یهنفر تو خونه منه که نمیدونم از کجا آمده. یروز صبح بیدار شدم و اون تو آشپزخونه بود، بهم لبخند میزد و برام کلوچه میپخت. گفتم:″ببخشید، شما؟″ گفت:″ببخشید، کلوچه دوست نداشتی؟″ گفتم:″مسئله اون نیست.″ گفت:″نمیخواستم بیدارت کنم. ازینا بخور، حالت بهتر میشه.″ و بعد بهم کلوچه تعارف کرد.خوشمزه بودن. صدای غورباقهها از حیاط پشتی میاومد، با خودم فکر کردم؛ ″نکنه اونا هم کلوچه بخوان؟″یهنفر بهم لبخند زد و گفت که نگران نباشم، برای اونا
و خوبی یه جمع دخترونه، یا حداقل جمع دخترونهی ما اینه که اگر دلت گرفت، اگر دلت گریه خواست میتونی خیلی راحت بگی: بچهها، بیاید لامپا رو خاموش کنیم گریه کنیم. و میدونی که کسی بهت نمیخنده، چون خود اونا هم دارن گریه میکنن.
یا میتونی دپرس باشی و وقتی گفتن چته، بگی نمیدونم با اینکه میدونی. از بس ندونستی که همه باورت میکنن، هیچکس پیشو نمیگیره.
+ بعدم از زور "ندونستن" پاشو برو اون گوشه حیاط که به زور اینترنت گوشی E میشه و بیست دقیق
از حرف زدن راجع به خود بدون کنار زدن پرده ها می ترسم. شاید چون نمی خواهم دردهایم ارزششان را با شنیده شدن از دست بدهند.
همیشه کسی آنجا بوده؛ در پس سرم که بنشیند به پای تک تک حرفها و ناله هایم. کسی که لوسم کند، خیلی خوب درکم کندو بگوید افسرده ای و به توجه نیاز داری. حق را، تمام و کمال به نامم بزند و آخر سر هم من با لبخند رضایتمندم به زندگی اش پایان دهم.
حالا که فکر می کنم همیشه برایشان از خاطرات خوشم می گفتم؛ از بعداظهرهای گرم.
هرچند که شهر مثل بیم
جوجه تیغی ها حیواناتی بامزه و کوچک هستن ، من در این مقاله ی کوتاه ، شیوه زندگی جوجه تیغی ها رو نوشتم
**********
جوجه تیغی پستانداری کوچیک در خانواده ی خارپشت ها و در رده ی پستانداران هست
طول جوجه تیغی ها بین 10 تا 30 CM هست و وزن آنها با توجه به گونه های مختلف متفاوته ، جوجه تیغی ها پاهایی کوچک دارن و کل بدنشان با خوار های ریز پوشانده شده و از آنها در برابر شکارچی ها محافظت می کنن ، جوجه تیغی ها در شب به دنبال غذا می رن و همه چیز خوار هستن ، و از جوندگان ک
سلام به دوستای گلم ، جوجه تیغی حیوونایی های کوچولو موچولو هستن که برای آشنایی بیشتر با اونا می تونین این مقاله رو بخونین
جوجه تیغی پستانداری کوچیک در خانواده ی خارپشت ها و در رده ی پستانداران هست
طول جوجه تیغی ها بین 10 تا 30 CM هست و وزن آنها با توجه به گونه های مختلف متفاوته ، جوجه تیغی ها پاهایی کوچک دارن و کل بدنشان با خوار های ریز پوشانده شده و از آنها در برابر شکارچی ها محافظت می کنن ، جوجه تیغی ها در شب به دنبال غذا می رن و همه چیز خوار هست
جوجه تیغی ها حیواناتی بامزه و کوچک هستن ، من در این مقاله ی کوتاه ، شیوه زندگی جوجه تیغی ها رو نوشتم ^-^
**********
جوجه تیغی پستانداری کوچیک در خانواده ی خارپشت ها و در رده ی پستانداران هست
طول جوجه تیغی ها بین 10 تا 30 CM هست و وزن آنها با توجه به گونه های مختلف متفاوته
جوجه تیغی ها پاهایی کوچک دارن و کل بدنشان با خوار های ریز پوشانده شده و از آنها در برابر شکارچی ها محافظت می کنن
جوجه تیغی ها در شب به دنبال غذا می رن و همه چیز خوار هستن ، و از جوندگان کو
جوجه تیغی ها حیواناتی بامزه و کوچک هستن ، من در این مقاله ی کوتاه ، شیوه زندگی جوجه تیغی ها رو نوشتم
**********
جوجه تیغی پستانداری کوچیک در خانواده ی خارپشت ها و در رده ی پستانداران هست
طول جوجه تیغی ها بین 10 تا 30 CM هست و وزن آنها با توجه به گونه های مختلف متفاوته ، جوجه تیغی ها پاهایی کوچک دارن و کل بدنشان با خوار های ریز پوشانده شده و از آنها در برابر شکارچی ها محافظت می کنن ، جوجه تیغی ها در شب به دنبال غذا می رن و همه چیز خوار هستن ، و از جوندگان ک
سلام به دوستای گلم ، جوجه تیغی حیوونایی های کوچولو موچولو هستن که برای آشنایی بیشتر با اونا می تونین این مقاله رو بخونین
جوجه تیغی پستانداری کوچیک در خانواده ی خارپشت ها و در رده ی پستانداران هست
طول جوجه تیغی ها بین 10 تا 30 CM هست و وزن آنها با توجه به گونه های مختلف متفاوته ، جوجه تیغی ها پاهایی کوچک دارن و کل بدنشان با خوار های ریز پوشانده شده و از آنها در برابر شکارچی ها محافظت می کنن ، جوجه تیغی ها در شب به دنبال غذا می رن و همه چیز خوار هست
جوجه تیغی ها حیواناتی بامزه و کوچک هستند ، من در این مقاله ی کوتاه ، شیوه زندگی جوجه تیغی ها رو نوشتم ^-^
**********
جوجه تیغی پستانداری کوچک در خانواده ی خارپشت ها و در رده ی پستانداران است .
طول جوجه تیغی ها بین 10 تا 30 CM است و وزن آنها با توجه به گونه های مختلف متفاوت است .
جوجه تیغی ها پاهایی کوچک دارند و کل بدنشان با خوار های ریز پوشانده شده و از آنها در برابر شکارچی ها محافظت می کند .
جوجه تیغی ها در شب به دنبال غذا می روند و همه چیز خوار هستند ، و از
جوجه تیغی ها حیواناتی بامزه و کوچک هستند ، من در این مقاله ی کوتاه ، شیوه زندگی جوجه تیغی ها رو نوشتم ^-^
**********
جوجه تیغی پستانداری کوچک در خانواده ی خارپشت ها و در رده ی پستانداران است .
طول جوجه تیغی ها بین 10 تا 30 CM است و وزن آنها با توجه به گونه های مختلف متفاوت است .
جوجه تیغی ها پاهایی کوچک دارند و کل بدنشان با خوار های ریز پوشانده شده و از آنها در برابر شکارچی ها محافظت می کند .
جوجه تیغی ها در شب به دنبال غذا می روند و همه چیز خوار هستند ، و از
انقدر صورتمو کندم دارم دون دون میشم :/
هر وقت اعصابم خورده میوفتم به جون جوشا و جای زخمای قدیمی دِ بکن
بذار اصا یه اعترافی کنم
هیچوقت هیچوقت فکر نمیکردم یه روز دلم برای دوران کنکورم تنگ بشه
نه که اون موقع خیلی خوش خوشانم بوده باشه ها
اما به نظرم از وضع الانم بهتر بود
خونه ی گرم و نرم
غذای آماده
گوشه ی اتاقم تو تنهایی خودم حال میکردم
الان چی
در به در اون سگ دونی
تحمل یه عالمه عوضی و در عین حال تنهایی مطلق
غذای آشغال و بعضا بدون غذا (امسال فک ملت اف
متن تولیدی:
جنگل بکری بود پر از گیاهان نایاب با درخت های بلند و پر از شکوفه های بهاری خورشید که میتابید گربه نالید خرگوش شنید ممد گرخید ولی گربه و خرگوشی انجا نبود تبسمی در گوشه ذهن جنگل دفن شده بود جرج روی سنگی که از کنار رودخانه عبور میکرد چمباتمه زد غرق در افکار عمیق خودش بود چیزی به سرعت از جلوی چشمش عبور کرد و ان زنبور کوچکی بود که به دنبال گل ها میگشت پروانه ها تک تک از روی گل ها به پرواز در میامدند جرج به دنبال صدایی دور، به یک کلبه چوبی
امسال از کسانِ متفاوتی آموختم که خودم را بیان کنم. مهمترینشان میگفت احساسات بیانکردنیاند و هر چیزِ بیانکردنیای، کنترلشدنی است. نمیدانم چقدر به این جمله اعتماد میکنم ولی دوست دارم که اعتماد کنم. چون کسی که این حرف را زده خیلی دوست دارم. دلم نمیخواهد درمورد این کسانی که گفتم زیاد صحبت کنم. دلم میخواهد بیشتر خودم را بشناسم. هفتۀ پیش یک عروسک درست کردم. با یک نمد زرد رنگ. قرار بود بدنش را زرد کنم تا بدنِ یک گربه شود. دوست داشتم
چهارشنبه خیلی خوبی داشتم، از دانشکده که اومدم خوابگاه داشتم به نو لش نو پشیمونی از ۲ ساعت خوابیدن! فکر میکردم و زیاد لش نکردم. یکم فرندز دیدم، قهوه درست کردم و یه ساعتی درس خوندم. تخم مرغ پختم و رفتم باشگاه. آدم که هی باشگاه عوض میکنه هر دفعه براش از صفر شروع میکنند و این خیلی بده. تازه جدای از این که برای هر حرکتی هم میگویند اینجوری نه! اشتباه میری درستش اینجوریه! نمیدانم شاید هم من اشتباه میکنم. بعد باشگاه رفتم پیروزی، خاروبار، میوه، نون و شک
تمام 100 و خورده ای سانتیمتر قد رعنامو با طول مبل سه نفره ی تو حال، تنظیم کردم که چیزی از پیکرم بیرون نیفته، نه یک سانت کم نه یک سانت زیاد!. فیتِ فیت..
انگار قالبشو برای من زدن! کوسن مبل زیر سرم هست و از ارتفاع حداقل صدو ده بیست فوتی (یاد یه بنده خدایی افتادم که اختلال روانی داشت و یه متر دستش بود و زمین و زمان رو متر میکرد! این اندازه ها آخه به چه درد شما میخوره؟:)) از سطح زمین به پنجره خیره ام و در افکار خودم دارم شنای غورباقه میرم که خدایا این چه
فیلم داستان پسر جوانی به نام «مایکل کواک» (با بازی کالین ادنقیو) را روایت میکند. مایکل در خانوادهای بزرگ شده که مردهشور هستند و مراسم تدفین را انجام میدهند. مادرش مرده و ارتباط خوبی نیز با پدرش ندارد. به برخی مسائل ماورایی اعتقاد نداشته و در بخشهای مختلف داستان با این مسئله درگیر است. بنابر سنت خانواده او ناچار است به شغل پدرش ادامه دهد یا به مدرسهی دینی برود. تصمیم میگیرد به مدرسهی دینی برود ولی درس نخواند تا از آنجا اخراج شده و
درباره این سایت