید چی بگم،اینو فقط بخاطره این اضافه کردم تا بگم ک من حالم خوبه:/!
فقط چشمم خورد به این جمله و گفتم چقدر قشنگ .. و خواستم با شما به اشتراک بزارم تا فیض ببرید . حالا یه جورایی هم حرف‌خودمم بودا ولی اونقدر دپرس نبودم. [ حس میکنم قبل از اینکه پستی بزارم باید با "دنیز" حرف بزنم و بگم حال
آدم باید یه باباطاهر تو زندگی‌ش داشته باشه
که بهش بگه :" گلِ سُرخم چرا پژمرده حالی؟
بیا قسمت کنیم دردی که داری.
که تو کوچک‌دِلی طاقت نداری"
 
 
 
 
پ.ن: اهم اهم! نمیدونم الان باید چی بگم،اینو فقط بخاطره این اضافه کردم تا بگم ک من حالم خوبه:/!
 
فقط چشمم خورد به این جمله و گفتم چقدر قشنگ .. و خواستم با شما به اشتراک بزارم تا فیض ببرید . حالا یه جورایی هم حرف‌خودمم بودا ولی اونقدر دپرس نبودم. [ حس میکنم قبل از اینکه پستی بزارم باید با "دنیز" حرف بزنم و ب
نمد یکی از پرطرفدارترین پارچه هاست و با اون می تونید یه عالمه چیزای قشنگ درست کنید... توی این مطلب میخوام طرح های زیبایی برای ساخت جاکلیدی نمدی رو براتون بزارم، می خواستم آموزش ساخت اونا رو هم بزارم ولی خب واقعا ساخت اونا فکر نکنم نیازی به آموزش داشته باشه! چون فقط کافیه نمد ها رو طبق یه الگو ببرین و توش پنبه بزارین و بدوزید!
خیلی خب، این شما و اینم طرح های فانتزی و قشنگی برای جاکلیدی نمدی:
ادامه مطلب
انتظار داشتن از آدما همون چیزیه که بیشتر از هرچیز اذیتم میکنه. دارم یاد میگیرم که هیچ کس در قبال من هیچ مسعولیتی نداره و کسی نمیتونه از ناکجا بدونه ک من الان انتظار دارم اون چیکار کنه تا من راضی بشم... دارم یاد میگیرم بزارم ادما خودشون باشن و بزارم همونجور که میخان رفتار کنن و از رفتار هاشون بر اساس تفکرات خودم نتیجه نگیرم. دیگ نسبت به اینکه فلانی اون روز اونجوری رفتار کرد یا پی‌امم سین شد و جواب داده نشد حساس نیستم:) یه نفس عمیق میکشم و ب خودم
بوقول مریضه
کاش یه دامپزشکی بود میومد خونه
آخه موندم اصا چطوری ببرمش شهر
با چی؟ چه ریختی؟
باید براش کالسکه بچه بگیرم:))))) جغجغه هاشم بزارم پیشش پاشونو ببندم در نرن:))))
جدی موندم اصا....
 
تقصیر خودمه
به اون خانومه خندیدم جوجه شو آورده بود من الان باید قدمزنان دست در دست بوقول از خیابونا رد شیم ببرمش دکتر....:))))
شاید گذاشتمش توی یه کیسه، و با تاکسی رفتم
دیشب حوصله خونه رو نداشتم و تو پانسیون موندم واسه مامانم ی بهونه ای آوردم امروز صبحم به بیمارستان امام سر زدم و شبکه رفتم ولی هیچ جا جوابی نگرفتم اومدم بیمارستان اینجا که گفتن باید زنگ بزنم به آقای فلانی با ایشون در میون بزارم گفتن فردا خبر بگیرم اگر چ ب مرکز استان که زنگ زدم گفتن ی شهر دیگه نمیشه دیگه مثل قبل حرص نمیخورم نمیدونم چی میشه خدایا ریش و قیچی دست خودت من دیگه تمام تلاشمو کردم مطمئنم برام بهترینارو میخوای
گایز....دیروز یک FMV مشتی یافتم:/
واقعاااااا مشتیه لعنتی:/
اگه میخوایین بگین بزارمش...چون تو فکرمه فردا بزارم
خعلیییی خوب درست شده و میخوام به عنوان پیشنهادی بزارمش..
اگه میخوایین الان بزارم بهم بگین...
چون نمیدونم الان بزارم یا نه^^
بهم میگه اسم پسرم رو میزارم امیر حسین به نظرت خوبه میگم اره قشنگه میگه یکی رو دوست داشتم اسمش امیرحسین بود اومدن خواستگاری پدرم بهم نگفت یک سال بعد فهمیدم که خیلی دیر شده بود یکبار دیگه دیدمش ختم پدربزرگم اومده بود خیلی تغییر کرده بود خیلی گذشته ولی هنوز توی نگاهش چیزی بود که چندسال پیش بود توی نگاه منم همون بودولی سرم رو انداختم پایین نخواستم بعد این همه سال وقتی همه چیز از بین رفته دوباره جون بدم به یه گل پژمرده گذاشتم .
میدونی هفت سال گذشت
متن آهنگ گروه سون بنام وقتو بی وقت
 
وقت و بی وقت دلم برای تو تنگ میشه
سر چشمای تو زندگیم جنگ میشه
وقتو بی وقت همش دلم تو رو میخوادت
تو نمیدونی ولی همش میرم تو یادت
بی تو یک شبم نشد یه لحظه خوابم ببره
حسی که دادی به من از سرم نمیپره
عشق همین یک کلمه است یعنی دوست دارم
یعنی اصلا نمیخوام چشم ازت بردارم
درد یعنی یه دنیا حرف تو قلبم هست
که اگه بهت نگم میدمت از دست
تو کی هستی که دلم واسه چشمات رفت
گم شدم توی نگات زندگیم پات رفت
اولین باره دلم به کسی دل
از اون دوشنبه لعنتی... 
برات نوشتم چیزی شده دیشب ساعت دو شب تماس گرفته بودی ؟ 
- نوشتی : ببخشید خواستم بزارم گوشیم رو تو جیبم دستم رفت روش 
نوشتم فدای سرت فقط نگران شدم 
نخوندی !! 
بازم نوشتم نخوندی !!!! پرسیدم قهری ؟ نوشتم این ادا اطفارها چیه ؟ تو که میدونی فردا امتحان دارم ؟؟؟
نخوندی !!؟ 
نوشتم نگرانم !! نخوندی !! نوشتم تو رو خدا یه چیزی بگو ...
نوشتم و نوشتم و کل روز رو نوشتم 
دیگه شکی نداشتم یه اتفاقی افتاده 
من تو رو میشناسم ! تو آدمی نیستی که روز ق
سلام سلااااام گوگولی های پاتوقی بهارتون برگشته
عاقا انقدر نگید بی معرفت شدم بخدا وقت نمیشه اصلا یه وضعی نگم براتووون
نمیدونم گریه کنم؟!بخندم؟!بیخیال باشم؟!باخیال باشم؟!والا دغدغه هام زیاد شده
به جونی عموترامپ هی میخوام بیام مطلب بزارم مثله قبل براتون با عشق کیلیپ درست کنم،یه مدت تصمیم داشتم مسابقه بزارم ولی انگار تلسمم شدم یکی پاتوقمونا چشم کرده میخوام برم یه اسپند دود کنم براپاتوقمون و دوستای گل ماتوقمون چشم بد ازنون دورباشه همیشه ولی
یه سوال
بین گوشیj5pro و a20s کدومشو انتخاب می کنید؟!
 
حس میکنمa20sصفحه نمایشش یکم بی کیفیت تره ازj5هست
حتی دوربین سلفی j5بالاتره
a20s سه تا دوربین داره اما بالاترین کیفیتش اندازه همون دوربین تکj5هست
 
من a20sدوست دارم چون صفحه نمایشش بزرگتره اما خب دوربین سلفیش بی کیفیت تره و همینطور بنظرم صفحه نمایشش بی کیفیته
 
 
شما کدومو انتخاب میکنید؟!
اگر این مدلارو دارین کدومش بهتر بوده براتون؟!
های:"]
من الان خونه یکی ازدخاله هام تشریف دارمو قراره تا صب همینجا باشم صب زودم میرم خونه و بعدش هم که راهی مدرسه میشم. فیلم تبدیل شوندگان 1 رو ریخته بودم تو گوشی و میخواستم ببینم که وقت نشد •_•
الان وازلین مخصوص بچه {مال پسر خالمه) زدم به دستام در یه حال بسی خرسندانه هستم چون خعلی خوش بوئه ^^
و الان هم زیر پتوئم و بسی چشم انتظار فردا که به لبتاپ عزیزم برسم*-*
یه رمان هم تا یه جاهایی نوشته بودم ژانر پلیسی درام تصمیم گرفتم اونو اینجا بزارم و بعد سعی
یسری آدما هستن تو بیان که خب... نمیخوام گله کنما ولی کامنتو میبینن و پاسخ نمیدن... حتی یه «((:» هم نمیذارن
 
خب دوست ندارین کامنت بزارم بگین بهم... ناراحت نمیشم... مطلبتونو میخونم بدون اینکه کامنت بزارم
 
+تا الان چند باری پیش اومده... فقطم از دو نفر... یه نفر که کلا دیگه تو وبش کامنت نمیذارم
یکی هم اصلا انتظار این برخوردو از اون یه نفر حداقل نداشتم «حرفات همش دروغ بود دیگه؟»... حالا شاید بگین حالش خیلی خوب نبوده:// نه جواب همه رو داده بود... حتی کسایی ک
*وسط فوتبال پا میشین میایین مهمونی ؟؟؟ بعد ما باید خوشحال هم بشیم؟؟از خدا بترسین، همانا دچار عقوبت الهی خواهید شد! 
* فقط  رو شاکر باشین که پنالتی رو دیدم !!
* من اگه میدونستم هفته قبل پست بزارم تیم انگیزه میگیرم هر هفته پست میذاشتم!:)))
سلام سلام 
عرض کنم خدمتتون که یه وقت با خودتون نگید باز رفتم که رفتم :-) 
از شنبه ی بعد از عاشورا بود که ازدحامی خرابکار (بنا و نقاش و گچ کار) ریختن تو خونه مون و هنوز از خونه مون بیرون نرفتن. کاری که قرار بوده نهایت هفت روزه تموم شه هنوز تموم نشده. 
منم اوایلش که قابل تحمل تر بود موندم خونه ی خودمون ولی کم کم با اضافه شدن بوی رنگ و تینر دیگه دیدم باید کوله بارم رو جمع کنم تیپاکس شم منزل باباحاجی :-) 
هاااااا یه خبر اینکه خط تلفن ثابت خونه مون طی چند
حدود ۲۰ روز دیگ مونده و واقعن تنبلی بسه دیگ:)) میخام کل وجودمو بزارم براش. میخام اگ خسته شدم هم اهمیت ندم و ادامه بدم. کلی چیز میخام و کلی کار باید بکنم ولی وقتی ب عمل میرسه چی میشه؟هیچکی جز خود خدا نمیتونه کمکم بکنه. کاش پشتم باشه. کاش جواب ی سری کارای بدم رو تو این قضیه نده بهم. کاش خعلی بیشتر از همیشه باهام مهربون باشه. و واقعن همه چیز دست خودشه. اگ اون بخاد بدون خوندن رتبه یک میشی و با کشتن خودت ۵۰۰۰۰! کاش خیر تو چیزی باشه ک دوست داریم.
دیروز ک از
توی جاده ک بودم فرندز دیدم. حالم خوب بود. تنهای تنها توی یه شهر غریبه قدم زدم و کیک و آبمیوه خوردم. عکس گرفتم و یه اهنگ فرانسوی گوش دادم و به رفت و اومد ماشین های کاملن غریبه نگاه کردم. ب بچه های مزخرف-گو مردم غر زدم و به بعضیاشون با مهربونی لبخند زدم و سرم رو تکون دادم و تو دلم گفتم شات آپ بچ! تا پنج صبح بیدار موندم و کلی سریال دانلود کردم و نزاشتم اون نگار دوران بولوغ با دیدن ی سری عادما بیاد بیرون... حالم خوب بود توی سفر ۲۴ ساعته. کاش میشد برنگردم!
بچه هام اگه دختر شدند، مادرشون اسمشو انتخاب میکنه، اما اگر پسر شد اسمش علیه.بچه بعدیم هم اگه پسر بود، باز هم علی، هزار تا پسر هم بیارم اسم همه شون علیه. اصن میخوام اسم زندگیمو بزارم علی. فقط علی، فقط علی.شمع شب های دژم ماه غریبستان علی، جان عالم به فدای تو علی*
سلام این وبلاگ در حال ساخته و هنوز پستی نمایش داده نمیشه......لطفا شکیبا باشید خخخخخخخ
نه جدا یه مقدار صبر کنید تا من با کلی سوپرایز بیام........
                                                           با کلی پست کی پاپی باحال........
                                                                         مرسی دوستام.........
                     بگین بیوگرافی چه گروهی رو می خواین براتون بزارم
ذهننم شلوغه اکثر اپوقات هزار تا چیز تو ذهنمه و نمیزاره تمرکز کنم 
موقع انجام کار ها به سادگی مسیرم عوض میشه 
نباید اینجوری باشه 
قرار شده تمرین کنم که موبایلو بزارم کنار 
بازی های فکری انجام بدم 
و بتونم روی ذهنم مسلط بشم
 
تصمیم گرفتم از این به بعد کارای متفرقه انجام ندم در عوض تمرکزم رو بزارم روی کارهایی که واقعا دلم میخواد انجام بدم پس خداحافظ روبان دوزی، خیاطی، رقص، چت و از این مزخرفات که واقعا برام دغدغه شده و به شدت افسرده ام میکنه .
عوضش میخوام چند تا کار رو حتما انجام بدم ...
کتاب بخونم حداقل روزی نیم ساعت .
بنویسم حداقل روزی یک متن.
آشپزی کنم حداقل سه بار در هفته.
کلاس شنا برم!(تا حالا نرفتم ،فقط به خاطر کمرم میخوام برم) حداقل یک بار در هفته .
دندون پزشکی برم.
دیروز غروب نیم ساعتی رو با زن عمو گذروندم. اصلا یه حال خاصی داشت. خیلی عوض شده بود. اون آدم شاد و سرخوش طور ساده، شده بود یه زن جا افتاده و روحانی
بهم گفت بیا با هم نماز بخونیم. نماز خوندیم. اون حسو هیچ وقت نداشتم. یه حسی بود شبیه آخرین گفتگوی یه آدم از زمین با خدا. (البته که منم فکر می کنم که این گفتگو هزار تا شیوه می تونه داشته باشه و هیچ آدمی بی خدا نیست) 
خیلی آرامش داشت. از اینکه عموم اینقدر مراقبشه خوشحال بود. می گفت انگار برگشتم به سی سال قبل و
جیمین: نامجون. من میخوام برم دوچرخه بازی.(:
 
نامجون:خب برو! به من چه من که بابات نیستم/:
 
5 دقیقه بعد..
نامجون.: از توخیابون نههه!
 
ببخشین دیگه تازه این وبلاگ م تو بیان و زدم نمیدونم چجوری عکس و فیلم بزارم فهمیدم میزارم بازم منتظر این چت بنگتن ها باشین(:
میدونستم فایده‌ای نداره.
میدونستم قرار نیست خوب بشم..
پس فقط مجبورم بخوابم . 
و چقدر غم‌انگیزه وقتی که حتی رویاهامم شیرین نیستن..
حالا به چه امیدی چشمام رو روی هم بزارم وقتی رویاهام ناپدید شدند.
شایدم ماله یکی دیگه‌شدند. نمیدونم.
شب بخیر:") 
 
کل برنامه های زندگیم ریخته بهم ...
کل برنامه های درسیم ریخته بهم ...
ازدست خودم کلافه ام 
از دست خودم عصبیم
و الان سعی میکنم بخوابم و فردا یه روز جدید رو شروع کنم ... یه کاغذ بزارم جلوم و همه چی رو سروسامون بدم ... دیگه اعصاب و روانم داره بهم میریزه از این وضعیت!!!!
بغض...
ترس ...
استرس ...
ای خدا
سلام رفقا من بعد مدت ها دلم هوای وبلاگ نویسی کرد و اومدم دیدم اینجا هنوز وبلاگم فعاله از این به بعد اینجا با هم  هستیم سعی میکنم هر روز پست بزارم.....
حتما بهم حرفاتون رو بفرستید دوست دارید تو وبلاگ چی بنویسیم منتظر نظراتتون هستم....
سلام دوستان 
میخایم یه آمار بگیریم ببینیم کدوم شهرا اینترنت دارن 
البته اونایی که دسترسی کلی پیدا کردن دیگ گمون نکن به اینجا سر بزنن 
من خودم دیشب اینترنتم وصل شد دیشب که نه دیروز عصر بود ساعتای پنج شیش تا ساعت دو شب هم وصل بودا ولی ظهر که امتحان کردم دیدم تا باز قطع شده 
ها راستی تا یادم نرفته بگم که من الان بوشهر هستم شما هم بگید از کجایید و آیا اینترنت بین الملی وصل شده یا نه ؟؟
در ضمن یه چیز جالبم پیدا کردم گفتم واستون بزارم 
اگه هنوز قطعه
از اینکه میخوام خاطراتمو تو یه کانال به اشتراک بزارم حس خوبی ندارم اما باز برای اینکه از معجزات اربعین بگیم به نظرم اومد که کار درستی باشه.
رابطه‌ی ما با امام حسین برمیگرده به ابان سال قبل.
من تو خانواده ی سنی بزرگ شدم. 
ادامه مطلب
امروز ساعت هشتو نیم از شبکه اموزش کلاس داشتم ولی خواب موندم و جا موندم.
 
 
 
حالا کی پاسخگو عه؟ههههاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
این چه وضعشه.تو تلویزیونم که کلاس میزارن هشتو نیم باید بلند شی.خدددددددددددددددددددددااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
رسما رد دادم.
دانلود کتاب warm bodies
گلوم درد میکنه مردم حلالم کنید
خب این کتاب یه کمدیه که زامبی توش داره. واسه همون گفتم بزارم
فیلم این کتاب هم قبلا در اومده بود. احتمالا دیدید. واسه همون گفتم بزارم. 
 
خلاصه:
در یک شکار، R ، که یک زامبی است با جولیا اشنا میشود و به طرز عجیبی احساسی محافظت کارانه نسبت به او پیدا میکنه. او کم کم خصلت های انسانی اش را به دست میاورد ولی عشق انها به دلیل تفاوت هایشان در خطر هست. 
(و همچنین به خاطر اینکه R رل دختره رو میخوره.)
 
Warm bodies
 
به نظر شما روی کتابم چه اسمی بزارم؟؟؟
همه ما بانوان دوست دارم کنار همسرمان آرامش داشته باشیم اما نمیدونیم چیکار کنیم؟
مطالعه و عمل به این کتاب به شما این امکان رو میده که شیرین ترین ساعات،دقایق و ثانیه ها رو با همسرتون و اطرافیانتان تجربه کنید
اگر شما در درون خود تغیری بدهید ، میتوانید جهانی را متحول کنید
ببخشید ، خیلی وقته دیگه مثل قبل نمیتونم مطلب بزارم ، اینقدر مشکلات و درگیری زیاد شده که اصلا کار های عام المنفعه رو نمیشه انجام داد ، خبری از بهبود اوضاع نیست ، اگه زنده موندیم و اوضاع تغییر مثبت داشت دوباره برای اطلاع رسانی و افزایش اطلاعات عمومی اقدام میکنم
بچه ها
مام رسیدیم ب سد کنکور...
البت دوسال دیگ مونده...ولی خب باید پایع رو باید جم کنم...تا ب مشکل نخورم...
خب دیگ امروز جم میکنن تبلت داداشمو...فردام خودم کامپیوترمو جم میکنم میخوام تمرکزمو بزارم رو درسم
سر میزنم...شاید پست نزارم ولی رفیق فابریکا مطمئن باشین فراموش نمیشینو بتون سر میزنم
ب امید موفقیت همه
سلام
امروزه بازار بورس یه جای مناسب و مطمین هست واسه سرمایه گذاری و یکی از بهترین خوبیاش اینه که لازم نیست سرمایه هنگفتی داشته باشید و میتونم با 100 هزار تومن سرمایه گذاری خودتون رو شروع کنید . میخوام از این به بعدمطالبی رو در مورد بورس در اختیارتون بزارم.
سلام
امروزه بازار بورس یه جای مناسب و مطمین هست واسه سرمایه گذاری و یکی از بهترین خوبیاش اینه که لازم نیست سرمایه هنگفتی داشته باشید و میتونم با 100 هزار تومن سرمایه گذاری خودتون رو شروع کنید . میخوام از این به بعدمطالبی رو در مورد بورس در اختیارتون بزارم.
بعد مدت ها نوشتن رو مجدد شروع کردم ولی این بار برخلاف سالیان پیش ناشناس ولی در عین حال با هویت واقعی!!!
هویت واقعی آدم هارو افکارشون مشخص میکنن...
امیدوارم پس از مدت های طولانی بتونم رخداد ها و نویسه های این روح خسته رو با عنوان «اینجانب ناشناس» با مخاطب هایی که شاید هرگز نباشند به اشتراک بزارم
بسم الله الرحمن الرحیمسلام تصمیم گرفتم به امیدخدا تجربیات و مطالب جدیدی رو  که در زمینه های مختلف علی الخصوص دات نت  یاد می گیرم،دوشنبه ها و پنج شنبه های هر هفته  اینجا براتون به اشتراک بزارم ان شاءالله.  به امید خدا روزهای خوبی رو در کنار هم خواهیم داشت . 
فعلا یا علی 
ﺍﺯ ﻋﻤﻪاﻡ ﺮﺳﺪﻡ ﺷﻤﺎ ﻪ ﺟﻮﻭﻥ ﺑﻮﺩﺪ ﺳﺎﻮﺭﺕ ﻧﻤ ﻮﺷﺪﺪ؟


ﻔﺖ ﻧﻪ ﻋﺰﺰﻡ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺯ ﺍﻦ ﻗﺮﺗ ﺑﺎﺯﺎ ﻧﺒﻮﺩ
ﻪ ﺩﺍﻣﻦ ﻮﺗﺎﻩ ﻣ ﻮﺷﺪﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺟﻮﺭﺍﺏ ﺧﻠ ﺳﺎﺩﻩ ﻣﺮﻓﺘﻢ ﺑﺮﻭﻥ!!!
ﺍﺻﻼ ﺳﺎﺩﺶ تو حلقم...
............................................................
‏عمم میگف اون دنیا زنا رو ازون تارای موشون که نامحرم ببینه آویزون میکنن







بعدش سعی میکردم موهای بیشتری بزارم بیرون که مقاومتشون بیشتر بشه نیفتم ☺️
 صرفاً جهت بانوان
اینکه یکی داره از زندگیم حذف میشه که ارزشش رو نداره
خب خوبه دیگه فراموش میکنیم
#جنگ جنگ تا پیروزی 
با
پیشنهادم موافقت شد ،باید تمام توانمو بزارم جذب کردن بچه ها خیلی سخته و
نگه داشتنشون از یه ورم که رقیبی هم دارم که شرایطش به نسبت از من بهتره از
این شرایط همین بس که اون پسره وسط دخترا :///
شاید باهم کنار اومدیم شاید کارم گرفت:)))
نمیدونم چرا تولد گرفتن برای پاشا ایتهمه برای من دردسر و پشت سرم حرف درست میکنه
پارسال که میخواستیم تولد بگیریم خیلی تحت فشار مالی بودیم و به اصرار خانواده م و خب دل خودم و همسری به زور ی تولد گرفتیم
موقع دعوت مهمانها،همسری گفت مامانمم خبر کن
گفتم خب اون بنده خدا چجوری بیاد
گفت خب داداشمم دعوت کن
گفتم خب ما امکانات پذیرایی مهمون رو نداریم
گفت خب یجوری بگو که نیان
گفتم ینی چی آخه مگه مریضم که ملت رو سرکار بزارم
 
از قضا زنگ زدم و یادم نیست چی گف
بچه ها دیگه من فردا بر میگردماگه حرفی دعایی نذری حاجتی یا هر چی دیگه دارید ناشناس بگیدفردا همه رو یه جا مینوبسم داخل حرم میندازممیخواستم تلگرام بزارم که اینجا نتش یاری نمیکنهخدایی ام کوتاه بگید در توانم باشه نوشتنش دیگه:)+حاجی سرما خوردمشب همتون بخیر عاقبتتونم بخیر
امشب حس و حال شب هایی که پست شب جمعه را میزاشتم، ندارم.هیچ وقت دوست نداشتم پست های این شب رو از رو عادت بزارم. امشب نمیدونم چرا؟ولی میدونم!این دوسه روز کلن تمام حس و حال خوبم رفت.عهدم به منزل نمی رسدو تقریبا متزلزلعهدی که سحرگاه چهلم باید در بین الحرمین تمام میشدولی امسال شاید شاید ... اربعین کربلا نباشم 
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
همین!
/
سال هر کسی از یه جا شروع میشه
یکی اولِ نوروزِ..یکی سال میلادی جدید...یکی ماه رمضون..یکی روز تولدش..یکی محرم..یکی هم مثل من اربعین
میخوام جوونی کنم
میخوام امشب که شب اولین سال جدیدمه با خودم قرار بزارم که قدر جوونی و عمرمو بدونم و شروع کنم
:)
قدر جوونی
وقت
و روزهایی که دارن میرن پشت هم و بدونم.
همین
واقعا همین
 
امروز آخرین امتحانم دادیم^^
ممممدررررسسسسمون تموم شد
خوب یکمی جو امروز بد بود چون احتمالا دوستامونو نمیبینیم
ولى توراھ برگشت با دوستم آیس پک خوردیم
خیلى خوش گذشت جاتون خالى^~^
اولین بار بود9صبح آیس پک میخوردم .تمام گلوم یخ زد
بالاخره تابستون شششششششششد

*امروز فک کردم دیدم3سال دیگه کنکور دارم @~@استرس گرفتم
**بگین تو وبم چی بزارم خوبه^^
***لبخند یادتون نرھ=)))
میتونم بگم جالب بود برام.
چی باید بهش بگم؟..ـ
_ یه تجربه‌ی جدید!
اره . جدید و تازه بود برام.
به عنوان اولین ، باید بگم ..
اونقدر‌هاعم وحشدناک و خجالت‌اور نبود.
الان پر از احساسات و حرف‌های جدیدم.
فقط میشه گفت از وقتی بیدار شدم تا همین الان یه روزه فوق‌العاده رو گذروندم.
لبخند زدم ، از ته دل.. 
با اینکه دیشب حاله خوبی نداشتم،امروز همه‌چی جبران شد.
:"))
اومدم کتابخونه 
مامان زنگ زد یه خبر خیلی خوبی داد بهم
یکی داره ناخوناشو میگیره تق تق تق:/
بغلیم یه دیقه یه بار میگه میشه میز و بکشی اونور
کتابخونم شبیه بازاره یکی میره دو تا میاد سه تا میره چهارتا میاد
چتونههههه لعنتیا:/
پ.ن:یه پست داریم ازون غرغرا و دعواهای خاله زنکونه
منتظر باشید له از کتابخونه رسیدم خونه جلو کولر غش کردم بزارم واستون
خدافظ:)
حالم خوب شده. نشستم کلی کار کردم. عکسامو هم دارم میبینمو انتخاب میکنم. مثل یه عکاس مسئولیت پذیر نه شلخته :دی. دلم میخواد کار کنم. هر روز هر لحظه دلم میخواد برم فرانسه شایدم نیویورک! خیلی دور به نظر میاد نه؟ اما میتونم فقط باید همه تلاشمو بکنم. هرچند که هنوز تصمیم قطعی نگرفتم. اما گاهی بهش فکر میکنم. یعنی میشه؟ نمیدونم باید تمرکزم رو بزارم روز زبان هام و روی خوندن کتابا و فلسفه. باید حتما دانشگاه قبول بشم. اگه نظرم عوض نشه. فعلا که بهش فکر میکنم. ش
کاغذتم رفیقسردت شد بسوزونم..دلت گرفت خط خطیم کن..گریت گرفت باهام اشکاتو پاک کن..اگه سردت شد باهام خودتو باد بزن..اگه حوصلت سر رفت باهام قایق درست کن و بزارم روی آب..اگرم از دستم خسته شدی باهام موشک درست کن و پرتم کن یه جای دور..ز-امینیبا اندکی تضمین
 
 
 
سلام امروز میخوام یکم از ترانه سرایی حرف بزنیم. راستش چون میدونم توی سایت های دیگه هیچ مطلب بدرد بخوری پیدا نمیشه و همه ی مطالب کپی شده از هم هستند. خواستم اون چیزایی که خودم یاد گرفتم رو به اشتراک بزارم. چون میدونم خیلیا فرصت یا توان رفتن به کلاس های ترانه سرایی رو ندارن. واسه همین گفتم تجربیاتم رو با شما به اشتراک بزارم شاید به درد شما خورد. البته بنظرم نرفتن  این کلاس ها هم بهترین کاره. کلاس های اموزشی تنها باعث میشن زود تر به مسیری که م
خب گفتم همش که قرار نیست براتون داستان های ترسناک طولانی طولانی بزارم که وسطشم حوصلتون سربره!!
این بار اومدم با داستان دو جمله ای بترسونمتون:)
داستانی رو که در زیر قراره بخونین اثر فردریک بروان است که در سال 1948 نوشت ...
اخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند!!
خب زیادی ..شعره ولی هرزگاهی تنوع هم تو پست هامون خوبه بنظرم :)
https://www.namasha.com/v/gkt9Mcsf
خیلییییییییی خوشحالم کهع از سربازی اومدههههههههههههههه
برید حتما کلیپ و ببینیدددددددددددددددددد
من خودم وقت ندارم دان کنم واستون بزارم شرمندههههههههه
کلیککککککککک کنیییییییید
خیلی  خوشحالم که مین هو گلم برگشتهههههههههههههه
امروز ششمین سال فوت مادرم بود 
وفتی فوت کرد  آرزوم بود زود پنج شش سال بگذره تا بتونم کنار بیام ۲۵ سالم بود , خیلی بد گذشت این پنج شش سال , خیلی گریه کردم خیلی....
چنوری بودم وحشی و رام نشدنی...کسی که حتی دوست نداشت بند احساس یه پسر بشه و همیشه از عاشق شدن و ازدواج گریزان بود.
چنوری شدم پر از خلا..پر از تنهایی...چنوری رام شده...
لعنت به سرطان 
میخواستم مث بقیه تو ایسنتا عکس بزارم ولی ادم نیستم حال بقیه رو بد کنم ترجیح میدم تو سکوت غمم رو یاد کنم 
+سلام.-علیک.+خوش اومدین.-مزاحم که نیستم.+این چه حرفیه؟شما مراحمید!-خیلی ممنون.+به فرمایید داخل.-به چه خونه ای داری؟+قابل نداره.تازه تاسیسه معمارش هم خودمم!-جدا؟+بله.-من میتونم از این به بعد هر وقت دوست دارم به اینجا سر بزنم؟+خونه ی خودتونه.-چرا حالا سبز؟+عشقه!-سبز؟+اره باو.-کلا همینه ؟+چی؟-محتوای خونت.+نه بابا تازه تو اولین مهمون خونمی قراره از الان کلی پست بزارم.-جدا؟+البته.-پس هرچه سریعتر شروع کن.+چشم
سلام
در این پست که اولین پست آموزشی وبلاگ به حساب میاد بعد از مدتی تفکر  تصمیم گرفتم چند تا اموزش کاربردی درباره ویرایش قالب بلاگ بیان بزارم و بعدا بریم سراغ هک و امنیت و این چیزا خب بریم آموزش هامون رو شروع کنیم.
ادامه مطلب
سلام
امیدپارم عید امسال عیدیتو از خود حضرت علی بگیری
من که اصلا کسی نیستم ولی با امام وجود وقتی داشتم عیدی اماده میکردم، عیدی برای شما رو جدا گانه گذاشتم
اگه توی پیام ها یکم رسمی حرف زدم چون نمیدونستم کجایی و ایا میتونم راحت و بی استرس صحبت کنم یا نه
بیشتر فکر تو بودم ولی به هر حال کلی انرژی گرفتم
راستی خیلی برام جالب بود میخواستم امشب پست بزارم ولی تو پیام دادی، انگار هر دوتامون همراه به یک فکر و نتیجه رسیدیم
سلام. امروز تصمیم گرفتم که برای خودم یه چالش بزارم که طی این تابستون با اینکه برای خرید مانیتور دوم برای کامپیوترم کارم میکنم تصمیم حداقل ۱۰ تا ۱۵ جلد کتاب بخونم و این رو به همه توصیه می کنم و بعد از خوندن هر کتاب طی فرصتی درباره ی کتاب در بلاگ پستی میزارم و در باره ی کتابی که خوندم یه چیز هایی میزارم که شاید یه نفر اون کتاب از نظرش جالب باشه و تصمیم بگیره اون کتاب رو بخونه.
خب تا الان لیست کتاب های زیر رو تهیه کردم و قراره که اون هارو بخونم:

فقط
شاید بیشتراز هرچیزی احتیاج داشته باشم یه قرار ملاقات با خانم مشاور بزارم
حالم به حدی بده که دارم روانی میشم
کاش این امکان رو داشتم که هرهفته ببینمش
و این درحالیه که دستام یخ زده و موهامو میکشم و دندونامو روی هم فشار میدم که بغضم نشکنه....
لطفا واسم دعا کنید.
هاییییی گایززززز✌ حالتون چطورهههه خوبینن؟؟اومم ی مدتی بود نشد پست بزارم و ایناا برا همین انرو جبران کردمممممم و چندین تا پست گذاشتم براتون(پستای قبلو نگا کنید عرر). دیگهه نظر و کامنت بدین روحم شاد شه اگه درخواستی چیزی داشتینن هم بگینن .حدود ی 4یا 5تا پست گذاشتم اونارم لطف کنیدد نگا کنیدد.تشکرات فراوانننننن 
با سلام 
مطالبی که قصد دارم توی وبلاگ بزارم پروژه هایی که انجام دادم و آموزش برنامه نویسی هست. متاسفانه آموزش فارسی و رایگان کم پیدا میشه نمیدونم چرا! خب دیگه زیادی حوصلتون و سر نبرم من دارم میرم بشینم یکم مطالعه بکنم... 
1398/06/12
یاعلی
بوسه های عاشقانه در تخت خواب از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
لب_گرفتن hashtag on Instagram • Photos and Videos
▶ 1 00
Nov 17 2016
597 Likes 4 Comments on Instagram “ kiss کلیپ عاشقانه پیشاپیش شب جمعتون خوب ”. ▶ 4 07
Aug 6 2016
اصن دلم آهنگ بزارم واسه دنبال کننده هام یه موزیک ویدیوی هندی از کانالم حذف شد دیروز الانم عصبانیم ینی.
ادامه مطلب
در این مدت گذشته چند ده بار هی نوشتم و هی پاک کردم، نمیدونم چم شده بود.
11 روز از سال 98 گذشت و باورم نمیشه که در این مدت فقط و فقط یک کتاب خوندم.
دوست دارم مثل چندین سال پیش دوباره اینقدر انرژی داشته باشم که بتونم ایده های جدید رو تست کنم و شروع کنم به یادگیری چیزهایی که بهشون علاقه دارم اما یه حسی از درون داره منو به ورطه ی هولناک تنبلی میکشونه.
فکر میکنم اگه این تلگرام و انبوه کانال خبری کپی ش رو بزارم کنار بهتر میتونم خودم رو جمع و جور کنم.

#ببین
۱_هر چند هنوز حالت تهوع دارم ولی شدتش کم شده سرگیجه هم ندارم. شام هم یه مقداری لوبیا پلو خوردم. 
۲_امروز شهی زنگ زد و کلی با هم حرف زدیم. شهی ۵۲ یا۵۳ سال داره و خیلی از من بزرگتره. چند ماه پیش توی سفر مشهد با شهی آشنا شدم.بهترین سفر در تمام عمرم بود :)
۳_چشمم به داروهاست می خوام یه ... بردارم و بخورم ولی چند روزه عهد بستم این دارو رو برای همیشه کنار بزارم 
۴_اینجا هم داره برف میاد:)
اینم  سوپرایز بنده که قراره برنامه های بی تی اس باشه امیدوارم ازشون خوشتون بیاد...اگه بازخوردتون خوب باشه سعی میکنم بازم بزارم براتون
ارمی یوروبون فایتینگ
لینک دانلود فایل برنامه ها:
http://s8.picofile.com/file/8365644884/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87.rar.html
اگه کسی نتونست بازش کنه بگه تا یادش بدم
کم کم مطمئن میشم یه ترک گناه من باعث شد خیلی از رفتارهای زشتم رو کنار بزارم شبیه سه سال پیش شدم. باید مواظب باشم تنهایی دوباره باعث نشه من به وضعبت قبل برگردم 
اگه مدام به مرگ فکر کنی کمتر گناه می کنی.
هر چی فکر می کنم اگه بمیرم هیچی برای اون دنیا ندارم
اگه کاری هم کرده بودم بعدش خرابش کردم 
50 روزگی وبت مبالک^^
شنیدم از ستاره گلکسیو سیاره و کلا از این جور چیزا می دوستی^^منم خیلی میدوسم^^امیدوارم خوشت بیاد برا جایزه چالشتم می خوام یه عالمه از اینا بزارم برات اگه خوشت بیاد^^من جایزتو میزارم اونی هر وقت اومدی ببینیش^^فایتینگ^^دلم برات تنگ میشه^^خیلیییییییییی
ادامه مطلب
خدایا مگه نگفتی با من معامله کنید
من با تو معامله کردم
چرا باید زندگیم دو سر سوخت باشه
یه روز خوش
یه دل شاد
چیز زیادیه
مگه من تاحالا برای خودم ازت چیزی خواستم
اما اینبار میخوام
بچم داره جلو چشمم پر پر میشه
میخوای برسونیم به لحظه ای که بودنتو انکار کنم
میخوای برسونیم به جایی که حسین و اهل بیتتو فراموش کنم
پس کجاست اون ثمن معامله ی با تو
کم نزاشتم برات
در حد خودم بنده لایقی برات بودم
بزار سرت منت بزارم بلکم صدات دراومد
 
 
کاش ما نشیم بچه های جنگ
کاش استرس میزاشت چشم رو هم بزارم
از شدت دلهره تهوع گرفتم
فقط دلم میخواد همه چیز اروم بشه
ساعت پنج و دو دقیقه ی صبح هست و من احساس میکنم هرچی دعا بلدم از ذهنم رفته و صلوات میفرستم و بغضم و قورت میدم
کاش خواب باشه اینایی که تو اینستا دیدم و شنیدم
حاا خوبی ندارم...
اما
أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
 
یاد خدا آرام‌بخش دلهاست
 
توکل به خودت معبودم،توکل به خودت پروردگاره من،آروممون کن،کشورمون رو،نیازمندیم ب
یادم بنداز برای یه خرس تدی بخرم...برای زمانی که اوضاعت خوب نیست ، شرایطت پیچیده است، من به نظرت محرم اسرارت نمیام، بقیه ی خانواده مون تو و دردسرت رو نمیبینن و از درجه ی اهمیت افتادی و هیچ رفیق حسابی دور و برت ندارییادم بنداز به خرس تدیت احترام بزارم، وقتی از من مادر تر میشه برات تو شب هایی که محتاج بودن یه نفر کنارت بودی
کاش این ماجرا به سر نیاید...
اومده بودم چالش روز چارُمو بزارم
دیدم عه این امارگیر از قضا کار میکنه
اخه بعضی روزا اصلا نیس
خلاصه این تعداد ادم اینجا میان چیو نیگاه میکنن؟
وقتی من همه رو رمزی مینویسم
 
وردارم رمزو عوض کنم  
به همتون شک کردم
حالتون خوبه؟
امشب ما رفتیم پیشواز شب چله یجا دعوت بودیم الانم یساعت و نیم برگشتیم
من دارم تو نت میگردم
قبلشم دلم گرفته بود
دلم تنگ شده بود!!
واقعا ما ادما چرا اینجوری هستیم؟
دلمون برا اون که نباید تنگ بشه تنگ میشه!
نمیدونم چمونه
کاش میش
دویست روزگیم مبارکههههههههه
آقا یکی آهنگ‌ بزاره من قررررر بدمممم
دوستان مبارک باشه ۲۰۰ روز همنشینی تون بامن .... میدونم چقد خوش شانسین که 
همنشینتون من بودم 
خب دوستان منم خوش حالم که تا الان باشماها بودم ....
خو حالا بریم سراغ جشننن میخوام براتون توی هفته در هر روز یکی از اعضا رو بزارم هر کدوم یکی 
 
یعنی من چه آدم خوبیم‌که به جای اینکه شما ها چیزی بدهید من بهتون چیزی میدم 
 
حالا اشکال نداره 
 
خب رای گیری میکنیم هر عضو بیشتر رای آورد در اولو
فکر کنم یه مشکلی تو نوشتم هست هنوز کشفش نکردم متاسفانه... ولی سعی میکنم ادمیزادی تر بنویسم... اینم واسه این گفتم که خیلیا پستامو نمیخونن یا یه خط ازش میخونن یه چیزی میگن یا هم که از کامنتا یه کامنتی میذارن... البته بعضیام تا تهشو میخونن که مدیونشونم...
 
پ.ن: چند روزه میخوام پست بزارم درگیر یه عکسم فقط:( میخواستم یه عکس قشنگ بگیرم ولی نمیشه واسه اون عکس باید تا 20 فروردین صبر کنم... حالا صبرم بکنم دیگه ذوقم میپره... یا باید بیخیال بشم یا یه جور دیگه
مدتی بود تعجب می کردم از اینکه نیستی 
پیام‌ میدم جواب نمیدی 
پست هات و میخوندم و بهت راجبشون میگفتم
حالت و می پرسیدم ....
نگو دو طرفه بود 
من خیلی وقته ازت پیامی دریافت نکردم 
نمیدونم مشکل از کجاست 
تنها راهی که به ذهنم رسید اینکه پست بزارم 
 
+سلام خواهرم 
رسم برادری رو به جا آوردم و اصلا ترک نکردم 
اما چه کنم متوجه نشدم که مشکل اینه که نه پیام های تو به من رسید نه پیام های من به تو 
امیدوارم بتونی توی این‌پست نظر بزاری و بهم‌نشون بده 
خوب این چند مدت اخیر خیلی کم حرف شده بودم ( البته یعنی کمتر مطلب میزاشتم) و برای همین گفتم که یه مطلب بزارم البته بهتره اسمش رو بزارین هرزنامه ولی خوب به هر حال مطلبه. الان که دارم اینو با گوشی 5 اینچی مینویسم و جای/ گ/ رو با /و/ قاتی میکنم خواهرم که تازه کنکور تموم شده و منتظر نتیجه ها هست زل زده به صفحه گوشیم و داره از فضولی میمیره دوستم که رفته شهرستان زنگ میزنه و میگه که مشق های زبان رو بگو و بعد من میام و ادامه مطلب رو مینویسم و همه این ها در 5 دق
امروز صبح با اکراه بیدار شدم و خواستم برای ادامه کار پریروزم برم کرمانشاه 
خب خیلی زورکی بود و دقیقا دم در تصمیم گرفتم نرم و کار دو نفر از بنده های خدا رو راه بندازم و کار خودم بزارم برای روز شنبه. البته بخاطر بنده های خدا نبود بخاطر خود خودم بود واقعا حوصله  نداشتم خودم رو ماچ کردم و گفتم امروز رو بی خیال من شو عشق دلم خیلی خسته م , و عقلم گفت ایرادی نداره دختر استراحت کن چون اگه با این حال بری بعید میدونم کارت درست شه.
1.مطالب چجوریه؟؟چند تا پست بیشتر نذاشتم و انتظار ندارم که با همین چندتا این سوالمو جواب بدید اما جواب بدید ممنون میشم:)
میخوام بدونم اگه همینطوری به چرت وپرت گویی هام ادامه بدم و مزخرفات روزانه مو بگم خسته نمیشید؟؟؟؟؟؟
2.رنگ هدر و اینا چجوریاس؟؟؟عوض بشه یا نه؟؟
3.ریحانه چجور ادمیه....خب مشخصه که من اینجا خودمم ریحون نیستم ریحانه ام و اصا قرار نیست پستی راجع به کی پاپ بزارم...بماند که اسم وب به کی پاپ مربوطه://به هر حال نظرتون راجع به ریحانه
 
 
پ.
بچه ها قراره تلیسمن هارو ازین به بعد بزارم  و چگونگی خریدشون رو بزارم. کلا در بازی شش عدد تلیسمن وجود داره که یکی از اونا کلا برای دارندگان نسخه special edition و ultimate edition هست و پنج تای دیگه برای همه قابل دسترسیه.
1_تلیسمن پنجه خرس
2_تلیسمن دندان تمساح
3_تلیسمن شاخ هورن یا گاومیش کوهان‌دار
4_تلیسمن دندان گراز
5_تلیسمن پنجه عقاب
6_تلیسمن چنگال کلاغ
برای بدست آوردن هر تلیسمن، باید وسایل مورد نیازشو فراهم کنید و در قسمت کرفت (craft) در فنس ،اون رو فعال کنید ت
سلام.
تو این مدتی که اینترنت ها رو قطع کردن فکر کردم کلا نمی تونم بیام وبلاگم رو چک کنم پیام ها رو جواب بدم چون همیشه عادت کرده بودم اول تو گوگل " بیان ورود " رو تو گوگل سرچ کنم بعد بیام وبلاگم.
الان یادم اومد خب چه کاریه، می تونم www.bayan.ir  رو  بالای گوشی سرچ کنم.
این شد که در اولین فرصت گفتم یه پیام بزارم و بگم که من حالم خوبه
امیدوارم شماها هم حالتون خوب باشه.وبلاگمو که چک کردم دیدم به به تعداد دنبال کننده هامم زیادتر شده
من شدیدا آدم مزخرفی در انتخاب بک گراند برای دستگاه های مختلفی هستم... شاید ببینید دوساعت بگردم و ۱۰ تا عکس هم ذخیره کنم ولی ب نتیجه نرسم و هرچی بزارم دوسش نداشته باشم... انگار  درست فیت نمیشه!
من چند ماه پیش پس از گشتن های بی نهایت دوتا عکس خوب پیدا کرده بودم و گزاشته بودم برگراند و با خوشحالی باهاشون زندگی میکردم تا اینکه امروز در اثر یک اقدام داغانی بکگراند هام ب چیز های دیگه ی تغییر پیدا کرد‌..
الان  چیز جدید خوبی پیدا نکردم و ن دیگ اون قبلیا
به نام خداوندی که انسان را بیهوده خلق نکرده است
دوستان و همراهان همیشگی من سلااااام ❤ امیدوارم که آرزوهاتون تبدیل به واقعیت بشه. 
به نظر شما انتظار خوبه یا بد؟ اصلا مگه میشه کسی تو این دنیا باشه و منتظر نباشه؟ تا حالا شده به انتظارات خودتون توجه کنین؟ مهم و غیر مهم رو از بیخودی و اصلی جدا کنین؟
این سوالا الان یهویی اومد تو ذهنم و گفتم با شما به اشتراک بزارم. دوستان عزیزم زندگی آدما رو انتظار می‌چرخه میگی نه نگاه کن...
ادامه مطلب
قلبم بدرد اومده و نفسم گرفته ، آرامشم بهم ریخته ، داغونم داغون
دلم میخواد برم عین ماه رمضونی سجادمو پهن کنم و چادر گل گلیمو مثل شبِ اول قدری بزارم سرم و از ته دل زار بزنم ...
دلم میخواد زار بزنم بگم جز تو دیگه هیشکی نیست و من تنهای تنهام ‌...
دارم دق میکنم دق...
من آرزوی مردن نمیکنم ها 
میشه فقط منو زودتر ببری؟ ببر ! منِ بی هدف بی انگیزه بی آینده رو ببر پیش خودت تا بیشتر از این رسوا نشده...
خدایا میبینی وضعِ من چطوریه؟!
میبینی نه...
میدونم خیلی خوبی...
قلبم بدرد اومده و نفسم گرفته ، آرامشم بهم ریخته ، داغونم داغون
دلم میخواد برم عین ماه رمضونی سجادمو پهن کنم و چادر گل گلیمو مثل شبِ اول قدری بزارم سرم و از ته دل زار بزنم ...
دلم میخواد زار بزنم بگم جز تو دیگه هیشکی نیست و من تنهای تنهام ‌...
دارم دق میکنم دق...
من آرزوی مردن نمیکنم ها 
میشه فقط منو زودتر ببری؟ ببر ! منِ بی هدف بی انگیزه بی آینده رو ببر پیش خودت تا بیشتر از این رسوا نشده...
خدایا میبینی وضعِ من چطوریه؟!
میبینی نه...
میدونم خیلی خوبی...
سلام
امروزه بازار بورس یه جای مناسب و مطمین هست واسه سرمایه گذاری و یکی از بهترین خوبیاش اینه که لازم نیست سرمایه هنگفتی داشته باشید و میتونم با 100 هزار تومن سرمایه گذاری خودتون رو شروع کنید . میخوام از این به بعدمطالبی رو در مورد بورس در اختیارتون بزارم.
دوست دارم خودمو باز کنم 
و کف دست کسایی بزارم که دوستم دارن 
ولی اگر می دونستم طاقت تماشای تقلای اون شعله ی کوچیکو دارن که خودمو نمی بستم ... گره نمی زدم 
گره کوری که سرش دست هیچ کس نیست
دوست دارم خودمو باز کنم 
اما نمیشه 
فقط می تونم وقتایی که شعله م زبونه می کشه ، امیدوار باشم که یه روزی می رسه که دیگه اینجوری نباشه 
فقط می تونم امیدوارم باشم که این گره ها پیله ی تن منن 
شاید یه روزی پروانه شم ...
دانلود کتاب enchantement of ravens.
 
کتاب های مارگرت راجرسون معمولا تک کتابی میشن و دو کتاب پرفروش داره. این کتاب به سرعت یکی از پرفروش های نیویورک تایمز شد. و برای کسایی که حوصله سری های چند کتابی ندارن واقعا خوبه.(سعی میکنم با توجه به انواع سلیقه ها کتاب بزارم تا راحت تر بتونید انتخاب کنید ولی بازم اگه کتابی خواستید بگید تا بزارم.)
 
خلاصه
ایزوبل(نه ایزابل اسمش اینه) سال ها به کشیدن تابلو هایی از فر فولک (Fair folk) مشغول بوده. او با سخنان موقر و معامله های
همین الان داشتم با لپ تاپ کار میکردم تدی رو با یه دستم گرفته بودم لب پنجره که یکهو کیسی پرید رو میز ، کشوی میز رفت تولپ تاپ یهو ول شد رو هواکیسی افتاد رو زمینلپ تاپ رو  وقتی روی هوا داشت میفتاد زمین گرفتم ، فقط اگر یک ثانیه دیر تر گرفته بودمش الان نمیتونستم این پست رو بزارم و دنیای من تموم شده بود...یه لحظه به خودم اومدم دیدم تدی هنوز تو دست راستمهاصلا تو اون جریان متوجه حضور تدی نشدمدر صورتی که اگر یه لحظه غافل میشدم ممکن بود تدی برای همیشه تمو
دلم می خواهد روی پروفایل ام هزار تا جمله بزارم اما هنجارها من و مجبور می کنند سکوت کنم.راست میگن ما هرچی زخم میخوریم از اشنا است مگرنه غریبه چه میدونه زخم کجا است ...
_داشتم مداد میکشیدم تو چشمام ..گفت تو فقط یه شیخ ناامیدی ..اشک دوید تو چشمام ...راست میگفت من یه شیخ ناامید شدم ...لاتقنطوا من رحمه الله هی میگم تو ذهن ام اما خدایا من از پا افتادم . احساس می کنم هیچ کس ندارم ..
#روایت از پا افتادن 
این مدت، فکر می کردم بهتره که دیگه فیلم دیدنو کنار بزارم. ولی نکته اینجاست که نمیشه! یعنی من به هرچی غلبه کنم آخرسر بازگشتم به سوی سینماست:| 
از وقتی که یادم نمیاد جلوی تلوزیون بزرگ شدم. چون ازین بچه هایی بودم که قبل ۷سالگی به جنون مبتلان کسی نمی تونست کنترلم کنه. شبا یه بالش مینداختن جلو تلوزیون، یکم خوراکی هم میزاشتن کنارش و میرفتن بخوابن. منم تا ۳ ۴ صبح بیدار می موندم تلوزیون میدیدم و همونجا خوابم می برد. 
پررنگ ترین خاطراتم از کودکی با خانو
سلام
این سخنرانی رو سفارشی گوش بدین...
سخنرانی حاج آقا عالی هستش در شب تاسوعا، در دفتر حضرت آقا!
اولش شاید زیاد جذاب نباشه براتون ولی آخرش انقدر قشنگ مطلب رو جمع می کنند، حیفه نشنوید! از دستش ندیدن.
صوت رو از اینجا می تونید دریافت کنید....
صوت سخنرانی شب تا سوعای حسینی
+ وقتی حال و روزم خوش نیست هر چی کامنت کمتر بزارم بهتره! می ترسم تلخی کلامم دوستان رو آزار بده... از این جهت تلاشمو می کنم بخونمتون اما نظر ندم!
 
رفقا سلام 
عصر جمعه تون بخیر و شادی  :)
اومدم که بگم الوعده وفا میخوام ترانه رو بزارم واستون البته اگر همگی دوست داشتین ؟؟
قبلتر ها پستی با عنوان نوار کاست های قدیمی آماده کرده بودم ولی منتشر نکردم 
الان واگذار میکنم به خودتون اگر علاقه دارید هر جمعه یه ترانه رو پست کنم ؟  لطفا بهم بگین . :)
 
 
#موقت
بعد از یک شب افتضاح به این فکر کردم که دنیا اصلا ارزششو نداره که آدم بخواد خودشو  به خاطر فکر یا حرف دیگران نارحت کنه
حتی اگه اون فرد شوهرت باشه
یا آبجی هات
یا زنداداشهات
یا آقای ع توی آموزشگاه رانندگی
یا افسرهای گند اخلاقشون
یا.........
بنظر من ارزشمند ترین چیز توی این دنیا انسان بودنه
 و بالاترین نعمت هم سلامتی
……….
میخوام به خودم قول بدم تحت هر شرایطی اول به خودم احترام بزارم  و خودمو دوست داشته باشم
و بخاطر حرف یا کار دیگران خودمو ناراحت نک
سلام. امروز تصمیم گرفتم که برای خودم یه چالش بزارم که طی این تابستون با اینکه برای خرید مانیتور دوم برای کامپیوترم کارم میکنم تصمیم حداقل ۱۰ تا ۱۵ جلد کتاب بخونم و این رو به همه توصیه می کنم و بعد از خوندن هر کتاب طی فرصتی درباره ی کتاب در بلاگ پستی میزارم و در باره ی کتابی که خوندم یه چیز هایی میزارم که شاید یه نفر اون کتاب از نظرش جالب باشه و تصمیم بگیره اون کتاب رو بخونه.
خب تا الان لیست کتاب های زیر رو تهیه کردم و قراره که اون هارو بخونم:
فقط
با سلام انیمه برای سال 2004هست و یک انیمه مفهومی است(برای عشق مهم نیست که زشت باشی یا زیبا بلکه باید معنای واقعی انسان بودن باشی و صاحب احساس)
امیداوارم خوشتان بیاد با کلیک روی برسم تماشا کنیم میتوانید انیمه تماشا کنید در آپارات دوبله فارسی♡
       بریم تماشا انیمه
نظر خود را بیان کنید و میتوانید درخواست کنید که از چه انیمه هایی بزارم.
خب . از  این جایی که قسمت اول داستانمو دوست نداشتین(چون ۱ دونه نظر کلا داره ) نمی دونم قسمت بعدو بزارم یا نه .
برای امتحان فردا  قسمت ۲ رو میزارم اگه بازخورد داشت  که چه بهتر ادامه میدم اما اگه کسی نظر نداد، اسم وب و فعالیتشو عوض میکنم و می کنمش وب میراکلس لیدی باگ .نمی دونم کارتونشو دیدین یا نه ولی  سریال باحالیه. 
خب حالا به من بگین که داستانو ادامه بدم یا وبو عوض کنم؟؟
منتظر نظرات دلگرم کننده تان ( واقعا چه قدرم دلگرم کنندس) هستم
با سلام و عرض معذرت بابت کم کاری من در این ماه های اخیر البته عذر های زیادی دارم از جمله امتحانات نهایی ،کنکورررر،سردرگمی های اخیر و شاید اصلی ترینشون به خاطر پذیرفته نشدن این وب در مسابقات فرهنگی هنری در سطح استان بود که منو خیلی دل سرد کرد اما هرچه فکر میکنم برای ادامه ندادن دلیل های منطقی نداشتم مهم دل من بود که دوست دارم این وب رو اداره کنم و پست های بیشتری بزارم از تک تک تون بابت نظراتون واینکه تا اینجا منو همراهی کردید سپاسگزارم
برای ا
این روزا دارم روی خودم کار میکنم که برای انجام کارهام برنامه و نظم داشته باشم . دلیل اصلی اینکه من امسال رتبه خوبی تو کنکور نیاوردم این بود که به برنامه م خوب عمل نمیکردم و پایبند نبودم . البته دلایل دیگه ای هم داشت ولی این دلیل مهمترینشون بود . حالا دارم روی خودم کار میکنم تا توانایی عمل به برنامه رو پیدا کنم چون واقعا تو زندگی لازمه .دلیل اینکه تو این دوماه به وبلاگ ها سر نمیزدم یا پست نمیزاشتم همین بود . از این به بعد هم نمیدونم چقدر میتونم سر
امروز صبح خواب موندم نمیدونم چرا ساعت 05:15 که بابا خان صدام زد برای نماز صبح خوابیدم با اینکه تا 6 هم بیدار موندم !!! بهرحال تاپ سی گرفتم و ساعت 08:13 دقیقه خودمو رسوندم شرکت چار !!! توی راه هم چند صفحه ی از کتاب زندگی بی حد و مرز رو خوندم !!!
میدونم فکر‌ کردید کلاس نویسندگی گذاشتم ولی نه،من خودم درست و حسابی نویسنده نشدم کلاس بخوام بزارم آخه؟؟حقیقتش یه سوالی داشتم میخواستم ببینم کسی تا حالا کلاس نویسندگی شرکت کرده؟و نظرش چی بوده؟
یه پیجی هست به اسم سندرم نویسندگی با همکاری یه موسسه فرهنگی کلاس مجازی آموزش نویسندگی گذاشته،میخواستم ببینم کسی تجربه داره در این مورد که بتونه کمکم کنه؟اصلا آشناست با این موسسه «یگانه فاخر توانا»؟

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها