نتایج جستجو برای عبارت :

مرا زیبا بخواه

متن آهنگ شب رویایی از آرون افشار
♩♪♬من در تب و تاب توام خانه خراب توام من منه دیوانه عاشقای تو سر و سامان من نیمه ی پنهان من جان تو و جان یه عاشق♩♪♬من عاشقتم تا ابد دور شود چشم بد از تو و دنیای من و توای ماه الهی فقط کم نوشد سایه ات از شب و روزای من و تو♩♪♬سوگند به لبخند تو دل من بند تو ای مهر و ماه تو جان بخواهای تو همه ی خواهشم تویی آرامشم ای مهر و ماه تو جان بخواه♩♪♬سوگند به لبخند تو دل من بند تو ای مهر و ماه تو جان بخواهای تو همه ی خواهشم ت
خواستم بگویمت سادات خانم، لطفا روی توحید در قلبت کار کن. خدا را، با تمام هستی‌ات بخواه و قبل از این که وارد این مرحله‌ی حساس از زندگی‌ات بشوی، بخواه چشم و گوش و عقلت را آن جور که لازم است و خوب می‌داند روشن و بیدار کند. زن سکان‌دار عاطفه‌ی کل جهان است. سکان‌دارهای ورزیده، کشتی را اگر وسط طوفان باشد هم هدایت می‌کنند. این ورزیدگی را از قادر مطلق و حافظ و بصیر مطلق بخواه.
اگر میخوای در تمام زندگیت موفق باشی،اگر میخوای به هر چیزی ک دوست داری برسی‌و اگر یه تکیه گاه محکممیخوای سیمتو با خدا قطع نکن و فقط از خودشبخواه و تلاش کن بدون تلاش هیچ اتفاقی نمی افتهبرای موفقیت در کنکور ،پیدا کردن شغل،داشتنیه زندگی سرشار از انرژی مثبت و عشقو محبت فقط از خدا کمک بخواهخدایا بابت همه چی ازت ممنونم
دانلود آهنگ آرون افشار شب رویایی
دانلود آهنگ آرون افشار شب رویایی
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * شب رویایی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , آرون افشار باشید.
دانلود آهنگ آرون افشار به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Aron Afshar called Shabe Royaei With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه آرون افشار به نام شب رویایی
من در تب تاب توام خانه خراب توام من من دیوانه ی عاشق
ای تو سر سامان من نیمه ی پن
تغییرات هورمونی در من اینطوره که 7ماه شب و روز هورمون های بدنم در حال تغییر هستن
دکترا میگن!من که سر در نمیارم و دلیل این همه بی قراری منن
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
تو جمع نشستم ولی نمیتونم افکارم و کنترل کنم!
هربار هم داروهام عوض میشه این تغییرات بدتر میشه!
الان تمام بدنم گورگرفته و انگار حرارت میخواد از سرم بزنه بیرون!!!!
دکترا برام ارامبخش مینویسن
ارام بخش ها اثر مخرب تری دارن انگار!
آرومم میکنن بی حوصله ام ولی تو بی حوصلگی بازم خودم ن
کسی چون بشنود که در فلان شهر کریمی هست که عظیم بخشش‌ها و احسان می‌کند، بدین امید البته آنجا رود تا از او بهره‌مند گردد. پس چون انعام حق چنین مشهور است و همه عالم از لطف او باخبرند، چرا از او گدایی نکنی و طمع خلعت و صله نداری؟ کاهل‌وار نشینی که اگر او خواهد خود مرا بدهد و هیچ تقاضا نکنی. سگ که عقل و ادراک ندارد چون گرسنه شود و نانش نباشد پیش تو می‌آید و دنبک می‌جنباند، یعنی مرا نان ده که مرا نان نیست و تو را هست. این‌قدر تمیز دارد. آخر تو کم از
Mazyar Fallahi
Nazanin
#MazyarFallahi
ای جان من جانان من تو جان جانی
من سرخوشم من دلخوشم چون تو بمانی
من بی تو اینجام خسته جانم بی قرارم
من مانده ام با خاطرت در روزگارم
بیا بیا نازنین ببین ببین با منی 
چو شد فدا جان من فدای جان تو
بیا بیا دلبرا تو در برم جان بخواه 
چو شد فدا جان من فدای جان تو
بیا بیا بی تو من خسته جانانم 
ببین ببین بی تو من جان پریشانم 
بی تو من بی قرارم
بیا ببین از غمت ناله سر دادم 
ببین مرا بی کسم دلبرم جانم 
بی تو من بی قرارم
بیا بیا نازنین ببی
دلت ویلا می خواهد کنار دریا می خواهد، دلت ماشین شاسی بلند می خواهد، سفر خارج، انگشتری با جواهر چند قیراطی می خواهد، دلت دانشگاه فلان، کار آن چنان، خانه بهمان می خواهد، دلت می خواهد وقتی از مدرسه به خانه رسیده ای مامان خانمت غذای مورد علاقه ات را پخته باشد، دلت کوله گلگلی می خواهد، یا بند کفشی می خواهد که بتوانی با رنگ روسری یا دکمه لباست ست کنی، دلت خوابی شیرین می خواهد، دلت کمی آرامش، یا تا همیشه سلامتی می خواهد، اصلا دلت چیزهای خیلی خیل
تردید داشتم که بیام و بنویسم در موردش. در مورد یه حسرت بزرگ که از جنس یک خواهش عمیق است. 
از گذشته شروع میکنم، از آن افکار اشتباه و راضی شدن های تطبیقی به اصطلاح شرایط. اگر بگویم راضی شدم به چیزی که شرایطش را خودم ساختم، حرف راست است. اگر بگویم که اجازه دادم شرایط محیط رویم تاثیر بگذارد اشتباه نگفته ام. اینی که اسمش را می گذارم شرایط، حاصل جمع تمام رفتارهای خودم بوده است. زمان می گذرد و می رسد لحظه دیدن حاصل کشته هایم. از سرزنش کردن خودم خوشم نمی
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
 
از خدا بخواه حکمتی به تو بده که در بدترین شرایط هم بتونی محکم بر اراده خودت بمونی
و نلغزی
و سست نشی
و ناامید نشی
ایمانت ترک برنداره
آینده برای صابران خیلی شیرینه
شیرینی ای شیرین تر از، صبر بر خوردن زهر به حلاوت، نیست .. 
خدا راه رو نشون میده 
دانلود آهنگ مازیار فلاحی نازنین
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * نازنین * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , مازیار فلاحی باشید.
 
دانلود آهنگ مازیار فلاحی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Mazyar Fallahi called Nazanin With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه مازیار فلاحی به نام نازنین
ای جان من جانان منتو جان جانیمن سرخوشم من دلخوشمچون تو بمانیمن بی تو اینجام خسته جانم بی قرارممن مانده ام با
اضطراب اول آمد توی سینه ام پیچید،بعد انگار خون شد و دوید توی رگ هایم.
آقاجون شروع کرد به خواندن حدیث شریف کساء، دلم آرام گرفت.چقدر صدای آقاجون آرامم می کند. آن جا که هم و غم و حاجت های شیعیان براورده می شود، تو را سپردم به خدا.سپردم و دلم آرام گرفت.از خانه که بیرون زدیم، به تو فکر می کردم میوه ی دلم.به تو که چه حس هایی را کنار من تجربه کردی توی این چند ماه.روزهای عجیبی پشت سر گذاشتیم. همان اوایل که نمی دانستم و چه روزهای سخت و پراضطرابی بود،چند
دانلود آهنگ آرون افشار به نام شب رویایی
دانلود آهنگ آرون افشار شب رویایی با کیفیت 320 و 128
همراه با پخش آنلاین و لینک مستقیم از رسانه جاز موزیک
شب رویایی نام جدیدترین اثر آرون افشار می باشد که  به صورت رایگان میتوانید از جاز موزیک دانلود کنید
Download New Music Aron Afshar – Shabe Royaei
دانلود آهنگ با کیفیت 320 دانلود آهنگ با کیفیت 128
متن آهنگ شب رویایی آرون افشار
من در تب و تاب توام خانه خراب توام من منه دیوانه عاشق
ای تو سر و سامان من نیمه ی پنهان من جان تو و
به تصور بیا , تویی که به دل نقش می کشم  همه شب را خیال خوش ز تو آ غوش می کشم    در هراسم که فاتحش زند آتش به پایتخت  از تو در جانم آتشی ست که چنین شعله می کشم    با سرابی که تشنه ام به جنونم کشانده ای  چه خوشم من که بی توام که غمت دوش می کشم    در رهایی مرا بخواه که خودم بند می شوم  تو نباشی به سادگی ز خودم دست می کشم  بی تو شاید که مرده ام زنده ای مثل مرده هام  بین این مرگ و زندگی نفسی سرد می کشم    تو بلایی به جان من به خیالی که از تو ماند  و به
آبجی نبودی امسال سفره هفت سین نداشتیم سال تحویل هم نگرفتیم ... به خاطر کرونا همه جا بسته بود نتونستیم بیایم پیشت ...
به هر کی پیام داد مودبانه جواب دادم و تشکر کردم به خیلی ها هم گفتیم لباس مشکیشون رو در بیارن خودم هم جز با دو نفر صحبت نکردم و غر نزدم ...
مامان بابا حالشون خوب نیست امیر علی رو هنوز ندیدیم تو که الان به خدا نزدیکتری از خدا بخواه خودش مشکلات رو بر طرف کنه ...
تو رو خدا من رو فراموش نکن ...
خداوند در شب معراج برای پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در ابتدا ،۵۰ رکعت نماز را واجب کرد،حضرت مو سی بهپیامبر اسلام فرمود:امت تو آخرین امت وضعیف ترین امتهااست،واز خدا بخواه که خدا تخفیف بدهد،وخدا تخفیف داد،ونماز های واجب ،۱۷ رکعت شد،
به نام خداوندی که بزرگتر از آن است که وصف شود
فیلم نگاه نمیکردم ولی یه دیالوگش گوشم رو تیز کرد و باعث یه گفتگوی طویل شد
میگفت:تو حق نداری ناامید بشی حق نداری
قسمتی از گفتگوی درونم:
 واقعا حق نداریم؟؟چرا نداشته باشیم؟؟
_چون تا وقتی زنده ای باید زندگی کنی باید رو به جلو باشی
این حرفا همش شعاره اینارو کسایی میگن که خودشون اونقدر دچار درد نشدن
_ ینی تو بهتر از خدا بهتر از اولیاءش میفهمی؟؟
خب نه ولی واقعا خسته شدم
_فکر نمیکنی از یه جایی باید خودت رو
 
دقت کردی همین حالا ، همین لحظه پیرترین سِنی هستی که تا حالا بودی و جوانترین سنی هستی که تا اَبد خواهی بودپس از لحظاتت بی نهایت لذت ببر ، شاد باش ، غمگین مباش ، خلاق باش ، جسارت کن ، بیشتر بخواه ، جلو برو و از خودت مطمئن باش و هر لحظه یادت باشه هم‌ اکنون جوانترین سِن رو داری و هر لحظه بابت این موهبت الهی شکرگذار باشلحظاتتون پُر از باورهای مثبت
صوتِ نوبت به نوبتِ قاریان قرآن
اشک های ریز ریزِ آسمان ;باران
 تلاش خادمان برای بازکردنِ چترهای پارچه ای حرم
همهمه ی زائران و خیس شدن به پهنای صورت
این همه را چطور به یاد آورد و دل تنگِ حرم نشد؟!
کاظمین تنها حرم ِِ امام هفتم نیست برایم
کاظمین خانه ی پدری است ...
دلم برای حریمت تنگ شده پدر!....
مرا بخواه.
#دلم_ میخاد بازم_ دِعبل و زلفارو_ بخونم
#حتی_ زنِِ رقاصه_ هم آخر_هدایت شد
آری_ غمِِ آقا _فقط مومن نماها_ بود
یه آقایی هست توی فامیلمون... نود و چهار پنج سالشه...
هر روز صبح که میشه، میگه زنگ بزنین بچه‌ها بیان، من امروز میمیرم... چند ساله، هفته‌ای چند بار... این اواخر هم که هر روز...
تا حالا چند تا از بچه‌ها و نوه‌هاش فوت شدن...
طفلی خسته شده از زندگی...
کار و درآمدی هم نداره...
خیلی وقتا واسه مرگش دعا میکنه...
خیلی سخته... خیلی...
 
خدایا برامون بخواه تا آخر عمرمون با شادی و آرامش زندگی کنیم... 
خدایا هیچ موجود زنده‌ای، زندگی اینقد براش سخت نشه که مرگش رو ازت بخو
و نیز ان حضرت ع فرمود چه بسا جوینده دنیا که بدان نرسیده و چه بسا کسانی که رسیده اند بدان واز و ازاو مفارقت کرده اند پس مبادا طلب دنیا تو را از کردارت باز دار.د و دنیارا از بخشنده و مالکش که خداست  بخواه چه بساحریص بر دنیا که دنیا اورا بخاک افکندهو بانچه از ان بدست اورده از اخرتش باز ماند ه تا اینکه عمرش سپری شده و مرگش در رسبده  و فرمود زندانی ان کس است که دنیا اورا از طلب اخرت ببند گرفتار کرده و بزندان خود افکنده است 
پارادوکس عجیبی توی زندگیمون وجود داره
اینکه لحظه ای جنگجو طلب ترین ادم روی زمین هستی و لحظه ای دیگه تبدیل به یک بزدل نا امید میشی البته همه اینا بستگی به دید تو داره
در لحظه زندگی کن مهم نیس تهش برنده ای یا بازنده ، تهش تبدیل به یک گلادیاتور قهرمان میشی یا یک سرباز شکست خورده ، تو قدم بردار از لحظه لحظه زندگیت لذت ببر و در این حین اهدافت رو فراموش نکن و به سمتش برو و هیچ فکر منفی رو تو دهنت راه اندازه ک خدابا ماست در تک تک این لحظات و نذاره گر تو
بسم او ...
اتوبوس حرکت می کند و باز هم در جاده ام. حالا فرصت خوبیست برای نوشتن. نوشتن از داستان رسیدن به تو ...
نیمه های آبان سال پیش بود که با بغض رفتم حرم حضرت معصومه (س). گلایه کردم از اینکه باز هم طلبیده نشدم. سال های قبلش همیشه بهانه ی درس خواندن بود و مامان و بابا اجازه نمیدادند به پیاده روی اربعین بروم.
ادامه مطلب
دانلود آهنگ جدید امین مرعشی جون بخواه
Download New Music Amin marashi Joon bekhah
آهنگ جدید امین مرعشی بنام جون بخواه
اگه حتی باید سایه به سایت راه بیام مشکلی نیست من همه جوره پایم
اگه لازم بشه زل بزنم توو چشت بگم عاشقم میگم بذا دستم رو بشه

ادامه مطلب
و بدان! آن خدایی که گنجینه های آسمان ها و زمین به دست اوست، وقتی به تو اجازه دعا داده است، یعنی که اجابت را به عهده گرفته است.
و وقتی فرمان داده است که از او بخواهی، یعنی بنایش بر عطا کردن است.
و وقتی فرمان داده است که از او طلب کنی، یعنی اراده اش بر بخشیدن است.
و میان تو و خودش، حاجب و پرده ای قرار نداده و کار تو را به هیچ میانجی و واسطه ای واگذار نکرده.
و اگر بدی کردی، تو را از توبه باز نداشته...
و در کیفرت شتاب نکرده...
و آنجا که سزاوار رسوایی بودی،
شب قدرخدا تقدیرمهدی است/ظهورش رانشان تدبیرمهدی است/خدانازل کندقرآن به احمد/همه آیات آن تفسیر مهدی است/رسداین نامه اعمال دستش/تمام قلب در تسخیرمهدی است/ولایت را بخواه درنیمه شب/که خواب مرتضی تعبیرمهدی است/به عشق روز عاشورا بیاید/تمام این جهان تکبیرمهدی است/دعاکن بهرهرحاجت که داری/ظهورش ازدعا تاثیرمهدی است/برایش یاوران ناب باشد/که دل هم در ید تغییر مهدی است/
حکمتانه:
۱. برای آرامش به برگ علف بیابان و حرف بیگانه بی ایمان پناه می بریم اما به خالق کل زمین و آسمان چطور؟
۲. به آسمان بیشتر نگاه کن تا کوچکی دنیایت را بیشتر ببینی.
۳. خودت در برابر خدا هیچی تا چه برسد به مشکلاتت پس حلشان را از خدا بخواه.
۴. دنیا محل پر کردن حساب کارت اعمالمان است و قیامت روز کارت کشیدن؛ نکند قیامت پیش همه مردم پیام برسد موجودی حساب شما برای بهشت کافی نمی باشد.
۵. الهی از مشتی خاک در گذری به جایی بر نمی خورد!
http://ziarani1.blog.ir/
تو را خواهم بوسید. در دل ِ معرکه. پیش چشم همه لبانم را به خون جاری بر شقیقه ات آغشته خواهم کرد...همگان خواهند دید که بی اعتنا به هزار هزار لوله ی تفنگ قراول رفته به سمت خودم، با لبانی به رنگ خون ِ تو، صورت نازنین تو را پیش چشمان همه ... پیش چشمان هر محرم و نامحرمی، خواهم بوسید. من این درد ها را جاودانه خواهم کرد. من آن بوسه را، من آن خونین بوسه را، از ازل با خودم آورده ام تا با رساندنش به صورت ِ نازنین تو به ابد ببرمش ... و تو چه می دانی که این بوسه ی
هزاران فرشته بال گشونده‌اند و صدها ملک فرود آمده‌اند تا امشب را زیباتر جشن بگیریم. عطر عشق پیچیده و به قول عرفان نظرآهاری شهر قدم به قدم و کوچه به کوچه مسجد است. مسجدی که هر کاشی‌ فیروزه‌ای اش اشکی‌ست و هر مناره سر به فلک کشیده‌‌اش آهی. هر نفس مرواریدی است و هر چُرتی صندوقچه‌ای جواهر! گنج های زمین و خزانه‌های آسمان را برسرمان می ریزند و اسفند را دور سرمان می‌چرخانند... پایان هرروز خدا میگوید چیزی از من بخواه بنده‌ی خوبم!...
دیدن روی ماهت،
کودکی به مامانش گفت: من واسه تولدم دوچرخه می‌خوام. "بابی" پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت: آیا حقته که این دوچرخه رو واسه تولدت بگیریم؟ بابی گفت: آره.مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده. نامه شماره یکسلام خدای عزیزاسم من بابی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی.دوستدار تو - بابی
بابی کمی فکر کرد و دید که این نام
جلوی در خانه ما چند درخت چنار قدیمی هست که شهرداری هنوز قصد جانشان را نکرده. صبح ها که از خواب بیدار می شوم، اگر حضرت موبایل اجازه بدهد، اولین چیزی که چشم های تشنه ام را غرق می کند، همین درخت ها هستند. درختهایی که تمام حجم منظره ای که پنجره به رخ اتاق می کشد را پر کرده اند. اینطور صبح ها، دعا میکنم همه چنین پنجره ای در خانه شان داشته باشند. همه جلو در خانه شان چنار داشته باشند، آن هم نه فقط یکی. خدای جان، بخواه که داشته باشند. اگر در دنیا نشد، در ب
گفتم باور دارم ولی دلم آرام نمی گیرد. گفت آرامش را هم بخواه. آرامش را خواستم. در این نوشته ها تکرار کرده ام که تقریبا بی قراریم را قرار بخشیده اند. پنج شنبه افطاری دعوتیم. نمی خواهم بروم. صورت ها و صدا های نا آشنا و من باید لبخند زنان تاب بیاورم. نسخه ی استاد برایم این بود که خودم را مشغول کنم. آمدم فیلم ببینم. دیدم شاید امام زمان راضی به اینطور وقت گذراندن نباشند. آمدم سه تا کتابی که از نمایشگاه خریده ام را شروع کنم، یاد شنبه افتادم و احساس کردم ح
بازکن پنجره معرفت ماه خدا/دیده ودل بگشا بهرعنایات وعطا/وقت وافطاروسحرها همه اش دلبری است/درتکاپوی حقیقت روی کن سوی دعا/طاعت وبندگی دل گل رحمت آرد/مملوعشق نمایید پر آداب صفا/سوی شیطان ستمگربزنید تیرشعور/تاشویم ماهمگی ازهمه زشت جدا/نیمه شب ذکر شریفی بدهد حال وصال/مشکل ودرد درون را بنما باز دوا/زمزم آل محمد بکند سیرابت/ازخدالطف بخواه وهمه شورولا/میرسد درشب قدری خبراز روز ظهور/دل مهدی وولایت پراز لطف ورضا/
بسم الله الرحمن الرحیم
 
اللهم صل الی اباعبدالله الحسین (ع)
والی علی بن حسین (ع)
والی اولاد الحسین(ع)
والی اصحاب الحسین(ع)
 آقاجان تو از ما به خداوند نزدیکتری از او بخواه که ظهور امام زمانمان(عج) را تعجیل ببخشد
 اللهم صل الی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
خوابیده ام زیر درخت انگور حیاط. از زیر شاخه های سبز و تازه روییده اش نور بی جان ماه و ستاره ها به پایین میریزد و نسیم خنکی خودش را به پشت پلک هایم میمالد. به این فکر میکنم که از همه چیز دور شده ام، گم شده ام. انزوایی خودخواسته. عزیز دلم، به این فکر میکنم که اگر این ستاره ها، اگر شاخه های جوان و ظریف درختان و اگر پلک های خسته من باخبر بشوند که تو را هم از دست خواهم داد خاموش خواهند شد، خواهند مرد...
اگر بیایی، ذره ذره خاک زیر پایت را سرمه چشمانم میکن

ازش پرسیدم: این زخما کی خوب میشن؟
گفت: نخواه که خوب بشن، بخواه که همراهت بشن.
گفتم: یعنی تا ابد باید به تن بکشم این زخمارو؟
گفت: این زخما یه مرزن .. مرز بین چیزی که بودی و چیزی که شدی.
این مرزو باید همیشه حفظ کنی توو از این به بعد زندگیت، توو انتخاب‌هایی که خواهی داشت،
توو رابطه ات با آدم‌ها.
به مرور می‌بینی این زخم‌ها برات قابل درک میشن انقدر که دیگه دردت نمیاد؛
اینجاست که دیگه میشن برات یه جای زخم، نه خود زخم ..میشن یادگاری.. میشن تجربه
توو پی
به چه می‌اندیشی!
نگرانی بیجاست...
عشق اینجا
و‎ ‎خدا هم اینجاست،
لحظه‌ها را دریاب
زندگی در فردا
نه، همین امروز است!
 
+++++++++++++++++++++++++++++++
اس ام اس های عاشقانه و زیبا
 
یك زن
برای زیبا ماندن
به دوستت دارم های
مردی نیاز دارد
كه هرروز آرام
در گوشش زمزمه كند
 
+++++++++++++++++++++++++++++++
اس ام اس های عاشقانه کوتاه
 
وقتی انسان‌ها همدیگر را دوست داشته باشند، همدیگر را می‌بخشند. اما وقتی دائما مجبور به این کار شوند، از دوست داشتن دست برمی‌دارند...!
 
++++++++++++++++++++
میگه این روزها ماه کامل هست و نورش در ساعتهای ۴ تا ۵ نیمه شب بسیار سطح زمین را روشن میکند و فضای معنوی خاصی ایجاد میکند . تو این ساعتها تمام مشکلاتت را بگو راه حل بخواه حتما جواب میگیری. گفتم باشه سعی میکنم بیدار بشم برم تو حیاط زیر نور ماه قرار بگیرم . 
امروز صبح قرار بود برم کلاس یوگا رو شروع کنم ولی دیدم اون ساعتی که میخواستم برم بیرون فرزندم هم بیدار شد و گفت نرو بمون و بهانه گیری کرد فرزند بزرگم هنوز خواب بود بعد یه نگاهی به برنامه کلاسها ان
 وعرمود همانا مومن برای زیارت برادرش خارج میشود خدای عزوجل فرشته ای بر او گمارد که یک بال در زمین ویک بال در اسمان نهد تا اورا سایه اندازد و چون بمنزلش در اید خدای تبارک وتعالی ندا کند که ای بنده ایکه حقم را بزرگداشتی واز اثار  پیغمبرم پیروی. کردی.بزرگداشت تو حقی است بر من از من بخواه تا بتو دهم دعاکن تا اجابت کنم خاموش باش تا من بسود تو اغاز کنم مچون برگردد همان فرشته بدرقه اشکند وبا پرش بر او سایه اندازد تا بپمنزلش وارد شود سپس خدای تبارک وت
امام صادق علیه السلام:
 
اگر از وقوع چیزى بیم دارى و یا حاجتى مى ‏خواهى، آغاز سخن کن به نام خدا و او را تمجید کن و ستایش نما چنانچه شایسته آن است، و بر محمد (صلی الله علیه و آله) صلوات فرست و حاجت خود را بخواه و خود را به گریه بدار گرچه به اندازه سر مگسى باشد، زیرا پدرم (علیه السلام) همیشه مى‏فرمود: نزدیکترین حال بنده به خداوند پرورنده عز و جل وقتى است که او در سجده باشد و گریان باشد.
 
أصول الکافی، جلد‏6، صفحه61

 
همه می پرسند
چیست در زمزمه مبهم آبچیست در همهمه دلکش برگچیست در بازی آن ابر سپیدروی این آبی آرام بلندکه ترا می برداینگونه به ژرفای خیالچیست در خلوت خاموش کبوترهاچیست در کوشش بی حاصل موجچیست در خندهء جامکه تو چندین ساعتمات و مبهوت به آن می نگرینه به ابرنه به آبنه به برگنه به این آبی آرام بلندنه به این خلوت خاموش کبوترهانه به این آتش سوزنده کهلغزیده به جاممن به این جمله نمی اندیشممن مناجات درختان را هنگام سحررقص عطر گل یخ را با بادنفس پاک شقا
شاعرى نزد سردسته دزدها رفت و اشعاری در ستایش او سرود. او دستور داد تا لباس شاعر را از تنش بیرون آورند و او را برهنه از ده بیرون کنند. بیچاره در سرماى زمستان با بدن برهنه از ده در حال خارج شدن بود که در این میان سگهاى ده به دنبال او مى رفتند. خواست سنگى از زمین بردارد و آنها را از خود دور کند اما آن سنگ بر اثر یخ زدگى از زمین کنده نمى شد. در حالی که از جدا نشدن سنگ عاجز شده بود گفت: این مردم چقدر حرامزاده هستند که سگ را براى آزار مردم رها کرده اند و سن
من بی خیال ناله ایران نمیشوم
بسم الله الرحمن الرحیم
من بی خیال ناله ایران نمی‌شوم
من بی خیال ناله مادر نمی شوم
من بی خیال مرگ وقفس درحصار قبر
من بی خیال حبس نفس ها نمی شوم
از من رسید هرچه رسید از فشار در
من بی خیال مدفن زهرا نمی‌شوم
افسانه نیست قصه سیلی به کوچه ها
من‌بی خیال پهلوی مادر نمی‌شوم
از من بخواه
سر بنهم زیر پای دوست
من بی خیال آنچه تو خواهی نمی‌شوم
در بندگی توست عشق و سروری
من بی خیال قنبر مولا نمی‌شوم
من باغبان غرورم درین دیار
من
همسفر!در این راه طولانی که ما بی‌خبریم و چون باد می‌گذردبگذار خرده اختلاف‌هایمان با هم باقی بماندخواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم، مطلقامخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشمو هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشدمخواه که هر دو یک آواز را بپسندیمیک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ راو یک شیوه نگاه کردن رامخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه‌مان یکی و رویاهامان یکی.هم‌سفر بودن و هم‌هد
همسفر!در این راه طولانی که ما بی‌خبریم و چون باد می‌گذردبگذار خرده اختلاف‌هایمان با هم باقی بماندخواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم، مطلقامخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشمو هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشدمخواه که هر دو یک آواز را بپسندیمیک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ راو یک شیوه نگاه کردن رامخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه‌مان یکی و رویاهامان یکی.هم‌سفر بودن و هم‌هد
درحالیکه دونالدترامپ درکلیساداشت ازکشیش که اهل تجاوزجنسی بود درخواست مینمودکه خداوندگناهانش بابت کشتاردرایالات متحده بواسطه آزادی سلاح و جنگ های نابخردانه راببخشاید.تلفن او زنگ خورد.ملانیابودوازاوخواسته بود هرچه زودتربیایدچون ایوانکاوملانیادچاردیابت بودندوپمادزخم پای افراددیابتی در ایران ساخته شده بودانهافرمول این دارووحتی امتیازساخت این دارو که در دست ایران بودرانداشتندوبه مرور زمان باخطر قطع انگشتان پا مواجه میشدند.
دونالدگ
هنوز خنکای باد کولر بزرگ محل اسکان تمام وجودم را پر نکرده بود که کسی دوان‌دوان از پشت سر صدایم کرد که "خانم الف! برای ناهار چی می‌خورید؟"! با تردید جواب دادم که فرقی ندارد و من همه‌چیز خوارم! خندید و همین سوال را از هم اتاقیم هم پرسید و در کمتر از یک ثانیه بحث بین اینکه قرمه سبزی‌های رستوران سرکوچه خوب نیست و فلافل هم برای شام در نظر گرفته شده، منجر شد به نتیجۀ جوجه کباب برای ناهار ظهر.
 
نشستم به مرور امتحان ساعت چهار. هنوز قضیۀ "ناهار چی می‌خ
سلام آقا. امیر ، سرور ، مولا.یا علی ، خوبین شما؟ تو اون دنیا خوش میگذره؟ کاش کنار ما بودین شما!علی جان ، سرور همه ی ما ، آخه این رسم روزگاره؟ دو روز پیش یه تکستی خوندم نوشته بود "حالا دیگه مطمئنم خدا گذاشته رو حالت پرواز چون این حجم از بی توجهی به بشر سابقه نداشته" ، میبینی علی جان؟ دیگه مردم با خدا هم جوک میسازن!علی جان میخوام یکم از خودم بگم ، تا حالا نشده بود که من به شما رو بندازم ، همیشه حرفامو مستقیم به خود خدا که اعظم تر ازش نیست میگفتم ، ولی
زمان در گذره.
با سرعتی بیشتر از حدِّ تصورِ تو ..
گذشته هیچوقت،هرگز... برنگشته.
حسرتِ حرف های گفته و نگفته..کارهایی که باید انجام میدادی و ندادی،کاش گفتن و فکر کردن و آه کشیدن،جز خراش دادنِ روحت ثمری نداره..
نیلوفر! تو در لحظه,توى لحظات خاصی.. تصمیماتِ مهمِ درستی گرفتی....اگر هم حالا،وقت مرورِ وقایع گذشته، میبینی یه جایی رو درست نرفتی،تقصیری نداری.تو فقط اون زمان تجربه ى الان رو نداشتی . 
تک تک اون اتفاق ها و اون ادمها فقط باعث تغییر بینشت و افزایش
بسم الله الرحمن الرحیم ./
۲۶ سال از خدا عمر گرفتم ولی هیچوقت به اندازه ی امسال دلم نخواسته بود که حضرت پیامبر رو کنار دلم داشته باشم ! پیامبری که هر وقت هر جا اسمشون اومد صفت « مهربان » هم از خاطرم گذشت ! راستی که امام زمان (عج) هم نام پیامبرن و شبیه ترین به پیامبر ! چقدر جاشون خالیه این روزا ، تو این جامعه ی گرگ و بره ... تو این همه نابرابری و نابرادری ... اللهم عجل لولیک الفرج ...اومده بودم حاجت دلمو از پیامبر مهربونی بگیرم اونم بعد ۲۶ سال که دست گدای
دانلود آهنگ جدید صادق|سرخ+پخش آنلاین+ متن
♬♪♪♫♪♬
Download Rap Sadegh Called SORKH + Text
Download Ahang Jadid Sadegh |SORKH 
♬♪♪♫♪♬
برای دانلود آهنگ صادق |سرخ  لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
متن آهنگ جدید صادق بنام سرخ
این شهر و بی ساکن میخواد اوناین دنیارو ساکت میخواد اوندریا رو بی ساحل می خواد اوناین زخمی رو عاقل می خواد اونانگار داشت دور می رفتآروم تویه نور می رفتمن سرد رو هی جوش می کرد چوننبض من بود توش می زد بوم بوم بومصبح پاشی رویه تخت لختباس بچشی از دنیا دس
:: ای باران...از غصه ام آگاهی
 
هوالودود
 
پنجره را باز بگذار. باید عطر خاک باران خورده و موسیقی قطره ها اتاق را پر کند. باید کمی به خودت استراحت بدهی، مثلا دراز بکشی و چشمانت را ببندی و به هیچ چیز جز باران نیندیشی. نه در دل شعر بخوانی نه برای خودت فکر و استدلال کنی و نه در خاطرات غوطه ور شوى. 
 
دل بسپار به عطر بهاری این بارش... بهار دارد مى رسد. این را من نمى گویم...تقویم نمی گوید... شکوفه ها نمی گویند...امشب این قطره های معجزه گر، که هر یکی رزق جوانه ای
:: ای باران...از غصه ام آگاهی
 
هوالودود
 
پنجره را باز بگذار. باید عطر خاک باران خورده و موسیقی قطره ها اتاق را پر کند. باید کمی به خودت استراحت بدهی، مثلا دراز بکشی و چشمانت را ببندی و به هیچ چیز جز باران نیندیشی. نه در دل شعر بخوانی نه برای خودت فکر و استدلال کنی و نه در خاطرات غوطه ور شوى. 
 
دل بسپار به عطر بهاری این بارش... بهار دارد مى رسد. این را من نمى گویم...تقویم نمی گوید... شکوفه ها نمی گویند...امشب این قطره های معجزه گر، که هر یکی رزق جوانه ای
آبجی نبودی امسال سفره هفت سین نداشتیم سال تحویل هم نگرفتیم ... به خاطر کرونا همه جا بسته بود نتونستیم بیایم پیشت ...
به هر کی پیام داد مودبانه جواب دادم و تشکر کردم به خیلی ها هم گفتیم لباس مشکیشون رو در بیارن خودم هم جز با دو نفر صحبت نکردم و غر نزدم ...
مامان بابا حالشون خوب نیست امیر علی رو هنوز ندیدیم تو که الان به خدا نزدیکتری از خدا بخواه خودش مشکلات رو بر طرف کنه ...
تو رو خدا من رو فراموش نکن ...
نادر ابراهیمی
خب این کتابو که فک کنم خیلیا خوندن. کتاب خیلی خیلی کوتاهی هم هست و قطعاٌ ارزش خوندن داره. ماجرا اینه که نادر ابراهیمی داره تمرین خوشنویسی میکنه، و تصمیم میگیره برای تمرین، به همسرش نامه بنویسه. نامه ها بیشتر از اونکه عاشقانه باشن، قدردانانه(؟) ، و متواضعانه هستند. یعنی اون عشق پر حرارت جوانی نیست، بلکه عشق پخته ی میانسالیه. من خیلی دوسش داشتم. 
ولی کلاٌ لحن نادرو میشناسین دیگه، بعضیا خوششون نمیاد کلاً. داستاناشم شبیه شعره. با ک
چه بهار دلگیری...اصلا بهار همیشه دلگیر بوده، نمیدونم چرا بقیه انقدر ذوق اومدنش رو دارن‌.چه ذوقی داره شروع یه سالِ دیگه بدونِ تو؟!
چقدر رنگ سبزِ این روزهای شهر تو چشم میزنه و حالمو بد میکنه‌.
راستی بهت گفته بودم فصل بهار اذیتم میکنه؟ بهار هیچوقت مالِ من نبوده، درست مثل تو.
اگه یه روز خواستی بیای، بهار نیا.... پاییز بیا، وقتی دارم پا به پای طبیعت برات میبارم بیا، وقتی امید مثل پرنده ها از دلم کوچ میکنه بیا، وقتی هوای دلم ابری و تیره است بیا‌.
بذا
نمیدونم وقتی نطفه بعضی ادما داشته بسته میشده خدا چی دیده تو اینده ی اون فرد که انقدر همه چیش باید تکمیل و عالی باشه ، حیف از این و زندگی با ارزش نیست که باید تباه بشه بیخود به خاطر انتخابایی که دست خودمون نیست هععععععی
خلاصه غر زدم که بگم این ایکون چطور میتونه انقدر جیگر باشه و تا این اندازه زیبا
فکر کنم توزندگی قبلیش ازاون مقاما  داشته ای خدا اخه چرا باید جبر  جغرافیایی من گیر بندازه و نتونم اونجور که دلم میخواد رویا پردازی کنم؟ یعنی یروز می
از " ترین" پرهیز کن، چرا که خوشبختی جایی هست که خودت را با کسی مقایسه نکنی.
حتی نخواه خوشبخت ترین باشی .
بخواه که خوشبخت باشی و برای این خواستت تلاش کن، همین...!
یادمان هست که از وقتی به دنبال پسوند "ترین" رفتیم، خوشبختی از ما گریخت. از 19/75 لذت نبردیم چون یکی 20 شده بود.
از رانندگی با پراید و ... لذت نبردیم چون ماشین های مدل بالاتری در خیابان ، در حال خود نمایی بود.
از بودن کنار عشقمان لذت نبردیم چون مدرک تحصیلی و پول توی جیب او ، کمتر از بسیاری دیگر بود
نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود نگاه کن تمام هستیم خراب می شود شراره ای مرا به کام می کشد مرا به اوج می برد مرا به دام میکشد نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطر ها و نورها نشانده ای مرا کنون به زورقی ز عاجها ز ابرها بلورها مرا ببر امید دلنواز من ببر شهر شعر ها و شورها به راه پر ستاره ه می کشانی ام فراتر از ستاره می نشانی ام نگاه کن من از ستاره سو
بالاخره مقاوتمو شکونوم و رفتم پیش مشاور مشاور دانشکدمون 
ترم  یک هم ۷-۸ جلسه ای رفته بودم پیشش و بحثای خوبی داشتیم ... 
این خیلی خوبه که هیچ مشاوری نمیتونه منو با کلمات بازی بده :))
 فی الواقع آخر جلسه همشون میگن که تو بردی :)) 
اما چند تا نکته نگفت که حتما به درد همه میخوره ... 
۱- از کسی بنا به هر دلیلی خوشت اومده؛ رفتارش، اخلاقش، نوع پوشش و ... مطابق اون معیار هاییِ تو ذهنت داشتی ؛ خیلی عاقلانه و بالغانه برو و باهاش مطرح کن 
۲- نباید تو صحبتات خیلی
دانلود آهنگ جدید صادق|سرخ+پخش آنلاین+ متن
♬♪♪♫♪♬
Download New Rap By Sadegh Called SORKH + Text
Download Ahang Jadid Sadegh |SORKH 
♬♪♪♫♪♬
برای دانلود آهنگ جدید صادق بنام سرخ  لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
متن آهنگ جدید صادق به نام سرخ
این شهر و بی ساکن میخواد اوناین دنیارو ساکت میخواد اوندریا رو بی ساحل می خواد اوناین زخمی رو عاقل می خواد اونانگار داشت دور می رفتآروم تویه نور می رفتمن سرد رو هی جوش می کرد چوننبض من بود توش می زد بوم بوم بومصبح پاشی رویه تخت لختباس
1.زیاد پیش میاد که تو سرم پر حرف و کلمه و ایده و صحبته ولی توانایی اینکه بشینم و تمرکز کنم و مرتب و شسته رفته و هدف دار بنویسمشون و تبدیل شون کنم به یک متن و نوشته خوب رو ندارم.دلم میخواست هنر زیبا نوشتن رو بلد بودم.این کلمات و حرف های نگفته و ننوشته خیلی جیغ و جار و شلوغ کاری میکنن تو ذهنم!
2.دیشب شب سختی بود برای میم چون امروز قرار بود بره صحبت کنه در مورد کارش.بهش گفتم از خدا بخواه هر چی خیر و صلاح هست بزاره پیش پات.اگه قرار بشه از اینجا بری شاید ی
استغفار دوای هردردیموضوع داستان : پند قرآنی✅مردى خدمت امام حسن مجتبى علیه السلام آمد و از قحطى و گرانى به آن حضرت شکایت نمود، پس حضرت به او فرمود: از خدا طلب آمرزش کن، و مرد دیگرى آمد و به آن حضرت از فقرو تهى دستى شکایت کرد، پس حضرت به او هم فرمود از خداوند (جهت گناهان خود) استغفارو طلب آمرزش نما، و مرد دیگرى آمد و به آن حضرت عرض کرد از خدا بخواه و دعا کن کهخداوند پسرى بمن لطف فرماید، پس باو هم فرمود: از خدا طلب آمرزش نما، پس ما(حضار مجلس) به آن حض
به پسرم : وصیت نامه امام علی به فرزندش امام حسن علیهما السلام (بخشی ازنهج البلاغه)
 
به پسرم : امام علی (علیه السلام)، نشرمعارف
معرفی:
این سفارش های پدری است که می رود، پدری که می داند لحظه ها می گذرند.فرزندم! گفتم پیش از اینکه عجلم شتابان از راه رسد این سفارش ها را بنویسم و این اوصاف را برای تو ثبت کنم.پسرم! به وصیت من خوب فکر کن.
بریده کتاب(۱):
خیلی‌ وقت ها دعایت را دیر اجابت می کند؛ چون در این تأخیرها پاداش دعا کننده و عطایی که به امیدوار می دهند،
عزیزم! نمی دانم کیستی و نامت چیست. مهم هم نیست. هر که هستی باش. شاید مثل تو زیاد باشد. آشوبی و این آشوب سردرگمی در دوراهی عشق و عقل است. می دانم چقدر سخت است. من هم همانند تو دوراهی زیادی در زندگی ام داشته ام. در هر زمینه ای که فکرش را بکنی ولی صبر درمان تمام این دودلی ها بود. دوایی قطعی جهت درمان. در این دوراهی که گیر کرده ای خودت را واگذار کن به خدا. ببین دلت را آرام می کند یا نه. ببین می توانی نه بگویی یا نه. ببین زندگی ات در جهت کدام جریان در حرکت اس
دانلود آهنگ جدید صادق|سرخ+پخش آنلاین+ متن
♬♪♪♫♪♬
Download New Rap By Sadegh Called SORKH + Text
Download Ahang Jadid Sadegh |SORKH 
 
 آهنگ رپ سرخ از صادق را با کیفیت بالا دانلود کنید
 
♬♪♪♫♪♬
برای دانلود آهنگ جدید صادق بنام سرخ  لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
برای دانلود آهنگ رپ صادق| سرخ روی لینک های زیر کلیک کنید:
پخش آنلاین آهنگ جدید صادق بنام سرخ :
مرورگر شما از Player ساپورت نمی کنددانلود آهنگ سرخ از صادق
کیفیت متوسط :
کیفیت عالی :
 
 
متن آهنگ جدید صادق به نام سر
 
 بعد از شهادت حسرت به دل موندم که به خوابم بیاد. بالاخره اومد. نزدیکای صبح  بود. خواب دیدم که پشت یه میز وایستادم و شخصی نشسته و به امور دانشجویی رسیدگی میکنه. کارت دانشجوییمو میخواستم که ناگهان صدایی شنیدم که به من گفت برای منم کارت میگیری؟ رومو برگردوندم و محمدرضا رو دیدم. لباس سفیدی تنش بود و انگار قدش بلند تر شده بود. تو خواب میدونستم شهید شده. گفتم تو جون بخواه. بغلش کردم. محکم گرفتمش و شروع کردم به گریه کردن و حرف زدن. پرسیدم منو شفاعت م
صدای گوش‌خراشِ ناقوسِ کلیسا را با گوش‌های کورت بشنو! صدای شیهه‌ی کلاغ‌های پیر را با چشمانِ پلیدت ببین! دستانی که به سمتِ پروردگارت برای نابودیِ دیگران دَرهَم گِره کرده‌ای، سَرانجام خرخره‌ی بی‌جانِ دیگری را نشانه خواهد رفت. چه چیزی درونِ تاریکی خرخره‌ی نازکِ تو را نوازش خواهد داد؟ من همان سایه‌ی مرگم که همانندِ بختکی ثقیل، درونِ سیاهی، لاشه‌ی بی‌جانِ تو را با چشمانی باز، نشانه خواهد رفت. چشمان پلیدت را بیشتر باز کن تا دریابی چگونه ب
متن اهنگ مرتضی اشرفی به نام بی معرفت
رفتم گفتم اینجوری دلت برای من تنگ میشهدیدم خاطره هام هی داره کم رنگ میشهوایسا تو داری جای منو به کی امانت میدیبی معرفت مگه از این غریبه ها چی دیدیتورو جون هرکی دوسش داری بیا اینجا دارم دق میکنمبیا که با اسم تو چند ساله دارم مردمو عاشق میکنمزخمی که عشقت بزنه عمری برات درد میشهآدم با این رابطه هاست که آخرش مرد میشهدور و وریام میگن ازش بخواه برگردهطاقتم انگار طاق شد غم منو عاصی کردهبا اینکه امروز خوبی دلواپ
دانلود آهنگ ایوان بند چهل گیس
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * چهل گیس * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , ایوان بند باشید.
 
دانلود آهنگ ایوان بند به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Evan Band called Chehel Gis With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه ایوان بند به نام چهل گیس
ای جان لیلی میخوامتخیلی هرسی بی طاقتمبه تو بد عادتمتو به من بی میلیای تو ماه از من جون بخواه از من میدونم غلطه ولی خاصیت ع
زمستان را مجالی نیست. تنها دقایق اندکی تا تحویل دیگر برای نو شدن و تازه شدن باقی مانده. بهار گیسوان معطر به گل های وحشی اش را افشان کرده و نسیم، عطر طره های مشکینش را به همه سو می برد. طره هایی که رایحه اش جان را تازه می کند و نوید عیدی میمون و مبارک را می دهد. سوگولی فصل ها دلبرانه و دامن کشان می آید و کوبه های دلمان را برای نو شدن می کوبد. اگر بانوی بهار، در دلت را کوبید در به رویش بگشای و تحفه بهاریت را بستان. سبدی سیب سرخ محبت، سنبلی دلبر، سبزه ز
بسم الله الرحمن الرحیم ./
 « مَن اَصلحَ فیما بَینَهُ و بَیْنَ الله ِ اَصلحَ الله فیما بَینهُ و بَینَ النّاس»
میگفت با خدا صلح کن، انقد نجنگ باهاش! خدا به حضرت داوود میگه : تو میخوای و من هم میخوام ! نمیشه که ! هم تو بخوای هم من ... بذار خدا بخواد ، تو هم هر چی که خدا میخواد رو بخواه :) تسلیم شو، بگو هر کاری بخوای میکنم، هر چی تو بخوای همون :) اون وقت بین شما صلح برقرار میشه، اون وقته که هر کاری تو بخوای خدا میکنه برات :)) قشنگ نیست؟ میگفت برا چیزی که از د
 
من کسی را از خودم دیوانه‌تر می‌خواستم
سر نمی‌پیچید اگر یک روز سر می‌خواستم
 
اهل عشق و عاشقی، اهل تمنا، اهل درد
این چنین دیوانه‌ای را همسفر می‌خواستم
 
می‌نشستم روبه‌رویش روبه‌رویم می‌نشست
لحظه‌های عاشقی از او نظر می‌خواستم
 
او قدح در دست و من جام تمنایم به کف
هر چه او می‌داد من هم بیشتر می‌خواستم
 
من کجا؟ در می‌زدن سودای خیامی کجا؟
من پی جامی دگر جامی دگر می‌خواستم
 
هر زمان هر جا که می‌افتادم از مستی به خاک
تکیه می‌کردم به می
دیشب جلوی خانه تصادف کوچکی داشتم. دستپاچه شده بودم. ماشین را کج پارک کردم و پریشان و آشفته به خانه آمدم و از مامان خواستم برود و ببیند اتفاق خاصی هم افتاده است یا نه؟ اضطراب هم داشتم. مامان آمد؛ گفت اتفاقی نیفتاده و نگران نباشم. من هنوز ناراحت بودم. فکر می کردم مامان به خاطر من چیزی نمی گوید. به اتاق رفتم. مامان بعد از لحظاتی آمد دنبالم و خواست که بروم کنارش بنشینم. برایم چای سبز دم کرده بود و مداوم از همه چیز با من حرف می زد تا من بهتر شوم. تا ساع
داودبن فاسم جعفری گوید خدمت امام جواد ع رسدم وسه نامه بی ادرس همراه من بود که بر من مشتبه شده بود واندوهگین بودم حضرت یکی از انهارا برداشت وفرمود این نامه زیادبن شلیب است دومی را برداشت. این نامه فلانی است من مات ومبهوت شدم حثرت لبخندی زدو نیز 300 دینار بمن داد وامر فرمود که انرا نزدیکی از پسر عموهایش برم وفرمود اگاه باش که او بتو خواهد گفت مرابه پبشه وری راهنمایی کن تا این پول از او کالایی بخرم تو اورا راهنمایی کن داود من دینارهانزد او بردم بم
یک سال و یک ماه گذشت بی تو، با یاد تو
 
زهرای بابا سلام
 
دیروز صبح تقریبا همان ساعتی که برای همیشه از پیش ما رفتی سر خاکت بودیم. مثل همیشه اول با تو خداحافظی می کنیم و بعد حرکت می کنیم سمت تهران. 
شب قبلش خیلی حالم خراب بود. بی اراده گریه ام می گرفت. برای همین رفتم بیرون که ماشین بشورم. هم تنها باشم و هم کسی حالم را نفهمد.
بابا جان می گویند این قدر تو را یادآوری نکنیم. انگار دست خودمان است. مگر می شود طعم شیرین با تو بودن را تجربه کرد و بعد فراموشت ک
به نام خدا
خواستم حاجتم رو بهش بگم خجالت کشیدم. البته خودش که می‌دونه. یعنی همیشه همین طوری میشه. تا میام برسم به اون حالی که حرفم رو بهش بزنم و ازش چیزی بخوام خجالت می‌کشم! به خودم میگم: "بعد چند صباحی پیدات شده که بشینی جلوش و خواسته‌هات رو ردیف کنی و بگی اینا رو می‌خوای؟ درسته که خودش می‌دونه چی میخوای! ولی یادت رفته این کارت شبیه معامله است؟ اصلا تو چه جوری روت میشه چیزی بخوای؟" تا میام خودم رو قانع کنم که خب پس از کی بخوام؟ میگم: "تا اینجا
زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد.وقتی که دقیق نگاه کرد، چراغ روغنی قدیمی ای را دید که خاک و خاشاک زیادی هم روش نشسته بود.زن با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی که بر چراغ داد یک غول بزرگ پدیدار شد.زن پرسید: حالا می تونم سه آرزو بکنم؟ غول جواب داد: نخیر! زمانه عوض شده است و بیشتر از یک آرزو اصلا راه نداره، حالا بگو آرزوت چیه؟
.
.
زن گفت: در این صورت من مایلم در خاورمیانه صلح برقرار شود و از جیبش یک نقشه جهان
 
شده براتون پیش بیاد یه وقتایی سر ناسازگاریتون بد بگیره؟!
میدونید اینجوری به خودت بیشتر سخت میگذره ولی نمیخوای ازش کنده شی..
میدونی بهونه است باید قوی باشی و نمیخوای.
وهزار تا چیز دیگه که میدونی!ولی نمیخوای!
انگار خودتو یه بچه فرض کردی که میخوای گولش بزنی!
میدونی کدوم وقتارو میگم؟اونوقتا که هیچی با دلت سازگار نیست!
اونوقتا که انقدر همه چی ناسازگاره که خودتم میزنی به ناسازگاری، به خودزنی، به خود آزاری
اون وقتا که که تنها باشی درد بیکسی خفتت
بسم الله الرحمن الرحیم
من بی خیال ناله ایران نمی‌شوم
من بی خیال ناله مادر نمی شوم
من بی خیال مرگ وقفس درحصار قبر
من بی خیال حبس نفس ها نمی شوم
از من رسید هرچه رسید از فشار در
من بی خیال مدفن زهرا نمی‌شوم
افسانه نیست قصه سیلی به کوچه ها
من‌بی خیال پهلوی مادر نمی‌شوم
از من بخواه
سر بنهم زیر پای دوست
من بی خیال آنچه تو خواهی نمی‌شوم
در بندگی توست عشق و سروری
من بی خیال قنبر مولا نمی‌شوم
من باغبان غرورم درین دیار
من بی خیال داغ شقایق نمی‌شوم
نا
به مها گفتم میترسم کنکورای سال پیش رو پیرینت بگیرم ببینم هیچی بلد نیستم. :( گفت اتفاقا باید پیرینت بگیری ببینی بلد نیستی چجوری باید بخونی. احساس میکنم دیر شده اما این فقط یه حس مزخرفه. ولی واقعا حس میکنم بلد نیستم یعنی کلی میدونم جریان چیه ها ولی جزیی نه. شاید باید کتابامو چند بار چند بار بخونم. به هر حال نمیدونم ولی میرم فعلا مال ۹۸ رو پیرینت میگیرم پنج ماه بیشتر وقت ندارم بعد تا ساعت نه میخوابم. اخه دختر جان نمیبینی هیچی نمیدونی بلد نیستی بعد
بسمه رب الشهدا
 
◼️◼️◼️
#سین_هشتم_سال_جدید_سپهبد_سلیمانی_است...
◼️◼️◼️
امسال با دیگر سال ها فرق دارد! امسال عزیز دیگرمان، شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی را از دست دادیم . . .
هشت سین دلت را آنگونه بچینکه نه یک سال ، بلکه عمری رازیبا به پایان برسانی...#سلامتی را بگذار در بالاترین نقطه دلتکه هیچ چیز برتر از آن نیست#سعادت را از خدا بخواهکه او با لطف و کرمش به تو خواهد بخشید همانطور که به حاج قاسم بخشید#سربلندی را در دلت جای ده که بزرگت خواهد کرد !#
 
اگه متوجه شدی که یه نفر ،دیگه از خیلی نظرها مثل قبل نیست چی کار میکنی؟
واقعا اون یه نفر را دوست داری و واقعا خیرخواهش هستی ؟پس هیچ وقت تو یه جایی که بقیه آدم ها هم حضور دارند با صدای بلند و رسا بهش نگو: چرا تو دیگه اون آدم سابق* نیستی! و...یه وقت که تنهاس ازش بپرس "حال دلت چطوره "و ازش بخواه اگه کمکی ازت برمیاد بهت بگه یا هر وقت خواست و نیاز به هم صحبت داشت باهات در میون بذاره.همین.
سوال پیچش نکن واسه راضی شدن حس فضولیت! بعد هم خداحافظ...این نشون دهن
دانلود آهنگ جدید مازیار فلاحی بنام نازنین با بالاترین کیفیت
Download New Music Mazyar Fallahi – Nazanin
ترانه: محمد مهدی علی نژاد , موزیک: فرامرز نصیری , تنظیم: بهرنگ قدرتی
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
 
متن آهنگ جدید مازیار فلاحی بنام نازنین :
ای جان من جانان من تو جان جانی من سرخوشم من دلخوشم چون تو بمانیمن بی تو اینجام خسته جانم بی قرارم من مانده ام با خاطرت در روزگارمبیا بیا نازنین ببین ببین با منی چو شد فدا جان من فدای جان توبیا بیا دلب
حسن بن عبدالحمید  گوید دربار حاجز بن یزید بشک افتادم  که ایا او هم از وکلاه.امام عصر  ع است یا نه و مالی جمع کردم و بسامره  رفتم نامه یی بمن رسید که  در باره  ما شک روا نیست ونه درباره کسیکه بامر ما جانشین ما میشود هرچه  همراه داری به حاجز بن یزید رد کن  15 محمدبن صالح  گوید  چون پدرم مرد و امر وکالت اخذ وجوه و سهم امام ع بمن رسید پدرم راجع بمال غریم سهم امام ع از مردم سفته هایی داشت  من بحضرت  امام عصر ع نوشتم و اورا اگاه ساختم در پاسخ نوشت از ان
آیا نام «کوین ترودو» را شنیده‌اید؟ درباره رازهای موفقیت گروه‌های مخفی ثروتمندان آمریکا، نظیر «برادرهود» چقدر می‌دانید؟ آیا «کتاب بخواه تا برآورده شود» کوین ترودو را خوانده‌اید؟ آیا شما هم تصور می‌کنید فیلم یا کتاب راز دروغی بیش نیست و قانون جذبی در کار نیست؟
آیا می‌دانستید مهم‌ترین بخش کتاب و فیلم راز با عنوان «قانون ارتعاش» توسط صاحبان قدرت حذف شد، چون نمی‌خواستند راز بزرگ آشکارسازی رؤیاها را همه بدانند تا اینکه کوین ترودو، این ر
دانلود آهنگ مازیار فلاحی – نازنین
Download New Music Mazyar Fallahi – Nazanin
 
 
دانلود آهنگ مازیار فلاحی نازنین

 
دانلود آهنگ مازیار فلاحی نازنین
متن آهنگ مازیار فلاحی با نام نازنین
 
من شدم بی تو بیمار تو شدی درد و درمان
بی تو من در تبم سوز جان در تنم با تو من جان بگیرم
ای جان من جانان من تو جان جانی
من سرخوشم من دلخوشم چون تو بمانی
من بی تو اینجام خسته جانم بی قرارم
من مانده ام با خاطرت در روزگارم
بیا بیا نازنین ببین ببین با منی چو شد فدا جان من فدای جان تو
بی
دانلود آهنگ مازیار فلاحی – نازنین
Download New Music Mazyar Fallahi – Nazanin
 
 
دانلود آهنگ مازیار فلاحی نازنین

 
دانلود آهنگ مازیار فلاحی نازنین
متن آهنگ مازیار فلاحی با نام نازنین
 
من شدم بی تو بیمار تو شدی درد و درمان
بی تو من در تبم سوز جان در تنم با تو من جان بگیرم
ای جان من جانان من تو جان جانی
من سرخوشم من دلخوشم چون تو بمانی
من بی تو اینجام خسته جانم بی قرارم
من مانده ام با خاطرت در روزگارم
بیا بیا نازنین ببین ببین با منی چو شد فدا جان من فدای جان تو
بی
دانلود آهنگ مازیار فلاحی – نازنین
Download New Music Mazyar Fallahi – Nazanin
 
 
دانلود آهنگ مازیار فلاحی نازنین

 
دانلود آهنگ مازیار فلاحی نازنین
متن آهنگ مازیار فلاحی با نام نازنین
 
من شدم بی تو بیمار تو شدی درد و درمان
بی تو من در تبم سوز جان در تنم با تو من جان بگیرم
ای جان من جانان من تو جان جانی
من سرخوشم من دلخوشم چون تو بمانی
من بی تو اینجام خسته جانم بی قرارم
من مانده ام با خاطرت در روزگارم
بیا بیا نازنین ببین ببین با منی چو شد فدا جان من فدای جان تو
بی
۱-سال اولی که رفتم کربلا هم تو حرم امام حسین علیه السلام و هم حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام از شدت پا درد مسیر پیاده روی زانو زدم و از حضرات خواستم نجاتم بدن
امسال فقط پونصد و پنجاه هزار تومن پول داشتم و با همون پول راه افتادم و موقغ برگشت یه چیزی حدود سی و پنج هزار تومن ازش مونده بود.
موقعی که میخواستم برم مادرم بهم گفت از امام حسین علیه السلام یه کار خوب بخواه ولی من نمیدونم چی شد از حضرات خواستم کمکم کنن ازدواج کنم
تو طول سفر هم با چهار نفر م
مثل دخترکوچولویی که شیش بهمن هزاروسیصد و هشتادونه واسش دفترچه خاطرات خریدن و اون هفته های اول، مینشست با ذوق و خودکار رنگیایی که چیده بود دوروبرش، صفحه به صفحه از دقیقه به دقیقه ی روزهاش مینوشت. بعدترآ که تب و تابش خوابید، ماهی یه بار حتی سر نمیزد به دفترچه=)
دفترچه خاطرات هیچ، بیشتر از یه ماهه که خریده نه، ساخته شده ولی شاید امروز روز افتتاحشه و درواقع دوتا خواننده داره و اون دخترکوچولو خودکاررنگیا رو آماده ی نوشتن کرده امشب و شاید چندشبی=]
آیا من اشتباه میکنم؟
ما ۱۲ سال درس میخونیم، در واقع رقابت و مسابقه میدهیم، بهترین ها رشته خوب قبول میشن اما سر بقیه چه بلایی میاد؟
اونها وارد دانشگاه میشن تا یک سری آموزش ها ببینن برای برده بودن، امروزه برده ها باید سواد داشته باشن تا کارهای کاغذ بازی ارباب رو انجام بدن، وقتی دنبال کار میرن ارباب چندر غاز حقوق بهشون میده که اصلا عادلانه نیست، میخوای بخواه نمیخوای یه بدبخت تر از تو پیدا میشه که قبول کنه، کاری نداره که تو قراره چطور زندگی کنی
[**]۱. اشکالی ندارد. تو گفته بودی یک درصد احتمال دارد بتوانی داستان من و خودت را برای ژیرار بگویی، از او ببری و پیش من برگردی. با این‌همه من از تو خواستم که بروی و چیزی را که به خود تو مربوط است خودت قطع کنی. باشد. مثل هزاران مورد ریاضی دیگر،‌ باز هم یک درصد از نود و نه درصد شکست می‌خورد. من شکایتی ندارم. چون ریاضیات شکایت‌بردار نیست.
۲. شجاع باش و مردی را که ترک می‌کنی دیگر عزیزم صدا نکن. این بیشتر احساس ریا و دوری در‌ آدم زنده می‌کند تا احساس پ
میم سرپرستاره اورژانسمونه...یه خانمه 40 ساله خوش رو خوش برخورد و به روز....برخلاف همه سرپرستارا که بداخلاق و مجردن این همیشه خوش اخلاق بود انقدر که یه روز داشتیم حساب میکردیم گفتم همه سرپرستارامون مجرد جز میم که بعد گفتن نه بابا میم هم مجرده...یه روز پا پیش شدم گفتم چرا شوهر نکردی تو هم مثل من بابات نذاشت؟...خندید و گفت یه روز برات تعریف میکنم...یه روز بالاخره گیرش انداختم و گفتم بگو
بالاخره یا روز برام تعریف کرد...گفت تازه درسشو تموم کرده بود و اوم
بسم رب الرفیق
دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری!پس از خدا بخواه که طاقت بیاوری
بابا نگاه کرد به بالا و خیس شدمادر سپرد بغض خودش را به روسری
گفتند: " نا امید نشو! ما نمرده ایماینبار می بریم تو را جای بهتری"
حالم خرابتر شد و بغضم شکاف خوردچرخید چشم خسته ی من سمت دیگری:
دیوار، قاب عکس... نسیمی وزید و بعدافتاد روی گونه ی من ناگهان پری
خود را کنار عکس کشیدم کشان کشانوا کردم از خیال خودم سویتان دری:
من بودم و سکوت و حرم- صحن انقلاب-تو بودی و نبود به جز من کبو
هارون گفت: «این حرف های مدرسه ای را بگذار. اگر خواسته ای داری می شنوم.» 
دعبل تأملی کرد و گفت: «بالاترین خواسته ام این است که موسی کاظم از بند رها شود و نزد خانواده اش بازگردد.» 
هارون جامش را به لب برد و شراب را مزه مزه کرد. «خدا می داند که من هم او را دوست دارم. دوست داشتن اهل بیت، فرض است. افسوس که مولایت سر سازگاری با ما را ندارد. دوست داشتم بزم امشب مان به افتخار او برپا شده بود و اینک کنارمان نشسته بود! وقتی ما را غاصب حق خودش می داند، با او بای
فرزندم:
آگاهی مسئولیت بسیار سنگینی دارد... و عدم اگاهی تباهی و خسران در پی دارد...
بگذار خاطره یکی از رزمندگان عزیز هشت سال دفاع مقدسمان را برایت بگویم... میگفت سه نفر بودند که برای عملیات شناسایی، شبانه وارد منطقه عملیاتی بعثی ها شدند و اطلاعاتی بدست آوردند و از همان راهی که آمده بودند برمی گشتند که ناگهان یکی از آن سه نفر محکم گفت تکان نخورید... وسط میدان مین هستیم... این رزمنده عزیز میگفت من قدمی برداشته بودم اما با شنیدن صدای همرزمم قدمم را رو
 مامون بحضرت  عرضه داشت که امر خلافت بعهده. کیرد ولی  امام رضا ع خوداری فرمود  خ مامون گفت پس باید ولایت عهدی بپذیری  امام فرمو می پذیرم با شروطیکه از تو میخواهم مامون گفت هر چه خواهی  بخواه  امام رصا  ع نوشت  من در امر ولایت عهدی وارد میشوم  بشرط انکه امر ونهی نکنم کو فتوای و حکم ندهم و نصب و عزل ننمایم و هیچ امری را که بر جاست دگر گونش نسازم و از همه این امور مرا معاف  مرا معاف داری مامون همه ان شروط  پذیرفت. یاسر خادم گوید چون عید قربان فرار
دانلود آهنگ جدید ایوان بند به نام چهل گیس
ترانه: حدیث دهقان, تنظیم: مصطفی مومنی
Download New Music Evan Band – Chehel Gis

دانلود آهنگ با کیفیت 320
دانلود آهنگ یا کیفیت 128
متن آهنگ چهل گیس ایوان بند
ای جان لیلی میخوامت خیلی هرسی بی طاقتم به تو بد عادتم تو به من بی میلی
ای تو ماه از من جون بخواه از من میدونم غلطه ولی خاصیت عشقه واست مردن
عاشق نبودی دلت هری بریزه واسه اونکه عزیزه نفست بره راحت
عاشق نبودی که این حالو بدونی اینکه حتی بمونی دلم تنگ بشه واست
زیبای چهل گی
تا کنون ایشان را ندیده بودم، به محض ورود به اتاقش ، مجذوب صورت نورانی اش شدم، بعد از نشستن و معرفی کردن خودم، برایم چای آورد.
آن لحظه از خود بی خود شدم، حس عجیبی داشتم.
علاوه بر اینکه روحیه معنویش مرا مجذوب خود کند، مجذوب قفسه های کتاب شدم که اطراف اتاقش فرا گرفته بود.
همه ی حالاتش را به خوبی یادم است، حرف زدنش، خندیدنش، گریه هایش، حتی گفتن بسم الله قبل از چای خوردن...
گاهی از خدا می‌گفتند و گاهی از اهل بیت ، گاهی لبخند می‌زد و گاهی اشک می‌ریخت.
روش اول یعنی همان روش اسپری های رنگی!در این روش فریم پنجره‌ها معمولا در کارخانه یا در زمان نصب با اسپری های خاصی رنگ آمیزی می‌شوند. پنجره‌های UPVC رنگ شده با اسپری «در محل» اغلب زمانی استفاده می‌شوند که کسی بخواهد رنگ پنجره‌های موجود خود را تغییر دهد.از لحاظ ماندگاری، پس از گذشت چند سال،ممکن است مشکلاتی مربوط به از بین رفتن رنگ و لایه لایه شدن آنها به وجود بیاید، اما فن آوری‌ های مدرن رنگ آمیزی پیشرفت‌های زیادی کرده‌اند. این روزها می‌توا
رمان هات نویسنده: محمدعلی قاسمی انتشارات: سوره مهر
رمان هات : صفات گرچه نیک، در ره خدا جواب می دهد. غیر آن بار کجی ست که به مقصد نمی رسد
 
رمان هاتنویسنده: محمدعلی قاسمیانتشارات: سوره مهر
معرفی:
هات داستان جوان خوش قد و قامت، زورگو، شجاع و یک دنده است که درون گرایی اش داد همه را بلند کرده است… جوانی پر توان و پر شور که در این میان مسیر زندگیش عوض می شود …عوض شدن خیلی خوب است اما عوضی شدن را یکی دوست دارد آن هم فقط ابلیس!
بریده کتاب(۱):
از خدا کمک بخ
صدای اذان می آید و من درحالی که همه پرده های خانه کشیده شده اند ، در تاریکی اتاق نشسته م و به روشنایی فکر میکنم...به حقیقی ترین لذت، دانستن. و این دقایق فراغت را غنیمت میشمرم و لذت دویدن شعف را ذخیره میکنم برای روزهای آتی.
و به این فکر میکنم که لذت و عشق ترکیبی میسازد که تورا مجبور به زنده ماندن میکند، یادت هست که گفتم علم اگر جام شرابی باشد و...؟ 
عزیزم من اما بعد گذشت دوماه مست علم شدن را هنوز کم دارم. هشیاری درعین مستی و بیهوشی.
 فکرمیکنم این ح
   JIKJIK,PISHI              انجمن ادبیات داستانی دریچه کلیک کنید}{}{}{}{ 
 رشت تن پوش زرد خزان به تن دارد ، وباغ بزرگ هلو در خط خمیده ی گذر امین الضرب به خواب فرو رفته ، پسرکی در همسایگی بنام شین ، میگفت ؛ غروب های خزان خورده ی ایام در دلش بشکه های هجران عشق بهار را جابجا میکنند ، اما نمیدانم کدام بهار را میگفت!?... بهار رفته بر باد تقویم چهار برگ دیواری را?.. یا بهار جفای مهربانی که نرفته از یادش را ...? 
لباسهایم را پوشیدم، آنقدر لاغر شده بودم كه در تنم مى ر
 
روی کمک هیچ کسی حساب نکنیادت باشد روی کمک هیچ کسی جز خدا حساب باز نکنی، اوست که بی منت می بخشد، اوست که بی انتها عطا میکند و اوست که عاشقانه و بی توقع حمایتت می کند.هر زمان چشم امید به دستهای دیگران داریجهان بواسطه همان افراد به تو ثابت می کند، کسی که منشاء عشق، منبع اجابت و مقصد آرامش است را فراموش کرده ای و او خداست، او همانیست که محبتش بی دریغ است، او همانیست که نه کینه ای دارد و نه منتی میگذارد و محبتش بی پایان است.یادت باشد آنگاه که نیازم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها