نتایج جستجو برای عبارت :

دردم می آید

درد دارم
دستم را که در گچ است نمی گویم
دکتر گفت بی حس است
دردم چیز دیگری ست
می دانم که می توانی حدس بزنی
آری،دردم تویی
درسته،از صبح تا شب پیشمی
اما فکرت جای دیگری ست
می دانی که می توانم حدس بزنم
آری،به او فکر می کنی
اما جانم،بدان
او به تو فکر نمی کند
اما من از صبح تا شب که پیشمی
به تو فکر می کنم 
به تو نگاه می کنم
و هر روز دوباره عاشقت می شوم
 
+عمل انجام شد. توده خیلی بزرگ بود مجبور شدن مقداری از بافت برست رو هم باهاش بردارن بالاجبار. 
 
+ دردم زیاد بود نمیتونستم گوشی بگیرم دستم . منم که راست دستم! الانم با دست چپم گوشی رو گذاشتم رو پام تایپ میکنم که راحت تر باشه. شاید بگم لپ تاپ بیارن . حداقل دکمه هاش بزرگتره... 
 
+دردم واقعا زیاده و دست راستم هم شده بادکنک :|
 
آبروی باد اگر سمباده بر یاد بکشد، وای من که چه تو را از یاد من خواهد برد؟ وای که هر باد و برف و بورانی زخمه‌ای جدیدم می‌زند از عمق زخم تو. وای من که هر گریه‌ی آسمانم، آبستن از بخار خیس تن توست. وای من که از یادت نمی‌بَرم و نمی‌بُرم. وای من که دریغم از مرهمی برای یادت. وای من که از بی‌پناهی تو پناه بر شعر و الکل و سیگار و بیهودگی روزگار. وای من که مبتلای تو و اسیر بطالت بی‌تو. وای من که خشکه خشکه تکه‌های لبم زنده به بوسه‌باران لب‌هایت. وای من که
متن آهنگ سالار عقیلی بنام نگار
دوستش میدارم و دردم نمیداند نگار
مبتلایش کن به دردم
ای طبیبا بی شمار
هرچه کردم مهربانی
بی وفایی کرد مرا
او نمیداند چه آورد
بر سرم دیوانه وار
او نمیداند چه آورد
بر سرم دیوانه وار
طاقتم تاب است و گشتم
بی تحمل این زمان
با شکیب و بی صبور
از درد دوری های یار
بیم رسوایی نمانده
آبرویم رفت و رفت
تا شدم انگشت نمای کوی و برزن
ای نگارا عشق من را
از نگاهم بر بخوان
ای طبیبا کو دوای درد
بی درمانِ یار
گر بماند یک نفس از عمر باقی
م
متن نوحه قافله سالار من کجایی ای دوای دردم
پناه حرم کجا داری میری برادرم
بدرقه راه تو باشه چشم ترم
آهسته تر برو داداش مضطرم
حسین وای وای وای وای
قافله سالار من کجایی ای دوای دردم
پی تو هر کجا می گردم
تو رو تو قتلگاه گم کردم
***
دانلود نوحه قافله سالار من کجایی ای دوای دردم با نوای حاج امیر عباسی
***
ای بدن صد پاره رو خاک داغ این صحرایی
چرا مقطع الاعضایی
بگو کجا برم تنهایی
حسین وای وای وای وای وای
پناه حرم هنوز یادم نرفته لحظه ی رفتنت
بمیره خواهرت
۵۸- صید او شدم دردا که یار در غم و دردم نماندو رفت   مار چو دود برسرآتش نشاند و رفت مخمور باده طرل انگیز عشق را     جامی نداد و زهر جداییچشاند و رفت چون صید او شدم من مجروح خسته را       دربحر غم بماند و جنیبت براند و رفت … صید او شدم – دردا که یار در غم و دردم نماندو رفت – غزل
منبع : فالگیر
۳۸۸- دولت وصل دردم از یاراست و درمان نیز هم     دل فدای او شد وجان نیز هم این که می گویند آن خوشتر زحسن یارما این دارد وآن نیز هم دوستان در پرده می گویم ولی     گفته خواهد شد به دستان نیز هم هردو عالم یک فروغ روی اوست     … دولت وصل – دردم از یار است و درمان نیز هم – غزل ۳۶۳ – ۳۸۸
منبع : فالگیر
متن آهنگ حامد همایون نارفیق
متن آهنگ حامد همایون به نام نارفیق
Hamed Homayoun Naa Refigh

من که درداتو بغل کردم براتدستمو تا ته عسل کردم براتمن که بارونی شدم دور و برتاما خورشیدو گرفتم رو سرتای دلیل گریه ی رو گونه هام رفتی بالا اما از رو شونه هامفکر میکردم مثل جون بودم برات اما نه من نردبون بودم براتمن کنار هیشکی دردم کم نشد من رفیقامم عوض کردم نشدهمه ی یک جوری نشون دادن بدن اونا که دورم بودن دورم زدنمن کنار هیشکی دردم کم نشد من رفیقامم عوض کردم نشدهمه
دانلود آهنگ از مرتضی جعفرزاده جدید غمگین و احساسی به نام سلطان قلب بیا ای بهترین درمان قلبم نذار تنها بمونم کوه دردم با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang Morteza Jafarzade – Slotane Ghalb – Khabar Dadan Ke Yaram Yar Gerefte
دانلود آهنگ مرتضی جعفرزاده سلطان قلب : بیا ای بهترین درمان قلبم نذار تنها بمونم کوه دردم
خبر دادن که یارم یار گرفته دلم از دوریش ماتم گرفته
دیگه یاره وفا داری ندارم دلبرم رفته دلداری گرفته
بیا ای بهترین درمان قلبم نذار تنها
این شبا تو یادت نره.. چیِ میشهـ تهـِ این زندگی ؟  دخترمو از رو تخت بلند کردم دستاشو بوسیدم 
و بردمش زیـر دوش. ولی هنوز اشک میریزه هنوز بغـض داره .. داغونهـ اوضاش :') دخترم دردش یکی دوتا نیست که؛ زیاد بهش قول دادم کهـ اینجوری نمیشه دیگه ولی .. شد .. خاستم دنیاشو بسـازم خاستم خوشحال ببینمش :') نشد . چرا؟ آخهـ همه ی آیندشو همه هدف هاشو با توجه ب عشق ش ساختمـ! عشقـ.ی که واسش اهمیت نداشت دخترشو خوشحال ببینه یا با دستاش خوردش کنه :') بازم این دُ
خداوندا
سرزمین مرا از 
          دشمن،
                خشکسالی
                           و دروغ 
                                 در امان بدار.... :( 
 
 
 
- دلم میسوزد و کاری ز دستم برنمیاید... 
شبان آهسته میگریم که شاید کم شود دردم
تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید
خانه
محسن لرستانی
دانلود آهنگ محسن لرستانی به نام مونس دردم
دانلود آهنگ محسن لرستانی به نام مونس دردم
دانلود آهنگ مونس دردم از محسن لرستانی
 
ترانه و آهنگ جدید بسیار زیبا و شنیدنی نگاه از محسن لرستانی با کیفیت اورجینال
 
و لینک مستقیم و پر سرعت به همراه تکست و متن آهنگ + پخش آنلاین
محسن لرستانی moones dardam
مونس دردمdownload new song from Mohsen lorestani called moones dardam
متن آهنگ مونس دردم
 
بازیچه دست هوس غرق گناهیچو من ز غم و قصه بمیریالهی الهی الهی ...
 
بازیچه
خانه
محسن لرستانی
دانلود آهنگ محسن لرستانی به نام مونس دردم
دانلود آهنگ محسن لرستانی به نام مونس دردم
دانلود آهنگ مونس دردم از محسن لرستانی
 
ترانه و آهنگ جدید بسیار زیبا و شنیدنی نگاه از محسن لرستانی با کیفیت اورجینال
 
و لینک مستقیم و پر سرعت به همراه تکست و متن آهنگ + پخش آنلاین
محسن لرستانی moones dardam
مونس دردمdownload new song from Mohsen lorestani called moones dardam
متن آهنگ مونس دردم
 
بازیچه دست هوس غرق گناهیچو من ز غم و قصه بمیریالهی الهی الهی ...
 
بازیچه
حامد همایون نارفیق
دانلود آهنگ جدید حامد همایون به نام نارفیق
Download New Music Hamed Homayoun - Narefigh
​​​​​​​
من که درداتو بغل کردم برات دستمو تا ته عسل کردم براتمن که بارونی شدم دور و برت اما خورشیدو گرفتم رو سرتای دلیل گریه ی رو گونه هام رفتی بالا اما از رو شونه هامفکر میکردم مثل جون بودم برات اما نه من نردبون بودم براتمن کنار هیشکی دردم کم نشد من رفیقامم عوض کردم نشدهمه ی یک جوری نشون دادن بدن اونا که دورم بودن دورم زدنمن کنار هیشکی دردم کم نشد م
حامد همایون نارفیق
دانلود آهنگ جدید حامد همایون به نام نارفیق
Download New Music Hamed Homayoun - Narefigh
​​​​​​​
من که درداتو بغل کردم برات دستمو تا ته عسل کردم براتمن که بارونی شدم دور و برت اما خورشیدو گرفتم رو سرتای دلیل گریه ی رو گونه هام رفتی بالا اما از رو شونه هامفکر میکردم مثل جون بودم برات اما نه من نردبون بودم براتمن کنار هیشکی دردم کم نشد من رفیقامم عوض کردم نشدهمه ی یک جوری نشون دادن بدن اونا که دورم بودن دورم زدنمن کنار هیشکی دردم کم نشد م
دانلود آهنگ موهامو زدم یاد دستات تو موهام خفم میکرد من خدای دردم ولی هی دردا دانلود اهنگ ایرانی
Ahang mohamo zadam yad dastat to moham khafam mikard
موهامو زدم یاد دستات تو موهام خفم میکرد؛ من خدای دردم ولی هی دردا | دانلود اهنگ ایرانی
موهامو زدم یاد دستات تو موهام خفم میکرد بهم میاد جلو آینه دیدم خودمو بد نشدم زیاد اون لباسی که تو دوست داشتی نپوشیدم دیگه عکست نیست رو صفحه گوشیمم آخه یه آدم چقدر میتونه بشه بی رحم آخ چه دردایی کشیدم از دستت دیوونه خیلی حرف تو دلمه کس
❆ مرهم:
 
تمامِ خیابان های شهر را هم که قدم بزنم،باز به بازوان تو محتاجم...به آغوشت،که دردم را تسکین می‌دهد!مرا بی تو بودن راهیچ کاری نیست!
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com┗••━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━┛
من یه اشتباهی کردم پست تولد گذاشتم تو اینستا با کامنت باز.اقاااا ینی حدود ۷۰ تا کامنت با کلی دایرکت تبریک داشتم.به جواب دادن به همشون که فکر میکنم دردم میگیره
+امروز هرکی منو میدید میگفت کی چال لپ در اوردی تو؟منم پوکرفیس خیره میشم بهشون فقط
 
 
 این ریش ما لامصب بلند که میشه عین جنگل مولا میشه، یه جور فر میخوره که ماشین بعضا گیر میکنه توش دردم میام.. خلاصه زدیم دیگه بعد مدتها صفا دادیم کاش بودی میدیدی. (کبوتر هم بچّه میکنه هر چند یکبار روی پکیج‌مون، نگران اون نباش :)
دست نوشته فوق العاده دردم می آید از سیمین دانشور
باید باکره باشی،باید پاک باشی!
برای آسایش خاطر مردانی که پیش از تو پرده ها دریده اند
چرایش را نمیدانی فقط میدانی قانون است،دین است.سنت است…
قانون و سنت را میدانی مردان ساخته اند
اما در خلوت می اندیشی به مرد بودن خدا و گاهی فکر میکنی شاید
خدا را نیز مردان ساخته اند!!
من زنم….
با دست هایی که دیگر دلخوش به النگوهایی نیست که زرق و برقش شخصیتم باشد.
من زنم….
و به همان اندازه از هوا سهم می برم که ریه ها
سلام  به همه دوستان میخواستم درباره ترک متادون به ۲ صورت صحبت کنم بار اول به صورت یابوویی گذاشتم‌ کنار ۳ سال پیش ولی بخاطر اشتباهی که جلسات NA رو نرفتم و با هم خرجای قبلم گشتم بعد از ۱ سال پاکی دوباره زدم وگرنه الان ۳ سال پاکی داشتم‌ ولی جلو ضرر رو هر وقت بگیری منفعت هستش این بار با سم زدایی فوق سری متادون رو ۱۴ روزه گذاشتم کنار تقریبا ۸.۹ روز اول همه چی خیلی عالی پیش رفت و با اینکه حال جسمی و فکریم خیلی داغون بود  ولی گذشت و راحت میخوابیدم بخاط
حرف، حرف امشب و الان نیست. حرف این یکی دو هفته نیست حرفِ خیلی وقته. حرفِ نزده‌ست. حرف رو که نزنی انقدر ورم می‌کنه تا خفه‌ت کنه. حناق می‌شه. حرف رو که نزنی سرد می‌شه، می‌ماسه تو دهن آدم. یه تلخی‌ای که می‌زنه به رگ و ریشه‌ت؛ به دلت، به همه وجودت. حرفت ‌رو که نزنی انگاری مردی.
در خبرهای اینستا آمده بود که :
تعداد طرفداران « ت » به 16 میلیون نفر رسید .
با خودم فکر میکنم که چطور ممکن است ؟
بعد به خودم جواب می دهم :
این روزها خود غیر ممکن هم ممکن است .
از اینکه وقت میگذارم و در مورد کسی می نویسم
که ارزش حتی یک « حرف » را ندارد
و من هزارها حرف را به هم می پیوندم
تا صدها کلمه و دهها جمله بسازم  ،
شر شر عرق شرم از پیشانی ام جاریست .
با خودم می اندیشم :
هم اینک من چه چیزی کم از آن طرفدار دو آتشۀ آن آدم نما دارم ؟
اگر آن هوادار ،
اون چیزی که از ظواهر امر بر میاد مشکل این ویروس کرونا حالا حالا گریبانگیر ما است. فکر می کنم اینکه منتظر دولت محترم باشیم تا برای ما دستکش و الکل و ماسک تهیه کنه کاملا خواسته ای بیهوده است.
فکر می کنم هر چه زودتر باید خودمون دست به کار بشیم و تولیدات خانه ای را شروع کنیم.
 
خوشبختانه من که این علم شیمی اینجا به دردم میخوره
سلام دوستان 
دختر ۲۰ ساله ای هستم، امسال سومین سالی بود که کنکور دادم و رتبه ام ۳۰۰۰۰ شد، هیچ انگیزه ای ندارم، الان حدور ۵ ساله اینطوریم، اوایل پزشکی رو دوست داشتم تا پارسال هم میخوندم که پزشک بشم اما به این نتیجه رسیدم به پزشکیم علاقه ندارم.
اصلا نمیدونم چه رشته ای رو دوست دارم، تو چه رشته ای میتونم موفق بشم و این باعث شده تبدیل به یه دختر بی هدف و بی انگیزه و کم حوصله بشم، از طرفی هم خیلی دوست دارم در آینده درآمد خوبی داشته باشم و تو دوران دا
امان از نفخ معده 
امان از درد 
امان از غصه های بی پایانی که آخرش به درد معده ختم میشود 
غصه را دل خورد رو زخم را معده
پ ن: روم به دیوار باید بالا بیارم ولی خواهرم همش تو خونه س و نگران میشه و تا وقتی بالا نیارم معده دردم بهبود پیدا نمی کند.
الانم تو ماشین کرمانشاه نشستم منتظر مسافرم 
چند روز قبل رئیس یه سری دی وی دی آموزشی برای عهد ناصر الدین شاه! آورد و منم یه نگاهی بهشون انداختم و دیدم به دردم نمیخوره و گذاشتمشون همونجایی که بودن تا ببردشون. موقع بردن کلی فحش نثار روح و روانم کرد! بغض کردم و وقتی همه رفتن یه دل سیر گریه کردم و چند صفحه قرآن خوندم تا آروم بگیرم.
یعنی میشه این روزا ختم به خیر بشه؟
ولی اون وقتایی که حالم بده..
یا حس خوبی ندارم...
یا خستم...
یا افسردم...
و یا هر طور دیگه...
درمون دردم دو تا آدمن..
اصن بهتر بگم دو تا فرشته..
زنگ میزنم بهشون و میگم دارم میام پیشتون...
و میرم...
باهاشون میگم میخندم از هر دری حرف میزنم و پر میشم از حال خوب..
اصن اگه هیچ کاری هم نکنم بازم با روحیه عالی و خوب برمیگردم..
پر از انرژی و حس خوب...
اره خلاصه گفتم بگم که خدایا مرسی که دارمشون...:)
می دونم دردم چیه..دلم تنگ شده ....برای همه چی ...همه چی یعنی حتی دعوا کردن هاش ..تو روانشناسی شاید به ادمی مثل من بگند بیمار ..اما راستش دیگه مدت ها است حوصله مشاوره ها را ندارم. اصلا دلم یه رمال می خواهد که ته یه فنجون نگاه کند و بگوید ته این زندگی کی تمام میشه.
دیشب ۱۰ برق ها خاموش کردم . چهار صبح بیدار شدم ..دست کشیدم روی تخت ..یاد بچگی هام افتادم که عروسک ام روی تخت بود ..دیشب دلم خواست کسی بغلم کنه ...یا کسی را بغل کنم ..بغض کردم ..دلم تنگ شده ..
من 4 سال هست که دارم کار میکنم
کارهای مرتبط با رشته م ولی مختلف ...
پارسال داشتم به این فک میکردم که حیف شده و چند تا شاخه رو عوض کردم و چیزایی یاد گرفتم که واقعا هیچوقت به کارم نمیان.
الان یه چیزایی رو متوجه شدم که هر چیزی که یاد بگیریم در نهایت یه روزی به ما کمک میکنه
الان هم دارم از اندوخته هایی استفاده می کنم که قبلا یاد گرفتم و یه زمانی حس میکردم به دردم نمیخورن
 
چند وقت پیش تو ماشین وقتی داشتیم می‌رفتیم کلاس، بابا گفت زنگ بزن ببین ننه‌ رو بردن دکتر یا نه. شماره رو تو گوشیش وارد کردم، آورد «م بابا». یادم افتاد که بابا آقا رو تو گوشیش«بابام» سیو کرده بود عمو هم «بابای خودم». کیان همیشه مسخره می‌کرد می‌گفت انگار می‌خوان باباشونو ازشون بگیرن. 
الان ۷۳ روزه که باباشونو ازشون گرفتن. 
لیس فی الدار غیر نفسی دیّار
حال خوبی ندارم، مثل مجنون‌ها می‌مانم. بدنبال گریزگاهی برای این تنهایی و بی کسی می‌گردم. درد و سوزش معده دارم و عاطل و باطل دور خودم می‌گردم. 
رو تخت تنم یک رباط مچاله‌ست
درد هنوز کرختم نکرده و به هرچیزی دست می‌برم تا مسکنی برلی دردم بشه. 
درد دارم. درد جدایی و تنهایی و بی‌کسس.
خودم خواسته بودم. باید طاقت بیارم تا بزرگ بشم
بارش بادمجون رو شاهد بودین؟ باید بریم به مولفای کتاب عربی اطلاع بدیم که هرچه سریعتر درس بارش ماهی در هندوراسو بردارن و نسخه وطنیشو بذارن، بارش بادمجون در تهران :)))
فکر کردین کرونا اومد دیگه تهشه؟ بابا هنوز چند روز از ۹۸ مونده :))))
یا اصن نمیشد پفیلا بباره؟ :( میفتاد رو سر کسی دردم نداشت :((
+ دیدین هرروز جمعه ست؟!
متن ترانه امیرعباس گلاب به نام عرفان

ابری شدن را آسان گرفتمباران گرفتو پایان گرفتمدر اوج اندوه در عمق دردمحال و هوای عرفان گرفتمبی معرفت ها آسوده باشید از بودن او ایمان گرفتمسر میدهم من بر پای این عشق از بس کنارش سامان گرفتمبا هر گناهی بی وقفه از او فرصت برای جبران گرفتماز هر که جز او خیری ندیدم هرچه دویدم کمتر رسیدمقربان او که نازی ندارد با من خیال بازی نداردقربان او که زیباترین ست قلبم کنارش رازی نداردقربان او که نازی ندارد با من خیال با
افتاده ام از پا مرا حالی نمانده ستدیگر مرا آرامشی عالی نمانده ستلبریز دردم بسکه سودای تو دارمزین گردوی تر هم مرا فالی نمانده ستبرصفحه شطرنج دل مات تو گشتمکیش تو ام جای تو هم خالی نمانده ستدلبر دراین شبهای تنهایی دراین شهربرناظمی والی وسالاری نمانده ستچون نیستی از تاروپود نقش القاچزین فرش ها نقشی براین قالی نمانده ستاز رفتنت برلوح دل امروز وفرداجز یک غزل از شاعر لالی نمانده ست
مامان : هانیه حالش بد
بابا: چطور؟
مامان: تب کرده ... پاهاشم یخ :(
یهو دیدم بابا اومده تو اتاق 
پاهامو از توی پتو  پیدا کرد همچی فشار داد که نزدیک بود قطعش کنه :/
اومدم بگم اخ دردم گرفت یهو دیدم با پشت دست خوابوند تو پیشونیم:| 
خو پدر من ، لمس هم کنی میتونی دما رو متوجه بشی چرا بزن بزن راه انداختی :|
در نهایت نتیجه معاینه رو  به این ترتیب به مادر اعلام کردن :
به خواهرش زنگ بزن بگو تنها وارث خونواده اونه 
بابا :
مامان:
من:
باز هم من :
قسم بر آن خداوندی که جان بخشد به آسانی
به حق دیدم دم عیسی در آن دستان سلطانی
چو آن دم ملتهب بودم بر آن تخت عمل تنها
بی آمد در برم خندان همان سلمان سلطانی
تن رنجور پر دردم گرفت آرام در آن دم
که دستم را نوازش کرد آن سلمان سلطانی
تمام ملک دنیا پیش او هیچ است در ارزش
که باشد در طبابت برتر از سلطان و سلطانی
چو گرجی مدح او گوید توانش هم همین باشد
چه باشد تا کند
لیس فی الدار غیر نفسی دیّار
حال خوبی ندارم، مثل مجنون‌ها می‌مانم. بدنبال گریزگاهی برای این تنهایی و بی کسی می‌گردم. درد و سوزش معده دارم و عاطل و باطل دور خودم می‌گردم. 
رو تخت تنم یک رباط مچاله‌ست
درد هنوز کرختم نکرده و به هرچیزی دست می‌برم تا مسکنی برای دردم بشه بی‌فایده‌ست.
درد دارم. درد جدایی و تنهایی و بی‌کسی.
خودم خواسته بودم. باید طاقت بیارم تا بزرگ بشم
هر چیز که در جستن آنم، آنم
بله درست می‌گوید، من خودِ دردم، خود خواستن و نرسیدن، خودِ بیهودگی، دوستی امروز می‌گفت تمایل به پرفکت بودن باگ خلقته، راست می‌گفت چرا تا به حال توجه نکرده بودم که هرچه می‌کشم از این میل به پرفکت بودن است؟ چرا تا به حال هیچ قدمی برای تعادل در خودم بر نداشتم؟ چرا باید همه‌ی زندگی برای این باگ خلقت که کمال‌طلبی‌ست در رنج باشم؟ بس نیست ۳۵ سال که لااقل ۳۰ سالش را در این وضع گذراندم؟
بس است
بعضی آدم ها تموم شدنی نیستند همیشگی اند. همین بعضی ها اگر نباشند می شوند درد، که تموم شدنی نیست اما کم شدنیه. شاید همینجاست که حافظ میگه دردم از یار است و درمان نیز هم. منم مثل حافظ معتقدم الا بذکرالیار هست که تطمئن القلوب میشه، واسه همینه که زنده ایم.
پ.ن:هوای فردا بستگی داره کی کجاست، کی تو دل کیه؟ شاید ابریه، شایدم نیست(رادیو چهرازی)
انتظار ،سخت ، تلخ و مرگ آور است ‌ . هیچ چیز راجع به آن شیرین نیست و افسانه هایی که نشان میدهند انتظار میتواند شیرین هم باشد ،چیزی جز افسانه نیستند . 
مادری که ۹ ماه درد آورش را انتظار شیرین می نامد تنها برای تسکین دردش ، واژه شیرین را در کنار انتظار می نهد ، همچون من که اینجا و واژه های طفل معصوم را قربانی تسکین دردم میکنم !
انتظار ،سخت ، تلخ و مرگ آور است ‌ . هیچ چیز راجع به آن شیرین نیست و افسانه هایی که نشان میدهند انتظار میتواند شیرین هم باشد ،چیزی جز افسانه نیستند . 
مادری که ۹ ماه درد آورش را انتظار شیرین می نامد تنها برای تسکین دردش ، واژه شیرین را در کنار انتظار می نهد ، همچون من که اینجا و واژه های طفل معصوم را قربانی تسکین دردم میکنم !
شوم زار و نزار تو، نزاره،
نسازی سوی من باری نظاره.
قطار دوستان بی شمارم
ترا من دوست دارم بی شماره.
دو چشمم چار در راه تو باشد،
نسازی چارة دردم، چه چاره؟
کنار خود اگر جایم نمایی،
نگنجم در جهان بی کناره.
گل من باشی و خوارم نمایی،
دلت سخت است مثل سنگ خاره.
ز نو فصل جوانی ام بیابم،
اگر یابم ترا، جانم، دوباره
حالی  بپرس  از  دل پر دردم     ای نگارمن  ماندم  وغم تو واین  درد ماندگاریارا بیا زسرمهر و وفایت در این زماندرد مرا کن التیام و به قلبم شرر نبارای آشنای این دل غمگین وغمزدهیاری نمی کنی  مرا تو دراین روز وروزگاررحمی به حال بی کسی این دلم نمااز قلب پر زغصه ام اندوه واگذارناز از وفا تو کم کن وبرمن نظر نمااینجا ز لطف توست که ماندم دراین قرارنور دوچشم تار منی ای تو نازنینهستی تمام هستی ام ای عشق ماندگارجانم به لب رسیده به کویم بیا دمییک بار باز ب
 ❆ بهانه:نارنگی بهانه استبوی عشق می‌دهنددستان توپوست بگیر این فاصله ها رامن به فصل فصل آغوش تو محتاجم. ❆ مرهم:تمامِ خیابان های شهر را هم که قدم بزنم،باز به بازوان تو محتاجم...به آغوشت،که دردم را تسکین می‌دهد!مرا بی تو بودن راهیچ کاری نیست! ❆ راه:کدامین راهتو را به کلبهٔ قلبم می رساند؟ من، کلبه ای متروکم منتظر آمدنتاز پای در آورده مراانتظار. #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordis
دارم دلتنگیم را بغل می‌کنم و یاد ح همراهم است اما خوب می‌دانم به تجربه که این نیز بگذرد، چه این حس و چه این آدم.
با میم نشستیم و درمورد جهان‌، زندگی، لذت ، زیبایی، ارزش و و و حرف زدیم و من فهمیدم همه‌ی چیزهایی که در ذهنم دارم تنها برای دوام آوردن است و دردم گرفت از این آگاهی دوباره و دیگرباره.
که این بگذرد و می‌گذرد و چیست که ماندگار است و و و 
چرا من هنوز نمی‌توانم دست به خودکشی بزنم؟ چرا اینقدر می‌ترسم! مگر جز هیچ بزرگ چیزی هست؟ 
آه که چه خس
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
این که می‌گویند آن خوشتر ز حسن
یار ما این دارد و آن نیز هم
یاد باد آن کو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم
دوستان در پرده می‌گویم سخن
گفته خواهد شد به دستان نیز هم
چون سر آمد دولت شب‌های وصل
بگذرد ایام هجران نیز هم
هر دو عالم یک فروغ روی اوست
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم
اعتمادی نیست بر کار جهان
بلکه بر گردون گردان نیز هم
عاشق از قاضی نترسد می بیار
بلکه از یرغوی دیوان نیز هم
محتسب داند
به نام خداوند مهربان
ما روز جمعه 13 اردیبهشت 1398 یک مجله درباره ی بورس مطالعه کردیم. در این مجله، مطالبی درباره‎ی پس انداز ،هوش مالی وهدر نرفتن وقت وسرمایه گذاری بود . و نتیجه گرفتم که پول هایی که به دستم می آید، بافکر آنها را خرج کنم که به دردم بخورد و پس انداز هم کنم . و از هوش مالی بهره مند شوم و وقت خود را با چیز های مثبت پرکنم .   
گفتم که کمی در کارهای اینترنتی و وبی مشغولم و بی علاقه نیستم بهش. اما بزارید بیشتر بگم. یه سایت سفری داشتم سالها قبل و اون روزها که تحریم نبود مسافر میومد ایران، کار و کاسبی داشتم. یکی از کتابهایی که اون زمان بهم کمک کرد همون کتاب سئو بود. حالا سئو چیه؟ به زبون من یعنی چه کار کنیم که سایتمون رتبه بهتری بگیره اما بهتره یه تعریف از یه سایت دیگه بیارم.
ادامه مطلب
وَ پایان جِدال من با خود .. به وقت ۳:۴۵ بامداد
اگر دوباره به سرم زد این افکار یادم بیاد که راه زیاده اما رسیدن ادامه ی همینه ، ممکنه اون راه زیبا باشه که هست ، بی نظیر هم هست اما فرق چندانی نداره .. این راه عقلانی تره خُب .. اینجوری شش ساله .. اما دقیق و دست پر ، اونجوری یه عالمه سختی و هزینه و نرسیدن .. شاید هم رسیدن اما من به سریع تر شدن فکر میکنم که این راه درست تره .. می‌دونی دیگه بهت گفتم همون که درست ترینه باشه برام که هَست که میشه ..
همون جمله ی جان
هنوز هم!
چیه این استقلال که این‌قدر کلیشه‌ای و قوی می‌خوامش؟ چندسال باید صبر کنم برای داشتنش؟ چند تومن باید پول جمع کنم؟ چه‌قدر باید کار کنم؟ تا کجا باید برنامه‌ریزیش کنم؟ تا کی باید تصورش کنم؟
توی آینه به خودم خیره می‌شم و می‌گم «ترسویی. اگر نبودی خوراکش فقط یک کنکور نسبتا بد بود. رتبه دورقمی چه کمکی بهت کرد که این‌قدر براش حرص زدی؟!»
و نهایتا چی‌کار از دستمون برمیاد؟ توی آینه به خودمون لبخند می‌زنیم!! :)
 
پ.ن: من برای امشب عکسی ندارم!
متن آهنگ نفس جان علی لهراسبی و محمد لطفی
نفس جان؛ ای دردم و درمانتو که شیرینتری، از جانمنِ دلداده؛ مرنجاننفس جان! زیباتر از آنی که بگویم…که بدانی؛ آنچه دل خواست، همانی… همانی…خیلی حرفا مونده؛ توو دلمکدومو دوس داری بگم؟
ادامه مطلب
از وقتی که محمود رو پیدا کردم، دیگه خیالم راحت شد که بعد از یه عمر در به دری و از این پیرایشگاه به اون پیرایشگاه رفتن، چه توی جهرم و چه شیراز، به یه پیرایشگر رسیدم که واقعا به دردم می خوره و با سلایقم سازگار! امّا خب کرونا باعث شد که این مدّت نتونم برم پیشش و موهام هم حسابی رشد کرد و ماشالا خوش حالت هم که هست :| و اصلا هم اذیت نمی کنه :| :|
ادامه مطلب
خانه
محسن لرستانی
دانلود مداحی محسن لرستانی به نام قصه بابا
دانلود مداحی محسن لرستانی به نام قصه بابا
دانلود آهنگ جدید قصه بابا از محسن لرستانی
 
ترانه و آهنگ جدید بسیار زیبا و شنیدنی قصه بابا از محسن لرستانی با کیفیت اورجینال
 
download new song from Mohsen Lorestani called Ghese Baba
 
 
 
 
متن مداحی قصه بابا از محسن لرستانی
 
 
هفتاد دو پروانه پروانه ی فرزانه شمع
رخ حق دیدند رفتند چه غریبانه بابا
 
 
 
و دل پر دردم بابا پر دلم خونه یه کربلای
غمناک چب کم لی سرز
خانه
محسن لرستانی
دانلود مداحی محسن لرستانی به نام قصه بابا
دانلود مداحی محسن لرستانی به نام قصه بابا
دانلود آهنگ جدید قصه بابا از محسن لرستانی
 
ترانه و آهنگ جدید بسیار زیبا و شنیدنی قصه بابا از محسن لرستانی با کیفیت اورجینال
 
download new song from Mohsen Lorestani called Ghese Baba
 
 
 
 
متن مداحی قصه بابا از محسن لرستانی
 
 
هفتاد دو پروانه پروانه ی فرزانه شمع
رخ حق دیدند رفتند چه غریبانه بابا
 
 
 
و دل پر دردم بابا پر دلم خونه یه کربلای
غمناک چب کم لی سرز
خانه
محسن لرستانی
آهنگ همه شب از محسن لرستانی
آهنگ همه شب از محسن لرستانی
دانلود آهنگ جدید همه شب از محسن لرستانی
 
هنرمند: محسن لرستانی
آلبوم: Moones Dardam
تاریخ انتشار: ۲۰۱۸
 
 
ترانه و آهنگ بسیار زیبا و شنیدنی همه شب از محسن لرستانی با کیفیت اورجینال
و لینک مستقیم و پر سرعت به همراه تکست و متن آهنگ + پخش آنلاین
 
 
 
download new song from Mohsen Lorestani called Hame Shab
 
بخشی از متن همه شب از محسن لرستانی
همه شب من غرق دلم چشم به راهم تا تو باز آییشده هر شب 
عاشقم نباش،اما بهم اعتماد کن...اعتماد از همه چی بالاتره... بالاتره از همه چی...اعتماد، مقدمه‌ی دوستیه...اعتماد، آرامشِ خاطره...اعتماد، یعنی قلب آروم...شاید دردم اینه که اعتماد ندارم...
به بشر که اعتماد ندارم هیچ،
به خالق بشر هم اعتماد ندارم... به خدا اعتماد ندارم...
چرا؟ چون حتی نمی‌دونم خدایی که می‌پرستم، همون خداییه که باید بپرستم؟ خدای من، کیه؟ اصن خدا، با من خوبه؟ یا می‌خواد چیزیو تلافی کنه؟ من از کجا باید بشناسمش؟ اصن خدا خیلی خوبه، قبول، و
چند مدت پیش یه پست رمزی نوشتم و گفتم قراره دوتا کار رو شروع کنم و به گمانم در این اوضاع و احوال خدا داره از اون بالا منو نگاه میکنه و میگه موفق نشدیم که بیاریمت بالا ! پس پاشــو یه نفس عمیق بکشه و یکم اون کار دوست داشتنی رو ببر جلو دیگه ! منم اگه ببینید با بدترین حال دارم نفسام به شماره میوفته  ولی بلند میشم و کارم رو انجام میدم !  خدا اگه میخوای من حالَ م خوب باشه پس خودت وسیله ها رو ردیف کن برام :)) تو میتونی من میدونم ! 
پ ن : سر دردم شدید شده بقدری
به نام خدا
 
رفته بودم حموم ، یهو آب رفت گوشم. یاد چند سال پیش افتادم. یک روزِ تابستانی در حوضِ حیاطمان کلی آب بازی کردم. و غافل از آبِ رفته به گوش، عصرِ همان روز ، آبِ درونِ گوشم چرک کرده بود و دردِ بسیار بسیار بدی داشت . دردی که از ناحیه داخلیِ گوش و وسط سَرَم بود و غیرِ قابلِ لمس. برای تسکین درد هر کاری کردم، بالا پایین پریدم .دور حیاط دویدم ؛ فائده ای نداشت. مادرم پشتِ گوشم زنجبیل کشید و خوابیدم . کمی بعد آب خارج شد و آن دردِ سخت برطرف شد. هنوز با
امروز روز 5 ام بعد از عمل هست.
از شب عمل دردم خیلی زیاد بود شب اول رو با مخدر پتادین که خودشون زدند راحتتر خوابیدم، یعنی بار اول زد جواب نداد، بار دوم زد جواب نداد، منم دردم داشت بیشتر میشد و بار سوم فکر کنم فهمید این جنسش خوب نیست و دوزش رو بیشتر کرد تا جواب داد و خوابم برد.
از صبح هر چند باز دردم شروع شد و این بار یکی دیگشون یه مسکن دیگه از طریق سرم بهم زد که دردم رو کم کرد.
اما دردی که حتی توی خواب هم حسش میکنم سنگینی وحشتناک پام هست، انگار یه کند
نیستی،نبودنت آزاردهنده ترین درد دنیاست، کاش نبودنت درمان داشت اما دردِ بی درمانم شدی تو.
خودمو تو اتاق حبس کردم مثل قلبم که تو عشق تو حبس شده، در و دیوار اتاق هم نبودنت رو به رخم میکشه اما تنها چاره ام اشکه...اشک و اشک و اشک...اما نه...
تند تند اشکامو پاک میکنم،من نباید گریه کنم...تو عاشق مردای قوی بودی...نباید گریه کنم چون نمیخوام وقت اومدنت تار ببینمت‌.
آخ...گفتم اومدنت...کاش این محالِ ناممکن،ممکن می شد... اونوقت می دیدی که چجوری جونمو  فرش زیر پات
الان که دارم مینویسمچشام پر شده و بغض گرفتم
بغض گرفتم از این رفتارت
من یه قدم ورداشتم
اما تو مطمعنم کردی که باز اشتبا کردم
باشه مسعودم باشه
دیگه نمیام سراغت
بچرخ تا بچرخیم....
هرچقدر دردم بکشم دیگه نمیام
+از همه جا بلاکت کردم جز یه راه
تا اخر این هفته وقت میدم بهت
اومدی اومدی
نیومدی به درکــــــــــــــــــــ
دیگه همه چیو تموم میکنم
بسه دیگه این قدر عذاب بسه واقعا
نامرد عوضی
آخه تو این وضعیت؟؟؟؟
تو این شرایط من؟؟؟؟؟
وای خدآآآآآآآآآ
مسعود من
زخم ها زد راه بر جانم ولی ...
زخم عشق آورده تا کوی ت مرا ...
‌‌....
نمیدانم باید اسمش را چه بگذارم ...
عشق ...علاقه یا جنون ...
هر چه هست ...
بی تو این زندگی چیزی را کم دارد ...
مثل جای خالی یک گلدان توی حلقه نرده های یک خانه...
مثل یک روز بعد از بریدن یک درخت توت قدیمی از کوچه پس کوچه های شهر ...
نه... عادت... شاید جای خالی درخت و گلدان را در یاد کم رنگ کند...
اما نبودن تو چیزی ورای اینهاست ...
مثلا جای خالی دستها توی بدن آدم ...
دست که نه...
مثلا قلب ...
با نبودنت انگار قل
ولی کو دامن فهمی سزاوار گهرباری
دهان بستم خمش کردم اگر چه پرغم و دردم
خدایا صبرم افزون کن در این آتش به ستاری
مولانا
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
نام رمان: رمان هم دردم
نام نویسنده: خاوردخت کاربر انجمن نودهشتیا
ژانر: عاشقانه پلیسی جنایی
تعداد صفحه: 482
منبع تایپ: سایت نود هشتیا
خلاصه: گردونه ی زندگی همیشه میچرخه… همین چرخش منو رسوند به مردی که چشمای قهوه ی ساده ی پر حسش اش شد دنیای من بی احساس….چشمایی که گرما بخشید به زندگی و به قلبی که تو سینه ام می تپید…چشمایی که شد مرهم دردهام…شد غمخوارم…کسی که دردش شد دردم و دردم شد دردش…
لینک دانلود
دانلود فایل PDF
دانلود فایل APK
دانلود فایل EPUB
 
چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
در سینه سوزانم مستوری و مهجوری
در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی
من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی
من سلسله موجم تو سلسله جنبانی
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغی که نمی بینی دردی که نم
دوست داداشم بود ..کانهو خود داداشم بود...خنده خنده رفت بیمارستان و تنش می خارید و توییت می کرد که" کاش کرونا گرفته باشم حداقل"
باورش نمی شد که همین طوری بی خداحافظی باید بزرگترین کندن عمرش را .مهمان همین بیمارستان باشد....جوان سی ساله با چه حالی روی تختهای بیمارستان جان کند؟ آیا وقتی جان می داد از شرایط پیش آمده مبهوت بود؟ یا عصبانی و سوگوار و متاسف برای بهره کمی که از عمر برده است؟ یا نه نسیم رحمت آمده بود و خیالش را تخت کرده بود و با رضا تن داده
من خمیازه‌ی جلسه‌های متوالی‌ام،
پوست پرتقال‌های جلسه مدیران دور سر من حلقه می‌شود.
من عددم، رقمم، اکسل‌های متعددم.
من اعتبارم؛ انباشته می‌شوم پشت فعالان مدنی.
من روبان قرمزم. قیچی می‌شوم، افتتاح می‌شوم.
واریز کن، رسیدم را بگیر.
امضا کن، بالاسری‌ام را بردار.
من خاک کفش‌های معاون‌ام؛ از حاشیه‌ی شهر که برگشتی توی ماشین واکس بزن من را.
من سؤال‌های تکراری‌ام؛ من دست‌کشیدنِ روی سر ژولیده‌ی کودک‌ام.
من دغدغه‌ام، عادت می‌شوم.
من دردم،
من آن رودم، دگر در ساحل غمها نمی گنجم،
من آن رازم، دگر در عالم دلها نمیگنجم.
من آن شورم، نمی گنجم دگر در قالب هستی،
من آن شوقم، که در ذوق دل شیدا نمیگنجم.
چنان در خود نمی گنجم، که در عقلی نمیگنجد،
من آن طغیان توفانم، که در دریا نمیگنجم.
نه در وقت و فضا گنجم، نه در شکل و نه در مضمون،
من آن شعرم، به هر شرحی در این معنا نمیگنجم.
من آن طفلم، که در قلبم بگنجد جمله دنیایی،
من آن عشقم، که با دردم در این دنیا نمیگنجم
قلم برداشتم تا بنویسم، هر بار واژگانم مرا به سمت تو فرستادند! خواستم بنویسم تا تو را فراموش کنم، در تک تک کلمات ذهنم جا خوش کردی! روزگاری نوشتن دوای دردم بود. خواستم تو را فراموش کنم، نوشتن فراموشم شد! یک سال گذشت. یک بهار... یک تابستان... یک خزان و یک زمستان بی تو گذشت. آب از آب تکان نخورد اما گویی درختِ واژگانم خشکید. "نوشتن" که روزگاری قلبمان را به هم پیوند میداد حالا انگار فرسنگ ها از روزمرگی هایم دور است. یک سال گذشت و من هنوز مینویسم تا تو را ف
پست موقت:
دوستان سلام.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
من چند وقتی هست که دارم روی خودشناسیم کار می کنم. چند روز پیش داشتم دورۀ "اعتماد به نفس" سهیل رضایی (بنیاد فرهنگ زندگی) رو گوش می کردم. خیلی چیزای جدید یاد گرفتم. خیلی به دردم خورد و به خیلی چیزایی که فکرشو هم نمی کردم، مبتلا شدم.
دوست دارم اگر کسی هم این دوره رو گذرونده اینجا کامنت بذاره تا باهم صحبت کنیم.
اگر کسی هم دورۀ انواع مردان رو تهیه کرده و گوش داده و به نظرم مؤثر بوده، خیلی ممنون میشم اگر ب
احمد صادقی 
به لاتین 'ahmad sadeghi'
خواننده  پاپ 
ساز تخصصی اواز و گیتار
متولد ۲۰ بهمن ۱۳۶۳  سنندج
شروع فعالیت موسیقایی از سال ۹۵
قطعات وی شامل:
دلم میره واست،بی تو نه،  بارون،  خرابه حالم این روزا، سحرو جادو، نفسم، دنیایی از دردم
پدر و مادر بلاتکلیف، بچه های بلاتکلیف تر!
یادمه ویشکا آسایش می گفت، پسرم می گه تو خونه ای که پدر و مادر بزرگ نشن، بچه ها هم بزرگ نمی شن.
دردم اینه
درد بدتر از اون سرزنش های پدر و مادر برای اشتباهات  و اخلاق و رفتار و شخصیت بد و ناموفقی و لوزر بودن بچه هاست.
پدر و مادری که خودش بلاتکلیف و معطلن، بچه ها رو هم بلاتکلیف و معطل میکنن. حتی اکه خود بچه اراده کنه برا موفقیت، نمیذارن و یه وزنه هستن برا پیش نرفتن بچه ها.
گاهی میگم بی خیال بشم و هیچ برنامه ای
تا حرف میزنی، میگن ناشکری نکن خدا قهرش میگیره
تا حرف نمیزنی، میگن چه مرگته چرا هیچی نمیگی
خسته شدم دیگه
ازین وضعیت نکبتی خسته شدم
از فشار و استرس و نگرانی خسته شدم
از غر شنیدن و بازخواست شدن خسته شدم دیگه
از فضولیای آشنا و غریب خسته شدم دیگه
از زندگی کردن اینجوری خسته شدم
از زور زدن واسه ایجاد تغییر و بجاش درجا زدن، خسته شدم
از تنهایی و بی کسی خسته شدم
از انگ چسبوندن این و اون خسته شدم
از فهمیده نشدن و درک نشدن خسته شدم
از گوشیم، از لپ تاپم، از
حال عجیبی دارم. فکر کن هی بخوای بنویسی و بنویسی و هی نشه. هی نتونی. هی زور بزنی که یه کلمه ازت در بیاد روی این صفحه ی سفیدِ لعنتی و هی در نیاد. پر از دردم و چیزی جز نوشتن نمیتونه تسکینم بده. ولی نمیشه. یه کلمه هم در نمیاد. اصلا باید از کجا شروع کرد؟ 
 
+ [ ]
❤️ دلــــــــــــــــنوشته ...❤️
 زندگیِ بی مهدی...
دست به قلم بردم تا برایتان حرف ها بزنم 
اما نشد...
خواستم از "دردم" بگویم
دیدم دردِ شما ، خودِ (( من )) م...
خواستم از "بی کسی" ام حرف بزنم
دیدم (تنها) تر از شما در عالم نیست...
خواستم بگویم" دلم از روزگار گرفته"
دیدم خودم در (خون به دل) کردنِ شما کم نگذاشته ام
قلم کم آورد...
به راستی که وسعت (( مظلومیت )) شما قابل اندازه گیری نیست
بهترین متن را هم که بنویسم، در نهایت فقط ذره کوچکی از چیزی که من می‌نامیم‌اش، بیرون ریخته می‌شود‌؛ شما فرض کن یک درصد از مواد مذاب درون یک کوه آتش‌فشانی غول‌آسا. اما تنها دلیلی که آن بهترین متن هنوز نوشته نشده همین است؟ نه‌، حتما دلایل دیگری هم در کار است. فکر اینکه همه این نوشتن‌ها شبیه مخدر است و فقط کمی دردم را تسکین می‌دهد، باعث می‌شود هیچ کدام از متن‌هایم را مفتخر به دریافت افتخار لقب بهترین نکنم‌‌. با این کار امید در دلم زنده می
دانلود اهنگ همینجوری نمیمونه از معین از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
دانلود آهنگ جدید معین
روشن دانلود روش همینجوری نمیمونه دانلود روش اخیر روشن به نام همینجوری نمیمونه روشن دانلود اهنگ اخیر گلستون میشه این خونه همینجوری نمیمونه سیل بارونه New. دانلود آهنگ اخیر معین با نام همینجوری نمیمونه همراه با متن آهنگ خودم این بر بی همراه که همخواب بدن دردم Moein Called Haminjoori.
ادامه مطلب
دلم میخواد یه روزایی ذهنمو ...مثل کیفم خالی کنم رو میز ...
و تکون تکونش بدم انقدر که هیچی توش باقی نمونه...
هیچی...
بعدش دونه دونه آرزوهامو بردارم ...فوت کنم...و خاک و گردشو بگیرم 
ترس هامو مثل آدامس بجوئم...
استرسامو مثل آشغال دستمال کاغذی و رسید های قدیمی‌ پرت کنم دور ...
خاطراتمو زیر و رو کنم و اگه چیزی ازش به دردم خورد بذارم سرجاشو بقیه رو بریزم توی کشو و درشو قفل کنم...
عادتامو اطلاعاتمو...همه رو همه رو یه بار نگا کنم...و اگه چیزی از توش داغون شده و خر
‌گاه دلسوز است و گاهی سخت می سوزاندم...
عشق ، گاهی مادر است و گاه هم نامادری ...
                                                                                      " حسین دهلوی "

مبهوت مانده ام...
چه بخوانم تو را...
که تو...
هم خود ، هجوم دردی...
هم سیل چاره ای...
من آن گنجشک در زمستان هستم که خداوند در لانه ام نه سقف ساخته و نه مرا به خواب زمستانی می برد. مرا رها کرد و گفت اگر تا بهار زنده ماندی پاداش می گیری. نه اونقدر زیبا هستم که در قفس حبس شوم و نه یاری تا خود را در آغوشش افکنم. من یک رها شده هستم که نیازم برای دیگری یک بودن است. درختان خشکیده و پنجره ها بسته، کدام نور امیدی برای پرستیدن. من کافر نشدم که شیطان هم از درس عبرت من آموخته است. می گویند: باید مرد؟! اما مرگ پایان دهنده رنج ها نیست. این را زمانی
روضه - غافله سالار من کجایی ای دوای دردم
 
شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها - فاطمیه اول
مداح: کربلایی محمد حسین حدادیان
مهدیه امام حسن مجتبی علیه السلام تهران
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


دانلود فا
                                  


صداى تلوزیون بلند بودشنیدم که مجرى گفت:براى هم دعا کنیم خدا بهمون سلامتى بدهکه بالاترین نعمته…و من فکر کردمکه بدون محبتتحتى سلامتى هم به دردم نمیخوره…که بالاترین نعمتمحبت توست…که اصلا دوست داشتنت نشونه ى سلامتیه...برامون دعا کنخدا بالاترین نعمتمون روروز به روز بیشتر و بیشتر کنه،روز به روز دلبسته ترِ تو باشیم…
سرم پر از حرفاییه که شنیدم...
کل آدمای آشنا و غریبه ای که دیدم ...
یه ریز توی سرم حرف میزنن...
حرف میزنن و انقدر این حرفا بهم قاطی پاتیه ...که حتی نمیتونم صداهارو از هم تشخیص بدم...
سکوت اتاق عحیب با اونا تناقض پیدا کرده ...
انگار همه صداها از صدای ضعیف و کم جون شعله بخاری که نور آبیش یه قسمتی از اتاق تاریک رو روشن کرده؛ جون میگیره و توی سرم ده برابر میشه...
پاهام بی جونه و دستام حتی تاب گرفتن گوشی رو هم نداره ...
مشاور میگفت باید برگردم به اون روزام...میگف
عشق.خون.مرگ سوزش پایان ندارد فقط میلرزم و دندانم هایم روی هم میخورد  عرق نیز به دردم افزود است . هر لحضه عرصگق بر روی زخمم میرود و نمک را بیشتر در زخمم حل میکند . صدایی نمیدهم اما دیدم تار شده است و حس هایم در اثر سوزش ضعیف شده اند .نمیتوانم ایتحا بمیرم حداقل نه الان به چاقویی که با لاتر از دستم قرار دارد نگاه میکنم الان یا هیچوقت دگر . صدای افتادن قطرات خون بر روی زمین شبیه صدای باران است اما به لذت بخشی ان نیست  زهره به سمت سینی میچرخد و میخند
فتوکلیپ «پوره درم» از داوود خانی‌خلیفه‌محله در وبگاه آپارات گیلکان
پئیز‌وَلگ َ موسون می‌دیم بَبویْ  زرد                  
پوره دردم، پوره دردم، پوره درد
 پیرأبوم پیْ‌ببوردم می‌یأریْ‌جون                    
می دوشمنده، کوشنده، ایسَّه نامرد
شلمان؛ 18 آذر 1396 خورشیدی
 ای بی تو دل تنگم بازیچه ی طوفان ها
چشمان تب آلودم باریکه ی باران ها
مجنون بیابان ها افسانه مهجوری است
لیلای من اینک من مجنون خیابان ها
آویخته ی دردم آمیخته ی مردم
تا گم شوم از خود گم در جمع پریشان ها
با این تپش جاری تمثیل من است آری
این بارش رگباری بر شیشه ی دکان ها
با زمزمه ای غم بار تکرار من است انگار
تنهایی فواره در خالی میدان ها
دریاب مرا ای دوست ای دست رهاننده
تا تحته برم بیرون از ورطه طوفان ها
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخو
پشت میزناهارخوری نشستم. توی آشپزخونه. از صبح جزوه هام همونجا بود. هی میخاندم اعتبارات وجود... هی برمیگشتم و دوباره میخاندم.... سرد بود... امروز خیلی سرد بود... در تراس را کمی باز کردم... آخرین نخ فیلیپ موریس را از توی جعبه برداشتم... آتش کردم و از لای در دودش رابیرون دادم... فایده هم نداشت... برمی‌گشت داخل... چقدر فرق کرده برایم مفهوم نسبی ... از هفته پیش که بزرگترین غصه م زدن ماشین و خسارتش بود... تا امروز چقدر جنس دردم فرق کرده بود... 
هورمون های بدنم در ت
از جمعه عصر تا همین چند دقیقه پیش، یه امیدواری خیلی کوچیک‌برام درست شده بود و دقیقا یکی از ویژگی هایی که بهش گارد دارم و میترسیدم، دوباره اومده به سمتم!!! خدایا از خیر این ویژگی بگذر و اونی باشه که من دلم میخواد
قشنگ فس شدم.. قرار بود بیام و ‌از تدارک روز شیراز که م زحمت کشیده بود بگم که حسش پرییییید
ساعت 00:40 نوشت: مثلا اومدم حالمو جا بیارم، زولبیا بامیه خوردم و دل دردم بیشتر شده. روزه زودتر از اونی که باید، بی جونم کرده
با ناراحتی و غیظ دستی به
بسم الله الرحمن الرحیم./
تمام شب را به یکی از وحشتناک ترین حالات سردرد در عمرم گذراندم! یک جور که از شدت درد ، گردن ، شانه ها و کتفم هم درگیر شده بود و تب کردم... تمام تنم میسوخت. همه اش فکر میکردم یکی باید باشد برای تسکین این درد ... و تو بودی! خدا را شکر که بودی ... که وقتی فکرش را هم نمیکردم ، بگویی : یه روزی همچنین وقتایی کربلا بودی ...
و من حتی نفهمم چه میگویی ؟! و باز بپرسم چی ؟! و دوباره بگویی : یه روزی همچین وقتایی کربلا بودی ... 
و برای لحظه ای حتی ، ت
 
 
 
بعد از این مدت ؛ دلم خواست اینجا بنویسم ؛ البته یکی دو بار دیگه هم دلم خواست اینجا بنویسم ولی الان یادم نمیاد چرا ننوشتم . البته یدونه هم تو پیش نویس ها مونده .
چند شب پیش اینکه چطوری نیکولا " نیکولا"  شد ؛ رو خوندم از وبلاگش . بعد دیدم شاید واقعا باید چند بار رفت و محو شد و  از نو جوونه زد .
حالا اینا مهم نیست . همین که الان دلم خواسته اینجا بنویسم و دریابم تا بعد ؛ بالاخره یه چیزی می شه . چون این دقیقا همون چیزیه که دارم تمرینش می کنم . در حال زن
امشب خونه خواهرم بودیم همگی دورهم جمع شده بودیم...
خواهرم نتش داشت تموم میشد یهو به شوخی رو به جمع میگه
نفری 5تومن بزارید میخوام نت بخرم..
یهو مامانم10تومن بهش میده:)
و به یه بهونه ی اینکه مارو با ماشینتون بیرون،اونجا بردید کرایع دادم:-|
خیلی دردم کرد که تموم مدتی که من مودم خریدم یک بار نشد که بهم پول برای شارژ اینترنتم بهم بدن
و فقط یک بار ازشون تقاضا کردم،واقعا ندادن!!خیلی برام عجیب بود که راه به راه پول به خواهرزاده هام 
اگه بخوان میدن یا همین
هروقت کسی راجع به عشق صحبت می‌کنه، احساس می‌کنم قلبم فلجه. احساس می‌کنم یه سد محکمم که یه تَرَک کوچک داره و یه بچه‌ی شیطون اون رو دیده و به جای این‌که پطروس باشه و بپوشوندش، یه پتک دست گرفته و داره عمیق‌ترش می‌کنه. احساس می‌کنم اسفندیارم. از رویین‌تن بودن به خودم غرّه‌ام، تا این‌که رستم زه کمونش رو می‌کشه و تیر دو شاخه رو به سمت چشمام روونه می‌کنه. احساس می‌کنم آشیلم؛ از فرق سر تا نوک پا فقط یه نقطه ضعف کوچولو دارم و از همون‌جا ضربه می
****حسین پناهی****
حسین پناهی= میدونی بهشت کجاست؟....
یه فضای چند وجب در چند وجب....!!
بین بازوهای کسی که دوستش داری....
***
حسین پناهی=می خواهم برگردم به روز های کودکی...
ان زمان هاکه تنها قهرمان پدر بود...
عشق تنها در اغوش مادر خلاصه میشد....
بالاترین نقطه زمین شانه های پدر بود....
بدترین دشمنانم خواهر برادر خودم بودند...
تنها دردم در زانوهایم بود....
تنها دردم درد زانوهایم بود....
تنها چیزی که میشکست اسباب بازی هایم بود ...
و معنای خدا حافظ تا فردا بود....
اشکهای
امروز جایی کامنتی میخوندم که از خاطرات به جا مونده ذهنش از سال 88 نوشته بود؛ اون موقع که 6 سالش بوده و همه چیزو خوب نمیفهمیده اما تصویر اون سالها تو ذهنش خط انداخته و با اینکه ربطی به قضایا نداشته ، چطور درگیر خیلی چیزا شده.
چهره اش نمیخورد بچه باشه. یه پسر جوون بود.
بعد نشستم توی مغز پیزوری خودم حساب کردم الان 16 سالش شده و دیگه بچه نیست.
اما عجیب بود؛ اینکه اینبار دور نبود، مثل انقلاب، مثل جنگ و هزاران چیز دیگه. خودم همه ی اون اتفاقاتو با چشم دید
اثبات بعضی چیزها در زندگی به دیگران -حتی به نزدیک‌ترین‌هایت- مثل اثبات وجود درد در عضوی از بدن است. هیچ راهی ندارد مگر این‌که طرف خودش به آن درد مبتلا شود.
حالا گاهی به اندازه‌ی دردت طرفت بی‌درد است و تو در مقابل این بی‌دردی و حتی بعضی وقت‌ها کتمان دردت، آن ته‌تهای وجودت یک احساس عمیق و شدید عصبانیت و نفرتی داری که می‌خواهی زبان به نفرین باز کنی:
خدا کند که این مشکلم... خدا کند که این بدبختی‌ام...  خدا کند که این دردم... سر خودت... که باز سر و ک
دوست دارم کمی آرام بخوابم
کمی بی دغدغه 
کمی بدون هیچ فکر و خیالی
بدون هیچ مزاحمتی
خواب راه فرار خوبی است از فکر نکردن
و فکر کردن واااااای چه کار بزرگی است
به هرچه فکر مکینی میفهمی باید به چیزهای دیگری هم فکر کنی
فکر کنی و فکر کنی و فکر کنی
اینقدر که دیگر کلافه میشوی
میفهمی فقط مرگ تو را نجات خواهد
میبینی که دنیا به فکر کردن اهمیت نمیدهد
هر کس دنبال چیزی متفاوت است
تو اعتراض میکنی
که چی؟ که چی این همه هیاهو و عجله
برای چی؟ برای کی؟
خدا تو فقط ای
سلااااام سلاااااام سلاااام سلااااام خوبید ؟منم خوبم! اومدم یه خرده در مورد خاله پری و درداش حرف بزنم و برم خییییییییلی وقته می خوام این چیزازو بهتون بگم ولی تا امروز یا یادم رفته و یا اینکه فرصت نبوده و نشده که بیام بنویسم ولی الان دیگه گفتم تا فرصت هست و یادم هم هست بیام بگم ...جونم براتون بگه که پارسال تو ترم اول ارشد که با معصومه هم کلاس شدم یه بار حرف از پریود و درداش شد معصومه بهم گفت ما دوران راهنمایی که تازه پریود شده بودیم یه معلم داشتی
در وجودم ترسِ ذهنیِ دهشتناکی وجود دارد که رویاهایم را مفلوج و درمانده می کند. این ترس واقعی نیست. اما ریشه اش درونِ ذهنِ خیالبافم است. می گویند؛ این برخورد و واکنشِ آدم هاست که نشان می دهد چقدر به شما ارادت دارند، وگرنه هیچ کس تا به حال نتوانسته است قلبِ آن ها را از نزدیک ببیند. می خواستم بدانی هنوز توی دنیایم زنده ای. در خیالاتم، در رویاهایم، میان کابوس ها و خواب هایم، وسط پیاده روی های کنار سنگفرش های پارک، زیر درخت های کاج که صدای قارقار کلا
امشب حس تنهایی ب شدت سراغم اومد
هرجا هرجا هررررجای زندگیم ک خدا کمرنگ شد ب همون اندازه تشویش اومد سراغم
حال بد امشبم متاثر از کسالت فیزیکیم و اشفتگی روحی و البته استرس و سردرگمی شدیدم برای پایان نامه س. میدونم
ولی زندگی بدون خدا تنها چیزیه ک لهم میکنه
از داشتن کسی نا امید شدم قبول
سعی کردم ب ایندم بیخیال بشم و بسپارم دست خدا و انقدر برنامه ریزی بی جا نکنم قبول
دور شدن از دوستام باعث شده نتونم برا خودم اوقات فراغت بسازم قبول
ولی هیچی ب اندازه ک
امروز یکی به خاطر رفتن یکی‌از مهم ترین ادماش ناراحت بود. من میتونستم ارزش اون ادم براش رو تا حدی تصور کنم و میدونستم این ارزش فرا تر از تصور من بود و هست.برگشتم به گذشته؛زمانی که از دست دادن ادما برام درد داشت زمانی که برا رفتنشون گریه میکردم زمانی که اخرین سلاحم برا نگه‌داشتنشون ' لطفا نرو ' بود. نمیدونم چقد از اون موقع گذشته ولی به نظر زیاد میاد دیگه مزه ی اون احساساتو یادم نمیاد. همشون دادن تبدیل میشن به یه سری جزوه که عملا به دردم نمیخو
در وجودم ترسِ ذهنیِ دهشتناکی وجود دارد که رویاهایم را مفلوج و درمانده می کند.
این ترس واقعی نیست. اما ریشه اش درونِ ذهنِ خیالبافم است.
می گویند؛ این برخورد و واکنشِ آدم هاست که نشان می دهد چقدر به شما ارادت دارند،
وگرنه هیچ کس تا به حال نتوانسته است قلبِ آن ها را از نزدیک ببیند.
می خواستم بدانی هنوز توی دنیایم زنده ای.
در خیالاتم، در رویاهایم، میان کابوس ها و خواب هایم، هنگامِ قدم زدن روی سنگفرش های پارک،
زیر درخت های کاج که صدای قارقار کلاغ مغ
بچه ها من توی این دوران قرنطینه نتونستم درست برنامه ریزی کنم که به همه کارام برسم ....برای همین از خیلی از درسام جا موندم(معلم ریاضیم کتابو تموم کرده و من ۴تا درس عقبم)
میخوام این چند روز رو رگباری درس بخونم و ورزش کنم
پس احتمالا تا چند روز نباشم ...
میدونم دلتون برام تنگ میشه برام ولی خب چه میشه کرد‍♀️
پیشنهاد میکنم شمام اگه کم درس میخونین و امتحانای آنلاین رو به صورت گروهی یا open book انجام میدین...خیلی زود اینکارو ترک کنین و درساتونو بخونید...وگ
پشتیبانی و سئو محمد رسولی
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی داردکلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت نودهشتیها می باشد
دانلود آهنگ جدید
پیوندهای سایت
یلپ
فیسبوک
توییتر
اینستاگرام
ایمیل
هنرمندان
پر بازدید ترین ها
دانلود آهنگ گروه بانی ام به نام راسپوتین
موزیک ویدیو سفارشی از یاس
دانلود آهنگ روح الله کرمی و سامان یاسین به نام الو نفس
دانلود آهنگ محسن لرستانی به نام مونس دردم
آلبوم دنیای نو از کاکو بند
دانلود آهنگ این دل
.
پاورچین پاور چین و با قفل های محکم رو قلبت اومدی جلو
منم دوتا قفل بیشتر زدم رو دلم و چپ چپ نگاهت کردم
تو هم نامردی نکردی و یه تلنگر زدی
دردم اومد زدم زیر گریه
نگام کردی و گره از زبونت باز کردی و یه جمله گفتی 
می خوام بد بختت کنم اجازه هست؟
تو همون گریه یهو تمام قفل ها شکست
یه جوری که هرگز قفل نشد
اگه یه روزی هم قفل بشند فقط با کلید خودت باز می شن
القصه
پاورچین پاورچین پا گذاشتی تو یه دنیای صورتی
صورتی بودنش به کنار اما اون دنیا یه چیز کم داشت و نم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها