نتایج جستجو برای عبارت :

دخترم، به خاطر خوشگلی دختران اطرافم می ترسم ازدواج کنم

سلام
​​​​​من یک دختر 32 ساله مجرد هستم.
دید منفی به ازدواج و زندگی مشترک دارم و داشتم. فقط  قبلا  که سنم کم بود یک ترس کوچیک و ناشناخته  بود، تا بعدش یک تجربه خواستگار جدی در 25 سالگی داشتم  که ناموفق بود و یه کم هم این ترس  بیشتر شد ...، بعد از مدتی تونستم با شنیدن سخنرانی های روانشناس ها و مطالعه  و پذیرفتن یک سری چیزها رو خودم کار کنم و  اون موضوع  و تجربه رو هضم کنم بگذارم کنار.
اما اخیرا دوباره این دید منفی  تشدید شده به طور کلی، علت این تر
دخترم عاشق خانواده شوهرش شده
مادری هستم 40 ساله، دو دختر دارم 18 و 8 ساله. از روزی که دختر بزرگم ازدواج کرده با بی‌احترامی‌های شدید به پدرش و من و حسادت به خواهر کوچکش، باعث ایجاد بی محبتی در خانواده و سبک کردن شوهرش شده است. جوری رفتار می‌کند که انگار خانواده شوهرش از همه بهتر هستند و ما از آن‌ها کمتریم. بدجور عاشق خانواده شوهرش شده است. این روزها دختر کوچکم هم رفتارهای او را الگو قرار داده است و از روزی‌ می ترسم که دختر کوچکم دیگر خانواده خو
گفت من اشتباهی چشمک زدم. گفتم مثل همین هواپیما که اشتباهی بهش موشک زدن؟ گفت به خدا کار و زندگی دارم، برو عشق و عاشقی رو بزار کنار. گفتم مگه من کار و زندگی ندارم؟! گفت هنوز هم از تاریکی می ترسی؟ گفتم آره، هم از تاریکی می ترسم هم از تنهایی. از آمپول هم می ترسم. از سکوت می ترسم. از صدای پر زدن ملخ می ترسم.‌ از صعود و سقوط می ترسم. از شادی و غم و خنده می ترسم. از ژلوفن و دیفین هیدرامین می ترسم.‌ از متانول و اتانول و دی متیل اتر می ترسم. از اینکه یه روز یکی
سلام
من پسری هستم ۲۶ ساله و قصد ازدواج دارم، ولی یک سری مشکلاتی دارم که نمیدونم تصمیمم درسته یا خیر. متاسفانه پدر بنده مشکل اعصاب دارن و بازم متاسفانه این ارثی هست تو خونوده ی ما. من با اینکه خیلی شوخ طبع و طنازم و کلا روابطم با مردم خوبه و تقریبا منطقی و خلاق هستم، ولی یک مشکلی که دارم اینکه ضعف اعصاب دارم و زود از کوره در میرم.
به خاطر همین از ازدواج می ترسم. اصلا دختری پیدا میشه که یه همچین منی رو دوست داشته باشه و بتونه تحملم کنه؟ البته من خی
من دلیل اینکه میخواستم همیشه تنها باشم به این خاطر بوده که 
۱ - قصد ازدواج ندارم ( به دلیل جسمی و آسیب های که از لحاظ روحی دیدم به خاطر این شرایط جسمیم نمیخوام به کسی دیگه ای ضربه بزنم) 
۲ - از وابستگی می ترسم وابسته بشم به کسی!
اما نمیدونم چرا گیر داده ام به پشتیبان خانم مهسا آ و هی بهش پیام میدادم گمونم باید ازش فاصله بگیرم بهتره.
سلام
27 سالمه و دخترم. دانشجوی ارشدم و به زودی کار میکنم. سنم به عدد زیاده ولی خودم خیلی حسش نمی کنم و به ظاهرمم نمیاد. تا به حال دوست پسری به معنای رابطه عاطفی داشتن نداشتم.
مشکلم اینه که اصلا هیچ میلی به ازدواج ندارم. حس میکنم اگر راه داشت و مشکل اجتماعی برام پیش نمیومد هرگز ازدواج نمی کردم!  البته این حس یکی دو ساله همرامه ولی برعکس در سنین بین 18 تا 25 عاشق ازدواج بودم.
قبلا زن و شوهر میدیدم دلم قنج میرفت ولی الان با خودم میگم خب که چی!، قبلا می
با سلام
بنده دختری در رده سنی 20 تا 30 سال هستم. از ازدواج متنفرم به خاطر چیزهایی که در جامعه و اطراف خود از خیانت مردان به زنان دیده ام (البته که خانم ها هم خیانت میکنند و من هم چون دخترم خیانت مردان برایم بولد شده) و کلا به خاطر روحیات مردان که نمیدانم خدادادی است یا در اثر عدم کنترل شهوت است که به یک زن راضی نمیشوند.
مطمئنا ازدواج امر مقدسی است و با این عقیده سر جنگ ندارم ولی روحیات مردان را حتی اگر در سرشت آن ها نهادینه شده باشد را به هیچ وجه نمی
شب ها کسی در گوشم آیه می خواند.
صدایش آرام و ملایم است؛مَنْ احَسَّ مِنْ نَفْسِه جُبْناً فَلا یغُزْ.کسی که خود را ترسو حس می کند، به جنگ نرود.  من یک مادرم و برای خوشبختی دخترم بدون ترس
به جنگ دنیا می روم.
اوّلین کسی که عشق را در من برانگیخته می کند؛
دخترم است. خواه زمین سیاه باشد یا سفید.
خواه تاریک باشد یا روشن.
برای خنده های دخترم جان می دهم. گفته اند اگر دختر داشته باشی،
دنیا و آدم ها و سکون و ظلمات و  عرفیات او را خواهند ترساند. من برای دخترم
ازدواج یکی از مهم‌ترین اتفاقات زندگی دختران است و در جوامع امروزی به دلیل شرایط اقتصادی ازدواج با مرد سن بالا رو به افزایش رفته است. دختران عموما به دلایل مختلفی مانند فرار از مسائل اقتصادی، خانوادگی و یا پر کردن خلاء احساسی دست به ازدواج با مردان مسن می‌زنند. ازدواج با مرد سن بالا می‌تواند معایبی مانند نگاه منفی جامعه و برچسب پول پرستی به دختر را با خود به همراه داشته باشد. البته این نوع ازدواج دارای مزایایی مانند صادقانه‌تر بودن رابطه،
به دستت که زدی زیر چونه‌ات و حالت دهنت خیره شدم. به زاویه‌ی پایین به بالای دوربین که حالت روحی‌تو نشون میده‌. به ته‌ریشی که بهش عادت ندارم. به تی‌شرت محبوبم. به موهای نرم و خوش‌حالتت. به دیوار پشت سرت. به سکوتی که ازش می‌ترسی. منم می‌ترسم. می‌ترسم به چشمات نگاه کنم. می‌ترسم صدام کنن و من نتونم جوابشونو بدم. پادشاه تنهایی، من از چشمات می‌ترسم.
پایان تلخ ازدواج از راه دور
پسرانی که خارج از ایران زندگی می کنند علاقه‌مند به ازدواج با دختران ایرانی بزرگ شده در اروپا نیستند زیرا همسرانی پرورش پیدا کرده با فرهنگ سرزمین مادری خود را ترجیح می‌دهند. بنابراین به سراغ انتخاب همسری از ایران می‌روند و طبیعتا در این راه از اقوام خود کمک می‌گیرند. معمولا این افراد از آگاهی و فرهنگ دختران ایرانی و تغییراتی که در این سال‌ها در دید و نگرش و خواست آنها از زندگی مشترک ایجاد شده اطلاعی ندارد. ذهنی
سلام
یکی از مسائل جالبی که اخیرا در خانواده برتر مورد توجه قرار گرفته، موضوع تمایل بعضی از پسران مذهبی به ازدواج با خانم های بد حجاب هستش .این مساله چه دلایلی می تونه داشته باشه ؟
به نظر بنده ؛
دلایل این تمایل رو میشه در تصورات اشتباهی که اون پسران مذهبی نسبت به دختران محجبه دارند جستجو کرد . دختران بد حجاب چی دارن که مورد توجه بعضی از پسران مذهبی قرار میگیرن ؟
آواز دهل شنیدن از دور خوش است .
چنین پسرانی به خاطر اعتقاداتی که دارند با دختران بد
من می ترسم.
من از زلزله می ترسم.
نه از زلزله ی نیمه شبی که در تقلای بیهوده به خواب رفتنم انبوهی از بتن و آجر و آهن بر سرم فرو بریزاند و خواب عمیقی را که چشم هایم مدت هاست حسرتش را دارند برایشان به ارمغان بیاورد.
می ترسم از زلزله ای که زیر و رو می کندم و چشم در چشم می کندم با منی که مدت هاست فرار می کنم از او
"اذا زلزلت الازض زلزالها
و اخرجت الارض اثقالها..."
می ترسم از رازها که نهفته بود در دل
"یوم تبلی السرائر..."
و آن زمان من تو را نخواهم داشت
"یوم
روزی اگر دخترم ذوق زده ازم امیر ارسلان نامدار پرسید با شور و شوق تمام عاشقانه اش را بگویم، زمزمه کنم زیر گوشش!
دخترم را پر توقع کنم یا خیالبافی! چه اشکالی دارد ؟
دخترم یاد بگیرد پرنسس است و هر سربازی ناجی خوشبختی اش نیست!
به دخترم یاد بدهیم بانو بودن را!

و وقتی انتخاب کردن به چنگ و دندان حریم قصر بسازد،حتی ویرانه را!
دخترم پی خوشبختی اصالت وار برود!



آدنا
سلام
من یک جوان 29 ساله هستم که مشکلی دارم برای ازدواج و ترس بزرگی دارم. جوون ها اول یک توصیه به شما میکنم، وقتی جوون تر هستید ازدواج بکنید، دخترها وقتی جوون تر هستید پیشنهاد ازدواج پسرها رو قبول بکنید.
من وقتی 20 سالم بود کلم پر از مو بود، ولی الان بالاش کچل شده، من مشکلم اینه که خجالت میکشم برم خواستگاری، خجالت میکشم سر سفره عقد بشینم، خجالت میکشم توی روز عروسیم با عروس باشم، میترسم دیگران بگن اونو نگاه کن کله کچل!، اصلا توی خواستگاری هم خجال
سلام
در ادامه پست قبلی (چرا بعضی از پسران مذهبی تمایل به ازدواج با بد حجاب ها دارند) این بار در مورد این که چرا بعضی از پسران دخترباز تمایل به ازدواج با دختران محجبه دارند خواهم پرداخت .
پسران دخترباز در دختران محجبه چی دیدند که مایل نیستند با یکی از همون دوست دخترهاشون ازدواج کنند و تمایل دارند با یه دختر محجبه که سابقه دوستی نداره ازدواج کنند ؟
از اون جایی که چنین پسرانی متاسفانه با دختران مختلفی ارتباط داشتند به این نتیجه رسیدند که اون به
بعضی وقتا مثل همین الان، حس می‌کنم همه‌ی این حس بد من از این میاد که از قضاوت شدن توسط آدمایی که می‌شناسم می‌ترسم. در واقع می‌ترسم اونا هم مثل من فکر کنن و من رو محکوم کنن و کارهام رو احمقانه بدونن. 
بعد فکر می‌کنم شاید خودمم باید یه تجدید نظری بکنم و این قدر قاضی نباشم.
 
 
کلا توو یک دقیقه، انرژیم خالی شد. به خاطر چی؟ به خاطر دو تا جمله که بین دو نفر دیگه رد و بدل شده. و ذهن خودم که خیال‌پردازی می‌کنه و از قضاوت شدن می‌ترسه. این چیزا نباید م
تولد دخترم نزدیک بود و نمی دونستم براش کادو چی بخرم؟ باسایتی به اسم  «دوزلی بوک» آشنا شدم که چند قصه‌ ی کودکانه ی جذاب دارد و می شود اسامی قهرمان های اونها رو به سلیقه ی خودت انتخاب کنی.
مشخصات، علایق و کاراکتر مورد علاقه دخترم را ثبت کردم و کتاب‌ داستانی تحویل گرفتم که قهرمان آن دخترم بود. 
سلام 
من دختری ۲۹ ساله هستم و میخوام به موضوعی اشاره کنم که ندیدم اینجا ازش حرفی شده باشه.  ۶ ساله خواستگار دارم، اما به خاطر این که قیافه‌ شون به دلم نمی‌نشست، نتونستم ازدواج کنم، من به دنبال پسر خوشگل نیستم، همین که به دلم بشینه کافیه، این مشکل اکثر دخترهاست، هر وقت خواستگار میاد کفری می‌شم از این که چرا این بار هم نشد انتخاب کنم؟ 
خود پسرها هم رعایت نمی‌کنند که باید یه سنخیتی بین ظاهر، فرهنگ و سواد هر دو طرف باشه، و میرن خواستگاری د
سلام
لطفا دقت کنید بحث حقوق زن و مرد رو کاری ندارم منظورم رو الان توضیح میدم . 
ما در خانواده برتر بارها دختر و پسرها به هم گفتیم که وقتی دختران به خاطر پول پسران رو میخوان، پس پسران هم به خاطر رابطه جنسی فقط دختران رو میخوان و دختران هم به نظر راضی هستن، میگن حالا که شما این طوری ما اونطوری! یعنی هر گروه میگه ما به خاطر شما این طوری هستیم! در صورتی که من فکر میکنم بیشتر حق با پسراست چون مراجعه کننده ها پسران هستن و شرط و کلاس گذارنده ها دختر و خا
جالبه
دخترک را اوردم کلاس زبان. منتظر نشستم یه خانوم مسنی هست کمی اون طرف تر نشسته داره با منشی حرف میزنه
میگه از دخترش خبر نداره.
دخترش ی بچه داشته ک از شوهرش جدا میشه. ب خاطر یکی دیگه. و قید همه چی رو میزنه بچه را میزاره پیش مادرش و خودش میره با اون و ازدواج میکنه و کلا با خانواده اش قط ارتباط میکنه. وقتی که بچه اش 3 سالش بوده. همه چیزو ول میکنه میره
الان مادرش میگفت به دامادم میگم زن بگیر دامادم قبول نمیکنه
میگفت دامادم میاد پیشمون میاد بچه اش ر
به گزارش عصرحباد؛ به مناسبت ولادت حضرت معصومه (س) و روز دختر پایگاه مقاومت بسیج هاجر و دارالمهدی (عج) شهر حبیب آباد روز یکشنبه مورخ ۹۸/۴/۱۶ اردوی تفریحی ویژه دختران را در باغ بانوان این شهر برگزار کرد که دختران با آسودگی خاطر و آرامش و بدون دلهره مشغول تفریحات خود باشند. همچنین دختران از اعضای شورای اسلامی و شهردار حبیب آباد بابت ساخت باغ بانوان پس از ۴ سال، تقدیر و تشکر نمودند.
مشیه و مشیانه  پسر و دختری بودند که روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند.
در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایهٔ ازدواج خود را بنا نهادند.
این مراسم را به ویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروز هم دختران
و پسران برای بست پیمان زناشویی نیت می کنند و علف گره می زنند.
این رسم از زمان کیانیان تقریباً متروک شد.
ولی در زمان هخامنشیان دوباره شروع شده و تا امروز باقی مانده است.
سلام.تو رو خدا بچه ها کمکم کنیدپسری 25 ساله ام و بیشتر شرایط ازدواج از قبیل: تحصیلات، کار آبرومند، فرهنگ بالا، روابط اجتماعی خوب، تیپ و قیافه خوب، و به قول دوستام با کلاس هم هستم!! اما شرایط مالی خوبی نداریم و در منطقه متوسط شهر مستاجریم! اما کاملا با آبرو با فرهنگ...2 ساله با دختری در محل کام آشنا شدم که روابطمون فقط یک خورده از یک همکار بیشتره در حد دوستیهای زمان دانشگاه! به ایشون علاقه دارم اما اون وضع مالی خونواده اش از ما بهتره (خیلی ثروتمند
مجموعه داستان حسن محمودی داستان محکوم به اعدام تبرئه شده ای است که بارها تا پای چوبه دار رفت و سر آخر بخت با او یار بود که زنده بماند اما همچنان نگران چهارده سالگی دختران دیگر است. سومین مجموعه داستان حسن محمودی با عنوان «از چهارده سالگی می ترسم» که داستان های آن را در فاصله سال های 81 به این سو نوشته شده است از سوی نشر چشمه منتشر شد.

مجموعه داستان «از چهارده سالگی می ترسم» شامل داستان های با نام های «قول و قرار»، «صبر ایوب»، «ناخن ها و آوازها»
مجموعه داستان حسن محمودی داستان محکوم به اعدام تبرئه شده ای است که بارها تا پای چوبه دار رفت و سر آخر بخت با او یار بود که زنده بماند اما همچنان نگران چهارده سالگی دختران دیگر است. سومین مجموعه داستان حسن محمودی با عنوان «از چهارده سالگی می ترسم» که داستان های آن را در فاصله سال های 81 به این سو نوشته شده است از سوی نشر چشمه منتشر شد.

مجموعه داستان «از چهارده سالگی می ترسم» شامل داستان های با نام های «قول و قرار»، «صبر ایوب»، «ناخن ها و آوازها»
می ترسم
فرو بریزد این بام
که بر آن ایستاده ام
و ترا آواز می دهم....
کاش !!
برودت ِ تردید
بر شاخسار ِ خیالت
لانه نسازد
تا تو ، هَزار آوایم را
در باغ کوچه های برفئ عصر بشنوی....
یک نگاه
سنگ خورده پرنده ی در مرا
قفسگیر ِ دل ِ تنگت کن
که از شاخه ی برودت زده
 از بام ِ قندیل به هِرّه بسته 
- می ترسم.....!!!!.....
گویا_فیروزکوهی 
سلام دوستان 
دختری ۲۱ ساله هستم در آستانه ازدواج، مشکلی که ذهن من رو درگیر کرده خواهرم هست که ۱۰ سال پیش ازدواج کرد و دقیقا در سن من شوهرش که به خواستگاریش اومد یه آدم باشخصیت خیلی محترم بود که به شخصه من خیلی براش احترام قائلم.
همون موقع خواهرم گفت نمیخوام چون با ظاهرش مشکل دارم اما همه گفتن ظاهر و مال چند ماه اول زندگی عادی میشه و از این حرف ها، بالاخره بعد از چند ماه با صحبت های مادر و پدرم قبول کرد و عقد کردند، اوایل عقد که اصلا میگفت روم نم
حسین پناهی)روزی به دخترم خواهم گفت:اگر خواستی ازدواج کنی با مردی ازدواج کن که به جایﻣﻬﻤﺎﻧ ﻫﺎ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺍ ﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻃﺮﻑ ﺟﻤﻊمی ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺳﺎﺳﺖ ﻭ ﺎﺭ ﻭ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ می گویندﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻃﺮﻑ ﺩﺮ ﺟﻤﻊ می ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﻧﻮﺭ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺭﻢ ﻏﺬﺍ ﻭ ﺳﺎﺸﻦ ﻭ ﺮﻭﺗﺰ ﻟﺐ ﻭ ﺟُ ﻫﺎ و... صحبت می کنند؛تو را ﺑﻪ دوچرخه ﺳﻮﺍﺭ، ﺗﺌﺎﺗﺮ، ﻨﺴﺮﺕ ﺭﻓﺘﻦ، ﻓﻠﻢ ﺩﺪﻥ، ﺷﻌﺮ ﻭ ﺘﺎﺏ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ، کافه ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺷﺐ ﺮﺩ ﻫﺎ ﺑ ﻫﻮا، سفرهای ﺑ ﻫﻮﺍﺑﺎ
نقد فیلم من می ترسم؛
بهنام بهزادی را قبل‌تر با فیلم روان و بی‌ادعای «قاعده تصادف» می‌شناختیم که در زمان خودش گامی رو به جلو در سینمای ایران بود. «وارونگی» هم، علی رغم تلاش فراوانش برای روشنفکر جلوه کردن، اثری ساده و متوسط بود که یکی دو حرف مهم را با ژستی متفرعنانه بیان می‌کرد.
اکنون اما، پس از چهار سال، «من می‌ترسم» به وضوح نشان می‌دهد که بهزادی در یک سراشیبی خطرناک افتاده و ایده‌هایی را شخم می‌زند که کفه ترازو را به سمت منتقدان تندرو ک
من دخترم و یه سوالی از آقایون بخصوص پسرهای جوان داشتم که چرا اخیراً بعضی از اون ها لباس تنگ می پوشن؟ مثلاً الان بعضی از پسران شلوارهای جذب و پیرهن‌های تنگ می پوشن و آیا نمی تونن یه کم گشادتر لباس بپوشن؟
البته باید حق داد که پسرهای الان خیلی به سر و وضع شون میرسن و دل شون میاد خوشتیپ باشن و  بعضی از دختران هم بیشتر این پسران رو پسند می کنن و دوست دارن با اینها ازدواج کنن. الان یه شلوارای مد شده لی یا کتان یا پارچه‌ای که همه تنگ و جذب هستن و شاید
سلام
بنده دختر 17 ساله ای هستم که موندم سر دو راهی آینده م. از اول تو جو پسرونه بزرگ شدم و صمیمیت خاصی با پدرمم داشتم. خانواده پرجمعیت در هر دو طرف مادری و پدری داریم که بیشترشون پسرن. همین جو پسرونه باعث شده که من یه کم از سری ویژگی های دخترونه م دور بشم. 
اهل آرایش نیستم، عاشق نشدم، به جمع خانوم ها علاقه ای ندارم و واقعا از عروسی رفتن حرصم میگیره. من خانوم خونه بودن رو بلد نیستم. بچه داری و ازدواج رو دوست ندارم، من مشکلی مثل ترنس بودن ندارم. احسا
سلام هیک عزیزم
حالت چه‌طور است؟
اوضاع بر وفق مراد می‌گذرد؟
من خوبم، خدا را شکر. سفر هم خوب است، بد نمی‌گذرد. خلاصه ملالی نیست جز دوری شما. 
الان از چند خیابان آن‌طرف‌تر از حرم امام رضا برایت می‌نویسم. اولین سفری‌ست که با میل خودم پا شده‌ام و رفته‌ام حرم. دیشب می‌خواستیم بمانیم، اجازه ندادند. من که می‌دانم امشب هم نمی‌مانیم، همه‌ش وعده‌های الکی. مثل وعده‌های قبل از انتخابات ریاست جمهوری. 
خیلی دعا کردم هیک. راستش نمی‌دانم واقعا دعا ک
من می‌ترسم، خیلی خیلی می‌ترسم
من از دنیای آدم بزرگ‌ها می‌ترسم
دنیایی خاکستری، بی‌رحم، خطرناک و پر از دروغ
دلم نمی‌خواهد جزئی از این‌جا باشم، دلم می‌خواهد فرار کنم به سرزمینی دور و رنگی
من دلم نمی‌خواهد بزرگ شوم و جزئی از آن‌ها باشم
کاش می‌دانستند چقدر وحشتناک ‌‌‌‌اند
سلام وقت تون بخیر
چرا بعضی از دختران و پسران امروزی در مورد اشتغال، ازدواج و امرار معاش به شرایط و واقعیت های جامعه نگاه نمی کنند؟ به عنوان مثال همه مون می دونیم همه چیز گرون تر شده (سکه، ارز، میوه، گوشت، پوشاک، مسکن و ...)، اما مدام به خاطر خودخواهی و راحت طلبی دوست داریم با کسی ازدواج کنیم که درآمد چند میلیونی داشته باشه، خونه و ماشین داشته باشه، مهریه چند صد سکه ای قبول کنه، جهیزیه کامل بده، حق طلاق بده و ....
به نظر شما آیا این اسمش آینده نگری
سلام  خدمت دوستان عزیز 
سوالم اینه که آیا مشکل نازایی میتونه مانع ازدواج کردن یه دختر بشه؟
اونی که نازایی داره نمی تونه ازدواج کنه و خوشبخت بشه؟ من واقعا خیلی ناراحتم به خاطر مشکل مالی نتونستم برم پیش یه دکتر زنان تا کاملا حلش کنم. آیا همه مردان بچه دوست دارن. من هر چی مرد تو اطرافم دیدم بچه دوست دارن، کلا از زندگی نا امید شدم، خیلی دلم پره. بچه خیلی زیاد برای مردان مهمه، اگه نباشه بعضی هاشون به زن سرکوفت میزنن. 
الان زندگی دختر خاله من شده ع
من می‌ترسم، خیلی خیلی می‌ترسم
من از دنیای آدم بزرگ‌ها می‌ترسم
دنیایی خاکستری، بی‌رحم، خطرناک و پر از دروغ
دلم نمی‌خواهد جزئی از این‌جا باشم، دلم می‌خواهد فرار کنم به سرزمینی دور و رنگی
من دلم نمی‌خواهد بزرگ شوم و جزئی از آن‌ها باشم
دوست دارم با کسی از این ترس و نگرانی صحبت کنم 
اما
همه شما آدم بزرگ‌ها احمقانه می‌پندارید و زاییده خیالات
بی‌خبر از این که این آدم‌ها چقدر موجودات وحشت‌ناکی شده‌اند
برخی از دختران برای پیدا کردن همسر به درخواست های دوستی پسران پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی در نهایت به ازدواج منجر شود .
امروزه ، ازدواج ها فرد محورتر شده است یعنی دختر و پسر قبل از آنکه خانواده اقدامی کند ، تصمیم به شناخت یکدیگر می گیرند و وقتی اطمینان یافتند که این آشنایی عاقبت خوبی خواهد داشت ، خانواده را در جریان می گذارند . این نوع آشنایی ها برای برخی جدی است و برای برخی دیگر حکم دوستی های زودگذر را دارد که شاید منجر به ازدوا
برخی از دختران برای پیدا کردن همسر به درخواست های دوستی پسران پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی در نهایت به ازدواج منجر شود .
امروزه ، ازدواج ها فرد محورتر شده است یعنی دختر و پسر قبل از آنکه خانواده اقدامی کند ، تصمیم به شناخت یکدیگر می گیرند و وقتی اطمینان یافتند که این آشنایی عاقبت خوبی خواهد داشت ، خانواده را در جریان می گذارند . این نوع آشنایی ها برای برخی جدی است و برای برخی دیگر حکم دوستی های زودگذر را دارد که شاید منجر به ازدوا
تورو خدا زود ازدواج کنید,زودم بچه دار بشید.به خاطر خودتون نه,به خاطر بچه‌هاتون زود ازدواج کنید.
وقتی توی چهل سالگی بچه دار میشید,بچه‌تون تربیت بهتری رو دریافت میکنه درست,ولی نتیجه‌اش میشه اینکه توی جوونی تغییر نسل فامیلش رو میبینه,توی سن کم ضعیف شدن, پیر شدن و از دست دادن تک تک عزیزانش رو میبینه.
باهاشون این کار رو نکنید!
چادرت، بهترین پناه من
پناهی بهتر از این ندارم
 
 
چرا می ترسم ..
از دور شدن از مادرم می ترسم ..
نفس های کم و بیش که به من زندگی دوباره می دن، از مادرم زهراست ..
از اینکه لحظه ای دستم از گوشه چادرش جدا بشه می ترسم
هنوزم، محکم نچسبیدم .. گاهی می رم پِیِ بازیچه ها .. مشغول میشم
 
وقتی که دیدی هر کاری که می کنی، دنیایی یا آخرتی، بازم یادش بودی، و از یادت نبرد مادرت رو 
بدون این مادر داره نگاهت می کنه ..
چه لحظه های شیرینی ..
زندگی مشترک را می سازند! وارد آن نمی شوند! 
ازدواج امری دوطرفه است
در بعضی از کامنت ها و صفحات اینترنت مشاهده کردم که از عباراتی مانند مزایای تنها بودن، تنهایی پیشرفت کردن، از اینکه همسر و ازدواج دست و پا گیر است و حرکت شما را کُند می کند و... در صحبت اکانت های دختر، حرف زده شده بود! 
پس بنظرم مفید خواهد بود که دختران بدانند، ما پسرها اعتقادی به اینگونه حرف ها نداریم
ادامه مطلب
ببین من یه ترسی از گروه درمانی دیشب ورم داشته که توهم بزنم من خیلی خفن و متفاوتم.ولی حس می‌کنم دیده نشدنم خیلی به خاطر این بوده که یه سری اطرافم بودن که همین فکر کورشون کرده بود و منو نمی‌دیدن.می‌ترسم از اینکه یکی مثه خودم تو زندگیم پیدا شه و نبینمش.از دیشب شور و غوغایی تو مغزمه که هی مغزم سعی می‌کنه خفش کنه و ازش در بره.هیچوقت این همه آدم یه جا به خاطر رنج وحشتناکی که کشیدم و شک داشتم که توهمه یا واقعیت باهام همدردی نکرده بودن.یه جورایی دیشب
در جامعه امروزی، به اصطلاح تجدد یافته، ازدواج کودکان امری تلقی میشود بسیار قبیح، اما در جامعه ای شبه مدرن مانند ایران، بسیاری ریشه این مسئله را درک نمی کنند. در عهد مدرن، ازدواج یعنی آزار! از همین جاست که عبارت ((کودک آزاری)) پدید می آید.
اما باید با مسئله جدی رو به رو شد، واقیعت چیست؟ سوال را از کودکان بپرسیم. دخترانی که در ۱۳ ساله به پسر های ۱۷ و ۱۸ ساله رفته اند و حتی بیشتر، دخترانی در همین روستاها و مناطق دورافتاده، که از زندگی خودشان راضی ا
یکی از اشتباه هایی که بسیاری از دختران و پسران قبل از ازدواج مرتکب می شوند، اصرار به هم شکل شدن است.
آنها فکر می کنند قبل از شروع زندگی باید گربه را دم حجله کشت و برای این کار تلاش می کنند
همسر آینده شان را با دعوا، قهر، خواهشش و هر راه دیگری که می دانند #عوض کرده و شبیه خود کنند.انتخاب صحیح ازدواج
آنها فکر می کنند هم شکل بودن و هم رنگ بودن، تضمینی برای ازدواج موفق است، اما اشتباه می کنند.
اگر شما هم چنین فکری را در سر دارید، نباید فراموش کنید که
به گزارش سایت تفریحی چفچفک برگرفته از هنر زندگی :  اگر ازدواج نکنیم چه می‌شود؟ ممکن است شما نیز این سؤال را بارها از خود پرسیده باشید؛ ازدواج مسئله‌ای است که بنابر شرایط درونی و یا محیطی افراد زیادی را با تعارض و دوگانگی در مورد آن مواجه می‌کند. از طرفی ممکن است تمایل به ازدواج داشته باشید و از طرفی نخواهید ازدواج کنید. ممکن است فشار‌های زیادی روی خود برای ازدواج، حس کنید. در واقع منشأ بسیاری از این فشارها عوامل فرهنگی و اجتماعی می‌باشد.

اتاق من همیشه سرد بوده. آخر وقتی احساس سرما می‌کنم، هیچ‌وقت لباس گرم‌تری نمی‌پوشم یا بخاری را بیشتر نمی‌کنم. فقط صبر می‌کنم. صبر می‌کنم تا به سرما عادت کنم.وقتی ندانسته، جسم داغی را بلند می‌کنم و دستم شروع به سوختن می‌کند، آن را رها نمی‌کنم. صبر می‌کنم، درد را تحمل می‌کنم و منتظر می‌مانم تا تحمل پوستم بالاتر برود.در تمام عمرم، تمامی مسیرهایی که می‌توانستم (در فرصت محدود رخدادهای زندگی) پیاده طی کنم، قدم‌زنان پیموده‌ام. گاهی یک مس
 
امروزه به دلیل اهمیت بیشتر به جوان‌ها و دادن حق انتخاب برای انتخاب همسر به دختران و پسران ممکن است که هر کدام از زن و شوهرها قبل از ازدواج، گزینه‌های دیگری برای این امر داشته‌ باشند که به هر دلیلی به ازدواج ختم نشده است. خاطرات گذشته جزء جدانشدنی در حافظه هر انسانی است اما گاهی این خاطرات ممکن است انسان را آزار دهد یا ذهنش را از مسیر اصلی زندگی منحرف کند.
 
 
ادامه مطلب
چن سال میشه که
یکی کنارمه
بی بوسه و بغل
اون داد می‌کشه
من توی فکرتم
پشت اتاق عمل
دعای من شده
ای کاش دخترم
شبیه تو نشه
دردام بیشتره
از درد همسرم
که فکر بچشه
موهای مشکی و
چشمای قهوه ای
دلش رو می‌بره
اسمی که دوس داره
اسم توئه ولی
این زجر آوره

من اون مداد سفیدم که وقت نقاشیت
میون باقی رنگا غریب و بی کس شد
دوباره یاد تو افتادم و زمان برگشت
دوباره یاد تو افتادم و هوا پس شد

چن سال میگذره
از گریه های من
از ازدواج تو
از عشقی که یه روز
ارزون فروخته شد
تو
برخی از دختران برای پیدا کردن همسر به درخواست های دوستی پسران پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی در نهایت به ازدواج منجر شود .
امروزه ، ازدواج ها فرد محورتر شده است یعنی دختر و پسر قبل از آنکه خانواده اقدامی کند ، تصمیم به شناخت یکدیگر می گیرند و وقتی اطمینان یافتند که این آشنایی عاقبت خوبی خواهد داشت ، خانواده را در جریان می گذارند . این نوع آشنایی ها برای برخی جدی است و برای برخی دیگر حکم دوستی های زودگذر را دارد که شاید منجر به ازدوا
 
من یک دخترم.. .
 
بــــدان . . "حــوای" کسی نـــــمی شــوم که به "هــوای" دیگری برود ... تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد .. .  روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده شده و احســـــاس نام گرفته ..  . ... ارزان نمی فروشمش...   دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک فـــردایـــم خـــواهـــد شــــد   .. . بـــی حـــرمتـــش نمی کنم و به هــر کس نمی سپارمش
سلام
ممنون که وقت میگذارید. 
دوستان من یه خواستگاری دارم که پسر خوبیه و مشکلی نداره. اما چیزی که هست اینه  که ایشون یه برادری دارن که تعادل روانی نداره، ماها میگیم طرف موجی شده، یه چیزی شبیه عقب افتادگی ذهنی.
خانواده اش میگن چون در کودکی یه دعوایی اتفاق بوده بهش شوک وارد شده و به همین دلیل موجی شده. من مشکلی با بردارش ندارم اما میترسم دروغ گفته باشن،  برادرش به طور مادرزاد بیمار بوده باشه.
میخواستم بپرسم در صورتی که مشکل از بدو تولد بوده باشه
خسته شدم از زنگای وقت و بی وقتت! اخلاق مزخرف خودم کمه جواب تو رو هم باید دم به دقیقه بدم !
به تو چه کجا می رم؟ به تو چه چیکار میکنم؟ به تو چه چند می خوابم چند بیدار میشم؟ مگه تو بابامی؟ اصلا بابامم اینقدر گیر نمیداد بهم!!
خسته شدم ازت ... از رفتارای مزخرفت ... از صدای رو اعصابت که مدام داره توو گوشام می پیچه؟ نوار مغزیم دفتر نقاشیت شده؟!
بعد اون یارو ، حالا نفر بعدی از این ور بوم افتاده؟!     سلیقه ندارم که ، بانک جمع آوری اساتید دارم واسه خودم !!
رو زن
نه بهتره که حرف بزنم. اصلا مگه چقدر به زنده‌موندن اطمینان داریم که حرف‌هامون رو بخوریم و حرف نزنیم،هان؟ 
می‌خواستم بگم هرشب کابوس می‌بینم، بعد سرچ کردم دیدم کابوس به چیزهای وحشتناک‌تری اطلاق میشه. من هرشب دارم خواب بد می‌بینم. خواب‌هایی که وقتی بیدار میشم هم کیفیت زندگی‌م رو تحت تاثیر میذاره. لابد شما هم می‌بینید. مگه میشه شما خواب بد نبینید؟ مگه میشه شماها نگران از دست دادن نباشید؟ از دست دادن خودتون و همه‌ی عزیزانتون. من می‌ترسم. ص
چند وقت پیش براتون نوشتم که از تنها شدن میترسم از اینکه دوستمو از دست بدم از اینکه خواهرم ازدواج کنه از اینکه تنها بشم ترسیدم ترسمو جار زدم و الان تنهام اونم خیلی زیاد کاش هیچ جا بیانش نمی کردم ...باید با واقعیت زندگی کنار بیام زندگی با همین موضاعات کوچک جریان داره قبول کنم که هیچ آدم پای ثابت زندگی من نیس اینکه من و ادم های اطرافم در حال تغییرند اینه میشه کامل توی عکسا متوجه شد ...چند سال بزرگتر شدم عکسای عید پارسال و قبلش و خیلی قبلتر رو با هم
انحصارطلبی! قلدربازی!
دلم گرفته... سنگین گرفته...
چرا این قدر همه جا این دو تا دیده می‌شن؟ :(
المپیاد رو ببین! کنکور رو ببین! هیات علمی دانشگاه رو ببین! تشکّل‌های دانشگاه رو ببین! اصلن چرا این قدر سطح پایین؟! قلدربازی کشورهای پیشرفته رو ببین!
نمی‌گم خودم پیامبرم یا معصومم... ولی واقعن... چی می‌شه که یه آدم به خودش حتّی اجازه میده که قلدربازی دراره؟ :( بابا آخه هیچچچچی نیستی! دست بالا رو بگیریم ماکسیمم یه قرن می‌خوای عمر کنی، بعد دغدغه‌ت اینه ثاب
یکی از بزرگترین اختلاف نظرهای من و بابا در ازدواج است. همین طور یکی از بزرگترین تفاهم های من و بابا. در ملاک و شرایط و وچون و چرای ازدواج دختران اختلاف نظرمان مشهود است و در چون و چرای  ازدواج پسرها تفاهم نظرمان.
چند روزی بود حرف از ازدواج برادر محترم بود. هر کسی حرفی می زد و اظهار نظری می کرد. خودش می گفت: عمرا. با شرایط امروزی و توقعات دخترها، بمیرد هم تن به ازدواج نمی دهد. فلانی را دیدی ازدواج کرد بد بخت شد. گرفتار شد. همیشه دعوا و تشنج که چی؟ م
زنگ زدم مشاور. بهم گفت تو اصلا هدفت از زندگی چیه؟ برای چی می‌خوای ازدواج کنی؟ زدم زیر خنده و گفتم والا خودمم نمی‌دونم از زندگی چی می‌خوام و توقعم چیه. البته اینم بگم که هنوز نه به باره و نه به داره. ولی خب اینکه من هنوز نمی‌دونم چی می‌خوام و تکلیفم با خودم روشن نیست، یه مشکل اساسیه. تا حالا فکر می‌کردم خیلی خوب خودمو می‌شناسم و می‌دونم چی می‌خوام. حالا افتادم تو یه ورطه امتحان که بدجور دارم امتحان می‌شم. دلم نمی‌خواد یه مومن رو صرفا به خا
سلام 
صحبتم بیشتر رنگ و بوی درد دل داره؛
ترسم از اینه که با بدون همدم دوران جوانیم تموم بشه، بعد از اون هم برام مهم نیست کسی بیاد یا نه، جوونی مگه بر می گرده؟، یه پسر با این سن و سال که حتی یک دوست دختر نداشته را شاید بگین خوبه. اما اون روی قضیه را نمی بینید که شاید ناتوان بوده از انجام این کار. خستگی روحی را نمی بینید. نیازهای سرکوب شده را نمی بینید. توان نداشتن برای ادامه هم نمی بینید. 
درد دل می کنم چون چاره ی دیگری نیست. زندگی بدون عشق برای من ی
یا مُنتهَی الرَّجایا
 
می ترسم از روزهایی که خودم را یادم میرود، یادم میرود چه هستم؟ که هستم و دارم چه کار می کنم وسط این هیاهوی زمان؟!
می ترسم از روزهایی که تو را نمی بینم.
می ترسم از روزهایی که ایستادن در پیشگاه تو برایم عادت می شود
می ترسم از نماز هایی از روی عادت خوانده می شوند
ادامه مطلب
اگه بیام و اعتراف کنم که تو رو دوست دارم 
چی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟
اما نه می ترسم 
می ترسم غروری رو که داری باعث بشه منم نبینی 
نه تا آخر دنیا هم که شده اعتراف نمی کنم که تو رو دوست دارم
تو
خودت گفتی که اگه یه عمر که تنها موندی و داری با رویات زندگی می کنی ،
فقط به خاطر زیبایت ، درست مثل من که یه عمر تنهام و نمیتونم هیچ شخصی رو
بپذیرم ، به خدا ملاکم زیبایی نیست 
اما بگم منم کم زیبا نیستم !
خودت اومدی گفتی قدر منو می دونی 
وقتی گفتم از من خوشت میاد 
گفتی نه
من یه دوستی دارم که سنش بالای چهل سال شد و ازدواج کرد و میخوام داستانش رو براتون تعریف بکنم و یک نقدی هم هست به دختران و پسرانی که راحت درباره سن ازدواج نظر میدن و به جوان 27 ساله هم میگن تو سنی نداری! (اتفاقا به نظر من 27 ساله هم زیاده) به 40 ساله هم میگن تو سنت کمه هنوز! به 35 ساله هم میگن تو هنوز جوانی! بگذریم!
این دوست من تا 41 سالگی زندگی مجردی خیلی شادی داشت، وضع مالیش زیاد مناسب نبود، میگفت دوست دارم ازدواج بکنم ولی خب شرایطش زیاد خوب نبود از خوا
دویست و پنجاه سال پیش از میلاد؛ در چین باستان؛ شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند، تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمتکار پیر قصر، ماجرا را شنید غمگین شد چون دختر او هم مخفیانه عاشق شاهزاده بود.دختر گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت. مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا. دختر جواب داد: می دانم که شاهزاده هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم یک
مگه میشه 6 سال هروز یه کاری را انجام بدی بعدم یادت بره؟
بله میشه بعد 6 سال صبح وقتی از خواب پاشدم نتونستم پین کد گوشیما وارد کنم وسوخت تا الانم یادم نیمده چه عددی بود!!
خوبه هر زمانی میام با ترسم بجنگم ومخفیش کنم یه اتفاق تازه ای می افته که بیشتر می ترسم
به خانه می روم
روی مبل ولو می شوم
کنترل در دست هیچ کس نیست
کانال را عوض میکنم
صدای گوینده اخبار تاول زده است!
به آشپز خانه می روم
یک زیر دریایی اتمی از کنارم رد می شود
به من هشدار می دهد
سراسیمه بر میکردم
پسرم یک نارنجک ضامن کشیدست
خودم را به زمین پرتاب میکنم
دخترم یک مین گوجه ای ضد نفر است
از خانه فرار می کنم
پیاده رو لبالب از گلوله است
مسلسلی از روبرو می آید
شلیک می کند
چقدر پیاده رو شلوغ است
چقدر آدم های مین گذاری شده اینجا در رفت و آمدند
مردی
به استناد سایت مشاوره حقوق خانواده دینا ، کسب اجازه از پدر برای ازدواج دختران تنها در صورتی مورد نیاز است که دختران دوشیزه یا باکره باشند . به همین دلیل در صورتی که دختری قبلا یک مرتبه ازدواج کرده باشد ، دیگر به لحاظ قانونی نیازمند کسب اجازه پدر برای ازدواج دوم دختر نمی باشد ؛ هر چند که این موضوع به لحاظ عرفی در نظر گرفته می شود ولی به لحاظ قانونی شرط صحت ازدواج مجدد دختر ، رضایت یا اجازه پدر یا جد پدری نمی باشد . برای دریافت اطلاعات بیشتر در
خسته شدم از زنگای وقت و بی وقتت! اخلاق مزخرف خودم کمه جواب تو رو هم باید دم به دقیقه بدم !
به تو چه کجا می رم؟ به تو چه چیکار میکنم؟ به تو چه چند می خوابم چند بیدار میشم؟ مگه تو بابامی؟ اصلا بابامم اینقدر گیر نمیداد بهم!!
خسته شدم ازت ... از رفتارای مزخرفت ... از صدای رو اعصابت که مدام داره توو گوشام می پیچه؟ نوار مغزیم دفتر نقاشیت شده؟!
بعد اون یارو ، حالا نفر بعدی از این ور بوم افتاده؟!     سلیقه ندارم که ، بانک جمع آوری اساتید دارم واسه خودم !!
رو زن
سلام خدمت کاربران عزیز خانواده برتر
من حدود دو سال با یک دختر توی فضای مجازی آشنا شدم و رابطه مون بسیار صمیمی شده و قرار گذاشتیم با هم ازدواج کنیم. من در حال حاضر بیست دو سالمه و دارم مدرک لیسانسم رو میگیرم و هنوز شغل ثابتی ندارم و سربازی نرفتم. 
مادرش موضوع رو فهمیده و اون دختر الان زیر فشار حرف های ایشون قرار داره، من نمیدونم الان تو این شرایط باید چه کنم؟ لطفا راهنماییم کنید. میخوایم جوری این مشکل رفع بشه که خانواده هامون نفهمند، آشنایی مو
سلام 
دخترم ۱۵ سالشه، پسری ۱۹سال با من تماس گرفته و میگه دخترت رو میخوام، اگه به من ندید جور دیگه به چنگش میارم، منم مخالفتم رو بهش گفتم ولی دست بردار نیست و تلاش داره از نزدیک منو ببینه و با من صحبت کنه.
من شماره پدرش رو گیر آوردم، میتونم با پدرش صحبت کنم که پسرش رو سر براه کنه، چون ادعا میکنه که خانواده ش میدونن که دختر منو دوست داره.
مرتبط با بحث ازدواج فرزندان:
یه پسر 19 ساله ادعا میکنه دختر 15 ساله م رو دوست داره
دختر 16 ساله م زیر نظر من با یه پ
سال ها پیش در چین باستان شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید بشدت غمگین شد چون ...
 
سال ها پیش در چین باستان شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید بشدت غمگین شد چون دختر او مخفیان
سلام،من یک دختر محجبه و تحصیل کرده هستم،تمایل به ازدواج با یک مرد دارم که سپاهی باشن سن اصلا مهم نیست،ولی خودم کم سن هستم،واقعن کلافه شدم،هر خواستگاری که دارم سپاهی نیست و تمامی موردای سپاهی و نظامی بابت زیبایی من که یکم از این زیبایی مصنوعی هست و بقیه اش طبیعیه ،به مرحله ازدواج نمیرسه و فکر میکنند من اون ها را به خاطر خودشون نمیخام ،نمیدونم چطوری بگم باطن من از چشمای معصومم پیداست،
سلام یوکا؛
 
دلم برای تو تنگ شده بود.
فردا می‌روم.کجا؟ فراتر از ترسم. امروز دوتا از همکلاسی‌هایم داشتند در مورد هدفشان حرف می‌زدند. من نمی‌دانم چه هدفی دارم. فقط دلم می‌خواهد بنویسم. و از اینجا بروم. خیلی می‌ترسم.
 
یابلو.
آموزش های رزمی و نظامی به دختران پیشمرگه در یک اردوگاه در اربیل مرکز اقلیم کردستان عراق دهها دختر کُرد تحت آموزش نظامی قرار دارند.
به گزارش چفچفک، بیش از 300 داوطلب در این اردوگاه که در شرق اربیل قرار دارد آموزش های رزمی و نظامی می بینند.
یکی از فرماندهان پیشمرگه که مسئول آموزش این دختران است می گوید داوطلبان در چهار ماه انواع آموزش کار با سلاح های سبک و متوسط را می گذرانند و وظایفی که بر عهده آنان قرار داده می شود می پذیرند.
به گفته این فرماند
این پست به خاطر این نیست که ازتون راهنمایی می خوام یا حرفایی بودن که تو دلم مونده بودن یا هرچی. اینو نوشتم تا فقط بهش ثابت کنم، اگه بخوام، می تونم.
من تمام تلاشم رو کردم که خودم باشم و در نظر خودم تو این کار موفق بودم. اما همزمان یه احساسی از اون پشت بهم سیخونک می زنه که تمام حرفای من دروغه و من فقط چیزایی رو می گم که در نظر خودم قشنگن و اگه کسی این حرفارو به من بزنه خوشحال می شم و من دارم نقش آدم خوبه رو بازی می کنم و اگه کاری کنم که اونا خوشحال و ا
عجیبه.نمی‌دونم چرا این روزا انقدر نگران همه‌چیزم. نمی‌دونم چی باعث می‌شه اینقدر ناآروم و بی‌قرار باشم. (آهان به خاطر فلان چیز؟ بی تاثیر نیس ولی خب that may not be all the thing)برای خودم نگرانم. برای خیلی از دیگران هم. احساس بی‌ثباتی نسبت به آینده دارم. احساس گناه نسبت به گذشته.چرا اینقدر این دو تا رو می‌نویسم؟ حس ترس از آینده و حس گناه از گذشته... واقعا اگه منطقی نگاه کنیم من نه اونقدر گناه‌کارم و نه اونقدر ناآگاه از آینده. پس چی باعث می‌شه اینقدر نگر
رابطه با دوست دخترم:علاقه و نیاز به برقراری ارتباط با جنس مخالف در هر انسانی وجود دارد.
و این عامل نیز باعث می شود که افراد در زندگی و ازدواج تغییر ایجاد کنند.
در حقیقت، مردان و زنان، یا دختران و پسران، احساسات در مجاورت یکدیگر را جذب می کنند.
رابطه با دوست دخترم
رابطه با دوست دخترماز لحاظ جنسی و احساسی، آنها احساس خاص خود را در دوستی با یک هم جنس خود تجربه نمی کنند.
دوست دارند با جنس مخالف ارتباط برقرار کنند. از لحاظ اعتبار این نیازها و هیجان.
«مشاهده دختران سودانی که عمل ختنه ای ده چندان وحشیانه تر از عمل دختران مصری را به خود دیده بودند ، مرا سخت به وحشت انداخت . در مصر به قطع کلیتوریس اکتفا میکنند و معمولا تمام ان را هم بر نمی دارند . اما در سودان، عمل ختنه قطع کامل تمامی ارگان های تناسلی بیرونی را در بر میگیرد. انها علاوه بر قطع کلیتوریس ، دو لب بزرگ بیرونی ، و دو لب کوچک درونی را نیز قطع میکنند .تنها دهانه بیرونی مجرای تناسلی انها از اسیب در امان می ماند، البته ان هم بعد از دوختن چ
«مشاهده دختران سودانی که عمل ختنه ای ده چندان وحشیانه تر از عمل دختران مصری را به خود دیده بودند ، مرا سخت به وحشت انداخت . در مصر به قطع کلیتوریس اکتفا میکنند و معمولا تمام ان را هم بر نمی دارند . اما در سودان، عمل ختنه قطع کامل تمامی ارگان های تناسلی بیرونی را در بر میگیرد. انها علاوه بر قطع کلیتوریس ، دو لب بزرگ بیرونی ، و دو لب کوچک درونی را نیز قطع میکنند .تنها دهانه بیرونی مجرای تناسلی انها از اسیب در امان می ماند، البته ان هم بعد از دوختن چ
.باسمه تعالی
امور اجتماعی
ازدواج
غزل۳

می کند احمد سفارش، جملگی در ازدواج
می شود احسن تکامل، بندگی در ازدواج
هست کفویت همان درک مقابل هرجهت
آن تداوم می دهد هر زندگی در ازدواج
می شود شیرین اگر هم کفو باشد همسرت
می دهد احمد بشارت رستگی در ازدواج
لازم است کفویت افراد در قبل از نکاح
آن تداوم می دهد هر زندگی در ازدواج
در مقابل نهی کرده ، مردمان را از طلاق
می شود جمعی دچار ماندگی در ازدواج
رزق می گردد دو چندان،گر شود جاری نکاح
نیست ممدوح و روا آزرد
در عجبم از شیعیانی ‌که شهادت فاطمه و قبرستان بقیع دلشان را می‌سوزاند اما اعدام‌های دسته‌جمعی شهریور شصت و هفت و گورستان خاوران دلشان را خنک می‌کند. فاطمه سه روز متوالی افطاری روزه‌ی خویش را به یتیم، اسیر و مسکین می‌بخشد و ایشان سه دهه‌‌ی متوالی افطاری روزه‌ی سکوت خویش را به حق‌السکوت. این شیعیان علی گمان می‌کنند با گور کندن برای فاطمه به علی یاری می‌رسانند.  تصویری که از فاطمه می‌سازند دختر بچه‌ای است که زود ازدواج می‌کند و زودتر
◀مسیح علینژاد رو همه تقریبا به خوبی میشناسیم،کسی که تلاش میکنه تا با حرفها و کلیپ های بی بند و باریش،حجاب و چادر رو از سر زنان ایرانی برداره...مسیح علینژاد کسی هست که خودش ازدواج سفید داشته هست.ازدواج سفید به ازدواجی می گویند که بدون خواندن هیچ صیغه و عقدنامه ای با طرف مقابل اعلام زوجیت میکند و حتی رابطه جنسی برقرار میکند.یک انسان چقدر میتونه احمق و فاسد باشه که بخواد اینجوری ازدواج کنه و بچه ای هم که آز آنان به دنیا می آید قطعا زنازاده خواهد
ازدواج دردسر ساز
ازدواج یکی از مهمترین مراحل زندگی هر فردی است.اگر در انتخاب همسر دچار اشتباه شویم زندگی ما نابود می شود و دچار مشکلات زیادی خواهیم شد .پس بهتر است قبل از ازدواج به نکاتی مهم توجه کنید
به ادامه بروید
ادامه مطلب
سلام 
من دختری 20 ساله با قد 160 وزن 50 هستم، درباره رشته های ورزشی سوال داشتم که چون فعلا به مربی دسترسی ندارم، خواستم از راهنمایی شما دوستان عزیز استفاده کنم.
تصمیم گرفتم تابستون برم باشگاه، ولی خیلی سردرگمم که چه رشته ای رو برم که هم ظرافت دخترونم حفظ بشه هم بدنم رو فرم بیاد، هم یه خورده چاق بشم. میخوام اول برم بدنسازی که بدنم رو فرم بیاد و یه کم هم وزنم رو بالا ببرم بعد برم زومبا. به نظرتون من اگه بدنسازی رو ول کنم بعد یه مدت برم زومبا اون اند
رئیس سابق دانشکده روان شناسی دانشگاه تهران گفت: جامعه شناسان و پزشکان باید اطلاعات خود را بازنگری کنند و دختران را از ازدواج در سن بالا نترسانند و ناخواسته به ازدواج نکردن افراد دامن نزنند.
در همایش ملی چالش های خانواده ایرانی شهیندخت ملاوردی معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری گفت: امروز خانواده دچار تحولاتی مانند کوچک شدن ابعاد خانواده، افزایش طلاق، بالارفتن سن ازدواج شده که این تحولات جهانی هستند و مختص کشور ما نیستند.
او با بیان ای
اغلب افراد نیازهای جنسی و فرزندآوری را مهم‌ترین دلایل ازدواج می‌دانند. اما این روزها شاهد بالا رفتن سن ازدواج و حتی گاهی عدم تمایل زوجین به والدگری هستیم. بالا رفتن سن ازدواج به هر دلیلی که باشد، آسیب‌های متعددی برای خود فرد و جامعه در پی دارد. اگر کمی درباره مقوله ازدواج مطالعه داشته باشید، متوجه می‌شوید که ازدواج فقط راهی برای برطرف کردن نیازهای جنسی نیست؛ بلکه دلایل و اهداف ازدواج معنای عمیق‌تری دارد. در این میان گروهی از افراد هستن
فیلم سینمایی «من می ترسم» ساخته بهنام بهزادی در بخش سودای سیمرغ سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
فیلم سینمایی «من می ترسم» ساخته بهنام بهزادی در بخش سودای سیمرغ سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارد.بازیگران اصلی این فیلم النازشاکردوست، پوریا رحیمی‌سام، امیرجعفری، ستاره پسیانی، مهران احمدی، پیام یزدانی، مجید جعفری و یگانه رفتاری هستند.در «من می‌ترسم» بازیگران هر کدام در نقش‌های متفاوتی جلوی دوربین رفته‌اند .
ادامه م
 
من یه زنم
تحصیل کرده،صاحب ۳ فرزند دسته گل، همسری که عاشقانه دوسش دارم، زندگیی شاد و دوست داشتنی.
تو زندگی ام خدا رو شکر چیزی کم نداشتم. اما دیدم عده ای هستند  از زنان مومن جامعه ام ، از زنان مسلمان ، که در شرایط جالبی نیستند
نیازی به آمار  و ... نبود تا به فکر فرو برم
فقط باید به اطراف خودم توجه می کردم... بیش از انگشتان دو دست ...، تعداد زیادی از دختران همسن خودم در فامیل و دوست و آشنا  هنوز مجرد و بی شوهر بودند! پسران تو سن مناسب ازدواج اینان ازدو
سلام به همه ی کاربران محترم
من در بعضی روابطی که در اطرافم میبینم گاهی متوجه یه رفتارها و شوخی هایی بین خانم و آقا میشم که از نظر خودم دلنشین نیست، خواستم اینجا مطرح کنم.
بعضی آقایون با همسرشون درباره موضوعاتی مانند ازدواج مجدد، طلاق، رفتار و چهره دختران دیگر شوخی می‌کنند تا خود را بیشتر در دل همسرشون جا کنند، غافل از این که برای بیشتر خانم‌ها اصلا شوخی محسوب نمی‌شود و احساس ناامنی به خانم ها میده ...
سوالم از خانم ها اینه که واقعا اینجور شو
سلام
بنده دختری هستم از یه خانواده معمولی، چند ماهی با آقا پسری که از خودم 3 بزرگتر بود و به ایده آل های من نزدیک بود آشنا شدم (البته با آگاهی خانواده ها)، برای خوشحالیم تلاش میکرد، تحصیلکرده و دارای ظاهر خوب و کار خوب بود، همه چیز داشت خوب پیش میرفت، ایشون از نظر فکری و اخلاقی به دل من نشسته بودن تا اینکه پدرم با جدیت گفت چون برای یه شهر نیستیم مخالفم و راضی نیستم و مخالفت شون رو به من و ایشون هم اعلام کردن.
ایشون هم گفتن دو نفر که به سن ازدواج م
چن وقت پیشا برای اردوی دختران آسمان باید  با مادر تماس می گرفتیم. و وسایل اردو و شرایط اردو را براشون می گفتیم زنگ زدم به یکی از مادر  سلام علیک کردم  گفتم شما خانم باقری هستید گفت بله ..باهاش حرف زدم کلی  و شرایطا گفتم  فرداش خانم جعفریان گفت چرا با یه مادرا تماس نگرفتی .. گفتم چرا تماس گرفتم .... یه بار دیگه می خواستیم بیرون بریم زنگ زدم به همون شماره.. گفت ببخشید اشتباه تماس گرفتید  قبلا هم اشتباه تماس گرفته بودید(خوب خانم حسابی چرا اون سری نگ
دخترم، همیشه اول "نه" بگو! بعد فکر کن ببین ارزششو داره یا نه! همیشه اول "نه" بگو چون من تو رو می‌شناسم. اگه فقط یه لحظه فکر کنی به این‌که صرفا ممکنه بعدا با اون آدم چشم تو چشم بشی دیگه هیچ‌وقت جرئت نمی‌کنی نه بگی!
به‌هرحال احساس می‌کنم پشیمونی از رد کردن چیزی خیلی بهتر از قهر کردن با خودته سر تو رودربایستی موندن! :)
 
پ. ن1: مایه مباهاته که دیروز یه قرون پول اضافه هم استفاده نکردم! ولی دیگه وقتی رسیدم خونه داشتم از گشنگی میمردم:)
پ. ن2: دیروز برنامه
قصد ازدواج دارم من را راهنمایی کنید
یکی از مهمترین قسمت های زندگی هر شخصی ازدواج است . اگر ازدواج موفقی داشته باشید از زندگی خود لذت خواهید برد اما اگر انتخاب شما درست نباشد ازدواج ناموفقی خواهید داشت
به ادامه بروید
ادامه مطلب
روز جهانی دختران
11 اکتبر از طرف سازمان ملل متحد بعنوان روز جهانی دختران نامیده شده است . دلیل اینکه یک روز در سال را بنام دختران تعین کردند این است که توجه جهانیان را به شرایط سخت و کمبود های اجتماعی دختران در سراسر دنیا جلب کنند.
 
سابقه تاریخی روز دختر
ایده نامگذاری روز دختران در سال 2003 قسمتی از کمپین Because I am a Girl   بوجود آمده است. در کشور آلمان برای اولین بار در سپتامبر سال 2008 از طرف انجمن Plan International که در حقیقت یک سازمان بین المللی حمایت از
به استناد سایت مشاوره حقوق خانواده دینا ، یکی از شرایط لازم برای ثبت ازدواج دختران ، اجازه یا رضایت پدر می باشد ؛ لکن گاهی پدر یا جد پدری بدون دلیل موجه از دادن اجازه ازدواج به دختر مضایقه می کند که در این شرایط ، دختر می تواند با ارائه دادخواست اجازه ازدواج به دادگاه خانواده و معرفی کامل مردی که قصد ازدواج با او را دارد ، برای ازدواج اجازه کسب کند . برای دریافت اطلاعات بیشتر و مشاهده نمونه دادخواست اجازه ازدواج دختر از دادگاه بر روی لینک زیر
ارباب…آخر درد من یکی دوتا نیست، با وجود این همه بدبختی نمی دانم دیگر خدا چرا با من لج کرده و چشم تنها دخترم را چپ آفریده است. دخترم همه چیز را دوتا می‌بیند...ارباب پرخاش کرد که : بدبخت، چهل سال است نان مرا زهرمار می‌‌کنی، مگر کور هستی نمی‌بینی که چشم دختر من هم چپ است؟!دهقان گفت : چرا ارباب می‌بینم اما چیزی که هست، دختر شما همه‌ی این خوشبختی‌‌ها را "دو تا" می‌بیند، ولی دختر من ، این همه بدبختی را ... .
 
امثال و حکم علامه دهخدا
امروز تولد ده سالگی دخترمه، یک دهه بودن با هم را تجربه کردیم، اون نوزاد کوچولو را که میترسیدم از دستم بیفته الان که بغل میکنم همه ی آغوشم را پر میکنه، با هم قدم میزنیم، با هم گپ میزنیم، با هم کل کل میکنیم، با هم کتاب میخونیم و بهم کتاب و موسیقی ‌و لباس و ... پیشنهاد میده یعنی صاحب سلیقه و علاقه هست :)) 
خداوندا زندگی دخترم پر باشد از روزهای روشن و انسان های پرنور و‌ خودش باشد یکی از نورهای روزگار 
گوشی ساده دویست تومنه 
یه سیمکارت هم ۱۸۰ تومنه 
زورم اومد گرونه آخه :/ 


دعا می کنید برام؟ کمر دردم واقعا مزخرفه 
این تهوع بی سروته گاه گاهی هم نمی دونم چیه شایدم چون گاباپنتین خواب آور رو خوردم و باید بخولبم و مسلما این وقت روز خوابم نمیبره حالم بده 
خدا نکنه کمرم تیر بکشه دو خم میشم عین پیرزن پیرمردها! عین مادر بزرگ ۸۰ ساله ام 
تیر می کشه و فلجم می کنه 
آه خدا 
تو گروه تلگرامی خواهران خواهرم از این گفت که یه دوستش مهریه تعیین نکرده و عوضش حق
جوانان مجرد را دریابیم!
زهراخانم، خانمی است مؤمن و میانسال. قلبش باور کرده که راوی ازدواج بودن، ثواب دارد و خدا و پیغمبر را خشنود می‌کند. او نه سایت دارد، نه تشکیلات، نه بودجه و نه سازمان. همۀ ابزار او، یک دفترچه است و یک قلم؛ همین! و البته قلبی سرشار از ایمان و همتی بلند و عزمی استوار. زهراخانم، نام دختران و پسران بی‌همسری را که می‌شناسد یا به او معرفی می‌کنند، در دفترچه‌اش می‌نویسد؛ با مشخصات آنان. او با ذکاوت خدادادی‌اش، آنان را نسبت‌س
 
مشکلی که من الان چند ساله که پیدا کردم،
اینه که،
 
واقعا نمیفهمم ازدواج به چه دردی میخوره.
 
یعنی پوینت کاغذ امضا کردن چیه؟
 
چرا من باید کاغذ امضا کنم و خودم و بقیه رو توی دردسر احتمالی بندازم و شاید علاقه م به شریک زندگیم بعد ازون ازدواج کم هم بشه و حس کنم محدود شدم یا حالا وای چه خبره؟! که چی بشه؟! وقتی که میشه بدون کاغذ هم عاشق بود و با علاقه بیشتری زندگی کرد؟
 
الان این روزها کشورهای بسیاری دوست دختر پسری یا نامزدی رو به اندازه ازدواج قبول
سلام
دوستان من امروز می خوام موضوعی رو به بحث بذارم درباره نقش صدا و سیما در ترویج ازدواج. به نظر شما صدا و سیما چقدر در زمینه ترویج ازدواج تاثیر گذاره؟، به نظرتون چقدر در کم شدن ازدواج تاثیر گذاره؟، البته می خوام در این پست به موضوع ترویج زندگی لاکچری که صدا و سیما باعث و بانیش بوده نپردازیم چون به نظر من تو پست های دیگه و سایت های دیگه به اندازه کافی بهش پرداخته شده.
من می خوام به سایر شرایطی که صدا و سیما موثر بوده و یا ضد ازدواج اقدام کرده ب
مغزم با سرعت وحشتناکی کار میکنه
باید خیییلی بنویسم این روزها خیلی خیلی اما نمیشه تا میام بنویسم پریده یا اینقدر میگذره که یادم میره نوشتن و موضوع...
الان که در یه وضعیت عجیبی نسبت به مصطفی قرار گرفتم قشنگ حس میکنم ترسم رو از نزدیک شدن آدمها بهم، از اینکه تو چشمشون بزرگ دیده بشم آدم مهم پرثمر اثرگذار خفن ال و بل
ترسم از کم آوردن تو دوستی
بهارنام دیگر توست!زنی که دامن بلندی دارد از هزاران بوسه ی بهاریو دستانش از جنس درختان سپید توت!چگونه به عشق من می خندی؟تو عاشق نبودی که ببینی چگونهمیان یاس های زردبه سخره می گیرد قلبم را آنکه تمام عمرشتا پایان عمرم،در خیالم می خرامد و می خرامد!
چه معشوقه بی پروایی!آنکه ورد سخنش بارانو نقاشی هایش هم‌آغوشی باغ است و جوی‌های پر از شراب انگوراو،بهارک معشوقه من است!زنی که یکشب بهاری قرار بودنرم نرمک برساند مرا به سحر سپید برکه ها!
به جستجویش،
ه
طبق آمار ها در صورت ازدواج مردهای دهه پنجاه و شصت باز هم حدود یک میلیون! دختر دهه شصتی موفق به ازدواج نمیشوند و شاید مجبور باشن تا آخر عمر مجرد بمونن.
پسرای دهه شصتی در یک اقدام غافلگیرانه برای ازدواج سراغ دخترای جوانتر دهه هفتادی رفتن و دخترای دهه شصتی شانس ازدواج رو از دست دادن!
دخترایی که مسن شدن و با اومدن دخترای ترگل ورگل دیگه شاید چندان بختی برای ازدواج نداشته باشن.
 
پ.ن:شاید بگین از لحاظ مالی و جنسی خودشون رو ارضا میکنن؛اما هیچکدوم مثل
ازدواج و تشکیل خانواده و بخش مهمی از زندگی آدمی است و گریزی از سختی ها و آسانی های آن نیست. اما بحث اینجاست ما باید این سختی‌ها را تحمل کنیم تا شاید روزهای خوش بیاید؟
هرگز ما به این جهان نیامده ایم تا خود را بکشیم، تا به خود رنج دهیم. کافیست شما به مشاوره ازدواج بروید تا مسائل خودتان به ویژه مواردی که گمان می کنید به رابطه تان آسیب می زنند حل شود و علاوه بر آن یاد بگیرید اصول زندگی مشترک بر اساس نظر مشاور ازدواج خوب در تهران و با این فرهنگ چگونه
نشانه های عاشق شدن دختران
 
1- هر کجا شما باشید او هم همانجاست :وقتی دختری عاشق می شود ، به طور اتفاقی هر کجا که آن پسر باشد او هم پیدایش می شود . به عبارت بهتر سعی می کند بیشتر در اطراف شما باشد . دخترها به خاطر اینکه در ابراز علاقه شان غیر مستقیم عمل می کنند سعی دارند تا با این کارها توجه پسری را که به او علاقه مند شده اند به خود جلب کنند . ولی متاسفانه اکثر پسران نسبت به این رفتار دخترها بی تفاوت هستند . پس توجه داشته باشید که اگر دختری به صورت مدا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

mohammad-pouyan-moeini