نتایج جستجو برای عبارت :

من که احساس غرور

به لطف سیاست های آقایان، چند وقتی بود احساس غرور نکرده بودم. غرور ملی را می گویم. از همان غرور هایی که وقتی تیم ملی والیبال پشتِ هم پیروز می شود، کمی مزه مزه اش می کنی، وقتی دانشمندان کشورت قدمی بر می دارند، در رگهایت حسش می کنی و  وقتی اسطوره ها و تاریخ کشورت را می خوانی، از آنها سرشار می شوی.
چند وقتی بود احساس غرور نکرده بودم تا دیشب که خبر توقیف نفت کش روباه پیر رفت روی خروجی خبرگزاری ها. همان وقتی که وزاری خارجه‌ی کشوری لات جهان، مثل سگ های
به لطف سیاست های آقایان، چند وقتی بود احساس غرور نکرده بودم. غرور ملی را می گویم. از همان غرور هایی که وقتی تیم ملی والبال پشتِ هم پیروز می شود، کمی مزه مزه اش می کنی، وقتی دانشمندان کشورت قدمی بر می دارند، در رگهایت حسش می کنی و  وقتی اسطوره ها و تاریخ کشورت را می خوانی، از آنها سرشار می شوی.
چند وقتی بود احساس غرور نکرده بودم تا دیشب که خبر توقیف نفت کش روباه پیر رفت روی خروجی خبرگزاری ها. همان وقتی که وزاری خارجه‌ی کشوری لات جهان، مثل سگ های
هروقت آدم دچار غرور بی حد و حساب میشه خدا میزنه تو دهنش.آمریکاییا سردار سلیمانیه کشتن. اون تشیع گسترده و جواب سپاه شد تو دهنیشان.ما برای زدن پایگاه آمریکا و انتقام دچار غرور کاذب شدیم هواپیمای مسافربری شد تودهنیمان.تودهنی سنگینی بود. دیشب چقدر افتخار کرده بودم امروز چقدر احساس بی آبرویی و خجالت. تودهنی سنگینی هم برای من بود.خدایا خودت به داد همه ما بنده های بیچاره ت برس.
تفاوت میان خودپسندی و غرور در این است که غرور، اعتقاد راسخ به ارزش فوق‌العاده‌ی خویش در زمینه‌ای خاص است، اما خودپسندی، خواستِ ایجاد چنین اعتقادی در دیگران است و معمولاً با این آرزوی نهان همراه است که در نهایت، خود نیز بتوانیم به همان اعتقاد برسیم.
بنابراین، غرور از درون انسان نشأت می‌گیرد و در نتیجه، قدردانی مستقیم از خویشتن است. اما خودپسندی کوششی است برای جلب قدردانی از بیرون، یعنی دستیابی غیرمستقیم به قدردانی است. از این رو خودپسند
راهکارهای مؤثر و تاثیر گذار برای حفظ غرور مردانه
بدون تردید، از جمله خصوصیات لاینفک موجود در شخصیت مردان، غرور مردانه محسوب می شود. به طور کلی، مردان در مقایسه با زنان، غرور و اقتدار را به میزان بیشتری در کانون توجهات خود قرار می دهند. از سوی دیگر، خدشه وارد شدن به غرور مردانه، از جمله خط قرمزها و مرزهای یک زندگی مشترک به شمار می رود. چرا که زیر سوال رفتن بزرگی و اقتدار مرد به ویژه در زندگی مشترک می تواند عواقب سنگینی مانند متزلزل شدن پایه  ه
ما خیلی به هم شباهت داریم,  من برای شاد بودنت خودم را می شکنم  تو هم برای شاد  بودنت مرا می شکنی ... این که غصه ندارد   هر آدمی توی زندگی اش , یک جا می شکند ,  یا دلش  یا غرورش  اما خدا نکتد هم دل بشکند هم غرور ...    #الهام_ملک_محمدی
به شدت احساس می کنم هنوز ارتباط با آدم ها رو یاد نگرفتم 
به شدت احساس می کنم اگه الان ازدواج کنم مجدد به خاطر عدم مهارت ارتباط درست می بازم 
دلسوزی در جای خودش و به حد خودش 
غرور در جای خودش و به حد خودش 
کینه در جای خودش و به حد خودش 
مهربونی در جای خودشو به حد خودش
اینا مواردی هستن که من تو زندگیم در عمل بلد نیستم و همیشه برعکس کار می کنم 
باید بدونی که برای دیگران باید تعارف بود و نه دلسوزی 
 
آیا در درمان بیماری هایی مانند جوش غرور جوانی نیز میکرودرم ابریژن جایگاهی دارد؟
حتما همینطور است. جایگاه مهم میکرودرم ابریژن به عنوان یک روش درمانی برای مبتلایان به جوش غرور جوانی سال هاست که به اثبات رسیده است. با توجه به اینکه اساس ایجاد جوش ها ترشح زیاد سبوم یا همان چربی و رشد باکتری ها روی این چربی است. پاکسازی و برداشتن لایه های مرده و چرب پوست توسط میکرودرم ابریژن در درمان جوش غرور جوانی تاثیر مهمی دارد.
 
 
http://WWW.NEGARSKIN.IRhttp://WWW.NEGARSKIN.IR
یه چیزو متوجه شدم اینجا
اون هم اینکه 
ادم ها خیلی وقتها میتونن به هم کمک کنن یا محبت کنن یا حتی حرف بزنن با هم
از سر غرور (احتمالا غرور بریتیشی)
از سر خودخواهی و خودبرتربینی هست که توی روزای سخت دست هم رو نمیگیرن
برای همینم هست که خیلی تنهان.
وضعیت ادمای این کشور دقیقا عین وضعیت بچه پولدارای ایرانه،
پولدار
بی نیاز
بی کس و تنها.
 
نمونه ش ساشا سبحانی.
وقت‌هایی هست توی زندگی که دلت میخواد یکی محکم تکونت بده و بگه بیدار شو. چشماتو باز کنی و ببینی همه چی خواب بوده... هیچ کدوم از سختیا، غصه‌ها، درد‌ها واقعی نبودن و همه چی تموم شده.
وقتایی هست توی زندگی که احساس می‌کنم لایق خیلی از چیزایی که دارم نیستم که واسه من دارن حروم میشن، مثل علمی که بهم غرور داده یا احساس پاک عزیزایی که بلد نیستم چطور قدرشو بدونم...
یه وقتایی دوس دارم توی زندگی هیچی نفهمم... شبیه مریض دیپ کمای آی سی یو که زیر ونتیلاتوره...
می خوام چیزی را براتون بنویسم که احتمالا شما هم با این نوع رفتار برخوردهایی داشته اید. حتما مثالهایی هم در این مورد در ذهنتان هست ولی با این وجود دوست دارم براتون بنویسم. غرور تا حدی خوبه و وقتی که از حد خارج میشه مخرب است. بعضی وقتها این تخریب فقط خود طرف و بعضی از افراد دور و بر او را تحت تاثیر قرار می دهد و بعضا تخریب حاصل از 
ادامه مطلب
الاغ زیبا تکانی به خودش داد و بارش را جابجا کرد. او از سنگینی بار لذت می برد. یک بار رنگارنگ سنگین. با خودش فکر می کرد که چه قدر خوشبخت است. چقدر می فهمد. با آنکه راه رفتن چندان هم برایش آسان نبود اما با غرور و تبختر قدم بر می داشت و خیابانهای شهر  را می پیمود. در اینحال ناگهان تصویر خود را درون ویترین یک مغازه دید. کمی به عقب رفت. دوباره جلو آمد. گردنش را کج گرفت. یالهای کوتاه و زبرش را جنباند و تیپ و قواره اش را در دل ستود. در این حال یادش به قصه کود
مبانی نظری و پیشینه پژوهش غرور (فصل دوم)
دید کلی :
مبانی نظری و پیشینه پژوهش غرور در 17 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات کامل :
مبانی نظری و پیشینه پژوهش غرور در 17 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
 
ویژگی های فایل
- 17 صفحه فارسی شامل مبانی نظری، پیشینه تحقیق و منابع (داخلی و خارجی)
- در قالب فایل ورد قابل ویرایش با استاندارد آکادمیک
- منبع نویسی شده به شیوه APA
- منابع بخش مبانی از 2012 به قبل و بخش پیشینه از 2010 به قبل
- شامل 11 صفحه متن و 6 صفحه منابع
​​​​​شیری گرسنه از میان تپه‌های کوهستان بیرون پرید و گاوی را از پای درآورد. سپس در حالی که شکمی از غذا درمی آورد، هر از گاهی یکبار سرش را بالا می گرفت و مستانه نعره می کشید. 
صیادی که در آن حوالی در جستجوی شکار بود صدای نعره های مستانه شیر را شنید و پس از ردیابی با گلوله ای آن را از پای درآورد.
 
هنگامی که مست پیروزی هستیم بهتر است دهانمان را بسته نگه داریم.
غرور، منجلاب موفقیت است.
موفقیت برای اشخاص کم ظرفیت مقدمه گستاخی است
 
متن های پرمعنا درباره غرور
گرچــه ای دوســــت غرور دلــــــت احســــاس مـــرا درک نکـــرد…
آفریــــن برغـــم عشــــقـــت کــه مرا ترکـــ نکرد…
.
.
.
ما بدهکاریم به یکدیگر
و به تمام ” دوستت دارم” های ناگفته ای
که پشت دیوار غرورمان ماند
و آنها را بلعیدیم
تا نشان دهیم که منطقی هستیم
.
.
.
برای بودنِ با تو غرورم پایمال شد
تو هم اندکی احساس بگذار
مساوی که نمی شویم
حداقل به من نزدیک شو
.
.
.
من ، مــــن کردن های من و تو بود کــه ،
هیچوقت مـــــــا نش
احساس عجیبی دارماحساس عجیبی داره چشمای تواحساس عجیبیتویه احساس عجیبی که برامیه احساس عجیبی دارم انگارتو یه احساس عجیبی امیدچه احساس عجیبی بابک جهانبخشچه احساس عجیبیه میبندی موهاتوتویه احساس عجیبییه احساس عجیبی دارم امشب
تو آخرین سکانس فیلم وکیل مدافع شیطان آل پاچینو که نقش مرد شیطانی رو بازی میکنه یه جمله خیلی قشنگ میشه که جزو دیالوگ های ماندگار تاریخ سینماست. از زبان شیطان میگه: " تکبر گناه مورد علاقه منه".
 
سکانس آخر فیلم وکیل مدافع شیطان
 
یکی از گناهان کبیره غرور و تکبره، چون شیطان از سر غرور و تکبر به آدم سجده نکرد.
 
 
 
دل انسان همانند قلعه ای محکم و قوی از موادی  ساخته شده که هیچ انسانی نمی تواند وارد شود . شما می توانید با این مواد قلعه دلتان را محکم محکم نموده تا هیچ نیرویی نتواند وارد قلعه شود . 
وان مواد چیزی جز ....
خشم ،نفرت گله و شکایت ،غرور و کبر، تعصب ، بدبینی و... نیست 
فقط مواظب باشید در ان احساس خفگی نکنید . 
 
 
 
وقتی  دخترها و خانمهای توانا را میبینم که تواناییهای خاصشان را در کنار خیلی از محدودیت هایشان بال و پر میدهند و اوج میگیرند، من هم احساس غرور میکنم.
اما اینکه خانمها در هر عرصه ای بال و پر بگیرند خیلی جاها به دلم نمی نشیند.
و یکی از آن جا ها حضور خانمها برای استند آپ است.
خنده ام که نمیگیرد هیچ، دوست ندارم تماشا هم کنم.
و صد البته که این حس من است و درست و غلط ندارد.
حس میکنم به آن مقام ناز، این حجم از طنازی نمی آید.
گاندو رو دیدیم
لذت بردیم
احساس غرور کردیم
به بچه های اطلاعات احسنت وفتیم و براشون دعا کردیم
ضربان قلبمون خیلی جاها رفت بالا 
اندازه یه سکانس استرس داشتیم
ماها فقط تماشاچی بودیم ولی جوون های اطلاعاتی و سرباز های گمنام شب و روزشون و گذاشتن برای پرونده های ضد جاسوسی
اونوقت دولت انقددددرررر راحت گند میزنه به همه چیز!!!
متنفرم از این دولت
 
 
دل انسان همانند قلعه ای محکم و قوی از موادی  ساخته شده که هیچ انسانی نمی تواند وارد شود . شما می توانید با این مواد قلعه دلتان را محکم محکم نموده تا هیچ نیرویی نتواند وارد قلعه دلتان شود . 
وان مواد چیزی جز ....
خشم ،نفرت گله و شکایت ،غرور و کبر، تعصب ، بدبینی و... نیست 
فقط مواظب باشید در ان احساس خفگی نکنید . 
 
 
 
اغلب ما "سواد رابطه" نداریم...
بلد نیستیم بفهمیم دنیای آدمها با هم فرق دارد
توقع داریم کسی که با ماست، خود ما باشد 
حتی حاضر نیستیم به نیازها , خواسته ها و علایق او توجه کنیم
غرور خودمان را بسیار دوست داریم!
اما توقع داریم او غرور و نیاز و توقع نداشته باشد !
و درکش سخت است برای ما
که او دنیایی دارد که خودش ساخته و آن را صرفا با ما به اشتراک گذاشته...
نه اینکه بخواهد بر اساس خواسته ی ما دنیای تازه ای بسازد...
ما بلد نیستیم کنار هم باشیم...
عبور کردن از روی 2 پایگاه و رسیدن به پایگاه سوم.
اونایی که توی منطقه چند میلیارد دلار پول به پاتریوت و تاد و سامانه های راداری آمریکایی دادن الان چه حسی دارن؟
 
+یکسال و 2 ماه پیش بود که توی رزمایش میدیدم بچه های ایرانی روی سامانه تلاش کارمیکردن و  شلیک هاشون چه انفجارهای شیرینی توی آسمون درست میکرد.
 
 
مورد توجه بودن گاهی به قیمت خیلی گرانی تمام میشود. 

حدود نصف کتاب غرور و تعصب رو خوندم که عنوان اصلیش درواقع غرور و پیش داوری هست. از این که هیچ شباهتی به زندگی الان ما نداره لذت میبرم و خوشحالم که اینجوری. ادم متوجه رسم فرهنگ زندگی آدما توی اون دوره که جین استین زندگی میکرده میشه. تفکراتشو اداب و رسومشون. ولی اخلاق ادما که همینی که الان هست شاید البته یه ذره کمتر. برام جالب این دنبال شوهر بودن. مراسم رقص رفتنو رقصیدن. آشنا شدنا با هم. من که هیچ
غرورِ کاذب، مگر غرور صادق و کاذب دارد؟ غرور یک خصلتِ اخلاقیِ بد است که هر چه هم رنگِ زرد رویش بپاشی قناری نمی‌شود. یک آقایی که با ما سرِ دعوا دارد دائما حرف از غرور کاذب و صادق می‌زد و حتی ابایی هم نداشت که بگوید: «آره من مغرورم، چون این قدر کتاب خوندم»
آقای محترم که نمی‌خواهم اسمت را ببرم چون سعی می‌کنم اسمت را حافظه‌ام پاک کنم لازم است به شما عرض کنم که امام علی(ع) در نهج البلاغه می‌فرماید: اگر غرور خوب بود خداوند به پیامبرانش می‌گفت مغرو
سلام
من یک پسر مجرد هستم، ولی هرگز نمیتونم بعضی از پسر ها یا کلا مردها رو درک کنم، مثلا پسرهایی که به دختر ها متلک میندازن یا دنبال شون میافتن یا منت شون رو میکشن و یا مداوم ابراز نیاز برای دوستی میکنن و دختر ها معمولا هیچ محلی بهشون نمیذارن.
آیا این پسر ها چیزی به اسم غرور در وجودشون نیست یا از ذلالت بدشون نمیاد؟، درسته مذکر به مونث گرایش داره اما یک چیزی به اسم شرافت هم وجود داره، جالا این یک طرف قضیه ست، من حتی مردهایی که مداوم خواستگاری میر
ماهیت انسانهای مغرور:
غرور به حالت احساسی گفته می ‌شود که در آن شخص برای خود ارزش بسیار زیادی قائل است و در مقابل تواضع و نیستی بکار می ‌رود. فکر اینکه شخص از همه کس و
 همه چیز خود را بالاتر می ‌داند .پیامدهای غرور تمام زندگی انسان را تحت تاثیر خود قرار می دهد و باعث تخریب زندگی خود فرد و دیگران می شود.


ادامه مطلب
سلام بعد از
یه مدت بی مطلبی به این نتیجه رسیدم که به
بعضی از رذائل اخلاقی بپردازم و کمی جنبه
های این رذیلت ها را مورد بررسی قرار بدم!
اولین
موردی که به ذهنم رسید که بگم «غرور»
است.
مغرور
بودن آفت بد هر انسان آزاده ای است اینکه
کسی خودش رو بالاتر از بقیه بدونه اینکه
فکر کنه من منم و همه هیچ اند و وقتی بهش
مسئولیت می دهی میگوید ال می کنم و بل
میکنم ولی فی الذات هیچ نمی کند و وقتی
کوچکترین کاری می کند با خوشحالی می گوید
من کردم و به همان افتخار می کند
سلام
میگن غرور مرد خیلی براش مهمه، چون بدون پدر بزرگ شدم و ازدواج کردم، الان درک درستی از غرور مرد ندارم، این که چه جوری نباید غرورم رو بشکنم، چه چیزهایی غرور آقایون رو جریحه دار میکنه؟، میشه کامل کامل با مثال با جزئیات حتی کوچیکترین چیزها رو توضیح بدین؟، میخوام حسابی حواسم به غرور و مردونگی همسرم باشه.
مرتبط با شناخت مردان:

علت تناقض های رفتاری پسری که قراره باهاش ازدواج کنم چیه؟
دخترانی که پسران اون ها رو برای تفریح و رابطه جنسی میخوان چ
دوست داشتن ادم کوچولوهای زمین شبیه حس باریدن نم باران روی ترکهای زمین بعد از روزهای گرم است،مثل حس بی هوا اجابت شدن یک دعا یا همان آرزویی که مدتها بود به فراموشی سپرده شوده بود و یا ده ها وجب غبار نآمیدی نشدن روی ان را پوشانده بود ،مثل حس گرفتن میوه ی تازه افتاده در رود خنک و تازه است ،مثل خبر غرور یک سرباز در دفاع از مرز خاکش غرور دارد مثل حس خوشحالی شکستن اناری که سفید نیست و هندوانه ای که قرمز و شیرین است و مثل حس رقصیدن دیوانه ای در باران ،
(به نام خداوند بخشنده ی مهربان)                            جنگ کل دنیا بر سر ثروت و زمین خداست جنگ کشورها و جدایی وعلت تفرقه بین انسان ها و خراب شدن روابط دوستانه و عاطفی به خاطر دلبستن به ثروت و حریث بودن بیشتر ما انسانهاست انسان هر چه بیشتر ثروت و مقام داشته باشد بیشتر حریث میشود چون این در ریشه و ذات بیشتر ما انسانها نهفته می باشد .چیزی که باعث جدایی انسانها از همدیگر است .چیزی که زیادی آن باعث کینه و غرور بین انسانهاست.چیزی که انسان را از خدا دو
30 مارس 2017 در استرالیاآیا ممکن است یک زوج در طول زندگی مشترک با هم در ارتباط باشند؟ هر زوج یک سری مراحل ازدواج خود را پشت سر می گذارند. برای یک زن و شوهر مهم است که بتوانند هرکدام از این مراحل را با هدف پایان دادن به هم در سالهای بعدی زندگی در یک ازدواج که واقعاً از آن ارزش و ارزش دارند ، پیمایش کنند.
وقتی به چند سال اول ازدواج خود فکر می کنم ، زندگی ساده بود. من کار می کردم و نانسی به مدرسه می رفت و بعد هم کار می کرد. مطمئناً ما مبارزات خود را داشتی
نقد رمان نفوذ در موساد

نقد رمان نفوذ در موساد : با خواندن این کتاب حس غرور و سربلندی می کنی.

نقد رمان نفوذ در موساد نوشته ی صالح مرسی
این کتاب و دو سه تا برادر
های این کتاب را که می­ خوانی پر از انرژی می­ شوی، احساس غرور و سربلندی
می­کنی حس زنده و پویا بودن در درونت می شکفد.

نویسنده ی این کتاب یک تابوشکن است.

بت بزرگ اما توخالیِ اسرائیل؛ چنان برای خودش هیبت ساخته که دولت­ها و
ملت­ها از ترسشان نمی ­توانند تکان و مخا
شما برو به شکل تصادفی یکی از مناظره‌های پرگار بی‌بی‌سی رو نگاه کن
به احتمال بالای 70 درصد حداقل یکی از طرفین به شدت زبون نفهمه و بدون توجه به حرفای رد و بدل شده، مصره که خودش داره درست میگه
حس میکنم این همونیه که ازش به غرور اهل علم یاد کردن. آدما که فک میکنن چیزی بارشونه دیگه تو خودشون نمیگنجن! ممکنه به نظر بیاد که عالم واقعی متواضعه و بیشتر که یاد میگیره میفهمه کمتر بلده، اما واقعیت اینه که حتی با وجود اینکه میدونن کمتر بلدن هم اصرار دارن به
احساس چت
احساس چت یکی از چت روم های جدید فارسی است .
این چت روم از دهه نود شروع به فعالیت کرد و اکنون جز چت روم های خوب ایرانی است .
برای ورود به چت روم عاشقانه احساس روی تصویر زیر کلیک کنید
 
چتروم احساس , چت احساسی , چت روم احساس , چت احساس عاشقانه , چتر احساس , آهنگ چتر احساس
درسته جز چت روم های شلوغ نیست ولی امکانات عالی این چت روم کاربران را به این چت روم جذب میکند و امکاناتی نظیر درجه و امتیاز رایگان برای کاربران عضو جز خصوصیات خوب این چتروم اس
در سخنرانی زنده تلوزیونی به مناسبت عید نیمه شعبان: شاید در تاریخ بشر کمتر دوره ای اتّفاق افتاده باشد که آحاد بشری در همه جای عالم جامعه ی بشری به قدر امروز احساس نیاز به یک منجی داشته باشند؛ احساس نیاز به یک منجی، احساس نیاز به مهدی، احساس نیاز به یک دست قدرت الهی، احساس نیاز به یک امامت معصوم، احساس نیاز به عصمت، به هدایت الهی.
باید هزاران خط بنویسم اما فعلا این را از من داشته باشید تا بعد.
وقتی بین زمین و هوایی، زیر پایت تماما آبی دریاست و رو به روی چشمانت چراغ های اسکله می‌درخشد حقیقتا نمیتوانی احساس غرور نکنی از این‌که ایرانی هستی! بالاخره ما دوستت داریم مرزپرگهر. حقیقتا تمام زندگی‌مان را در خودت گنجانده‌ای:)
و بله. دیگر ناراحت نبودم وقتی می‌دیدم از دور شهر چراغانی شده به سان یک مجلس عروسی:)) یک مجلس عروسی با عروسک‌ها و ماشین‌های خیلی خیلی خیلی کو‌چک! آن‌قدر
سلام ای دل ز ولایت علی شادی کن
احساس غرور و فخرو آزادی کن
بادسته گلی پراز درود و صلوات
از روز غدیر شادیش یادی کن. 

 زمان:  9 صبح 29 مرداد ماه 1398 
مکان: خیابان نشاط، نبش فرشادی، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت «علیهم السلام»
http://imamali.wiki
خانمی 30 ساله هستم , ارشد یه رشته مهندسی دارم و از 4 سال پیش مشغول به کار شدم، سوالم در رابطه با کار هست، مسئله ای که چه در محیط دانشگاه چه شغل باهاش مواجه بودم نحوه برخورد با آقایون هست.
بار ها و بارها خوندم و شنیدم که آقایون غرور دارن و نباید غرورشون شکسته بشه و میل به برتری دارن و ...، اینها همه برام جا افتاده_ "در جایگاه شریک عاطفی و همسر"_ این مسئله برام با جون و دل پذیرفته س و بهش متعهد خواهم بود حتی لذت هم میبرم نسبت به مردَ م  این طوری باشم . 
♫♫
رو به راه نیست احوالم ، شبا بد روزا درگیرِ کارم
حالم خوش نی ، تو منو کشتیــ
پشتِ پنجره میشینم و خنده این پشت نی
اخما توو هم ، غُصه ها کوهن
انگار مجبورم که ازت دورم
بی تو این شب ها چقده شومن
چقده رفتارت تاثیر داره رو من
نه میتونم جلوت این بحثه رو بازش کنم
نه میتونم با غمِ تنهایی سازش کنم
نه غرور اجازه میده که به تو خواهش کنم
ولی من دلم پَر میزنه موهاتو نوازش کنم
نه میتونم جلوت این بحثه رو بازش کنم
نه میتونم با غمِ تنهایی سازش کنم
نه غرور اجازه
تفاوت 3 واژه پرکاربرد :
اعتماد_به_نفس :
 به معنای اعتماد داشتن به توانایی هایی که در وجودمان داریم.
✴️ مثال: من می توانم در یک جمع سخنرانی کنم.
عزت_نفس :
 احساس ارزشمندی درونی برای وجود خود. فردی که عزت نفس دارد برای وصف خود پای دیگران را وسط نمی کشد.
✴️ مثال: من سخنران خوبی هستم.
غرور :
هرچه احساس ارزشمندی از درون کمتر باشد، فرد منم منم های بیشتری دارد و برای توصیف یک ویژگی در خود
✴️ به عنوان مثال می گوید: من بهترین سخنران در ...هستم.
دقت کنید که
بشکن چینی نازک تنهایی من را...
 اگر بتوانم تو را در یک کلمه توصیف کنم، بی تأمل خواهم گفت: «عشق»!آری، ای عشق هر بار در قنوت نمازهایم می خوانم: «ربنا آتنا فی دنیا لیلا و فی الآخرة لیلا و قنا عذاب دوری لیلا»باور کن، از اینکه عاشق توام احساس غرور می‌کنم.هر وقت یادِ تو می‌اُفتم؛ در ذهنم مهربانی خطور می‌کند. چگونه می‌توانم تو را تصور کنم و حسرتی غریب بند بندِ بدنم را نلرزاند؟!خودت بهتر می‌دانی که لحظات انتظار چقدر سنگین می‌گذرند. اگر گذرت به این ح
رکاب ۴ (آقا)
 
میدانم حتی یک کلمه هم از کتابی که دستش گرفته نمی فهمد و حواسش جای دیگر است. وقتی قهر میکند اینطور میشود؛ میرود یک گوشه با کتابهای عزیزتر از جانش سر و کله میزند تا بروم منت کشی. این کتابها برای من مانند رقیب عشقی اند!مطمئنم الان دارد زیرچشمی می پایدم و منتظرم است. همین غرورش را دوست دارم. غروری که نه جنس زنانه دارد نه مردانه. فقط مخصوص اوست و برای من که خوب می شناسمش، این غرور یعنی همه عاطفه و مهربانی اش. این غرور یعنی میدان را نه فقط
ساده نباشیم، زود گول نخوریم، فکر کنیم توی حرف ها و رفتار های دیگران، حرف پشت رفتار ها رو پیدا کنیم، بعضی از دوستیا، پوچه...
 
 
+ گاهی احساس غرور میکنم
حس موفق بودن...
دوستان زیاد...
روابط اجتماعی خوب...
می گذرانم...
می گذرانم...
اما ناگهان
زیر پایم خالی است
معلق مانده ام در زمین و هوا
همه چیز تار است و نا پیدا
فریادم را 
نمی شنود کسی
اما...
اما صدایی می آید از دور دست ها
خوشحال میشوم
رو میکنم به صدا
شاید کسی به یاری ام می آید
اما این صدا، صدای من است
تکر
به جرئت میتونم بگم یکی از عواملی که باعث افسردگی من میشه و هیچ جوره نمیشه از بین برد شخصیت من هست
روحیه پرفکشنیست من بزرگترین عاملی بود که توی دوران کنکور من رو نابود میکرد و اون صدای منتقد درونم که خودش بزرگترین بدخواه زندگیم بود (و نه فامیل و دوست و همسایه و آشنا)
و دومین عامل حسادت بیش از حد من به همه و در هر زمینه
چشم دیدن اینو ندارم که ببینم یکی از من یه چیزی بیشتر داشته باشه 
چشمشو ندارم ببینم کسی رتبه ش از من بهتر شده
جشنی که برای رتبه ها
رکاب ۴ (آقا)
 
میدانم حتی یک کلمه هم از کتابی که دستش گرفته نمی فهمد و حواسش جای دیگر است. وقتی قهر میکند اینطور میشود؛ میرود یک گوشه با کتابهای عزیزتر از جانش سر و کله میزند تا بروم منت کشی. این کتابها برای من مانند رقیب عشقی اند!مطمئنم الان دارد زیرچشمی می پایدم و منتظرم است. همین غرورش را دوست دارم. غروری که نه جنس زنانه دارد نه مردانه. فقط مخصوص اوست و برای من که خوب می شناسمش، این غرور یعنی همه عاطفه و مهربانی اش. این غرور یعنی میدان را نه فقط
روزی به غرور جوانی سخت رانده بودم و شبانگاه به پای کریوه‌ای سست مانده. پیرمردی ضعیف از پس کاروان همی‌آمد و گفت چه نشینی که نه جای خفتنست؟ گفتم چون روم که نه پای رفتنست. گفت این نشنیدی که صاحب دلان گفته‌اند رفتن و نشستن به که دویدن و گسستن
ای که مشتاق منزلی ، مشتاب
پند من کار بند و صبر آموز
اسب تازی دو تک رود به شتاب
واشتر آهسته میرود شب و روز
+ مادرم دیشب گفت هر چیزی باید سر جای خودش اتفاق بیفتد. تمام جان و مالت را هم که بگذاری برای رسیدن به چیزی
بیا اینقدر بزرگش نکنم . تو مگر کی هستی که اینقدر خودت را تحویل میگیری ? تو دقیقا هیچ چیز نیستی . حتی اگر هرگز دل تو ز علم محروم نشده باشد و کم مانده باشد ز اسرار که مفهوم نباشد :/ ، باز هم هیچ چیز نیستی که بخواهی اینقدر بر سر رضایت خودت و توقعت از آدمهای دیگر جنگ داشته باشی :/ اینکه مثل میمونِ لجباز همه اش در فکر تلافی و خالی کردن حرصت باشی راه به شدت دمِ دستی و مسخره ایست . و بهتر است بروی خودت را در یک باغ‌وحش به جمع شامپانزه ها یا اورانگوتان ها ملح
آخرین بار که احساس خلا همیشگی را نداشتم چیزی حدود 5 سال پیش بود. لباس آبی تنم بود و منتظر بودم تا دکتر بیاید و مرا به اتاق عمل ببرند. مادرم، پدرم و عمه‌ی کوچکم توی اتاق همراهم بودند. کلینیک تخصصی جراحی بود و اتاقم یک تخت داشت. از داروی بیهوشی می‌ترسیدم اما احساس کامل بودن داشتم. نه اینکه خودم کامل باشم، نه. انگار قطعه‌های پازل دوباره به صورت کامل کنار هم قرار گرفته بودند. هرچند که خیلی با هم صحبت نمی‌کردند و سعی می‌کردند به هم نگاه نکنند اما
پروفایل روز مادر
وقتی چشم به جهان گشودم قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شد و با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پر مهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد مادر عزیزم ای بهترینم ای کسی که به بودنش افتخار و غرور می‌کنم از ته قلبم می‌گویم روزت مبارک
ادامه مطلب
هیچ گاه همسرتان را تحقیر نکنید.
هرقدر هم که با هم صمیمی باشید، باز هم نباید از این دیوار شیشه ای که میان تان هست بگذرید. در افراد بالغ، صمیمیت در دل خود احترام متقابل را هم دنبال دارد و در یک زندگی عاشقانه، این احترام صد چندان می شود.
پس قبل از توهین به همسرتان یا ناراحت کردنش، از خود بپرسید او و این رابطه تا چه اندازه برای شما ارزش دارد. یادتان نرود تنها یک کلمه می تواند سرنوشت رابطه میان شما را دگرگون کند، مسئولیت شناس باشید و تک تک حرف ها و کا
بچه‌ای که یک جعبه شکلات را به مادرش ترجیح می‌دهد، تقصیری ندارد، بد نیست، بی‌احساس نیست. تنها بچه است. بچه‌ای که هوس شکلات کرده. شکلات‌ها را که خورد و یا به تهش رسید، یا دلش را زد، برمی‌گردد به آغوش مادر. هذیان‌های شبِ پرخوری‌اش را می‌آورد. دل‌دردهای بعد از شکلات را...
مادر اما مقصر است به خاطر مادری‌اش! می‌توانست آن قدر امن نباشد. می‌توانست با حسرت نگاهش را به لب‌های خندان و شکلاتی کودکش ندوزد. می‌توانست کمی غرور بگذارد توی گنجه برای م
نشسته‌ای روبه‌روی من. نمی‌دانم؛ شاید هم روبه‌روی من نیستی و من دوست دارم این‌طور خیال کنم. ولی نه، خیال نیست. واقعا نشسته‌ای روبه‌روی من و این دستپاچه‌ام می‌کند.
وقتی نشسته باشی روبه‌روی من، من باید دقیقا چه کنم؟ نگاهت کنم؟ چقدر؟ چه‌طور؟ به چه چیز باید نگاه کنم؟ دستت؟ چشم‌هایت؟ دکمۀ لباست؟
آدم اگر بخواهد نجیبانه و مومنانه و مودبانه به کسی نگاه کند باید او را چه‌طور ببیند؟
آه! نه! صبر کن! انگار از هیجان و دستپاچگی زیادی جلو رفتم. باید
نشسته‌ای روبه‌روی من. نمی‌دانم؛ شاید هم روبه‌روی من نیستی و من دوست دارم این‌طور خیال کنم. ولی نه، خیال نیست. واقعا نشسته‌ای روبه‌روی من و این دستپاچه‌ام می‌کند.
وقتی نشسته باشی روبه‌روی من، من باید دقیقا چه کنم؟ نگاهت کنم؟ چقدر؟ چه‌طور؟ به چه چیز باید نگاه کنم؟ دستت؟ چشم‌هایت؟ دکمۀ لباست؟
آدم اگر بخواهد نجیبانه و مومنانه و مودبانه به کسی نگاه کند باید او را چه‌طور ببیند؟
آه! نه! صبر کن! انگار از هیجان و دستپاچگی زیادی جلو رفتم. باید
تنها،تنهایی را احساس میکنم، میان احساس های خموش دریایی که در جزر و مدّ احساس ها،احساس خویش را گُم کرده اندتو تنها بمان!تا وقتی که به خودت ملحق شوی،تنهایی ام راشریک نمیخواهم..تو از خودت میگریزی ومن از تو به توفکر نکن مزاحمت هستمتنهایی استدر گرداب احساس تو از مناز خودت رفته ایو من تنهایی هایم (احساساتی که در اطرافم به من القا میشوند را)قایم میکنمتا تو از بزرگی این گرداب بیش تر مترسیتا تو تنها،تنهاییم بمانینه تنها،یک تنها....
دو ماه مانده به کنکور دکتری و من همچنان بی‌خیالی طی می‌کنم و درعین حال توقع دارم آی‌پی‌ام قبول شوم. راستش حال و حوصله ندارم احساس می‌کنم با اینقدر خواندن کاری از پیش نمی‌برم پس چرا وقت بگذارم. اما واقعیت این است که حاوی بهتر از هیچی. 
در مورد روابط کمی دارم به رابطه روی می‌آورم. کمی از عزلت دربیایند.
راستش قصد دارم از ایران برویم. باید ابتدا زبانم را تقویت کنم که بدرد کنکور دکتری هم می‌خورد و بعد بدنبال رفتن باشم.
چاقی کلافه ام کرده باید ف
 دوران نوجوانی و جوانی دوران حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده شخصیت فرد است. در این دوران غرور،هیجان،احساس، شهوت و ناپختگی عقلی بر شخص سایه می افکند. چیزی که می تواند این احساسات را در مسیر سالم، هیجان و غرور را در طریق مثبت و شهوت را در مسیر مشروع هدایت نماید، قانون الهی یعنی قرآن و احادیث معصومین(ع) است. جوانی بهترین و حساس ترین دوره عمر انسان به حساب می آید. در همین دوره است که انسان می تواند سرنوشت خویش را رقم بزند و افق آینده خود را روشن و د
علاقه و محبت شدیدی که سابقا به تو ابراز میکردم
 
 
دروغ بود و بی احساسی بود و نفرت من به تو
 
روز به روز بیشتر میشود و هر چه بیشتر تو را می شناسم
 
به دو رویی تو بیشتر پی میبرم و
 
و این احساس در دل من جای میگیرد که بالاخره باید
 
از هم جدا شویم و دیگر حاضر نیستم که
 
این دوستی را ادامه دهم آن  چه عمر دوستی همانند گل بهاری کوتاه بود
 
در این مدت کم به طبیعت فرومایه و غرور بیجایت پی بردم و
 
بسیاری از صفات و اخلاق تو برایم روشن شد مطمئن هستم که
 
این ا
دانلود اهنگ جدید تتلو به نام نوازش
♫♫
رو به راه نیست احوالم ، شبا بد روزا درگیرِ کارم
حالم خوش نی ، تو منو کشتیــ
پشتِ پنجره میشینم و خنده این پشت نی
اخما توو هم ، غُصه ها کوهن
انگار مجبورم که ازت دورم
بی تو این شب ها چقده شومن
چقده رفتارت تاثیر داره رو من
نه میتونم جلوت این بحثه رو بازش کنم
نه میتونم با غمِ تنهایی سازش کنم
نه غرور اجازه میده که به تو خواهش کنم
ولی من دلم پَر میزنه موهاتو نوازش کنم
نه میتونم جلوت این بحثه رو بازش کنم
نه میتونم ب
شهید، سیدنصرالدین حسینی زیارانی: پدر و مادر عزیزم! امیدوارم که شما عزیزان همیشه در راه اسلام باشید و با کفر و ناحق مبارزه کنید و دشمنان دین را از بین ببرید. اگر من شهید شدم، کسی برایم گریه نکند و لباس سیاه نپوشد؛ بلکه لباس های تمیز و رنگارنگ بپوشد و کسی نباید از من تعریف نماید؛ چون آن وقت احساس غرور کرده و این غرور باعث می شود که من از اسلام و دینم دور شوم و این گناه بزرگی برایم می باشد. مادرم! شما را به خدا قسم می دهم که مرا حلال کنی و پدر عزیزم!
نمیدونم ولی چرا احساس میکنم که به جایی داره میرسه
از نشانه هاش حدس میزنم از اینکه یه اتفاقی ان شاء الله که خیر ! قراره بیوفته
از سنگ اندازی ها از سردرگمی ها از لنگیدن کار میفهمم
از اینکه شرایطی دارم قرار پیدا میکنم که به قول جمله ی معروف یا الان یا هیچ وقت دیگه
حالتی که دیگه برام حجتی داره باقی نمیمونه نزدیک خیلی نزدیک
حالتی که اگه توکل نکنم عجله کنم دقت نکنم خسرانشو خواهم دید شاید تا اخر دنیا که وقتی همه جمع بشن
که این برام بزرگترین کابوسه
معمولا همه ما اینستاگرام را به چشم یک سرگرمی می بینیم، اما برخی افراد از این سرگرمی های ما پول ها کلانی به جیب می زنند! سلبریتی هایی که من و شما با لایک کردن پست هایشان آنها را محبوب کرده ایم، برای یک تبلیغ در پیجشان رقم هایی تا مرز ۳۰ میلیون تومان دریافت می کنند.
روزیاتو در یکی از پست هایش به همین موضوع پرداخته و با چند سلبریتی و شاخ اینستاگرام تماس گرفته و قیمت ها را جویا شده.
برخی از این سلبریتی ها برای یک ویدئوی تبلیغاتی کوتاه مبلغ ۲۵ میلیو
ژل موضعی داپسون با نام تجاری آکنوور برای درمان آکنه ولگاریس وارد بازار دارویی شد
این ژل ساخت شرکت گیلارانکو می باشد.
 
ژل موضعی آکنوور ۵ درصد حاوی داپسون دارو درمان #آکنه ولگاریس است.  #ولگاریس  یا رُخ‌جوش یا جوش غرور جوانی، که مردم آن را با عنوان جوش‌های ناشی از غرور جوانی می‌شناسند یکی از شایع‌ترین بیماری‌های پوستی و شایع‌ترین علت مراجعه بیماران به پزشکان متخصص پوست است.
این بیماری معمولاً هم‌زمان با بلوغ شروع می‌شود. اساس ایجاد آک
بسم الله الرحمن الرحیم
ما آدم ها دوست داریم موفق شیم؛ فرد مفیدی باشیم و خلاصه وقتی کار میکنیم یک احساس غرور و لذتی به ما دست میده که در اون تنبلی کردن نیست. برای رسیدن به عادت خوب یکسری کارها باید انجام بدیم که در ادامه توضیح خواهم داد.
ادامه مطلب
متن آهنگ طهرون آوان بند
 
هی باز چیه اینقده غرور و هی ناز چیه وای قلب منو دردتو این همه آواز چیه
هی دادنزن بسه دیگه دلمو خون نکن نه از دل خود من دیوونه رو بیرون نکن
(هی تو طهرون نزدیک پیچ شمرون بازم اگه منو دیدی یهو رو برنگردون)2
ازین همه تنهایی و بارون چی بگم از قصه عاشق کش طهرون چی بگم
از حال بد این دل بی طاقت من که شده این روزا دست به گریبون چی بگم
هی باز چیه اینقده غرور و هی ناز چیه وای قلب منو دردتو این همه آواز چیه.
(هی تو طهرون نزدیک پیچ شمرون
تا کی به سوز و به ساز باید بسوزی و سازی با این لکاته‌یِ ناپاکِ دست‌آغشته به دروغ و ریا و تزویر و آلوده‌تَن از کبر و غرور و شر؟ تا کی باید تسلیمِ تحمیلِ فشارِ غیرقابلِ تحمل این انبوهِ گندِ چرک شد؟ آه عزیزم؛ کاش چیزی از زمان نمی‌دانستم... 
تا کی به سوز و به ساز باید بسوزی و بسازی با این لکاته‌یِ ناپاکِ دست‌آغشته به دروغ و ریا و تزویر و آلوده‌تَن از کبر و غرور و شر؟ تا کی باید تسلیمِ تحمیلِ فشارِ غیرقابلِ تحمل این انبوهِ گندِ چرک شد؟ آه عزیزم؛ کاش چیزی از زمان نمی‌دانستم... 
حدود ۴۰ سال پیش زنی با مانتوی قرمز هر روز در میدان فردوسی تهران به انتظار معشوقی که هرگز ندیده بود مینشست ...اما آن پسر هرگز بر سر قرار حاضر نشد . زن به مدت سی سال فقط به انتظار نشست و با کسیهم سخنی نگفت .
داستانی واقعی که حمیرا بر اساسش ترانه ی شهر تهرون رو خوند....قشنگ بود نه؟ من استوریش کردم اینستا اما مثل اینکه الان یک احساس بدی دارم. بیان احساسات اون هم در یک محیط مسمومی به اسم اینستاگرام و قضاوت های بی اساسی که امکان داره بر من ایراد بشه و تما
کار کردن یه چیزی داره که خیلی جالبه!اونم اینه که همه غرورتو خورد میکنه!
غرور منظورم اون غرور خوبه نیستا!
ادما همیشه یه غرور کاذب دارن که من خوبم که من بهترینم که من بالام من فلانم!
وقتی کار میکنی مخصوصا ماهایی که نمیتونیم به قول بابام اوستا کار خودمون باشیم یاد میگیریم که یه وقتایی باید سکوت کنیم!
یاد میگیریم به موقع حاضر شیم!هر چی راجب کار بگن بگیم چشم!
یاد میگیریم شخصیتمون رو حفظ کنیم
به هر قیمتی هر کاری رو نکنیم
یاد میگیریم به ادما‌حدشونو ن
باز هم همنوازی سازهای ایرانی تو گوشمه... باز هم همون حسها. اما این بار روح من تب کرده. 
هر چی که کاسه ی تثبیت شده ام رو به خودم نشون میدم که "ببین! ببین تو ساختی و دوباره ساختی! چرا خراب نشسته ای؟ " جواب ندارم... 
مدتهاست درگیر یه بیماری غیر سختم! اما گوش پزشکان فقط شنوای کلمات کلیدی هست که از دهان من خارج میشن! حوصله نمیکنن قصه رو گوش کنن. حالا یه به خاطر ضیق وقته، یا غرور حرفه... . این گوش ندادن ها، تماما هم به ضرر من نبوده! به خودم یادآوری میکنم که "بذ
خاطره غرور بادکنکی
خاطره غرور بادکنکی
 
غرور بادکنکی
ماشین مان را حججی پوش کرده بودیم و شده بودیم کتابخانه سیار حججی.با ۴ ماشین دیگر که از دوستانمان بودند، همراه شدیمو کیف های کتاب شهید حججی را که پر از کتاب های امام زمانی نذری بود، روی دوشمان گذاشتیم.خیلی زود رسیدیم و بعد از عرض ادب خدمت بی بی، رفتیم سمت دشت.
بیاد داستان بی بی زبیده افتادم:دشت خالی بود و پرنده ای پر نمی زد؛“سربازان رسیدند…وقتی بانو را با دو خادمه اش فراری دادند، شیعیان جنگ
مامان میگفت نه ! مگه غرور نداری تو ؟ بابا میگفت نه آدم وقتی مار نیشش میزنه نمیره دست بکنه تو لونه مار . مریم میگفت نه کسی که قدرت رو ندونسته باید از ذهنت بیرونش کنی ...
اما دل من طاقت نیاورد.  نه بحث داشتن یا نداشتن غرور بود ، نه بحث گزیده شدن و نه بحث قدر دونستن یا ندونستن. و نه این که بحث تنهاموندن و قحطی آدم بود . دلم ناراحت بود ، از پیوند دوستی که بی هیچ صحبتی کنار گذاشته شده . رابطه ای که حالا محدود شده به سلام سرد آلوده به شک !
بالاخره غرور رو مثل
قرار بود دیگه منفی نویسی نکنم اما نمیتونم...خیلی احساس بدبختی میکنم خیلی...
احساس میکنم سربار خانواده م و این احساس هم درسته....هیچ چیز برای افتخار کردن ندارم جز بغضی که بعد مدت ها شکسته و یکم اروم ترم میکنه.
اونقدری احساس بدبختی میکنم که الان اگر فرشته مرگ بیاد سراغم با سر میپرم بغلش و میگم تمومش کن لعنتی... تمومش کن...
احساس خواری میکنم .احساس ذلت... نمیتونم توضیح بدم چون واژه ای ندارم...
خدایا لطفا اگر واقعا همه چی درست میشه فردا بیدارم کن...اگر ال
هفته گذشته  به اتفاق  همسرم  رفتیم  زیارت  امام رضا (ع) در شهر مشهد .در کنار  حرم امامان ،مخصوصا  حرم امام حسین  در کربلا  یک احساس  آرامش ولطافت خاصی وجود دارد  که در هیچ  مکان  دیگری  احساس  نمیشه  من این  احساس را به خاطر حضور فرشتگان  خدا  میدانم  که در آن مکان دارای تجمع بسیار میباشندوپس از زیارت و  درددلکردن ودرخواست بهترینها برای خودم  تا تمام  انسانهای  روی این کره خاکی،احساس   آرامش  روانی وآسودگی خاطری  در انسان ایجاد  میگردد  
چه ساده بود این دل نادانم که به پای تویی که حتی لحظه‌ای ندانستی چه‌قدر مردانه،چه‌قدر صادقانه تو را می‌خواهد تکه تکه شد و دم نزد...
و چه مظلوم بود غرور این مرد که برای تو زیر پا گذاشتم، غافل از آن که تو هم بعد از من رویش پا خواهی گذاشت و بیش از پیش خردش خواهی کرد
 
هردو باختیم عمر من...
من تو را به دست تقدیر باختم
تو بگو عشق و وفای این مرد را به چه باختی؟
 این دو روز که سردار سلیمانی مورد اصابت حمله تروریستی قرار گرفته تو فضای مجازی بین مردم نظرها خیلی متفاوته. من فکر میکنم حمله ی تروریستی و خشونت فی ذاته بد هست و تو این قسمتش سوای اینکه مورد هدف چه شخصی باشه یا توسط چه شخصی صورت گرفته باشه این کار نادرسته.
با شرمندگی باید بگم اونقدرها برام حس غرور ملی باقی نمونده، اصلا اینطور نیست که فکر کنم با اینکار از طرف یه کشور دیگه مورد تحقیر قرار گرفته ام و بخاطر میهنم ناراحت بشم،  یعنی حقیتش را بگم ای
برای ایجاد شادی و نشاط روحی وروانی در استانه شب یلدا با دانش آموزانم در بازارچه خیریه ای شرکت نموده وبا غرفه ای را به دست سازه دانش آموزان اختصاص دادیم و عواید حاصل از فروش آن را به حمایت از بیماران سرطانی اختصاص دادیم .
احساس غرور و شادی دانش آموزان در این امر وصف ناپذیر بود .
 
 
خب کتاب غرور و تعصب نوشتهٔ جین آستین ترجمهٔ رضا رضایی نشر نی با سرخوشی و شادی تموم شد. به شدت خوشحالم. شاید یه دلیلش نشستن کنار پنجره و دیدن ابرای دلبرو هوای فوق العاده ی بهاری هست. بهرحال که حالم خوبه. بالاخره البته و حس تازگیو کم کم تو وجودم حس میکنم. 
در مورد کتاب که قبلا گفتم با این که موضوعشو اولش برام جالب نبود اما کم کم منم غرق کتاب شدمو منتظر بودم ببینم چی میشه. خیلی وقت بود اینجوری کتاب نخونده بودما لم داده بودم به مبل مثل اونوقتا که کسی
 
به گزارش نی نی کا به نقل از ایرنا؛ با به دنیا آمدن هر نوزادی، اولین سوالی که بعد از اسمش چیست و .. پرسیده می‌شود این است که نوزادتان چند کیلو به دنیا آمده؟ و قطعا هر چه وزن نوزاد بالاتر باشد، اطرافیان کودک احساس غرور بیشتری می‌کنند از اینکه مادر در دوران بارداری‌اش تغذیه خوبی داشته و به کودک‌اش خوب رسیده است.
ادامه مطلب
بعضی وقتها انسانها عجیب تبدیل به گاو میشوند. و معمولا مرور زمان است که این موضوع را آشکار میکند. این گونه از گاوها معمولا چشمانشان را روی دریا میبندند و برای شیرجه زدن به سمت فاضلاب میروند. معمولا برای تحریک کردن حسادت شیر، میروند با کرکس برنامه‌ی دوستی میریزند. این گونه گاوها علاقه‌ی شدیدی به قلقلک دادن رگ غیرت دیگران و بازی کردن با غرور آنها دارند و از این کار لذت میبرند.امروز داشتم با ماه صحبت میکردم. او که خودش برای من انسانی خاص بود به
رمان ارباب عشقدانلود رمان ارباب عشق اثر پریسا رحمانی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان در مورد تک دختر رضا نکوهش یعنی سارا دختری مغرور و بی احساس که ثروت پدرش او را قدرتمند ساخته ، اما روزگار همیشه بر وقف مراد نیست و ورق برمیگردد و این دختر سراپا غرور مجبور می شود در خانه ی خود بمانند یک رعیت زندگی کند و از ارث پدر محروم بماند ، ثروتی که به واسطه مردی سنگدل تصاحب می شود و سارا نکوهش تلاش می کند تا ان را پ
این چند روز احساس می کنم که دارم توی شهر مردگان زندگی می کنم. امروز وقتی داشتم مسیر بین خوابگاه و دانشگاه رو می رفتم، احساس میکردم که دارم توی خرابه ها قدم می زنم. نه فقط من که توی خوابگاه توی دانشگاه هر کی رو می بینم احساس می کنم روی همه مون گرد افسردگی و ناامیدی نشسته.
بعله؛ گربه ای که روی نقشه ی جغرافیا، آشناست رو سگ سیاه افسردگی بلعید.
مقطعی بود کههم مطالعه زیادی داشتم
هم یادگیری پیوسته 
اما
احساس سنگینی می کردم
احساس بدی همراه من بود
بعد از مدتی تامل و تفکر متوجه شدم که
دلیل این حال بد با وجود مطالعه فراوان 
اینه که به معلومات خودم عمل نمی کنم
به نظرم می رسه 
بجای مطالعه زیاد، عمل اندک
باید رفت به سمت
مطالعه مناسب و کم، عمل زیاد و پیوسته
حال روحیم داغونه. یه کوه از نفرت و بغضم
حالم از همه کس بهم میخوره
و سریع به گریه میفتم
و جایی رو ندارم که برم
و احساس تنهایی باهامه
و احساس پوچی
و احساس بی لیاقتی
نمیتونم پول آنچنانی دربیارم
(کمی دارم درمیارم البته)
و چی؟
و حس میکنم پروداکتیو نیستم 
و همه اینا باعث میشه با کوچکترین جرقه ای به گریه بیفتم....
واقعا راهی هست من از این خونه برم؟؟؟
در یک روز گرم بهاری هوای دلم ابری است .... 
ابرهایی که با احساس بارور شده اند ....
دلم برای ماندن در مسیر احساس، از هر لحظه آماده تر است ...
همچون صیدی که بی تاب شکار شدن باشد میخوام بگریزم از شکارچیان خوش رنگ ....
راهم آسان نیست ولی تو هستی ....
پس آسان است ....
درد زیاد است ولی دوا هست ....
پس آسان است ...
دیو هست ولی فرشته بسیار است ....
پس آسان است ....
احساس از همان ابتدا کودکی بازیگوش بود ...
نیاز به تربیت داشت ....
کم کم بزرگ شد ...
بزرگ و بزرگ تر ...
دیگر شب ها بی تابی خود را نگه می داشت و اشک میریخت ولی بقیه را خواب زده نمی کرد ...
یاد گرفت که باید برای ابراز وجود و خواستگاری از دختری که نامش عاطفه بود اول از پدر و مادر خود اجازه بگیرد ...
پدر و مادر احساس ؟
آری ....
پدر و مادری که احساس را در دامان چشمان فروافتاده ی خود پروراندند ... 
حال باید برای فرزند خود به خواستگاری عاطفه بروند .... 
عاطفه را از مدت
بنظرم  تمام آدم هایی که یه حجم زیادی از احساس درون شون هست؛ به شدت میتونن احمق باشن.
آدم های عاشق ، به اندازه احساس شون میتونن گول بخورن.
هیچ وقت رو کسی سرمایه گذاری نکنین. چون همه ش به باد میره. و همچنین شما اونو برده خودتون میخواین به هر میزانی که براش محبت خرج میکنین.
ارتقا یافته انسان؛ موجودیه که احساس نداره.
عاشق شدن رو نداره و فقط میتونه خوش بختی رو حس کنه.
هر انسان عاقلی با کمی تحقیق و تامل در این همه بدبختی مملکت به راحتی به یک موضوع می رسد آن هم نبودن هر فرد در پست های مربوط به خودش یا غرور و تکبر و خود بزرگ‌بینی مسئولان و کاری به شور و شعور و مشورت بااهل علم نداشتن .نمونه کوچک و بارز آن که همیشه در صدا و سیمای میلی نمود داره همین آقایی که به دلیل ژن خوب داشتن از نوجوانی مدیریت رو تمرین کرده ،که با غرور تکبر و از سر لجبازی تیشه جهالت به ریشه درخت ۲۰ ساله برنامه پربیننده تلویزیون زد و خلاص....
 واق
چند وقت پیش تو قسمت نظرات وبلاگ ام شخصی  به اسم اصلان از تبریز پیام فرستاد که قصد داره تریلی رو آموزش ببینه خیلی هم علاقمند و عاشق ترانزیت بود 
خوب بخاطر بعد مسافتی که من با اصلان داشتم آموزش کمی سخت بود ولی خواست خدا چند سرویس پی در پی به آذربایجان رفتم و تونستم با اصلان ملاقات کنم در ملاقات اول و دعوت اصلان به خونه پدر بزرگش و برگزاری کلاس تئوری حس خوبی داشتم و این احساس با یاداشت برداری اصلان تبدیل به یه ارتباط گرمی  شد و من هم هر چی تو چنته
بعضی وقتا آدما بیش از حد به خودشون مینازن،اینجوری میشه که صفت مغرور میچسبه به ته اسمشون
اما گاهی هم آدما برای حفظ جایگاه و احترام گذاشتن به خودشون،مغرور بودن رو انتخاب می کنن و این عالیه
چرا؟چون توی این دنیای گرگ ها اگر مغرور نباشیم،گرگا ما رو با بره اشون ، اشتباه می گیرن.
باید گرگ بود ولی نباید بره گرفت.
سلام سلام 
خرس خیاط این مدت خیلی چیزها از سر گذرونده و هنوز توی باتلاق اتفاقات دست و پا می زنه اما همه اش بد نبوده و لای به لایش اتفاقات قشنگ و رنگی هم بوده است.  مثل شاخه هایی از درختان که دراز شده اند تا خرس دست بیندازد و خودش را بیرون بکشد. همین می شود دلخوشی برای جنگ با بدی ها و ناملایمات. 
خرس خیاط این مدت چهار کیلو لاغر کرده و حالا کسی جرات ندارد بگوید خرس گنده! 
خرس خیاط این مدت خیاط خانه اش را بیشتر تبلیغ کرده است و خیلی ها فهمیدن واقعا با
سلام
این روزها خیلی احساس خستگی میکنم با اینکه شب ها زود میخوابم. 
قرص آهن، ویتامین ب، کلسیم و .. فایده نداره.
مدام احساس خستگی میکنم.
امروز تا این لحظه فقط یه مقاله خوندم. البته مقاله مهمی بود.
دمنوش های مختلف میخورم.
تا الان که فایده نداشته از صبح که اومدم سرکار خوابم میاد. 
تا شب که بخوابم وضع همینه
" تازه‌به‌دوران‌رسیده‌گان و نوکیسه‌گان ، تو را ، ای فلورانس ، آکنده از آن افراطکاری و غروری کرده‌اند که امروز از دست‌ش به فغان آمده‌ای ."
این کلمات را با بانگی بلند و با سری افراشته گفتم ، و آن هر سه که این پاسخ مرا شنیدند به یکدیگر نگریستند ، بدان‌سان که بر چهره‌ی حقیقت بنگرند ؛
کمدی الهی ؛ دوزخ ( دانته آلیگیری )
بعد از چند ثانیه مکث در مکالمه ی تلفنی مان، حرف آخرش را زد و گفت:
«بهتره که فقط دوست باشیم...این طوری به نفع جفتمونه! »
سکوت کردم...
آخر دیگر این چه صیغه ای بود که باب شده بود! جاست فرند یا همان دوست اجتماعی، آن هم بعد از یک رابطه ی عاطفی! مگر می شد؟!
می دانستم ترس از رابطه دارد، ترس از گیر کردن در یک احساس و یا شاید هم ترس از متعهد شدن به یک احساس...
بارها گفته بود در همین مدت کم اگر همچین احساسی بینمان شکل گرفته است، پیش برویم شدیدتر می شود‌...و واضح ب
 
هیچ عزیزم سلاماز حال من اگر بپرسی باید بگویم که خیلی بهترم. البته ضعف و گاه درد ناشی از ضعف هنوز هم می‌آید تا به این زودیها غفلت مرا در خود فرونبرد. روزهایی هم بود که ضعف و بی‌رمقی چنان تنگ در آغوشم می‌فشرد که جانی حتی برای فشردن دکمه‌های صفحه کلید لبتابم نداشتم؛ یا حتی ناتوان‌تر از آن بودم که موبایلم را از جایش بلند کنم. بعد به خود می‌گفتم: «یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم». می‌بینی چه ترکیب قشنگی دارد آیه؟ من اصلا وازۀ «رب» را جور دی
بسم الله الرحمن الرحیم
 
+ بابا! اگر دشمن بهمون حمله کنه و همه مردا شهید بشن، خدا فرشته هاش رو می فرسته کمکمون؟
- نه پسر گلم! زن ها تفنگ هاون رو دستشون می گیرن. اونا با دشمن می جنگن
 
یه کم می گذره. داره فکر می کنه. یهو بهم می گه
+ بابا! اگر مامان هامون هم شهید بشن ما بچه ها تفنگ های اسباب بازی مون رو مثل بفنگ واقهی دست می گیریم و می ریم با دشمن ها می جنگیم...
 
احساس غرور و افتخارکردم...
 
+
در قصه عشّاق همیشه سفری هست
در پیچ و خم هر گذرش رهگذری هست
 
گفتی:
✅ سه چیز برادر را از برادر جدا می کن✅ سه چیز برادر را از برادر جدا می کند
1.زن 2.زر 3.زمین
سه چیز در زندگی یکبار به انسان داده می‌شود.
1.والدین 2.جوانی 3.شانس
سه چیز دلتنگی می آورند.
1.مرگ والدین 2.مرگ برادر 3.مرگ فرزند
سه چیزدردنیا لذت بخشند.
1.آب 2.اتش 3.آرامش
سه چیز را هرگز نخور.
1.غصه 2.حرام 3.حق
سه چیز باعث سقوط انسان است.
1.غرور 2.دشمنی 3.جهل
سه چیز را باید افزایش داد.
1.دانش 2.دارائی 3.درخت
سه چیز انسان را تباه میکند.
1.حرص 2.حسد 3.حماقت
سه چیز را همیشه بخ
 
غرور لعنتی همواره چوب لای چرخ زندگی‌های مان انداخت .گوش ندادیم به حرف کسی که دل سوزمان بود .انجام ندادیم کاری را که می‌دانستیم باید .پیام ندادیم به کسی که دل‌تنگمان بود .نگاه نکردیم به کسی که برای دیدنش لحظه‌شماری می‌کردیم .نرفتیم ، نخواستیم ، نپرسیدیم ، چرا ؟چون مثلا غرورمان خدشه‌دار می‌شد ، می‌رفت زیر سوال ، لگدمال می‌شد !ولی اصل ماجرا چه بود ؟ یک لج‌بازی کودکانه‌ی مضحک با دل مان که خیلی چیزها را از ما گرفت !
 
 
محمد فاضلی– عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
 
✅ خدا کند شما با احساس تلخ «بی‌شرفی» (شاید شما واژه بهتری داشته باشید) دست به یقه نشده باشید، اما خودم با این ناخرسندی درگیر شده‌ام (گاه به گاه) و هم کسانی را دیده‌ام که مستقیم به این احساس اشاره می‌کنند یا عباراتی برای توصیف احوالات روحی‌شان به‌کار می‌برند که بیانی دیگر از همین احساس و رنج اخلاقی ناشی از آن است. چرا چنین می‌شود؟
 
✅ انسان موجود اجتماعی است و حس اخلاقی بودن ما تا اندازه
ساعت رو نگاه می کنم، عقربه داره هشت رو نشون میده، من نیم ساعت دیگه جلسه ی مشاوره دارم، نگاهم رو زیر پتو می برم و پتو رو میارم بالاتر، به خودم میگم که تو می خوای بری بشینی یه ساعت حرف بزنی که حالت خوب شه؟ من یه پیشنهاد دیگه دارم، از خوابت نزن و دوساعت بخواب ... 
حس آدمایی که شکست عشقی خوردن رو ندارم خدایی، حس افسردگی ناشی از ظلم و تحقیر شدن رو دارم. خیلی مهمه که انسانیت کسی رو زیر سوال نبری، خیلی مهمه که در پرسش محترمانه پاسخی مبهم و غیر اخلاقی ندی
شاید برایتان جالب باشد بدانید که در آناتومی بدن انسان عضوی یافت می‌شود که قادر نیست درد را حس کند و از قضا یکی از مهم‌ترین اعضای بدن انسان نیز به شمار می‌رود.
بدن انسان از هزاران رشته تار عصبی تشکیل شده است که در هر لحظه می‌توانند به ما احساس درد را منتقل کنند. با این حال یک عضو وجود دارد که با این حس بیگانه است و نام آن مغز است!
برای اینکه دریافت چرا مغز نمی‌تواند چنین حسی را دریافت کند باید به مکانیزم احساس درد در بدن مراجعه کرد. گیرنده‌ها
 
#تامل_کنیم
سرخپوست پیریبرای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت :در وجود هر انسان، همیشه مبارزه ایی وجود داردمانند ، مبارزه ی دو گرگ!
که یکی از گرگها سمبل بدیها:مثل، حسد، غرور، شهوت، تکبر، و خود خواهی
و دیگری:سمبل مهربانی، عشق، امید، و حقیقت است.
کودک پرسید :پدر کدام گرگ پیروز می شود؟
پدر لبخندی زد و گفت ،گرگی که تو به آن غذا می دهی ....:)
 
غرور صفت خوبی نیست. کجا؟ در برابر خدا و در برابر بندگان خوب خدا.اما گاهی باید مغرور بود به خصوص آنجا که هویت ملی مذهبی شما در گرو افتخاری است که از رهگذر رشادت و مردانگی به دست آمده باشد.در قاب دوربین با تمام آنچه از مفهوم غرور در ذهن دارید ایستادم.این جا مزار سه سرباز دلیر خطه شیران است. این قبر، جایگاه رفیع سرجوخه ملک محمدی است که همراه با دو سرباز وفادار، دو روز ارتش متجاوز شوروی را در نقطه صفر مرزی رود ارس معطل کردند.ژنرال فرمانده مهاجمین
سوره_اسراء_آیه_۳۷
 وَ لا تَمشِ فِی الاَرضِ مَرحاً؛ اِنکَ لَن تَخرِقَ الاَرضَ وَ لَن تَبلُغَ الجِبالَ طُولا
در روی زمین از روی کبر و غرور، گام بر مدار؛ چرا که تو نمیتوانی زمین را بشکافی! و طول قامتت به کوه ها نمیرسد!
 اشاره به اینکه غالبا افراد متکبر و مغرور به هنگام راه رفتن پاهای خود را محکم به زمین میکوبند تا مردم را از رفت و آمد خویش آگاه سازند، گردن به آسمان میکشند تا برتری خود را به زعم خود نشان دهند!
 ولی قرآن میگوید
⁉ اگر پای خود را به ز
 -نمی دانم با کلمات بیان کنم، یا اصلاً می شود که با کلمات بیانشان کرد؟ این دو آیا مگر از یک دنیا اند که حال یکی شان بخواهد دیگری را توصیف کند؟
احساس
به همین سادگی بیان شد...؛ دریغ از اینکه لطف کند ذرّه ای از آن حس را بهتان منتقل کند، در پنج حرف و یک کلمه می گوید و کلک اش را می کند.امّا آیا خود احساس به همین راحتی ها ول می کندت؟مگر یک موسیقی که با روح و روان ات بازی می کند [البتّه اگر اعتقادی به روح وجود داشته باشد :) ] ، فقط با همان یک بار شیفته شدنش

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها