نتایج جستجو برای عبارت :

ما همیشه عزادار حسینیم. ‌

 در مأموریت ها همه رزمندگان چفیه می‌انداختند گردنشان الا محمود؛ یک شال سیاه داشت که همیشه گردنش بود، نه فقط محرم و صفر...یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه انداختنش را برایم بگوید گفت: مادر جان! ما عزادار امام حسین علیه السلام هستیم... گفتم: الان که محرم وصفر نیست! گفت: مادرم! عزادار امام حسین علیه السلام بودن محرم و صفر نمی خواهد ما همیشه عزادار حسینیم...
‌شهید محمود رادمهر
@modafeanharam77
{از عاشورا تا ظهور - شماره 37}
 
مراتب عزاداری | یار شدن
 
مرتبه اول: دلِ عزادار از مصیبت وارده به سیّدالشهدا غمگین و ناراضی است، البته غمش را بروز نمی دهد! این کمترین درجه عزاداری است.
 
مرتبه دوم: عزادار، غم و نارضایتی خود را به شکل های گوناگون (گرفتگی چهره، بغض، لباس مشکی، تباکی، سینه زنی و گریه) بروز می دهد.
 
مرتبه سوم: عزادار، تنفّر و اعتراضش را نسبت به عاملین جنایات و مصیبتها بر سیدالشهدا، یاران و اهل بیتش، اظهار می کند. [البته آنچه موجب شده
صدای طبل و زنجیرمی آید از خیابان
غمی نشسته امشببه قلب پیر و جوان
صدای واحسیناپیچیده در هر کجا
زنده شده دوبارهخاطره ی کربلا
گردیده یک عالمیدر سوگ او سیه پوش
مردم همه عزاداربا اشک و غم هم آغوش
آمد محرمُ بازصدای اشک و ناله
روئیده در کربلاگل های سرخ لاله
روزها مظلوم نیستند؟ به نظر من چرا. بیشترشان فراموش می‌شوند. چند روز
تکراری و عین هم باید بگذرد تا یکی در این میان، بشود روزی که درش دانشگاه
قبول شدی، عاشق شدی یا عزادار شدی؟ اصلا در مجموع، چند روز از یک زندگیِ
شصت‌ساله یاد آدم می‌ماند؟ هرچند اگر عمر به شصت برسد سال‌ها و دهه‌ها هم
احتمالا گم می‌شوند. من فعلا دلم به حال روزهایم می‌سوزد که چطور تلف
می‌شوند و از یادم می‌روند. از طرفی هم خوش به حال ما، که هر فکر کوتاه و
هر خواب ناخوشی را
آموزگار ضد ستم
 
۷۲۶۲
به قلم دامنه. به نام خدا. عطشی دارند که فقط با نوشیدن جرعه‌جرعه‌های عشق حسینی سیراب می‌شوند. داغی از کُشته‌شدن حسین به دست دشنه‌ی دسیسه‌چینان، در دل مالامالِ اندوه‌ها و اندوخته‌ها دارند که هرگز سرد و بَرد نمی‌شود. تشنه‌اند؛ تشنه‌ی حسین. اینان، آموزگارشان حسین است که با عرفان و نیایش و نماز و ایستادن، با سرانی به نبرد برآمد که از سر بیم و آز مسلمان شده بودند. هنوز نیز درد اینان، دیدنِ استیلای مداوم اهلِ بیم و آز بر
2419 - «محمد نوری‌زاد» از عناصر اپوزیسیون داخلی، به امام علی(ع) توهین کرد و ایشان را عامل ریخته‌شدن خون بسیاری از دشمنان اسلام دانست.وی با آرزوی آنکه روزی اسلام از جهاد تهی شود، با ادبیاتی بی‌شرمانه درباره امیرالمومنین(ع)، نوشت: “تو با جنگ‌های پیاپی خانواده‌های بسیاری را عزادار کردی و با این جنگ‌ها می‌خواستی در قدرت باقی‌بمانی ...”منبع:  www.yon.ir/mzdr83
دانلود فایل اصلی
انیمه مدفن کرم های شب تاب را دیدم. انگار خاطرات شنیده ام را مرور میکردم.
پدرم همیشه از آن شب زهرماری پاییزی میگوید که عمه یک ساله م را روی کولش گرفته و از این اتوبوس به آن مینی بوس جنوب شهر دویده و تمام بیمارستان های شهر را با بچه ای که انگار مرده بود، التماس کرده.
پدر دهاتی من که انگار نمیداسته آمبولانسی هم در تهران وجود دارد یا میدانسته و عقل هفده ساله اش نرسیده.
پدر بیچاره من با مادری بی سواد. مادری که قلب ش به اندازه تمام مهربانی های جهان بزر
امروز قرار بود برم آزمون. صبح که بیدار شدم خبر شهادت ایشونو شنیدم. بهت زده به صفحه ی تلویزیون نگاه میکردم و باورش خیلی سخت بود.
همیشه وقتی توی چهره ی ایشون نگاه میکردم شجاعت و دلاوری میدیدم.
خوش به سعادتشون که باعزت زندگی کردن و به آرزوشون که شهادت بود رسیدن.
واقعا انسان بزرگی بودن که نبودشون قلب این همه آدم رو به درد آورده و این همه دل رو عزادار کرده.
امیدوارم خودِ خدا جواب این جنایت ها رو بده.
امروز خیلی دلگیر بود. اصلا چهره و لبخندهای زیباشو
سلام ...
روم نمیشه راجع به نت غر بزنم وقتی یه عالمه آدم تو این درگیری ها فوت شدن...
خب فرقی نمی کنه چ معترض چ پلیس، همه آدمن، خیلی ها عزادار شدن و خیلی ها آینده شون چ تحصیلی چ کار به فنا رفت....
دوست داشتم برم عزاداری تک تکشون به خانواده هاشون بگم تو غمتون شریکم.
دلم برای بنی تنگ شده ولی بی حس شدم ، وقتی اینهمه آدم مردن یا دستگیر شدن چ اهمیتی داره نت باشه یا نباشه...وقتی آمار فحشا اینقددددر زیاد شده چ فرقی می کنه من نت داشته باشم یا نداشته باشم ...
چقدر
دلم گرفته از روزگار.....
از این روزگاری که داره گلچین میکند  و  خوب ها رو با خودش میبره و ما.....
نمی دونم ولی واقعا دیکه وم آوردم ..... از اول ماه رمضان  که  داریم عزیزان مون از دست میدیم و به ما نرسیده  یکی دیگه......تازه   عزای  باباجی  بیرون اومده بودیم .....تازه دیروز  اربعین امام حسین بود ......

پ.ن : آرزو داشتم امسال  مثل ۸ سال پیش برم کربلا  اما قسمتم نبود ....چرا کدخدا بهترینها رو انتخاب کرده بود .....ای کاش منم در این راه بمیرم ...
پ.ن ؛ دوتا از بستگان 
 
باسمه تعالیچلچراغمحرمقصیده ۸
کاروان عشق آمد ، سوی آنان می رویمدر محرم عشق خود ابراز و گریان می رویم
این محرم چیست، مشتاقان سرا سیمه روندتا عزاداری کنند ، بی امر و فرمان می رویم
هر که دارد عشق مولا، منتظر باشد رسدتا کند یاد ورا ، با پای لرزان می رویم
چون محرم می رسد، عالم سیه پوش و غمینبهر همدری و سوگ آن عزیزان می رویم
کشور ایران سیه پوش و عزادار و حزینمی کنند غوغا به پا، از بهر سبحان می رویمعشق بر مولاحسین بن علی اندر جهانشور و غوغایی به پا ک
⚫️ انا لله و انا الیه راجعون ⚫️
خالدنیوز/حاجیه خانم صدیقه خدایاری متعلقه ی آقای حاج تقی مختاری ، دار فانی را وداع گفت .درگذشت این مادر گرامی را به خاندان عزادار خدایاری خصوصا آزاده ی سرافراز شهر خالدآباد جناب آقای حاج رضا خدایاری تسلیت عرض می‌نمائیم .روحش شاد و یادش گرامی#درگذشتگان_خالدآباد
 
انالله و انا الیه راجعونبا نهایت تأسف و تأثر درگذشت شادروان  محسن ضمیری (رحیم) فرزند نور محمد و حاجیه خانم عصمت سعیدی جهانگرد را به اطلاع همشهریان عزیز می رسانیم . در این لحظات ملکوتی برای آن مرحوم رحمت و غفران الهی و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل آرزومندیم .روحش شاد و یادش گرامیبرای شادی روحش حمد و سوره ای قرائت بفرمائید .مصیبت درگذشت این پدر گرامی را خدمت خاندان عزادار تسلیت عرض می نمائیم .#درگذشتگان_خالدآباد 
 
  بازیکن اسبق تیم فوتبال پرسپولیس در غم از دست دادن یکی از نزدیکانش عزادار شد.
بخش پرسپولیس مجله خبری ورزشی اسپورت‌استار

به گزارش خبرگزاری فارس، رضا جباری در غم از دست دادن برادر خود به سوگ نشست. بردار این بازیکن اسبق پرسپولیس امروز به دلیل بیماری دارفانی را وداع گفت. 
خبرگزاری فارس این ضایعه را به این بازیکن سابق سرخپوشان تسلیت می گوید.

انتهـــــــــــــــــــــــــای پیــــــــــــــــــــــــــام
پرسپولیسی‌ها از رفتن به سفر منع
در مسیر مراسم به آقای سازگار زنگ زدم و درخواست شعر برای مداحی کردم گفت بنویس:
 
در روز عزا حرمت ارباب شکستند
علمدار کجایی؟ علمدار کجایی؟
 
این فتنه گران راه عزادار تو بستند
علمدار کجایی؟ علمدار کجایی؟
فیلم
 
هشدار: کسانی که در این مراسم حضور داشته اند هنگام دیدن کلیپ ممکن است مو بر تنشان سیخ شود.
دَه روز به سرعت نور تمام شد ،از فردا زنجیرها و طبل ها و عَلَم ها میرن تو انبار، کم کم پارچه های مشکی با تَن شهر خدافظی میکنن، ایستگاه صلواتی سر خیابون جمع میشه ، صدای نوحه و طبل و سِنج نمیاد، شهر میخوابه و عزاداری های شبانه تموم میشه... غروب روز عاشورا ازون غروباییه که به تمام دَه روز قبل فکر میکنی و دلت میگیره، با خودت میگی یعنی واقعا از فردا شب این حس و حال قشنگ با کوچه ها و محله ها خدافظی میکنه و میره تا یه سال دیگه؟؟!! آخ که این یه سال چقد بنظر
عید همواره با شاد مانی واشتیاق عجین استنوبریدن ها ونو پوشیدن ها ونو نگاه کردن هایی که عید را می سازداما امام موسی صدر از تفاوت عید قربان با همه ی اعیاد دیگر می گویدامامی که همواره با نو آوری ها ونو باوری ها ونو اندیشی هایش باعث تحولات عمیقی در  گفتمان درک وفهم مسائل دینی وفلسفه ی دین دارد
امام موسی صدراز سکوت عید می فرمود:یادداشت مطبوعاتی امام موسی صدر به مناسبت عید قربان که در تاریخ ۱۹۷۳/۱/۷ در ضمیمۀ روزنامۀ الحیاة بیروت منتشر شد.
می‌‏گوین
آخرین روز مدرسه تمام شود و بوی نان پنجره ای های مادربزرگ، تا سر کوچه بیاید. برایم پیراهنی سفید با آستین های پف و سارافون جین خریده باشند و کفشهای بندی قرمز که دلم برایش غنج برود و کتاب قصه ی "دخترک دریا" با جلد شمیز... پدر بزرگم زنده باشد و سنگک بدست وارد خانه مان شود و پشت سرش "مادر بزرگ" با خنچه ای بر سرش از عیدی های رنگارنگ ما دلم شمعدانی های سرخ کنار حوض مان را میخواهد بنفشه ها و اطلسی ها و "مادرم" صدا کردنِ عاشقانه ی پدرم را... دلم تماشا میخواهد!
از آن وقت که آن خبر آمد تا ظهر درخود پیچیده بودیم.
مهدی، به مانند پیمبری که پیام حق با خود دارد، گفت: برویم مصلی؟
همانند تشنه‌ای بودم در بیابان و کسی آمده بود و می‌گفت: جرعه‌ای آب مینوشی؟؛ برویم.
رفتیم، سیاه‌پوش، درخود، با چشمانی جاری.
جمله اهل مصلی این‌گونه بودند.
خطیب بر فراز رفت: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم کن لولیک الحجه...
چشم‌ها جاری شد، صدای عزا و شیون بالا رفت و مگر فرو می‌نشست...
چه نسبتی است میان آن دعا و آدم‌هایی عزادار که به دن
جبریل نشسته سر بازار رقیه(س)عیسای نبی هست خریدار رقیه(س)
پوشیده به تن رخت عزا حضرت موسی(ع)با نوح نبی هر دو عزادار رقیه(س)
ایوب ز کف داده شکیبایی خود رازد دست عزا بر سر و شد زار رقیه(س)
در عرش الهی به دو صد شوق ملائک پروانه صفت بر خط پرگار رقیه(س)
چون شوق ملاقات رقیه(س) به سرش بود   با سر پدرش آمده دیدار رقیه(س)
عباس(ع) که افتاده دو دستش به روی خاکسر بر سر نی گشته علمدار رقیه(س)
جان داد که آئین خدا زنده بماندآئین خداوند بدهکار رقیه(س)
از عطر خوشش عالم ه
شبى مهتابی مردی صاحب قوز از خواب برخواست. گمان کرد سحر شده، بلند شد و به حمام رفت. از سر آتشدان حمام که گذشت صدای ساز و آواز به گوشش خورد. اعتنا نکرد و به داخل رفت.وارد گرمخانه که شد جماعتی را دید در حال رقص و بزنم و پایکوبى. او نیز بنا کرد به آواز خواندن و رقص و شادى.در حال رقص چشمش به پاهاى جماعت رقصنده افتاد و متوجه سم آن ها شد و پى برد که این جماعت از اجنه هستند. گرچه بسیار ترسید اما خود را به خدا سپرد و به روی آنها نیز نیاورد.از ما بهتران نیز که
سوال

آیا اوایل ماه ربیع الاول ایام محسنیه است و باید عزادار باشیم؟

پاسخ

ایام محسنیه در هیچ یک از روایات اهل بیت سفارش نشده است.در منابع قدیمی تشیع روایاتی مبنی بر بزرگداشت ایام محسنیه نقل نشده و تنها در منابع متأخر از 200 تا 300 سال پیش تا کنون مطرح شده است و با توجه به اینکه ماه ربیع الاول ماه شادی و سرور اهل بیت است که در روز نهم آن سالروز آغاز امامت ححضرت ولیعصر(عج) و روز هفدهم هم سالروز ولادت آخرین پیامبر الهی(ص) و ذریه پاکش حضرت امام جعفر صا
⚫️ انا لله و انا الیه راجعون ⚫️والده ی ماجده ی شهید والا مقام #شهیدرضاکمالی ، مرحومه ی مغفوره #حاجیه_خانم_فاطمه_اسفندیاری همسر مرحوم حاج عباس کمالی دار فانی را وداع و دعوت حق را لبیک گفت .مدیریت و هیئت تحریریه ی رسانه ی خالدنیوز ضایعه ی وارده را  به خاندان عزادار کمالی و وابستگان تسلیت عرض می نماید .
مراسم تشییع پیکر مرحومه ی مغفوره ام الشهید رضا کمالی ، حاجیه خانم فاطمه اسفندیاری، دوشنبه ساعت ۱۸و۳۰دقیقه رسمی از مقابل منزل ایشان واقع در خ
حالم اصلا خوب نیست؛ البته میدونم زودی خوب میشم ولی...
حالم ازون جمعه‌ای که قرار بود بشه یه روز خوب و پرانرژی بد شد وقتی اول صبحی با دیدن استوریای دوستام فهمیدم سردار سلیمانی شهید شده و همش امید داشتم شایعه باشه و نبود 
و من هنوز نمیتونم بنویسم شهید سلیمانی!
هیچوقت فکرشو نمیکردم اگه یه سردار سپاه ترور بشه این همه آدم متحد بشن؛ این همه آدم عزادار بشن و...
ناراحتم نه فقط برای اینا ولی انگار ذهنم خسته س که نمیتونم بنویسم
بعد از محرم و صفر لباسای مش
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی
بی تو دل من زار شود، بی برو برگرد
پیش همه کس خوار شود، بی برو برگرد
خورشیدی و هرکس ننشیند به شعاعت
مانند شب تار شود، بی برو برگرد
قلبی که نباشد ضربانش به هوایت
در قبر، گرفتار شود، بی برو برگرد 
آن چشم که از عکسِ گنه شرم ندارد
خود، مانعِ دیدار شود بی برو برگرد
وقتی که دعایت بشود شامل عبدی
فی الحال سبکبار شود، بی برو برگرد
هر کس که رود کرب و بلا، صحن ابالفضل
مجنون علمدار شود، بی برو برگرد
با روضه ی شرمندگی
صبح جمعه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ همان روز تلخ فراموش نشدنی خبر شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی مهندس و پاسداران همراه ، خواب شیرین جمعه را بر چشم همه حرام کرد و یک ایران عزادار از دست‌دادن سردار دلها شد. در همان ساعت های پر التهاب ، خبر شهادت شهید مصطفی محمدمیرزایی یکی دیگر از پاسداران اسلام هم در رسانه‌ها منتشر شد اما هنوز کسی نمی‌داند آقا مصطفی که بود !! شهید «مصطفی محمد میرزایی» پاسدار بود اما یک محله او را خطاط ماهر، باربر صلواتی و اوستاکا
مراسم تعویض پرچم سرخ گنبد مطهر حضرت سید و سالار شهیدان با پرچم سیاه حزن و عزا، شامگاه شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۸ مصادف با شب اول محرم الحرام ۱۴۴۱ قمری، با حضور هزاران عاشق و عزادار در حرم مطهر امام حسین علیه السلام در کربلای معلی برگزار شد.
آن اوایل که وبلاگ زده بودم،چندین شعر از شاعر ها و شاعرنماها منتشر کردم چون دوستشان داشتم و کمی عاشق(تر)!بودم!،بعدا فهمیدم که اینجا باید از خودم و آنچه درونم میگذرد بنویسم،اینجا پناهگاهیست برای من و نویسنده و دانشجو و آدم(!)درون من!وگرنه که هرجایی سرک بکشی یک دوبیتی عاشقانه از پیشینیان مثل سعدی و حافظ و معاصران مثل فاضل نظری ،حامد عسکری و ... می بینم.بدگویی نیست !ناله هم نیست،خیلی هم عالی...اما...
چند روز پیش در کانال تلگرام محمد کاظم کاظمی خبری خ
 
کاش مداح های روضه ها یاد بگیرند که برای پر شور نشون دادن روضه هاشون الکی اسم مادر یا پدر رو وسط نکشن !!
مثلا میاد میگه :
اونایی که مامانشون پیش شون نیست ! اونایی که نازتون دیگه خریدار نداره ! یه مادر بود نازتون رو میخرید / یه پدر بود میخرید 
الان میفهمین بی مادر و  بی پدر بودن چه دردیه و بهمان و بیسانه :|
یا درد بی مادری و بی پدری رو حس نکردی !! یا خیلی بی رحمی هر بار اشک یه جماعت عزادار
حسین رو به خاطر این مورد نه عزاداری حسینی در میاری !! ( بماند من
زن مخوان این شیربانو را ، بگو مرد آفرین دختری محجوبه از قوم دلیرانی وزیناوست هم نام بتول و همسر و یار علیبعد زهرا شد هوادار امیرالمومنیناز همان اول تقاضا کرد با حجب و حیاحیدر او را فاطمه دیگر نخواند بعد از اینتا مبادا باز هم دیوار و در گریان شوندیاد مادر قلب زینب را کند زار و حزینگفت من هستم کنیز بچه های فاطمهمن کجا زهرا کجا؟ هیهات باشم جانشین!از همان جا بود نامش ، مادر عباس شداز همان جا خواند او را مرتضی ، ام البنینمادری که چار یل ، بی باک و ن
❌ ترور رئیس‌جمهور آمریکا؛ 
 پنج روز عزای عمومی اعلام شد!
 
 
: در ساعت 10:30 دیشب  به وقت تهران با شلیک سه گلوله، رئیس‎جمهور آمریکا، به قتل رسید.
 
شب گذشته به مجرد وصول خبر سوء قصد به جان کندی، بلافاصله جریان به عرض شاهنشاه رسید و نیم ساعت بعد که مقارن با نیمه‌شب بود، نیز مجددا خبر تأسف‌انگیز درگذشت پریزیدنت کندی را به عرض شاهنشاه رساندند. شاهنشاه در حالی که به‌شدت از این حادثه تأسف‌انگیز متأثر بودند، بی‌درنگ دستور فرمودند که به این مناسب
ای دل! ببین بهر فرج کاری نکردی
سربار او بودی و سرداری نکردی
ای نفس! بدخوردی زمین و صاحبت را
در اوج تنهایی هواداری نکردی
بغضت فرو خوردی نریزد اشک چشمت
اشکت به سینه حبس شد، جاری نکردی
مشغول دنیا بودی و در بین بازار
رفتی ولی یوسف خریداری نکردی
یک عمر شاهد بر گناهت بود آقا
از معصیت یک بار خودداری نکردی
دیدی که تنها مانده و یاری ندارد
اما برای غربتش کاری نکردی
گفتی پشیمانم از اعمال قبیحم
میثاق بستی و وفاداری نکردی
هرجمعه دستان دعا برداشتی، حیف
دید
همه خوابند، فقط چند نفر بیدارندچند تن جای همه دلهره و غم دارندداغ سنگین که شود، پیر شدن هم داردخانه بی فاطمه، دلگیر شدن هم داردهر که یک گوشه از این خانه عزادار شده استجای جایِ حرم فاطمه گلدار شده استخانه از بوی گل یاس معطر ماندهروی دستاس رد پنجه ی مادر ماندهسرخ شد پلک علی بس که جراحت می دیدآسمان سوخت دلش وقت غروب خورشیدآب می ریخت ولی آب دگرگون می شدنه فقط آب، دو تا چشم علی خون می شدداغ صدیقه به اندازه ی کافی سخت استوای بر بازوی او رد غلافی سخت
این روزها هر کس به نحوی عزادار است... 
حاج قاسم... حادثه مراسم کرمان ... حادثه سقوط هواپیما 
+ آنهایی که کشته شدگان دیروز مراسم کرمان را ندیدند اما امروز برای هواپیما یقه جر میدهند، لاشخورند! 
میان همه اینها فقط حاج قاسم آماده پر کشیدن بود! 
آنهایی که در مراسمش پرکشیدند ایا میدانستند که شب هنگام دیگر روی اعضای خاتواده خود را هم نخواهند دید؟ 
انهایی که صبح امروز دچار سانحه شدند 
دختر و پسری که روز جمعه عروسیشان بوده... آیا میدانستند امروز اینطور
این روزها هر کس به نحوی عزادار است... 
حاج قاسم... حادثه مراسم کرمان ... حادثه سقوط هواپیما 
+ آنهایی که کشته شدگان دیروز مراسم کرمان را ندیدند اما امروز برای هواپیما یقه جر میدهند، لاشخورند! 
میان همه اینها فقط حاج قاسم آماده پر کشیدن بود! 
آنهایی که در مراسمش پرکشیدند ایا میدانستند که شب هنگام دیگر روی اعضای خاتواده خود را هم نخواهند دید؟ 
انهایی که صبح امروز دچار سانحه شدند 
دختر و پسری که روز جمعه عروسیشان بوده... آیا میدانستند امروز اینطور
{از عاشورا تا ظهور - شماره 36}
 
خاص ترین . . .
 
به جرات میشه گفت بین عزاداران امام حسین علیه السلام در دوران ما، یه نفر هست که قصه اش با بقیه فرق میکنه!
اگه من و شما برای ظلمی که به امام حسین و اهل بیت شده غصه می خوریم، او دلی مضطر و جگری خون داره! اگه ما بر مصائب سیدالشهدا اشک می ریزیم، او خون گریه میکنه! اگه ما گاهی به یاد مبارزه با یزید و یزیدیانِ زمان می افتیم، او همیشه در خطِ مقدمِ این جهاد قرار داره... اگه بین ما و امام حسین پیوندی برقرار شده باشه
 
وَ رُوِیَ‏ أَنَّهُ مَرَّ الصَّادِقُ ع بِقَوْمٍ وَ قَدْ مَاتَ لَهُمْ مَیِّتٌ فَوَقَفَ عَلَیْهِمْ وَ عَزَّاهُمْ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ: «یَا هَؤُلَاءِ إِنَّ الْمَوْتَ‏ لَیْسَ‏ بِکُمْ‏ بَدَأَ وَ لَا إِلَیْکُمُ انْتَهَى فَهَلْ کَانَ مَیِّتُکُمْ یُسَافِرُ؟» قَالُوا: نَعَمْ. قَالَ: «فَعُدُّوا هَذَا مِنْ بَعْضِ أَسْفَارِهِ فَإِنْ قَدِمَ عَلَیْکُمْ وَ إِلَّا فَأَنْتُمْ قَادِمُونَ.»
 روضةالواعظین‌وبصیرةالمتعظین، ج‏۲، ص۴۸۹
 
نقل شده اس
سلام
نمیدونم...
داغ عزیز سخته  ولی خداوند صبر میده...
ولی مواردی ادم زجر میده ،حرف و حدیث بی خود که بهش دقت داده میشه...
مثالا وسط مراسم کسی رو نمیتونم تشخیص بدم،هرحرفی سه ،چهار بار برام تکرار کردند تا فهمیدم،اون وسط یه بار گفتند برو جوارب تو عوض کن،یه بار گفتند برو روسری تو عوض کن...هر بار یه مورد رو گفتند...بعد حرف های میاد به گوش ادم میرسه..گفتند خواهر اون طور میگفتند و گریه و به اون کارها میخندند...این بیشتر قلب ادم به درد میاره تا داغ عزیز از دس
دانلود فیلم The Bachelors 2017
امتیاز : 6.8 از 10
کیفیت : Bluray 1080p
ژانر : درام, کمدی
کارگردان : Kurt Voelker
ستارگان : J.K. Simmons, Jean Louisa Kelly, Odeya Rush, Spencer List
سال : 2017
کشور : آمریکا
سازندگان : Kurt Voelker
مدت زمان : 1 ساعت و 39 دقیقه
پس از مرگ زودهنگام همسرش، یک پدر عزادار با پسر نوجوانش در سراسر کشور برای مدرسه خصوصی مشغول به تحصیل می شود. زندگی آنها به دلیل دو زن منحصر به فرد شروع به تغییر می کند، که به آنها کمک می کند زندگی و عشق را دوباره بپذیرند.
ادامه مطلب
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی فاطمیه دوم ۹۸
همه خوابند، فقط چند نفر بیدارندچند تن جای همه دلهره و غم دارندداغ سنگین که شود، پیر شدن هم داردخانه بی فاطمه، دلگیر شدن هم داردهر که یک گوشه از این خانه عزادار شده استجای جایِ حرم فاطمه گلدار شده استخانه از بوی گل یاس معطر ماندهروی دستاس رد پنجه ی مادر ماندهسرخ شد پلک علی بس که جراحت می دیدآسمان سوخت دلش وقت غروب خورشیدآب می ریخت ولی آب دگرگون می شدنه فقط آب، دو تا چشم علی خون می شدداغ صد
235-  وَ مِنْ کَلَامٍ لَهُ (علیه السلام)> قَالَهُ وَ هُوَ یَلِی غُسْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ تَجْهِیزَهُ <بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ خَصَّصْتَ حَتَّی صِرْتَ مُسَلِّیاً عَمَّنْ سِوَاکَ وَ عَمَّمْتَ حَتَّی صَارَ النَّاسُ فِیکَ سَوَاءً وَ لَوْ لَا أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالصَّب
آمدم ماه روزه بر درتان
شاید از
همجواریّ   مرقدتان


رنگ و بویی بگیرم و بشود
توشه معنوی
نوکرتان


خودتان خوانده اید و آمده ام
غیر از این
بود من کجا و محضرتان


قسمتم کرده اید تاشب قدر
چشم دوزم به
نور گنبدتان


دوست دارم معرفی بکنم
من عزادار جد
اطهرتان


گر نشاید که شیعه ام نامید
لااقل دوست
دار مادرتان


چشم دارم به گوشه چشمی
حاجتی هست و
یک عنایتتان


یاریم کن امام رئوف
نشوم مایه
خجالتتان



.


رمضان 94
شهادت هنر مردان خداست


 
شهادت سرباز مخلص و شجاع واقعی اسلام ، سردار بزرگ و پر افتخار نظام، مالک اشتر دوران، میدان دار عرصه های اخلاص و مجاهدت و مبارز خستگی ناپذیر ، اسوه ی شجاعت و تدبیر، مجاهد مخلص راه خدا ، سردار سرافراز قرآن، حاج قاسم سلیمانی عزیز و دوست داشتنی را از صمیم قلب خدمت مقام معظم رهبری وملت غیورایران اسلامی وجامعه  فرهنگیان  تسلیت عرض می نماییم . روحش شاد. وراهش پر رهرو باد.راهت ادامه دارد سردار سر افراز.همه عزادار رفتنت هستی
خسته در مترو ایستاده بودم، نگاهم به
فردی گره خورد که روبه‌روی من نشسته بود. شکل و شمایلی عجیب و غریب داشت. سر بزرگ،
پوستی تیره با لباس‌ها و کفش‌هایی کهنه و سوراخ. سرش کج روی شانه‌ی راست‌ افتاده،
گوش چپ‌ش از بیخ بریده و فقط سوراخ‌ و جای بخیه‌ها معلوم بود، بالای ابروی چپ‌ش هم
جای بریده‌گی و بخیه‌ی عمیقی به چشم می‌خورد. چهره درهم‌شکسته و عزادار، با قطره‌اشکِ
زلالی، ایستاده در کنجِ چشمِ چپ‌.

این ظاهرِ منفجرشده‌ی او، تمام وجودم
را غرق ان
نیک در سال ۱۹۸۲در استرالیا به دنیا آمد فرزند اول خانواده بود و نیک بدون دست و پا به دنیا آمد مادرش حاضر نبود او را ببیند و پدرش با شنیدن به دنیا آمدن فرزندش بدون هیچ دست و پا کاملا گیج شده بود و موضوع را باور نمی کرد نه تنها پدرش بلکه تمام اقوام و بستگانشان با به دنیا آمدن او عزادار شده بودند آن ها شبانه روز از خود می پرسیدند چرا خداوند چنین چیزی را برای آن ها خواسته است نیک از لحضه ی اول تولدش تا سن سیزده سالگی خجالت می کشید که درباره ی روزهای پ
این تصاویر مال همین دیروز و امروز است. اینجا هم کشور خودمان ایران عزیز است، سیستان و بلوچستان. جماعت وطن فروشی که در جان باختن مسافران پرواز اوکراین عزادار نشد اما وقتی فهمید پدافند هوایی به اشتباه شلیک کرده همنوا با آمریکا و اسرائیل، فریاد انسانیت سر داد، جماعتی که برای شهدای ایرباس شمع روشن نکرد، جماعتی که برای کودکان مظلوم یمن که به دست آمریکا و عمالش از گرسنگی کشته می شوند انسانیتش را نشان نداد، خودباخته جوّگیری که به خاطر هموطنان بیم
چطور گذشت؟
 
بالا و پائین زیاد داشت ولی خوب بود 
خدا رو شکر
 
خوب آدم ها خودشون رو نشون دادن و خوب راه نشون داده شد ...
 
بی شک شهادت حاج قاسم و بالتبع تشییع جنازه بی نظیر در تاریخ سردار سلیمانی که هنوزم با یادشون اشک تو چشمام جمع میشه مهم ترین واقعه امسال بوده؛ من از چهار راه ولیعصر تا میدون آزادی اومدم و ندیدم کسی رو که از سر خلوص و از ته دل غصه دار نباشه...
 
از اون ور همین شهادت خیلی ها رو دگرگون کرد، خیلی تاثیر داشت مخصوصا روی خودم؛ خدا رو شکر!
آدمِ تنها چطور سوگواری می‌کند؟ چطور بتواند هم توی روی همکار آلمانی‌اش لبخند بزند که سال نو مبارک و هم اشک بریزد. دل آدم چطور از این حجم غم و غربت و وقاحت نمی‌ترکد و آدم را خلاص نمی‌کند؟ آدمِ تنهای سوگوار خیلی بدبخت است. آدمی چطور چندهزار کیلومتر آن‌طرف‌تر برای زندگی از دست رفته آدم‌های منفجر شده‌اش سوگواری می‌کند؟ توان روضه‌خوانی را هم ندارم دیگر. بیست و چهار ساعت قبلش در شرایط مشابهی از همان نقطه پریده‌ام. من می‌توانستم پونه باشم، ی
مواسات در لغت به معنای غمخواری ، همدردی و مددکاری به مال است و مواسات در عزاداری از نظر برخی عزاداران یعنی ما بیاییم مصائبی که بر اهل بیت (ع) فرود آمده بر سر خودمان بیاوریم تا بفهمیم اهل بیت (ع) چه رنج و دردی کشیدند و بدین صورت ما هم در غم آنان شریک شویم ! 
ممکن است مواسات در حد متعارف و معقول که خلاف شرع نباشد ، یافت شود که در آن عیبی نیست اما گاهی مواسات از حد شرعی و حلال خارج شده و مُواسی مرتکب محرّمات می شود مثلا عزادار اقدام به کودک آزاری می ک
بعضی دارند از جنازه‌ها ماهی می‌گیرند و در این کار خبره شده‌اند. ولی ما فعلا فقط حالمان بد است.نمی‌فهمم وسط این عزای بزرگ اینهمه تحلیل‌های پیچیدۀ آسمان‌ریسمانی را چگونه به‌هم می‌بافند و از این خطا _و اصلا شما بگو خیانت_ به‌هزارویک دعوی خطا و خیانتِ پیشین که گواهی برایش نداشتند می‌رسند. خوش‌به‌حالشان که بالاخره شاهدی برای ادعاهایشان یافتند. خوش‌به‌حالشان که می‌توانند دلیرتر از قبل دشنام بدهند و دیگری را شماتت کنند. الغرض یا این‌ه
 
خودجوش مردمی همینه که تو مراسم تشییع شهید سردار سلیمانی دیدیم که کل تهران و اهواز و
مشهد و سایر شهرهای ایران بصورت خودجوش ملت آمدند و در سوگ این شهید بزرگوار و همراهانش قدم به این مراسم گذاشتند !
 
نه آن مراسمی که توسط ادارات و سازمان های دولتی و نظامی برای مخالفت به جریان آبان ماه در صدا و سیما نشان داده شد!
برای اینکه بدونید کدوم راست و درست و واقعی بود برین فیلم های امروز و راهپیمایی مردم در آبان ماه رو ببینید !
 
کدوم مراسم با شکوه هر چه ب
فضای هیجانی نباید تصمیم ساز باشد. اگرنه میشود همان چیزی که باشگاه استقلال تجربه میکند. مربی را تماشاگر می آورد با 5 برابر قیمت، بعد خود تماشگر معترض می شود به مربی. حیا کن رها کن سر می دهد. بعد به مدیر متعرض می شود که: «ما عقلمان نرسید، شما هم عقل نداشتید که این طور مربی آوردید. آن هم با این قیمت؟». بعد حیا کن رها کن می رود سمت مدیر. بعدتر بدهی بالا می آید از دست فلان مربی. هوادار فحش می کشد به اول و آخر مدیر که چرا آن مربی بی کیفیت را با این قیمت آور
تمام مدتی که خانه ی عراقی ها در نجف بودیم،داشتم فکر میکردم زندگی در این شرایط چطور انقدر عادی است ....چطور میتوان در کثیفی و بی آبی زندگی کرد ....ته تمام افکارم ،لحظه لحظه شکر از زندگی ام در تهران بود ....و نهیب به خودم که آن زمان که در امنیت بودی، این مردمان کجای ذهنت بودند ....لباس های پاره،شهر کثیف و پر از زباله،هوای گرم،هوای آلوده و پر از گرد و غبار ،بی پناهی زن مسلمان،درماندگی مرد شیعه،مشکلات ذهنی و جسمی بچه های حاصل از ازدواج های فامیلی پی در
تسلیت گویی
تسلیت که به معنای خرسندی دادن ، دلخوشی دادن ، و یا کسی را از غم واندوه رهایی دادن می باشد در مواردی بکار می رود که با شخص عزادار و مصیبت زده ای روبرو می شویم  و به او در برابر مصیبتی که دیده ، دلداری می دهیم (1) این عمل که در بین تمام فرهنگ های دنیا مشاهده می شود ، به عنوان یک برنامه ی دینی در میان ادیانِ مختلف هم وجود دارد ، که بر اساس آن افراد تلاش می کنند به نوعی از نظر گفتار و رفتار با شخص عزادار روبرو شوند که موجب تسلّی و آرامش خاطر ا
34 راهکار برای #خشنودی_امام_زمان(عج)1.هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید به امام زمان سلام کنید.
2. تلاوت قرآن به خصوص سوره های یس،نبا،عصر،واقعه و ملک را بعد از نماز و تقدیم به اموات و شیعیان حضرت را فراموش نکنید.
3. روزانه صدقه ای به نیت امام زمان بدهید.
4. روزهای عید مثل عید غدیر و یا نیمه شعبان لباس های زیبا بپوشید و برای امام شادی کنید.
5. هر مطلبی درباره امام زمان و عصر غیبت که بدرستی از آن آگاهی دارید به دیگران بگویید تا آنها هم بیشتر آشنا شون
34 راهکار برای #خشنودی_امام_زمان(عج)1.هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید به امام زمان سلام کنید.
2. تلاوت قرآن به خصوص سوره های یس،نبا،عصر،واقعه و ملک را بعد از نماز و تقدیم به اموات و شیعیان حضرت را فراموش نکنید.
3. روزانه صدقه ای به نیت امام زمان بدهید.
4. روزهای عید مثل عید غدیر و یا نیمه شعبان لباس های زیبا بپوشید و برای امام شادی کنید.
5. هر مطلبی درباره امام زمان و عصر غیبت که بدرستی از آن آگاهی دارید به دیگران بگویید تا آنها هم بیشتر آشنا شون
رمان«جنگل» اثر هارلن کوبن با ترجمه محدثه احمدی منتشر شد. این رمان روایتی است از زندگی پاول، دادستان نیوجرسی که هنوز عزادار مرگ خواهرش است؛ خواهری که ۲۰ سال پیش، شبانه قدم در جنگل گذاشت و برای همیشه ناپدید شد. اما حالا، یعنی دو دهه بعد، جسد مردی پیدا شده که می‌تواند با ماجرای آن شب ارتباط داشته باشد و شاید این مرد، همان پسری باشد که آن شب با خواهر پاول ناپدید شده است.
 
هارلن کوبن، نویسنده آثار پرفروش به انتخاب نشریه نیویورک‌تایمز، در این د
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی تسنیم، رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب (جمعه) با حضور در منزل سردار بزرگ و پر افتخار اسلام سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، ضمن تفقد از خانواده شهید، شهادت آن مجاهد مخلص و عالی‌مقام را تبریک و تسلیت گفتند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به اخلاص و فداکاری شهید سلیمانی، گفتند: حاج قاسم بارها و بارها در معرض شهادت قرار گرفته بود اما در راه خدا و انجام وظیفه و جهاد، از هیچ‌کس و هیچ چیز پروا نداشت.
رهبر انقلاب اسلامی، شهاد
می دانید گاهی می خواهم بنویسم اما نمی دانم از چه! و چطور!
شاید مثلا می توانستم از همسایه ای که عروسی داشتند و درست همان روزها همسایه روبرویشان عزادار شد، بنویسم!
از رفتارهای ناشایست این چند به ظاهر فامیلی که داریم و معلوم نیست چشان شده؟!
از مرد و زن مهربانی که امروز از پیرمرد دست فروش یک بسته دستمال کاغذی گرفتند و پیرمرد چند باری که پشت سرشان صدایشان کرد و گفت پول زیاد داده اند ،گفتند می دانیم... و پیرمردی که در نهایت خستگی پر از لبخند شد...
یا ا
مینا چادر سیاه به سر،راهروهای زندان را طی میکند. همسرش قرار است صبح فردا اعدام شود و میشود و ما همان دقایق ابتدایی قدم می گذاریم به یک سال بعد.   هنوز سیاه تن دارد و جان میکند برای نان خانه. پدر و برادر شوهرش اگرچه هستنداما وضع بهتر ندارند و البته که میخواهد مستقل باشد. دختر کوچولوی شیرینِ فیلم بینِ ناشنوایش هم هست.و زن همسایه که تنها همدم  اوست که نه عزادار است و نه غم نان دارد اما کمتر از مینا رنجور نیست میگوید : کاش خبر مرگ شوهر مرا می اورد
انا لله و انا الیه راجعون
امروز شهرمان داغدار از دست دادن استادی دلسوز و مهربان بود امروز همه شهر عزادار از دست دادن مردی بودند که اسطوره خیلی از جوانها بود ایشان نماد تواضع،متانت،اخلاق و تعهد بودند امروز خیلی سعی کردم این مطلب را منتشر نکنم چون هنوز هم از دست دادن ایشان را اصلا باور ندارم بعضی مواقع گفتن تسلیت برای کسانی که دوستشان دارین خیلی سخت است و مرحوم آقای محمود نیکمهر دبیر دوران راهنمایی و دبیرستان اینجانب از این عزیزانی هستن که 
و من کلام له (علیه السلام) قَالَهُ وَ هُوَ یَلِی غُسْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) وَ تَجْهِیزَهُ:
به هنگام غسل دادن پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم )فرمود:
 
 *بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِک مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِک مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ. خَصَّصْتَ حَتَّى صِرْتَ مُسَلِّیاً عَمَّنْ سِوَاک وَ عَمَّمْتَ حَتَّى صَارَ النَّاسُ
چه زیبا بار هجرت بست سردار
نبیند مثل او دنیا دگر بار
از او ترسید ترس و خودپرستی
به خون خویشتن شد تشنه ای زار
شهادت بود استدعای ایشان
به روز و شب ، به وقت خواب و بیدار
به دنبالش دوان سنگر به سنگر
گرفتار رُخ زیبای دلدار
همه بی تابیش دیدار یاران
شهادت بود تنها عشق سالار
به وقت جنگ در خطّ مقدّم
جلوتر از همه می‌شد پدیدار
برای مرگ خود می کرد خواهش
زمین شد در قفای او گرفتار
رهید از نفس خود رقصی نمود او
جهید و دست کوبان بر سرِ دار
چو مردان غوطه ور گردید
    هنوز عمری نکرده ام اما چیزی که توی همین چندسال متاسفانه زیاد دیدم، مرگ آدما بوده، چه از قاب فیلم های سینمایی اکشن یا جنگی چه از مستند دفاع مقدس و چه بد رانندگی کردن و دیدن مرگ ملت، چه با پراید و چه با پرادو، مرگ آشنا هم دیدم، غم دیگه ندیدن فلان عضو محبوب خانواده که سیاه پوش شدنشون مثل مردم تو محرم فقط از سر شرط حفظ آداب برای راحت تر بودن توی صف نذری نبوده بلکه مغز یه طایفه عزادار شده رو دیدم که خنده های اون ریزبافته های خرده فرهنگشون هم طعم
سلام معنی کوثر!  سلام مادر پدر! سلام سایه ی سر. سلام برازنده علی! سلام درخشنده نبی. 
فاطمه! به تو می رسم،  از تو می نویسم، قلم زخم می خورد، واژه کم می آورد. بانو تو را با واژه نمی توان تفسیر کرد بزرگی تو را در کوچکی واژه نمی توان جا داد. 
بانوی آب و آیینه! تو را باید از ازل دید. وقتی خدا تو را آفرید، وقتی خدا به تو لبخند زد وقتی خدا تو را از سیب سرخ بهشتی آفرید از آن است که بوی سیب می دهی و پیامبر وقتی دلتنگ بهشت می شد تو را می بویید. 
ریحانه ی نبی، رای
دیگر دلیلی برای ایستادن ندارم. دلیل‌های سابق چه باقی باشند و چه نه، دیگر کافی نیستند. 
اولَش که قرار بود مادرانگیِ مادر را به غلیان نیندازم. باید سکوت می‌کردم و پشت درهای بسته بغض می‌کردم و اشک هم ممنوع، چون چشم را سرخ می‌کند. بعد باید مراقب می‌بودم که نه تو بفهمی و نه آن دوستِ کثافتِ مطلقت که جز تو کسی را برای خودم نگذاشته‌بودم در جهان. صمیمی‌ترین دوستم را از دست داده‌بودم و تنهای مطلق بودم. بعدترش نباید می‌گذاشتم کسی در آن مدرسه‌ی مسخ
گفت من با لباس خونه از اتاق بیرون نمیام ، همه گفتن همینطور خوبی دختر ، گفت نه خوب نیست من این شکلی نمیام بلند شدم لباساشو براش آوردم و تنش کردم... گفت جورابم که صورتیه رو هم میخوام ، جوراباشم پاش کردم... گفتم این روسریت همرنگ مانتوته میخوای؟ گفت نه اون که صورتیه رو میخوام قشنگ تره جنسشم لیز نیست که موهام بیرون بیاد :| لطفا" و ان یکادمو که دایی برام خریده گردنم کن گوشواره هامم گوشم کن دستبندامم میخوام ساعت هوشمندمم دستم کن :| نیم وجبی چ ساعتیم
امشب دیدمت. خودت این قرار رو گذاشتی. می‌خواستی اولش همه چیز ناشناس باشه اما مگه چند نفر تو دنیا وجود دارن که «دوس داری» رو «دوسداری» می‌نویسن؟ می‌دونستم خودتی. همدیگه رو جایی دیدیم که اولین بار دیده بودیم. تو کافه ای نشستیم که اولین بار نشسته بودیم. قبل از رو به رو شدن چند دقیقه از دور نگاهت کردم. سرگردون بودی. موهات بلندتر شده بود و سبیل گذاشته بودی. اما صحنه آشنا بود. خیلی آشنا.دقیقه های اول نمی‌تونستم تو چشمات نگاه کنم. هفت ماه. هفت ماه شده
بسم الله الرحمن الرحیم
یک بار راهنمایی بودم و یک بار همین دو سال پیش که اتفاق افتاد. زمانی که به همه چیز شک کردم. شکم از خدا شروع شد، به رسول رسید، با دین امتداد پیدا کرد و با انقلاب تمام شد. شک بزرگ. نه مثل این‌ها که همینجوری با این چیزها حال نمی‌کنند و حوصله‌ی سختی‌هایش را ندارند. من حالش را داشتم. حاضر بودم بمیرم برایش. اما پیدایش نمی‌کردم. پیدا نمی‌کردم آن چیزی که بخواهم جانم را برایش قربانی کنم. طبیعتاً به تمام آدم‌ها هم شک کردم. اولین ب
بسم رب الحسین
 
از امام حسین (علیه السلام) حرف زدن آرامم می‌کند ... از این اوج انسانیت نوشتن آرامم می‌کند . اصلا انگار روضه هایش مینشینند روی قلب غبار گرفته ام و گرد و خاک هایش را پاک می‌کنند ... و سینه زدن برایش ، پیراهن مشکی پوشیدن و عزادار بودن دلم را قرص می‌کند ... دلم قرص میشود که امامم را دارم ... بگذارید بگویند غمگینم ،بگذارید هرچه میخواهند بگویند  ، همین که حسین ( علیه السلام ) هوایم را داشته باشد برایم کافی است . همین که سر سجاده ی صبحم ، ب
بسم رب الحسین
 
از امام حسین (علیه السلام) حرف زدن آرامم می‌کند ... از این اوج انسانیت نوشتن آرامم می‌کند . اصلا انگار روضه هایش مینشینند روی قلب غبار گرفته ام و گرد و خاک هایش را پاک می‌کنند ... و سینه زدن برایش ، پیراهن مشکی پوشیدن و عزادار بودن دلم را قرص می‌کند ... دلم قرص میشود که امامم را دارم ... بگذارید بگویند غمگینم ،بگذارید هرچه میخواهند بگویند  ، همین که حسین ( علیه السلام ) هوایم را داشته باشد برایم کافی است . همین که سر سجاده ی صبحم ، ب
عجب :| منو باش اون همه دفاع کردم (البته بیشتر تو دل خودم :/ )، گفتم اینا بازی رسانه‌هاس، اینی که میگین منطقی نیست. خودمونیم، حتی الانشم به نظرم منطقی نیست این اتفاق :/

از پنجشنبه شب اینستا نرفتم چون دیدم به غیر از تحلیلای اینوری و اونوری، خودِ تکرار شدن خبرها اذیتم می‌کنه. خودمو تا جای ممکن از اخبار دور نگه داشتم که بتونم تمرکز کنم درس بخونم. امروز صبح که رسیدم دانشگاه تو گوشیم خبرو دیدم. (چرا همه‌ی اخبار صبح میاد؟!) نمی‌دونم چطور خودمو جمع کر
واکنش پیش‌فرض من به همهٔ فرازهای همهٔ روضه‌ها، هنوز و همچنان ناباوری است. از سقیفهٔ بنی‌ساعده و آن نفسانیتی که حتی نتوانست منتظر دفن پیکر حضرت رسول بماند، سوال‌های تکراری من با اضافه کردن کلمهٔ «واقعا؟» به اول خطوط روضه شروع می‌شود؛ مثلا می‌پرسم «واقعا دست‌های حضرت مولا را بستند و‌ به اجبار بردنش که بیعت کند؟»، «واقعا درِ خانهٔ دختر پیامبر را آتش زدند؟»، «واقعا سیلی زدند به صورت عزیزترین خلق خدا پیش پیامبرش، آن هم دقیقا وقتی عزادار
واکنش پیش‌فرض من به همهٔ فرازهای همهٔ روضه‌ها، هنوز و همچنان ناباوری است. از سقیفهٔ بنی‌ساعده و آن نفسانیتی که حتی نتوانست منتظر دفن پیکر حضرت رسول بماند، سوال‌های تکراری من با اضافه کردن کلمهٔ «واقعا؟» به اول خطوط روضه شروع می‌شود؛ مثلا می‌پرسم «واقعا دست‌های حضرت مولا را بستند و‌ به اجبار بردندش که بیعت کند؟»، «واقعا درِ خانهٔ دختر پیامبر را آتش زدند؟»، «واقعا سیلی زدند به صورت عزیزترین خلق خدا پیش پیامبرش، آن هم دقیقا وقتی عزادار
فارغ از هر جبهه گیری در ماجرای اخیر، دو قطب بزرگ ماجرا را می‌شد تشخیص داد: قطب عزادار و قطب مخالف عزادار (عمدا نمی گویم قطب خوشحال چون فقط دلقک‌هایی چون مسیح علی‌نژاد خوشحال بودند، از این گذشته اگر درون ایران باشید چیزی که می‌بینید دست بالا قرار گرفتن حاکمیت ایران است پس در هر صورت هیچ کس از این اتفاق خوشحال نیست، چه موافق حکومت چه مخالف حکومت، از دسته سومی که پوکرفیس‌وار اوضاع را تماشا می‌کردند هم می‌توان به طور کلی صرف نظر کرد، اگر قطب
پیش زمینه ارباب و غلام
شب اول محرم 98
هیئت روضه العباس تهران
حسین سیب سرخی
پدرم خادم دربار حسین
 
 
(متن و سبک این زمینه زیبا رو در ادامه مطلب ببینید ... کربلا نصیبتون)
 
 
 
 
 
متن مداحی:
 
 
پدرم خادم دربار حسین
مادرم هست عزادار حسین
هر کسی هست طرفدار کسی
پسرم هست هوادار حسین
 
من از اون روز که دربند تو ام ، آزادم آزادم
چه کنم حرف دگر یاد نداد ، استادم استادم
 
ماه تویی راه تویی 
ابی عبدالله
عشق دلخواه تویی
ابی عبدالله
حضرت شاه تویی
ابی عبدالله
 
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی
دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
إِلَی مَنْ یَذْهَبُ الْعَبْدُ إِلا إِلَی مَوْلاهُ...
راه گم کرده ام و زار شدم، برگشتم
دور ازین خانه گرفتار شدم، برگشتم
آن قدر دور گناهان کبیره گشتم
عاقبت عاصی و بیمار شدم، برگشتم
گفته بودی که نرو، عزت عالم اینجاست
رفتم و پیش همه خوار شدم، برگشتم
روحِ پاکی که دمیدی به دلم، تار شده
عفو کن مثل لجن زار شدم، برگشتم
بارها داشت می آمد گل زهرا سویم
بارها مانع دید
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب هفتم رمضان ۹۸
دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
إِلَی مَنْ یَذْهَبُ الْعَبْدُ إِلا إِلَی مَوْلاهُ...
راه گم کرده ام و زار شدم، برگشتم
دور ازین خانه گرفتار شدم، برگشتم
آن قدر دور گناهان کبیره گشتم
عاقبت عاصی و بیمار شدم، برگشتم
گفته بودی که نرو، عزت عالم اینجاست
رفتم و پیش همه خوار شدم، برگشتم
روحِ پاکی که دمیدی به دلم، تار شده
عفو کن مثل لجن زار شدم، برگشتم
بارها داشت می آمد گل زهرا سو
 
سلام یوکای عزیز؛
اینجا سایه‌ی جنگ کمرنگ تر شده ولی هنوز می‌توان صدای قدم‌های نحسش را شنید. هیچ چیز مثل جنگ نمی‌تواند خشم جنون‌آمیز مرا بیدار کند.
فکر می‌کردم مفهوم وطن برایم از بین رفته اما وقتی جنگ را در دو دوقدمی این منطقه‌ی نحس حس کردم دلم گرفت از این که همزبان‌هایم؛ مقصر یا بدون تقصیر، ممکن است کشته،آواره یا عزادار شوند. یک وقت فکر نکنی بخاطر این که ممکن است بمیرم این حرف‌هارا می‌نویسم... نه، من از مرگ هیچ ابایی ندارم. اما دوست ندا
ما که شرمنده ی احسان تو هستیم حسین(ع)شد محرم همه مهمان تو هستیم حسین(ع)
جز در خانه ی تو نیست پناهی ما راتا ابد دست به دامان تو هستیم حسین(ع)
باد می داد تکان زلف پریشانت راما عزادار و پریشان تو هستیم حسین(ع)
همه ی هستی خود را به ره دین دادیجان اصغر(ع) همه حیران تو هستیم حسین(ع)
چون که ویرانه نشین بلبل بستان تو شدخاک غم بر سر و  ویران تو هستیم حسین(ع)
سر تو بر سر نی نغمه ی قران سر دادمحو آن نغمه ی قران تو هستیم حسین(ع)
تن عریان تو در خاک بیابان مانده استد
آلارم گوشی برای نماز صبح بیدارم کرد. از لای پرده هتل نور ضعیفی به داخل می تابید. طبق عادت اول نوتیفیکیشن های گوشی ام را چک کردم. یک پیام از مامان در واتسپ. کلمات گنگ بودند. ننه. انا لله و انا الیه راجعون. شب پنجشنبه. دعوت حق. میخواندم و نمیفهمیدم.
توی تخت اشک ریختم و بلند شدم به نماز. دو رکعت نماز صبح خودم و آقا را که خواندم، دو رکعت هم برای ننه خواندم. بغض دردی شده بود توی گلویم. شاید سرما خورده ام.
به ریحانه چیزی نگفتم. روز آخر سفر بود و نمیخواستم ب
منشور حقوق بشر کوروش بزرگ، نهایتاً به نظام کاست ساسانی ختم شد. انقلاب مشروطه و عدالتخواهی ملّت ایران، نهایتاً به دیکتاتوری رضاخان پهلوی ختم شد. حماسۀ بصیرت 9 دی 88 هم به دولت بی‌تدبیری و ناامیدی حسن خان روحانی ختم شده است. راستی کجای کار می‌لنگد؟ اگر فتنه‌گران در روز عاشورا کف و سوت نمی‌زده و پرچم امام حسین(ع) را به آتش نمی‌کشیدند و حاج سعید حدّادیان آن نوحۀ معروفش را نمی‌خواند که:
«در روز عزا حرمت ارباب شکستند
علمدار کجایی؟ علمدار کجایی؟
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین
راستشو بخوای فکر نمیکردم دیگه آدم هایی ببینم با این سطح از مسئولیت پذیری و تواضع حتی در جایی که می تونست جا خالی بده. توی حکمت 217 حضرت امیر دارن که در دگرگونی روزگار، گوهر شخصیت مردان شناخته می شود. خیلی حقه این حرف. توی روزگاری که آدم ها مسئولیت تصمیم های اساسی و یا حتی حرف های روزمره ی خودشون رو هم به عهده نمی گیرن خیلی مردونگیه کار یک افسر جزء رو فقط به خاطر این که رئیسشی به عهده بگیری. من بر دستان سردار حاجی زاده بوسه می زنم. همین دستانی که رف
  حاج اکبر ناظم قنات آبادی، در سال 1288 در قنات آباد تهران (حوالی خیابانهای مولوی و خیام فعلی) متولد شد و آذوقه فروشی را به عنوان شغل خود برگزید.
 
تاسیس هیات نوباوگان
مادر اکبر نسبت به ائمه اطهار علیهم‌السلام و مخصوصا امام حسین علیه السلام ارادت بسیاری داشت. برای همین زمانی که اکبر در دوران جوانی دنبال جمع‌آوری مال دنیا و کسب و کار بود به او گفت؛ «پسرم! نمی‌خواهم تو میلیونر باشی. می‌خواهم خادم امام حسین باشی». برای همین حاج‌اکبر از آن به بعد
محمد اسفندیاری می‌نویسد:
حماسه عاشورا
«یک بُعد نهضت عاشورا حماسه است؛ از آن رو که امام حسین (ع) رویاروی حکومتی ستمگر ایستاد. در مقابل زور، سر خم نکرد و به ذلت تن نداد و آشکارا گفت: ”مرگ با عزّت، بهتر است از زندگی با ذلّت.“ [۱] ایستاد، جنگید، زخم برداشت، کشته شد؛ اما همه زخم‌ها در جلو بدنش بود؛ از آن رو که به دشمن پشت نکرد. [۲] بدین ترتیب، به گفته ابن ابی‌الحدید، امام حسین کسی است که تسلیم نشدن و زیر بار زور نرفتن را در میان عرب [بلکه در میان همه
       بشنوید    

فقط کرونا تو زبونش نمیچرخه میگه یورونا
     آنها می گویند من دردی ندارم (وزارت بهداشت را میگه)
چون گریه ی من را ندیده اند
می گویند عزادار نیستم
  چون شیونم را ندیده اند (منظورش اینه که کیت ندارند)
 
مرده ها ساکتند
چون حجم دردشان در صدا نمی گنجد (آره دیگه نمیتونن بگن ما بر اثر کرونا مردیم)
مرده ها ساکتند، 
چون غم و اندوهشان در صدا نمی گنجد
 
افسوس.. یورونا (همون کورونا).. من را به رودخانه ببر
مرا در پناه ربوزوات بگیر
    چرا که دارم
آمدم ماه روزه بر درتان



شاید از همجواریّ مرقدتان





رنگ و بویی بگیرم و بشود



توشه معنوی نوکرتان





خودتان خوانده اید و آمده ام



غیر از این بود من کجا و
محضرتان





قسمتم کرده اید تاشب قدر



چشم دوزم به نور گنبدتان





دوست دارم معرفی بکنم



من عزادار جد اطهرتان





گر نشاید که شیعه ام نامید



لااقل دوست دار مادرتان





چشم دارم به گوشه چشمی



حاجتی هست و یک عنایت تان





یاریم کن امام رئوف


منشور حقوق بشر کوروش بزرگ، نهایتاً به نظام کاست ساسانی ختم شد. انقلاب مشروطه و عدالتخواهی ملّت ایران، نهایتاً به دیکتاتوری رضاخان پهلوی ختم شد. حماسۀ بصیرت 9 دی 88 هم به دولت بی‌تدبیری و ناامیدی حسن خان روحانی ختم شده است. راستی کجای کار می‌لنگد؟ اگر فتنه‌گران در روز عاشورا کف و سوت نمی‌زده و پرچم امام حسین(ع) را به آتش نمی‌کشیدند و حاج سعید حدّادیان آن نوحۀ معروفش را نمی‌خواند که:
«در روز عزا حرمت ارباب شکستند
علمدار کجایی؟ علمدار کجایی؟
بسم رب الشهداء و الصدیقین
«إِنَّا للّه و إِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»
مادربزرگ عزیزم!
اکنون که از پیش ما رفته‌اید و به دیار باقی رهسپار شدید، امیدوارم که ان‌شاءالله با اجداد طاهرینتان علی الخصوص، مادرتان حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) که در این ایام غمبار، عزادار ایشان هستیم، محشور باشید که ان‌شاءالله هستید. ما محتاج دعای شما هستیم و دلتنگتان. این روزها، سخنان و روضه‌های سوزناک مجالس وعظتان را که برای حضرت مادر (سلام‌الله‌علیها) خو
فرمانده کل ارتش در واکنش به اظهارات اخیر رئیس جمهوری آمریکا مبنی بر اینکه در صورت هر اقدام از سوی ایران، آمریکا ۵۲ نقطه از ایران را هدف قرار می‌دهد، تاکید کرد در یک درگیری احتمالی در آینده که بعید می‌دانم جرأت انجام این کار را داشته باشند؛ آنجا مشخص خواهد شد این اعداد ۵ و ۲ به کجا تعلق خواهد داشت.
امیر سرلشکر عبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش در حاشیه مراسم بزرگداشت سرلشکر شهید منصور ستاری که صبح امروز به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد شهادت وی
 
ای غایب از نظر
به خدا دوست دارَمَت...
 
************
امید غریبانِ تنها کجایی؟
چراغ سرِ قبر زهرا کجایی؟
تجلی طاها، گل اشک مولا،
دل آشفته داغ آن کوچه غم،
گرفتار گودال خونین،
دل افکار غم های زینب،
سیه پوش قاسم،
عزادار اکبر گل باغ لیلا،
پریشان دست علم گیر سقا،
نفس های سجاد،
نواهای باقر،
دعاهای صادق،
کس بی کسی های شب های کاظم،
حبیب رضا و انیس غریب جوادالائمه،
تمنای عزیز دل عسکری،
پس نگارا بفرما کجایی ...
کجایی؟
 
دانلود فایل صوتی " به طاها به یاسین 1 - با
دشمنان می دانند که ما قوی هستیم! نفر اول در جهان که هیچکس قادر نیست با آن برابری کند. درد ایننجاست که به دوستان باید ثابت کنیم که قوی هستیم. متاسفانه ناباوری داخلی، دردی بی درمان است. زیرا که خناسان در پی آن هستند. هرکس تریبونی را در اختیار دارد، یا زبانی برای کفتن دارد، زبان در کام کشیده و قلم را شکسته است، تا نگوید. و یا می ترسد که بگوید! شهاب حسینی را می بینیم که چه درد مندانه، به آن اشاره می کند. بیانات داریوش ارجمند این را می رساند که: دوستان
سریالی که این روزها دنبال میکنم و به همه ی دخترها (و حتی پسرها) پیشنهاد میکنم ببینن سریال فلیبگ هست. سریال کوتاهی هست ولی توی همون دوازده قسمت مفاهیم ارزشمندی رو به نمایش میگذاره! 
شخصیت اصلی این سریال به اسم "فلیبگ" یه دختر شلخته و سرگردون و افسرده و عجیب و مهربون و تنها و معتاد به سکسه! که البته الان نمیخوام راجع به این شخصیت چیزی بگم و مفصله ... شخصیت جالب این سریال از نظر من دوست فلیبگ هست که در واقع به دلیلی خودکشی کرده ولی توی سریال فلاش بک
اولش برای خودش خوشحال شدم. اما بعدش که صدای ناله از شش گوشه جهان بلند شد از زینبیون پاکستان و فاطمیون افغانستان و عصایب و حشد الشعبی عراق وفاق الوطنی سوریه و جمعیتهایی از آفریقا صدای ناله در آمد وقتی از شادشدگان به دشمنی سوت جشن و تحسین برای پایان دادن به یک استراتژیست قوی به پا خاست فهمیدم دنیا بعد از این خیلی هم جای خوشی نخواهد بود.  دانستم میشود طوری زندگی کرد یعنی طوری از آسایش و تمام حقوق زندگی خانوادگی و انسانی مایه گذاشت که همه مردم گر
 
 
 
آخرین هشدار پیامبر خاتم(ص)
در آخرین ساعت‏های زندگی پیامبراکرم(ص)، وقتی غم و اضطراب و دلهره سراسر مدینه را فرا گرفته بود و یاران باوفای آن‏ حضرت با دیدگانی اشک‏بار و دل‏های آکنده از اندوه در کنار خانه رسول خدا (ص) جمع شده بودند تا از سرانجام کسالت آن‏ حضرت آگاه شوند، دختر گرامی رسول‏ خدا (ص)، حضرت فاطمه (س)، در کنار بستر پدر با قلبی سوزان و دیده گریان به زمزمه کردن اشعاری که حضرت ابوطالب(ع) در وصف آن‏ حضرت سروده بودند مشغول شد. چون به این
چند وقت پیش پدر عزیزم به رحمت خدا رفت . خدا رفتگان همه رو بیامرزه ، رفتگان ما رو هم بیامرزه . مصیبتی جانکاه هست . هنوز هم باورم نمیشه . با این که پدرم خیلی سال بود که مریض بود ، ولی هیچ وقت به ذهنم خطور نمی کرد که ی روزی بابای منم از این دنیا بره . یعنی می دونستم که بالاخره ی روزی هر آدمی از این دنیا میره ، ولی خودمو میزدم به بی محلی . همیشه پیش خدا راز و نیاز می کردم که پدرمو برام نگه داره . ولی خب جلوی تقدیر الهی رو که نمیشه گرفت .
همیشه پیش خدا دعا می
سریالی که این روزها دنبال میکنم و به همه ی دخترها (و حتی پسرها) پیشنهاد میکنم ببینن سریال Fleabag هست. سریال کوتاهی هست ولی توی همون دوازده قسمت مفاهیم ارزشمندی رو به نمایش میگذاره! 
شخصیت اصلی این سریال به اسم "فلیبگ" یه دختر شلخته و سرگردون و افسرده و عجیب و مهربون و تنها و معتاد به سکسه! که البته الان نمیخوام راجع به این شخصیت چیزی بگم و مفصله ... شخصیت جالب این سریال از نظر من دوست فلیبگ هست که در واقع به دلیلی خودکشی کرده ولی توی سریال فلاش بک ه
نشانه ها در فضای شهری نقش مهمی در تربیت سلیقه شهروندان و جهت دهی مسائل روانی، برعهده دارند.شهروندان در پایان یک روز سخت کاری نیاز به آرامش درونی دارند که این نیاز باید از طریق فضای نشانه ای شهر به آنها منتقل شود: رنگ، فرم و سایر عناصر بصری.مناسبت ها یکی از مقاطعی هستند که شهر در وضعیت استثنائی به سر می برد. حرکت به سمت وضعیت استثنائی و گریز از روزمرگی با تحرک و رهایی همراه است و این وضعیت می تواند مجرایی باشد برای مدیریت فضای بصری شهر در فرمی ز
قیامت بی حسین غوغا ندارد"شفاعت بی حسین معنا ندارد"حسینی باش که در محشر نگویند"چرا پرونده ات امضاء ندارد——————
عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین——————
عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از کار حسین است . دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ، یعنی که خدای تو عزادار حسین است——————
آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان م
دانلود آهنگ جدید شاهین نجفی |بشمار+پخش آنلاین+متن
♬♪♪♫♪♬Download New Music Shahin Najafi – Beshmar
 
 
برای دانلود آهنگ شاهین نجفی بنام بشمار به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
 
♬♪♪♫♪♬
 متن آهنگ جدید شاهین نجفی به نام بشمار :
♬♪♪♫♪♬
شعر درمون نیست دردیه معجون ازغم و خشم و جنون معدوماونکه میبازه سر و تو هنر پسمعلومه محصول فاسد مزرعه حاصلکار یه مشت فاسد مقصود کومشکوک مسئول معشوق مشتری موردیمصرفی دولت مقروض ملت مغضوبکاسب حرمت داره اونکهمی‌دوشتت فرضش ای
وقت تنگ‌ است و با این همه تنگ‌دستی، زندگی هم تمام قد خِنگ به نظر می‌رسد. زندگی آن قدرها نمی‌فهمد که بیست و چهار ساعت شبانه‌روز برای یک زندگی شرافتمندانه و خردمندانه کم است. باید از همه چیز بزنی تا مثلا آخر سگ دو زدنت یک تکه نان جلویت باشد و یک تکه استخوان جلوی دیگران نباشی. نه وقتی برای خواندن و نه وقتی برای نوشتن. همان دو فعلی که در ابتدای زندگی همه برایشان دست و پا می‌شکستند، اما اینگار آن هم از برای حساب و کتاب و پول و زندگی ورشکسته بوده ا
تجربه ی سوگ و از دست دادن همسر بدون شک یکی از سخت ترین مراحل زندگی هر فرد است.
مواجه شدن با چنین تجربه ای می تواند فرد را دستخوش اختلالات روحی متعددی ازجمله اضطراب، افسردگی  و یا استرس پس از سانحه کند و آگاهی از روش های بازیابی خویشتن آسیب دیده در اثر از دست دادن همسر کاملا ضروری است.
با ادامه ی مطلب همراه باشید تا در این زمینه اطلاعات بیشتری کسب کنید.
تغییرات زندگی در هنگام مرگ همسر
وقتی همسر شما فوت می کند، دنیای تان تغییر می کند. شما عزادار ه
تجربه ی سوگ و از دست دادن همسر بدون شک یکی از سخت ترین مراحل زندگی هر فرد است.
مواجه شدن با چنین تجربه ای می تواند فرد را دستخوش اختلالات روحی متعددی ازجمله اضطراب، افسردگی  و یا استرس پس از سانحه کند و آگاهی از روش های بازیابی خویشتن آسیب دیده در اثر از دست دادن همسر کاملا ضروری است.
با ادامه ی مطلب همراه باشید تا در این زمینه اطلاعات بیشتری کسب کنید.
تغییرات زندگی در هنگام مرگ همسر
وقتی همسر شما فوت می کند، دنیای تان تغییر می کند. شما عزادار ه
دانلود آهنگ جدید شاهین نجفی|بشمار+پخش آنلاین+متن
♬♪♪♫♪♬Download New Music Shahin Najafi – Beshmar+Text
 
برای دانلود آهنگ شاهین نجفی بنام بشمار به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
 متن آهنگ جدید شاهین نجفی به نام بشمار :
♬♪♪♫♪♬
شعر درمون نیست دردیه معجون ازغم و خشم و جنون معدوماونکه میبازه سر و تو هنر پسمعلومه محصول فاسد مزرعه حاصلکار یه مشت فاسد مقصود کومشکوک مسئول معشوق مشتری موردیمصرفی دولت مقروض ملت مغضوبکاسب حرمت داره اونکهمی‌دوشتت فرضش این که گاویگف

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها