بسم الله الرحمن الرحیمحضرت على علیه السلام فرمودند:واجب اطاعت از خدا و واجب تر از آن، ترک گناه استنزدیک، قیامت و نزدیک تر از آن، مرگ استعجیب، دنیا و عجیب تر از آن، محبت دنیاستسخت، قبر است و از آن سخت تر، دست خالى به قبر رفتنست.
انشای بسیار زیبای یکی از دوستام، حتما بخونیدش!
مستی به وقت نیمه شب
درست در تکاپو برای یافتنی اوجی دردناک برای این سری که گرمای پرواز بر فراز نوشته را بال بزند و بعد در نقطه ای که انتظارش را ندارید با ترس سقوط آشنا کند.
ادامه مطلب
معرفی خود:اسم و فامیل - متولد سال؟کجایی هستید و سکونت فعلی و مذهب؟قد و وزن؟ سلامتی و مصرف دخانیات؟سابقه ازدواج ؟تحصیلات و شغل(در آینده!)؟تمایل وصلت با چه شهری و با چه فاصله سنی؟اعضای خانواده وشغل پدر؟ فرزند چندم؟میزان تقید به نماز؟از جهت زیبایی و نوع پوشش؟ وضعیت اقتصادی؟جدا شده یا همسر فوت شده را میپذیرید؟ نظامی یا طلبه یا مدافع حرم میپذیرید؟
حالا ملاک های واجب و مستحب خود را لیست کنید(یعنی دوست دارید همسر آینده شما چه شرایطی را حتما داشته/
مهمترین غسل در میان غسل های واجب، غسل جنابت است. اصل غسل جنابت به تنهایی واجب نیست؛ بلکه برای انجام برخی کارها مانند نماز، روزه، مسّ قرآن و ... به دستور شرع واجب شده است و انجام دادن این گونه اعمال بدون غسل، گناه است؛ بلکه در برخی موارد عمل باطل خواهد بود.
ادامه مطلب
کمکم حس میکنم که دارم دیوانه میشوم. بند بند وجودم درد میکند. تا به حال در زندگیام اینطور کلافه و مستاصل نبودهام. نمیدانم باید چهکار کنم. نمیدانم با این همه خشم و نفرت چهکار کنم. حس میکنم که میتوانم خرخرهی آدمها را بجوم. هنوز بغض دارم. نمیدانم باید به کجا فرار کنم. نفسم تنگ است. نمیدانم چه کنم. نمیدانم که باید به کجا پناه ببرم. نوشتن هم حالم را بهتر نمیکند. و این یعنی فاجعه. یعنی دیگر خاکی نمانده که سرم بریزم.
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
امام باقرع فرمود هر که از سنت تجاوز کند باید بسنت بر گردد 12 امیرالمومنین ع فرمود سنت دوگونه استسنتی است در واجب که عمل بان هدایت وترکش گمراهی وسنتی است در عیر واجب که عمل بان فضیلت است و ترک ان عیر گناه تو صیح دو معنی اخیریکه برای ستت در حدبث ششم گعته شد در اینجامناسب است زیرا که سخن پیغمبر ص گاهی امر بعمل واجب است و گاهی امر بعمل مستحب و همچنین عمل خود انحضرت و گاهی انچام عمل واجبی است وگاهی انجام مستحب
#سحرنوشت ۲حرف زدن خوب است. گاهی فکر میکنم آدم اگر حرف نزند دق میکند، در خود میپوسد. اما من دلم میخواهد با تو حرف بزنم. دلـ❤️ـم میخواهد بنشینم کنارت و زل بزنم توی چشمهای آشنایت و با ذوق برایت حرف بزنم. هی درد دل کنم و هی تو سربجنبانی و آرام بگویی: «میدانم، همه را میدانم» آن وقت است که تمام اصول روانشناسی مکالمه را دور میریزم و عاشق همین «میدانم» گفتنهای وسط کلامت میشوم. اصلا همین که تو میدانی کافیست، گفتن من فقط بهانه
نماز قضای پدر و مادر
۱. بر پسر بزرگتر واجب است که نمازهایی که از پدر و مادرش فوت شده و از روی طغیان و نافرمانی نبوده، بعد از مرگ آنها به جا آورد، بلکه اگر از روی طغیان و نافرمانی هم ترک کرده باشد بنابر احتیاط مستحب باید به همین طور عمل کند.۲. اگر پدر یا مادری اصلاً نماز نخوانده باشد بنابر احتیاط واجب در این صورت هم قضای نمازها بر پسر بزرگتر واجب است.۳. منظور از پسر بزرگتر، بزرگترین پسری که بعد از مرگ پدر و مادر در حال حیات است میباشد، بنابراین
مهمترین غسل در میان غسل های واجب، غسل جنابت است. اصل غسل جنابت به تنهایی واجب نیست؛ بلکه برای انجام برخی کارها مانند نماز، روزه، مسّ قرآن و ... به دستور شرع واجب شده است و انجام دادن این گونه اعمال بدون غسل، گناه است؛ بلکه در برخی موارد عمل باطل خواهد بود.
ادامه مطلب
با تبریک ماه مبارک رمضان
روزه انست که انسان برای خداوند از آذان صبح تا مغرب از آنچه که مبطل است دوری کند .
اگر عمدا روزه را بخورد کفاره براو واجب می شود .
اگر با چیز حرام روزه را باطل کند کفاره جمع بر او واجب می شود .
کسانی که ضعف جسمانی دارند اگر نمی توانند روزه بگیرند واجب نیست ودر زمستان قضا کنند .
بخاطر درس خواندن نمی شود انسان ترک روزه کند .
کسی که می خواهد مسافرت برود قبل از حد ترخص نمی تواند مبطلی انجام دهد .
مسافر نمی توانددر سفر نیت روزه ک
مهمترین غسل در میان غسل های واجب، غسل جنابت است. اصل غسل جنابت به تنهایی واجب نیست؛ بلکه برای انجام برخی کارها مانند نماز، روزه، مسّ قرآن و ... به دستور شرع واجب شده است و انجام دادن این گونه اعمال بدون غسل، گناه است؛ بلکه در برخی موارد عمل باطل خواهد بود.
مراحل اصلی غسل عبارت است از:
1- نیت؛ گفتن نیت به صورت کلامی در زمان انجام غسل ، واجب نیست ، بلکه همین قدر که قلباً به نیت انجام غسل به حمام می روید و نیت شما انجام چه غسلی است، کفایت میکند ، ه
مهمترین غسل در میان غسل های واجب، غسل جنابت است. اصل غسل جنابت به تنهایی واجب نیست؛ بلکه برای انجام برخی کارها مانند نماز، روزه، مسّ قرآن و ... به دستور شرع واجب شده است و انجام دادن این گونه اعمال بدون غسل، گناه است؛ بلکه در برخی موارد عمل باطل خواهد بود.
ادامه مطلب
اینكه سلاح فروخته شده دراثرتعویض محل فروش یامدت زمانی بالاارزش بالایی میافت برای دونالدوحشت آفرین بود.
اوهمیشه ازیادآورشدن عبارت كاغذفاقدارزش واهمه نداشت.معاهدات اسلحه وغیره بیشترزیان نصیبش میكردند.
امكان داشت كشورهاسلاح هارامهندسى معكوس كنند.ازآن جهت تحمیل قوانین استفاده كنندیاازآن بعنوان جانشین طلاودلاراستفاده كنند.
فكراوسراسرسودآورى نداشت دركل بروزبودن همه سلاح هادركشورهاراخواستارنبود.
باسمه تعالىآیا مىدانید در تمام رساله هاى توضیح المسائل یادگیرى همه ى مسائل مورد نیاز واجب اعلام شده است؟و آیا مىدانید هر چیزى زکاتى دازد و زکات علم نشر آنست؟و آیا مىدانید جهل، دشمن است؟وآیا مىدانید عمل به اینها زمینه ساز ظهورست
اما این قافله ی بیش از 20 میلیونی دارد می رود و ماییم که می توانیم همراه این رود خروشان خودمان را به دریای رحمت حسینی وصل کنیم.
بسیاری عذر دارند و امکان حضور ندارند. اما بسیاری هم بدون عذر آن را ترک می کنند.
