حسن باقری اهمیت عملیات رادار را در این عبارت کوتاه بیان کرد:
«ما خیلی راحت به بلند ترین و دورترین جناح و عقبه دشمن رسیدیم. اگر مسئله را برای نظامی های دنیا تعریف کنند ماتشان می برد که چه طور ممکن است نیروی پیاده بتواند بعد از ده کیلومتر پیاده روی در دل شب، هدفی را بر روی تپه های خمی شکل پیدا کند، در عین حال به آن تک کند و بعد از آن ده کیلومتر هم پیش برود. شاید بعدها دنیا بفهمد که این عملیات یعنی چه! بعد از عملیات سایت و رادار بود که دیگر دشمن نت
هیس، آن جمله را بر زبانت نیاورهمان جمله ی ....... ( دوست دارم تو را)مبادا کسیبفهمد که تو ....... ( دوست داری مرا)همان جمله که مثل زهربه اعماق قلبم فرو می رودهمان جمله که مثل یک تیر تیزتمام دل خسته را می درد.نگو دوست...... ( داری مرا)وای! یادم نبودکه باید جلوی خودم را بگیرمنگویم تو را دوست..... ( می دارمت)نباید برایت بمیرم!نباید بگویی که من را تو دوست... (داری)نباید بگویم تو را دوست ... ( دارم)نباید بفهمد کسی قصه ها رانباید تو را بی تو تنها گذارم
همدلی و «نظریهٔ ذهن» و نورونهای آینهای و حتی کتابها و مقالهها هم کمکی نمیکنند که یک زن بیست و نه ساله بتواند دنیای یک جنین پنج ماهه را بفهمد. وقتهایی که سرحالم باهاش حرف میزنم. براش میخوانم «لالا لالا گل آلو، لبای سرخت آلبالو...» و طبق نقشهام انتظار دارم با صدای من و آهنگ این لالایی انس بگیرد و بعدها راحت بتوانم با این ترفند خوابش کنم. در عوض لگدهای محکمی به شکمم میکوبد که از یک موجود نیم کیلویی بعید است. به نظر من این لگدها شا
انسان مانند هر چیز دیگری باید گسترهای برای خودش اشغال کرده باشد. تا بعدها نبودش حس شود. مانند هر چیز دیگر؛ مثل گلدانی روی میز، یا صدای رادیو از پنجره ای، باید ابتدا جایگاهی را اشغال کرده و بعدها گم شده باشند. اما اگر ابتدا چیزی نبوده باشد، صدایی یا رنگی، دیگر نبودنش را حس نمیکنی.
- بختیار علی -آخرین انار دنیا
حلقهام را گذاشته بودم روی میز تحریر. توی دستش گرفته و با زبان بچگانهاش از من میپرسد "این چیه"؟ میگویم "طلا" و با خودش طلا را تکرار میکند. میگیرمش توی روشنایی و میگویم "ببین برق میزنه"، و باز با خودش تکرار میکند "برق میزنه". میگویم باید بگذارمش اینجا؛ و به کشوی میز اشاره میکنم.
میدود و بازی میکند. بعد از یک ساعت انگشتر نقرۀ همسرم را برمیدارد، میگیرد زیر نور چراغ مطالعه و میگوید "برق میزنه...طلا..." و آن را میدهد دست من و
الف. سلام. قرصهایم را خوردهام، امّا هنوز از پس آن حالِ بد برنیامدهام. طول میکشد تا بیایم. شاید به همان اندازه که طول میکشد که تأثیر داروها برود و من دوباره به یاد بیاورم که باید هر روز صبح و شب بخورمشان. امّا این را پدر نمیفهمد. یعنی در وضعیّتی نیست که بفهمد. برای فهمیدن کسی باید مشتاق فهمیدن باشد که پدر نیست. پدر نمیخواهد بفهمد. مطلب ثقیلیست که فهمیدنش دردناکست. فهمیدن این که دکتر روانشناس من را –هرچند ناقص- امّا از پدر
سه روزه روی هم رفته ده ساعت خوابیدهام. از صبح جمعه تا حالا خشم و بغضم را خوردهام. یک سدی نشسته در راه گلوم که مامان معتقد است با مخلوط آبجوش و آبلیمو و عسل رفع میشود. از دیدن عکس پدری تکهتکه شده و تصور لحظهی فهمیدن این خبر توسط فرزندانش دلم گر میگیرد. همانطور که خبر یخ زدن و کشته شدن پسران کولبر مریوانی را شنیدم و تصور لحظهی فهمیدن این خبر توسط مادر مریضش، قلبم را تکه تکه کرد. اگر، اگر، اگر قهرمان بخواهم. گزینههای زیادی هست. لازم
بعضیها معتقدند که درستنویسی نیاز به استدلال ندارد. و یا حداقل ترجیح درستنویسی نیازمند اثبات نیست. و بعضی هم برخلاف آن دیگری میگویند که اگر اثبات شود و استدلال بر درستنویسی بیاوریم، دیگر این همه عذاب برای دانشآموزان درستنویسی در آموختن نیست. و حداقل دشواریها، راحتتر تحمل میشود!
من نه این طرفی هستم و نه آن طرفی ! اما این را میفهمم که این ریاضت نگارشی فایده دارد و شاید ذکر چند فایده، بیفایده نباشد!
مهمترین آن : شما به صو
هیچکس به من نگفت: بعدها پشیمان نشوی که چرا«هیچ کس به من نگفت »تا من خوشبخت باشم. ماگفتیم
یچکس به من نگفت ، نویسنده حسن محمودی
معرفی:
خیلی خوبی ها هست که اگر آنها را بدانی جزء خوش بخت ترین انسانها می شوی اما تو حتی این را ازخودت دریغ می کنی .بعد ها پشیمان نشوی که چرا«هیچ کس به من نگفت »تا من خوش بخت باشم . ماگفتیم.
یک زخم نامرئی شده ام..
حتی، گاهی رویش آرام آرام نمک میریزم و عمیقش میکنم؟
هی سکه می اندازم و میگویم روی شیرش شانس من است
هی خط میشود..
خط میشود و عمق میدهد به این زخم..
ت
ن
ه
ا
این کلمه معانی مختلفی دارد که هر کس در زندگی ش انگار میتواند چندین بُعدَش را تنها بفهمد:))
تنها در تنها
خودت را به هیچ زبانی برای کسی ترجمه نکن آنکس که دوستت دارد باید همه آنچه که هستی را از لا به لای حرف های نگفته ات از عمق نگاه ساده ات از حسادت دستهای مهربانت بفهمدآدمها رااز روی عکس هایشان نشناسید…آدمها ازبی حوصلگی هایشان…ازخستگی هایشان…ازدلتنگی ها…ازغصه هایشان…عکس نمی گیرند!
یارحمان
میگم یه وقت غم هاتون رو ، روی سر کسی تلافی نکنیدا ...
یه وقت انتقام روزای سختِ تون رو از آدم هایی که بهتون ضرری نرسوندن نگیریدا ...
یه وقت ناراحت شدید سریع برید بهشون بگید ، نذارید غم باد بشه و بعد خفه تون کنه ها ...
وقتی صبر کردید برای زندگی تون و جنگیدید ، انتخاب خودتون بوده ها ...
اگه ظرفیت قبول غم رو ندارید که بگید باشه اشکالی نداره ، میگذرم ! پس قبول نکنیدا ...
چون بعدها میشید یه آدم شکسته و عُقده ای که میخواد حرصش رو سر بقیه ی خالی ک
عدالت چهار. شعبه دارد 1فهمبدن امر مشگل دقت در فهمیدن. فهمیدن 2 رسبدن بحفقیت دانش 3 روشنی حکم داوری 4 خرمی شکببایی پس هر بفهمد همه دانشرا تفسبر کند وهر بداندابگاههای. داوری را بشناسد وهرکه. بردباری ورزد در کارش زیادروی. تکند. و میان مردم ستوده. زندگی نماید
از عصر که متوجه شدم مدارس به دلیل آلودگی هوا تعطیل است به امیرعباس نگفتم تا مطالعات اجتماعی اش را که تا جمعه غروب کش داده است و نخوانده است بخواند. میدانستم اگر تعطیلی فردا را بفهمد کتاب را که میبندد هیچ، تا ۱۲ شب نیز پای تلویزیون و شبکه ی نسیم ولو خواهد بود. درسش را خواند و به موقع هم به رختخواب رفت.
به نظرتان مادری فهیم هستم یا خبیث؟
غزاله علیزاده جایی گفته بود:« خانه ام شلوغ است، دورم پر از آدم است اما احساس تنهایی عمیقی میکنم و هیچکس نمیفهمد.»من هم نمیفهمیدم، فکر میکردم حتما یک نفر پیدا میشود که حرف آدمی را بفهمد و تنهایی را از بین ببرد. اما امروز که در میان شلوغی آدمها تنها کلمات تنهاییام را پر میکنند و به من آرامش میدهند، کاملا علیزاده را میفهمم.
اما آدمی گاه به دوستی از جنس خود احتیاج دارد
دختر آزاد رویاهای من،زیبای دوست داشتنی
سلام
زمانٍ دل دلتنگ توست با اینکه نمیدانی و نخواهی فهمید
سنگ فرش های ولیعصر تا ونک منتظر قدم هایمان هستند با اینکه هیچ وقت انتظارشان به سر نخواهد رسید
قطره های باران به دنبال بهانه ای برای عشق بازی با دو عاشق دلبسته ی هم هستند ولی نمیدانند قرار نیست بهانه دستشان بدهیم
سرمای زمستان خودش را آماده خواهد کرد که دلیلی برای در آغوش کشیدن دو دوستدار هم باشد اما چقدر سرد می شود وقتی بفهمد آن دو نفر ما نیستیم
ر
در واقع ربات اینستاگرام مانند کارمندی هست که شما او را استخدام کرده اید تا پیج اینستاگرام شما را اداره کند. وضایفی که این ربات میتواند انجام دهد متغیر است و از فالوکردن دیگران گرفته تا کامنت گذاشتن و در دایرکت پیام فرستادن را میتواند انجام دهد.
با استفاده از ربات شما با دیگر کاربران ارتباط میسازید بدون آکه طرف بفهمد که با ربات حرف میزند و این یعنی اینکه شما فردی در اختیار دارید که 24 ساعته برای پیشرفت شما تلاش میکند.
به جهنم که نیستی! مگر مغول ها یک قرن ِ تمام حمله نکردند؟ مگر نگذشت!؟ نبودن ِ تو هم می گذرد! به هیچ کجای جهان هم بر نمی خورد؛ فقط یک تکه از دل ِ من کنده می شود و از دست می رود! فدای سرت، مگر نه!؟ به جهنم که نیستی، کافه گودو هست، فرانسه با شیر، تابلوهای ساموئل بکت، ماشین تحریر شکسته و خرابِ آن گوشه هستند؛ می شود بنشینم پشت یکی از میزها و شعری خط خطی کنم بر کاغذی! به جهنم که هرگز این نوشته را نمی خوانی! ژوزف تورناتوره و جیم جارموش اصلا همه ی فیلم هایشان
لبخند ڪه میزنی دلم می لرزد
ویرانی دل به خنده ات می ارزد
تو همون انگیزه ❣ برای نفس کشیدنمی ...
دیوانه نمی گوید دوستت دارم..دیوانه می رود تمام دوست داشتن رابه هر جان کندنی ...جمع می کند از هر دریمی زند زیر بغلمی ریزد پای کسی که...قرار نیست بفهمد دوستش دارد !
❤️❤️❤️
گیرم کهدوست داشتندیوانگی باشدمن میبالم به این حس دیوانگی
❤️❤️
واقعا من تو عشق حدوسط ندارم ❣یا میمیرم براش❣یا میمیرم براش❣
❤️
آغوش تو ...آرام کند موج دلم را...
❤️❤️
عقد برادر کوچک ترم بود؛ تمام ۵ ساعت رفت تا مازندران را خندیدم و رقصیدم... در راه برگشت عجیب گریه میکردم؛ برای خودم... طوری که کسی نفهمد... چرا باید کسی بفهمد؟ اصلا مگر کسی میفهمد؟ اصلا اگر بفهمند، فهمیدنشان دردی از من کم میکند؟ حس تماشاچی آفریده شدن را داشتم؛ هفته پیش گفته بود حاضر نیست با کسی ازدواج کند که ام اس دارد، چون دوست ندارد زنش در ۴۰ سالگی فلج شود؛ صادق بود چون نمیدانست ام اس دارم... اون ارزشش رو تو ذهنم از دست داد ولی حرفش وسط ناراح
طبق افسانههای قوم ژیژ مردم قبیله ژوژ معتقد بودند اگر برای بار اول کسی را که هیچ شناخت و پیشزمینهای از او ندارید ببینید، اولین احساسی که در چند ثانیهی اول به شما دست میدهد، صادقانهترین حسِ ضمیر شما نسبت به ضمیر آن شخص است. مثلا بنده که تاریخ نگاری قوم ژوژ را عهده گرفتهام، آقایی را که یک تحلیلگر سیاسی است نه با نام نه با هیچ نشانی نمیشناختم. بار اول ایشان را در برنامهی جهانآرا دیدم و همان چند ثانیهی اول مفصلا در دلم جاگیر ش
امروز کنکور داشتم...
تنها حلقه نزدیکان خبر داشتند...
سخت است بخواهی رشتهات را عوض کنی و نخواهی کسی بفهمد...
در حال کنکور خواندن باشی و تنها افراد کمی بدانند.
آنهایی هم که میدانند کاملا ندانند چه رشتهای!
با وجود توکل و اعتقاد به اینکه اگر نخواهد نمیشود...
صبح کمی دلهره داشتم.
این یک هفته مریضی و کارهای مانده و دیر شروع کردن و ...
یک جمله حال دلم را به هم ریخت... خونم را به جوش و خروش آورد.
«اگر دانشگاه اصلاح شود، مملکت اصلاح میشود»
انگار قدم
آب بندی دیوار حائل
برای پباده سازی دیوار حائل بایستی بعدها نخستین ای در حیث گرفته شود. با انجام در دست گرفتن های پایداری، این بعدها آنقدر تغییرمی یابند تا ضرائب ایمنی لازم مهیا شود.
عمق پایه دیوار دستکم 0.6 متر و بعدها مبنا باید به اندازه ای باشد که برآیند نیرو های قائم در محدوده میانی پایه قرار گیرد. برای دیوار های پشت بند دار نیز بعدها همگانی دیوار و اساس به استثنای ضخامتها، شبیه دیوار حائل طره ای میباشد. حد اقل ضخامت تیغه پشت بند 0.2 متر و
نام های کوچک
کوچک که بودم مرا با #اسم_کوچک صدا می زدند.
بعدها... نام خانوادگی، شماره کلاس و نام مدرسه، رشته تحصیلی و اسم دانشگاه، نام شغل و عنوان سازمانی و.....
یکی یکی به #واژگان_معرفی_من، اضافه شدند.
من بزرگ شدم... آن اسم ها یکی یکی از معرفیم #جا ماندند....
مانده ام این بار خودم را چه بنامم که دوباره وسط راه جا نماند؟
@dasanak
بسم الله
دسته کلیدم یک علی بن ابی طالب سبز بود که از آن فروشگاه خروجی بین الحرمین روبروی حرم حضرت عباس علیه السلام خریده بودم . دسته کلیدهایی با نامه ائمه معصومین، چهار تا خریدم و خودم یا علی اش را برداشتم .
بعدها از دستفروشی کنار خیابان یک فرشته مانند طلایی خریدم که روی بال هایش شیشه هایی شبیه یاقوت سرخ بود ، با حالتی شبیه رقاص های باله ایستاده بود و تمام بدنش انگار با الماس پوشیده شده بود ، وصلش کردم به یا علی !
تناقض عجیبی بود . دلم نمی آمد
می دونم که قبلا از زهرا نوشتم
و از اینکه حس می کنم سرنوشتم مثل اون خواهد بود
یهو یاد برادرشوهر محبوبه افتادم
که محبوبه برام در نظرگرفت
من موافقت کردم
با مامان تو دعوا بودم! مثل همیشه
زنگ زدن
مامان بردلشت
پسره ۲۸ ساله مطلقه و مکانیک بود
مامانم گفت به دختر ما نمیخوره چون کوچیکتره
و قطع کرد
فکر می کنم ۳۰ ساله بودم اون موقع
محبوبه مودبانه ناراحت شد
بعدها مادربزرگ بستری شد
مامان کنارش بود
محبوبه شیفت بود
نرفته بود پیش مامان
ماما
این چند وقت که همه چیز رو رها کرده بودم یه سری اتفاقا خوب بودن که افتادن و یه سری ها هم بد.حالا دیگه بسته منفعل بودن.اگر نه بعدها ده سال بعد مثلا،مطمئنا به خودم مدیون خواهم شد
با ترجمهی مقالهی شناخت فرصت شروع میکنم.اگرچه الان خیلی کندم ولی خوبه بازم.
غیر اخلاقی ترین عادت بشر این است که مدام و بی وقفه، درباره هر کس و پیش از آنکه بفهمد و درک کند قضاوت می کند. این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن، نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارت هاست ...
وصیت خیانت شده
میلان_کوندرا
پ ن: گاهی ادم با خوندن یه جمله کلی خجالت میکشه )):
یکسری حرفا رو نمیشه به هیچکس گفت.. قاعده اینه که کسی باشد که اینقدر ببافی با او، ببافی با او تا آخر سر بلکه شاید مگر بتوان یک گره از این کلاف سردرگم باز شود و چه بسا نشود.. یک/ آن فرد مورد نظر باید بداند و بفهمد قصه چیست، دو بتواند و بخواهد کمکی کند، سه تو دلت بیاید که طرف را با کوهی از کلمه بنمایی مگر به اندازه یک سر ناخن از دردلت کم شود... اصلا بعضی از چیزها هم گرچه از جنس حرفند ولی با حرف هم حل نمیشوند؛ حالت اشباع یعنی همین، یعنی آنقدر دریاچ
شهریور ۹۷
کنار خیابان کوالالامپور نشسته بودم و سرم را به درخت آرش تکیه داده بودم.
کلمات حافظ با صدای او، روحم را آرام میکرد.
فال دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم، همان حرفی بود که میخواستم بفهمد.
آن روز بعد از چندماه دوباره توانستم اشک بریزم و سرپا شوم.
توانستم قید همه چیز را بزنم و از نو شروع کنم.
امشب مرداد ۹۸، به انواع قرصها پناه بردم تا این درد آرام شود و بیفایده است امشب در جستجوی شهریور ۹۷ هستم، در جستجوی همان احساس امن، همان
۱) خوب یادم هست که تا کلاس سوم یا چهارم دبستان نمیتوانستم بند کفشهایم را با گره پروانهای ببندم، مادرم صبح به صبح جلوی پاهایم زانو زده و کفشهایم را میبست!
دیشب وقتی که بعد از اتمام سِرُم پدر جلوی پایش زانو زدم تا کفشهایش را گره بزنم انگار آن روزهای کودکی مقابل چشمانم رژه رفت، احساس عجیبی بود، با وجود اینکه بارها اینکار را انجام داده بودم ولی دیشب ... احساس عجیبی بود!
۲) آدمیزاد گاهی چیزی را میفهمد ولی بعد دقت که میکنی میبینی
ابو حمزه گوید مومن عملش رابا خویشتن داری آمیخته است /مینشیند تا بیا مو زد رمجلسی میرود که چیزی بیاموزد میگوید تا بفهمد برای فهمیدن سوال میکند نه برای اظهار فصل امانتی که نزدش هست دوستانش خبر نمیده و تا چه رسد دشمنان و شهادت خودرا ز دشمنانم پنهان نمیکند بنفع دشمنانش گواهی میدهد تاچه رسد ب دوستانش و هیچ امر حقی را بقصدخود نمایی انجام ندهد و از روی شرمساری ترک نکند اگراورا بستایند از گفتار انهابترسدو نسبت بان چه آنها نمی دانند از خدا آمر
رفتیم بیرون ساعت یک بعد از نیمه شب. فقط به خاطر برف. فقط به خاطر اینکه چندین سال بود دم تولدم برف نیومده بود. توی خیابون فقط ما داشتیم راه می رفتیم. انگار یکی داشت اکلیل می پاشید رو زمین. چند ثانیه ایستادم تا یادم بمونه برای بعدها. مثل تمام شب هایی که از بهمن یادم مونده. خوب یا بد.
داستان کامل قسمت ۸۱ سریال ترکی استانبول ظالم
قسمت 81 سریال ترکی استانبول ظالم داستان کامل + خلاصه داستان
سریال ترکی استانبول ظالم یکی از سریال های محبوب و پر طرفدار است که داستان اپیزود های مختلف آن را روی وبگاه قرار می دهیم. امروز هم نوبت اپیزود هشتاد و یکم این مجموعه است
بغض های جمیله به چه خاطر بود؟ در قسمت 81 استانبول ظالم
عضلات بدنش به شدت درد گرفته و میلرزند.
جمره که بغض کرده به آگاه میگوید چشم های ندیم جور دیگری نگاه میکنند. آگاه
▪️ ولایت پذیری از سر جهل
گفت "من که متوجه نشدم چرا رهبری چنین تصمیمی گرفت؛ اما از سر ولایت پذیرفتم." گفتم احسنت؛ اما هنری نیست. گفت چرا؟ گفتم سالها پیش با مرحوم ابراهیم یزدی مصاحبه میکردم. می گفت "من به ولایت فقیه اعتقادی ندارم اما التزام عملی به ایشان دارم." گفت: "یعنی بد است بگم نفهمیدم ولی به ولایت اعتماد دارم؟" گفتم "خوب است. ولی خیلی حداقلی است. اگر نفهمی و اعتماد کنی، عبور می کنی و به زندگیت میرسی. ولی اگر بفهمی، کمک می کنی حرف ولی جلو رود.
شریک شدن غم با افراد نزدیک خوب است. اول کلی به جانشان غر میزنی بعد در آن لا به لا میتوانی یک هو مشکلاتت را باز گو کنی و زار زار گریه کنی بعد آن آدم هم چون تو را خیلی دوست دارد از تو حتی غمگین تر بشود و پا به پای تو اشک بریزد.
دقیقا آن زمان بود که فهمیدم چقدر ارزشمند است داشتن انسانی نزدیک که واقعا دلسوز تو باشد. آنقدر دلسوز که دقیقا بفهمد که چه حسی را تجربه میکنی و از خودت حتی نگران تر شود. آنجا بود که فهمیدم چقدر داشتن همدم موثر است در سبک شدن با
شریک شدن غم با افراد نزدیک خوب است. اول کلی به جانشان غر میزنی بعد در آن لا به لا میتوانی یک هو مشکلاتت را باز گو کنی و زار زار گریه کنی بعد آن آدم هم چون تو را خیلی دوست دارد از تو حتی غمگین تر بشود و پا به پای تو اشک بریزد.
دقیقا آن زمان بود که فهمیدم چقدر ارزشمند است داشتن انسانی نزدیک که واقعا دلسوز تو باشد. آنقدر دلسوز که دقیقا بفهمد که چه حسی را تجربه میکنی و از خودت حتی نگران تر شود. آنجا بود که فهمیدم چقدر داشتن همدم موثر است در سبک شدن با
«یوم الشک» یعنی روزی که انسان شک دارد آخر ماه شعبان است یا اوّل ماه رمضان، روزه آن واجب نیست. و اگر بخواهد روزه بگیرد، باید نیّت ماه شعبان یا روزه مستحبی کند، یا اگر روزه قضا به ذمّه دارد نیّت قضا کند و چنانچه بعداً معلوم شود ماه رمضان بوده، از رمضان حساب می شود، ولی اگر در اثناء روز بفهمد، باید فوراً نیت خود را به روزه ماه رمضان برگرداند.
هنوز برای حرف زدن وقت دارم . میدانم که میشود برگردم ، حرف هایش را دوباره بخوانم ، بغضم را ول کنم و از احساسم دفاع کنم . احساسی که در تمام طول بحث خودش را به حصار تنم می کوفت ومیخواست بیاید بیرون و همه چیز را درست کند ..
و من گویی کودک ناآرامم را در دست گرفته بودم و سعی داشتم جوری که جیغ نکشد و قهر نکند به او بفهمانم که نمی شود بچه ! دارد می گوید که نمیخواهدت ! وجود تو را انکار میکند ! می گوید او را به بازی گرفته ای !
با آن چشم ها آنطوری نگاهم نکن .
ت
صندلی اداری یکتادکور
صندلی اداری یکی از اصلی ترین زیر گروه های های مبلمان اداری میباشد .به هر میزان که صندلی مورد استفاده پرسنل شما در دفترکار یا شرکت راحت و یا بعبارتی دیگر ارگونومیک باشند، اما نحوه استفاده صحیح از آن را ندانید،عواقب وحشتناکی ممکن است برای جسم شما و بخصوص در ناحیه کمر شما بدنبال داشته باشد .بشر سالیان سال با سعی و خطا توانست تا تشخیص دهد چه چیزی برای نشستن او مناسبتر است. بعد از آن نیز سالها با مطالعه و همچنین آزمای
در زمانی که برده داری در آمریکا رایج بود زن سیاهپوستی بنام هاریت گروهی مخفی راه انداخته بود و بردگان را فراری می داد.
بعدها از او پرسیدند:
سخت ترین مرحله کار شما برای نجات بردگان چه بود؟ او عمیقا" به فکر فرو رفت و گفت: قانع کردن یک برده به اینکه تو برده نیستی، و باید آزاد باشی…!
صندلی اداری یکتادکور
صندلی اداری یکی از اصلی ترین زیر گروه های های مبلمان اداری میباشد .به هر میزان که صندلی مورد استفاده پرسنل شما در دفترکار یا شرکت راحت و یا بعبارتی دیگر ارگونومیک باشند، اما نحوه استفاده صحیح از آن را ندانید،عواقب وحشتناکی ممکن است برای جسم شما و بخصوص در ناحیه کمر شما بدنبال داشته باشد .بشر سالیان سال با سعی و خطا توانست تا تشخیص دهد چه چیزی برای نشستن او مناسبتر است. بعد از آن نیز سالها با مطالعه و همچنین آزمای
بی اغراق
قطعا دیشب یکی از بهترین شب های زندگیم بود.
صبح که پاشدم فکر میکردم کلش فقط یه خواب بود. یه خوابی که خودم ساخته بودم.
ولی نبود
همش واقعی بود.
.
.
انگار دیگه قدرتِ توصیف لحظه هارو از دست دادم
شایدم دلم میخواد همه اش مالِ خودم باشه؟ اره، اره دلم نمیخواد هیچ کس رو شریک کنم توش.
شاید بعدها نوشتم.
باید نگهشون دارم واسه روزای دلتنگی..
همۀ ما شنیدهایم که در انجیل آمده مسیح گفت اگر کسی به یک طرفِ صورتِ شما چَک زد، طرفِ دیگر صورت را بگیرید تا به آن طرف هم سیلی دیگری بزند. من این مفهوم از مسیحیت را در فیلم 21 Grams ساختۀ اینیاریتو دیده بودم که در سکانسی وقتی پدرِ متعصب مسیحی با دختر، پسر و همسرش سرِ میز غذا نشسته بودند و غذا میخوردند، پسر کوچک سرِ شیطنت کودکانه توی صورتِ خواهرش یک سیلی میزند، بلافاصله پدرش دختر را مجبور میکند که طرفِ دیگر صورتش را بگیرد تا برادرش آن طرف دیگر
محمدِ همیشه ساکت و بیآزار، عضو کمرنگ کلاس ما بود. درمیان دوستیهای چند نفرهی هرکدام از ما، جایگاهی نداشت. کسی نمیدانست پشت چهرهی سردش، چهها نهفته و البته برای کسی اهمیتی هم نداشت که بداند. برای کسی مهم نبود از رازهای نهفته چهرهی سرد و نهچندان جذابش چیزی بفهمد. از نظر ما، دوستِ بهدرد بخوری نبود. مایی که باید با کسی دوست شویم که بهدردمان بخورد.یکی از روزهای زمستان سال آخر پزشکی، هوای یخزدهی شهرکرد و غم روزهای پایانی
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دامت برکاته):
بیمار برای درمان به شفا نیازمند است و دارو شفای مریض نیست، زیرا بسیاری از بیماری ها با مصرف دارو بهبود نمی یابد. خدای سبحان قرآن را دارو معرفی نمی کند، بلکه آن را شفا می خواند.
هرکس به محضر قرآن بیاید، آن را بفهمد، بپذیرد و بدان عمل کند بیماری درونی اش از بین می رود؛ مگر آنکه بیمار خود به قرآن مراجعه نکند یا پس از مراجعه به قرآن، دستور و نسخه شفابخش آن را نپذیرد و بدان عمل نکند و یا عملش نادرست باشد.
از دیروز که نماینده گفت اسمهاتونو بدید برای گروهبندی بیمارستان ، یک کوهِ قند ، وسط شلوغیهای دلم قدعلم کرده و هی قنده که داره آب میشه تو دلم ! به تقویم نگاه میکنم ، به پنجشنبهها ، تاریخ اولین پنجشنبه رو حدس میزنم ، زل میزنم بهاش و میگم : یعنی تو اون روزی هستی که قراره بعدها ، بگم همه چیز از اون روز شروع شد ؟ تو اون روزی هستی که من رو یک قدم به رویام نزدیک میکنه ؟
وقتی فکر میکنی حتما یک روز باید عاشق بشوی، شبیه کسی میشوی که منتظر است عزیزی از راه برسد و زنگ در را بزند؛ با هر صدای کوچکی از جا میپرد و گاهی حتی خیال میکند صدایی شنیده است که شبیه زنگ در است. اما هر بار در را باز میکند هیچ کس پشت در نیست؛ هرگز نبوده است!
وقتی بدانی عشق آن اتفاق شورانگیزی نیست که یک باره بیاید و آتش به جان سلولهای زندگی ات بیندازد و با معجزه ای افسونگر، پوسته خشک و رنگ و رو رفته وجودت را کنار بزند تا از تو موجودی پرستیدنی و پرستن
صندلی اداری یکتادکور
صندلی اداری یکی از اصلی ترین زیر گروه های های مبلمان اداری میباشد .به هر میزان که صندلی مورد استفاده پرسنل شما در دفترکار یا شرکت راحت و یا بعبارتی دیگر ارگونومیک باشند، اما نحوه استفاده صحیح از آن را ندانید،عواقب وحشتناکی ممکن است برای جسم شما و بخصوص در ناحیه کمر شما بدنبال داشته باشد .بشر سالیان سال با سعی و خطا توانست تا تشخیص دهد چه چیزی برای نشستن او مناسبتر است. بعد از آن نیز سالها با مطالعه و همچنین آزمایش
صندلی اداری یکتادکور
صندلی اداری یکی از اصلی ترین زیر گروه های های مبلمان اداری میباشد .به هر میزان که صندلی مورد استفاده پرسنل شما در دفترکار یا شرکت راحت و یا بعبارتی دیگر ارگونومیک باشند، اما نحوه استفاده صحیح از آن را ندانید،عواقب وحشتناکی ممکن است برای جسم شما و بخصوص در ناحیه کمر شما بدنبال داشته باشد .بشر سالیان سال با سعی و خطا توانست تا تشخیص دهد چه چیزی برای نشستن او مناسبتر است. بعد از آن نیز سالها با مطالعه و همچنین آزمایش
سال پیش مهر موبایلم رو دزد برد. لب خیابون گریه میکردم و نعره میزدم ....مامان گفت فدای سرت.یه گوشی بهتر میخری، نو مدل جدید. گفتم مامان چی داری میگی، همه چی که پول نیست. خاطره هام چی...
آدم هرچی کمتر با دیگران دنبال ثبت خاطره باشه بعدها راحت تر خواهد بود. به لحظه هامون عمق ندیم... خاطره ساختن مثل خالکوبی کردن هست.
بعضیها معتقدند که درستنویسی نیاز به استدلال ندارد. و یا حداقل ترجیح درستنویسی نیازمند اثبات نیست. و بعضی هم برخلاف آندیگری، میگویند که اگر اثبات شود و استدلال بر درستنویسی بیاوریم، دیگر این همه عذاب برای دانشآموزان درستنویسی در آموختن نیست. و حداقل دشواریها، راحتتر تحمل میشود!
من نه این طرفی هستم و نه آن طرفی ! اما این را میفهمم که این ریاضت نگارشی فایده دارد و شاید ذکر چند فایده، بیفایده نباشد!
مهمترین آن: شما به ص
بعضیها معتقدند که درستنویسی نیاز به استدلال ندارد. و یا حداقل ترجیح درستنویسی نیازمند اثبات نیست. و بعضی هم برخلاف آندیگری، میگویند که اگر اثبات شود و استدلال بر درستنویسی بیاوریم، دیگر این همه عذاب برای دانشآموزان درستنویسی در آموختن نیست. و حداقل دشواریها، راحتتر تحمل میشود!
من نه این طرفی هستم و نه آن طرفی ! اما این را میفهمم که این ریاضت نگارشی فایده دارد و شاید ذکر چند فایده، بیفایده نباشد!
مهمترین آن: شما به ص
میگه :
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
بعد باز میگه :
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
فی بعدها عذاب فی قربها السلامه
بعد من فکر میکنم، بلد نیستم عاشقی کنم. اما عمیقا دوست داشتن رو بلدم. و امیدوارم ملامت نیاد بعد از این کاری ک به انجامش تصمیم گرفتم.
بعد باز تاکید می کنه:
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده...
علاوه بر ماهیت مراجعه کنندگان به دفتر کارمان که بسیار آزار دهنده است، یکی از اتفاقات آزار دهنده محل کارم رفتارهای همکارم است. با اینکه انسان خوب و شریف و معقولی است اما به شدت روی من کراش دارد و این باعث آزار و اذیتم می شود. مدام گوشش به سمت من است که با چه کسی حرف می زنم، چه چیزی می گویم، چه کسانی با من تماس می گیرند، محل زندگیم کجاست، خانواده ام چه کاره اند!! از هر فرصتی برای تجسس در زندگی خصوصی من استفاده می کند! حتی روزهای تعطیل به بهانه ای زن
بعضی جداییها را نه جایی ثبت میکنند نه شاهدی دارند و نه کسی متوجهشان میشود. تنها میشوی، تنهاتر میشوی، میشکنی، خرد میشوی، از بین میروی بدون اینکه کسی بداند، کسی بفهمد، بدون اینکه جایی ثبت شود یا امضایی از کسی گرفته شود. تو خسته میشوی، سرخورده میشوی، ترک میکنی بدون اینکه حلقهای از دستت جدا شود بدون اینکه عکسی پاره شود، خاطراتی سوزانده شود، فریادی زده شود. تو آب میشوی، دگرگون میشوی بدون آنکه چیزی در دنیای بیرونت سانتی
دوست دارم برای تعطیلات برم شمال پیش عمه هام.ولی بابا میگه تنهایی نه.و سرسختانه مقاومت میکنه.
دیروز به بابا گفتم تو همیشه زنده نیستی
بهترین نوع تربیت اینه که بعد از مرگتم من همونی باشم که تو میخوایی
نه اینکه احساس کنم تازه از قفس رها شدم و وقت شروع هرکاریه.
امیدوارم این کارساز باشه و متوجه باشه همیشه به عملکرد من مسلط نیست و با این روش باعث میشه بعدها کاری کنم که حتی در شأن خودمم نباشه...
درست همون وقتی که فکر میکنی اوضاع از این بدتر نمیشه، یه اتفاق دیگه میفته و بهت ثابت میشه که اوضاع همیشه در حال بدتر شدنه و نباید سعی کنی آینده رو پیش بینی کنی. و درست همون لحظه ای که کم میاری، همون لحظه ای که میگی بسه، و همه چی رو رها میکنی، اونجا آغاز نابودی تو میشه ؛ بعدها هرچقدر حسرت بخوری که ای کاش تسلیم نمیشدم، بازم فایده ای نداره.
درست همون وقتی که فکر میکنی اوضاع از این بدتر نمیشه، یه اتفاق دیگه میفته و بهت ثابت میشه که اوضاع همیشه در حال بدتر شدنه و نباید سعی کنی آینده رو پیش بینی کنی. و درست همون لحظه ای که کم میاری، همون لحظه ای که میگی بسه، و همه چی رو رها میکنی، اونجا آغاز نابودی تو میشه ؛ بعدها هرچقدر حسرت بخوری که ای کاش تسلیم نمیشدم، بازم فایده ای نداره.
هوش هیجانی سازهای است که هرچند در ابتدای دهه 1920 از سوی ثوراندایک با نام هوش اجتماعی مطرح شد، اما به طور جدی در سال 1990 در قالب پژوهشهای مایر و سالووی ظاهر گردید و بعدها پژوهشگرانی همچون گلمن و بارون در این حوزه نظریه پردازی کردند. به طور کلی هوش هیجانی نوعی پردازش اطلاعات عاطفی است که شامل ارزیابی صحیح عواطف خود و دیگران و بیان مناسب عواطف و تنظیم سازگارانه است، به نحوی که به بهبود جریان زندگی منجر میشود.
نفس دیدارهای دانشجویی بهنفع «او»ست. در فرصتِ محدودی در همهمه نوچههایش باید حرفهایی را بزنی که فرصتی برای تبیین اصولی آنها دربرابرِ رسانهها نداری، و بهجای تو، او وقت بینهایتی دارد تا با اطلاعاتِ تحریفشده، و با استدلالهای احمقانه دوباره اذهانی را سمتِ خودش بکشاند که بهراحتی خامِ مغلطهها میشوند. فرداش هم نوچهها گوشه عکست با فونت درشت مینویسند «این یعنی آزادی بیان» و پخشِ کلونیهای مجازیشان میکنند، چون جلوی چشم هم
منتظر نشوید 63 ساله شوید !
در سال 1977 یک مرد 63 ساله، عقب یک بیوک را از روی زمین بلند کرد تا دست نوهاش را از زیر آن بیرون آورد. قبل از آن هیچ چیزی سنگینتر از کیسه بیست کیلویی بلند نکرده بود !
او بعدها دچار افسردگی شد ، میدانید چرا ؟
چون در 63 سالگی فهمیده بود چقدر توانایی داشته که باورش نداشته و عمرش را با حداقلها گذرانده !
منتظر نشوید 63 ساله شوید ،توانایی انسان نامحدود است ...
اولین منطقه ای که امام رضا(ع) در بدو ورود به ایران توی اون منطقه اقامت کردند و مِن باب تبرک، گونه به خاک گذاشتند و فرمودند: "روزگاری بر این خاک خواهد گذشت که مردانی از پارس برای دفاع از خاک خود در خون خود خواهند غلتید..."، جایی نبود جز، منطقه «جُلَمجو» که بعدها به «شلمچه» تغییر کرد... و چه با برکته این خاک به یمن قدوم مبارک امام رئوف...آقا دلتنگم...
کاش دعوتم کنی...
یه نگاهم کن.
فقط یه نگاه.
پ.ن : روایتِ پیش بینی امام، نقل به مضمون است، در صورتی که منبع
بازی محبوب و فوق العاده هیجان انگیز در سبک بازی های پازل اولین بار در سال ۲۰۰۱ میلادی منتشر شد، این بازی بعدها در سال ۲۰۱۲ به صورت اچ دی برروی پلی استیشن 3 نیز عرضه شد! نسخه ی بهبود یافته ای از بازی نیز در سال ۲۰۱۴ برای کنسول دستی پلی استیشن ویتا نیز عرضه گردید و هم اکنون شاهد عرضه شدن نسخه اندرویدی آن هستیم!
ادامه مطلب
هیچکدام از روایات آفرینش سخنی از «آفرینش از عدم» به میان نمی آورند. دیدگاه پیش فرض گرفتن ماده بعدها از تاثیر اندیشههای یونانی مآبانه بر یهودیت، گسترش یافت. این ادعا را می توان با مراجعه به کتاب دوم مکابیان که از سال ۱۳۵ تا ۱۷۵ ق.م را در خود دارد و در اصل به زبان یونانی نوشته شده است، اثبات کرد.روایت آفرینش در سفر پیدایش (پیدایش ۲۵-۲۰۴) چند قرن قبلتر تدوین شده است.
ادامه مطلب
امروز ما را کاشتند. میتوانستیم سه ساعت بیشتر بخوابیم یا فیلم ببینیم یا چیزی کوفت کنیم یا روی زمین لم بدهیم و پایمان را دراز کنیم یا خمیازه های صدادار بکشیم. ولی به جایش شیک و رسمی لباس پوشیده ایم و پایمان را در کفش های رسمی چپانده ایم و سنگین و رنگین لبخندهای زورکی میزنیم.
هنوز شاگردهای جدیدم را ندیده، دوتایشان انصراف داده اند از حضور. غصه ام شد. نمیدانم آدم این ویترین هستم یا نه. وصله ء ناجور بودنم که آشکار است. این که بعدها جور بشوم یا نه، ف
قبل از رزرو ماساژ سوئدی یا بافت عمیق خود ، در اینجا مواردی وجود دارد که باید در نظر بگیرید: آیا این یک چیز یک بار است؟ این به درمانگر شما کمک خواهد کرد تا بفهمد آیا ماساژ چیزی است که شما یک یا دو بار در سال انجام می دهید یا اینکه بخشی از یک برنامه درمانی طولانی مدت هستند. آیا اولویت جنسیتی دارید؟ برخی از افراد با یک ماساژ درمانی مشابه یا برعکس جنسیت احساس راحتی بیشتری می کنند. آیا اولویت تنظیمات دارید؟ برخی از ماساژها در استراحت زیبا
کوجو بیشتر از اینکه یک ورزش باشد، یک تمرین نظامی بود. تمرینی برای نظمبخشی به سربازان در حکومت چین باستان. بعدها اما این تمرین نظامی به یک سرگرمی کوچهبازاری در آمد و رنگوروی دیگری گرفت. پیشینۀ کوجو به دویست تا سیصد سال پیش از میلاد مسیح برمیگردد و از چند نظر شباهت زیادی به فوتبال امروزی دارد. نخست اینکه درست مانند فوتبال، بازی با یک توپ و در یک زمین برگزار میشد. توپهای اولیه درحقیقت جمجمۀ سربازانی بود که در میدانهای جنگی کشته می
سالی که من کنکور دادم همه اسباب پزشک شدن رو داشتم جز علاقه، از طرفی اصلا تجربی نبودم، بخاطر عدم علاقه، با رتبه خیره کننده مهندس شدم، مهدنسی باکلاس در جای خاص، ولی پزشکی نبود از دید همه...
بعدها هم و قبل ترش حتی، انتخاب هام همه با عقل عمومی جور در نمیومد
حتی الآن
اون.رتبه ها، اون موقعیت های تحصیلی و شغلی
همه و همه کناری رفته، منم و روزهای تکراری، با هدفی غیر طابق با عقل عمومی، با موانعی بزرگتر از حد تصورم، موانعی از جنس حود ابزارهای لازم برای پی
روز ولادت مهدی موعود ارواحنالترابمقدمهالفدا، حقیقتاً روز عید همه انسانهای پاک و آزاده عالم است.امروز ذهنیت بشر، آماده آن است که بفهمد، بداند و یقین کند که انسان والایی
خواهد آمد و بشریت را از زیربارهای ظلم و ستم نجات خواهد داد. او مثل خورشیدی درخشان است، با دلها مرتبط و با روحها و باطنها متّصل
است و برای انسانی که دارای معرفت باشد، موهبتی از این برتر نیست که احساس
کند ولىّ خدا، امام برحق، عبد صالح، بنده برگزیده در میان همه بند
برخی از نویسندگان ، کتابها را به سه نوع تقسیم کرده اند:
چشیدنی
بلعیدنی
هضم کردنی
کتابهای چشیدنی را باید نگاهی اجمالی و گذرا کرد و در همین حد فهمید که چیست و درباره چیست.
کتابهای بلعیدنی، نکات مفید دارد و باید خوانده شود. ولی چندان نیازی به تعقل و تامل ندارد و به صرف خواندن سریع هم مقصود حاصل میشود؛ مانند کتابهای تاریخی، قصه، رمان، فکاهیات، مجلات و روزنامه ها.
کتابهای هضم کردنی، نیاز به دقت و تامل دارد تا مطالبش فهمیده و به خاطر سپرده شود؛ مان
سایت های اینترنتی از لحاظ روش طراحی، به دو دسته طراحی سایت استاتیک و طراحی سایت داینامیک تقسیم بندی می شند. طراحی سایت استاتیک به معنای طراحی سایت به شکلیه که بعدها اطلاعات سایت، توسط خود مدیر قابل تغییر نباشه.
در واقع، در اینگونه از وب سایت ها، هرگونه تغییر، وابسته به شرکت طراح می باشد، اما در سایت های داینامیک، تغییرات توسط مدیر سایت و بدون نیاز به داشتن دانش عمیق فنی انجام پذیر است.
کلا طراحی سایت های استاتیک، منسوخ شده و هم اکنون تنها بر
جوون تر که بودم خیلی دلم میخاست دادستان بشم و علاقه شدیدی به قاضی شدن داشتم.
یبار یکی از قضات عالی رتبه رو دیدم و بهش گفتم حاج اقا من عاشق قاضی شدنم.
یه نفس عمیق کشید، یه دستی به موهاش که تو ٥٠ سالگی تماماً سفید شده بود کشید و گفت: فرزندم...! تو این کار کمتر عاقبت به خیری هست و من کمتر قاضی میشناسم که عاقبت به خیر باشه...
+اون موقع خیلی صحنه عجیبی بود برام! بعدها فهمیدم چقدر دلسوزانه گفت.
سلام.
من مهسا پوست فروش دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه دین دانشگاه تهران و در حال کار کردن روی پایان نامه ام هستم.این وبلاگ را برای سمت و سو دادن به نوشته هایم منتشر کردم و امیدوارم کم کم بتوانم به عنوان یک مربی فلسفه برای کودکان تجربیاتم را نیز بنویسم ولی فعلا در حد یک فعال فبکی محسوب می شوم.در هر حال این وبلاگ را به عنوان انگیزه ای برای نوشتن پایان نامه ام که در این حوزه است ساخته ام.بعدها بیشتر از خود و حال و هوایم خواهم گفت :)
تاسوعا ی حسین(ع) مبنای نماز است.
عاشورای حسین(ع) معنای نماز است.
مستضعف زحسین(ع)دارد چه بسی حق
که پس دادن حق امضا ی نماز است.
هیچگاه مستضعفی که خودش را با امام حسین(ع)،ولایت فقیه،اولیاء و شهیدان بداند راضی به نا حقی که امضای امام حسین(ع) را ندارد نمی شود بلکه راه پس دادن حق باز بوده و هست هر چند سختی دارد.انسان ها اختیار دارند زندگی به پس دادن حق یا هلاکت با بی تفاوتی یا هتک حق را بپذیرند.چه بسا خیلی از مسایل حل شود و انسان بفهمد که هر روز عاش
در ایران بهترین جا برای ایجاد شهرهای اولیه جلگههای کوچک و حاصلخیز کنار رودخانهها بوده است ، این شهرها بر روی تپههای کوچک طبیعی در جلگهها تشکیل میشد تا از خطر سیل مصون بماند ؛ خانههایی که بر روی این بلندیها ساخته میشد ابتدا شباهت به غارهای اولیهی بشر در کوهها داشت . استخوانبندی این خانهها از شاخههای بزرگ درختان تشکیل میشد و شاخههای کوچک روی آنرا میپوشانیدند ، بعدها بر روی آن اندودی از گِل نیز قرار دادند آثار ا
اگر به دنبال شریک ازدواج هستید
نامناسب بودن همه ی مردها آشکار نیست. ممکن است زنی با مردی آشنا شود و قبل از اینکه بفهمد این مرد مناسب او نیست، به او علاقه مند شده و وابسته اش گردد.اگر هنوز در سنین بیست سالگی هستید و نمی توانید از برخورد و آشنایی با مردانی که در این مقاله برایتان معرفی می کنیم، مقاومت کنید، چندان اشکالی ندارد، روابط شما برای کسب تجربه چندان هم بد نیست.
ادامه مطلب
اولین بار که شب تا صبح را گریه کرده بودم وقتی بود که برای اولین بار رتبه ی کنکورم آمده بود و من ۵ صبح بعد از اعلام نتایج خوابم برده بود و حوالی هشت صبح با چشمانی پف کرده از خواب پریده بودم. اصولا من وقتی این حجم اشک میریزم که بفهمم رویاهایم در حال ویرانیست و این حق من نیست.
مثل آن شب که فلانی در جواب محبت هایم جوری با من رفتار کرد که حقم نبود و من به قدری شبش اشک ریخته بودم که قرار صبحم برای اموزش رانندگی را تمام مدت سرم پایین بود و به چهره ی مرد آم
اگر مثل آن چیزی که میشناختمت، می ماندی، آنطور که می خواستی، دوست می داشتمت!
باب مارلی
+متاسفم که تغییراتت در جهت منفی هستش . نزول کردی عزیز . اونم با تانژانت 90 درجه ! :((
میفهمی چی میگم مهندس ...
++لطفا کمی حواس ات به خودت باشه . خوبه که شاد باشیم و از زندگی لذت ببریم اما شادی و لذتی اصل و نابه که ما را رشد بده نه اینکه باعث بشه بعدها ببینیم خودمون را گم کردیم و یا اینی که شدیم اونی نبود که میخواستیم !
کاش میتونستم کاری برات انجام بدم . کاش میتونستم ...
روزی که به دلیل عدم رؤیت هلال ماه رمضان، معلوم نیست آخر شعبان است یا اول ماه رمضان، یومالشک نامیده میشود.
به فتوای علماء، روزه گرفتن در این روز واجب نیست، اما شخص میتواند با نیت روزه مستحبی یا با نیت روزه قضا، در این روز روزه بگیرد. (البته نمیتواند به نیت روزه ماه رمضان روزه بگیرد.)
توصیه امام صادق در مورد روزه گرفتن در این روز را ملاحظه فرمایید:
...عَنِ الْکَاهِلِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْیَوْمِ الَّذِی یُش
بـا من بـرنـو به دوش یـاغی مشروطه خواه
عشق کاری کرده که تبریز می سوزد در آه
بعدها تاریخ می گوید که چشمانت چه کرد؟
بــا مـن تـنـهـا تـر از سـتـارخـان بـی سـپـاه
موی من مانند یال اسب مغرورم سپید
روزگـار من شـبـیـه کـتـری چوپان سیاه
هرکسی بعد از تو من را دید گفت از رعد و برق
کـنـده ی پـیـر بـلـوطی سوخت نه یک مشت کاه
کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود
یـک نـفـر بـایـد زلیخا را بیاندازد به چاه
آدمـیـزادست و عشق و دل به هر کاری زدن
آدم ست و سی
بسم الله
قرار گذاشته بودم که هر وقت دلم گرفت به آسمان شب نگاه کنم
سراغ ستاره ها بروم
امیدوار باشم و اینقدر دل دل نکنم
که اگر ستاره ایی در دل تاریک شب می خندد پس فردا آن قدرها هم ترسناک نیست
ولی خیلی از شب ها هوا ابری بود و نه ستاره ایی بود و نه امیدی!
بعدها فهمیدم شاید من ستاره ها را نمی بینم ولی ستاره ها که هنوز هستند!
شاید من امیدی نمی بینم
ولی امیدی هست
برای همین هم شعر می گویم
ستاره ها را می بوسم
و به ماه لبخند میزنم
باور کرده ام چیز هایی هس
آن موقع هنوز راه کربلا باز نشده بود. مرحوم ابوترابی هنوز زنده بود. با کاروان سید آزادگان، برای دعای عرفه از اسلام آباد غرب پیاده به سمت مرز خسروی حرکت کردیم.
سید سقا هم آمده بود. وسط بیابان از کجا آب گیر می آورد نمی دانم. همیشه کوزه اش پر از آب بود، آب خنک و گوارا.
کاسه آب را که دستت می داد تأکید می کرد: سلام بر حسین یادت نرود. به یاد سقای بی دست کربلا، نمی گذاشت کسی تشنگی دوستانش را شاهد باشد و شرمنده شود.
بعدها در حدیثی خواندم یکی از آرزوهای جبرا
۴ سال پیش بنزین دو نرخی ایجاد فساد میکرد الان که دیگه رای لازم نداره، بنزین دو نرخی رونق اقتصادی میاره.
بعدها فهمیدیم دلار دو نرخی هم این خاصیت رو داره. پس هردو رو اجرا کردیم. -♂
جمعه ، ۲۴ آبان ۹۸@IrNews_24
[عکس 482×318]
مشاهده مطلب در کانال
قبل النوم یعطر الفص بالعطر المناسب له مثلا (( العقیق الکبدی )) یعطر بدهن الورد وتقول وانت على طهاره اسم الله الکریم (( یاکریم )) بعدد اسم الحجر (( 280 )) لأن ع = 70 ق = 100 ی = 10 ق = 100 وتقسم المجموع على 10 فیکون الحاصل 28 مرة تقول بعدها (( انه من سلیمان وانه بسم الله الرحمن الرحیم*الا تعلوا علی واتونی مسلمین )) وتختم بقولک اقسمت علیکم یاخدام هذا الحجر أن تأتونی وتُعَرِفونی بانفسکم فی أجملِ صُوَرِکُم الواحا 2 العجل 2 الساعة 2 وتنام على جانبک الایمن وتجعل الحجر
هر روز میفهمم که دیروز اشتباه فکرمیکرده ام. نمیدانم باید از این موضوع خوشهال باشم یا ناراحت، اما به خوبی دردی را که در اعماق وجودم ایجاد میکند را حس میکنم.
چرا همیشه باید دریابم که تا کنون اشتباه میکرده ام؟ وقتی به یک سال پیشم نگاه میکنم حس میکنم من نبوده ام. از آدام یک سال پیش متنفرم. و یک سال دیگر از چیزی که امروز هستم حالم بهم خواهد خورد. این سیر تکامل محسوب میشود. اما چرا انقدر دانستن وحشتناک است؟ اینکه آدم بفهمد همیشه اشتباه میکند و همیشه
تاسوعای حسین(ع) مبنای نماز است.
عاشورای حسین(ع) معنای نماز است.
مستضعف زحسین(ع)دارد چه بسی حق
که پس دادن حق امضا ی نماز است.
هیچگاه مستضعفی که خودش را با امام حسین(ع)،ولایت فقیه،اولیاء و شهیدان بداند راضی به نا حقی که امضای امام حسین(ع) را ندارد نمی شود بلکه راه پس دادن حق باز بوده و هست هر چند سختی دارد.انسان ها اختیار دارند زندگی به پس دادن حق یا هلاکت با بی تفاوتی یا هتک حق را بپذیرند.چه بسا خیلی از مسایل حل شود و انسان بفهمد که هر روز عاشو
تاسوعا ی حسین(ع) مبنای نماز است.
عاشورای حسین(ع) معنای نماز است.
مستضعف زحسین(ع)دارد چه بسی حق
که پس دادن حق امضا ی نماز است.
هیچگاه مستضعفی که خودش را با امام حسین(ع)،ولایت فقیه،اولیاء و شهیدان بداند راضی به نا حقی که امضای امام حسین(ع) را ندارد نمی شود بلکه راه پس دادن حق باز بوده و هست هر چند سختی دارد.انسان ها اختیار دارند زندگی به پس دادن حق یا هلاکت با بی تفاوتی یا هتک حق را بپذیرند.چه بسا خیلی از مسایل حل شود و انسان بفهمد که هر روز عاش
تاسوعای حسین(ع) مبنای نماز است.
عاشورای حسین(ع) معنای نماز است.
مستضعف زحسین(ع)دارد چه بسی حق
که پس دادن حق امضا ی نماز است.
هیچگاه مستضعفی که خودش را با امام حسین(ع)،ولایت فقیه،اولیاء و شهیدان بداند راضی به نا حقی که امضای امام حسین(ع) را ندارد نمی شود بلکه راه پس دادن حق باز بوده و هست هر چند سختی دارد.انسان ها اختیار دارند زندگی به پس دادن حق یا هلاکت با بی تفاوتی یا هتک حق را بپذیرند.چه بسا خیلی از مسایل حل شود و انسان بفهمد
معرفی طرح درس :
طرح درس روزانه اقتصاد دهم درس اقتصاد چیست ؟
اهداف :
دانشآموزان پس از گذراندن این درس باید بتواند:
1- فایده دانش اقتصاد را بفهمد.
2- مراتب نیازهای انسان را بداند.
3- مفهوم کمیابی را بفهمد.
4- دو نکته مهّم درباره منابع و امکانات را تجزیه و تحلیل نماید.
5- مهمترین مسئله اقتصادی یعنی انتخاب را بفهمد.
6- روشهای انتخاب را ارزشیابی کند.
7- اصل انتخاب را در زندگی رعایت کند.
8- هزینه فرصت را تجزیه و تحلیل کند.
9- تعریف ع
یکی از هزاران مشکلاتم با افسردگی این است که آدم نمیتواند بفهمد صرفا کرخت است یا واقعا خسته است و نیاز به خواب دارد! من عادت ندارم که روزها بخوابم. و اگر راستش را بخواهید این کار را بیهوده میپندارم. البته بماند که واقعا از حس و حال بعد از بیدار شدنش بیزارم. دو روز گذشته جمعا چیزی حدود 4 ساعت در روز خوابیدم و هنوزم نمیدانم از افسردگیست یا واقعا خستهام و بدنم نیاز به استراحت دارد.
این روزها به شدت بیانگیزه، بیبرنامه و کرختم. گاهی خسته م
مدرسه مونتسوری در لکنونای هند، با ۵۲۰۰۰ دانشآموز و حدود ۱۰۰۰۰ کلاس درس، به عنوان بزرگترین مدرسه جهان در کتاب رکورد گینس ثبت شده است. این مدرسه ۷۵۰۰ دانشآموز بین ۵ تا ۱۷۰ سال دارد و یکی از بهترین مدارس کشور هند، از لحاظ علمی است. دانشآموزان مقاطع پیشدبستانی، ابتدایی و متوسطه این مجموعه، بعدها در ۲۰ دانشگاه شهر ادامه تحصیل خواهند داد.
دلم یک دوست جانی میخواهد که مهاجرت نکرده باشد،
جلسهی مهم با فلان کله گنده نداشته باشد،
کشیک نباشد،
باردار نباشد،
شوهرش به ابرقوی سفلی منتقل نشده باشد،
بچهاش تب نداشته باشد،
همین پسفردا دفاع تز دکترایش نباشد،
کلنگ از آسمانش نباریده باشد.
یک همچنین وقتی که من چند روز مانده به تولدم اینهمه طبقهبندینشده و درهمریخته و درنطفهخفهشدهام،
بیاید برویم کنجی، دور از هیاهو ...
و من حرف بزنم و بغض کنم و پلک بزنم که اشکهایم نریزد
و چانه
روز ولادت مهدی موعود ارواحنالترابمقدمهالفدا، حقیقتاً روز عید همه انسانهای پاک و آزاده عالم است.امروز ذهنیت بشر، آماده آن است که بفهمد، بداند و یقین کند که انسان والایی
خواهد آمد و بشریت را از زیربارهای ظلم و ستم نجات خواهد داد. او مثل خورشیدی درخشان است، با دلها مرتبط و با روحها و باطنها متّصل
است و برای انسانی که دارای معرفت باشد، موهبتی از این برتر نیست که احساس
کند ولىّ خدا، امام برحق، عبد صالح، بنده برگزیده در میان همه بند
روز ولادت مهدی موعود ارواحنالترابمقدمهالفدا، حقیقتاً روز عید همه انسانهای پاک و آزاده عالم است.امروز ذهنیت بشر، آماده آن است که بفهمد، بداند و یقین کند که انسان والایی
خواهد آمد و بشریت را از زیربارهای ظلم و ستم نجات خواهد داد. او مثل خورشیدی درخشان است، با دلها مرتبط و با روحها و باطنها متّصل
است و برای انسانی که دارای معرفت باشد، موهبتی از این برتر نیست که احساس
کند ولىّ خدا، امام برحق، عبد صالح، بنده برگزیده در میان همه بند
ریگ های بیابان آیینه شدند و تصویر چند صد یا هزار سال را نشانم دادند. تصویر از همان روزهایی که پاهایی خسته یا شاداب، تند یا آهسته بر آن قدم گذاشته اند تا حالا. قدم در هر جا بگذاری کسی گذشته از آنجا که حالا خود توست. تو از حالا نیستی، تو از گذشته آمده ایی و بعدها هم خواهی آمد. هر کجا رفته باشی قدمت در مسیر قدم های دیگر است. هیچ وقت روی این ریگ های بیابان تنها نبوده ایی. آیینه ایی که زیر پای توست بی نهایت تصویر از همه آنانی دارد که تو هم از نسلشان هستی
همان گونه که متوجه شدهاید ویندوز ۷ روی کامپیوتر AIO های msi pro 20 که به مدارس تحویل داده شده است قابل نصب نیست به همین دلیل ویندوز ۷ مخصوص آنها را در اینجا قرار دادهام .
در این ویندوز برنامههای مربوط به مدرسه بدون مشکل قابل استفاده خواهند بود فقط توجه نمایید در حین نصب نسخه ultimate x86 را انتخاب کنید و همچنین بعدها ویندوز را آپدیت نکنید .
این فایل iso ، چهار و نیم گیگابایت حجم دارد.
بعد از دانلود این فایل را روی دیویدی رایت کنید .
دانلود
وصف امیر المومنین علیه السلام در کلام ضرار بن ضمرة (به روایت اهل سنت عمری)
مسعودی از مورخین و علمای بزرگ اهل سنت عمری مینویسد:
ودخل ضرار بن ضمرة - وكان من خواصِّ علی - على معاویة وافداً، فقال له: صف لی علیاً، قال: أعْفِیِنِی یا أمیر المؤمنین، قال معاویة: لا بد من ذلك، فقال: أما إذا كان لا بد من ذلك فإنه كان واللّه بعید المدى، شدید القوى، یقول فَصْلا، ویحكم عدلاً، یتفجرً العلم من جوانبه، وتنطق الحكمة من نواحیه، یعجبه من الطعام ما خشن، ومن اللب
ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، مشهور به ابوعلی سینا و ابن سینا و پور سینا (زادهٔ ۳۵۹ ه. ش. در بخارا –درگذشتهٔ ۲ تیر ۴۱۶ در همدان، ۹۸۰-۱۰۳۷ میلادی[۵])،[۶][۷][۸] پزشک و شاعر[۹] ایرانی[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳] و از مشهورترین و تاثیرگذارترینِ فیلسوفان و دانشمندان ایرانزمین است که به ویژه به دلیل آثارش در زمینه فلسفه ارسطویی و پزشکی اهمیت دارد. وی نویسنده کتاب شفا یک دانشنامه علمی و فلسفی جامع است و القانون فی الطب یکی از معروفترین آثار تاریخ پزشکی است.[۱۴][۱
گاهی میخواهیم حرف دلمان را بزنیمولی گاهی واقعا نمیشودهی میگویم هی میگویمهی نمیشنود هی نمیشنودگاهی فکر میکنم همه ی حرفهایم را زده امدر متنی طولانیبعد ولی هیچ چیز تغییر نکردهتعجب میکنممن که حرفهایم را گفتم پس چطور نمیفهمد نمیشنود... اصلا بی تاثیر استخودم هم نوشته هایم را میخوانم هیچ چیز جا نیفتاده ولی خودم هم که میخوانم بعد مدتها که دوباره میخواهم بخوانم بعضی جاهایش را نمیتوانم بخوانم اما میدانم در همان لحظه که آن حرف را زدم میتوانستم بخو
این که انسان در هر شرایطی بتواند منطقی و عاقل باشد، عالی است اما در
عین عالی بودن، می تواند سخت باشد. وقتی حتی هنگام دوست داشتن و عاشق بودن
هم، ذره ای کور و کر نشوی و هم چنان منطقی و عاقل باشی، این می تواند برایت
خیلی آزار دهنده باشد گرچه در عین حال مزیتش بسیار است. یک عاشق عاقل،
تمام بدی ها و ایرادها و نواقص معشوق و رابطه را می فهمد و سعی می کند همه
چیز را بسنجد و تصمیم درست بگیرد، خطاها را گوشزد کند، و حتی بفهمد با این
که عاشق است، معشوقش آدم
اگر مثل آن چیزی که میشناختمت، می ماندی، آنطور که می خواستی، دوست می داشتمت!
باب مارلی
+متاسفم که تغییراتت در جهت منفی هستش . نزول کردی عزیز . اونم با تانژانت 90 درجه ! :((
میفهمی چی میگم مهندس ...
++لطفا کمی حواس ات به خودت باشه . خوبه که شاد باشیم و از زندگی لذت ببریم اما شادی و لذتی اصیل و نابه که ما را رشد بده نه اینکه باعث بشه بعدها شاهد لحظه ای باشیم که حس کنیم خود واقعی مون را گم کردیم و یا اینی که شدیم اونی نبود که میخواستیم !
کاش میتونستم کاری ب
هلیا یک وقتی مینوشتیکی او، یکی مندوتا او، یکی مندو تا من، یکی اواصلا قلم بود که دوستمان کرد. بعدها قرتیبازی هم درآوردیم.من از تنهاییام تغذیه میکردم و از موسیقی. آتیش زیر این دیگ را هم نوشتههای دیگران روشن میکرد.حالا هلیا نمینویسد. من هم.اما امشب، دیدم جمال هم وبلاگ دارد. و کپشنهایش، از جنس بافت نرم قلب آدم است. عین کپشنهای فرزانه.هرکداممان یک جنسیم. و من با خواندن آدمها، دوباره جنس خود را بهیاد میآورم. با جوهر خودم مینویسم.من پر
هیچوقت بابت عشق هایی که نثار دیگران کرده اید و بعدها به این نتیجه رسیده اید ذره ای برای عشق شما ارزش قائل نبوده اند، افسوس نخورید!
شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیده اید.
و چه چیزی زیباتر از عشق ...
هر رنج دوست داشتن، صیقلی ست بر روح و با هر تمرین دوست داشتن، روح تو زلال تر می شود...
Cloud Strife و موهای بلوند نمادین او از طریق افزایش بخار یک شهر پر ازدحام ظاهر می شوند.
شخصیت اصلی بازی Final Fantasy 7 شمشیر شلوغی متمایز خود را دارد که به پشت او بند است.
اما این بار ، او تصویری پیکسلی نیست همانطور که در نسخه اصلی PlayStation 1997 مشاهده می شود - او به طور کامل در گرافیک های مدرن شبیه به زندگی ارائه شده است.
پنج سال می گذرد که گیمرها اولین بار در مورد Final Fantasy 7 Remake ، وقتی اولین تریلر سقوط کرد ، دیدند.
این بازسازی که اکنون از بین رفته است ، یک نسخه ک
درباره این سایت