نتایج جستجو برای عبارت :

مرضیه برومند «سرزمین بود و نبود» را می‌سازد

 
مرضیه برومند ۵ سال بعد از «شهر موش‌ها۲»، فیلم «سرزمین بود و نبود» را در ژانر کودک و نوجوان و با حمایت بنیاد سینمایی فارابی جلوی دوربین خواهد برد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی بنیاد سیمایی فارابی، پنجمین فیلم بلند سینمایی مرضیه برومند به تهیه‌کنندگی همایون اسعدیان ساخته می‌شود و این روزها در مرحله طراحی تولید قرار دارد.
همایون اسعدیان تهیه‌کننده فیلم گفت: پروژه «سرزمین بود و نبود» متعلق به مرضیه برومند است. فیلمنامه‌ای
دانلود مداحی جدید امیر برومند صاحب علم قمر
دانلود مداحی و نوحه قمر قمر با نوای امیر برومند + متن نوحه صاحب علم قمر امیر برومند با کیفیت 320 و 128 به همراه متن نوحه
amir bromand ghamar ghamar Musics Center
دانلود مداحی امیر برومند صاحب علم قمر صوتی mp3 

ادامه مطلب
به گزارش ایسنا، حمید میر خبرنگار ارشد پاکستان همچنین درون توییتی به حمله قلبی نواز برومند نخست وزیر قبلی پاکستان اشاره کرد و نوشت: نواز معتبر درون درمانگاه لاهور دستخوش حمله قلبی شد. خبرگزاری جئونیوز نیز گزارش داد که شرایط سلامتی نواز برومند از هفته گذشته که به خاطر کاهش اکید پلاکت خون بوسیله درمانگاه منتقل شده بود، وخیم شده است. محکمه ممتاز لاهور روز جمعه راحتی وثیقه ای را به دلایل پزشکی برای نواز شریف صادر کرد. وکلا و حزب نواز شریف اطلا
دکتر برومند بسیط به کرونا مبتلا شده بود و الان دو روز است مرخص شده .
از او پرسیدیم چطور مبتلا شده و اکنون وضعیت جسمی‌اش چطور است؟@Parsa_Night_narrator
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
[ویدئو ۴:۴۳]
مشاهده مطلب در کانال
در دنیای بزرگتر ها دیگر خبری از هفت سنگ نبود
دیگر صدای سوک سوک قایم شدن زیر تخت نبود
دیگر خبری از دفتر نقاشی و مداد رنگی نبود
دیگر شوق تعطیلی در یک روز برفی نبود
دیگر داغ شدن پاها از بازی فوتبال نبود
دیگر شوق گرفتن عیدی بعد هر سال نبود
دیگر خبری از کتاب های تن تن و قهرمان بازی نبود
دیگر خبری از کل کل بچه ها سر قرمز و آبی نبود
دیگر خبری از سر زدن  و زنگ زدن و گل خشکیده داخل نامه نبود
دیگر پشت سرم رفیق و هم بازی که نه حتی سایه ام نبود
دیگر زندگی ام ب
کاش که این ساده دل عاشق و رسوا نبودکاش که چشمان تو این همه زیبا نبودکاش رها میشدم از غم دلدادگیصورت آن آشنا این همه بیتا نبودگرد جهان گشتم و غیر تو ام خواست نیستکاش که لبهای تو شککر و حلوا نبودگفتمش این راز و از خون جگر ها که رفتگفت که اسرار عشق حل معما نبود
دانلود مداحی جدید امیر برومند صاحب علم قمر
دانلود مداحی و نوحه قمر قمر با نوای امیر برومند + متن نوحه صاحب علم قمر امیر برومند با کیفیت 320 و 128 به همراه متن نوحه 
amir bromand ghamar ghamar Musics Center
وبلاگ طرفدارن آرون افشار 


ادامه مطلب
حکیمی را پرسیدند:چندین درخت نامور که خدای عزوجلّ آفریده است و برومند، هیچ یک را «آزاد» نخوانده اند مگر «سرو» را که ثمره ای ندارد؛ در این چه حکمت است؟گفت: هر درختی را ثمره ای معین است، که به وقتی معلوم، به وجود آن[ثمره] تازه آید، و گاهی به عدم آن پژمرده شود. و سرو را هیچ از این نیست و همه وقت خوش است؛ و این است صفت آزادگان... گلستان سعدی
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی
سال ها طی شد و دل، زائرِ محبوب نبوداین همه سال نشستن به دعا خوب نبودنه غم قحطی و نان داشت، نه داغ پیریجز غم دوری یوسف، غم یعقوب نبودهرچه گشتم عملی هدیه به آقام کنمبین بار عملم، توشه ی مرغوب نبودحاجت از چشم ترم خواند و دعایم فرمودگرچه حاجت به دلم مانده‌ و مکتوب نبوداز ازل سینه ی زهرایی ما سینه زنانجز به آقای نجف، ملحق و منسوب نبودنکند راه حرم، راه نجف، بسته شودسال ها بود دلم این همه آشوب نبودچشم خشکید
تا که سر به روی پیکرم گذاشت، جز قلم، سری به دستِ من نبود
هیچ درد سر نداشتم، اگر: این زبانِ سرخ در دهن نبود
دستِ بی‌اجازه‌ی پدر، بلند... وای از زبانِ تلخِ مادرم
کاش در زبان مادریِّ من، زن بُنِ مضارعِ زدن نبود
مادرم وطن! بگو کدام دیو، بچه‌هات را به مرزها فروخت 
مادرم وطن! بگو پدر نبود، آن که هرگز اهلِ این وطن نبود
پای حجله‌های خون، برادرم، پاش را فروخت، یک عصا خرید 
او بدونِ پا به جشنِ مرگ رفت، بس که هیچ پای‌بندِ تن نبود
توی واژه‌نامه جای جنگ،
خیلی‌ها دوست دارند در خانه بمانند و یک کار در منزل یا  کسب و کار خانگی را اداره کنند. آیا شما دوست ندارید یک درآمد ثابت یا درآمد متغیر هنگفت داشته باشیدبدون این‌که از خانه‌تان خارج شوید؟ این ایده های آسان کار در منزل که در این جا می خوانید خیلی زود شما را به درآمد می‌رساند.

ادامه مطلب
حضرت صادق ع فرمود رسولخدا ص فرموده هر که برتری پیر مردی را بخاطر گذشت سن او بداند و اورااحترام کند خداوند خاطر او را از هراس روز رستاخیز آسوده سازد و نیز فرمود ص هر کس احترام کند از کسی که موی   خود ا در اسلام سفید کرده خدای عزو جل از هراس روز قیامت اورااسوده سازد
#حدیث_مهدوی 
امام حسن مجتبی (ع)
خداوند در آخرالزمان مردی را برمی انگیزد... و او را به وسیله فرشتگان خود پشتیبانی می کند و یارانش را حفظ می کند... و او را بر تمامی ساکنان زمین چیره می سازد... او زمین را از عدالت و روشنایی و دلیل آشکار پر می سازد... خوشا حال آن که روزگار او را ببیند و سخن او را بشنود.
احتجاج/ ج2/ ص12
از غم خبری نبود اگر عشق نبوددل بود ولی چه سود اگر عشق نبود
بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بوداین دایره کبود اگر عشق نبود
از آینه ها غبار خاموشی راعکس چه کسی زدود اگر عشق نبود
در سینه ی هر سنگ، دلی در تپش استاز این همه دل چه سود اگر عشق نبود
بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
از دست تو در این همه سرگردانیتکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود
از قیصر امین پور
 
به عشق نوجوانی اعتقاد دارید؟؟؟
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب


گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب


خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب


ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب


می‌نماید عکس می در رنگ روی مه وشت
همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب


بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت
گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب


گفت
معلم جلوه ای از کبریا ئی است # معلم کردگاری ماورائی است
معلم کودکان را پخته سازد # معلم عاشق هر ابتدایی است
معلم واقعیت را بگوید # معلم فارق از هر ادعایی است
معلم هر خطایی را ببیند # معلم عامل هر راهنمایی است
معلم جهل را بی چاره سازد # معلم رهبر دانش گرائی است
معلم تیرگی از شب بگیرد # معلم هر شبی را روشنایی است
معلم را من گرجی فدایش# معلم گر چه خود هم یک فدایی است
در حالی که وقت زیادی را صرف تمرین راه رفتن می کردم متوجه شدم که طرز لباس پوشیدن، صحبت کردن، نگاه کردن و به طور کلی نوع رفتار مدیران با بقیه فرق می کرد.
اینکه کار خود را به نحو احسن انجام دهید و
تجربه کاری داشته باشید کافی نیست بلکه باید به گونه ای متفاوت از دیگران
کار کنید که بهتر از آنان به نظر برسید.
در واقع این فقط راه رفتن نبود بلکه یک تغییر کامل بودن و نوعی متحول شدن بود. به مرور فهمیدم جزیی ترین رفتار یک مدیر از
صحبت کردن، طرز نوشتن، روزن
امروز اربعین شهدای کربلاست، آن آزادگانی که در برابر دهر و ابرقدرت‌های آن روز تسلیم نشدند، آزادانه زندگی کردند، و آزاد و پرافتخار به لقای پروردگار خود نایل آمدند.در آن روزگار سلطه‌گران جبّار می‌خواستند همه‌ی نفس‌ها را در سینه خفه‌کنند، همه‌ی آدم‌ها را به زیر سلطه‌ی خود به اسارت بکشند، و با پول و تهدید به‌قتل و شکنجه، همه را وادار به سکوت و اطاعت‌کنند، آن‌جا حسین بن علی علیهما السلام وارث والای ولایت و نبوت، فرزند برومند علی و فاطمه
امروز رازی به من گفته شد.رازی که سال­ها از آن گذشته بود و رازی که دیگر مثل قبل گرم نبود.
سوزان نبود.
زننده نبود.
اما هنوز هم رازی­ست که باید مخفی شود.به خوبی و با دقت.تنها میان آدم­های مورد اعتماد.
متاسفانه شما میان آن­ها نیستید و هرگز این راز را نخواهید فهمید.
من اصلا عصر جدید را ندیده بودم. فقط تکه هایی از آواز های پارسا را شنیده بودم. امشب اما ... به پهنای صورت گریه کردم پای اجرای خانم عبادی. اشک، از چهره ام به موهایم چکه کرد و دست آخر، با موهایی خیس از جایم بلند شدم. بابا اگر نبود، مامان اگر نبود، خواهر اگر نبود با بلند ترین صدای ممکن زار می زدم! 
چند سال پیش که اینترنت به اندازه این روزها محبوب و توسعه یافته نبود خیلی ها نمی دانستند که چگونه باید از مهارت های خود درآمدزایی کنند. این روزها همه چیز تغییر کرده است. حالا شما می توانید پشت میزتان بنشینید و با نوشتن مقالاتی که به درد مخاطبانتان می خورد، تولید ویدئویی که نیازهای آنان را برآورده می سازد یا تولید پادکستی که به سوالات شان جواب می دهد به راحتی درآمدزایی کنید.
ادامه مطلب
نوجوون که بودم...کسایی بودن که دوسم داشتن...یادمه...وقتی سفر میرفتیم...عمه...شوهرعمه...بچه هاشون...دوسم داشتن...:)شوهرعمه هم بعضی وقتا بداخلاق میشد...ینی...دوسم نداشت؟...نمیدونم...یه نفر تو دنیا...بهم ثابت کرد دوسم داره...هرچند کم...براش مهمم...اون قلب دومشو بهم داد...طلسم محافظت برام ساخت...حتی تولدمو فراموش نکرد و خواست بیاد پیشم...اون...اون خیلی مهربونه باهام...ولی من خستش کردم...بازم...دلخورم ازش...قرار نبود خسته شه و ترکم کنه...قرار نبود بگه خستم ازت...قرار ن
چند وقتی بود ک دیگر یک لا لباس نداشت. لباس های فاخر میپوشید. ولی هنوز پا برهنه بود. به حرف دیگران توجهی نداشت ولی دیگرانی وجود نداشتند ک بخواهد مراعات حال کند. کلبه اش پس از طوفان خرابه ای بود و از دشت گلهای زرد کوچ کرده بود به پای کوهی. سنگ بر سنگ و آجر بر آجر ساخته بود و ذکر گفته بود. دیگر نگران فصل ها نبود. نبودِ درویش اتفاق غمگینی نبود و دلش برای تکه هاش بر روی تپه ماه تنگ نمیشد. در کتیبه اش ذکر مینوشت. روز و شب. شب و روز. از احوالات گذشته و اوصاف
امروز با معجزه بیدار شدم. مثه همیشه نبود. این دفعه بابت بیدار شدنم و اینکه چرا تو خواب نمردم دیگه به خدا غر نزدم. ب این وجود که شبش چقدر غمناک و سنگین گذشت...
خدایا شکرت بخاطر دو نفر تو زندگیم. یکی تو اون یکی مامانم. اگه مامانم نبود... بیخیال! حتی نمیشه نبودشو تصور کرد. میدونی.. دنیا هم نبود اون موقع
امروز با معجزه بیدار شدم. مثه همیشه نبود. این دفعه بابت بیدار شدنم و اینکه چرا تو خواب نمردم دیگه به خدا غر نزدم. ب این وجود که شبش چقدر غمناک و سنگین گذشت...
خدایا شکرت بخاطر دو نفر تو زندگیم. یکی تو اون یکی مامانم. اگه مامانم نبود... بیخیال! حتی نمیشه نبودشو تصور کرد. میدونی.. دنیا هم نبود اون موقع
از کاکتوس تنها می گفتم. از صخره بی کس می گفتم. از رود آواره می گفتم. نه انتظارش نبود، تجربه کنم. انتظارش نبود، بغض کنم. 
آدمی کم انتظاری هستم از دیگران ولی حالا در انتظار یک نفرم. با امید آمدنش، نفس می گیرم و با خیال رفتنش، اشک می ریزم.
بچه ها عاشق کسی نشید که ازتون دوره، وگرنه اگه حسی بهتون نداشته باشه، هر بار که میگید: دوستت دارم. اون فقط سین می کنه...
تاثیر شگرف کلمات بر زندگی:

کلمات از ارتعاش و صدا تشکیل شده‌اند و طبق قوانین فیزیک، این ارتعاشات است که واقعیت را می‌سازد، واقعیتی که ما را احاطه کرده است و جهان ما را می‌سازد. پس به راحتی می‌توان به این نتیجه رسید که کلمات، تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر زندگی ما دارند. آنها خالق ما  و هر آنچه در اطراف ما وجود دارد، هستند. از این رو می‌توانند الهام‌بخش یا نابودکننده باشند، و این کاملا به انتخاب ما بستگی دارد.

پس در انتخاب کلمات باید نهایت دقت ر
دیروز منطق داشتیم 
خیلی از این دبیر بدممممم میاد 
زیادی احساس راحتی میکنه باهامون 
منم همش باهاش سر لج دارم 
دیروز گفت خانوم برومند 
گفتم بله 
گفت میدونی عموم و خصوص من وجه یعنی چی؟؟؟
گفتم شما خودتون جواب سوال میدونید؟
گفت بله 
گفتم خب پس چرا از من میپرسین؟
کلاس رفت رو هوااا 
عصبی شد خواست از کلاس بیرونم کنه که 
یکی از دوستانم گفت رویا جواب منطقی به شما داده ، پس با این حال کارتون بیمورده!!
بقیه هم مهر و تایید و امضا زدن 
این شد که نتونست از ک
دیروز منطق داشتیم 
خیلی از این دبیر بدممممم میاد 
زیادی احساس راحتی میکنه باهامون 
منم همش باهاش سر لج دارم 
دیروز گفت خانوم برومند 
گفتم بله 
گفت میدونی عموم و خصوص من وجه یعنی چی؟؟؟
گفتم شما خودتون جواب سوال میدونید؟
گفت بله 
گفتم خب پس چرا از من میپرسین؟
کلاس رفت رو هوااا 
عصبی شد خواست از کلاس بیرونم کنه که 
یکی از دوستانم گفت رویا جواب منطقی به شما داده ، پس با این حال کارتون بیمورده!!
بقیه هم مهر و تایید و امضا زدن 
این شد که نتونست از ک
چیزی که سرنوشت انسان را می‌سازد، استعدادهایش نیست، انتخابهایش است.
برای زیبا زندگی نکردن، کوتاهی عمر را بهانه نکن. عمر کوتاه نیست، ما کوتاهی می‌کنیم ...
هنگامی که کسی آگاهانه تو را نمی‌فهمد، خودت را برای توجیه او خسته نکن!
بر آنچه گذشت، آنچه شکست، آنچه نشد، و آنچه ریخت... حسرت نخور...
در زندگی اگر تلخی نبود، شیرینی معنایی نداشت.
موانع، آن چیزهای وحشتناکی هستند که وقتی چشم‌مان را از روی هدف برمی‌داریم، به نظرمان می‌رسند...
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
امام صادق ع فرمود خدواند وحی کرد بداود ع که براستی که بنده ای از بندگان من گردانم داود ع عرض کرد پروردگارا کدام است ان حسنه فرمود بر بنده مومن من سرور و خوشحالی وارد سازد سازد اگر چه بیک دانه خرما باشدداود  ع گفت خداوندا سزاوار است کسی ترا شناسد امید خود از تو بر  میگبرد 6 امام صادق ع فرمود کسی از شما چنین مپندار د که  چون مومنی را شادمان ساخت تنها وی را  مسرور بلکه بخدا سوگند مارا خوشحال کرده بلکه بخدا سوگند رسول خدا را شاد نموده
از آب رفته هیچ نشانی به جو نبود
دیگر شکسته بود دل و در میان ما
صحبت بجز حکایت سنگ و سبو نبود
او بود در مقابل چشم ترم ولی
آوخ که پیش چشم دلم دیگر او نبود
#شهریار
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
تصویر حسام منظور که در فیلم «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی فیلم، تصویر حسام منظور که در فیلم «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی منتشر شد. منظور در نقش حسام‌الدین چلبی، همنشین و شاگرد مولانا ایفای نقش خواهد کرد.
 
شهاب حسینی، پارسا پیروز فر، ابراهیم چلیکول، هانده ارچل، سلما ارگچ، بنسو سورال، بوراک توزکوپاران و بوران کوزوم سایر بازیگران «مست عشق» هستند.
تهیه کننده این فیلم مهران برومند است
اینجا آمدم. شب بود، تاریکی بود، حجاب بود. عشق نبود، موسیقی نبود، زندگی نبود. عاشق بودم، شب بودم، معنای زندگی بودم. نور شدم، حجابش افکندم. موسیقی شدم و به همه سو باریدم. 
تا اینجا بودم، از این نیز بالاتر روم. به خشکی نیندیشیدم، به تلخی نیندیشیدم. بر چهره‌ی خفتگان ننگریسیتم و راه خفتگان به هیچ‌ نگرفتم. رقصیدم و رقصان از این معبر و دروازه‌ی تار گذشتم، تا آن سرزمین که مرا به خود می‌خواند. 
اینجا آمدم، گِل بود و گِلزار. گُل و گُلستان به بار آوردم.
#حدیث_مهدوی 
امام حسین(ع)
لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لطوّل اللّه عزّ وجلّ ذلک الیوم حتّی یخرج رجل من ولدی یملأها عدلاً وقسطاً کما ملئت جوراً وظلمًا، کذلک سمعت رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله یقول.
اگر از عمر این جهان تنها یک روز باقی مانده باشد خداوند آن روز را طولانی می‌سازد تا مردی از فرزندان من ظهور کند و جهان را همانگونه که از ظلم و جور لبریز گشته است از عدالت پر سازد. این واقعیت را همین گونه پیامبر خدا ـ صلّی اللّه علیه وآله ـ فرمود.
می خواهم از مردی بنویسم ، مردی که مالِ رویا ها نبود ، مال افسانه ها و قصه ها نبود ، بلکه غمخوار غصه نشینان بود.مردی بود از دیار خدا ، و از کوچه ی پیامبران ، اما پیامبر نبود. کوه ایمان را در وجودش خدا محکم نموده بود و بر این کوه درخت تنومند شجاعت سبز شده بود ، درختی که خزان و خشکیش فقط در فصل خدا بود . در قلب او هیچ گل سرخی بهر بوئیده شدن از سوی دنیا ، نروئیده بود .
در آسمان دل "او"هزار هزار دسته پرنده به عشق خدا ولی بی هیچ منتی برای مردم ، آواز می خوان
می خواهم از مردی بنویسم ، مردی که مالِ رویا ها نبود ، مال افسانه ها و قصه ها نبود ، بلکه غمخوار غصه نشینان بود.مردی بود از دیار خدا ، و از کوچه ی پیامبران ، اما پیامبر نبود. کوه ایمان را در وجودش خدا محکم نموده بود و بر این کوه درخت تنومند شجاعت سبز شده بود ، درختی که خزان و خشکیش فقط در فصل خدا بود . در قلب او هیچ گل سرخی بهر بوئیده شدن از سوی دنیا ، نروئیده بود .
در آسمان دل "او"هزار هزار دسته پرنده به عشق خدا ولی بی هیچ منتی برای مردم ، آواز می خوان
کاش حال خراب مثل لباس کثیف بود ، میدونستی که تهش با شستن خوب میشه .‌ کاش میشد مثل موهای چرب که هرروز به خاطرش میریم حموم کاش میشد این حال بد رو با حموم رفتن ، با شستنش از بین برد . چیه این آدمیزاد ، چقدر عجیبه وغریبه‌.‌ چقدر عجیبه از حالی که دم به دقیقه تغییر میکنه و چقدر غریبه ، تو جایی که زندگی میکنه ، با کسایی که زندگی میکنه و حتی گاهی با خودش ، چقدر غریبه . 
دوست داشتم مینوشتم از چیزای باحال و حال خوب کن ولی نیست .چیزای خوبی وجود نداره ، حداقل
مختارنامه هیچ وقت برای من یه سریال معمولی نبود
اون سال اولی که پخش میشد من هنرستانی بودم و همکلاسی هام اصلا درکی از این سریال نداشتن فقط براشون جذاب بود اما من به پیام های فیلم دقت میکردم و از دیالوگ های نابش که با مسائل سیاسی همخوانی پیدا میکرد لذت میبردم
دیالوگ پایانی فیلم رو خیلی دوست داشتم
(من حجت تمام کردم باشد که خدا مرا از همراهی شکاکان و بددلان بی نیاز سازد)
اگر داغ رسم قدیم شقایق نبود اگر دفتر خاطرات طراوت پر از رد پای دقایق نبود اگر ذهن آیینه خالی نبود اگر عادت عابران بی‌خیالی نبود اگر گوش سنگین این کوچه‌ها فقط یک نفس می‌توانست طنین عبوری نسیمانه را به خاطر سپارد اگر آسمان می‌توانست، یک‌ریز شبی چشم‌های درشت تو را جای شبنم ببارد اگر رد پای نگاه تو را باد و باران از این کوچه‌ها آب و جارو نمی‌کرد اگر قلک کودکی لحظه‌ها را پس انداز می‌کرد اگر آسمان سفره‌ی هفت رنگ دلش را برای کسی باز
تربیت به معنای رشد دادن، عملی الهی و معنوی است. کودک در چنین روندی، براساس فطرت الهی، به سوی مقصد سیر می کند. تربیت، کودک را نمی آفریند، بلکه او را در راه انسان شدن شکوفا می سازد و انسان شدن، نتیجه منطقی تربیت درست است. تربیت شور و عشقی را می طلبد که مربّی در پرتو آن، متربّی را به رشد و کمال می رساند و او را ارزشمند می سازد.
ادامه مطلب
ایا حسین بن علی علیه السلام برای فسق حاکم (یزید) سر و سرباز و سردار خود را فدا کرد؟
پس چرا امام سجاد و امام باقر دربرابر ظلم امویان سکوت کردند مگر نبود عبدالملک مروان که سوگند میخورد من شراب میخورم وهرکس مرا به تقوا دعوت کند او را گردن میزنم؟مگر نبود که هشام اموی کعبه را قرق میکرد و با کنیزکان خود روی سقف کعبه گناه میکرد؟
و مگر نبود مهدی عباسی که گاهی به زبان شعر میگفت:یعقوب وسخنان او را رها کن و با شراب گوارا دمساز باش(منظور یعقوب بن داود وزیر
اگر زندگی این همه جادو نداشت؟ اگر شاخهٔ نوجوانهٔ امروز، فردا شکوفه نمی‌داد؟ اگر آسمان آفتابی یکباره ابری نمی‌شد؟ اگر شهر باران‌زده و طوفان‌دیده، پر از پروانه‌های رنگی نمی‌شد؟ اگر بعد از سکوت و غم، صدا و ساز و خنده نبود؟ اگر پسِ هیاهوی عاشقی، آرامش و قرار نبود؟ اگر بعد از تکرار و تمرین، مهارت و دانایی نبود؟... زندگی به گذرِ خیال‌انگیزش زیباست.
فرشته‌های کوچک عشق، من، کی سبکی بال‌هایتان را حس می‌کنم؟
ژانر فیلم : عاشقانه | ماورایی
امتیاز فیلم : --
رده سنی : --
کارگردان : سیروس مقدم
نویسنده : الهام غفوری
بازیگران : مهدی سلطانی، علیرضا شجاع نوری، کوروش سلیمانی، لادن مستوفی، فرید سجادی حسینی، پریوش نظریه، ایرج نوذری، امیرعلی دانایی، سیما بابایی، مارال فرجاد، ارسلان قاسمی، احترام برومند، سام درخشانی و…
محصول کشور : ایران
تاریخ اکران : 99
زمان فیلم : --
زبان فیلم : فارسی
 
خلاصه داستان : قسمت سیزدهم خواب زده فضایی عاشقانه و ماورایی دارد و تقاب
 
سریال ایرانی گناهکار
سلام عزیزان به تازگی تریلر سریال criminal منتشر شده است. این سریال دیدنی و جذاب قسمت های زیادی دارد
البته تنها 12 قسمت از آن پردازش شده است.
براساس برنامه‌ریزی‌ها، قرار است سریال گناهکار در تاریخ ۲۰ سپتامبر (۲۹ شهریور) در شبکه نت فلیکس پخش شود. سریال گناهکار یک ایده و فرضیه بسیار خاص دارد.
در هر صورت کریمینال یا گناهکار سریال بسیار بسیار جذابی است و سعی کنید آن را از دست ندهید
چون برای ما هم دیدنش خالی از لطف نبود.
کریمینال
چند اندرز:
هـر کـه طـالب عـبـادت اسـت خـود را برای آن پاکیزه می سازد. هرگاه مستحبات مانع انجام واجـبات شوند آن را رها کنید. هر که از دوری راه یاد کند توشه آماده می سازد. میان شما و قبول اندرز حجاب منش و خود بزرگ بینی فاصله است
ادامه مطلب
ژانر فیلم : عاشقانه | ماورایی
امتیاز فیلم : --
رده سنی : --
کارگردان : سیروس مقدم
نویسنده : الهام غفوری
بازیگران : مهدی سلطانی، علیرضا شجاع نوری، کوروش سلیمانی، لادن مستوفی، فرید سجادی حسینی، پریوش نظریه، ایرج نوذری، امیرعلی دانایی، سیما بابایی، مارال فرجاد، ارسلان قاسمی، احترام برومند، سام درخشانی و…
محصول کشور : ایران
تاریخ اکران : 99
زمان فیلم : --
زبان فیلم : فارسی
 
خلاصه داستان : قسمت سیزدهم خواب زده فضایی عاشقانه و ماورایی دارد و تقاب
دنیا مرا آشفته و مایوس خواهد
پابسته و دربند نفس محبوس خواهد
خواهد مرا سازد گرفتار و زمین گیر
خواهد مرا سازد به سحر خویش تسخیر
دنیا ندارد چشم غرورم را ببیند
آرامش و عشق و سرورم را ببیند
باید دل از جور و جفا صد پاره گردد
تا لاجرم دنبال راه چاره گردد
باید که از وجدان و غیرت چشم پوشم 
باید که خود را قیمتی ارزان فروشم
باید که خود را وقف هر بیهوده سازم
باید دلم را با گناه آلوده سازم
چو کس مقاومت کند آغاز جنگ است
 ولی این جنگ بی توپ و تفنگ است 
همه درها
خداحافظ تو.
با اینکه هنوزم...
خداحافظ تو 
میسوزوندم آتیش خاطرات
خداحافظ تو
تا قلبم به تنهایی عادت کنه.
تا اشکم به چشمام خیانت کنه
خداحافظ تو
قرارمون نبود تنها تنها بری تو
قرارمون نبود بی تو بمونم
قرارمون نبود فاصله باشه
قرارمون نبود بی تو بخونم
خداحافظ تو
خداحافظ تو 
میسوزوندم آتیش خاطرات
خداحافظ تو
تا قلبم به تنهایی عادت کنه
تا اشکم به چشمام خیانت کنه
خداحافظ تو...
دنیا مرا آشفته و مایوس خواهد
پابسته و دربند نفس محبوس خواهد
خواهد مرا سازد گرفتار و زمین گیر
خواهد مرا سازد به سحر خویش تسخیر
دنیا ندارد چشم غرورم را ببیند
آرامش و عشق و سرورم را ببیند
باید دل از جور و جفا صد پاره گردد
تا لاجرم دنبال راه چاره گردد
باید که از وجدان و غیرت چشم پوشم 
باید که خود را قیمتی ارزان فروشم
باید که خود را وقف هر بیهوده سازم
باید دلم را با گناه آلوده سازم
چو کس مقاومت کند آغاز جنگ است
جنگی که پنهانیست وبی توپ و تفنگ است 
هم
رفتی و عطر یاد تو در روزگار ماندیعنی که از تو خاطره بی شمار ماندرفتی و در فراق تو این ملت بزرگخون گریه کرد و تا به ابد اشکبار ماندرفتی و با غروب تو، قرآن غریب شداسلام ناب، در غم تو، سوگوار ماندرفتی تو و حماسه ی سرخ حسینی اتتا نهضت امام زمان برقرار ماندرفتی تو و بنای برومند انقلاببا این شکوه و جذبه ی پر اقتدار ماندرفتی تو و نرفت ز دل شوق زندگیدر حیرتم از او، که برای چه کار ماندمُردی و زنده گشت ز تو، دین احمدیتاریخ را، به نام تو این افتخار مانددس
معبود من
روزگاری ک در خیالم رنگ ها تمیزو دست نخورده بودند برایت شبانه روز از رنگین کمان مینوشتم,از زلال قلب های روان در دستم..
از نگاه سبز تو
از دوست داشتن های بی چون وچرا
قرار نبود سنگ روی سنگ بندنباشد!
قرار نبود روزگار مارا حواله ی هندوانه ی سر بسته کند...
 
هر آنچه بوده برام با ارزشه... اما هر چه نگاه کردم امیدی نبود‌... تقاطع مشترکی نبود... آخرین خرده تکه ها رو هم ریختم دور... از وجودم... اگر تونسته باشم... و این قطعا پایان خطه.
 
+واقعا چبه این بشر؟ آدمی از شناخت خودش هم عاجزه ...
++ خدایا... نکنه یه روز حس کنم انسانِ درستی نیستم؟
۱۶۴- لایق صحبت خشتگان را چو طلب باشد و قوت نبود   گرتو بیداد کنی شرط مروت نبود ما جفا از تو ندیدیم و تو خود نپسندی     آنچه در مذهب اصحاب طریقت نبود خیره آن دیده که آبش نبرد گریه عشق       تیره آن دل که درو شمع محبت نبود دلت … لایق صحبت – خـستگان را چـو طلـب باشد وقوت نبود – غزل ۱۹۹ – ۱۶۴
منبع : فالگیر
دانلود رایگان فیلم سینمایی طلافیلم سینمایی طلا با سه کیفیت عالی برای دانلود قرار داده شده است.
یافتن راهی برای پول دار شدن، خستگی از نگاه تحقیر آمیز اطرافیان، احساس تباهی از کار کردن برای دیگران، دلایلی که سه نفر را به هم وصل کرده تا یک کار و کاسبی راه بیندازند. در این میان پدر یکی از آن ها فوت کرده و مبلغ قابل توجهی پول نیز مفقود می شود. منصور نقش اصلی فیلم، با هدف راه‌اندازی یک رستوران و عبور از دوران بی‌پولی، درگیر مشکلات نا‌خواسته دریا
راز میگویم و من سرزده و حیرانمباده عشق به من داد از آن عطشانم
فاش شد این که دو بال از سر جودش بخشیدحالیا میروم و در دو جهان پر رانم
سیر آفاق و عدم هر قدمش آگاهیستاو دمی داد که در رقص و طرب سییالم
گفت صوفی مگر این باده ی انگور نبودگفتم این باده نبودست در این بادیه من میدانم
دیشب واقعا حالم خوب نبود. هنوزم حالم خوب نیست. نوشتن راجع بهش برای این نبود که بخوام مثلا خودمو نشون بدم یا ترحم کسیو جلب کنم. من فقط بی اندازه ناراحت بودم. دیگه اینجا هم نگم؟؟؟ اینجا که تمام زندگیم تو زیرو بمش هست؟ همیشه که همه چی خوب نیست. منم حالم همیشه خوب نیست. تازه تقصیر من نبود. هیچکس منو نمیفهمه :((( دلم میخواد دیگه تنها باشم اون حس مزخرف تنهایی بهتر از تو جمع بودنه :((( بگذریم. برم کار کنم. منو دور کنه از این فکرو خیالا. 
ارزش صنعت بسته بندی در ایران در مقایسه با کشورهای دیگر ، از وضعیت چندان مطلوبی برخوردار نیست . بررسی آمارهای موجود در صنعت بسته بندی و مقایسه آن با کشورهای دیگر نشان می دهد که سهم ایران در صنعت جهانی بسته بندی بسیار ناچیز است. پایین بودن جایگاه ایران در صنعت بسته بندی و نبود چشم انداز روشنی از رشد این صنعت می تواند تبعات منفی برای اقتصاد کشور به دنبال داشته باشد. صنعت بسته بندی به عنوان توانمندساز بخش های اقتصادی عمل می کند. ضعف در این صنعت می
یکی بود یکی نبود ، زیرِ گنبدِ کبود
اونکه عاشقش بودم ، اما عاشقم نبود
یکی بود که الآن نیست ، میدونم نگران نیست
اما من حالم بده ، توو قلبم ضربان نیست
رفتی و تنهایی یقمو گرفت
دنیا شاید ازت حقمو گرفت
نیستی و هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه
صفر ضربدر هر چی بشه بازم میشه صفر
نردبون بودم که واست پله شدم
حالا برگشتی میگی که ازت زلّه شدم
تقصیرِ منه پَر و بالت دادم
پریدن بلد نبودی خودم یادت دادم
یکی بود یکی نبود ، زیرِ گنبدِ کبود
اونکه عاشقش بودم ، اما عاشقم نبو
اولین کسی که با دیکتاتوری عظیم فرعون دلیرانه به پا خواست؛
مرد نبود بلکه یک زن بود ... «بانو آسیه»
اولین کسی که مکه و کعبه را آباد کرد؛
مرد نبود ... بلکه یک زن بود ... «بانو هاجر»
اولین کسی که مبارک ترین آب روی زمین (زمزم) نوشید؛
مرد نبود ... بلکه یک زن بود ... «هاجر خاتون»
اولین کسی که به محمد مصطفی(ص) ایمان آورد؛
مرد نبود ... بلکه یک زن بود ... «بانو خدیجه»
اولین کسی که خونش برای اسلام ریخته شد و شهید شد؛
یک مرد نبود ... بلکه یک زن بود ... «بانو سمیه»
اولین
من از سپاه راضی هستم، و به هیچ وجه نظرم از شما برنمی‌گردد. اگر سپاه نبود، کشور هم نبود. ۲۹ مرداد ۱۳۵۸
إنی راض عن عمل حرس الثوره و لن اغیر رایی فیکم ابداً، فلو لم یکن حرس الثوره، لماکانت البلاد ۲۶ رمضان ۱۳۹۹
I am pleased with the #Guard_Corps, and I will never show disfavor toward them. If there did not exist the Guard Corps, there would not exist a country either. 20 August 1979
             
اینجا آمدم. شب بود، تاریکی بود، حجاب بود. عشق نبود، موسیقی نبود، زندگی نبود. عاشق بودم، شب بودم، معنای زندگی بودم. نور شدم، حجابش افکندم. موسیقی شدم و به همه سو باریدم. 

تا اینجا بودم، از این نیز بالاتر روم. به خشکی نیندیشیدم، به تلخی نیندیشیدم. بر چهره‌ی خفتگان ننگریسیتم و راه خفتگان به هیچ‌ نگرفتم. رقصیدم و رقصان از این معبر و دروازه‌ی تار گذشتم، تا آن سرزمین که مرا به خود می‌خواند. 

اینجا آمدم، گِل بود و گِلزار. گُل و گُلستان به بار آوردم
اصغر فرهادی فیلم جدیدش را در شیراز می سازد
فرهادی سال گذشته در گفت‌وگو با خبرنگار لاناسیون وعده داده بود: «آنچه می‌دانم این است که به احتمال زیاد فیلم بعدی‌ام را در ایران مقابل دوربین خواهد رفت».فیلمی که طبق شنیده‌ها در لوکیشن‌های شهر شیراز کلید خواهد خورد. ضمن اینکه گویا حضور بابک کریمی در یکی از نقش‌های اصلی فیلم هم قطعی شده است.
اولین presentation پروفشنال زندگی‌ام امروز بود. عالی نبود. بد نبود. یکی از بچه‌ها را دعوت کرده بودم. دوتایشان خودشان را دعوت کردند. اما ده دقیقه قبل از شروع ارائه یک گروه بزرگ از بچه‌های نجوم آمدن! یکی از پروفسورها هم آمده بود. بخیر گذشت. میتوانست بدتر باشد. سوال پرسیدند و بد نبود. باقی حضار از رشته‌های دیگر ساینس بودند و خطری نداشتند :) بعد از ارائه رفتیم و پوستر جو را دیدیم. از جو کنار پوسترش عکس گرفتیم. 
حالا اینجام. روز یادبود رئیس قبلی دانشگاه ا
الان واقعا ایمان اوردم تنها کادوی تولدم بهت کادوم بودم. کاموم چی بود؟
هیچی!
 ابجیم رفته بود اردو. مامانم هم بیمارستان بستری بود. بابام هم همراهش بود.منم یک روز و نیم خونه تنها بودم در سکوت بدون نق و دعوا و غر و لجبازی.
#یکی نیست بگه نونت نبود اب نبود اینستا بستنت چی بود اخه
من دریافتم که دوست داشته شدن، هیچ، اما دوست داشتن همه‌چیز است و هر روز بیش از پیش به این باور می‌رسیدم که آن‌چه زندگی ما را باارزش و شادمانه می‌سازد، چیزی جز احساس‌ها و دریافت‌های ما نیست. هر کجا که بر کره‌ی زمین، چیزی را می‌یافتم که می‌شد آن را خوشبختی نامید، می‌دیدم که از احساس‌ها تشکیل شده است... هر آن‌جا که انسانی از احساساتی قدرتمند بهره‌مند بود و با آن‌ها می‌زیست، هر آن‌جا که آن‌ها را از خود نمی‌راند و خوارشان نمی‌شمرد، بلکه
چهاردهم ماهی در پانزده سالگی ام بود. گل های چادری که سرم بود یادم است. قرمز ریز بودند با کاسبرگ زرد. مثل باقی چهاردهم ها وقت خواندن سید چادر را آورده بودم روی صورتم پایین و خیره به گل های ریز، خاطرات امروز مدرسه را مرور می کردم. دیدم صدای سید دارد در ذهنم صورت می سازد:
"گر چشم روزگار بر او زار می گریست. مردی تنها سوار شد. زن ها دورِ اسبش بودند. دور شد. زنی صدایش کرد. برگشت. سپاه نداشت. پیش چشم زن ها راه رفت. دور شد. جان جهانیان همه از تن برون شدی."
غاف
بر اساس بررسی‎های واحد سنجش و راه حل‎های رفتاری در بازار (آبسیم) بورس نیوز، نسبت جاری شرکت «پارس خودرو» با رقم 0.67 نامطلوب ارزیابی می‎شود و نسبت بدهی نیز 0.86 نیز چندان مساعد نیست و در محدوده خطر قرار دارد. این موضوع می‎تواند شرکت را در پرداخت دیون کوتاه مدت با مشکل مواجه سازد.
ادامه مطلب
وسایلم رو جمع کردم که برم حمام، اطلاع دادن که آب گرم قطع شده! بعد از اون حدود ۲ روز آب گرم خوابگاه قطع بود، از کلاس بر می‌گشتیم و آبی برای حمام رفتن نبود، از پیاده‌روی می‌اومدیم و آب نبود، کلاس داشتیم و آب نبود، لباس کثیف داشتیم و آبی برای شستن نبود!امروز صبح اطلاع دادن که آب گرم وصل شده ، زیر دوش آب گرم ایستاده بودم و فکر می‌کردم به اینکه همین آب گرمی که حداکثر ۲ روز ازش بی‌بهره بودم هم عجب نعمت بزرگیه، همین آب گرمی که همیشه در دسترس بود اما
 
 
  حال و روز خوبی نداشتم کسی دورم نبود  همه افراد زندگیم شبیه سایه از کنارم رد می شدن نه دنیا نه ادماش وجود خارجی داشتن توی دنیایه دیگه که خیالم بود حداقل ادماش واقعی بودن  دلم واسه دیدن زندگی لک زده بود اما کسی نبود زندگی نبود داشتم داغون تر می شدم خیال زندگی کردن نداشتم اما ناگهان دو نفر وارد زندگیم شدن زندگی روی خوشش رو بهم نشون داد رویی که من رو از گِل در اورد اون دوتا شدن نجات من امید دو باره زندگی کردنم همه چیه من زندگیم دوستام ادمای د
مدتی که کلا فعال نبودم در واقع کلا زندگیم فعال نبود
به هم ریختگی هایی داشتم
مشکلی نبود
بهم ریختگی بود
رفع شده خداروشکر

خداروشکر هنوز بیشتر از نصف ماه رمضان مونده و وقت هست استفاده کنم از این فرصت خونه بودنم
ببخشید کامنت دادید و جواب ندادم
امیدوارم از این جا به بعد برنامه ها عالی پیش بره
به امید خدا
http://T.me/PreventionofAddictionعلی صدای عدالت انسانیتآن که محتاج قرص نانی است چگونه می تواند فاضل باشد؟فرارسیدن عید غدیر را بهانه می کنم ضمن تبریک این مناسبت  در این یادداشت از جلد اول کتاب علی صدای عدالت انسانیت با عنوان علی و حقوق بشر تالیف جرج سجعان جرداق ترجمه عطا محمد سردار نیاو سید هادی خسرو شاهی ازانتشارات فراهانی جملاتی را انتخاب کردم که به شرح زیرمی آورم:«دوست داشت و در آن غلو نمی کرد، وفا دار بود،با تمام وجودش این را دریافته بود که آزادی را قد
مناظره هشام بن حکم با عمرو بن عبید (ابامروان)
 
در کتاب کافى  در کتاب الحجة مرحوم کلینى از على بن ابراهیم از پدرش‏ از حسن بن ابراهیم از یونس بن یعقوب روایت مى‏کند که:
 
در نزد حضرت امام جعفر صادق علیه السلام جماعتى از اصحاب بودند که از آنجمله حمران بن أعین و محمّد بن نعمان و هشام بن سالم و طیّار و جماعتى که در میان آنان جوانى برومند بنام هِشام بن حَکَم بود.
 
حضرت به هشام بن حکم فرمودند اى هشام! آیا خبر مى‏ دهى به ما از آن مناظره و مکالمه‏ اى که
وقتی دلت گرفته است
وقتی خسته ای
وقتی زخم خورده ای
وقتی فکر میکنی هیچکس تو را نمیفهمد
وقتی نمیفهمی
وقتی احساس ناتوانی میکنی 
وقتی وحشت زده میشوی

آغوشی هست 
که در همه حال دوستت بدارد
که تو را بفهمد
که شکست هایت را به رویت نیاورد
که تمام نقص هایت به اضافه‌ی او، کمال شود
و تمام وحشت هایت آرامش
که از دین و ایمانت نپرسد
که از دانش و کوششت نپرسد
که دلش برایت نسوزد
آغوشی آرام و بی نیاز
آغوشی که امشب هم مثل شب های قبل:
به نوزادان مکیدن میآموزد تا گرسنه
چسبید! خیلی هم چسبید! فوتبال را می‌گویم! فوتبالی که با تیم مضیف العتبه العلویه بازی کردیم! بالاخره پچ‌پچ‌ها و کری‌خوانی‌های داخل مطبخ کار خودش را کرد و ما را به مستطیل سبز فوتبال رساند! فوتبالی که پرشور بود ولی پرحاشیه نبود! جنجالی بود ولی کل‌کلی نبود! رقابت بود ولی حسادت نبود! فوتبالی که می‌توانستی اتحاد و همبستگی، عشق و صفا بین دو کشور را نه‌تنها ببینی بلکه لمس کنی!
 ۷ مشکل که شما را در محل کار ناشاد می‌سازد:


به جرات می‌توان گفت که هر کارمند، کارگر یا مدیر موفقی در جهان به بقیه
توصیه می‌کند همان کاری را انجام دهند که دوستش دارند؛ چرا که آنها بر این
اعتقادند کار کردن یک نوع سرگرمی و تفریح است که باعث شادی و لذت بردن
افراد می‌شود. 

حال سوال اینجاست که چه عواملی باعث ناشادی افراد در محل کار می‌شوند؟
ادامه مطلب
 خواب دیدم...
آشفته بودم از اینکه حتی توی خوابم هم تو را باید شریک شوم.
تو را قایم می کردم و همه را پس می زدم...
 
پ.ن:
خوب شد کسی توی خوابم نبود تا یادم بیاورد که توی بیداری اصلا هیچ سهمی از تو ندارم چه رسد که...، خوب شد کسی نبود تا یادم بیاورد وگرنه حتما دق می کردم.
سرکه یکی از غذاهای مفید می باشد که متاسفانه امروز مورد غفلت واقع شده است (مراد این مطلب سرکه طبیعی می باشد نه سرکه های صنعتی)
در این آموزش؛ احادیثی از امام جعفر صادق(علیه السلام) که موسس مکتب علمی صادقیه می باشند را درباره "خواص سرکه" بیان می نماییم.
 
* امام صادق علیه السلام :سرکه، تلخه را فرو می نشاند، قلب را زنده می سازد، کِرم های شکم را می کُشد و دهان را استحکام می بخشد.
 
* امام صادق علیه السلام :سرکه، نیکو خورشی است. تلخه را می شکند، قلب را زن
توی دریاااایی از کتاب و جزوه و لباس و اسباب‌بازی و شلوغی و آشغال(:/) غرق شده‌م.
۴۱ تب کروم همزمان باز دارم که هر کدوم یه موضوعِ مربوط به این رشته‌ است که گوگل کردم که شاید این تو مصاحبه بیادااا! 
آخه دخترم نونت نبود، آبت نبود، این همه تغییر رشته‌ت واسه چی بود؟ :/
+مرتبط
فردا خیلی مهمه
نه اینکه شنبه‌س
و نه اینکه فردا آغاز چند روز پس از تعطیلاته
فردا روز بزرگی‌ست
آیا من هم یک سبز پوش می شوم؟؟؟
و  خود شک دارم!!!
بگذار فردا خودش تصمیم بگیرد که چه می خواهد خدا برایم رقم بزند
پ.ن:    فردا مرا می سازد یا من فردا را ... مسئله چیز دیگری‌ست؟؟؟
فکرش را بکنید اگر خیار نبود سالاد شیرازی هم نبود و اگر سالاد شیرازی نبود لوبیا‌پلو و کلی از غذاهای خوشمزه دیگر هم صفایی نداشتند. بعد از گوجه فرنگی، کلم و پیاز، خیار یکی از اصلی‌ترین سبزیجاتی است که در سرتاسر جهان کشت می‌شود.
این میوه - سبزی سرشار از مواد مغذی مختلف مانند لیگنان‌ها و فلاوونوئیدها می‌باشد. این ترکیبات خواص آنتی‌اکسیدانی، ضد التهابی و ضدسرطانی دارند. در این مقاله می‌خواهیم بیشتر راجع به فواید خیار صحبت کنیم. لطفاً با ما هم
معلم موفق کسی است که کلاس درس را به گونه ای آماده سازد تا پاسخ گوی تمامی چالش ها در طول تدریس باشد. معلم باید توانایی های خود را بشناسد، روش تدریس خود را ارزیابی کند و اگر روش ها قدیمی و کهنه باشند روش پویا و زنده ای را پیش گیرد تا روحیه ی خلاقیت و نوآوری را در نهاد دانش آموزان شکوفا سازد. او باید روش های برخورد با مشکلات درس را بشناسد و راهبردی را اتخاذ کند که فرایند یاددهی- یادگیری را مختل نسازد و مشکلات جزئی کلاس او، به مشکلات کلی و وخیم تبدیل
حضرت باب الحوائج ابوالفضل العبّاس (علیه السلام) فرزند
برومند اول پیشوای شیعیان حضرت امام علی (ع) و امّ‌البنین (س)، در روز
چهارم شعبان سال ۲۶ هجری قمری در مدینه منوره چشم به جهان گشود.
مادرش فاطمه دختر حزام بن خالد از قبیله کلاب بود که نیاکانش همه از دلیرمردان عرب، و در شجاعت و دلیری مشهور بودند.
امام علی (ع)، ۱۰ سال پس از وفات حضرت فاطمه زهرا (س) با امّ البنین ازدواج
کرد. این بانوی مکرمه، سرپرستى فرزندان حضرت زهرا (س) را بر عهده گرفت و
آنان را ح
  تاثیر شگرف کلمات بر زندگی:
کلمات از ارتعاش و صدا تشکیل شده‌اند و طبق قوانین فیزیک، این ارتعاشات است که واقعیت را می‌سازد، واقعیتی که ما را احاطه کرده است و جهان ما را می‌سازد. پس به راحتی می‌توان به این نتیجه رسید که کلمات، تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر زندگی ما دارند.
ادامه مطلب
حامد تمام جملات دکترراباعبارت بعیدمیدانم در ذهن خود یکی کرده بود.گویی فائزه اولین زنی نبود که به خاطر زندگی عاشقانه به قتل می رسید.چون حامدبشکلی به صورت خیره شده بود که انگارمنتظرمرگ آنی او هست.
درهمین حین پیامی مبنی بر بردن یک جایزه میلیاردی دریکی از مسابقات اتومبیلرانی برایش آمد.شوکه بوددیگربه فکر فروش اعضای بدن همسرش نبود.گویی پول باروح اوبیشترتماس می گرفت.
تکست آهنگ بام نبود کسی علیرضا طلیسچی
من یه مو نذاشتم از سرِ تو کم بشه
قبلِ تو نذاشتم هیشکی عاشقم بشه
من گذاشتم عشقت حسرتِ دلم بشه
اما تهش دو سه تا یادگاری موند ازت
بعدِ تو دلمو دیگه خوش کنم به چیت
لَک زده دلم برای حرفای دلیت
بعدِ من نذار کسی بیاد توو زندگیت
من فقط دلم به دیدنت خوشه فقط
باهام نبود کسی تا وقتی باهام بودی
در میومد اشکت اگه جام بودی
این دلم یه ذره میشه واسه عطر و بوت
کاشکی دست نذاشته باشه یکی دیگه روت
یکی دیگه روت …
لطف کن ، هر چی پی
من به‌خاطر بچه‌ها مانده‌ام!این جمله از بدترین جمله‌های قاموس زندگی خانوادگی است. برخی از زن و شوهرهای فرزنددار، هردو، آن‌را هنگام نزاع‌های‌شان به‌کار می‌برند؛ گاهی از سر عصبانیت، گاه دیگر به عنوان فحش، گاه سوم برای کوبیدن طرف، گاه چهارم برای خنکی دل، و گاهی نیز واقعاً چنین است؛ یعنی زن یا شوهر یا هردو، به دلیل وجود فرزند نزد هم می‌مانند و اگر فرزند نبود، به زندگی مشترکشان ادامه نمی‌دادند.در هیچ‌یک از این "گاه‌"ها، نباید از این جمله
آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را
به چالش ذهنی کشاند.آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد: "بله او خلق کرد"
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟" شاگرد پاسخ داد: "بله آقا"
استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد، پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز
وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست، خدا نیز شیطان است"
شاگرد نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از
می خواهم از مردی بنویسم ، مردی که مالِ رویا ها نبود ، مال افسانه ها و قصه ها نبود ، بلکه غمخوار غصه نشینان بود.مردی بود از دیار خدا ، و از کوچه ی پیامبران ، اما پیامبر نبود. کوه ایمان را در وجودش خدا محکم نموده بود و بر این کوه درخت تنومند شجاعت سبز شده بود ، درختی که خزان و خشکیش فقط در فصل خدا بود . در قلب او هیچ گل سرخی بهر بوئیده شدن از سوی دنیا ، نروئیده بود .
در آسمان دل "او"هزار هزار دسته پرنده به عشق خدا ولی بی هیچ منتی برای مردم ، آواز می خوان
محل کارم عوض شده و در محل کار جدیدی مشغول شدم. در محل قبلی و همچنین در محل جدید اتفاقات و بهانه های زیادی برای نوشتن دارم که انشاالله در رابطشون خواهم نوشت.
یکی از اصلی ترین موضوع ها نبود دستورالعمل ها و فرایندهای مستنده که متاسفانه هم در محل کار قدیمی وجود داشت و هم در محل جدید وجود داره. نبود مستندات باعث شده که شروع کنیم اولاً به مستندسازی وضع موجود و ثانیاً برای کارهای مختلف دستورالعما و رویه و فرایند و ... تدوین کنیم.
ادامه مطلب
صندلی عقب نشسته بود، دقیقا پشت سر من. از صندلی جلو کج شده بودم و داشتم باهاش حرف می‌زدم. صورتش پیدا نبود و حرفی نمی‌زد. انگار فقط منتظر بود به مقصد برسیم تا پیاده شود و حرف‌های من را گوش نمی‌داد. پس از چند دقیقه وقتی فهمیدم به من گوش نمی‌دهد بی‌خیال شدم. نفسم را در سینه حبس کردم و پوف بلندی کشیدم. سرم را به مشت دست راستم تکیه دادم. بیرون را نگاه کردم. سیاهی بود. چیزی پیدا نبود. چهره‌اش یادم نیامد. یک لحظه ترسیدم که نباشد. چرخیدم که او را در صندل
کتابی را شروع کردم با نام نخل و نارنج از نویسنده ای که زیاد از او خوشم نمی آید یامین پور، تا اینجا که رسیدم بد نبود شاید مروری بر آن داشتم. عیدتان هم مبارک با یک روز تاخیر برای ایرانیان و دو روز تاخیر برای باقی مسلمانان. بگذریمالقصه داستان امروز روایت جالب استاد روانشناسی است از زمان حال، ربطی هم به روانشناسی ندارد اصل حرف جذاب است. گفت "تمام این حرف ها که می گویند در حال زندگی کن غلط است ما زمان حالی برای زندگی نداریم یکی گذشته است یکی آینده،
پدر و مادر پدرم در قید حیات نبودند. مامان هروقت میرفت خونه مامان بزرگم دو سه روز بمونه بابا به من میگفت مامانت که نیست بچه یتیمم.
بابا اهل ابراز احساسات کلامی و پرحرفی نبود اما با هیچ کس هم اندازه مامان حرف نمیزد. بزرگ تر شدم و فهمیدم آدم برای کسی که دوستش داره همیشه حرف داره. 
اگر جنگ نبودتو را به خانه ام دعوت میکردمو میگفتمبه کشورم خوش آمدیچای بنوش خسته ایبرایت اتاقی از گل میساختمو شاید تو را در آغوش میفشردماگر جنگ نبودتمام مین های سر راه را گل میکاشتمتا کشورم زیباتر به چشمانت بیایداگر جنگ نبودمرز را نیمکتی میگذاشتمکمی کنار هم به گفتگو مینشستیمو خارج از محدوده دید تک تیر اندازانگلی بدرقه راهت میکردماگر جنگ نبودتو را به کافه های کشورم میبردمو شاید دو پیک را به سلامتیت مینوشیدمو مجبور نبودم ماشه ای را بکشمکه ب
ای انسان
"به دنبال رزقی برای فکر و عقل و قلب و روح خودت باش؛
که رزق فکر، خلوت و توجه و مطالعه و نظر است
و رزق عقل، معرفت
و رزق قلب، اطاعت
و رزق روح، قرب و انس
که هر کدام از کار نیروی سابق تامین می‌شوند
فکر رزق عقل را می‌سازد و عقل رزق قلب را و قلب رزق روح را."
سر نی در نینوا می ماند، اگر زینب نبودکربلا در کربلا می ماند، اگر زینب نبودچهره ی سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگپشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبودچشمه ی فریاد مظلومیت لب تشنگان در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبودزخمه ی زخمی ترین فریاد در چنگ سکوتاز طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبوددر طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخدر گلوی چشم ها می ماند اگر زینب نبودذوالجناح دادخواهی ، بی سوار و بی لگامدر بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبوددر عبور از بستر
مشاوره حقوقی با وکیل







مشاوره حقوقی با وکیل
اولین قدم برای حل بیشتر مشکلات مشورت و مشاوره با افراد با تجربه در آن
زمینه می باشد که به صورتی به شما کمک کنند. در مورد مسائل و مشکلاتی که
با مشاوره و مشورت با وکیل قابل حل یا مذاکره است مشاوره حقوقی با یک وکیل
که بتواند شما را مطلع سازد و از چند و چون کار آگاه سازد و حتی نتیجه قابل
پیش بینی را در خیلی موارد به شما گوشزد کند خیلی می تواند به شما کمک
کند. جهت مشاوره با وکیل پایه یک
مولف:


عباس برومند اعلم دانشیار گروه تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین




ویراستار:


سعیدرضا علی عسگری






من حدود دو سال برای کنکور زحمت کشیدم آن اول ها که شروع کرده بودم یک دانش آموز متوسط در مدرسه تیزهوشان  بودم که مهارت تست زنی ام در حد متوسط هم نبود
درس هایم خیلی خوب نبود اما اعتماد به نفس خوبی داشتم و آتش عشقی در درونم همواره روشن بود عشقی که از کودکی آن را در دل داشتم و آن هم پزشک شدن بود
ادامه مطلب
فقط می تونم بگم سخته.نبود عزیزان ات خیلی سخته. سخته درو باز کنی و کسی نباشه بهش سلام کنی ... 
سخته فقط برای خودت غذا درست کنی ... 
سخته کسی راجع به خریدت از تره بار نظر نده ... 
=)) 
:((  سخته کسی نباشه بری رو اعصاب اش ... اعصابشو خورد کنی بعد بخندونیش :)) 
در این حد سخته که رابط ام با گلدون های خونه تو این مدت عوض شد ... 
هزاری هم صدا و تصویر رو داشته باشی، بازم سخته چون "حضور" نمیشه ...
.
.
.
.
البته که به این "نبود" عادت می کنیم احتمالا ... اما خب اذیت خواهیم شد تا
دزدی از نردبان خانه ای بالا رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسید: خدا کجاست؟ 
صدای مادرانه ای پاسخ داد: خدا در جنگل است، عزیزم. کودک دوباره پرسید: چه کار می کند؟ 
مادر گفت : دارد نردبان می سازد. ناگهان دزد از نردبان خانه پایین آمد و در سیاهی شب گم شد!
سالها بعد دزدی از نردبان خانه حکیمی بالا می رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی پرسید: خدا چرا نردبان می سازد؟ 
حکیم از پنجره به بیرون نگاه کرد، به نردبانی که سالها پیش، از آن پایین آمده بود و رو ب
معرفی کتاب به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
کتاب: بدانید من فاطمه هستم
نویسنده: موسسه فرهنگی موعود عصر
حضرت فاطمه (س) از نسل فردی است که خداوند دربارۀ او فرموده است:«خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی؛ همۀ چیزها را برای تو و تو را برای خودم آفریدم.»در این بیان نورانی، عظمت وجودی پیامبر اکرم (ص) به تصویر کشیده شده است؛ هرچند عقول ما از درک کنه آن ناتوان و عاجز است.بر کسی پوشیده نبود که سخنران، آن روز در مسجد مدینه و در حضور بزرگان ا
هرچند صنعت چاپ به گفته کارشناسان و فعالانش از ظرفیت اشتغال‌زایی بالایی برخوردار است اما واقعیت تلخ امروز این صنعت؛ رکودی است که گریبان گیر واحدهای مرتبط با آن شده است، چه‌بسا با تعطیلی هر انتشاراتی، ده‌ها شغل دیگر از قبیل چاپ، صحافی،چاپ سررسید 99، کاغذ و کتاب‌فروشی هم تعطیل ‌شود.
به گزارش خبرنگار ایمنا، چاپ؛ صنعت بزرگ و با اهمیتی است که در بیشتر کشورهای توسعه‌یافته جهان در بین پنج صنعت نخست جای گرفته است. اما به گفته کارشناسان و فعالان
بعد از چند هفته اصرار من، همسر بعد از چکاپ دستمان را میگیرد و با هزار بدبختیِ ترافیک و جای پارک و دوندگی و وای دیر میشه، میرسیم به سانس ساعت ده و ۵۰ دقیقه. البته با چند دقیقه تاخیر. همسر دل خوشی از فیلم‌های ایرانی ندارد و این بار هم با روی گشاده به خاطر من می‌آید. چکارکنم که سینما بدون حضرتش به من نمی چسبد وگرنه با رفقا می‌رفتم.  می نشینیم به تماشا و فیلم هی جلو می‌رود و من هی توی دلم حرص میخورم که لااقل این بار فکر میکردم فیلم طوری باشد که او ه
تنها دوستش، همان که به سرش قسم می خورد و بارها جامه برایش چاک کرده بود، همان که حکم برادری برایش داشت، همان که سه سالِ تمام در یک اتاق در شرکت حسابدار بودند؛ حال هم دزد شده بود هم دشمن!صبح پنج شنبه ۱۳ اسفند، شمشیر را از رو بست. وعده ی این که "به رئیس چیزی نگو نصف نصف می زنیم به جیب" را بوسید و گذاشت کنار. ترسش را بلعید و چشمش را بر روی تمام وعده و وعیدها بست. او دزد نبود پس دلیلی هم نداشت که با یک دزد کنار بیاید. می خواهد رفیقش باشد که باشد! اصلا برای

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها