نتایج جستجو برای عبارت :

یادداشت های یک درونگرا (9)

اختلافات زوج های درونگرا و برونگرا
وقتی دو انسان درون‌گرا و برون‌گرا رابطه زناشویی خود را شروع می‌کنند، باید بدانند ممکن است هرگز به توافق نرسند مگر اینکه بتوانند به نکته‌های مهم و حساسیت برانگیز زندگی خود واقف شوند و در مواردی به تعامل برسند. حالا این سوال پیش می‌آید که از کجا بفهمیم درون‌گرایی یا برون‌گرا؟
ادامه مطلب
سلام !
همه مون تو طبقه بندی های تیپ شخصیتی 2 تا تیپ معروف و کلی تر رو بیشتر میشناسیم، درونگرا و برونگرا.
هر کدوم دنیا و ویژگی های خودشون رو دارن، و نمیشه گفت این از اون یکی بهتره، حالا سوال من اینه؛ 
لزوما یه آدم درونگرا باید در کنار یه آدم درونگرا قرار بگیره تا به مشکل برنخوره، یا اوقات شاد بهتری داشته باشه؟، یا باید با هم فرق داشته باشن تا حال شون بهتر باشه و به مشکل نخورن (یعنی برونگرا با درونگرا).
ادامه مطلب
■ همه درونگراها خجالتی هستن!
□ می دونین حقیقتش اینه که درونگراها به یه دلیل برا تعامل با آدما نیاز دارن.
اونا فقط محض اینکه ارتباط برقرار کرده باشن شروع به حرف زدن نمی کنن!
اگه شما می خواین با یه درونگرا ارتباط برقرار کنین خیلی ساده فقط کافیه شروع به حرف زدن کنید!
نگران نباشین که اینکار ممکنه ناراحتشون کنه!
قدم اول رو بردارین و انتظار یه مکالمه آروم و خوب رو داشته باشین!
سلام و طاعات تون قبول باشه ان شاء الله.
پسری هستم زیر 25 سال، بسیار درونگرا هستم و مجرد، یه خونه کوچیک دارم، کارمندم و دارای یک بیماری شایع به نام پرولاپس (افتادگی دریچه میترال قلب) هستم.
بیماریم گاهی اوقات اذیتم میکنه اما بیشتر از تیپ شخصیتی ام ضربه می‌خورم و حالم بدجور گرفته میشه. از طرفی دوست دارم ازدواج کنم و با کسی هم ازدواج کنم که برخلاف خودم باشه تا بتونه منو کامل کنه.
نمی‌دونم آیا درست فکر می‌کنم یا نه؟ یا باید دنبال یکی مثل خودم باشم
اتفاقی اومدم پست سرآغازو خوندم . خندم گرفت .نوشتم اینجا به راحتی و با فراق بال صندوقچه ی دلم را باز میکنم و از هرچه بخواهم مینویسم . ولی تو این دوماه بعد از گزاشتن اون پست هیچ پستی نزاشتم چه برسه که بخوام صندوقچه ی دلمو باز کرده باشم . هربار میومدم یه چیزی منتشر کنم میگفتم نه ، ولش کن ، این مال خودمه نباید به کسی بگم . نمیدونم مشکل چیه . شاید من خیلی درونگرام .تو اون پست نوشتم اینقدر مینویسم و مینویسم چون عاشق نوشتن هستم . اونوقت تو این دو ماه خیلی
سلام
دختری درون گرا هستم که دنبال یه شغل انفرادی می گردم. دلیلش هم این هست که تعامل با آدم های مختلف انرژی زیادی از من می گیره و زود خسته میشم. کلا"از مکان های شلوغ فراری هستم. نه خجالتی هستم و نه مغرور. تعریف از خودم نباشه نقاشی و خطم خوبه، به زبان انگلیسی تا حدی آشنایی دارم، شعر میگم و داستان کوتاه و دلنوشته ادبی هم نوشتم.
یه دوره طراحی صفحات وب رفتم که برای کسب درآمد خیلی خوب بود ولی متاسفانه تعطیل شد. می دونم که برون گراها درکم نمی کنن و انگ م
سلام به همگی. امروز می خواهم یه نکاتی رو بگم که شاید هر کسی بهش اشاره نکنه تو این روزها.
روزهای امروز تقریبا همه ی مردم دنیا یه جور دیگه می گذره. یه سریا از فرط فشار دیگه نمیتونن تحمل کنند و یه سریا مثل من(درونگرا ها اکثرا) نمیخوان قرنطینه هیچ وقت تموم بشه!حالا فرق درونگرا ها و برونگرا ها چیه؟(واقف باشید که درجه داره.مثلا من تقریبا درجه آخر درونگراییم)درونگرا ها با خودشون راحتن.از تنهایی انرژی میگیرن.همش در حال حرف زدن با خودشونن. یه سری ها در ح
خب. بچه ها تصمیم گرفتم عکوان مطلبو پادشاه رابطه بذادم.
بنظرم یه نوع شخصیت اینشکلی وجود داره‌
این نوع شخصیت طبق اهداف شون که بد هم نیست جلو میرن با همه ارتباط خیلی خوب و گرم و صمیمی برقرار میکنن. ولی یه باگی دارن.
این افراد در برابر افراد درونگرا خیلی پررنگ دیده میشن و درونگرا ها عموما فکر میکنن که صرفا بخاطر اینکه با اونا صمیمی و اوکی رفتار میکنن ینی ازشون خوششون اومده و خیلی خوب میتونن باشن براشون پس بهشون وابسته میشن. چون اودشون نمیتونن با
با عرض سلامی دوباره
مطلبی که قصد دارم در این پست بهش بپردازم مربوط میشه به یکی دیگر از مفاهیم شخصیت شناسی یعنی درون گرایی یا برون گرایی.
اصولا ما درون گرایی یا برون گرایی رو با صفاتی همچون منزوی بودن یا اجتماعی بودن. پرحرف بودن یا کم حرف بودن، ریسک پذیر بودن یا محافظه کار بودن می شناسیم.
همان طور که می دونید اولین بار این دو مفهوم رو کارل یونگ به کار برد، ولی او تعریفی روانشناختی از این دو مفهوم ارائه داد: اصولا گرایشات، علایق و دغدغه های ما یا
سلام دوستان جان 
دوستان من یه دختر مجرد و درونگرا هستم و همیشه سرزنش میشنوم از این که من چرا غیر اجتماعی ام. دیگه خسته شدم از بس شنیدم بهم میگن منزوی... 
دوستان من زیاد اهل رفت و آمد با کسی نیستم، البته اگه شرایط اقتصادیم اجازه بده دوست دارم زن داداشم و خواهرم که دوست شون دارم برای شام و ناهار دعوت کنم، ولی خودم دوست ندارم برم خونه شون. 
از طرفی ام با فامیل مادر و پدرم اصلا ارتباط ندارم و دوست ندارم عروسی چیزی میشه برم. دور از جون مراسم ختم و این
سلام 
من خیلی زود میرم سر اصل مطلب؛
راستش مشکل من تو ارتباط برقرار کردن هست، و این قضیه خیلی رو زندگی من تاثیر منفی گذاشته . اون جور که خودم حس میکنم من هم درونگرام هم خجالتی. و این که این دو تا ویژگی هر دو در من هست، به شدت من رو کم رو و منزوی کرده.
تا این اواخر من فکر میکردم که فقط اعتماد به نفسم خیلی ضعیفه، اما وقتی تو همه ی این ۱۹ سال زندگیم بازنگری کردم دیدم من با همون یکی دو تا دوستم که خجالتم جلو شون کامل ریخته و یه جورایی جلوشون اعتماد به نف
■ درونگراها حرف زدن رو دوست ندارن!
□ اشتباه محضه!
واقعیت اینه که درونگراها حرف نمی زنن تا وقتی که چیزی وجود داشته باشه که ارزش مطرح کردن داشته باشه‌‌.‌‌
اونا از مکالمه های روزمره بی معنی و سلام و احوال پرسی های الکی بیزارن‌‌.‌‌
درباره چیزایی که بهش علاقه دارن یا موضوعاتی که درباره اش اطلاعات خوبی دارن بپرسین و می بینین که اونا تا چند ساعت یا حتی چند روز آینده ساکت نمی شن!
■ درونگراها حرف زدن رو دوست ندارن!
□ اشتباه محضه! واقعیت اینه که درونگراها حرف نمیزنن تا وقتی که چیزی وجود داشته باشه که ارزش مطرح کردن داشته باشه‌‌.‌‌اونا از مکالمه های روزمره بی معنی و سلام و احوال پرسی های الکی بیزارن‌‌.‌‌ درباره چیزایی که بهش علاقه دارن یا موضوعاتی که درباره اش اطلاعات خوبی دارن بپرسین و ببینین که اونا تا چند ساعت یا حتی چند روز آینده ساکت نمیشن!
نحوه رفتار با کودک درونگرا به چه صورت است؟
کودک درونگرا
بسیاری از کودکان مثل گل قاصد هستند به این معنی که خودشان را می توانند با هر شرایطی تطبیق بدهند، بعضی دیگر مثل گل ارکیده هستند. یعنی آنها به محیطی که در آن پرورش می بینند بسیار حساس هستند، که این گروه از شخصیت از کودکان قاصدک بهتر عمل می کنند، اغلب سالم ترند و نمرات بهتری به دست می آورند و از روابط قوی تری بهره مند هستند.
کودکان درون ‌گرا برای تجدید قوای درونی خود احتیاج به این دارند که تن
فکر می‌کنم انعطاف پذیری‌ام در حد قابل قبولی داره بهتر میشه، این رو از شناور بودن برنامه‌ریزی دید و بازدید دوست و آشنا و فامیل در سفر به تهران میشه دید، برنامه‌های دیداری که دو هفته قبل ست کردم هیچ کدام شبیه برنامه اولیه پیش نمیره ولی من شاد، راضی و خوشحالم و از این تغییرات لذت می‌برم :) تو mbti میگن وقتی یک J هستی با آپشن P. مثل روزی که فهمیدی حسن ریوندی در تست mbti درونگرا است و با چشمان گرد شده گفتی مگه میشه؟ :)
نحوه رفتار با کودک درونگرا به چه صورت است؟
کودک درونگرا
بسیاری از کودکان مثل گل قاصد هستند به این معنی که خودشان را می توانند با هر شرایطی تطبیق بدهند، بعضی دیگر مثل گل ارکیده هستند. یعنی آنها به محیطی که در آن پرورش می بینند بسیار حساس هستند، که این گروه از شخصیت از کودکان قاصدک بهتر عمل می کنند، اغلب سالم ترند و نمرات بهتری به دست می آورند و از روابط قوی تری بهره مند هستند.
کودکان درون ‌گرا برای تجدید قوای درونی خود احتیاج به این دارند که تن
با سلام و احترام به کاربران عزیز‌
من ۱۹ سالمه و دخترم، من به شدت درونگرا هستم، آدم اجتماعی نیستم. (بابام همیشه بهم میگه تو ضعیفی)، و منم غصه میخورم.
اصلا نمیتونم با افراد جامعه رابطه برقرار کنم، و انگار یه ترسی میاد تو وجودم و نمیذاره حرف بزنم. تو دوران دبیرستان هم همین طوری بودم. یه خواهر دارم که با بی زبونیش، زندگیش به فنا رفته... و بابام همیشه بهم میگه که تو هم آخرش مثل خواهرت میشی و با بی زبونیت زندگی نمیبینی! و منم گریه میکنم.
اصلا تو اجتماع
ترس در طوطی های غیر فعال 
به خاطر داشته باشید طوطی هایی که دارای اسباب بازی های فراوان برای جویدن می باشند و به جای بازی های فعال و فکری مدت زیادی را به بازی با آن ها می پردازند،
مشاوره و آموزش درمان بیماری پرندگان زینتی 
دچار افزایش رفتار های درونگرا و کاهش اعتماد به نفس و فعالیت می گردند و همین نکته یکی از عوامل افزایش وحشت در پرندگان می باشد. به علاوه رژیم غذایی محدود و نامناسب و خواب ناکافی، یا قرار گرفتن در قفس کوچک باعث بازگشت واکنش های
هستیا ایزدبانوی آتشکده است و آتشکده خانه را روشن میکند و گرم و صمیمی نگه می دارد.
ویژگی های هستیا:
*در کودکی دخترانی احساساتی هستند.
*در مقابل کاری که می کنند انتظار تشکر ندارند.
*یک بعد معنوی و آرامش دارند.
*به خاطر رضای خدا و نفس عمل کار می کنند نه به خاطر امور دنیوی.
*متمرکز بر کار است.
*اگر ازدواج نکنند افسرده نمی شوند.
*در منزل هستند و برایشانمهم نیست که دیگران چه میگویند.
*در کودکی درونگرا و کم توقع اند.
*اکثرا زنان هستیا سالم هستند.
*اهل غیبت ن
از جمعه شب که خونمون دزد اومد و فائزه هم تو خونه تنها بود یک ترس خاصی از همه چیز پیدا کردم. واقعا اعصابم بهم ریخته.یعنی وقتی به این فکر میکنم که اگه من جای فائزه بودم و وقتی در رو باز میکردم میدیدم دو نفر تو تراس حیاط هستن و منم تو خونه تک و تنهام چه حالی بهم دست میداد....
حتی فکر کردن به چنین صحنه ای برای فائزه هم از درون نابودم میکنه خداروشکر که به خیر گذشت و دزد ها فرار کردن...
کمتر از ده روز دیگه کنکورمه و فکر میکنم رتبه خوبی بیارم اگر خدا بخواد
ذ
چراا بعضی خانم ها انقدرررر دوست دارن حرف بزنن؟؟
نمونه اش بنده...
البته چندساله که خودم رو خیلی محدود کردم
ولی بچه که بودم، از اینهایی بودم که یک ریییییییز حرف میزدم :)
قوه خیالم هم قوی بود
یه عالمه چیز هم میساختم و میگفتم.
بعد کم کم یاد گرفتم که بنویسم.
نوشتن رو که شروع کردم حرف زدنم کمتر شد.
کمتر
و کمتر...
الان به جایی رسیدم که به زور از زبونم حرف می‌کشن.
اماا...
خب این جلوی انحرافاتی رو گرفت، ولی خیلی هم خوب نبود.
چون من تنها شدم. چون روابط اجتماعی
بچه که بودم...موقعی که که تازه دست راست و چپمو تشخیص میدادم و میتونستم کلماتو بدون اشتباه تلفظ کنم، علاقه شدید و خفنی به نوشتن داشتم...از اونجایی که هنوز مهد هم نمیرفتم چه برسه به مدرسه و مامان و بابامم سواد درست و حسابی نداشتن که خوندن و نوشتن یادم بدن اومدم و برای خودم یه خط  اختراع کردم... از تمام هوش و ذکاوتم استفاده کردم که کسی نتونه حرفایی که مینویسم و رمز گشایی کنه... مثلا خیلی دلم میخواست برای نشون دادن کلمه آسمون از ابر استفاده کنم ولی از
این روزها، تقریبا هر کسی که حالم رو می‌بینه بعد از کمی حرف زدن، ازم میپرسه مگه اون چی داشت که تو دوستش داشتی؟
حق دارن.
هیچ وقت چهره جذابی نداشت. بسیار درونگرا بود. شاید اگر من هم یکسال با او دوست نبودم، هیچ وقت نمیتونستم اینطور دوستش داشته باشم.
اما اون روزهایی که من دوستش داشتم، او دریایی در درون داشت: شریف بود و این چیزی نیست که این روزها زیاد ببینی. بخشنده بود. دوست داشتنی و مهربان بود. صبور بود.شنونده خوبی بود. محبت کردن بلد بود. و من قانع بو
حرف حق رو زدم 
مطمئنم
تک تک کلماتی ک بیان کردم حق مطلق بود
ولی خب اشتباهم تن صدای بلند و بغض اخر بود
که تهش مجبور شدم خودم برم معذرت بخوام
البته خب نه برای حرفی که زدم بلکه برا صدای بلندم
میدونید معتقدم حتی حق داشتن هم توجیه ناراحت کردن کسی نیست
نه اینکه بخوام همرنگ جماعت بشم یا از حقی کوتاه بیام
ولی خب توی بزرگ ترین هدفم که شاد زیستن( شادی دِل) این ناراحت نکردن و نشکستن دل کسی جز شرایط مهمه
ولی خب اصولا با اینکه خیلی ها دوستم دارن
و افراد خوب زی
الان یک هفتس میام این دانشگاه
امروز هوا بشدت سرد بود لوله کشی خونمون یخ زده بود
خداروشکر همه چی خوبه و واقعا راضی هستم
اصلا پیام‌نور ک بودم حس نمیکردم دانشجو هستم :/
اما اینجا کلی همایش وجلسه وکلاس آموزشی وهسته علمی و...
فقط هنوز انتخاب واحدم‌ مشکل داره
یه مشکل دیگه هم هست من بشدت آدم درونگرایی هستم
هنوز یه دوستم پیدا نکردم.خیلی دوست دارم بابچه ها آشنا بشم اما نمیدونم یه ترسی هست 
هرچی باشه کم از دوست نرنجیدم :|
عاغا چجوری چند جلسه نمیان سرکلا
به فرزندان خود توجه کافی داشته باشید.

فرزندان در تمام مراحل رشد به توجه عاطفی والدین نیاز مندند و کمبود
توجه ،سبب بروز نابهنجاری های رفتار ی  و اختلالات روان شناختی  می گردد و
کودک  از دوران مهد کودک و پیش دبستانی درونگرا ، منزوی و بیش از اندازه
وابسته می شود .

اگر  والدین فقط زمانی که کودک خوشحال است و رفتا های مناسبی از خود بروز
می دهد ،به نیاز های عاطفی او پاسخ دهند ، کودک یاد می گیرد که احساسات
منفی خود را سرکوب کند تا
ادامه مطلب
تمام دیشب به زندگی در طبیعت، دور از آدم‌ها و تکنولوژی فکر می‌کردم و تصورش قلبم را پر از آرامش کرد.برای من درونگرا هیچ‌چیزی لذت‌بخش‌تر از غار شخصی خودم و سکوت محض نیست. بارها خیال کردم به جایی خلوت با تراکم کمی از آدم‌ها سفر می‌کنم و زندگی می‌کنم و کیف می‌کنم. بارها تصورش کردم اما فقط تصور ماند. همیشه در پس این خیال ترس همراه بود.جامعه ما تنهایی را نشانه افسردگی می‌داند. ما آدم‌های تنها را دیوانه و بی‌خیال و بی‌مسئولیت تصور می‌کنیم و ا
یکی از دخترای ایرانی که توی یه استان دیگه زندگی میکنه
و از من حدود 5 سال بزرگتره
افسردگی داره
دختر خیلی خوبی هست
درونگرا هست
ولی خب افسردگی هم داره
یعنی من چند بار باهاش صحبت کردم و احساس کردم که خیلی به مرز افسردگی رسیده
نه ماه دیرتر از من اومده اینجا
و جالبش اینه که اولش که اومد با دو تا ایرانی هم خونه بود
بیست روز نشده یه خونه برای خودش گرفت و رفت اونجا
که ازاد باشه و رها
و الان به شدت افسرده شده
یادمه همیشه بهم میگفت که وای خدا تو چقدر عذاب م
سال 97 اولین سال در زندگی منه که تصمیم گرفتم کتاب بخوانم و یکم خوندم. نکته قابل توجه اینجاست که 20 کتاب از 22 کتاب امسال رو توی تابستون خوندم. باز هم 22 کتاب در سال خوبه برای شروع اگه بتونم هر فصل امسال مثل تابستون سال پیش بخونم واقعا حداکثر کتابی میشه که تو یک سال خوند. از این 22 کتاب تعداد زیادیش رو از کتابخونه محل گرفتم و فقط 3 تاش رو خودم خریدم. با اینکه کتاب های شاهکار رو نمیشه تو کتابخونه ای که هیچ بودجه ای واسه خرید کتاب نداره و همش اهدایی پیدا
بالاخره درونگرایی خوب است یا برونگرایی یا میانگرایی؟
 
من مطمئن هستم که تا به حال خیلی اوقات از خود پرسیده اید که آیا شما درون گرا هستید یا برون گرا. برای بعضی افراد این انتخاب آسانی نیست. ولی برای بیشتر ما سخت است که بین این دو امکان انتخاب نماییم.سخت بودن پاسخ به این سوال به دلیل تقسیم کردن دیدگاه به فقط دو نظر است و این نگرش به شخصیت افراد خیلی وقت است که منسوخ شده است. بیشتر ما جایی در میان این دو امکان قرار داریمچند نفر درونگرا را می شناسی
سلام به همه
دوستان من میخواستم بدونم چطور میشه وارد دنیای نمایش شد، و اینکه بعدا میشه وارد بازیگری هم شد؟!، حتما باید پول و پارتی و امثالهم همراهش باشه یا نه، اگه کسی تلاش کنه هم میشه؟، فقط باید کلاس بازیگری رفت یا نه راه های دیگه ای هم وجود داره؟، تو سن 20 سالگی چیز در دسترسی هست یا... ؟
یه آدم برونگرا با تیپ INFP، درونگرا، شمّی، احساسی، ملاحظه کننده و رویا پرداز میتونه تو این زمینه ورود کنه و موفق بشه؟
هر نظر مفیدی دارین بگین ممنون میشم.
ادام
سلام به همه خانواده برتری های گل و عزیز
یک هفته ای هست که برای پرسیدن سوالم دو دلم . چون اینقد به نظر خودم غیر عادی و مسخره هست که حتی بهم بخندید .
ولی خوبیش اینه که شما منو در واقعیت نمیشناسید و حتی اگرم مسخرم کنید !
من یک دختر جوان هستم که کلا اهل دوست و رفیق و بیرون رفتن از خونه و دور همی های دوستانه و... نبودم از اول. همین جوری تو خونه بزرگ شدم  سرم تو درس بود و کتاب و اصلا رغبتی به رفتن در اجتماع،حتی عروسی و عید دیدنی و... نداشتم .
درونگرا و خجالت
کم حرفی بهتر است یا پر حرفی؟ به چه افرادی کم حرف گفته می‌شود؟ آیا کم حرفی در مردان بیشتر است؟ برخی افراد بسیار خوش صحبت هستند و در هر جمعی که باشند کانون توجه قرار می‌گیرند و به راحتی با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند. در مقابل برخی دیگر بسیار آرام و کم حرف هستند و اصولا در جمع و میهمانی‌ها بیشتر شنونده‌اند. از لحاظ شخصیتی گروه اول را برونگرا و گروه دوم را درونگرا می‌نامند. به عبارتی این تفات‌های فردی و شخصیتی آدم‌ها است که آن‌ها را از هم
گاهی وقتا دلت میخواد تنها باشی ولی باید تو جمع بمونی و یا میخوای کسی یا کسانی باشند ولی هیچکسی نیست.اینجور مواقع کل دنیا دست به دست هم میدن تا که اونی که میخوای نشه.یه چیزی مثل برف وسط پاییز!از همون لحظه وایسادن بی آر تی حدود صد متر پایین‌تر از ایستگاه آتی ساز تا الان که سوار تاکسی تجریش-کرج شدم،حس عجیبی داشتم که احتمالا اسمش فرسودگی باشه.فرسوده عین ژیان مدل شصت‌وهشت سبز.دلم میخواد سرمو بچسبونم به شیشه سرد تاکسی زرد،بدون اینکه هیچ مزخرفی تو
داشتم به بچه‌ها می‌گفتم من توی محیط جدید که قرار می‌گیرم اصولاً حرف نمی‌زنم، ارتباط نمی‌گیرم و سخت وارد اینتراکشن میشم. تصورم از خودم همیشه این بوده که از اون بچه‌هایی هستم که سخت دوست پیدا می‌کنن. باید با یکی شش ماه توی یک میز بشینن تا رفیق بشن. ولی گویا تجربه، چیز دیگه‌ای رو نشون میده.دارم بیشتر حرف می‌زنم. بیشتر با آدم‌ها وارد تعامل میشم. بیشتر ارتباط می‌گیرم و به شکل ویژه‌ای بیشتر دوست پیدا می‌کنم. نمی‌دونم این روند کی شروع شده و
سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه، پسری هستم 23 ساله، تازه لیسانس گرفتم، یه مشکل دارم امیدوارم راهنمایی های شما کمکم کنه. 
بنده همه چیز رو برای خودم بزرگ و  غول میکنم، هر چیزی که شما فکرش رو بکنید، پشت هر فکری که میکنم یه ترس پنهان خوابیده و از انجام هر کاری دلهره دارم، روابط عمومیم خوبه، خون گرم هستم، تو جمع که میشینم همه از حرفام میخندن، مسئولیت پذیرم، یعنی شونه خالی نمیکنم از کار.
اینا رو گفتم که بدونید گوشه گیر و درونگرا نیستم ولی این مشکل زن
زمان زیادی گذشت تا فهمیدم،
مفهوم شادی برای من
متفاوت تر از آن چه هست که
آدم های اطرافم از من می‌خواهند!
من آدم مهمانی‌های شلوغ و اکیپ‌های پرشور مختلط نبودم،
من آدم عاشقی‌های بی‌پروا و روزهای شلوغ جوانی نبودم،
من همیشه آنقدر ساده بودم که
سادگیم موجب دلزدگی آدم‌ها می‌شد.
عجیب بودم و غیر قابل درک!
آخر کدام آدمی با چند صفحه کتاب و یک فنجان چای یا قهوه
و قسمت جدید سریالش و
تنهایی به کافه و سینما و تئاتر رفتن خوش‌حال می‌شود؟
چه قدر عجیب است، ن
در  بازاریابی  سنتی ، شرکت ها بر پیدا کردن مشتریان متمرکز می شوند. آنها با ارائه و استفاده از تکنیک های ضعیف در بازاریابی و ایجاد وقفه در ذهن آنها سعی می کنند مشتریان را جذب کنند. تکنیک هایی مثل فراخوان های سرد، تبلیغات چاپی ، تبلیغات تلویزیون ، ایمیل های ناخواسته ، اسپم و حضور در نمایشگاهها از عمده ترین روش های جذب مشتریان در بازاریابی سنتی است.
بازاریابی درون گرا بر یافته شدن توسط مشتریان متمرکز شده است.تکنولوژی ساخت این تکنیک ها دارای اث
سلام
من یک INTJ هستم. از دوستانی که تیپ شخصیتی INTJ دارن میخوام که بیان و در این پست با هم ارتباط داشته باشیم، INTJ ها خیلی درونگرا و منظم هستن و اهل فکر و تحلیل و یادگیری، همون طور که می دونید تعداد ما نسبت به تیپ های شخصیتی دیگه خیلی کمتره، پس احتمال برخوردمون هم کمتره.
من حدود 5 سال دنبال چنین فردی هستم، پیشاپیش ممنون که نظر میذارید.
مرتبط با شخصیت شناسی:
برای تست IQ و mmpi (مینه سوتا) باید کجا برم؟
در مورد اختلال شخصیت مرزی چی می دونید؟
در انتخاب هم
صبح تا میتونستم خوابیدم، از یه جا ب بعد دیگه خوابت نمیبره اگ قبل یک خوابیده باشی، و صبحم تا یازده و اون موقعا ولو بوده باشی! بعد رفتم کتاب گرفتم، فیلم نصفه دیشبمو دیدم. و دیدم چقد بده اینا ک عمل میکنن بعد جنسیتشونو تغییر میدن. و الهی چقد اذیتن ): و خب وقتی چشمام درد میکنه انتخابای زیادی ندارم برای اینکه چیکار میتونم بکنم. خواب بزرگترین سابجکت زندگی من بوده و هست. همیشه هم بعد اینکه یکیو از زندگیم بیرون کردم توش دچار مشکل شدم، چون یهو قبل خوابم چ
واقعا میترسم از آیندم :)
توی دوران نوجوونیم تصورم از الانم این شکلی نبود خدایی. زندگی خیلی شاخ، شاد و روی روال تری رو تصور می کردم. اما خب همیشه اون چیزی که می خوایم، نمیشه دیگه. تلاشم برای پیدا کردن کار هم نافرجام مونده :( خورد توی ذوقم واقعا با این موقعیت های شغلی و با اون سابقه هایی که میخوان. متهوع میشم از اینکه هنوزم نمی تونم به استقلال مالی برسم :|
هر چی که میگذره میفهمم چه تصورات آرمانی داشتم:) نه فقط از زندگی خودم، از همه چیز. کلا دنیای بزرگ
سلام...
بذارین اول کمی باهام آشنا بشین، من یه دختر درونگرا هستم و خیلی کم پیش میاد راجع به مسئله ای با کسی صحبت یا مشورت بکنم، این مسئله یا مشکل یا هر چی که اسمش رو بذارین رو قبلا هم اینجا مطرح کردم چند ماهه پیش، ولی کمکی بهم نشد...
من الان حدودا ۶ ساله که توسط یه آدم مشکوک تعقیب میشم، نمی دونم من مشکل دارم، اون مشکل داره، یا داستانش چیه، هر چی اومدش من اهمیت ندادم، ولی هیچ تغییری تو وضعیت مون پیدا نشد، نه اون دست برداشت نه من حرفی زدم...! نمی دونم چ
سلام خدمت خوانندگان خانواده برتر
من میخواستم نظر عموم مردم رو راجع به ظاهر خودم بدونم، من تقریبا ۲۰ ساله هستم و تا حالا خواستگار به معنای واقعی کلمه نداشتم، احتمالا مشکل از ویترینی هست که مردم از من میبینن چه اخلاق چه قیافه، حالا از خودم بگم:
بیست سالمه، دانشجوی ترم ۴ پرستاری دانشگاه آزاد هستم، کسی تا حالا به من نگفته زشتم و اکثرا میگن که به نسبت خشگلم و اهل آرایش هم نیستم، قدم متوسطه و هیکلم هم خوبه، حجابم هم مانتویی ام، آستین کوتاه نمیپوش
وقتی از خودت فاصله می گیری، نه یک سانت و نه یک متر و یک کیلومتر، که سال ها، سال های نوری، درست لحظه ای که باور می کنی این موجود عجیب و غریب "تو" هستی، معجزه ای می رسد که ناگهان به یادت می آورد که بودی، چه بودی، و چه می خواستی باشی
وقتی باور کرده بودی تنها نیستی، باور کرده بودی باید تلاش کرد و تنها نماند، غرق در دنیای دیگران شد، فرصتی برای "تو" بودن نداری، زمان کم است، درست در همان لحظه، خاطرات ورق می خورند، برمی گردند به چند سال قبل، و تو می شوی هم
امروز یکهو چشمم به سن‌ اتاق افتاد‌.
بار قبل که اینقدر از روزهای بودنش گذشته بود چقدر حرف به در و دیوارش چسبانده بودم.
چقدر عوض شده ام.و ساکت.و تودار.آنقدر که دیگر نمیدانم باید خودم را درونگرا بدانم یا برونگرا.
البته نَقل حرف نداشتن نیست.نقل صدا نداشتن است.نشان به آن نشان که من بی شمار‌حرف به دیوار این اتاق چسبانده ام،اما در ذهنم.بی هیچ صدایی.با هزار نفر حرف زدم؛گله کردم،درددل کردم،دعوا کردم،غر زدم،قربان صدقه رفتم،مباحثه کردم،متلک گفتم.اما
سلام
دختری 28 ساله م که از وقتی به یاد دارم همه ش سرم تو کتاب بوده، اینکه شخصیت درونگرا و آرومم باعث شده تو تنهایی هام خودم رو با درس و کتاب سرگرم کنم، یا اینکه علاقه من به کتاب باعث شده تنهایی رو بیشتر از با جمع بودن دوست داشته باشم، خیلی مهم نیست، مهم اینه که این شخصیت از جانب دیگران همیشه تحت نظره و یه جورایی حس اون ها رو برای کنجکاوی تو افکار و عقایدش زنده میکنه. این دیگرانی که میگم شامل همه میشه منتهی تو این پست بیشتر منظورم جنس مخالف هست.
نه
کارم رو از دست دادم، چند روز پیش. اطلاع‌رسانی از طرف مدیر و از طریق تلگرام! قبلا براتون نوشته‌بودم که کارم رو دوست ندارم و تعامل با سرپرست تیم برام عذاب‌آوره، حتی خودم تو فکرم بود بعد از عید استعفا بدم و از اونجا برم. ولی طبق معمول یه اتفاق محیرالعقول جدید اومد و گند زد به برنامه‌هام، کرونا! هنوز از ادمیشن خبری نیست و واقعا اضطراب دارم. بهمن ماه که باید مکاتبه می‌کردم و استاد پیدا می‌کردم، اضافه می‌موندم شرکت تا کارهام رو انجام بدم و نشون
سلام
یه پسر بیست چند ساله هستم، سوال اولم از دخترها اینه چطوری علاقه شون رو به یه پسر نشون میدن؟ اصلا ممکنه از پسری خوش شون بیاد که نمیشناسنش؟، چه قدر احتمال داره خودشون بیان جلو؟، اصلا اگه نیان جلو چه جوری باید بری به دختری که کمترین برخوردی باهاش نداشتی حتی اسمش رو هم نمیدونی پیشنهاد آشنایی بدی و چی باید بگی؟
اصلا چرا من حس میکنم بعضی از دخترها بهم علاقه دارن، نه جذابیت ظاهری آنچنانی حس میکنم نه ملاک های دیگه ای که برای یه دختر ممکن جذاب ب
من درونگرا هستم دیگه باید واقعیت هارو پذیرفت دیگه
از نشستن یه جای دنج و ساکت و خوندن یه کتاب لذت میبرم
دوست دارم اطرافیانم تعداد محدودی باشن با همه راحت نیستم
دلم میخواد برای هر کاری برنامه ریزی داشته باشم
ولی نمیشه
بهم میگن حق انتخاب داری دوستان میگن
میگم: جانم
میگن: ما نشستیم با هم برنامه چیدیم برای عید فطر قرار شد دست جمعی بریم شمال شما هم می ای
میگم: قبلش با من هماهنگ کنین یا دست کم حق انتخاب بهم بدین
میگن:حق انتخاب داری 5 روز مسافرت یا 9 رو
محمد را پس از مدت ها دیدم. سال ها از سوم دبیرستان می گذرد همان سالی که به جرئت می توانم بگویم بهترین سال دوران مدرسه ام بوده آن هم به خاطر حضور آدم هایی مثل محمد در کلاسمان. اما محمد خیلی تغییر کرده است بسیار درونگرا شده است و خیلی کم حرف میزند انگار آن محمد دوران دبیرستان به کلی فاصله گرفته است و من هم الان دیگر جز معدود دست هایش هستم. از همان اول که من یادم هست او افکار بزرگ در سر داشت و همیشه افکارش را برای بقیه می گفت ولی خب هیچوقت یادم نمیای
با خوندن کتاب "فرزندم این چنین باید بود" به لزوم و نیاز خودم به این کلمات پی میبرم: زهد، تقوا، ورع، صبر، قیامت، معاد، مرگ، حکمت، قلب، سکوت(صمت)، گرسنگی، ریاضت و... هنوز به نصف کتاب هم نرسیدم. کتاب خیلی پر مغزیه.با خوندن کتاب نماز آیت الله حائری شیرازی به معنای واقعی نماز پی میبرم. اونقدر حکمت های قشنگ و نابی در کتاب وجود داره که حتی نمی تونم بنویسمشون پس باید فقط بخونیدشون ولی من باب مثال:
درون آدم ریشه آدمه، و برون آدم شاخ و برگ و ثمره. نه درونگر
سلام 
من امسال ۲۵ ساله میشم و تا الان خواستگارهایی داشتم که بیشتر معرفی از طریق خانواده بودن، ولی قبول شون نکردم، دلیلم هم یا از نظر ظاهری بوده یا اینکه سطح تحصیلاتش پایین تر از من بود.
من ظاهرم تقریبا متوسط به بالاست و قدم بلنده و میخوام قدش بلند باشه ، الان مدتیه که خواستگار ندارم و از نظر روابط اجتماعی خوب نیستم و راحت با کسی گرم نمیگیرم.
مشکل اصلیم همینه که مثل بعضی از دخترها پر رو نیستم و کم حرفم، از طرفی این چند ساله مشغول درس خوندن بودم
سالهای کودکی و نوجوانی خجالتی و درونگرا بودم. البته این دو هم معنی نیستند. خیلی ها فکر می کنند خجالتی ها درونگرا، و درونگراها خجالتی‌اند درحالیکه لزوماً اینطور نیست. اما من هر دو بودم.
خجالتی بودن سخت است، خیلی سخت. خیلی حرف‌ها هست که دلتان می خواهد بزنید اما نمی‌توانید. فکر می‌کنید همه توجهشان به شماست و خودتان را زیر نگاه سنگین دیگران حس می‌کنید. انگار همه شما را زیرنظر گرفته‌اند که چه می‌کنید و چه می‌گویید برای همین گاهی هیچ کاری نم
https://www.themeinwp.com/support-forum/users/kim0101/
https://www.gamespot.com/profile/kim0101/about-me/
https://moz.com/community/users/13663005
https://issuu.com/kim.ahmadi
https://ello.co/kim0101
https://speakerdeck.com/kim0101
https://forum.flightradar24.com/members/85848-kim1010
https://www.viki.com/users/kim_ahmadi_411/about
http://myfolio.com/kim0101
https://www.csslight.com/profile/hima-10
یه بار توی وبلاگ محمدرضا شعبانعلی خوندم که گفته بود در مدت زمانی که یک درونگرا به این فکر میکنه که آیا به کسی درخواست دوستی بده یا نه یا چطور اینکار رو انجام بده یه برونگرا یک یا چند رابطه رو تموم کرده ! حالا جمله دقیقش رو نتونستم پیدا کنم ولی مضمون حرفش همین بود و از این دست و اون دست کردن درونگراها برای انجام کارها میگفت و اینکه شاید بهتره گاهی موشکی عمل شه در کارها و زیاد وسواس به خرج ندیم  درمورد عاقبت کار و سخت نگیریم. گاهی به بهانه های مخت
از پروسه سخت و طاقت فرسا و دهن صاف کن ثبت نام دانشگاه که بگذریم (توی یه پست جدا خاطره شو میذارم) میرسیم به مرحله ی حوصله سر بر شروع دانشگاه با "طرح رویش" 
اینکه رویش چی هست و توی اون چه اتفاقی میفته بعدا میگم فقط خلاصه بگم یه جشنه که ۴ روز واسه کل دانشجو های دانشگاه علوم پزشکی شیراز (تمام رشته ها اعم از پزشکی دندون دارو پیراپزشکی بهداشت و ...) خودِ دانشگاه برگزار میکنه و ۲ روز مخصوص فقط پزشکی ها توی دانشکده خودشون که تشکلات دانشگاه هیچ دخالتی ندار
عمارت
دیوانخانه یکی از بناهای ارزشمند دوره زندیه درشیراز بشمار می‌ رود که در نزدیکی
ارگ کریم‌ خانی واقع شده و در گذشته به عمارت دیوان خانه کریم خان زند مشهور بوده
است. دیوانخانه بنایی دو
طبقه با پلانی مستطیل شکل است که از طریق دو راه پله طبقات همکف و اول آن به هم
متصل می شود. در میانه بنا یک ایوان و در دو طرف آن ۲ تالار قرار دارد که تالارها
بر دو ستون چوبی استوار شده است . هم شاه نشین و هم تالارها با تکنیک کاسه سازی که
نوعی مقرنس کاری است، تزئین
میون این همه سر و صدای حقوق بشری در مورد خانواده، میون این همه داد و بی‌داد در مورد خشونت خانگی علیه زنان، چرا هیچ کس در مورد خشونت کلامی علیه مردان صحبت نمی‌کنه؟
کمتر معلم و استادی به ما یاد میده، طرح نیاز صحیح با مردان رو و کمتر مادری خودش الگوی مناسبی برای برقراری ارتباط کلامی با همسره و این ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین مرحله‌ی مواجهه در زندگی مشترک به حساب میاد به نظرم.
 
توهین به شخصیت
تحقیر و نادیده گرفتن توانمندی‌ها
کوچک شمردن خانواد
سلام
۱۹ سالمه، ولی دختری هستم که دوست دارم نوع رفتار و پوششم شبیه یه بانوی ۲۲ یا ۲۳ ساله باشه، اصلا دوست ندارم دیگران منو بچه فرض کنن، اما خاله م همیشه میگه از رنگ های شاد و دخترانه بیشتر استفاده کن، نه رنگ های تیره یا روحیاتم را سرزنش میکنه، اما در همین سایت خوندم خانوم ها دلشون میخواد کمتر از سن شون به نظر برسن، ولی من دوست دارم دیگران من را پخته تر و عاقل و بالغ تر ببینن.
حتی بین دوستانم که راجع به مسئله ای نظر میدم و چون نظرم معمولا عقلانی
سلام
یه دختر 14 ساله هستم، نمیتونم با بقیه ارتباط برقرار کنم و دوست پیدا کردن برام خیلی سخته و به شدت درونگرام.
توی مدرسه به یکی از همکلاسی هام علاقه مند شدم ، اون خیلی اجتماعیه و دوستان خیلی زیادی داره ، هیچ وقت نتونستم باهاش حرف بزنم و باهاش ارتباطی بجز همکلاسی بودن داشته باشم ، البته فقط اون نیست و نمیتونم با بقیه هم حرف بزنم حتی نمیتونم سر صحبت رو باز کنم ، از طرف دیگه از بچگی لکنت داشتم و هنوزم نتونستم برطرفش کنم و خیلی اذیتم میکنه. 
من خجا
چندوقت پیش مقاله‌ای خوندم راجع به زندگی اجتماعی انسان‌ها و این‌که معلوم نیست آیا انسان از ابتدا موجودی اجتماعی بوده یا برای رفع نیازهای خودش و بهره‌مندی از چیزهایی که اجتماع می‌تونسته بهش پیشکش کنه، پذیرفته که به صورت اجتماعی زندگی کنه. و البته نگارنده مورد دوم رو محتمل‌تر می‌دونست. و اگه من رو به عنوان نمونه انتخاب می‌کرد، احتمالاً به طور کلی از اجتماعات و زندگی اجتماعی ناامید می‌شد.
این روزها در نقطه‌ی اکسترمم زندگی می‌کنم و همه
در کار من به عنوان یک مشاور کودک، چند چیز است که لبخند روی لبم می نشاند:
۱. وقتی جلسه آخر، والدین بچه ای که مدتی با او کار کرده ام، با چشمهایی که برق میزند، کلی تشکر و دعای خیر میکنند و من در برق چشمها و لحن صدایشان می بینم که این تشکرها و دعاهای خیر، چقدر از اعماق وجودشان است و لبریز از انرژی مثبت میشوم!
۲. وقتی نوجوان معصومی که نه به اندازه کافی از مهارتهای زندگی برخوردار است و نه اطرافیانش قدرت درک بحران نوجوانی را داند، همه تنهاییها و درک نشد
در کار من به عنوان یک مشاور کودک، چند چیز است که لبخند روی لبم می نشاند:
۱. وقتی جلسه آخر، والدین بچه ای که مدتی با او کار کرده ام، با چشمهایی که برق میزند، کلی تشکر و دعای خیر میکنند و من در برق چشمها و لحن صدایشان می بینم که این تشکرها و دعاهای خیر، چقدر از اعماق وجودشان است و لبریز از انرژی مثبت میشوم!
۲. وقتی نوجوان معصومی که نه به اندازه کافی از مهارتهای زندگی برخوردار است و نه اطرافیانش قدرت درک بحران نوجوانی را داند، همه تنهاییها و درک نشد
هر بار که وقت انتخاب رشته  میشه، عده ای به دایرکت من میان و میگن فلان رشته خوبه؟ فلان دانشگاه خوبه؟
من نمیدونم که این عزیزان اکانت من رو چجوری پیدا میکنن و اصن از کجا میدونن که من چی ام؟ اما واسه همشون یه جواب دارم که "والا تخصص من نیست، من رشته های دیگه نبودم، دانشگاههای دیگه هم نبودم. شده دانشگاه تهران و الزهرا و بهشتی برم برای همایشی، ورکشاپی ، دیدن استادی و... اما در بطنِ جو و فضای اونجا نبودم" و درنهایت هم چت با "باشه ممنون" تموم میشه. 
اما ا
 
درونگرایی و برونگرایی از اولین چیزاییه که هرکسی در مورد روانشناسی یاد می‌گیره ولی من با این که از نوجوونی دنبال این چیزا بودم و با این همه ادعام، تازه چند ماه پیش و در 28 سالگی فهمیدم که درونگرا هستم.
برای خودم که واقعا عجیبه و تا قبل از این مطمئن بودم که برونگرا هستم. الان ولی خیلی راحت‌تر هستم و می دونم اولویت‌هام چیه. مثلا وقتی قراره یه مهمونی برم، حتی اگه واقعا دوست داشته باشم که برم ولی بدونم بعدش دیگه وقتی برای خودم و تنهاییم باقی ن
سلام
دیدید احتمالا این تست 16 شخصیت رو. 
https://www.16personalities.com/
من  یکی دو سال پیش به پیشنهاد حسن از یه سایت فارسی دادم این تست رو و ISTP در اومد.
حقیقتش خیلی به شخصیتم نمیخورد، شاید 30 40 درصد. برا همین حس کردم که چرته تستش. ولی با این سایته دادم و چیزی که اومد، ISFJ بسیار بسیار به شخصیتم نزدیک بود. اینو همین هفته ای که گذشت دادم. سایته خوبیش اینه سوالاش بله خیر نیست و طیفه. 
اسمش رو بزارید تصادف یا هرچی ولی این تست شخصیته همین دیشب باعث کلی تحول تو رفتارم ش
1. صبا میگه میخواد برا تولدم یه دونه از این قابا بگیره که داخلش صورت فلکی داره. خو لعنتی من تا چهار ماه دیگه شبا خوابم نمیبره از ذوق :///
2. اومدم امروز مهدیه رو بهتون معرفی کنم :))))) پوکر فیس ترین ادم روی کره زمینه و همیشه خوابش میاد و واقعا نسبت به تمام کائنات در Bk ترین حالت ممکنه. بعد کلا پانداعه :)) مثلا یه وجب زیپ کیفش بازه، بهش گفتم زیپ کیفت بازه، برمیگرده میبینه به اندازه کافی باز نیست در حدی که وسایلش بریزه یه جیغ میزنه سرت با این محتوا که گوجه
مشکل کم حرفی: یکی از مهمترین دلایل اینکه یک عضو خانواده یا یک زن و یک شوهر با یکدیگر صحبت نکنند.
انتخاب غلط بدون فهم یکدیگر است. این افراد هیچ تحقیقی انجام نداده اند تا بفهمند .
    که زمینه مشترک برای گفتگو و منافع مشترک وجود دارد یا خیر؟    آیا باید کلماتی برای هر دو طرف جالب باشد؟
هنگامی که مردم بدون این بررسی ها ازدواج می کنند.
بعد از مدتی ممکن است آنها دو جهان کاملا متفاوت داشته باشند.مشکل کم حرفی
    هر حرف یکی از آنها برای دیگری جذاب نیست
توضیحاتی در مورد گروه خونی a
ثابت شده است که بخشی از شخصیت شما در رگهایتان جاریست آیا گروهای خونی می
توانند باعث ایجاد یک خصوصیت یا عادت شخصی شوند؟شاید بله…شاید هم نه…برای
نزدیک شدن به پاسخ این مقاله را بخوانید.اما فراموش نکنید که اتکا به یک
مقوله یا دلیل برای قضاوت در مورد اشخاص تنها نوعی ساده لوحی است.در این
مطلب از سایت جسارت در مورد گروه خونی a صحبت میکنیم امیدواریم مورد توجه قرار بگیرد.
خصوصیات گروه خونی a چیست
نکته
جالب در مورد این
رفت. آخرین باری که دیدمش نشسته بود روی پله ها و بند کفش هایش را میبست. بعد بلند شد و دوان دوان رفت. خسته بودم اما خوابم نمیبرد، زیر لب میخواندم "در رفتنِ جان از بدن، گویند هر نوعی سخن" . بعد با خودم فکر میکردم که چه کسی بهتر از سعدی می توانست احساس رفتنش را تبدیل کند به کلمه؟ فکر میکردم کاش میشد ازرفتنش فیلم بگیرم و وقتی میخواهم برای بچه معنا کنم که " من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم میرود" دقیقا به چه معناست خودشان با چشم خودشان ببینند که  جان آ
باید خوشحال باشم که هرکاریم بخوام بکنم، هیچکسی رو ندارم؟ مگه من نبودم که میگفتم تنهایی حالم بهتره و خوشحالترم؟ اگه ر. این وضعیتمو ببینه، چی میگه؟ آخرین باری که منو دید برمیگرده به ۷-۸ سال پیش. نمیگه یه آدم دیگه با اسم من داره زندگی میکنه؟:) هر آدمی که گذاشته دیگرون روش برچسب درونگرا بودن رو بزنن، از اول اولش اینجوری نبوده. منم دوره‌هایی که کلی دوست داشتم و باهاشون بیرونم میرفتم داشتم. دوره‌هایی که با کل کلاس دوست بودم رو داشتم و هرچی جلوتر ر
پشت رمان ناطور دشت نوشته بود:
جی دی سلینجر، زیاد می‌نویسد و کم منتشر می‌کند.
***
یکی از بزرگواران یک لینک برایم فرستاده بود از کتابخانه‌هایی که رایگان شدند. اولی کتابخانه ملی بود، فقط پایان نامه داشت و عکس های یادگاری.
دومی کتابخانه نور بود، رفتم شرح إلهیات شفای ایت الله مصباح را بخوانم، نوع ابزار مطالعه‌اش مزخرف بود. گفتم رایگان است، اشکالی ندارد. می‌خوانمش. دو صفحه خواندم گفت عضو شو. گفتم چشم، عضو شدم. سخن ناشر که تمام شد. گفت باید شارژ کن
افراد با گروه خونی AB دارای خلق و خوی ضد و نقیضی بوده و به راحتی نمی‌توان آن‌ها را شناخت. آن‌ها مخلوطی از تضادها هستند، خجالتی در مقابل بعضی ها، بی باک و گستاخ با بعضی دیگر، برونگرا و درونگرا، گاهی بسیار آرام و خونسرد به نظر می‌رسند. متکلف و ظاهرنما، اما در عین حال مرموز و غیرقابل پیش بینی هستند. در پیدا کردن مشکلات و دور زدن آن‌ها توانا هستند. به آسانی خسته می‌شوند. آن‌ها می‌توانند اجتماعی و مطمئن یا خجالتی و کمرو باشند. در فعالیت‌های اجت
من یه عشق داشتم و خودم رو توش غرق کرده بودم. همه مون تجربه های وحشتناک شکست از ادمای مزخرف تو زندگی مون رو داریم. خب ولی نمیشه گفت اون کاملا مزخرف بود. همچی باید در حد تعادل نگه داشته بشه و شاید یروزی شااید بشه گفت که اوکی تو یه آشغال تو رابطه بودی و یه معلم نمونه.
کسی که همه تلاششو کرد که بچه ها رو به مسیر درست هدایت کنه. وقتی یادم میاد که سوال های سخت از ما میپرسید و ما از ترس اشتباه گفتن حرف نمیزدیم بهمون میگفت که نترسید! اشتباه جواب بدید. از شکس
این مورد هم که هیچ.
به مادرم میگم که زنگ بزنه و جواب منفی بده، فرداش که سر کار هستم مادرم زنگ میزنه و باز میگه بیشتر فکر کن و حالا بیا یه جلسه دیگه حرف بزنید و خانم فلانی خیلی ازشون تعریف کرده و ... میگم خب باشه!
روزی که میخواد زنگ بزنه بهش تاکید میکنم که بگو فقط خودم هستم و پسرم، لطفا مردونه نباشه تا جلسه زیاد رسمی نشه و ما بتونیم چارکلام با خیال راحت صحبت کنیم.
پشت تلفن میگه ساعت هشت؟ آها... خب باشه..
میگم مامان مگه قرار نبود ساعت ۴ بریم؟ چرا گفتی ۸
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛  اندازه گیری هوش هیجانی به خاطر ماهیت غیر قابل لمسی که دارد، می تواند دشوار باشد. دانشمندان داده هایی از بیش از یک میلیون نفر که مورد آزمایش قرار گرفته بودند را بررسی کردند تا رفتارهایی را شناسایی کنند که نشانه هایی حتمی از داشتن هوش هیجانی بالاست.
 
نشانه‌های هوش هیجانی بالا چیست؟
زمانی که هوش هیجانی برای اولین بین مردم شناخته شد، به عنوان پیوند گمشده در یافته ای عجیب عمل کرد: کسانی که آی کیو مت
تلگرام را باز می کنم، چیزهایی مثل "گوگل"، "برتری کوانتومی"، "یک رنسانس جدید در طی نیم قرن آینده" میبینم.نوشته تفاوت "انسان بسیار متفاوت تر و پیشرفته تر" با ما مثل تفاوت ما و شامپانزه ها خواهد بود.
ترس به جانم می افتد. و میکشدم به ورطه عمیق فکر. 
من دارم چه کار میکنم؟ در مدرسه از درس ها و عنوان ها هیجان زده میشوم و از انتخابم راضی. عصر برمیگردم و با دلزدگی کتاب هایی را مینگرم که علیرغم جلوه ای که صبح برایم داشت، الان فقط به نظر عقب مانده و خسته کننده
دیشب دلم می خواست با یک نفر حرف بزنم اما کسی نبود. خواستم بنویسم و احساسات و درونیاتم را ابراز کنم حتی در حد یک نوشته کوتاه در توییتر اما نمی توانستم. کلمات درست کنار هم قرار نمی گرفتند. نوشتن برایم سخت بود. همین باعث شد به خیلی قبل تر برگردم و این "نتوانستن" را در انجام کارهای دیگر، در گذشته به یاد بیاورم. مثلا به این فکر کردم که مدت هاست بیکارم و می توانستم در این مدت، کار مورد علاقه ام یعنی سفالگری را انجام بدهم اما فقط روزها را هدر دادم. بیشتر
اجزاء یکBusiness Plan  جامع برای کسب و کار               سعید امینیان  
1.   مسئله: سه مسئله مهم‌تر را که طرح شما در پی پاسخ به آن است فهرست کنید. 
2.  جایگزین‌های موجود: این که این مسئله‌ها
اکنون چگونه حل شده‌اند را لیست کنید.
3.  راه‌حل: راه‌حل‌های ممکن برای هر مسئله را ذکر کنید.
4. سنجه‌های کلیدی: عددهای کلیدی که به شما می‌گویند که
کسب و کارتان چگونه پیش می‌رود را لیست کنید.
5. ارزش پیشنهادی یکتا: پیام یگانه، روشن و
گیرا که بیان می‌کند چرا شما
سلام خوبید دوستان؟
میدونم غیبت هام طولانی شده خوب شاید یکم درونگرا شدم البته کارم خیلی تاثیر داشته در کم پیدایم، معمولا تا 6 گاهی 7 یا بیشتر سرکارم، یک ماهی هم هست میرم باشگاه، از سرکار میام سریع میرم باشگاه،که دوسه کوچه اونورتره، و راضی بودم وتغییرات بدنیم هم مشهود بوده هم دوستش داشتم، ورزش توی روحیه ام تاثیر آنچنانی نداشته ولی همینکه میدونم دارم سبک زندگیم رو از پشت میز نشینی میبرم سمت فعال تر شدن خودش لذت داره، شیرینی و قند و شکر رو حذف ک
سلام
باسری پست های انسان و روان شناسی یه نفر که هیچ تخصصی تو این زمینه نداره دوباره در خدمتیم

قبل موضوع اصلی:
یه مرز باریکی بین درونگرای واقعی بودن و برونگرای بدون مهارت های اجتماعی هست. من نمیدونم کدومم!
دو تا دیدگاه وجود داره. البته بیشتر ازینم وجود داره ولی سخت میشه. 
1. دنیا برای ما اتفاق می افته
2. ما برای دنیا اتفاق می افتیم!
دوران بچگی که همیشه خدا تقریبا دنیا برامون اتفاق می افتاد. همه چیز برنامه داشت. مدرسه و خواب و غذا و... 
ولی آیا واقعا
دو هفته گذشت، دو هفته مانده.
می خواستم بنویسم، موضوعی دلخواهم نبود. شاید به خاطر تابستان_نامه ی بلندی که قرار است اواخر شهریور منتشرش کنم، شوقی برای پستی دیگر نبود :)
بحث نوشتن شد. همیشه احساس می کنم نوشتن بزرگترین موهبتی بود که به من و خواندن، بزرگترین موهبتی بود که به بشر عطا شد. همیشه با خودم فکر میکردم، منِ درونگرا، اگر نوشتن را هم نداشتم، چطور برون ریزی می کردم؟ احتمالا منفجر میشدم!
من از هشت سالگی داستان مینوشتم. گاهی خاطره، و انشاهای مد
چگونه افراد را از روی رفتارشان بشناسیم
توانایی
شناخت افراد یکی از ارزشمندترین مهارتهای تجارت است روزانه با افرادی که
ارتباط دارید پیامهایی را به شما انتقال می دهند و اگر بیاموزید در ذهن و
دید افراد چه هست بسیار در کار برای تان موثر خواهد بود ؛ پیام های کلامی ،
زبانی ، دیداری همان مواردی هستند که وقتی به جزئیات آن توجه می کنید
هرکدام حامل پیامی هستند اما چون افراد مختلف اند یک تکنیک برای همه یکسان
نیست.

انسان دو بعد دارد:
یکی
زمانی که عمل
سلام دوزتان *^* حالتان چگونه می باشد ؟
خب ... من این مدت خیلی درگیر بودم و نرسیدم به بلاگ سر بزنم 
ببخشید که کامنت هارو دیر جواب دادم ><
قبل ازینکه قطعی نت هم پیش بیاد من نت خودم مشکل داشت و تا خواستم درستش کنم قطع شد - -" 
بعد از اینکه بالاخره درست هم شد درگیر درس و مشق شدم و چون هفته ی بعد یه امتحان خیلی مهم دارم قصد داشتم تا اون موقع اینورا پیدام نشه >< 
اما در نهایت چون داشتم از خستگی و استرس میمردم XD گفتم بیام اینجا شاید حالم بهتر بشه ^^
خب ...


رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری داورزن گفت: در شهرستان داورزن 68 و در روستای مزینان 4 اثر ثبت ملی شده که شامل خود بافت روستا و چند مراسم است. بافت کاروانسرای شاه‌عباسی مزینان تنها و اولین بافت روستایی که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.
محمد عبدلله زاده‌ثانی در گفت‌و گو با ایسنا، بیان کرد: مزینان کنونی مربوط به زمان قاجار بوده ولی کاروان‌ سرا در دوران صفوی بنا شده‌است که از مهم‌ترین کاروان‌ سراهای این دوران بود
همه می‌دانیم که جستجو برای شغل، کاری بسیار سخت، پراضطراب و طاقت‌فرساست. اما شاید طاقت‎فرسا‌تر و آزاردهنده‌تر از جستجو برای شغل، ماندن و متوقف شدن در یک مرحله خاص از فرآیند مصاحبه باشد. فرقی نمی‌کند که در کدام مرحله از مصاحبه هستید، احساس خوبی نیست که به هدف استخدامی خود دست پیدا نکنید. گاهی اوقات هم ممکن است احساس کنید عملکرد قابل قبولی در مصاحبه اول داشته‌اید، اما باز هم به مصاحبه دوم دعوت نشوید.خبر خوب این است هنگامی که جستجوی شغلی ش
اجزاء یکBusiness
Plan  جامع
برای کسب و کار               سعید امینیان          
1-    مسئله: سه مسئله مهم‌تر را که طرح شما در پی پاسخ به
آن است فهرست کنید.
2-    جایگزین‌های موجود: این که این مسئله‌ها
اکنون چگونه حل شده‌اند را لیست کنید.

3-    راه‌حل: راه‌حل‌های ممکن برای هر مسئله را ذکر کنید.

4-    سنجه‌های کلیدی: عددهای کلیدی که به شما می‌گویند که
کسب و کارتان چگونه پیش می‌رود را لیست کنید.

5-    ارزش پیشنهادی یکتا: پیام یگانه، روشن و
گیرا که بیان
سلام به همه ی دوستان عزیزم
دیگه باید بدونید من وقتی از این ورا میام که خیلی دلم گرفته باشه و یا کارم لنگ مونده باشه
راستش تو این چند ماه هم اتفاقای زیادی افتاد و من تجربه های کاری جدیدی داشتم ولی بازم به طور رسمی جایی مشغول کار نشدم و انگار کلا باید با شاغل بودن خداحافظی کنم.زندگی متاهلی منو به سمت زندگی دیگه ای سوق میده که دیگه فرصتی برای شاغل بودن نیست.ایشالا چند ماه دیگه میرم سر زندگیم و از اونجاییکه سنم کم نیست باید زودم بچه دار بشم و فکر م
رعایت کردن آداب معاشرت موضوعی است که همه افراد مخصوصاً زنان باید به آن توجه کنند و در زندگی روزمره به کار بگیرند. در ادامه 8 قانون آداب معاشرت را نوشته‌ایم، بنابراین همراه ما باشید.
1 – حس و حال شما نباید بر اخلاقتان تاثیر بگذارد
حتی اگر روز بسیار سختی را سپری کنید، باید این را در ذهن داشته باشید که بسیاری از افراد شاید متوجه این موضوع نباشند، پس هرگز نباید با اخلاق بد و زننده، باعث رنجش آن‌ها شوید. سعی کنید روی صورتتان لبخند داشته باشید و
اولین تکلیفی که وی داد کاملاً طراحی شد. این اصول اموزش تایپوگرافی را به ما آموخت: خوانایی ، تراز ، تقابل ، فاصله ، مقیاس ، نسبت و تعادل. بعداً یاد خواهم گرفت که تکلیفی که وی به ما داده است همان کارهایی است که در مدرسه طراحی بازل انجام شده است - که توسط طراحان افسانه ای آرمین هافمن و امیل رودر تأسیس شده است.
وقتی تکالیف هر هفته را تمام کردم ، احساس کردم که مهارت و اعتماد به نفس من در مورد نوع رشد می کند. این احساس شگفت انگیز بود. اکنون می توانم به ک
نمیدونم چرا مردم فکر میکنن همیشه تسلیم شدم چیز بدیه.
تسلیم شدن گاهی وقتا میتونه به حفاظت از خودت و زندگیت کمک کنه.
مثلا من واقعا جذب کامی شدم. بهش پیام دادم محل نداد. خب منطقی و بهترین راه اینجا تسلیم شدنه. من دوستش دارم و به عنوان یه مشاور قبولش دارم و احتمالا تا چند مدت دیگه هم قراره با هم گپ بزنیم. ولی از نظر اینکه بخوام توجه شو جلب کنم تسلیم شدم. آره هم ازش بدم میاد هم دوستش دارم و یه ادم سالم باید اینا رو از نظر روانی بتونه به هم ربط بده‌.
وال
پیش نوشت 1: احتمالا تا روز کنکور باید این بخش صدرا رو هم تحمل کنین :دی
پیش نوشت 2: به نظرم نخونینش اصن :))
-----------------------------
بابا اصن چه خبرتونه؟!!چی شد اینجوری شد اصلا؟!بابا مام بچه بودیم، دغدغه هامونم گنده گنده هه ش نمره ی درس کامپایلر بود که هرچی میخوندیم پاس نمیشد لامصبچی شد اینقد بزرگ شدیم؟! چرا اینقد زور میگین آخه؟؟ من نخوام بپزم باید کیو ببینم؟چرا اینقد روزا عجله دارن؟ کجا رو میخوان بگیرن مگه؟؟ چرا هی هرچی میگذره به ۲۶ و بعدش ۲۷، ۲۸، ۲۹ هی نز
برندگان جوایز نوبل سال 2019ارسال پیام دایرکت اینستاگرام از کامپیوتردانلود عکس ها و ویدئوهای اینستاگرام با یک کلیکتفاوت BIOS و UFEI چیست؟در متا آینه ها (metamirrors) چه چیزی می توان دید؟تفاوت یادگیری ماشین با هوش مصنوعی چیست؟چه تعداد فوتون در جهان وجود دارد؟سریع ترین اَبَرکامپیوترهای جهان در سال 2018دمای صفر مطلق چیست؟اَبَرخون چیست؟پیش بینی زلزله با ردیابی حیوانات از فضابستن زخم به کمک لیزرتعریف رسمی یک کیلوگرم تغییر می کندبهترین شبیه سازهای اندرو
شخصیت شناسی برون گرا : در مدل های متفاوت ارائه شده از شخصیت شناسی یکی از عمومی ترین دسته بندی های ارائه شده است.
از انواع شخصیت های انسانی تقسیم بندی آنها به دو دسته برون گرا و درون گراست.بررسی شخصیت شناسی برون گرا
هر شخصیت میزانی از ارتباطات را با دنیای بیرون برقرار می کند.
این میزان تعیین کننده برون گرایی و درون گرایی شخصیت فرد است و در افراد درون گرا و برون گرا متفاوت است.
افراد درون گرا خلوت و تنهایی را بیشتر ترجیح می دهند.
و کمتر احساس نیاز
6 صب با اینکه خوابم میومدوحدودا 5 ساعت خوابیده بودم بههه زور بیدارشدم
با اینکه چشام به زور باز بود ولی حس خوبی داشتم
صبحونه خوردم و ویسای پشتیبان قلم چی که راجب برنامه راهبردی بود رو گوش دادم
خلاصه رفتم سراغ درس و 20تا تست زیست زدم که تصمیم گرفتم بخوابم
بعد گفتم نههه راه نداره باید بیدار بمونم
یهو گفتم برم خط چش بکشم بعد برگردم درس بخونم
من اصلااا اهل لوازم آرایش واینا نیستم و این اولین تجربه خط چش کشون من بود یجورایی
با اعتماد ب نفس شرو کردم و
6 صب با اینکه خوابم میومدوحدودا 5 ساعت خوابیده بودم بههه زور بیدارشدم
با اینکه چشام به زور باز بود ولی حس خوبی داشتم
صبحونه خوردم و ویسای پشتیبان قلم چی که راجب برنامه راهبردی بود رو گوش دادم
خلاصه رفتم سراغ درس و 20تا تست زیست زدم که تصمیم گرفتم بخوابم
بعد گفتم نههه راه نداره باید بیدار بمونم
یهو گفتم برم خط چش بکشم بعد برگردم درس بخونم
من اصلااا اهل لوازم آرایش واینا نیستم و این اولین تجربه خط چش کشون من بود یجورایی
با اعتماد ب نفس شرو کردم و
سریع ترین اَبَرکامپیوترهای جهان در سال 2018
به گزارش Top500 در پاییز امسال 227 تا از 500 و همچنین 2 تا از 10 اَبَررایانه (سوپرکامپیوتر) سریع جهان در چین واقع شده‌اند.
دمای صفر مطلق چیست؟
در زمینه تحقیقات فوق سرد نیز یک حد پایین وجود دارد.
اَبَرخون چیست؟
اَبَرخون یا خون قرمز درمانی همانند CAR-T درمانی می‌تواند در درمان بیماری‌های خاصی مانند سرطان و دیابت استفاده شود.
پیش بینی زلزله با ردیابی حیوانات از فضا
سیستمی پیشنهاد شده است که با استفاده از یک شبک
۱. جشن روز پرستار دعوت بودم.
۲. بین آدم‌های حاضر در سالنی با ظرفیت سیصد نفر که فقط یک میز ده نفره‌ش خالی بود، می‌تونم به جرأت بگم تک بودم! مثل من دیگه نبود اونجا! منحصربه‌فردِ منحصربه‌فرد!
۳. من اینجا، در حضور شما شاهدان محترم، به اهرام ثلاثه و خدایان مصر، علی‌الخصوص آمنهوتپ سوم قسم می‌خورم که هیچ‌گاه و تحت هیچ شرایطی به یک نفر از خاندان جلیل‌القدر پزشکی و وابستگان، 'بعله' نخواهم گفت، مگر اینکه شق‌القمر یا کاری در رتبه‌ی شق‌القمر کند! (ج
خسته‌ام. کلافه‌ام. عصبی‌ام. عصبانی‌ام. عصبانی‌ام.
شصت و هفت روز از آمدنم می‌گذرد. شصت و هفت روز است خانه نرفته‌ام. شصت و هفت روز است هربار گفته‌ام می‌خواهم بیایم پدرم گفته درست واجب‌تر است، مادرم گفته یک روزه که فایده‌ای ندارد، خواهرم گفته دانشگاه بهتر درس نمی‌خوانی؟ بچه‌های من مزاحمت هستند!
همه‌شان فکر خودشان‌اند. مهم هم نیست من شش‌صد کیلومتر دورتر ازشان در چه حالی‌ام.
سرما خورده‌ام. هورمون‌هایم بهم ریخته. حوصله‌ام سررفته. تمام
شهر باستانی حریره با 800 سال قدمت، یکی  از جاهای دیدنی کیش است.
  
کیش که به عروس جزایر مرجانی دنیا شهرت دارد، به بازارهای جذابش معروف است. مردم به کیش سفر می‌کنند تا در  سواحل زیبایش به استراحت بپردازند و در بازارهای آن خریدی دلچسب داشته  باشند. با این حال شاید برای شما جالب باشد اگر بدانید کیش جزیره‌ای  باستانی به شمار می‌رود. دیدنی‌های تاریخی جزیره، یکی از مواردی است که  ممکن است از دید گردشگران پنهان بماند. با صفحه گردشگری مجله دلتا همر
سلام دوزتان *^* حالتان چگونه می باشد ؟
خب ... من این مدت خیلی درگیر بودم و نرسیدم به بلاگ سر بزنم 
ببخشید که کامنت هارو دیر جواب دادم ><
قبل ازینکه قطعی نت هم پیش بیاد من نت خودم مشکل داشت و تا خواستم درستش کنم قطع شد - -" 
بعد از اینکه بالاخره درست هم شد درگیر درس و مشق شدم و چون هفته ی بعد یه امتحان خیلی مهم دارم قصد داشتم تا اون موقع اینورا پیدام نشه >< 
اما در نهایت چون داشتم از خستگی و استرس میمردم XD گفتم بیام اینجا شاید حالم بهتر بشه ^^
 
خب ..
به نام خدا، سلام. (این مدلی باید شروع کرد دیگه، هوم؟)
اول از همه این رو بگم که بخشی از چیزایی که قراره بگم رو قبلا در این پست هم گفتم، اما از اونجایی که شونزدهم شهریور روز وبلاگ نویسان فارسیه، خواستم یه مروری روش داشته باشم، علاوه بر اینکه پستیه در راستای چالشی که آقای هاتف در این پست شروع کردن. (با تشکر از ایشون)
خب، داستان از کجا شروع شد؟
از یه تابستون. یادم نیست کلاس دوم بودم، یا سوم.
یه تقی به توقی خورد و با کارلا یه وبلاگ توی بلاگفا زدیم. اسم
در متا آینه ها (metamirrors) چه چیزی می توان دید؟
مِتاسطح‌ها (metasurface) از یک جهت روشن و از جهتی دیگر تاریک دیده می‌شوند.
تفاوت یادگیری ماشین با هوش مصنوعی چیست؟
هوش مصنوعی و ماشین‌ها بخشی از زندگی روزمره ما شده است، اما این بدان معنا نیست که ما آن‌ها را به خوبی درک کرده ایم. آیا تفاوت بین یادگیری ماشین (Machine Learning) و هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) را می‌دانید؟
چه تعداد فوتون در جهان وجود دارد؟
با توجه به اینکه همه چیز از یک تکینگی شروع شده است، نباید جای تع
توضیحاتی در مورد گروه خونی Ab
ویژگی
اساسی این گروه این است که گروه خونی AB در میان چهار گروه خونی، کمیاب
ترین نوع است. بنابر تحقیقی در ژاپن، افراد گروه خونی AB معمولاً در شمار
پیشگویان، رمالان، ساحران، غیب گویان، درمانگران با دعا و واسطه های احضار
ارواح هستند. در واقع این حرفه ها دو برابر هر گروه خونی دیگر، در بین گروه
خونی AB است.در این مطلب از سایت جسارت در مورد گروه خونی Ab صحبت میکنیم امیدواریم مورد توجه قرار بگیرد.
طبع گروه خونی Ab چیست
تار
یه حس کاملا خنثی دارم. نه خوشحالم و نه غمگین. شاید همون بی حسی. نسبت به همه چیز به خصوص به خودم. بچه که بودم دلم میخواست مال جایی دیگه ای بوده باشم. آدمهای دیگه شهر دیگه فرهنگ دیگه و ... همیشه فکر میکردم هیچوقت این اتفاق دست من نیست که بتونم تغییرش بدم. فکر میکردم تغییر باید از بیرون برام اتفاق بیفته و معجزه بشه تا زندگیم عوض بشه. بتونم مثل قصه ها زندگیهای دیگه ای داشته باشم. خیلی گذشته از اون وقت ها که میخوابیدمو برای خودم رویا بافی میکردم. چون هی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها