نتایج جستجو برای عبارت :

مسئلتم؟!به این میگن جذبه؟!

قابل توجه مخاطب وبم که پیام میذارن و انتقاد میکنن چون عقیدشون اینِ که نباید همش تعریف کرد:)و زحمت میکشن در حفظ تعادل بنده.زیباترین جمله ای که میتونستم بشنوم تو عمرم این بود؛همکار گرام اومده داره حرف میزنه باهام یهو میگه:خانم پورابراهیم،من مقابل شما که حرف میزنم مراقبم هرچیزی نگم،از مردا مردترین،آدم روش نمیشه هرچیزی بگه...طفلی کلماتشو قورت میدادمخاطب گرام منتظر انتقاد شما هستم:))
هو
جذبه آن است که با بارقه ای الهی دفعتاً معارف بسیاری برای عارف حاصل شود و سلوک آن است که برای رسیدن به آن معارف ، درجات و مقامات مناسب با آن را یکایک طی کند. اهل شهود یا همهٔ درجات را با سلوک طی می کنند ، در این صورت سالک محض اند یا همهٔ درجات را با جذبه می پیمایند ، در این حالت مجذوب محض اند یا اوایل راه را با سلوک می پیمایند و در اواخر جذبهٔ الهی نصیب آن ها می شود ، این گروه سالک مجذوب اند یا اینکه اول جذبه ای نصیب آن ها می شود ؛ لیکن در انتهاء ن
کتاب نیروی جذبه (چگونه در هر موقعیتی نظر افراد را جذب کنیم؟)
نویسنده: برایان تریسی
مترجم: زهرا صابر نسب
ناشر : بوکتاب
رقعی شومیز
200 صفحه
باید این زیبایی را داشته باشید، تا به چکاد بی نهایت برسید. این زیبایی،
از همه چیز و هیچ چیز ساخته شده است. اراده ی قوی؛ نگاه کردن؛ قدم زدن؛
ابعاد بدن؛ صدا؛ اشتیاق و ژست گرفتن، هیچ کدام برای خوش سیما وخوش تیپ بودن
ضروری نیست؛ تنها چیزی که لازم است، جذبه است.گرم، دوستداشتنی، مهربان
و جذاب باشید، تمام این موا
یک سفر تقریبا دوروزه رفتم باذهنی مشغول و فکری درگیر تصمیم به مسافرت گرفتم.
واقعا نیاز داشتم به یک تفریح و ورزش و خب دوستانمون هم مدام غر میزدن که بهار تموم شد ماجایی نرفتیم 
برنامه کوه رفتن قبل ماه رمضون هم کنسل شد .اینبار جدیت به خرج دادن و جذبه گرفتن که اگه نیای....
(جای خالی رو خودتون با جملاتی که شامل تهدید میشه و جذبه لازم رو دارند پرکنید)
منم مظلوم حساب کار دستم اومد با سر رفتم.
واقعا نیازه برای همه که گاهی به روحیمون هم توجه داشته باشیم 
ا
میگم، آیا آقایون از خانم های ترسو،یعنی از خانم های خیلی ترسو،بدشون میاد؟! دقیقا چقدر بدشون میاد!؟
خو ملخا هجوم آوردن به من چه! خب حالا پروانه چه فرقی میکنه!!! مهم این ِ چندشن بابا چندشنننننن:((((نصف شبی بعد از دور دور یه جای خلوت دوماد گرام پارک کرد و خانواده هم تو ماشین و منتظر که برم پول از کارت بردارم،قبلشم پرسیدن میتونی یا همرات بیایم،منم مغرور گفتم نه بابا دیگه تو این فاصله !!!!حالا با پوزخند میگم این نه بابا رو.درو باز کردم دقیییقا دقیقا ملخ
 دانلود کتاب قدرت جاذبه از برایان تریسی
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب قدرت جذب (چگونه دیگران را مجذوب خود کنیم) اثر برایان ...www.inchand.com › ... › کتاب › کتاب های عمومی Translate this page Rating: 5 - ‎1 review لیست قیمت وخرید اینترنتی کتاب قدرت جذب (چگونه دیگران را مجذوب خود کنیم) اثر برایان تریسی | بهترین تخفیف ها و حراجی ها و مقایسه قیمت در بین فروشندگان ... کتاب قدرت جذب (چگونه دیگران را مجذوب خود کنی
چطور میتونین برای حداکثر دوماه با هم باشین،یجوری باشین که انگار هیچوقت قبلا اینقدر عاشق کسی نبودین و بعدهم هیچوقت نمیشه دوباره اینطور عاشق کسی بشین ، با هم رابطه جنسی داشته باشین ، همدیگه رو به همه دوست‌هاتون معرفی کنین ،بعد همه چیزو ول کنین و برین ؟ من از این کثافتی که از عشق ساختین حالم بهم میخوره . من تو مغزم نمیره چطور آدم‌هارو هم از حافظتون به راحتی پاک میکنین مثه عکسهای توی اکانت اینستاگرامتون . چرا دیگه هیچی برامون ابهت و جذبه نداره
راز این خاطر پریشان را میکشم بر نگاه ناز آلود نرم و سنگین حجاب مژگان را دل گرفتار خواهشی جانسوز از خدا راه چاره می جویم پارسا وار در برابر تو سخن از زهد و توبه می گویم آه ... هرگز گمان مبر که دلم با زبانم رفیق و همراهست هر چه گفتم دروغ بود دروغ کی ترا گفتم آنچه دلخواهست تو برایم ترانه میخوانی سخنت جذبه ای نهان دارد گویا خوابم و ترانه تو از جهانی دگر نشان دارد شاید این را شنیده ای که زنان در دل ”آری و نه“ به لب دارند ضعف خود را عیان نمیسازند راز دا
 
 
شخصی بود که نیمه های شب بر می خاست و در تاریکی و تنهایی ، به دعا و نیایش می پرداخت و با سوز و گداز خاصی « الله الله » میگفت ، مدتها او به چنان توفیقی دست یافته بود تا این که شیطان از حال و قال آن مرد خدا ، بسیار غمگین شد ، در کمین او قرار گرفت تا او را فریبد .سرانجام در قلب او القاء کرد که : « ای بینوا ! چرا اینقدر الله الله می کنی ؟ دعای تو به استجابت نمی رسد ، به این دلیل که مدتها خدا را صدا می زنی ، ولی خدا حتی یک بار به تو لبیک نگفته است !» همین ال
اهل کاشانم.
نسبم شاید برسد
به گیاهی در هند، به سفالینه‌ای از خاک «سیلک».
نسبم شاید، به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد.
 
 
پدرم پشت دو بار آمدن چلچله‌ها، پشت دو برف،
پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی،
پدرم پشت زمان‌ها مرده است.
پدرم وقتی مرد. آسمان آبی بود،
مادرم بی خبر از خواب پرید، خواهرم زیبا شد.
پدرم وقتی مرد، پاسبان‌ها همه شاعر بودند.
مرد بقال از من پرسید: چند من خربزه می‌خواهی؟
من از او پرسیدم: دل خوش سیری چند؟
پدرم نقاشی می‌کرد.
تار هم می‌ساخ
زن جوان غزلی با ردیف "آمد" بودکه بر صحیفه‌ی تقدیر من مسوّد بود
زنی که مثل غزل‌های عاشقانه‌ی منبه حسن مطلع و حسن طلب زبانزد بود
مرا ز قید زمان و مکان رها می‌کرداگر چه خود به زمان و مکان مقید بود
به جلوه و جذبه در ضیافت غزلممیان آمده و رفتگان سرآمد بود
زنی که آمدنش مثل "آ"ی آمدنشرهایی نفس از حبس های ممتد بود
به جمله دل من مسندالیه "آن‌زن"و "است" رابطه و "باشکوه" مسند بود
زن جوان نه همین فرصت جوانی منکه از جوانی من رخصت مجدد بود
میان جامه‌ی عریانی
باکو (ترکی آذربایجانی: Bakı) پایتخت جمهوری آذربایجان، شرقی ترین پایتخت قاره اروپا و بزرگترین شهر و همچنین بزرگترین بندر جمهوری آذربایجان است. این شهر بر ساحل غربی دریای خزر در شبه جزیره آب‌شوران قرار دارد و یکی از مناطق نفت‌خیز جهان می‌باشد. باکو پر جمعیّت‌ترین شهر قفقاز است. وجود تعداد بسیاری از پارک‌های ساحلی و برگزاری برنامه‌های متعدد هنری از جمله موسیقی، تئاتر و اپرا جذبه خاصی به این شهر داده‌است.
ادامه مطلب
بوعلی(ابن سینا) در قانون از عشق به عنوان یه بیماری یاد میکنه."""ابن سینا در کتاب قانون خود تعریفی از عشق آورده است ، اما منظور عشق او در آن ، نوعی وابستگی و جذبه ی مالیخولیایی یک انسان به انسان دیگر است . بنابراین ابن سینا در این کتاب ، عشق را نوعی بیماری می داند و به راه های درمانش نیز اشاره می کند . تعریف او در این باره چنین است : " عشق نوعی بیماری مشابه مالیخولیاست که انسان خودش را بدان مبتلا می سازد، بدین طریق که نیکویی و شایستگی برخی صورت ها و ش
ای امام مهربانی آیت رحمان تویی/جلوه خوب پرستش اسوه انسان تویی/درحریم باصفایت عاشقی معناشود/برگلاب چشم زائرخاطرباران تویی/آب سقاخانه تومیدهد دل راشفا/برتمام سختی ماساحل آسان تویی/گنبدت باعرش ایزدمتصل درمعرفت/ای تجلی حقیقت معنی ایمان تویی/مشهدت صدجلوه داردبرکت واخلاص را/ای امام باکرامت جذبه احسان تویی/نورباران مضجع توچون حریم کبریا/ای طبیب دردمندان گوهردرمان تویی/درجوارمرقد توشد دعابهرفرج/تاظهورناب مهدی گلشن جانان تویی/
بسم الله الرحمن الرحیم
طریق عرفان و سلوک الی الله بسی دشوار و سنگین است.
از اینرو اهل برهان و مدعیان حکمت، آنرا محال می دانند.
ولی در حقیقت طی این مسیر از بس که صعب و متعسّر است،
ثابت قدم می خواهد که معدودند و قلیل.
چرا که در مسیر عرفان و تهذیب،
ای بسا سالک حال و جذبه ای دریافت کند و آسانی عشق را در اول احساس کند،
ولی قرار و دوام بر آن حال، به مراتب مشکل تر از حدوث و پیدایش آن است.
زیرا قلب انسان دائم در تقلّب و دگرگونی دائمی است و 
در معرض وسوسه ها
پشت هر رفتار، هر تصمیم، هر انگیزه ای، یه نیروی پنهانی هست. درواقع مسلط شدن به این نیروی پنهان، مسلط شدنبه زندگیه! یعنی میشه تجربه زندگی رو اونطوری که میخوایم درست کنیم.
منظورم قانون جذبه؟
نه! خود قانون جذب هم زیر مجموعه‌ی این موضوع هست و اینجا میتونین تعیین کنین که قانون جذبی وجود داشته باشه یا نه!
این نیرو که برای اکثریت ناشناخته س، سیستم باورهای شماست.
سیستم باورها چیه؟!
چطور تشکیل شده؟!
کِیا متزلزل میشه؟ 
میشه عوضش کرد؟ چطور؟! 
و ...
تو این
امتحان از 7.4 نمره بود و من با خودم میگفتم اگر 5 بگیرم خوبه! (حس خوبی بهش داشتم)
3 تا امتحان دیگه هم داره که از مجموع اونا 9 یا 10 میگیرم و فارما رو با 14 15 پاس میکنم!
بعد از امتحان کلا ناامید شدم (فکر نمیکردم حتی 2 بگیرم!) 
نمره هارو زدن! با استرس وارد سایت شدم دیدم زده 4.81 :| (خب خیلی نزدیک به 5 دیگه) 
+ اضافه میکنم که اگر این سوالارو به خود استاده میدادی نمیتونست 5 بگیره! 
بعد تو کانال پیام گذاشتن که بیشتر از 50 نفر کمتر از نصف نمره رو گرفتن و ظاهرا 1.85 نمره ب
زندگی چیزی نیست،که لب طاقچه‌ی عادت از یاد من و تو برود.زندگی جذبه دستی است که می‌چیند.زندگی نوبر انجیر سیاهدر دهان گس تابستان است!

☁سهراب سپهری☁

پ.ن:جایی نزدیک،جایی دور ازین خاک...نزدیکتر به آسمان...دورتر از آدمهای این شهر غریب...تاخیر چند روزه رو تحمل کنم و قوای از دست رفته رو بگیرم برمیگردم با انرژی دو برابر!
رفتی و عطر یاد تو در روزگار ماندیعنی که از تو خاطره بی شمار ماندرفتی و در فراق تو این ملت بزرگخون گریه کرد و تا به ابد اشکبار ماندرفتی و با غروب تو، قرآن غریب شداسلام ناب، در غم تو، سوگوار ماندرفتی تو و حماسه ی سرخ حسینی اتتا نهضت امام زمان برقرار ماندرفتی تو و بنای برومند انقلاببا این شکوه و جذبه ی پر اقتدار ماندرفتی تو و نرفت ز دل شوق زندگیدر حیرتم از او، که برای چه کار ماندمُردی و زنده گشت ز تو، دین احمدیتاریخ را، به نام تو این افتخار مانددس
من یه مدتیه که یه موضوع ذهنم رو مشغول کرده و اونم اینه که چه چهره ای دقیقا بانمک یا بامزه محسوب میشه؟ شما چهره چه افرادی براتون بانمک و چهره چه افرادی براتون بی نمک به نظر می رسه؟ دقت کنید من درباره چهره صحبت می کنم، کاری با شخصیت فرد ندارم، چون که چهره بعضی آدم ها گویا یه جوریه که بقیه هی بهشون میگن، آخی چه بانمکه، چه گوگولیه و ...
ما یه پسر خوشگلی تو دانشگاه مون داریم که خیلی قیافه ش بی بی فیسه و شبیه پسرهای نوجوونه و همه میگن آخی این چه خوشگل و
فکر میکنم اکثریتتون اسم این سریال رو شنیدین. ساخت نتفلیکس عه.اون قدر ک همه میگن نتونست منو مجزوب خودش کنه. اما درکل سریال خوبیه. مثلن ب اون حد از علاقه مندی نرسیدم ک ی شخصیت محبوب داشته باشم! همون کاپل اصلی سریال هنوز برام بیشتر از همه جذابن! 
بازی بچه ها ک شخصیت های اصلی این سریال حساب میشن فوق العاده اس. مخصوصا مایک و اِل (اسم بازیگر هارو نمیدونم.) فوق العاده اس. انگار تمام اون خوشحالی ها و خشم و هرچی ک هست رو واقعن میتونی تو صورت و رفتار اِل حس
در وادی جذبه (باده عرفانی) 
بسم الله المخدّر
1- وادی جذبه یا مستی عرفانی را نخستین وادی از سیر و سلوک عرفانی در وجود یک مرید در رابطه با پیر دانسته اند. و این نخستین باده شراب روحانی است که مرید از دست پیر مینوشد و دچار جاذبه ای روحی نسبت به پیر شده و گوئی که عاشق شده و احساس مستی و خلسه ای بکر دارد بی واسطه خمر و افیون.
2- حضرت صفی علیشاه در همین باب خطاب به مرید می فرماید: سر بنه آنجا که باده خورده ای. این بدان معناست که در این مستی روحانی مرید باید
دانلود سری Girls of paper and fire
خلاصه
هر سال ده دختر زیبا انتخاب می شوند به عنوان دختران کاغذی که باید به پادشاه خدمت کنند. هیچ کاری بیشتر از ان برایشان باعث افتخار و شرم نمیشود. امسال نه دختر انتخاب شده... و به جای کاغذ این دختر از اتش ساخته شده است. 
در طول هفته های تمرین در قلعه وافر ولی غم افزا،لی و هشت دختر دیگر مهارت ها و جذبه هایی یاد میگیرند که برای مصاحبت با یک پادشاه مناسب باشد. در انجا او عاشق میشود. در انجا عشق ممنوع او با اتفاقات خطرناکی همر
در خاطرم هست یکی از تفریحات دوران تحصیل، پیدا کردن یک آهن ربا بود و براده های آهن.
آن روزها نمی دانستم اصلا داستان این جذب و جذبه و ربایش چیست؟
اولاً آهن ربا فقط براده های آهن، یا هر شیءی ک از جنس خود اوست و با او سنخیت و مسانخت دارد را جذب می کند؛ و حتی اگر ذره ای مسانخت نباشد جذب و جذبه و انجذابی صورت نمی گیرد. 
ثانیاً وقتی آهن ربا را در میدان جذب براده ها قرار می دهیم، آیا آهن رباست ک براده ها را ب سوی خود می کشد یا براده ها هستند ک بسوی آهن ربا
دیوان شمس دریاست، آرامش آن زیبا و هیجان آن فتنه انگیز است، مثل دریا پر از موج، پر از کف، پر از باد است. مثل دریا جلوه گاه رنگ های بدیع گوناگون است، سبز است، آبی است، بنفش است، نیلوفری است. مثل دریا آیینه آسمان و ستارگان و محل تجلی اشعة مهر و ماه و آفرینندة نقش های غروب است. مثل دریا از حرکت و حیات لبریز است و در زیر ظاهر صیقلی و آرام، دنیایی پر از تپش و پر از تلاش دارد.
دیوان شمس دیوان شعر نیست غوغای یک دریای متلاطم طوفانی است. دیوان شمس انعکاس یک
صاحب باشگاهی که میرم یه خانم میانسال مثلا حدود 45، 50 ساله ولی بهش میاد بین 30 تا 40 سالش باشه. موهای سفید و مشکی که به خاطر گذر عمره اما مثل مش قشنگه و هیکل کاملا ورزشکاری. یه جذبه ی خیلی خاصی هم داره. همه ی رشته ها رو هم کار میکنه، یعنی جوری که اگه یکی از مربی ها نیاد خودش جایگزین میشه. بعضی از رشته ها هم کلا دست خودشن. 
پارسال من حدود 6 ماه نتونستم برم بعدش که رفتم دیدم سوخته! صورتش، دست هاش، گردنش... همه سوخته بودن، توی خود باشگاه هم این اتفاق افتاد.
وقتی خبر شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی منتشر شد همه جهان اسلام شروع کردند به فرستادن پیام تبریک وتسلیت .درمیان این همه بیانیه ها متن یک پیام حق سردار سلیمانی را ادا کرد.
سید حسن نصرالله عنوان سیدالشهدای محور مقاومت رابه سردار عزیز داد.
الحق والانصاف این عنوان تراز سردار است 
کربلایی تصور کنید که حضرت ابا عبدالله الحسین  دران نباشد به نظر شما ایا ان هفتاد ودو تن شهید کربلا معنا پیدا می کند؟! ایا ان فداکاری های حضرت ابالفضل،فداکاری های ز
وقتی خبر شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی منتشر شد همه جهان اسلام شروع کردند به فرستادن پیام تبریک وتسلیت .درمیان این همه بیانیه ها متن یک پیام حق سردار سلیمانی را ادا کرد.
سید حسن نصرالله عنوان سیدالشهدای محور مقاومت رابه سردار عزیز داد.
الحق والانصاف این عنوان تراز سردار است 
کربلایی تصور کنید که حضرت ابا عبدالله الحسین  دران نباشد به نظر شما ایا ان هفتاد ودو تن شهید کربلا معنا پیدا می کند؟! ایا ان فداکاری های حضرت ابالفضل،فداکاری های ز
بسم الله الرحمن الرحیم
بهم گفت میای با فلانی و فلانی شهادت حضرت زهرا رو بریم قم؟
همسفرهایی که درنظر گرفته بود رو راحت نبودم باهاشون تعلل کردم و بهش فهموندم زیاد مایل نیستم
اما پشیمون شدم گفتم دهه فاطمیه کنار فاطمه معصومه سعادت میخواد.چه فرقی داره با کی بری؟خجالت بکش برو و رزق سالتو بگیر
مگر همیشه نمیگی فاطمیه شروع سالمه؟چرا انقدر بی احساسی؟
رفتم سایت خونه معلم رزرو کنم نوشته بود از25ام سایت باز میشه...
25ام بعد از نماز صبح رفتم هنوز باز نشده ب
شعر میلاد نور 
محمود شاهرخى (جذبه)
 امشب شب فرخنده میلاد نور است
بى پرده نور غیب مطلق دَر ظهور است‏
  امشب عیان گردید آن سرّ نهانى
کو خواند بر موسى حَدیث لن ترانى‏
امشب به بزم قدس، شورى عاشقانه است
لاهوتیان را از طرب بر لب ترانه است‏
نخل مراد انبیاء امشب ثمر داد
شاخ امید اولیاء بالید و بر داد
  در کارگاه غیب، نقشى تازه بستند 
امشب کتاب شرع را شیرازه بستند
بشکفت امشب سرّ حق در جان نرگس
سر زد گل توحید از دامان نرگس‏
سر زد ز بُرج غیب و از شرق حقی
بسم الله الرحمن الرحیم
 
بهائیت یک دین است ؟ پاسخ منفیست ، پس چرا به آن دین میگویند ؟ دلیلش این است که پیروانش آنرا هماننده یک دین جلوه داده اند ، دلیل اینکه میگوییم دین نیست این است که اصولاً بهائیت ریشه خود را به اسلام میرساند و خود را ادامه دهنده راه اسلام معرفی میکند اما اسلام بطور کامل انرا نفی میکند ، اصولاً اسلام هر دین و پیامبر پس از خود را باطل کرده است ، برای همین است که بهائیت دین نیست چون ریشه ای ندارد ، پشتوانه ای ندارد ، بنیانگذار
زمانی که جسم مغلوب روح شود به محض اراده و تصور مکان بعید، روح جسم را به همراه خود می برد بلا مهلتٍ ، چنانکه فرضا خیال جایی کنیم اگر خیال ما قوت داشته باشد به محض خیال باید جسم ما در آنجا به تبعیت روح فورا حاضر شود. (۱)
گوهر شب چراغ صفحه ۲۷۶
مرحوم محمد حسن نیستانکی نایینی
پ، ن:
(۱)- چون به مظاهرت جذبه و محبت علوی و مطاوعت شریعت مصطفوی شخص به مرتبت انسلاخ دست یافت، تواند به عزیمت خویش سیر در اقطار و اکناف عوالم بکند و بدایع ابداع را مشاهده نماید، ولک
 
 
در سپیده دمی که بی ظهور تو، سیاهی می زاید،
دلم مجالِ خیالی محال می خواهد...
 
 
یادم نیست، آن روز در چه حال و هوایی بودم که این جمله را نوشتم...
اما می دانم هرجا از نسیم و سپیده و سحر، حرفی به میان می آید، بی اختیار ذوق نداشته ام گل می کند و شعر وسواسم را با گلواژه هایی از جنس هور و نور و رهایی و ظهور، رنگِ پاکی و طهارت می بخشم. 
و هرجا از سردی و سکوت و هجران، حرفی روایت شود، قلم احساسم را با غم واژه هایی از جنس حسرت و اندوه و آه، چالاکی و حرارت می
 
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاستعشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست
 
شاید اینها امتحان ماست با دستور عشقورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست
 
چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل ؟لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست
 
عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنجعلت عاشق طبیب من ، ز علت ها جداست
 
با غبار راه معشوق است راز آفتابخاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست
 
جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کسهر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست
 
خود د
سلام و درود بر دوستان گل و گلاب
من یه دختر 22 ساله هستم و از نظر ظاهری و خانوادگی در سطح مناسب و خوبی قرار دارم و بالطبع خواستگار هم دارم اما ... 
مشکل من اینه که من از پسرهایی که محبت کلامی میکنن، ابهت ندارن، خشونت و جذبه مردونه ندارن اصلا خوشم نمیاد و تا الان حتی یه نفر هم به دلم ننشسته، میدونم ممکنه با این حرف عده ای به من بگن مریضی یا برو پیش روانشناس یا تو مازوخیسم داری، ولی این کارها برای من درمون نمیشه. 
من فقط در صورتی جذب یه مرد میشم که تو
من ساده و صادق و بکر و بی ریا، در دامن تو
آرام همچون نسیمی در تن تو،
بال پرواز بودی و من در اوج عشق،
ای حضرت میم،
مرد عاشقانه هایم
چکنم با تن تبدار و شرری در دل،
پر ز خواهش
من تو را می طلبم ای همه ی ناز و نیازم.
پوششی بر تن من باش.
ک عریانی این جلوه و این جذبه ی مسحور سزای همه ی پر ز هوس نیست.
یوسف من،
تو مرا باش. 
بال پرواز من و اوج رهیدنهایم.
✨ یا آدم اسکُن أنتَ وَ زوجُکَ الجَنَّةَ فکُلا منها حیثُ شِئتُم رغداً ✨

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فا
 
عبارت "گریه نکن" رو به کودک نگوئید زیرا  این جمله آغاز مبارزه قدرت بین شما و فرزندتان است
 
هنگامی که به بچه می گوییم، به من گوش بده، تمام پل های پشت سر خود را در گفتگو با وی خراب می کنیم. وی اکنون درکی از این جمله ندارد. به همین علت گوش دادن یک معنای بسیار انتزاعی برای بچه های نوپا است.
 
راهکارهایی برای داشتن بچه حرف گوش کن
اغلب مادران در رویای خود هم نمی بینند که فرزندشان روزی حرف شان را به آسانی گوش کند و فرمانبردار آنها شود. آنها بچه حرف گوش
کتاب سه جلدی "در جستجوی صبح"، خاطرات شادروان "عبدالرحیم جعفری"، بنیانگذار مؤسسه انتشارات امیرکبیر است که چاپ اول آن در بهار 1383 توسط انتشار روزبهان در ایران منتشر شد.
در این کتاب که به صورت زندگی‌نامه و با نثری دلنشین تألیف شده است، نویسنده با نگاهی متفاوت به زندگانی خود، خواننده را با وقایع تاریخ معاصر ایران نیز به نحوی جذاب و قابل لمس آشنا می‌کند. این زندگی‌نامه که به طرز تاثیرگذاری از عناصری چون مادر، همسر و خانواده، کارگر و کارمند و قشر
کتاب سه جلدی "در جستجوی صبح"، خاطرات شادروان "عبدالرحیم جعفری"، بنیانگذار مؤسسه انتشارات امیرکبیر است که چاپ اول آن در بهار 1383 توسط انتشار روزبهان در ایران منتشر شد.
در این کتاب که به صورت زندگی‌نامه و با نثری دلنشین تألیف شده است، نویسنده با نگاهی متفاوت به زندگانی خود، خواننده را با وقایع تاریخ معاصر ایران نیز به نحوی جذاب و قابل لمس آشنا می‌کند. این زندگی‌نامه که به طرز تاثیرگذاری از عناصری چون مادر، همسر و خانواده، کارگر و کارمند و قشر
تاریخ ایرانی: روز ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ سپهبد علی صیاد شیرازی، جانشین وقت رییس ستاد کل نیروهای مسلح مورد سوءقصد قرار گرفت و به شهادت رسید.
 
علی صیاد شیرازی در سال ۱۳۲۳ در روستای کبودگنبد شهرستان درگز از توابع استان خراسان رضوی متولد شد. مادرش شهربانو و پدرش زیاد نام داشت. پدرش که از عشایر فارس بود، به استخدام ژاندارمری در آمد و سپس به ارتش منتقل شد. زیاد از جذبه‌ای خاص برخوردار بود، از این رو علی تحت تأثیر پدر از کودکی به ارتش علاقه‌مند شد. او به
کسانی ندای حسین را لبیک می‌گویند و می‌توانند «فَیَا لَیْتَنِی
کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ مَعَکُم»[1] را آرزو کنند، که امروز در صحنه
باشند. «کُلّ یَوْمٍ عاشُورا»؛ هر روز عاشوراست و هر روز، صف‌بندی حق و
باطل؛ در گفته ها، نوشته ها و رفتارها، ... . همه و همه؛ چه خوب و چه بد،
هر دو خریدارانی دارند. دنیا مزرعه است و محل تجارت و کسانی به فوز و سعادت
می‌رسند که خوب زندگی کنند. «کَما تَعیشُونَ، تَمُوتُون»[2]؛ هر گونه که
زندگی می‌کنیم، آن گونه خواهی
فهم قرآن از نگاه امام خمینی
 مقدمه: اهمیت قرآن
امام خمینی یکی از عارفان فرهیخته ای است که در سایه معارف قرآن و عمل به آنها به مقامات والایی رسیده و شعله عشق به حق و جذبه معارف قرآنی در سراسر وجود او فراگیر شده بود. امام قرآن را نازله غیبی و مظهر رحمت الهی می دانند که جامع تمامی کمالات و صورت اسم اعظم و منتهای انسان کامل است.1
ایشان قرآن را کتاب الهی و یک سفره گسترده ای معرفی می کند که همه اشخاص به قدر سعه وجودی خود و ظرفیتی که دارند از آن استفاده
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- عالمی الشریف بحثی از کرامت  اخلاق  بحث میفرمودند که این کرامت معنای بسیار زیادی دارد  که حضرت اش  ارزش  تعبیر کردند  بعضی های لطافت نورانی نور   دارای لطافت زیادی است عطر هم دارای لطافت بویائی دارد- وجود هم لطافت نورانی  دارد بزرگواری  فضیلت  بخشش – های نورانی – یکنوع جذبه سحرانگیز یکنوع مغناطیس  پرقئرت جذب کنند ه  ایجادیک کشش ملکوتی- ان همت والا-و-پرجذبه- متاسفانه این نوع لطافت ونورانیت درخداوند
چند سال شوت میشم به عقب به دوران ابتدایی ، به کلاس املاء ، به کلاس ترس شایدم به کلاس استرس که این کلاس ها برام به عنوان کلاس استرس نامگذاری شده بود
معلم های دوران ابتدای ، (آقای نصیری ، آقای عبادی ، آقای دَدِه بیگی ) . من خاطراتم زیاد اوکی نیس ولی اینارو نمیدونم چطوری به خاطراتم اومد رو نمیدونم فقط میدونم با همشون یه خاطره کوچیک دارم . با نصیری میشد خاطرات خدایه جذبه بودن و فلک کردن های بچه ها کلاس ، با اقای عبادی که معلم کلاس سوم ابتدای بود که ه
رمان زیر باران
دانلود رمان زیر باران اثر زهرا ارجمند نیا با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان این رمان در مورد یه دختر با عواطف شکننده و پر از درک زندگی ، مغرور و خوش قلب ، یه پسر با قلب سنگی و غرور بیش از حد ، همراه با جذبه ی منحصر به فرد ، تقابل دو آدم متفاوت ، شروع عشق و دلدادگی ، آدمایی که بلدن حرف دلشون و بزنند ، بلدن عاشقی کنند ، بلدن تکبر و روبرو احساسشون به زانو دربیارند ...
خلاصه رمان زیر باران
جلوی کمد
سال 1384 سال آخر دبیرستان بودم و پسری بودم که بیشتر اوقاتم و تفریح میکردم و با دوستانم به شیطنت میپرداختمیه روز از روزای تابستون بود که بخاطر ریختن چند تا آهنگ زنگ روی موبایل n620 سامسونگ شوهر عمه ام (از اون گوشیهای قدیمی که نور صفحه آبی رنگش و زنگهای پلی فونیکش تو اون زمان دل همه رو میبرد)  رفتم سراغ یه موبایل فروشی.من:سلام میشه واسه من چند تا آهنگ زنگ ایرانی بریزه رو موبایلمموبایل فروش: یه نگاه به موبایل میکنه و میگه نه نمیشه روی این گوشیها چیز
رمان زیر باران
دانلود رمان زیر باران اثر زهرا ارجمند نیا با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان این رمان در مورد یه دختر با عواطف شکننده و پر از درک زندگی ، مغرور و خوش قلب ، یه پسر با قلب سنگی و غرور بیش از حد ، همراه با جذبه ی منحصر به فرد ، تقابل دو آدم متفاوت ، شروع عشق و دلدادگی ، آدمایی که بلدن حرف دلشون و بزنند ، بلدن عاشقی کنند ، بلدن تکبر و روبرو احساسشون به زانو دربیارند ...
خلاصه رمان زیر باران
جلوی کمد
فکر میکردم زاویه دید کسانی که وارد دانشگاه شدن خیلی جذاب و کامل تره، خیلی روشنتره، خیلی ویژه تره، خیلی دوست داشتنی تر و نزدیک تر و قابل فهم تره،فکر میکردم تفاهم بیشتره ارتباط بهتره....هنوز نمیدونم ولی حس میکنم  اعتقاد آره ولی دیگه مثل قبل به این چیزا علاقه ندارم! وقتی آقایون تحصیلکرده روشنفکر رو میببنم و هم کلام میشم وحشت زده میشم! با خودم میگم از چه اقشاری وارد دانشگاه شدن، با توانایی یا فقط پول! یعنی نیستن آدم های با شعور روشن فکر ِِ زیبا سی
رمان گندم
دانلود رمان عاشقانه گندم اثر مرتضی مودب پور با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با لینک مستقیم
داستان رمان گندم راجب یک خانواده ثروتمند هست که بیشتر اعضای آن کنار هم زندگی میکنند ، طی اتفاقاتی یکی از اعضای این خانواده به نام گندم متوجه میشود که بچه ای سر راهی بوده، گندم مشکلات روحی پیدا می کند و در طی همین اتفاقات سامان متوجه علاقه قلبی شدید خودش نسبت به دختر عمه اش گندم شده ، اما با یک نامه همه چیز خراب میشود و …
خلاصه رمان گندم
گونه هایش سرخ شده بود و آب دهانش را به سختی پایین میداد. گفتم:خب احوال شما خانم؟ پادرد خانم والده چطور است؟ آلزایمر پدرتون چطور؟
اما در دلم داشتم میپرسیدم: خودت خوبی؟ دلت خوبه؟ تنت سلامته؟ دماغت چاقه؟ تو،تو،تو،تو خوبی؟
لب هایش را ورچید و گفت:سلام دارن خدمتتون
و سرخ تر شد.
میخواستم بگویم: کم کم ذوب میشوی دختر، خجالت مختصر کن! ذوب در رگهای من میشوی...
گفت: ببخشید مزاحم شدم، اومده بودم حاج خانم رو ببینم. نمیدونستم شما...یعنی...من خبر نداشتم شما الا
 
می‌کند قرن ها طلوع اینجا
آفتاب از زمین نه از بالا
حضرتِ رحم ، ضامن آهو
شده خوبی اسیر تو آقا
همه ی مهر عالمی در دل
سینه ی شیعیان و مهر شما
هر زمانی که ذکر مشهد شد
گشته در سینه از طپش غوغا
از خدا انتخاب شد ایران
که شود خاک پای زائرها
دلربائی شروع شود از صبح
رقص زیبائی از کبوترها
جذبه ی نامتان کند تسخیر
از خراسان تمام دل‌ها را
غربت از عطرتان وطن آسا
چتر امنیّت شما بالا
یا امام رضا عزیز همه
بپذیرید این تمنّا را .
#احمد_یزدانی 
#انجمن_ادبی_کوتوال #ا
امروز از یه موضوع بینهایت ناراحت شدم
من کلا دوتا مریض داشتم ولی خب هرکدوم دو سه تا عکس داشتن
مریض اولم تنهایی دوتا عکسشو گرفتم و تکرار نخورد
مریض دومم3تا عکس از قدام داشت که منشی بخشمون گف با یکی از همگروهیات برو ، من دوتا عکس از این مریض رو گذاشتم که یکیش تکرار خورد و همگروهیمم اون یکی رو گذاشت که از اونم تکرار خورد
روال کار اینجوریه وقتی عکس تکرار میخوره باید استاد بیاد کنارمون ..خب دوباره هرکدوممون یه عکس برداشتیم اینبار خداروشکر عکس من خو
بد نگوئیم به مهتاب اگر تب داریم

دیده ام گاهی در تب ، ماه می آید پایین،

می رسد دست به سقف ملکوت.
دیده ام، سهره بهتر می خواند.
گاه زخمی که به پا داشته ام زیر و بم های زمین را به من آموخته است.
گاه در بستر بیماری من، حجم گل چند برابر شده است.و فزون تر شده است ،

 قطر نارنج ، شعاع فانوس

 
و نترسیم از مرگ
 

مرگ پایان کبوتر نیست.

مرگ وارونه یک زنجره نیست.
مرگ در ذهن اقاقی جاری است.
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد.
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گو
بد نگوئیم به مهتاب اگر تب داریم

دیده ام گاهی در تب ، ماه می آید پایین،

می رسد دست به سقف ملکوت.
دیده ام، سهره بهتر می خواند.
گاه زخمی که به پا داشته ام زیر و بم های زمین را به من آموخته است.
گاه در بستر بیماری من، حجم گل چند برابر شده است.و فزون تر شده است ،

 قطر نارنج ، شعاع فانوس

 
و نترسیم از مرگ
 

مرگ پایان کبوتر نیست.

مرگ وارونه یک زنجره نیست.
مرگ در ذهن اقاقی جاری است.
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد.
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گو
بسم الله الرحمن الرحیم
دل نوشته(7)
 خدا شاهد است کسی که اینجا می آید این حال و هوا را می بیند دیگر برگشتنی نیست ما به تهران به این طرف و آن طرف که میرویم می بینیم اصلاً نمی شود ماند شهید حسن باقری
زمانی که در اطاعت خدا قرار بگیری در حقیقت به شیطان نه گفته ای و این اطاعت تو را وارد پناهگاه خدا می کند این پناهگاه شادابی و آرامشی وصف ناپذیر است جذابیت پر برکتی دارد این برکت و جذابیت مهر و محبت خاصی را در دل بنده خدا جاری میکند جذبه محبت کردن به دوست
فکر میکنم اکثریتتون اسم این سریال رو شنیدین. ساخت نتفلیکس عه.اون قدر ک همه میگن نتونست منو مجزوب خودش کنه. اما درکل سریال خوبیه. مثلن ب اون حد از علاقه مندی نرسیدم ک ی شخصیت محبوب داشته باشم! همون کاپل اصلی سریال هنوز برام بیشتر از همه جذابن! 
بازی بچه ها ک شخصیت های اصلی این سریال حساب میشن فوق العاده اس. مخصوصا مایک و اِل (اسم بازیگر هارو نمیدونم.) فوق العاده اس. انگار تمام اون خوشحالی ها و خشم و هرچی ک هست رو واقعن میتونی تو صورت و رفتار اِل حس
 بشر
خواسته یا ناخواسته در مسیر کمال جاری است و به سوی کمال پیش می رود. کلیه ی
انتخابها، هدف گذاری ها، امیال و طلبهایش در پی یافتن حقیقت، وصل به آن و سرور
باطنی ناشی از آن بوده است. از سوی دیگر تمام تلخی، ناکامی، شکست، یاس و فرو
ریختنهایش (در هر منظر و پوشش و به هر دلیل و بهانه ای) برخاسته از آن سرور باطنی
است. انسان حتی در التذاذی که به چشمی برتر، حقیر و ناچیز می آید، به جستجوی آن
سرور – آن خاطره
ی دیرینه از آن وصل الهی –
است که در فطرت او یادگار
رکاب ۶ (آقا)
 
گاهی زمان نباید بگذرد اما می گذرد؛ مثل امروز که دلم میخواست عقربه ساعت از ۱۲:۱۳ تکان نخورد. دلم می خواست هزار بار دیوانه صدایم بزند. دوست دارم هیچوقت دو روز بعد نشود که مرخصی ام تمام شود.مثل همیشه در کوچه شان جای پارک نیست. ماشین را جلوی در پارکینگشان می گذارم. درحالی که کمربند را باز می کنم می گویم:-میگم احتمالا پدر محترمتون یه تله انفجاری گذاشتن دم در؛ انقدر که بهشون سرنمی زنیم!-نه! زنده می خوانمون! کمین گذاشتن حتما!بلند بلند اشه
هیچ بچه ای کمتر از پنج سالگی هاش رو یادش نمیمونه،مگر اتفاق وحشتناکی براش افتاده باشه و هرچی بزرگ تر بشه بیشتر اون صحنه ها تو ذهنش پر رنگ بشن.تصویر یه بچه چهار یا پنج ساله که روی تخت بیمارستان خوابیده و دارن میبرنش اتاق عمل و پدرومادرش گریه میکنن و خودش میگه توروخدا نذارین منو ببرن قول میدم شیطونی نکنم بیست و چند ساله که همه اش جلوی چشمامه.
من رو اونقدر مطب دکترای مختلف برده بودن که من از بیمارستان و پزشک و آمپول و قرص و هرچیزی که تو این حیطه بو
این منم، سالها بعد از خاطرات نوشته شده در این رمان، چهره ام خشن تر ، چین و چروکهای صورتم عمیق تر، و شادی درونم ضعیفتر، دیگه بهم القا شده که کمتر باید بخندم کمتر بجه بازی کنم چون زندگی بچه بازی نیست.
البته تقریبا ۵۰ درصد هم چاق تر شدم
 

این هم دختر خوشکل منه ، که خیلی خیلی دوسش دارم، خدا نگه دار این ناقلا رو

قبل از ورود به دانشگاه :
سال 1384 سال آخر دبیرستان بودم و پسری بودم که بیشتر اوقاتم و تفریح میکردم و با دوستانم به شیطنت میپرداختمیه روز از ر
دختر ترک دانلود آهنگ جدید علیرضا روزگار دانلود آهنگ جدید علیرضا روزگار به نام دختر ترک با کیفیت بالا Download New Music By Alireza Roozegar Called Dokhtare Tork
با متن + بخش آنلاین و دانلود مستقیم
متن آهنگ علیرضا روزگار دختر ترک
 
دختر ترک دلمو بردی منم عاشقتم رک
با یه جذبه ای که غیر طبیعی برد دلمو برد دختر ترک
یه نگاه بنداز به دل که زدی و بردی با یه زیر چشمی ببین چی به سرم آوردی دلمو بردی
بردی دل از دامن من ای ترک غارتگر من می بردی از ساغر من یک دم بشین در بر من دلبر
ای ت
عاشق شدن، دوست داشتن نیست.
بسیاری از مردم با کشش و جذبه به همدیگر مواجه شدند اما از آن به بعد شادتر زندگی نمی کنند چرا؟ چون بیشتر آنها کشش را با معنی عشق اشتباه گرفتند.وقتی کسی را دوست دارید ارزش زیادی برای آن شخص قائلید چون انتخابی کرده اید و برای افزایش این علاقه و عشق راههایی را پیشنهاد می کنید. همچنین آسایش و پیشرفت را در بالاترین الویت انتخاب دوست و عشقتان قرار می دهید. زمانی که عشق می ورزید زندگی و شادی را بالقوه تجربه می کنید.
زمانی که ع
 
 
 قدرت تخصص: عبارت از توان کنترل رفتار دیگری است از طریق داشتن دانش، تجربه یا قضاوتی که وی ندارد، ولی به آن نیاز دارد.(رضائیان،۴۰۴:۱۳۸۰) نظارت بر کار متخصصان و به عبارت دقیق‌تر اعمال کنترل بر اطلاعات می‌تواند منبع ایجاد قدرت باشد مدیران سطح بالای سازمان در مورد یک موضوع مهم سازمان تصمیم می‌گیرند. ولی کارکنان سطح پایین‌تر ممکن است تخصصی داشته باشند که مدیران سطح بالا برای تصمیم‌گیری به آن تخصص نیاز داشته باشند.
 
 
 قدرت مرجعیت: هنگامی
فواید بی نظیر وجود گل و گیاه در داخل ساختمان بر هیچ کس پوشیده نیست . استفاده از گیاهان آپارتمانی در محل زندگی، علاوه بر این که جلوه زیبایی به آن می دهند می توانند ما را از فوایدی که برای سلامت جسم و روحمان دارند نیز برخوردار کنند .در این مطلب درباره تاثیر گیاهان آپارتمانی در سلامت روان صحبت می کنیم امیدواریم از آن بهره کافی ببرید.
چرا گیاهان آپارتمانی برای سلامت روان مفیدند
 
بیرون رفتن و بودن در محیطی احاطه شده با طبیعت، راهی بی نظیر برای آر
همه ی دخترها به دوست داشته شدن نیاز دارند ، به یک نفر که احساسشان را بفهمد و پا به پایشان دیوانگی کند معنی اخم هایشان را بداند و با غر زدن های گاه و بی گاهشان کنار بیاید ، 
آنها یک نفر را میخواهند که عشق را بلد باشد و برای دنیای دخترانه شان بشود آن پادشاه سوار بر اسب سفید ! انتظار زیادی هم ندارند ، همین که لاک های رنگی هدیه بگیرند و کتاب های عاشقانه ، همین که قربان صدقه های واقعی بشنوند و غیرتی شدن های پر جذبه ببینند انگار دنیا را دارند ، دخترها
کتاب چگونه همه را عاشق خود کنیم 
 
دانلود کتاب
 
 
 
 
 
 
 
 
 
https://virgool.io/virgool.io › معرفی-کتاب-چگونه-هر-شخصی-را-عاشق-خود-کنیم-iwjcrp...معرفی کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم - ویرگولدوستان و یا اطرافیان شما به راحتی دل دیگران را بدست می آورند راحت همه عاشقشان می ... کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم به شما کمک می کند ذهن دیگران را شست و ...https://gnsis.ir/gnsis.ir › اسرار ممنوعهچطور کسی را عاشق خود کنیم ❤️ راه جذاب شدن❤️ چگونه ... - ... رتبه: ۴٫۴ - ‏۶۴ مروراسرا
در وصف بهار

 

میرسد باز این بهار باده ها

ساقی سیمین تنان ساقه ها

فتنه دارد نرگس مستانه اش

دیده مفتون میکند فتانه اش

چادر از رخ می گشاید بی دریغ

می سپارد بهمن و دی را به تیغ

می دمد روح شکوفه بر درخت

یاس عریان را دهد گلهای رخت

رَز بیاراید به برگ و شاخه ها

دختر رَز را عروس باده ها

با بنفشه گوید از رنگ بنفش

برگ و گلهایش زند صد گونه نقش

نسترن را می نوازد با نسیم

با همان دم ، زر شود جانش نه سیم

اشک مریم را ببیند سر به زیر

گوید او را زیر
برای یه کاری باهام تماس گرفتن که اونجا باشم 
از قبل قبول کرده بودم...
وقتی اون روز خسته و کوفته داشتم از بیمارستان برمیگشتم باهام تماس گرفتن
گفتن فردا اینجا باش از ۴بعد ازظهر تا۹شب!!!!
یه لحظه جا خوردم!
تا شب!
من چطور برگردم کرج ،تک و تنها!
زنگ زدم به اون دوستمون که اونجا کار میکرد ،وقتی یه حرف بزنم پاش وا میستم حتی اگر برام هزینه داشته باشه،حتی اگر مجبور باشم کل دستمزدم و کرایه بدم
گفتم اولشنگفتید کار تا شب طول میکشه!
گفت ببین احتمال داره عشقت و
رمان امن ترین آغوش دنیا
دانلود رمان امن ترین آغوش دنیا اثر فریده بانو با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان این رمان اجباری در مورد دو خواهر دوقلو به نام های سوگل و سوگند می باشد ، سوگل بی دلیل یک هفته قبل از عروسیش ناپدید می شود ، حال آبروی چندین ساله ی پدربزرگش در میان است و درخواست حامی پارسا  و اکنون سوگند ناچار است فقط یه تصمیم بگیرد و آن تصمیم چی می تواند باشد ، خواسته حامی یا آبروی پدربزرگش ...
خ
بسم رب الشهدا والصدیقین؛ اکثرا صحبت هایش را اینطور شروع می کرد و یا شادی روح شهید همت صلوات
علاقه ی عجیبی به حاج ابراهیم داشت؛ سالگرد تدفین شهدای گمنام دانشگاه هم که میشد اول از همه چادر ستاد عالی شهید همت (ره) را علم می کرد و باقی ماجرا.
عجیب بود ماجرای عشق محمد حسین به حاج همت (ره) یک حاج همتیه تمام عیار ؛ یک عاشق ششدانگ. و این عشق بود که او را به این وادی کشاند و من این عشق را وقتی فهمیدم که در رسانه ها تیتر زدند
چه کسی 'حاج قاسم' را یاد 'حاج همت'
 
 
راز تحول میلیونی دل ها
این روزها حس مشترکی بین مردم وجود داشت. بارها و بارها شنیدم که می گفتند چیز زیادی از سردار دل ها (سردار سلیمانی) نمی دانستیم. چند سال اخیر بعد از قضیه داعش اسمش کمی بر سر زبان ها افتاده بود؛ ولی فقط از غیوری و شجاعتش می گفتند و از رسمش خیلی نمی دانستیم. ولی وقتی خبر شهادتشان را شنیدیم همان دقایق اول حتی قبل از این که از رسانه های مختلف عظمت روحی و معنویت ایشان را انعکاس دهند، دل هایمان منقلب شد.
انگار خبر پرکشیدن نزدیک
.h_iframe-aparat_embed_frame{position:relative;}.h_iframe-aparat_embed_frame .ratio{display:block;width:100%;height:auto;}.h_iframe-aparat_embed_frame iframe{position:absolute;top:0;left:0;width:100%;height:100%;}


تا دوم راهنمایی شیراز زندگی می‌کردیم و وقتی مهمان می‌آمد یکی از جاهایی که برای گشت و گذار می‌رفتیم حافظیه بود.بعدها مثل همه نامی از حافظ شنیده بودم و چندین بار هم تلاش کرده بودم که بخوانم، اما سخت بود و نمی‌توانستم.اولین بار که تحریک شدم دیوان حافظ را بخرم و با هر بدبختی که هست بخوانم، سوم راهنمایی بود. پشت جلد یکی از شما
رمان امن ترین آغوش دنیا
دانلود رمان امن ترین آغوش دنیا اثر فریده بانو با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان این رمان اجباری در مورد دو خواهر دوقلو به نام های سوگل و سوگند می باشد ، سوگل بی دلیل یک هفته قبل از عروسیش ناپدید می شود ، حال آبروی چندین ساله ی پدربزرگش در میان است و درخواست حامی پارسا  و اکنون سوگند ناچار است فقط یه تصمیم بگیرد و آن تصمیم چی می تواند باشد ، خواسته حامی یا آبروی پدربزرگش ...
خ
آن روزها رفتند آن روزهای خوب آن روزهای سالم سرشار آن آسمان های پر از پولک آن شاخساران پر از گیلاس آن خانه های تکیه داده در حفاظ سبز پیچکها به یکدیگر آن بام های باد بادکهای بازیگوش آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها آن روزها رفتند آن روزها یی کز شکاف پلکهای من آوازهایم چون حبابی از هوا لبریز می جوشید چشمم به روی هر چه می لغزید آنرا چو شیر تازه می نوشید گویی میان مردمکهایم خرگوش نا آرام شادی بود هر صبحدم با آفتاب پیر به دشتهای نا شناس جستجو می رفت ش
آرایش
لب برای زیباتر شدن لب ها تنها مختص استفاده از لوازم آرایشی مخصوص لب
نیست . برای داشتن لبهایی جذاب راه و روشی به سبک آنجلینا جولی را امتحان
کنید
 آرایش لب برای داشتن لب های زیبا و جذاب راه و روشی دارد که مربوط به استفاده از روغن های گیاهی و مراحل قبل از استفاده از رژ لب است .
هیچ چیز پر جذبه تر از داشتن لب هایی توپر و گوشتالو مثل آنجلینا جولی
نیست! نه تنها لب های پر شما را جذاب تر می کنند، بلکه جوانی و نشاط را در
چهره ی شما تداعی می کند. بع
تند و مطمئن راه می رفت و با خود زمزمه می کرد. سرانجام با صدای زیبا و غم انگیزی به خواندن پرداخت که برای خودش هم غریبه بود. با خود اندیشید: شاید اصلا این صدای من نیست. شاید خودم هم به هیچ وجه خودم نیستم. شاید خواب می بینم. شاید این آخرین خوابی است که می بینم. آخرین رویای بستر مرگ! به یاد اظهار عقیده ای افتاد که لاین باخ سال ها پیش، در جمع بزرگی، کاملا جدی و حتی با غروری خاص مطرح کرده بود. آن روزها، او دلیلی پیدا کرده بود و معتقد شده بود اصولا در جهان
رمان شیریندانلود رمان شیرین اثر مرتضی مودب پور با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم
آرمین پژوهش با پسرخاله خود بابک ستوده تقریبا شش هفت سال پیش برای ادامه تحصیل از ایران خارج شدند و دو نفره در آپارتمان شیکی زندگی میکنند و از نظر مالی موقعیت خوبی دارند ، اما داستان از آن شبی آغاز شد که بابک چند تن از دوستانش را به خانه دعوت …
 
خلاصه رمان شیرین
تازه میگن مادر رو ببین دختر رو بگیر … این عمه خانم اندازه ی تمام کره ی
به نام یگانه پروردگار عالم.
 
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد      ستایش خرد را به از راه داد
 
سلام خدمت شما جویندگان ثروت.
 
برای شروع هر فکر و ایده ای مثله علم فلسفه هست یعنی چیزی که وجوده فیزیکی نداره و ابزاری برای رسیدن و دست یافتن اون فکر وجود نداره تا زمانی که کسی اون ایده را کسی نتونه بفهمه.
 
مرحله دوم
 
شما ایده خود را مورد بررسی و آزمایش و تحقیق قرار دادید برای مثال من الان دارم کلمات را تایپ میکنم یعنی افکارم را مینویسم به وسیله کلیدهای ک
دواردو مسافری از رم نویسنده: فهمیه نیکومنظر انتشارات: عهد مانا
 
ادواردو مسافری از رم : این پسر ثروتمند ایتالیایی با یک انتخاب زندگی اش را متحول کرد…
 
ادواردو مسافری از رمنویسنده: فهمیه نیکومنظرانتشارات: عهد مانا
بریده کتاب:
خبر تولد وارث آن همه ثروت و جشن باشکوه جیووانی برای او، آن روزها تیتر مهم روزنامه های ایتالیا بود و مردم درباره ادواردوی کوچک صحبت می کردند.از دید آن ها همین که وارث جیووانی بود برای خوشبختی کافی بود.چه بسا کسانی که آر
به قلم دامنه : به نام خدا. خواستم در این روزهای رمَضانی -که ماهی برای برکت و نیایش و عشق و ضیافت است- لای نیایش «در برابر خدا» از مرحوم فروغ فرخزاد در کتاب «اسیر» را درین صحن باز کرده‌ و وی را از یاد نبرده باشم. اشعارش درین نیایش، بلند و چند فراز است. من دو فرازش را کمی شرح می‌کنم، گرچه شعرش کاملاً گویاست و زلال.
 
آنجا، که آنگاه به‌ژوفی می‌سُراید و شوقِ به سویِ غیرِ خدا دویدن را تقبیح می‌کند و از خدا می‌طلبد دیدگانِ او را از این شوقِ به غیر -که
به قلم دامنه : به نام خدا. مبانی فڪری سلیمانی (۱) . شهید حاج قاسم سلیمانی زندگی‌اش را بر حڪمت نظری و حڪمت عملی بنا ڪرده بود. دنیا را با دیده و بینشِ حڪمت می‌نگریست؛ ازین‌رو عمل و علم او ممزوج (=آمیخته) و ڪنار هم بود.حڪمت، آگاهی و دانشی‌ست ڪه اِتقان و آرامش به انسان می‌بخشد و فرد را چنان در دسته‌ی راسخون  می‌گذارد ڪه به باورش رخنه و سُستی راه نمی‌دهد. به تعبیر علامه طباطبایی حڪمت چیزی‌ست ڪه انسان را به حق و رشد در برابر «غَی» (=گمراهی، تباهی) م
کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین رو تا وسط هاش خوندم اما برخلاف نظر های مثبت زیادی که براش توی اینترنت دیدم (نقد و بررسی نه، فقط نظر کاربرها) من خیلی از کتابش خوشم نیومد. با اینکه در مورد قانون جذبه و من این قانون رو قبول دارم و با اینکه حرفاش به نظر حرف های بدی نمیان اما حس خوبی به من القا نکردن. توی حرفاش شاید کمتر ایرادی بشه پیدا کرد اما مثال هایی که میزنه با عقاید من همخوانی نداشتن.
تنها جوری که میتونم خودم رو راضی کنم اینه که میدونم گاهی
... و خیلی ها با همین یک جذبه عوض شدند ، با همین یک عنایت عوض شدند و بعد دیگر انسان از اینجا به بعد در صراط می افتد ، اینجا دیگر اگر نماز می خواند ، نمازش نماز است ، دیگر عطر و طمع و رنگ و بود دارد ، اینجا اگر روزه می گیرد ..‌.
اینست که انسان تا به این اضطرار نرسد فایده ای ندارد ، یعنی عوض نمی شود ...
این مسائل ، مسائلی نیست که در هر کتابی گفته بشود ، در هر سخنرانی گفته بشود ، معمولاً می گویند بروید نمازتان را بخوانید ، نمازتان را اینطور و آنطور بخوانی
اداره و شرکت جایی است که افراد در آنجا برای به دست آوردن سود بیشتر و خدمت به جامعه وقت زیادی را صرف میکنند، بنابراین مثل خانه دوم برای آنها میماند. دکوراسیون محیط اداری به عنوان نمای کلی کار شما اهمیت بسیار زیادی دارد. بسیاری از شرکت ها و اداره ها از دکوراسیونی با جذبه تجاری استفاده میکنند که همان راحتی خانه را دارد.
ادامه مطلب
مانند
پرومتهء اساطیری است که به خاطر انسان،آتش مقدس خدایان را از ملکوت الهی
به زمین آورد،و به شب سیاه و زمستان سرد زمین و زندگی انسان نابینای فسرده
افکند؛و محکوم ابدی تنهائی و زنجیر و غربت و وحشی گری و شکنجهء جانوری گشت؟

ابراهیم
در آتش؟اسماعیل در منی؟یحیی در دربار هیرودیس؟موسی در غربت صحرای آوارگی و
هراس فرعون؟مسیح بر صلیب جنایت و جبّاریّت یهود و قیصر،به چهار میخ کشیده؟
 
 محمد(ص) در بلندی طائف،تنها و خون آلود و گرسنه و رانده شده و سنگ
 
 

... و خیلی ها با همین یک جذبه عوض شدند ، با همین یک عنایت عوض شدند و بعد دیگر انسان از اینجا به بعد در صراط می افتد ، اینجا دیگر اگر نماز می خواند ، نمازش نماز است ، دیگر عطر و طمع و رنگ و بود دارد ، اینجا اگر روزه می گیرد ..‌.
اینست که انسان تا به این اضطرار نرسد فایده ای ندارد ، یعنی عوض نمی شود ...
این مسائل ، مسائلی نیست که در هر کتابی گفته بشود ، در هر سخنرانی گفته بشود ، معمولاً می گویند بروید نمازتان را بخوانید ، نمازتان را اینطور و آنطور بخو
این هفته اصلا پست گذاشتم؟ اصلا احساس میکنم این هفته فقط خوابیدم و مدرسه رفتم. این وسط مسطاشم داشتم کتاب می خوندم(هردو در نهایت می میرند) و روزی شونصد ساعت به زور معلم زبان ترسناکمون(کاف سنسی) با هم تیمی زبانم حرف می زدم.
هم تیمی یاد شده، یک فن حسابی است از برای بی تی اس. از قضا، به کتاب و انیمه شوجو(عاشقانه) نیز علاقمند است. از این نردهایی که میخواهند همه را به مسلک خود در بیاورند. بنابراین در میان تمریناتمان، من مجبورم ابتدا با زبان خوش و به آرا
این منم، سالها بعد از خاطرات نوشته شده در این رمان، چهره ام خشن تر ، چین و چروکهای صورتم عمیق تر، و شادی درونم ضعیفتر، دیگه بهم القا شده که کمتر باید بخندم کمتر بجه بازی کنم چون زندگی بچه بازی نیست.
البته تقریبا ۵۰ درصد هم چاق تر شدم
 
این هم دختر خوشکل منه ، که خیلی خیلی دوسش دارم، خدا نگه دار این ناقلا رو

قبل از ورود به دانشگاه :
سال 1384 سال آخر دبیرستان بودم و پسری بودم که بیشتر اوقاتم و تفریح میکردم و با دوستانم به شیطنت میپرداختمیه روز از ر
سال نود و هفت به نسبت سال نود و شش کمی بیشتر مطالعه کردم.تفاوت خیلی چشمگیر نبود ولی با وجود مشغله هایی که از سال نود و شش بیشتر بودند، نسبتاً نتیجه ی راضی کننده ای بود.
معمولاً سال را با مطالعه ی یک رمان خوب شروع می کنم.سال گذشته هم با رمان خانواده تیبو شروع کردم که اینجا چیزهایی در موردش نوشته ام.
هر سال چند کتاب برای بازخوانی مجدد در لیستم قرار می دهم که ممکن است به دلایل مختلفی باشد از جمله:
- برای هضم (جذب و شاید دفع) محتوای آن کتاب نیاز به باز
نزدیک میکنه این رو من خودم هم دیدم حرف میزنی سر و صدا کم تحرک کم دنیای دیگری وقت تو زندان من که این بودن از قرار معلوم هم این ماجرا خیلی وقت‌ها مکالمه در مورد پرونده دریاچه بود معلوم است خوشش نمیاد اجازه می‌داد طولانی تلفن خونه دوست دخترش را وقتی تا ۳ و ۴ صبح نیز داشت که حرف بزنه تلفنی بعد تلفن که تمام می‌شد میشه باهاش به حرف و سخن در مورد خدا درباره عشق زندگی تو طلوع صبح حرف می‌زنم که گردم داشتیم از این حرکت و به حرف می آورد آدمارو بعد خودش س
 مهتاب و مین و من 
 
چون گل معطریم، مهتاب و مین و مننشکفته پرپریم، مهتاب و مین و من
 
شرح جنون ما مقدور عقل نیستیک چیز دیگریم، مهتاب و مین و من
 
سر تا به پا دل‌ایم در بارگاه عشقباغ صنوبریم، مهتاب و مین و من
 
چون باد رد شدیم از سیم خاردار
آن سوی معبریم، مهتاب و مین و من
 
شمع‌ایم و روشن است تکلیف راه ماراز منوّریم، مهتاب و مین و من
 
میدان عاشقی، تسلیم ترس نیستاز مرگ می‌بریم، مهتاب و مین و من
 
بیگانه نیستیم، با خلق و خوی همبا هم برادریم، مهتاب
سال نود و هفت به نسبت سال نود و شش کمی بیشتر مطالعه کردم.تفاوت خیلی چشمگیر نبود ولی با وجود مشغله هایی که از سال نود و شش بیشتر بودند، نسبتاً نتیجه ی راضی کننده ای بود.
معمولاً سال را با مطالعه ی یک رمان خوب شروع می کنم.سال گذشته هم با رمان خانواده تیبو شروع کردم که اینجا چیزهایی در موردش نوشته ام.
هر سال چند کتاب برای بازخوانی مجدد در لیستم قرار می دهم که ممکن است به دلایل مختلفی باشد از جمله:
- برای هضم (جذب و شاید دفع) محتوای آن کتاب نیاز به باز
 مهتاب و مین و من 
 
چون گل معطریم، مهتاب و مین و مننشکفته پرپریم، مهتاب و مین و من
 
شرح جنون ما مقدور عقل نیستیک چیز دیگریم، مهتاب و مین و من
 
سر تا به پا دل‌ایم در بارگاه عشقباغ صنوبریم، مهتاب و مین و من
 
چون باد رد شدیم از سیم خاردار
آن سوی معبریم، مهتاب و مین و من
 
شمع‌ایم و روشن است تکلیف راه ماراز منوّریم، مهتاب و مین و من
 
میدان عاشقی، تسلیم ترس نیستاز مرگ می‌بریم، مهتاب و مین و من
 
بیگانه نیستیم، با خلق و خوی همبا هم برادریم، مهتاب
 
پنج راز قانون جذب که کمتر کسی به شما میگوید
 
ر این مطلب قصد داریم ۵ راز قانون جذب کائنات که کسی به شما نمی‌گوید را برایتان روشن کنیم . برای اینکه بدانید چگونه باید از قانون جذب کائنات و قانون راز استفاده کنید تا به خواسته و هدف که دارید برسید باید رمز و راز قانون جذب را بدانید , مخصوصاً زمانی که تازه در اول راه هستید .
 
متاسفانه بحث‌های زیادی در زمینه قانون جذب صورت گرفته است که خیلی ها این نکات و آموزش ها را به شما نمی گویند و خیلی ساده از
رمان گندم
نویسنده:م.مودب پور
تعداد صفحات:570
ژانر:عاشقانه-اجتماعی-طنز-پایان تلخ
خلاصه:داستان یک خانواده ثروتمند هست که بیشتر اعضای آن کنار هم زندگی میکنند ، طی اتفاقاتی یکی از اعضای این خانواده به نام گندم متوجه میشود که بچه ای سر راهی بوده، گندم مشکلات روحی پیدا می کند و در طی همین اتفاقات سامان متوجه علاقه قلبی شدید خودش نسبت به دختر عمه اش گندم شده ، اما با یک نامه همه چیز خراب میشود و …
قسمتی از رمان گندم
اواخر فروردین بود … یه روز جمعه …
همه ما دیرترین زمانی که با شعر نو، آن هم نیما آشنا شدیم، به وقت مدرسه بود، آن هم با این شعر:
ترا من چشم در راهم شباهنگامکه می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهیوزان دلخستگانت راست اندوهی فراهمترا من چشم در راهمشباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگاننددر آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دامگرم یاد آوری یا نهمن از یادت نمی کاهمترا من چشم در راهم...
درست زمانی که شعر نو با روح و جانمان پیوند خورده بود، پای سهراب به میان آ
روزهایی که به هیچ قضاوتی دل نمی دادم و محکمتر از پیش روی خودم و
عقیده ام ایستاده بودم... روزهایی که وقتی تصمییم می گرفتم، هیچ چیز و هیچ
کس جلودارم نبود و باور داشتم که میتوانم و باور داشتم که این همان راهی
است که باید بروم و تا انتها خواهم رفت...
سال ها از آن روزها می
گذرد، سال ها می گذرد که تلاش کردم کسی باشم که نبودم، سال ها می گذرد که
اولویت اولم عدم رنجش دیگران شد و خودم کم کم به قهقهرا سفر کردم...
سالهایی که از درون پوچ شدم و آنقدر خودم را ند
فهمیدم که توضیح دادن واسه بقیه بهترین کاره واسه یادگیری، وقتی می خواستم توضیح بدم ذهنم تموم اطلاعات درهم برهمو جمع کرد و از کوچیک به بزرگ توی صف گذاشت تا بتونه باهاش یه مطلب منسجم درست کنه، مخصوصا اگه بحثی باشه که نمی خوای کوتاه بیای، چون اگه راه حل و نتیجه درستی نداشته باشی صد در صد مسخره میشی. این روزا درگیر نوشته های سحر شاکری شده م، این دفعه کانال اونو دارم از اول بررسی می کنم و چندتایی پادکست از علی یکانی... تو کانال سحر شاکری یه سری فیلمه
«حقیقت بی نظیر»نگاهی ب غنچه های تازه شکفته شده انداختمباغچه بزرگ گل های من هروز بیشتر از روز قبل زیبا میشد، گل های رنگارنگ اینجا تنها چیزی بود ک میتونست غم تنهایی منو کمرنگ کنه، اما این روز ها چیزی توجهمو بخودش جلب کرده بود، بخشی از گل های آبی روز ب روز کمتر میشد با ناراحتی دستی ب گلبرگ های نرم ولطیف گل های آبی کشیدم و مشغول کاشتن چند گل دیگه شدم...هوا رو ب تاریکی میرفت خدمتکار دربار ب سمتم اومد:_ سرورم هوا تاریکه به اتاقتون برگردید_ میخوام به
- شیح محمد لاهیجی می گوید : 
بی نشان شو از همه نام و نشان 
تا به بینی صورت حق را عیان 
هر که از قید تعیین وارهید 
بی من و ما  ، خویش را مطلق بدید 
شیخ شبستری می گوید : 
تعیین نقطه وهمی است بر عین 
چو عینیت گشت صافی ، غین شد عین 
. عین : جشم ، جشمه ، ذات شیئی
. غین : تاریکی و پوشیده شدن آسمان است 
پس عین ، ضد غین است و امتیاز آن از این به نقطه ای است و چون آن نقطه را از میان برگیری ، غین همان عین است . هم چنین است امتیاز ممکن از واجب که به تعیین است و تعیین ا
قسمت اول را بخوان قسمت 68
صدایش کرد، با مهربانی و لطافت، بارها و بارها، اما از او خبری نشد و من ته دلم عجیب خالی گشت و به استقبال بیمی عظیم رفت. جلو رفتم و به امید نزدیک شدم، اشک هایم سرازیر شده بود، با صدای مرتعشی لب به اعتراض گشودم.
-چرا نیست پس؟ م...مگه نیومد داخل؟
نزدیکم شد، خیلی نزدیک، آن قدری که گرما در وجودم غلطید. صدایش را در دهانه ی گوشم حس
کردم، ولی آتشِ بر پا شده درونشان برایم قابل درک نبود.
-من اگه تا خود فردا بشینم دریا رو صدا کنم بیرون
این منم، سالها بعد از خاطرات نوشته شده در این رمان، چهره ام خشن تر ، چین و چروکهای صورتم عمیق تر، و شادی درونم ضعیفتر، دیگه بهم القا شده که کمتر باید بخندم کمتر بجه بازی کنم چون زندگی بچه بازی نیست.
البته تقریبا ۵۰ درصد هم چاق تر شدم
 
این هم دختر خوشکل منه ، که خیلی خیلی دوسش دارم، خدا نگه دار این ناقلا رو

قبل از ورود به دانشگاه :
سال 1384 سال آخر دبیرستان بودم و پسری بودم که بیشتر اوقاتم و تفریح میکردم و با دوستانم به شیطنت میپرداختمیه روز از ر
- شیح محمد لاهیجی می گوید : 
بی نشان شو از همه نام و نشان 
تا به بینی صورت حق را عیان 
هر که از قید تعیین وارهید 
بی من و ما  ، خویش را مطلق بدید 
شیخ شبستری می گوید : 
تعیین نقطه وهمی است بر عین 
چو عینیت گشت صافی ، غین شد عین 
. عین : جشم ، جشمه ، ذات شیئی
. غین : تاریکی و پوشیده شدن آسمان است 
پس عین ، ضد غین است و امتیاز آن از این به نقطه ای است و چون آن نقطه را از میان برگیری ، غین همان عین است . هم چنین است امتیاز ممکن از واجب که به تعیین است و تعیین ا
رمان شیرین
دانلود رمان شیرین اثر مرتضی مودب پور با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم
آرمین پژوهش با پسرخاله خود بابک ستوده تقریبا شش هفت سال پیش برای ادامه تحصیل از ایران خارج شدند و دو نفره در آپارتمان شیکی زندگی میکنند و از نظر مالی موقعیت خوبی دارند ، اما داستان از آن شبی آغاز شد که بابک چند تن از دوستانش را به خانه دعوت ...
خلاصه رمان شیرین
تازه میگن مادر رو ببین دختر رو بگیر ... این عمه خانم اندازه ی تمام کره ی ز
 
 
این منم، سالها بعد از خاطرات نوشته شده در این رمان، چهره ام خشن تر ، چین و چروکهای صورتم عمیق تر، و شادی درونم ضعیفتر، دیگه بهم القا شده که کمتر باید بخندم کمتر بجه بازی کنم چون زندگی بچه بازی نیست.
البته تقریبا ۵۰ درصد هم چاق تر شدم
 
 
این هم دختر خوشکل منه ، که خیلی خیلی دوسش دارم، خدا نگه دار این ناقلا رو
 
 
قبل از ورود به دانشگاه :
 
سال 1384
 سال آخر دبیرستان بودم و پسری بودم که بیشتر اوقاتم و تفریح میکردم و با دوستانم به شیطنت میپرداختمی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها