این چریک مآب دشمن کش، ناله اش آرمانی نیست؛
چتر نجات باید تا حل این مشکل نماید؛
اگر با آفتابه به جنگ ترامپ رفته بودم تا بحال برنده شده بودم
ما با معاویه خاله بازی می کنیم و با یاسر گرگم به هوا؛
توپ مویزه نوش را در بادیه به عاریت داده ایم
اگر این مصاف رحیل رحل در کلام ملکوت هم باشد ما شیطانی دیگر به سامری خواهیم داد؛
تهران غاز شکم پر است و خوزستان دمبه آب شده در خشتک آقایان
این ناقوس، ناموس من نیست
اگر ضحاک به خنده خود مرد و من در اقیلم ابلیس مارد
قهر خداوند بی مقدمه و آگاهانیدن قبلی بر ناکسان فرو نمی بارد . در جوامع امروزین روی برگردانیدن مردم و اعتراض اندیشه مندان پیام غضب الهی است و مقدمه ی سقوط جباران، و در روزگار گذشته کابوس وحشت خیز شبانگاهی . وعجبا که پیام هایی بدین روشنی و رسایی درهر زمانه ای ناشنیده مانده است، که دل ستمکاران را با خواب غفلت اُنس دیرینه ای است .
+ بر گرفته از کتاب ، ضحاک ماردوش ، سعیدی سیرجانی ،چاپ پنجم ، ص 90
من خودم در جهان محدودم، یکپا فرعون هستم! بهانه میآورم، توجیه میکنم، محکوم میکنم و اگر دستم برسد از محاکمه و تنبیه و شکنجه دادن نیز ابایی ندارم. رسما خود را خدا میدانم و از تمام خلق دنیا انتظار دارم روی حرفم چیزی نگویند.
ما یک چیزی راجعبه ضحاک ماردوش شنیدهایم؛ اگر او طبق یک افسانه اجازه داد شیطان شانههایش را ببوسد تا بعد دو مار از جای آن بوسهها بیرون بیاید و هرروز مغز دو انسانِ زنده را بهعنوان غذا بخورد، من که رخصت دادهام ش
درباره این سایت