نتایج جستجو برای عبارت :

هر شب به یک خاطره .

پیشگیری و درمان تجاوز از جمله مسائلی است که در سطوح مختلف جامعه به آن پرداخته می‌شود و نقش خانواده در این موضوع حائز اهمیت است. نگاه خانواده و اطرافیان در جوامع مختلف به قربانی و متجاوز همیشه یکسان نیست. مسئله تجاوز جنسی یکی از مسائل مهم در جامعه می‌باشد که سلامت روان افراد را به خطر می‌اندازد. برای کاهش این امر و پیشگیری از آن راهکارهایی وجود دارد. همچنین با درمان‌های خاص می‌توان از این بحران عبور کرد. در این مقاله به ارائه راه حل‌هایی
وقتی که خودت حالت از خودت بهم میخوره...بسکه لباسات بدن...صورتت پر موئه و کلی جوش ریختی بیرون...عرق کردی و موهات چربن...و دلت میخواد از بی خوابی مطلق بری یه گوشه مثه سنگ بیفتی...یکی ازت تعریف کنه و بغلت کنه و بگه مثه مسکنی تجاوز نیست؟!
تجاوز جنسی به معنی انجام
نزدیکی جنسی با فرد، بدون رضایت اوست. تجاوز جنسی تنها یک حمله فیزیکی و
جنسی نیست، بلکه آسیب عمیق روحی و روانی نیز بهمراه دارد متجاوز جنسی کسی
است که با توسل به خشونت و تهدید و ضرب و جرح، شخص دیگری را به مقاربت
جنسی به هر صورت وادار نمایند،در قانون شرع و اسلام، وجود 4 شاهد یا 4
بار اقرار متهم نزد قاضی، برای اثبات جرم تجاوز به عنف الزامی است؛تجاوز
جنسی تنها زنان جامعه را تهدید نمی کند بلکه کودکان ( پسر و یا دختر )
تجاوز جنسی یکی از آسیب زننده‌ترین اتفاقاتی است که می‌تواند برای مردان و زنان اتفاق بیفتد. برخلاف باور عامه تجاوز بیشتر توسط آشنایان فرد رخ می‌دهد. همچنین کودکان بیشتر در معرض این آسیب هستند. تجاوز جنسی می‌تواند بنیان روانی فرد را دگرگون کند و آسیب‌های گوناگونی را در بخش‌های مختلفی از زندگی فرد ایجاد کند. به دلیل سنگین بودن بار روانی این اتفاق معمولا قربانیان آن نمی‌توانند مسأله را برای دیگران عنوان کنند. کودک آزار جنسی از جمله مواردی
هیچوقت از خاطره هایی ک خودتون قبلا با کسی داشتین با کس دیگ خاطره نسازین واسه کسی رویا نسازین چون وقتی بفهمه اولین نفری نبوده ک اینارو باهاش تجربه کردین و تو ذهن شما این خاطره با کس دیگ شکل گرفته بدجور از درون میشکنه 
خیلی بد 
تمام مزه ی یه خاطره به در دسترس نبودنشه. به این که فکر کنی و تلاش کنی تا تکه پاره هایی ازش رو به یاد بیاری. به نظرم عکس، فیلم یا هر چیز دیگه ای شبیه اینا، جلوی این احساس رو می گیره. اصلا خاطره انگیز یعنی چیزی که نمی تونی تکرارش کنی. حداقل به سادگی نمی تونی تکرارش کنی.
دلنوشته کمبود خاطره
من حالم خوب بود,فقط کم حرف میزدم و زیاد میخوابیدم,به یه گوشه خیره میشدم و صورتم خیس میشد,لباس نمیخریدم وفیلم نمیدیدم,غذای کم وسیگار زیاد.
گفتن حال روحیه مناسبی نداری,دکتر رای به بستری شدنم داد.
چهار ماهه که بستری شدم,اولا بهش میگفتن دیوونه خونه اما الان میگن کلینیک.
امروز یکی از بیمارا دلیل حال بد منو فهمید,میگفت:ازکمبود خاطره رنج میبرم.
اما من حرفش رو جدی نگرفتم چون کلی خاطره دارم,همه یه شکل و بایه نفر, من و دوست خوبم,تنه
چرا نمیتونم هیچی بنویسم? چرا نمیتونم چیزی بگم? فک کنم  اینقد بد میگذره که همه موافقن هیچ وقت یادآوری نشه. آدم یادش میمونه که کی بوده?یا آدم یادش هست که کیه? 
به بعضی چیزایی که یه تیکه احساسم توش جا مونده نگاه میکنم، و یادم میوفته که چقدر دلم برای اون لحظه تنگ شده. درست تو همین لحظه س که دوباره عشق سراغ آدم میاد.و بلافاصله یه حس درد آشنای سرد که قلبتو مچاله میکنه و برای بار هزارم بهت میگه عشقی وجود نداره و تو باز رویا دیدی.کلیک
 
 
سال پیش مهر موبایلم رو دزد برد. لب خیابون گریه میکردم و نعره میزدم ....مامان گفت فدای سرت.یه گوشی بهتر میخری، نو مدل جدید. گفتم مامان چی داری میگی، همه چی که پول نیست. خاطره هام چی...
آدم هرچی کمتر با دیگران دنبال ثبت خاطره باشه بعدها راحت تر خواهد بود. به لحظه هامون عمق ندیم... خاطره ساختن مثل خالکوبی کردن هست. 
همه ماها خاطره هایی داریم خاطرات خوب یا بد ولی برای من فقط یک خاطره خوب بود که مثل معجزه وقتی توی بدترین و سخت ترین موقعیت تمام عمرم اومد دنیامو رویایی کرد
واز وقتی که رفته یادم نمیاد هیچ چیزی از زندگیمو انگار همش یک خواب بوده
لطفا ناراحت نشو، دارم کاری میکنم که روح و ذهنم بفهمه که تنهاشدم و باور کنه
این کارو میکنم که بلند بشمچ
 اسفند
 هر چه سرد، هرچه سخت اما در پی اش بهاری هست
 درست مثل زندگی که روزهای سختش هرچه طاقت فرسا اما در گذر است..
. آدم ها می آیند با خودشان شوق می آورند، 
امید و رشته های نازک دلبستگی رشته ها که طنابی ضخیم شد
 از ترس به دام افتادن میروند از آنها کوله باری می ماند پر خاطره
 و دلبستگانی که در خاطره ها جا می مانند...
 فراموشی گره کوری ست که به دست زمان باز میشود
 اسفندِ رابطه ات در گذر است
 خاطره ها را دَرس کن و بهار را با حال دیگری آغاز کن
 #پریسا_زا
خاطره کار فرهنگی باحال
خاطره کار فرهنگی باحال
 
خاطره کار فرهنگی باحالبعضی وقتا وصف یک سری ازین کارهای باحال و خودجوشِ فرهنگی را که می‌شنوی، حالت خیلی خوب می شود.
مثلا یکی از این کارها مسابقه کتابخوانی‌ ای هست که در عرض ۲ ساعت توی مدارس برگزار کردند.بچه‌ها خیلی خوششون اومده بود.هم بخاطر اینکه ۳-۲ساعتی از کلاساشون پیچونده شده بودو هم اینکه ساعات درسایی که به نظر خودشون به درد زندگیشون نمی خوره، کتابای مفید خوندند.جالب بود براشون که همونجا
شده از چشم کسی سست شود دستانت؟
یا که از دیدن او لزره بیفتد جانت؟
شده در شهر خودت مثل غریبی باشی!
به تمنّا برسد قسمتِ آبت ؟نانت؟
شده با درد شبی همدم گریه بشوی؟
یا که یک زخم قدیمی بکند گریانت؟
شده یک خاطره ات زخم جدایی باشد
که به ذهن آوری و رود شود چشمانت؟
روز و شب مُردم و در خاطره ها در حبسم!
شده یک خاطره عمری بشود زندانت!؟
پارمیدا مقیسه
برام همیشه سوال بوده آخر و عاقبت و سرنوشت دخترهایی که مورد تجاوز قرار میگیرند چی میشه؟، آیا مراکز و سازمان هایی هستند که حمایت کنند اون ها رو تا دردهاشون التیام پیدا کنه؟، آیا اگر احتمال رفت و به زندگی برگشتند و حال شون خوب شد، نگاه جامعه و پسرها و خانواده هاشون برای تشکیل زندگی  بهشون  عادی خواهد بود یا ترحم آمیز؟
چطور میتونن واقعیت ماجرای تلخ شون رو بیان کنند؟، چگونه میتونن به فرد مقابل  اثبات کنند که مورد تجاوز بودند و نه دنبال رابطه ها
یاد اون خاطره ام افتادم تو بچگی که توی یه کتاب مصور از مدرسه، یه خونه چوبی بود و من خیلی ازش خوشم اومد. یه چیز مثل ایوون بزرگ داشت و من پیش خودم تصور میکردم که اینجا زندگی میکنم با خانواده ام و دوستام هم با خونواده هاشون اینجا هستن. واقعا خیلی خیلی خوشم اومده بود از این فکر ! یهو در حین خوندن کتاب سالار مگس ها که میگن این جنگل مال ماست، یاد این خاطره افتادم. :)
ما دو هزار و پانصد سال در قفس نفس کشیدیم؛ ۲۵۰۰ سال پرچم‌هایمان در نسیم شمشیر تکان می‌خورد. مغول‌ها به کاشی‌های ما تجاوز کردند. شرح نیستان سوخته ما یک مثنوی هفتاد من کاغذ است. آنها با هُلاکو آمدند و ما با مولانا برخاستیم. ما برگرد شهیدان خود سماع می‌کردیم، تیمور رویاهای ما را به آتش کشید. اسکندر ما را به کرانه کابوس تبعید کرد. این یک مشت مینیاتور ِمعلول، حاصل محاصره نیشابور است.
 
* یک لیوان شطح داغ: داغترم میشه
بر اساس ماده ی 82 قانون مجازات اسلامی، حد زنای به عنف اعدام است.طبق این ماده که چند بند دارد،"حد زنا در مورد های زیر قتل است و تفاوتی بین جوان و غیر جوان و محصن و غیرمحصن نیست ….بند د – زنای به عنف و اکراه که موجب قتل زانی اکراه کننده است"
تجاوز به عنفتجاوز به عنف جرمی است که در هم ردیف مجازات های جنایی قرار میگیرد. در کشورهای دیگر از لحاظ مقدار مجازات به جنایت، جنحه و تضاد طبقه بندی شده اند. تجاوز به عنف در همه ی کشورها مجازات بالایی دارد و به ج
امـــــروز عجیب دلم برایَت تنگ استـ..دو لیوان چـــــاےدو صندلےدو بلیتـ سینمایکـ نیمکت دونَفـره در پارکـو باقے دو نَفَره هایمانتَحقق پیدا مےکردحلا قضیہ تفاوت داردیک لیوان آبقرص مُسکـنکز کردن در گوشه تاریکـ اتاقیکـ نیمکتـ پرت در پارکـو ضَجـهحالا که نیستے من و یکـ دنیا خاطره از تو، دو نَفَره هایی داریم..اینجـــــا جایَتـ خالیستـــ صاحبـ یک دنیا خاطره
از جمله سفرهایی که جزو خاطره انگیزترین ها
هستند، سفر به یک جزیره در دل دریا است. خوشبختانه ایران با داشتن جزیره هایی
مانند کیش سفرهای خاطره انگیز بسیاری می سازد. ولی خاطره انگیز بودن این سفرها
منحصر به طبیعت و جاذبه های جزیره نیست بلکه کیفیت بی بدیل جزیره است که بیشترین
تاثیر بر مسافران می گذارد و از لحاظ روانی مسافران را به آرامش سوق می دهد. هتل
های کیش هم به درستی عمل کرده و سفر خاطره انگیز را در بستری آرامش بخش برای
گردشگران مهیا کرده اند.
تو نو بهار منی
همیشه کنار منی
در اوج بی قراری من
تویی که قرار منی
 
صدای پای نسیم
مرا به خاطره برد
میان خاطره ها 
تو در خیال منی
 
در این مسیر خطیر
پر از شرارت و گیر
تو آمدی چون شمس
و دستگیر من
 
خبر نداشت به عشق
زلال می شود آب
در آن میس و جامی
که می دهد صنمی
 
امروزه ، اگرچه با مسابقات جهانی فوتبال در دستور کار قرار گرفته است ، "ژل کورد کاندوم های زنانه برضد متجاوزان در آفریقای جنوبی تولید شده است ، این کشور همچنین به عنوان کشوری شناخته می شود که تجاوز جنسی در آن شیوع دارد.اندازه متن خبرچاپ متن خبربه نوشته روزنامه دیلی میل ، توسط یک پزشک آفریقای جنوبی به نام سونت ایلرز "تجاوز به عنف" ساخته شده است که به آن یک کاندوم زنانه روی دندان ها گفته می شود و در اثر نفوذ قلاب ها ، آلت تناسلی مرد به آن وصل می شود
سلام خسته نباشید..من دختری هستم 17 سالهمن موقعی که بچه بودم به من تجاوز شد و در اون حالی که نمیدونستم تا بزرگ شدم تقریبا 14 سالم بود که همه چیز به کلی باور کردم ., توسط بعضی افراد که کمکم کردن و جراحی کردم.. و الان تقریباً ۳ سال از اون زمان میگذرد ولی نمیدونم چرا میترسم شبهایی حتی شده تا صبح گریه کردم...میخواستم کمکم کنید که من الان بعد اون جراحی سخت میتونم ازدواج کنم یا نه ؟!چون این مساله واسه من و خانواده ام خیلی مهم..لطفاً شوخی و یا توهین نکنید چو
تاثیر بعضیا تووی زندگی آدم بیشتر از یه اسمه، بیشتر از مدت حضورشونه...
انقدر زیاد که یه روز به خودت میای و می‌بینی همه‌ی فکر و ذکرت شده یه نفر!
شاید اون یه نفر، هیچوقت نفهمه که باعث چه تناقضی توی زندگیت شده، اما تو می‌دونی که اون، تنها دلیل تنهاییت بوده و تو، توی همه‌ی تنهاییات به اون پناه بردی. 
آرزو دادی... خاطره گرفتی!
آدما، با آرزوهاشون به دنیا میان، با خاطره‌هاشون می‌میرن.
کاش، آخرین خاطره‌ای که قبل از مرگ به یاد میارم، تو باشی...
من به شخصه، از حرف زدن و دوستی با کسانی که همون پیر درون رو دارن یا به عبارتی، دیکتاتور، غرغرو، متعصب الکی، خودبرتربین و کسانی که همه ش پاچه این و اون رو میگیرن، به شدت اجتناب میکنم.
بحث با اینها فایده نداره چون وقتی کم میارن میگن: ادب مسئله مهمیه من ادامه نمیدم، ولی همون آدم تا دو دقیقه قبل میگفت کی من شش نفر رو بیارم بهت تجاوز گروهی کنن من لذت ببرم (چون اینها خودشون فاقد میل جنسی و الت تناسلی هستن و دوست دارن بقیه اینکارو انجام بدن تا اون ها ل
برای اولین بار در زندگیم برای خونه ی بابام رفتم نونوایی:)))
یاد اون خاطره مشهورم افتاده بودم معلوم نبود کدوم از شاطر ها همون آدم نا متعادلی بود که اون خاطره رو برام درست کرد! جا داشت پیداش میکردم پخخخخخخ کنم بهش، اما خب نمیشد!!!!
سلام عزیزان
ماجرا برمیگرده با چند سال پیش که من نوجوان بودم و همراه دختر عمه هام در یک تجمع انتخاباتی تو شهرمون شرکت کردیم‌. خیلی شلوغ بود و ما هم خوب چیزی نمیدیدم. گفتیم یه کم بریم جلوتر!، یه کم که حرکت کردیم اون قسمت خانم خیلی کم بود و بیشتر آقایون تشریف داشتن. ما هم سن و سال مون کم بود و فقط دختر عمه بزرگم حدودا بزرگتر بود! اون وسط گیر افتادیم متاسفانه، نصیب هیچ دختری نشه، رسما مورد تجاوز لمسی قرار گرفتیم! 
دلم میخواست بشینم اون وسط گریه کنم
۱۸ سال را تازه تمام کرده بود، درخواست تجدید نظر از دادگاه کیفری داشت، سن و سالش را که دیدم کنجکاو شدم موضوع پرونده را ببینم، ضرب و جرح، چاقو کشی، تجاوز به عنف، لواط و... کارگر بود، ترک تحصیل کرده بود، بچه ی روستا، دوستش را به قصد دیدن گوسفندانشان به باغ کشانده بود، قصد تجاوز به دوست هم سن و سالش را داشت، بنده خدا به زور فرار کرده بود، اما به ضربه چاقو دوچار صدمه شده بود. نمی دانم چطور و چرا بچه ای با این سن و سال باید به اینجا و به این نقطه برسد. ه
پست «تنهایی» رو یادتونه؟ به دلایلی همکارم نتونست امروز در کارگاه شرکت کنه و من باید به جای او بحث «تجاوز» را تسهیل‌گری می‌کردم و بحث خودم یعنی «تنهایی» را هم به یکی دیگر از همکارها سپردم چون اجرای دو بحث آسان نبود.
خیلی خیلی استرس داشتم. چندین بار مطالب رو دوره کردم، مسیر بحث را در ذهنم مرور کردم و همچنان پر از استرس بودم. باید برای یک سری نوجوون دختر و پسر درباره تجاوز صحبت میکردم؛ تجاوز جنسی، بدنی، کلامی و مجازی. خیلی خیلی برایم سخت بود. در
​​هشدار:+۱۸
 
 
ابراهیم نبوی یک بار یک خاطره از زندان نوشته بود که درست تلخ‌ترین چیزی بود که در زندگی‌ام خواندم.از یه (تقریباً) پسربچه که وارد زندان شد و همه لات‌ها به او تجاوز کردند و آن پسر معتاد شد، از ریخت افتاد و دیگه سرش دعوا نبود و کم‌کم سرِ نخواستنش دعوا بود، دیگه بابتِ «ک*ون دادن» مواد هم به او‏ نمی‌دادند و افتاد به مصرفِ قرص‌های قرمزی که شهرداری با آن سگ‌ها را می‌کُشد، و در راهرو می‌خوابید، مثلِ اسکلت شده بود تا یه روز که همان‌
بسم الله الرحمن الرحیم
یا فارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
آقای مولوی عبدالحمید اگر در زمان مردن معاویه حضور داشتید آیا با یزید بیعت میکردید؟آیا به دستور یزید در واقعه حره که زنان مدینه را بر سپاهیان شام حلال کرد،شما هم به ناموس اهل مدینه تجاوز می‌کردید و پیروی از جانشین پیامبر_یزید_را بر خود واجب میدانستید؟!
هرچه باشد،یزید فرزند معاویه دایی شما مومنان می باشد...
یا بیعت میشکستید؟
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر و الغلبه
 
 دربارۀ آزادی و آزادی ملت‌ها، امام علی سخن مشهوری دارند: «لاتَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَقَد جَعَلَکَ اللهُُ حُرّاً.» (بندۀ دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.) سپس مفهوم آزادی را تفسیر کرده است. دوست دارم این جمله را توضیح دهم تا در پرتو ژرف‌نگری، به میزان والایی و ارزش این سخنان پی ببرید. 
معروف است که می‌‌‏گویند: مرز آزادی، آزادی دیگران است. انسان آزاد است هر گونه که بخواهد رفتار کند، ولی حد و مرز این آزادی او به آزادی دیگران محدود می
بیوگرافی بازیگران
 
عکس های خاطره اسدی
خاطره اسدی (زاده ۷ مهر ۱۳۶۲، تهران) بازیگر سینما و تلویزیون ایران است. فارغ التحصیل لیسانس رشته بازیگری از دانشگاه هنر و معماری دانشگاه آزاد در سال 86 می باشد، دوره بازیگری را در مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما در سال 81 گذرانده است.
برای ادامه خواندن مطلب رویبیوگرافی خاطره اسدی + عکس کلیک کنید
پست «تنهایی» رو یادتونه؟ به دلایلی همکارم نتونست امروز در کارگاه شرکت کنه و من باید به جای او بحث «تجاوز» را تسهیل‌گری می‌کردم و بحث خودم یعنی «تنهایی» را هم به یکی دیگر از همکارها سپردم چون اجرای دو بحث آسان نبود.
خیلی خیلی استرس داشتم. چندین بار مطالب رو دوره کردم، مسیر بحث را در ذهنم مرور کردم و همچنان پر از استرس بودم. باید برای یک سری نوجوون دختر و پسر درباره تجاوز صحبت میکردم؛ تجاوز جنسی، بدنی، کلامی و مجازی. خیلی خیلی برایم سخت بود. در
همه‌چیز تند و تند و تند می‌چرخد.. می‌گذرد.. تمام می‌شود.. تو نیستی دیگر که دوشادوش‌مان باشی.. تو آرام و مهربان و در سکوت مطلق به‌خواب رفته‌ای.. هیچ‌چیز نمی‌تواند آرامشت را بگیرد.. می‌روی.. می‌روی و ما را با هزارهزار خاطره تنها می‌گذاری.. خاطره‌ی روزهای خاله‌بودنت، مادری کردنت، خاطره‌گفتنت، از تهِ دل خندیدنت.. چه‌طور فراموشت کنم که خانه‌ات، خانه‌ی خاطرات کودکی‌مان بود. دستانت، گرم و مادرانه.. نگاهت، آرام.. مهربانی‌ات، دریای بی‌نهایت
مدتی است که سوالاتی در حوزه ی تجاوز از ما می پرسید . تصمیم گرفتیم تا سوالاتی که بیشتر مطرح شده اند را در قالب مقاله ای با عنوان سوالات حقوقی تجاوز جنسی از وکیل پایه یک غرب در آورده و برای تان به نمایش بگذاریم . با خواندن این مطلب شما هم توانسته اید به اطلاعات خود در این زمینه نکاتی بیفزایید و هم می توانید به دنبال سوالات مشابه با سوال خود بگردید و سریع تر به جواب سوالات خود برسید . اما اگر سوالی که در ذهن دارید را در این مطلب پیدا نکردید می توانی
خودم قلبمو درد میارم و از دردش مست میشم. نمیدونم چرا. فقط میدونم این حالِ بد و این قفل زدن رو آهنگای شجریان، این همه خاطره ای که زنده میشه و همه و همه ش رو دوست دارم! خوبیش، همینه که شجریان هیچوقت من رو یاد خاطره ی یه فرد نمیندازه! شجریان فقط یاداور لحظه ست. لحظه و غم و فرار از واقعیت ها. همین هم یه نعمتیه نه؟ 
 
سلام سلامممم
حالتون چطوره؟!:)
حالا باز آمــد؛ بویِ مـــاهِ مدرسه
بوی بازی های راهِ مـــدرسه
بوی ماه مهر… ماهِ مهـــربان
 
فصل مدارسه :) عطسه گلم منو به چالش خاطره مدرسه دعوت کرد که یکی دوتا از خاطره های تلخ یا شیرین مدرسه رو تعریف کنیم
اولش بهش گفتم من۶ساله از مدرسه فاصله گرفتم چیزی یادم نمیاد بعد انقد من بچه آرومی بودم(جون خودم) که هیچ خاطره ای ندارم!
بعد یکم فکر کردم دیدم چندتا خاطره بی نمک یافتم:)) خیلی سعی کردم که طولانی نباشه ولی شد:/
 
خا
تازه برگشته بود از گلستان، می‌گفت چرا نمی‌رید؟ کلی آدم اونجا معطل کمکه. برید لرستان، برید خوزستان. نصف مملکت رفته زیر آب. این همه روستا به خاطر سیل خراب شده، این همه آدم بدبخت شدند. کلی کار هست برای انجام دادن. بعد به من نگاه کرد و گفت؛ چرا نمی‌ری؟ حالت خیلی خوب می‌شه. تو زیادی توی آسمون سیر می‌کنی، برو و بدبختی‌های واقعی رو ببین. برو حلال اهمر. چرا نمی‌ری؟
گفت که زلزله‌ی بم که شده بود، همسن و سال ما بوده. یه کم بزرگ‌تر، یه کم کوچیکتر. گفت ک
در این پست دانلود اهنگ منو هیشکی نمیفهمه جز تو یه نفر برای دانلود در سایت بلاگ موزیک قرار داده می شود
دانلود اهنگ منو هیشکی نمیفهمه جز تو یه نفر (علی یاسینی) با لینک مستقیم کیفیت 320
دانلود آهنگ جدید علی یاسینی ما با هم خاطره داریم ( کیفیت اصلی Mp3 ) دانلود آهنگ جدید علی یاسینی ما با هم خاطره داریم موزیک جدید و زیبای خواننده علی یاسینی ... منو هیچکی نمیفهمه جز تو یه نفر دلو بردار هرجایی ببر نگهش دار پیش خودت…
دانلود آهنگ علی یاسینی ما با هم خاطره د
سلام دوستان به دلیل جذاب‌تر شدن وبلاگ تصمیم گرفتم سربرگی را ایجاد کنم‌، این سربرگ با نام (خاطره‌ها) راه اندازی خواهد شد و قصد دارم در آن همه بازی های قدیمی و خاطره‌انگیز را نقد کنم شما دوست‌داران بازی‌های قدیمی نیز می‌توانید از علایقتان بگویید یا حتی می‌توانید نقدی از یک بازی‌خاطره‌انگیز برای من بفرستید و با نام شما در وبلاگ قرار می‌گیرد امید‌وارم همه راضی باشید‌.
شاید تعداد خاطره های خوبمون هر فصل یکی باشه...
شاید کم باشه...
ولی انقدر خوبن ک با دیدن عکس هاش اشک شوق میریزم من...
انقدر خوبن ک تک تک ثانیه هاش یادمه...
با همون شوق و ذوق و با همون لذت...
 
***
 
از میان همین روزها و شب ها پیداش شد؛مثل هزار چیز دیگر که پیدا شد و هیچکس نمیداند...
 
به نام آفریننده زیبا آفرین

تروریسم حقیقی، تروریسم متحد آمریکا باید از تاریخ بلند ننگ آورش، خجالت بکشد که به همه تروریسم می گوید! نوام چامسکی ( نابغه بزرگ زبان انگلیسی که نظریه یوجی را داد و البته فیلسوف بزرگ که در ام ای تی ماساچوست آمریکا درس می دهد)
نوام چاسمکی اگر نبود، زبان انگلیسی هم نبود، می توانید تحقیق کنید، اما بدانید که او کلا گرامر زبان انگلیسی رو تغییر داد! به ۵۴ زبان دنیا مسلط است و درضمن فعال سیاسی هست! قبل از او زبان یک سیستم گرا
بازگشت به دنیای فیلم های جنایی و کارآگاهی و ادای دینی به آگاتا کریستی به همراه خاطره بازی و سرگرمی ولی نه فقط سرگرمی و خاطره بازی صرف، چاقوکشی فیلمی است در نگاه اول سرگرم کننده ولی در زیر متن خود حرف های دیگری نیز برای گفتن دارد.
ادامه مطلب
سه شنبه بدترین دعوای عمرم رو با داداشم کردم،ما معمولا فوش هایی که بهم میدیم از بیشعور تجاوز نمیکنه،یعنی من اینقدر عصبی بودم هرچی از دهنم درومد بارش کردم والدینمم که همیشه دخالت میکردن از شدت وحشتناک بودن اوضاع هیچی نمیگفتن فقط یه گوشه وایستاده بودن تا در صورت کتک کاری احتمالی جدامون کنن
به صورت جدی نود درصد تقصیر داداشم بود اون ده درصد اشتباه منم این بود که بهش اعتماد کردم!!
ببین یکی از وسیله هاش دست منه و خونه رو زیر رو کرده دنبالش منم در ح
کاترین مایورگا که سابقاً مدل بوده ادعا کرده که کریستیانو رونالد در هتلی به نام Hotel Palms Place و در شبی که در بیرون از هتل با هم آشنا شده اند، به اتاق این بازیکن مشهور فوتبال رفته و در آنجا مورد تجاوز قرار گرفته است.
بر اساس یک ایمیل افشا شده، DNA کریستیانو رونالدو با مدارک مربوط به ماجرای تجاوز او در لاس وگاس تطابق داشته و او به وکیل خود گفته که در این ماجرا، زن مورد نظر به او گفته که دست از کارش بردارد.
در بخشی از ایمیل هایی که توسط پلیس و مقامات قضای
و من مهاجرم...
مهاجر زاده شده و مهاجر مانده ...
من در تمام فصل ها مهاجرم ‌‌‌‌‌....
فصل ها و روز ها و سال ها میگذره و من هنوز مهاجرم ...
من از لبخند عزیزام فقط تصویر دارم و هیچ 
از آغوششون فقط خاطره 
و از عطرشون ...
سهم ما از هم فقط خاطره هایی از گذشته است ..‌
و من دردناک هنوز مهاجرم ...
میترسم میترسم این داستان هیچوقت تموم نشههه ...
تورا با تمامم میخواهممم ...
 
  #خاطره #شهید_والامقام #سیدمرتضی_آوینی #وعده_ما_بهشت یکی از فرماندهان جنگ روایت می‌کند: خدا رحمت کند «حاج عبدالله ضابط» را. برایم تعریف می‌کرد خیلی دلم می‌خواست #سید_مرتضی_آوینی را ببینم. یک روز به رفقایش گفتم، جور کنید تا ما #سید_مرتضی را ببینیم . خلاصه نشد. بالاخره آقا #
ادامه مطلب
سلام...
الان که اینو مینویسم، تو خونه تنهام... از صبح یعنی تنهام...
خیلی وقته که دلم میخواست باز بیام وبلاگ و باز مثل قدیما بنویسم... معنی بنویسم این نیست که من نویسندم یا فلان... اتفاقا از اول انشام هم ضعیف بود... الان هم این چند خطو که نوشتم میرم چند بار از اول میخونم ببینم نگارشم درست بود یا نه... که صد در صد باز هم غلط دارره!
فقط میخوام بعضی چیزهارو ثبت کنم... خیلی خود سانسوری دارم و  قبلا بخاطر همین خودسانسوری یا امینت یا ترس از لو رفتن تو دنیای واق
#به_دخترم#ابوالفضل_اقبالی
-در آمریکا در هر ۹۰ثانیه یک نفر مورد تجاوز قرار می گیرد (سازمان عفو بین الملل، ۱۳۸۲)- در سال ۲۰۰۵ بیش از ۲۰۰ هزار دختربچه کودک و نوجوان در آمریکا مورد آزار جنسی قرار گرفتند که ۴۴درصد آن ها نوجوان بین ۱۲تا۱۸سال هستند.(سازمان بهداشت جهانی ۲۰۰۶)- بر طبق آمار وزارت دادگستری آمریکا هر دو دقیقه یک زن در این کشور مورد تجاوز قرار می گیرد، یک زن آمریکایی در طول زندگیش ۲۵تا۲۶ درصد احتمال دارد که مورد تجاوز قرار گیرد(۱از۴) -طبق ب
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب …
 
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب …
با شوق فراوان کتاب رو برای خودم خریده و همراه با یه کتاب دعا گذاشته بودم توی کوله ام.میخواستم تا توی ازدحام جمعیت و صف طولانی تا رسیدن به ضریح امیرم (که نزدیک به یک ساعت طول کشید.) اون رو بخونم.اما تو این انتظار یک ساعته، هدیه اش کردم به یک خانم مشهدی که نزدیک من توی صف بود …ایشون با ذوق کتاب رو گرفت و قبل از هر کاری هم
دانلود آهنگ حمید هیراد به نام و تو خندیدی و از خاطره ها جا ماندم ( عشق گاهی سبب گم شدن خاطره هاست ) با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
دانلود آهنگ و تو خندیدی و از خاطره ها جا ماندم ( عشق گاهی سبب گم شدن خاطره هاست )
ساده از دست ندادم ، دل پر مشغله را ////
تا تو پرسیدیو مجبور شدم مسئله را ////
»──|…///#×|──«
عشق آن هم وسط نفرتو باروتو تفنگ ////
دانه انداختو از شرم ندیدم تله را
─|…///#×|─
عشق آن هم وسط نفرتو باروتو تفنگ
دانه انداختو
 متن آهنگ عماد محمدی به نام خاطره
تکست آهنگ خاطره از عماد محمدی

از خاطره هایم خبری جز تو ندارم
ابری تر از آنم که به تدریج ببارم
ابری تر از آنم که بترسانی ام از سیل
در سوگ تو میبارم و بارانی ام از سیل
دلواپس دلتنگی و دلواپسی ام باش
هم بستر و هم بغض شب بی کسیم باش
از فاصله گفتی و از این فاصله مردم
جز خاطراتت به کسی دل نسپردم
 بعد از تو پر از خواهش چشمانت شب آرامش
بانو جان دل من‌کو
بعد از تو تلخ و غمگینم سردرگم بی تو من اینم
دل تنگم بی تو بانو 
تو
یه شامپویی دارم که بوش برام خاطره‌انگیزه اگرچه هر تلاشی کردم نتونستم معین کنم که مربوط به چه خاطره‌ای هست. اونچه ازش در ذهنم ثبت شده یه حال خوب عاشقانه هست و خب همین کافیه که هربار احساس فقدان کردم رفتم و این شامپو رو به موهام زدم و حالم خوش شد.
یه چیزهایی واقعی نیست مربوط به بازنماییه و خدا میدونه چقدر عوامل در این بازنمایی دخیلند. انگار کن داستان زندگی خودت رو بنویسی.
و ساعت ۴ صبح من به کسی فکر می کنم که به من فکر نمی کن
و حس می کنم خیلی وقت که از ذهنش پاک شدم
به یه دوستی از دست رفته فکر می کنم
و تصمیم اینکه شاید ادامه اون درست نباشه
شاید امتدادش فقط بخاطر اصرار من تا حالا بوده
و بهتر بهش بگم دلم برات تنگ میشه خیلی زیاد ولی قرار توام تبدیل به خاطره ها بشی
خاطره ای که چند سال بعد بگم یادش بخیر امیدوارم سلامت باشه هرجا که هست
من اصرار به موندن ادم ها نداشتم
چون هیچوقت اصرار من هیچ تاثیری نداشته
با کدوم خاطره یا تجربه روز دختر رو تبریک بگیم؟!خاطره تنهایی کلاس تشکیل دادن در غیابشون...بلاک کردن بعد از اشتباه...نگفتن کنسلی کلاس و بیخودی سر کلاس موندنشون...کمک نکردن بهشون وقتی سر یه مبحث کمک میخواستن...سو تفاهم با شوهر یکی ازشون یا نجات دادن دوتا دختر که گیر کرده بودن ؟!این آخری غیر دخترای کلاس بودش
در بغداد هر روز بسیار خبرها می رسید از دزدی، قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان که همه از جانب مسلمانان بود.
روزی خواجه نصیرالدین مرا گفت: می دانی از بهر چیست که جماعت مسلمان از هر جماعت دیگر بیشتر گنه می کنند با آنکه دین خود را بسیار اخلاقی و بزرگمنش می دانند؟
من بدو گفتم:
بزرگوارا همانا من شاگرد توام و بسیار شادمان خواهم شد اگر ندانسته ای را بدانم.
خواجه نصیرالدین فرمود:در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند، آن فرمان"اما" و"اگر" دارد.
خاطره راز خط کش ژله ای
خاطره راز خط کش ژله ای
 
خاطره راز خط کش ژله ایاز جمله ی”دختر خوبی باش” خسته شدم!!!خیلی وقت ها بقیه فکر می کنند که ما دخترای پرانرژی که البته کمی هم شیطنت داریم، دوست نداریم دختر خوبی باشیم!اما حواسشون نیست که خوب بودن برامون تعریف نشده!همیشه دوست داشتم کسی رو داشته باشم که راه و چاه رو یادم بده و مثل یک دوست همراه و همرازم باشه.………………………………بابام میگه مثل دخترخاله ات باشه !!!مامانم میگه از دختر همسایه یاد بگیر !!!!ام
شب بود و کنار جوی تنهایی ها
من خسته ترین آدم دنیا بودم
در سیل عظیم خاطره غرق شدم
وابسته ترین آدم دنیا بودم
شب ، پر زد و در خط افق روز آمد
من بودم و تنهایی و چشمِ خوابم
خورشید کنار من نشست و من باز
ماندم چه بگویم تز دل بی تابم
روزم به سر  آمد و دوباره شب شد
اما من آزرده به نور آغشته
هرشب که دوباره آمد و روز شده
داغ و غم من مثل خودش یخ بسته
خاطره بی سوادی
خاطره بی سوادی
 
خاطره بی سوادیهمیشه هر جا حرف از بی سوادی می شد خیال می کردم تو دنیای امروز فقط پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هستند که سواد ندارند.از این بابت خوشحال بودم که همه بچه های کشورم سواد دارند و کسی مشکل بی سوادی ندارد.
یک شب که قرار بود با خانواده به جمکران برویم با خودم قصد کردم به نیت ظهور چند تا کتاب کم حجم و جذاب درباره آقا با خودم ببرم و بدهم که مردم بخوانند.توی صحن جمکران راه می رفتم و خوب چشم می گردوندم که کتاب رو به ک
نجف، پاریس، تهران نه! این بار پاریس، نجف، تهران. از قضا با همان نام روح الله، قرار است این بار هم او را به بهشت زهرا ببرند. ملتی نیست که به پشتیبانی ایشان توی دهن دولت بزند، دارند توی دهنش می‌زنند. همان دهانی که اگر آگاهی هم می‌داد همراه با بدزبانی بود. مردمی که یک عمر راست‌هایشان دروغ از آب درآمده بود چاره‌ای نداشتند جز آن که به امید راست از آب درآمدن به دروغ‌ها اعتماد کنند. همه خسته‌ایم آن قدر که به آدم‌ربایی مغناطیس اربعین گیر نمی‌دهیم
شراب. خاطره. یادآوری. اندوهی منتشر در فضای لایتناهی. سیگار. مرزِ باریکِ حالِ خوب و حالِ بد. صدای مرضیه. من به این انباشتگی و فشار حافظه و خاطره عادت دارم. کلماتِ سلین. مرگ قسطی؛ "دوباره تنها شدیم، چه‌قدر همه چیز کند و سنگین و غمناک است". عرق. که زمستان جز زخم، برف هم دارد. راه رفتن بر روی آن مرزِ باریک. آسمانِ سیاه و زمینِ سفید. معلق بودن در آن فضای لایتناهی...
هروقت از جاده ی پیچ در پیچ حاشیه ی شهر رد میشیم پدرم خاطره ی تکراری اش از چهل سال قبل رو برای بار هزارم تعریف میکنه.خاطره ی سالی که خوک های جدید روی کار اومده بودن و خوک های قبلی که سرنگون شده بودن رو توی توی گونی های بزرگی میکردن و از این صخره ها و کوه های سنگی بلند اطراف شهر پرت میکردن پایین.پدرم اون سالها جوانی بوده به سن و سال حالای ما.چهار سال کوچکتر یا بزرگترش فرقی نمیکنه...سالها گذشته اما پدرم خاطره ی فریادهای مردهای توی گونی که از ارتفاعا
تن پرومنتوس زیر بدن به آتیش کشیده دیونیسوس می لرزید و چشم های وحشت زدش مدام به روی بال های به رنگ شبش می نشست
این تاریکی بال ها فقط نشان دهنده یک پیام بودن...اینکه قطعا دیونیسوس به افراد"لوسیفر"یا"خدای تاریکی"ملحق شده
و همین فرد،با مو و چشم های خونین رنگش که توانایی غرق کردنش در جهنم خودش رو دارن،بهش زل زده بود تا تصمیمش برای تجاوز به بدنش رو عملی کنه
تو این لحظه از خودش می پرسید که خدای زیبایی ها اگر بهش تجاوز می شد،باز هم خدایی بود که لایق پرس
ره آورد فرهنگ ما برای زنان در آمریکا این بوده که طبق آمار بیش از ۱۱ درصد از زنان ما معتقدند که به هر حال یک روزی از سال مورد تجاوز قرار خواهند گرفت! شاید خانم علی‌نژاد ایرانی، فردی باشد که از این موضوع لذت می‌برد ولی اکثریت زنان آمریکایی مثل او نیستند. در کشور ما ۴ درصد از زنان از آژیرهای هشداردهنده تجاوز جنسی استفاده می‌کنند و ۷ درصد از زنان، کلاس‌های دفاع از خود را دیده‌اند. لینک
 
