نتایج جستجو برای عبارت :

معرفی واکمن جدید سونی

صبح امروز سونی به مناسبت چهلمین سال تولد واکمن و همزمان با برگزاری IFA 2019 در برلین آلمان بار دیگر این کاست پلیر نوستالژیک را در نظرمان زنده کرد و از یک واکمن جدید به نام NW-A100TPS رونمایی کرد؛ دستگاه استریم مدرنی که البته قابلیت پخش نوارهای کاست قدیمی را ندارد و از سیستم عامل اندروید پشتیبانی می کند. این واکمن به همراه یک قاب نرم سبک قدیمی در قالب بسته بندی مشابه به TPS-L2 (اولین کاست پلیر پرتابل سونی که در سال ۱۹۷۹ میلادی وارد بازار شد) در اختیار عل
صبح امروز سونی به مناسبت چهلمین سال تولد واکمن و همزمان با برگزاری IFA 2019 در برلین آلمان بار دیگر این کاست پلیر نوستالژیک را در نظرمان زنده کرد و از یک واکمن جدید به نام NW-A100TPS رونمایی کرد؛ دستگاه استریم مدرنی که البته قابلیت پخش نوارهای کاست قدیمی را ندارد و از سیستم عامل اندروید پشتیبانی می کند. این واکمن به همراه یک قاب نرم سبک قدیمی در قالب بسته بندی مشابه به TPS-L2 (اولین کاست پلیر پرتابل سونی که در سال ۱۹۷۹ میلادی وارد بازار شد) در اختیار عل
به حرف کسی گوش نمی دادم 
همیشه دوست داشتم تنها باشم 
در خلوت به سر می بردم  برایم ارامش بخش بود 
روزگار به سختی می گذشت 
تمامی بچه ها از دستم ناراحت بودند 
چون دوست داشتم تنها باشم و در دنیای خودم سیر می کردم 
صدای ارام و دلنشین مرا خرسند می داشت 
و مرا از تنهایی و غم و اندوه بیرون می اورد 
من بودم و او تنهای تنها 
موقع دلتنگی ها مو برام غصه دریا رو می گفت و مرحمی بود بر زخمهای  کهنه ام 
ولی اکنون نیست و خیلی ناراحتم چون شکست 
واکمن خوبی بود 
۵/
شاخصه‌ی سبک‌مغزان سطحی‌نگر در طول تاریخ، انعطاف‌ناپذیری و بی‌استعدادی در تشخیص اهم  از مهم و برنتابیدن تغییر تکلیف است. در نگاه آنها ظاهر قرآن مطلقا محترم است، حتی اگر روزی به حکمیت صفین بیانجامد؛ خون مسلمان مطلقا حرام است، حتی اگر بر امیرالمؤمنین(ع) خروج کرده باشد؛ مناسک حج مطلقا خط قرمز است و باید به اتمام رساند، حتی اگر حسین بن علی(ع) قصد ترک مکه را کرده باشد؛ صلح با دشمن مطلقا گناهی نبخشودنی است، حتی اگر این صلح تصمیم حسن بن علی(ع) با
حقن الدهون انتشرت فی الآونة الأخیرة الكثیر من عملیات التجمیل، لزیادة جمال الوجه، حیثُ یستحوذ جمال الوجه والبشرة على اهتمام وتفكیر المرأة، لذلك نجد الكثیر من النساء یلجأن إلى تطبیق العدید من الوصفات الطبیعیة للبشرة قبل التفكیر فی اللجوء إلى عملیات تجمیل الوجه، أمّا فی حال كانت مشاكل الوجه كبیرة ولا یمكن علاجها بالخلطات الطبیعیة یكون الحل بإجراء هذه العملیات التجمیلیة المختلفة للوجه بناءً على طبیعة المشكلة، إنّ عملیات تجمیل الوجه هی ع
حقن الدهون

انتشرت فی الآونة الأخیرة الكثیر من عملیات التجمیل، لزیادة جمال الوجه،
حیثُ یستحوذ جمال الوجه والبشرة على اهتمام وتفكیر المرأة، لذلك نجد الكثیر
من النساء یلجأن إلى تطبیق العدید من الوصفات الطبیعیة للبشرة قبل التفكیر
فی اللجوء إلى عملیات تجمیل الوجه، أمّا فی حال كانت مشاكل الوجه كبیرة
ولا یمكن علاجها بالخلطات الطبیعیة یكون الحل بإجراء هذه العملیات
التجمیلیة المختلفة للوجه بناءً على طبیعة المشكلة، إنّ عملیات تجمیل الوج
فکر کنم من از سن 7 سالگی تا به امروز که 28 سال سن دارم، اگر اغراق نکرده باشم بخشِ عمده ی سنم رو با کامپیوتر و اینترنت گذروندم.البته تمامِ این ها تا زمانی بود که واردِ بازارِ کار شدم یعنی تقریبا 18 سالگی، بعدِ اون زمان دیگه میشه گفت این اعتیاد به کامپیوتر و اینترنت و بازی نهایتا 2 -3 سال بعد پایدار بود. با اینکه هنوزم وقت های خالی ام رو همینطوری میگذرونم اما خب نسبت به اون زمان قطعا خیلی خیلی زیاد تغییر کرده. اما اصلِ داستانی که دوس داشتم واسه شما ه
إن علامة السفهاء السطحیّین على مرّ التاریخ، هو الجمود وعدم قابلیّتهم فی تشخیص الأهم عن المهم وعصیانهم على تغییر التكلیف. فإنهم یحترمون ظاهر القرآن مطلقا، ولو دعا إلى الحكمیة فی صفّین. ویحترمون دم المسلم مطلقا، ولو خرج على أمیر المؤمنین(ع). ومناسك الحج عندهم خط أحمر مطلقا، ولو كان الحسین(ع) مغادرا مكّة. والصلح مع العدوّ عندهم ذنب لا یُغفَر مطلقا، ولو كان الإمام الحسن(ع) قد اتخذ هذا القرار. لا یعقلون أن تارة یجب الصراخ وتارة یجب السكوت، وتار
ما تو خونه مون یه معضلی داریم به اسم اسامی مشترک.ما برادرا اسمامون سیدمحمد ،سیدعلی و سیدمهدی هست.پسرای سیدمحمد اسمشون سیدعلی، سیدمهدی و سید حسین و پسرای سید علی، سیدمحمد و سیدرضا و پسر خواهرم هم سیدعلی.لابد میپرسین کلمه‌ی «سید» که بر پیچیدگیِ قضیه اضافه میکنه رو چرا هر بار نوشتم؟درسته!نگی راحت تره.اما بچه‌ها در جوابت خواهند گفت که اسممون مهدی نیست،سیدمهدی درسته! حتی اونی که یکی دو سالشه با اخم و زبانهای اشاره ای که فقط آدم فضایی‌ها میفهم
این همه بدبختی در دل و ذهنم حس می‌کنم، با این حال غصه‌ی مریض شدن سگ پسردایی‌ام را هم می‌خورم. دلم برای خانه‌ی مادربزرگ تنگ شده بود. بارها خوابش را دیدم. بارها یعنی بالای 30 بار. امروز به همه‌ی اتاق‌هایش سر زدم. از آدم‌هایش عکاسی کردم. دنبال عینک مادربزرگ گشتم. قرار است از این به بعد روی صورت من باشد. مادرم عینک قدیمی‌تر مادربزرگ را انداخته بود دور. وقت نشد که به انباری، حمام و سرویس حیاط سر بزنم. دلم می‌خواست به پشتِ خانه هم بروم. انگار حصا
برای محمودرضا /صدو پنجاه و چهار
محمودرضا دانش آموز بود که برای گردآوری خاطرات دانش آموز شهید «مجید شریف زاده» گفتگوی مفصلی با مادر معزز شهید انجام داده بود.
آن روز وقتی به خانه آمد یک ضبط صوت خبرنگاری (واکمن) و یکی دو نوار کاست و یک کپی از یک نامه را با خودش آورده بود. سخنان مادر شهید، محمودرضا را بشدت شیفته شهید شریف زاده کرده بود و تا رسید، نشست به تعریف کردن حرفهایی که شنیده و ضبط کرده بود. از میان همه حرفها، #سه_تا_نکته توجه محمودرضا را بیشت
سلام
خیلی کم سن و سال بودم، یه رفیقی داشتم به اسم مهدی تیماره که هنوزم دارم، یه روزی اومد تو کوچه و یه نوار سیاه دستش بود، بهم گفت این نواره میدونی چیه؟ گفتم چیه؟ گفت ممنوعه است، هر کسی نداره، گفتم مگه چیه؟ گفت آهنگه، گفتم خب چرا ممنوعه، گفت آخه آدم و دیوونه میکنه، مامانم هم اجازه نمیده من گوش کنم، کنجکاوی شنیدن اون نوار افتاد تو کلم، به هر بدبختی بود یه واکمن جور کردیم، خوب یادمه تو دره، همون جلوی خونه پدربزرگم که قبلا توصیفش کردم نشسته بودی
ایتأ کۊجی دانه داستان
 
می دیل خأیه وختی پیلهʹ بؤستم, میراث فرهنگی رئیس ببم.
نأ اینکی می دیل گۊل چیره دیلˇ أمرأ تۊشکه بۊخۊرده-یه, خۊدا شاهده نأ.
أنˇ وأستی کی أ ایداره خؤرۊم جیگایه.
کارˇ خاصی کی نۊکۊنیدی اۊ دۊرۊن,
بۊنگائی-یانˇ مانستن صؤب تا غۊرۊب اۊطاقˇ دۊرۊن نیشتئده دئه.
أمأ هر جگا شیدی تا خۊشانʹ معرفی کۊنید, همه أشانه بپا ایسیدی.
بۊخۊصۊص بۊنگائی-یان ؤ بساز بۊفرۊشان.
بۊنگا بۊگؤدم, دیرۊ من ؤ می پئر بۊشؤبیم بۊنگا خانه دۊمبالʹ.
أمی مهلت دئه کر
بخونید : دانشجوی پزشکی ! 
چه تصویری تو ذهنتون اومد؟ دختر یا پسری با روپوش سفید و عینک احتمالا گوشی پزشکی به دوش یا کتاب به دست که مرتب میره و میاد و سر کلاسا با دقت گوش میده و شاید دنبال سرچ و ریسرچه ... به مریض ها با دقت میرسه و ...
اگه تا اینجای تصوراتتون رو درست حدس زدم باید بگم همینجا وایسید ! واقعیت امر یه ادمه که صبح با توجه به مسافتش از کلاس درس تایم بیدار شدنش رو تنظیم میکنه و تا جایی که بتونه کلاسای بی ربط به رشته اش رو میپیچونه و عبارت " حاضر
این روزها گفتن و شنیدن از شبکه‌های اجتماعی موضوعی عادی است، همانطور که بیست سال پیش گفتن از برنامه های تلویزیون، یا جدیدترین کاست موسیقیِ منتشر شده در بازار یک بحث عادی بود. کسی از دیدن صحنه قرار دادن کاست در واکمن و پخش شدن موسیقی شگفت زده نمی‌شد. ما هم امروز شگفت زده نمی‌شویم، و حتی بیشتر ! شبکه های اجتماعی امروز بخشی بدیهی از زندگی ما هستند و تغییرات عظیم اجتماعی را در شیوه زندگی ما به‌وجود آورده اند. همه از این موضوع آگاهیم. اما چطور شد
بوق بوق، بوووق بوق "سلام، در رابطه با آگهی‌تون تماس گرفتم"
"سلام، فلان فلان فلان فلان، فلان فلان بیسار فلان"
"فلان فلان بیسار فلان، بیسار بیسار فلان فلان"
"بسیار خوب، فردا برای مصاحبه‌ی حضوری تشریف بیارید"
شب که شد زنگ زد گفت فردا زودتر با سرویس خودمون بیا که دارو می‌خوایم بچینیم، می‌خوام باشی و ببینی. صبح آخرین روز کاری سال نود و هفت، نیم ساعت زیر بارون ایستادم منتظر سرویس. یک ساعت بعد کامل صدام گرفته بود و درنمیومد. من نفر اول بودم تو سرویس
تفاوت بین شارژر و آداپتور برق در زندگی ما، دارای بسیاری از محصولات الکترونیکی است، که حداقل توسط شارژر و آداپتور برق مورد استفاده قرار می گیرد، اما بسیاری از مردم در مورد تفاوت بین این دو نمی دانند.
یکی، یک شارژر چیست؟شارژر معمولا به وسیله ای تبدیل می شود که AC را به ولتاژ DC پایین تبدیل می کند. این یک منبع تغذیه DC ویژه برای باتری های قابل شارژ است که شامل یک مدار کنترل است که جریان را محدود می کند و ولتاژ را برای برآوردن ویژگی های شارژ محدود می
من از کجا بدانم این حافظه چه کار می‌کند با آدم و چطور این کار را می‌کند؟ داشتم مسواک می‌زدم که خیلی بی‌مقدمه و بدون هیچ دلیل موجهی(!)، این شعر از داستان «خروس زری پیرهن پری» با آهنگش شروع کرد به پخش شدن در مغزم.
«دیروز زن مش ماشاالله بی‌درد
مرغای محله رو خبر کرد
پاشید براشون یه چنگِ چینه
گفت زود بخورید خروس نبینه
وقتی که چراشو پرسیدم من
گفتش با خروس زری بدم من»
دوم دبستان بودم. رفته بودیم مراسم سالگرد پدربزرگِ مادرم. وقتی برگشتیم، دیدیم دزد
محصولات سونی ، توسط کارشناسان ما در نمایندگی سونی رصد شده و مشخصات آن ها در اختیار کاربران گرامی قرار می‌گیرد. معرفی محصولات در نمایندگی مجاز سونی گامی است در راستای رفع نیاز کاربران ، زیرا پس از آگاهی از مشخصات محصول با دیدی باز دست به انتخاب محصول مورد نظر خود می‌زنند.
همچنین مطالعه مشخصات محصول ، برای برخی از کاربران  که علاقه‌مند به مطالعه ویژگی‌ها و قابلیت‌های جدید محصولات هستند بسیار مفید خواهد بود. متخصصین مرکز تعمیرات سونی علاو
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین
کلاس  سوم راهنمایی بودم. کار پدرم به یه منطقه ی به شدت بومی منتقل شد. اولش سعی کردیم توی همون مرکز استان بمونیم و بابا بره سر کار و عصر برگرده اما بعد از چند ماه تصمیم بر این شد ما هم جمع کنیم بریم توی همون بخش زندگی کنیم. به جرات میتونم بگم از غریب ترین دوران زندگیم بود اون دو سال.
مردم اون منطقه عشیره ای زندگی میکردن. به شدت هم در برابر هر گونه تکنولوژی ( حتی برق و مخابرات) و فرهنگ جدید مخالفت و مقاومت داشتن. در نزدیکی اون منطقه یه دانشگاه دولتی
 بلیط هواپیما و قطار
سفر با تکنولوژی یا بدون تکنولوژی؟
تکنولوژی هر روز پیشرفت می کند و هر روز که می گذرد اپلیکیشن ها و گجت های مسافرتی بیشتری به بازار می آیند. خیلی از گردشگران همیشه به دنبال آخرین تکنولوژی ها هستند تا با استفاده از آن ها سفر راحت تری را تجربه کنند. تکنولوژی چه تغییری در سفر ایجاد کرده است؟ اگر تا به حال نظراتی که در زیر مقاله هایی که درباره فن آوری های سفر نوشته شده را خوانده باشید حتما به نظرهای مختلفی برخورده اید؛ عده ای می
بسم الله
وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا
برات از سالها بعد مینویسم از یه آینده ای که نمیدونم میاد یا نه ولی دارم خودمون رو اونجا میبینم...
خنکی هوای پاییز لرز انداخته به جونم و جارو تو دستم مشغول برگزار کردن یه سمفونی شاد هست . کار هر روز سپیده ام جارو زدن حیاط و آب دادن گلدونای لب حوض کوچیک پر از ماهی گلی کنار باغچه است .  نشستم لب حوض تا برگای زرد بازیگوشی که با باد همراه شدن و تو رقص و پای کوبی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها