نتایج جستجو برای عبارت :

برای دانشجوها

انشای بسیار زیبای یکی از دوستام، حتما بخونیدش!
مستی به وقت نیمه شب
درست در تکاپو برای یافتنی اوجی دردناک برای این سری که گرمای پرواز بر فراز نوشته را بال بزند و بعد در نقطه ای که انتظارش را ندارید با ترس سقوط آشنا کند.

ادامه مطلب
یه روز یه استاد فلسفه میاد سر کلاس و به دانشجوهاش میگه: «امروز میخوام ازتون امتحان بگیرم ببینم درسهایی رو که تا حالا بهتون دادمو خوب یاد گرفتین یا نه…!»بعد یه صندلی میاره و میذاره جلوی کلاس و به دانشجوها میگه: «با توجه به مطالبی که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنید که این صندلی وجود نداره!»دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روی برگه.بعد از چند لحظه یکی از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد.روزی که نمره ها اعلام شده بود
یادمه توی دانشگاه که بودیم ، دانشگاه به هر دانشجو یک ماشین حساب کاسیو داد. اونوقت یکی از سرگرمی های تمام دانشجوها برنامه نویسی با این ماشین حسابها بود. خلاصه ما کارهایی با اون ماشین حسابها می کردیم که جای خالی کامپیوتر را برامون پر می کرد. یه جورایی مثل مسابقه بین دانشجوها بود که هر کسی یه کار محیر العقول تر می کرد با این ماشین حسابهای بدبخت، جلوتر میفتاد.
 
این هم یه خاطره ای بود که الان یادم افتاد
سلام بلبلای تو خونه.....(استغفروالله!!!!:))
خدا روشکر که سیستم آموزش از راه دور LMS  دارید.....خدا رو شکر که کانال شاد دارید....خدا رو شکر..:))
درس خوندن با این سامانه ها و اَپ ها چطوره؟ فاز میده؟ عه ببخشید یعنی راهگشا و بهینه هست؟؟
والا زمان ما که از این داستانا نبود...
به یکی از گروه های یکی از دانشگاه هایی که سابقا درس میدادم یه سرک کشیدم دیدم جنجالی هست بین استادا و دانشجوها....استاد میگفت واتساپ حجم بیشتر از 16 مگ رو قبول نمیکنه و همه باید برن اَپ سروش ر
اینكه سلاح فروخته شده دراثرتعویض محل فروش یامدت زمانی بالاارزش بالایی میافت برای دونالدوحشت آفرین بود.
اوهمیشه ازیادآورشدن عبارت كاغذفاقدارزش واهمه نداشت.معاهدات اسلحه وغیره بیشترزیان نصیبش میكردند.
امكان داشت كشورهاسلاح هارامهندسى معكوس كنند.ازآن جهت تحمیل قوانین استفاده كنندیاازآن بعنوان جانشین طلاودلاراستفاده كنند.
فكراوسراسرسودآورى نداشت دركل بروزبودن همه سلاح هادركشورهاراخواستارنبود.
بچه بودیم مدرسه میرفتیم بین التعطیلین آرزومون بود تعطیلمون کنند رفتیم دانشگاه دانشجو شدیم بین التعطیلین که میشد استادمون میگفت من میام سر کلاس درس میدم حضور غیابم میکنم هرکی نباشه دو نمره ازش کم میکنم 
آرزومون بود خودمون استادی معلمی چیزی بشیم راحت بین التعطیلین رو تعطیل کنیم  
حالا که دانشگاه درس میدیم آموزش گفته حتی اگه بین التعطیلین دانشجوها هم نیان استاد موظفه بیاد سر کلاس یک ربع بیست دقیقه باشه بعد بره 
یعنی من فردا صبح باید خودم ر
چند دوست دوران دانشجویی که پس از فارغ التحصیلی هر یک شغل های مختلفی داشتند و در کار و زندگی خود نیز موفق بودند، پس از مدت ها با هم به دانشگاه سابق شان رفتند تا با استادشان دیداری تازه کنند.
 آنها مشغول صحبت شده بودند و طبق معمول بیشتر حرف هایشان هم شکایت از زندگی بود.استادشان در حین صحبت آنها قهوه آماده می کرد. او قهوه جوش را روی میز گذاشت و از دانشجوها خواست که برای خود قهوه بریزند. روی میز لیوان های متفاوتی قرار داشت; شیشه ای، پلاستیکی، چینی،
یادمه چند سال پیش، شاید وقتی اول راهنمایی بودم و تازه یاد گرفته بودم برم تو اینترنت بچرخم، یه سری جوک و اینا بود راجع به ساقه طلایی. و این که دانشجوها چون باید برنامه‌ی زندگیشونو اقتصادی ببندن، از بیسکوییت ساقه طلایی به عنوان وعده‌ی غذایی استفاده می‌کنن.
امروز یه کلاس داشتیم ساعت یک تا سه. باید یازده راه می‌افتادم تا دوازده و نیم برسم دانشگاه. وقت برای ناهار خوردن نبود و غذا هم رزرو نکرده بودم.
تصمیم گرفتم رو بیارم به ساقه طلایی که تو ذهنم
خیلی دلم میخواست یه چیزی راجب این اتفاقی که تو دانشگاه تهران افتاد بنویسم
یا بیام از حجاب دفاع کنم
و یا با بی حجابی برخورد کنم!!!
اینجا دقیقا چه اتفاقی میفته؟
دو گانگی اتفاق میفته! بی حجابا و با حجابا
با حجابا کیان؟ چادری ها
بی حجابا کی ان؟ مانتویی ها
خانم ها از این دو دسته خارج نیستن.... 
پس خودمون مقابل هم قرار میگیریم... 
چیزی که هدف دکتر نیلی ها(رئیس دانشگاه تهران) و امد نیوزه
از اب گل الود ماهی بگیرن
ماها رو به جون هم بندازن و به ریشمون بخندن!!!
تو کلاس زبان تخصصی خیلی پیش میاد که معنی یک کلمه رو میگم و یکی از دانشجوها میگه: این معنی رو هم میتونیم بنویسیم؟
این لغت دیگه شامل چند طبقه میشه:
1. مترادف هستش و من تعجب میکنم که اصلا چرا باید ی دانشجوی ارشد سوال کنه؛ خوب معلومه که میشه
2. یکی دیگه از معانی اون کلمه هست که توی اون متن جا نمی افته (مثلا یادمه یک ترم سر کلمه mean خود من هم گیر افتاده بودم؛ چون هیچوقت متن رو قبل کلاس نمی بینم و تقریبا هر ترم متن رو عوض میکنم. تهش ساده ترین معنی ممکن بود:
۱) اندر احوالات خوابگاه مسوول خوابگاهی داریم که می فرمایند شب یا تا ۹ و نیم خوابگاه باشید یا اگر تاخیر زیاد دارید کلا نیایید همونجایی بمونید که بودید ... این جوری با این قوانین ناقص مراقب بچه های مردم هستن ... خب آدم حسابی وقتی مادر و پدر من راضی هستن و در جریانن که کجا بودم چرا نباید بیام سرمو رو بالشت اتاق خودم بزارم ۲) زمزمه هایی از اضافه شدن یک دانشجوی انتقالی به بخشمون داریم، مثل پارسال؛ امیدوارم امسال استادامون، ما دانشجوها رو هم از خودشو
پولیش و واکس 3 اکستریم هایبریدنت سوناکس : 

پودر اکسید آلومینیومی بسیار ریز باعث رفع نور Verkratzungen ، لایه های خشک شده و صاف شدن رنگ می شود.
براق عمیق و براق ، ترمیم و ترمیم شدید رنگ کارایی دارد.
مناسب برای بدنه
براق کننده، محافظت کننده، پولیش کاری،تشکیل لایه‌ای با دوام بر روی رنگ خودرو

شناسه محصول : 202200
سال گذشته تقریبا همین موقعا بود
یکی از دانشجوهای ارشد برای کار پایان نامه ش نیاز به تکمیل پرسشنامه داشت توسط دانشجوها
اومد تو کلاس ما و گفت میشه پرسشنامه بده به بچه ها
از اونجایی که همه مون میدونیم یکی از سخت ترین کارهای دنیا همین هماهنگی برای تکمیل پرسشنامه س و از این موارد هم خیلی کم پیش میاد
من بهش گفتم مشکلی نیست من درس رو یک ربع زودتر تمام میکنم به شرطی که دوستان تو اون یک ربع با شما همکاری کنند و خودم هم تو کلاس هستم
دانشجوهای اون کلاس ه
 
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
 رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
اشک هایی که بعد از هر شکست می ریزیم همان عرق هایی است که برای پیروزی نریختیم!!!
ایم جمله در وب فارسی منسوب به هیتلر هست، هر چند که من توی سایت های خارجی چنین چیزی ندیدم و احتمالا این جمله رو هیتلر نگفته. اما به هر حال جمله درستی هست و هر کی برای اولین بار این جمله رو گفته واقعا باید تحسین کرد.
موقع های پایان ترم وقتی برخی دانشجوها خیلی ملتمسانه درخواست نمره میکنن، زیاد یاد این جمله میفتم.
در یکی دو سال اخیر، تشکلهای دانشجویی چه در مسائل کشوری و چه در مسائل بین المللی کارهای خوبی کردند. در مسئله هفت تپه و ماشین سازی رفتند و مشکل را حل کردند؛ اینها نه پول دارند و نه قدرت قانونی اما حضورشان در پیگیری مطالبات کارگران اثر داشته/ درباره یمن، نیوزلند، نیجریه و... دانشجوها اعلام حضور کردند. حضور جلوی سفارتها خوب است؛ البته متانت و عقلانیت لازم است. در همه جا از دیوار بالا رفتن خوب نیست؛ هرچند در یک جاهایی مثل لانه جاسوسی خوب است.
سخت بود 
در حدی که چند شب نتونستم بخوابم
در حدی که برای اولین بار طی این 6-7 سال سه تا از کلاسهام رو کنسل کردم
در حدی که توی بقیه کلاسهایی که تشکیل دادم مثل بچه آدم نشستم رو صندلی
در حدی که تو جلسه پیش دفاع با کاپشن رفتم
در حدی که وسط یکی از کلاسهام یکی از دانشجوها اجازه گرفت بره بیرون و وقتی برگشت دیدم برام آب آورده
در حدی که منی که بی نهایت گریزانم از دکتر رفتن مجبور شدم دو بار برم دکتر
در حدی که منی که فقط برای عمل هام سرم تزریق کرده بودم مجبور ش
اینكه سلاح فروخته شده دراثرتعویض محل فروش یامدت زمانی بالاارزش بالایی میافت برای دونالدوحشت آفرین بود.
اوهمیشه ازیادآورشدن عبارت كاغذفاقدارزش واهمه نداشت.معاهدات اسلحه وغیره بیشترزیان نصیبش میكردند.
امكان داشت كشورهاسلاح هارامهندسى معكوس كنند.ازآن جهت تحمیل قوانین استفاده كنندیاازآن بعنوان جانشین طلاودلاراستفاده كنند.
فكراوسراسرسودآورى نداشت دركل بروزبودن همه سلاح هادركشورهاراخواستارنبود.شایدبرایش دنیاجوردیگری معنی پیدامینمو
روش های کاهش اضطراب امتحان
بهترین راه برای کاهش اضطراب در ایام امتحانات زدن تقویم امتحانات به دیوار اتاقه چون برگزاری امتحانات در دانشگاه مثل دوران دبیرستان شکل منسجمی نداره و آزمون‌ها در تاریخ‌ها و ساعات پراکنده برگزار می‌شن.همچنین سعی کنید تو ایام فرجه‌ها به خوبی برای امتحان آماده بشین و مطالب رو برای شب امتحان نذارین و برای ایام امتحانات برنامه از پیش تعیین شده‌ای داشته باشین.  دانشجوها می‌تونن تو یکی از شبکه‌های اجتماعی که حضور
امروزه با توجه به شتاب پیشرفت فناوری و ارتباطات، متغیرهای
دخیل در زندگی افراد به شدت رو به افزایش است. امروزه هر کسی را که می
بینیم حتی برای یک سلام و احوالپرسی ساده هم وقت چندانی ندارد. دانشجوها،
اساتید و پژوهشگران که طیف گسترده ای از جامعه دانشگاهی را در بر می گیرند
نیز از این مسئله مستثنی نیستند. تعداد متغیرهایی که به عنوان مثال روی
زندگی یک دانشجو تأثیر می گذارد شاید همین 5 سال پیش یک دهم تعداد متغیرهای
امروزی نبود. افزایش ارتباطات جم
امروزه با توجه به شتاب پیشرفت فناوری و ارتباطات، متغیرهای
دخیل در زندگی افراد به شدت رو به افزایش است. امروزه هر کسی را که می
بینیم حتی برای یک سلام و احوالپرسی ساده هم وقت چندانی ندارد. دانشجوها،
اساتید و پژوهشگران که طیف گسترده ای از جامعه دانشگاهی را در بر می گیرند
نیز از این مسئله مستثنی نیستند. تعداد متغیرهایی که به عنوان مثال روی
زندگی یک دانشجو تأثیر می گذارد شاید همین 5 سال پیش یک دهم تعداد متغیرهای
امروزی نبود. افزایش ارتباطات جم
درب اصلی دانشگاه بسته س
اون دو تا در کوچولوی ورود مجزای خواهران و برادران هم ایضا
ی در کوچولو از دیوار کندن و یک سوراخ موش درست کردن که چنتا موش خانوم و آقا توش ساکن هستند
و هر دانشجویی که میاد ی ایرادی بهش می گیرند
حتی مورد داشتیم به دانشجو چادری گفته چادرتو زیادی جمع کردی!!!!
گاهی که حس میکنند سوژه ای از قلمروشون در رفته چادر چارچوق میکنند و میان داخل محوطه دانشگاه گز می کنند و به دانشجوها گیر میدن!
و
همین دانشگاه
با همین سیاست
با همین درب اصل
..
یا در زمینه‌ی فعّالیّتهای بین‌المللی و فعّالیّتهای منطقه، [مثلاً] در
زمینه‌ی یمن،(۴) در زمینه‌ی این مسئله‌ی اخیر نیوزیلند،(۵) در زمینه‌ی
نیجریه(۶) که دانشجوها اعلام حضور کردند؛ و در مسائل متعدّدِ دیگر [هم]
همین جور؛ این اعلام حضورها خوب است. یا گاهی اوقات یک تجمّعی مثلاً جلوی
سفارتخانه خوب است؛ البتّه با متانت، با دقّت، با عقلانیّت و با نشان‌ دادن
اقتدار روحی و معنوی. این‌ جور نیست که همیشه از دیوار بالا رفتن خوب باشد
-یک جاهایی ال
امروزه با توجه به شتاب پیشرفت فناوری و ارتباطات، متغیرهای
دخیل در زندگی افراد به شدت رو به افزایش است. امروزه هر کسی را که می
بینیم حتی برای یک سلام و احوالپرسی ساده هم وقت چندانی ندارد. دانشجوها،
اساتید و پژوهشگران که طیف گسترده ای از جامعه دانشگاهی را در بر می گیرند
نیز از این مسئله مستثنی نیستند. تعداد متغیرهایی که به عنوان مثال روی
زندگی یک دانشجو تأثیر می گذارد شاید همین 5 سال پیش یک دهم تعداد متغیرهای
امروزی نبود. افزایش ارتباطات جم
امروز میخوام یکی از عادات عجیب خودم رو براتون بگم، شاید رسالت این بلاگ نوشتن عادات عجیب غریب من نباشه و امیدوارم مورد جاج قرار نگیرم؛ اما یکی از عادات عجیب من در مواقعی که روی پروژه های شخصی خودم کار میکنم استفاده از شخصیت های فانتزیه! شخصیت های فانتزی مورد علاقه‌م رو در پروژه دخیل میکنم.
یکی از سایت هام که البته خیلی وقته نابودشده اسمش تلگرال بود، توی اون سایت کاربرا ادرس کانال های تلگرامشونو وارد میکردن و به نوعی دایرکتوری کانالهای تلگر
اینطوری نیست که فقط دانشجویان از حضور یه معلم و اخلاقش الهام بگیرن و الگوشون باشه، خیلی وختا معلم هم از حضور برخی از دانشجوها سر کلاسش حَظظظظ می‌بره، خصوصاً وختی حق انتخاب بین اساتید وجود داره و اون دانشجوها انتخاب میکنن که با تو باشن.
کاش حسادت‌های رایج بین دانشجوها و فرهنگ منحط برخی ازشون اجازه می‌داد، در اون صورت همین الان با ذکر اسم میگفتم دانشجوی الف، دانشجوی ب، دانشجوی جیم ووو مرسی که انتخاب کردید با من باشید. حضور شما در کلاس، مایه
این دانشجوها کی میخوان دست از این اسباب بازی درست کردناشون بردارن؟؟!!
بابا یه ایده جدیدی!..یه حرکتی!...
مثلا چی میشه بجای اینکه جاروبرقی مامانشون رو که خراب شده به یه ربات معمولی تبدیل کنن، رو هوش مصنوعی کلاغ و جلبک کار کنن؟!
یا رو نورونهای کلاغ نر کار کنن اونا رو یکم باهوش تر کنن که نوک نزنن به سر دانشجوهای بدبخت!
یا مثلا رو مغز گربه های کوچه و خیابون کار کنن وقتی از کنار آدم رد میشن لبخند بزنن و سلام و خسته نباشید بگن!
و کلی کارهای دیگه..
یکی از استادهای دانشگاه تعریف می‌کرد…چندین سال پیش برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم.سه چهار ماه از آغاز سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروه‌های پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام می‌شد.دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست روی نیمکت کناری می‌نشست و نامش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چیه؟گفت اول باید برنامه زمانی رو به ببینه، ظاهراً بر
دوستم یه ویس برام فرستاده که صدای استاد دانشگاهیه که در مراسمی که برای ورودی های پزشکی هستن برای دانشجوها صحبت میکنه.
این استاد یه جایی تو این ویس حرف جالبی میزنه میگه ما آدما وقتی به هم می رسیم سیگنال های منفیمون شروع به کارکردن می کنن مثلا دانشجوهای پزشکی که به هم می رسن از کشیک های سخت و طاقت فرسا میگن.دانشجوهای مهندسی از این همه درس خوندن و در عوض هیچ کار عملی رو یاد نگرفتن میگن.کلا هر کس نه تنها دانشجو ها تمام آدم ها:آشپزها،آرایشگرها،معد
از دانشگاه خاتم خوشم آمد. 
خب اولین دلیلش مسلما این است که امروز، من و محسن را دعوت کردند که به عنوان یک نمونه مطالعاتی در درس Getting Things Done In Iran برای دانشجویان از کارهای کرده و نکرده ی دو سال اخیرمان در دیاران حرف بزنیم. از آن حرفه ای بازی هایی بود که فقط از یک استاد هاروارد خوانده برمی آید. علیرضا عبدلله زاده فارغ التحصیل MPA از هاروارد است. این درس را این ترم در دانشگاه خاتم ارائه می دهد. در مورد نمونه های موفق تغییرات در سطح سیاست ها و قوانین در
داداش بزرگه استاد دانشگاهه
امشب یه چیزی تعریف کرد که به کل از این نسل دانشجو ناامید شدم، انگار چیزی از جنس مادرانگی ته دلم لرزید.
میگفت دختره میشینه تو سالن دانشکده، تکیه میده به دیوار، پاهاشم دراز میکنه، بماند که شلوارش تا وسط ساق پاشه و پاهاش پیداست، وقتی میبینه داری میای، حتی پاهاشو جمع نمیکنه که رد بشی! همینقدر نابود! همینقدر بی ادب!
داداش بزرگه عضو هیئت علمیه، جوانک هم نیست، محاسنی داره و مشخصه که استاده، یعنی کسی با دانشجوها اشتباهش ن
خیلی یهویی سرم شلوغ شده،کلاسای دانشگاه از طریقِ اپلیکیشن برگزار میشه امروز از ۸ صبح تا ساعت ۵:۳۰ بعد از ظهر یه سَره به گوشی و هنزفری وصل بودم حتی ناهار هم نخوردم.دیروز هم همینطور و احتمالا تا آخر هفته کلاسامون واسه جبران این مدت فشرده برگزار میشه،تا دیروز تجربه کلاس های آنلاین رو نداشتم ولی برخلاف تصورم فهمیدم از کلاسای حضوری توی دانشگاه یکم خسته کننده تره چون فقط با شنیدن ویس و تایپ کردن سر و کار داری و دانشجوها زیاد نمیتونن اکتیو باشن م
امروز اتوبوس چپ کرد و دانشجوها و انسانهای فوت کردن به همین راحتی
شاید زنده بودن و مرگ دست خودمونه
اگه اتوبوس ترمزش نمیبرید
اگه  مسئولین بی لیاقت تو هر ارگان و سازمانی که هستن به فکر جون ادما باشن و جون ادما براشون ارزش داشت
شاید‌ مرگهای که اینچنین اتقاق میفته نمیفتاد شاید ادمای که فوت کردن زنده بودن
و شایدهای دیگه
اما نه جون ادما مهمه براشون و نه برا ادما ارزش قائل هستن
ناهار آبگوشت بود.ته کاسه رو سر کشیدم.همونطور که سرم رو به همراه کاسه آوردم پایین، دیدم چهارچشمی داره نگاهم می کنه.خندیدم.‌ از اون مدل خنده هایی که از سر تعجب روی صورتم نقش می بنده.با صدای بلند گفت حلالت! من هیچ وقت این کار رو نمی کنم. فکر می کنم زشته و بقیه نگاهم می کنن!گفتم اسمت چیه؟!گفت احمد.گفتم ببین احمد، همه این دانشجوها فردا منو فراموش می کنن. حالا فردا نه پس فردا. دیگه ته تهش سال دیگه یا اصلا ده سال دیگه. اونوقت من می مونم و این ذهنیت اشتبا
مدیر یکی از دفاتر معاونت آموزشی وزارت علوم مهمون لایو ایستاگرام انجمن بود درباره آموزش در دوره کرونا و عملکرد دانشگاهها
بعد طی صبحت هاش گفت: همین یک فرصت برای دانشجوها و به خصوص دانشجوهای شهرستانی هم هست. مثلا ما دانشجو داریم از شیراز میاد هر هفته باید کلی هزینه و وقت صرف رفت و آمد کنه. من دانشجو داشتم تو همین رفت و آمدها تصادف کرده و فوت شده و شاید بتونیم بگیم شهید شده چون در راه علم بوده. و فکر می کنم باید بعد از این دوره باز به فکر این دانشجو
روز اول کاری گذشت. دوام آوردم. دو روز سفر با بچه‌ها در آخر هفته گذشته، آمادگی فشرده‌ای بود برای بازگشت به کار. خیلی خسته شدم البته و گه‌گاهی از دست دانشجوها حرص خوردم. به نظرم سمیر گاهی زیادی آسان می‌گیرد.دوباره باید آنقدر در کار غرق شوم که جان فکر کردن نداشته باشم. باید دوباره بچه‌هایم را خیلی دوست داشته باشم، دوباره صبح‌ها با انگیزه از خواب بیدار شوم.از آینده نباید بترسم و با فکر اینکه بعد از سه سال چه می‌شود نباید خودم را مضطرب کنم.باید
 
هو الحی
.
#قسمت_بیستم
.
- اهان راستی یادم رفت جناب معاون آموزشی
بگید کلاس های معارف و اخلاق رو جمع کنند!
 
همه چپ چپ نگاهم کردند
- اخه گویا یا مطالبشون به درد نخوره یا کارمندای دانشگاه اون ها رو پاس نکرده اند
بهتره اول واسه کارمنداتون برگذار کنید بعد دانشجوها رو مجبور کنید تو اون کلاس ها شرکت کنن!
ادامه مطلب
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان:اگر به دنبال حکمت هستید، به کتاب‌های آیت الله حائری شیرازی مراجعه کنید!گرمای کتاب های آیت الله حائری شیرازی، نسبت به کتاب های #مشهورترین_علمای ما #غیر_قابل_مقایسه است.کتاب های آیت الله حائری شیرازی #خیلی_دلچسب_تر از کتاب های شهید مطهری بود. سخنران اول و #معلم_اول [معارف] دینی دانشجوها بعد از انقلاب، ایشان بودند.در رثای این عالم بزرگوار همین بس که #اهل_حکمت بودند!حتماً به #کتاب های ایشان سر بزنید. #پُر_بهر
امروز رفتم کلاس، به دانشجوها میگم فقط همین تعدادتون رو سیل نبرده؟ میگن نه استاد! نصف بیشترمون خواب موندن!:)
یکیشون گفت من وسط سیل گیر کرده بودم با هلی کوپتر اومدم، گفتم نکنه تو همونی بودی که کمک خلبانِ هلی کوپتر رو کتک زدی؟ گفت نه...ولی  آخرش معلوم شد خالی بسته و اصلا تو سیل گیر نکرده:) ولی یکی از دانشجوها گفت دلیل کتک زدن کمک خلبان این بوده که بدلیل نقص فنی که هلی کوپتر مجبور به فرود اضطراری شده کمک خلبان گفته پول خون شما ارزونتر از پول هلی کوپت
امروز رفتم کلاس، به دانشجوها میگم فقط همین تعدادتون رو سیل نبرده؟ میگن نه استاد! نصف بیشترمون خواب موندن!:)
یکیشون گفت من وسط سیل گیر کرده بودم با هلی کوپتر اومدم، گفتم نکنه تو همونی بودی که کمک خلبانِ هلی کوپتر رو کتک زدی؟ گفت نه...ولی  آخرش معلوم شد خالی بسته و اصلا تو سیل گیر نکرده:) ولی یکی از دانشجوها گفت دلیل کتک زدن کمک خلبان این بوده که بدلیل نقص فنی که هلی کوپتر مجبور به فرود اضطراری شده کمک خلبان گفته پول خون شما ارزونتر از پول هلی کوپت
اگر از من بپرسند جذاب ترین فعالیت روی زمین (و حتی در آسمان!) چیست، قطعا بدون ذره ای تأمل جواب می دهم: «تدریس» و اضافه می کنم که: «تدریس علاوه بر جذابیت ذاتی، مسحور کننده و رشددهنده و معجزه گر هم هست!» مبالغه نمی کنم. این تجربه شخصی من در طول زندگی ام است. از بیست و یک سالگی که برای اولین تدریسم وارد اتاقی پر از پسرهای نوجوانی شدم که قد و هیکلشان دو برابر من بود و از در و دیوار کلاس بالا می رفتند، تا امروز که با دانشجوهای مختلفی از سنین و جنسیتها و ف
اگر از من بپرسند جذاب ترین فعالیت روی زمین (و حتی در آسمان!) چیست، قطعا بدون ذره ای تأمل جواب می دهم: «تدریس» و اضافه می کنم که: «تدریس علاوه بر جذابیت ذاتی، مسحور کننده و رشددهنده و معجزه گر هم هست!» مبالغه نمی کنم. این تجربه شخصی من در طول زندگی ام است. از بیست و یک سالگی که برای اولین تدریسم وارد اتاقی پر از پسرهای نوجوانی شدم که قد و هیکلشان دو برابر من بود و از در و دیوار کلاس بالا می رفتند، تا امروز که با دانشجوهای مختلفی از سنین و جنسیتها و ف
به چه می‌اندیشی!
نگرانی بیجاست...
عشق اینجا
و‎ ‎خدا هم اینجاست،
لحظه‌ها را دریاب
زندگی در فردا
نه، همین امروز است!
 
+++++++++++++++++++++++++++++++
اس ام اس های عاشقانه و زیبا
 
یك زن
برای زیبا ماندن
به دوستت دارم های
مردی نیاز دارد
كه هرروز آرام
در گوشش زمزمه كند
 
+++++++++++++++++++++++++++++++
اس ام اس های عاشقانه کوتاه
 
وقتی انسان‌ها همدیگر را دوست داشته باشند، همدیگر را می‌بخشند. اما وقتی دائما مجبور به این کار شوند، از دوست داشتن دست برمی‌دارند...!
 
++++++++++++++++++++
جایی که صبر آدم لبریز میشه برای هرکس یک حد خاصی داره ... و دیروز صبرمنم از حد گذشت ... اینکه تو بخش تحمل کنی تا استاد بیاد بالا سرت و هربار دو ثانیه بیشتر برات وقت نگذاره ناراحت کننده اس البته نه از روی عمد بلکه به علت زیاد بودن دانشجوها و خواسته هاشون ... آخرش به جایی می رسه که گرفتی که با کلی زحمت از کام برداشتی و سر تحلیل لثه بخیه زدی با یک بخیه جدید اشتباه بخیه های دیگه ش باز بشه ... اونقدر اعصابم خورد شد که تمام کار رو به استاد سپردم و خودم دوست دا
⚔ آنچه رخ داد، قتل نیست؛ #قتال است.(گزیده سخنرانی مراسم شهادت حاج قاسم سلیمانی، هیئت الزهرا (س) )
امروز ما در معرض یک آزمون بزرگ قرار داریم: آزمون انتقام سخت. مطلب حاج قاسم، مطلب حماسه و مقاومت است. مطلب پرچم‌داری مقاومت است نه یک فرد و یک شخص. آن‌ها یک شخص را نزدند و وارد ماجرای قتل نشدند؛ بلکه وارد ماجرای قتال و فتنه شدند.
✊ اگر ایران ما و مردم و ملت مقاوم ما پشت سر رهبری نشان بدهند که مقاومند و انتقام سخت‌بگیر هستند، اتفاقات بسیار روشنی در ش
هفته ای یکروز در کلینیک دانشگاه کشیک عصر و شب می مانم. جای خوبی است از این نظر که مراجعینش دانشجوها هستند و اغلب تعداد بیمار کم و مشکلات ساده ای دارند و فرصتی میشود برای مطالعه.دیروز به محض رسیدنم یک خانم اومده و دفترچه پدرش را داده که چندتا آزمایش میخواهم برای پدرم بنویسید. تعداد پلاکتش بالا است. دفترچه را که باز کردم دیدم آزمایشات کامل با مهر آقای دکتر اصغری (استاد فوق تخصص هماتولوژی) در دفترچه موجود است که انجام نداده است.گفتم اینجا که آزم
۱- ماهانه بهتون #حقوق یا کمک هزینه تحصیلی میدن که آخرین حکم دانشجوها حدود ۱۱۰۰۰۰۰ هزار تومان بوده و سالانه کمی بهش اضافه میشه.
البته این مبلغ همش توی جیب دانشجو نمیره و کسانی که از خوابگاه استفاده میکنن حدود ۴۵ درصد و اگر از خوابگاه استفاده نکنن حدود ۲۵ درصد این مبلغ از حقوقشون کسر میشه.
ضمناً دقت کنید که پردیس فرهنگیان با پردیس خودگردان (بین الملل) فرق داره هرچند هر دو اول اسمشون پردیس هست. شما در حین تحصیل در پردیس فرهنگیان شهریه پرداخت نمی
"بسم رب المهدی" 
ساعت حدود 9 بود که دیدیم خیلی بیکاریم ( کی عصر جمعه میره دانشگاه -_-) گفتم بریم ببینیم تو فردوسی مغازه ای پیدا میشه چیزی بخریم یا نه !
داشتیم میرفتیم پارکینگ که دیدیم دکتر اومد . 
+سلام بچه ها ! خوبین؟ خسته نباشین!
- سلام دکتر ! الحمدلله . خسته نیستیم بیکاریم! 
صدای خندیدن 3 نفر تو تاریکی رو تجسم کنین
+ بچه ها من برای شام اومدم. 
- ما هم برای شام اومدیم دکتر !
دوباره صدای خندیدن 3 نفر تو تاریکی رو تجسم کنین / آخه متخصص اطفال اینقد باحال؟!
ر
جهت کسب اطلاعات بیشتر درمورد انتخاب رشته کارشناسی ارشد وزارت بهداشت با مشاوران مرکز تهران مشاوره تماس حاصل فرمایید.
تماس از سراسر کشور از طریق تلفن های ثابت 8 صبح تا 12 شب حتی ایام تعطیل 29 20 70 70 – 021
همانطور
که می دانید به دلیل سیاست گذاری های وزارت بهداشت و آموزش پزشکی به منظور
ارتقا سطح علمی دانشجوها، دانشگاه ها و همچنین جلوگیری از اشباع بازار کار
رشته های وزارت بهداشت و بیکاری فارغ التحصیلان، ظرفیت پذیرش رشته های کارشناسی ارشد وزارت ب
حمایت از جمله چین
کمپین حمایت از سازنده جمله چین و روند ساخت
امروز در روند ساخت جمله چین به نتایجی رسیده ایم که ارزشمند هستند و نشان دهنده قدرت برنامه نویسی ایرانی است . با اینکه تماما انگلیسی می باشد اما ایرانی های فارسی زبان در زمینه برنامه نویسی پیشتازند . امیدوارم در این شرایطی که هم باید بیکدیگر کمک کنیم نرم افزار جمله چین من به شما کمک کرده باشد . امیدوار باشید که در نسخه های بعدی این نرم افزار شامل تحولات بسیاری می شود . من خودم به شخصه
۱. دانشگاه به دکتراهای ورودی کامپیوتر یه مک بوک پرو هدیه میده!
۲. هر طبقه یه جایی شبیه اشپزخونه داره که انواع چای و قهوه و .... اماده است برای همه دانشجوها به صورت رایگان
۳. اقای نگهبان شدیدا امریکایی دم در با لهجه تو فیلم هالیوودی ها دعوام کرد که چرا کارتم رو بالا جا گذاشتم و من ذره ذره اب شدم...
۴. ایمیل زدن که دیشب توی پارک واشنگتن یعنی دقیقا کنار دانشگاه و در امن ترین جای شهر...یه مرد مو بلند ساعت ۹ شب جلوی دو تا از کارمندای دانشگاه رو گرفته و زور
بسم الله
روزی روزگاری در سرزمینی رئیس ­جمهوری بود که نه روزی که دنبال رأی­ گرفتن از مردم بود با جمله ­هایی مثل «آب و صابون بیاوریم؟» دست و جیغ و هورای خلق ­الله حامی ­اش را در می­ آورد و نه بعد از رأی­ گرفتن، برخی نظرات مخالف را برخاسته از «بی­ سوادی» و «ترسویی ذاتی» می­ دانست و نه گویندگان آن­ ها را حواله به جهنم می ­داد. بگذریم.
این رئیس­ جمهور، بیش از آن ­که احساساتی شود و احساساتی کند، منطقی حرف می ­زد و سعی می­ کرد سطح منطق و تحلیل مردمش را
بسم الله الرحمن الرحیم 
دلم خواست پس شروع به نوشتن کردم ، میتونستم در دفتر بنویسم اما راستش در فضایی مجازی یک صفحه یا شخصی داشته باشی خوانا تر هست ...
امروز بعدازظهر هوا ابری بود و فوق العاده تمیز نمایه برگ درختان بیمارستان مثل پوستر ها شفاف و تمیز بود هنوز برگ ها بر درختان نشسته است ، از کلاس درس اعصاب یک درخروجی داره که امروز متوجه شدم راه باز کردنش این هست که به داخل.بکشی (برخلاف درهای عادی) به یک راهرو در محوطه باز ختم میشه مثل یک چهار گوش ،
واژه رفتن برای هر کس شکل خاصی دارد. یکی به چمدان فکر می‌کند یکی به فرودگاه و یکی به لیوان خالی قهوه. رفتن اما برای من راهروی خالی دانشکده است. این را زمانی فهمیدم که آخرین روز ترم پنجم بود و بعد از یک علافی طولانی در دانشگاه، خبر به گوشمان رسید که استاد نمی‌آید. هلیا غر غر کنان کیفش را برداشته و رفته بود. ندا هم میان ماندن و رفتن وقتی دید می‌خواهم در کلاسِ آمار فاطمه‌ مهمان شوم، تصمیم گرفت با ما بماند. استاد آمار همان پسر جوانِ سی و یکی دو ساله
حمایت از جمله چین
کمپین حمایت از سازنده جمله چین و روند ساخت
امروز در روند ساخت جمله چین به نتایجی رسیده ایم که ارزشمند هستند و نشان دهنده قدرت برنامه نویسی ایرانی است . با اینکه تماما انگلیسی می باشد اما ایرانی های فارسی زبان در زمینه برنامه نویسی پیشتازند . امیدوارم در این شرایطی که هم باید بیکدیگر کمک کنیم نرم افزار جمله چین من به شما کمک کرده باشد . امیدوار باشید که در نسخه های بعدی این نرم افزار شامل تحولات بسیاری می شود . من خودم به شخصه
دیروز که شیرینی به دست رفتم دانشکده پزشکی، حس می‌کردم دارم رو ابرا راه میرم. وقتی از اتاق دانشجوها مُهر پیدا کردم، تو آزمایشگاه سجاده پهن کردم و نماز شکر خوندم، انگار داشتم خواب می‌دیدم. وقتی از دکتر ع. با لحن شیطنت‌آمیزی پرسیدم "حالا از کی بیایم سر کلاس؟" جمله‌ای رو تکرار کردم که قبل از این هزار بار تو ذهنم تکرار شده بود. بهش گفتم کمکم کردین به آرزوم برسم، خدا بهتون خیر و طول عمر با عزت بده. همه خوشحال شدن از اینکه دانشجوشون شدم. همه یعنی دک
با سلام
** به تعدادی نیروی خانم و آقا جهت همکاری با شرکت دانش بنیان با بیش از 5 سال سابقه کار
در زمینه کسب و کار های اینترنتی ، فعالیت های اینترنتی و کامپیوتری نیازمندیم.
** بدون نیاز به تخصص
** بدون نیاز به نبوغ
** با اموزش رایگان
دانشجوها در تمامی رشته ها
شاغلین ، مدرسین ، کارمند ها ، خانم های خانه دار
شماره تماس : 09174147077  -- 07132358217
الکترسیته:  الكترسیته انرژی نهفته ای در طبیعت و وجود آن در بعضی از مواد موجود درجهان میباشد این نیرو به صورت های مختلف میباشد و دارای 2 قطب میباشد اما به صورت كلی میتوان الكترسیته را به دوبخش تقسیم كرد الكترسیته ساكن++این حالت از الكترسیته عنصری كه آن را بو جود می آورد دارای قطب مثبت+میشود مانند وسیله پلاستیكی كه بر اثر مالش دارای قطب مثبت میشود یا بدن انسان كه بر اثر برخورد با این گونه اشیاء درای قطب مثبت الكترسیته ساكن میشود فقط زمین تامین
معرفی شرایط تحصیل و زندگی در کشور ایتالیا برای دانشجویان
ایتالیا کشوری در جنوب اروپا و پنجمین کشور پرجمعیت این قاره است. وجود مناظر طبیعی زیبا، شهرهایی با قدمت بالا که مظاهری از مدرنیته در اونها پدیدار شده، مردم خونگرم و پرانرژی، فرهنگ و تاریخ غنی و دانشگاه های معتبر با رشته های تحصیلی متنوع، باعث شده که همواره دانشجوهای زیادی از تمام دنیا برای تحصیل به ایتالیا مهاجرت کنن. در ایتالیا 89 دانشگاه و تعداد زیادی مراکز علمی و پژوهشی وجود داره ک
یه استاد داشتیم که فامیلیش انیران بود. اواسط ترم مادرش فوت کرد و دقیقا اولین روز کاریش بعد از سوگواری، جلسه‌ی ما بود. توی فتوکپی دانشگاه بودم که چندتا از دانشجوهای ارشدش داشتن آگهی تسلیت چاپ می‌کردن تا مراتب احترام و همدردی خودشون رو ابراز کنن. مسئول دستگاه به خاطر شلوغی و سر و صدا نتونست درست و واضح اسم مورد نظر رو بشنوه و تایپ کرده بود امیران. پرینت که گرفت پسرا دادشون دراومد که آقا اشتباه زدی، انیران نه امیران، ولی اون همچنان باور داشت ک
وقتی حضرت عیسی گفت "برایتان صلح نیاورده ام، شمشیر آورده ام" باید حساب کار دستمون میومد! زمانه تغییر کرده، ولی راهکارهایی که قدرت استفاده می کنه واسه منزوی کردن عالِم، هنوز پابرجاست. هر روز به حیلتی و ترفندی، دندون تیز می کنن برای بستن راه آدم. چه وکیل باشی، چه هنرمند؛ چه مهندس باشی، چه پزشک؛ چه بازاری باشی، چه کارمند دو شیفته ی اداره ی بیمه؛ استقلال لازمه ی اصلی و حیاتیِ شغل توعه. نمی شه که راهت رو ببندن و با چماق وایستن بالای سرت، بعد بگن کار
‍‍#نمایش_نامه ی #در_اعماق نوشته ی #ماکسیم_گورکی، تردید و تزلزل های آدم ها را در راز و نیازهایشان، امید و آرزوهایشان، شیوه ی زندگی شان و خشمشان نشان می دهد..نظر من:این نمایش نامه داره آینده ی پشت مه یه عده آدم رو نشون می ده، آدم هایی که هیچ کدومشون آینده ی مطلوبی ندارن و تسلیم شرایط نامطلوب جامعه شدن. فرقی نمی کنه "واسکا په‌پل" ۲۸ ساله باشی و دزد، یا "کواشینا" که پیراشکی می فروشه و حدود چهل سال داره‌، جامعه تعیین کننده ی آینده ی تو هستش. این اولین
نقش استاد بر عملکرد دانشجو  درسته که درجه علمی اساتید خیلی مهمه ولی ویژگی‌های فردی و نحوه ارتباط اونها با دانشجویان از مواردیه که گاهی توانایی علمیشون رو هم به شدت تحت تاثیر قرار میده. تعداد زیادی از دانشگاه های‌ بزرگ دنیا برای برای بالا بردن کیفیت آموزشیشون از نظرات دانشجویان در مورد اساتید استفاده می‌کنند چون دانشجویان به طور مستقیم با اساتید در ارتباط هستند برای ارزشیابی هم بهترین راه استفاده از نظرات اونهاست. و توی تحقیقات زیادی ه
یک کلاس جستار نویسی تا مقاله نویسی دارم میرم این کلاس با تدریس دکتر حامد صفائی پور هست.من واقعا از این کلاس علاوه بر بعد آموزشی اش به عنوان یک نیروی محرکه برای غلبه بر اینرسی زیادی که بعد از نوشتن پایان نامه دکتری در من بوجود آمده استفاده می کنم 
این وبلاگ هم تکلیف همین کلاسه. واقعا هم مفید بوده یعنی هم در من هم در بقیه بیشتر داره به بوجود آمدن روحیه پژوهشی کمک میکنه
هفته قبل با وجود اینرسی خیلی زیادم و بی میلی به ادامه تم تحقیق پایان نامه ام ،
بسم الله الرحمن الرحیم
اونشب که حرم بودم دررابطه با پستم جناب ناشناسی توصیه هایی کردند 
و خداخیرشون بده...
نه اینکه بیان بگن شما این کارو میکنین اشتباهه نکته هایی رو ذکر کردند که خوب بود و چون نکته بود و جوری بود که مثلا من خیلی خوبم(الکی) و ازین باب وارد شدند:)) باعث شد من که کمی انتقاد ناپذیرم استقبال کنم و پست اونشب رو رمز دار کنم
اما کلا یه موضوعی چند وقت ذهنم رو درگیر کرده و اون نوع صحبتم در این فضا هست
مشکلی که دارم جدی صحبت کردنه یعنی نمیتو
 
 
استادت رو پاس میکنی؟ برای همه دانشجوها نمره خوب گرفتن و پاس شدن خیلی مهمه و برای اینکه بتونی از یه استاد نمره خوب بگیری علاوه بر درس خوندن و تلاش باید استادت رو بهتر بشناسی،‌ مثلا بدونی چطوری امتحان میگیره، چیا براش مهمه، اخلاقش چطوره، حضور غیاب میکنه یا نه!
اینجاست که اُستادیو بهت کمک میکنه تا نظر بقیه رو مورد استادت بخونی و بتونی از تجربیاتشون استفاده کنی. خودتم میتونی بری نظرت رو در مورد استادت تو اُستادیو ثبت کنی و به بقیه کمک کنی!
پ
از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون؟ (یا از خدا چه پنهون ولی از شما پنهون نیست! راستی کدوم درسته مخاطب؟ چمیدونم؟ من همیشه سر این ضرب المثل مشکل داشتم! :)) خلاصه، یه درسی دارم این ترم که در مورد انواع آنتن ها برای دانشجوها صحبت میکنم و با روابط ریاضی، توابعِ شدت تشعشعیِ یوی تتا و فی، حسابی حالشونو میکنم تو قوطی(میتونیم:)) دیروز یکی از دانشجوهای پسر در جواب من که پرسیده بودم کدوم آنتن دایرکتیوتره جواب داد: بشقاب! (یعنی آنتن بشقابی!) یَک نگاه عاقل ا
شما به راحتی می توانید با دانلود مقاله مورد نظر تمامی آموزش های لازم را ببینید . در ادامه به خصوصیاتی در مورد نحوه نوشتن مقاله پرداخته اییم . یک پژوهش را عیناً تکرار فرمائید : شما میتوانید یک مقاله را تعیین و عیناً آن را انجام دهید . این کار در دنیای دانش دوچندان متداول است به دلیل آنکه هر پژوهشی بایستی بارها تکرار شود تا بتوان راجع‌به آن با قطعیت لحاظ بخشید . شما می توانید ابزارها و پرسشنامه‌های آن پژوهش را مجدد اجرا کرده و مطابق با آن مقاله ,
رفته بودم پیش م.ش با هم فیزیو مرور کنیم.همه رو خوندیم تهش گفتم کاش آزمایش عملی من هر چیزی باشه جز گروه خونی.اونو اصلا نتونستم تشخیص بدم سر کلاس و چون گروه خونیم هم نمیدونم!! حتی نمیتونم جواب درست رو حدس بزنم
صبحش رفتم کاغذ قرعه کشی انتخاب کنم عدد 6 اومد و ایستگاه 6 دقیقا همون گروه خونی بود 
گفته بودم هر روز امتحان ترم دارم این هفته دیگه؟تصمیم گرفتم کلاسهای دوشنبه رو نرم که صبح یه ربع از 8 گذشته بود ک هم کلاسیم بهم خبر داد پاشو بیا سر کلاس ک این اس
امروز یکی از اساتید میگفت تعجب می‌کنم چرا دانشجوها همه این هفته‌ی آخر، شنبه و یکشنبه اومدن کلاسم، سابقه نداشته، کلاسام کیپ تا کیپن، رشته‌شون حقوقه، نکنه با تو کلاس دارن؟ گفتم آره! 
گفت فردام کلاس داری؟ گفتم نه! گفت خو خدا رو شکر، پس کلاسای منم دیگه تشکیل نمیشه :-/
 
یکی دیگه از اساتیدم میگفت ما وقتی هفته‌های اول و آخر ترم میخایم بیایم دانشگاه، اول کلاسای تو رو با مدیر گروه چک می‌کنیم، اگر تو بیای ینی کلاسای مام تشکیله. منم خودمو زدم به اون
www.tezto.ir
وارد اینستاگرام شدم و پست جدید سایلی برام باز شد
که  این سایت رو معرفی کرده بود
خلاصه بگم برای دانشجوهای فعاله تا از وقتتون بهترین استفاده رو ببرین
و ازش درآمد کسب کنین
پس گفتم بیام بهتون معرفیش کنم
خودتون سربزنین و ببینین دیگه
هرچند با پشت کنکور موندن چیزی رو بدست آوردم که خوابش هم نمیدیدم ولی باز هم از این کار پشیمونم
بارها شده که پیش خودم میگم ای کاش یه رشته پایینتر میاوردم و همون سال اول میرفتم دانشگاه چون واقعا به اثرات و عوارضش نمی ارزه
هنوزم حس و حال کنکورم دارم
هنوزم وقتی درس نمیخونم حس عذاب وجدان لعنتی منو خفه میکنه
شنبه تا پنجشنبه هر روز تا ساعت ۳ ظهر کلاس هستم به جز سه شنبه ها که تا ۵ هستم =(( وقتی کلاسا تموم میشن دلم نمیاد برم خونه و سالن مطالعه منو به خودش
یکی بزرگترین فرق های دانشگاه آزاد و سراسری میدونین توی چیه؟
اینکه اگر شما خدای نکرده روز اول مهر پاشین برین دانشگاه آزاد، تنها افرادی که میبینین اینها هستن :
ورودی ها جدید، آدم هایی که دیر برای ثبت نام اومدن، چندتا استاد دلسوز و فداکار و یه سری دانشجوی سال دوم تا سوم ( سال چهارمی ها و چه بسا بالاترها معمولا از سال های گذشته درس گرفتن و سر و کله شون پیدا نمیشه.)
و هیچ کلاسی هم تشکیل نمیشه.
یعنی یا استاد نیومده. یا بچه ها نمیان و کلاس تشکیل نمیشه.
بی آنکه بخواهم تظاهرکنم باید بگویم پروفسور لیدن براک مرد
خوبی بود،ولی هرچه زمان می گذشت بیشتربه صورت یک آدم
غیرمعمولی درمی آمد.اواستاد دانشگاه یوهانیوم بود وهرگاه که از
حالت معمولی اش خارج میشد مقاله ها و نوشته های علمی خود
را در زمینه ی معدن شناسی فراهم می کرد.متاسفانه عموی من
نمی توانست به خوبی اشخاص دیگرحرف بزند.زمانی که مقاله
هایش را برای حاضرین می خواند یا سخنرانی می کرد،اغلب
به طورناگهانی زبانش به لکنت می افتاد و آن وقت برای اینکه
کل
 
اس ام اس روز دانشجو؛
روز قلم های تیز
روز فکر های خلاق
روز اندیشه های نو، روز تو، روز دانشجو مبارک

در کوچه درس رهگذاریم هنوز
وین راه دراز می سپاریم هنوز
از اول ثبت نام سال ها می گذرد
ما واحد پاس نکرده داریم هنوز
روز دانشجو مبارک


امام صادق(علیه السلام):
دوست ندارم جوانی از شما را جز بر دو گونه ببینم:
دانشمند یا دانشجو


دانشجو اگر عاشق شود بی پرده مشروط می شود
چیزی شبیه فاجعه با عشق ممکن می شود


شمع شدی شعله شدی سوختی
خاک تو سرت هیچی
اتاق من safe zone امه ... توش راحتم ... توش خودمم ... هر وقت بخوام درس میخونم، هر وقت بخوام با صدای بلند آهنگای جویی رو میخونم، هر وقت بخوام میخوابم! کلا my room is my kingdom
امشب یکم با بکی تو اینستا صحبت کردم... ناراحت بود! نگران بود ... خب البته این حال همه مونه. اما اون حالش بدتر بود. انگار یکی از دوستاشو تو اعتراضات گرفته بودن. حرفمون ک تموم شد از غارم (چون تایم زیادی رو تو اتاقم میگذرونم خانواده میگن تو مثل خوناشاما که میخوان در معرض نور نباشن رفتی یه غار پیدا
روز اول دانشگاه و انتخاب واحد ترم اول
میگن عمیق ترین دوستیا از حرص درار ترین و گاهی وقتام بدترین روابط جوونه میزنه و شاید این درست ترین حرفی بود که تو این بیست و چند سال عمر با عزتم با پوست و استخونم حسش کردم.
روز اول دانشگاه بود و ولوله ثبت نام.جلوی من ایستاده بود و با عینک گرد ته استکانی و نگاه موربِ حاصل از گردن کج و تیکِ ناخواسته ی دستش وقتِ جابجا کردن عینک حسابی شبیه آبجی کوچیکه هری پاتر شده بود.گوشامو تیز کردم و فهمیدم هم رشته ایم.نوبت من
یادمه یک روزی با خودم آرزو میکردم کاش اونقدر سرم شلوغ بشه که حتی وقت فکر کردن به بعضیا رو هم نداشته باشم
الان دقیقا تو همچین شرایطی هستم و اصولا باید خوشحال و شکرگزار باشم
ولی راستش به جای قدر دونستن دارم فکر میکنم کی تعطیلات عید میشه که فقط در حد دو روز پشت سر هم مجبور نباشم از خونه بزنم بیرون
الان برنامه هفتگی من اینجوریه
شنبه صبح: پیلاتس (بهترین و قشنگترین روز هفته س) + بقیه روز چک کردن پورتال- بررسی کارهای دانشجوها- ی قسمتی از طرح پژوهشی
یکش
کلا مملکت خیلی وقته بی صاحاب شده و معلوم نیس مسئولان محترم کجا هستند
یکی از بخشهایی هم که کلا بی صاحابه موسسات آموزشی آزاد هستند
نه به مدارس دولتی و غیر دولتی که همش شاکی هستند که نظارت خیییلی بیش از حد هست
و نه به این موسسات که مجوز می گیرند و هر طور دلشون میخواد تبلیغ میکنند
هم در حوزه فعالیت هاشون که تقریبا هر کار با ربط و بی ربطی که به پول نزدیکشون کنه انجام میدن و کسی هم نیس نظارتی داشته باشه و هم در زمینه تبلیغاتشون در سطح شهر و عناوین جعل
رسم تقدیر چنین است و 
چنان خواهد بود،
میرود عمر، 
ولی خنده به لب باید زیست...
صائب تبریزی
 
دیروز افطاری دانشجویی بود با ر هبر...خوب پریروز یک اس ام اس اشتباه اومده بود از طرف نهاد که اسم شما در قرعه کشی افطاری دراومده لطفا جهت تهیه بلیط اقدام کنید و یک همچین چیزی! به هانیه پیام دادم که این چیه.گفت وای اشتباه شده.گفتم نامردا شما دقیقا چطور ثبت نام کردید که ما نفهمیدیم.گفت مگه تو هم دوست داشتی بیای؟ گفتم حالا که ظاهرمون مث هم نیس ینی کلن از بیخ و ب
صدای اخبار شبکه یک که داره برای بابا پخش می‌شه تا توی اتاق می‌آد. من توی اتاق‌ام و در بسته است؛ من بیشتر وقتم رو توی اتاقم و در بسته است. صدای اخبار تمرکزم رو کم می‌کنه؛ ولی هدفون نمی‌ذارم که یه صدای دیگه به صداها اضافه نشه و سعی می‌کنم صدای اخبار رو ببرم به حاشیه؛ اخباری که داره از دیدار دانشجوها و نخبه‌ها با رهبری می‌گه. مشغول کتاب خوندنم و مطلبی که می‌خواستم رو به‌زور از گوشه و کنار مصاحبۀ پل استر می‌کشم بیرون و دفترچه‌ی سرخ رو می‌
1. دانشجوی یکی از همکارها (مدیر گرو) میخواد دفاع کنه
با من هماهنگ میشه برای 3 شهریور
اون یکی داور میگه سوم میره مسافرت و دوم فقط هست
من و خود استاد راهنماش میگیم ما هم قبلش سفر هستیم و شاید دوم نرسیم
قرار میشه اون داور رو عوض کنه
حالا داور بعدی که تعیین شده میگه نه سوم من نیستم و بگذارید برای ششم
ما میگیم چشم
حالا امروز دانشجو پیام میده که ایشون میگن نمیتونند ششم و بزاریم برای چهارم!!!
من دیگه نمیگم چشم
چون حس میکنم هرچی میگی چشم به نظر بیکارتر می
سلام بچه ها 
کمیته همتایاران دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان از شما دانشجوها دعوت میکنه چالش ها و دغدغه های ذهنی تون در هر زمینه ای که فکر می کنید زندگی رو براتون سخت کرده، هر مشکلی که نمیتونید حلش کنید یا باهاش کنار بیاید و هر سوال مهمی که در مورد زندگی براتون پیش اومده و نتونستید جواب خوبی براش پیدا کنید رو برامون کامنت کنید. از مهارت های "مدیریت زمان" ، "پیشرفت تحصیلی" و "استارت آپ های دانشجویی" بگیر تا "روانشناسی فردی" و "مهارت تعامل با تیپ ها
علاوه بر مطالعه خوب و کافی ، داشتن تغذیه مناسب شب امتحان باعث عملکرد بهتر سر جلسه آزمون و بازدهی بهتر مغز میشه . پس دانش آموزا با خوردن غذاهای سرشار از پروتئین و کم کردن مصرف کربوهیدارات ها می تونن بهترین عملکرد رو سر جلسه امتحان داشته باشن .
با نزدیک شدن به فصل امتحانا ، استرس دانش آموزا و پدر مادرا برای نمره زیاد میشه . اما گرفتن نمره خوب فقط محدود به خوندن خوب و کافی نیست ! بلکه دانش آموزا و دانشجوها باید حواسشون به تغذیه مخصوصا تغذیه ای که ش
دانشگاه آزاد اینجا سه تا واحد داره
1. واحد مرکزی که تو یکی از بهترین جاهای شهر هست و نزدیک ی خیابون که مراکز خرید لوکس و شیکی داره
2. واحد سما که تو ی جای متوسط رو به بالای شهر قرار داره و الان رسما شده مدرسه ابتدایی و متوسطه
3. سایت 3 که 3 کیلومتری خارج از شهره و نود درصد دانشکده ها و کل بخش آموزش و پژوهش و ریاست اونجا هستند (از جمله ما)
 
قبلا فقط دانشکده اقتصاد و مدیریت تو واحد اولی (مرکزی) بودند
حالا حدود ده روز پیش مدیر گروه گفت پیشنهاد شده ما بری
سه شنبه تو کلاس ۴-۶ عصر فشار همکار جان افتاده بود و دانشجوها به دادش رسیده بودند که نخورده بود زمین
ناچار روزه شو شکسته بود 
من در حد پنج دقیقه تو اتاق دیدمش چون باید میرفتم کلاس ۶-٨
گفت اونم کلاس داره ولی با بچه های دکترا هست و تو همون اتاق گروه تشکیل میده
من رفتم کلاس و وقتی برگشتم نبود
بهش زنگ زدم که کجایی؟ میتونی رانندگی کنی؟ 
گفت زنگ زده همسرش اومده و در راه. درمانگاه هستند
سرم زده بود و فرداش که اومد حالش خیلی بهتر بود
می‌گفت روز قبلش که ر
می بینم که همه مون اعمال قانون شدیم و مثل بچه های خوب، فقط رفتیم سراغ دامین های ir.  :)
این روزها همه تو خاک میهن هستن و میرن سراغ فارس نیوز و تابناک و تسنیم!:) چه پسرای خوبی..چه دخترای ماهی:)..اینستاگرام، تلگرام و یوتیوب: اخ! جیز!:)
با قطع شدن اینترنت بهتره یکم چشمامونو باز کنیم ببینیم چند نفر با هم تو خونه زندگی میکنیم و آیا یارانه و کمک معیشتی که میدن یا بناست بدن با تعداد میخونه یا نه!:)
جدا از اونایی که کسب و کار اینترنتی دارن، ولی برای بقیه که بد ن
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین
بورس باز است. استادمان را می‌گویم. در طی 4 ساعت اسمی آزمایشگاه، 45 دقیقه با تاخیر می آید، یک ساعت زود تمام می کند و این بین هم یک گوشه نشسته است و زل زده است به شاخص های بورس روی لپتاپش و همسرش که دانشجوی دکتری است و اسما TA، دارد تنهایی یا نهایتا با یکی دو تا از دانشجویان آزمایش ها را انجام می دهد و بقیه دانشجوها یک گوشه از آزمایشگاه نشسته اند و حرف می زنند. باور کنید دارم دقیق دقیق در مورد دانشگاه شهید بهشتی صحبت میکنم.
به گواه طول صوت های کلاس تئ
 
یکی از چیزایی که به نظرم هر چی بدی کم نمیشه که هیچ، بیشترم میشه علمه. نه فقط بخاطر این که وقتی میخوای یه چیزی به بقیه یاد بدی مجبوری خودت بیشتر یادش گرفته باشی، یا نه فقط به این دلیل که دانسته هات تثبیت میشن، یه علت دیگه اش اینه تو بلد نیستی و بقیه یادت میدن، گاهی بدون اینکه بدونن!
 
امروز پیام داده که نمیدونی از ایران داک چنتا پایان نامه میشه گرفت؟ هر هفته پنج تا؟ یا کلا پنج تا؟
من این شکلی بودم
مگه میشه از ایران داک پایان نامه گرفت؟!! هیچی دیگ
تا یه ذره برف بارون یا باد میاد اینترنت کند یا قطع میشه.این به کنار،آنتن موبایل و کدهای بانکی هم کار نمیکنن.
وزارت بهداشت از صبح چهار تا پیام بهداشتی فرستاده.اولیشو که خوندم گفتم ریدی وزارت بهداشت.این پیام رو اگه یک ماه پیش میفرستادی میمُردی؟نمیدونم چرا همه چیز رو نابود شدن امنیت ملی میبینن.باور کنین نیست.
یه ویدئو از خانم مینو محرز دیدم که نکته ی خوبی توش بود.گفته بود اگه استرس بگیرین و بترسین سیستم ایمنی بدن تون ضعیف میشه و زودتر مریض میشی
ای به تصدق سرانگشتانتان که هم گچ وماژیک را تجربه کرد هم کیبورد کامپیوتر و گوشی  هم ایستادن های زیاد در کلاس واریس و کمر درد برایتان به یادگار گذاشت و هم آرتروز گردن در خانه  هم نافرمانی های دانش آموز و گاه وقاحت ایشان در کلاس آزردتان هم غیبتشان و حیله گری کودکانه شان در دنیای آموزش مجازی هم فک وحنجره در واقعیت به انواع مشکلات دچار شد و هم ارسال صدا ...ای معصوم ترین در چرخ روزگار و ای بی نظیر ترین روزت مبارک❤❤❤  
 
این رو امروز بچه های کلاس به
دیروز عصر خوابیدم و ساعت ۹ شب پا شدم! 
و چنین تا ساعت ۴ صبح خوابم نبرد و اول هفته رو خیلی تلو تلو خوران و لنگ ظهر بیدار شدم و ماشالله به من...
سر بحثا و اتفاقای این مدت اعصابم خورده زیر پوستی...
ناامیدم از همه ارتباطات دوستانه ای که داشتم....
من از دوستایی که توی کشور قبلی داشتم جز یکی دو تاشون دیگه علاقه ای به بقیه ندارم....دقیقا همون یکی دو تایی که هی وقت دوست نزدیک حسابشون نمیکردم ولی روزگار باید به من بفهمونه همونا از بقیه عادل تر و قدردون تر و نر
(لیلی با سرعت وارد اتاق شده و نوعی خوشحالی از خود نشان داده و به همان شکل خارج میشود و چند ثانیه بعد دوباره وارد شده و خوشحالی جدیدی از خود نشان داده و مجددا خارج میشود و چند ثانیه بعد کاملا عادی وارد اتاق شده و رو به دوربین صحبت میکند)
لیلی: خب، کدومش؟ میدونی، خودم دومی و بیشتر دوست داشتم، خاصتره ... اولی بعضی جاهاش کپیه ... چندتا ایده دیگه‌م دارم ولی واسه الان خوب نیست ... مثلا بعد اینکه ازدواج کردیم حلقه‌ت و ببوسی ... مث رائول ... یا مثلا با انگشتت
وَاعلم أَنّ أمامک طریقا ذا مسافة بعیدة و مشقة شدیدة و أنّه لاغنی بک فیه عن حسن الاِرْتِیاد!  امسال چهارمین سالی است که می‌خواهیم کنار شما باشیم. در "ارتیاد" به بهانه انتخاب رشته جمع شده ایم. و به بهانه‌ کلمات. می‌خواهیم روایت‌ها و تجربیات آدم‌های مختلف را از زبان خودشان بشنویم. هشتگ‌ها حرف ها را مرتب تر خواهند کرد.  ما چند دانشجوی سال دومی بودیم، که به قدرت کلمات ایمان داشتیم، پای حرف‌ها و درد‌دل‌های دویست‌ و ‌هفتاد و‌ هشت دانشجو از رش
** این مطالب مربوط به اسفند 97 هست ولی اون موقع نتونستم بیام بنویسم. الان می نویسم (4فروردین 98)

از تعطیلات بین دو ترم که یعنی اول بهمن تا 12 بهمن که اومده بودم خونه ، احتمال می دادم با رفتنم به اردوجهادی خانواده مخالفت کنند! چرا؟! خلاصه بگم چون دیگه ترم قبل دو تا درس رو افتادم پدرم گفتند دیگه عید خبری از اردو جهادی و اینا نیست! منم گفتم افتادنم به خاطر این اردوها و کارها و فعالیت ها نیست ...
واقعا هم به خاطر این ها فعالیت ها تو هیئت و بسیج و کارهای فره
رویا پیامک دهد که با سلام و احترام، بازهم میایی گول بمالیم به سرت، و این ترم برای ما فداکارانه تدریس بفرمایید؟
و من پاسخ همی فرستم که کور خوندید! فوطینا!
با بنزین لیتری 30 هزار ریال اونم با این ترافیک دهشتناک از این سر تهران راه بیفتم اون سر تهرون که به پنخمه ها(پخمه +نخبه) های ساختمون چهار طبقه بی آسانسوری که اسمشو گذاشتید دانشگاه بیام درس بدم؟ 
بعد کل طول ترم احوال ما رو نپرسی ولی آخر ترم که میشه هر از گاهی تلفن بزنی که آقای دکتر، میشه به فلان
زهرا جان سلام
چندماه پیش وقتی یکی از دانشجوها از مشکل زندگیش برام گفت و این که لازمه زودتر کاراشو تموم کنه. براش از تو گفتم و این که اهل محل "ماما" میان پیشت و حاجت روا میشن.
چند وقت بعدش فکر کنم بعد عید غدیر و خوابهای عمو برام پیام فرستاد که خوابتو دیده. این طور نوشته بود
"
سلام آقای ... حالتون چطوره؟ خونواده خوبن ؟ عیدتون مبارک باشه جای زهراجان هم خالیه ..خداوند صبر عطا کنه من دیشب خوابشو دیدم .. روی تخت بیمارستان بود انگار بعد از حادثه بود اما ک
1-  از خوبی های کلاس مجازی دانشگاه اینه که :
از خواب بلند میشی، میری دست و صورتت رو میشوری و بعد خیلی راحت میری میشینی سر کلاس.
چون عموما این استادِ که فقط حرف میزنه، زود هم خسته میشه و کلاس رو زودتر تعطیل میکنه:) یه استاد داریم که سه ساعت رو درحالت عادی و یه ضرب درس میداد. الان خودش وسطا کم میاره، به دو ساعت و بیست دقیقه رضایت میده و میگه پاشین برین.
 
2- وقتی به صورت مجازی سر کلاسی، برای مامانت دقیقا این معنی رو میده که تو توی خونه ای و داری برای خ
 
شما یادتون نمیاد. هرچی بدبختی و مصیبت و فحش و فضیحت توی استادیوم های فوتبال داشتیم، کار «یک عده تماشاگرنما» بود و بس. یعنی همه صد و نود و نُه هزار و نهصد و نود و شش نفری که توی جایگاه تماشاگران استادیوم آزادی نشسته بودند، خیلی مؤدب و دقیقاً طبق بخشنامه های فرهنگستان زبان و ادب پارسی، فوتبال نگاه می کردند و شش ساعت تمام، تیم شان را تشویق میکردند، اِلا همین 4نفر تماشاگرنما، که کل استادیوم را به هم می ریختند، مطالبی درباره سماور و خودروی خاور
حال عجیبی است؛ شاید هم خوب. مدتی است درگیر یک آرامش درونی‌ام و کم پیش می‌آید چیزی عمیقاً تکانم بدهد. شاید هم بی‌تفاوتی است؛ نمی‌دانم! هرچه هست آرامم کرده. کارهای روزمره‌ام را انجام می‌دهم؛ غذا می‌خورم، غذا می‌پزم، لباس‌های رنگی و مشکی‌ام را جدا می‌کنم و می‌شویم، اتاق و وسایلم را مرتب می‌کنم، کتاب می‌خوانم، ویراستاری می‌کنم، به باشگاه می‌روم، آهنگ گوش می‌دهم و گاهی هم می‌زنم زیر آواز و انگار مشکلات زندگی حواله شده به کتف چپم! ذهن
نکاتی برای جزوه نوشتن سر کلاس: 
یکی از دغدغه های همه دانشجوها اینه که با سرعت تدریسی که استاد داره نمی تونن یه جزوه مفید و خوب بنویسن و همیشه با این مشکل روبه رو هستند که اگه تمرکزشونو بزارن روی جزوه نوشتن از درس عقب می مونن و نمیتونن بفهمن که استاد چی گفته و اگه جزوه ننویسن نکات ریز و مهمی که استاد گفته رو از یاد خواهند برد. البته ممکنه دوستاتون جزوه تهیه کرده باشن ولی اگه از اون دست دانشجوهایی باشید که نمی تونن از روی جزوه کسه دیگه ای درس بخو
چشماش قرمزه از اشک و ازم قایم میکنه. به روی خودم نمیارم. پشت بهم خوابیده رو تخت و میدونم که بیداره. از غمی که از دلش داره منتقل میشه به دلم مطمئنم که بیداره. از حرفایی که پشت تلفن به دانشجوش داشت میگفت مطمئنم. میگفت بالام جان! زمان مرگِ آدم عوض نمیشه. نه یک لحظه عقب ، نه یک لحظه جلو. فقط طرز مردنه که عوض میشه. با تصادف یا با سکته. با گلوله یا با سقوط. عاقبت بخیری یا با ... میگفت باید درست زندگی کنیم تا درست بمیریم. میگفت مرگ زمانش ثابته و با سرعت داریم
دانشکده‌ هر سال، اردیبهشت ماه، به مناسبت روز معلم، یه مراسم داره به اسم «یاد استاد». معمولا هم روالش اینه که استادها یکی‌یکی میرن رو سن و چند دقیقه‌ای حرف می‌زنن و چند تا سوال جواب میدن و یه خاطره تعریف می‌کنن و آخرش هم یه شاخه گل یا یه هدیه‌ی کوچیک می‌گیرن و برمی‌گردن سر جاشون.
چند سال پیش، مدتی قبل از این مراسم، دکتر میرعمادی که از استادهای دانشکده بود، فوت کرد. نمی‌دونم وقتی مراسم داشت برگزار می‌شد چهلم ایشون گذشته‌بود یا نه. ولی ما
"نوشتن پست حین شنیدن آهنگ نمیدونی چقد دلم میخواد از شایع"
برعکس عنوان از دیروز شروع میکنم :)
دیروز سرویس داداشم نیومد و خودم بردمش مدرسه و "ف" رو هم برداشتم رفتیم دانشگاه از 8 صب درس بخونیم *_*
ساعت 12 تا 1 ta داشتم
دانشگاه بودم که ta مون گفت کلاس تشکیل نمیشه و من چقد خوشحال شدم :)
"س" زنگ زد گفت دارم میام دانشگاه ولی کارت ندارم بیا ببینیم میتونیم یجوری من بیام تو یا نه
رفتم دم در منتظر "س" همینجوری وایساده بودم منتظر عاقا که بیاد یهو یه نگهبانی اومد
-دان

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها