خاطرات یک خرابه خونفشان زینب است/داغ سنگین رقیه اشک جان زینب است/کربلارا شد پیامش ماندگار وجاودان/یادگار از حسینش بانشان زینب است/یادسخت علقمه را با عمویش دیده است/روز عاشورا مصیبت درجهان زینب است/دیده او هم نینوا و قتلگاه برحسین/اشک عالم در عزایش باامان زینب است/راس خونین حسینی پیش چشم دخترش/تسلیت گوی ولایت برلسان زینب است/دیده است در تشت خونین راس بابا دخترش/این مصیبت تاقیامت داستان زینب است/مرهم زینب همیشه مهدی وروزظهور/یوسف زهرا قیام
صلیت لمدّة أسبوعین صلاة الظهر والعصر فی مصلى الإمام الخمینی (ره) فی مقام السیدة زینب (س) وكنت ألقی كلمة قصیرة بین الصلاتین. قلت فی أحد الأیام: لقد جرت
سنة أئمة الجماعات على أن یتحفوا المصلین بروایة شریفة أو آیة قرآنیة أو مسألة
شرعیة، ولكن بودّی أن أقص علیكم الیوم قصّة خیالیة لعلّها تحدث لأحدكم لا سامح
الله. وهی أن تُحشر یومَ القیامة وبعد الحساب والكتاب تُفتح لك أبواب الجنان
لتدخلها خالدا فیها. ولا یسع أحدا أن یتصور مدى فرحتك یومذاك. فبینا أ
تو عزمی کن ای مام پابسته جاناسیری و جهدی به کوی خوشان
کمی پیشتر تا که بالا کشیاز این سور و سات نوای ددان
از این شهرگان نمای و هوایبیا تا که برپا شوی سوی آن
دمی کژرویی یک دمی راستروبیا جانِ دل سوی دل در میان
رها شو تمامی ز شرّ و شجرکه جز غم نیامد برون زین دکان
اگر غم غمی کوه اندُه شکناگر شور شوری ز جان جهان
اگر جنگ جنگ مردان حقاگر صلح صلح نبردآوران
اگر دل دلی خون کند عقل رااگر سینهای سینهای خونفشان
برو حلمیا رزم پاکان خوش استسپر کن حق و ت
زدست دیده و دل گفت فریاد
خوشا آنکه کزین دو گشت آزاد
درین دوران مگو دل، خونفشان است
زهر دردی به تنها صد نشان است
نمانده طاقتی تا باز گویم
اگر خواهم که از آغاز گویم
بدن درد است سر گشته بهانه
درخت خود زنیها زد جوانه
ندانسته به سر آتش نشاندیم
ز ره خود را به بیراهه کشاندیم
به حرف دشمن دین .دل نهادیم
خوشیها را یه زیر گِل نهادیم
شده بازیچه ی دستان دشمن
چنان فرمانبر ِ فرمانِ دشمن
چو شب کردیم روز روشن خویش
نکرده رحم بر جان و ت
تقویم شیعه
شب یازدهم محرم
۱- شام غریبان کربلا
نخستین شب عزا و سوگ خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله پس از شهادت سید الشهداء علیه السلام است. شبی تیرهتر از سیاهی ! شبی جانسوز که در آن تلخترین لحظات بر خاندان امام حسین علیه السلام گذشت. آیا میشود رنج و سوز و مصیبت بازماندگان حضرت را در آن شب بیان کرد و یا حتی تصور نمود؟ آیا کسی درک میکند که دیدگان خونفشان عمهی امام زمان علیه السلام و اهل بیت چقدر و چگونه بر آن حضرت گریستند؟ آیا میتواند ت
دلم قرار ندارد از فغان ، بی تو
سپندوار ز کف داده ام عنان ، بی تو
ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ
ز جام عیش لبی تر نکرد جان ، بی تو
چون آسمان مه
آلوده ام ز تنگدلی
پر است سینه ام
از اندوه گران ، بی تو
نسیم صبح نمی
آورد ترانۀ شوق
سر
بهار ندارند بلبلان ، بی تو
لب از حکایت
شبهای تار می بندم
اگر امان دهدم
چشم خونفشان ، بی تو
چو شمع کشته
ندارم شراره ای به زبان
نمی زند سخنم
آتشی به جان ، بی تو
از آن زمان که
فروزان شدم ز پرتو عشق
چو ذرّه
جسارت زشت عایشه به حضرت فاطمه و ام المومنین خدیجه سلام الله علیهما و عصبانیت و پاسخ کوبنده حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله به او
شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:
١١۶- حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید رضی الله عنه قال: حدثنا محمد بن الحسن الصفار، عن أحمد بن محمد بن خالد قال: حدثنی أبو علی الواسطی، عن عبد الله بن عصمة، عن یحیى بن عبد الله، عن عمرو بن أبی المقدام، عن أبیه، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: دخل رسول الله صلى الله علیه وآ
دشمنی سفیانی با نام حضرت رقیه سلام الله علیها
در یکی از روایاتی که در مورد آخر الزمان و ظهور سفیانی است وارد شده است که:
«ولا یزال السفیانی یقتل كل اسمه محمد و علی و حسن و حسین و فاطمة و جعفر و موسى و زینب و خدیجة و رقیة بغضاً لآل محمد»
یعنی: «سفیانی هر کس را که نامش محمد و علی و حسن و حسین و فاطمه و جعفر و موسی و زینب و خدیجه و رقیه است از روی بغض و کینهای که به آل محمد دارد به قتل میرساند.»
این روایت از چند جهت قابل توجه است:
١. نام حضرت رقیه علی
درباره این سایت