نگارم بانوی من! ای پریود گشته. خوابت گرفته؟ گود فور یو!
+ با سعید که حرف میزدم گفت میریم کوه هایی که خرس ببینیم! من داشتم فکر میکردم لابد زمستان ها خواب اند و بودن در کنار لانه شان یعنی دیدن یک ماده خرس بزرگ خوابیده. بعد یادم افتاد چه قدر زمستان ها اذیت میشوم و فهمیدم پاتروس من قطعا خرس است.
حوصله ندارم برایتان توضیح بدهم پاتروناس چیست. هری پاتر ببینید.
++ پرسید تنها بیایی، معذب نمیشوی؟ و این اولین باری بود که من احساس کردم اگر تنها کنارش باشم
بهش قول داده بودم که تنهاش نذارم. پای قولمم هستم و خواهم بود. هر چقدرم بگه دیگه اون آدم سابق نیست و داره سعی میکنه منو از زندگیش حذف کنه و برام آرزوی موفقیت تو آیندهای بدون خودش رو بکنه. میدونم یه مرگش هست. همهٔ این حرفایی که میزنه اداس. سه هفتهس کمتر از انگشتای دست باهام حرف زده. میگه دوستی ما حداکثر یه ساله. کسی که قرار بود باهم پول جمع کنیم از این جهنم فرار کنیم واسم آرزوی موفقیت میکنه. کسی که کیک تولد شونزده سالگیمو خرید. همونی که
میخوام بگم هرچقدر هم که معتقد باشی ادم باید با دست های خالی ام که شده پای خودش و آرمان هاش وایسه و بجنگه ( مشخصه جدیدا زیاد فیلم های ابرقهرمانی میبینم ) و رویاها مهمترین داشته های ما تواین دنیا هستند که باید برای رسیدن بهشون تلاش کنیم و من میتوانم و اگر اصل بر ناتوانی انسان بود خدا اصلا انسانی خلق نمیکرد محمد و مگه من چیم از همه کمتره
دمنتور ها سخاوتمندانه حاضرن همه امید و ارزوتو سر بکشن و کاری کنن بترسی ناامید شی و بهت هی یاداور شن که انسانِ
درباره این سایت