نتایج جستجو برای عبارت :

السابقون والفائزون

@EMAD_zareei:#دلنوشته_شب
سال 67 که سال پایانی جنگ بود، توانستم که با دستکاری شناسنامه تنها مدت 15 روز فقط در جزایر "مجنون" حضور پیدا کنم. !!!
اما همان 15 روز کافی بود تا زیربنای ذهنم ساخته شود.در اعماق قلبم الگویی شکل گرفت، که همه رفتار، گفتار، و کردار مسؤولین از ریز تا درشت را با همان معیار "مجنونی" ها می سنجیدم...!
همان هایی که در "مجنون" ، از "عشق" به "جنون" رسیده بودند!
سالها در حسرت آن سالها میسوختم!گهگاهی که یادگاران آن دوران را در جایی میدیدم، به طرز عجی
پیشکش به کنگره سردار شهید محمدعلی قجری

پیچیده عطر بوی تو در گلعذار عشقای سرفراز معرکه در کارزار عشق

ای شمع پُر گداز به بازار عاشقیپروانه ی فتاده به پای شرار عشق!

بیدار خط شکن به مصاف ستمگرانمانده به عهد خود همه جا استوار عشق!

تا اوج قلّه های یقین پَر گشوده ایسیمرغ قاف قافله در شاهکار عشق

ای زنده ی همیشه تاریخ ای شهیدای لاله تپیده به خون در دیار عشق

ای پاسدار مرتبتِ عشق و راستیای نخل پُر ثمر که شدی سایه سار عشق!

فرمان حمله تا زِ جلودار می رس
پیشکش به کنگره سردار محمدعلی قجری نراقی اولین شهید استان مرکزی

 
پیچیده عطر بوی تو در گلعذار عشقای سرفراز معرکه در کارزار عشق
 
ای شمع پُر گداز به بازار عاشقیپروانه ی فتاده به پای شرار عشق!
 
بیدار خط شکن به مصاف ستمگرانمانده به عهد خود همه جا استوار عشق!
 
تا اوج قلّه های یقین پَر گشوده ایسیمرغ قاف قافله در شاهکار عشق
 
ای زنده ی همیشه تاریخ ای شهیدای لاله تپیده به خون در دیار عشق
 
ای پاسدار مرتبتِ عشق و راستیای نخل پُر ثمر که شدی سایه سار عش
#دلنوشته_شب
سال 67 که سال پایانی جنگ بود، توانستم که با دستکاری شناسنامه تنها مدت 15 روز فقط در جزایر "مجنون" حضور پیدا کنم. !!!
اما همان 15 روز کافی بود تا زیربنای ذهنم ساخته شود.در اعماق قلبم الگویی شکل گرفت، که همه رفتار، گفتار، و کردار مسؤولین از ریز تا درشت را با همان معیار "مجنونی" ها می سنجیدم...!
همان هایی که در "مجنون" ، از "عشق" به "جنون" رسیده بودند!
سالها در حسرت آن سالها میسوختم!گهگاهی که یادگاران آن دوران را در جایی میدیدم، به طرز عجیبی در د
هر قدر بیشتر تلاش کنی، نتیجه بهتری می گیری.
به قول سعدی: نابرده رنج، گنج میسر نمی شود   
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد1
از بین دونده های بسیار، فقط یک نفر به عنوان اولین نفر بر سکوی قهرمانی می
ایستد.
برای اول شدن تلاش کن.
                                                 السابقون السابقون اولئک المقربون2
منابع:
1.     
  سعدی، مواعظ ، قصاید، قصیده شماره 12
2.     
سوره واقعه، آیات
10 و 11: و
(طایفه سوم) آنان که (مشتاقانه در ایمان) بر همه پیشی گرفتند و (در ا
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

نوکری مولا با همه سختی‌هایش به دل و جان آدم می‌چسبد! حال این نوکری در در جوار حرم حضرت امیر، در مضیف حضرت امیر، برای اطعام زائران حضرت امیر باشد؛ بهتر و بیشتر می‌چسبد! همین است که همه السابقون
 
خدا رو شکر زندگی به خوبی پیش می ره . البته از نظر من
قرار شد حدود ۹۰ متر از  طبقه پایین  رو جدا کنیم برای همتا و حدود ۳۰ متر هم برای اتاق بچه ها و خیاطی و ...
 
کلی کار داریم این چند وقت ، خیاطی و بنایی و جابجایی و ...
 
 
تو این مدت گاهی همسر از دست همتا ناراحت شده ، همونجور که از دست من ، بعد از این همه سال ،متاسفانه هنوز ناراحت می شه و اشتباهاتی دارم...
سعی می کنم یار باشم نه بار  ، سعی می کنم درکشون کنم و حتی جذابیتها و تازگی ها و  ... رو .
البته نمی گم
آدمهای خوب دو دسته اند :
یک دسته خوب باقی می مانند و روزگار عوضشان نمیکند
دسته ی دیگر هر روز خوبتر میشوند ، خوب تر از دیروز
این دو نوع چه فرقی با هم دارند ؟
پیروی از کدام شیوه ارزشمندتر است :
 گروهی که بر روی مجسمه ی خود نگهبانی میدهند یا گروهی که دائم در مسابقه هستند ؟
اصلا در مسابقه بودن یعنی چه ؟
در مسابقه بودن یعنی هر روز استانداردهای بودنت را بالاتر ببری
نه اینکه فقط باشی ، بلکه ، بشوی و این شدن را هر روز تجربه کنی
و چرا باید هر روز بهتر از د
دو شهید در یک قاب شهید محمد جاودانی و شهید حسین حریری از همرزمان شهید حسین حریری (سوژه مستند پرواز از حلب) بود. در مرحله تحقیقات قبل از ساخت مستند، با شهید «محمد جاودانی» آشنا شدم. تماس گرفتم. وقتی شنید تصمیم دارم برای دوست و همرزمش مستند بسازم، خیلی خوشحال شد و مدام تشکر می‌کرد. همان روز بلافاصله خودش را به دفتر کارم رساند. یک جوان حدوداً سی‌ساله که آرامش صورت و سیرت و کلامش از چند فرسخی به آدم آرامش می‌ داد. بسیجی بود و تخصصش تخریب. مدتی در ع
اگربخواهم همان اول حرف آخرم را بزنم، باید بگویم در طول چهار ترم گذشته اگر فعالیت دانشجویی غیردرسی و آرمانخواهی‌های دانشجویی نبود قطعا به پوچی و به هدفی می‌رسیدم؛ مخصوصا با درسهای اکثرا به درد نخور دانشگاهی و اساتیدی که گاها خودشان هم نمی‌دانند دقیقا دنبال چه هستند و ... . ولی برمی‌گردم و داستان را از اول می‌گویم.
از همان ابتدا، بسیج را نوعی تفکر و بینش می‌دانستم نه صرفا یک تشکل؛ تفکری که هدفش را از دین می‌گیرد و انگیزه و قوتش را نیز همینط
خب خب خبقبل از هرچیزی می‌خوام بگم امشب یه معجزه پیدا کردم. همون چیزی که همیشه دنبالش بودم و پیدا نمی‌شد. و چقدرررر حالم خوش شد. عالی شد اصلا.حمید سلیمی رو می‌شناسین؟ چند وقت پیشا با دنبال کردن لینکای مختلف از کانال دیالوگ باکس به کانالش رسیدم. جنس نوشته‌هاش و حتی سلیقه‌ش تو موسیقی حسابی با حالم جفت و جور می‌شد و داستان نوشتن‌هاش رو دوست داشتم. این قصه‌نویسِ قصه‌ی ما، هر هفته تو کانالش از یه دورهمی حرف می‌زد که یک‌شنبه‌ها تو یه کافه نزد
 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
انّما المومنون الّذین آمنوا  بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله اولئک هم الصّادقون
همانا مؤمنان واقعی آنانند که به خدا و رسول او ایمان دارند و بعد از آن هیچ شک و ریبی در دل وارد نساختند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند اینان به حقیقت راستگویان هستند.[قرآن کریم]
پروردگارا توفیق شهادت در راهت و دوری از معصیت و نیّت راست و پاک به همه‌ی ما عنایت فرما، خدایا پایان عمرم را به شهادت خ

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها