نتایج جستجو برای عبارت :

خاطره خانم سارا از شهیده نجمه هارونی

اخرین دیدارمون تو پارک بود مهمونی و جمع خونوادگی دور هم جمع بودیممن برای اولین بار با همسرم بودم که نجمه و میدیدم
بعد همیشه من تو پارک بی چادر بودم اونروز چادر سرم بود
نجمه بهم گفت خیلی خوبه همسرت ازت مراقبت میکنه
این جملش همش تو ذهنمه
یه اخلاق خوبی که نجمه جون داشت این بود که تو کارهای خیر همیشه پیش قدم بود.مثلا من جریان در قوطی پلاستیکی ها که جمع میکردن و باهاش ویلچر هدیه می‌دادند و از اون شنیدم. حتی توی سلف هر جا در قوطی میدید فوری جمع میکرد که بتونه به یه ناتوان کمک کنه.
یا مثلاً اصلا غذا رو حروم نمی‌کرد. می‌گفت نعمت خداست. حتی نمی‌خواست خودش بخوره با خودش می‌برد به حیوون ها بده.
نجمه خانم  در هر شرایطی بهترین روحیه را داشتن در شرایطی که گاها دیده میشه خانم ها دچار خطا و اشتباه میشند . موقعیت هایی برای ایشون پیش اومده بود که اگ دخترای دیگه بودن فریب میخوردن ولی ایشون با تعقل و با تفکر به بهترین نحو با اون مسئله برخورد میکردن این مسئله مسئله ی فوق العاده مهمی هست که دخترای جوون باید بیشتر بهش دقت کنند
همیشه همه جا همه به متانت و خانومی نجمه حرف میزنن، مصداق کم گو و گزیده گو درموردش صدق میکنه واقعا، فک نمیکنم کسی ازش خاطره بدی داشته باشه از بس خانوم و خوش اخلاق بود
همیشه بهم میگفت دعا کن عاقبت بخیر بشم و دعا کن همیشه راه درستو انتخاب کنم، از این حرفا زیاد میگفت کلا خدا بیامرز که خدا اینجوری انقد قشنگ عاقبت بخیرش کرد! شهادت!
درباره عکسای عروسیش باهم حرف میزدیم دوهفته پیش که قرار بود خودم عکاسش باشم
تو یکی از قسمت‌های مدار صفر درجه، بین حبیب و سارا دیالوگی با این مضمون رد و بدل می‌شه.
سارا: خدا مرده حبیب!
حبیب: خدا نمرده سارا، فقط اونقدر ظلم و سیاهی جلومونو گرفته که نمی‌تونیم ببینیمش. خدا نزدیکه سارا. باید با قلبت حسش کنی.
 
به اطلاع دانشجویان گرامی درس حسابداری پیشرفته ۱ می رساند که نمرات امروز نهم تیر اعلام می گردد. جهت اطلاع رتبه اول تا سوم نمرات این درس به شرح زیر است:
رتبه اول خانم فریده بهمنی۱۸/۵
رتبه دوم خانم سارا مفاخری ۱۷/۵
رتبه سوم مشترک خانم ها حدیث رستگاری،اوین رضایی،سارا فیروزی و پرستو رحمانی۱۷
نجمهههههههههههههه
چرا استاد این همه گیجی را برایمان آورد؟
درست میشه کم کم
آخه من پر از سوال و منگی هستم.پر از توهم درباره نوشته ها  و مشق هایم
میخوای این جلسه به استاد پیشنهاد یک جلسه پرسش و پاسخ بدهیم؟
ااااررررررررررررررره موافقم.خیلی باحالی نجمه..
روز اول کلاس کنار دستم نشسته بود.با هم هیچ حرفی نزدیم  فقط فهمیدم اسمش نجمه سادات هست و هم سن و سال.
جلسه دوم جای کلاس عوض شد اما من و نجمه  کنار هم بودیم..کنار هم نشستیم تا یک روز توی مترو دیدمش و
حاجیه نجمه خانم اصالتش مربوط به خراسان است ولی چون با آقای رضاخان امینیان فرزند غلامحسین نراقی معاون الممالک ازدواج نمود و به رسم قدیم و تبعیت خانم ها از آقایان نام خانوادگی امینیان را برای خود انتخاب نمود . پدر نجمه خانم به مُعزالتجار ملقب بود .  
وقتی بیابان های حومه مزرعه شریف آباد و پای کوه سترک اُل توسط نجمه به زیر کشت و زرع و آبیاری رفت به نجمه آباد یا نجم آباد مشهور گردید . بعدها اسامی دیگری از این منطقه آبادشده سر زبان های نراقی ها بو
A Little Princess Sara 1985,DVDRip,انیمه ژاپنی سارا کورو,انیمیشن سارا کرو با دوبله فارسی,انیمیشن سارا کورو,پرنسس سارا,دانلود انیمیشن سارا کرو,دانلود رایگان,دانلود زیرنویس فارسی A Little Princess Sara 1985,دانلود سارا کورو,دانلود کارتون سارا کورو دوبله فارسی,دانلود کامل انیمه Sara Crewe 1985,دانلود مستقیم انیمیشن A Little Princess Sara 1985,درام,سارا کرو,کارتون سارا کرو,لیتل پرنسس,
ادامه مطلب
ماه رمضون 98 هم گذشت! :)
دوستش داشتم و از بیشتر روزاش لذت بردم!این آخراش یه کم خسته شدم ولی در کل عالی بود :)
دلم تنگ میشه برای شب های قدرش...برای حس خوبش...ولی راستش به این زودی ها دلم برای گرسنگی کشیدن تنگ نمیشه!فکر کنم یه سال زمان خیلی مناسبیه برای ابراز دلتنگی :))))
امروز رفتیم برای نماز عید فطر!بار دومی بود میرفتم...چند سال پیش تو یه شهر دیگه رفته بودم...ولی حال و هوای امروز رو بیشتر دوست داشتم...عید رو حس میکردم قشنگ :)
امروز نجمه رو دیدم :)اولین بار م
بیوگرافی بازیگران

نام و نام خانوادگی
سارا منجزی پور

زمینه فعالیت
  سینما، تلویزیون

تولد
   ۶ مهر ۱۳۶۱ – ۲۸ سپتامبر ۱۹۸۲ ‏

محل تولد
اهواز، ایران

ملیت
  ایرانی

پیشه
   بازیگر

مدرک تحصیلی
    لیسانس معماری

 
سارا منجزی پور (زاده ۶ مهر ۱۳۶۱ – اهواز) بازیگری ایرانی است. وی فارغ‌التحصیل رشته معماری است و فعالیت سینمایی خود را از سال ۱۳۹۰ با فیلم خنده در باران آغاز کرد.[۱] او توسط محمدرضا شریفی نیا وارد دنیای بازیگری شده‌است.[۲]
 
برای خ0واندن
بیوگرافی بازیگران

نام و نام خانوادگی
سارا منجزی پور

زمینه فعالیت
  سینما، تلویزیون

تولد
   ۶ مهر ۱۳۶۱ – ۲۸ سپتامبر ۱۹۸۲ ‏

محل تولد
اهواز، ایران

ملیت
  ایرانی

پیشه
   بازیگر

مدرک تحصیلی
    لیسانس معماری

 
سارا منجزی پور (زاده ۶ مهر ۱۳۶۱ – اهواز) بازیگری ایرانی است. وی فارغ‌التحصیل رشته معماری است و فعالیت سینمایی خود را از سال ۱۳۹۰ با فیلم خنده در باران آغاز کرد.[۱] او توسط محمدرضا شریفی نیا وارد دنیای بازیگری شده‌است.[۲]
 
برای خ0واندن
لخت شدن خانم دکتر برای درمان بیمارانش! روشهای درمانی روز به روز عجیب تر میشوند و جدیدا یک خانم دکتر برای درمان بیماران خود کاملا لخت و برهنه میشود.
به گزارش سایت چفچفک این خانم دکتر زیبا که فوق العاده معروف شده سارا وایت نام دارد و از طریق ارتباط وب کم و البته بعد از پرداخت هزینه بصورت اینترنتی، جلو بیمارانش کاملا برهنه میشود تا آنان را درمان کند.

خانم سارا با افتخار میگوید بیش از 1200 مشتری دارد که انها راتحت نظر دارد واولین فردی است که بیشتر
یک اثر هنری ، علاوه بر زیبایی هایی که داره، باید مفهوم خاصی رو هر بار ارائه کنه. مفاهیمی چون عشق، زندگی، دوس داشتن، امید، بخشش و ... ذات هنر انتقال مفاهیم از طریق ناگفتنی هاست. نقاشیخط یک هنر اصیل ایرانیه که به شما مفهوم میده. اثر الهی ، شاهکار خانم سارا ارجمند با شعر ماندگار مولانا، جلوه ی دیگه ای داره که دعوت میکنم حتما ببینیدتابلو نفیس الهی ، اثر سارا ارجمند با شعری از مولانا
در اینبخش بیوگرافی سارا بهرامی بازیگر معروف سینما و تلویزیون را مرور میکنیم. درسال 96 سارا بهرامی برنده جایزه بهترین بازیگر زن در نقش اول از جشنواره فیلم فجر شد. بازی بی نظیر او در فیلم دارکوب این جایزه را برای او بـه ارمغان آورد و سارا بهرامی را در جایگاه اول بازیگران زن سینمای کشور ایران قرار داد. در ادامه با مجله پارس ناز همراه باشید تا از 0 تا 100 با سارا بهرامی آشنا شویم.
ادامه مطلب
سارا:وا مامان این رفتارارو چرا میکنی دیگه سنی
از شما گذشته ایـ ...

شادی خانم نذاشت حرفشو ادامه بده باعصبانیت گفت
ساکت شو دختره ی خیره سر این چه طرز صحبت کردن با مادرته ؟من سنی ازم گذشته؟مگه من
چندسالمه

تو اوج جونی پیرم کردی رفت؟کدوم رفتارهان؟من که
نگرانم شوهرمو ازم بگیرن کار نادرستی میکنم؟این تویی که  خرس گنده ای مثل بچه ها میمونی رفتارت.

بابات راست میگه باید تو تربیتت تجدید نظر کنم
وسفت وسخت تربیتت کنم .

دردونه که هم از تعجب دهانش باز موند
سارا:وا مامان این رفتارارو چرا میکنی دیگه سنی
از شما گذشته ایـ ...

شادی خانم نذاشت حرفشو ادامه بده باعصبانیت گفت
ساکت شو دختره ی خیره سر این چه طرز صحبت کردن با مادرته ؟من سنی ازم گذشته؟مگه من
چندسالمه

تو اوج جونی پیرم کردی رفت؟کدوم رفتارهان؟من که
نگرانم شوهرمو ازم بگیرن کار نادرستی میکنم؟این تویی که  خرس گنده ای مثل بچه ها میمونی رفتارت.

بابات راست میگه باید تو تربیتت تجدید نظر کنم
وسفت وسخت تربیتت کنم .

دردونه که هم از تعجب دهانش باز موند
بسم الله الرحمن الرحیم
 
قصه از کجا شروع شد؟ از اونجا که روز ۱۸ مهر ۱۳۹۸ یکی از بچه ها تو گروه دوستانه مون نوشت، اتوبوس کاروان دوستامون در راه اربعین تصادف کرده و چند نفر از دوستانمون پر کشیدن همه مون شوکه شدیم دعا می کردیم خبر دروغ باشه اما چند روز بعد تو خبرگزاری ها هم نوشتن :
در این سانحه پنج نفر با اسامی احسان نوبخت ورودی ۹۳ مکانیک و نجمه هارونی ورودی ۹۳ صنایع که زن و شوهر بوده‌اند، مینا کرامتی راد ورودی ۹۱ مکانیک، حدیثه ملکی ورودی ۹۷ عمر
دیروز روز پرستار بود
از صبحش حالم همش بد بود دلم میخواست گریه کنم
یه لحظه چشمای شاد و لب پر خنده نجمه تو اون رپوش سفید پرستاری از جلو چشمام دور نمیشد.
همش خدا خدا میکردم مامانم خونه نباشه بتونم راحت براش گریه کنم باهاش تو دلم حرف بزنم 
که خدا رو شکر زن داداشم زنگ زد و مامانم تا شب رفت خونه اونا. نجمه برام فقط یه دوست معمولی نبود رفیقی بود که از وقتی چشم باز کردم کنارم بود با هم مسافرت میرفتیم تو اکثر مهمونیای فامیلی با هم بودیم و به خاطر نسبت فا
خانم پریسا صفارزاده: تایید
اصلاحات: اصلاح عنوان انگلیسی - افزودن مشخصات دیتاست
خانم سارا اثنی عشری: تایید به شرط انجام اصلاحات
روش پیشنهادی بازنگری شود - فلوچارت روش پیشنهادی اصاح شود
آقای ایمان ابراهیمی: دفاع مجدد
آقای حسین برزگر: دفاع مجدد
 
سارا هشت ساله بود که از روی صحبت پدر و مادرش فهمید برادر کوچکش سخت مریض است و پولی هم برای مداوای او ندارند.
پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی توانست هزینه جراحی پر خرج برادرش را بپردازد. سارا شنید که پدر آهسته به مادر گفت : فقط معجزه می تواند پسرمان را نجات دهد. سارا با ناراحتی به اتاقش رفت و از زیر تخت قلک کوچکش را درآورد. قلک را شکست. سکه ها روی تخت ریخت و آنها را شمرد. فقط پنج دلار بود. بعد آهسته از در عقبی خارج شد و چند کوه بالاتر به د
دانلود آهنگ مجتبی ترکاشوند به نام سارا (♛)
Download Music Mojtaba Torkashvand – Sara (♛) With Text And Direct Links In kordseda
دانلود آهنگ جدید سارا (♛) با صدای مجتبی ترکاشوند با لینک مستقیم و رایگان از سایت کرد صدا
دانلود آهنگ کردی جدید با قشنگترین صدای جهان مجتبی ترکاشوند سارا همراه متن برای شما دوستاران آهنگ کردی آماده دانلود می باشد که با کلیک بر روی ادامه مطلب آهنگ کردی سارا از مجتبی ترکاشوند را دانلود و گوش کنید و نظرتونو بگین لطفا .!♛ هم چنین متن آهنگ کردی سارا برای ش
زیبا ترین و جالب ترین و عاشقانه ترین رمان های ایراینی و دانلود رمان سارا از رویا قاسمی و دانلود رمان سارا با لینک مستقیم
دانلود رمان سارا از رویا قاسمی با فرمت های pdf  apk و دانلود جدید ترین و بهترین رمان های ایرانی و خارجی
جالب ترین و خیال انگیز ترین و بهترین و رمان های ایرانی و خارجی و دانلود رمان سارا از رویا قاسمی با لینک مستقیم
بهترین و جدید ترین و زیبا ترین و جذاب ترین و قشنگ ترین و خیال انگیز ترین رمان ها و دانلود رمان سارا از رویا قاسمی
د
سارا:مامی بریم سینما ؟

شادی خانم:نه دخترم کلی کار دارم خودت بادوستات
برین

سارا:مثل بچه ها دهانش آویزان کردو گفت نوموخوام
نوموخوام باید بیای .

شادی خانم:نه دخمل خوشگلم نمیتونم کلی کار دارم
که باید انجام بدم .

سارا:باچه

ورفت گونه های مادرشو بوسید رفت تو اتاقش .

شرکت نخ ریسی گرجی پور

آقای گرجی پور درحالی که سمت پنجره بودمشغول
صحبت باتلفن بود که آبدارچی شرکت با شربتی تگری وخنک وارد شد وگفت جناب رئیس شربت
خنک 

آوردم براتون بفرمایید میل کنید
سارا:مامی بریم سینما ؟

شادی خانم:نه دخترم کلی کار دارم خودت بادوستات
برین

سارا:مثل بچه ها دهانش آویزان کردو گفت نوموخوام
نوموخوام باید بیای .

شادی خانم:نه دخمل خوشگلم نمیتونم کلی کار دارم
که باید انجام بدم .

سارا:باچه

ورفت گونه های مادرشو بوسید رفت تو اتاقش .

شرکت نخ ریسی گرجی پور

آقای گرجی پور درحالی که سمت پنجره بودمشغول
صحبت باتلفن بود که آبدارچی شرکت با شربتی تگری وخنک وارد شد وگفت جناب رئیس شربت
خنک 

آوردم براتون بفرمایید میل کنید
مزون عروس دنیا کرج




نام مدیریت:


آقای الهیاری









آدرس مزون عروس دنیا:


میدان کرج-خیابان شهید بهشتی-روبروی خیابان دکتر همایون-پاساژ فدک-طبقه زیرینمزون عروس سارا کرج




نام مدیریت:

دیروز نوبت اپیلاسیون داشتم. راستش با توجه به فمنیست شدنم چند ماهی‌ست که با خودم می‌گویم چرا باید این دردها را تحمل کنم و پول بریزم توی جیب نظام سرمایه‌داری؟! دستگاه اپیلِیتورم را از انباری برداشتم. باتری‌اش مشکل دارد و درست همان قطعه‌ای که مخصوص تراشیدن موهاست، مشکل پیدا کرده. داشتم می‌گفتم؛ از در وارد شدم و سامره خانم از کلاه و تیپم تعریف کرد. چشمم افتاد به دستبندهای دست‌سازی که روی میز بود. لباس‌هایم را درآوردم و داخل کمد گذاشتم. مشغو
سارا : از بلندی که نمیترسی ؟
من : ن بابا ...
قدم قدم پله ها رو بالا میرفتم 
پایین رو نگاه میکردم 
دست و دلم می‌لرزید :)
...
روی یکی از پله های اهنی حیاط پشتی نشستیم ( تو اسمونا ) و از عشق گفتیم و اینکه چقدر حقیقت داره و قص علی هذا !
...
و روزی که در این دانشکده دعوا نباشد بایست تعجب کرد ... این سری سینا و انجمن اسلامی وارد عمل شده بودن !
...
و چقدر صدای طاهر قریشی را میدوستم !
دوخت گل ها و برگ ها، همیشه با تکنیک کوتاه و بلند و سایه روشن، اجرا نمی شود و گاهی هم می توان از تکنیک دندان موشی کوتاه و بلند و سایه روشن؛ استفاده نمود. در این پست نمونه آموزشی زیبایی از دوخت گل و برگ را می بینید که با استفاده از تکنیک دندان موشی کوتاه و بلند به همراه سایه روشن دوزی، سوزندوزی شده است. 
این نمونه زیبا توسط خانم سارا میر محمدی و از آموزشگاه شب افروز، دوخته  و پس از سوزندوزی؛ حاشیه دوزی نیز شده است. زیباست. اینطور نیست؟

ادامه مطلب
سلام ، امیدوارم همگی حالتون خوب و کاملا اوکی باشه :)
در آغاز ممنونم از نویسنده‌ی محترم ، سارا خانم نویسنده‌ی وبلاگ ( DarkLight ) بخاطر دعوت بنده به این پویش!
دوستان همونطور که احتمالا اطلاع دارید ، پویشی با نام ( درخواست از شرکت بیان برای توسعه خدمات Blog.ir ) توسط بیانی‌های شدیدا عزیز راه اندازی شده.
هدف از این پویش اعلام نیازهای نرم‌افزاری برای توسعه سیستم های بلاگ به شرکت و برنامه نویسان بیان هست!

طراحی اپلیکیشن مبتنی بر Android / iOS جهت مدیریت وبلاگ
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب ۲۶ محرم ۹۸
دشمنانش همه درمانده و نیرنگ زدندبه تلافی جمل، ضربه هماهنگ زدنددوره کردند، دویدند سویش با عجلهدسته ای که همه جا، پای ولا لنگ زدندجای نُقل شب دامادی او، با دلِ پُر...نوه ی فاطمه را از همه سو سنگ زدندیوسف نجمه، نقابش به روی خاک افتادگرگ ها بر بدن زخمی او چنگ زدندپهلویش بوی حسن داشت، بوی فاطمه داشتنیزه بر پهلوی او قومِ نظر تنگ زدنداسب ها جای حنا بر سر و بر صورت اوتاختند آن قدر از خون، به رخش ر
دانشجویان زیر جهت دریافت گواهینامه موقت خود با همراه داشتن یک قطعه عکس به امور فارغ التحصیلان مرکز مراجعه نمایند.
محمدعلی فروغی *  ابراهیم الماسی *مید زمان پور * سیما باوی *امید زمان پور* سیما باوی * لیلا مجدم * توفیق ناصری     






فردین حسنی* سیدمحمد واصفی صالح* مهشید خسروی فر*شهرام نژادحسن *نازنین عبیاوی* مریم حاجی زاده*  سحر ممبنی






نجمه عالی وند* علیرضا شاهرخی نژاد* محمدحسین جلوداریان* الهام صالحی کاهکش *حسین ممبنی * علی رعیت زاده*   





آقا دیروز سرکلاس بودم.
یادم اومد که ابتدایی که بودم، یک کیف دارا و سارا مشکی رنگ داشتم.
بعد فک کردم گفتم ای بابا! اون رو که انداختیم دور و دیگه ندارمش!
ولی یادم اومد تو آلبومم، یک عکس با پدرم که اون موقع ناظم مدرسه (!) بود دارم که کیفه هم فک کنم یا تو دستمه یا پشتم.
حالا اینو می نویسم، ان شاءا... رفتم خونمون بعد امتحانات پایان ترم، حتما عکسشو میزارم.
هعی! یادش بخیر ... .
میم همکلاسی من در آموزشگاه خیاطی است. وسواسی، دقیق و کمی خنگ و بی‌سیاست. بی‌سیاست در زندگی فردی و خانوادگی. اما یک ویژگی مهم دارد. او ناتوان است از بزک کردن خودش و اینکه خود را جوری دیگر نشان دهد. 
ادای مادرهای موظف و فداکار را در نمی‌آورد. خودش است. خستگی‌اش از بچه‌داری و غرغرهای متوالی سارا را پنهان نمی‌کند. دخترش را دوست دارد ولی دوست داشتنش را اغراق نمی‌کند. میم آنقدر خودش است که دلم برایش در آینده بسیار تنگ می‌شود.
هیچوقت از خاطره هایی ک خودتون قبلا با کسی داشتین با کس دیگ خاطره نسازین واسه کسی رویا نسازین چون وقتی بفهمه اولین نفری نبوده ک اینارو باهاش تجربه کردین و تو ذهن شما این خاطره با کس دیگ شکل گرفته بدجور از درون میشکنه 
خیلی بد 
ای دلا دل بزومه شه دل ره نارمه لیلا خانم
ای عمارت دکشیمها منزل ره نارمه لیلادخانم
عمارت دکشیما چوی خلیلی لیلا خانم
همه در وطن و من در غریبی لیلا خانم 
 
ای عزیزم ناله نکن ناله نکن لیلا خانم
منه بسوته دل ره پاره نکن لیلا خانم
منه بسوته دل گلاب شیشه لیلا خانم
گلاب شیشه ره ته ضایع نکن لیلا خانم
 
هی های برو های نشو بهار بلبل لیلا خانم
ته وسه خونما منزل به منزل لیلا خانم
خاطره : جرقه
 
خاطره : جرقه
عصر روز عید فطر وقتی توی اتاق نشسته بودم، صدای در آمد، در همسایه پایین!گفتم: کیه؟چند تا بچه گفتند: توپمون افتاده تو حیاط می خواهیم،بهشون گفتم پایین کسی نیست . دیدم چسبیدن به در و دارن میان بالا. از پنجره گفتم: بچه ها صبر کنید . گفت: خانم تو حیاط شما افتاده. آیفون رو زدم و توپشون رو برداشتن .هنوز نشسسته بودم که باز صدای زنگ آمد. با لحن خاصی گفتم: بله؟ که یعنی باز چی کار دارید؟صدای پسر بچه ای رو شنیدم که گفت : خانم دستت درد ن
شهیده نجمه هارونی متولد 22 اسفند ماه 1374 در خمینی شهر اصفهان در خانواده ای مذهبی و خون گرم به دنیا آمد ایشان تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه ی هجرت هفصد دستگاه خمینی شهر طی کرد و تحصلات راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه ی شاهد سپری کرد.نجمه خاتون درسنین نوجوانی و جوانی دختری خون گرم مهربان و آرام و بی حاشیه ای بود به شکلی که هیچ فردی را پیدا نمیکنید که از ایشان تندی و یا تلخی و یا بد رفتاری دیده باشد وهرکسی باایشان در ارتباط بوده مهر ایشان به دل آن
مو از هرجا برُم سر وا بگردانُم
تو چیشای خودت سنبل می کارُم
.
یه خواننده با صدای گرم و تمیزش با لهجه ای که نمی دونم متعلق به کجا بود، توی گوش چپم می خوند. سردم بود و گوشه ی سلف منتظر مریم نشسته بودم. توی یه گوشم هندزفری بود و اون یکی گوشم به شنیدن غوغای جهان مشغول.
غیر از من و مریم که داشت گوشیشو به شارژ می زد، فقط دوتا دختر دیگه توی سلف بودن. یکیشون داشت با انزجار به خرده نون های باقی روی میز نگاه می کرد. اون یکی با بی حوصلگی بسته کاپوچینو رو توی لیو
آنها خیلی خسته بودند و بعد از غذا سریعا خوابیدند.سارا وقتی می خواست 
بخوابد،در این فکربود که:آیا بازهم روزی می آید که خانواده اش را 
ببیند؟آیا خانواده شان دنبالشان می گردند؟آیا اصال به فکرشان 
هستند؟سارا نمی دانست که خانواده اش در همان لحظه بیدار و در 
جست و جویشان هستند.خانواده سارا،فیلیسیتی و سیسیلی با هلیکوپتر 
مناطق را جست و جو می کردند ولی هیچ اثری از آنها 
نبود.فیلیسیتی،خواهر آنها که جای مادر بود،یکی از پتوهای خودرا 
روی سیسیلی و س
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب …
 
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب …
با شوق فراوان کتاب رو برای خودم خریده و همراه با یه کتاب دعا گذاشته بودم توی کوله ام.میخواستم تا توی ازدحام جمعیت و صف طولانی تا رسیدن به ضریح امیرم (که نزدیک به یک ساعت طول کشید.) اون رو بخونم.اما تو این انتظار یک ساعته، هدیه اش کردم به یک خانم مشهدی که نزدیک من توی صف بود …ایشون با ذوق کتاب رو گرفت و قبل از هر کاری هم
خانم حسنی (همان حسنی مکتوب که به مکتب هم نمی‌رفت که البته این‌جا، من باشم) بعد از یک سال و دیرتر از اکثر دوستان و هم‌کلاسی‌هایش، به کلاس رانندگی می‌رود.او نمی‌دانست که راندن خوش می‌گذرد، وگرنه زودتر اقدام می‌کرد.خانم حسنی و مربیش، خانم. گ -که خانم قدری هم بود- در همان دو روز اول در خیابان متلک‌های زیادی شنیدند، آنقدری که خانم حسنی ترجیح داد به‌جای شمردن آن‌ها، بر رانندگی خود تمرکز کند. خانم حسنی با خودش فکر کرد که دلش برای متلک‌اندازند
خانم محسنی طبق معمول همیشگی مشغول رسیدگی به کارهای دفتری بود که صدای تق تق در اورا از حال خود بیرون آورد.
 
سرش را بالاکرد ودید دختر جوانی بلند بالاوچادری باچهره ولبخندی دلنشین در قالب در جا گرفته .
 
همانطور که خانم محسنی محو تماشای چهره دلنشین دختر بود دختر گفت اجازه هست؟
 
خانم محسنی گفت بله بله بفرمایید.
 
دختر نزدیکتر امدو دستش را به سمتش دراز کرد وگفت سلام رضایی هستم زهرا رضایی .
 
خانم محسنی دستش را به گرمی فشردوگفت محسنی هستم آزاده محس
خانم ها به چه کسانی رای خواهند داد: 
به کسانی که خانم خود را با اسلحه به قتل می رسانند؟
به کسانی که مثل مهاجرانی و نجفی و برخی مسوولان الان، چند همسر دارند( گاه بیش از ۴ همسر)؟
 
به کسانی که به جای اشتغال و ازدواج خانم ها،  دغدغه شان رفتن چند نفر خانم به ورزشگاه است؟
کسانی که با بی ادبی به خانم جوان در جمع می گوید قرص ضد بارداری همراه داشته باش؟
 
کسانی که از بزرگترین هنرهایشان این است که به جای استفاده از ظرفیت خانم های نخبه، عکس زن ها را در تابل
افطاری خونه عمو دعوت بودیم
نزدیکای افطار بود و من و چنتا از دخترا تو حیاط بودیم
دختر کوچیکه عمو اومد ترشی ببره
همینجور که داشت تو ی ظرف گنده ترشی میریخت وسطا ی چند تیکه هم میخورد
و همینطور که داشت میخورد می گفت: بچه ها حواسم نبود تو آشپزخونه داشتم سیب زمینی سرخ کرده میخوردم
گفتم: سارا ترشی اگر باطل نمیکنه به ما هم بده 
تازه فهمید داره چیکار میکنه :)))
دیگه نگم براتون پرید رو شلنگ آب و شستن دهن و ...
فکر کنم 15 سالی گذشته از اون روز
شایدم بیشتر .....
 فیلیسیتی سعی کرد بتواندبیرون را ببیند که به یک باره
صدای خرس بیرون آمد.فیلیسیتی ترسید و به سختی توانست به داخل 
کلبه برگردد.سارا به او کمک کرد در را ببندد و از کنار در دور شدند.
سیسیلی گفت:((حاال باید چیکار کنیم؟این کلبه تا چند دقیقه ی دیگر 
توسط این خرس نابود خواهد شد)).سارا گفت:((نگران نباش)).سیسیلی 
جواب داد:((چی؟...نگران نباشم؟)).فیلیسیتی که تا آن لحظه ساکت 
مانده بود گفت:((پس شما میگید باید چیکارکنیم((.سارا با اطمینان به 
فیلیسیتی جواب داد:((تن
خرید کفش زنانه سارا جونز مدل Jemma 
قیمت : 680000 تومان
برند : Sara Jones
خرید پستی کفش زنانه سارا جونز مدل Jemma 
قیمت کفش زنانه سارا جونز مدل Jemma 
برای خرید و مشاهده جزئیات محصول در دیجی کالا کلیک نمایید.

 
 
 
 
برای خرید و مشاهده جزئیات محصول در دیجی کالا کلیک نمایید.
 
 
تصاویر بیشتر
 
 
برای خرید و مشاهده جزئیات محصول در دیجی کالا کلیک نمایید.

 
 
خرید کفش زنانه سارا جونز مدل Jemma ارزان , کفش زنانه سارا جونز مدل Jemma با قیمت ارزان , خرید Sara Jones ارزا
آن ها خوشحال به کلبه کوچک برگشتند.فیلیسیتی می خواست غذا درست کند که به یک باره از کار دست کشید و با اشاره به سارا گفتکه برود و او غذا درست کند و دوباره مشغول کاربا وسیله انتقال صدا شد.پس از آن سارا غذا را آورد و هرسه باهم غذا خوردند.سارا هم پس 
از غذا رفت تا درحال استراحت دفترچه خاطرات مردی که قبال آن جا 
بوده را بخواند.فیلیسیتی هرچند که به سیسیلی سخت می گرفت،ولی او 
را بسیار دوست داشت؛فیلیسیتی رفت و سیسیلی را خواباند و خود هم 
در حین کاربا وس
 
فیلم ترمیناتور 6 ; بیش از دو دهه از زمان سارا کانر جلوگیری از روز داوری ، تغییر آینده و دوباره سرنوشت نسل بشر گذشته است. دنی راموس (ناتالیا رئیسی) با برادرش (دیگو بونتا) و پدر زندگی می کند که یک ترمیناتور بسیار پیشرفته و کشنده - یک Rev-9 (گابریل لونا) در مکزیکوسی زندگی ساده ای را پشت سر می گذارد. او را بکش بقای دانی به نیروهای پیوستگی او با دو جنگجو بستگی دارد: گریس (مکنزی دیویس) ، یک سرباز پیشرفته از آینده ، و یک سارا کانر سخت جنگ (لیندا همیلتون). هما
تمام مزه ی یه خاطره به در دسترس نبودنشه. به این که فکر کنی و تلاش کنی تا تکه پاره هایی ازش رو به یاد بیاری. به نظرم عکس، فیلم یا هر چیز دیگه ای شبیه اینا، جلوی این احساس رو می گیره. اصلا خاطره انگیز یعنی چیزی که نمی تونی تکرارش کنی. حداقل به سادگی نمی تونی تکرارش کنی.
دلنوشته کمبود خاطره
من حالم خوب بود,فقط کم حرف میزدم و زیاد میخوابیدم,به یه گوشه خیره میشدم و صورتم خیس میشد,لباس نمیخریدم وفیلم نمیدیدم,غذای کم وسیگار زیاد.
گفتن حال روحیه مناسبی نداری,دکتر رای به بستری شدنم داد.
چهار ماهه که بستری شدم,اولا بهش میگفتن دیوونه خونه اما الان میگن کلینیک.
امروز یکی از بیمارا دلیل حال بد منو فهمید,میگفت:ازکمبود خاطره رنج میبرم.
اما من حرفش رو جدی نگرفتم چون کلی خاطره دارم,همه یه شکل و بایه نفر, من و دوست خوبم,تنه
ده سال پیش سریالی دیدم به نام فرار از زندان که بعد ها هم مثل اینکه آن را تلویزیون ایران بازپخش کرد.
سارا تانکردی امروز برایم جذاب تر استآنجایی که مایکل اسکافیلد از او درخواست می کند تا برای فرار، درب اتاق معاینه را باز بگذارد.او مجبور است بین عشق به یک زندانی و آزادی مشروطش انتخاب کند. و سارا به چالش کشیده می شود.یک صحنه سارا توی ماشین نشسته و مبهوت است و گریه می کند. ..باز گذاشتن درب برای سارا یعنی پذیرشِ دعوت عشق. دیگر مطرح نیست که به این عشق
سال پیش مهر موبایلم رو دزد برد. لب خیابون گریه میکردم و نعره میزدم ....مامان گفت فدای سرت.یه گوشی بهتر میخری، نو مدل جدید. گفتم مامان چی داری میگی، همه چی که پول نیست. خاطره هام چی...
آدم هرچی کمتر با دیگران دنبال ثبت خاطره باشه بعدها راحت تر خواهد بود. به لحظه هامون عمق ندیم... خاطره ساختن مثل خالکوبی کردن هست. 
شاید تا چند سال پیش می‌شد خیلی جدی‌تر از جبری بودن اسم و فامیلی‌مون گلایه کنیم؛ اما حالا که با یه اکانت حتی می‌تونیم شخصیت خودمون رو هم از نو خلق کنیم، دیگه ساختن یه اسم و فامیل جدید نباید خیلی سخت باشه؛ پس یه‌کم می‌تونیم از احساس ناخوشایند این جبر کم کنیم. منم توی بعضی فضاها با اسم غیرواقعی نوشتم. جاهایی که بودنم خیلی محو و بی‌اثر بود. هنوز هم همین‌طوره. با اسم‌هایی که برام توخالی‌‌ان؛ هیچ‌چیزی رو به ذهنم نمی‌آرن و بود و نبودشون برام
همه ماها خاطره هایی داریم خاطرات خوب یا بد ولی برای من فقط یک خاطره خوب بود که مثل معجزه وقتی توی بدترین و سخت ترین موقعیت تمام عمرم اومد دنیامو رویایی کرد
واز وقتی که رفته یادم نمیاد هیچ چیزی از زندگیمو انگار همش یک خواب بوده
لطفا ناراحت نشو، دارم کاری میکنم که روح و ذهنم بفهمه که تنهاشدم و باور کنه
این کارو میکنم که بلند بشمچ
ماساژ در منزلماساژ آقایان - ماساژ بانوانماسور خانم - ماساژور خانمانجام کلیه خدمات ماساژ در شمال و غرب تهران
✅ خدمات ماساژ توسط ماساژور خانم در تهران✅ ماساژور خانم در منزل - ماساژور خانم در محل کار✅ ماسور خانم در شمال تهران - ماسور خانم در غرب تهران✅ ارائه کلیه خدمات ماساژ در منزل و محل کار شما فقط با یک تماس✅ ارائه دهنده تمام سبک های ماساژ توسط ماساژور های خانم با تجربه✅ ماساژ ریلکسی ✅ ماساژ فول ریلکسی ✅ ماساژ سوئدی ✅ ماساژ تایلندی ✅ ما
شهیده نجمه هارونی   متولد 22 اسفند ماه 1374 در خمینی شهر اصفهان در خانواده ای مذهبی و خون گرم به دنیا آمد ایشان تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه ی هجرت هفصد دستگاه خمینی شهر طی کرد و تحصلات راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه ی شاهد سپری کرد.نجمه خاتون درسنین نوجوانی و جوانی دختری خون گرم مهربان و آرام و بی حاشیه ای بود به شکلی که هیچ فردی را پیدا نمیکنید که از ایشان تندی و یا تلخی و یا بد رفتاری دیده باشد وهرکسی باایشان در ارتباط بوده مهر ایشان به دل
راستش هنوز دارم به سارا و مسئلمون فکر میکنم. هی خودمو میخورم، هی تصاویر مختلف میاد تو فکرم. ولی سعی میکنم به خودم مسلط باشم و فراریشون بدم. به چیزای خوب فکر کنم، رو کارهای پاییزیم تمرکز کنم. هنوز به پیک نیک روز جمعه با الهام سان فکر میکنم. به گربه هایی که دیدیم و خنده هایی که کردیم و خوراکی هایی که اختراع کردیم. و کتاب خوندیم و حرف زدیم و بارون خوردیم و حتی تو چاله ی آب پریدیم. هوا محشر بود و سردمون بود، انگشتامون یخ کرده بود. وقتی داشتم ازش جدا م
شهیده نجمه هارونی متولد 22 اسفند ماه 1374 در خمینی شهر اصفهان در خانواده ای مذهبی و خون گرم به دنیا آمد ایشان تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه ی هجرت هفصد دستگاه خمینی شهر طی کرد و تحصلات راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه ی شاهد سپری کرد.نجمه خاتون درسنین نوجوانی و جوانی دختری خون گرم مهربان و آرام و بی حاشیه ای بود به شکلی که هیچ فردی را پیدا نمیکنید که از ایشان تندی و یا تلخی و یا بد رفتاری دیده باشد وهرکسی باایشان در ارتباط بوده مهر ایشان به دل آن
تقویم شیعه
یازدهم ذی القعده
ولادت امام رضا علیه السلام
در روز پنجشنبه سال ۱۴۸ هجری قمری امام رضا علیه السلام در مدینه طیبه به دنیا آمد. در ولادت آن حضرت ۱۱ ذی الحجه و ۱۱ ربیع الاول نیز ذکر شده است. پدر آن حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام، و مادرشان ام البنین نجمه علیها السلام است. نام مبارکشان علی است، و کنیه آن حضرت ابو الحسن است، و کنیه خاصشان ابو علی است. القاب حضرت سراج الله، نور الهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفو الملک، کافی الخ
به نام انکه زیباست و زیبایی را دوست دارد..او را خلق کرد..نه از اتش ... نه از گل... بلکه از جنس لطیف زیبایی....او را در قالبی مخمل گون خلق کرد...و سپس از روح توانمند خود در او دمید.... روحی بس والا..روحی سرشار از ظرافت و زیبایی و پاکی....روحی توانمند تر از ادم....بر او نظری انداخت..چقدر دلکش...چنان زیبا بود که دل جن و انس به درد امد....دردی نه از سر رنج...نه دردی از حسادت... نه دردی از سر غبطه....بلکه......دردی از رنگ و بوی دلبری...خدای من... این مخلوق چه بی پروا در برابر
دیروز امتحان عربی دادیم یک خنده داااااار بود! نه خنده دار نبود خیلی سخت بود جوابای ما خنده دار بود! بعد امتحان با اینکه گند زده بودیم همش خندیدیم و حالمونو خوب کرد :/// 
توی راه برگشت هم زینب بیت قائم رو دیدم و سارا رو نه سارا دوستم اون یکی سارا فامیل دور تره که اسمشم نمیدونم یکم حرف زدیم یک عالمه حس خوب گرفتم
بعد برگشتم خونه عکاسی بعد رفتم حموم بعد رفتم باشگاه با حدیث و استاد مبارزه کردم مامانمم اومد باشگاه با رقیه مبارزمو دیدن
برگشتمم بزور گر
نوشتم، پاک کردم، نوشتم ، پاک کردم، نوشتم ، پاک کردم و تهش شد....
من یه سارا بودم یه سارا با تمام غم ها و شادی ها و تنهایی ها و شلوغیا...
و حالا یه سارام، یه سارا با تمام....تمام شده هام.....و....شروع شده هام...
من ،سارام، خوده خوده سارا؛)
سارایی که بودم، سارایی که شدم،سارایی که باید باشم...


+پریسا جون ؛)
استکان‌ها را از روی زمین و میزها جمع میکنم. سارا با شتابی بی دلیل شمعهای کنار قاب عکس را خاموش میکند و با صدایی که همه بشنوند می‌گوید: «خانم جون هم با این وصیتش دست همه مون رو گذاشت تو پوست گردو. آخه کی کله سحر جمعه پا میشه بیاد اینجا چهار خط دعا بخونه و بره؟ میرفتیم سر خاک بهتر نبود؟» حرفش را نشنیده می‌گیرم و سوالش را بی جواب میگذارم. سارا با عجله پوست میوه‌ها را توی سطل می‌ریزد و باز می‌گوید: «بعدش هم این کارها تجربه میخواد. ما کی تا حالا رو
 اسفند
 هر چه سرد، هرچه سخت اما در پی اش بهاری هست
 درست مثل زندگی که روزهای سختش هرچه طاقت فرسا اما در گذر است..
. آدم ها می آیند با خودشان شوق می آورند، 
امید و رشته های نازک دلبستگی رشته ها که طنابی ضخیم شد
 از ترس به دام افتادن میروند از آنها کوله باری می ماند پر خاطره
 و دلبستگانی که در خاطره ها جا می مانند...
 فراموشی گره کوری ست که به دست زمان باز میشود
 اسفندِ رابطه ات در گذر است
 خاطره ها را دَرس کن و بهار را با حال دیگری آغاز کن
 #پریسا_زا
خاطره کار فرهنگی باحال
خاطره کار فرهنگی باحال
 
خاطره کار فرهنگی باحالبعضی وقتا وصف یک سری ازین کارهای باحال و خودجوشِ فرهنگی را که می‌شنوی، حالت خیلی خوب می شود.
مثلا یکی از این کارها مسابقه کتابخوانی‌ ای هست که در عرض ۲ ساعت توی مدارس برگزار کردند.بچه‌ها خیلی خوششون اومده بود.هم بخاطر اینکه ۳-۲ساعتی از کلاساشون پیچونده شده بودو هم اینکه ساعات درسایی که به نظر خودشون به درد زندگیشون نمی خوره، کتابای مفید خوندند.جالب بود براشون که همونجا
پس از مرگ داماد خانم خواب دیده بودند خانم به درب خانه ی محقر دختر کوچک و دامادش آمده است و میخواهد وارد شود به داماد خانم "آقا" می گفتند. یکی از اهالی خانه از او پرسید  خانم چرا تنها آمده ای؟ "آقا" کجاست ؟ گفت ایشان وادی السلام نجف است. 
خانم C.J. Walker محصولات تخصصی مو را برای مراقبت از موهای آفریقایی آمریکایی ایجاد کرد و از اولین زنان آمریکایی بود که یک میلیونر خودساخته شد.خانم C.J. Walker چه کسی بود؟خانم C.J. Walker پس از رنج از بیماری پوست سر که منجر به ریزش موی خودش شده بود ، خطی از محصولات موی آفریقایی آمریکایی را اختراع کرد. وی با سفر به سراسر کشور محصولات خود را با ارائه سخنرانی و تظاهرات تبلیغاتی تبلیغ کرد و سرانجام آزمایشگاه های مادام C.J. واکر را برای تولید لوازم آرایشی و آموزش ز
شده از چشم کسی سست شود دستانت؟
یا که از دیدن او لزره بیفتد جانت؟
شده در شهر خودت مثل غریبی باشی!
به تمنّا برسد قسمتِ آبت ؟نانت؟
شده با درد شبی همدم گریه بشوی؟
یا که یک زخم قدیمی بکند گریانت؟
شده یک خاطره ات زخم جدایی باشد
که به ذهن آوری و رود شود چشمانت؟
روز و شب مُردم و در خاطره ها در حبسم!
شده یک خاطره عمری بشود زندانت!؟
پارمیدا مقیسه
خدایا پنج شنبه ها را از من نگیر.خانم کاف را از من نگیر.این کتابِ هر روز تازه تر از دیروز را از من نگیر.که اگر به محال بگیری،دنیا که سهل است،خود مرا از من گرفته ای.
+اگر هر کس یا خودش یک خانم کاف بود یا یک خانم کاف داشت او هزاران سال پیش بازگشته بود.شک ندارم!
دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
داستان صوتی شوهر آهو خانم - پایگاه دانلود رایگان کتاب | ...www.takbook.com › book › داستان-صوتی-شوهر-آهو-خانم۱۷ شهریور ۱۳۹۷ - دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم. admin; دانلود ... شوهر آهو خانم اثری زیبا و تاثیرگذار از علی‌محمد افغانی است. این کتاب بین ... زبان کتاب : فارسی.
دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم - پایگاه دانلود رایگان کتابwww.takbook.com › 223865-audio-ebook › دانلود-کت...۱۷ شهریور ۱۳۹۷ - دانلود کتاب صوتی ش
یاد اون خاطره ام افتادم تو بچگی که توی یه کتاب مصور از مدرسه، یه خونه چوبی بود و من خیلی ازش خوشم اومد. یه چیز مثل ایوون بزرگ داشت و من پیش خودم تصور میکردم که اینجا زندگی میکنم با خانواده ام و دوستام هم با خونواده هاشون اینجا هستن. واقعا خیلی خیلی خوشم اومده بود از این فکر ! یهو در حین خوندن کتاب سالار مگس ها که میگن این جنگل مال ماست، یاد این خاطره افتادم. :)
دو روز بعد مدیر مدرسه ام پیگیری کرد که برای مصاحبه ی انتخاب معلم نمونه ی منطقه ای رفته ام یا نه. گفتم مشکل زمان دارم.‌ نمیتوانم تایم بعد از مدرسه بروم. بچه هایم را چه کنم. نه مهدی هست و نه مدرسه ای. همان روز وقتی داخل ماشین جلوی چلوکبابی احسان منتظر بودیم غذای سفارشی امان آماده شود سارا دوست و همکار بسیار قدیمی ام زنگ زد.‌ سارا در اداره آموزش و پرورشمان سمتی داشت. گفت نامت را در لیست مدارس دیدم. چرا برای مصاحبه نمیایی؟ و مجدد توضیح دادم به خاطر
با اینکه هنوز تا عید یک ماه مونده، خونه تکونی رو شروع کردم و به دفتر خاطراتم برخوردم، متاسفانه فقط همین یه خاطره مونده و بقیه رو نمیدونم چرا ولی همون زمان پاره کردم.
خاطره مربوط به وقتی هست که دوم راهنمایی بودم و کلی خندیدم باهاش:)))
بد نیست شما هم بخونید و از اولین هاتون بگید :)
_________________________________
به نام خدای بهار آفرین         بهار آفرین را هزار آفرین
با عرض سلام و ادب خدمت کسی که هم اکنون نوشته های من را میخواند من نلی فلانی هستم. تصمیم گرفته
امـــــروز عجیب دلم برایَت تنگ استـ..دو لیوان چـــــاےدو صندلےدو بلیتـ سینمایکـ نیمکت دونَفـره در پارکـو باقے دو نَفَره هایمانتَحقق پیدا مےکردحلا قضیہ تفاوت داردیک لیوان آبقرص مُسکـنکز کردن در گوشه تاریکـ اتاقیکـ نیمکتـ پرت در پارکـو ضَجـهحالا که نیستے من و یکـ دنیا خاطره از تو، دو نَفَره هایی داریم..اینجـــــا جایَتـ خالیستـــ صاحبـ یک دنیا خاطره
 
سلام و عرض ادب و احترام
احتراما به استحضار می رساند اولین جلسه شورای مرکزی طرح حمایتی ( بهداشتی و درمانی) مهررخشان روز شنبه مورخه۹۸/۱۲/۳باحضوراعضای بزرگواران شورا برگزارگردیدحاضرین در جلسهخانم دکترگودرزیخانم صمیمیخانم عربخانم تفرشیخانم دهقانیوآقای فدائی
مسئولیت هماهنگی و سازماندهی این شورا برعهده خانم دکترگودرزی می باشد.
میدونی کلافگی ینی چی!!!!!
خسته شدم از بس احساساتمو پنهان کردم
از بس حرف زدم از بس از حقم دفاع کردم همه میگن سارا قلدره سارا احساس نداره
اینکه به مامانم میگم عاشقم بهم میخنده(ینی چی اخه)
من یهو نابود میشما ااا
یهو میمیرم 
یهو لهه میشم
تنهام نذارید این شکلی.........
میترسم بهش بگم بذاره بره....
بهش بگم عاشقتم اونم نسبت بهم سرد بشه
ولی دارم میمیرم از نگفتنش
باید بگم حسموووووووووو
لعنت به این شرایط
 
----------------------------------
 
 
فقط بگم حق ندارید منو چیزایی که
از جمله سفرهایی که جزو خاطره انگیزترین ها
هستند، سفر به یک جزیره در دل دریا است. خوشبختانه ایران با داشتن جزیره هایی
مانند کیش سفرهای خاطره انگیز بسیاری می سازد. ولی خاطره انگیز بودن این سفرها
منحصر به طبیعت و جاذبه های جزیره نیست بلکه کیفیت بی بدیل جزیره است که بیشترین
تاثیر بر مسافران می گذارد و از لحاظ روانی مسافران را به آرامش سوق می دهد. هتل
های کیش هم به درستی عمل کرده و سفر خاطره انگیز را در بستری آرامش بخش برای
گردشگران مهیا کرده اند.
تو نو بهار منی
همیشه کنار منی
در اوج بی قراری من
تویی که قرار منی
 
صدای پای نسیم
مرا به خاطره برد
میان خاطره ها 
تو در خیال منی
 
در این مسیر خطیر
پر از شرارت و گیر
تو آمدی چون شمس
و دستگیر من
 
خبر نداشت به عشق
زلال می شود آب
در آن میس و جامی
که می دهد صنمی
 
صفحه اینستاگرام نجمه جانم بسته (private) هست، به خاطر همین هرکسی نمی تونه پست هاش رو ببینه، کلا نجمه ۸ تا پست اینستاگرامی داره، که همه اونها رو‌ ان شاالله در این مکان منتشر می کنم.
این اخرین پست اینستاگرامی نجمه هست:
بسم الله الرحمن الرحیم سلام دوستای گلم چند وقته میخوام این پست رو بذارم ، اما بدلایلی نذاشتم... امروز هم به دلایلی تصمیم گرفتم بالاخره این مطلب رو بنویسم #باشد_که_اثرگذار_باشد دوستان عزیزم ، زوج های قدیمی ، بچه دار ، زوج های تازه ، نا
صبح که بیدار شدم گفتم برم سارا رو بیدار کنم و باهاش امتحان ریاضی بخونم، دیشب بهش گفته بودم خودش بخونه که صبح ازش امتحان بگیرم، گفتم زودی درس‌های سارا تموم بشه خودم بشینم درس بخونم، بعدش برم حمام بعدش هم باشگاه و باز دوباره درس!
بیدارش کردم فهمیدم جاشو خیس کرده! بردمش حمام، یه چند صفحه براش امتحان در اوردم که حل کنه زنگ زدن گفتن سبحان رو برید بیارید، زن عموی مامانش مرده میخوان برن فاتحه، سبحان رو اوردم و خوابش کردم شده بود ۱۰/۵؛ چند صفحه دوبا
کتاب صوتی شوهر آهو خانم
 
دانلودفایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
داستان صوتی شوهر آهو خانم - پایگاه دانلود رایگان کتاب | ...www.takbook.com › book › داستان-صوتی-شوهر-آهو-خانم۱۷ شهریور ۱۳۹۷ - دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم. دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم. شوهر آهو خانم اثری زیبا و تاثیرگذار از علی‌محمد افغانی است. این کتاب بین سال‌های ...
دانلود کتاب شوهر آهو خانم - علی محمد افغانی - کتابراهwww.ketabrah.ir › داستان و رمان › داستان و رمان ایرانیکتاب شوهر آهو خانم اثر عل
نزدیک بود از هوش برود گفت:((تو،تو چی کار کردی؟)).فیلیسیتی 
گفت:((مهم نیست،پیداش میکنیم)).سارا گفت:((آخه چطوری؟)). 
فیلیسیتی درحالی که بلندشد،گفت:((بیاید دنبالم)).بعدبه بیرون ازکلبه 
رفتند.فیلیسیتی گفت:((با این چهارچرخ می توانیم برویم دنبال وسیله 
انتقال صدابگردیم.پس زودباشیدسواربشید)).ساراوسیسیلی متعجب شده 
بودند.
هر سه خواهر سوار برچهارچرخ شده بودند.فیلیسیتی چهارچرخ را به 
حرکت در آورد و باهم دنبال وسیله انتقال صدا گشتند.حوالی شب بود و 
هوا د
کتاب گل های باغ خاطره: همراه شوید با یک آشنایی شیرین
 
کتاب گل های باغ خاطرهنویسنده: حسن صدری مازندرانیانتشارات: میراث ماندگار
معرفی:
یکی از آرزوهایم در دوران نوجوانی این بود که یک روزبه صورت نامرئی وارد خانه مقام معظم رهبری شوم وازنزدیک شاهد زندگی اش باشم…کتاب گل های باغ خاطره به من کمک کرد از راه دور با زندگی آقا آشنا بشم.شماهم اگه دوست دارید همراه بشید بفرمایید!
بریده کتاب:
مادر یک شهید که ازبستگان رهبرهستند تعریف می کند: یک روزمهمان ایش
کتاب صوتی شوهر آهو خانم
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
داستان صوتی شوهر آهو خانم - پایگاه دانلود رایگان کتاب | ...www.takbook.com › book › داستان-صوتی-شوهر-آهو-خانم۱۷ شهریور ۱۳۹۷ - دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم. دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم. شوهر آهو خانم اثری زیبا و تاثیرگذار از علی‌محمد افغانی است. این کتاب بین سال‌های ...
دانلود کتاب شوهر آهو خانم - علی محمد افغانی - کتابراهwww.ketabrah.ir › داستان و رمان › داستان و رمان ایرانیکتاب شوهر آهو خانم اثر علی مح
کتاب صوتی شوهر آهو خانم
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
داستان صوتی شوهر آهو خانم - پایگاه دانلود رایگان کتاب | ...www.takbook.com › book › داستان-صوتی-شوهر-آهو-خانم۱۷ شهریور ۱۳۹۷ - دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم. دانلود کتاب صوتی شوهر آهو خانم. شوهر آهو خانم اثری زیبا و تاثیرگذار از علی‌محمد افغانی است. این کتاب بین سال‌های ...
دانلود کتاب شوهر آهو خانم - علی محمد افغانی - کتابراهwww.ketabrah.ir › داستان و رمان › داستان و رمان ایرانیکتاب شوهر آهو خانم اثر علی مح
۱.  دارم برای مهدی (۷ ساله) املا می گویم. با خودش پاک کن نیاورده است و یک کلمه را اشتباه می نویسد. با ناراحتی می گوید: "خاله پاکنتو میدی؟" میگویم: "نمی دونم کجا گذاشتمش. خودت برو تو اتاقم پیداش کن بیار." با لحن جدی و طلبکار می گوید: "خاله مگه من نوکرتم برم پاکنت رو برات پیدا کنم؟!"
۲. مامان دوست سارا (۷ ساله)، دوست سارا را به خاطر کار بدی که انجام می داده دعوا کرده است. سارا خیلی جدی و با اعتماد به نفس گفته: «به نظر من بهتره ببریدش پیش خانوم دکتر امیریان
۱.  دارم برای مهدی (۷ ساله) املا می گویم. با خودش پاک کن نیاورده است و یک کلمه را اشتباه می نویسد. با ناراحتی می گوید: "خاله پاکنتو میدی؟" میگویم: "نمی دونم کجا گذاشتمش. خودت برو تو اتاقم پیداش کن بیار." با لحن جدی و طلبکار می گوید: "خاله مگه من نوکرتم برم پاکنت رو برات پیدا کنم؟!"

۲. مامان دوست سارا (۷ ساله)، دوست سارا را به خاطر کار بدی که انجام می داده دعوا کرده است. سارا خیلی جدی و با اعتماد به نفس گفته: «به نظر من بهتره ببریدش پیش خانوم دکتر امیریان
سکوت می‌کنم ولی ته دلم غوغاستبه طعنه فاش بگویم، قیامتی برپاست
قیامتی که چه سنگ وچه شیشه می‌شکندتفاوتی نکند، شعله تند و بی‌پرواست
میان مهر سکوت و تلاطم دل منهمیشه هاله‌ای ازعشق؛ انجمن آراست
همیشه ناب‌ترین نوع عشق ورزیدندرون سینه آشفته و پر از نجواست
سکوت لحظه اقرار حرف‌های دل استسکوت می‌کنم اما دلم پر از غوغاست
شاعر: نجمه مولوی
نام فیلم: The Favourite 2018
ژانر: درام , زندگی نامه
ستارگان: Olivia Colman, Emma Stone, Rachel Weisz
کارگردان: Yorgos Lanthimos
محصول کشور: آمریکا
سال انتشار: 2019
امتیاز: – 8.1 از 10
مدت زمان: 119 دقیقه
خلاصه داستان: در اوایل قرن نوزدهم انگلستان، ملکه انگلی (Colman) ضعیف، تخت را اشغال می کند و خانم سارا (Weisz)، نزدیک دوستش، کشور را به جای خود اداره می کند. وقتی یک خدمتکار جدید آبیگیل (Stone) وارد می شود، جذابیت او به سارا کمک می کند.
ادامه مطلب
تاثیر بعضیا تووی زندگی آدم بیشتر از یه اسمه، بیشتر از مدت حضورشونه...
انقدر زیاد که یه روز به خودت میای و می‌بینی همه‌ی فکر و ذکرت شده یه نفر!
شاید اون یه نفر، هیچوقت نفهمه که باعث چه تناقضی توی زندگیت شده، اما تو می‌دونی که اون، تنها دلیل تنهاییت بوده و تو، توی همه‌ی تنهاییات به اون پناه بردی. 
آرزو دادی... خاطره گرفتی!
آدما، با آرزوهاشون به دنیا میان، با خاطره‌هاشون می‌میرن.
کاش، آخرین خاطره‌ای که قبل از مرگ به یاد میارم، تو باشی...
مقداری غذا به آن سگ داد و برگشت؛ولی فراموش کرد 
که در را ببندد.سیسیلی به کلبه برگشت و استراحت کرد.صبح فیلیسیتی 
زود تر از همه بیدار شد و رفت تا آن دفترچه خاطرات را بخواند.سارا 
و سیسیلی هم بیدار شدند و گفتند:((فیلیسیتی،ما گرسنه هستیم)).فیلیسیتی 
با دو خواهر کوچکترش به انبار زیرزمین مخفی رفتند تا غذا بیاورند 
که دیدند در آنجا باز است و هیچ گوشتی در آنجا وجود ندارد.سیسیلی 
که خیلی متعجب شده بود گفت:((این امکان ندارد یعنی ممکن 
نیست)).و از پله ها ب
مقداری غذا به آن سگ داد و برگشت؛ولی فراموش کرد 
که در را ببندد.سیسیلی به کلبه برگشت و استراحت کرد.صبح فیلیسیتی 
زود تر از همه بیدار شد و رفت تا آن دفترچه خاطرات را بخواند.سارا 
و سیسیلی هم بیدار شدند و گفتند:((فیلیسیتی،ما گرسنه هستیم)).فیلیسیتی 
با دو خواهر کوچکترش به انبار زیرزمین مخفی رفتند تا غذا بیاورند 
که دیدند در آنجا باز است و هیچ گوشتی در آنجا وجود ندارد.سیسیلی 
که خیلی متعجب شده بود گفت:((این امکان ندارد یعنی ممکن 
نیست)).و از پله ها ب
+ امسال بالاخره من و سارا جبهه ای که در برابر ورود به گروه جزوه نویسی داشتیم رو  به خاطر آزمون علوم پایه  شکستیم و واردش شدیم . 
احساس میکنم که روحم در برابر نه گفتن هایی که باید میگفتم اما نگفتم  ضربه های زیادی خورده . و تو این مقطع زمانی جسارت زیادی واسه نه گفتن پیدا کردم . من تو کار گروهی آدم خیلی حساسی هستم و دوست دارم کارم رو به نحو احسن انجام بدم و البته بدم هم نمیاد عمده ی مسئولیت رو به عهده بگیرم چون از یاد گرفتن لذت میبرم اما خب شاید یکی ا
صبا خانمصبا خانمصبا خانم...از صدای شما که در گوشم می‌پیچد و ساعت‌هاست که صدایم می‌زند متنفرم. لطفا دهانتان را ببندید. دهانتان توی ذهن من وول می‌خورد، پیچ و تاب می‌خورد، گریه می‌کند، فریاد می‌کشد و توان حرکت را از من ‌می‌گیرد. لطفا خفه شوید.
خانم C.J. Walker چه کسی بود؟خانم C.J. Walker پس از رنج از بیماری پوست سر که منجر به ریزش موی خودش شده بود ، خطی از محصولات موی آفریقایی آمریکایی را اختراع کرد. وی با سفر به سراسر کشور محصولات خود را با ارائه سخنرانی و تظاهرات تبلیغاتی تبلیغ کرد و سرانجام آزمایشگاه های مادام C.J. واکر را برای تولید لوازم آرایشی و آموزش زیبایی فروشان تأسیس کرد.
کسب و کار او باعث شد که او به یکی از اولین زنان آمریکایی تبدیل شود که یک میلیونر خودساخته شد. او همچنین به دلیل تلا
برای اولین بار در زندگیم برای خونه ی بابام رفتم نونوایی:)))
یاد اون خاطره مشهورم افتاده بودم معلوم نبود کدوم از شاطر ها همون آدم نا متعادلی بود که اون خاطره رو برام درست کرد! جا داشت پیداش میکردم پخخخخخخ کنم بهش، اما خب نمیشد!!!!
مریم به صورت طفلش چشم دوخته بود. از خوشحالی اشک درون چشمانش جمع شد. با خودش گفت: نیومدی نیومدی حالام که اومدی تو چه اوضاعی اومدی؟!خاطره سال گذشته از جلو چشمانش گذشت. سوار اتوبوس بود. به حرف مسافران روبرویش گوش می داد. روبرویی می گفت: داشتن بچه واجبه؟کناری با صورتی بی حالت جواب داد: بالاخره برای بستن دهن خونواده شور لازمه.روبرویی صورتش را در هم برد و گفت:گور پدر خونواده شورمریم لبخندی زد و گفت: بچه داشتن واجب نیس مستحبهخانم روبرویی چشم هایش را د
اسامی برندگان نهمین جشنواره کتابخوانی رضوی کتابخانه باقرالعلوم(ع) شهر خشکرود به شرح زیر می باشد:
در بخش خانوادگی خانم مریم جانی فاردقی 3،000،000 ریال
در بخش نوجوان مکتوب خانم فاطمه شجاعیان 500،000 ریال
در بخش نوجوان پویش خانم حورا چمن پیرا 750،000 ریال
در بخش بزرگسال خانم آسیه دلیریان 800،000 ریال
محض اینکه خودم یادم نره: 
سوسنسیمین = گلیمائدهفرشته خخخخسپیدهبهارمریمنجمهنرگس خاموش
...............................
 
پیام داده ک اشمش لوردی"اشمش لوردی" کیه دیگهآقای دکتر ی تایپ درست هم بلد نیست بکنه والادو ساعت بعد :
بعد دو ساعت تونستم بخونم "بس که اسمشو آوردی"سوسن ک تاجاییکه میدونم پی ادامه تحصیل نیستسیمینم که گفته بود قبول نشده. مائده ام ک داره درس میخونه. نورا هم ک کلا قیدشو زده بود اینجور ک فهمیدم فرشته ک قبول شده بود همون قبل دیگهسپیده و نجمه و فاطیم
پشتیبان خانم مهسا آ برگشت توی اتاق بهش میگم این نفر جدید میتونه مثل شما لحظات مفرحی برای ما فراهم کنه ؟ مبگه نه این توی باقلی هاست ... بعد که رفت بیرون به پشتیبان خانم مریم ز گفت این پسر کی که این پشتیبان خانم مهسا آ  بهش این جوری میگه !!! کلی خندیدم
من پُرم از خاطرات و قصه‌ های کودکی این که روباهی چگونه می‌فریبد زاغکی! قصّه‌ی افتادنِ دندانِ شیری از هُما لاک‌پشت و تکّه چوب و فکرهای اُردکی! قصّه‌ی گاو حسن، دارا و سارا و امین روزِ بارانی، کتابِ خیسِ کُبری طِفلکی! تیله‌بازی در حیاط و کوچه و فرشِ اتاق! بر سرِ کبریت و سکه، یا که درب تَشتکی! چای والفجر و سماور نفتیِ کُنجِ اتاق مادرم هرگز نیاورد استکان بی‌نعلبکی! داستانِ نوک طلا با مخمل و مادربزرگ! در دهی زیبا که زخمی گشته بچه لک‌لکی! هاچ زنب
 

خانم ها از چه جور مرد هایی بدشون میاد
 
۸ تیپ از آقایون هستند که خانم ها ازشون فرارین .
 
 
۱.مردهای نیازمند...این تیپ بیش از حد احساساتی بوده و نسبت به خود شک دارد و مدام نیاز به ابراز علاقه دارد او جذاب نیست زیر اعتماد به نفس و استقلال از جمله خصوصیات جذاب آقایون نزد خانمها ست.
ادامه مطلب
✅ گزارش مختصری از مسابقه کتابخوانی ویژه ماه مبارک رمضان با عنوان "یادت باشد" زندگینامه شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی
تعداد شرکت کنندگان در مسابقه 198 نفر که 81 نفر به تمامی سوالات پاسخ صحیح دادند و 117 نفر بقیه دارای اشکال بودند .
در پایان جلسه نمایندگان پنجشنبه 98/3/30 بین شرکت کنندگانی که به کلیه سوالات پاسخ صحیح دادند قرعه کشی انجام شد و بار اول به نیت امام رضا علیه السلام به 8 نفر و بار دوم به نیت 5 تن به 5 نفر از عزیزان کارت هدیه تعلق گرفت .

وزن ایده آل برای خانم ها چقدر است؟
 
وزن ایده آل برای خانم ها
 
اکثر مردم گمان می کنند که برای محاسبه وزن ایده‌ال خویش، تنها باید به قدشان توجه کنند ولی واقعیت این است که برای محاسبه دقیق وزن ایده‌ال ، به جز قد، جنسیت و اندازه استخوان بندی هم باید در نظر گرفته شود.
دستور العمل محاسبه وزن ایده‌ال برای خانم ها 
_ قدتان را اندازه بگیرید و یاد داشت کنید.
ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها