نتایج جستجو برای عبارت :

میدانید کجای صحبت آقا گریه ام گرفت

می دانید کجای صحبت آقا گریه ام گرفت؟
آنجا که مظلومانه گفتند: "من صاحب نظر نیستم در این قضایا..." ⁉️می دانید این حرف یعنی چه؟! رهبر ما (به قول خود آمریکایی‌ها: ابرحریف!) که مراکز و اندیشکده های بزرگ تحقیقات استراتژیک جهان را در موضوعات و وقایع پیچیده منطقه و جهان آچمز کرده، چرا باید بگوید من در این قضایا صاحبنظر نیستم؟! فدای مظلومیت این آقا بشوم که به جای اینکه بگوید: "کسی از من نظر نمی خواهد" ؛ یا" به نظرات من گوش نمی کنند".
ادامه مطلب
از غم دوری جهانم بغض سنگینی گرفت!من نوشتم کاش بودی بغض غمگینی گرفت!
خیسی چشم و نفس تنگی و درد و سرفه ها!ناگهان از بغضِ قلبم دردِ خونینی گرفت!
مادرِ خسته دلم حال مرا دید و شکست !کلِ دنیا را جنونِ غرقِ نفرینی گرفت!
این جهان جایی برای قلب غمگینم نداشت!ناگهان جان پدر را حس بدبینی گرفت!
یاد ایام قدیم و یاد عشق و فاصله!خانه پیش چشم مادر درد دیرینی گرفت!
درد دوری تو یک کاشانه را ویرانه کرد!خنده های برلب من حس تمرینی گرفت!
اخرین دیدار ما دور از هم و با نام
چطور جذاب صحبت کنیم ؟ اول خسته کننده صحبت نکنیم!
چطور جذاب صحبت کنیم ؟ در مقاله پیشنین یعنی چرا خسته کننده صحبت می‌کنیم؟ به این موضوع پرداختیم که دلیل این موضوع چیست و البته ممکن است که خود ما نیز جزو این دسته از افراد باشیم که خسته کننده صحبت می‌کنیم و برای این که فن بیان خوبی داشته باشیم و جذاب  صحبت کنیم باید نکاتی را رعایت کنیم که در این مقاله به آن اشاره خواهیم کرد.
ادامه مطلب
مفهوم بسیج در غدیر امامت معنا گرفت
وقتی پیمبر دست علی بالا به پهنا گرفت
مفهوم بسیج با حضرت آدم در اول خلقت
وقتی ز نور اهل بیت آدم تن رعنا گرفت
مفهوم بسیج را فاطمه خوب تفسیر کرد
در دفاع از ولایت میخ و در جان آنا گرفت
مفهوم بسیج با امام حسن گرامی تر شد
برای حفظ دین از معاویه صلح بینا گرفت
مفهوم بسیج خون ثارلله است تا بینهایت
دین زنده از آن و بسیج از آن مبنا گرفت
مبنای بسیج حضرت عباس بن علی است
 مشق ما داد و هماره لشکر توانا گرفت
مفهوم بسیج 
آموزش درست صحبت کردن با دیگران
بخش سبک زندگی: درست صحبت کردن در روابط اجتماعی تاثیر زیادی دارد اگر می خواهید در جامعه جایگاه خوبی داشته باشید باید حتما درست صحبت کردن را بدانید.در ادامه روش درست صحبت کردن را به شما آموزش می دهیم
به ادامه بروید
ادامه مطلب
امشب از دلتنگی ام با ماه صحبت می کنماز دلم، از یک غم جانکاه صحبت می کنمامشب از دل بستنم بر چشمه ی چشمان تواز زمین تا آسمان تا ماه صحبت می کنمتوی دریای نگاه وحشیت این بار همغرق و بیجان می شوم آنگاه صحبت میکنممثل یک تک برگ زرد و خشک در پاییز باغخسته و خش خش کنان در راه صحبت می کنمیوسف گم گشته ام چشم انتظارت هستم واز غم یک ماه، من در چاه صحبت می کنمامشب از دوری تو در انتهای بی کسیاز تب دلتنگی ام با ماه صحبت می کنم...#عبدالله_روا 
#portrait_photography#photobyme#خدا
قیمتِ سیگار؛ حالم را گرفتداغیِ سشوار؛ حالم را گرفت
تنگیِ تیشرت؛ قلبم را شکستچسبیِ شلوار؛ حالم را گرفت
جنگ، بی آبی، تورّم، قطع برقمجریِ اخبار حالم را گرفت
فکر می‌کردم که خیلی خوشگلم!!دیدن « گلزار » حالم را گرفت
آدمِ بی کار؛ وقتم را ربودآدمِ پرکار حالم را گرفت
گرچه بابا داد پولش را ولیقیمتِ تالار حالم را گرفت
هی خدا بخشید جرمم را ولیوقتِ استغفار حالم را گرفت!
زیر میزی، نرخِ دارو، آمبولانسغصه‌ی بیمار حالم را گرفت
گُل مرتّب کرد احوالِ مرادر ک
امشب از دلتنگی ام با ماه صحبت می کنماز دلم، از یک غم جانکاه صحبت می کنمامشب از دل بستنم بر چشمه ی چشمان تواز زمین تا آسمان تا ماه صحبت می کنمتوی دریای نگاه وحشیت این بار همغرق و بیجان می شوم آنگاه صحبت میکنممثل یک تک برگ زرد و خشک در پاییز باغخسته و خش خش کنان در راه صحبت می کنمیوسف گم گشته ام چشم انتظارت هستم واز غم یک ماه، من در چاه صحبت می کنمامشب از دوری تو در انتهای بی کسیاز تب دلتنگی ام با ماه صحبت می کنم...#عبدالله_روا 
#portrait_photography#photobyme#خدا
امروز بعد مدتها به اینستاگرام سر زدم و یکی از پسردایی هایم به طرز عجیبی شروع کرد به چت کردن. روابطم با این طیف خانواده بسیار سرد است.
این شخص یک سالی از من کوچکتر است و معمولا سرگرم کارهای پاره وقتش است.
اندکی تعجب کردم. تصورم از او طور دیگری بود؛ تصوری غلط و دست و پا شکسته. دقیقا از آن دست آدمهایی بود که چراغ کنجکاویم برایشان خاموش است. از آن دست آدمهایی که حرفهایم را ته میشکانند.
در تعجبم از شروع عجیبش و تلاشش برای صمیمی شدن. از اینکه نصف جمل
مفهوم بسیج در غدیر امامت معنا گرفت
وقتی پیمبر دست علی بالا به پهنا گرفت
مفهوم بسیج با حضرت آدم در اول خلقت
وقتی ز نور اهل بیت آدم تن رعنا گرفت
مفهوم بسیج را فاطمه خوب تفسیر کرد
در دفاع از ولایت میخ و در جان آنا گرفت
مفهوم بسیج با امام حسن گرامی تر شد
برای حفظ دین از معاویه صلح بینا گرفت
مفهوم بسیج خون ثارلله است تا بینهایت
دین زنده از آن و بسیج از آن مبنا گرفت
مبنای بسیج حضرت عباس بن علی است
 مشق ما داد و هماره لشکر توانا گرفت
مفهوم بسیج 
بعد از مدت های خیلی طولانی دیشب یه خواب خوب دیدم :) خواب دیدم رفتم یه دانشگاه خیلی بزرگ آخر وقت هم بود و داشتن در هارو میبستن ولی من رفتم اونجا چون میخواستم با یه استادی که تا به حال ندیده بودمش و فقط اسمشو میدونستم صحبت کنم، آقا رفتم توی دانشگاه و دفترش که دیدم کسی که قراره باهاش حرف بزنم یه پروفسور فیزیک عینکی با موهای سفید و از این پیرمرد های گوگولی ولی پرانرژی و سرحال و تا آخرین ثانیه تایم کاریش هم داشت کار میکرد و تحقیق و خوندن فیزیک :) 
یا
به گزارش سایت تفریحی چفچفک برگرفته از هنر زندگی : تمایل دارید با اطرافیانتان صحبت کنید اما در باز کردن سر صحبت با آن‌ها مشکل دارید؟ چگونگی آغاز برقراری ارتباط کلامی با دیگران از جمله مهارت‌های ارتباطی است که هر شخصی نیاز دارد آن را یاد بگیرد. در این صورت می‌توانید
ادامه مطلب
بعد از مدت های خیلی طولانی دیشب یه خواب خوب دیدم :) خواب دیدم رفتم یه دانشگاه خیلی بزرگ آخر وقت هم بود و داشتن در هارو میبستن ولی من رفتم اونجا چون میخواستم با یه استادی که تا به حال ندیده بودمش و فقط اسمشو میدونستم صحبت کنم، آقا رفتم توی دانشگاه و دفترش که دیدم کسی که قراره باهاش حرف بزنم یه پروفسور فیزیک عینکی با موهای سفید و از این پیرمرد های گوگولی ولی پرانرژی و سرحال و تا آخرین ثانیه تایم کاریش هم داشت کار میکرد و تحقیق و خوندن فیزیک :) 
یا
زنگ زدم. جواب نداد. پیام دادم و گفتم که دلتنگش هستم و می‌خواستم احوالش را بگیرم. چند ساعت بعد خودش تماس گرفت. تازه از خواب بیدار شده بود و این را از چشم‌هایش می‌شد فهمید. یکی دو ساعت با هم حرف زدیم. صبح بیدار شدم و دیدم که چند پیام از او دارم. خودش ساکن اروپاست اما از روانپزشکم نوبت مشاوره‌ی آنلاین گرفته. خوشحال شدم. تماس گرفت. بالاتنه‌اش برهنه بود. من تازه از حمام آمده بودم و او داشت قهوه‌اش را سر می‌کشید تا برود حمام. گفت: «آره دیگه اصلا کپی
یار جانی خطّه‌ی خوبان گرفتجان خرید و جان بداد و جان گرفت
این زمین و این زمان بازی اوستهر دو سوی مرگ را ایشان گرفت
اغتشاش روزگار از کس مبیناین تکانْ عالم ز شصت آن گرفت
لرزش دست من و ضربان دوستاین چنین تحفه نه کس آسان گرفت
این چنین رقصی که ناپیدا خوش استاین چنین کوبی که دل جنبان گرفت
این همه شوری که خلق از خویش زدحضرت حق جمله را تاوان گرفت
گفت حلمی حرف نور و پر کشیدسایه در دنباله‌اش طغیان گرفت
موسیقی: Worakls - Inner Tale
⚠️ نگرانی دولت از عواقب افزایش نرخ بنزین
بنزین درحالی دو نرخی شده است که چهار سال قبل حسن روحانی در موضعی، گفته بود که بنزین دو نرخی فساد ایجاد می‌کند!
از طرفی دیگر افزایش قیمت بنزین درحالی صورت گرفت که زنگنه و حتی رئیس دفتر روحانی بارها گفته بودند که حداقل تا یک هفته آینده، افزایش قیمتی صورت نخواهد گرفت!
ذکر این نکته نیز الزامی است که ساعاتی پیش از اعلام رسمی خبر افزایش بنزین، کانال‌های تلگرامی حامی دولت، با انتشار یک فیلم قدیمی از صحبت
صبح امروز در جلسه درس خارج فقه: چنانچه آمریکا حرف خود را پس گرفت و توبه کرد و به معاهده هسته ای که آن را نقض کرده است، بازگشت، آن وقت در جمع کشورهای عضو معاهده که شرکت و با ایران صحبت میکنند، آمریکا هم میتواند شرکت کند، اما در غیر اینصورت هیچ مذاکره ای در هیچ سطحی بین مسئولان جمهوری اسلامی و آمریکایی ها اتفاق نخواهد افتاد نه در نیویورک و نه غیر آن.
امروز ، شاید آخرین مکالمه یک ساعتمون بود . به مدت یک سال .
میخواد دوباره کنکور بده . رشته ریاضی و اهدافی که برای خودش ساخته . 
امروز جوری صحبت میکرد که انگار نمیخواست زمان تموم بشه و یکک نفر رو پیدا کنه باهاش صحبت کنه . گفت میره سالن مطالعه و انگار صحبت کردنامون یا قطع میشه یا محدود میشه به یک مکالمه ده دقیقه ای :( هر دو هفته :( دلم براش تنگ میشه :(
قدر رفیقای صمیمی و وفادارتون رو بدونین . 
 
 
 
 
 
 
 
متن آهنگ سینا سرلک بنام دختر گل فروش

سختیای زندگی رو نمیشه آسون گرفت با حلب پاره نمیشه سقفی تو بارون گرفت نون بیار کباب ببر اسم یه بازى بود فقط تو صف شلوغ فقر حتى نمیشه نون گرفت این روزا از رو ندارى عاشق و معشوق میشن من یه لیلى میشناسم مهرشو از مجنون گرفت دختر گل فروش از بس که گلاشو نفروخت کاسه ی گدایى رو به سمت این و اون گرفت مردی که گلیمشواز توی آب در نیاورد یه اتاق بی اجاره گوشه ی زندون گرفت هیچ کسی زیر پرش گله رو به چرا نبرد نی شکست و رنگ زوز
تشنه‌ی یک صحبت طولانی ام. 
دلم حرف می‌خواهد، یک هم‌صحبت، یک نگاه و یک لبخند، یک مهر که از چشمان کسی توی دلم سُر بخورد، می‌خواهم عاشقی کنم و مهر بورزم و بپیچم و حسی غلیظ را تجربه کنم.
اما اگر راستش را بخواهی اسماعیل، اینجا مجال غلظت نیست.
 
 مفهوم بسیج در غدیر امامت معنا گرفت
        وقتی پیمبر دست علی بالا به پهنا گرفت
 مفهوم بسیج با حضرت آدم در اول خلقت
        وقتی ز نور اهل بیت آدم تن رعنا گرفت
 مفهوم بسیج را فاطمه خوب تفسیر کرد
       در دفاع از ولایت میخ و در جان آنا گرفت
 مفهوم بسیج با امام حسن گرامی تر شد
       برای حفظ دین از معاویه صلح بینا گرفت
 مفهوم بسیج خون ثارلله است تا بینهایت
      دین زنده از آن و بسیج از آن مبنا گرفت
 مبنای بسیج حضرت عباس بن علی است
      مشق 
 مفهوم بسیج در غدیر امامت معنا گرفت
 وقتی پیمبر دست علی بالا به پهنا گرفت
 مفهوم بسیج با حضرت آدم در اول خلقت
 وقتی ز نور اهل بیت آدم تن رعنا گرفت
 مفهوم بسیج را فاطمه خوب تفسیر کرد
 در دفاع از ولایت میخ و در جان آنا گرفت
 مفهوم بسیج با امام حسن گرامی تر شد
 برای حفظ دین از معاویه صلح بینا گرفت
 مفهوم بسیج خون ثارلله است تا بینهایت
 دین زنده از آن و بسیج از آن مبنا گرفت
 مبنای بسیج حضرت عباس بن علی است
  مشق ما داد و هماره لشکر توانا گرفت
من تقریباً تمام پول خود را با استفاده از صدا به صورت آنلاین می گیرم ، و من طرفدار بزرگی برای استفاده از صدا در وب سایت ها – خواه برای فروش و یا آموزش – هستم ، زیرا من در پاسخ و سود حاصل از آن جهشی بزرگ دیده ام.نه تنها افراد را در پیام کاملاً متفاوت از استفاده از متن در معرض پیام شما قرار می دهد ، بلکه با افرادی ارتباط برقرار می کند که به هیچ وجه نمی توانید به دست آورید.در حقیقت ، گاهی اوقات وقتی مردم به تمام مصاحبه هایی که من می پردازند گوش می دهن
مغزم درحال ترکیدن است. از دیروز در ذهنم دارم با شخصی صحبت می‌کنم. هی صحبت می‌کنم، هی صحبت می‌کنم و صحبت‌هایم تمامی ندارند. دیشب خوابم نبرد، چون با او حرف می‌زدم. صبح که بیدار شدم، هر لحظه جملاتی در ذهنم ساخته می‌شد. یک مکالمه‌ی ذهنی را می‌نوشتم، حس می‌کردم، یک مکالمه را زندگی می‌کردم و دوباره از اول. دوباره با کسی در ذهنم حرف می‌زدم. حرف‌هایی که مدت‌ها بود پوسیده بودند. حرف‌هایی که حالا فقط در یک روز خاص می‌توانستم تخلیه‌شان کنم. و در
سلام دوستان
تقریبا دو ماه پیش با دوستانم کتابخونه بودیم، دنبال کتابی بودم که نداشتن، آقایی در اون جا شنونده صحبت های ما بود و وارد بحث شد و گفت یکی از دوستاش با ما هم رشته هست و احتمال داره کتاب رو داشته باشه، کمی هم صحبت شدیم البته بیشتر با دوستم صحبت میکرد چون اون بیشتر در این گفتگو شرکت کرد و شنیدم که از ما هم میپرسید که چی خوندن و ... 
از طرفی دنبال آدرس کتابفروشی بودیم که ایشون گفتن بلدن و تا محل که دو سه تا خیابون بالاتر بود با ما همراهی کر
دوستمان آمد و گفت «تولا میگه میخواد بدون خدافظی بره.مگه چی بهش گفتی که یهو اینجوری شد؟بابا آدم باش دیگه داری گند میزنی توو همه چی.امشب یه چیزایی حس کردم.فکر میکنم اونم یه حسایی بهت داشته باشه.گند نزن»
اصلا واضح نبود که چه دارد میگوید.من کار اشتباهی نکردم.
آخر شب با تولا صحبت کردم.یک پیام بلند و بالا فرستاد و من هم منطقی و خوب صحبت کردم.بهتر شده ایم.فردا لب ساحل قرار است هم را ببینیم تا صحبت کنیم
ساعت ۰۵:۳۰ است و من چهار ساعت است دارم فکر میکنم آی
یکی از دغدغه های همه ی انسانها حضور در جمع های مختلف و نحوه صحبت کردن است .
اینکه چگونه بتوانیم در یک جمع بدرخشیم، خواه ناخواه به نحوه صحبت کردن ما و تک تک واژها و جملاتی بستگی دارد که ادا خواهیم کرد.
شاید در وهله اول حضور ما در جمع به نسبت ظاهر ما مورد قضاوت قرار گیرد، اما آنچه بعد از ترک ما در مجلس بیش از همه در اذهان نقش می بندد کلام و نحوه ی ادای کلام ماست .
از مهم ترین مهارت های صحبت کردن در جمع میتوان به موارد ذیل اشاره داشت .
 
 
 
 
ادامه مطل
از اینکه جنگِ گرم ، کِی میشود تمام
چندین هزار ، آدمِ بی باک ، در حذر اند
گفتند - قلب شما ضربان دارد - اینچنین
امواج سهمگینِ نفس ها در خطر اند
ماهی نمیشود ز آب گلالود گرفت
چون ماهیان تمام جهان ها در سفر اند
چیزی به دست نمی آورند معنویات
چون آیه های تمدن دنیا در گذر اند
صحبت درون - قالبِ جنگ - آزاد است
سرمایه های فکری دنیا  در هدر اند
در این جهان ، به دنبال وعده نباش
- در انجمن ، همه هم قول و هم نظر اند...
دیشب که داشتم سوغاتی های مادرشوهرمو نشون هیراد میدادم ,خوشحالی توی نگاهش میدیدم که گرفت پیشونیمو بوسید و رفت گوشیشو آورد اینترنتی پول زد به حسابم:) ,یجورایی تشویقم کرد باز هم از این کارا بکنم... داشتم میگفتم ,,, مادرشوهرم دیابت داره طفلکی ,منم تمام سوغاتی هایی که اوردم بدون قند و مفید بودن با یه روسری طرح سنتی شیک,... وقتی رسیدم تا دم ورودی امده بود استقبالم,خیلی خوشحال شدم که احترام میذاره واسم آش درست کرده بود و گرم صحبت که شدیم صحبت عروسی پیش
زن سینی چای را بهانه کرد و کنار مرد نشست ، مرد اخبار را بهانه کرد و از زن فاصله گرفت . زن نزدیک شد و آرام دست مرد را گرفت ، مرد بی حوصله دست از دست زن کشید . زن حرف زد ، مرد سکوت کرد . زن خندید ، مرد سرد بود . زن مادر شد ، مرد عاشق . زن تنها شد ، مرد نفهمید . زن پیر شد در آینه ، مرد نبود .  زن رفت ، مرد سرش را بر گرداند ، تنها مانده بود میان یک قبرستان بزرگ ، و عکس زن که به او لبخند می زد‌ . مرد گریه کرد ، دیر شده بود ؛ زن خندید ، تنهایی تمام شد . مرد فریاد زد
سلام
من خیلی تلاش کردم،
صادقانه صحبت کردم،
از اعماق وجودم صحبت کردم،
غرورم را زیر پا گذاشتم،
خواهش کردم،
از نیازهای طبیعیم که خدا در درونم قرار داده صحبت کردم،
نیاز به دوست داشتن،
نیاز به دوست داشته شدن،
و...
ولی...
خصوصی ترین مساله زندگیم را گفتم،
ولی...
خب دیگه...
ولی من هنوز هم امیدوارم.
من به معجزه های خدا باور دارم.
من به غافلگیر شدن توسط خدا ایمان دارم.
من میدونم که خدا بهترین فرصت ها و بهترین راه ها را سر راهم قرار خواهد داد.
باز هم صبر میک
نحوه صحبت با همسر اغلب چالش‌هایی را برای زوجین به همراه دارد. نداشتن مهارت‌های ارتباطی مناسب یکی از دلایل اختلافات بین زن و شوهر است. بسیاری از زوجین علارغم علاقه‌ای که نسبت به یکدیگر دارند نمی‌دانند چطور با هسمر خود به شیوه‌ای صحیح صحبت کنند و یا واکنش‌های ناسازگارانه از خود نشان می‌دهند. صحبت با همسرتان به صورتی که در کلامتان محبت، احترام و درک وجود داشته باشد، به نزدیک شدن شما به یکدیگر کمک خواهد کرد. اما برای داشتن چنین مکالمه‌ای
سال ها پیش در چین باستان شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید بشدت غمگین شد چون ...
 
سال ها پیش در چین باستان شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید بشدت غمگین شد چون دختر او مخفیان
 
ناگریز است گل از صحبت خار
چمن و باغ، بفرمان قضا است
نتوان گفت که خار از چه دمید
خار را نیز درین باغ، بهاست
چرخ، با هر که نشاندت بنشین
هر چه را خواجه روا دید، رواست
هر گلی، علت و عیبی دارد
گل بی علت و بی عیب، خداست
پروین اعتصامی
 
 
سلام به همه
یک سوال از اون هایی که ازدواج کرده اند، درباره مشاوره قبل از ازدواج و تجربه شون دارم؛
چقدر به جلسات مشاوره قبل از ازدواج اعتقاد دارید و یا شما اصلا رفته اید و چند جلسه باشه به نظرتون خوبه؟، چقدر تست نئو و نتایج اون می تونه تو زندگی تعیین کننده باشه؟، چقدر حرف های مشاور قبل از ازدواج برای شما درست بوده و چقدرش اشتباه و آیا شده تا بحال بخاطر مشاوره های اشتباه منصرف بشوید؟
تجربه خودم:
من با یک دختر خانم صحبت کردم و در صحبت های اولیه ت
صحبت اصحاب عشق صحبت مستانه هاستاوج شهیدان عشق برکت پیمانه هاستدر طلب آمد دمی گشت عیان شمس ماجمله ی دیدار ها رحمت و لطف خداستگفت نمی خوانی ازآیه ی شکر و حضورگفتمش این آیه هادرک جمال شماستگفت نظر بر مجاز میکنی اندر سماءصاحب اعجاز هامطرب این ساز هاست
وقتی وارد کوپه شدم با اولین همسفرم آشنا شدم. اپتومتری می‌خواند یا به زمان ما بینایی سنجی. به نظرم جالب است چرا که تنها رشته پزشکی می‌باشد که هیچ تماس و تاچی با مریض وجود ندارد. کمی هم صحبت شدیم که همسفر بعدی از هم از راه رسید. فارغ التحصیل رشته فنی از دانشگاه صنعتی شیراز که الان کارهای پروژه‌ای انجام می‌دهد.
کم‌حرف تر شده بودم و بیشتر صحبت بین دو همسفر برقرار بود که نفر چهارم هم وارد شد. دانشجوی پزشکی که آرزوهای دور و درازی برای خود داشت. خب
ساعت نه رسیدم و فردا صبحش می‌خواستم برگردم. تا رسیدم رفت و برایم آب طالبی که درست کرده بود را آورد. نشستیم و کمی صحبت کردیم. ساعت یک شده بود و می‌خواستم یک چند ساعتی را تا پنج صبح بخوابم و با قطار پنج برگردم. دستم را گرفت و زل زد به من. معنی شعر سایه را اینجا فهمیدم:
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
شروع کردن صحبت یا درواقع سر صحبت رو باز کردن خیلی سخته،پایانش هم!
بیشترین تاثیرگذاری سخن هم در این آغاز و پایانه
اون وَسَطا که موتور فکرت داغ شده میتونی خوب بنویسی یا حرف بزنی!
خلاصه خواستم بگم نمیدونم الان دقیقا چی بگم :)
سلامی بعد مدت ها :)
ترس از تنهایی ...

یه روز یه کسی
گفت: صحبت های خود کوته کنید
پند را در جان و در دل ره کنید
گر کمالم با کمال انکار نیست
ور نیم این زحمت و آزار چیست؟
اگر فکر میکنید با شماست و میخواین مشارکت نکنید سخت در اشتباهید 
شما صحبت های خود را بکنید
ببینید عمو چقدر خوب میگه:
دریافت
فارس نوشت: آقای خالقی بچه زرند کرمان است که در جایی حدود ۳۰ سال پیش با سردار سلیمانی عقد اخوت بستند. ایشان اکنون در قم زندگی می‌کند. حاج قاسم قبل از شهادت به آقای خالقی تماس می‌گیرد تا با هم به زیارت بروند. آقای خالقی تعریف می‌کرد، رفتیم قم و حاج قاسم حرم حضرت معصومه (س) را زیارت کرد و بین خادمان نشست و به گفت‌وگو پرداخت. بعد به سمت خانه رفتیم و دم در، یکی را که به زبان عربی صحبت می‌کرد، در آغوش گرفت که متوجه نشدم چه گفتند و بعد از صحبت یک انگشت
یکی از توصیه‌های نلسون ماندلا به کسانی که می‌خواهند رهبر باشند، این است که آخرین کسی باشید که صحبت می‌کند.
نلسون ماندلا نه‌تنها در کشور خود بلکه در سطح جهان به عنوان یک رهبر مورد احترام است. یکی از توصیه‌های نلسون ماندلا به کسانی که می‌خواهند رهبر باشند، این است که آخرین کسی باشید که صحبت می‌کند. به جای توصیه مرسوم «شنونده خوبی باشید» یاد بگیرید «آخرین نفری باشید که صحبت می‌کند». این کار دو مزیت دارد؛ اول به همه افراد این اجازه را می‌د
نمیدونم دلیل واقعیش چیه !
اما اینو میدونم هر چی میرم جلو تر تنهایی خودم رو بیشتر دوست دارم.
دلم میخواد بلند بلند درباره چیزایی که با هیچ احدی تا الان صحبت نکردم صحبت کنم و همینطور بلند بلند گریه کنم ... ولی هیچ وقت اون شخص پیدا نمیشه ...
 
 
+میدونم خدا هست :)
نمیدونم دلیل واقعیش چیه !اما اینو میدونم هر چی میرم جلو تر تنهایی خودم رو بیشتر دوست دارم.
دلم میخواد بلند بلند درباره چیزایی که با هیچ احدی تا الان صحبت نکردم صحبت کنم و همینطور بلند بلند گریه کنم ... ولی هیچ وقت اون شخص پیدا نمیشه ...

+میدونم خدا هست :)
ن پایستگی صحبت کردن من :
ص واقعی ۱ + ص مجازی ۱ = ص واقعی ۲ + ص مجازی ۲
( ص = صحبت کردن )
درنتیجه به همون نسبت که از صحبت کردنم در دنیای واقعی کم میشه، به صحبت کردن در دنیای مجازی اضافه میشه :|
می‌دونم دیگه دارم زیادی چرت و پرت میگم :/ شما فقط به اون خط اول توجه کنید :/
 
خیلی ها به صحبت های فاطمه معتمد آریا واکنش نشان دادند. اکثر واکنش ها هم تهاجمی بود. واقعا من دوست دارم از همه شان بپرسم که واقعا شما بعد از شنیدن صحبت های معتمدآریا فقط عصبانی شدید؟! صحبت های معتمدآریا از جنس صحبت های یک معترض آن هم از نوع پررویش بود. وقتی اعتراض به سمت پررویی می‌رود آدمیزاد اول متعجب می‌شود، مثل همه مان بعد از شنیدن حرفهای معتمدآریا؛ و بعدتر احساسات دیگر مثل عصبانیت به آن اضافه می‌شود. ولی اشکال اینجاست که همه فقط با حس عصب
علت صحبت نکردن طوطی

چرا طوطی من دیگر صحبت نمی کند؟

مهم نیست که شما چه مدت صاحب طوطی تان بوده اید. اگر او که به صورت نرمال صحبت میکرده، یک روز حرف زدنش را متوقف کند شما قطعا متعجب خواهید شد .ممکن است برای شما کاملا نگران کننده باشد.چه دلایلی باعث شده که طوطی سخنگویی اش را متوقف کند؟ آیا این نشانه ی این است که در طوطی چیزی غیرعادی و نادرست باشد؟
ادامه ی پست در ادامه مطلب....
ادامه مطلب
اهریمن با موسیقی دشمن است، چنانکه زاهدان از صدای ساز می‌گریزند. زاهدان، فرستادگان اهریمن‌اند و جنگ ایشان با زندگی‌ست. 
زاهد عارف‌نما دامن انسان گرفتمدّعی حق بُد و بوسه ز شیطان گرفتای بره‌ی بندگی جنگ تو با زندگینیک شنو وصف خود: دیو که قرآن گرفت
حلمی | کتاب لامکان
پرواز ساعت پنج صبح و دم‌دمای طلوع بود و من که داشتم از جایی خداحافظی میکردم که احساس عجیب دلتنگی بهش داشتم، در کنار ترس از پرواز، دل‌و دماغی برام نذاشته بودکه حتی از پنجره‌ی هواپیما به منظره‌ی بی‌نظیر افق نارنجی نگاه کنم. سرم رو به شیشه تکیه‌ دادم، پیام آخرِ کسی که برای بدرقه‌م اومده بود و نوشته بود "نشستی خبر بده" رو خوندم و بعد هدفون رو تو گوشم گذاشتم که صدای آهنگ، من رو از فضا جدا کنه. پرواز که اوج گرفت و از ابرها که گذشتیم دو مهماندار ب
یکی از نعمت های بهشت، هم صحبت های خوبه .. 
چقدر این نعمت، نعمت بزرگیه
طوری که می تونه کلییییی بهره وری ما رو توی زندگی بالا ببره .. و راه نفس و شیطون رو به دل و فکرمون ببنده ..
 
بهترین دوست هم، کسیه که ارتباط با اون برای تو ذکر باشه .. نه وقت گذرونی .. 
خدایا به شدت نیازمند هدایت و راهنمایی تو هستم، نشونه ای و نوری از طرف تو لازم دارم .. 
سلام...
از عصر تصمیمم این بود که درمورد اتفاقات امروزم که درون مایه ی طنز داشت پست بنویسم
اما مستند محمد طاها ، همون پسر بچه ای که تو حادثه ی تروریستی رزمایش پارسال اهواز شهید شد رو دیدم و 
دلم گرفت...از بزرگیِ این مرد کوچک که حالا شهید شده دلم گرفت...
از بی مسئولیتی ها ، از پستی ها ، از حرام خوری های به ظاهر حلال خوری از بچه کشی ها دلم گرفت...
پس لازمه امشب رو به احترام محمد طاها ها سکوت کنم...
راستی
یکم مردهامون کم نیستن؟
امام زمان(عج) حق داره هنوز م
فیلم ها می توانند به شما یاد دهند که به طور کاملا طبیعی و با لحجه صحیح به زبان انگلیسی صحبت کنید. با این حال، برای یادگیری زبان با فیلم باید از تکنیک های درست و مناسبی استفاده کنید. بسیاری از اساتید و زبان آموزان سعی بر یادگیری زبان با مشاهده فیلم ها و برنامه های تلویزیونی دارند. تماشای فیلم به تنهایی بی تاثیر است زیرا شما بیشتر آنچه را می شنوید درک نخواهید کرد و عمیقاً یاد نخواهید گرفت. هدف از تکنیک های یادگیری زبان با فیلم، یادگیری عمیق است؛
یا حرف بزن یا بارت را خودت ببر | لان ال امریک
چرا باید بار رو خودت ببری ؟ چرا سفر زندگیت ، باید با جدول زمانی لکنت به تو دیکته بشه ؟
گذرگاهی که به صحبت کردن بهتر می رسه ، پُر از کوچه های بن بست ، تونل های تاریک و ترسناک و صعود های دشواره !!
اولین قدم اینه که بپذیریم نیازمند تغییریم و تصمیم بگیریم که برای
تغییردادن روش فعلی صحبت کردنمون کاری انجام بدیم . . کاری سخت و نیازمند
به تعهدی اساسی !
این رو درک کن که تغییرات به جا مونده از گذشته بر روی ما ، خی
سلام، برخی از اخبار را می‌شنویم و از کنار آن‌ها می‌گذریم و غبار فراموشی بر آن‌ها می‌نشیند. خوشبختانه به لطف انفجار اطلاعات جلوی انتشار اطلاعات را نمی‌توان گرفت و تنها می‌توان با خبرهای متعدد آن‌ها را به کناری کشاند. در این زمینه می‌توانید به صحبت‌هایی از نوام چامسکی رجوع کنید. در این صحبت‌ها آقای چامسکی در پاسخ به این سوال که چرا مردم خاورمیانه نسبت به آمریکا نفرت دارند می‌گوید پاسخ این سوال سال‌ها قبل توسط اندیش‌کده‌های آمریکای
از شدت ناراحتی با خودم صحبت میکنم وقتی به اوجش میرسه صدام بلند میشه بعد یادم میاد نباید بلند صحبت کنم
نفسم
میگیره وقتی کسیو ندارم درمورد چیزایی که دوست دارم صحبت کنم باهاش وقتی
کسی رو ندارم وقتی ناراحتم بهش بگم ناراحتم ینی از بچگی این شکلی بودم
مجور بودم تمام احساساتم رو مخفی کنم
زندگی کاملا عادلانس اما
مهم منم که فعلا فشار روحی رومهدوس دارم گوشیمو پرتاپ کنم به افراد
خانواده بگم متنفرم ازتون بعد بلندشم برم برای خودم زندگی جدیدی بسازم
نشستم گوشه ی استیشن پرستاری و به زحمت تمرکزم رو روی جزوه نگه میدارم...مرد مأمور بیمه برای پرستار صحبت میکنه از اینکه دخترش بیست و یک ساله شد و تصمیم گرفت عروسش کنه.به زنش گفته طی یکی دو ماه بهش آشپزی و شیرینی پزی یاد بده بقیه اش با من!!!!
مرد PHD رشته ای مرتبط به بیمه داره.خوشتیپه و هرروز با کت و شلوار جدید میاد بخش.ماشین خارجی شاسی بلند(!)سوار میشه و از سفر خارجی که تطعیلات عید با خانواده رفته حرف میزنه...
حالا من ماندم و کتاب و جزوه ای که روی میز رها
یا حرف بزن یا بارت را خودت ببر | لان ال امریک
چرا باید بار رو خودت ببری ؟ چرا سفر زندگیت ، باید با جدول زمانی لکنت به تو دیکته بشه ؟
گذرگاهی که به صحبت کردن بهتر می رسه ، پُر از کوچه های بن بست ، تونل های تاریک و ترسناک و صعود های دشواره !!
اولین قدم اینه که بپذیریم نیازمند تغییریم و تصمیم بگیریم که برای
تغییردادن روش فعلی صحبت کردنمون کاری انجام بدیم . . کاری سخت و نیازمند
به تعهدی اساسی !
این رو درک کن که تغییرات به جا مونده از گذشته بر روی ما ، خی
شب هفتم محرم
یکم دیگه ... دووم بیار ...
طرفای ساعت ۸ بود که زدم شبکه سه ، داشت کربلا رو زنده نشون میداد ، مردی که داشت صحبت میکرد با هر حرفی که درباره امشب میزد بغضش میگرفت ... 
صبح هم تو استادیوم آزادی و مصلی‌ مراسم شیرخوارگان حسینی رو برگزار کردن ... 
برای امشب ... برای شش ماهه ی‌اباعبدالله ...
شب هفتم محرم شب حضرت علی اصغره ... شب جگر گوشه ی اباعبدالله ، جگر گوشه ای که تیر سه شعبة حرمله بند بند گلوشو گرفت ، شش ماهه ای که اباعبدالله خونشو تو دستاش گرفت
۴۹- خون شقایق حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت     آری به اتفاق جهان م یتوان گرفت افشای راز خلوت ما خواست ردشمع   شکر حداکه سر دلش در زبان گرفت زین آتش نهفته که درسینه من است   خورشید شعله ایست که درآسمان گرفت م یخواست گل که دم زنداز رنگ و بوی … خون شقایق – حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت – غزل ۸۷
منبع : فالگیر
خی امروز اولین کلاس دانشگاه بود دانشگاه فرهنگیان 
ساعت 7/30شروع رفتیم سر کلاس استاد اقای وردی بود کلا استاد خوبی بود؛
از این که ما بهترین انتخاب رو کردیم که امدیم فرهنگیان و از این که الان فارغ التحصیل ها بیکارند و کار نیس صحبت کرد تا درس که مبانی فلسفه بودو ما جزوه نوشتیم البته تا جایی که تونستم ادامشو از روی صوتی که صادق گرفت ؛
الان میخوام گوش کنم و بنویسم ؛بعد از ظهر هم که کلاس دارم ساعت 16/30 به امید خدا البته دنبال کار های کتابخونه ام که بتون
اقدامات زیر به مناسبت نهم دی ماه در دبستان ما صورت گرفت:
اختصاص برنامه آغازین در خصوص بصیرت ملت فهیم در برابر فتنه 88 صحبت شد ، همکاران محترم در برنامه های برگزارشده در مصلی امام حسین شرکت نمودند ، تراکت بزرگداشت حماسه نهم دی در سالن نصب شد ، زنگ بصیرت همزمان با سایر مدارس ساعت 10 صبح به صدا در آمد.
 
من مسعود عبدالهی هستم. متولد یک روز بهاری در اوایل دهه هفتاد خورشیدی در تهران. علاقه‌مند به خلق هرچیزی که باعث تغییر در هر بُعدی از زندگی میشه. از کودکی به مطالعه کردن و صحبت کردن در مورد افکارم علاقه‌مند بودم. شاید بشه گفت اغلب، با کمک صحبت کردن فکر می‌کنم...ادامه متن در ویلاگ شخصی
        زن سینی چای را بهانه کرد و کنار مرد نشست ، مرد اخبار را بهانه کرد و از زن فاصله گرفت . زن نزدیک شد و آرام دست مرد را گرفت ، مرد بی حوصله دست از دست زن کشید . زن حرف زد ، مرد سکوت کرد . زن خندید ، مرد سرد بود . زن مادر شد ، مرد عاشق . زن تنها شد ، مرد نفهمید . زن پیر شد در آینه ، مرد نبود .  زن رفت ، مرد سرش را بر گرداند ، تنها مانده بود میان یک قبرستان بزرگ ، و عکس زن که به او لبخند می زد‌ . مرد گریه کرد ، دیر شده بود ؛ زن خندید ، تنهایی تمام شد . مرد فر
ساعت ١١:٣٠ زنگ زد بهم و یه ربع صحبت کردیم. بهش گفتم بیدارى این موقع؟ گفت آآآره.. گفتم آخه معمولا زود میخوابیدى.. صداى ماشین میومد، گفتم پشت فرمونى؟
گفت آره، آبادان بودم و دارم میرم خونه، تولد مامان بزرگ بود.
کلى صحبت کردیم، حتى از وقتى که اومده بودن تهران بیشتر!
آخرش پرسیدم چقد دیگه میرسى خونه؟ گفت رسیدم..
زنگ زده بود که پشت فرمون خوابش نبره..
#بابا
صحبت های تحریک کننده هنگام رابطه جنسی:
 اگه دوست دارید که جزء مردانی باشید که هیچ زنی توان رد کردن و پس زدن جنسی شما را نداشته باشد مستلزمه دانش شما در جذب و تحریک جنسی می باشد که می بایست شما حرف های را پیش زمینه یک سکس ایده ال قرار بدهید ما از نظر روانشناسی نحوه گفتن و انتقال را بصورت خلاصه در زیر قرار داده ایم که با استفاده از شیوه بیان می توانید سریع به خواسته خود دست پیدا کنید !

ادامه مطلب
 
معمای هفت خواهر در کلبه:
 
 
هفت خواهر به یک کلبه رفتند و تصمیم گرفتند که هر کدام کاری را شروع کنند.
اولین خواهر خواندن یک رمان را شروع کرد، دومین خواهر تصمیم گرفت پنکیک درست کند، خواهر سوم تصمیم گرفت شطرنج بازی کند، خواهر چهارم جدول حل کرد، خواهر پنجم لباس ها را شست و خواهر ششم تصمیم گرفت گل و گیاهان را آبیاری کند.
خواهر هفتم چه کاری انجام می داد؟
 
 
 
همیشه جنس فروختن به کارخونه ها برام غول بوده و حس می کردم هیچ وقت نمی تونم به ساختار پیچیده تامین مواد اولیه شون نفوذ کنم تا اینکه امروز این تابو شکست و مدیر فروش یکی از معروف ترین کارخونه های لبنیات و پروتئینی که همتون می شناسیدش باهام تماس گرفت 
حین صحبت بهم گفت که فلفل قرمز می خواد تا اینجاش هیچ مشکلی نبود و گوش می دادم اما نمی دونم چرا یه دفعه دوست عزیزمون شروع به صحبت کردن از موضع بالا کردن.
مشتری: شما اول باید از تمام فلفل قرمزاتون برای م
 مفهوم بسیج در غدیر امامت معنا گرفت
                                                     وقتی پیمبر دست علی بالا به پهنا گرفت
 مفهوم بسیج با حضرت آدم در اول خلقت
                                                     وقتی ز نور اهل بیت آدم تن رعنا گرفت
 مفهوم بسیج را فاطمه خوب تفسیر کرد
                                                     در دفاع از ولایت میخ و در جان آنا گرفت
 مفهوم بسیج با امام حسن گرامی تر شد
                                                     برای حفظ
"مرد جوانی حین صحبت کردن میگوید:امروز سر کار رفتم،من علاقه ی زیادی به تار دارم،زندگی پُر بار است،دوستم اهل لار است،صبح کلاغه مرتب میگفت غار غار".این طرز صحبت کردن چه نشانه ی روانپزشکی در خود دارد?
_clang association
_punning
_knights move thinking
_word salad
 
نمونه ای از تست های روانپزشکی...(گزینه ی الف درسته.این طرز صحبت کردن که بیمار دنبال کلمات هم قافیه میگرده میتونه یکی از علایم اسکیزوفرنی باشه...یک مثال دیگه هم که توی تست ها دیدم این بود:فکرم رنگ چنگ خدنگ دارد!!! که
از کجا میفهمیم همسرمان پیش دوستانش است؟
این وقت ها چه کنیم؟
 
پاسخ سوال اول:
 
_ جواب پیام های شما را یا دیر می دهد ، وقتی هم میدهد چند کلام خشک و خالی و سرد و از سر باز کن برایتان می‌نویسد.
_ زنگ نمی‌زند.
_ وقتی زنگ می‌زنید بعد از سلام می‌گوید که با شما تماس خواهد گرفت ولی نخواهد گرفت.
_ اصلا شما که هستید؟ مزاحمی که از وقتی آمده ارتباط او با دوستانش را کم کرده.
او دلش نمیخواهد وقتی در بین دوستانش هست یک آدم متاهل باشد و حتی حرف زدن با شما پیش چشمان
متن آهنگ خوش خنده ی من سینا درخشنده
دیدمت ، عشق میانِ قلبِ من دامن گرفت
آسمانم از سرِ خوشنودی باریدن گرفت
چشمهایت غصه را از زندگی من گرفت
از همه عالم دلم تصمیم دل کندن گرفت
دلبرِ خوش خنده ی من ، حرفاتو با خنده بزن
لحن قشنگت رو میخوام
بمون همیشه توو دلم ، نازتو دائم میخرم
ادامه مطلب
۱-روان و پیوسته صحبت کردنبه طور کلی و در زبان های مختلف اولین معیار برای خوب صحبت کردن چیست؟ واضح است که مهم ترین معیار روان و بدون تپق صحبت کردن است. روان صحبت کردن یعنی این که شما بتوانید بدون مکث و پشت سرهم حرف بزنید. برای مثال زمانی که شما به زبان مادری تان صحبت می کنید بین دو جمله یا بین دو کلمه در یک جمله بیش از ۵ ثانیه مکث ندارید.
با این وجود ممتحن آیلتس بین صحبت های شما دنبال سرنخ می گردد تا روان صحبت کردن شما را بررسی کند. این معیار ها یا
زبان انگلیسی یکی از زبان های ژرمنی است که آلمانی ها با اشغال بریتانیا در قرن پنجم بعد از میلاد توانستند آن را جایگزین زبان سلتی (Celtic) که تا آن زمان در بریتانیا صحبت می شد، کنند. البته زبانی که آلمانی ها (انگلیسی کهن) با خودشان به بریتانیا بردند با تغییراتی که با گذشت زمان در آن ایجاد شده به زبان انگلیسی کنونی تبدیل شده است.
انگلیسی کهن همانند انگلیسی که الان می شناسیم نیست. با این وجود ریشه بیشتر کلماتی که در زبان انگلیسی استفاده می شود مربوط ب
 
مردی که همسرش را از دست داده بود، دختر سه ساله اش را بسیار دوست میداشت. دخترک به بیماری سختی مبتلا شد، پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی‌اش را دوباره به دست آورد هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد. پدر در خانه‌اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچکس صحبت نمی‌کرد و سرکار نمیرفت. دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند تا او را به زندگی عادی برگردانند ولی موفق نشدند.شبی پدر رویای عجیبی دید. دید که در بهشت است و صف منظمی از
+ در مورد قسمت صفرم صحبت می کنیم
+ نظرتون رو در مورد اسم پرسیدم
+ در مورد دلیل ۱۰۲۴ صحبت کردم
+ در مورد خودم و دلیل ضبط پادکست صحبت کردم و شاید تحریکتون کنم شما هم پادکست بسازید
+ شاید خاطراتتون رو زنده کردم با این قسمت
+ مطلب خاصی جز ۱۰۲۴ نگفتم
+ از قسمت اول روی قسمت های پادکست
نظراتتون رو برام ایمیل کنید یا در همین صفحه بنویسید
لینک مستقیم برای دانلود : دریافت مستقیم
صحبت های منفی خود را کاهش دهید
هر کسی در زندگی خود با این نوع صحبت های منفی درگیر می شود. برای بعضی از آدما ممکنه که انگیزه بخش باشه. تحقیقات نشان داده است که این صحبت ها باعث ایجاد استرس و افسردگی می شود. یاد گرفتن تشخیص علائم این مشکل می تواند به شما کمک کند تا از بروز این مشکل جلوگیری کنید و به شما آسیب نرساند و راحت تر درگیر موضوعات مثبت تر بشوید. بعضی از گونه های این مشکل عبارت اند از:
کلنجار کردن
شخصی سازی کردن
فاجعه سازی
 
برای مشاهده این
السلام علیک یا طفل الرضیع … خندیدی و شکستم و عالم خراب شد سهم تمام ثانیه‌ها اضطراب شد تیری رسید و صحبت من ناتمام ماند گفتم که آب؛ تیر برایم جواب شد تیری رسید حنجرت آتش گرفت و بعد از آتش گلوی تو قلبم کباب شد تصویر حلق پاره‌ات ای کودک شهید در چشم‌های دخترکی …
نوشته تصاویر پسر شهید مهدی لطفی نیاسر اولین بار در شهید محمد مهدی لطفی نیاسر. پدیدار شد.
شب خنکی است.در لندن،در خیابان بیکر،در خانه ای با پلاک 221b،دو مرد در حال صحبت کردن با هم هستند.
-چرا ازش محافظت نکردی پس؟؟تو قول داده بودی.قول داده بودی.قووووووول.
شرلوک سکوت می کند.سرش پایین است.
جان با خودش فکر می کند:-من که می دونم تقصیر شرلوک نیست پس چرا دارم باهاش این طوری صحبت می کنم.
اشک به جان امان نمی دهد.قطرات اشک جاری می شوند.
شرلوک سرش را بلند می کند و می گوید:
-جان به خودت مسلط باش.
-مسلط باشم.چه طور از من می خوای مسلط باشم.مری مرده.(و باز ه
من الان جلوی تی وی نشستم و انگور میخورم و فوتبال می‌بینم.
 آ کنارمه، میم کنار آ و میم۲ روی صندلی نشسته
صاد سمت چپم نشسته.
من گوشه نشستم.
انگور میخورم و توی دلم التماس خدا میکنم که معده درد نشم.
عین تو نیستی، توی آشپزخونه هم نبودی!
توی اتاقت هم نبودی.
صدای زن عمو از توی آشپزخونه میاد. نمیدونم با کی صحبت میکنن. شاید دارن با مامانم صحبت میکنن.
دلم گرفته.
آخه بابام گفت فردا میریم‌.
آلمان میخواد پنالتی بزنه.
از ته دلم امیدوارم بشه.
ولی نشد...
هه، معده
 
اگر در هنگام صحبت در مورد کار صحبت نکنید رابطه شما طولانی تر خواهد بود.
 
آب گرم زودتر از آب سرد یخ می زند.
 
دوستی هایی که به هفت سال برسد دیگر از بین نخواهد رفت.
 
انسان نمی تواند بیش از سه روز از دست کسی که دوستش دارد عصبانی باشد .
 
تلگرام  هرگز هک نمی شود مگر آنکه قربانی کاری را انجام دهد که هکر می خواهد، مثلا ارسال کد پنج رقمی.
 
پشه 27 دندان دارد.
 
اگر ساعت 7 صبح از ژاپن حرکت کنید ساعت 4:30 روز قبل آن به امریکا می رسید
 
 
ادامه مطلب
نکاتی کلیدی درباره صحبت کردن در جمع 
ایجاد ارتباط خوب و مناسب با دیگران، می‌تواند تا حدود زیادی از استرس و اضطراب‌تان در زندگی کم کند. در حقیقت، اگر حمایت اجتماعی بهتری داشته باشید، به طور کلی سلامت روان‌تان هم بهتر خواهد شد، چون داشتن دوستان خوب می‌تواند مانند یک «ضربه گیر» در برابر احساس اضطراب و بی‌حوصلگی عمل کند.
اگر دچار اضطراب اجتماعی بوده و بسیار هم مایل باشید ارتباط دوستانه برقرار کنید اما یا از این کار به شدت بترسید یا درمورد
خیلی وقتا از طرف مقابل کاری بر نمیاد، مثلا یه شهر دیگه مشغولِ کار هستی، یا دانشگاه رفتی و یا کلّا به هر دلیلی از عزیزانت دوری. روزگار هم همیشه بر وفق مرادت نمی چرخه. ممکنه یه روز مریض بشی، یه روز دلت گرفته باشه یه روز هم خوب و خوش باشی! امّا این رو به یاد داشته باش وقتی با عزیزانت صحبت می کنی اصلا به روشون نیار! قطعا اونها رو نگران می کنی و حالشون گرفته می شه. اگر مطمئنی کسی که داری باهاش صحبت می کنی توانایی این رو داره که آرومت کنه و بهت آرامش بده
هیچوقتِ هیچوقت نمیدونستم که یه روزی میرسه که من بشم لالترین، که نتونم منظورم رو به طرف مقابلم برسونم که توانایی استدلال و اقناع دیگران رو از دست بدم. نتونم دو کلمه درست و درمون با کسی صحبت کنم.
ولی الان من لال لالم، تا بخوام دو کلمه صحبت کنم گریه‌ام میگیره. نمیتونم موضوعی رو که برام بدیهی‌ترین موضوع ممکنه براش توضیح بدم. اصلا حوصله بحث کردن ندارم و نمیتونم حرفم رو در منطقی‌ترین حالت ممکن بفهمونم. 
چرا ما نمیتونیم با هم قشنگ و آروم صحبت کنیم
بر سر آنم که گر ز دست برآید/دست به کاری زنم که غصه سرآید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد/دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام،ظلمت شب یلداست/نور ز خورشید جوی،بو که برآید
بر در ارباب بی مروت دنیا/چند نشینی که خواجه کی به در آید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی/از تظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند/تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر/باغ شود سبزه و شاخ گل برآید
حضرت حافظ
شب هفتم محرم 
لالالالا 
یکم دیگه ... دووم بیار ...
طرفای ساعت ۸ بود که زدم شبکه سه ، داشت کربلا رو زنده نشون میداد ، مردی که داشت صحبت میکرد با هر حرفی که درباره امشب میزد بغضش میگرفت ...
صبح هم تو استادیوم آزادی و مصلی‌ مراسم شیرخوارگان حسینی رو برگزار کردن ...
برای امشب ... برای شش ماهه ی‌اباعبدالله ...
شب هفتم محرم شب حضرت علی اصغره ... شب جگر گوشه ی اباعبدالله ، جگر گوشه ای که تیر سه شعبة حرمله بند بند گلوشو گرفت ، شش ماهه ای که اباعبدالله خونشو تو
بعد از استعفا، دیروز با تعویض سمت و حقوق بیشتر از دو برابر و قول پرداخت هزینه خوابگاه نزدیک محل کار، به همکاری برگشتم. قبلا دورکاری میکردم و الان که امتحانات رو دادم، وقت پول درآوردنه...باید خودم رو به بالادستی ها ثابت کنم...محیط کار خیلی جذابه!! با ورودم جای پسری رو که امروز برام لقمه گرفت، اشغال کردم و اون رفت اتاق طبقه بالا...وقتی سر جاش نشستم با خنده گفت : «از این به بعد، یه نفرین ابدی همراهته»:)...استنفورد درس خونده عوضی و خوشگل هم هست ...هر بار
قیمت جهانی آب از قیمت نفت
پیشی گرفت. قیمت جهانی آب از قیمت طلا پیشی گرفت. قیمت جهانی آب از قیمت
…. پیشی گرفت. تعجب نکنید، این ها تیتر خبرهایی است که دیر یا زود به
چشممان خواهد خورد. اولین تیتر که که مدت هاست محقق شده و اینکه تیتر بعدی
کی محقق می شوند صبر چندانی نمی خواهد. هرساله مقاله ­های زیاد در مورد
اهمیت آب و بحران های ناشی از کمبود آن در روز جهانی آب
نوشته می شود که پرداختن به این موضوع ها تکرار مکررات است. فقط همین
موضوع در مورد اهمیت
روز آخر مدرسه ها امسال؛ یازده تیر ماه بغضم گرفت. تک تکشون رو بغل کردم. آخرین نفر پرنیا بود که گریه م گرفت وقت رفتنش...چهارشنبه 9 مرداد بود. داشتم لیست حضور غیاب پر میکردم یکباره کسی از پشت بغلم کرد. برگشتم دیدم الهام بود و کنارش تینا و پرنیا و حانیه و آتنا و مهرناز و بقیه... گفتن خانوم دیدین یک ماه نشده برگشتیم. دلم پر از نور شد با دیدنشون.
خیلی شاکی بود
میگفت این برف وقت نشناس، شکوفه های گیلاسمو ازم گرفت، حالا باید یه سال دیگه وایسم تا ببینم درختم گیلاساش چه شکلی هستن!
درکش میکنم
آخه یه سالم تگرگ شکوفه های خرمالوی منو ازم گرفت
شکوفه های صورتیِ جوندارِ خرمالومو
همه رو ریخت رو زمین تو باغچه
تگرگِ وقت نشناس
در ۲۰ دسامبر (29 آذر)، بیت کوین توجه رسانه‌های بزرگی را به خود جلب کرد؛ اتفاقی که کمتر زمانی شاهد آن هستیم. این در حالی رخ داد که شبکه سی‌ان‌بی‌سی (CNBC)، اعلام کرد که قیمت این ارز در سال‌های آینده به ۲۵۰,۰۰۰ دلار خواهد رسید.
به گزارش کوین تلگراف، در برنامه شبکه CNBC با عنوان فست مانی (Fast Money)، تعدادی از سرمایه‌گذاران بزرگ حوزه بیت کوین، به تشریح آینده این ارز دیجیتال پرداختند.
برایان کلی (Brian Kelly) به همراه تام لی (Tom Lee)، از شرکت فانداسترت (Funstrat)، ب
بی‌مقدمه. آلمان‌های اوایل قرن بیستم، در این سه‌چهار قرن گذشته، شاهکار الهی بوده‌اند. شاهکار. نگاه کنید که مرزهای معرفت را چگونه جابه‌جا کرده‌اند. در فلسفه هگل و هایدگر و نیچه و ...، سیاست و جامعه‌شناسی آدورنو و هورکهایمر و هابرماس و مارکوزه و ... (فرانکفورتی‌ها)، اتقصاد مکتب اتریش، دانشمندان بی‌شمارشان؛ اینشتین، پلانک، هایزنبرگ، پاولی، هابر، کربس، مارکس، انگلس و ... .
چرا؟ چرا آلمان‌ها بی‌نظیر بودند؟ چرا آلمان‌ها، "آلمان‌های لعنتی" ب
میون این همه جایی که کار کردم کمتر ... یا بهتره بگم هیچ جا این محیط کار رو تجربه نکردم..
جایی که میتونی با یکسری ادمها حس هم خانواده بودن پیدا کنی 
میتونی درددل کنی و درددل بشنوی 
کمک کنی مشکلات حل بشه.. و حتی اگر حل نشه میتونی همراهی کنی و کمی از درد مشکل رو تو به دوش بکشی!
امشب با یکی از بچه ها صحبت میکردم و هماهنگ میکردم بره سر نمایشگاه وایسه که یهو عصبی گفت الان نمیتونم تصمیم بگیرم تمرکز ندارم..
فکر کردم برای درسهاش هست گفتم خب پس ولش کن خودم می
ما را بکشید ، بیشتر می گردیمدر حفظ ولی مثل سپر می گردیمهر چند سلیمانی ما را کشتیددر جنگ شما چو شیر نر می گردیم
 
****
 
مزد یک عمری رشادت را گرفتغرق خون اذن زیارت را گرفتمرگ در بستر برایش ننگ بوداز گل نرجس شهادت را گرفت
حاج مجتبی قاسمی
امشب بعد مدت ها با عموی خانوم.م هم صحبت شدیم.
گفته بودم که یک فامیل مشترک با هاشون داریم.
اون فامیله رفته بود کربلا و ولیمه داده بود امشب.
به محض این که اومد داخل و نشست و من رو دید، برگشت از داداشم پرسید که محمدرضا چی شد؟ سربازیش تموم شد؟
داداشم گفت آره، بعدشم سریع رفت سرکار.
عموی خانوم.م یک آهی کشید.
چند دقیقه بعد من رفتم دوباره باهاش هم صحبت شدم. اصلا انگار نه انگار که خانوم.م  هم وجود داشته.
من به قسمت اعتقاد دارم، شما چی؟!
چه اهمیتی داره که من تافته جدا بافته این جمع محسوب میشم و شاید سعی میکنن با فاصله از من راه برن....ولی میدونین نکته اینجاست که خودشون دوباره با من سر صحبت رو باز میکنن و با من هم قدم میشن و من هم صحبت میکنم چه اهمیتی داره که شاید سلیقه متفاوتی با من داشتن باشن من به علایقشون احترام میزارم حتی اگه به علایق من احترام نذارن.....خوبه که حداقل به چادرم علاقه و ایمان دارم وگرنه خیلی زودتر از این ها چادرم رو باد برده بودش.....
زبان در کره جنوبی
مردم این کشور یک زبان مشترک داشته و تقریباً هفتاد میلیون نفر در سرتاسر جهان به این زبان صحبت می‌کنند. ساختار زبان، گرامر و واژگان آن مشابه زبان ژاپنی بوده و بر حسب طبقه اجتماعی افراد جامعه به گویش‌های متفاوتی صحبت می‌شود، اما به حدی به هم شبیه است که برای فهم آن دچار مشکل نمی‌شوید. مردم کره خود را یک خانواده می‌دانند و به یک زبان یعنی زبان کره‌ای صحبت می‌کنند. جمعیتی بالغ بر 65 میلیون نفر در کره جنوبی و مناطق اطراف آن به ا
 سلام دوستان 
یه هفته قبل عید با یکی از همکارانم آشنا شدم (هر دو نفر متولد 63 هستیم)، گویا یه سال پیش منو به ایشون معرفی کرده بودن، منتها چون شرایط کاری شون اوکی نشده بود نیومده بودن صحبت کنن ، تا اینکه امسال شرایط طوری شد که تو سرویس منو دیدن و بعد از دو بار دیدن از یکی از همکارهای خانم خواسته بودن با من صحبت کنن.
خلاصه قبل عید یه جلسه همدیگه رو دیدیم و خیلی هم خوب پیش رفت، بعد اون دیدار من بلیط داشتم ( هر دو نفر از یه شهر دیگه ایم) اون آقا پیام داد
در حالی که وقت زیادی را صرف تمرین راه رفتن می کردم متوجه شدم که طرز لباس پوشیدن، صحبت کردن، نگاه کردن و به طور کلی نوع رفتار مدیران با بقیه فرق می کرد.
اینکه کار خود را به نحو احسن انجام دهید و
تجربه کاری داشته باشید کافی نیست بلکه باید به گونه ای متفاوت از دیگران
کار کنید که بهتر از آنان به نظر برسید.
در واقع این فقط راه رفتن نبود بلکه یک تغییر کامل بودن و نوعی متحول شدن بود. به مرور فهمیدم جزیی ترین رفتار یک مدیر از
صحبت کردن، طرز نوشتن، روزن
ره به کوی دلبر خود در نهان باید گرفت 
نِی به ظّن و یا هیاهو و گمان باید گرفت 
سر به هر راهی سپردم ره به مقصودم نَبُرد
آخر ای آرام جان این ره چسان باید گرفت 
یک بگفتا بوی زلفت، وان دگر گفتا ز لعل
ناوکِ بی باکت* اما، از کمان* باید گرفت 
نرگس مستت اگر آشوبگر یا جان ستان 
شهد شیرین از لبانت را نهان باید گرفت 
باده ی نابی که من را همچو رسوا کرده است
رطل مرد افکن* آن کوی مغان باید گرفت 
بر سر آنم شبی جام اَنَالحق* را زنم 
زانکه چون منصور* تیغش را عیان بای
مردی که همسرش را از دست داده بود، دختر سه ساله اش را بسیار دوست میداشت . دخترک به بیماری سختی مبتلا شد ، پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی‌اش را دوباره به دست آورد هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد. پدر در خانه‌اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچکس صحبت نمی‌کرد و سرکار نمیرفj.
برای مشاهده و خواندن ادامه این داستان لطفا کلیک کنید:
 
کلیک کنید
جدیدا اونقدرا حسش نیست ، یعنی حس هیچی نیست 
این روزا بهم خوش گذشته و کلی چیز میز خوب واسه نوشتن دارم ولی باشن واسه بعد 
از نظر جسمی کلا حس میکنم خوب نیستم اونقدرا و قراره یه چکاپ کلی بشم 
یه مدته کلا حس اینو دارم که بازیچه شدم بازیچه دست خیلیا ، نمیدونم درسته یا نه شایدم اشتباه میکنم 
اصلا هیچی نمیدونم هیچییییی فقط مطمنم که خدا هوامو داره و بهش اعتماد دارم 
از صبح که بیدار شدم کلا پر بغض بودم دم لبریز شدن بودم ، نشستم با مامانم به صحبت بحث کشی
مادر همسر من ویژگی های مثبت زیاد دارن خداروشکر اما یکی نکات مثبتشون که اول از همه چشمم رو گرفت این بود که ایشون "مادرِ گوش دادنِ فعال در ایران" هستن! یعنی چی؟ یعنی انقدرررر خوب به حرفت گوش میدن و ابراز واکنش می‌کنن که دلت میخواد فقط حرف بزنی.
مثلا یه چیزی می‌گیم که یه مقدار تعجب آمیزه، خیلی با هیجان می‌پرسن: واقعاااا؟؟؟ الکی میگی؟؟؟ خداااییش؟؟؟ جدی؟؟؟ یعنی یه طور قشنگی ابراز تعجب در لحن و تن صدا و حالت صورتشون معلوم میشه که آدم خودش از حرفی
کتابی که در حال خوندنش بودم گم شده و این برای کسی که ساعت 1 شب در حالیکه بقیه خوابیدن، نمی‌تونه کتابش رو پیدا کنه، یه فاجعه تمام و کمال محسوب میشه. به جای کتاب خوندن تلگرام رو چک کردم و با یه آشنای قدیمی صحبت کردم. 
من قبلا انقدر خجالتی نبودم اما بعد از طی یه دوره اجتماع گریزی و فرار از صحبت کردن با آدما و مضطرب شدن، الان حتی برای حرف زدن عادی دچار استرس میشم و اذیتم می‌کنه. باید با آدمای بیشتری حرف بزنم اما امکانش فعلا برام فراهم نیست. 
چشمام رو که میبندم تنها یه چیزی میاد تو ذهنم... درد کهنه یه دل
عاشق رو فقط فقط معشوقش میتونه درمان کنه. معشوقه ای که خیلی راحت گذاشت و
رفت. خیلی راحت تمسخرم کرد... خیلی راحت عشق منو نادیده گرفت.
من هیچ
وقت زیر قولم نزدم، تا آخرش موندم، تا پای مرگ و رفتن آبرو باهات موندم.
فقط ازت خواستم که بمونی. فقط خواستم که هر از گاهی معمولی با هم صحبت
کنیم.
دلم تنگه خیلی بی قرارم... آخرش که چی؟ این زندگی به کجا
میخواد منو ببره؟ زنده بودن لیاقت میخواد که من ندار
کاغذتم رفیقسردت شد بسوزونم..دلت گرفت خط خطیم کن..گریت گرفت باهام اشکاتو پاک کن..اگه سردت شد باهام خودتو باد بزن..اگه حوصلت سر رفت باهام قایق درست کن و بزارم روی آب..اگرم از دستم خسته شدی باهام موشک درست کن و پرتم کن یه جای دور..ز-امینیبا اندکی تضمین

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

همه چیز درباره ایمنی