در کنار همه ی حرف ها به نظر این حقیر پیاده روی اربعین بهترین فرصت برای خلوت با خود است. قدم به قدم بین دو قطعه از بهشت می شود به #خود مان فکر کنیم...
به نظر شما به چه چیز بهتر است در این مسیر فکر کنیم؟
#حب_الحسین_یجمعنا
@nasretooba
[عکس 256×256]
Add a commentمشا
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به واجباتی که میشناسم مروری میکنم
همه آنها واجب اند ولی نه بر همه کس و همه سن.
آیا واجبی واجب تر از نماز می شناسید؟
منظورم این است در هر شرایطی باید نماز خواند.
نماز بر همه واجب هست حتی در بد ترین و سخت ترین شرایط و در سخت ترین بیماری ها.
تا جان در بدن هست نماز بر انسان واجب است.
حال برخی نشسته و برخی خوابیده و برخی با اشاره و حتی کمتر از آن بالاخره واجب است.
اما نه
بر همه نیست ، بر همه مردم واجب نیست.
بر افرادی که به بلوغ رس
الکترسیته: الكترسیته انرژی نهفته ای در طبیعت و وجود آن در بعضی از مواد موجود درجهان میباشد این نیرو به صورت های مختلف میباشد و دارای 2 قطب میباشد اما به صورت كلی میتوان الكترسیته را به دوبخش تقسیم كرد الكترسیته ساكن++این حالت از الكترسیته عنصری كه آن را بو جود می آورد دارای قطب مثبت+میشود مانند وسیله پلاستیكی كه بر اثر مالش دارای قطب مثبت میشود یا بدن انسان كه بر اثر برخورد با این گونه اشیاء درای قطب مثبت الكترسیته ساكن میشود فقط زمین تامین
تعدادی فیش حج تمتع ثبت نام سال ۸۵ نیازمندیم
چند عدد فیش حج تمتع با تاریخ ثبت نام سال ۸۵ از تمام نقاط کشور با بالاترین قیمت در سریعترین زمان ممکن با تسویه قبل از امضای سند نیازمندیم.
اگر قصد واگذاری فیش حج تمتع ثبت نام سال ۱۳۸۵ را دارید با شماره ۰۹۱۰۹۰۶۰۶۴۸ تماس بگیرید. هر جای ایران که باشید در محل شما آماده ی خریداری می باشیم.
جهت اطلاع از قیمت فیش حج تمتع ثبت نام ۸۵ همین حالا می توانید با کارشناس ما تماس بگیرید: ۰۹۱۹۳۸۰۰۰۴۷
ما تضمین می کنیم که
همان لحظاتی که آدم فکر میکند یکی از بنده های خوب خداست، ندانسته دارد سقوط می کند. نمی دانم چه حکایتی ست. نمی دانم چرا. فقط می دانم هر بار که ظنم به خودم خوب شد، بعد از یک بازه ی زمانی تبدیل به آدم افتضاحی شدم. مثل حالا.
منی که لفظ شراب از کتاب می شستم
زمانه کاتب دکان می فروشم کرد ...
حال دلم خوب است یا نه؟نمی دانم،شاید تنها چیزی که می دانم این است که می گذرد...شاید حتی آن را هم نمی دانم،می گذرد یا نه؟خنده ها،گریه ها،باور ها،دوستی ها،دوست داشتن ها،عشق ها،معرفت ها،زندگی ها آمدند و رفتند...تنها چیزی که آمد و نرفت "من" بودم...دلم تنگ شده،نه برای شخصی،نه برای مکانی و نه حتی برای زمانی،حتی این را هم نمی دانم دلم برای چه چیزی تنگ است...گمراهم...سرگردانم...گم گشته ام...من...خود را...گم...کرده ام!!!
آدمی در درونم گیر افتاده،حسی درونم به بند
تست های واجب برای مادران و زمان انجام آنها
تست ها و آزمایش های واجب برای مادران برای بارداری که خیلی مهم است حتما این آزمایش ها را قبل از بارداری انجام دهند تا در دوران بارداری هیچ خطری برای خود و جنین نیافتد. در دوران قبل و بعد بارداری خیلی مهم است که مادر حواسش به تغذیه باشد.
۱-تست های واجب برای مادران :کشت پاپ اسمیر (pop Smear)
این تست چیست: کشتی است از قسمت باریک انتهای رحم. ممکن است پزشک پس از کشت در خواست
آزمایش بیماریهای واگیردار جنسی را ا
قیمت کتاب رابطه عبد و مولا به نسبت ارزش معنوی که دارد، مناسب بوده و ارزش ریالی این کتاب بالاتر از این حرفاست.
چرا قیمت دستورات واجب از دستورات مستحب بالاتر است؟
چرا وقتی که میخواهیم آدم شویم میفرمایند که «نمازت را دریاب»؟ چرا اهمیت دستورات واجب بیشتر از دستورات مستحب است؟ برای اینکه شما در دستورات مستحب یک «من» ام دارید. ذاتاً در مستحبات این «من» ام وجود دارد. بالاخره خدایا «من» تصمیم گرفتم این روزه مستحبی را بگیرم. هر چه هم قیافهات ر
خداوند در شب معراج برای پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در ابتدا ،۵۰ رکعت نماز را واجب کرد،حضرت مو سی بهپیامبر اسلام فرمود:امت تو آخرین امت وضعیف ترین امتهااست،واز خدا بخواه که خدا تخفیف بدهد،وخدا تخفیف داد،ونماز های واجب ،۱۷ رکعت شد،
امام باقر ع میفرماید خدایعالی بمحمد ص وحی کرد که ای محمد من ترا افریدم در حالی که هیج نبودی واز روح خود در تو دمیدم. برای شرافتی که ازخود نسبت بتو قایل شدم زمانی که اطاعت ترابر همه خلقم واجب ساختم پس هر که ترافرمانبرد مرا فرمان برده و هرکه نافرمانی تو کند نافرمانی من کرده است وان اطاعت را نیز ددباره علیونسلش انهایی را که بخودمخصوص نمودم یازده فرزندمعصوم او واجب ساختم
گاهی کار اشتباهی می کنی و پشیمان می شوی. شاید راه جبرانی باشد برای جبران این اشتباه. اما گاهی این اشتباه را تکرار می کنید. بارها تکرار می کنی. در این صورت چطور ممکن است راهی برای جبران اشتباه وجود داشته باشد؟
دلم می خواهد به او بگویم من را ببخشید به خاطر تکرار اشتباهم. ناراحت نباشد به خاطر ناراحتی که من برای او پیش آوردم. می دانم اشتباه می کنم. می دانم آخر هر اشتباهم به بد سرانجامی می رسد نمی دانم چرا هی تکرارش می کنم. امیدوارم او انقدر بزرگوار و
عزیزدلم! خدا تو را چند روزی به زمینیان امانت داد تا بدانند که راز آفرینش زن چیست؟ و رمز خلقت زن در کجاست؟ و اوج عروج آدمی تا چه پایه بلند است. می دانم، می دانم دخترم که زمینیان با امانت خدا چه کردند، می دانم که چه به روزگار دردانه رسول خدا آوردند، می دانم که پارۀ تن من را چگونه آزردند، می دانم، می دانم، بیا! فقط بیا و خستگی این عمر زجرآلوده را از تن بگیر!
+ کشتی پهلو گرفته - سید مهدی شجاعی
این وضعِ بیهودگی آدم را از به یاد آوردن هم میاندازد.ملال هم نیست حتی. ملال وزن دارد لااقل. یک چیزی هست. این بیهودگی عین این ست که حافظه نداری. یاد نداری. حرف، وزن، رنگ، کلمه. هیچ که هیچ. پرت پشت پرت پراکنده میکنی توی هوا که بی سمتاند. نمیدانم دیشب بود یا کِی که آنقدر این شدید شده بود که هربار، فورا زل میزدم توی چشم اطرافیانم که ببینم چه قدر کلافهشان کردهم. پشتِ پرت مخفی میشوی. نمیدانم این چه کار بیهودهای ست که مینویسم و اینجا می
سر ظهر وقتی مداد به دست داشتم به صفحههای کاغذ ضربه میزدم یه چیزی توی ذهنم از چاووشی پلی میشد «تو حکم واجبالاجرایی» نوشتمش،بهش فکر کردم،کاری که میکردم واجبالاجرا بود انگار.
جالبه حالا متن آهنگهایی که توی ذهنم میاد هم داره مطابق کاری میشه که انجام میدم :))
خدایا! می دانم که کم کاری از من است خدایا! می دانم که من بی توجهم خدایا! می دانم که من بی همتم خدایا! می دانم که من قلب امام زمان (عج) را رنجانده ام، اما خود می گویی که به سمت من بازآیی آمده ام خدا! کمکم کن تا از این جسم دنیوی و فکرهای مادی نجات یابم. @mdafeaneharam2
پسرِ مادر صد و هشتاد و سه روزه شده است. یعنی پایان شش ماهگی و آغاز نیم سال جدید زندگی اش. نمی دانم زود گذشت یا نه. نمی دانم سخت گذشت یا آسان. نمی دانم خوش گذشت یا ناخوش. با خودم که فکر می کنم می بینم زود گذشت ولی یادم نمی رود آن شب هایی که آرزو می کردم زودتر ساعت چهار صبح شود و پسرک خواب. شب هایی که شبش کش می آمد و صبحش برای آمدن ناز و عشوه. با خودم که فکر می کنم به این نتیجه می رسم آسان بود اما یادم نمی رود ترس و دردهایی که کشیده ام. شادی ها و خوشی هایی
پسرِ مادر صد و هشتاد و سه روزه شده است. یعنی پایان شش ماهگی و آغاز نیم سال جدید زندگی اش. نمی دانم زود گذشت یا نه. نمی دانم سخت گذشت یا آسان. نمی دانم خوش گذشت یا ناخوش. با خودم که فکر می کنم می بینم زود گذشت ولی یادم نمی رود آن شب هایی که آرزو می کردم زودتر ساعت چهار صبح شود و پسرک خواب. شب هایی که شبش کش می آمد و صبحش برای آمدن ناز و عشوه. با خودم که فکر می کنم به این نتیجه می رسم آسان بود اما یادم نمی رود ترس و دردهایی که کشیده ام. شادی ها و خوشی هایی
دوستی دارم که رازی دارد و این راز به طریقی بدون اینکه بخواهم به گوش من رسیده است و آن دوست از این موضوع بی خبر است. بعد هر از چندگاهی که با هم حرف می زنیم او از دوره ای از زندگیش حرف می زند که خیلی سخت بوده ولی ادامه نمی دهد که چرا و چطور و من هربار می دانم از چه حرف می زند و او نمی داند که من می دانم و من هر بار از این دانستن خودم و ندانستن او معذب می شوم. این روزها سوال اخلاقیه من از خودم این است که باید به او بگویم همه چیز را می دانم یا بگذارم در هم
خرید و فروش فیش حج در تهران
خرید و فروش فیش حج عمره
بانک ملی و ملت و تمتع در استان تهران طبق قیمت روز با اخذ مجوز انتقال از سازمان حج و زیارت
نمایندگی های دفتر ایران حج در استان تهران: تهران، اسلامشهر، شهریار، شهر قدس
ملارد، بهارستان، پاکدشت، قرچک، ورامین، نسیم شهر، رباط کریم، پردیس، بومهن
شهر ری، پیشوا، دماوند، نصیرآباد، فیروزکوه، شمیرانات، صفادشت، فشم
دفتر مرکز ایران حج در تهران می باشد ۰۹۱۹۳۸۰۰۰۴۷، ۰۹۱۹۹۱۹۷۱۴۶ (آنلاین)
ایران حج، بات
مبطلات روزه یا مفطرات، رفتارها و اعمالی هستند که انجام آنها، روزه را باطل میکند. اجتناب از برخی از این مبطلات واجب و انجام دادن آنها در حال روزه حرام است. بیشتر فقیهان شیعه اجتناب از ۹ مبطل را واجب دانستهاند.
ادامه مطلب
مبطلات روزه یا مفطرات، رفتارها و اعمالی هستند که انجام آنها، روزه را باطل میکند. اجتناب از برخی از این مبطلات واجب و انجام دادن آنها در حال روزه حرام است. بیشتر فقیهان شیعه اجتناب از ۹ مبطل را واجب دانستهاند.
ادامه مطلب
شاعر چه کند اینجا، من شعر چه میدانمیک شعر نگفتم من در عمر پریشانم
من طبل خداوندم، فارغ ز همه بندم همبال عقابانم، همنعرهی شیرانم
گفتند که تو اینی، گفتم که نه من اینم گفتند تو پس آنی، گفتم که نمیدانم
دانم که چو دریایم، میخیزم و میآیمکشتی خداوندی در بحر غزل رانم
من شعله به کف دارم، جان قلمم آتشهر سو قدمم آتش، من مشعل یزدانم
ترسی تو ز من؟ حقّت! ترس تو دم لقّتسوی تو چه میآیم، بقّ تو چه میخوانم
تا اوج فلک رفتم، آن اوج مرا کم بوددر جان م
می دانم دنیا چگونه است اما نمی دانم چرا تا این اندازه ساده ام ....
نفس عمیق میکشم زندگی میکنم رشد میکنم و هر روز از روز گذشته پر بار تر می شوم اما گاهی در این میان احساس میکنم قلبم دیگر نمی تپد .و درست در همین لحظات است که میفهمم دیگر آن آدم گذشته نخواهم شد ...
چرا اینقدر زود دارم بزرگ می شوم ؟! آخر به چه قیمتی ؟! آخر چرا بعضی از چالش های زندگی تا این اندازه وحشتناک و درد آور است ؟
ای تف تو رویت بشر که بعد اینهمه سال فخر و کبر و کثافتبازیهای علمی هنوز نتوانستی بفهمی چه مرگت است. بعد اینهمه کندوکاو در ذهن و قلب و جان و روحت نتوانستی بفهمی دقیقا کجای کار میلنگد که اینطور تمام روز یک گوشه افتادهای و ذهنت قفل کرده رو هلاجی آدمهای دیگر. سالها نتوانستی با آدمها حرفت را بزنی، گله کنی، فریاد بزنی، پشیمان شوی، گریه کنی، امروز میبینی با خودت هم نمیتوانی درست و حسابی حرف بزنی. شاید هم زیادی یقهء این ب
پولیش و واکس 3 اکستریم هایبریدنت سوناکس :
پودر اکسید آلومینیومی بسیار ریز باعث رفع نور Verkratzungen ، لایه های خشک شده و صاف شدن رنگ می شود.
براق عمیق و براق ، ترمیم و ترمیم شدید رنگ کارایی دارد.
مناسب برای بدنه
براق کننده، محافظت کننده، پولیش کاری،تشکیل لایهای با دوام بر روی رنگ خودرو
شناسه محصول : 202200
-نمی دانم با کلمات بیان کنم، یا اصلاً می شود که با کلمات بیانشان کرد؟ این دو آیا مگر از یک دنیا اند که حال یکی شان بخواهد دیگری را توصیف کند؟
احساس
به همین سادگی بیان شد...؛ دریغ از اینکه لطف کند ذرّه ای از آن حس را بهتان منتقل کند، در پنج حرف و یک کلمه می گوید و کلک اش را می کند.امّا آیا خود احساس به همین راحتی ها ول می کندت؟مگر یک موسیقی که با روح و روان ات بازی می کند [البتّه اگر اعتقادی به روح وجود داشته باشد :) ] ، فقط با همان یک بار شیفته شدنش
سبک شمردن نماز
س۱. کسی که عمداً نماز را ترک کند یا سبک بشمارد، چه حکمی دارد؟
ج. نمازهای روزانه ای که در پنج نوبت خوانده می شود، از واجبات بسیار مهم شریعت اسلامی بوده و بلکه ستون دین است و ترک یا سبک شمردن آن شرعاً حرام و موجب استحقاق عقاب است.
فاقد الطهورین
س۲. آیا بر کسی که آب و چیزی که تیمّم بر آن صحیح است، در اختیار ندارد (فاقد الطهورین)، نماز واجب است؟
ج. بنا بر احتیاط، نماز را در وقت بخواند و بعد از وقت با وضو یا تیمّم قضا نماید.
موارد عدول
خرید و فروش فیش حج در خراسان جنوبی
منصفانه ترین خریدار و فروشنده فیش حج
در خراسان جنوبی (بیرجند) با سالها سابقه خدمتگذاری
خرید و فروش فیش حج عمره و تمتع واجب بانک ملی و بانک ملت
خرید و فروش طبق قیمت روز و با مناسبترین قیمت
خرید و فروش فیش حج با مجوز انتقال از کارگزاری سازمان حج و زیارت
با ما در ارتباط باشید: ۰۹۱۰۹۰۶۰۶۴۸، ۰۹۱۹۳۸۰۰۰۴۷
آیدی تلگرام جهت مشاوره: telegram.me/t_iranhaj
واتس آپ: wa.me/09109060648
مشاوره رایگان خرید و فروش فیش حج و اطلاعات بیشتر در این
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئلهی فلسطین علاوه بر این که یک طرح استعماری برای تداوم استعمارگران بوده و هست؛ طرحی است که برای جلوگیری از اتحاد و قدرتمندشدن مسلمانان در منطقه و ایجاد یک جبههی محکم و مقاوم اسلامی دنبال شده است.
و حرکت در جهت حل این مسئله، پاسخ به ندای کمکخواهی یاللمسلمین مظلومان است. این پاسخ همهجانبه، امری واجب کفایی است.
و برای رسیدن به مراتب قرب، امر واجب امری است که نباید از آن چشمپوشی نمود.
بلکه اگر کسی در این شرایط ای
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئلهی فلسطین علاوه بر این که یک طرح استعماری برای تداوم استعمارگران بوده و هست؛ طرحی است که برای جلوگیری از اتحاد و قدرتمندشدن مسلمانان در منطقه و ایجاد یک جبههی محکم و مقاوم اسلامی دنبال شده است.
و حرکت در جهت حل این مسئله، پاسخ به ندای کمکخواهی یاللمسلمین مظلومان است. این پاسخ همهجانبه، امری واجب کفایی است.
و برای رسیدن به مراتب قرب، امر واجب امری است که نباید از آن چشمپوشی نمود.
بلکه اگر کسی در این شرایط ای
من نمیدانم هیچ
که اگر جاده های کلمات
در پس قافیه ها
ره به پایان ببرند
از من سوخته مغز
چه بماند بر جای
و امروز
در دل دخترک امیدوار
امیدی است به فردای سپید
در دل شعر سپیدم
دل بی سروپا
باز چرا میگیرد
و چرا میگرید
اما
من میدانم
که این شعر سپید
در دل روز سیه را
روزی
لابهلای شوق شب های سپید
میخوانم و میخندم
به عمری که گذشت
:)
من نمی دانم خوشبختی چیست. مدت هاست که به معنای واژه ها شک کرده ام اما اگر خوشبختی احساس رضایت از زندگی باشد (که البته معنای آن را هم نمی دانم) حتما یک جایی میان خنده های تو جا خوش کرده. بخند مادر. بخند و خوشبختم کن. نه اینکه من تو را دوست داشته باشم و این دوست داشتنم از سر لطف باشد، من تو را نیاز دارم مادر، تو را با تمامِ غلظتِ بودنت.
پ.ن:
1. امیدوارم صدای گریه های بلندبلندِ مادرتان را نشنیده باشید. امیدوارم دلتان برای خنده های بلندبلندِ مادرتان ت
۱۸-۳۰ سالگی عجیبترین دوران زندگی احتمالا؛ پر از گیجی و سوال و تردید
نمیدانم این همه مسئله و noise تنها توی سر من است یا نه اما گاهی خسته میشوم و جوابی برایش ندارم.
برای توصیفش تا این زمان میتوانم بگویم:
حال افسردگی گاهگاهی
تنهاییکرکننده
سئوالات عجیب و زیاد در مورد هویت، آزادی، شخصیت، افسردگی، آینده، دویدن برای فهم بیشتر و رشد و تا حد زیادی بیهوده، نوشتن و غرق در کلمات.
دوازده سالی که آدم را میکشد تا تمام شود.
هر روزش پر از فکر و
پاسخ :بر زنی که حائض یا نفسا است، روزه واجب نیست؛ هرچند حیض یا نفاس در قسمتی از روز باشد و بعد از برطرف شدن عذر، واجب است آن ها را قضا نماید؛ مگر در همان ماه مبارک رمضان بمیرد(1) (مشهور).(2)پینوشتها:1- برخی از فقها مثل آیات عظام سیستانی ووحید در ادامه می فرمایند: «یا بعد از تمام شدن ماه و قبلاز تمکن از قضا بمیرد.»2- توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 1702؛ وحید، توضیح المسائل، مسئلۀ 1710.منبع: احکام روزه، اداره پاسخگویی به سوالات دینی آستان قدس رضوی، انت
جان من , که ندارمت اینهمه رخت تازه تن نکن از دور که می بینمت باز شعر می شوی و از دهان فکر جاری ... نمی دانم شخص تو کیستی اما شخصیتت را خوب می شناسم و نیز می دانم حال که می خوانی فکرش را نمی کنی این شعر توست ... دوست داری و می گویی : یعنی کیست آن خوش اقبالی که این چنین عاشقی دارد کاش من جایش بودم و کسی این چنین با نوشتن مرا بر دل ها نقش می کشید ... #الهام_ملک_محمدی
میدانم، خیلی وقت بود ننوشته بودم. دست و دلم نمیرفت به نوشتن، و هنوز هم نمیرود. ولی هفتهی پیش به خودم آمدم و دیدم بلاگ را باز کردهام و مینویسم. نوشتهی بیو را تازه به روز کردم، بیست و سه ساله به جای بیست و دو. با چند ماه تاخیر. ولی چرا ننوشتم؟ چرا ا مینویسم؟ آیا بیشتر خواهم نوشت؟ راحتتر است که جوابی ندهم. اینجا خانهی من است، میتوانم حتی سالها خالی بگذارمش و هر از چند گاهی برگردم و دستی به سر رویش بکشم. این کنترل نسبی روی داشته
باد کولر چه قدر سرد شده. این یعنی فصل غرغر تمام نمیشود!
روزهایی که میگذرد، خودم نیستم انگار. رپ گوش میدهم، با هر کسی که نگاهم به نگاهش بیافتد حرف میزنم، در گروهها، در توییتر، همه جا حرف میزنم. حتا جلوی غریبهها گریه کردم، و جلوی دانشآموزهایی که بعد از ساعت مدرسه مانده بودند. انگار کسی به گربهای باورانده باشد که بلد است روی دو پا راه برود. سکندری خوران روی دو پا راه میروم و خودم را مسخره میکنم. ظرف روغن را برمیگردانم و هیچ وقت
عشق را اینگونه شناختم که تا فاصله ای میان من و معشوق باشد عشق هم هست . فاصله که رفت عشق هم می رود و جایش را آرامش می گیرد . اما در میان این آرامش هم می توان عشق هایی را تصور کرد . دیشب قبل از رسیدن مهمان ها فهمیدم که بعضی لبخند های روشنا خیلی برایم خاص جلوه می کند . رنگ محبتش متفاوت است . یک محبتی که با اعتماد ترکیب شده و شیرینیش دوچندان است . می توانم بگویم " عاشق " این لبخند هایش هستم ...
+ همیشه با خودم می گویم این کار را بکنی خدا به تو لبخند می زند . هم
- بیا!
وقت رفتن است!اینکه سرزمین جدید با خود چه دارد را نمی دانم.
اینکه داستان چیست را هم نمی دانم.
اما کاش بعدی مقصد باشد.
از این همه نرسیدن خسته ام.
از این همه وجود نداشتن،
از این همه تلاش کردن و تعلق نداشتن خسته ام!
+ و باد دوباره برگ را در آغوش کشید و برد.
به سرزمین های دور...
+ برگ رسیدن می خواست و باد رقصیدن با او را...
راستش نمی دانم برگ متعلق به کدام دنیا بود که در برزخ باد گیر افتاده بود.
شاید آرامش برگ در به مقصد نرسیدن بود.
شاید باد سرزمین واقع
صورتت را هم یادم رفتهولی خودت را نه ... غمی بی پایان دارم شب های باقی مانده ی عمرم را چه کنم طوری دیدمت که این چشم دیگر خواب را نخواهد دید نمی دانم اسمش را عشق بگذارم یا درد بگذار عشقش برای تو باشد و دردش برای من من و درد تو به هم خو کرده ایم ... تو خوش باش که غمت را من می خورم حالا که می دانم برای من نخواهی بود به چه بهانه ای زنده بمانم تو باعث بودی این پرنده ی بی بال و پر به بی کران ها خیره شود اوجم افق چشمان تو بود که از من گرفتی شعر نمی باف
صورتت را هم یادم رفته ولی خودت را نه ... غمی بی پایان دارم شب های باقی مانده ی عمرم را چه کنم طوری دیدمت که این چشم دیگر خواب را نخواهد دید نمی دانم اسمش را عشق بگذارم یا درد بگذار عشقش برای تو باشد و دردش برای من من و درد تو به هم خو کرده ایم ... تو خوش باش که غمت را من می خورم حالا که می دانم برای من نخواهی بود به چه بهانه ای زنده بمانم تو باعث بودی این پرنده ی بی بال و پر به بی کران ها خیره شود اوجم افق چشمان تو بود که از من گرفتی
جهل به احکام غسل
س ۱۸۷. من تا سن هفده سالگی با مسأله ی احتلام و غسل و مانند آن آشنا نبودم، و از کسی هم درباره آن ها چیزی نشنیده بودم، و خودم هم معنای جنابت و وجوب غسل را نمی فهمیدم، لذا نماز و روزه ام تا این سن اشکال دارد، امیدوارم وظیفه ی مرا بیان فرمایید.
ج. همه ی نمازهایی را که در حال جنابت خوانده اید، باید قضا کنید؛ ولی روزه ای را که در حال جنابت بدون علم به اصل جنابت گرفته اید، صحیح و مجزی است، و قضا ندارد.
ترک نماز و جبران آن
س ۱۸۸. متأسفانه
الف.
سلام.
نمیتوانم تصوّری داشته باشم از این که اگر سرگذشت تا به امروزم را برای منِ پارسالم تعریف میکردید چه واکنشی نشان میداد. راستش به غایت غریبست. و زندهگی مگر هماین تجربه کردنها نیست؟ هماین که نمیتوانم برای سالِ بعدم تصوّری داشته باشم مگر هیجانانگیزش نمیکند؟ راستش قضیه اینجاست که من نمیدانم چه میخواهم بکنم. درگیر این بیهدفیِ مزمن شدهام. خسته شدهام. از کار دوّم هم درآمدهام. بیپول. بیهدفِ درست و م
وجوب تبری و تولی در کلام امام صادق علیه السلام
شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است که امام صادق علیه السلام فرمودند:
«حُبُّ أولیاءِ الله والوِلایَةُ لهَمُ واجبَةٌ والبَراءَةُ من أعدائهم واجِبَةٌ و من الّذین ظَلَمُوا آل محمّدٍ علیهم السّلام و هَتَکوا حِجَابَه و أخَذُوا من فاطمةَ علیها السّلام فدک ، و مَنَعُوها میراثَها و غَصَبُوها و زوجَها حُقُوقَهُما ، و همَّوا بإحراق بیتِها و أَسَّسوا الظلمَ و غَیَّرُوا سُنَّة رسول الله صلی الله
بنظرم اگر کسی را دوست داشته باشید نمی توانید سکوت کنید. من چند بار خواستم مدتی سکوت کنم اما نتوانستم. نمی دانم اگر چیزی نمی گفتم، می آمد و می پرسید: محمد اتفاقی افتاده؟! نمی دانم فقط می دانم سکوت الان اش تحمل ناپذیر است. چیزی نمی گوید، فقط گوش میگیرد. اگر چهره به چهره بودیم می دانستم بیابم این سکوت اش چه معنی را می دهد اما الان برایم غیرقابل تشخیص است. نمی خواهم بپرسم: اتفاقی افتاده؟ می خواهم در انتظار بشینم و من بگویم او بشنود. او روزی سکوت اش
طبق فتوای مراجع تقلید بر چه کسانی روزه گرفتن واجب نیست؟
در این نوشتار فتوای حضرت امام خمینی رحمه الله اصل قرار داده شده است
در بین فتواهای ایشان برخی از قسمتها شماره گذاری شده است، که این به معنای اختلاف نظر سایر مراجع در آن قسمت، با نظر مبارک امام خمینی رحمه الله است
واختلاف نظرها، بعد از فتوای امام در ذیل فتوا بیان شده است.
بدیهی است
ادامه مطلب
خرید و فروش فیش حج کرمانشاه
خرید فیش حج تمتع کرمانشاه
فروش فیش حج تمتع کرمانشاه
خرید فیش حج واجب کرمانشاه
فروش فیش حج واجب کرمانشاه
خرید و فروش فیش حج سنندج
خرید و فروش فیش حج کامیاران
خرید و فروش فیش حج سقز
09100067942
09100067943
بودن با آن دسته از انسانهایی که هرچقدر بیشتر همراهشان میشوی و همکلامشان، بیشتر به هیچ بودن خودت پی میبری. آدمهایی که به عمق رسیدهاند بی آنکه خیس شده باشند. کسانی که با هر کلمه خود به تو میفهمانند که فقط در سطح آب مشغول بازی با حبابهای کوچک بودهای. تنها یک چیز برای توصیف آنها کافیست. "با پای خود تا لب چشمه میروی و تشنهتر برمیگردی. تشنهتر، هر بار. تشنهتر از هر بار. چرا؟ نمیدانم. نمیدانم"...
یک جای کار میلنگد. روحم نشتی دارد انگار و من نمیدانم آن منفذ لامصب کجاست که توش و توانم شرّه میکند ازش. این را از همان چند روز پیش که ساعت خوابم بیشتر شد فهمیدم. وقتی باز عجول شدم و به دنبال نتیجهی زودهنگام، پنجرههای خیالم را گشودم. وقتی باز آنچه هست کافی نبود و حسرت آنچه باید باشد به جانم افتاد. نمیدانم چطور اتصالات روانم را کف بگیرم، چگونه ذهنم را صابونکاری کنم تا آن حباب بزرگی که رو به ترکیدن است، رخ بنماید.
بسمالله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
در کتابی که مربوط به احکام خانواده و با همین نام بود چنین آورده بودند که
صفحه ۲۹
از امام خمینی استفتاء شده است که
آیا برای دفاع از اسلام و جمهوری اسلامی اجازه امام و مرجع تقلید لازم است؟
و امام در جواب فرموده اند
دفاع از اسلام و جمهوری اسلامی به هر نحو ممکن بر تمام مکلفین واجب است و مشروط به اجازه نیست
و در صفحه ۲۸همان کتاب
از قول امام خمینی آورده بود
در تمام احکام شرعیه برغیرمجتهد ک
یکروز میآیی، میدانم؛ از انتهای همین کوچهٔ خلوت که خانههایش خاموش و متروک است. یکروز میآیی، میدانم؛ با چمدانی در دست، برای ماندن. من سالهاست این لحظهٔ نیامده را به انتظار نشستهام، من سالهاست گلهای باغچه را به امید آمدنت زنده نگهداشتهام؛ که همیشه بهار باشم برایت. ببین! چای دم میکنم هر روز برای دو فنجان. این یعنی زمان آمدنت رسیده؛ زمان کوچ تو به سرزمین آغوشم. بیا، بیا و تنها ساکن سرزمینم شو. بیا و به کوچه، به گلهای باغ
یا نور
نمی دانم، شاید روز و سال عمر را شمردن، بازی بی جهتی باشد. اما می دانم که هر روز صبح، نظرگاه تازه ای گشوده می شود و من امروز، به لطفت، با عمیق ترین حالات شکر چشم از خواب گشودم. یادم نمی آید، شاید خواب خوشی دیده باشم، "این می دانم که مست برخاسته ام..."
از فکر نعمت تو قلبم دارد از جا کنده می شود. فکر می کنم در این بیست سال، اگر هیچ یک از خواسته هایم تحقق نیافته بود، باز هم آنچنان منعَم بودم که بعضی از خواهش هایم رنگ و بوی ناشکری داشته باشد.
آن رو
یا نور
نمی دانم، شاید روز و سال عمر را شمردن، بازی بی جهتی باشد. اما می دانم که هر روز صبح، نظرگاه تازه ای گشوده می شود و من امروز، به لطفت، با عمیق ترین حالات شکر چشم از خواب گشودم. یادم نمی آید، شاید خواب خوشی دیده باشم، "این می دانم که مست برخاسته ام..."
از فکر نعمت تو قلبم دارد از جا کنده می شود. فکر می کنم در این بیست سال، اگر هیچ یک از خواسته هایم تحقق نیافته بود، باز هم آنچنان منعَم بودم که بعضی از خواهش هایم رنگ و بوی ناشکری داشته باشد.
آن رو
*** حضرت صادق (ع) به مفصّل بن عمر فرمودند: «پاداش یک نماز تو در کنار قبر حضرت سیدالشهدا (ع) مانند پاداش هزار عمره و حج واجب است و گویی هزار بنده را آزاد نموده و هزار بار همراه پیامبر مرسل الهی به جهاد فی سبیل الله رفته باشی.» کامل الزیارات ص207
*** نماز واجب و مستحبّ را نزد قبر امام حسین علیه السّلام بخواند، زیرا نماز نزد آن حضرت مورد قبول است.سیّد ابن طاووس فرموده: با تمام وجود بکوش که نماز واجب و مستحب در حایر شریف از تو فوت نشود، همانا روایت ش
یا نور
نمی دانم، شاید روز و سال عمر را شمردن، بازی بی جهتی باشد. اما می دانم که هر روز صبح، نظرگاه تازه ای گشوده می شود.
و من امروز، به لطفت، با عمیق ترین حالات شکر چشم از خواب گشودم. یادم نمی آید، شاید خواب خوشی دیده باشم، "این می دانم که مست برخاسته ام..."
از فکر نعمت توست که قلبم دارد از جا کنده می شود.
فکر می کنم در این بیست سال، اگر هیچ یک از خواسته هایم تحقق نیافته بود، باز هم آنچنان منعَم بودم که بعضی از خواهش هایم رنگ و بوی ناشکری داشته باش
اسمورودینکا، ای عشق بیمعنا، ای شعف دروغین
هر چند روز یک بار فکرت به من حمله میکند و من که هیچ وقت جنگجوی قابلی نبودهام، هر بار شکستهتر از همیشه از این نبردهای بیپایان بیرون میآیم. چیزی نمانده که به واسطهی رفت و آمدهای گاهبهگاهی که به خیالم داری، در شکست خوردن جاودانه شوم. اغلب چند روزی طول میکشد تا بتوانم دوباره خودم را جمع و جور کنم. در این شکستها، هر بار چیزی از من کم میشود. و من بارها حل شدنِ باشکوهِ خود را در خیال ت
روزی روزگاری بود که میتوانستم دستم را روی سینهام بگذارم و جلوی هیئت منصفه به داشتن قلب سوگند بخورم؛ مدتها قبل از آن که دنیای آشنای من از هم بپاشاندش...سالها قبل از آن که نیمه دیگر را از من بدزدند نیمهای از وجودم را با دیگران به اشتراک گذاشته بودم.من در هزاران مکان شب صبح کردهام،و نمیدانم ره به کجا دارم - تنها میدانم از کجا آمدهام.روز پشت روز، یک یکه و تنهایک ولگردِ نبردزاد
یک نبردزاد
یک نبردزاد
نه به فکر زرادخانه های هسته ایمنه آب شدن یخچال های قطبی نه بازماندگان خلاف داعشنه جنگ جهانی سومهر چه هم سر خاورمیانه می آیدبگذار بیایدبه من چه
من چه می دانمدر فکر ولادیمیر پوتینچه می گذردمن چه می دانماون چرا پای میز مذاکره نشستو یا عمر البشیر چند سال در رأس قدرت بود؟!من چه می دانمتعداد تفنگ های تولیدیکارخانه های اسلحه سازی رامن که سر از کار سیاستمدارها در نمی آورم
من حق انتخاب دارممی خواهم تلویزیون را خاموش کنمرادیو را ببندمروزنامه را گوش
+ در میانه راه بودم که ایستادم.- در میانه؟!+ آری، در جای که هیچکس نمی ایستد و فقط میروند تا برسند.- به کجا؟!+نمی دانم.انسان ها برای هر کاری بهانه ای دارند و حتی دروغ می گویند.- دروغ؟!+ آره، مثلا دختری را می بوسند که علاقه ای بهش ندارند!- پس چرا می بوسند؟!+ چون فکر می کنند باید انجام دهند. نمی دانند دختر دیر یا زود متوجه می شود و آنگاه جرمی مرتکب شده اند که خداوند را هم شرمنده می کند.
- محمد گفتی در میانه راه هستی. کجا می روی؟+ کجا؟! نمی دانم. هر جا که او با
موهایم در باد رها شده اند و نگاهم دو دو می زند بر عمقِ امواج دریا. می دانم پشتِ سرم می آید. می دانم که تنهایم نمی گذارد. همان ماهی کوچکی که خیال می کند اگر بخواهد افسانه باشد؛ باید نابود شود!
همان ماهی کوچکی که دلش می خواهد به عمیق ترین جای دنیا شاید گودالِ مارینا در اقیانوسِ آرام برسد. می دانم که اگر لحظه ای به عقب برگردم و چشم هایم را باز کنم؛ برای همیشه ناپدید می شود!
ماهی کوچک چشم هایش را بسته و توی تاریکی پشتِ سرم می آید.
پشتِ سرِ زنی که بند
گفت پایش خواب رفته است، بدجنسیام گل میکند، میروم که پایش را له کنم، یک پایش را بالا میبرد، گمان میکنم باهوشتر از آن است که همان پای خواب رفتهاش را بالا برده باشد، روی پای دیگرش نشانه میروم، نشانهام و خودم هر دو به خطا میرویم، آن پای دیگرش مصنوعیست. میگوید یک وقت فکر نکنی ناظم هستی مرا تنبیه کرده و یک پا در هوا نگاهم داشته، آن پایم را دادم تا این پایم روی خاک وطنم باشد. نگرانش نباش پا هم مثل ناخن پا در خواهد آمد اما اندکی طول م
جنگ جای بچه ها نیست...
شما را نمی دانم؛ اما من هنوز بچه ام.
خیلی بچه تر از آن چیزی که فکرش را میکنم.
خیلی بچه تر از یک جوان بیست ساله.
نمی دانم کی قرار است بزرگ شوم.
اصلا بزرگ یعنی کِی؟ بچه یعنی کی؟
آری جنگ جای بچه ها نیست.
ما هم که هنوز در جنگیم.
اما برای جنگیدن باید اول بزرگ شد.
زیادی خوب بودن خوب نیست. چون خودت را یک آدم کامل می خواهی که این شاید غیرممکن باشد. به قول معروف بی نقص و عیب خداست و انسان عاجز است این چنین بودن. چرایش را نمی دانم لابد فقط به دلیل انسان بودنش.
دلم نمی خواهد کس را آزار بدهم. اگر با کلمه ای، نگاهی، بی توجهی کسی را آزار بدهم انگار زندگی روی سرم آوار شده است. لابد یک جور اختلال روانی است و اسمش را نمی دانم. مثلا امروز عمدا تلفن کسی را جواب ندادم چون از او بدم می آید و شنیدن صدایش هر چند کوتاه آزار
من از متن نمیگویم، از بطن میگویم. سخن از دل است، از گِل نیست. من دم دل میزنم، زین سبب است پیرامونم خلوت است. جلوهی پایین کشتهام تا جلوهی بالا گیرم. از روز رو گرفتهام تا در شب بدرخشم. تصویر نمیدانم، از نور قرنهاست جان بردهام. تنها صدا میدانم، تنها صدا میرانم.
من شعر نمیدانم،از لامکان صفحه میخوانم.
حلمی | هنر و معنویت
معمولا وقتی کالایی از جایی خریداری میکنید، صاحب آن کالا میشوید، گاها به آن دل میبندید و با آن زندگی میکنید. آنجاست که دیگر دوست ندارید نام «کالا» روی آن بگذارید. میدانید جایش پیش شما امنتر و راحتتر از آن فروشگاه است. ماجرا آنجایی زیباتر میشود که حس میکنید آن کالا نزد شخص دیگری (شما بخوانید عزیزی) زیباتر بنظر میرسد و در کنار او امنتر است؛ پس دست به هدیه دادن میزنید.
امروز من یک گردنبند خریدم که قرار است مسیری طولانی را ط
با چشمانت ذکر باران بگیردلت گرفت اگرو مرا به یاد آراز یاد رفتهاز یاد رفتهاز یاد رفته...شبهاهمیشههمین ساعتخوابم نمیبردگاهیهمین ساعتهااز خواب میپرمزنِ محبوبِ مندستهای کوچک سفیدی داشتکه خوابِ درختِ کهنسالِ کوچه را نمیآشفتدوستم داشته باشمن از پلههای زندگیبارها افتادهامو حال دست و پاهایمکبود، خونین، زخمی...مادر گریه میکرد آن شب...
چرا نوشتم دوستت دارم؟از تویی که میگفتی تمام حقیقت بازی بود.تمام حقیقت بازی بود؟پس من کدامین ز
به خاطر ندارم در طول چند سالی زندگی که روی این کره خاکی داشتم در دی ماه زندگیم بر وفق مراد بوده باشد! شاید احساس کنید کولی باز در آورده ام یا مثل ادم هایی حرف می زنم که دیدشون به زندگی سیاه وسفیده! اما نه زندگی این روزهام گاهی خاکستری و گاهی روزنه هایی از آبی داشته..
دی ماه امسال دیگه ته بدشانسی بود. روز تولدم ب مراسم چهلم آبان 98 مصادف شد و فرهاد خسروی کولبر کوردی که در سرما و برف یخ زد!
از امتحانات بی برنامه و بی حساب و کتاب دانشگاه که به خاطر مر
عملکرد دستگاه تصفیه آب فروش در کرمانشاه : آب پاک برای زندگی واجب است. جهت نوشیدن و پخت و پز واجب است. و ما نمی توانستیم بدون آب، تمیز شویم. با بکارگیری از آن برای حفظ سلامتی خود تلاش می کنیم.
خیلی از ما به حد کافی خوش شانسی برای دسترسی به یک منبع آب نسبتا تمیز داریم. اما به این معنا نیست که آن به اندازه کافی برای محافظت از خانه یا سلامت ما پاکیزه است.
ادامه مطلب
در وبلاگم عمیقا احساس خلا و خطر و ناامنی میکنم نمی توانم اینجوری بپذیرمش..چیزی کم دارد و یا زیاد دارد! میدانم چه کم یا زیاد دارد اما نمی دانم باید چگونه قلب مشکل را هدف بگیرم..این وبلاگ من نیست!دیگر احساس تعلق به ان ندارم! مدتی میشود دیگر در بیان راحت نیستم(درست از همان موقعی که ان کلاغ های مسخره پایشان به وبم باز شد!همان عکس ابی را میگویم هیچ وقت با رنگ ابی ابم در یک جوب نرفته ..هیچ وقت!) ..وبلاگ من باید بی روح باشد ..دیگر محیطش سرد و خسته کننده و
قربانی بر ایوان می خواند : روزگار غریبی ست نازنین
از زبان شاملوی جان می گفت و گویا نار الله الموقده در قلبم شعله می کشید و تمام تن و جانم را می سوخت...
" دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم ... "
هق هق گریه سر دادم در کنار پدرم.نگاه عجیبش قابل لمس بود.نمی تواند هضم کند من را... ولی من او را می فهمم.می دانم چرا گریه می کرد: از غصه ی دخترک غمین و شاید فسرده اش که همچو کبوتری زخمی در آغوشش هق هق دوری و هجران سر داده بود. گریه می کرد چون دلش می سوخت ب
خیلی بامزه است. همهٔ ابتکارها و ایدههای عالم، در دوران بچهداری به سر آدم میزند. خروارِ وقت را آدم مفت مفت بر باد میدهد، اما اپسیلون زمان بهجای مانده وسط بچهداری را هزارپاره میکند و به هزار کار هم میرسد! انگیزه صد برابر! برنامه درست و مرتب؛ هرچند همیشه به هم بخورد، ولی هست. تو آدم برنامه دار و مرتبی هستی. نمیدانم برای همه همینطور است یا نه، اما من در فشارها و فشردگیها بهترم. انگار تازه میدانم چه فکری دارم و چه میخواهم بکنم. س
روز آخر که نمیدانستیم روز آخر است به بچهها گفتم نمیدانم چرا به دلم افتاده باید تند تند درسهای فارسی را جلو ببریم. بچهها خندیدند و گفتند ما از زودتر تمام شدن همه درسها استقبال میکنیم.
روز آخر که نمیدانستیم روز آخر است، بعد از مدرسه رفتم حرم، دلم میخواست فلافل بخرم، به رفقایم که زنگ زدم گفتند ما ناهار داریم، فلافل نخر.
به حرم که رسیدم، دور ضریح خلوت بود اما نمیدانم چرا با خودم گفتم از دور سلام بدهم بهتر است. _فکر میکنم این دو واق
سلام عزیزم
سلام مهربانم
سلام عشق پاکم
سلام عزیزی که نیستی توی زندگیم
سلام مهربانی که عاشق غرورت خواهم شد
سلام عزیزی که نامت را نمی دانم
ولی می دانم زیباست
سلام عشق پاک من
این روزها
همه جا را نگاه می کنم
شاید شاید شاید
تو را بیابم
اما نیستی
مثل این که رویایی هستی که قرار است به واقعیت تبدیل نشوی
چقدر دلم تنگ شده برای چشمانت
چقدر دلم تنگ شده برای دستانت
چقدر دلم تنگ شدن برای لحظه هایی که صدایم بزنی و من بگویم جان دلم
این وزها را نم
میخواهم بروم در دفتر یکی از پروفسورهای محبوبم. بگویم:
داکتر سیتز، نمیدانم چه اتفاقی در من دارد میافتد. هر روز کمتر از دیروز میدانم که با زندگیم میخواهم چیکار کنم. تمام قرارهایی که با خودم گذاشته بودم را به هم زدهام. رسیدهام به اینکه خودم را تا اخر عمر با این کتاب در اتاقم قفل کنم خوب است. بلی. همین کتابی که در دستم است. در طی یک هفتهی گذشته ۳۰ سوال از این کتاب حل کردهام. امتحانش را افتضاح دادهام و تهوع گرفتهام. اما سه ساعت بعد وقتی
بسم الله
در امن ترین جای دنیا برای مسلمانی مان زندگی کرده ایم ، بابت یا علی گفتن نه زندانی مان کرده اند نه سرمان را بریده اند نه تکه تکه مان کرده اند، با خیال راحت زیر علم امام حسین سیاه پوشیده ایم و سینه زده ایم بدون اینکه نگران این باشیم که بهمان حمله کنند و به جرم شیعه بودن خونمان را حلال بریزند !
بماند با این نعمت چه کرده ایم، ولی الان که دنیا در تب خبر کرونا دارد دست و پا می زند عده ای به جرم مسلمانی در هند در سرزمین مادری شان دارند کشته می
امربهمعروف، یک مرحلهی گفتن و یک مرحلهی عمل دارد. مرحلهی عمل، یعنی اقدام با دست و با زور؛ این مرحله، امروز به عهدهی حکومت است و باید با اجازهی حکومت انجام بگیرد و لاغیر. اما گفتن با زبان، بر همه واجب است و همه باید آن را بدون ملاحظه انجام بدهند.
فصل دوم: معارف، مقاصد و توقعات انقلاب اسلامی ایران
استمنا چیست؟
آیات عظام خامنه ای، صافی، فاضل، تبریزی، بهجت، مکارم، سیستانی و وحید: «استمنا» آن است که انسان با خود یا دیگری کاری کند که از او منی بیرون آید. انجام دادن آن حرام است و در صورت خروج منی، غسل جنابت واجب می شود.(1)
حرمت خودارضایی
آیا خودارضایی در صورتی که به حد خروج منی نرسد، باز هم حرام است؟
آیات عظام خامنه ای، صافی، فاضل، بهجت، مکارم (به جز تبریزی، سیستانی و وحید): آری، حرام است، ولی غسل بر او واجب نمی شود.(2)
تبریزی، سیستانی و وح
روزهای خوبی نمی گذرانم، چه در محل کار! چه خانه! محل کار که مثل همیشه بار منفیش به تمام نقاط مثبتش می چربد. اینکه هر روز شاهد مشکلات و درد های مردم باشی حس خوبی نیست. بیماری خاله ام هم که اوضاع خانواده را ریخته به هم. نمی دانم از این همه استرس به کجا پناه ببرم. رساله ام هم که پا در هواست. نمی دانم که میتوانم تا پایان ماه از پروپزالم دفاع کنم یا نه. زیر بار استرس و فشار دوباره سیاتیکم دارد عود میکند. خدایا آرامش را به زندگیم بازگردان...
امام صادق ع میفرماید ماییم که خدا اطاعت مارا واجب ساخته مردم راهی جز معرفت ماندارند و بر نشناختن ما معذور نباشندهر که مارا شناسد هر که مارا شناسد مومن است و هرکه انکار کند کافر است و کسی که نشناسد و انکار هم نکند گمراهست تا زمانیکه بسوی بسوی هدایتی که خدا بر او واجب ساخته و ان اطاعت حتمی ماست بر گردد واگر بهمان حال گمراهی بمبرد خدا هرچه خواهد با او کند شرح مقصود از کسانبکه ایمه را شناخته و انکار هم نکردهاند انهایند که عقل وفهم درک مقا
اضطراب کروناست یا بهمریختگی هورمونی در زمان پریود یا هر دو نمیدانم؟ اما حالم خوش نیست. مرهمی نمیجویم، که میدانم صبر است که مرهم است و نه جز این. اما مدام با خودم تکرار میکنم: قرار است چه بلایی سرمان بیاید؟ نگران بابا و مامان و مادرجونم، نگران میم، نگران خودم و عین. تاب و تحملم کم شده. کاش کش نیاید، کاش چندسال بگذرد و همه باشیم...
کاش ...
من توان مصیبت دیدن ندارم. من پناهی ندارم، خدایی ندارم، مرهمی ندارم. من تنهایم و میترسم.
حسی که دارم برایم بسیار عجیب و بسیار جدید است.
تا زمانی که او را دوست داشتم،احساس میکردم چیزی شبیه به یک شعله کوچک در وجودم هست که هرگاه دلم بگیرد میتوانم به گرمایش پناه ببرم.
اما حال که نسبت به او بی اعتنا هستم، یک خلأ در وجودم احساس میکنم. نمیدانم چه حسی به این خلأ دارم، شاید نسبت به آن هم بی اعتنا هستم.
نمیدانم.
ابن جوزی یکی از خطبای معروف بود. روزی بالای منبر که ۳ پله داشت برای مردم صحبت می کرد زنی از پایین منبر بلند شد و مسئله ای پرسید.ابن جوزی گفت: نمی دانم.زن گفت: تو که نمی دانی پس چرا ۳ پله از دیگران بالاتر نشسته ای؟ او جواب داد: این سه پله را که من بالاتر نشسته ام به آن اندازه ای است که من می دانم و شما نمی دانید و به اندازه معلوماتم بالا رفته ام. اگر به اندازه مجهولاتم می خواستم بالا روم، لازم بود منبری درست می شد که تا فلک الافلاک بالا می رفت.
تحقق اسلام ناب، جز با حاکمیت اسلام و تشکیل نظام اسلامی، امکانپذیر نبود.لذا امام، حراست و صیانت از جمهوری اسلامی را اوجب واجبات - نه از اوجب واجبات- میدانست؛ چون صیانت اسلام، به معنای حقیقی کلمه، وابسته به صیانت از نظام سیاسی اسلامی است.فصل اول: مبانی، خصوصیات و مواجهات انقلاب اسلامی ایران
نمیدانم بیان آنچه گذشت، بعد از سه روز فشار بین المللی را چگونه بگذارم به حساب صداقت و راستگویی؛ ولی خوب میدانم که اعتبار دانه دانه میآید و کیلو کیلو میرود و جان آدمی دیگر به این دنیای فانی بر نمیگردد...
* مثل اعتراف، اعتماد، اعتبار، اشتباه، انتقام، اجتماع، اعتراض، اختیار، انتشار ...
داشتم فکر میکردم اگر یک نفر دربارهی "سیاهترین کاری که در زندگیام کردهام" بپرسد، چه جواب میدهم؟ پشت سر آشناهایی که به یک ورم هم نبودند غیبت کردهام؟ بارها سعی کردهام برادر کوچکترم را از سرم باز کنم؟ روی نیمکتهای مدرسه دری وری نوشتهام؟ برای دوستانم سخنرانیهای امید بخش کردهام و بلافاصله تمام چرندیاتم را از یاد بردهام؟ حرفهایی زدهام که خودم هم باورشان نداشتهام؟ همین؟
همیشه سعی کردهام "دختر خوب مامان" باشم و حالا
داشتم فک میکردم اگر یک نفر دربارهی "سیاهترین کاری که در زندگیام کردهام" بپرسد، چه جواب میدهم؟ پشت سر آشناهایی که به یک ورم هم نبودند غیبت کردهام؟ بارها سعی کردهام برادر کوچکترم را از سرم باز کنم؟ روی نیمکتهای مدرسه دری وری نوشتهام؟ برای دوستانم سخنرانیهای امید بخش کردهام و بلافاصله تمام چرندیاتم را از یاد بردهام؟ حرفهایی زدهام که خودم هم باورشان نداشتهام؟ همین؟
همیشه سعی کردهام "دختر خوب مامان" باشم و حالا
"باید آنقدر تلاش کند تا باورش شود استحقاق رسیدن به آرزوهایش را دارد."
"هوش؟ نمیدانم دلش را به چه چیزی از هوشش خوش کرده. مگر تا به حال با آن به جایی رسیده؟"
"احمق را یادت است؟ دو بار یک اشتباه کریه را تکرار کرد. آنقدر کار امروز را به فردا افکند که یک سال گذشت. نمیدانم چرا حتی آن اواخر همچنان امیدوار بود! نمیفهمید فردا وقتش تمام میشود؟"
"او خیلی مهارت دارد در گول زدن خودش. تو را به خدا کاری کن. مگر نمیبینی دارم صاف و پوست کنده با تو حرف میز
داشتم فک میکردم اگر یک نفر دربارهی "سیاهترین کاری که در زندگیام کردهام" بپرسد، چه جواب میدهم؟ پشت سر آشناهایی که به یک ورم هم نبودند غیبت کردهام؟ بارها سعی کردهام برادر کوچکترم را از سرم باز کنم؟ روی نیمکتهای مدرسه دری وری نوشتهام؟ برای دوستانم سخنرانیهای امید بخش کردهام و بلافاصله تمام چرندیاتم را از یاد بردهام؟ حرفهایی زدهام که خودم هم باورشان نداشتهام؟ همین؟
همیشه سعی کردهام "دختر خوب مامان" باشم و حالا نه
اصل ازدواج در اسلام واجب نیست و از مستحباتى است که به آن بسیار سفارش شده است؛ ولى اگر کسى به واسطه نداشتن همسر، به حرام بیفتد، ازدواج بر او واجب مى گردد و حق ندارد تا پایان عمر مجرد بماند.
امام، استفتائات، ج ۳، احکام ازدواج، س ۹
http://askdin.com/comment/1035060#comment-1035060
یک چیزی از بعد از آن جمعه در وجود من از بین رفته، که نمیدانم چیست، فقط انقدری میفهمم که دنیا دیگر حالم را به هم میزند.
به نظرم شبیه جنازهٔ متعفنی بر سر یک راه است که فقط دوست داری بینیات را بگیری و بدون نگاه کردن، تند از کنارش عبور کنی.نمیدانم چطور بنویسم که خیال نکنید افسردهام (که نیستم) ولی واقعا روزشماری میکنم که تمام شود ماموریت نفس کشیدن در این فضای متعفن...
درباره این سایت