نتایج جستجو برای عبارت :

وطنم

دل بکنم کجا روم؟طفل منم کجا روم؟جمع کنم بساط خویشاز وطنم کجا روم؟زاده‎ی این زمین منمحافظ سرزمین منمشادی‎ام از نشاط اوبا غم او غمین منمدل بکنم کجا روم؟ از وطنم کجا روم؟روح و روان من وطنصاحب جان من وطنواژه‎ی ناب نام اوستورد زبان من وطندل بکنم کجا روم؟از وطنم کجا روم؟پاره‎ی تن: وطن وطنمادر من: وطن وطنشعله‎ فکنده در دلمعشق کهن: وطن وطندل بکنم کجا روم؟ از وطنم کجا روم؟شمع وجود من وطنبود و نبود من وطنعنبر و عود من وطنخاک سجود من وطندل بکنم کج
دانلود آهنگ جدید محمود تمیزی به نام وطنم ایران
متن آهنگ جدید وطنم ایران - محمود تمیزی
Скачать новую песнюMahmoud Tamizi Vatanam Iran
Текст песни Vatanam Iran Mahmoud Tamizi
وطنم ایرانРодина Ирана
ای سرافراز ای همیشه سربلند و جاودانهВсегда гордый и вечный
ای سراسر عشق و هستی

ادامه مطلب
وطنم،
پاره تنم،
ای خاک عالم بر سرم :|
با ریتم بخونید لطفا :)
یوزملنگ که کار نمیکنه
پارسی جو که فقط یه سری نتایج چرت میاره
دقیقا هدفتون از این مرورگرای داخلی چی بوده مهندسین عزیز (شاید خودمم جزشون باشم)
# هم اکنون صدای من رو از کره شمالی میشنوید
 پ.ن:
یکی به من بگه الکتریسته لباس،مو، پتو چجوری برطرف میشه؟
 
کتاب با دست من گلوی کسی را بریده اندشاعر: حامد ابراهیم پور

باران به روی پنجره هاشور می زندباران گرفته است و دلم شور می زنددر حسرت نوشتن یک شعر تازه امبگذار تا به حرف بیاید این جنازه اماز خواب های یخ زده بیرون بکش مرااز این تن ملخ زده بیرون بوش مرادر خاک، تکه های تن مرا نشان بدهبا خود مرا ببر، وطنم را نشان بدهنگذار راه آمدنم را عوض کنندنگذار نقشه ها وطنم را عوض کنندنگذار تا اسیر شوم زیر پیله ام بی آبرو شوند زنان قبیله امنگذار دین، هراس بریز
و تو چه میدانی که در برابرت چه اتفاق هایی رخ خواهد داد!
دیشب خنده و کیک 'ز'... و امشب اشک و گریه هایش
روزی افسردگی مهاجرت... و سال ها بعد آرامش یافتنم در همانجا و خو گرفتنم با آنجا(مهاجرت با خانواده ام) 
روزی شهری که ورود به آنجا برایم طعمی تلخ دارد... و مدت ها بعد همان شهر که می شود سودای سرم(مهاجرت تحصیلیم) 
روزی زندگی بی غم و در آسایش در وطنم... و سال های عادت نکردنم به دوری از وطن و دوباره الان، من، که هنوز هم تشنه خاک وطنم (مهاجرتی در نوجوانیم) 
روز
با سلام حضور سروران و بزرگان بازدید کننده ی این رسانه , امیدوارم مطالب مندرج در وب سایت اسفاد وطنم  , مورد علاقه و پسند شما قرار گرفته باشد . هرچند که فعالیت در فضای مجازی و تهیه مطالب کاری سخت و وقت گیر می باشد امیدوارم بتوانم ادامه دهنده این راه باشم .
کلیه مطالب تهیه شده در وب سایت اسفاد وطنم مطالبی برگرفته از واقعیت و اتفاقاتی از  پیشینه حقیر و در  رخداد حال می باشد . و مطالبی از زبان حیوانات و گیاهان  وداستانهایی خیالی , اشعار و  مطالبی با
تاجکستان وطنم، جان وطنم، جان و تنم،
نمکت زهر شود بی غم تو در بدنم.
شود آب این دل و خاک این تن من در غم تو،
بی تو آبی بخورم، خاک شود در دهنم.
ساز دریات نوازش بکند گوش مرا،
دل اگر از تو کنم، رشتة دل را بکَنم.
نکند مهر دلم، تا نکند رشتة عمر
تار و پودم بکَند، رشتة مهرت بتنم.
کوه گهواره و هر سنگ تو بالشت من است،
همچو عطری ببرم بوی ترا در کفنم.
مهر تو گشته روان در رگ و شریان من است،
مهر تو هیچ نگنجد به دل و در سخنم
الله اکبر...!
الله اکبر....!
صدای اذان را میشنوی؟‌خدا با تو سخن میگوید...
خدایا حافظ وطنم ، مردمانش ،سربازانش ،سردارانش باش.... :)
رهبرم... !
خدایا.... 
سردارم جایگاه ابدیت تو در قلبِ ماست‌‌....حاج قاسم، سلیمانی های دیگری هستند که دارند انتقام خونت را میگیرند....!! تو آرام بخواب سردار خیالت راااااااحت ....❤️ #انتقام_سخت ✌️✌️✌️✌️✌️✌️✌️
وقتی میگی کشورمو دوست دارم حست نسبت بهش میشه خونه،خونه‌ای که مطمئنی صاحب داره... بعد هم تو و همه‌ی دیگه میشید خواهر و برادر، خواهر و برادرها (در یک خانواده‌ی سالم) حتی اگه با نظرات پدرشون جور نباشن حتی اگه قوانین حاکم به خونه را یکی درمیون قبول داشته باشن حتی اگه سلایق همدیگه را نپسندند و گاهی جنگ و دعوا هم داشته باشن حتی اگه ...اما می‌دونند که وقتی خانواده تو شرایط سخت و پر استرس قرار داره باید کنار هم باشند کینه‌های گذشته را بذارن واسه بعد
 
 
 
 
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
قاسم سلیمانی تا که بر جسم علی رهبرِ ما جان باشد
تا که ایران وطنم مهد دلیران باشد
تا که راه من و تو در ره قرآن باشد
دشمنِ کشورمان گرچه فراوان باشد
ما به شمشیر خدا با همه شان می جنگیم
راه را بر همهُ قوم دغا می بندیم
________⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
ادامه مطلب
یه تشکر ویژه مختص مربی ای که هیچ وقت دوره اش تمام نمی شود... 
مردی که از فرماندهان جبهه مقاومت و مردان جنگی وطنم... 
و آرامش خلیج فارسمان را مدیون همت اوییم...
سلام و درود بر تو ای شهید...

وای اگر نگاه چپ کند دشمن بر وطن...
آنگاه برما شهادت واجب می شود... 
وقتی میگی کشورمو دوست دارم حست نسبت بهش میشه خونه،خونه‌ای که مطمئنی صاحب داره... بعد هم تو و همه‌ی دیگه میشید خواهر و برادر، خواهر و برادرها (در یک خانواده‌ی سالم) حتی اگه با نظرات پدرشون جور نباشن حتی اگه قوانین حاکم به خونه را یکی درمیون قبول داشته باشن حتی اگه سلایق همدیگه را نپسندند و گاهی جنگ و دعوا هم داشته باشن حتی اگه ...اما می‌دونند که وقتی خانواده تو شرایط سخت و پر استرس قرار داره باید کنار هم باشند کینه‌های گذشته را بذارن واسه بعد
دانلود آهنگ جدید امید آریا پرشیا
دانلود آهنگ امید آریا به نام پرشیا کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، با لینک مستقیم ، همراه با پخش آنلاین و متن آهنگ
دانلود آهنگ فوق العاده پرشیا با صدای امید آریا از جوان ریمیکس
Download New Music Omid Aria – Persia

آهنگ جدید امید آریا منتشر شد.
جدیدترین ساخته امید آریا، پرشیا نام دارد.
امیدوارم موزیک دارای کیفیت بالایی باشد.
با آرزوی بهترین ها برای این خواننده.
متن آهنگ پرشیا از امید آریا
چو ایران نباشد تن من مباد
وجرخا ونما نیذالهیا ای
ج
دلم برای اینجا تنگ است دلم برای وبلاگها تنگ است دلم برای خاطرات روزانه آدمهای معمولی تنگ است دلم برای روزمرگی روزهای خوب وطنم تنگ است. دلم برای شادی های از ته دل بدون نگرانی تنگ است. 
بهار است و باید از ته دل نفس کشید از ته دل خندید از ته دل شاد بود نه که نشودها ولی خیلی سخت شده است خیلی سخت‌تر از قبل. یه روز میشینم تصمیم میگیرم که سعی کنم حواسم به همین اتفاقات روزمره دور و برم باشه تا چند روز حواسم هست و باز بعد دو روز حواسم میرود پی حقوق و اجار
زن ها قلب خانه اند .. 
زن ها اگر شاد باشند قلب خانه می تپد ...
 زن ها اگر موهایشان را شکل دهند، اگر صورتشان را آرایش کنند، اگر لباسهای شاد بپوشند زندگی در خانه جریان پیدا می کند.
زن ها اگر کودک درونشان هنوز شیطنت کند، اگر شوخی کنند، بخندند، همه اهل خانه را به زندگی نوید می دهند.
اگر روزی زن خانه چشمهایش رنگ غم بدهد، حرفهایش بوی گلایه و کسالت بدهد، اگر ذره ای بی حوصله و ناامید به نظر برسد، تمام اهل خانه را به غم کشیده است.
آری زن بودن دشوار است، خدا
لطف حق داد به ما حضرت قاآنی را
.
در میان دو جهان غیر شهیدان حسین
چه کسی درک کند مردن عرفانی را؟
.
خون قاسم که زمین ریخت، فرو می بلعید
هیبت و قدرت آن دولت شیطانی را
.
باتلاقی است که جز دولت منفور ترامپ
عاقبت می شکند کعبه عبرانی را
.
رهبر کفر جهانی که به مستی خفتی!
خیز و بشنو سخن ملت قرآنی را:
.
ضربه ای سوی تو آید که فراموش کنی
چهره رافت اسلامی انسانی را
.
دشمنان وطنم باز همه می بینند
انتقام و غضب خاسته از وحدت ایرانی را
.
بابِ قاسم که شود ساخته در صحن
دلت به رحم نمی آید زمین ؟ سرد است هوا ...
هنوز قلب ِ زخمی کودکان کرمانشاهی التیام نیافته است ...
هنوز خیلی هایشان ازترس مدام از خواب می پرند ... از خواب می پرند ... از خواب می پرند ...
دلت به رحم نمی آید ؟ 
باران می بارد...
شادی عید و باران را زهر نکن به کاممان ...
ما خیلی خسته تر از آنیم که تو فکر می کنی ...
دلت تا همیشه آرام زمین ..
+
امشب، شب ِمیلاد پیامبر رحمت ، باران بارید ...
درست همان لحظه ای که زیر باران تند ِ حرم حضرت عبدالعظیم ایستاده بودم و دعا می کر
      ( ذهن مبتلا ).روزها فکر من این است همه شب این سخنمکه گرفتار بلایم  زِ چه رو دَم نزنم
.
چه خطایی، چه قصوری که زِما سرزده است؟وین چه دردیست که افتاده به جانِ وطنم
.
سایه افکنده به ایران و به دنیا کروناترس باعث شده آیینِ دیانت شکنم
.
چو بلا آمد و عبرت نگرفتم، به ستمنان آجر کنم از سودِ کلان، دل نَکَنم
.
کرونا خدعه بوَد، فتنه ی دشمن بنِگرمبتلا کرده چرا؟ ذهنِ مرا، تا بدنم
.
شدم از مسجد و ازمدرسه محروم، چرا؟ذهنِ آلوده شده  عامل این گم شدنم
.
لعن و نفر
یکی از دوستانم بعد از کلاس مرا تا جایی رساند. خیلی با هم صحبت کردیم، خیلی درد دل کردیم. میگفت: خواهرم هفده سال هست که کانادا اقامت دارد. خودم هم چند باری کانادا رفته ام، اما بعد از چند روز دلم میگیرد. سوار هواپیما میشوم و برمیگردم. اصلا من دلم لک میزند برای فحش دادن های ملت پشت چراغ قرمز! دلم تنگ میشود برای صف های بانک...به زاینده رود اشاره کرد و گفت: اصلا دلم برای مادرم تنگ میشود. نگاه کن، مادرم چطور آغوشش را برای من باز کرده، نگاه کن از شکنج موها
به غیر از نانی و
گوشه‌ای امن و
جیبی با حرمت و
بارانی از عشق !
پنجره‌ای باز
که آزادی و عشق به من دهد ؟!
من چه می‌خواستم ؟
در این حد، که به من نداد !؟
برای همین
نیمه شبی
دری را شکستم و رفتم
برای همیشه رفتم
شیرکو بیکس
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
بسم ربّ الشّهداوالصّدیقینشهدای گمنام ای که نورتو چنان ماه و شب ظلمانیست گفتگو از تو نجات از گذر بحرانیستمثل ایمان شده ای، گُم شدنِ در تو بقاستهرکه همراه تو شد دیده ی جان نورانیستوطنم در غم گمنامی تو غمگین استخاک تو بوسه گه رهبرو کارستـانیستروشنائی شده ای در شب تاریک جهانبعدِاز گم شدنت قبله شدی ،طوفانی استداغدارانِ تو از داغِ غمت می سوزنـدباحضورِتو وطن بیمه زِ هر ویرانی است                           محرمِ بارگه دوست شدن ، نوشَت باداز شمیم ن
 
وطنم اسفادآن جا که بیشتر به  نظر یاد استسرسبزی  و   طراوت   اسفاد    استجایی که از  بهشت   برین   بهترآن ده  که   کوهپایه   و  آباد  استتاریخ   با   شکوه  و   جلال   تواز    دورها     نشانه    و   بنیاد   استبیش از هزار و سیصد و اندی سالسروی  که   ایستاده   و  آزاد   استچون خوش گوار آب قنات آنغم دیده ای که خورده ازآن شاد استصبح اش   بسان  صبح  نشابوریعصرش  قیاس  خطه ی  بغداد  استدر محفل  عزای   مُحرّم  خوبدر   دسته ها   حماسه   و  فری
گفت پایش خواب رفته است، بدجنسی‌ام گل می‌کند، می‌روم که پایش را له کنم، یک پایش را بالا می‌برد، گمان می‌کنم باهوش‌تر از آن است که همان پای خواب رفته‌اش را بالا برده باشد، روی پای دیگرش نشانه می‌روم، نشانه‌ام و خودم هر دو به خطا می‌رویم، آن پای دیگرش مصنوعیست. می‌گوید یک وقت فکر نکنی ناظم هستی مرا تنبیه کرده و یک پا در هوا نگاهم داشته، آن پایم را دادم تا این پایم روی خاک وطنم باشد. نگرانش نباش پا هم مثل ناخن پا در خواهد آمد اما اندکی طول م
در عرصه جنگ نرم؛ قربانیان اصلی این جنگ جوانان و قلب های پاک آنان است.
جوانان یک کشور، نیروهای سازنده آن کشور و پیشران تمام حرکت ها و پیشرفت های آن هستند. این حرکت بر بستری از اعتقادات و باورها و سبک زندگی و علایق و سلیقه ها شکل می گیرد. در جنگ نرم؛ دشمن می کوشد که تمامی این مولفه های مذکور را از حالت فطری و اولیه و متناسب با فضای آن جامعه، خارج کند و به سمت و سوی دلخواه و مورد نظر خود بکشاند.برای اینکه پیشرفت های چشمگیر و موثرتری در آینده داشته ب
 دریافت  

  سنگ نبشتهعاشق ِ مثنوی عشقم و ، مرغ ِ سخنمبا غزل واژه ی چشمان گُلی هم وطنم
اهل کنعان ِ پر از قاصدک ِ خوش خبرییوسف شعرم و هم قافیه ی پیرهنم
راهی مکتب احساسم و ، هم صحبت گُلکودکی مبتدی و ، سالک این انجمنم
همزبان سحری ِ ساکت و مفتون  طلوعیاس پرپر شده ی صبح ِ غم ِ یاسمنم
اهل ِ پیوند نماز ِ حرم ِ سَروَم و ، همبا عقیق طلبش ، راهی ِ شهر ِ یمنم
شادم از هُرم ِ هم آغوشی ِ معشوقه سبزچون شقایق ، به عزای ِ شهدای چمنم
من همان خط غمم ، بر تن پیشانی و دس
آقای کاووس سید‌امامی، یکسال از دستگیری و گرفتن فعالان محیط زیست و چهل سال از گرفتن و گرفتاری وطنم، محیط زیستم می‌‌گذرد. راستش را بخواهید از روزی که رفته‌اید، دیگر هیچ ‌دی‌اکسید‌کربنی با نفس شما وارد هوا نمی‌شود، دیگر هیچ فساد فی الارضی در زمین این مملکت رخ نمی‌دهد. خیالتان راحت عمر نوح نمی‌خواست تا ببینید از گونه‌ی شما سوار کشتی انقلاب نمی‌کنند. خدا را شکر حیات وحشمان گرگ و گوسفند، شیر و گاو، سلطان جنگل و زنبور کارگر کم ندارد. در چهل
دقیقه ی ۹۰ بود، بین داور و کمک داور اختلاف افتاد چقدر وقت اضافه بهمون بدن، یه‌هو گفتن تمومه و اصلا همین ۹۰ دقیقه کافی بوده! باختیم، آبرومون رفت و دست از پا درازتر رفتیم توی رختکن. همه رفقا تی شرت هاشون رو درآوردن و انداختن کف زمین، اما من دفترچه ام رو برداشتم تا ببینم مشکلاتم چی بوده و یادداشت شون کنم.‌ از اون سال ها خیلی می گذره، اون موقع ۲۱ ساله بودم الان ۳۷ ساله. هنوز هم غیرمجاز می خونم و جایی توی وطنم ندارم، اما می خونم! من روز به روز پیشرفت
همچنان که توی راهیم به لانه پرنده ها بالای چنارهای ورزیده نگاه میکنم. به سایه بیدهای کهن که بر سبزی دلبر چمن ها لمیده. بعد قلبم فشرده میشود. هر چه بیشتر میفهمم احتمال قبولی تهران کم است، بیشتر دلم میخواهد سینه ام را بشکافم و ذره ذره شهر عزیزم را با قلبم ببلعم! 
اه وطنم! وطن زیبای من. دوری دوباره ات را تاب خواهم اورد؟ دیشب قرص ماه از پنجره توی اتاق سرک میکشید. از روی تخت کله ام را کج میکردم و هی _دالی کنان_ صورتم را توی صورت ماه میکشیدم! من نباشم دی
 

  سنگ نبشتهعاشق ِ مثنوی عشقم و ، مرغ ِ سخنمبا غزل واژه ی چشمان گُلی هم وطنم
اهل کنعان ِ پر از قاصدک ِ خوش خبرییوسف شعرم و هم قافیه ی پیرهنم
راهی مکتب احساسم و ، هم صحبت گُلکودکی مبتدی و ، سالک این انجمنم
همزبان سحری ِ ساکت و مفتون  طلوعیاس پرپر شده ی صبح ِ غم ِ یاسمنم
اهل ِ پیوند نماز ِ حرم ِ سَروَم و ، همبا عقیق طلبش ، راهی ِ شهر ِ یمنم
شادم از هُرم ِ هم آغوشی ِ معشوقه سبزچون شقایق ، به عزای ِ شهدای چمنم
من همان خط غمم ، بر تن پیشانی و دستکه تو دا
یک:
دنیا پر از رنج است
با این حال
درختان گیلاس شکوفه می‌دهند
ایسا
دو)
غمگینم. برای گلستان زیبا که چند تا دوست عزیز دارم اونجا... برای شیراز که شهر دوم منه و از آزرده شدن در و دیوارش آزرده میشم... برای لرستان که نه دوستی دارم اونجا و نه تعلقی... برای خوزستان... دزفول... آذربایجان... برای وطنم غمگینم...
وقتی یه بلای طبیعی یا مشکل برای هموطن‌ها رخ میده عمیقن ناراحت میشم. بخشیش به‌خاطر خود اون مشکل و غم هموطن‌ها و بخش دیگرش به‌خاطر اینکه کاری ازم برنمی
شعر گفتن یا نگفتن مسأله این است؟
و این که شرط شعر خوب گفتن چیست؟
و این که چقدر باید گفت و چگونه؟
گفتن ها چند نوعند و نگفتن ها چند نوع؟
از آنها که لطیف میگویند و راستی شاعرند زیاد گفتم. آنها به نظر شما در مجموع چه خاصیتی داشتند؟
کمی هم از آنهایی بگویم که لطافت احساس نه به آرامش و تغزل بلکه به جنبش و شور  وامیداردشان: 
رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا
رستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل
مفتعلن مفتعلن مفت
من تو را میگذارم در چمدانی کهنه و حمل می‌کنم تا وقتی دوردست ترین سرزمین‌ها را پیمودم، گمان کنم در وطنم هستم. من از دریاهای زیادی عبور خواهم کرد، بیابان هایی را پشت سر خواهم گذاشت که تا چشم می بیند بیابانند و آنقدر دور خواهم شد که از آن شهر، تنها تو برای من بمانی.
من از آن آسمان تیره ، از خورشید بی رحم و سوزان، من از درختان بی ثمر خیابان ها،از دیوارهای سنگی و بغض آلود گذر خواهم کرد و بی آنکه بخواهم؛ یادی از آنها را تا ابد با خود خواهم داشت.من مرد
های گایز ( یکی پیدا شه کلیشو بفروشه منو ببره وطنم آمریکا)
داشتم به این فکر می کردم اگه تو کشوری غیر از ایران بدنیا می اومدم بازم میومدم تجربی؟
انتخاب من چی بود؟پزشکی؟دندون؟دارو؟ شایدم حالم از این رشته ها بهم می خورد!
من پتانسیل پزشک شدن رو ندارم.چون روحیه اش رو ندارم.نمی تونم مرگ یک گربه رو
تحمل کنم من زیادی احساساتی ام! نمی تونم دیدن مرگ آدما رو به چشم ببینم و ببینم کاری
از دستم برنمیاد که براشون انجام بدم.اگه پزشکی و مشتقاتی که عرض کردم پول ن
قدم اول را دلاوران مدافع حرم برداشتند
انصاف نیست که پشتیبانی نکنیم 
از همین جا همین خیابان  همین کوچه
وعده ما امروز، روز جهانی قدس
هم صدا با هم 
به نیابت از 
شهدای مدافع حرم 
شهدای مدافع حریم
شهدای جبهه مقاومت 
و به یاد تمام شهدای وطنم
لبیک یا زینب (س)
مرگ بر اسرائیل
شهید محمد اینانلو
 @zakhmiyan_eshgh
 
محمد معتمدی ملکاوان
دانلود آهنگ جدید محمد معتمدی به نام ملکاوان
Mohammad Motamedi - Molkavan
ترانه : یلدا انگالی ؛ موزیک : مهیار علیزاده
+ متن ترانه ملکاوان از محمد معتمدی
بس که عمریست در آیینه غریبست / تنم باید این بار به آغوش خودم سر بزنم
من به دنبال قدم های خودم میگردم / شاید این راه مرا برد به سوی وطنم
 

ادامه مطلب
فعلا پروکسی فعال وجود نداره ؛
 
یا اگرم هست ، مراکز آموزشی ، دولتی ، حکومتی و سازمانی دارند !
 
مردم هیچگونه دسترسی به نت خارج ایران ندارند !
 
وطنم پاره تنم
 
پ.ن : البته من پروکسی دارم یکی بهم داده (مال ی مرکزیه ک ...) که باهاش کارامو میکنم ، قسمم داده به کسی ندم
 
----
 
اونایی که پروکسی میخان کلمه " آگهی قرمز " رو کامنت بزارن (آدرس وبلاگ بیانشون رو درج کنند ) ،
اگه پیدا کردم بهتون خصوصی بفرستم :دی
 
البته بعید میدونم پیدا بشه :) 
آمدمممممم
جانم به قربانمممممم
ولی حالا چراااا

بعد صد سال و اندی بازگشتم به وطنم بیان....
درگیر روزمرگیه شدیدی بودم که با فوت دخترعموم شکسته شد...
روزها رو شب میکردم و شب ها را روز....
تا اینکه یک خبر ناگوار به من نهیبی زد.....
باعث شد از خودم دائما سوال کنم که چرا واقعا زنده ام...
چرا....برای چی خلق شدم....باید کجا برم....چیکار کنم....
الان 3 روزه که دیگ نیست و من همون شب اول کلی گریه کردم
دقیقا شب کنکور....بله من دوباره کنکور دادم...رشته ریاضی....
شب کنکور دیدم
به بهانه ی شهادت سربازافتخارآفرین وطنم سردار حاج قاسم سلیمانی عزیز
 
 
بسم رب الشهدا ء والصدیقین
مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا الأحزاب: ٢٣
شهادت پر افتخارسردار سرافراز وطن، سرباز غیور اسلام و ایران حاج قاسم سلیمانی پیش ازآنکه مصیبتی برای مردم ایران و خانواده ی عزیز وهمه ی دوستدارانش در سراسر جهان باشد یکی ازموهب
دوستت دارم و از گفتنش ابایی ندارم
بگذار مرا هر چه میخواهند بخوانند این مردم
چون لیلی من تو باشی
مجنون و مستم گر بخوانند دردی نیست
درد آن است که من مجنون باشم و تو لیلی نباشی
سکوتم را بنگر
فریادهای خاموشم را نمی بینی
عشق را در چشمانم و در اندوه نگاهم نمی بینی
من فریاد خاموشم
ناله پردرد عشق بی فرجامم
مسافری خانه بدوشم
سربازی بدون وطن
وطنم، سرزمینم، خانه ام دل زیبای توست
چشمان و لبانت 
آه از چشمان و لبانت که قبله گاه من بودند
دریغ شدند از من در ک
آوازی برای وطن : هیچ کجا خونه ی خود آدم نمیشه، حتی اگر پرنده ای باشی در قفسی طلا
 
آوازی برای وطننویسنده: محمد گودرزی دهریزیانتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و ونوجوانان
معرفی:
این ضرب المثل معروف رو همه شنیدیم که :هیچ جا خونه آدم نمیشهیه مستند جالب دیدم در مورد اونایی که اپلای کردن و دارن خارج از ایران تحصیل می‌کنند، نقطه مشترک تمام حرف هاشون این بود که درسته اینجا رفاه داریم اما هیچ جا وطن نمیشه و خیلی ها دوست داشتن برگردند(پیشنهاد :مستند م
برای حکومت مصدق که نفت را ملی کرد و گرفتار کودتای امریکایی ۲۸مرداد شد
برای کودکان و زنان و مردان مظلوم هواپیمای سرنگون شده توسط ناو آمریکا
برای تحریم‌های ناجوانمردانه اقتصادی
برای تحریم‌های دارویی و درد‌های بی‌پایان بیماران وطنم
برای خون تمام مظلومان خاورمیانه و ترورهای بی‌پایان آزادگان جهان
برای گستاخی‌ها تهدید‌ها و توهین‌های آمریکای منفور
برای صلح، گوهری که از منطقه ما گرفتند
برای رعب و وحشت‌هایی که داعش، این زاده‌ی نامشروع ا
0. اخرین روز ماه رمضان به این شیوه گذشت...که هول هولکی سحری خوردم و تا ۷ صبح بیدار بودم...
۸ تا ۱۰ خوابیدم و بعد کمی به کارها رسیدم...
عصر کمی دراز کشیدم و شب به خانه استاد دعوت شدیم برای اولین بار...
به مقصد که رسیدیم نیم ساعتی از افطار گذشته بود...
از خدمتکار استاد یک فنجان اب داغ گرفتم و با شکلات افطاری خوردم...
تا کنون که ساعت از ۱۲ گذشته افطاری نخورده ام هنوز...
البته استاد با چای و نوشیدنی و تنقلات در خدمت بود...
کلی حرف زدند و زدیم...
بعد هم خسته و کوف
با عرض سلام و درود حضور تمامی بینندگان وب سایت اسفاد وطنم امیدوارم که سالی خوب و خوش همراه با پیروزی و موفقیت داشته باشید 
یکی از مهمترین آداب و رسوم در بین ما ایرانیان که ریشه در دوران باستان دارد، جشن عید نوروز است که همه سال با شروع فصل بهار که مصادف است با پایان اسفند و آغاز ماه فروردین، جشن گرفته می شود و دید و بازدید نوروزی هم از مهمترین آداب این رسم دیرینه است که در آن برای تبریک گفتن نوروز افراد کوچکتر به دیدن افراد بزرگتر فامیل می رون
هر آرزو، روزگاری به واقعیت می پیونده،فقط یه شرط داره ،اونم پیگیری و تلاش واسه اون آرزو ست.
یادمه دوران بچگی علاقه شدیدی به معلمی داشتم ،به مراقبت از بچه های کوچکتر از خودم.
زمانی که خواهرزاده ها و برادر زاده ها رو به من میسپردن و میرفتن ،میشدم خانم معلم و واسشون قصه میگفتم.
همیشه میگفتم روزی روزگاری باید واسه وطنم (رابر) خدمت کنم ،اونم با افتخار و الان حدود یک ساله که برگشتم رابر و در خدمت معصوم ترین قشر جامعه ام هستم.
و با امیدواری تمام میخوا
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام دوستان،هفت ماه از خراب شدن زندگیم میگذشت، زمان اعتکاف رسیده بود، فکر اینکه لحظه سال تحویل توی اعتکاف باشم برای من خیلی جذاب بود! یه جورایی یه دعوت خیلی خاص میدیدم این حال و روز رو... از دوران دبیرستان به جز 2-3 بار بقیه سال هارو معتکف شدم... سال قبل هم نشد که معتکف بشم و اینبار اگر نمی‌رفتم دلم خیلی میشکست... از طرفی حکم جلبم هم برای مهریه صادر شده بود و من عملا فراری هستم! از طرفی
تقویم را که ورق بزنی، 11شعبان به یمن قدمِ گل پسرامام
حسین(ع)، حضرت علی اکبر(ع)، روز جوان نامیده شده است.
غرض از اینکه روزها را به نام و یاد کسی نام گذاری می
کنند، این است که به او بگویند به یادت هستیم و به تو وآرمانها و آرزوهایت می
اندیشیم.
با افتخار می گویم که من یک جوان هستم،میراث یک انقلابی
سال 57 و نتیجه ی مدافعان وطن وهم دوره ی مدافعان حرم، آ ری ،من یک جوان هستم و
عاشق وطن.
من جوان سال 98 هستم، جوانی که اگرچه در دوره ی جنگ
وخمپاره نبوده ام ، اما د
و قسم به روزی که به آغوشت بازگردم!
 
روزی را که قدم به قدم،  تمام تنت را همچون شعری عاشقانه برای معشوق بخوانم.
خواهم رسید...
حتی اگر اخرین روز از زندگی ام باشد!
خوب میدانم آخرین نفس هایم لبریز از هوای مقدس تو خواهد شد.
روزی که قدم هایم را،نفس هایم را و نگاهم را جز به جز نذر خاک گرانبهایت کردم،
معنی عشق فراق را دریافتم.
دیار من،وفاداریت را دیده ام، میدانم تا روزی که به خانه ام بازگردم  همچون مادری که به انتظار فرزند به جنگ رفته اش صبورانه منتظر اس
من همانم که هستم
بمناسبت ۱۳ بدر، روز طبیعت
من همانم که هستم، رزمنده و انقلابی، نه خسته شده ام و نه افسرده، ایستاده در آتش و غبار
من همانم که هستم، با ایمان و سترگ، نه پشیمانم و نه نادم، مقاوم و استوار
من همانم که هستم، ساده و بااخلاص، نه دنبال پولم و‌ نه مقام، بی ادعا و بی منت
من همانم که هستم، عاشق و خوشنود، نه اشرافی ام و نه پول پرست، عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
من همانم که هستم، با برنامه و دقیق، نه ولم و نه ولنگار، صبورم و پر تلاش
م
حالا می‌فهمم وقتی برمی‌گشت،  می‌گفت اینجا احساس تو وطنم بودن نمی‌کنم، دقیقا چی می‌گفت.
فکرشم نمی‌کردم یه روز برگردم و هرچی با خودم فکر کنم‌ ببینم؛ نه... این اون شهری نیست که دوست می‌داشتم.
وطن آدم اون‌جاییه که چیزایی که دوست داره هستن، و کسایی که دوست داره رو توش دیده.
هرچقدر تو ۲۲ سال اخیر! به آدمایی که دوست داشتم پیدا کنم، برنخوردم... تو این یک سال جبران کرد. و هر روز بیشتر مجاب میشم که شاید دیر... ولی بالاخره در مکان درست قرار گرفتم. جایی
بیوگرافی و زندگی نامه ی طوبی بیوک اوستون
بیومیو : طوبی بیوک اوستون با نام کامل خدیجه طوبا بویوک‌ اوستون به انگلیسی Tuba Büyüküstün در 5 ژوئیه 1982 در استانبول، ترکیه متولد شد.
قد او 173 سانتیمتر است.
ثروت او حدود 10 میلیون دلار تخمین زده می شود.
دوران
مدرسه را در استانبول گذراند و سپس در رشته طراحی صحنه و دکور و طراحی
لباس در دانشگاه هنر های زیبای معماری سنان استانبول به تحصیلات خود ادامه
داد. ضمن تحصیل در دانشگاه برای اولین بار در تبلیغ مول‌ پد جلوی
 
 
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


 
قطعهٔ سرود ایران جوان یا وطنم که نخستین سرود ملی ایران نامیده شده قطعه‌ای موسیقی بدون کلام با نام سلام شاه بوده‌است که توسط موسیو لومر فرانسوی (موسیقیدان نظامی اع
 
 
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


 
قطعهٔ سرود ایران جوان یا وطنم که نخستین سرود ملی ایران نامیده شده قطعه‌ای موسیقی بدون کلام با نام سلام شاه بوده‌است که توسط موسیو لومر فرانسوی (موسیقیدان نظامی اع
یه کامپتیشن جذاب دیدم روی سایت kaggle، سریع فرستادم واسه بچه‌های آزمایشگاه ایران که اگر دوست داشتن روش کار کنن. بعد نشستم قوانینشو خوندم و دیدم نوشته ساکنین ایران، کوبا، سوریه، کره ی شمالی، کریمه و سودان حق شرکت ندارن.
سریعا پستمو از تو گروه بچه‌ها پاک کردم و بعد نشستم غصه خوردم. به حال خودمون که همه چیز برامون ممنوعه. یا از طرف حکومت ایران، یا از طرف سایر کشورها که می‌خوان حکومت ایرانو تحت فشار بذارن. نمی‌فهمم چرا همه‌ی فشارا به جای حکومت د
استفتا شخصی از محضر ایت الله مکارم شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و تحیت بنده اصالتا اهل یکی از شهرهای استان فارس هستم و فعلا جهت تحصیل در قم هستم. اما برای تبلیغ به یکی از شهرهای استان دیگری میباشم و تا چندروز بعد از ماه مبارک رمضان هم در انجا خواهم بود. اکنون برای ادای زکات فطره با توجه به اینکه در وطن خود نیستم ایا باید زکات فطره ام را به وطنم ارسال کنم یا در محل تبلیغ ام میتوانم هزینه کنم ؟
 
 بسم الله الرحمن الرحیم
کد رهگیری: 9803080141
:
 
خدایا طالُقان چِندی عزیزه                           چِقَد آب و هواش، موگون تِمیزه
بُومُوردُم بی‌صَحَب شهری میان که                 مینی دل هر دَقه هُرّری می‌ریزه
 
شعر از همشهری جلیلمان: استاد عبدالناصر میرچی
عکس از: دکتر سعید ملک کیانی
ای وطن!
###
ای وطن! «تنهاترین سردار» عشق!
ای تو ما را همچو مادر، یار عشق!
هردم از دوران تو را زخمی رسید
ای تو خونین پیکر افگار عشق!
در تمام دوره ها چشمت گریست
سینه ات مجروح هر آزار عشق!
«انتقام سخت» آرامت نمود
ای وطن! ای چشم دل بیدار عشق!
شاد باش و مهربان و پرطپش
ای تپنده قلب پراسرار عشق!
این هیاهوی های دشمن را ببین
ای همیشه زنده در اعصار عشق!
گر نگه کج کرد دشمن سوی تو
می خورد سیلی، ز آتشبار عشق!
میهنم هرگز نگردد طعمه چنگال ها
گر فروریزد بروی دشمنم آوا
می‌گفت هیچ فکر نمی کنیم یعنی چه که خدا این همه چیز توی زمین و آسمون آفریده واسه منِ آدم یعنی چه؟
مگه من کی ام؟چی ام؟قراره چیکار کنم که زمین و زمون واسه من آفریده شده؟
هیچ‌ فکر نمی کنیم....
بدنیا میایم،غذا میخوریم ،بزرگ میشیم،واسه پول در آوردن و بقول خودمون یه لقمه نون به هردری می‌زنیم ،ازدواج میکنیم ،بچه دار میشیم و...نهایتش می‌میریم...
خب مگه بقیه ی حیوونها چجوری زندگی میکنن؟اونا هم که همینن،...
نه ،ما هیچ فکر نمی‌کنیم
درک نمی کنیم با این شصت
شوکران مینوشم می فهمم که حبه قند هست
عسل می نوشم پندارم که زهرست 
لبخند می زنم اما عمق تلخی ها محاصره ام کردن
اشک بار می دوم اما در لحظه آرامش لبخندت مرا نگاه می دارد
این چه تناقض محالی است که تو حواله ام کرده ای
در رایحه باران بهار مثل زمهریر سوزان زمستان 
دستانم را در گریبان میکنم تا خاطرات شیرین تو را قاصدک های پر پر شده همراه خود مبرند
آه سردم را فرو میخورم تا تلخی های درونم طبیعت عاشقان بهار را محاق نکند 
از اسفندی که تو ترکم گفتی دیگر عشق
حول‌و‌حوش یک و بیست دقیقه بامداد بود؛ مرد سمت منی آمد که از هایلایت کردن خطی از کتاب، فارغ شده بودم. مرد کوتاه‌قد، چهره‌اش آفتاب‌سوخته، زمخت بود و ته‌ریشی داشت، بولیزی به رنگ شیری با راه‌راه سبز پر‌رنگ به تن داشت.سمت من آمد، بالای سرم، بی‌حوصله هندفری را درآوردم، «بله؟» "پزشکی؟" گفت. "نه" گفتم. اشاره به کتاب کرد، گفتم «علوم پزشکی‌ام، پزشک نه»"اینجای دستم [کمی بالاتر از مچ] چند وقت پیش سوخته، الان استخونش درد می‌کنه" گفت، مرد بیست و هفت 
سلام ، لطفاً این وصیت‌نامه را با لبخند بخوانید
سلامی بزرگ محضر صاحب‌الزمان (عج) و روح پاک امام راحل (ره) و رهبر عالم
تشیع و اسلام قائدنا آیت‌الله سید علی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) و روح پاک
شهدای اسلام به‌خصوص سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین (ع) که جان ها همه
فدای آن بزرگوار ، این دنیا با تمام زیبایی ها و انسان‌های خوب مثل گذر است
نه ماندن و تمامی ما دیر یا زود باید برویم ، اما چه‌بهتر که زیبا برویم .
در هیاهوی زندگی متوجه شدم که چه دویدن
 
درست مثل روزهای اول
که تاریکی محضی را در اینجا می چشیدم. خیال می کردم خودم را تبعید کرده ام قبل از اینکه کسی بخواهد حکم تبعید مرا امضا کند. اما روز به روز که می
گذرد می فهمم که در تبعید خودم بیشتر دست به فعالیت زده ام. مثل احلام که آخر گریه
های دیشبش دستش را روی صورتش کشید و گفت: به خاطر وطنم همه کار می کنم. او واقعا
یک وطن پرست اورجینال است. اصلا همه لبنانی ها عجیب وطن پرست هستند. روزی که احلام برای خداحافظی
از ستون های ویران صور می رفت، حس می کر
چطوره از یکی از حسرتای بزرگ زندگیم بنویسم تو این پست؟ (خیلی وقتا دلیل ننوشتنم اینه که تهش میگم خب که چی؟ درسته که وبلاگ دفترچه یادداشته یه جورایی اما وقتی قراره با روشن شدن چراغ وبلاگم چند نفر بیان اینجا وقتشون رو بگیرم با خودم میگم خب که چی؟ به بقیه چه؟ این که فقط به تو ربط داره. چرا به جای نشستن و توی کله‌ت با خودت حرف زدن اومدی اینجا و بلند بلند فکر میکنی؟!) من توی روستا به دنیا اومدم و یه ده سالی توی روستا زندگی کردم. و وقتی از روستا حرف می‌
یک:یادت هست؟همان روزها که هیچ چیز خوب نبود...؛یک ساعتی قبل از اذان بیدار میشدم و رادیو را روشن میکردم،دل میدادم به صدای حامد مشکینی.ساعت ۶ که میشد، صدای ”وطنم” خواندنِ سالار عقیلی و نسیم صبحگاهی میپیچید در هم و خون در رگ های آدم جاری میکرد!
توی همان حال و هوا لباس میپوشیدم، کتاب شعر برمیداشتم، هدفون رو میگذاشتم توی گوشم و میزدم بیرون!صدای خش دار خسرو شکیبایی ”حال همه ما خوب است”ِ صالحی و ”آفتاب میشود”ِ فروغ را زمزمه میکرد.
به گمانم همان وق
 
سایه سار خنک چلّه ی تابستانی
تنگه ی واشی* و طنّازی مزداران  ی*
ارجمند  * هستی و زیبائی بی همتایش
جوششِ چشمه ی جوشان ده زرمان ی*
تو جلیزجند ی* و سرسبزی شهرآباد ی*
بادرود  نظر و همّت درویشانی
مانده ام تا چه بگویم من از آسور* قشنگ
عصر زیبای لزور * و سحر وشتان ی*
اندریه * و نجفدر * دو گل گلزارت
قطب تولید وفا از طرف نیکانی
غزل خواندنیِ مردم زریندشت ی*
حاصل میوه ی باغ دهِ دهگردان ی*
نور خورشیدی و گرمای تو لذّتبخش است
گردوی ناب حصاربن*وَ بِهِ آنانی
پارک مخ
در هجوم گرگها برّه دریده می شودزخمهای ماندگارت را برادر حفظ کنتا شهادت فاصله یک گام قسمت را ببینصندلی چرخدارت را برادر حفظ کن
مین و خمپاره به جسم و جان تو بوسه زدنداین نشان افتخارت را برادر حفظ کندرد ترکش در تنت به مغز استخوان رسیدتو غرور کوهسارت را، برادر حفظ کنتو غرور کوهسارت را، برادر حفظ کنهر ترازویی اگر حق تو را ناحق گرفتاعتقاد ذولفقارت را، برادر حفظ کنهر که نان از اسم تو خورد و تو را تنها گذاشتتو خدای روزگارت را، برادر حفظ کنگریه های
اردیبهشت سال ۹۵، در مراسم یادواره شهدا، آقای سلیمانی را دیدم. گفتم: سردار! اون متن «یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم» که توی فلان مصاحبه‌ ات خوانده بودی رو از کجا آورده بودی؟ (یک مصاحبه قدیمی از ایشان دیده بودم که در آن کلمات شعر گونه‌ ای را خوانده بودند با این مضمون):یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منمحسرتا این گل خارا، همه جا رانده منمپیر ره آمد و طریق رفتن آموختآنکه نا رفته و جا مانده منم
خندید و گفت: چطور؟فاتحانه گفتم:، چون نه وزن
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


اگر بخواهم صدای حجت اشرف زاده را خلاصه کنم، میگویم گرمای عشق...
اصلا این لحن گرم خاص صدای خودش بود که ماه و ماهی را به اوج رساند و نیشابور را بر سر زبانها انداخت...
وگرنه هر
سه روزه روی هم رفته ده ساعت خوابیده‌ام. از صبح جمعه تا حالا خشم و بغضم را خورده‌ام. یک سدی نشسته در راه گلوم که مامان معتقد است با مخلوط آب‌جوش و آبلیمو و عسل رفع می‌شود. از دیدن عکس پدری تکه‌تکه شده و تصور لحظه‌ی فهمیدن این خبر توسط فرزندانش دلم گر می‌گیرد. همان‌طور که خبر یخ زدن و کشته شدن پسران کولبر مریوانی را شنیدم و تصور لحظه‌ی فهمیدن این خبر توسط مادر مریضش، قلبم را تکه تکه کرد. اگر، اگر، اگر قهرمان بخواهم. گزینه‌های زیادی هست. لازم
نام سریال:Vatanim Sensinژانر:تاریخی , درام ، عاشقانهکشور:ترکیهستارگان: Bergüzar Korel, Halit Ergenç, Onur Saylakسالهای پخش: 2016امتیاز: 7٫9 از 10زمان هر قسمت :140 دقیقهکیفیت:720P+480P+(زیرنویس چسبیده)اطلاعات بیشتر: کلیک کنیدخلاصه داستان:فرهاد برای درمان مردی که دنبالش بود به یک دکتر نیاز پیدا میکند و برای همین با دکتری به نام آسلی که خودش رو فدای درمان انسان ها کرده آشنا میشن.دو انسان که به اندازه ی سیاه و سفید با هم متضاد هستند و به هیچ وجه امکان با هم بودنشان وجود ندارد.آسل
 
به یاد وطنم ایرانحسن 4 سال در اسارت بود می گوید خیلی شکنجه شدم هر روز تهدیدمان می کردند که شما را می کشیم چون ما مفقودالاثر محسوب می شدیمبا دیدن ماه نو در آسمان خوشحال می شود می گوید تنها زمانی که عراقی ها دست از شکنجه ما بر میداشتند در هنگام عید فطر بود واین ماه نو برایم خاطره ای خوش استعراقی ها رفتارهای غیر انسانی زیادی با ما داشتند یک اسیر ایرانی را می آوردند و بعد مثلا من را صدا می زدند بیا این را کتک بزن و من به جای اینکه هموطنم را کتک بزن
دیدن این فیلم یعنی حماسه وغیرت،یعنی عشق به خاک به وطن به ناموس
لحظه به لحظه این  فیلم تلنگری است به خودمان که چه کردیم با خودمان وکاش  تلنگری باشد به رفتارهای بی غیرتانی که این وضعیت را برای مردم نجیب و مظلوم دیارم بوجود آورده اند که بیاندیشیند و راه اشتباه را جبران کنند هرچند دیگر گوش شنوایی نیست . بارها و بارها این صحنه را تماشا کردم وگریستم ودر کنارش به خود بالیدم به غیرت وشرف این مردم که در اوج جفاها،بی عدالتی ها،دزدیها وغارتها آنهم در
قطعهٔ سرود ایران جوان یا وطنم که نخستین سرود ملی ایران نامیده شده[۱] قطعه‌ای موسیقی بدون کلام با نامسلام شاه بوده‌است که توسط موسیو لومر فرانسوی(موسیقیدان نظامی اعزامی به ایران در دورهٔ قاجار) (۱۲۵۲ ه‍.خ) ساخته شده‌است.
ناصرالدین شاه قاجار پیش از نخستین سفرش به اروپا در سال ۱۸۷۳ م (برابر ۱۲۵۲ ه‍.خ و ۱۲۹۰ ه‍.ق) دستور ساخت مارشی را به آلفرد لومر استاد فرانسوی موسیقی دارالفنونمی‌دهد که در دیدارهای رسمی شاه در کنار سرودهای ملی دیگر
یک:یادت هست؟همان روزها که هیچ چیز خوب نبود...؛یک ساعتی قبل از اذان بیدار میشدم و رادیو را روشن میکردم،دل میدادم به صدای حامد مشکینی.ساعت ۶ که میشد، صدای ”وطنم” خواندنِ سالار عقیلی و نسیم صبحگاهی میپیچید در هم و خون در رگ های آدم جاری میکرد!
توی همان حال و هوا لباس میپوشیدم، کتاب شعر برمیداشتم، هدفون رو میگذاشتم توی گوشم و میزدم بیرون!صدای خش دار خسرو شکیبایی ”حال همه ما خوب است”ِ صالحی و ”آفتاب میشود”ِ فروغ را زمزمه میکرد.
به گمانم همان وق
بررسی مرسدس کلاس C کبریولت در تورنتو
کارتست - رامین علائم مرسدس کلاس C کبریولت در تورنتو کانادا برای تیم ما بررسی کرده و نکات جالب این خودرو گفته میشه

۱۰ ایده جدید ماین کرافت ( پارت اول )
با ده تا از ایده های جدید اومدم تا شما برای وسایل خانه استفاده کنید ، و از هر چیز دیگه مهم تر لایک و نظر یادتون نره .

اینترو جدیدم ساخت خودم*_*
این اینترو جدیدم دوستان هم در ویدیو های آپارات هم در یوتیوب لطفا در تلگرام به اسم mobina side ودر یوتیوب به همین اسم دنبال
نفسهایاخرینبهار
سلام 
خردادجاودانم 
چهحماسیآمدی
بالشکرآذرخشوصاعقهآمدی
شبیهخونیزدیبردلاردیبهشت
تاکهگویینشانهیمادرمبهاررا
ازمن نیزبجویید،...
آنهاکهگویندخردادبهفرزندانتابستانمانی...
منازخواهرمفروردینبارانرا 
وازدوستباوفایماردیبهشتنسیمبادصبارا
بهمیراثمیبرم...
تاپروانههایمادرمبهاررابهرقصوپایکوبیدعوتکنم...
بهارهنوزهستونفسمیکشد...
و مثال جوانی هم چون نهال بهارست...
باغ بان دلسوز من گفت خود رو باش ای گل زیبای من 
تا غصه هایتان تمام
تقدیم به پدرماولین معلممکه کلاس درسش را از پشت نیمکت ها به گستره ی تمام شجاعت و ایثار وسعت داد. خود پرواز کرد و با عروج خونینش درس عاشفی و دلدادگی را نه فقط به. دانش آموزان و فرزندان خود ,که به تمام جوانان وطنم آموخت.........پدر مهربانم، تو که پاسدار ارزش های اسلام بودی و معلم ایثار و شجاعت. درس آموز مکتب خمینی بودی و فدایی راه حسین گشتی، سنگرت را از کلاس درس و پشت نیمکت های مدرسه به وسعت جبهه ایثار گستراندی و چه زیبا بال گشودی به سوی محبوبت، پدر عز
تقدیم به پدرماولین معلممکه کلاس درسش را از پشت نیمکت ها به گستره ی تمام شجاعت و ایثار وسعت داد. خود پرواز کرد و با عروج خونینش درس عاشفی و دلدادگی را نه فقط به. دانش آموزان و فرزندان خود ,که به تمام جوانان وطنم آموخت.........پدر مهربانم، تو که پاسدار ارزش های اسلام بودی و معلم ایثار و شجاعت. درس آموز مکتب خمینی بودی و فدایی راه حسین گشتی، سنگرت را از کلاس درس و پشت نیمکت های مدرسه به وسعت جبهه ایثار گستراندی و چه زیبا بال گشودی به سوی محبوبت، پدر عز
آب،تنها خواسته شیرین و فرهاد زیرکوه از مسئولان
مالک رحمانی که او را فرهاد کوهکن می نامند، از خشک سالی های پی در پی رنجور است و می گوید:صدها نهال زرشک و پسته در این منطقه به امید کاشته ایم اما خشکسالی امانمان را بریده است و بیشتر درخت ها را خشک کرده است.

به گزارش پایگاه خبری زیرکوه نیوز،روستای حاجی آباد سرکش یکی از روستاهای منحصر به فرد بخش زهان شهرستان زیرکوه است  که در فاصله حدودا 6۵ کیلومتری مرکز شهرستان و ۳ کیلومتری روستای کلاته قاینی ق
به قهقرا رفت
سلاله ی عمرم و
 جگر گوشه های آرزوهایم
به کربلا.
پرپر  شده
جوانیم
دردشت نینوا.
چو اکبر لیلا
روان شده
جوانی ام
به مسلخ بلا.
من ماندم و
غریبه و تنها  
من ماندم و
دل عطشان  
به برزخ حتمی روا.
آه از شمر شقی روزگار و
سنان زمانه ی بی رحم و
غروب  غربت  و
شام غریبان عاشورا...
***
به اسارت برده اند
تنم را
وطنم را
جگر گوشه های نوجوان حسین و حسنم را...
یارب !
چه قیامت شده برپا
درعالم معنا
سری به منبر نی
سروش غیب می سراید و
تنی  نهان به بوریا  
عمرم ت
فکر می‌کنم از وقتی غیر از همسرت هرکس دیگری فهمید بارداری، دیگر همه کودکت مال تو نیست.
 تو او را با همه کسانی
که می‌دانند شریک شده‌ای. نه فقط در دوست‌ داشتن. در تربیت هم. و در مالکیت. و در
قضاوت. و در همه چیز.
فقط کافی است رازت را بگویی.
بعضی از ما تحمل پنهان کردن این‌همه شعف و هیجان را نداریم
و از زیر سقف آزمایشگاه و کاغذ آزمایش به دست داریم به نزدیکان‌مان تلفن می‌کنیم.
بعضی از ما دلمان می‌خواهد تا آخر این راز را نگه‌داریم.
مثلا بار اول دلم می
فکر می‌کنم از وقتی غیر از همسرت هرکس دیگری فهمید بارداری، دیگر همه کودکت مال تو نیست.
 تو او را با همه کسانی
که می‌دانند شریک شده‌ای. نه فقط در دوست‌ داشتن. در تربیت هم. و در مالکیت. و در
قضاوت. و در همه چیز.

فقط کافی است رازت را بگویی.

بعضی از ما تحمل پنهان کردن این‌همه شعف و هیجان را نداریم
و از زیر سقف آزمایشگاه و کاغذ آزمایش به دست داریم به نزدیکان‌مان تلفن می‌کنیم.

بعضی از ما دلمان می‌خواهد تا آخر این راز را نگه‌داریم.
مثلا بار اول دلم
پست پیش نویسی دارم با این عنوان "انگار که بزرگتر شدم"، مگر غیر از این است که بزرگترهای امروزی استاد سکوت اند و توجیه. سردار تو سیاهی شب ترور شد، خیلیهامون ناراحت شدیم، غصه خوردیم، گیج بودیم. رگ اتحادمون باد موقتی کرد، لحظات کنار هم غصه خوردنمون زیاد طولی نکشید، دوگانگی و دوقطبیها و یارکِشیها رخ نشون دادن، سکوت کردم و به بزرگتر شدنم افتخار کردم. خبرهای بد پشت سر هم ردیف شدن روز تشیع باز مرگ و رفتن، مجدد قطب ها جان گرفتن و به جان هم افتادن، عج
هر روز با صدای قوقولوی خروس و جیک جیک گنجشکان بیدار می شدم 
پدر بزرگم تمام حیواناتش را اسم می گذاشت و انها را با اسمشان صدا می کرد . اسم خروسش جعفر بود .پرده ای  گل دوزی شده که عکس چند عدد گل و گلدان  و ایه ای از قران که در بالای ان حلالی گلدوزی شده بود را کنار می زنم پنجره ی دولنگه ی چوبی که از شرق به سمت خورشید باز می شود  زنجیرش را بر میخ کوبیده دیوار اونگ می کنم 
افشانی سرخ رنگ  از طلوع خورشید هر روز از کوههای مشرق (کوه های بمرود )در  اطرافش رنگ
هر روز با صدای قوقولوی خروس و جیک جیک گنجشکان بیدار می شدم 
پدر بزرگم تمام حیواناتش را اسم می گذاشت و انها را با اسمشان صدا می کرد . اسم خروسش جعفر بود .پرده ای  گل دوزی شده که عکس چند عدد گل و گلدان  و ایه ای از قران که در بالای ان حلالی گلدوزی شده بود را کنار می زنم پنجره ی دولنگه ی چوبی که از شرق به سمت خورشید باز می شود  زنجیرش را بر میخ کوبیده دیوار اونگ می کنم 
افشانی سرخ رنگ  از طلوع خورشید هر روز از کوههای مشرق (کوه های بمرود )در  اطرافش رنگ
از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان ...
چه قصه ی عجیبی است هنر و چه داستان غریبی است راز هنرمندان،
یکی خودش را می یابد و جایگاهش را در عرش تسخیر می کند و دیگری به نام آزادی و با ژست
روشنفکرانه کیلومترها پایین تر از فرش منزل می گزیند. یکی روزی به آنجا می رسد که اقرار
می کند هر آنچه تا کنون نوشته و هر چه سروده ام حدیث نفس است و به آتش می کشاند و دیگری
حدیث نفس می نویسد و برای شهرت در دنیای مادی، به مقدسات میلیون ها انسان جسارت می
کند و جانشان را به آ
 
خوب نگاه کنید! این‌ها خواننده‌های هستند که در این روزهای سخت ایران و #پاندمی #کرونا برای عرض ارادت و خوش رقصی پیش پای پادشاه و #شاهزادگان_سعودی دور هم جمع شدند و با هواپیمای اختصاصی مید این عربستان به جده و سپس العلا رفتند!  #لیلا_فروهر، #اندی، #شهرام_شب‌پره، #شادمهر ، #آرش و #ساسی، #سینا_ولی_الله مجری مضحک و دلقک #ام_بی_سی_پرشیا، به همراه #ابی در جشن زمستانی پادشاهی سعودی برنامه اجرا کردند. 
همان ابی که پیش از این هم حاضر نشد در کنسرتش در دبی #
یک زن ایرانی‌ام.
وقتی کشورم به دستاور غرور آفرینی میرسه و ماهواره به فضا پرتاب میکنه؛ وقتی مهندسای کشور مرزهای علم رو جابه جا میکنن، وقتی پزشکای کشورم گرونترین داروها رو بومی سازی میکنن و توی اهدافشون درمان بیماری‌هایی که دنیا هیچ حرفی براش نداره گذاشتن، من یک زن ایرانی‌ام.
اونجا که کشورم در انتخابات سال‌های دور آبستن فتنه‌ها شد و ماه‌ها اموال عمومی و امنیت خیابونا طعمه آتش شد تا همین سالهای نزدیک که انتخاب دوستانم کسی جز آقای روحانی
داستایفسکی
نویسنده شهیر روس که اخلاق گناهکاران را به تعبیر من در برابر وجدان درونی آدمیان
قرار می دهد اعتقاد دارد ما نمی توانیم آدمها را مجبور کنیم همدیگر را دوست بدارند
.دوست داشتن باید از درون هر انسانی بجوشد  .
دوست داشتن فرآیندی روحانی ست که ناشی از شور زندگی ست
.
برای دگرگون کردن جهان لازم است آدمها خودشان متحمل رنج و دگرگونی در دلشان
بشوند .
برادری انسانها عملی نمی شود مگر آنکه خود ما عملا برادر هر کس بشویم. باری
به نظر اینجانب  راه درس
می خواهم
بسان رویاهایم
از عصر زشتی کلام دشمن و
ابزار مالکیت
عبور کنم
مثل کودکیها یم
به دروغ و دزدی و وقاحت
بگویم نه !
در پیاده
روهای دنیا گل بکارم
درکوچه ها
انجیر و انگور
درخیابان ها
سرو و کاج
در جاده ها
جنگل
و چون هر
طلوع و غروب
به  صحرا و دریای شهرم  تبسم کنم
 می خواهم مثل تنور و نان گرم مادر

در خروسخوان
سحر خانه پدری
 گنجشکان را از لذت نور و گندم سراسیمه ببینم
می خواهم  به اندازه خیالم پیراهنی
بدوزم
شعری بنویسم
ترانه ای بخوانم
برای شمیم شب
 یک جایی نوشته بود:
"انقلاب اسلامی ما قصه ای واقعی است که یکی بودِ آن با مستضعفین و پا برهنه ها و یکی نبودِ آن با مستکبرین و پولدار ها شروع می شود " 

 داستان زندگی احمد و احمدها هم ادامه همان داستان است.


دیشب توفیق داشتیم در ۴٧مین مهمانی شهداییمان، در ۴٧مین برنامه هفتگی دیدار با خانواده شهدا، مهمان داستان زندگی شهید احمد حاجیوند الیاسی باشیم.
احمد در خانواده ای سنتی در اندیمشک دیده به جهان گشود.
خانواده ای که از همان مستضعفین در کلام خمینی
سینما روزان نوشت: رامسین کبریتی از جمله بازیگرانی بود که وقتی سه سال قبل به ناگاه خبر پیوستنش به شبکه ماهواره ای «جم» منتشر شد خیلیها را شگفت زده کرد. با این حال مدت زمان حضور کبریتی در «جم» هم چندان به طول نینجامید و بعد از قتل مدیر «جم»، رامسین کبریتی از این شبکه جدا شد و به کانادا مهاجرت کرد و این روزها هم مشغول تحصیل در کانادا است.
رامسین کبریتی سه سال بعد از ترک ایران، درباره شرایط این روزهایش گفت: این روزها در کانادا هستم و یک زندگی آرام
1. بعد از سنجش این هفته به خودم اومدم بالاخره و دوباره دارم میخونم. هرچند دیگه برام مهم نیست تک رقمی یا حتی دو رقمی شدن. برای پول در آوردن به چیزایی که ارزش بیشتری دارت فکر میکنم و الان پلن بی و حتی پلن سی دارم، مطمئنم در اون زمینه به مشکلی بر نمیخورم(حتی الان که حداقل پول مورد نیازم یهو از 105 میلیون شد 138 میلیون:| ). ولی دوست دارم همچنان رتبه ام خوب بشه، اولا چون میتونم دوما بخاطر دینم به ادبیات سوما چون حالا که بابای استاد دانشگاه رشته ی مربوط به
روز اول، خانم میم معلم ادبیات پارسالمون اومد سر کلاس انشا. گفتش که خدا رو شکر، هم علوم فنون، هم ادبیات و هم انشاتون رو دادن به خودم. ما هم گفتیم که بد نیست، خدا رو شکر. باز از خورشید (یکی دیگه از معلمای ادبیات مدرسه) بهتره، ما که راضی‌ایم. 
درس رو داد، و سه تا موضوع گفت برای جلسه بعد که یکی‌شون رو بنویسیم.
طبق معمول، شب قبل از روزی که جلسه دوم انشامون بود نشستم به نوشتن. موضوعی که انتخاب کردم، "چرا آسمان شب زیباتر است؟" بود. اصلا این موضوع رو برای
گروه
فرهنگی مشرق به نقل از رجانیوز: روزهای پس از عاشورا همواره یادآور نقش بی
همتای حضرت زینب(س) در طول تاریخ است، او که در تمام سالیان عمرش نبوت
همراه با رافت، امامت توام با عدالت، مظلومیت آمیخته با کرامت و در آخر
شهادت همراه با عزت را به چشم دید تا روزگار او را بسازد برای روزهای سخت
تنهایی، که از ورای کوه های درد، عزتمندانه و پیروز «ما رایت الاجمیلا» را
در گوش تاریخ فریاد بزند.
بانو مدفون دمشق است و برکت آن شهر و
دیاری که امروز فتنه ها میا
میلاد حجت خدا، دوازدهمین ساغر الهی بر منتظران جمالش و بر تمامی مسلمانان جهان مبارک باد. در مجموعه حاضر سعی شده گلچین بهترین مولودی های ولات امام زمان (عج) گردآوری شود.
سلام ای انتظــار انتظـــارم  - سلام ای رهبر و ای یادگارم
سلامم بر تو ای فرزند زهرا -  سلامم بر تو ای نـــاجی دنیا . . .
لیست گلچین بهترین مولودی های ولات امام زمان (عج):- مولودی جدید جواد مقدم ولادت امام زمان (عج)- الهی چشات پر از غم نشه آقا  (شور)(در وصف مقام معظم رهبری)- صدای پای کسی
وصیت نامه پاسدارشهید
احمد رستمیان

بسم الله الرحمن
الرحیم

بسم رب الشهداء
والصدیقین

ولا تقومو لمن یقتل فی سبیل  الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون


 

کسی
که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید بلکه اوزنده وجاوید است و لیکن شما این حقیقت
را در نخواهید یافت.                                                                                                                   (قرآن مجید )

ذلیل ترین اقوام جهان مردمی هستند که کوچه های
شهرشا
وصیت نامه پاسدارشهید
احمد رستمیان
بسم الله الرحمن
الرحیم
بسم رب الشهداء
والصدیقین
ولا تقومو لمن یقتل فی سبیل  الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون
 
کسی
که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید بلکه اوزنده وجاوید است و لیکن شما این حقیقت
را در نخواهید یافت.                                                                                                                   (قرآن مجید )
ذلیل ترین اقوام جهان مردمی هستند که کوچه های
شهرشان می
پول چندان چیز جذابی برایم نبوده. همین‌که خانه‌ای ساده و پرنور داشته باشم و هرچندوقت‌یک‌بار بتوانم لباس ساده‌ای بخرم و کتابی، برایم کافی به نظر می‌رسیده، که البته در مملکت بی‌صاحب ما همین هم بسیار به نظر می‌رسد. بنابراین نمی‌توانم بگویم وقتی پدرم من را برای برداشتن چادر و کتاب‌هام، از معادلات مالی‌اش کنار گذاشت، چندان سخت بر من گذشت. علاقه‌ای نداشته‌ام با پسرهای آن دوستانی که من را در ضیافت‌های سازمانی دیده بودند و دلباخته شال بست
به نام خدای صبور
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
یکشنبه چهارم آذر ماه مقارن با تولد
پیامبر اسلام و البته 25 نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان بود. طرفهای ظهر در
حال رفتن به مهمانی بودم که در ورودی کوچه ی نزدیک خانه مان ماشینی را دیدم که
راننده اش در حال کوبیدن مشت بر سر خانم بیچاره ای بود. من فقط روسری سیاه رنگ و
دستهای مچاله شده ی آن زن را به سختی از زیر داشبرد میدیدم. ضربه ها خیلی شدید و
پی در پی بود. بوقی زدم و از پشت پنجره بسته معترض شدم
این یادداشتم امروز در خبرگزاری مهر منتشر شد:
 
«حالا که می‌روی» روایتی شنیدنی از عشق است. روایتی عمیق، شکوهمند و قدرتمند. اما قبل از عشق بیایید از موسیقی حرف بزنیم.
ما از موسیقی چه می‌خواهیم؟ می‌گویم: لذت‌بردن. دیگر از موسیقی چه می‌خواهیم؟ فکرمی‌کنم و می‌گویم: پشیمان‌نشدن و کهنه‌نشدن پس از گذشت یک دوره شنیدن. دیگر از موسیقی چه چیزی می‌توانیم بخواهیم؟ فکرمی‌کنم و فکرمی‌کنم و می‌گویم: به فکر فرورفتن و بالاتر رفتن سطح پسند و سلیقۀ موسی
​به گزارش شاهدان کویر مزینان،دکتراحسان شریعتی فرزند دکتر علی شریعتی مزینانی در کانال خود نوشت:
«متأسفم به عرض برسانم که عصر روز دوشنبه ۲۲ بهمن، مادر عزیزمان خانم دکتر فاطمه (پوران) شریعت‌رضوی (شریعتی)، دچار عارضهٔ سکتهٔ مغزی شدند و در حال‌ حاضر در موقعیتی میان مرگ و زندگی بسر می‌برند.
از همه دوستان می‌خواهیم که برای بازیافت سلامت ایشان به درگاه ایزدی نیایش کنند.
همچنین بدینوسیله، پیشاپیش از اختلال‌های پیش‌آمده در برنامه‌های عمومی اع
اسفند، ماه مصدق است. اگر
همه‌ی ما به خاطر تعطیلی روز آخر اسفند، ملی شدن صنعت نفت را به خاطر بیاوریم، اما
14 اسفندماه نیز سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق است و از این‌رو این ایام با نام مصدق
گره خورده است. به همین مناسبت با مهدی غنی، پژوهشگر تاریخ و فعال ملی‌مذهبی گفتگو
کردیم تا با هم به کارنامه مصدق نگاهی بیاندازیم.


 

*** آقای غنی، برای شروع
خوب است که به بحث انتخابات در دوران مصدق توجه کنیم. در سال‌های بعد از 1320، کشور
درگیر مسائل سیاسی متفاوتی
اسفند، ماه مصدق است. اگر
همه‌ی ما به خاطر تعطیلی روز آخر اسفند، ملی شدن صنعت نفت را به خاطر بیاوریم، اما
14 اسفندماه نیز سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق است و از این‌رو این ایام با نام مصدق
گره خورده است. به همین مناسبت با مهدی غنی، پژوهشگر تاریخ و فعال ملی‌مذهبی گفتگو
کردیم تا با هم به کارنامه مصدق نگاهی بیاندازیم.


 

*** آقای غنی، برای شروع
خوب است که به بحث انتخابات در دوران مصدق توجه کنیم. در سال‌های بعد از 1320، کشور
درگیر مسائل سیاسی متفاوتی
 رمان عاشقانه قسمت دوم . فائزه در مرز عراق ۲
رمانکده کلیک کنید 
با کشته شدن علی حالم به کلی دگرگون شد.صحنه منفجر شدنش هیچ وقت یادم نمیره...جوری تیکه تیکه شد که حتی نتونستن سرشو پیدا کنن!تنها چیزی که ازش موند یه دست بود،وقتی اینو شنیدم حالم بد شد و از سنگر بیرون اومد و یه گوشه ای بالا اوردم.مرتضی اومد کنارم وایساد و گفت:_خیلیا اینجوری شهید شدن برادر،خیلی خودتو ناراحت نکن!از این حرفش انقد عصبانی شدم که بدون اینکه بهش جواب بدم از جام بلند شدم و به
نام ،لقب و کنیه امام :
نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان “رضا” به معنای “خشنودی” می‌باشد. امام محمدتقی علیه‌السلام امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل می‌فرمایند :” خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده اند و همینطور ( به خاطر خلق و خوی نیکوی امام ) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نمایندگی فروش محصولات چوبی و دکوراتیو NB