پ.ن 1: اگر میخواهید منظور تیتر را متوجه بشوید به لینک بروید
امروز روزِ سبک کردن سیستم از هر چیز اضافی بود، عکس، فیلم، برنامه و آهنگ! همین طور که به عکس ها نگاه می کردم، یا با دکمه Delete جواب رد به سینه اونها می زدم و یا با دکمه سمت راست می رفتم سراغ عکس بعدی! یه سری از تصاویر، تصاویری بودن که به هر نحوی سال های گذشته ازشون خاطره داشتم، حالا یا تصویر زمینه بودن، یا کسی برام فرستاده بود و یا روایتگر یه خاطره بود و یا حتّی تصاویر شخصی بود که دیگه نیازی به بودن اونها احساس نمی کردم و اون جذّابیت سال های قبل رو ب
آن روز تنها بودم؛ و من و تو ساعت‌ها با هم حرف زدیم. باران برای تو که آن سر شهر بودی زودتر شروع شد و برای من که این سر شهر بودم دیرتر آمد. تمام چیزهایی که غلط بودند حس درست بودن داشتند. یا آن عید را یادت هست؟ و آن کتاب را؟ باآنکه سرت شلوغ بود برای خواندنش وقت گذاشتی؛ و در آخر حتی دوستش نداشتی؛ و من فهمیدم چقدر من و تو فرق داریم؛ و فهمیدم چقدر می‌توانیم حس‌های جدید از هم یاد بگیریم. یا آن روز را یادت هست که گفتی شب حالت بد شده بود؟ و من چقدر از اینکه
.فیلم سیک30 آپارات فیلم تجاوزهای وحشتناک در حال بارگیری... - جسی google سوپرامریکایی google شاهکار ایران خودروبرای دانلود کلیک کنیدسوپرامریکایی google سوپرامریکایی google play دانلود آخرین ورژن و سوپرامریکایی google play تحمیل اخر اصدار و سوپرامریکایی google play تحمیل للموبایل و ... سوپرامریکای - جستجوی google, سوپرامریکایی سوپر ۸ (به انگلیسی: Super 8) فیلمی علمی-تخیلی و مهیج به نویسندگی و کارگردانی جی. فیلم های سوپری|فیلم سوپر ایرانی|فیلم سکس سوپر|عکس ... دانلود فیلم سوپ
.فیلم سیک30 آپارات فیلم تجاوزهای وحشتناک در حال بارگیری... - جسی google سوپرامریکایی google شاهکار ایران خودروبرای دانلود کلیک کنیدسوپرامریکایی google سوپرامریکایی google play دانلود آخرین ورژن و سوپرامریکایی google play تحمیل اخر اصدار و سوپرامریکایی google play تحمیل للموبایل و ... سوپرامریکای - جستجوی google, سوپرامریکایی سوپر ۸ (به انگلیسی: Super 8) فیلمی علمی-تخیلی و مهیج به نویسندگی و کارگردانی جی. فیلم های سوپری|فیلم سوپر ایرانی|فیلم سکس سوپر|عکس ... دانلود فیلم سوپ
.فیلم سیک30 آپارات فیلم تجاوزهای وحشتناک در حال بارگیری... - جسی google سوپرامریکایی google شاهکار ایران خودروبرای دانلود کلیک کنیدسوپرامریکایی google سوپرامریکایی google play دانلود آخرین ورژن و سوپرامریکایی google play تحمیل اخر اصدار و سوپرامریکایی google play تحمیل للموبایل و ... سوپرامریکای - جستجوی google, سوپرامریکایی سوپر ۸ (به انگلیسی: Super 8) فیلمی علمی-تخیلی و مهیج به نویسندگی و کارگردانی جی. فیلم های سوپری|فیلم سوپر ایرانی|فیلم سکس سوپر|عکس ... دانلود فیلم سوپ
✅ دیروز گفتیم ظلم، مانع #فهم #قرآن و #هدایت یافتگی ما توسط قرآن می شود. می دانید ظلم چیست؟✍️#ظلم به معنای ستم و بیداد و تجاوز از #حق و قرار دادن هر چیز در جای نامناسب است. (گفتار رفیع، ج2،ص24)ظلم به سه قست تقسیم می شود. 1. ظلم به #خدا . 2. ظلم به مردم. 3. ظلم به خوداگر #حق نادیده گرفته شود، اگر نسبت به #اوامر_الهی بی اعتنایی شود، اگر وحدانیت خدا نادیده گرفته شود و شریکی برای او لحاظ شود، این ها همه ظلم به خداست که بالاترین #ستم است (ِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْم
چندی پیش ناخیلا ترینداد مدعی شد در 19 ماه می نیمار در هتلی در شهر پاریس به وی تجاوز کرده، این اتهام به نیمار سبب شده تا اسپانسرهای او برای ادامه همکاری دچار شک و تردید شوند که بزرگترین آنها کمپانی نایکی است.
و حالا کانون وکلای شهر سائوپائولو در بیانیه‌ای به طور رسمی اعلام کرده که پرونده تجاوز جنسی نیمار به یک زن به دلیل عدم وجود مستندات کافی، بسته شده است .
نیمار در ابتدا با رد این اتهام مدعی شد ناخیلا قصد دارد  تا با این اتهام از او اخاذی کن
حامی معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه ۵با اطلاع دادن این شناسایی گفت: «همزمان با فرارسیدن هفته گردشگری، ۵ تا۱۱مهر ماه، ستاد گردشگری منطقه با همکاری شهرداری ناحیه۷، مسابقه خاطره نویسی از بهترین جا های دیدنی خواه زادگاه دانش آموزان را برگزار می درنگ.» ارباب«حسین دلبری» افزود: «در این مشق دانش آموزان می توانند در یک صفحه خاطرات شیرین خود را از بهینه مکانی که رفته اند یا زادگاهشان بوده، تصنیف و برای شهرداری منطقه واقع درون خیابان آیت ا
نقش یک خنده پر رونق را، برلبم می بینی
جان من راست بگو از چه سبب
کوه اندوه مرا، تو ندیدی هرگز؟
دیگر امروز چه سود، به تو اندیشیدن
تو که رفتی ای کاش، همه خاطره هایت را نیز
با خودت می بردی
وای ای خاطره ها
 ای شیاطین عذاب آور شب
که سپردید مرا در غم و تنهایی و تب
بگذارید فراموش کنم
قصه هرچه که بود
قصه هر چه که رفت
و دگر باز نگشت
| امیر غریب |
یکی از سفرهای خاطره انگیزی که هر ایرانی حداقل
یکبار باید آن را تجربه کند سفر به اصفهان است. شهری پر از جاذبه های گردشگری اصیل
ایرانی که در گوشه و کنار آن به وضوح می شود دید. اصفهان جلوه گاه خوبی از تاریخ،
فرهنگ و هنر ایران از دوران صفوی تا به امروز است. خاطره انگیز بودن این سفر تنها
در این قسمت نیست و تمام نمی شود. با وجود هتل های اصفهان و کیفیت بی بدیل آن ها،
اقامتتان نیز یکی از خاطه انگیزترین و بهترین تجربه هایتان خواهد بود. پس بی ربط
نخواهد بو
خاطره یادت باشد
خاطره : یادت باشد…
 
خاطره یادت باشد…آنقدر از خوندن کتاب لذت بردم که دلم نمی اومد کلش رو یک جا بخونم، ریز ریز می خوندم و از خوندنش لذت می بردم.اما آخر کتاب رو گذاشتم تو حرم بخونم.نشستم رو به روی ضریح،حس و حال کتاب انگار با حس زیارت گره خورده بود،می خوندم و اشک می ریختم،صورتم خیس خیس شده بود و زمان از دستم در رفته بود…نزدیک اذان /بود…خیلی دوست داشتم کسان دیگری رو هم تو این حس زیبا شریک کنم،کاش می شد خیلی ها این کتاب رو می خوندن
بسم‌الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
باعرض سلام خدمت خانم مسیح علی‌نژاد
یک سوال ساده دارم،خواهش میکنم پاسخ دهید
در سطح بین‌المللی
امروز آزادی زنان از لحاظ پوشش و فعالیت وحضور درجامعه نسبت به قرون گذشته وحتی تمدن های کهن بیشتر شده است یا خیر؟؟؟
و آیا خودکشی زنان و تجاوزات جنسی و ضرب و شتم وبهره برداری جنسی ،برده داری و فروش و تجاوز به انواع حقوق ،و... کاهش یافته یا افزایش یافته؟
نمیدانم و ادعای محقق بودن ندارم
ولی هرچه
یادمه توی دانشگاه که بودیم ، دانشگاه به هر دانشجو یک ماشین حساب کاسیو داد. اونوقت یکی از سرگرمی های تمام دانشجوها برنامه نویسی با این ماشین حسابها بود. خلاصه ما کارهایی با اون ماشین حسابها می کردیم که جای خالی کامپیوتر را برامون پر می کرد. یه جورایی مثل مسابقه بین دانشجوها بود که هر کسی یه کار محیر العقول تر می کرد با این ماشین حسابهای بدبخت، جلوتر میفتاد.
 
این هم یه خاطره ای بود که الان یادم افتاد
چه حس خوبیست وقتی دفتر خاطراتت را ورق بزنی و خاطره هایت را مرور کنی
با خاطرات شیرین لبخند برلبت مینشیند و با خاطرات تلخ اخم میکنی
ولی هردوی اینها طعم شیرینی میدهند
وقتی صفحات وب رو مثل دفتر ورق میزدم،با هرپستی که برخورد میکردم یک یادش بخیری در ذهنم میگذشت...
چه روزها وساعت هایی پشت سیستم مینشستم و مطالبم را تایپ میکردم..چه ساعتهایی را به خاطر یک پست مفید وخوب دنبال مطلب بین کتابهایم میگشتم...چه با ذوق وسلیقه مطلب مینوشتم و اکثر عکسهارو متن ن
موزه ای که به یاد  کشتارهای بیرحمانه ژاپنی ها در سال 1973 میلادی در جنوب غربی نانجینگ تاسیس شده است در آن زمان ژاپنی ها به مدت 6 هفته چین را محاصره کردند. سربازهای ژاپنی 300000 مرد، زن و کودک چینی را مورد تجاوز، شکنجه  قرار داده . و یا به قتل رساندند.

 امروزه مردم چین یاد و خاطره کشته شدگان این حادثه تلخ را گرامی می دارند. در این موزه تصاویر، مجسمه ها و شرح خاطرات بازماندگان در دسترس بازدیدکنندگان قرار می گیرد. و اعلام برائتی از کشتار مردم بی دفاع م
خاطره نوسی برای راه افتادن دست برای نوشتن خیلی کمک میکنه.

3 نوع خاطره(اتفاقات) داریم: فردی.جمعی.جهانی

فردی: که مربوط به خاطرات شخصی و خصوصی فرده.

جمعی: تنها گروهی از مردم شامل اون میشن.مثلا دهه شصتی ها با مدرسه موشها خاطره دارن.

جهانی: مواردی که تمام جهان از وجود اون اتفاق خبر دارن و دستخوش تغییر شدن.مثل جنگ جهانی دوم.
اگه کسی از خاطره فردی استفاده کنه،داره از زندگی خودش برای دیگران پرده برمیداره و به نمایش اون دعوتشون میکنه
گاهی خاطره، جمعیه
نمیدونمـ چرا هر وقت اینقدر تو این دنیا گمـم میرم سراغ انیمیشن راپونزل و مریدا. شاید چون انیمیشن های والت دیزنی لند مثل سفید برفی و سیندرلا برمیگرده به زمان کودکیـم.. ولی اون زمان هم شیرین نبود که بگم این تمایل منو به سمت زمانی میبره که کاملا آسوده بودم! اما میتونم بگم کاملا بی دغدغه بودمـ.. همیشه باید پناهی واسه آدم باشه؛ پناه بر عِشق، پناه بر شعر، پناه بر خاطره ها هر چقدر تلـخ حتی! گفتم خاطره، یاد مامان خاطره میوفتم، مگه میشه یه آدم و اینقدر د
﷽ ✅ خاطره‌ای زیبا از زبان مرحوم حجت‌الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی : ✍️ در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان می‌گفتیم، اما به گونه‌ای که دشمن نفهمد. روزی جوان هفده ساله ضعیف و نحیفی، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان می‌گویی؟ بیا جلو»!
ادامه مطلب
گویا عشق از جنس خاطره است و نسبت به چیزی در گذشته وجود دارد. نوستالژی است که با گذشت زمان و انتزاع هرچه بیشتر از واقعیت و ابژه خویش قوی‌تر می‌گردد. اگر اینطور باشد عشق در لحظه و نسبت به یک چیز موجود بوجود نمی‌آید، به تدریج و نسبت به آنچه از دست رفته شکل میگیرد و تمنایی نسبت به به‌دست آوردن دوباره آن ایجاد میکند و از این رو وصال، عشق را نابود میکند! چون عشق نوستالژی است! سوژه آنرا به وجود می‌آورد چون به درد نوستالژی علاقه بی‌مورد می‌ورزد!
اد
خاطره ترک اعتیاد
 
خاطره ترک اعتیادآنقدر با دختر دایی ام سر وکله زدم و با استدلالهای من درآوردی اش کشتی گرفتم که گفت: هرچه تو بگویی، اصلا یک هفته نمی خوانم، با خنده ادامه داد ببینم تو دیگر چه از جانم میخواهی!ماچی به لپ های تپلویش فرود آوردم و گفتم پس بیا این ۳ تا کتاب را بگیر به جای این رمان اینترنتی هایت بخوان.باغر و ناله مخصوص دهه هشتادی ها قبول کرد!
هنوز ۳ روز نشده ۲ تا کتاب هارا پس آورد و گفت تموم شد دختر عمه توروخدا کتاب داری بدی؟خندیدم و ک
خاطره بد آموزی کتاب
خاطره بد آموزی کتاب
 
خاطره بد آموزی کتابنخوانده بودمش…فقط از یک فرد فهیم تعریفش را شنیده بودم.کتاب را به چند نفر دادم که بخوانند…یک نفر که کتاب را پس آورد و گفت این چه کتابی است؟ بدآموزی دارد!آنقدر ترسیدم که همان روز شروع کردم به خواندن کتاب…به هرجای کتاب که می رسیدم باخودم می گفتم: عه عه عه این جایش بدآموزی دارد.اما جلوتر که می رفتم می دیدم آنکه مسئله ی خاصی نبود…کلی موقع خواندن کتاب با خودم حرف می زدم:اینجا؟
خب اینجا
سلام
امروز میخوایم برخی سایت مهم روانشناسی را به شما معرفی کنیم تا به کمک انها به حل مشکلات روان شناختی شما کمک کرده باشیم .
امیدواریم این سایت ها برای شما مفید باشد .
سایتی مهم در مورد روانشناسی
اختلالات شخصیتی چیست
اطلاعاتی در مورد روان شناسی
سایتی د رمورد چگونگی اختلال شخصیتی
تجاوز جنسی چگونه است
دون ژوان چیست
سایتی در مورد تجاوزجنسی
اطلاعاتی در مورد اختلال شخصیت دون ژوان
اعتیاد داشتن به تجاوز
سایتی در مورد دون ژوانیسم
اطلاعاتی در مور
خاطره :از کارایی های فیزیک
 
از همان نوجوانی هایم، روابط اجتماعی خوبی داشتم اما ارتباط با بعضی ها برایم سخت بود. این یکی هم از همان ها بود! جلو رفتم کتاب را دستش دادم و لبخند زدم و برگشتم. هنوز چند قدمی دور نشده بودم که صدایم کرد. برگشتم به سمتش. گفت: نمی تونم بخونم. خیلی پیامک برام میاد.یاد شاگردانم افتادم. گفتم من خودم معلم فیزیکم، برای بچه های کلاسم از این کتاب ها بردم. خیلی خوششون اومد. حیفه نخونی!با تعجب بسیار نگاهم کرد: به شما نمی خوره معلم ب
من خاطره چندانی از پدربزرگ پدریم ندارم...۳ ساله بودم که فوت شدن...تنها خاطراتم فقط تعریف هایی هست که مامانم از پدربزرگم کرده....خوبی هایی که گفته و جوری که صدام میزده.... تا یاد دارم خاطراتم از هر دو مادربزرگا و پدربزرگ مادریم بوده....
و امروز.... دفتر عمر آقاجونم برای همیشه بسته شد...و شد خاطره.... که یادم بیاد و بگم بابابزرگم اینجور بود و اونجور....
آقاجونم رفت....خیلی قشنگ رفت...خودش میدونست وقت رفتنه....تسلیم شد.... وصیتشو کرد....حلالیت هاشو طلبید....همه رو
باسلام و تبریک سال نو 
تعطیلات ابتدای فروردین فرصت خوبی است برای تورّق بعضی از کتبی که مدت‌ها انتظار خواندنشان را می‌کشیدیم.اگر خاطره‌ی خوشی از کتاب خوانی در ایام نوروز دارید، می‌توانید برای ما ارسال نمایید.
نظرات کاربران در ادامه مطلب.این پست در حال بروزرسانی ست.
ادامه مطلب
دل را به هوای تو، ویرانه ای ساختم
        بگذار برود این دل بر باد،خاطره ای ساختم
موشک و بمب چه ترس باد بر این دل؟
       که با خاطره ی چشم تو خرابه ای ساختم
این ثانیه را بنگر بر این عظیم شهر
      که بی تو از شهر، سوخته شهری ساختم
هر جا را بنگری ز جای پایم
      جز خاکستر مگر رده پایی ساختم؟
تو که بر باور من،همان پُتک تخریبی     که با خاطرت از هر شهر خرابه ساختم!
+ نوشته های من صرفا نوشته های دل من است،نه وزنی دارند نه قافیه ای! نوشته های من یک مشت حرف
موزه ای که به یاد  کشتارهای بیرحمانه ژاپنی ها در سال 1973 میلادی در جنوب غربی نانجینگ تاسیس شده است در آن زمان ژاپنی ها به مدت 6 هفته چین را محاصره کردند. سربازهای ژاپنی 300000 مرد، زن و کودک چینی را مورد تجاوز، شکنجه  قرار داده . و یا به قتل رساندند.

 امروزه مردم چین یاد و خاطره کشته شدگان این حادثه تلخ را گرامی می دارند. در این موزه تصاویر، مجسمه ها و شرح خاطرات بازماندگان در دسترس بازدیدکنندگان قرار می گیرد. و اعلام برائتی از کشتار مردم بی دفاع م
چقــدر باید بگذردتا مـن در مـرور خـاطراتموقتی از کنار تــو رد میشوم،تنـــم نلــرزد…بغضــم نگیــرد…
 
 
تکثـــیر مــے ‌شـــونــد و نــمے ‌مــیرند …سلـــولـــ ‌های خـــاطـــره‌ ات در مـــن …
 
 
 
بعضی وقت ها شریک تمام خاطراتتفقط یک شماره ی خاموش است . . .
 
 
 
چه تلخ است علاقه ای که عادت شود . . .عادتی که باور شود . . .باوری که خاطره شود . . .و خاطره ای که درد شود . . .
 
 
 
 
بعضی دوستیا شوخی شوخی میان و جاگیر میشن توی دلت !تبدیل به یه عشق عمیق می
سحرگاه یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۵۲ عراق حمله گسترده‌ای را با نیت اشغال خوزستان آغاز کرد. لشگر عراق با صدها تانک روسی پیشرفته و چندین نفربر زرهی توانستند به مرز ایران تعرض کرده و قسمتی از خاک ایران را تصرف کنند...
بلافاصله جلسه فوق‌العاده‌ای میان سران ارتش و دولت برگزار شد. لشگر زرهی نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی از اهواز وارد عمل شد و نیروهای عراقی را تار و مار میکند. واکنش ایران نسبت به تجاوز عراق چنان سریع بود که ساعت ۹ صبح نماینده عراق در سازمان ملل
دختر چندماهه و مامانش روی صندلی کناریم نشستن. دختر کوچولو با کنجکاوی منو نگاه می‌کرد و تا یهو پنجره و بیرون رو دید، توجه‌اش جلب تصاویری که سریع رد می‌شدن، شد. دستم رو به صندلی جلو گرفته بودم تا از ترمزای ناگهانی در امان باشم. وقتی متوجه شدم داره بیرون رو نگاه می‌کنه، قید ترمز و اتفاقات بعدش رو زدم؛ دستم رو برداشتم تا بتونه یه تصویر کامل و بی‌مزاحم که احتمالاً به نظرش عحیب میاد رو ببینه. خواستم سالها بعد وقتی اولین خاطره زندگیش رو یادش میاد
امروز که داشتم با اتوبوس برمیگشتم، تویه لحظه خاطره ها شبیه یه بوی آشنا از ذهنم رد شد
انقد شدید بود که دلم خواست سرم رو بذارم شونه ی بغل دستیم و دستش رو بگیرم و محکم نگهشون دارم
ولی بغل دستیم یه دختره بود که داشت از پنجره بیرون رو نگاه میکرد و هیچ رقمه دلش نمیخواست سرش رو بچرخونه اینطرفی..
پس چشمامو بستم و به دو هفته ی دیگه این موقع فکر کردم
شاید یکی از دستاشو قطع کنم برا همیشه پیش خودم نگهشون دارم.
از اتوبوس که پیاده میشدم خیلی جدی به این قضیه فک
اگر جهل مرکب استادِ بی سوادِ دانشکده و جزوه ی غیر مرتبط اش با موضوع درس را عدو در نظر بگیریم،می فرمایند عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد؛در جزوه ی مذکور به این جملات برخوردم :"...جریان عدل و ظلم کِ از محوری ترین اصول و مبانی اخلاقی و نیز حقوقی اند، دارای مفهومی روشن اند اما  حقیقت آنها بسیار مبهم و نا شناخته است، زیرا معنای عدل قرار دادن هر چیزی در جای خود و معنای ظلم، تجاوز از حد و تعدی بِ حریم غیر است.این مفهوم های آشکار با مصداق های پنهان رو بِ رو
خیلی‌ها خاطره نویسی را کاری عبث و بیهوده می‌دانند، همان طور که خیلی‌ها برای وبلاگ‌نویسی هم ارزشی قائل نیستند. اما تحقیق جدیدی که انجام شده است، نشان می‌دهد که اگر اقدامی برای ثبت خاطرات، ایده‌‌ها و اندیشه‌های خود نکنید، این فشار فکری و انبار کردن اسرار یا اطلاعات، با ایجاد جدالی درونی در دو ناحیه مغز، باعث کاهش عملکرد شناختی شما می‌شوند.
ادامه مطلب را در اینجا بخوانید: تأثیرات خاطره نویسی بر روی ذهن
خیلی‌ها خاطره نویسی را کاری عبث و بیهوده می‌دانند، همان طور که خیلی‌ها برای وبلاگ‌نویسی هم ارزشی قائل نیستند. اما تحقیق جدیدی که انجام شده است، نشان می‌دهد که اگر اقدامی برای ثبت خاطرات، ایده‌‌ها و اندیشه‌های خود نکنید، این فشار فکری و انبار کردن اسرار یا اطلاعات، با ایجاد جدالی درونی در دو ناحیه مغز، باعث کاهش عملکرد شناختی شما می‌شوند.
ادامه مطلب را در اینجا بخوانید: تأثیرات خاطره نویسی بر روی ذهن
وقتی دیوانه ساز ها ، نگهبان های آزکابان ، به کسی نزدیک می شدن، تمام امید و شادی رو ازش می گرفتن. 
فکر کردن به یه خاطره شاد و قوی ، اون ها رو از بین می برد 
فکر کنم وردش : اکسپکتوپاترونوم بود
بعدشم یه حیوون نقره ای محافظ از نوک چوبدستی میومد بیرون و اون سیاه ها رو میخورد
پس همگی انرژی هامونو جمع می کنیم ، روی خاطره شاد و قشنگمون تمرکز می کنیم و باهم تکرار کنیم : اکسپکتوپاترونم
 
مثلا من می تونم به چشم هات فکر کنم که نقطه ضعف منه ... به همه خاطرات خ
درس خوندن کلا چیز مزخرفیه مخصوصا که از اول اولشم فراری باشی
تا زور بالای سرت نباشه درس نخونی 
تمام امتحانای خردادمو شب امتحانی خوندم 
نمره کلاسی و مستمر اینا حالیم نبود و نیست
میگن دخترا درس خونن و پسرا فراری و تنبل پس این همه دخترایی که دی ماه و شهریور دارن پاس میکنن همشون منم ؟
دقیقا وضع الانم اینه . هیچ اهمیتی به دوران امتحان کلاسی ندادم و شب امتحانی دارم حساب کتاب میکنم سال بعد انتخاب رشته کدوم رشته چرتو قبول میشم
بعد یکم فکر میکنم میگم 
زمان میگذره
آدمایی که الان هستن شاید بعد ها تو زندگیمون نباشن...نه که بمیرن یا هرچی...
اما یه روزی میاد که مثلا بهترین‌دوست دوران دبیرستانت ...دیگه باهات یه غریبه اس...چون زمان زیادی گذشته...
این علقه ها از بین میرن و ادمای جدید میان...
آدمایی که قبلا نبودن...
 
به این فکر میکنم که آدمایی که تاریخ موندنشون تو زندگیمون تموم شده رو نمیشه نگه داشت...حتی با تبریک تولد ...حتی با بیرون رفتن.قدم زدن و گروه کلاس ۳۰۳ انسانی ۹۴ تلگرام!هرچی...آدمایی که میرن...آدم
دانلود آهنگ آرون افشار یار قدیمی
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * یار قدیمی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , آرون افشار باشید.
 
دانلود آهنگ آرون افشار به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Aron Afshar called Yare Ghadimi With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه آرون افشار به نام یار قدیمی
یک دنیا حرف و یکخیابان پر از دلتنگیمن به تو باختمتو داری با کی میجنگیبی خبرم از تو منم و بغضی جانانهسهم من از
دارم به این فکر میکنم کاش از همون بچگی خاطره نویسی میکردم..ثبت لحظات شیرین یاحتی نیمه شیرین:)
اگه نوشته بودم الان نوشتن یه خاطره از مشهد راحت تر بود برام..
الان نمیدونم از چی بگم..از کجای بهشت..از کدوم سفرم به بهشت..
یعنی بهشت قشنگ و خوش حال و هواتر از این میخواد باشه؟!
قبل اولین سفرم به مشهد رو اصلا یادم نمیاد ارتباطم چطور بود با امام..
اما دقیق تو اولین سفرم تو دلم یه معامله کردم باهاش خیلی طلبکار باهاش معامله کردم..حتی  دستور دادم…معامله سنگین
دانلود آهنگ جدید سعید فشکی به نام خاطره هامون
Текст песни Khaterehamoon Saeid Feshki
چه دیر فهمیدم که قلبمКак поздно я осознал свое сердце
توو سینم فقط واسه تو میکوبه В моем кино это только тебя бьет
تو بودی تک چراغ هر شب تارم

ادامه مطلب
چه زود آدم ها یادشون میره بدون همدیگه خیلی تنها میشن ... 
 
 
چه زود قلب ها میشکنن... 
قلب ها رو میشکنن ... 
با هم قهر میکنن ... 
و از هم دور میشن .
تو دلشون فقط برای خودشون موسیقی دوره می کنن... 
اما نمی فهمن ... 
که بدون هم هیچ هستن ... 
بدون خانواده هاشون ... 
بدون بعضی دوستانشون ... 
و یا حتی بدون فرشته های نجاتشون . 
دفتر خاطره نمینویسن هاااا ! 
اما همیشه تو دلهاشون اثر خاطره هایی هست که برای دوباره تکرار شدنشون جان شون رو تقدیم آنها میکنن... 
آخه "بعضی آ

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها